محاصره اقتصادی -
تعداد فیش :
114 ،
تعداد مقاله :
0
1402/01/01
1401/02/19
1400/11/28
1400/11/03
1400/01/01
1397/06/15
1397/04/09
1396/06/21
1395/12/19
1393/03/14
1392/10/19
1391/05/03
1391/05/03
1391/05/03
1391/04/07
1390/10/19
1390/08/11
1389/12/01
1389/03/03
1387/11/28
1387/09/24
1387/09/17
1387/05/09
1387/02/16
1387/02/15
1387/02/11
1384/10/19
1384/06/31
1383/10/29
1383/08/15
1383/07/22
1383/04/16
1382/11/15
1381/11/28
1381/10/04
1381/05/05
1380/10/19
1380/08/20
1380/08/12
1380/08/08
1379/12/09
1379/10/07
1379/08/24
1379/02/14
1378/12/11
1378/11/13
1378/03/14
1378/03/14
1378/03/14
1377/09/23
1377/07/05
1377/01/12
1377/01/01
1376/11/28
1376/10/26
1376/10/26
1376/10/26
1376/09/05
1376/08/14
1376/05/12
1376/03/14
1376/03/14
1376/01/01
1375/11/12
1375/10/19
1375/09/24
1375/08/09
1375/08/06
1375/03/14
1375/03/03
1375/02/12
1375/01/04
1374/11/20
1374/11/20
1374/10/05
1374/06/08
1374/03/25
1374/03/14
1373/10/15
1373/06/04
1373/03/17
1373/03/14
1372/10/06
1372/02/08
1371/05/21
1371/03/30
1371/01/15
1371/01/07
1370/11/30
1370/11/19
1370/10/19
1370/10/12
1370/10/11
1370/07/05
1370/06/25
1370/05/30
1370/05/30
1370/05/23
1370/04/13
1369/08/13
1369/08/02
1369/03/14
1369/02/07
1368/11/12
1368/09/21
1368/08/03
1368/07/12
1368/06/30
1368/06/22
1368/04/23
1368/04/22
1368/04/14
1368/04/04
1362/09/04
ما پیشرفتهایی پیدا کردهایم که من حالا گذرا به بعضی اشاره میکنم، و همهی این پیشرفتها در دوران تحریم بود، در دوران محاصرهی اقتصادی بود، در دوران شدیدترین فشارهای اقتصادیای بود که تا آن زمان اتّفاق افتاده بود؛ این را خود آمریکایی گفتند؛ آمریکاییها گفتند که فشار اقتصادیای که روی ایران گذاشتیم، در طول تاریخ بیسابقه است؛ راست میگویند، با همهی دروغگوییشان این حرف را راست گفتند؛ بیسابقهترین فشار اقتصادی بود. در چنین شرایطی ملّت ایران پیشرفت پیدا کرد. در حوزهی علم پیشرفت پیدا کرد، در حوزهی فنّاوری پیشرفت پیدا کرد، در بعضی از حوزههای علمی در ردیفهای اوّل دنیا قرار گرفت؛ یک جا جزو پنج کشور اوّل دنیا، یک جا جزو ده کشور اوّل دنیا، یک جا جزو سه کشور اوّل دنیا؛ در بین دویست کشور. پیشرفتهای علمی ما، پیشرفتهای فنّاوری ما اینجوری است؛ در نانو، در زیستفنّاوری، در بخشهای مختلف؛ در بخش سلامت، پیشرفتهای ایران از بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا بهتر بوده؛ در قضیّهی کرونا این قضیّه خودش را نشان داد؛ در بخش هستهای، در بخش هوافضا، در بخش دفاعی؛ که این [پیشرفت] بخش دفاعی را همهی آنها دارند میگویند و اعتراف میکنند؛ برای اینکه بتوانند یک آتویی علیه جمهوری اسلامی درست کنند، اعتراف میکنند که ایران از لحاظ دفاعی، از لحاظ تسلیحات جلو رفته. در بخش زیستفنّاوری، پیشرفت فراوان [داشتهایم]. دنیا ما را تحسین کرد، دانشمندانِ دنیا دانشمندانِ ما را تحسین کردند، دانشمندان جوان ما را تحسین کردند.
از اوّل انقلاب این سیاست استکبار بود، و در این ده پانزده سال اخیر خیلی روشن [شد]؛ سیاستشان از کار انداختن تولید کشور بود؛ سیاست دشمن این بود. این تحریمها و این حرفها همه برای این بود که در کشور، تولید از کار بیفتد؛ تولید که از کار افتاد، کشور تهیدست و محتاج میشود، چشمش به دست این و آن است. هدف مهم و نهایی فشار اقتصادی، از کار انداختن تولید بود؛ کارگران ما در صف مقدّم ایستادند و نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. اگر شما میبینید تولید کشور در یک مواردی در برخی از سالها حتّی بیشتر هم بوده، به معنای این است که کارگران ما در میدان اقتصادی، در صفوف مقدّم، ایستادند. بنده البتّه حقّ کارآفرینان را هم در نظر دارم؛ این جور نیست که آنها را ذیحق ندانیم ــ حالا بعد هم عرض خواهم کرد ــ لکن آن که در این زمینه ستون اصلی این خیمه بود کارگر بود.
سفارش من به جوانهای عزیزمان این است که امروز ببینند دشمن در چه خطّی حرکت میکند، دشمن چه چیزی را هدف گرفته، نقطهی مقابل آن را عمل کنند و حرکت کنند. با نگاه من، آن طور که بنده اوضاع را مشاهده میکنم، دشمن ملّت را هدف گرفته، افکار عمومی را هدف گرفته، فکر جوانها را هدف گرفته؛ میلیاردها دلار دارند خرج میکنند، در این اتاقهای فکرشان -به اصطلاحِ خودشان اتاقهای فکر و گروههای اندیشهورز- دارند تلاش میکنند برای اینکه ملّت ایران را و بخصوص جوانها را از این راه برگردانند. و وسیلهای که آنها دنبال میکنند فعلاً دو وسیله است: یکی فشارهای اقتصادی است برای اینکه مردم را به تنگ بیاورند و از نظام اسلامی جدا کنند، یکی هم لجنپراکنی است؛ لجنپراکنیها، دروغپردازیها، تهمت زدنها، که به ارکان انقلاب تهمت میزنند، به ابعاض انقلاب تهمت میزنند، به مراکزی که در پیشرفت انقلاب تأثیر دارند تهمت میزنند. یک روز به مجلس شورای اسلامی، یک روز به شورای نگهبان، یک روز به سپاه؛ امروز نوبت سپاه است، به سپاه تهمت بزنند، لجنپراکنی کنند و در ضمن به شهید بزرگ و بزرگواری مثل شهید سلیمانی. اگر جرئت میکردند، از خشم مردم و عکسالعمل مردم نمیترسیدند، به امام هم اهانت میکردند؛ منتها خب جرئت نمیکنند و میدانند که عکسالعمل مردم تند است در مقابل این. بنابراین، این دو وسیله در اختیار دشمن است برای جدا کردن مردم از نظام؛ برای دستکاری کردن فکر مردم و اندیشهی مردم، دشمن این دو راه را در پیش گرفته: فشار اقتصادی -که یکی از طرقش همین تحریم و مانند اینها است- یکی هم لجنپراکنی و دروغپردازیهای رسانهای؛ یعنی دشمنیِ اقتصادی، دشمنیِ رسانهای. جوانها در مقابل اینها باید بِایستند؛ ملّت ایران باید در مقابل این دو حرکت بِایستد. فشار اقتصادی را با تلاش درونی، تلاش داخلی و با خنثی کردن تحریمها و البتّه تلاش دیپلماسی -همان طور که مشغولند برادران خوب ما- [باید خنثی کرد]؛ برادران انقلابی ما در زمینهی از بین بردن تحریمها و مجاب کردن طرف مقابل هم مشغول کارند که این هم خوب است، لکن کار عمده خنثی کردن تحریمها است از طریق ایجاد حرکت تولید داخلی و تحرّک اقتصادی داخلی. این دانشبنیانها خیلی مهمّند و حقیقتاً این حرکت اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیانی که تولید شدهاند، حرکت مهمّی است؛ باید این را توسعه بدهند و گسترش بدهند. این از طرفی، و خنثی کردن حرکت رسانهای دشمن و لجنپراکنیهای دشمن [از طرف دیگر].
آن روزی که دشمن سعی میکند جامعه را در فشار اقتصادی قرار بدهد برای اینکه مردم را در مقابل اسلام، در مقابل نظام اسلامی قرار بدهد، آن روز اگر شما خدمت اقتصادی و اجتماعی به مردم بکنید، جهاد کردهاید در مقابل دشمن؛ لکن از همهی اینها مهمتر عرصهی تبیین و روشنگری است. اگر روشنگری بود، همهی این عرصههای گوناگون در وقت خود و جای خود وضعشان روشن خواهد شد و مردان خودشان را پیدا خواهند کرد.
محاصرهی اقتصادی و تحریم که آمریکا علیه ما انجام داد و علیه بعضی از کشورهای دیگر هم انجام میدهد، یکی از جنایتهای بزرگ دولتها است. به مسئلهی تحریم به شکل یک کار سیاسی یا دیپلماسی نباید نگاه کرد؛ این واقعاً جنایت است. اینکه یک ملّتی را تحریم کنند که نتواند دارو وارد کند، نتواند ابزار پزشکی وارد کند، نتواند امکانات غذائی وارد کند -حالا ما الحمدلله گِلیم خودمان را از آب بیرون میکشیم و کشیدهایم، امّا بعضی از کشورها هستند که نمیتوانند این کار را بکنند- واقعاً جنایت بزرگی است و این جنایت از دولتی مثل آمریکا برمیآید که میتواند در یک روز ۲۲۰ هزار نفر را به قتل برساند؛(۴) این جنایت را بعضی از قدرتها از جمله آمریکا کردند. این را بدانید که تحریم و محاصرهی اقتصادی قطعاً یک جنایت بزرگ است؛
ما در دورهی حسّاسی قرار داریم؛ الان -آن دورهای که ما داریم میگذرانیم- دورهی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قویتری داریم؛ نه، این دشمنهای امروز، همه از روز اوّل انقلاب بودهاند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قویتر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی اینجوری است، هم در رژیم آمریکا اینجوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلیهایشان از امروزیهایشان قویتر و کارکشتهتر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالیکه] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازهای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجرهی طیّبهای که امروز وجود دارد و گسترده [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که میگوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشتساله را بهوسیلهی یک دیوانهی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همهی این کارها آنوقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آنوقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند.
من به شما عرض کنم امروز برنامهی دشمن، بعد از مأیوس شدن از همهی کارهای دیگر، ایجاد شکاف بین نظام جمهوری اسلامی و ملّت عزیز ایران است. این حماقت آنها است؛ نمیدانند که نظام جمهوری اسلامی چیزی جز ملّت ایران نیست، اینها قابل جدا شدن نیستند. نظام اسلامی یک نظامِ بوروکراتیکِ جدای از مردمِ نشستهی در کاخها و قصرها نیست؛ نظامی است از خود مردم تشکیلیافته، متّکی به آحاد مردم و به ایمان مردم و به محبّت و عواطف مردم است؛ این نظامِ اسلامی است؛ این را چطور میخواهند از مردم جدا کنند؟ البتّه شش رئیسجمهور دیگر قبل از این شخص هم این تلاش را کردند و همهی آنها از میدان خارج شدند و نتوانستند این مقصود شیطانی را انجام بدهند. این فشارهای اقتصادی [آنها] هم که عمدتاً روی مردم فشار میآورد، بهخاطر این است که شاید بتوانند مردم را به ستوه بیاورند، خسته کنند.
این مسئلهی حقیقتاً فاجعهآمیز میانمار را انسان نمیداند چهجوری توجیه بکند؛ حقیقتاً یک حادثهی کمنظیر است؛ جلوی چشم کشورهای اسلامی، دولتهای اسلامی، جلوی چشم یک و نیم میلیارد مسلمان، جلوی چشم مجامع جهانیِ مدّعی و دولتهای ریاکار دروغگوی مدّعی حقوق بشر، یک دولت بیرحمی که در رأسش هم یک زنی است که جایزهی [صلح] نوبل گرفته است این زن بیرحم، یک جمعِ مردم بیپناه را میکشند، آتش میزنند، خانههایشان را ویران میکنند، بیرونشان میکنند. حقیقتاً حادثهی عجیبی است و هیچ عکسالعملِ به معنای واقعی کلمه هم مشاهده نمیشود. بله، محکوم میکنند، [امّا] محکوم کردن چه فایدهای دارد؟ اعلامیه منتشر میکنند، چه اثری دارد؟ عمل باید بکنند.
... راه چاره این است که دولتهای مسلمان عملاً وارد بشوند؛ نمیگوییم لشکرکشی کنند به آنجا امّا فشار سیاسی بیاورند، فشار اقتصادی بیاورند، دهها کشور مسلمان و دولت مسلمان هستند که ممکن است بعضی از اینها ارتباطات تجاری داشته باشند، ارتباطات اقتصادی داشته باشند؛ آنها از آن طریق فشار بیاورند به آن دولت، تذکّر بدهند، تکرار بکنند، در مجامع جهانی علیه آنها فریاد بکشند؛ این کارها را باید بکنند. وَالّا اینکه حالا ما بنشینیم یک گوشهای محکوم کنیم، چه فایدهای دارد این محکوم کردن؟ دبیرکلّ سازمان ملل محکوم کرده است؛ خیلی زحمت کشیده! باید یک اثر عملی داشته باشد. آنجایی که سیاستهایشان اقتضا میکند، گاهی اوقات بهخاطر زیر فشار قرار گرفتن یک مجرم در یک کشوری، زمین را به آسمان میرسانند، فریاد میکنند، داد میزنند، [چون] یک مجرمی در یک جایی مجازات شده! [امّا] اینجا چند هزار نفر کشته شدهاند -که آمارشان درست مشخّص نیست؛ یعنی اجازه نمیدهند که آمار شناخته بشود- چند ده هزار نفر آواره شدهاند و متأسّفانه بههیچوجه عکسالعملی مشاهده نمیشود. این خیلی حادثهی بزرگی است؛ بله، ملّتها عصبانیاند، ناراحتند، در کشورهای مسلمان راهپیمایی و تظاهرات انجام میگیرد لکن دولتها باید اقدام کنند؛ دولتها باید اقدام کنند. باید از دولتها خواسته بشود که این کار را انجام بدهند؛ [اعضای سازمان] کنفرانس اسلامی بخصوص برای همین قضیّه جلسه بگذارند، دُور هم جمع بشوند؛ بحث کنند ببینند چه اقدامی میشود کرد برای این مسلمانها. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مراتب مختلف خصومت جبههی زورگویان جهانی با ایران، افزودند: دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، «نقد و تند و عملیاتی» است اما برخی دیگر، به علت منافعشان، این دشمنی را در زبان و عمل چندان نشان نمیدهند.
رهبر انقلاب اسلامی، استناد به اطلاعات موثق، مسائل امنیتی و سیاسی، فشار شدید اقتصادی و هجوم وسیع اما بیسروصدا در عرصهی فرهنگ را از محورهای اصلی طراحی و عملیات جبههی دشمن دانستند و افزودند: هدف اصلی آنها ناامید کردن مردم از نظام اسلامی و گرفتن این پشتوانهی اساسی از مسئولان در ایستادگی مقابل دشمن است. حضرت آیتالله خامنهای، «مقابلهی قوی، تهاجمی و متکی بر منطق» را راه اساسی خنثی کردن طرحها و توطئههای جبههی مستکبران خواندند و افزودند: باید در همهی زمینهها ازجمله حقوق بشر، تروریسم و جنایات جنگی در مقابل غرب حالت هجومی داشته باشیم. کنجکاوى که در نسل جوان امروز، در دنیا - بخصوص در دنیاى اسلام - دربارهى پدیدهى مردمسالارى دینى وجود دارد، ناشى از این است که جمهورى اسلامى یک پدیدهاى بود که ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام این مدت ۳۵ سال، با واکنش خشن و خصمانهى قدرتهاى مسلط دنیا مواجه بود: هم واکنش نظامى نشان دادند، هم واکنش تبلیغاتى نشان دادند، هم واکنش خصمانهى اقتصادى نشان دادند - که از اول انقلاب تحریمها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشدید شده است - [هم] واکنش سیاسى نشان دادند؛ این جبههى پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است که هر کارى از دستش برآمده، کرده است؛ تلاش نظامى کرده است، به مهاجمِ نظامىِ به کشور کمک کرده است، دشمنان را در هر نقطهاى علیه جمهورى اسلامى حمایت کرده است، تبلیغات پرحجم علیه آن بهکار برده است، تلاش تحریمى و محاصرهى اقتصادى را در اعلى درجهى ممکن و بدون سابقه بهکار برده است، اما در مقابلْ جمهورى اسلامى، دربرابر اینهمه هجمه و اینهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بین نرفت، هم دچار محافظهکارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبهروز هم کشور پیشرفت کرد؛ این آن چیزى است که ماهیت این کنجکاوى را تشکیل میدهد.
امروز شما ملاحظه میكنید دشمنان ما - كه البتّه همیشه ملّت ایران را بد شناختند و نشناختند، همیشه دچار این اشتباه بودند، الان هم همین اشتباه را دارند میكنند؛ ملّت ما را نمیشناسند، كشور ما را نمیشناسند - خیال میكنند كه بهخاطر فشار تحریم و محاصرهی اقتصادی، ملّت دستهایش را در مقابل آنها بالا برده و تسلیم شده؛ نه آقا، اشتباه میكنید. این ملّت، ملّتی كه دستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرد نیست. در شرایطی سختتر از این [هم]، این ملّت تسلیم نشده است. یك نمونهی واضحِ روشن غیرقابل انكار هشت سال جنگ تحمیلی است؛ شوخی است؟ هشت سال! همهی قدرتهای بزرگ جهانی به یك مجرمی كمك كنند كه علیه كشور و ملّت كار بكند و این ملّت بر همهی آنها فائق بیاید؛ این كار كوچكی است؟ این چیز كمی است؟ آنجا هم «وَ كانَ حقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین» بود، آنجا هم همین عزم راسخ، تصمیم قاطع، آوردن موجودیِ خداداده به میدان عمل و صحنهی عمل، گرهها را یكی یكی باز كرد.
توانائی و ظرفیت ملت ایران در حفظ انقلاب و پاسداری انقلاب عظمت و اهمیتی دارد که شاید بشود گفت از اهمیت خود اصل انقلاب کمتر نیست. ملت ایران در طول این سیوسه سال توانست این دستاورد عظیم را با کیفیت بالا حفظ کند. شما به این انقلابهائی که در این یک سال و نیم اخیر در منطقه اتفاق افتاده است، نگاه کنید. شما که به طور مجموعی نگاه میکنید، میتوانید قضاوت کنید که این انقلابها در جهت درست حرکت میکند یا نمیکند. دشمنان، مستکبرین، به طور مشخص رژیم صهیونیستی، دولت آمریکا، دولتهای غربی، دارند تلاشهائی میکنند برای اینکه بر این انقلابها سوار شوند و آنها را منحرف کنند. شما ببینید اینها دچار چه چالشهای بزرگی هستند.
با توجه به این چالشها انسان میفهمد چه کار بزرگی در کشور ما انجام گرفته است که این انقلاب در جهت درست به سمت آرمانها راه خودش را حفظ کرده است؛ از ریل ارزشها و آرمانها بیرون نیفتاده است و حرکت خود را به جلو ادامه داده است. این در حالی است که چالشها و تهدیدها هم روند فزایندهای داشته. از روز اول، تهدیدهائی که انقلاب و کشور با آنها مواجه بوده، دائماً پیچیدهتر شده؛ هم ترور بود، هم شورشهای قومی بود، هم جنگ بود، هم تحریم بود، هم محاصره بود. هرچه جلوتر آمدیم، تهدیدها را پیچیدهتر کردند؛ دشمنان و مخالفین نظام، سردمداری کردند. ماجراهای تیر سال 78، ماجراهای سال 88 ، همه انواع و اقسام تهدیدهائی است که این انقلاب و این کشور و این ملت با آنها مواجه بود. این ملت از همهی اینها عبور کرد و با استحکام در راه خودش دارد پیش میرود. اینها چیزهائی است که ما امروز و همیشه نیاز داریم که آنها را مورد نظر قرار بدهیم؛ ما را کمک خواهد کرد در پیمودن راههای دشوار، گذشتن از پیچهای تند و گردنههای سخت. یک لغزش دیگر این است که ما بخشی از واقعیتها را ببینیم، بخش دیگری از واقعیتها را نبینیم؛ این هم موجب خطاست؛ خطای در محاسبه را به دنبال خواهد داشت. واقعیتها را باید با هم دید و دانست.
حالا من یک تعدادی از این واقعیتها را میگویم. مدعی نیستیم که همهی واقعیتهای کشور را در اینجا بیان خواهیم کرد؛ لیکن یک مدخلی است، میتواند چشم ما را به سوی واقعیتهای گوناگون باز کند. ما در چه وضعی هستیم؟ کجا قرار داریم؟ چه داریم؟ چه نداریم؟ ملاحظهی این واقعیتها، با قضاوتی که بنده در این مسئله پیش خودم دارم، بسیار امیدبخش است. وقتی ما واقعیتها را کنار هم میگذاریم، اینها را ملاحظه میکنیم؛ احساس میکنیم که راه ملت ایران به سوی آرمانهای بلند، یک راهِ گشوده است. این راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بنبست وجود ندارد. هدف جبههی مخالف نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و دشمن ما این است که راه را بنبست نشان بدهد. خودشان هم میگویند ما بایستی این کارها را بکنیم، این فشارها را وارد کنیم، این محاصره را بکنیم، این تحریم را بکنیم، تا مسئولان جمهوری اسلامی در محاسبات خودشان تجدیدنظر کنند. من عرض میکنم؛ ملاحظهی واقعیتها نه فقط موجب میشود ما در محاسبات گذشتهمان تجدیدنظر نکنیم، بلکه ما را به درستیِ راهی که پیمودیم و راهی که انقلاب جلوی ما گذاشته، مطمئنتر میکند. ما با زورآزمائی چند دولت و چند قدرت استکباری مواجهایم. اینها یک سیاهیلشکر هم پشت سرشان دارند، که آنها هم با ما مخالفند؛ اما آنها موجودیتی از خودشان ندارند، توانی ندارند. اگر دست حمایت قدرتی مثل آمریکا از روی سرشان برداشته شود، صفرند؛ در معادلات جهانی و بینالمللی به حساب نمیآیند؛ لیکن حالا به عنوان سیاهیلشکر، پشت سر آمریکا و پشت سر رژیم صهیونیستی و شبکهی صهیونیسم دنیا دارند حرکت میکنند. این یک واقعیتی است، این در مقابل ماست، این از اول انقلاب شکل گرفته؛ کم هم نشده و افزایش هم پیدا کرده. البته در بزرگنمائیِ این واقعیت هم همه همدستند؛ این جزو همان لغزشگاههاست. سعی میکنند این واقعیت را هرچه بزرگتر و شدیدتر و سختتر و تلختر نشان بدهند. ما این را قبول داریم که در مقابل ما فشار هست، تحریم هست، توانائیهای اقتصادی، توانائیهای سیاسی، امنیتی و امثال اینها و بخصوص رسانهای پشت سر این حرکت وجود دارد؛ این یک واقعیت است.
