زن تراز در افق پیشرو، نه یک شعار و تصویری انتزاعی، بلکه ثمرهی یک مسیر هدفمند، زنده و تکاملّی است؛ مسیری که ریشه در بینش عمیق دینی و فرهنگی انقلاب اسلامی دارد و از کانون خانواده آغاز میشود، در متن جامعه بالنده میگردد و در نهایت تا عرصه تمدّن جهانی و تاریخسازی امتداد مییابد.
تا زمانی که آمریکا با منطق نظامیگری، اشغالگری و بهرهکشی در منطقه حضور دارد، غرب آسیا روی ثبات واقعی را نخواهد دید. راه پایان دادن به چرخه بحران، بازگرداندن سرنوشت منطقه به دست ملتهای منطقه، کاهش نقش قدرتهای فرامنطقهای و تقویت همکاریهای درونمنطقهای است.
اقدام روزنامه انگلیسی بیش از هر چیز بازتابی از یک تفکر و جهانبینی در فرهنگ غرب است. تفکری که همهچیز حتی انسان را در حکم کالا و منفعت اقتصادی میبیند که باید چرخ سرمایهداری را بچرخاند. فرقی هم نمیکند که مقیاس مورد بررسی، صنعت محصولات فرهنگی غیراخلاقی باشد یا تصویر دو سیاستمدار ارشد اروپایی!
یکی از ویژگیهای میرزاکوچک و نهضت جنگ راهاندازی یک جمهوری اسلامی بود: «یک واحد مینیاتورى را ایشان از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى را در رشت و در همان محدودهى خاصّ خودش - گیلان - به وجود آورده.» هر چند این اتفاق در دورهای کوتاه و در جغرافیایی محدود رقم خورد اما با پیروز انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرد.
بر اساس تحلیل بنگوریون، برای تضمین امنیت ملّی و حفاظت از منافع اسرائیل، لازم است همواره حمایت حدأقلی قدرتی بزرگ پشت سر کشور وجود داشته باشد. این حمایت میتواند به صورت دیپلماتیک، اقتصادی و حتی نظامی باشد و ترجیحاً آمریکا گزینه اصلی برای ایفای این نقش است.
قصه فشار، تحریم و محاصره امروز ونزوئلا توسط کاخ سفید، باز هم همان قصه چند صد ساله استعمار قدیم و قصه ۷۵ ساله استعمار نوین است. آمریکای جنوبی پس از ۴۰۰ سال استعمار مستقیم اروپاییان و یک قرن تحمیل دیکتاتورهای وابسته به آمریکا، هنوز در قرن بیستویکم مشغول دستوپنجه نرم کردن با سایه سنگین سلطه است.
رهنمودهای اصیل قرآن، درسهای تاریخ و خرد اندیشمندان جهانی همگی به یک حقیقت اشاره دارند: یک ملّت متحد، استوار میایستد، در حالیکه یک ملّت متفرق، شکننده میشود. راز توصیههای مکرر رهبر انقلاب نیز در همین نکته نهفته است؛ «در برابر دشمن، همه با هم باشید.»
سخنان رهبر انقلاب دارای اثرگذاری چندسطحی بر مخاطب داخلی، منطقهای و جهانی است و پیامدهای ژئوپلیتیک آن نقش ایران را به عنوان بازیگر قدرتمند و مستقل در منطقه تثبیت میکند. در مجموع، بررسی پوشش رسانهای جهانی نشان میدهد که این سخنان نه تنها پیام داخلی، بلکه ابزاری راهبردی برای نفوذ منطقهای و بینالمللی...
سانسور شدید در سرزمینهای اشغالی مانع از انتشار آمار واقعی شده است و بدون این سانسور بهوضوح روشن میشود که چرا اسرائیل مجبور به تن دادن به آتشبس شد و چگونه برنامه ۲۰ساله خود برای جنگ با ایران را تنها در ۱۲روز شکستخورده دید.
برخلاف آنچه در جریانسازی سنگین رسانهای غرب علیه ایران به راه افتاده که ایران را موجودی ضعیف و در گوشه رینگ توصیف میکنند که زمان زدن ضربه اصلی به آن فرا رسیده، این نگاه اما با دریافت واقعیتهایی از بطن جامعه ایران تحلیلی برعکس از فضاسازیهای اخیر علیه ایران دارد.
توافقنامه سنت موریس در ۷ اسفند ۱۳۵۱ منعقد شد و جایگزین توافقنامه ۱۹۵۴ بین ایران و شرکتهای کنسرسیوم شد. طبق قرارداد جدید، ایران متعهد به فروش بلندمدت نفت به شرکتهای کنسرسیوم شد و تنها ۴ درصد از تولید نفت را برای صادرات مستقل و مصرف داخلی دریافت کرد. این قرارداد نشاندهندهی فقدان تخصص ایران برای اداره صنعت نفت خود و تعهد به ادامهی ارتباط با غرب و ایالات متحده بود.
مردم دیدهاند که این جمع هرگاه لازم بوده، بیمزدومنت پای کار آمده، سختی و خطر را به جان خریده و حتی از نثار جان خود نیز دریغ نکرده و وقتی هم که وظیفهاش به پایان رسیده، بی توقع و نمایش و گزارش، به خانه و کار خود برگشته است. امروز پنج آذرماه، سالروز تولد این پدیده اجتماعی و جمع مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی است.
ایران در طول تاریخ بارها زیر حملات سنگین ایستاده؛ از مغول در قرن هفتم، تا تهاجم تیمور، جنگهای طولانی با امپراتوری عثمانی، اشغال جنوب توسط پرتغالیها در قرن شانزدهم، تهاجم روس تزاری در دوره قاجار و اشغال متفقین در ۱۳۲۰. همین الگوی مداومِ بازگشت و بازسازی و رجوع به حافظه تاریخی است که امید را در ایرانیها زنده نگه میدارد.
آتشبس در نگاه تلآویو، نه توقف جنگ و درگیری بلکه تغییر مرحله و شیوه تقابل است. بههمین دلیل انتظار پایبندی اسرائیل به آتشبس یک خطای محاسباتی آشکار محسوب میشود. درسهای عملیات اخیر برای ساختارهای امنیتی و نظامی منطقه روشن است.
نظمی اگر قرار است در غرب آسیا برقرار شود نه با منطق تحمیلی آمریکا با محوریت رژیم صهیونی بهعنوان عامل بینظمی در منطقه بلکه با مشت قدرتمند مقاومت و تحمیل ارادهاش بر دشمن برقرار خواهد شد. این را ترور یکشنبه عصر جنوب بیروت میگوید.
امروز اوکراین بیش از هر زمان دیگری با واقعیتی مواجه شده است که نشان میدهد اعتماد به غرب نه ثبات ایجاد کرد و نه امنیت ساخت و تنها نتیجهای که تولید کرد، وابستگی، فرسایش و سردرگمی در لحظات سرنوشتساز بود.
غربیها نگران صلح و ثبات نیستند که اگر بودند باید نگران فعالیت اتمی رژیمی بودند که هنوز خون نسلکشی در غزه از دستانش میچکد و در عین حال، هیچ نظارتی بر تأسیسات و فعالیتهای هستهای آن نیز وجود ندارد. نکته اصلی ماجرا آن است که غربیها خود بهتر از هرکسی میدانند که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هستهای نبوده و این پرونده از ابتدا نیز یک پرونده کاملاً سیاسی و غیرفنی بوده است.
ادعای ترامپ درباره آغاز مذاکره با ایران نه بازتاب واقعیت دیپلماتیک بلکه ادامه یک راهبرد چندلایه است. او با این ادعا سعی میکند ضعف داخلی خود را جبران، جایگاه منطقهای آمریکا را بازسازی و متحدان را مدیریت کند. این روایتسازی نه از حقیقت بلکه از نیاز سیاسی و شخصیتی او نشأت میگیرد و نشان میدهد چرا ترامپ همیشه دست به ساختن «دستاوردهای خیالی» میزند.
زن ایرانی تسلیم نمیشود. او وارث زینب است؛ زنی که در اوج مصیبت، پرچم روایت حق را برافراشت و دشمن را شکستخورده تاریخ کرد. اکنون رسالت رسانهها و نهادهای فرهنگی بسیار روشن است: بازنمایی حقیقت زن ایرانی، نه تصویری که اتاقهای جنگ روانی دشمن میسازند.
بزرگترین تهدید این طرح، سلب حاکمیت مردم غزه بر سرنوشت خود است. واگذاری مدیریت اداری، اقتصادی و امنیتی به یک شورای بینالمللی، عملاً غزه را به منطقهای تحت «قیمومیت» تبدیل میکند بدون آنکه مردم در روند تصمیمگیری نقش واقعی داشته باشند.
ستارخان هنگامی که تبریز به کانون اصلی مشروطهخواهی تبدیل شد، متأثر از فرمان علمای نجف با روحیهی فرمانبرداری از علما برای مبارزه با دستگاه استبداد صغیر وارد میدان مبارزه شد و در این راه از جان خود مایه گذاشت. اساساً ستارخان و باقرخان به موجب فتوای آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی نیروهای خود را سازمان دادند و مدتها در مقابل محاصره سربازان دولت مقاومت کردند.
همان نظم استعماری که انسانِ سفید غربی اروپایی را ارباب، و دیگران را برده او میداند و حتی نگران قضاوت اخلاقی و ارزشی هم نیست. دقیقاً در چنین سازوکاری است که کشتار سازماندهی شده فلسطینیان هم بهمانند گردشگری کشتار مسلمانان در بوسنی پژواکی در وجدان جمعی و اخلاقی غرب پیدا نمیکند.
اکنون پرسش اصلی چنین است: اگر الگوی نانو در حوزههای دیگر تکرار شود – از انرژیهای نو تا زیستفناوری و هوش مصنوعی – جایگاه ایران در ۱۰ سال آینده کجای جهان خواهد بود؟ راه پاسخ روشن است: ثبات در مدیریت، جدیت در پیگیری اهداف، و ایمان به توان جوانان. همان سهگانهای که یک بار ما را به قله رساند؛ و میتواند قلههای بلندتری را نیز فتح کند.
قانون سیاست روشن است: هرگاه قدرت از چارچوب عقلانیت بیرون رود و به ابزار افراط تبدیل شود، بذر ضعف آینده را در زمین امروز میکارد. هرگاه قدرت به ظلم و افراط روی آورد، خود بذر نیرویی را میکارد که روزی بر خود او غلبه خواهد کرد. قدرتی که بیمحابا مصرف شود، دیر یا زود خود را میبلعد.
عملیات «نیزه جنوبی» در این چارچوب، نه یک ابتکار امنیتی، بلکه تلاش برای ترمیم وجهه رهبری آمریکا پساز سلسلهای از ناکامیها تلقی میشود. اما مسئله دقیقاً در همینجاست، اتّکای بیشازحد به تهدید، تحریم و زور، روند فرسایش مشروعیت و اعتبار آمریکا را تشدید کرده است.
