![]()
1372/02/08
بیانات در دیدار جمعى از مسئولان و کارگزاران حج
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
اوّلاً به همهى آقایان محترم و خواهران که متحمّل زحمات و خدمات این واجب بزرگ و فریضهى ممتاز اسلامى شدهاید و انشاءالله در این حجّ آینده و نزدیک خواهید توانست و توفیق پیدا خواهید کرد که این واجب را به بهترین وجهى انشاءالله برگزار کنید و به حجّاج محترم خدمت بکنید، خوشامد عرض میکنم و از همهى شما صمیمانه تشکّر میکنم و امیدوارم که خدمات شما و زحمات و اهتمامى که مسئولین محترم در امر حج مبذول میکنند، مورد توجّه حضرت ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) و مقبول درگاه پروردگار عالم باشد. یک مطلب اساسى و زیربنائىِ فردى وجود دارد که به حسبِ طبع کار، مقدّم بر همهى مسائل و ضروریّات دیگر است، و آن این است که عملى که از ما سر میزند، انشاءالله همراه باشد با قصد قربت و با طلب مرضات الهى؛ این پایهى کار است. همهى کارها اینجور است که با قصد خوب و نیّت طاهر و قصد خدایى، بهتر انجام میگیرد؛ حتّى کارهاى دنیایىِ محض. ولیکن کارهایى که طبع عبادى دارد و جنبهى معنوى دارد و تأثیراتى فراتر از تأثیرات قابل محاسبهى مادّى میگذارد ــ که حج هم یکى از اظهرِ مصادیقِ اینجور کارها است ــ بیشتر احتیاج دارد به نیّت خالص و قصد الهى. اگر کار براى خدا شد و به قصد انجام تکلیف و کسب مرضات الهى شد، خداوند به آن برکت میدهد، اثر میدهد، جذّابیّت میدهد، دلها را به طرف آن جلب میکند، آنچه از تأثیرات حج که شما دنبال آن هستید فراهم میکند. شما نگاه کنید به این حرکت عظیمى که انجام گرفت، یعنى اصل پیدایش انقلاب، شروع نهضت مبارزه، کارهایى که در این انقلاب شد، از جمله خود همین مسئلهى حج که امام راحل عظیمالشّأن ما (رضوان الله تعالى علیه و قدّس الله نفسه الطّیّبة الزّکیّة) این کارها را شروع کردند، در همهى این کارها، نیّت آن مرد الهى و معنوى نیّت خدایى بود، خدا هم برکت داد. همین تبدیل حج از یک عملِ نیمهتجارىِ نیمهسیاحتىِ تفنّنى به یک حرکت عظیم اسلامى با ابعاد جهانى، کار کوچکى نبود؛ با برنامهریزىهاى سیاسى و دنیایى و این چیزها قابل تحقّق نبود؛ این را خدا کرد، و آن هم به خاطر نیّت خالص آن مرد. ما هم باید یاد بگیریم این را و در کارهایمان نیّتها را خدایى کنیم. انشاءالله شما که همینجور هم هستید. مطلب بعدى که از لحاظ تأثیرات اجتماعى و جهانى و بینالمللى مهم است، خود این قضیّهى حج است. حج یک ذخیرهاى است براى دنیاى اسلام؛ اگر این ذخیره خوب استفاده بشود، به دنیاى اسلام سود خواهد بخشید؛ اگر از این ذخیره استفاده نشود یا اینکه بد مصرف بشود و بد استفاده بشود، دنیاى اسلام از آن محروم خواهد ماند با اینهمه احتیاجى که دارد، و یا خداى نکرده احیاناً از آن ضرر هم خواهد برد. خب، ما مردم مسلمانى که در این نقطهى از دنیا داریم زندگى میکنیم، اختیاردار امور حج در ابعاد وسیع