واقعیت دیگری که در کنار این واقعیت باید دیده شود، این است که وانمود میشود این زورآزمائی به خاطر مثلاً مسئلهی هستهای یا مسئلهی حقوق بشر است؛ و این دروغ است. دروغ بودن این ادعا، یکی از واقعیتهاست. نه اینکه ما بگوئیم این واقعیت است؛ امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسلکش و کودککش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست. پروندهی آمریکا، پروندهی رژیم صهیونیستی، پروندهی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئلهی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پروندهی بسیار سیاهی است. شصت سال نسلکشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ دادن سلاح اتمی به دولت غاصب صهیونیستی، نقض صلح جهانی نیست؟ اینهائی که این کارها را کردند، میتوانند مدعی دفاع از صلح جهانی باشند؟ دادن سلاح شیمیائی به کسی مثل صدام، نقض حقوق بشر نیست؟ کارهائی از قبیل آنچه که در ابوغریب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط دیگری از دنیا به وسیلهی آمریکائیها، به وسیلهی غربیها، به وسیلهی انگلیس اتفاق افتاده است، جائی برای ادعای دفاع از حقوق بشر باقی میگذارد؟ بنابراین اینکه اینها میگویند مقابلهی ما با جمهوری اسلامی برای حقوق بشر است، دروغ است؛ این هم که میگویند مقابلهی با جمهوری اسلامی برای سلاح هستهای است، دروغ است؛ این را ما اول با حدس بیان میکردیم، بعد در مذاکرات و مبادلات بینالمللی برای ما روشن شد که آنها میدانند جمهوری اسلامی دنبال سلاح هستهای نیست؛ این را باور کردند و قبول دارند، و واقعیت هم همین است؛ در عین حال مسئلهی سلاح هستهای را مطرح میکنند. پس ادعای اینکه این فشارها، این تحریمها، این محاصرهها، این دشمنیها و خصومتها به خاطر مسئلهی سلاح هستهای و مسئلهی توان هستهای است، یک دروغ است؛ این دروغ بودن هم یک واقعیت است. امروز آمریکا همهی نیروی خود را متمرکز کرده است برای اینکه بتواند به خیال خود جمهوری اسلامی را محاصرهی اقتصادی کند. خودشان محاصرهاند، خودشان دچار مشکلند. امروز اروپا و آمریکا دچار مشکلات اساسی و غیر قابل حلند؛ حقیقتا هم مشکلات آنها قابل حل نیست. وضع آنها با وضع ما فرق میکند. ما بحمداللّه همه چیز داریم. ما امکانات داریم، ثروت داخلی داریم، مردمِ خوب داریم، منابع مالی داریم، منابع انسانی داریم، بدهکاری جهانی نداریم. امکانات کشور، امکانات بسیار خوبی است. اذیت دشمن، تلاشی که دشمن میکند، برای این است که بتواند دسترسی جمهوری اسلامی را به این امکانات کاهش بدهد. تلاش مسئولین ما هم این است که این توطئهی دشمن را خنثی کنند؛ انشاءاللّه موفق هم میشوند، تلاش خوبی هم دارد انجام میگیرد.
در یک چنین شرائطی، آنچه که برای کشور ما لازم، فریضه و قطعی است، این است که همهی دستگاههای مسئول در کشور برای مقابلهی با این تمرکز دشمن، دست به دست هم بدهند؛ اینها در اینجا بر نقطهی حق تمرکز کنند. هرگونه واگرائی نیروها از یکدیگر، واگرائی قوای سهگانه از یکدیگر، به ضرر کشور است، به ضرر نظام است. همه باید با هم همکاری کنند، همه باید به هم کمک کنند. دولت، مجلس، قوهی قضائیه، همه در یک جبهه قرار دارند؛ آن جبهه، جبههی دفاع از اسلام است؛ دفاع از ملت عزیز و شریف است؛ دفاع از استقلال کشور است؛ دفاع از هویت انقلاب است، که به ملت ما و مردم ما هویت داد، بلکه به امت اسلامی هویت داد. امروز اهداف برجستهی ما اینهاست. لذا باید همکاری انجام بگیرد. یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابیطالب و محاصرهی اقتصادی مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههای بدمحاسبهگر خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابیطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابیطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطی هستیم که ملت ما نشانههای پیروزی را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیاری از مراحل پیروزی، با سرافرازی دست پیدا کرده است. امروز مردم ما را از محاصرهی اقتصادی میترسانند؟ با این حرفها، با این ترفندها میخواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ امروز میخواهند در ارادهی مسئولین اختلال ایجاد کنند؟ «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتّبعنی»؛ این راهی است که با بصیرت انتخاب شده است، این راهی است که با مجاهدت باز شده است، این راهی است که با خون عزیزترینها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قلههائی هم دست پیدا کردیم. ما متوقف نمیشویم، انشاءالله پیش میرویم؛ ولی تا امروز هم به قلههای بسیاری دست پیدا کردهایم. جمهوری اسلامی، امروز کجا، بیست سال و سی سال قبل کجا؟ دشمنان جمهوری اسلامی، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان کجا، ضعف و انکسار امروزشان کجا؟ اینها نشانههائی است که ملت ایران را تشویق میکند. نخیر، در ادامهی راه اسلام - که راه خداست، راه دین است، راه سعادت دنیا و آخرت است - ارادهی مسئولین همچنان مستحکم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آینده، پای ثابت این حرکت عظیم خواهند بود.
جوانهای عزیز! در این سی و دو سال، هیچ سالی نبوده است که از سوی استکبار به رهبری آمریکا و صهیونیسم، علیه ایران توطئهای یا توطئههائی شکل نگیرد؛ به قصد شکست دادن ملت ایران، به قصد شکست دادن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی. و به فضل الهی، به حول و قوهی الهی، به همت مردم عزیز ما، و در هر دوره، به همت پیشروی جوانان عزیز ما، ایران اسلامی در همهی این توطئهها پیروز شد و آمریکا شکست خورد. بعد از این هم همین جور خواهد بود. تحلیل درست، این است. نگاه درست به آینده، این است. شماها انشاءالله پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، پیش روی خودتان عمر دارید. برای این عمر طولانی - که خدای متعال انشاءالله با برکت و رحمت و فضلِ خود به شما عنایت کند - باید برنامهریزی کنید. پایهی برنامهریزی این است: تصمیم بگیرید، هدف را درست انتخاب کنید و دنبال این هدف، با استقامت حرکت کنید؛ در این صورت هیچ قدرتی در مقابل شما یارای ایستادگی نخواهد داشت. هدفهای شما در زمینهی علمی، در زمینهی اقتصادی، در زمینهی اجتماعی، در زمینهی اخلاق، در زمینهی گسترش تفکر اسلامی و بیداری اسلامی در جهان است؛ اینها آرزوهای بزرگ شماست. راه فقط همین است. درست تشخیص بدهید، تصمیم قطعی بگیرید، حرکت کنید، راه بیفتید، به خدای متعال تکیه و اعتماد کنید؛ به نتیجه خواهید رسید. دشمنان شما هر که باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتی که در دنیا باشد، مجبور به عقبنشینی خواهد شد؛ همچنان که در قضیهی انقلاب، در قضیهی 13 آبان، در قضایای جنگ تحمیلی، در قضیهی محاصرهی اقتصادی و در همهی توطئههای دیگر تا امروز اینجوری بوده.
ما حسنظن به خدا داریم، و خدای متعال با ما طبق حسنظنمان عمل کرده است. در طول این سی و چند سال، خدای متعال طبق همان حسنظنی که به او داشتیم، با ما عمل کرده. ما مشکلات فراوانی داشتیم. از همهی این مشکلات پیروز بیرون آمدیم. محاصرهی اقتصادی چیز کوچکی نبوده و نیست. ما محاصره را زیر پا گذاشتیم. در همین اواخر به ما گفتند که بنزین به شما نمیفروشیم. ما یک کشوری هستیم تولیدکنندهی نفت، اما واردکنندهی بنزین؛ گفتند به شما بنزین نمیفروشیم. این یک نمونهی خیلی کوچکی است؛ صدها نمونه از این قبیل هست. نیروهای ما با امید به خدا تلاش کردند و ما در ظرف کمتر از یک سال خود را از واردات بنزین بینیاز کردیم. هشت سال بر ما جنگ تحمیل کردند. ما را در مقابل دشمنِ عنودِ بدِ بسیار خبیثی مثل صدام حسین قرار دادند و با همهی نیروها هم از او دفاع و حمایت کردند. ما الحمدللَّه توانستیم بر این حادثه فائق بیائیم.
نظام جمهوری اسلامی، یک جمهوری مثل بقیهی دولتها و جمهوریها و غیر جمهوریهای دنیا نیست؛ یک نظامِ دارای پیام است. پیام نظام اسلامی پیامی است که ملتهای جهان تشنهی آنند؛ فرق میکند با یک کشوری، با یک دولتی، با هرگونه نظام سیاسی که فقط در فکر یک محدودهی جغرافیائی است؛ آن هم با آدمهائی، در رأس آن، آمیخته و آلودهی به شهوات گوناگون بشری. اینجا مسئله، مسئلهی ارزشهاست؛ مسئلهی انسانیت است؛ مسئلهی نجات ملتها از کمند قدرتهای مداخلهگر و سلطهطلب است. نظام اسلامی ما برای بشریت پیام دارد. همین پیام است که جهانخواران عالم را در مقابل ملت ایران قرار داده. اگر امروز روز اول این رویاروئی بود، ممکن بود دل بعضی بلرزد؛ اما امروز روز اول نیست. سی و یک سال است که این رویاروئی به شکلهای مختلف وجود دارد: حملهی نظامی، حملهی سیاسی، محاصرهی اقتصادی، تهدیدهای گوناگون. سردمداران گوناگون در کشورهای قدرتطلب آمدند و رفتند، اما ملت ایران ایستاده است. این بنای مستحکم روز به روز سرافرازتر شده است. این نهال بارور و خدائی، این شجرهی طیبه در این سرزمین مستعد و آماده، روز به روز ریشهدارتر شده است. اگر دشمنان معنویت و ارزشهای اسلامی و دشمنان ایران اسلامیِ عزیز، آن روز امیدی داشتند، امروز امیدی ندارند؛ با نومیدی دارند تلاش میکنند. آنها راه را نمیشناسند، ملت ایران را نمیشناسند، محاسبات امروز را با محاسبات سی سال قبل و چهل سال قبل و پنجاه سال قبل و دوران سلطهی بیرقیب ابرقدرتها مقایسه میکنند؛ این مقایسه غلط است. دنیا عوض شده است، ملتها هم بیدار شدهاند؛ لذا امروز شما ملت ایران و شما جوانانی که زبدگان و برجستگان جوانان این ملت هستید- جوانهای عزیز سپاه پاسداران- امیدآفرین دلهای ملتها هستید. خیلی از دولتها هم به شما امید دارند، به شما نگاه میکنند. بااینکه میدانند جمهوری اسلامی اهل مداخلهی در کشورها نیست، اما نفس این پیامها، نفس این ایستادگی، نفس این قدرت معنوی که در همهی عرصهها خود را نشان میدهد، آنها را دلگرم میکند، آنها را به ایستادگی وادار میکند. امروز در قارهی آسیا، در قارهی آفریقا، در قارهی آمریکا، حتّی در قارهی اروپا، ملتهای کمی نیستند که به شما چشم دوختهاند و شما را تحسین میکنند.
امروز ملت ما در مقابل خود یک جبههی گستردهای را ملاحظه میکند که با همهی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسههای درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشتهاند.
ما دیدیم که چطور انقلابهائی که سر کار آمدند، چند سالی هم بودند؛ چه از نوع چپ، چه از نوع میانه، اما نفوذ و دخالت آمریکا- دخالت سیاسیاش، دخالت نظامیاش، محاصرهی اقتصادیاش- اینها را نابود کرد؛ از بین برد. شما امروز نگاه کنید به اروپای شرقی- که یک مرکز عمدهی حکومتهای سوسیالیستی و چپ بود- و ببینید که کارشان به آنجا رسیده که پایگاههای نظامی و موشکی آمریکا در همان کشورهای چپِ سابقِ اروپای شرقی گذاشته میشود و آمریکائیها آنجا حضور پیدا میکنند! بنابراین، هیچ نظامی جز جمهوری اسلامی نمیتوانست در مقابل نفوذ و فشار آمریکا مقاومت کند.
فلسطین و انتفاضهی اسلامی و قیام دولت فلسطینی و مسلمان، لبنان و پیروزی تاریخی حزب الله و مقاومت اسلامی بر رژیم مستکبر و خونخوار صهیونیست؛ عراق و تشکیل دولت مسلمان و مردمی بر ویرانههای رژیم ملحد و دیکتاتور صدام؛ افغانستان و هزیمت خفتبار اشغالگران کمونیست و رژیم دستنشاندهی آن؛ شکست و ناکامی همهی طرحهای استکباری امریکا برای سیطره بر خاورمیانه؛ گرفتاری و آشفتگی علاجناپذیر در درون رژیم غاصب صهیونیست؛ فراگیر شدن موج اسلامخواهی در بیشتر یا همهی کشورهای منطقه و بهویژه در میان جوانان و روشنفکران؛ پیشرفت شگفتآور علمی و فناوری در ایران اسلامی به رغم تحریم و محاصرهی اقتصادی؛ شکست جنگافروزان در امریکا در عرصهی سیاسی و اقتصادی؛ احساس هویت و تشخص در اقلیتهای مسلمان در بیشتر کشورهای غربی؛ همه و همه نشانههای آشکار پیروزی و پیشروی اسلام در هماوردی با دشمنان در این قرن یعنی قرن پانزدهم هجری است.
ملت فلسطین محق است؛ حق با اوست؛ مظلوم است. شرم باد بر آن مدعیان آزادی، مدعیان حقوق بشر که بر این همه ظلمی که به این ملت شده است، چشم میبندند، باز ادعای طرفداری از حقوق بشر میکنند؛ خجالت هم نمیکشند. من تعجب میکنم؛ در کجای دنیا یک انسان منصف اگر فلسطینیها یک اقلیت بیگانه بودند توی کشورشان- نمیگوئیم صاحبان کشور، فرض کنید فلسطینیها در سرزمین خودشان اقلیتی بودند؛ مهاجرینی بودند که به فلسطین آمده بودند- این همه ظلم را نسبت به اینها تحمل میکرد؟ خانههایشان را خراب کنند، جوانهایشان را بکشند، مردانشان را زندان ببرند، دائم اینها را تهدید کنند، خانههایشان را بمباران کنند، جلوی ارزاقشان را بگیرند، محاصرهی اقتصادی کنند، باغاتشان را خراب کنند، همهی زندگی آنها را به هم بزنند. آن وقت آقای بوش خجالت هم نمیکشد، و میایستد میگوید ما متعهد به آزادی هستیم! این آزادی است؟! شرم باد بر شما! این است طرفداری از آزادی؟!
امروز دشمنان ملت ایران درماندهاند در مقابل حرکت این ملت؛ نمیدانند با این ملت چه کنند. من به شما مردم عزیز کازرون و این منطقه و شما جمعیت صمیمی که در اینجا جمع شدهاید عرض کنم: دشمن نظام جمهوری اسلامی، یعنی شبکهی استکبار جهانی- نه فقط حکومت آمریکا یعنی آن مجموعهی سردمداران قدرت اقتصادی ظالمانهی امروز دنیا که دولتها را میآورند و میبرند؛ در همین کشورهائی که به نام دموکراسی معروف شدهاند، در خود آمریکا و در بعضی از کشورهای دیگر که با شبکهی صهیونیستی پیوند استوار دارند، اینها هستند. دولتهائی که با این شبکهی پرنفوذ و پرقدرتِ مستکبر جهانی در ارتباطند، منافع خودشان را در برابر نهضت اسلامی و بیداری اسلامی در خطر میبینند؛ این منافع نامشروع را در تهدید میبینند. دشمن، آنهایند. این دشمن از همهی وسائل ممکن برای مواجههی با این ملت استفاده کرده است و در مانده است. شما ببینید در این سی سال چه کار میتوانستند بکنند که نکردند. هر کاری نکردند، به خاطر این بوده است که در حساب زیان و سود، در حساب فایده و ضرر وقتی محاسبه کردند، دیدهاند فایده ندارد، برایشان ضرر بیشتری دارد. اگر کاری نکردند، به خاطر این است که محاسبه کردهاند، دیدهاند برایشان مضر است اگر این کار را انجام دهند. و الّا هر کاری که توانستند و برایشان مضر نبوده، انجام دادهاند؛ محاصرهی اقتصادی کردهاند، حملهی نظامی کردهاند، کودتای نظامی در داخل راه انداختهاند، در بین جمعیت کشور افراد ضعیفالنّفسی را گوشه و کنار پیدا کردهاند، با خودشان همراه کردهاند، تبلیغات با زبان آنها، با نفَس آنها علیه انقلاب انجام دادهاند، حتّی با کمونیستها در این مملکت ساختهاند.
از جملهی آنچه که بنده در اول امسال خطاب به ملت ایران و مسئولین کشور بیان کردم، همین مسئلهی تکیه بر گسترش فضای فعالیت اقتصادی است. چرا؟ چون بخصوص دشمن روی این نقطه تکیه کرده است و تکیه میکند. عزیزان من! دشمن انقلاب اسلامی، در طول این سالهای متمادی- قریب سی سال- از همهی راههای ممکن برای شکستن عزم و ارادهی ملت ایران پیش آمده و وارد عمل شده؛ از توطئهی سیاسی، از کودتای نظامی، از تحمیل جنگ هشتساله، از تبلیغات زهرآلودی که به طور شبانهروز- متصل- از بلندگوهای صهیونیستی و استکباری علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی پخش میشود. همهی کارها را کردهاند؛ به این نتیجه رسیدهاند که بلکه بتوانند ملت ایران را در یک توطئهی اقتصادی گرفتار کنند. این تازگی هم ندارد؛ از اول انقلاب تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی، به شکلهای مختلف در کشور ما جریان داشته است؛ فشار آوردند، ملت ایستاد؛ در عین حال آنها میخواهند همین را ادامه بدهند، بازهم ملت ما میایستد. همان طوری که در طول این سی سال گذشته، ملت ما بر توطئهی محاصرهی اقتصادی فائق آمد و گامهای بلندی را در راه پیشرفت کشور از همه جهت برداشت، امروز هم علیرغم بددلی و سوء نیت سیاستمداران استکبار جهانی، ملت ما در مقابل هر توطئهای- و بخصوص این توطئه- خواهد ایستاد.
راهِ کار هم این است که ملت ما دست به دست هم بدهند و کشور را از وابستگی اقتصادی نجات بدهند. انقلاب، ما را از وابستگی سیاسی نجات داد. در راه استقلال اقتصادی هم کارهای زیادی شده است؛ اما همت همهی ملت ایران از قشرهای مختلف را میطلبد تا کشور بتواند از لحاظ اقتصادی کاری بکند که دیگر تهدید به تحریم و محاصرهی اقتصادی معنا پیدا نکند. این خطاب به همهی ملت است، فقط خطاب به مردم ممسنی نیست؛ همه باید دست به دست هم بدهند. این کشور سرمایههای انسانی فراوانی دارد؛ سرمایههای مادی فراوانی هم دارد. با سرمایهگذاریِ لازم، با برنامهریزی درست و متین و با پشتکار و جدیت، ما خواهیم توانست در مدت یک برنامهی مشخصی، کاری بکنیم که دیگر کشور در عرصهی اقتصادی دنیا از تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی، هیچ باکی نداشته باشد. این وظیفهی ملی ماست، باید انجام بدهیم. هرکسی میتواند نقش داشته باشد. سرزمین وسیع و امکانات فراوانی هم داریم. هزینهای که ملت ایران پرداخت کرد هشت سال جنگ تحمیلی بود؛ این هزینهی استقلالطلبی و آزادیطلبی و عزتطلبی ملت ایران بود؛ ملت ایران آن را پرداخت کرد و خم به ابرو نیاورد. هشت سال جنگ را تحمل کرد، چون این هزینهی دست یافتن به استقلال ملت و قدرت ملی و افتخار ملی بود. قربانیان تروریسم کور دههی شصت در این کشور، هزینهی دیگری بود که ملت ایران پرداخت کرد. از اول انقلاب تا امروز تحریمهای اقتصادی و محاصرهی اقتصادی که بر ملت ما تحمیل کردهاند، هزینههایی بود که ملت ایران پرداخت کرد. همین حالا که من با شما صحبت میکنم، دو سال است که قدرتهای استکباری مرتب تهدید میکنند که ما ملت ایران را تحریم میکنیم و محاصره میکنیم! انگار تا حالا این کار را نکردهاند.