هیچ جامعهای نمیتواند بدون اتکا به توان و ظرفیتهای درونی خویش، مسیر توسعه و پیشرفت حقیقی را طی کند، چرا که استقلال زیربنای پیشرفت پایدار است. از این رو هرگونه تلاش برای تضعیف روحیه استقلالطلبی، نه تنها در تقابل با پیشرفت، که تهدیدی مستقیم برای کرامت و عزت ملّتهاست.
این همکاری با تعابیری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همراه شد، که حکایت از رضایت کامل ایشان داشت: «در همهى این مراحل - در حزب، زمان ریاست جمهورى و در این سالهاى متمادى - با ایشان همکارى داشتیم. ایشان مرد مؤمن، صدیق، باوفا، عاقل، کارآمد و در خدمت جمهورى اسلامى به معناى واقعى کلمه بود.»
رفاه یا ثبات کوتاهمدت ممکن است در سایه حمایت یا وابستگی به قدرتهای دیگر بهدست آید، اما تجربه تاریخی نشان داده که پایداری، خلاقیت و عزّت ملّی در بلندمدت فقط با استقلال ممکن است. کشورها و ملّتها بدون استقلال، دچار وضعیتی میشوند که در ادبیات سیاسی به آن «حاکمیت مدیریتشده» یا «حاکمیت اجارهای» گفته می شود.
جولانی در این میان صرفاً مهرهای موقت و سرمست از وعدههای فریبنده ترامپ است، وعدههایی که قرار نیست هیچگاه عملی شود. بهره سخن این است که همانطور که صدام و بنلادن روزی متحد واشنگتن بودند و روزی دیگر دشمن، جولانی هم تاریخ مصرف خود را خواهد داشت.
فرمولِ صلحِ تحمیلیِ آمریکایی روی ایرانیها جواب نمیدهد؛ نمیتوانند در اراده ملّت ایران خدشه کنند. موضع ایرانِ مستقلِ مقتدر همان است که دبیرِ عالیِ شورایِ امنیتِ ملّیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران ۱۹ آبان ۱۴۰۴ بیان کرد: ایران، استقلالِ خود را در معرضِ فروش قرار نمیدهد، حتی اگر به قیمتِ رویارویی تمام شود؛ با قدرت، جلویِ وحشیگریِ مدرن میایستد.
پس اگر امروز از مقاومت دفاع میکنیم، نه از سر تعصب که از سر فهم است. تاریخ به ما میگوید عقبنشینی همیشه آغازِ سقوط بوده است. و اینبار، برخلاف گذشته، ملّت ایران تصمیم گرفته است حافظهاش را زنده نگه دارد. مقاومت یعنی نگذاریم تاریخ دوباره تکرار شود؛ یعنی حافظه را زنده نگه داریم تا فریب نخوریم.
تنبیهالاُمّة، طرح یک حکومت مشروطه است که مختصات آن، با قواعد آیین اسلام تعارضی ندارد. این نظریه، البته نظریهی آرمانی نایینی نبود. او، به ولایت فقیه و حکومت فقیهان در عصر غیبت اعتقاد داشت اما به دلیل مهیا نبودن شرایط برای پیاده ساختن این حکومت آرمانی، طرح جایگزینی پیشنهاد داده بود که مفاسد کمتری، به نسبت یک حکومت استبدادی شاهنشاهی داشته باشد و در عین حال، با قواعد اسلامی هم مغایر نباشد.
ترامپ سعی دارد با بزرگنمایی درباره دستاوردهای تجاوز آمریکا و نیروی نیابتی خود در منطقه به ایران، ژست پیروز ماجرا را گرفته و اهداف باجخواهانه خود را به ایران تحمیل کند اما غافل از این موضوع است که این اعتراف، ناخواسته اعتراف به قدرت ایران است.
پس از تسخیر لانه جاسوسی، دولت جیمی کارتر در آمریکا دچار سردرگمی و درماندگی سیاسی بیسابقهای شد. رئیسجمهور ایالات متحده که مدعی رهبری جهان آزاد بود، در برابر اراده ملت ایران و قاطعیت رهبری انقلاب اسلامی، کاملاً ناتوان ماند.
جنگِ دوازدهروزه فقط یک درگیری نبود؛ یادآوریِ یک حقیقت بود: این دشمنی ذاتی است و ذاتِ «شیطانِ بزرگ» تغییرناپذیر است. اگر اساس انقلاب اسلامی برپایه آیه قرآنی لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون است، ذات آمریکا هم دشمنی و جنایت است؛ نه از دشمنی خسته میشود و نه از جنایتِ خود شرمنده و پشیمان.
تمدن غرب امروز با واژگان فریبندهای مانند آزادی، حقوق بشر و پیشرفت خود را میآراید، اما اگر سطح ظاهری را کنار بزنیم، ردپای اندیشههایی را میبینیم که ریشه در تاریخ خونبار و فلسفه مادیگرایانه دارند. از کولوسئومهای روم تا میدانهای استعمار، لذت از خشونت و سلطهجویی بارها و بارها تکرار شده...
با شکلگیری شورای انقلاب اسلامی که به قول شهید بهشتی در اصل «شورای مشاوران رهبر انقلاب» بود، مشورتهای اعضا جهت انتقال قدرت مشخص و به اطلاع امام خمینی میرسید. آیتالله خامنهای نخستین مأموریت شورا را مدیریت مبارزات دانستهاند.
درسِ تلخ اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ این بود: حکومت بدون مشروعیت و مردم سقوط میکنند، حتی اگر یونیفرم و تانک داشته باشند. و درسِ مقاومت ۱۴۰۴ هم این بود: ملّتی که برای حق میجنگد و برای کشورش تصمیم میگیرد شکست نمیخورد حتی اگر دو قدرت اتمی روبرویش باشد.
تأکید رهبر انقلاب بر «بنیادین بودن» اختلاف با آمریکا، پیام استراتژیک مهمی دارد. این تفکیک به جامعه بینالمللی میگوید که تهران منتظر تغییر دولت در واشنگتن یا تعدیل لحن نیست و مسئله عمیقتر است. بازتاب جهانی بیانات رهبر انقلاب نشان میدهد که تهران توانسته است از «دیپلماسی واکنشی» به «دیپلماسی مشروط» عبور و در عین حال، چارچوب گفتمانی خود را بر افکار عمومی جهانی تحمیل کند.
تظاهرات و خیزش دانشجویی در آستانه تسخیر سفارت را باید در بستر این سابقه خواند: پاسخ یک جامعه به تجربه طولانی از مداخله و تلاش برای بازپسگیری استقلال سیاسی. انقلاب ایران نه صرفاً تغییر یک رژیم، که قطع رابطهی تنگاتنگی بود که منافع ملی را قربانی منافع خارجی میکرد.
از جمله جلساتی که آقای میلانی بسیار فصیح و متین و شمرده و خوب صحبت کرد آن جلسه بود... مرد خوش تقریری بود. آن جایی که مطلب برطبق میل و ذوقش بود، خیلی شمرده و زیبا و با صدای بمی که داشت حرف میزد.» آیتالله میلانی سپس نامهای را که به امام خمینی نوشته بود برای حاضران خواند. نامهای بود خوش لحن، محکم و خوش معنا.
اما چرا روایت و تحلیل امروز رهبر انقلاب، «منطقی» است؟ بررسیها و گزارشهای دقیق و مبتنی بر آمار محققانی در خودِ غرب نشان میدهد قلدری و تهدید و ارعاب، اصلیترین ابزار و ویژگی دولت حاضر است و این تهدیدها زمانی عملی شدهاند، که آمریکا حس کرده با بازیگری ضعیف مواجه است که اقدام علیه آن، هزینه ندارد یا هزینه اندکی دارد.
از ۱۳ آبان ۵۸، روزی که جوانان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را فتح کردند، تا جنگ ۱۲ روزه ۱۴۰۴ که نسل سوم و چهارم انقلاب پایگاههای آمریکا را در منطقه زیر آتش موشکهای خود تحقیر میکنند، یک حقیقت روشن مانده است: پرچم ایران، در هر میدانی برافراشتهتر از پیش در اهتزاز است.
عبارت مشهور هالووین این است: «شیرینی یا شرارت»! یعنی یا شیرینی و شکلات بده یا با شرارت مواجه خواهی شد. سیاست خارجی آمریکا شبیه کودکی است که کدو تنبل بر سر گذاشته و میخواهد با ارعاب از دیگران اخاذی کند. گویا برای کاخ سفید ۳۶۵ روز سال، هالووین است.
در فاصله سیزده ساله آبان ۱۳۴۳ تا آبان ۱۳۵۶، آیتالله قاضی نیز همچون علمای دیگر بلاد از پای ننشسته بود. با این حال تدبیر مبارزه در تبریز، دشوارتر از دیگر مناطق بود. با این وصف، شنیدن خبر شهادت حاجآقا مصطفی که از دوستان دوره تحصیل آیتالله قاضی بود، موجب شد او علمداری کند و تبریز از شهرهای پیشرو در اوجگیری مجدد مبارزه باشد.
از افسر جوان دهه شصتی و دهه هفتادی نظامی پای سامانههای دفاعی و موشکی تا عضو تیم ملّی ورزشی کشور همه یک هدف مشترک دارند: بر افراشتن و اهتزاز پرچم ایران عزیز بهعنوان نماد امید و آزادگی و ایستادگی! نام کاروان ورزشی ایران را درست انتخاب کرده بودند. این جوانان به معنای واقعی کلمه سفیران امیدند و ایران فردا با این جوانان قلهها را فتح خواهد کرد.
بهرغم آنکه استعفای دولت مهندس بازرگان در فضای سیاسی - اجتماعی کشور با استقبال اکثریت مردم و جریانهای سیاسی روبرو شد، در بدو امر، امام و شورای انقلاب با اغماض و تقدیر، نخستوزیر را شفاهاً بدرقه کردند. روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب جمهوری اسلامی، در سرمقالهای ضمن اشاره به ناتوانی و شکست مهندس بازرگان در مسند نخستوزیری دولت موقت، از خدمات آن دولت نیز یاد کرد
سرانجام علامه نیز مانند سایر افراد دیگر در مبارزه سیاسی فرهنگی در دوران رژیم شاه از تعرض نیروهای رژیم در امان نماند. اما علیرغم تمامی تلاشها که حتی منجر به حمله به منزل ایشان در سال ۱۳۵۲ و بازرسی کتابخانه وی گردید، رژیم در جلوگیری از فعالیتهای ایشان ناکام بود.
جنگ اخیر نشان داد که ملّت ایران وقتی خطر را نزدیک احساس کند، میتواند قدرت خود را از درون بازآفرینی کند. این تجربه یادآور یک اصل بنیادین است: اتّحاد، شرط پیروزی در میدان و شرط بقا در صلح است. امروز نیز، هر سخن و رفتاری که اعتماد عمومی را تضعیف کند، دانسته یا نادانسته در خدمت دشمن قرار میگیرد.
حملات اخیر اسرائیل، بار دیگر نشان داد که نه آمریکا به عنوان ضامن توافق و نه اسرائیل به عنوان مجری آن، هیچگاه به اصول صلح و تعهدات بینالمللی پایبند نیستند. ۲۰۰ پیکر بی جان مردم مظلوم غزه از ابتدای آتش بس تا کنون، گواه ماهیت واقعی صلح آمریکایی است.