نیستیم؛ ما خودمان را و کار خودمان را و تأثیرات آن را مالکیم. ما باید حج را به نحوى انجام بدهیم که دنیاى اسلام از آن سود ببرد. حج یک مرکز اجتماع است. خداى متعال میتوانست براى زیارت خانهى خدا دورهى سال را بگذارد. اگر فقط رفتن و دُور خانه طواف کردن و حال کردن و توجّه پیدا کردن بود، چه لزومى داشت که همهى مردم دنیا موظّف باشند در یک روز، در یک مقطع زمانى، در روزهاى مشخّصى اینجا را زیارت کنند؟ خب میگفتند که «وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج»،(۲) که در دورهى سال، هر کس هر وقت میتواند بیاید حج بکند؛ این را نگفتند؛ حج را در «اَیّامٍ مَعلومات»(۳) قرار دادند، در زمان مشخّص قرار دادند؛ در داخل حج، اجتماعات یکروزه، یکشبه، دو سه روزه قرار دادند؛ خواستهاند همه همزمان در آنجا جمع بشوند؛ این براى چیست؟ این براى این است که «لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم»؛(۴) پس این منافعى که مسلمانها در دوران حج باید شاهد باشند و آن را ببینند، منافعى است که با حیثیّت تجمّع مردم و با این حالتِ اجتماع ارتباط پیدا میکند. اگر اجتماعى تشکیل بشود که در آن ارتباطى نباشد، هزارها تَن بیایند [امّا] تنها، بىارتباط با هم، بىتماس با هم، بدون خبرگیرى از هم، بدون کمک معنوى به هم و بدون همفکرى، این مقصود حاصل نشده است. چه معنى دارد که یک عدّهاى را یک جایى جمع کنند، در حالى که از آن جمع شدن هیچ فایدهاى براى آنها متصوّر نیست؟ خب، چرا نگفتند دورهى سال بیایید؟ لابد میخواستند که مسلمانها در این وقت معیّن اینجا مجتمع بشوند تا از این اجتماعشان یک فایدهاى ببرند. چه فایدهاى از این اجتماع میشود برد؟ دهها فایده؛ مگر میشود سردستى اینها را شمرد؟ اگر به غُور(۵) مسئله بروید، دهها فایدهى بزرگ و همه براى دنیاى اسلام لازم و حیاتى [وجود دارد]. و من عرض میکنم اگر یک زمانى لازم باشد که از اجتماع حج استفاده بشود و فرض شود دنیاى اسلام به تمام معنا نیازمند است به آن استفادههایى که از اجتماع به دست مىآید، آن زمان حالا است. هیچ وقت مسلمانها مثل امروز احتیاج نداشتند به اجتماع و با همدیگر تماس گرفتن و با هم ارتباط پیدا کردن. یک مدّتهایى بود که مسلمانها خواب بودند، غافل بودند، نورى نبود، برقى نبود، بیدارىاى نبود؛ نهاینکه گرفتارى نداشتند؛ گرفتارى بود، [امّا] آنقدری مایهى تنبّه و بیدارى نبود که بشود آن گرفتارىها را درک کنند و براى آن دنبال علاج باشند. خب، آنکه یک دوران رکودى بود و گذشت؛ اجتماع حج هم برایشان فایدهاى نداشت؛ یک مشت [انسانهاى] خواب، ملّتهاى در خواب غفلت نگهداشتهشده، غافل از وضعیّت خود، به فکر این بودند که گلیم را از آب حج بیرون بکشند و واجبشان را انجام بدهند و بروند. یک مدّتى که آن چنان بود. امروز مسلمانها به خاطر گرفتارىهایى که براى مسلمین در همهجاى دنیا به وجود آوردهاند، هم نهایت احتیاج را به همفکرى و همکارى دارند، هم این همکارى