اردوگاه سرمایهداری و استعماری با همهی توان سیاسی خود، با همهی قدرت مالی و اقتصادی خود و با همهی شبکههای تبلیغاتی خود، دارد فشار میآورد تا شاید بتواند ملت ایران را وادار به عقبنشینی و تسلیم بکند؛ نه فقط از حق هستهای- حق هستهای یکی از حقوق ملت ایران است- بلکه میخواهند ملت ایران را از حق عزتش، از حق استقلالش، از حق قدرت تصمیمگیریش و از حق پیشرفت علمیش، وادار به عقبنشینی کنند. ملت ایران امروز در جادهی پیشرفت علمی و پیشرفت فنّاوری افتاده و میخواهد دو قرن عقبافتادگی خود را در دوران طاغوتها، جبران کند. اینها دستپاچه شدهاند و نمیخواهند ملت ایران- که در این نقطهی حساس دنیا قرار گرفته است و به عنوان پرچمدار اسلام شناخته شده- به این توفیقات دست پیدا کند؛ لذا فشار میآورند. اما ملت ایران ایستاده است. تهدید میکنند که شما را تحریم میکنیم و محاصرهی اقتصادی میکنیم! خب، در این سی سالی که ملت ایران را گاهی شدیدتر و گاهی ضعیفتر محاصرهی اقتصادی کردید، چه کسی ضرر کرد؟ ملت ایران ضرر کرد؟ ابدا! ما از تحریم به نفع پیشرفت خودمان استفاده کردیم. یک روزی بود که ما احتیاج به ابزارهای نظامی داشتیم؛ سادهترین ابزار نظامی را به ما نمیفروختند و میگفتند: تحریم! ما توانستیم از این تحریم استفاده کنیم؛ امروز ملت ایران توانائیهایی به دست آورده که همان تحریمکنندگان دیروز، امروز از اینکه ملت ایران دارد به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل میشود، دارند دست و پا میزنند! خب، این بر اثر تحریم شما بود. این تحریم به ما ضرر نزد؛ ما از این تهدید توانستیم یک فرصت به وجود بیاوریم. امروز هم همینجور است. ما از تحریم غرب نمیترسیم. ملت ایران به حول و قوهی الهی در مقابل هر تحریمی و هر محاصرهی اقتصادیای آنچنان تلاشی از خود نشان خواهد داد که پیشرفت او را مضاعف و چند برابر خواهد کرد. در تمام طول این سالها، دشمنان سعی کردهاند بمبهای تبلیغاتی را در محیط ذهنی مردم منفجر کنند، که معنای این تبلیغات همهاش این است که: ای ملت! شما نمیتوانید؛ ایرانی! نمیتوانی؛ جوان ایرانی! مجبوری تسلیم بشوی؛ مجبوری دستهایت را بالا ببری. البته آنها در داخل هم عواملی دارند- من بارها اشاره کردهام- که هر وقت احتیاج دارند که یک فکری را در داخل تزریق کنند، این عوامل به کار میافتند و با قلمهای حقیر و مزدور خودشان، بنا میکنند اهداف دشمن را در اینجا پخش کردن و ترویج کردن؛ اما تا الآن تأثیری نکرده است، بازهم باید تأثیر نکند. نخیر، همه چیز ما را به «امید» تشویق میکند؛ همه چیز ما را به «اعتماد به خودمان» تشویق میکند. چرا امیدوار نباشیم؟ مایی که یک روز در فشار دو ابرقدرت- ابرقدرت امریکا و شوروی سابق- توانستیم خودمان را نگه داریم و بالا بکشیم، مایی که با محاصرهی اقتصادی در طول این سالهای متمادی- که هر زمانی به نحوی محاصرهی اقتصادی وجود داشته- توانستیم خودمان را به این رتبه از فناوری و علم برسانیم و بخشی از این خلأها و شکافها را پُر کنیم، چرا به خودمان امیدوار نباشیم؟ چرا به ملتمان اعتماد نداشته باشیم؟ تاریخ و سرگذشت ما، امید و اعتماد را به ما املاء میکند؛ ما را وادار میکند که امیدوار باشیم. بله، امیدواریم؛ ما میتوانیم؛ توانستیم.
اینهایی که امروز دم از محاصرهی اقتصادی میزنند؛ تهدید به تحریم اقتصادی میکنند، کسانی هستند که در طول سالهای گذشته، هرجا توانستهاند، این تحریم را اعمال کردهاند. همین الآن بعضی از دولتهای اروپایی، هنوز وسایلی را که از زمان رژیم طاغوت خریداری شده و پول آنها را هم شاید چند برابر گرفته بودند، به ما نمیدهند! تحریم از این بالاتر؟ آنها در مواردی هم ابزارها و قطعات لازم را به ما ندادند. جوانهای ما وقتی دیدند راه از این طرف بسته است، از درون راه باز کردند. برای یک ملت مستقل، این درست است که به درون خودش مراجعه کند؛ در درون خود کاوش کند؛ درمان خود را به دست خودش بسازد؛ و الّا اگر میخواستیم پشت درِ خانهی دیگران دست به سینه بایستیم- همچنان که سالهای متمادی در دوران رژیم طاغوت، این کشور و این ملت را به این روش عادت داده بودند- زندگی مستقلی نداشتیم و همان وضع سابق بود. وقتی ما را تحریم کردند، امام اظهار خوشوقتی کردند و گفتند بهتر! حق با ایشان بود. ما بر اثر تحریم، به خود آمدیم و تحرک پیدا کردیم؛ حالا هم همینطور است. با این حرفها، ملت ایران را تهدید میکنند؛ این تهدید، فایدهیی دارد؟ از زمان شروع جنگ تا الآن- این بیست و چهار پنج سال- ما از زمین به آسمان رفتهایم. ما را تهدید میکنند به تحریم اقتصادی و محاصرهی اقتصادی! ما در همین دورهی محاصرهی اقتصادی بوده که اینهمه امکانات را بهدست آوردیم. در سختترین دورههای محاصرهی اقتصادی جوانهای ما توانستند سلاحهایی را بسازند که در همهی دنیا آن سلاحها را غیر از امریکاییها و یکی دو دولتِ عزیزکردهی امریکا هیچکس نداشت. همین موشک ضد تانک «تاو» را جوانهای ما در چه شرایطی ساختند؟ همهی درها رویشان بسته بود، اما ساختند. همین پیشرفتهای علمییی که امروز شما ملاحظه میکنید دارد بروز میکند، بنده از سالهای متمادی میگفتم جوانهای ما دارند کارهای بزرگی میکنند، که الآن یکی پس از دیگری در بخشهای مختلف دارد بروز میکند. البته موضوع انرژی هستهییاش بهخاطر حساسیت دنیا روی آن، برجسته و شاخص شده؛ و الّا در ردیف این کار، کارهای دیگری که در بخشهای گوناگون انجام گرفته، واقعاً اهمیتش کمتر از این کار نیست؛ منتها جنبهی نظامی و دفاعی ندارد. اینها همه در شرایط محاصرهی اقتصادی بوده، در شرایط فشار سیاسی و اقتصادی بوده، در شرایط بدحسابی و سختگیری دولتهایی که حتّی با ما رابطهی اقتصادی هم داشتند، لیکن بدجنسی و ناخنخشکی و بدحسابی میکردند، بوده؛ ولی ما توانستیم. این، ظرفیت خیلی بزرگی برای یک ملت است که میتواند. این ظرفیت را جوانهای ما باید بشناسند.
امروز جهان اسلام در محاصرهی علمی و اقتصادی و تبلیغاتی و اینک نظامی است. اشغال قدس و فلسطین به اشغال عراق و افغانستان انجامید، و اختاپوس صهیونیزم و استکبار وقیح و نفرتانگیز آمریکا، اکنون برای همهی خاورمیانه و شمال آفریقا و همهی دنیای اسلام، توطئه و نقشه در سر میپرورانند و نهضت بیداری را که امروز جان تازهای در پیکر امت اسلامی دمیده است، هدف کینه و انتقام خویش ساختهاند.
نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد؛ قدرتهای مسلط دنیا در آن روز میفهمیدند که نظام جمهوری اسلامی برای مقاصد قدرتطلبانهی آنها یک تهدید است؛ این را درک میکردند، لذا از اول با او مخالفت کردند؛ اما این تهدید بهخاطر خودِ کشور ایران نبود، بلکه بهخاطر این بود که جمهوری اسلامی حرف نو و حرف تازهای است؛ در دنیای اسلام و در عرصهی سیاست بینالملل، حرف و ایدههای نُوِ جمهوری اسلامی، جزو ایدههای جذاب است و خیلی از مبانی آنها را متزلزل میکند. آنها این مسائل را میدانستند؛ لیکن به خودشان تسلا میدادند که جمهوری اسلامی قادر بر ماندن نیست؛ چون در دنیایی که علم و فناوری حرف اول را میزند و ثروت هم از راه علم و فناوری بهدست میآید، وقتی کشوری از لحاظ علمی و فناوری توانایی نداشت و محاصره هم شد؛ نگذاشتند به آن برسد، به خودیِ خود خواهد خشکید؛ مثل درختی و نهالی که به آن آب و هوا ندهی؛ بتدریج میخشکد و احتیاجی نیست که آن را قطع کنید؛ خودش از بین میرود. آنها درباره جمهوری اسلامی اینطور خیال میکردند؛ لذا در اوایل انقلاب میگفتند تا دو ماه دیگر، گاهی میگفتند تا یک سال دیگر و گاهی میگفتند تا پنج سال دیگر، جمهوری اسلامی رفتنی و نابودشدنی است! مرتب به خودشان وعده میدادند. آنها هم محاصرهی اقتصادی کردند، هم محاصرهی علمی کردند، هم محاصرهی فناوری و تکنولوژیک کردند، هم جنگ را تحمیل کردند، هم از طرف مقابل ما در جنگ، هرچه توانستند حمایت کردند و کمکش کردند که بلکه بتوانند این مشکلات را آوار کنند روی سر جمهوری اسلامی و آن را از بین ببرند؛ اما حالا میبینند که بعد از بیست و پنج سال، جمهوری اسلامی از زیر آوارها قد کشیده و بیرون آمده؛ روی پای خودش ایستاده و به خود متکی و امیدوار است و به آینده خوشبین و در زمینهی علمی و فناوری هم پیشرفت کرده است؛ اینها واقعیاتی است؛ این واقعیات را آنها میفهمند و میدانند که در بعضی از زمینههای بسیار مهم و حساس، رتبههای اول را در دنیا بهدست آورده است.
جوانان، این ملت بزرگ و این زن و مرد غیور و مؤمن در این کشور، در همهی شرایط، راه را بر سلطهی دشمن میبندند و دشمن را بار دیگر و برای چندمین بار ناکام میگذارند. نظامیگری در یک چنین نظامی، مایهی افتخار است و به نظامیگریِ خود ببالید و افتخار کنید. به لفظ اکتفا نکنید؛ در عمل، نظامیِ مؤمن- یعنی مجاهد فی سبیل الله- باشید. شرط مجاهد، آماده بودن است. با دانش و فن و تجربه و پیشرفتهایی که ذهن بشر در همهی اقطار عالم به آن دست یافته است، خود را آشنا و مجهز کنید و به دیگران نیز بیاموزید؛ ذهنهایتان را پیچیده کنید و از تجربههای دوران دفاع مقدس حد اکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصرهی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبههای بایستند که اگرچه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همهی قدرتهای نظامیِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام میگرفت. در مقابل چنین جبههی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتشمان، خلبانان و فنیهای شجاعمان و عناصر کارآمد رستههای مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم. از این تجربه درس بگیرید و با آن آشنا شوید. حضورِ در ارتش را مغتنم بشمارید.
امروز داستان جمهوری اسلامی، داستان بیست سال قبل نیست؛ آن روزها طمع دشمنان به نابودی این انقلاب از لحاظ منطق سیاسی موجود دنیا یک چیز نشدنی نبود؛ اما امروز نشدنی است؛ چرا؟ چون این نهال ریشه دوانده است؛ تنه بزرگ کرده و شاخ و برگ داده است. به همین دلیل است که امروز دشمنان ما نسبت به این پدیدهی عظیم که روز به روز رشد میکند، عصبانیترند و غیظشان بیشتر است. چه کسی خیال میکرد نظام جمهوری اسلامی در سال پنجاه و نه که جنگ را بر ما تحمیل کردند و آر پی جی برای زدن نداشت و نمیتوانست تولید کند، امروز در مقولهی تسلیحات، پیشرفتهایی کرده باشد که برای آنها خیرهکننده است؛ اسم موشک شهابِ 3 الآن در همهی خبرها و تلکسها و خبرگزاریهای دنیا مرتب تکرار میشود. در زمینهی علوم پیشرفتش آنچنان است که مجموعهی جوانان دانشمند و نخبهی این نظام، که متصل و متعلق به این نظامند، در اغلب آزمونهای جهانی سرآمد میشوند. در زمینهی فناوری به جایی رسیده که برخلاف همهی اقران خود بدون استفادهی از کمک و راهنمایی و دستگیری دیگران میتواند فناوری و غنیسازی هستهیی را خودش تولید کند؛ این پیشرفتها تن قدرتهای متجاوز را میلرزاند. آنها وقتی بعد از بیست و پنج سال به صحنهی جامعه نگاه میکنند و این قشر جوانِ مؤمنِ پُرشور و بااخلاص- مثل شماها- و ایمان اسلامی، خلوص، صفا و نشاط جوانی و میل حرکت به جلو را در شما میبینند، هرکدام از اینها مثل تیری به چشم و به قلب آنها فرومیرود. چه بکنند در مقابل این پدیدهی عظیم؟ تهدید به حملهی نظامی میکنند، فایدهیی ندارد؛ تهدید به محاصرهی اقتصادی میکنند، فایدهیی ندارد؛ محاصرهی اقتصادی را تا حدود زیادی عمل میکنند، اثر نمیبخشد؛ سعی میکنند در داخل کشور قشر جوانِ فعال را به سمت مسائلی که اخلالکنندهی کارهاست بکشانند، با برخوردها مواجه میشوند.
چیزی که در این بیست و پنج سال کشور و ملت ما را در مقابل تهاجم وحشیانهی زیادهخواهان بینالمللی حفظ کرد، همین بود که میدیدند ملت، صاحب دولت و مجلس و صاحب مسئولان است. تا امروز پشتوانهی حضور ملی بوده که همیشه دولتهای متجاوز و مقتدر جهانی را ترسانده است. این حضور، مثل سنگری برای کشور ما محسوب شده است؛ این چیز خیلی مهمّی است. اگر در کشور ما انتخابات و مردمسالاری و حضور مردمی و ارادههای جوشان شما مردم در وسط صحنه و میدان نمیبود، بدانید یک سال هم این انقلاب دوام نمیآورد؛ در مقابلِ یکی از تهاجمهای سیاسی و محاصرههای اقتصادی هم دولتها نمیتوانستند ایستادگی کنند؛ آن سنگر اصلی، شما بودید.
به شما جوانان عرض میکنم: عزیزان من! این کشور مال شماست. نوبتِ شماست. باید خودتان را از لحاظ علمی و اخلاقی و از لحاظ روحیه همیشه در حال آماده نگه دارید. بدانید که برای سربلندی یک کشور، باید نسلها پیدرپی مجاهدت و تلاش کنند. یک نسل تلاش کرد این انقلاب را به وجود آورد. جمعیت عظیم دیگری تلاش کردند این کشور را از فشارهایی که بر اثر این انقلاب بر این ملت وارد میشد، در جنگ، در محاصرهی اقتصادی و در بقیهی چیزها حفظ کردند. امروز هم دوران دیگری است، و من به نسل جوانِ امروز کشورمان اعتماد دارم. من با همهی وجود معتقدم که نسل جوانِ امروز خواهد توانست نقش تاریخی خود را در همهی امتحانهای دشوار ایفا کند.
ملت ایران تا کنون در این مقاطع توانسته است در ذهنیّت جامعهی جهانی، ارزش و احترامی برای خود به وجود بیاورد که کمنظیر است. ملت ایران در مقاطع دفاع مقدّس، محاصرهی اقتصادی و فشار سیاسی و تبلیغاتی، بهطور جامع توانست وضعیتی را برای خود به وجود آورد که دشمنانش هم اقرار و اعتراف کنند که ملتی است بزرگ و قدرتمند و پُراستعداد و شایستهی عزت و سربلندی.
دشمنان علیه هر چیزی که با سلطهطلبی و منافع نامشروع آنها تقابل داشته باشد، تبلیغات میکنند. در داخل کشور ما هم همینطور است. راهی که اینها برای مقابله با این ملت بزرگ و عظیمالشّأن و این نظام و کشور عزیز ما در پیش گرفتهاند و تشخیص دادهاند، همین تبلیغات است. اینها میدانند که اگر در این کشور مداخلهی نظامی کنند، این ملت آنچنان توی دهنشان خواهد زد که پشیمان شوند. میدانند که محاصرهی اقتصادی و تلاشهای اقتصادی هم که تقریباً بیست و سه سال است علیه ما اعمال میکنند، اثر چندانی ندارد. محاصرهی اقتصادی موجب میشود که نیروهای مؤمن و بااخلاص و پُراستعدادِ داخل کشور، بیشتر به تحرّک وادار شوند و تلاش کنند؛ کمااینکه در دوران جنگ تحمیلی که ما را محاصره کردند و ملت ما به ابزارهای جنگی احتیاج داشت، جوانان و مغزهای متفکّر ما دنبال ساخت ابزارهای جنگی رفتند و چیزی را که آن روز لازم داشتند، تولید کردند. در بخشهای گوناگونِ دیگر هم همینطور است. وقتی ملتی را محاصره کنند، آن ملت بیشتر به خود و درون خود متوجّه میشود و سعی میکند از استعداد درونی خود استفاده نماید. پس محاصرهی اقتصادی هم فایدهی آنچنانی ندارد. البته به ملت لطمه میزنند؛ لیکن آن چیزی که آنها میخواهند، تأمین نمیشود.
شما امروز میبینید که قدرتهای استکباری برای تسلّط بر دنیا و ملتها و کشورها چه میکنند. اگر در کشوری یک ملت توانست این سلطهی جهنّمی و شیطانی را از خود دور و برای اقامهی حق و عدل قیام کند، اوّلین دشمنِ او همین مراکز جهانی هستند. تا آنجایی که بتوانند، مانع میشوند که آن ملت بساط ظلم و ستم را از بین ببرد؛ کمااینکه در دوران انقلاب- کسانی که بودند و هستند، به یاد دارند- و در مقابل حرکت مردم، همین مراکز جهانی، با همهی قوا سعی کردند ملت ایران را از این راه منصرف کنند؛ چه با سلاح، چه با توپ و تانک، چه با تبلیغات و چه با وسوسهها. اگر توانستند مردم را منصرف کنند، به مقصود خود رسیدهاند و سلطهی غاصبانهی خود را ادامه خواهند داد؛ اما اگر به مقصود نرسیدند و مردم توانستند بساط ظلم و ستمِ طاغوت را از کشوری برچینند، آنگاه شکل دشمنیِ مراکز استکباری و استعماری عوض میشود. همّت آنها این میشود که نگذارند این ملت به هدف و آرمان خود- که استقرار عدالت و تقوا در کشور است- دست پیدا کند. انواع مختلف کارشکنیها و دشمنیها و مخالفتها را به وجود میآورند، که این را هم در این بیست و سه سال شاهد بودهاید. جنگ را تحمیل کردند، بمباران کردند، حملهی تبلیغاتی کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، تبلیغات سراسریِ جهانی علیه این انقلاب به راه انداختند؛ همه برای یک هدف. آن هدف چیست؟ نگذارند نظام اسلامی به پشتیبانی ملت ایران- این پشتوانهی قوی- به هدفها و آرمانهای خود دست پیدا کند. کاری کنند که ملت خسته شود و مسئولان به ستوه آیند. وقتی ملت و مسئولان از ادامهی راه خسته شوند، آنگاه اوّلِ تجدید سلطهی دشمنی است که او را بیرون کردید. برگردد، سلطهی جهنّمی خود را دوباره شروع کند و وضع را به همان شکلی برگرداند که مردم آن را به هم زده و از بین برده بودند.
عزیزان من! بدانید همهی تلاش دشمنان جمهوری اسلامی این است که این کار اتّفاق نیفتد؛ یعنی این سازندگی بر اساس نظام جمهوری اسلامی تحقّق پیدا نکند. این محاصرهی اقتصادی که میشنوید، برای این است. این کارشکنیهای گوناگون در قضیهی نفت و بقیهی مسائل دیگری که از سوی دشمنان برای کشور ما پیش میآید، به خاطر این است. میخواهند نگذارند نظام جمهوری اسلامی و کشور ایران در پرتو این نظام به نقطهی مورد نظر خود از آبادانی و عمران و پیشرفت و ترقّی و توسعه برسد، تا برای کشورهای دیگر الگو نشود و نظریهی سیاسی اسلام در دنیا رواج پیدا نکند.
در دوره جنگ تحمیلی، شخصیّتهای متعدّدی به ایران میآمدند و میرفتند. یکی از شخصیّتهایی که من او را فراموش نمیکنم، احمد سکوتوره است. او رئیس جمهور گینه کوناکری در غرب آفریقا و یکی از شخصیّتهای برجسته و بسیار محترم در قارّه آفریقا بود. متأسفانه مطالعات تاریخی، سیاسی جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلی مطالعه کنید و بدانید. در کشور غنا در غرب آفریقا انقلاب شد و شخصیت آفریقاییِ بسیار برجستهای به نام قوام نکرومه بر سر کار آمد که بعد علیه او توطئههای زیادی - توطئههای غربی و امریکایی و غیرامریکایی - صورت گرفت. در یکی از سفرهایی که قوام نکرومه به خارج رفته بود، در غیاب او یک کودتای دستِ راستیِ غربی در این کشور راه انداختند که او دیگر مجبور شد به کشورش نیاید. همان موقع احمد سکوتوره از قوام نکرومه دعوت کرد و گفت به کشور من بیا و تو رئیس جمهور کشور من باش. چنین شخصیتی، قوام نکرومه را به کشور خودش آورد. در زمان ریاست جمهوری و آن دورهای که بنده در سیاست خارجی به طور اجرایی و عملی فعّال بودم، از رجال سیاسی دنیا، کمتر شخصیتی را به قوّت او دیدم. او تقریباً سه مرتبه به ایران آمد. البته فشار آورده بودند تا برای میانجیگری جنگ به ایران بیاید. او در دیدارهای خصوصی - داخل اتومبیل و در رفت و آمدها - حرفهای خوبی میزد. میگفت اگر بعد از انقلاب به شما حمله نظامی نمیشد، من تعجّب میکردم؛ بنابراین تعجبی ندارد که به شما حمله کردهاند. تصریح میکرد که حمله عراق علیه شما، سازمانیافته، از پیش طرّاحی شده و کار بینالمللی است، نه کار کشور عراق. راست هم میگفت، همینطور بود. حمله نظامی کردند، به خیالشان قضایا تمام میشود، اما نشد. محاصره اقتصادی کردند، اما نشد. این بیستودو سال مرتّب فشار میآورند و اذیّت میکنند. این دشمنیها طبیعی است. راه مقابله با این دشمنیها تسلیم شدن نیست.
ما در اوّلِ انقلاب، بسیاری از مسائل مهم مربوط به کشور و دفاع از نظاممان را نمیشناختیم؛ اما امروز مدیران و مسئولان کشور، تجربهی جنگ تحمیلی و محاصرهی اقتصادی امریکا و روگردانی برخی از دولتهای سلطهطلب و نفوذگر را پشت سر گذاشتهاند. اینها تجربههای ماست. عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان، حملهی عراق به کویت، برگشتن ورق دفاع جهانی از رژیم عراق به حملهی جهانی به رژیم عراق، تجربهها و درسهایی است که مسئولان و مدیران کشور در عملکردشان، و هوشمندان جامعه و آحاد مردم در قضاوتهایشان، از آنها استفاده میکنند.