طهرانیمقدم و یارانش در تمام این ۴ دهه، مصداق همان جمله طلایی خودش بودند: «فقط انسانهای ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند.» او و یارانش از دهه ۶۰ تا امروز عینیت بیرونی انسانِهای نسل انقلاب اسلامیاند. انسانهایی که بدون هیچ منت و توقع، شانه زیر بار امانت الهی دادهاند و در سکوت در مسیر قدرتمند کردن کشور قدم برمیدارند.
حزبالله با کنشگری هوشمندانه خود در محیط ملتهب منطقه نشان داده است که توانایی تبدیل تهدیدات خارجی به فرصتی برای نشان دادن مسئولیتپذیری ملّی و مدیریت بحران را دارد بهگونهای که از یک سو از امنیت مرزها دفاع شود و از سوی دیگر از فروپاشی داخلی جلوگیری گردد.
آمریکا در بیش از دو دهه اخیر باعث شده که غرب آسیا بهعنوان بحرانیترین منطقه در عرصه بینالملل شناخته شود و علت این مسئله نیز مستقیم به سیاستهای جنگطلبانه و تندروانه آمریکاییها برمیگردد. حال در این شرایط دونالد ترامپ با گرفتن ژست صلحطلبی به دنبال نجات منطقهای است که خود آن را تبدیل به نقطهای بحرانی کردهاند.
امام گفتند مصطفى امید آیندهى ما بود و واقعاً همینجور بود و آقامصطفى امید آینده و خمینىِ آیندهى ایران بود. آن استعداد زیاد، آن دانش زیاد، آن روحیهى بسیار خوب و عالى، آن اندیشهى درست مىتوانست براى آیندهى ایران ذخیرهاى پایانناپذیر باشد و حادثهى شهادت او نشاندهندهى شخصیت معنوى او مىتوانست باشد...
فتحی شقاقی میگوید: «هیچ چیزی بهاندازه انقلاب امام خمینی نتوانست ملّت فلسطین را به هیجان بیاورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند.»
در جنگ تحمیلی ۱۲روزه که در زمان کوتاهی مملو از صحنههای حماسی و پر از آرامش بود، آزمون وفاداری، هوشیاری و دشمنشناسی مردم ما رقم خورد. این صحنه، هم از یک جهت تمرینی برای موارد مشابه، هم تجلّی و بروز هویّت و ارادهی ملّی، و هم نمایش بیاعتمادی مردم نسبت به دشمن بود.
جوانان ایرانی در میادین ورزشی بهکرّات افتخار میآفرینند، مدالهای علمی جهانی را به خانه میآورند، در میدان نظامی هم نوآوری و تولیدات کارآمد و شگفتیساز دارند و هم وقت استفاده از آنها حماسه میآفرینند و بالاخره در میدان دفاع از وطن، با هر سلیقه و نگاهی، کنار هم در برابر دشمن متجاوز میایستند. و این همان چیزی است که دشمن از درک آن عاجز بوده...
اعتراضات گسترده مردم آمریکا که از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ شروع شد یکی از بزرگترین جنبشهای اعتراضی در تاریخ معاصر این کشور است. میلیونها شهروند، از نیویورک و شیکاگو گرفته تا روستاهای کوچک داکوتای شمالی، در اعتراض به سیاستهای اقتدارگرایانه ترامپ به خیابان آمدند و شعار «نه به پادشاه» سر دادند.
جنگ دوازدهروزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.
بازتاب گسترده جهانی سخنان رهبر معظم انقلاب نشاندهنده اهمیت استراتژیک این بیانات در شرایط کنونی منطقه و جهان است. در حالی که رسانههای غربی بر جنبههای دیپلماتیک، رسانههای صهیونستی بر ابعاد امنیتی، رسانههای عربی بر موضوع مقاومت و رسانههای شرقی بر استقلال تمرکز کردند، همه آنها بر یک نکته اتفاق نظر داشتند و آن اینکه، بیانات رهبر انقلاب «نقطه عطف» در روابط ایران با جهان و به ویژه با آمریکا است.
شکست میدانی، ناکامی در تحقق اهداف جنگ، فروپاشی دستگاه تبلیغاتی بینالمللی، تفاوت نگرش نسلهای جوان غربی به ماجرای فلسطین، بحران داخلی و تبعات اقتصادی و امنیتی همگی حاکی از شکستهای بزرگ اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.
دولت ایران برای رفع اختلاف حاضر شد که پرداخت غرامات را بر طبق قانون ملّیشدن صنایع در خود انگلستان یا هر کشور دیگر قبول کند [...] که این پیشنهاد قبول نشد. [...] این مقدمات سبب شد که دولت ایران به ناچار روابط سیاسی خود را با دولت انگلیس منقطع ساخته
شهیده معصومه (آرزو) کرباسی، بانویی از جنس ایمان و جهاد بود که در کنار همسرش رضا عواضه، مسیر زندگی را با تعهدی آغاز کرد که پایانش شهادت بود. آنان در ۲۸ مهر ۱۴۰۳ در جنوب لبنان، زیر آسمانی که شاهد عشق و وفاداریشان بود، در پی حمله پهپاد صهیونیستی به دیدار معبود شتافتند. معصومه اولین و شاید تنها زن ایرانی بود که در ادامه نبرد طوفانالأقصی در لبنان به شهادت میرسد.
ایران تسلیم زورگویی نمیشود و آنچه ترامپ مذاکره و معامله مینامد و تهران را به آن دعوت میکند، دیکتهای آمریکایی است که ایران صرفاً باید امضاکننده آن باشد. این قلدربازیها شاید برخی را در دنیا مرعوب کند و صحنهای برای نمایشهایی همچون شرمالشیخ بسازد اما قطعاً بر ایران اثر نخواهد گذاشت.
سردار افشار تلاش کرد بسیج را از حوزهای صرفاً نظامی به نهادی اجتماعی و فرهنگی تبدیل کند. طرح واکسیناسیون فلج اطفال با همکاری وزارت بهداشت، نمونهای از این رویکرد بود. در کنار فعالیتهای بهداشتی و سازندگی، بسیج تحت فرماندهی افشار در عرصه فرهنگ و تربیت نیز فعال شد.
جوانانی بودند که در عین گمنامی، طی این سالها دست کشور را از ابزار دفاعی بومی پر کردند تا جوانانی دیگر با رشادت و شجاعت به وقت خطر، دشمن متجاوز را تنبیه کنند و بر جای خود بنشانند. و امتداد این نسل افتخارآمیز جوانانی هستند که با افتخار به پرچم کشور خود در میادین ورزشی ادای احترام نظامی میکنند و یا میهن را در محافل علمی جهانی، سربلند میسازند.
حماس بهخوبی نسبت به کارنامه سیاه اسرائیل واقف بود و به همین دلیل پاسخی هوشمندانه به طرح ۲۰بندی صلح داد. حماس با این پاسخ راه را بر هرگونه اتهام مبنی بر عدم تمایل این جنبش به راه حل سیاسی و مذاکره، بست و فرصتی برای عیان شدن مجدد چهره جنگطلبانه اسرائیل فراهم کرده است.
صفآرایی دشمن و اهداف آن شفافتر از پیش شده و علنی میگوید بهدنبال چیست. در چنین شرایطی اتحاد و انسجام اجتماعی، همصدایی جریانات و گروههای سیاسی در برابر صفآرایی دشمن و یارگیری هوشمندانه در سطح جهانی از جمله اقدامات لازم و ضروری است
پروندهی غزه در کنار پروندههای اخیر جنایات رسمی و آشکار صهیونیستها در لبنان، سوریه، ایران و قطر نشان میدهد که اسرائیل دیگر نمیتواند در نقش «عنصر عادی» ظاهر شود و هرچه زمان میگذرد، این حقیقت برای ملتهای منطقه روشنتر میشود که امام فرمودند: این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس».
شهادت سنوار و دیگر رهبران حماس نه تنها باعث ایجاد وقفه در مسیر مبارزه نشده بلکه همانند دمیدن روح تازهای در کالبد مقاومت است. پیروزی حماس در تبادل اسرا نشان داد که مقاومت با وجود دو سال حملات همه جانبه تعیینکننده آینده این نبرد است و این همان دستاورد بزرگ عملیات طوفانالاقصیٰ و معمار بزرگش یحیی سنوار است.
ایستگاه شرمالشیخِ ۲۰۲۵ چیزی بیش از ایستگاه مادرید دهه ۹۰ میلادی نیست. تنها تفاوت در این است که رژیمِ صهیونیِ امروز بیاعتبارتر و بیآبروتر و نسلکُشتر از آن روز ظاهر شده است. در این میان البته مقاومت فلسطین با کولهباری از تجربیات تاریخی گذشته و آگاه از بدعهدی دشمن صهیونی سعی دارد تاحدامکان از این فضا استفاده و آلام مردم غزه را کاهش دهد.
آیتالله خامنهای میگویند: «صبح روز بعد [هشتم بهمن] گروهی از جمله آقای انواری برای آماده کردن مسجد به دانشگاه تهران رفتند. چندی بعد من و آقای بهشتی به سمت دانشگاه روانه شدیم. آنجا آقای انواری مژده داد که همه چیز بر وفق مراد است.» پس از اعلام خبر تحصن، نخستین بیانیه نیز خطاب به مردم صادر شد.
مردم ایران شاید سلایق و نظرات مختلفی درباره مسائل گوناگون داشته باشند اما قطعاً در یکچیز اشتراک نظر دارند و آن هم این است که حاضر نیستند در برابر زورگویی و قلدری، سر خم کنند. مشکل اساسی دشمنان ایران نیز همین است؛ محاسباتی غلط که از نشناختن ملت بزرگ ایران ناشی میشود.
توافق شرمالشیخ گرچه در ظاهر به نام صلح و آتشبس ثبت شد، اما در حقیقت اعترافی آشکار به پیروزی مقاومت بود؛ پیروزی اراده بر سلاح، پایداری بر تکنولوژی و ایمان بر اشغال. اکنون پرسش اصلی نه این است که آیا اسرائیل بار دیگر جنگ را از سر خواهد گرفت، بلکه این است که آیا میتواند پس از این شکست، مشروعیت ازدسترفته خود را بازسازی کند.
اما توافق آتشبس که تحت فشار آمریکا و با میانجیگری بازیگران منطقهای در شرمالشیخ امضا شد، هیچکدام از این شروط را محقق نکرد. تا بدین لحظه حماس سلاحهای خود را حفظ کرده، غزه از ساکنانش خالی نشده، کنترل امنیتی تلآویو ناقص مانده و هیچ سازوکاری برای دولت جایگزین مد نظر اسرائیل شکل نگرفته است.
دنیای بعد از ۷ اکتبر با قبل از آن فرق دارد. اینبار حتی ورزش کردن هم برای اسرائیلیها عادی نخواهد بود. نه فلسطین مثل قبل تنهاست و نه ایران در زمین دفاع از فلسطین تنها میماند. منطق مقاومت از سیاست فراتر رفته و در میدانهای ورزشی، دانشگاهی، هنری و فرهنگی امتداد یافته است.