و همفکرى امروز ممکن است، در گذشته ممکن نمیشد؛ لذا این فرصت، یک فرصت استثنائى است و باید از این استفاده کرد. شما یک نگاهى بکنید به اکناف عالم، ببینید این قدرتهاى ستمگر با مسلمانها چه دارند میکنند! اوّلین نیّت آنها این است که مسلمانها را در خواب غفلت نگه دارند؛ اگر کسى هست که به مسلمانها هشدار میدهد، هر جور میتوانند او را از صحنه خارج کنند؛ بزرگترین همّت استکبار و قدرتها و قلدرهاى جهانى این است. میخواهند مُنذرى نباشد، منبّهى نباشد، بیدارکنندهاى نباشد؛ به همین دلیل با جمهورى اسلامى مخالفند. مخالفت با جمهورى اسلامى به خاطر این تهمتهایى که بدروغ به جمهورى اسلامى میزنند نیست؛ اینکه ادّعا میکنند که در جمهورى اسلامى حقوق بشر رعایت نمیشود ــ که البتّه حرف غلط و دروغ و افترای محض است ــ نه به خاطر این است که واقعاً آنها به حقوق بشر اهمّیّت میدهند و براى بشر ارزشى قائلند. ما تا مدّتى پیش گمان میکردیم که این غربىها و آمریکایىهایى که پرچم حقوق بشر را بدروغ در دست گرفتهاند، براى بشر آسیایى و آفریقایى و آمریکاى لاتین و مانند اینها ارزشى قائل نیستند و ارزش را فقط براى خودهایشان قائلند؛ حالا معلوم شد که براى هیچ بشرى ارزش قائل نیستند و اگر یک وقتى خواستهایشان و شهواتشان اقتضا بکند، حاضرند هر جور انسانى را که مربوط به هر منطقهاى از عالم است، نابود کنند. شما دیدید در همین چند هفته پیش در آمریکا، با یک گروه آدم که عقیدهى انحرافى داشتند ــ حالا ما نمیدانیم چه بودند، عقیدهشان هم براى ما درست روشن نیست ــ آنها که میگویند عقیده اشکالى ندارد و همه آزادند [چه کردند]! در همان روزها، با وقاحت تمام، رئیسجمهور(۶) و مسئولین عالىرتبهى آمریکایى ایستادند که تعقیب کنند براى همجنسبازان حقوق رسمى بشناسند و براى آنها حقوق قائل بشوند! میگویند خب این یک خواستى است. اگر اینجور است، پس داشتن یک عقیدهى منحرف و غلط و باطل، چه جرمى محسوب میشود که جمع شدند اینها را نابود کردند و در آتش سوزاندند؟(۷) عرض کردم، ما از کسى دفاع نمیکنیم؛ ما نمیدانیم آن گروهى که کشته شدند، چه جور کسانى بودند. ما میخواهیم این نکته براى همهى خودهاى ما و مردم ما ــ که بحمدالله روشن هم هست و حتّى وسواسىهاى داخل جامعهى ما هم دیگر حالا میدانند ــ و براى همهى مردم دنیا روشن بشود که این کسانى که ادّعا میکنند طرفدار حقوق انسان هستند، راست نمیگویند؛ اینها خلاف میگویند، اینها دروغ میگویند. خب کسانى که اینقدر به بشر بىاعتنا هستند، اگر به یک کشورى ایراد گرفتند که اینها نقض حقوق بشر میکنند، آدم عاقل باید نگاه کند ببیند مقصودشان چیست از این کار و چه حرفى پشت سر این حرف قرار دارد. آن حرف معلوم است چیست؛ اینها نمیخواهند یک جمهورى اسلامىاى باشد که معناى قیام این جمهورى اسلامى، وجود این جمهورى اسلامى، این است که مسلمانان در همهجاى دنیا میتوانند مشابه آن را تشکیل بدهند؛ از این میترسند. اینها میخواستند