من به عنوان خدمتگزار شما و برادر مجموعهی جمع حاضر و به عنوان کسی که دلبسته و علاقهمند به حیثیّت شماست و مجموعهی دانشجویان را دوست میدارد، به شما عرض کنم: جمهوری اسلامی و مسئولان آن بعد از این نه حق دارند و نه تصمیم دارند که در مقابل کسانی که میخواهند با شعار آزادی علیه منافع مردم، علیه خود آزادی و علیه سرنوشت این ملت اقدام و حرکت کنند، مماشات کنند. در محافلِ خودشان نشستند و گفتند ما میخواهیم براندازی قانونی کنیم! چیز عجیبی است! ما چیزی به اسم براندازی قانونی نمیشناسیم. هر حرکت و تلاشی که به قصد براندازی صورت گیرد، شروع به محاربه است. حکم محارب هم در اسلام معلوم است. این مخصوص ما هم نیست؛ ما که این همه دشمن و معاند داریم و اینگونه در دنیا محاصرهی اقتصادی و تبلیغاتی شدهایم، باید بیشتر به فکر باشیم؛ اما دیگران نیز همینطور فکر میکنند.
اگر ما امروز وحدت میداشتیم و اگر به معنویت اسلام تکیه میکردیم، دشمن نمیتوانست با این وضوح ملت فلسطین را در خانهی خودش اینگونه مورد شکنجه و فشار و تعقیب و آزار قرار دهد. قضایای فلسطین دل هر انسان غیرتمندی را و لو زیاد تدیّن هم نداشته باشد خون میکند و راحت و آرام را از او میگیرد. کیست که منظرهی حمل پُراحساس کودکِ یکی دوسالهای را که کشته شده است، ببیند و بتواند راحت بخوابد؟ کیست که محاصرهی مردم را در خانهها و کوچهها و خیابانها و شهرهایی که متعلّق به آنهاست و زمینی که استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببیند و متأثّر نشود؟ امروز مردم بیتالمقدّس و الخلیل و غزّه و بقیهی مناطق سرزمین مغصوب را محبوس کردهاند؛ آنها را در خانهی خودشان میکُشند؛ در خانهی خودشان پدران و مادران را به داغ فرزندانشان مینشانند؛ به آنها گرسنگی میدهند و آنها را محاصرهی اقتصادی میکنند. اگر امّت اسلامی متّحد بود، مگر چنین چیزی ممکن بود؟ امروز هم واجبترین فرایضِ ما ملتها و دولتهای مسلمان این است که در این قضیه باهم وحدت کلمه پیدا کنیم.
الآن چند سال است که رژیم امریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران همهی تلاش خود را برای محاصرهی اقتصادی و برای تحریم تجاری شرکتهای ممالک دیگر به کار میبرد؛ اما کسی به حرف او گوش نمیکند! اوایل مدتی توفیقی پیدا کردند برای اینکه بتوانند اروپا یا بعضی کشورهای آسیایی را با خودشان همراه کنند؛ اما اکنون چند سال است که دیگر این حنای امریکایی رنگی ندارد!
یقیناً بعضی از شما میدانید که بسیار سعی و تلاش شد که جمهوری اسلامی با اعتصابهای کارگری مواجه شود. چه کسانی در مقابل اینها ایستادند؟ خودِ کارگران. خواستند مدارس را تعطیل کنند؛ چه کسی در مقابلشان ایستاد؟ خود معلمان. اینها پیش خدا بسیار اجر و قیمت دارد. امروز هم همینطور است. امروز هم انسان زمزمههایی را میشنود که به مناسبت فلان مسئله، فلان قانون، فلان بهانه، عدّهای سعی میکنند، یا بعضی از مراکز تلاشِ سازمان یافته میکنند، شاید بتوانند بهنحوی بدنهی کارگری کشور را فلج کنند! میدانید چه بر سر کشور میآید؟ آنها این را میخواهند. آنها حقوق کارگر را دنبال نمیکنند. سعی آنها این است که این راه سختی را که امروز دولت و مسئولان در پیش دارند و عرقریزان و تلاشکنان و با توکّل به خدا در مقابل این همه توطئهی متراکم محاصرههای اقتصادی، خباثتهای استکبار جهانی، کارشکنیها، مانعتراشیها پیش میروند، متوقّف کنند. چگونه؟ نگذارند کار در کشور باقی بماند و بدنهی کارگری را از کار منفک کنند تا فلج شود. اگر در جامعه رونق اقتصادی نباشد، اگر تولید کار و تولید ثروت نباشد، از جمله کسانی که در درجهی اوّل بیشترین صدمه را خواهند دید، بازهم همین قشرهای مستضعف و محروم و بخصوص قشرهای کارگری هستند. دشمن این را میخواهد.
ما در داخل کشورمان کم گرفتاری نداریم. ریشهی گرفتاریها از دو چیز است: اوّل، از غفلتها و کوتاهیها و تنبلیها و احیاناً بدعمل کردنهای خود ماست؛ در رابطهی با اموال عمومی، در رابطهی با تجمّلگرایی، در رابطهی با پاسخگویی به مردم در دستگاههای مختلف. ریشهی دوم، دشمنانی هستند که از همین مایهها و زمینهها سوءاستفاده میکنند؛ بر این مردم تنگ میگیرند؛ تهدید میکنند؛ ایجاد اختلاف میکنند؛ دودستگی میاندازند؛ محاصرهی اقتصادی میکنند. مردم، یکپارچه و مؤمنند؛ اگر بزرگان و مسئولان کشور هم یکپارچه و یک دست باشند، دشمن جرأت نمیکند. در این صورت، دیگر هیچ تلاشی علیه این ملت و این کشور به ثمر نمیرسد. این اختلافات را رها کنند. بزرگان بایستی کوچکترها را به طریق مستقیم و راه راست بکشانند. آنها اگر اشتباهی میکنند، نبایستی آن اشتباه را برایشان توجیه کنند و خودشان هم دنبال سرِ آنها راه بیفتند، یا احیاناً آنها را به اشتباه بکشانند. نتیجهی این اختلافات، همین چیزهاست. بعضیها هم همّشان این است که بنشینند و ذهن و چشم و دست و قلم و زبان مصرف کنند، برای اینکه آتش اختلافی بیفروزند و به اسم مسائل خطّی و حزبی و گروهی و جناحی، دو دسته را به جان هم بیندازند! این کارها را باید رها کنند.
عزیزان من! این بیست سالی که با دهه فجر سال 1357 شروع شد، تا امروز، بیست سال افتخارات و درخشندگیهای ملت ایران از یک طرف است و رنجهایی که بر ملت ایران تحمیل کردند، از طرف دیگر است. این رنجهایی که بر ملت ما تحمیل شد که یکی از آنها، جنگ هشتساله و محاصره اقتصادی و محاصره سیاسی و تبلیغی و فشارهای گوناگون در طول این بیست سال تا امروز بود برای چه بود؟ استکبار و محافل قدرت طلبِ جهانی و سرمایهداران بزرگی که بر خیلی از کشورهای غربی حاکم هستند، از جان ملت ایران چه میخواهند؟ این سؤال مهمّی است. من به شما عرض میکنم که عامل اصلی این دشمنیها، عبارت از این بود که ملت ایران در عمل و زبان به همه نشان داد و گفت که میخواهد زیر بار سلطه بیگانگان نباشد؛ چون این ملت، رنج تسلّط بیگانگان را سالهای متمادی تحمّل کرده است.
آنچه که در دورهی بعد از تشکیل نظام اسلامی، از ابعاد وجودی امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهمتر و عظیمتر بود از آنچه که قبلًا دیده شده بود. در این دوران، امام این شخصیت برجسته و ممتاز در دو بُعد و دو چهره مشاهده میشود: در دوران حکومت، یک چهره، چهرهی رهبر و زمامدار است؛ یک چهره، چهرهی یک زاهد و عارف. ترکیب این دو باهم، از آن کارهایی است که جز در پیامبران، جز در مثل داود و سلیمان، جز در پیامبری مثل پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم انسان نمیتواند دیگر پیدا کند. اینها حقایقی است که ملت ایران در طول سالهای متمادی آنها را لمس کرده؛ ما هم که از نزدیک شاهدش بودیم و دیدیم. تربیت اسلامی و قرآنی این است. امام به چنین چیزی همه را دعوت میکرد؛ نظام اسلامی را برای تربیت انسانهایی از این قبیل میخواست و میپسندید؛ همانطور که خود او مظهر اعلای آن بود. در چهرهی یک حاکم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردی هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل بود. امواج سهمگین در مقابل او چیز کماهمیتی محسوب میشدند. هیچ حادثهی سنگینی نبود که بتواند او را شکست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. در همهی حوادث تلخ و سختی که در زمان دهسالهی رهبریِ آن بزرگوار پیش آمد که خیلی زیاد هم بود امام از همهی آنها بزرگتر بود. هیچکدام از این حوادث آن جنگ، آن حملهی امریکا، آن توطئههای کودتا، آن ترورهای عجیب و غریب، آن محاصرهی اقتصادی، آن کارهای عظیم و عجیب و غریبی که دشمنان با شکلهای مختلف میکردند نمیتوانست این مرد بزرگ را دچار احساس ضعف و شکست کند او از همهی این حوادث، قویتر و بزرگتر بود. او معتقد به مردم بود؛ حقیقتاً به آراءِ مردم اعتقاد داشت. او به نظر و به رأی مردم اعتقاد داشت که من در خطبهی دوم در این باره مختصری صحبت خواهم کرد به مردم از صمیم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق میورزید و آنها را دوست میداشت.
. جنگ پیش آمد؛ در نقش فرماندهی نیروهای مسلّح ظاهر شد. مسألهی محاصرهی اقتصادی پیش آمد؛ امام پشتیبان کامل بود؛ پشتیبان روحی دستگاههای دولتی. اوّل انقلاب، برای کارهای گوناگون و برای حمایت از مستضعفان و محرومان، امام دستورات فراوانی داد و کارهای زیادی انجام گرفت. مؤسّساتی مثل جهاد سازندگی، مثل بنیاد مسکن، مثل کمیتهی امداد، مثل بنیاد مستضعفان و جانبازان و مثل بنیاد پانزده خرداد، برای کمکرسانی به مردم تشکیل شد. مسائلی که برای امام در حاکمیت و در ادارهی کشور مطرح بود، اینها بود. این، بُعد حاکم و رهبر بودن امام در موضع یک انسان مقتدر و یک انسان بااراده بود؛ انسانی که اگر جنگ پیش بیاید، میتواند تصمیم بگیرد؛ اگر صلح هم باشد، میتواند تصمیم بگیرد. برای ادارهی یک کشور و برای مواجهه با دشمنان، میتواند تصمیمگیری کند.
اوّلین کار دشمن این است که تبلیغ میکند هیچ دشمنی وجود ندارد! چطور نظام اسلامی دشمن ندارد؟! جهانخواران را از این سفرهی به یغما رفتهی سالهای متمادی، محروم کرده است؛ معلوم است که دشمنند، میبینیم که دشمنی میکنند در تبلیغات، در محاصرهی اقتصادی هر کاری که میتوانند در تقویت دشمن علیه نظام، میکنند؛ صریح هم میگویند!
چندی پیش، صاحبنظران صهیونیست و غیر صهیونیستِ امریکا در جلسه و کنفرانسی دور هم نشستند و گفتند نباید بگذاریم در دنیای اسلام الگوی زندهای به وجود آید که برای مسلمانانِ دیگر سرمشق شود! این الگو که جمهوری اسلامی و کشور مبارک و مقدّس امام زمان و کشور ایمان و کشور جهاد و ایثار است، برایشان خطر مهمّی است؛ لذا از اطراف سعی میکنند در کار این کشور اختلال ایجاد کنند که از جملهی آن کارهایی که میکنند، فشارهای تبلیغاتی است؛ از جملهی آن کارهایی که میکنند، محاصرهی اقتصادی است؛ از جملهی آن کارهایی که میکنند، همین ناامنیهایی است که اخیراً در این کشور به راه انداختهاند.
ملتی که اهل شهادت است، مسألهی شهادت در راه خدا برایش حل شده است. نه اینکه همهاش بخواهند مردم بروند و کشته شوند؛ نه، بلکه به این معنا که اگر یکوقت لازم شد و کشور و تاریخ آن کشور و عزّت و منافع آن ملت، احتیاج داشت که عدّهای بروند و جانفشانی کنند، عدّهای در این ملت حاضر باشند جانفشانی کنند. این معنای حل شدنِ معنای «شهادت» است؛ شهادت برایشان حل شده است. ملتی که اینگونه باشد، ملتی که شهیدپرور باشد، ملتی که توانسته باشد برای جوانان خود، برای مردان و زنان خود، قضیهی کشته شدن در راه خدا را حل کند، آیا تحت تأثیر تهدید قرار میگیرد؟! آیا رشوه میگیرد؟! آیا تسلیم قدرتمندان میشود؟! آیا به استکبار بار میدهد؟! ابداً. لذا امروز نگاه کنید؛ عزّت و عظمت کشورِ شما به برکت خون همین عزیزان شماست. دولتش، ملتش، مسئولینش و آحاد طبقات مختلفش، هیچکدام حاضر نیستند خدشهای به عزّت اسلامی این ملت وارد شود و مثل کوه ایستادهاند. حالا استکبار جهانی فشار میآورد؛ بیاورد. او خسته خواهد شد؛ کمااینکه بیست سال است از اوّل انقلاب تابهحال فشارهای استکبار ادامه دارد: همسایهای را تحریک کنند، جنگی را راه بیندازند، محاصرهی اقتصادی کنند، تبلیغات مخرّب کنند و تهمت بزنند، حرفهای گوناگون بگویند و سعی کنند بین ملت اختلاف ایجاد نمایند و باورهای ملت را بگیرند!
رژیم امریکا از اولین سالهایی که در نیم قرن پیش در صحنهی سیاسی ایران قدم نهاد، به ایران و ایرانی جفا و خیانت کرد، از رژیم فاسد و ضد مردمی پهلوی حمایت کرد، دولتهای وابسته و ضعیف و نوکرمآب را بر سر کار آورد، ارادهی خود را بر ملت ما تحمیل و منابع ملی را غارت کرد، ثروت عظیمی از این ملت را از طریق معاملات خسارتبار نفت و سلاح، ربود، نیروهای مسلّح ایران را در قبضهی خود گرفت، دستگاه ضدّ امنیتی شاه و شکنجهگران آن را آموزش داد، موجب اختلاف میان ملت ایران و بسیاری از ملتهای مسلمان، از جمله اعراب شد، فساد و فحشا را در ایران ترویج کرد، با رژیم شاه در سرکوب نهضت اسلامی در مقاطع گوناگون، همکاری و آن را راهنمایی کرد!
و پس از آنکه علیرغم مجموعهی آن جبههی ظلمت و کفر و طغیان، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، از نخستین روزهای تشکیل جمهوری اسلامی، انواع دشمنیها و کارشکنیها و تهاجمها و توطئهها را بر ضد ایران و ملت انقلابی آن، به کار بست! از کمک فعال به رژیم عراق در جنگ هشتساله، تا فعالیت برای محاصرهی اقتصادی کامل ایران، تا کمک به عناصر خائن و فراری، تا تبلیغات دایمی در همهی دستگاههای تبلیغی مربوط به خود، تا آتشبیاری در اختلافات منطقهای، و سعی وافر برای ایجاد اختلاف میان ایران و همسایگانش، تا تلاشهای براندازی و تروریستی به وسیلهی مزدبگیران سازمان سیا، تا فعّالیت شدید برای جلوگیری از انعقاد قراردادهای اقتصادی میان ایران و کشورهای گوناگون جهان، تا دهها حرکت موذیانه و تهدیدآمیز دیگر در همهی جبههها و همهی زمینههای ممکن! انقلاب آمد و به دنیا نشان داد که ملت ایران، آن ملتی است که در مقابل خواستِ قدرتهای استکباری میایستد و حرف خود را میزند و اگر همهی قدرتهای استکباری نیز همدست شوند، در هیچ زمینهای نمیتوانند ارادهی خود را بر او تحمیل کنند! امروز، چه آمریکاییها بخواهند، چه نخواهند؛ چه صهیونیستها بخواهند، چه نخواهند؛ چه دشمنان این ملت بخواهند، یا نخواهند، ملت ایران در دنیا این طور شناختهشده است: ملتی قوی، مصمّم، بااراده، نترس و شجاع که خودش میاندیشد، تصمیم میگیرد و انتخاب میکند! هیچکس نمیتواند بگوید: ای دولت ایران، ای ملت ایران، رابطهات را با فلان کشور قطع کن، یا با فلان کشور، رابطه برقرار کن و یا فلانجا تجارت کن، فلانجا نکن! هیچکس نمیتواند به ما دستور بدهد. این امروز آبروی ملت ایران است.
در جنگ، این مطلب فهمیده شد. در اصلِ انقلاب، در مقابله با محاصرهی اقتصادی و در قضایای گوناگون سیاسی و دیپلماسی فهمیده شد. در همین قضیهی دادگاه میکونوس هم فهمیده شد! ما قضیه را بزرگوارانه، با سکوت برگزار کردیم و گذراندیم؛ اما حقیقتِ قضیه که جایی نمیرود. همهی اروپا باهم همدست شدند تا سرِ قضیهی دادگاه میکونوس که بنده گفته بودم «چون در این قضیه، آلمان اینگونه رفتار کرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگرمیخواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد» این حرف را از بین ببرند، که سفیر آلمان، اگر شده با یک نفر دیگر باهم بیایند. دولت و ملت ایران ایستادند. به خاطر تسویهحساب دو دولت با یکدیگر، الآن چند سال است که بر اثر محاصرهی اقتصادی امریکا نسبت به عراق، مردم عراق در سختترین شرایط زندگی میکنند؛ بچهها شیر ندارند، مادران نان ندارند، پدران کار ندارند. ملت مرفّه و نسبتاً ثروتمندی مثل ملت عراق، الآن چند سال است که به خاطر محاصرهی اقتصادی امریکا و بعضی از همپیمانانش، به یک ملت محتاج نان شب تبدیل شده است! چقدر خانوادهها در فشار زندگی میکنند؛ چقدر کودکانی که دچار بیمارهای صعبالعلاج میشوند؛ چقدر خانوادههایی که جواب بچههایشان را که از گرسنگی گریه میکنند، نمیتوانند بدهند. اینها انسانی است؟! اینها با ادّعای طرفداری از حقوق بشر سازگار است؟! این مصیبت چندساله کم است که بعد از حد اقل دو مرتبه تهاجم نظامی به عراق، بار دیگر اعلام میکنند که میخواهند به عراق حمله کنند! ملت عراق با این حملهای که ممکن است پیش آید، یقیناً مظلوم واقع خواهد شد و خون مردم به گردن تصمیمگیرندگان امریکایی است.
بسیاری از کشورها هستند که دولتهایشان از دوستان دولت امریکا محسوب میشوند؛ یعنی تحت نفوذ و تسلیم دولت امریکا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریکاست و کلًاّ تابع امریکا هستند؛ با فلانجا قطع رابطه کنید، فلانجا را معامله کنید، فلانجا را معامله نکنید، نفت را اینگونه کنید، مس را آنطور کنید. این دولتهایی که تسلیم امریکا هستند، بتدریج این فکر برایشان به وجود میآید که دولتی به نام جمهوری اسلامی ایران هست که به امریکا هیچ اعتنایی نمیکند؛ امریکا هم نسبت به آن دولت نمیتواند هیچ آسیب جدّی بزند. پس، علّت اینکه ما از امریکا اینقدر میترسیم، چیست؟
این سؤال امروز در ذهن بسیاری از مسئولان کشورهای اسلامی و غیر اسلامیِ به اصطلاح خودشان جهان سومی وجود دارد و برای دستگاه امریکا موجب زحمت جدّی شده است؛ خارج شدن از حالت تبعیت و تسلیم، به خاطر وجود جمهوری اسلامی، که جمهوری اسلامی هست، هیچ اعتنایی هم به امریکا نمیکند و امریکا نمیتواند هیچ کار مهمّی با آن انجام دهد. چرا؛ گاهی اوقات هارتوهورت میکنند؛ مثلًا قانون «داماتویی» میگذرانند، قانون هم بعد از چند ماه بهخودیخود منسوخ میشود؛ کار اساسی نمیتوانند بکنند. پس، چرا ما خودمان را بیخودی معطّل کردیم و اسیر امریکا شدیم؟ برای امریکا خیلی خطرناک است که این فکر در دوستان و در تبعهی دولتهای تابع و پیرو او رسوخ پیدا کند. امریکا در پی یک جواب است؛ باید کاری کند که به آنها اینطور تفهیم شود که: «دیدید، این محاصرهی اقتصادی و همین فشارهایی که ما علیه جمهوری اسلامی به خرج دادیم، بالأخره جمهوری اسلامی را هم خسته کرد و مجبور نمود که او هم بیاید و زانو بزند و از آن پایگاه و از آن گردن برافراشتهای که داشت، بهناچار پایین آید!». این را به دولتهایی که پیرو و تابعش هستند، تفهیم کند که: «نخیر؛ اینطور هم نیست که شما خیال کنید کسی که با ما نباشد، میتواند از آسیب در امان بماند. جمهوری اسلامی هم بالاخره مجبور شد بیاید»! .کسی که خیال کند اگر ما با امریکا مذاکره کردیم، محاصرهی اقتصادی و قانون «داماتو» و ... از بین خواهد رفت، اشتباه کرده است. اوّلًا هرکدام از رفتارهای امریکا با ایران، بعد از مدّتی محکوم به شکست شده است. مگر بار اوّلی است که اینها اینطور با ما رفتار میکنند؟ مگر بار اوّلی است که تهدید میکنند؟ مگر بار اوّلی است که محاصرهی اقتصادی میکنند؟ مگر بار اوّلی است که اینها راه میافتند و به این کشور و آن کشور میگویند که شما با ایران فلان معامله را نکنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اوّل که نیست؛ همیشه اینطور کردهاند. ما در این هجده، نوزده سال، همهی پیشرفتهایی که به دست آوردهایم؛ همهی کارهای برجستهای که دولتهای ما در این چند سال کردهاند، در همان حالی بوده که امریکا نمیخواسته است. مگر به خواست امریکاست؟!