اکنون که جنگ در این مرحله متوقف شده است رژیم صهیونیستی در صحنه افکار عمومی، دیپلماسی و سیاست جهانی با انزوایی تاریخی مواجه شده است؛ انزوایی که برخلاف گذشته، این بار ریشه در حقیقتی آشکار و غیرقابل انکار دارد. انزوایی که حتی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و حامی اصلی نتانیاهو در جنگ غزه نیز به آن اعتراف کرده
دولت آمریکا و شخص ترامپ به دنبال نمایشهای خاص خود است و دولت نتانیاهو نیز پس از کشتار دهها هزار نفر از اهالی غزه و بیآبرویی محض در دنیا، چیزی برای از دست دادن در این زمینه ندارد. با این همه باید گفت سربلندی و پیروزی امروز مردم و مقاومت در غزه، نتیجه ایمان، توکل و صبری است که ۲۰۰ هزار تن بمب هم از پس آن برنیامد.
در منطقهای که سالهاست زیر سایه جنگ و ویرانی نفس میکشد، آمریکا نه تنها ناظر، بلکه معمار اصلی بسیاری از فجایع است. از غزه تا لبنان و از یمن تا ایران، سیاستهای واشنگتن با تزریق میلیاردها دلار تسلیحات و حمایتهای بیقیدوشرط، بستر و استمرار شرارتها و جنایتهای سازمانیافته را ممکن کرده است.
بعد از گذشت نزدیک به یک سال از شهادت سیدحسن نصرالله بهعنوان «مغز متفکر و فرمانده کاریزماتیک مقاومت» رژیم غاصب تصوّر میکرد که ضربات ملموسی بر پیکره حزبالله وارد کرده و سعی کرد بیشترین بهرهبرداری را از این خلأ رهبری بکند. تحلیلگران صهیونیست اعتراف کردند که «حزبالله علیرغم این ضربات سهمگین، فرو نپاشید» و همچنان توانایی انجام نبرد چریکی را حفظ کرد.
در این منطق، «کمک مؤمنانه» صرفاً یک رفتار اخلاقی نیست؛ مصداق واقعی «انقلابیگری» است. انقلابی بودن یعنی سبقت در کار خیر، یعنی تبدیل ایمان به عمل اجتماعی. این همان جهادی است که رهبر انقلاب آن را تا تحقق عدالت و رفع فقر، تعطیلناپذیر میدانند.
در این جنگ دوساله اسرائیل به دلیل ناتوانی در رسیدن به اهداف خود و قرار گرفتن در موقعیت بنبست و انزوا دستبهدامان ترامپ برای ارائه طرح صلح شده است. شاید دو سال پس از آغاز این نبرد بتوان گفت طوفانالاقصیٰ صرفاً یک عملیات نظامی نبود، بلکه نقطه عطفی تاریخی بود که مسیر جهانی پرونده فلسطین را دگرگون کرد.
اپوزیسیون امروز ایران، بیشک یکی از مفلوکترین خائنانی است که تاریخ این کشور به خود دیده است؛ جماعتی که همهچیزش قلابی و عاریهای است و در بیآبرویی چنان بیپرواست که نهتنها پادویی برای متجاوز به وطن را پنهان و انکار نمیکند، بلکه به آن افتخار هم میکند.
در نهایت باید تأکید کرد راه حل پایدار برای این مناقشه مزمن، همان سیاست منطقی جمهوری اسلامی است؛ رجوع به صندوق رأی و حق رأی برای تمام فلسطینیان واقعی -فارغ از دین آنها- و تعیین سرنوشت خود.
حفظ استقلال ملی در عصر هژمونی قدرت بیش از هر زمان دیگر، حیاتی است؛ زیرا تنها چنین استقلالی میتواند هویت تمدنی، امنیت فرهنگی و جایگاه بلندمدت کشورها را در نظم چندقطبی و رقابت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک آینده تثبیت نماید.
این حرکت پایان راه نیست بلکه آغازی برای فشار نهایی بر اسرائیل است. با وجود دستگیری و توقیفهای متوالی دیروز ناوگان آزادی اعلام کرد که ۱۰ کشتی دیگر یکی از بنادر ایتالیا را به سمت غزه ترک کردهاند. صمود نهتنها محاصره غزه، بلکه سکوت جهانی را شکست و نشان داد که پایداری مردم میتواند آیندهای عادلانهتر را رقم بزند.
مقاومت به دنبال صلح واقعی است که مردم غزه را از زیر بار جنگ و نسلکُشی نجات دهد؛ خلع سلاح حماس مقدمه رنج غزه و شکستن عزم و اراده فلسطین است؛ وگرنه مقاومت نه مخالف بازسازی غزه است و نه راه حل عادلانه که براساس آن با تبادل اُسرا، زندانیان فلسطینی هم آزاد میشوند. جهان اسلام این موضع عادلانه مقاومت را درک میکند.
در جنگ تحمیلی اخیر ورود آمریکاییها برای پایان سریع درگیری و التماس آتشبس زودهنگام انکار ناشدنی است. اگر چه دست برتر ایران، شکست سامانههای دفاعی رژیم صهیونیستی و انهدام نزدیک به کامل پدافند طرف مقابل دلیل اصلی بود اما بهلحاظ اقتصادی...
از این رو است که دعوای پرونده هستهای ایران به هیچ وجه برای غرب صرفاً بر سر غنیسازی نیست؛ این بحث بر خلاف آنچه وانمود میکنند یک موضوع فنی نیست. برای ایران هم معیار سنجش وفاداری ما به آرمان نخستین ملت آزادهی ماست. هر عقبنشینی در این عرصه، گامی به سوی بازگشت به دوران وابستگی است
یک بخش مهم از زیست سیدحسن در قامت رهبری حزبالله و تعامل با دوستان و تقابل با دشمن سخنرانیهای مهم ایشان است. بر همین اساس میتوانیم بگوییم؛ کتاب «زبور مقاومت» تنها به بازگویی زندگی و افکار سیدحسن نصرالله نمیپردازد، بلکه نقشهای پویا از منظومه فکری او را به نمایش میگذارد.
«صدای ایران» که امروز صدمین شماره آن منتشر میشود، از دل جنگ ۱۲ روزه درآمد. کمتر از یک هفته از تهاجم دشمن گذشته بود که احساس شد باید درباره وضعیت جدیدی که با آن روبرو هستیم، فضای جدید برای تعامل با مخاطبان ایجاد کرد. پس در کنار و با شما ملت شریف ایران، ایستادیم و ادامه دادیم و ادامه خواهیم که نبرد همچنان ادامه دارد.
مکانیسم ماشه، اگرچه در ظاهر تهدیدی جدید است، اما در حقیقت اعتراف دوبارهای است به ناتوانی دشمن در برابر ملتی که تصمیم خود را برای استقلال و پیشرفت گرفته است. راه آینده، روشن است: مقاومت هوشمندانه، انسجام داخلی و گسترش پیوندهای واقعی با ملتها و کشورها و قدرتهایی که صادقانه آماده همکاری با ایران هستند.
هیچ کس نمیتوانست بهتر از سیّد، به فصاحت سیّد و دقیقتر از سیّد، از سیّدحسن نصرالله بگوید. بیش از ۱۷۰ ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.
کتاب «ستارهای که ماه شد» با ساختاری داستانی زندگی مجاهد شهید، سیدحسن نصرالله را روایت میکند. این اثر که توسط مصطفی رضایی نوشته و به وسیله انتشارات معارف منتشر شده، تاریخ مبارزات و آرمانهای این شخصیت را به تصویر میکشد و با تکیه بر مستندات معتبر و واقعی، نه تنها جنبههای سیاسی و اجتماعی شخصیت سیدحسن نصرالله را بررسی میکند، بلکه به عمق روح و ایمان او نیز میپردازد.
او هیچگاه اینقدر زنده نبوده است؛ یک سال از شهادت سیدحسن نصرالله گذشته، اما حقانیت او هر روز درخشانتر از پیش جلوه میکند. دشمنان گمان میکردند با حذف یک رهبر و یک فرمانده میتوانند شریان مقاومت را قطع کنند؛ اما تجربه یکسال گذشته نشان داد که خون او راه را نورانیتر کرده است و میراث فکری و سازمانیاش میدان را پررمقتر.
جنگ همیشه چهرهای سنگی، منطقی و مردانه از خودش نشان میدهد و حالا در این کتاب ما با «غزل-داستان» ایرانی، زنی جانسخت را میبینیم که با حسهای ناب و ملموسش توانسته دلربایی این روایت عاشقانه را صدچندان کند.
جالب است که زندگی آن بخش از مردم ایران که جوانی و نوجوانیشان گره خورد به روزهای انقلاب اسلامی، فارغ از اینکه اهل خراسان باشند یا آذربایجان و سمنان و مازندران و شیراز، انگار که از روی هم و به یک شیوه نقاشی شده باشد، بیآنکه هم را دیده باشند و خبر و تجربه زندگی به هم منتقل کرده باشند و این نیست مگر معجزهی اکسیر امام روحالله که به هر گِل و مسی در هر کجای ایرانِ بزرگ که خورد، طلا و مطلایش کرد.
سیدحسن از جمله شخصیتهای نادری است که در میدان جنگ روانی هم نامدار است. او را میتوان یکی از متخصصان برجسته و کمنظیر جنگ روانی دانست؛ کسی که بهخوبی فهمید قدرت واقعی فقط در تسلط بر خاک و سرزمین نیست، بلکه در توانایی جهتدهی به ذهنها و مهار روحیههاست.
فعالیتهای سیاسی سید از سال ۱۳۶۱ با حضور در جنبش أمل آغاز شد و در این زمان با حمله اسرائیل به لبنان مواجه شد. در سال ۱۳۶۴، او بهعنوان معاون رئیس سیاسی حزبالله منصوب شد و یک سال بعد، مسئول نظامی منطقه بیروت گردید. در سال ۱۳۶۷ به عضویت شورای مرکزی حزبالله درآمد و مسئولیت اجرایی آن را به عهده گرفت. در سال ۱۳۶۸ به ایران مهاجرت کرد و بهعنوان نماینده حزبالله در این کشور فعالیت کرد.
آیتالله خامنهای در آغاز سخنرانی خود، به تشریح مفصل و جامع ماهیت، اهداف و مبانی فکری نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت و تلاش کرد تا تصویری واقعی و غیرتحریفشده از این نظام نوپا به جهانیان ارائه دهد. ایشان با بیان روشن و قاطع، جمهوری اسلامی را نه به عنوان نظامی تهاجمی و توسعهطلب که در رسانههای غربی تصویر میشد، بلکه به مثابه نظامی مبتنی بر عدالت، آزادی، استقلال و کرامت انسانی معرفی کرد.
تداوم همبستگی طلایی ملت ایران و ظرفیتهای بالقوه ایران پهناور و نیروی جوانی ملت، ایران امروز را در آستانهی یک دوران جهش قرار داده است. تقویت همزمان این چهار میدان «دفاعی، دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی–اجتماعی»، نهتنها توان کشور را ارتقا میدهد، بلکه ترفندهای دشمن را در هر سطحی خنثی میکند.