که جمهورى اسلامى نابود بشود، میخواستند ناکام بشود، میخواستند در هدفهایش پیش نرود، میخواستند گرفتارىهاى بزرگ پیدا کند؛ حالا که مىبینند بحمدالله با همّت مردم، دولت، مسئولین، کشور به طرف سازندگى پیش میرود، به طرف آبادى پیش میرود، یکپارچگى خودشان را مردم در حدّ اعلیٰ بحمدالله حفظ کردهاند، عزّت جهانى کشور روزبهروز رو به افزایش است، و حالا که مىبینند جمهورى اسلامى مقتدر است، سربلند است، مستقل است، از کسى ملاحظه نمیکند، به قدرتى اعتنا نمیکند، ناراحتند که یک چنین نظامى، با وجود خود، با حضور خود، تشویق میکند ملّتهاى مسلمان را به اینکه بیدار بشوند، به اینکه به اسلامِ خودشان فکر کنند. اوّلین کار، این است که اینها درصدد هستند که بیدارى مردم را مانع بشوند؛ لذا فشار مىآورند روى جمهورى اسلامى. البتّه فشار آنها اثرى ندارد. اگر قرار بود فشارهاى آمریکا و امثال آمریکا بر روى جمهورى اسلامى اثر مطلوب آنها را داشته باشد، به فضل الهى و به توجّهات ولىّعصر، جمهورى اسلامى اینجور پیشرفت نمیکرد. همین بودنِ این ملّت، قیام جمهورى اسلامى، عزّت جمهورى اسلامى، بزرگترین دلیل و روشنترین دلیل است بر اینکه کید دشمنان به جایى نمیرسد. و به کورى چشم آنها، مسلمانها در همهجاى دنیا کم و بیش بیدار شدهاند، ملّتها به خود آمدهاند و قدر اسلام را میدانند. با وجود اینهمه فشارى که روى مسلمانها وارد میکنند، نیروى اسلامى و روح اسلامى رو به شدّت و ازدیاد است. بهاصطلاح، مذاکرات صلح راه انداختهاند(۸) براى اینکه قیام مسلمانان فلسطین را خاموش کنند؛ مگر توانستند؟ مگر میتوانند؟ اسمش را گذاشتهاند «صلح»! این صلح است یا ظلم است؟ مخالفت ما با این مذاکراتى که دارد بر سر فلسطین مظلوم انجام میگیرد، به خاطر مخالفت با صلح نیست؛ ما طرفدار صلحیم، ما منادى صلحیم، ما منادى بالاتر از صلح هستیم؛ ما میگوییم برادرى بین مسلمین عالم، بین آحاد بشر؛ ما طرفدار برادرى هستیم، ما مخالف با صلح نیستیم، امّا این مذاکراتى که امروز در آمریکا در جریان است، مذاکرهى صلح نیست، این مذاکرهى ظلم است. میخواهند یک ظلم را تثبیت کنند، میخواهند یک ظلم را قانونى کنند، رسمى کنند! البتّه که ما مخالفیم؛ همهى جوانمردان عالم باید مخالف باشند؛ همهى مسلمانان باید مخالف باشند و با آن مخالفت بکنند. خانهى ملّت فلسطین را از آنها گرفتهاند، یک مشت غاصب را در اینجا جا دادهاند، پشتیبانى کردهاند و به دست آن غاصبین، صاحبخانهها را در فجیعترین شکلى سرکوب کردهاند، حالا هم براى اینکه دهن صاحبخانهها را ببندند و بکلّى ادّعاى آنها را از مایملکِ خودشان پس بگیرند، دولتهاى عرب و اسرائیل دارند مىنشینند مذاکره کنند! مگر کسى حق دارد از طرف ملّت فلسطین چیزى را امضا بکند؟ مگر کسى حق دارد عوض کسى دیگر، خانهى او را به غاصبى بفروشد؟ ما که امیدواریم این مذاکرات به یک قرارداد امضاشدهاى نرسد امّا اگر قراردادى هم درست بشود و پاى آن را هم دولتهاى عربى که حضور پیدا کردهاند امضا بکنند، آن امضا از نظر مردم فلسطین و از نظر مسلمانهاى عالم و از نظر ما اعتبارى ندارد. و آمریکا اشتباه میکند؛ با جمع کردن دولتهاى عرب دُور میزِ یک چنین مذاکرهى ننگینى، طرفداران خودش را ــ که همین دولتهاى فعلى هستند که در آنجا جمع شدهاند ــ در پیش مردمشان منفورتر میکند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که رؤسایشان بروند خانهى ملّت فلسطین را به دیگران بفروشند؟ فاصلهى بین این رؤسایى که خداى نکرده به چنین امضائى برسند و فاصلهى بین ملّتهایشان بیشتر خواهد شد؛ ملّتهایشان را خشمگینتر خواهد کرد؛ ملّت مصر را خشمگینتر خواهد کرد. آن بیچارهى مصرى(۹) بلند میشود مثل «سائلِ به کف»(۱۰) میرود به آمریکا براى شکایت کردن از ایران، تا شکایت بکند پیش آن بیچارهاى(۱۱) که دل خود او بیشتر از این از ایران پُر است و شکایت دارد. مرد! تو از ایران چرا شکایت میکنى؟ از اسلام شکایت کن، از ملّتِ مسلمانِ خودت شکایت کن. آن آقا اگر قرار است از کسى شکایت کند، از ملّت مصر باید شکایت کند. ملّت مصر ملّت مسلمانى است؛ ملّت مصر داراى سابقهى در اسلام است؛ ملّت مصر افتخارات بزرگى در راه افکار نوِ اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. این ملّت، ملّت غیورى است؛ یقین است که این ملّت حاضر نیست خیانت سران خودش را تحمّل کند و با آنها درگیرى پیدا میکند. درگیرى مردم مصر به ما چه ارتباطى دارد؟ هر جا مسلمانها بیدار بشوند، ما خوشحال میشویم؛ هر جا مسلمانها مشتشان را گره کنند، ما خوشحال میشویم؛ هر جا مسلمانها کتک بخورند، ما غمگین میشویم و احساس مسئولیّت میکنیم. امّا ما نیستیم که بخواهیم وارد بشویم و ملّتى مثل ملّت مصر را متوجّه تکالیفشان کنیم؛ خودشان میدانند تکلیفشان را؛ خودشان آگاهند چه باید بکنند و درست فهمیدهاند. ملّت مصر درست فهمیده است، جوانهاى مصر درست فهمیدهاند که با آن حکومتى که دارد به آرمان اسلامى و به آرمان فلسطین و به سرنوشت کشورهاى اسلامى خیانت میکند، دارند مقابله میکنند؛ این به ما ارتباطى ندارد. اشتباه اینها در همین است که قوّت اسلام و نیروى اسلام و تأثیر اسلام را نمیتوانند بفهمند. امروز شما ملاحظه کنید در بوسنى و هرزگوین چه خبر است.(۱۲) این بوسنى و هرزگوین واقعاً یک تابلوی ماندنى است. در تاریخ خواهد ماند خیانت و فاجعهآفرینى قدرتهایى که امروز بظاهر دم از دلسوزى براى مردم بوسنى میزنند، مثل همین آمریکایىها و بعضى از اروپایىها؛ به زبان دلسوزى میکنند. مثل اینکه دو نفر که در مقابل هم قرار گرفتهاند، شمشیر یکى را از او بگیرند، شمشیر [آن] دیگرى را تیز کنند و بعد از آنکه او شمشیر را در بدن این مرد غیر مسلّح فرو برد و نزدیک است که وارد قلب او بشود، حالا شروع کنند در اطراف او به آه و ناله که حالا چطور است توقّف کنیم، چطور است دوا و درمان کنیم، چطور است نگذاریم! خب این حرفها انسانهاى هوشیار را به خندهى تمسخرآمیز