.خیال نکنید که حالا اگر با امریکا رابطه برقرار شد، یا مذاکره شد، دیگر از سوی امریکا، اندکی حرف نازکتر از گل هم به جمهوری اسلامی گفته نخواهد شد؛ نه. بسیاری از کشورها با امریکا رابطه هم دارند، خیلی هم روابطشان علیالظّاهر در سطح جهانی خوب و صمیمی و مؤدّبانه است؛ درعینحال امریکا هرجایی که لازم باشد، ضربهی خودش را میزند؛ محاصرهی اقتصادی میکند، تحریم میکند!
توطئهی دشمن، در گذشته یک تفاوت با امروز داشت. در گذشته، توطئهی دشمن از روی بیتجربگی بود. یعنی امریکا، استکبار جهانی، کمپانیداران بزرگِ صهیونیست و امثال آنها که میخواستند با ملت و انقلاب ایران مبارزه کنند، از روشهای سادهتری استفاده میکردند که برای همه، قابل افشا بود. مثلًا تحریک به حملهی نظامی و راه انداختن جنگ، توطئه بود؛ اما همه، این را میشناختند. توطئه روشن میشد؛ مردم به پا میخاستند و مقابله میکردند. یا مثل حملهی آمریکاییها به صحرای طبس و از این قبیل، آنچه که انجام دادند محاصرهی اقتصادی، حملات تبلیغی و غیره کارهایی آشکار بود. به مرور فهمیدند که نمیشود ملت ایران و انقلاب اسلامی را با این توطئهها و کارها شکست داد. این تجربه، موجب شده است که روشهای خودشان را پیچیدهتر کنند. به همان نسبتی که آنها روشها را پیچیدهتر میکنند، ملت ایران هم بایستی هوشیاریش را بیشتر کند. جوانان بایستی آمادگیشان را بیشتر کنند. نه آمادگی جنگی؛ چون امروز بحث جنگِ نظامی نیست. البته آمادگی رزمی هم برای روز مبادا ضروری است؛ اما آن چیزی که برای همه لازم است، آمادگی معنوی؛ یعنی آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی سیاسی و حفظ وحدت، اتّصال و ارتباط نیروها با یکدیگر، ارتباط مستحکم و دوستانه ملت و دولت و شناختن چهرهی دشمن در هر لباسی است. دشمن با شکلهای مختلفی خود را به مقابله با انقلاب میکشاند. همیشه با لباس نظامیِ وابسته به فلان دولتِ بیگانه، جلو نمیآید.
یکی از توطئههای امریکا، تشویق عراق به راهاندازی جنگ هشتساله بود. یکی از توطئههای امریکا، کمک به عراق در اغلب قضایای جنگ بود که حتّی با حضور افسران امریکایی در مرحلهای از مسائل در کشور عراق انجام میشد. اینها بتدریج آشکار میشود. در اسنادی که منتشر میشود، در خاطراتی که مینویسند، اینها کمکم رو میشود. یکی از خیانتهای امریکا، محاصره و فشار اقتصادی برای ساقط کردن دولت در سالهای پنجاه و نه و شصت و آن وقتها بود. چند بار این قضیه تکرار شده است. یکی از دشمنیهای امریکا با ایران این بوده که در تمام این مدّت نگاه کرده است که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در هرجایی خواستند پیشرفتی بکنند، هرطور توانسته، خواسته است جلوِ این قضیه را بگیرد. همینجا من به شما بگویم که به توفیق پروردگار و لطفی که خدای متعال به این کشور داشته است، اکثر قریب به اتّفاق توطئههایی که امریکا علیه این ملت طرّاحی کرد، به شکل آشکار و مقابل چشم همه مقرون به شکست شد.
نه کمیّت آنچه قبل از جمهوری اسلامی در این مملکت انجام گرفته است، و نه کیفیّت آن، قابل مقایسه با آنچه این نظام مردمی و خدایی جمهوری اسلامی انجام داده است، نیست. نظام مرتبط با معنویّت و ایمان، معنایش این است؛ نظامی که پشتوانهی عظیم مردمی، آرا، عواطف، پشتیبانی و کمک مردم را دارد؛ ایمان، معنویّت، برادری و هماهنگی، اتّکال به خدا و ایمان به غیب را هم دارد. آن، نتیجهاش میشود این. علیرغم این همه توطئه و مخالفتی که با این ملت شد؛ با این محاصرههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی، این ملت توانسته است یکی پس از دیگری، دولتهایش را حمایت کند و دولتها توانستهاند اینگونه کشور را از لحاظ عمران و آبادی و از جهات سیاسی و آبروی بینالمللی و اقتدار ملی، پیش ببرند. اینها آن ارزشهایی است که کشور ما دارد و بحمد اللّه، دولتهای ما، همه از آن برخوردار هستند و خواهند بود. این مظهر نعمِ بزرگ الهی و همان دست قدرتی است که عرض کردم خدای متعال دائماً در پشتیبانی این نظام داشته است و خواهد داشت.
آفت دومی که در چنین مواردی، مسئولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید میکند، این است که آنها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از ارادهی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما بخصوص جوانان و همچنین مسئولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمیتوانند در میدان مبارزهی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمیتوانند به آن ضربهی نظامی بزنند؛ نمیتوانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمیتوانند ضربههای امنیتی بزنند؛ نمیتوانند با محاصرهی اقتصادی، آن را به زانو درآورند وقتی از همهی اینها مأیوس میشوند یک راه برایشان باقی میماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت سادهتر و روشنتر، آن را وادار کنند که از گفتههای خود در زمینهی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام میدهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آنچنان از فشار انباشته میکنند که انسانهای ضعیفالنّفس، در مقابل این فشار نمیتوانند مقاومت کنند.
ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمدهاند؛ صرفاً از جهت اینکه به نژاد بنی اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بودهاند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کردهاند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای اینکه بتوانند در این نقطهی حسّاس از جهان یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حد اکثر استفاده را از آن میبرد و اهداف استکباری خود را تأمین میکند.
همانهایی که این زمینه را به وجود آوردهاند، شروع به ایجاد فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر روی دولتها و شخصیّتها و نظامهای سیاسی کردهاند و باب گفتگوهای پشت پرده و رشوه دادنها و رشوه گرفتنها را باز گشودهاند و کاری کردهاند که این شعار عمومی مسلمانان را بتدریج از زبان دولتها بگیرند؛ و الّا از ملتها که نمیتوانند بگیرند. همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصرهی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه میگذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاههای متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر اینها به طور متوالی وارد میآید، که احساس میکنند ناچارند عقبنشینی کنند، و عقبنشینی میکنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینهی مسائل سیاسی است. اسلام در سایهی عوامل درونی خود که عرض کردیم منطق و استدلال از یکسو و عدالت اجتماعی از سوی دیگر است بر دنیا سیطره خواهد یافت. نه از راه توطئهگری، نه از راه شمشیر، نه از راه کارهایی که دشمنان خدا در جاهای دیگر همیشه کردهاند و دشمنان جمهوری اسلامی همین حالا هم میکنند؛ بلکه از راه منطق و از راه اجرای عدالت. این، یک آیه. آیهی قبلی هم این است که «یریدون لیطفئوا نور اللّه بافواههم»؛ هرچه میخواهند تهدید کنند. اینکه خدای متعال، کید دشمن را در مقابل اسلام ضعیف میشمارد، فقط کید کفّار قریش در روزگار پیامبر نیست. این، یعنی همهی توطئهی دشمن، یکجا علیه جمهوری اسلامی. یعنی محاصرهی اقتصادی. یعنی توطئهی تبلیغاتی گسترده در همه جا. یعنی فشارهای سیاسی. یعنی شب و روز نشستن صهیونیستهای وسوسهگر با دیگر قدرتهای ضدّ جمهوری اسلامی و علیه جمهوری اسلامی شب و روز تلاش کردن. همهی اینها را شامل میشود و قرآن میگوید که در مقابل پایبندی این ملت به اسلام و راه خدا؛ در مقابل وحدت و همبستگی این ملت؛ در مقابل عشقی که این ملت را از روز اوّل به راه خدا و قرآن به حرکت واداشته است؛ در مقابل استقامت و صبر و حکمت و هوشیاری این ملت، همهی این قدرتها، همهی این توطئهها، همهی این خدعهگریها و همدستیها و همهی این دشمنیها، یکجا محکوم به شکست است.
عزیزان من! ناکامی دشمنان شما به خاطر اتّحاد شما بوده است. به خاطر ملتِ یکپارچه، متّحد، دست در دست هم و حاضر در صحنه و پشت مسئولین دستاندرکارِ کارهای بزرگ کشور بوده است که نتوانستند کاری بکنند. فشار عمدهی دشمن برای این است که لشکر انقلاب را از انقلاب جدا کند. هر حرکتی که بتوانند بکنند، میکنند تا شاید بتوانند لشکر انقلاب- یعنی ملت- را از انقلاب جدا کنند. تبلیغات میکنند تا اینکه مردم را دلسرد و از انقلاب جدا کنند. محاصره اقتصادی میکنند، برای اینکه شاید بتوانند وضع اقتصادی کشور را خراب و بحرانی کنند و مردم را دلسرد و از انقلاب جدا کنند.
این نظام در طول سالهای اوّل ولادت خود، دستاندرکار مبارزه با یک توطئهی حسابشدهی همهجانبهای از سوی قدرتمندان درجهی یک عالم- شوروی آن روز و امریکا- شد. بحمد اللّه شوروی متلاشی شد و از بین رفت و این یکی با هزار مشکل و دردسر برای خودش مانده است و دیگر قدرتهایی که در دنیا بودند و مجموعههای نظامی و غیره که به صورت جنگ تحمیلی جلوه کرد. این ملت و این انقلاب توانست در مقابل همهی اینها بایستد و آنها را ناکام کند. مگر شوخی است؟! هریکی از اینهایی که گفتم، میتواند یک نظام و یک رژیم حکومتی را خُرد و خمیر کند؛ از بین ببرد و یک ملت را به زانو درآورد! آن محاصرهی اقتصادی، آن مقابلههای نظامی، آن جنگ طولانی و آن جنگ تبلیغاتی عظیم! بازهم نتوانستند. جنگ را هشت سال هم کش دادند، اما نتوانستند یک وجب از خاک این کشور را تصرف کنند و نگهدارند. هرچه را گرفته بودند، این ملت از چنگشان بیرون کشید.
برای خونهای به ناحق ریختهی مردم فلسطین، یکذرّه ارزش قائل نیستند. برای هزاران نفری که به وسیلهی رژیم بعثی عراق، در قضایای حلبچه و غیر آن، دچار آسیب شیمیایی شدند، اهمیتی قائل نشدند. برای فاجعهآفرینیهای گوناگون در دنیا و برای بشر، اصلًا ارزش قائل نیستند. این دولت آمریکا و اشباه و نظایرش- که من نمیخواهم دانه دانه اسم اشخاص و دولتها را بیاورم. بدتر از همه آمریکاست؛ دیگران هم مقداری به او دور یا نزدیک هستند- میآیند و جمهوری اسلامی را به عدم رعایت حقوق انسان متّهم میکنند! این طور هم نیست که فقط را دیوها بگویند؛ روزنامهها مینویسند و قطعنامه میکنند. شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل مطرح میکنند و هر اقدامی بتوانند از قبیل پول دادن و تهدید کردن، انجام میدهند!
حالا این یکقلم است. در قضایای مختلف، در محاصرهی اقتصادی و در کارهای گوناگون و تهدیدهای مختلف هم اینگونه است. البته معارضهی سیاسی و فرهنگی دولتها، بخش کوچک معارضه با جمهوری اسلامی است. بخش مهمتر، معارضهی فرهنگی غرب با نظام جمهوری اسلامی است که یک معارضهی عمیق و بلند مدّت است. ایستادگی در مقابل اینها روح حسینی میخواهد. آن کسانی که امروز در مقابل تهاجم و توطئه آفرینیهای دشمنان ما در جبههی استکبار، در کار جهادی و سیاسی ایستادگی میکنند، کار حسین بن علی علیهالسّلام را میکنند. پس عظمت حرکت حسین بن علی علیهالسّلام، اینجاست. آمریکاییها در قضیهی خاورمیانه، با انواع و اقسام شیوههای خود، سعی کردند که دولت جمهوری اسلامی را به روند سازش خائنانهای که خودشان اسمش را گفتگوی صلح گذاشتند، ملحق و نزدیک کنند؛ ولی ایران اسلامی با قوّت و قدرت ایستاد و قبول نکرد. ما از روز اوّل گفتیم که این روند، محکومت به شکست است؛ چون برخلاف حقّ است. دیدید که همینطور هم شد. امروز همهی دنیا تصدیق میکنند که حرف ما درست بود. مبارزه با استکبار، یعنی اینکه هرجایی در سطح جهان، اگر آمریکاییها علیه ملتی، علیه اصلی از اصول اسلامی و علیه حقیقتی که ما به آن پایبند هستیم، حیله و ترفندی به کار ببندند، ما آن حیله را برملا و خنثی خواهیم کرد و تابهحال هم کردهایم.
در این مبارزه، امریکا شکستناپذیر نیست؛ اتفاقاً بسیار هم آسیبپذیر است. شما امروز نگاه کنید، خواهید دید که امریکا در چندین جبهه شکست خورده است. در افغانستان وارد شدند، تا دولتی را که علیالظّاهر دولت قانونی بود، به سود خودشان برکنار کنند و یک دولت وابسته بیاورند؛ ولی نتوانستند. در عراق، طور دیگری تلاش کردند؛ ولی نتوانستند. در خاورمیانه، تلاش بسیار وسیعی کردند؛ ولی نتوانستند. در مسائل سیاسی جهانی و در طرف کردن اروپا با ایران، تلاش کردند؛ ولی نتوانستند. در محاصرهی اقتصادیِ جمهوری اسلامی تلاش کردند؛ ولی نتوانستد. سعی کردند افکار عمومی ملتها را علیه ما تحریک کنند؛ ولی جز یک عده ملتهایی که مثل خود آنها فکر میکنند و در اقلیتند، در بقیهی کشورها نتوانستند. امروز در سطح جهان- در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا- به نام جمهوری اسلامی و به نام آن اسطورهی تمامنشدنیِ این نظام- یعنی امام بزرگوارِ راحل ما مردم به هیجان میآیند و در آن جایی که بتوانند، شعار هم میدهند. پس، این طور نیست که امریکا، آسیبناپذیر باشد؛ آسیبپذیر است. در داخل کشور، همهی تلاشهایشان را انجام دادند، بلکه بتوانند مقدّسات این نظام را از نظر افکار عمومی مردم، زیر سؤال ببرند؛ ولی نتوانستند. پس، این حرفِ غلطی است که بعضی خیال کنند و ترویج نمایند و بنویسند و بگویند که چرا بیخود زحمت میکشید! نه؛ بیخود زحمت نمیکشیم. اگر بیخود زحمت کشیده بودیم، حالا باید پانزده سال باشد که جمهوری اسلامی، استخوانهایش هم خاک شده باشد و کفنش هم پوسیده باشد! میبینید که امروز بحمد اللّه جمهوری اسلامی، اگر در آن روز یک نهال بود، امروز یک درخت تناور است. یکی دیگر از تلاشهای استکبار- که جوانان عزیز، به این نکته توجّه داشته باشند جوسازی علیه کسی است که میخواهند او را از بین ببرند و از میدان خارج کنند. این کار، علیه جمهوری اسلامی، در طول این هفده سال، به اشدّ وجهی انجام گرفته است. واقعاً لازم است که جوانان و روشنفکران ما و کسانی که میخواهند در مسائل جهانی و سیاسی و مورد علاقهشان، روشن بینی پیدا کنند، باید به این نکته توجّه کنند. آمریکاییها، نه فقط نسبت به ایران، بلکه نسبت به هر دولتی که در هر گوشه از دنیا، آن را نپسندند، سیاستی دارند. البته، دولتی مثل دولت جمهوری اسلامی است که با اصل وجودش مخالفند. دولتی هم هست که فقط حرکتی از حرکتهای او و یک موضعگیریش را نمیپسندند. این سیاست هم، مخصوص آمریکاییها نیست. همهی قلدرهای دنیا، در دوران جدید ارتباطات و در عصر فناوری مدرن، این سیاست را دارند؛ منتها امروز برای ما، آمریکاییها این موضع غیر شریف را اتّخاذ کردهاند. آن سیاست این است که از یک طرف، روی آن دولت، انواع فشارها را بیاورند و به قدری این کار را بکنند که به خیال خودشان، آن دولت را عاجز نمایند. یعنی در دنیا، علیه او تبلیغات کنند؛ در داخل آن کشور، مردم را از آن دولت و آن نظام برگردانند؛ در صحنهی اقتصادی، او را دچار محاصرهی اقتصادی کنند و در زمینهی علوم و روشها و معارف و صنایع جدید، او را از پیشرفتها بازبدارند. دشمن در مقابل این وضعیت چه میتواند بکند؟! دشمنان ایران، دشمنان اسلام و دشمنان جمهوری اسلامی، در مقابل این سنّت لایتغیّر الهی چه میتوانند بکنند؟! کدام جنگ نظامی، کدام جنگ تبلیغاتی، کدام جنگ سیاسی و کدام محاصرهی اقتصادی، قادر است ملتِ راه خود یافتهای را، از پیشرفت، تحرّک و تکامل بازدارد؟! کافی است که ما راه خود را از بُن دندان و اعماق جان باور داشته باشیم. و ملت ایران، نشان دادهاند که باور دارند. دشواری جنگ تحمیلی و دشواریهای گوناگون این هفده سال، باور ملت ایران را به همهی دنیا نشان داده است. جوانان عزیز این مرزوبوم، خودشان را برای فردایی به مراتب برخوردارتر از عزّت و سربلندی امروز، آماده کنند. شما هم آماده باشید که در چنان ایران و چنان فضا و جامعهای، به وظایف بزرگ و خطیر خودتان عمل کنید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.
ما دنبالهرُوِ راهِ امامِ بزرگواریم. میخواهم به شما ملت عزیز عرض کنم: ملت بزرگ ایران! شما در طول این هفده سال که از اوّل انقلاب گذشته است، تا امروز، علیرغم تهدیدها و فشارهای دشمن، روز به روز پیشرفت کردهاید. هیچکس نمیتواند انکار کند که دستهای خدمتگزار و بازوان توانا در بخشهای مختلف این کشور، طی این هفده سال، مملکت را پیش بردند. این کشور، ایرانی نیست که در دوران ستمشاهی، با آن همه نابسامانی، با آن همه محرومیت و با آن همه تبعیض بود. در این کشور، در طی این هفده سال انقلاب، کار و تلاش و خدمتی انجام گرفته است که در همهی عمرِ آن رژیمِ پلیدِ فاسد، انجام نگرفته بود. این، نکتهی اوّل.
نکتهی دوم این است که همهی این پیشرفتها در حالی انجام گرفته است که دشمنان ما- یعنی امریکا و همپیمانهای امریکا در مسائل سیاسی و اقتصادی و غیره- به طور مداوم ما را تهدید کردند. مدام به ما گفتند: «محاصرهی اقتصادی میشوید.» پیوسته گفتند: «از گرسنگی میمیرید.» دائم گفتند: «راه سازندگی در این کشور، بسته خواهد شد.» و دهها تهدید دیگر. بحمد اللّه، این همه پیشرفتی که انجام گرفته است، علیرغم تهدیدها، دشمنیها و فشارهای آنها انجام گرفته است. جمهوری اسلامی- به فضل پروردگار- بر اساس استقلالی که آن را با قدرت و همّت ملت خود به دست آورده و به کمک خدا توانسته است آن را حفظ کند، مواضع خود را صریحاً اعلام مینماید. استقلال جمهوری اسلامی، بزرگترین موهبت الهی برای این ملت و کشور است. امروز قدرت استکباری امریکا میخواهد بر سرِ استقلال جمهوری اسلامی، معامله کند. مضاف بر این، جمهوری اسلامی را به تحریم و محاصرهی اقتصادی هم تهدید میکند! جمهوری اسلامی، استقلال خود را با مبارزه به دست آورده است و با مبارزه هم آن را حفظ خواهد کرد. این ملت در تاریخ صد سال گذشتهی خود- قبل از استقرار جمهوری اسلامی- آثار شئامت بارِ تسلّط بیگانه را در کشورش، با همهی وجود لمس کرده است. لذا این استقلال برای ملت ایران خیلی ارزشمند است. روزی در این کشور، بیگانگان هر کاری میخواستند میکردند و آن را متعلّق به خودشان میدانستند. روزی- در گذشتهای نهجندان دور- همهی زمینها، بیابانها و مناطقی را که شما در کشور مشاهده میکنید، آمریکاییها از آنِ خود میدانستند و روی آنها سرمایهگذاری میکردند تا استفاده ببرند؛ بیآنکه برای صاحبان آنها- یعنی ملت ایران- کمترین احترامی قائل باشند.
جمهوری اسلامی با مبارزه به وجود آمد. ملت ایران با مبارزه توانست دست دشمنان را قطع کند و با مبارزه هم این استقلال را حفظ خواهد کرد. تحریم و محاصرهی اقتصادی از سوی رژیم ایالات متّحدهی امریکا و هر رژیم دیگری، ملت ایران را متزلزل نمیکند؛ نظام جمهوری اسلامی را متوحّش نمیسازد و بر زندگی مردم ما هیچ اثری نمیگذارد. ملت ما، ملتی بیدار، زنده، مستقل و متّکی به نفس است. چگونه میتوانند چنین ملتی را با این تهدیدها بترسانند؟! اگر دو، سه برابر این تحریم هم نسبت به ملت ایران اعمال شود، این ملت، استقلال خود را از دست نمیدهد. ملت ایران، ملتی شجاع، کارآمد و قدرتمند است. میایستد، میسازد، روز به روز تلاش میکند و خود را بیش از پیش مستغنی از دیگران میسازد. این ملت تهدیدپذیر نیست. ما در بارهی وضع خودمان، به قضاوت رادیوهای بیگانه گوش نمیکنیم. معلوم است که رادیوهای بیگانه را یک عدّه آدم مزدوری که پول گرفتهاند و نشستهاند مقالهی سرتاپا فحش تنظیم کردهاند، تغذیه میکنند. کسی که به کسی فحش میدهد، مگر در دادن این فحش، مراعات واقع را میکند؟ مگر کسی که میگوید تو پدر فلان هستی، رفته پدر او را دیده است؟ مثلًا بناست فحش بدهد دیگر! علیه جمهوری اسلامی، دشنام و فحش میدهند که ارزشی ندارد. ما قضاوت را از واقعیات میگیریم. امروز، واقعیات دنیا این است و هرچه این کشور اسلامی و مستقل و این ملت شجاع پیشتر برود و علم و کار و تجربه و دانشگاه و مدرسه و کارخانه و آزمایشگاهش بهتر شود، تأثیر این عامل روانی در ملتها بیشتر خواهد شد. آنهایی که محاصرهی اقتصادی میکنند، میخواهند جمهوری اسلامی نتواند از طریق رشد صنعتی و فنّی و علمی، روی ملتها تأثیرگذاری کند. بحمد اللّه نمیتوانند و روز به روز هم، ما جلوتر و پیشتر رفتهایم.