غرب و در رأس آنها آمریکا، بر چه اساسی به خود اجازه میدهند از ایران بخواهند از حق قانونی خود دست بکشد؟ آیا ایران است که هنجارهای بینالمللی را رعایت نمیکند یا آمریکا و متحدان اروپایی آن هستند که هنوز هم در خواب و خیال استعمار دیگران، البته با روشهای نوینتر هستند؟ دست کشیدن از غنیسازی، هرچه باشد بازگشت به آغوش بینالمللی نیست.
در جهانی که نظم قدیم فرو ریخته و قدرتهای نوظهور در حال شکلگیریاند، تنها کشورهایی به سهم واقعی خود دست مییابند که پیش از مذاکره، قدرت خود را تثبیت کرده باشند. قوی شدن، نه فقط انتخاب امروز ایران، بلکه ضرورت آینده آن است.
بخش دفاع مقدس رسانه KHAMENEI.IR در گفتاری از سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، به تحلیل و بررسی عملکرد نیروهای مسلح و ملت ایران در جنگ اول و دوم تحمیلی در مقایسه با سایر نبردهای تاریخی مردم ایران و نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در آن پرداخته است.
فریبکاران ضدّمذاکرهی اروپایی و آمریکایی امروز به دنبال تحقّق هدف جنگی خود هستند، نه اینکه به یک معادله برای تحقّق منافع متقابل تن دهند؛ در پی شکستن کمر ملّتی هستند که در طیّ دوازده روز جنگ تحمیلی با حمایت همهجانبهی آمریکا و اروپا، ایستاد و تن به ذلّت نداد.
جنگ اخیر یک بار دیگر این واقعیت را برجسته کرد که قدرت سخت بدون فرماندهی هوشمند، کارایی محدودی دارد. آنچه توانست نیروهای مسلح ایران را در آزمون بزرگ به پیروزی نزدیک کند، صرفاً سلاح یا تکنولوژی نبود، بلکه ترکیب رهبری شجاعانه، ساختار منسجم و تصمیمهای لحظهشناس بود؛ ترکیبی که امروز به عنوان سرمایهای راهبردی برای امنیت ملی و ثبات ایران شناخته میشود.
در سراسر آسیا موج تنفر از اسرائیل بیش از پیش وجود دارد. تظاهرات روزانه در کشورهای و شهرها برقرار است. نمازهای جمعه اندونزی و مالزی دیگر کشورها هر هفته صحنه فریاد در حمایت از غزّه است. در اروپا، جوانان انگلیسی با تحصن و حتی تخریب ابزار تولید سلاح، کوشیدهاند مانع صدور تجهیزات کشتار جمعی به تلآویو شوند. مردم اسپانیا با بستن مسیر مسابقات ورزشی، حضور نمایندگان اسرائیل را ناکام گذاشتند.
چند هفته پیش وقتی سه کشور مذکور با ارسال نامه به شورای امنیت، گام نخست برای فعالسازی مکانیسم ماشه را برداشتند، مارک روبیو وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای رسمی از این اقدام استقبال کرده و اعلام کرد اسنپ بک باید اجرایی شود. موضعی که به وضوح نشان میدهد دستور کار تروئیکای اروپا از کجا میآید.
نویسنده در این کتاب قدمبهقدم خاطرات انقلاب را با محوریت آقای خامنهای در تبعید و در شهر مشهد پیش میبرد. حوادث اول انقلاب، ورود امام به کشور، ماجرای بنیصدر و مجروحیت آقا از حوادثی است که در این کتاب از زبان شمقدری گفته شده است.
من مسئول خرید دفتر و خانه آقا هم بودم. از مشهد با خودم پول برده بودم و برای گرفتن پول هم به مسئول دفتر یا آقای خامنهای مراجعه نمیکردم؛ از جیب خودم خرج میکردم؛ البته یادداشت میکردم. یک روز آقای خامنهای صدا زدند و گفتند: از این به بعد خرج منزل را از دفتر جدا کنید. آن روز من صد هزار تومان بابت خریدی که کرده بودم از رئیسجمهور طلبکار بودم.
منابع مالی برای اجرای یک برنامهی پیشرفت اقتصادی دارای پیوند با نوعی برنامهی تقویت قدرت نظامی است. جنگ تحمیلی اخیر نشان داد عمل به آیهی شریفهی «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱستَطَعتُم مِّن قُوَّة» (آیه ۶۰ انفال) تا چه میزان میتواند به «تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ ٱللَّهِ» و تقویت بازدارندگی کمک کند و این مهم بدون تامین منابع مالی پشتیبان ممکن نیست.
در سطح کلان، مسئله یمن بازتاب یکی از خطوط تقابل اصلی عصر حاضر است: تقابل میان امتسازی اسلامی با نظم سلطه جهانی. رهبر انقلاب، بارها تأکید کردهاند که جبهه مقاومت، تنها یک ابزار ژئوپلتیک نیست، بلکه تجسم یک آرمان جهانی است. بههمپیوستن جریانهای مردمی و ضداستعماری، از یمن تا نیجریه و فلسطین، نماد بیداری اسلامی واقعی است که در برابر نظم ظالمانه غربی ایستاده است.
دستور کار راهبردی پس از جنگ برای رسانهها و تریبونداران، روایت عزّتمحور و در تقویت موضع قدرت ایران است. این روایت، نهتنها پیروزی نظامی را تثبیت میکند، بلکه روحیّه ملّت را برای ساختن آیندهای قدرتمندتر تقویت مینماید. هر قلم و هر صدایی باید پیروزی ایران در جنگ ۱۲ روزه را به گوش مردم ایران و جهان برساند.
جولان امروز رژیم صهیونیستی در منطقه و جنایتهای آن در غزه، بیش از آنکه محصول قدرت شیطانی این رژیم و پشتیبانان غربی آن باشد، نتیجه ضعف کشورهای اسلامی در اتحاد و اقدام مشترک است و باید توجه داشت با بیانیههای بیاقدام، نمیتوان از فرود آمدن بمبهای این باند جانی ممانعت کرد.
هیچ وقت حس خوبی نسبت به پیچر نداشتم. همیشه به بابا میگفتم: «موبایل برداری از این بهتره!» بابا هم میگفت: «تو دلت میخواد هر لحظه با من حرف بزنی و برای همین دلت موبایل میخواد.» من تک دختر بابا هستم و آخرین بچهاش. رابطه قلبی من و بابا طوری نیست که برای کسی قابل درک باشد. اگر کیلومترها دور از خانه از چیزی ناراحت باشد من توی خانه متوجه میشوم و بهش پیام میدهم...
آیتالله خامنهای بارها تأکید کردهاند که رژیم صهیونیستی بیش از ۲۵ سال آینده را نخواهد دید. این سخن که بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی یافت، صرفاً یک پیشبینی سیاسی نیست بلکه بیان یک سنت الهی است: ظلم پایدار نمیماند. در همین چارچوب ایشان در کتاب فلسطین چشماندازی روشن برای آزادی قدس و نابودی رژیم صهیونیستی ترسیم کردهاند.
«داستان واکسن» یک یادآوری مهم است؛ چون نشان میدهد ایرانیان باید بدون اعتنا به دشواریهای ناشی از تحریمهای ظالمانه، روی پای خود بایستند و قد علم کنند. تجربههایی مثل تولید «کوو ایران برکت» باید در حافظه تاریخی ما ثبت شوند تا یادمان نرود که علاج، در وطن است.
قهرمان ایرانی خود یک سرباز است. این را رسما و صریحا هم اعلام میکند. سرباز ملیپوش ایرانی برای اعتلای نام کشورش بیباکانه میجنگد با همهی اینها اما در میدان مبارزه وقتی پیروزمندانه از زمین خارج میشود به یکباره ۸۰ و چند میلیون ایرانی و بالا و پایینهای این چند سال اخیر و در نهایت هم پهلوانان نبرد با اهریمن خارجی را به یاد میآورد.
قطع روابط اقتصادی کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین راهکارهایی است که میتواند این رژیم را منزویتر کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تأکید دارند که قطع روابط بازرگانی باید در اولویت قرار گیرد و حتی بر قطع روابط سیاسی مقدم است.
آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهجالبلاغه بود؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همهی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلیها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند احساس درد میکرد حقیقتاً.
توحش ساواک نهتنها اعتراض جریانهای سیاسی و مذهبی در داخل کشور را برانگیخت، بلکه برخی از روشنفکران اروپایی را نیز به واکنش واداشت. تشکیل کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران در پاریس و حمایت چهرههایی چون ژان پل سارتر و سیمون دوبوار، نشانهای روشن از رسوایی رژیم پهلوی در سطح افکار عمومی غرب بود.
سرمایهگذاری سنگنین رژیم بر اختلافافکنی بین ملّتهای مسلمان نشان میدهد که اتّحاد و یکصدایی، به نوعی قدرت نرم جهان اسلام است و این همان کابوس اصلی رژیم در مواجهه با افکار عمومی جهان اسلام و ملّتهای آزادهی دنیاست و دیپلماسی عمومی ابزار تقویت این اتّحاد و همگرایی بین ملّتها و دولتهای اسلامی علیه رژیم کودککش اسرائیل است.
مردمِ پیروز در جنگ، منتظر پیروزی در ادارهی کشورند. این پیروزی ممکن است در سیاست، اقتصاد، فرهنگ یا حتی خدمات عمرانی و شهری باشد، اما شرط اولش این است که باور داشته باشیم: امید و انگیزهی مردم، مهمترین مؤلفهی قدرت ملی ماست.
حمله اخیر صهیونیستها به کشور قطر که حتی با قواعد غیرعادلانه موجود بینالمللی هم بازیگر مطلوبی شناخته میشود و حتی اموری مانند میزبانی از هیئت حماس را هم با تایید امریکاییها انجام میدهد نشان داد که توده سرطانی خواندن رژیم صهیونی نه یک شعار سیاسی بلکه عین واقعیت آن است.
سوژهی مصاحبهام رسیده به نقطهی عطف اوّل مصاحبه که بهیکباره همه جا تاریک میشود و ترکش خاموشیها به گُردهی مصاحبهی ما هم مینشیند. تیم توی گیروگرفت است که برویم بیرون یا منتظرِ آمدنِ مجدّدِ برق شویم. حاتمیکیا سر جایش ایستاده و تکان نمیخورد.
کاهش یا توقف همکاریهای تجاری از سوی کشورها، عملیتر و کمهزینهتر از قطع مناسبات سیاسی است و میتواند مقدمهای برای گامهای بعدی باشد. تجربه نشان داده است که حتی کشورهایی که حاضر به قطع روابط سیاسی با تلآویو نیستند، آمادگی کاهش مناسبات اقتصادی را دارند؛ از فروش نفت و گاز گرفته تا بستن بنادر به روی کشتیهای اسرائیلی.