وادار میکند. مردم بوسنى بیشتر از یک سال است که زیر فشار هستند. شما میگویید ما دل میسوزانیم، آذوقه میفرستیم، صربها را محاصرهى اقتصادى میکنیم؛ همهى اینها حرف مفت است؛ اینها ادّعاى دروغ است؛ اینها منافقانه عمل کردن و حرف زدن است. اینها اگر راست میگفتند و دلشان براى مسلمانها میسوخت، بایستى محمولههاى سلاح را میبردند دست آن مسلمانها میدادند. آن مسلمانها احتیاج به نان و غذاى کسى ندارند، احتیاج به کاروان غذاى سازمان ملل ندارند، احتیاج به دلسوزى دروغانهى این و آن ندارند. [اگر] سلاح داشتند، از خودشان دفاع میکردند. و مىبینید چه فاجعهاى را همین آمریکا و بعضى از کشورهاى اروپایى، به پشتیبانى از قصّابان و ستمگران صرب و کروات، دارند در اطراف دنیا انجام میدهند. امّا این را میخواهم عرض بکنم و نکتهى اساسى این است: علىرغم همهى اینها، به فضل پروردگار، پس از چندى شکوه اسلام و قدرت اسلام روشن خواهد شد و با پایگاهىِ همین مردمى که براى اسلام مقاومت میکنند، در اروپا روزبهروز بیشتر خواهد شد و خواب همان کسانى که میخواهند اسلام نباشد، برآشفته خواهد شد. این قدرت اسلام است، این معنویّت اسلام است، این آمادگى مسلمین است، این نیاز امروز جهان اسلام و جامعهى اسلامى به همفکرى و همکارى است و این صحنهى عظیم حج است و این شما خدمتگزاران که باید حجّاج را راهنمایى کنید، هدایت کنید، احکام آنها را به آنها تعلیم بدهید، آنها را از لحاظ عمل شخصىشان، از لحاظ استفادهى بهتر از مراسم حج راهنمایى کنید. و انشاءالله خداى متعال پشتیبان شما باشد و توجّهات حضرت ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) انشاءالله شامل حال شما باشد و حجّ مقبولى را و سعى مشکورى را انشاءالله داشته باشید. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین محمّد محمّدىرىشهرى (نمایندهى ولىّفقیه و سرپرست حجّاج ایرانى) مطالبی بیان کرد.
(۲ سورهى حج، بخشى از آیهى ۲۷؛ «و در میان مردم براى [اداء] حج بانگ آور... .»
(۳ سورهى حج، بخشى از آیهى ۲۸؛ «... روزهای معلومی ...»
(۴ سورهى حج، بخشى از آیهى ۲۸ «تا شاهد منافع خویش باشند ...»
(۵ عمق
(۶ بیل کلینتون
(۷ در ۱۹ آوریل ۱۹۹۳، پلیس فدرال آمریکا پس از ۵۱ روز محاصرهی مقرّ گروهى از اعضاى فرقهى داودیّه در شهرک وِیکو در ایالت تگزاس، با حمله به این مقر و به آتش کشیدن آن، حدود ۸۰ نفر از اعضاى این فرقه از جمله زنان، کودکان و نوزادان را کشت.
(۸ با میانجیگرى آمریکا مذاکراتى میان کشورهاى مصر و اردن بهاضافهى وزراى خارجهى سوریه و لبنان و نمایندهى سازمان آزادیبخش فلسطین با رژیم صهیونیستى در واشنگتن برگزار شد.
(۹ حُسنى مبارک (رئیسجمهور مصر)
(۱۰ گدایی که دست دراز میکند.
(۱۱ بیل کلینتون (رئیسجمهور آمریکا)
(۱۲ ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۷۱/۱۲/۲۹)، پینوشت شمارهی ۲
![]() جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|