من همیشه به کسانی که احساس ضعف میکردند، میگفتم: چرا شما فریب تبلیغات را بخورید؟ چرا باید خیال کنید که وقتی امریکا از حقوق بشر میگوید، واقعاً نگران ضایع شدن حقوق بشر در ایران است؟ آنها برای بشر دل نمیسوزانند. آنها خودشان بزرگترین نقضکنندگان حقوق بشرند. آنها کسانی هستند که در روز روشن، هشتاد نفر آدم را در یکی از شهرهای امریکا، زنده زنده، در یک خانه سوزاندند و خم به ابروشان نیامد. آنها به بشر و حقوق بشر چه کار دارند؟ حقوق بشر را چه میشناسند؟
مسألهی آنها در جای دیگر است. دردشان از جای دیگر است. آنها میگویند شما چرا با اسرائیل کنار نمیآیید و مثل دیگران، حکم قتل ملت فلسطین را امضاء نمیکنید؟! حرفشان این است. من همیشه این موضوع را به همه میگفتم. حالا خود آنها اعتراف میکنند و به ما میگویند که فشارهای امریکا و محاصرهی اقتصادی و تبلیغات خصمانه و رذالتآمیزِ عناصری از دستگاه قانونگذاری و اجرایی امریکا علیه جمهوری اسلامی، همه و همه به قضیهی اسرائیل مربوط است. میگویند شما چرا صلح خاورمیانه را قبول ندارید؟ چرا میگویید این صلح نیست و سازش گرگومیش است؟ چرا نمیآیید این سازش را امضاء کنید؟ آنها حکم قتل فلسطینیها را از ما میخواهند! قضیه این ببینید چقدر فاصله است با انقلابی که شما به وجود آوردید و توانایی و کارآییِ معجزآسایی که انقلاب شما دارد. بنده، باز در همان دوران، به کشور دیگری رفتم که قبلًا مستعمرهی پرتغالیها بود. آنجا هم ظاهراً هشت، نُه سال از انقلابشان میگذشت. رئیسجمهور آن کشور هم یکی از شخصیتهای معروف آن منطقه به شمار میرفت که البته اکنون از دنیا رفته است. در حال عبور از خیابانها، به نظرم رسید که مغازهها خالی است. بعد، اعضای هیئت ما که خیابانها را گشته بودند، آمدند و گفتند در مغازهها اصلًا جنسی نیست! چند قلم جنس، آن هم به مقدار کم و کوپنی وجود دارد. با گذشت هشت، نُه سال از انقلاب، هنوز مردم در نهایت عسرت زندگی میکردند. البته، در محاصرهی اقتصادی بودند؛ دشمنانی به آنها هجوم میآوردند و مثل دیگر انقلابها، عرصه را بر آنها تنگ کرده بودند. یک شب هم که برای ما مهمانی دادند، من دیدم آن آقا- که مردمش در گرسنگی به سر میبردند و مغازههای پایتختش خالی از جنس بود- با آن ملت و کشور و انقلاب، رفتاری مثل رفتار حکّام قبل از خودش داشت؛ همان حکّامی که علیهشان انقلاب کرده بود. رفتار او تداعیکنندهی رفتار همان سردار پرتغالی بود که در آنجا حکومت میکرده است؛ همان رفتار، همان تبختر و همان حالت کبریایی! برای ما تعجّبآور بود. آن روز بنده رئیسجمهور بودم. یک طلبه بودم، زندگی ما هم زندگی طلبگی بود. بالاتر از ما هم امام بزرگوار قرار داشت که زندگیاش مظهر صفا و سادگی بود و آنطور زندگی میکرد. ملت هم با آن عشق و علاقه، امام را واقعاً دوست میداشتند و حاضر بودند حتی جانهایشان را در راه او بدهند. غرض اینکه، انقلابهای دیگر اینطور بودهاند. انقلاب ما واقعاً استثنایی بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلی و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگی که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوقالعاده است؛
اگر بتوانند چنین کاری بکنند، برای مسلمانان عالم تجربه میشود و میگویند: «خوب؛ چه فایدهای دارد! ما زحمت بکشیم، کشته بدهیم، این همه مشکل برای خود درست کنیم و آخرش هم بعد از پنج سال، ده سال، پانزده سال، مثل ایران شویم. جمهوری اسلامی از بین رفت، تمام شد.» این یک تجربه میشود. خطر از سر دشمن، به خیال خودش، برطرف میگردد. این تحلیل آنهاست. البته ما در این خصوص هم حرف داریم. اگر این کارِ نشدنی و رؤیای بیتعبیر؛ یعنی از بین بردن جمهوری اسلامی- العیاذ باللّه- روزی انجام گیرد، باز مشکل استکبار لاینحل باقی خواهد ماند؛ هرچند آنها خیال میکنند مشکلشان حل خواهد شد. به این دلیل تلاش میکنند بلکه بتوانند این نظام را با محاصرهی اقتصادی، جنگ و تهدید، مضمحل کنند و از بین ببرند. تا کنون چندین بار هم تصمیم گرفتند کارهای خطرناک بکنند؛ اما دیدند نمیشود. بههرحال گیر کردهاند؛ ماندهاند که با جمهوری اسلامی چه کنند!
امام شصت و سه سالش بود که از همان دوران پیر مردی، شروع به مبارزه کرد و چون موقعیت آن روز مناسب بود، ایشان تمام زحمات را در دوران پیری، تحمّل کرد. در هشتادسالگی هم رهبری این انقلاب باعظمت را به عهده گرفت و تا نودسالگی، آن را با قضایای عظیمی که شما شاهدش بودید، هدایت کرد. تهدید امریکا و شوروی و اتّحاد دو ابرقدرت و جنگ هشتساله و حمله به طبس و محاصرهی اقتصادی و تبلیغاتی و سیاسی و ... هیچگاه این کوه استوار را تکان نداد: «لا تحرکه العواصف». هیچ توفانی نتوانست او را تکان دهد و لذا پیروز شد.
این تجربه، یکبار عمل شده است و آن، داستان انقلاب ماست که ملت و کسانی که دلِ مبارزه داشتند، پشت سر این مرد ایستادند و صفوف متّحدی را تشکیل دادند و حتّی ضعیفترین انسانها نیز پیدرپی آمدند و ایستادند تا بالاخره دشمن مغلوب شد و امروز، دشمن مغلوبِ ماست. امروز دشمن، مغلوب انقلاب اسلامی است. همهی این تشرها و سر و صداها و جنجالهای تبلیغاتی و اداهای قدرتمندانهای که از خود در میآورند؛ نشانهی شکست و ترس آنها از این انقلاب است. اینکه رؤسای امریکا به هم افتادهاند و بین خود مسابقه گذاشتهاند تا علیه جمهوری اسلامی و نظام اسلامی حرف بزنند و طرح بدهند و تصمیم تصمیمگیری کنند، نشانهی احساس شکست آن ابرقدرت از انقلاب اسلامی است و بیانگر ایستادگی و پیروزی ملت ایران در این صحنهی عظیم هفدهساله، از اوّل تا به حال است. دشمن، با دقّت نگاه میکند تا لحظهی ضعف را در چهرهی این انقلاب و این ملت، تفرّس و جستجو کند و در همان لحظه، بیرحمانه حمله نماید. البته، مواردی که در این روزها مطرح میشود، حمله نیست و ارزش و اهمیتی هم ندارد. میگویند محاصرهی اقتصادی میکنند؛ مگر تا به حال نکردهاند؟! امروز دنیا، آن دنیایی نیست که اروپا و کشورهای بزرگ آسیا، تحمیل سیاستمداران پررو و زیادهطلب و گستاخ و بداخلاق امریکا را قبول کند. امروز، دنیایی است که هر ملتی برای خود، جایگاه و موقعیتی دارد. ملتهای کوچک هم اگر رهبران خوبی داشته باشند، حاضر نیستند از ملتهای بزرگ، تحمیل قبول کنند؛ چه رسد به اینکه آمریکاییها بیایند برای دولتها و شرکتهای اروپایی تعیین تکلیف کنند! چه کسی به اینها اعتنا میکند؟ چه کسی تحمیلهای آنها را میپذیرد؟ امسال خوشبختانه هفتهی دولت در شرایط بسیار خوبی از لحاظ جوّ عمومی کشور ما آغاز شد. مردم شاهد موفّقیتهای خوبی از نظام جمهوری اسلامی و دولت کریمهی خدمتگزارند. از جهت سیاسی نیز در همین ایامِ نزدیک به این هفته، قدرتهای بزرگ و به طور مشخّص امریکا در سه ماجرا با انقلاب و ملت و کشور ما درگیر شدند و به لحاظ سیاسی در هر سه ماجرا هم شکست خوردند: اوّل قضیهی قرارداد هستهای ایران با روسیه و سپس مسألهی تلاش برای حصر اقتصادی کشور و نهایتاً قرارداد ما با کشور آفریقای جنوبی بود که امریکا با تمام توان علیه ما به میدان آمد؛ ولی عملًا مجبور به عقبنشینی شد. هر سه قضیه را خدای متعال پیش آورد و دولت امریکا با داعیهی ابرقدرتی و با امکانات فراوان تبلیغاتی و سیاسی خود، جنجالی را در دنیا علیه جمهوری اسلامی به راه انداخت و با نظام جمهوری اسلامی سینه به سینه شد؛ ولی در هر سه مورد به نتیجهی مورد نظر خود نرسید. در این سه ماجرا عملًا واضح شد که وقتی نظامی دارای اقتدار و استحکام حقیقی است و به دیگران اتّکا ندارد و قدرت و موجودیّت و مشروعیّتش را از خارج از وجود خود به دست نمیآورد، به موفقیّت میرسد. در قضایای مهمّ جهانی وقتی کشوری به ناحق با کشورهای دیگر مواجه شود، اوست که مجبور میشود عقبنشینی کند و امروز دولت جمهوری اسلامی بحمد اللّه با قدرت، کار و راه خودش را ادامه میدهد و از توطئههای استکبار نمیهراسد. این موفقیّتها را مردم میبینند و دوستان ما هم در دنیا مشاهده میکنند. بنابراین از لحاظ تقویت روحیه، این موفقیّت برای همه یک دستاورد بود و این لطف الهی را میرساند.
البته محافظت فرهنگی داریم، محافظت اقتصادی داریم، محافظت علمی و سیاسی داریم. اما اگر محافظت نظامی نباشد؛ اگر این آمادگیها نباشد، همهی آنها در یک نصف روز، قابل به هدر رفتن هستند. علیه ما جنجال میکنند که «جمهوری اسلامی، نظامیگر است.» بوق و قلم و همه چیز در دست دشمن است؛ شما از دشمن چه انتظاری دارید؟! از دشمن انتظار دارید که از اسلام و امام بزرگوار و امّت اسلامی و جمهوری اسلامی ستایش و تعریف کند؟! معلوم است که بد میگویند! معلوم است که تهمت میزنند؛ تهمت نظامیگری هم میزنند! این نباید موجب شود که ما آمادگی نداشته باشیم.
دنیا بداند که ما اهل تهاجم، فساد، ظلم و ایجاد بیعدالتی نیستیم؛ اما اهل تسلیم هم نیستیم. دنیا بداند که تهدید نظامی، تهدید اتمی، تهدید محاصرهی اقتصادی و تهدید همدست شدن، در ملت ایران اثر نمیکند؛ چون ملت ایران متّکی به خداست. ملت ایران، وحدت و عزّت خود را حفظ کرد؛ آبادسازی و بازسازی کشور را ادامه داد؛ رشد خود را نشان داد؛ فرهنگ خود را پیش برد؛ دانشگاههای خود را، روز به روز آبادتر و شلوغتر کرد؛ علم و معرفت را روز به روز در کشور گسترش داد. پیشرفتهای کشور، روز به روز بیشتر شد. ملتها کور که نیستند! نگاه میکنند، این وضع را میبینند؛ لذا به اسلام رو میآورند. بیداری اسلامی و بازگشت به اسلام، روز به روز بیشتر میشود. اگر میخواهید اسلام بازهم پیش برود و بیداری اسلامی دنیای اسلام را فراگیرد؛ اگر میخواهید حتّی ملتهای غیر مسلمان به معنویت رو کنند و راه صحیح زندگی را بیابند، شما ملت ایران، باید همین اصولی را که تا امروز محترم شمردهاید، همیشه محترم بشمارید. وحدت و برادریتان را حفظ کنید. در ساختن و بازسازی کشور، همکاریتان را با دولتمردان دلسوز و علاقهمند، ادامه دهید.
بحمد اللّه مسئولین کشور مشغولند. مردمان خوبی امروز در رأس امور قرار دارند و کارهای این کشور را دنبال میکنند. دشمن، تبلیغات، زهرپراکنی و لجنپراکنیِ زیادی میکند. از دشمن، غیر از دشمنی انتظاری نیست. دشمن یا باید محاصرهی اقتصادی کند، یا تبلیغات دروغ کند، یا تهاجم امنیتی و توطئه کند. دشمن، دشمن است. اما ملت ایران، به خدای بزرگ معتقد و متّکی است. با خدای بزرگ رابطه دارد. از قدرت پروردگار عالم برخوردار است که به برکت اسلام و مسلمین، به یک ملت آن قدرت را بخشیده است. مسائل اساسی انقلاب را ما با چه کسانی در میان بگذاریم؟ چه کسی نسبت به این انقلاب و نظامِ اسلامی، دلسوزتر، علاقهمندتر و خودیتر از شماست؟! مخاطب این بیان، شما جوانان مؤمنِ مخلصِ پاک نهادِ حقیقتاً دلسوز انقلاب، چه در لباس شما و چه در لباسهای دیگر- لباسهای نظامی؛ اعم از ارتشی و بسیجی و نیروی انتظامی، و لباسهای عادّی و روحانی و غیر روحانی- هستید. من میخواهم این را عرض کنم که: آقایان! دشمن بزرگ انقلاب در درون انقلاب، همین میکروب ارتجاع است؛ این میکروبی که در جوامع انقلابی رشد میکند، تکثیر میشود، نفوذ میکند، بیماری میآورد، و بیماریاش هم واگیر است. از روز اوّل، امریکا و بلوک شرقِ آن روز و دیگر دشمنان و مرتجعین منطقه، فکر کردند که با دخالت نظامی، تحریک همسایه، محاصرهی اقتصادی و غیره، خواهند توانست این نهال را ریشه کن کنند. اما هرچه کلف زدند، اره مالیدند و کارهای دیگر کردند، این نهال، روز به روز تناورتر و ریشهدارتر شد. واقعاً مصداق آیهی شریفهی «أ لم تر کیف ضرب الله مثلًا کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبه اصلها ثابت و فرعها فی السّماء» شد. ریشهها محکم و شاخهها در آسمان بود.
قدرتهای استکباری در اشتباهند اگر خیال میکنند که میتوان جمهوری اسلامی را هم مثل هر دولتی با همین ابزارهای معمولی- محاصرهی تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، محاصرهی اقتصادی و امثال اینها- به زانو درآورد. نه؛ این خطاست. اینجا مسألهی اعتقاد در میان است. مسألهی پایبندی به دین، مسألهی یک وظیفهی الهی برای مردم و اینکه از این حکومت و دولتی که پرچم اسلام را در دست دارد دفاع کنند؛ همچنان که وظیفهی مسلمانان دیگر دنیا نیز همینطور است. بنابراین، از اوّلِ انقلاب هر قدر که توانستند مخالفتها، خصومتها و درگیریهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و نظامی را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کردند. همواره سخن امام بزرگوار ما رضوان الله تعالی علیه این بود که این دشمنیها نه با ما که در حقیقت با اسلام و قرآن است. این نکتهای است که باید همهی مسلمانان عالم به آن توجّه کنند. کسانی که امروز با جمهوری اسلامی در میدان تبلیغات، در برخورد سیاسی و با تلاشهای گوناگون اقتصادی درگیری دارند، کسانی هستند که دشمنی خود را با اسلام علنی کرده و نشان دادهاند. تلاشهای این افراد، پوشیده نیست. البته در گذشته دشمنی خود را با اسلام چندان نشان نمیدادند؛ اما پیشرفت حرکت اسلامی آنها را وادار کرد تا باطن خود را نشان دهند. حادثهی اخیری که به وسیلهی امریکا و اسرائیل- که در حکم سگِ زنجیری دولت امریکاست- بر سر قضیهی آرژانتین پیش آمد، نمونهای از این دشمنیهاست. البته برای ما اینگونه تبلیغات، تازگی و اهمیت ندارد.
امروز اگرچه دشمن از همهی جهات مشغول تلاش است تا شاید بتواند به نحوی، به جمهوری اسلامی ضربه بزند- یعنی تبلیغات میکند، محاصرهی اقتصادی میکند، کار سیاسی میکند- و هر کاری از دستش برآید، علیه ما انجام میدهد؛ اما علیرغم خواست او و به کوری چشم کسانی که نمیتوانند حاکمیت اسلام را ببینند، و به فضل پروردگار، روحیهی ایمان و شور و شوق و ارادت به جمهوری اسلامی و امید به آینده و عزم و تصمیم جدّی بر ادامهی راه انقلاب و امام، سرتاسر کشور عظیم و پهناور ما را فراگرفته است.
دشمن میخواهد مردم ایران ناامید شوند؛ اما ملت ایران امیدوار است. دشمن میخواهد مردم ایران به اسلام پشت کند؛ اما ملت ایران با همهی وجود به اسلام و قرآن متمسّک است. دشمن میخواهد میان ملت و مسئولین فاصله و شکاف ایجاد کند؛ اما علقه و رابطهی عاطفی میان مردم و مسئولینِ دلسوزِ کشور، روزافزون است. دشمن میخواهد مردم به کار و تلاش پشت کنند؛ اما بحمد اللّه روحیهی کار و تلاش، روز به روز در میان مردمِ ما بیشتر میشود.این وضع کشور ماست. و این کشور امام زمان و مورد توجه ولیّعصر أرواحنا فداه است. و این نیست، مگر توجّهات آن بزرگوار. اگر چشمان باانصاف، وضع کنونی کشور را هم نگاه کنند، این موضوع را تصدیق میکنند. امروز این ملت و این دولت و این کشوری که هشت سال جنگ را بر آن تحمیل و مسلّط کردند؛ کارخانههایش را خراب کردند؛ راههایش را نابود کردند؛ محاصرهی اقتصادیاش کردند؛ امکانات را از او بازگرفتند؛ هیچ دولتی هیچ کمکی به او نکرد و از داخل به وسیله کارهای سیاسی و تبلیغاتی هم انواع فشارها را بر آن وارد آوردند، برنامههای بازسازی و بخصوص کارهای زیربنایی را چنان دنبال میکند که ناظران هم به تحسین میپردازند. کسانی که میآیند و میبینند، هم برنامه و هم مجریان برنامه را تحسین میکنند. اگر فشار دشمن نبود؛ اگر دستهای خائن و تحریکشدهی دشمن نبود؛ اگر حضور تبلیغاتی و اقتصادی و سیاسی دشمن در پشت مرزهای ما نبود، وضع ما به مراتب بهتر از این بود و بسیاری از مشکلاتی که امروز از لحاظ اقتصادی در کشور هست، وجود نداشت.
پانزده سال است تبلیغاتچیهای دنیا و امروز بیشتر از گذشته سعی میکنند ملت ایران را، که میرود تا به قلّه برسد، مأیوس کنند. میگویند: «آقا، وضع اقتصاد خراب است! آقا، دنیا نمیگذارد! آقا، امریکا نمیگذارد! آقا، مردم ناراحتند!» دائم در گوش مردم این چیزها را میخوانند؛ آن هم با روشهای تبلیغاتی بسیار زیرکانه. بنده حرفهای اینها را گوش میدهم. حرفهایشان را گاهی مستقیماً گوش میدهم و بسیاری اوقات هم مینویسند یا ضبط میکنند و برایم میآورند. من میبینم اینها چه میگویند. میبینم که نشستهاند و کلماتی را انتخاب کردهاند که مردم این حرف را باور کنند! یک دروغ مسلّم را میخواهند مردم باور کنند! متأسّفانه بعضی در داخل، هرچه حرف میزنند برای مأیوس کردن مردم است. یا سکوت میکنند، یا اگر یککلمه حرف هم زدند، برای این است که مردم را مأیوس کنند!