ایران در جنگ تحمیلی اخیر نقاط قوت جنگ غزه و جنگ شش روزه را داشت: از یک سو خسارت روزانه به رژیم بالا بود و از دیگر سو، ایران این توان را داشت که جنگ را فرسایشی و طولانی کند. از منظر اقتصادی، این را باید راز التماس آتشبس رژیم از همان روزهای ابتدایی نبرد دانست.
بیعملی کشورهای اسلامی در برابر جنایات رژیم در غزّه، زمینه را برای گسترش تجاوزات آن فراهم کرده است. امروز کشورهای منطقه علی رغم تمام اختلافات، با یک دشمن مشترک مواجه هستند. دشمنی که به پشتوانه حمایت آمریکا، هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست. پساز حمله به دوحه، کشورهای اسلامی منطقه باید به طور جدی از خود بپرسند آیا وقت بیدار شدن و اقدام نرسیده است؟
مروری بر مطالب کتاب نشان میدهد که این کتاب دارای چند ویژگی است: اولاً این چهل حدیث از میان بیشتر از ۸۰۰ حدیث شرح شده در دروس خارج فقه رهبر معظم انقلاب اسلامی انتخاب شده است. ثانیاً تمامی این چهل حدیث احادیث روایت شده از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند.
شورای مرکزی در هر حزب یکی از ارکان مهم آن محسوب میشود. قدرت اعضای شورای مرکزی در زمینههای مختلف تا اندازه زیادی به قدرت و دسترسی حزب کمک میکند. در حزب جمهوری هم به این امر توجه و شرح وظایف و جایگاه شورای مرکزی در ساختار تشکیلاتی در اساسنامه روشن شده بود.
ما در ضلع شمالی میدان ژاله قرار گرفتیم. آن زمان جوان بودیم و سدّی با دستهایمان گرفتیم که مردم هجوم نیاورند. یکدفعه تیراندازی شروع شد. ولی باز ما فکر میکردیم تیر هوایی است. یکدفعه من که ردیف اول بودم، بدنم داغ شد. دیدم از کمر به پایینم را خون گرفته است. متوجه شدیم که با ژ - ۳ تیر مستقیم میزنند. رگبار گلوله شروع شد.
زندگی پیامبر ما چنان دلنشین و پرکشش است که حتی اگر از بُعد الهی و دینی آن چشم بپوشیم، خود به خود ظرفیت تبدیل شدن به داستانی پرهیجان و جذاب را دارد، به شرط آنکه در دست نویسندهای توانا و مسئول قرار گیرد.
غیر از شخص رئیسجمهور دکتر عارف معاون اول رئیسجمهور و مجموعهی وزارت بهداشت هم مورد تمجید قرار میگیرند. ارائهی گزارش رئیسجمهور نیمساعتی طول میکشد. اول و آخر صحبتها هم همان روحیهی امید است: «همهی این مشکلات قابل حل است.»
خروج از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» الزاماً وابسته به یک توافق خارجی یا تحول ژئوپلیتیک نیست. آنچه تعیینکننده است، میزان اعتماد به نفس ملی، همت مسئولان، مشارکت بخش خصوصی و روایت درست رسانههاست. اقتصاد ایران اگر به جای انتظار، روی ابتکار و تلاش مضاعف بایستد، حتی در میانه نااطمینانیها میتواند مسیر رشد و ثبات را پیدا کند.
«آخرین شاه، آخرین دربار» نه فقط یک گزارش تاریخی، بلکه نوعی «آینه دربار» به شمار میآید که نشان میدهد چگونه تصمیمها گرفته میشد، چه دغدغههایی ذهن شاه و اطرافیانش را درگیر میکرد و چه فاصلهای میان کاخ و جامعه وجود داشت.
به بیان روشن، پیام اصلی این دیدار آن است که کشور نباید در هیچ سطحی در وضعیت «نه جنگ و نه صلح» باقی بماند؛ نه در سیاست داخلی، نه در اقتصاد، نه در روابط خارجی. تنها راه، غلبه دادن روحیه کار، تلاش و امید است؛ روحیهای که میتواند نهتنها معیشت مردم را بهبود بخشد، بلکه مؤلفههای قدرت و عزت ملی را نیز تقویت کند.
ناوگان صمود را باید نه صرفاً یک اقدام نمادین، بلکه یک کنش پیچیده در تقاطع بحران انسانی، حقوق بینالملل و رقابتهای ژئوپلیتیکی دانست. موفقیت یا ناکامی این ناوگان در دستیابی به سواحل غزه، تأثیری مستقیم بر مشروعیت نهادهای بینالمللی، آزمون صداقت دولتها در دفاع از حقوق بشر و همچنین آینده دیپلماسی مردمی در مواجهه با منازعات منطقهای خواهد داشت.
دم مسیحایی انقلاب و حضرت روحالله رحمهالله در امتداد زمان جاری شده و در قالب همین ساختارها و ساز و کارهای موجود، نسلهای بعدی را متأثر کرده است آنقدر که به پشتوانهی حکمت و شعور برآمده از آن پنجه در پنجهی اهریمنترین موجودات دنیای فعلی انداختهاند.
تصاویر کودکانی که خاک میخورند یا برای جرعهای آب جان میدهند، نهتنها افشاگر ماهیت این جنایت است بلکه وجدان جهانی را به چالش میکشد. یونیسف با وجود تلاشهای محدود برای توزیع آب و غذا اعتراف کرده است که سرعت گسترش سوءتغذیه از ظرفیت کمکرسانی فراتر رفته و بدون توقف جنگ و باز شدن معابر، فاجعه مهارنشدنی خواهد بود.
برادران دیرینش او را به نام «سیّدعلی اندرزگو» میشناختد، دیگرانی او را به نام «شیخ عباس» و در مشهد بیشترین کسانی که او را میدیدند به نام «دکتر». این فضای ظلمانی و این شب تاریک، آن عقاب جوری که بال بر سر شهر و شهروندان گشوده بود، این خورشید فروزنده تابان را در زوایای خانهها، در کنج بیغولهها، در شرایط دشوار زندانی کرده بودند؛ امّا خورشید هرگز زندانی نمیشود.
بحرانهای داخلی و خارجی همراه با تداوم محاصره غزه، جنایت جنگی و فاجعه انسانی ناشی از کمبود غذا و دارو، اسرائیل را در انزوای بیسابقهای قرار داده است. تداوم سیاستهای کنونی اسرائیل جامعه جهانی را بیش از پیش با خوی این رژیم آشنا خواهد کرد.
«نبرد رئیسعلی»، اثری است که با هدف بازنمایی بخشی کمتر روایتشده از تاریخ جنوب ایران منتشر شده است. این کتاب، برخلاف آثار پژوهشی صرف، از قالب داستانی بهره میگیرد تا مخاطب عام را با فضای سیاسی، اجتماعی و حتی روانی دوران آشناتر کند.
عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای، امتداد سیاست «نگاه به شرق» است؛ سیاستی که سالها در سطح شعار مطرح شده اما کمتر بهطور عملی پیگیری شده است. جنگ دوازدهروزه نشان داد که تقابل ایران با غرب صرفاً نظامی نیست، بلکه ابعاد حقوقی، اقتصادی و دیپلماتیک نیز یافته است.
«پل پیروزی، سرزمین قحطی» را میتوان یکی از منابع جدی برای بازخوانی تاریخ ایران در دهه ۱۳۲۰ دانست. اهمیت مطالعه آن در این است که بهجای روایتهای کلی از جنگ، به سراغ جزئیات زندگی مردم و کارکرد نهادهای سیاسی و اقتصادی در شرایط اشغال میرود.
«کشور امام زمان»، تعبیری که امام خمینی ۱۳۵۸/۴/۱۷ و حضرت آیتالله خامنهای ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ بارها در توصیف ماهیت جمهوری اسلامی بیان کرده اند. این تعبیر، جمهوری اسلامی را از یک نظام سیاسی صرف، به یک جهان بینی تمدنی تبدیل می کند.
«دژ امنیت ملی»، «سربازان شجاع و رشید»، «حضور هوشمندانه و آگاهانه و مقتدرانه»، «فرزندان فداکار»، «قلعهی مستحکم ملت ایران» اینها نمونهای از دهها تعبیر رهبر انقلاب اسلامی درباره نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است.
همانطور که اغلب تحلیلگران و صاحبنظران عنوان کردهاند، مهمترین عامل بازدارنده در برابر دشمن متجاوز اتحاد و انسجام داخلی است. خدشه به این اتحاد و انسجام نیز خواست و برنامه اصلی دشمن است و هر کس با هر نیتی کاری انجام دهد که در نهایت به این قضیه منجر شود، در زمین دشمن بازی کرده است.
«ایران باید فلج شود!» این گزاره مهمترین هدف اسرائیل در جنگ بود هم در سطح راهبردی و هم تاکتیکی. اهداف تاکتیکی بستر لازم را برای اهداف راهبردی تامین میکنند. اقدام تاکتیکی طراحی میشود تا مجری را به یک هدف راهبردی برساند.
اما چرا مسئله میان آمریکا و ایران حلشدنی نیست؟ پاسخِ ساده و کوتاه آن به مسئله استقلال برمیگردد. ایران میخواهد مستقل باشد و خودش در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی و بینالمللی تصمیم بگیرد اما این موضوع برای آمریکاییها قابل پذیرش نیست. چرا؟ چون هم با ذات استکبار در تعارض است و هم میتواند الگویی برای دیگران نیز باشد.
صهیونیستها بهوضوح فهمیدند ایران با ترور و بمباران به زانو درنمیآید و چه بسا منسجمتر و متحدتر نیز میشود پس برای رسیدن به اهداف شوم باند جنایتکار و کارفرمای قلدر آن، آنچه که باید شکسته شود، اتحاد مقدس میان مردم، حاکمیت و خطوط امنیت است.
«قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران و ایستادگی بر آرمانهای انقلاب اسلامی»، باعث شده است که آمریکاییها دیگر تعارف و تلاش را در ایجاد یک مفاهمه کنار بگذارند. اگر روزگاری طمع داشتند که میتوانند از درون، نظام را تغییر داده و یا تدریجاً انقلاب را از اهداف اصیل خویش دور کرد، امروز دیگر این مهم را ناممکن یافتهاند.
دنیا و نظامات فعلی حاکم بر آن جنگلی بیش نیست. قدرت نداشته باشی، توسط گرگهای انساننما دریده خواهی شد. در چنین صحنهای مهم نیست دیگران، عملیات دریدن انسانها را محکوم میکنند. صهیونیسم، این گل سرسبد غرب و آمریکا از ابتدای جنگ غزه جان حدود ۶۰ هزار انسان را به انحای مختلف گرفته...
رهبر معظم انقلاب از در بیرون میآید و بر صندلی مینشیند. جمعیت قیام میکند، موج به راه میافتد، مردم شعار میدهند، صلوات میفرستند. اشک میبارد. زیر لب زمزمه میکنم: «تو میدمی و آفتاب میشود.»