چرا مردم را مأیوس میکنید؟! چرا به این ملت قدرتمند و شجاع، که میتواند راههای دشوار را برود و دشوارترین بخش راه را هم تا کنون رفته است میگویید: «نمیتوانید به حکومت و جامعه و نظام عادلانه اسلامی برسید»؟! چرا؟! همهی راهها را دشمن رفت، بلکه بتواند شما ملت را شکست دهد؛ و نتوانست. همهی راهها را رفتند: راه جنگ نظامی، راه محاصرهی اقتصادی، راه تبلیغات، راه فحّاشی، راه تهمت زدن به مسئولین. چقدر تهمتها زدند بعد از این هم، البته خواهند زد کسی باور نکرد. حرفهایی میزنند با شواهد دروغین، و مطلبی را ادّعا میکنند تا مردم را مأیوس کنند. مردم بوسنی بیشتر از یک سال است که زیر فشارند. شما میگویید ما دل میسوزانیم؛ آذوقه میفرستیم، صربها را محاصرهی اقتصادی میکنیم. اینها همهاش حرف مفت است؛ اینها ادّعای دروغ است؛ اینها منافقانه عمل کردن و حرف زدن است! اگر اینها راست میگفتند و دلشان برای مسلمانان میسوخت، بایستی محمولههای سلاح را میبردند به دست آن مسلمانان میدادند. آن مسلمانان احتیاج به نان و غذای کسی ندارند؛ احتیاج به کاروان غذای سازمان ملل ندارند؛ احتیاج به دلسوزی دروغانهی این و آن ندارند. اگر سلاح داشتند، از خودشان دفاع میکردند. میبینید چه فاجعهای را همین امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی، به پشتیبانی از قصّابان و ستمگران صرب و کروات، انجام میدهند!؟
انقلاب اسلامی که آمد، مثل مشتی به سینهی مهاجم خورد؛ او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف کرد. در دوران اول انقلاب، شما ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس کردند: گذشت در بین مردم زیاد شد؛ آز و طمع کم شد؛ همکاری زیاد شد؛ گرایش به دین زیاد شد؛ اسراف کم شد؛ قناعت زیاد شد فرهنگ اینهاست؛ فرهنگ اسلامی اینهاست جوان به فکر فعالیت و کار افتاد، دنبال تلاش رفت؛ خیلیها که به شهرنشینی عادت کرده بودند، به روستاها رفتند؛ گفتند: «بگذار کار کنیم. بگذار تولید کنیم.»؛ شبه کارهایی که به صورت گیاه هرزی در زندگی اقتصادی مردم رشد پیدا کرده بود کم شد. این، مربوط به یکی دو سال اول انقلاب بود. این، مربوط به همان زمانی است که تلاش روز به روز دشمن برای پاشیدن بذر اخلاقیات منفی متوقف شده بود و یک گرایش و یک توجه به اسلام پیش آمده بود. مجدداً آن فرهنگ و اخلاق و آداب و خلقیات اسلامی که در خمیرهی مردم ما بود، در آنان زنده شد. البته عمیق نبود. عمق، آن زمانی پیدا میکند که روی موضوع، چند سالی کار شود. این فرصت پیش نیامد و آن تهاجم، بتدریج و به مرور، از سرگرفته شد. تهاجم، در اواسط دوران جنگ به وسیلهی ابزارهای تبلیغی و گفتارهای غلط و کجاندیشانه شروع شد و آن تهنشینها و رسوبهای ذهنی و روحی خود ما مردم هم در تأثیرگذاریاش مؤثر بود. اما باز حرارت جنگ، مانع بود، تا جنگ تمام شد. بعد از جنگ، این جبههی جدید، به شکل جدی مشغول کار شد. دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبهی قبلی، غلط از آب درآمده بود. دیدند با محاصرهی اقتصادی هم نمیشود. وقتی ملتی را محاصرهی اقتصادی کنند، اگر آن ملت یک ملت قانع، صبور، متکی به نفس و متوکل علی الله باشد، مگر شکست خواهد خورد؟! هرگز شکست نمیخورد! این را، هم ما در گذرگاههای تاریخی در گذشته تجربه کردیم و هم ملتهای دیگر تجربه کردهاند. مخصوص ما نیست. دیدند با محاصرهی اقتصادی هم نمیشود. فهمیدند باید عقبهی ما را بمباران کنند.
اگر بخواهیم تشبیه کنیم، این طور است که وقتی یک گروه نظامی، در جلو با دشمن مشغول جنگ است، غذایش از عقب میآید، نیروی تازه نفس از عقب می آید، ملزومات از عقب میآید، نامه دوستانه از پدر و مادر و یاران از عقب میآید. عقبه تا سالم است، این نیروی در خطّ مقدّم، میتواند بجنگد. اگر دشمن آمد عقبهها رابمباران کرد؛ غذا از بین رفت، ملزومات ازبین رفت، نیروی تازه نفس ازبین رفت؛ نامه «دست شما درد نکند» از بین رفت، پدر و مادرِ «زهی» و «مرحبا»گو از بین رفت؛ کسی که در جلو مبارزه میکند، چطور قدرت مبارزه خواهد داشت؟! دو روز تلاش میکند؛ ولی از بین خواهد رفت. عقبه ما، در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبار جهانی، عبارت بود از «فرهنگ» ما. منطقه عقبه ما عبارت بود از اخلاق اسلامی، توکّل به خدا، ایمان و علاقه به اسلام. یعنی علاقه آن مادری که چهار پسرش شهید شدهاند و میگوید من اینها را در راه اسلام دادم، و به این راضی است. بنده خانوادههایی را ازنزدیک دیدهام - یعنی به خانه آنها رفتهام و باپدران و مادران صحبت کردهام. روایت نیست؛ خودم از نزدیک دیدهام. - خانوادهای که دو پسر داشتند، هر دو شهید شدند. خانوادهای که سه پسر داشتند و هر سه شهید شدند. این مگر شوخی است؟! این مصیبت، مگر قابل تحمّل است؟! این پدر و مادر باید از غصّه دیوانه شوند . آن وقت، مادر، که عواطف جوشانتری هم دارد، با کمال قدرت میگوید: «مااینها را در راه اسلام دادیم، و حرفی نداریم.» عجب! پس تأثیراسلام این است! تأثیر ایمان به خدا این است! این را دشمن فهمید. پدر و مادری به جوان خود میگویند «تو هنوز شانزده سالت است، هفده سالت است؛ برو درست رابخوان؛ برو بازیت رابکن؛ لذّتت را ببر. برادرت رفت و شهید شد.»؛ جوان میگوید: «نه! من سهم خودم راباید برای اسلام ادا کنم.» این، عبارتی است که ما در وصیتنامههای شهدا دیدهایم و ازپدران و مادران شهدا و خانوادهها شنیدهایم. اثر اسلام، این است. یک روز امام فرمود: «امروز اسلام محتاج کمک شما جوانهاست.» بعد از ظهرش بنده به خیابانها آمدم و کاری داشتم. دیدم مثل روزهای اول انقلاب شده و مردم به طرف پاوه در حرکتند. این ماجرا و این صحنه، بارها تا آخر جنگ تکرار شد. هر وقت که اسم اسلام و فرمان امام به گوش مردم میرسید فرمان امام، فرمان اسلام بود و مردم برای امام به خاطر اسلام اهمیت قائل بودند ناگهان میدیدید این ملت، به جوش و خروش در میآید. جوانان شهر را، ده را، دانشگاه را، بازار را، کار و کسب را، میدان فوتبال را، همه را رها میکنند و میروند. برای چه؟ برای اینکه جانشان را در معرض خطر مرگ بگذارند! این شوخی نیست! دشمن که کور نبود. دشمن اینها را دید، دشمن اینها را تحلیل کرد و فهمید این ملت عقبهای دارد. فهمید تا آن عقبه هست، این ملت را با محاصرهی اقتصادی و با محاصرهی نظامی و یا چه و چه، نمیشود به زانو درآورد. پس، آن عقبه را باید بمباران کرد؛ فرهنگ او را، اخلاق او را، ایمان او را، ایثار او را، اعتقاد به دین او را، اعتقاد به رهبری او را، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را؛ اینها را باید از بین برد. و شروع کرد. امروز جامعهی اسلامی ما، این را میخواهد و ابرقدرتها حاضر نیستند چنین چیزی را تحمل کنند. زندگی ابرقدرتها، بر زورگویی بنا شده است؛ بر زیادهطلبی بنا شده است؛ بر تصرف محیطهای زندگی ملتها و محروم کردن آنها به نفع خود، بنا شده است. لذا میبینید از جمهوری اسلامی، ناخشنود و ناراضیاند. تبلیغات میکنند؛ فشارهای تبلیغاتی وارد میآورند؛ فشارهای سیاسی وارد میکنند؛ محاصرهی اقتصادی میکنند و با هرچه که در توان و قدرت دارند، سعی میکنند جمهوری اسلامی را در انزوا و در زیر لطمات و ضربات خود قرار دهند. این، به خاطر ترس از عدالت است؛ ترس از آن عدالت اسلامی که منادی آن، شما ملت ایران هستید.
آمریکاییها به آنجا رفتند تا شاید مانع شوند. اصل قضیه، مبارزهی آنها با اسلام است؛ اما این مبارزه، در محور و مرکز اصلیاش، متوجه جمهوری اسلامی است. چرا؟ برای اینکه میدانند اگر بتوانند جمهوری اسلامی را از صحنه خارج کنند، دیگر ملل مسلمان، حساب کار خودشان را میکنند و مأیوس میشوند. میخواهند آنها را مأیوس کنند. اما چگونه میخواهند جمهوری اسلامی را از صحنه خارج کنند؟ راههایی دارد که هرکدام را بتوانند، عمل میکنند. یکی از راههایش این بود که جنگ را تحمیل کنند؛ و کردند. یکی از راههایش این بود که محاصرهی اقتصادی کنند؛ که سالهای متمادی کردند. چنانکه امروز هم محاصرهی اقتصادی بسیار ظریف و و درعینحال محکمی، علیه جمهوری اسلامی وجود دارد. یکی از راههایش این است که محاصرهی تبلیغاتی کنند. شما، هر رادیویی از رادیوهای وابسته به شبکهی تبلیغاتی «صهیونیستی امریکایی استکباری» را که باز کنید، به طریقی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مبارزه میکند. بعضی صریح و بعضی غیر صریح و ظریف. اینکه شما ملاحظه میکنید در همین روزهایی که تبوتاب انتخابات در کشور ماست، از اطراف دنیا، رادیوها روی انتخابات تفسیر میگذارند، به چه قصدی است؟ حرفهایی که میزنند دقیقاً به قصد ضربه زدن است. میدانند که انتخابات با حضور مردم، تثبیت و محکمکنندهی نظام جمهوری اسلامی است. میدانند که یک مجلس قوی، یک مجلس مردمی با دویست و هفتاد نمایندهی سالم و صالح، برای این نظام پشتوانه است. میدانند که قوانین مردمی و به نفع مردم، از چنین مجلسی صادر میشود. میخواهند این مجلس را ضعیف کنند. اگر امریکا و استکبار بدانند میتوانند کاری کنند که پنج میلیون رأیدهنده کم کنند، سه میلیون رأیدهنده کم کنند، یک میلیون رأیدهنده کم کنند؛ هرچه داشته باشند خرج میکنند که این کار انجام شود؛ چون برایشان مهم است. اینکه میلیونها انسان از تمام اکناف کشور، پای صندوقهای رأی بروند و نمایندگان خودشان را معین کنند، چه دموکراسی روشن و سالمی را نشان میدهد! میدانند که اگر این کار انجام گیرد، تبلیغاتشان باطل میشود.
آنها در نشریاتشان، اوضاع اقتصادی ما را ناامیدکننده وانمود میکنند؛ در حالی که چنین نیست، و امیدوارکننده است. آنها نمیخواهند مردم این امیدواری را احساس کنند. قصدشان این است که مردم را دلمرده کنند و میان آنها و دستگاه و دولت و مسئولین و خدمتگزاران، فاصله بیندازند. دشمنیهای استکبار با ما، اینهاست. امروز امریکا میداند اگر این کشور را مورد تهاجم نظامی قرار دهد، خودش ضرر میکنند؛ چنانکه سالهای متمادی، رژیم صدام را پشتیبانی کرد و خودش زیان دید. امریکا میداند که امروز هرگونه تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی و این ملت، به ضررش تمام خواهد شد. این را به خوبی میفهمد. لذا ضربهای که میخواهد بزند، از راههای دیگر است. البته محاصرهی اقتصادی میکند، خباثتهای دیگر میکند، کارشکنی در امر تجارت و دادوستد میکند و تبلیغات سوء هم میکند. تبلیغات میکند که وضع کشور، وخیم و خراب است؛ دیگر کاری نمیشود کرد و در مملکت، آزادی نیست! یک عده آدمهای مزدور بیچارهی قلم به دست، که واقعاً حالشان ترحمانگیز است، به اروپا و امریکا رفتند و جیرهخوار دولتهای بیگانه و دشمن شدند. آنها در نشریات خارج کشور، حرفهایی علیه جمهوری اسلامی عنوان میکنند؛ اما واقعیات، غیر از اینهاست. حقیقت این است که بحمد اللّه، اسلام در این کشور رشد کرده است. ملت به رشد رسیده و دارای توان روز افزون میشود. همچنین، دستگاه، تجربههای روزافزونی به دست میآورد.
امروز هم وعدههای الهی به ما میگوید که شما ملت مقاوم و شجاع؛ شمایی که این همه توطئه را از سر گذرانیدهاید؛ شمایی که در کورهی حوادث آبدیده شدهاید؛ شما پدران و مادران شهدا، شما خانوادههای شهیدپرور و رزمندهپرور، شما دلهای مؤمن در سرتاسر کشور، این جمعیتهای میلیونیِ عظیمِ مردمِ مؤمن به خدا و قرآن، همچنان که ایستادهاید، همچنان که کارتان را بحمد اللّه تا امروز پیش بردهاید، همچنان که کشورتان را از دست جهانخواران بیرون کشیدهاید و دست گرگها و سگهای ولگرد را از این کشور کوتاه کردهاید که کشور متعلق به خودتان و در اختیار خودتان و وابسته به ابتکار و ادارهی خودتان است همچنان که جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتهاید و محاصرهی اقتصادی را به زانو درآوردهاید، همچنان که تا امروز بحمد اللّه این مشکلات را تحمل کردهاید و از خطرهای بزرگ گذشتهاید، اگر همین اتحاد و ایمان و ایستادگی در میدانهای انقلاب و همین وفاداری به خط امام عظیمالشّأن و همین نترسیدنِ از استکبارِ مسلطِ جهانخوار را ادامه بدهید، به فضل پروردگار همهی هدفهای دیگر شما هم برآورده خواهد شد؛ که یکی از این هدفها، نابود شدن و از هم پاشیده شدن پیکرهی استکبار جهانی است؛ این وعدهی الهی است و وعدهی الهی بلاشک عمل خواهد کرد؛ اگرچه بسیاری در دنیا آن را نپسندند و نخواهند؛ این همان چشماندازی است که به ما امید میدهد؛ و این همان امیدی است که در جریان انتظار فرج، آموزشهای اسلامی به ما یاد داده است. إن شاء اللّه افقهای روشن، یکی پس از دیگری، در مقابل آن ملتی است که در حال راه رفتن و حرکت است.
بعد از تشکیل جمهوری اسلامی، قضیه ابعاد بسیار وسیعتری پیدا کرد و دارای ابعاد جهانی شد. چرا؟ زیرا ملتهای عالم و بخصوص ملتهای اسلامی، ناگهان احساس کردند که درد مشترکی میان ملت ایران و مجموعهی یک میلیارد مسلمان وجود دارد و آن، درد دور افتادن از اصل خود و دچار شدن در دست بتهای قدرت استکباری است که بر تمام شئون زندگی این ملتها دارد اثر میگذارد و زندگی آنها را تباه میکند.
امت بزرگ اسلامی، این آگاهی را بهطور وسیعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به دست آورد. این موجب شد که دشمنی با اسلام و بهطور مشخص دشمنی با جمهوری اسلامی، آن روز جزو برنامههای اساسی استکبار جهانی و دو ابرقدرت شرق و غرب قرار بگیرد و تصمیم بگیرند که این نظام اسلامی را که اینقدر برای آنها مشکل به وجود آورده بود از کارایی و قدرت تأثیر بر روی ملتها بیندازند. دشمنیها شروع شد؛ از جملهی این دشمنیها، تحمیل جنگ بود؛ از جملهی این دشمنیها، محاصرهی اقتصادی بود؛ از جملهی این دشمنیها، تلاشهای ضد امنیتی و خصمانه در داخل صفوف قشرهای مختلف ملت بود؛ از جملهی این دشمنیها، تبلیغات گوناگون علیه جمهوری اسلامی و علیه این ملت بود؛ از جملهی این دشمنیها، نسبتهای دروغ به این کشور و این ملت و مسئولان این کشور بود. در طول این سیزده سال، یک روز گردونهی این توطئهها متوقف نشده است و هر روز به شکلی ظهور کرده و ادامه دارد؛ تا امروز هم ادامه داشته و قاعدتاً بعدها هم تا مدتها ادامه خواهد داشت. نکتهی دوم هم که بسیار حایز اهمیت است، مسألهی مردمی بودن این انقلاب و این نظام مقدس است. هرچه کردند و هرچه شد، مردم کردند. امام بزرگوار هم متکی به همین آحاد و نفوس مؤمنهی مردم بود. مسئولان کشور خدمتگزارانی که بودهاند و هستند قدرتشان، جرأتشان، توان معنوی و روحیِ مقابلهشان با تهدیدها و مبارزطلبیهای استکبار و قدرتهای شیطانی، به پشتوانه و پشتیبانی همین ملت است. اتصال نظام، دولت، حکومت و مسئولان با مردم، یکی از همان نعمتهای معجزهآسای الهی است. اگر مردم نبودند و این اخلاصها و این شورها و این فداکاریهای بینظیر و محیرالعقول نبود که انسان از این مایهی ایثاری که در آحاد مردم مشاهده میکند، واقعاً مبهوت میماند انقلاب هم پیروز نمیشد، جنگ هم به پیروزی نمیرسید، در میدانهای سیاست هم پیروزی نبود، در مقابل محاصرهی اقتصادی دشمن هم توان مقاومت باقی نمیماند؛ و الّا شما تصور میکنید که شیاطین حاضرند یک حکومت و یک پرچم اسلامی را اینطور برافراشته در عالم تحمل کنند؟
اگر در یک نقطهی دنیا مثل همین الجزائر یا سودان یا بعضی از کشورهایی که گرایش اسلامی و نشانههای اسلامی در آنجا پیدا میشود صدایی از اسلام بلند میشود، ببینید دستگاههای تبلیغاتی چه میکنند؛ چه تبلیغاتی، چه سیاستبازیهایی، چه فشارهایی از خود بُروز میدهند و چطور از غیظ به خود میپیچند و نمیتوانند تحمل بکنند! دیدید که در این سیزده سال، بازوهای شیطانی و دستهای شیطانی در سرتاسر عالم، در مقابل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چه کردند؛ نمیتوانند تحمل کنند. آنچه آنها را تا امروز ناکام کرده است که نتوانستهاند مقاصد شومشان را عملی کنند، همین پیوند و اتصال و ارتباط با مردم و حضور مردم در صحنه است. هرکس امروز چشم و گوش خود را درست باز کند، چیز واضحی را مشاهده میکند، و آن این است که تمام دستگاههای تبلیغاتی و سیاسی و برنامهریزی دنیا، تا آنجا که به استکبار جهانی و بخصوص به شیطان بزرگ امریکا مربوط میشود، دارند سعی میکنند، شاید بتوانند این ملت را از انقلابشان، از نظامشان، از دولتشان و از مسئولانشان جدا کنند. تبلیغات دروغ بکنند، آیههای یأس بخوانند، فشارهایی وارد بکنند، تهمتهایی بزنند، جلوههای دروغین و پوچی از دور نشان بدهند، تا شاید بتوانند بین مردم و مسئولان و نظام و دولت که تبلور انقلاب، همینهاست جدایی بیندازند. همین فشار و محاصرهی اقتصادی که امروز هم هنوز وجود دارد، نباید گمان بشود که از پیرامون جمهوری اسلامی آن را بکلی برداشتهاند؛ نخیر، از طرق مختلف فشار اقتصادی هست، محاصرهی اقتصادی هست؛ خیلی هم پیچیده است. همین که این فشارها را وارد میآورند، همین که امروز تبلیغات و کارشکنی وسیع و گسترده و بسیار خباثتآمیزی علیه جمهوری اسلامی در سطح دنیا وجود دارد، بهخاطر آن است که شاید بتوانند این ملتی که لیاقت خودش را ثابت کرده است، از جمهوری اسلامی جدا کنند. ما باید اعتراف کنیم که آن مقداری که نیاز و حق این مناطق بوده، هنوز به آنها نرسیدهایم؛ اما باید منصفانه قبول هم بشود که این از روی تقصیر نبوده است؛ زیرا کشوری که هشت سال جنگ داشته، بخشی از تواناییهای عمرانیش صرف جنگ شده است. کشورها یک سال که جنگ دارند، ده سال خردهریزهای جنگ را جمع میکنند! ما هشت سال جنگ داشتیم؛ آن هم آنطور جنگی. در کنار جنگ، ما محاصرهی اقتصادی شده بودیم؛ خباثتهایی با ما میشد؛ کمبودهای زیربنایی هم که از سابق وجود داشت. باید گفت که الآن بهطور فوق معمولی دارد کارهای عمرانی انجام میگیرد. من شاهدم و میبینم که رئیسجمهور عزیز و فعالمان و نیز وزرا چه کار دارند میکنند؛ دائم دارند تلاش میکنند، برای اینکه بتوانند کارها را به ثمر برسانند.
چگونه ملتی میتواند در زیر حکومت کسانی راحت زندگی کند که آنها خودشان گوش به فرمان دشمنان خدا و بیگانگانند؟! چرا کشور پهناور و آباد و پُراستعداد ایران، با این همه منابع طبیعی، با این همه استعداد، با این همه زمین، با این همه آب قابل مهار، با این همه منابع زیرزمینی، در طول پادشاهیِ ننگین سلسلههای پهلوی و قاجار، روزگاری را در فقر و مسکنت و ویرانی گذراند و ملت روی خوشی و آسایش ندیدند؟ همین استان بوشهر شما، از لحاظ امکانات کشاورزی، امکانات طبیعی و امکانات انسانی، یکی از مناطق بسیار بااستعداد کشور ماست؛ اما شما شاهد هستید و زندگی استان و شهر خودتان را مشاهده میکنید و میبینید که در طول سالیان طولانی حکومت پهلوی، و قبل از آن در دوران حکومت قاجارها، به این استان رسیدگی نشد؛ این منابع به کار گرفته نشد؛ این زمینها کِشته نشد؛ آنچه را که این مردم مؤمن و خدوم احتیاج داشتند و از خود طبیعتِ خداداد قابل بهرهبرداری بود، در اختیار آنها گذاشته نشد. زندگی یک جامعهی بشری، آن وقتیکه در زیر حکومت کسانی باشد که با خدا کاری ندارند، پس با مردم هم کاری ندارند، بهتر از این نخواهد شد.
در همین مدت کوتاه بعد از انقلاب تا امروز یعنی نزدیک سیزده سال بااینکه هشت سال از آن را ما جنگ داشتیم، این همه مشکلات داشتیم، محاصرهی اقتصادی داشتیم، کاری که در این چند سال در این استان شده است، در همهی طول پنجاه و چند سال حکومت رژیم پهلوی انجام نشده بود؛ در حالی که آنچه امروز هم انجام گرفته است، نسبت به آنچه باید انجام بگیرد، بسیار کم است. صحنهی اول از زندگی پیامبر، صحنهی دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتیکه حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب وحشیهایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همه جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم که پیامبر نامهها نوشت، مجادلهها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصرهی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمیکردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران میشدند، بعضی متزلزل میشدند، بعضی نق میزدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق میکردند؛ اما پیامبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یکلحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعهی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدانهای نبرد و دعوت، در سالهای بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.
امروز دشمنیها با اسلام و با نظامی که این حقیقت و این مکتب را ترویج میکند و پرچم آن را به دست گرفته، بیش از پیش است. این هم آن طرف دیگر قضیه است. امروز ما باید منتظر دشمنیهای بسیار عمیق و پیچیدهیی از طرف استکبار باشیم. البته بعید است که این دشمنیها به صورت حملهی نظامی و به صورت تجربههای گذشته باشد؛ به احتمال زیاد راههای دیگری را برای این کار انتخاب خواهند کرد. یکی از راهها، تنگ کردن محاصرهی اقتصادی است. یکی از راهها، فشارهای روزافزون سیاسی است.
من به شما عرض کنم که امروز دارند توطئههای بزرگی علیه امت اسلام طراحی میکنند؛ علیه ملت ما هم توطئه درست میکنند. همین محاصرهی اقتصادی ما، توطئه است. تبلیغاتی که میکنند، توطئه است. فساد و فحشایی که به جامعهی ما تزریق میکنند، تا جوانان ما را مبتلا کنند، توطئه است. دروغپراکنیهایی که میکنند، همه توطئه است. توطئه است تا این بنا را از بیخ و بن برکنند، این پایههای محکم را فروبریزند، و باز در اینجا مثل دوران ستمشاهی، بنای استعماری به پا کنند؛ اما غافلند که ملت ما بیدار شده و هوشیار است، و خانوادههای شهدا هوشیارند.
این هدف دشمنان اسلام است که نگذارند کشور بزرگ و ملت عظیمالشّأن ما به وظایف خویش در صحنهی بینالمللی و در صحنهی کشور خود عمل بکند. اگر بین مردم اختلاف میاندازند، برای همین است. اگر محاصرهی اقتصادی را ادامه میدهند، برای همین است. اگر علیه ملت ما در سطح عالم تبلیغات میکنند، برای همین است. نمیخواهند بگذارند که این انقلاب در مرحلهی سازندگی به توفیق دست پیدا کند؛ اما به کوری چشم آنها، ملت ایران در این مرحله هم مثل مراحل قبل، بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.
در جبههها چه کسانی بودند؟ نسبتها را ملاحظه بکنید؛ خیلی از این پولداران، از این مرفهان جامعه، از این بیدردها و بیاحساسها، هشت سال جنگ آمد و رفت، اما اینها جنگ را حس نکردند؛ همان غذا، همان راحتی و همان آرامش! اگر چهار روز هم آن شهر مورد تهاجمی بود، سوار ماشینشان میشدند و به یکجای دیگر میرفتند و راحت استراحت میکردند؛ نفهمیدند که بر سر این مملکت چه گذشت! اینها آن مردمی نیستند که دولت و دستگاهها باید برای خدمت به آنها خودکُشان کنند. نه، آن کس که جنگ و بمباران و محاصرهی اقتصادی و کمآبی و کمبرقی و گرانی و سایر مشکلات را با همهی وجود در این ده، دوازده سال احساس کرده، در درجهی اول او باید مورد توجه باشد. مردم که میگوییم، یعنی اینها؛ همان عامهیی که امیرالمؤمنین(سلاماللَّهعلیه) در آن فرمان تاریخیشان به مالک اشتر فرمودند که عامه را داشتهباش، خاصه را رها کن. عامه، یعنی همانهایی که در جنگ با تو هستند، در مشکلات با تو هستند، سختیها را با تو تقسیم میکنند، غم تو را از دلت میزدایند، خودشان را سپر بلای تو قرار میدهند و صادقند؛ نه عافیتطلبهای پُررویِ پُرخورِ پُرخواهی که هیچوقت هم قانع نمیشوند. تا وقتی که خیری به آنها برسد، تو را میخواهند؛ به مجرد اینکه ذرهیی کم شود، رویشان را برمیگردانند.
من به شما برادران عزیزی که اعضای انجمنهای اسلامی اصناف هستید و ما به این انجمنهای اسلامی اعتقاد داریم و مسئولان شما چهرههایی انقلابی و سابقهدار و مورد اعتماد امام و مورد اعتماد ما بودهاند و هستند، میخواهم این مطلب را عرض کنم که در سالهای جنگ و کلًا در سالهای بعد از انقلاب، بعضی از اصناف و کسبه و تجار بسیار بد عمل کردند. کاری کردند که اگر کسی قصد داشت نسبت به کسبه و بازاری، زبان به بدگویی باز بکند، بهطور وفور و فراوان، بهانه و نمونه در اختیارش بود.
بعضی سوءاستفادهها کردند، قوانین را زیر پا گذاشتند و به ثروتهای کلان دست پیدا کردند. در حالی که مردم قشرهای حقوقبگیر، کارگران و کارمندان و نظامیان به خاطر مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ و محاصرهی اقتصادی، فشارهایی را تحمل میکردند، آنان در تحمل فشار، خودشان را با این مردم سهیم نکردند؛ بلکه جمعی از آنها حتّی این فشار را زیاد کردند! این، مناسب چهرهی اسلامی و انقلابی اصناف مسلمان جمهوری اسلامی نیست. خدا را شکر میگوییم که ملت ایران با گوش حقنیوش و چشم حقبین، درسهای بزرگ زندگی را از انقلاب بزرگ و رهبر حکیم خود آموخت و روز به روز با تحقق وعدههای الهی، ایمانش به حقانیت این راه عمیقتر شد. ملت ما، پیروزی بر رژیم وابستهی شاهی را، پیروزی بر ترفندها و توطئههای امریکایی را، پیروزی بر جبههی نظامیِ پیشکردهی شرق و غرب را، پیروزی بر محاصرهی اقتصادی را، پیروزی بر جبههی سیاسی و تبلیغاتی جهانی را و پیروزی بر بسیاری از مشکلاتی را که به دست همان دشمنان برایش فراهم شده بود، یکی پس از دیگری با همهی وجود حس کرد و طعم شیرین آن را چشید. همهی این پیروزیها، به برکت تمسک به اسلام و حفظ استقلال و استغناء از بیگانگان و توکل به خدا و تلاش یکپارچهی ملت پشت سر رهبر یگانه و بیبدیلش به دست آمد.
آنقدری که در ده، دوازده سال گذشته در این کشور، خدمت به محرومان و قشرهای مظلوم انجام گرفته، به روستاها، به روستاییها، به بخشهای دوردست کشور، به کارهای بیزرقوبرق اما پُرفایده، با وجود جنگ، با وجود محاصرهی اقتصادی، چند برابر آن حجم و تعدادی است که در طول سالهای متمادیِ حکومتِ گذشتگان انجام گرفته است. ما خیلی پیش رفتیم؛ اما بدانید که هنوز کارهای زیادی در پیش داریم و مسائل زیادی پیش رویمان است. این ملت، برای به دست آوردن پیروزیهای بعدی، باید همان عواملی را که تا اینجا او را پیروز کرده و پیش آورده، با کمال قدرت حفظ کند. هنوز ما خیلی کار داریم.
ملت شجاع و بزرگ ایران! شما در دوران حیات امام بزرگوار و عالیقدرتان، امتحان خوبی دادید. شما کسانی بودید که توانستید پشت سر امام و پابهپای ایشان حرکت کنید و به جلو بروید. شما خسته نشدید. سختیهایی که دشمنان بر شما ملت ایران تحمیل کردند و قصدشان این بود که شما را خسته کنند، نتوانست شما را خسته کند. از اول پیروزی انقلاب، سیاست قطعی امریکا و همپیمانانش این بود و هنوز هم هست که کاری کنند، تا شاید بتوانند ملت ایران را خسته کنند؛ اما شما از محاصرهی اقتصادی و جنگ تحمیلی و دشنامهایی که از دهان یاوهگوی سخنگویان استکبار جهانی بیرون میآمد، خسته نشدید و نشان دادید که آگاه و مؤمن و صادق و ملت شایستهاید. خدای متعال که شما ملت ایران را برای اولین پایگاه اشتعال انوار معنویت و اسلام در دوران سلطهی مادّیگری انتخاب کرد، بهخاطر همین خصوصیاتتان بود.
مردم، پشت سر دولت و مسئولان و مدیران لایق این کشور که حقیقتاً نعمت خدایند حرکت میکنند و همکاری خود را ادامه میدهند. بارها به دوستان، این نکته را گفتهام که من هر وقت یادم میآید که چنین رئیسجمهوری و چنین مسئولانی داریم، از اعماق دل و با همهی وجود، خدا را شکر میکنم. مردم قدر بدانند، که میدانند؛ پشت سر مسئولانشان همکاری کنند، که میکنند؛ محکم بایستند. بدون شک، محاصرهی اقتصادی و خباثتهای گوناگون امریکا و اذنابش هم، نخواهد توانست کاری بکند. تمام این مشکلاتی که وجود دارد، با سرانگشت لیاقت و کفایت مسئولان مؤمنی که مردم را پشت سر خودشان دارند، حل میشود؛ هیچ تردیدی در این نیست. برای همین هم است که دشمنان ما در خارج، این حقایق یعنی صلابت ملت ایران را میدانند و میبینند. آنهایی هم که بیهوش و گیج و دیرفهم باشند و در روال معمولی شما ملت، قدرتتان را نفهمند، در مثل روز قدسی که پیش میآید، میفهمند.
نه فقط با جنگ تحمیلیاى که به راه انداختند نتوانستند جمهورى اسلامى را و انقلاب اسلامى در ایران را شکست بدهند، نهفقط با محاصرهی اقتصادى و محاصرهی تبلیغاتى و فرهنگى نتوانستند به این انقلاب و این نظام ضربه بزنند، بلکه حتّى نتوانستند جلوى ساطع شدن نور حقیقت از این انقلاب در سراسر عالم را بگیرند. امروز ببینید در اروپا و در قلب مدنیّت غربى و فرهنگ غربى -که اسلام را خصم خود میداند و با اسلام مبارزه میکند- دعوت اسلامى چه شور و نشاطى به وجود آورده. و حقیقت همین است؛ و آینده محکوم همان حقیقتى است که انبیاى عظام خبر دادند و اسلام به ما وعده داده. اسلام بر تمام مکائد دشمنان اسلام در سراسر جهان پیروز خواهد شد.
معلمان و اساتید- چه در دانشگاهها و چه در مدارس- دچار مشکلات فراوان هستند. آن شوق و انگیزهای که یک نفر آدم را به سراغ تعلیم بکشاند، به چیزهای گوناگونی وابسته است که انصافاً بعضی از آنها لنگ است. مسائل مادّی و نیز احترامات معنوی تأثیر دارد. حرمت گذاشتن برای استاد- همین چیزی که در اسلام اینقدر به آن اهمیت داده شده که شاگرد باید استاد را احترام بکند- تا چه اندازه وجود دارد؟ همهی اینها نقایصی را به وجود آورده است؛ علاوه بر اینکه از نظر کمیّت هم، ما استاد کم داریم و آن تعدادی که داریم، شاید مثلًا از نیمِ آن میزانی که احتیاج داریم، مقداری بیشتر باشد. طبق آماری که من دیدهام، شاید در دانشگاهها چهلدرصد استاد کم داشته باشیم. وضع فضای آموزشی مدارس و دانشگاهها هم از همین قبیل است. این نقایص وجود دارد.
البته نمیتوان نقایص را به اشخاص یا مدیران و تدبیرکنندگان نسبت داد. بسیاری از اینها، ناشی از وضعیت ماست؛ این را همه میدانند. ما در این چند سال گذشته، گرفتار جنگ و کمبودها و محاصره و فشارهای گوناگون اقتصادی دشمن و امثال اینها بودیم. طبیعی است که عمدهی این نواقص، ناشی از اینهاست؛ لیکن چیزی که امروز میتوان آن را مورد نظر قرار داد، این است که دستگاه فرهنگی کشور همت بگمارد که این نواقص را یکی پس از دیگری برطرف بکند. بسیاری از مشکلات، مشکلاتی است که دشمن بر ما تحمیل کرده و با دست او در کشور مشکل به وجود آمده است. اینطور نیست که ما بهخودیخود، مشکل داشته باشیم. دشمنان خارج از این مرزها- نه دشمنان حقیری که احیاناً در داخل هستند- با محاصرهی اقتصادی و فشار و تحمیل جنگ و با بسیاری از کارهای دیگر، مشکلات را سازماندهی میکنند. اگر ملت ایران بخواهد مشکلات خود را برطرف بکند، کافی نیست که در داخل مرزها دور خودش بچرخد و به تکتک مشکلات و گرهها فکر کند و بیندیشد که چگونه باید آنها را باز کند. میباید توطئهی دشمن را در بیرون هم خنثی کند. در جبههی جهانی هم باید در مقابل دشمن قرار بگیرید و بهترین شیوه و طریق آن، عبارت از افکار عمومی ملتهاست. پس، ما نباید این رابطه را از این طرف قطع کنیم. البته، دشمن از اینگونه تبلیغات دارد.
نظامی که آحاد مردم، خودشان دست به دست هم میدهند و آن را به وجود میآورند و بعد با همهی وجود، به ایجادکنندهی آن نظام عشق میورزند نظام حقی است. اگر این ابراز عشق مردم را در زمان حضرت امام (رضوان اللّه علیه) میگفتیم، در آن وقت یاوهگویانی بودند که بگویند: نخیر، این طور نیست، مردم به امام عشق نمیورزند!! لیکن رحلت این بزرگوار و آن حوادث عظیم، واقعیتها را نشان داد. ده سال و چند ماه، امام در میان ما مردم زندگی کرد و در تمام این لحظات، آحاد مردم به آن مرد بزرگ عشق ورزیدند و هرچه گفت، آن را دین خودشان دانستند و فریضهی الهی فرض کردند.
چنین نظامی، حق است و مردم او را میخواهند؛ چون برای مردم است، نه بر مردم و چون آنها را به راه حق و هدایت میکشاند؛ در حالی که شما میدانید در این ده سال، سختترین حوادث بر این ملت وارد آمد. در همین ده سال، جنگ هشتسالهیی بر مردم وارد آمد و تحمیل شد. چه قدر مردم شهید دادند، چه قدر جوانان معلول و از سلامتی محروم شدند، چه قدر بر اثر فشار و محاصرهی اقتصادیِ دشمنان جهانی، از لحاظ وضع معیشت بر ضعفا و مردم سخت گذشت. درعینحال، عاشقترین عشاقِ امام و انقلاب، همان ضعفا بودند. چرا؟ چون میدانستند که راه درست است و فشارها هم ناشی از درستی راه میباشد. از صدور قطعنامه تا قبول رسمی آن از سوی جمهوری اسلامی، دنیا شاهد سنگینترین ضربات نیروهای اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهههای جنگ از سویی و فشارهای همهجانبه از سوی حامیان رژیم عراق علیه ایران اسلامی از سوی دیگر بود. حصر اقتصادی، حمله به تأسیسات ما در خلیج فارس و تمرکز بیسابقهی نیروهای نظامی امریکا و ناتو در اطراف مرزهای آبی و هوایی و حتّی تجاوز به آنها، بخشی از این فشارها بود؛ به طوری که تقریباً هیچ فشار ممکن باقی نماند، مگر آنکه بر ملت ایران وارد شد و رژیم امریکا تقریباً بهطور مستقیم وارد صحنه شد. تهدیدها، بمبارانهای وسیع شیمیایی و جنایت حمله به شهرها و هواپیمای مسافربری و کشتی غیر نظامی و اثبات اینکه استکبار در حمایت از عراق آمادگی برای دست یازیدن به هر جنایتی دارد، بخشی از حوادث این دوران است و جا دارد در موقع مقتضی، این حقایق هشداردهنده برای ملت ایران شکافته و برملا گردد.
آمریکاییها توسعه طلبند و میخواهند در همه جای دنیا دستی داشته باشند و حضوری پیدا کنند و استثمار نمایند. منافع ملتها هرچه باشد، برای آنها مهم نیست! منافع آنها نباید به خطر بیفتد؛ و لو با از بین رفتن منافع ملتهای دیگر! وقتی اینگونه است، معلوم میشود حرکت اسلامی برایشان مضر است و درصدد برمیآیند انتقام بگیرند. انتقام امریکا همین سختگیریهای سیاسی و نظامی و محاصرهی اقتصادی است که در چنته دارد. انتقام امریکا همین است که یک دولت بیعقل و آدم خامی را پیدا نماید و او را وادار به جنگ با ما کند. البته، این موضوع بر اثر فداکاریهای شما، دیگر تکرار نخواهد شد و هیچکس آنقدر بیعقل نیست که خودش را در چنین چاهی بیندازد؛ گرچه همیشه باید بیدار بود و هیچگاه خطر را بکلی منتفی ندانست. بیداری و آمادگی ملت، دستور اسلام است. دشمن، علیه ما بیدار است و اگر ما خواب بودیم، صدمه خواهیم خورد.
به همان اندازه که ملت ایران به ساختن و پرداختن کشور و جامعهی خود مشتاق است، دشمنان از آن هراسان و نسبت به آن خشمگینند. آنها نیز میدانند که توفیق ملت ایران در بنای جامعهای آباد و برخوردار از خیرات مادّی و معنوی، مشوق دیگر ملتها به پیمودن راه این ملت بزرگ خواهد شد، و این به معنای خط بطلان کشیدن بر مطامع استعماری و استکباری قدرتهای جهانی است. اینجاست که داستان طولانی و پُرماجرای توطئههای استکبار در مقابله با جمهوری اسلامی آغاز میشود. جنگ تحمیلی، محاصرهی اقتصادی، دروغپراکنی دایمی در رسانههای جهانی وابسته به استکبار و ارتجاع و صهیونیسم، حمایت از ضد انقلاب- از چپ افراطی تا راست افراطی، و منافقین روسیاه و امثال آن- همه به خاطر این بود که ملت انقلابی ما را از رسیدن به آن آیندهی روشن بازدارند.
دولتهای استکباری تصور میکنند با تحمیل جنگ هشتساله بر ما و محاصرهی اقتصادی و تبلیغاتی و شایعهپراکنی و تهمت در سطح عالم، خواهند توانست به ما ضربه زنند؛ غافل از آنکه اسلام و بیداری مسلمانان، تختهای قدرت آنها را به لرزه درآورده است، و هر روز که بگذرد، امواج سهمگین بیداری اسلامی، تختهای قدرت فرعونهای عالم را بیشتر خواهد لرزاند. برادران مسلمان ما در سراسر عالم بدانند که ملت ایران با اتکال به خدا و با ذخیرهی ارزشمندی که از رهبریها و هدایتها و درسهای ماندگار امام عظیمالشّأن و فقید خود در اختیار دارد و با تجربهی ذیقیمتی که در طول ده سال و نیم بعد از پیروزی انقلاب به دست آورده است، امروز از همهی دوران بعد از پیروزی انقلاب، بانشاطتر و آمادهتر و مجربتر و در مقابل دستگاههای استکبار و سلطهی جهانی، باجرأتتر است.
امروز یکی از مسائل مهم جهان اسلام، دشمنیِ کینهتوزانه و دیوانهوار جبههی شیطان و بخصوص شیطان بزرگ، با اسلام و مفاهیم و عقاید اسلامی است. اگرچه دشمنیِ برنامهریزیشده و همهجانبه با اسلام، از آغاز پیدایش استعمار سابقه دارد و استعمارگران در سدههای اخیر که کشورهای اسلامی را جولانگاه غارت و چپاول و کشتار و تجاوز خود کرده بودند، به اسلام به چشم مانع و سد مستحکمی در برابر فتنهانگیزیهای خود نگریسته و آن را آماج حملات سیاسی و فرهنگی شدید قرار دادند و برنامهی جدایی مسلمین از قرآن و اسلام را با مکرهای شیطانی خود و از جمله با ترویج فساد و ابتذال و فحشا به اجرا گذاشتند، و لیکن از هنگامی که آتشفشان انقلاب اسلامی، خرمن امیدهای آنان را به آتش کشید و فروغ امید را بر دل مسلمانان جهان تابانید و حیات دوبارهی اسلام در جهان را نوید داد، قدرتهای استکباری همچون گرگ زخمخورده، به هجومی همهجانبه و سراسیمه و دیوانهوار علیه اسلام دست زدند، که البته دور از انتظار نبود، و به طور حتم سنتهای الهی در شکست و فضیحت آنان محقق خواهد شد- إن شاء اللّه- چنانکه قرآن فرموده است: «و لا یزال الّذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة»؛ به شرط آنکه مؤمنین به اسلام، به وظایف خود در قبال این توطئهها آشنا باشند و از انجام آن غفلت نورزند.
بدیهی است که آماج اصلی همهی توطئههایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شد، جمهوری اسلامی بود، که امالقرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب میشود، و در این ده سال ملت ایران انواع ضرباتی را که در واقع به سمت اسلام و نیروی عظیم انقلابی آن هدفگیری شده بود، پذیرا شدند. جنگ تحمیلی هشتساله، محاصرهی اقتصادی و انواع حملات بیشمار سیاسی و تبلیغاتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، در حقیقت با انگیزهی فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت و ما افتخار میکنیم که به خاطر گوهر عزیز یکدانهیی که با خود داشتیم- یعنی ایمان به خدا و عمل به اسلام- سالها مورد خشم جنونآمیز و انتقام سبعانهی قدرتهای جهانی قرار گرفته و سپر بلا شدیم. آری، «ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللّه العزیز الحمید» اگر به عقب برگردیم و راههای خطرناکی را که طی کردهایم، نگاه کنیم، وحشت میکنیم. گاهی انسان در میان پیچوخمهای یک جادهی کوهستانی و صعبالعبور، با احتیاط و دقت قدم برمیدارد؛ بعد که به قلهی کوه رسید، پشت سر خود را نگاه میکند و با تعجب میبیند که از چه جاهای خطرناکی عبور کرده است. ده سال گذشتهی ما این وضعیت را دارد. جنگ، محاصرهی اقتصادی، همدستی قدرتهای بزرگ علیه جمهوری اسلامی، تبانی نیروهای نظامی اروپا و امریکا و ارتجاع علیه ما، توطئههای داخلی، نفوذیهای دشمن، طراحی کودتا، نفوذ لیبرالها و ملیگراها و بیاعتقادان به اسلام و مردم، مسیرهای صعبالعبوری بودهاند که ما آنها را با سلامت پشت سر گذاشتهایم.
فرمان رهبر كبیر انقلاب و امام امت مبنی بر تشكیل بسیج مستضعفان در شرایطی كه ایران اسلامی و انقلاب شكوهمند ما از هر سو مورد تجاوز و تهاجم دشمنان قرار گرفته بود حركتی آگاهانه در جهت خنثیسازی نقشههای ابرقدرتها بود كه با تحمیل جنگ و محاصرهی اقتصادی میخواستند به خیال خود انقلاب را متوقف كنند و دستاوردهای ملت مسلمان ایران را برباد دهند.
نمودار
آخرین مقالات
|