ایران حاضر نیست به خواسته آمریکا برای «تسلیم بیقید و شرط» تن بدهد. این ایستادگی است که آمریکا را خشمگین میکند و همین استقلال است که دشمنی را ماندگار ساخته است. کسانی که میگویند «شعار ندهید علیه آمریکا که عصبانی میشوند» یا کسانی که تحلیل میکنند «چرا با آمریکا مستقیم مذاکره نمیکنید تا مسائل حل شود»، بهواقع دچار ظاهربینیاند؛ چون باطن قضیه این نیست.
اگر قرار باشد یک کتاب، فقط یک کتاب، فقط ۱۳۶ صفحه، خیلی مختصر و مفید، جواب این سوالها را بدهد و هواییات کند تا صحن اسماعیل طلای حرم، آن یک کتاب، «محضر رئوف» است. یک کتاب جمع و جور، با سه بخش که یکی از یکی، خواندنیتر و جذابتر از کار درآمده.
من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یکسالونیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید، یکی از روزنامههای آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند. چرا؟ چون بهوسیلهی ناراضیان داخلی انجام گرفته است! تبلیغات رسانههای دنیا این است.
از منظر تاریخی هم این الگو بیسابقه نیست. هر وقت دشمن خارجی نتوانسته ایران را در میدان اصلی مغلوب کند، تلاش کرده آتش اختلافات قومی و مرزی را شعلهور سازد. اما راز یکپارچگی و ایستادگی ملّت ایران در پیوند ایرانیت و دین است؛ ظرف تمدنی چند هزار ساله و مظروف هویت دینی که اجازه ندادهاند ایران تکهتکه شود.
صنعت دفاعی ایران باید با درک درست از روندهای جهانی، همواره یک گام جلوتر حرکت کند؛ همانطور که در سه دهه اخیر با تمرکز بر عرصه موشکی از برتدین قدرتهای جهانی شد و در جنگ اخیر نیز کارآمدی خود را با جاگذاشتن پدافندهای چندلایه آمریکایی اسرائیلی ثمره این پیشرو بودن را برداشت کرد.
امروز در تقویم کشور به نام روز صنایع دفاعی نامگذاری شده است. صنایع دفاعی غیروابسته، پیشرفته و کارآمد، تضمینکننده امنیت ملی و استقلال هر کشوری است. برای ایران اهمیت این موضوع دوچندان است. ما کشوری هستیم که دشمنان ما از هیچ ابزاری برای تضعیف ایران در این زمینه رویگردان نیستند. تجربه جنگ هشتساله، نمونه بارزی از چنین وضعیتی است.
وحدت موضعگیری بینالمللی در تأیید قطعنامه نتوانسته بود مانع ماشین جنگی صدام شود و همین فاصله میان متن قطعنامه و رفتار عملی عراق نشان داد که نمیتوان برای پایان جنگ به اتاقهای شورای امنیت اکتفا کرد، بلکه اعمال قدرت در میدان است که موازنه واقعی را رقم میزند.
«قاف» لذت نشستن پای نَقلهای شیوای متون کهن و شیدایی در دلِ داستانهای شیرینِ زندگانیِ پیامبر را به مخاطب هدیه داده است. خواندن «قاف» تجربهای دوگانه است: هم حس آشنایی با یک رمان را به مخاطب میدهد، هم آنچه خوانده میشود ریشه در منابع معتبر دارد.
«پس از چهل سال» در عین سادگی و همه فهمی، نگاهی عمیق به ماجرای صلح امام حسن علیهالسلام انداخته است. پنج فصل کتاب به خوبی مخاطبان را در حال و هوای آن روزها قرار میدهد. در این کتاب برای مخاطبان مشخص میشود که وضعیت آن روزهای جهان اسلام، به خصوص وضعیت امام حسن علیهالسلام به قدری پیچیده و غیر قابل پیش بینی بود که حتی نزدیکترین یاران ایشان هم ممکن بود در مواجهه با آزمونهای پیاپی به خطا بیفتند و از مسیر حق منحرف شوند.
«الحیاة» اثر شاخص علامه محمدرضا حکیمی، یکی از جامعترین و منسجمترین آثار معاصر در حوزه مطالعات دینی و تربیتی است که تلاش دارد زندگی فردی و اجتماعی انسان را از منظر اسلام بازنمایی کند. این کتاب از مبانی معرفتی و اعتقادی آغاز شده، به رسالت پیامبران و فلسفه حکومت، سپس به اقتصاد عادلانه، اخلاق فردی و اجتماعی، تربیت، روابط خانوادگی و اجتماعی و در نهایت به سلوک و اخلاق حرفهای و احکام شرعی میرسد.
امروز بیش از هر زمان دیگر ملّتها باید انتخاب کنند. انتخابی میان دو راه: یا ایستادگی و عزت، یا اعتماد به وعدههای دروغین غرب و سقوط در گرداب وابستگی. اروپا خم شد، اوکراین فرو ریخت، اما ایران ایستاد. این تفاوت مسیرها، تفاوت سرنوشتهاست. یکی سقوط، دیگری عزت.
کودتای ۲۸ مرداد با همه خسارتهایش، یک دستاورد تاریخی برای ایران داشت.فهم ضرورت عدم اعتماد به آمریکا؛ همین فهم بود که کودتاهای مکرر سالهای نخست «انقلاب اسلامی» را ناکام گذاشت.
«پاسیاد پسر خاک» میراث اخلاقی، انقلابی و انسانی؛ روحانی وارستهای است که با سلوک و رفتار شخصیاش انسانساز و تأثیرگذار بود و با منش و شخصیت خودساخته و بیریای خود دوست و دشمن را متوجه خود ساخته و همفکر و مخالف خود را پای بند لطف و مهربانی خود کرده است.
جنگ تحمیلی اخیر که رژیم صهیونیستی بهنیابت از آمریکا علیه ایران به راه انداخت و آمریکا خود علناً در آن شرکت جست، غبار را از جلوی چشم افکار عمومی کنار زد و یک بار دیگر ماهیت واقعی آنان را تماموکمال آشکار کرد و نشان داد آمریکای ۱۴۰۴ همان آمریکای ۱۳۳۲ است و اگر بتواند، از هر ابزاری برای تسلیم دوباره ایران و تسلط بر آن استفاده میکند.
کودتای ۲۸ مرداد نه صرفاً یک واقعهی تاریخی، که یکی از مبدأهای تاریخ معاصر ایران است که گویی شرایط پس از خود را به نقطهی غیرقابل بازگشتی میرساند. از این رو مطالعهی کمّ و کیف آن برای هر انسان ایرانی که نسبت به سرنوشت جامعهی خود، دغدغهمند کنجکاو است، مهم مینماید... همان چیزی است که میتواند ما را به این هدف، نزدیک کند.
این که رهبر انقلاب اولین تکلیف از تکالیف هفتگانه راهبردی را حفظ اتحاد ملی عنوان کردند و آن را وظیفه تکتک افراد میدانند، ناشی از همین اهمیت است. عوامل بسیاری در شکست اخیر دشمن و نرسیدن آنها به اهداف شوم خود نقش داشتند اما مهمترین و اصلیترین آنها، همین اتحاد و انسجام بود و دشمن نیز همین نقطه را هدف گرفته است.
قلّههای هنر مرحوم فرشچیان به همان میزان که حاصل ذوق و هنر آن مرحوم است، بازنمای هویت جمعی جامعهی ایرانی نیز محسوب میشود. مرحوم فرشچیان، نمود آن دسته از هنرمندانی است که فارغ از تلاطمهای سیاسی زمان و در یک نگاه کلان، خود را متعهد به هویت و فکر و فرهنگ جامعه ایرانی میدانند
روزنامهنگار، خطیب، مسئول دولتی، روحانی، استاد دانشگاه و جوان دانشجو، هرکدام وظیفهای دارند که نگذارند اختلافنظر طبیعی به بحرانی خودساخته بدل شود. دشمن شکستخورده در جبهه نظامی، اکنون چشم به بیثباتی داخلی دوخته است؛ نباید با بیدقتی و هیجان کاذب، همان چیزی را به او هدیه کنیم که در میدان نبرد به دست نیاورد.
اربعین درستترین زمان جمع شدن ما جاماندههای کربلا و کربلارفتهها بود تا از حسینیهی کوچکی که راستوچپش جای شهدا بود، نور بگیریم تا بتوانیم دانش و دینمان را بالا ببریم. آنقدر بالا که شبیه نوشتهی کتیبهی پشت سخنران امروز، بشویم ستونی از ستونهای ایران. شبیه شهادتی که در زیارت اربعین به ستون دین بودن امامحسین میدهیم: اشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّین.
دبیر شورای عالی امنیت ملّی سیاست دیرینه جمهوری اسلامی را بیپرده بیان کرد: حمایت از مقاومت، تقویت دولتهای مستقل، نفی هرگونه دخالت در امور داخلی لبنان، و کمک در صورت درخواست رسمی دولت. تأکید بر اینکه «دشمن حقیقی لبنان، رژیمی است که به آنها حمله کرده است» و دخالت کننده در امور داخلی لبنان «دولتی است که هزاران کیلومتر دورتر طرح و زمانبندی میدهد»، هشداری بود که تبلیغات دشمن نباید جای دوست و دشمن را جابهجا کند.
انقلاب اسلامی در ۴۵ سال گذشته نشان داده که پذیرش جایگاه پیرامونی برایش خط قرمز است و تلاش برای قرار گرفتن در جایگاه مرکز، نه یک انتخاب تاکتیکی، بلکه ماهیت وجودی آن است. این ایستادگی، همچنان مهمترین دلیل دشمنی غرب با ایران و الهامبخشی آن برای جهان اسلام باقی خواهد ماند.
روایت «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» به مخاطب نشان میدهد که آمریکاییها و در کنار آنها فرانسویها چه خواب و خیال خامی برای خلع سلاح مقاومت و بردن قطعنامه ۱۷۰۱ ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد در سر داشتهاند. ابرقدرتهای جهانی هشتاد سال است که تمام تلاش خود را میکنند تا در تمام مواردی که به رژیم صهیونیستی مرتبط است بیشترین منافع ممکن را برای او به دست بیاورند.
این روزها، کلیپهایی از جوانان عراقی، ایرانی، لبنانی و حتی زائران دیگر کشورها دیده میشود که با دستانشان شکل حرکت موشک میسازند و با لبخند افتخارآمیزی سیر حرکتش را نشان میدهند، در واقع نمادی از موشکهای ایرانی که با دقت، مواضع رژیم صهیونیستی را درهم کوبید.
هدف نهایی، رسیدن به تمدن نوین ایرانی-اسلامی است؛ تمدنی که علم، اخلاق، دین، اقتصاد و فرهنگ را در یک منظومه واحد برای خدمت به بشر گرد میآورد. چنین مدلی، تهدیدی برای نظام سلطه است، زیرا به ملتها نشان میدهد میتوان هم پیشرفته بود و هم مستقل، هم علمی بود و هم اخلاقی.
رژیم صهیونیستی در دروغی بیشرمانه و آشکار مدعی شده است شهید «أنَس شریف»، فرمانده یک واحد نظامی در غزه بوده است و البته این نخستینبار نیست که این باند جنایتکار از چنین دروغهایی برای توجیه کشتار خبرنگاران در غزه استفاده میکند.
خلع سلاح حزبالله یعنی برداشتن ستون مقاومت و گشودن دروازههای لبنان به روی اشغالگران. طرحی که این روزها با شعارهایی چون تقویت دولت و حفظ امنیت مطرح میشود، در حقیقت نقشهای از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای شکستن محور مقاومت و تبدیل لبنان به کشوری وابسته و بیدفاع است.
هر دو اثر، «روزهای بیآینه» و «۶۴۱۰ روز تنهایی» تصویری چندوجهی از مقاومت زنان در جنگ را ترسیم میکنند؛ مقاومتی که فراتر از میدان نبرد است و در قلب خانواده، در دل تنهاییها و دشواریها ریشه دارد.
تحلیل رخدادهای جنگ اخیر نشان میدهد که فناوریهای نوین اطلاعاتی و شبکههای پیمانکاری به تنهایی برای تحقق اهداف استراتژیک کافی نیستند. پیوند عمیق اجتماعی میان مردم و رهبر انقلاب، عاملی تعیینکننده و بازدارنده بود که مانع از اجرای موفقیتآمیز عملیات دشمن شد.
عجز رژیم پهلوی در محدود کردن آیتالله میلانی در بیان نظر شرعی، گاه در برخی از اسناد نیز انعکاس دارد. به عنوان نمونه در پی انتشار اعلامیه آیتالله میلانی در محکومیت اسرائیل در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶، تیمسار نصیری، رئیس وقت ساواک، برای ایشان پیغامی تهدیدآمیز فرستاد
جنگ تحمیلی اخیر، سند زندهای است بر اینکه دشمن از روایت درست به اندازه خیبرشکنها میترسد. حمله مستقیم به ساختمان صدا و سیما و هدف قرار دادن آنتن زنده شبکه خبر، نشان داد که دشمن میخواهد چشم و گوش مردم را بر جنایتها ببندد. آنها میدانند که هر تصویر واقعی، هر گزارش صادقانه و هر روایت درست، میتواند دیوار دروغهایشان را همچون گنبد آهنینشان فرو بریزد.
پس از قبول قطعنامهی ۵۹۸ از سوی ایران در روزهای پایانی تیرماه سال ۱۳۶۷، رژیم بعث عراق در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۳۱حملهای گسترده و طرحریزیشده را برای تصاحب بخش وسیعی از مناطق کشور و همچنین فراهم کردن امکان تهاجم نظامی منافقین به جبههی غرب آغاز کرد. در واکنش به این اقدام، آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهور وقت تصمیم گرفتند با حضور در میان رزمندگان، روحیّهی مضاعفی به آنها منتقل کنند و مهمتر از آن، بسیج مردمی را مدیریّت کنند.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در مراسم چهلم شهدای جنگ تحمیلی اخیر، به نکتهای مهم و اساسی دربارهی رویکرد جمهوری اسلامی پرداختند و دو عنصر «دین» و «دانش» را تشکیلدهندهی نظام دانستند و مسیر آینده را نیز بر اساس همین دو عنصر تبیین کردند...
هویدا نهتنها نخستوزیر یک دولت، بلکه مدیر اجرایی یک «توهم» بود؛ توهم ثبات، رفاه و کنترل همهجانبه. اما همانگونه که احمد بنیاحمد در تاریخ شفاهی هاروارد یادآوری میکند، این توهم ناگهان و بدون فرصت پاسخگویی فروریخت: «همان روز ظهر آقای هویدا از نخستوزیری استعفا کرد... تا نمایندگان مجالی برای بحث در این که چطور حکومت سیزدهساله یکباره برچیده شد نداشته باشند»
در چهارمین نماز جمعه تهران در تاریخ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ همزمان با برگزاری تظاهرات پرشور مردم تهران و دیگر شهرها به مناسبت روز قدس برگزار گردید. در همین روز نماز جمعه بهصورت منسجم برای اولینبار در برخی شهرهای ایران به جز تهران نیز اقامه شد تنها در تهران ۳.۵ میلیون نفر در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده و سپس در مراسم نماز جمعه حضور یافتند.
سیاست خارجی ایالات متحده، بهویژه در قبال مسائل غرب آسیا، بیش از آنکه بازتاب منافع ملی این کشور باشد، متأثر از پیوندهای عمیق و چندلایه با ساختارهای فراملی صهیونیستی است؛ ساختارهایی که نهتنها اولویتها را تعیین میکنند، بلکه دامنه اثرگذاری خود را تا اعماق نهادهای تصمیمساز و حتی افکار عمومی گسترش دادهاند.
همبستگی اجتماعی صرفاً یک مفهوم نظری نیست؛ بلکه بهعنوان یک متغیر واقعی در معادلات امنیّتی نقشآفرینی میکند. وقتی وحدت ملی خدشهدار شود یا دشمن احساس کند همدلی مردم و حاکمیت سست شده، آن نقطه میتواند جرقهای برای شروع جنگ باشد.
خانم بابایی یک دختر ۷ ساله بود که کشورش مورد تهاجم اتمی ارتش آمریکا قرار میگیرد. او بعدها با ازدواج با یک ایرانی و تشرف به دین اسلام به ایران آمد، با الهام از آیات قرآن کریم نام سبا را برای خود برگزید. محمد بابایی فرزند خانم بابایی در سالهای جنگ تحمیلی هم به شهادت تا او تنها مادر شهیدی باشد که از دیار آفتاب تابان فرزند خود را تقدیم اسلام و ایران کند.
در دنیایی که قانون جنگل حاکم است، نسل جوان ایرانی به یک نتیجه واقعی رسیده: میزان امنیت هر کشور و جامعهای را قدرت آن تعیین میکند و بس. و این مهمترین پیام جنگ دوازدهروزه بود؛ نقطه عطفی در شکلگیری واقعگرایی دفاعی، بازتعریف مفهوم دشمن، و تقویت همبستگی ملی حول محور مقاومت.
رهبر انقلاب انسجام را صرفاً بهمثابه آرایش سیاسی نمیبینند، بلکه آن را برآمده از اراده ایمانی ملت میدانند. ارادهای که از تصویر ذهنی، به شوق، ایمان، و در نهایت به کنش و هزینه دادن میرسد. این عمق روانی جامعه، نقطه افتخار رهبری است. انسجام ملّی، بروز و ظهور همین اراده است.
ترکیب علم و دین، آنگونه که در جمهوری اسلامی ایران متجلی شده، برای نظام سلطه جهانی تهدیدی جدی به شمار میرود. دلیلش ساده اما عمیق است: چون علم در ذات خود قدرت میآورد، و اگر این قدرت تحت مهار اخلاق دینی و عقلانیت توحیدی قرار گیرد، دیگر در خدمت استکبار نخواهد بود.
مگر میشود اربعین نزدیک باشد و آدم دلش نخواهد یک سفرنامهی اربعین بخواند؟ مخصوصاً اربعیننرفتهها تشنهترند به خواندن سطرهای کتابی که لحظهلحظهاش حالوهوای اربعین دارد. هرچقدر هم که دنیای مجازی پر باشد از عکس و فیلم و متن، باز انگار آدم دنبال یک چیز قرصومحکمتر میگردد.
شور و شوق اثر موجی داشته و به دیگران نیز منتقل میشود. چنین تأثیری را «سرایت هیجانی» مینامند. وقتی این موج بزرگ و بزرگتر شود، تبدیل به «انرژی اجتماعی» یا همان «اثر انگیزشی جمعی» میشود. آنچه در ایام جنگ تحمیلی اخیر رخ داد و همه زیر یک پرچم علیه دشمن متجاوز متّحد شدند را میتوان نمودی بارز از چنین وضعیتی دانست.
ناخودآگاه ستون معروف حنانه برایم تداعی میشود. ستونی در مسجد مدینه که پیامبر همیشه در پای آن ستون ایستاده و خطبه میخواندند. پیام و مفهوم خطبهی ایستاده، بدون پایه میکروفون و خارج از برنامه مقرر مراسم توسط آقا را حتما آنها که باید دریافت کنند، دریافت خواهند کرد.
عملیات مرصاد بستری برای کسب تجربه در شکلی از جنگ بود که با نیروی نفوذیِ خودی بیش از دشمن خارجی درگیر است. دشمنان ایران در برهههای مختلف زمان به خوبی دریافتهاند که جز از طریق نفوذ داخلی نمیتوان از پسِ کشوری چون ایران برآمد. تجربهای که در همان اولین روزهای جنگ با رژیم صهیونیستی و زیر آتش نحسِ ریزپرندههای دستساز برخی نیروهای خودفروختهی به اسم ایرانی نیز تکرار شد... .
به این فکر میکنم که هر کدام از این شهدا، جایی در هیاهوی زندگیشان، از چیزی گذشتهاند؛ اسماعیلِ خود را قربانی کردهاند؛ دوستداشتنیهایی داشتهاند که برایشان عزیز بوده، امّا توانستهاند از آنها عبور کنند؛ گویی خودشان به استقبال مرگ رفتهاند؛ بعضیهایشان حتّی از چندین سال قبل، شهادت را انتخاب کردهاند و تلاش کردهاند شهیدگونه زندگی کنند.
این مسیری است که دهها سال است مردم مظلوم ایران در آن گام برمیدارند. مردمی که میخواهند مستقل باشند، تسلیم و تحمیل را نپذیرند. خون کودکان ایران و غزّه و کل جبهه مقاومت با هم آمیخته و کاخ یزیدهای عالم را به لرزه انداخته. وقتی رهبرم ایستاد و چند جملهای سخن گفت، دلها آرام شد، مثل همیشه.
روحانیون باید از تمام ظرفیتهای تبلیغی – از منبر و مسجد، هیئت و مجالس عزاداری، تا گفتگوهای مستقیم و رسانههای نوین – بهره بگیرند تا چراغی از نورانیت الهی در دلها بیفروزند. تبیین درست مسائل، پاسخگویی متین و منطقی به شبهات، و تقویت امید و ایمان در دل مردم، مهمترین وظیفهای است که امروز بر دوش این قشر نهاده شده است.
دوران پساجنگ، دوران فرصتهای طلایی برای ارتقاء کیفیت حکمرانی است و مسئولان اجرایی کشور در این زمینه نقشی مهم و کلیدی دارند. اگر تا دیروز بسیاری از امور و برنامهها، کار بود، در زمانه فعلی به معنای واقعی کلمه، جهاد است. جهادی برای غلبه بر خباثتهای دشمن و ساخت ایران قویتر.
ما چه میدانستیم در دلشان چه گذشته. ما چه میدانیم در جانشان چه غوغایی است. ما تماشاگرهای عجیبترین دوران تاریخ بودیم. عکس شهدایشان را چسبانده بودند به سینه و هر بار مشتهایشان را گره میکردند به سمت آسمان و چشم میدوختند به قامت ایستاده آقا.
بیشتر از آن که صورت آدمها پیدا باشد قاب عکسها قد بلند کرده بودند. انبوه و پر تعداد. انگار آن قابها کارنامه آدمها بود؛ گزارش انتخابهایشان. همسر شهید طیبزمانی زیر عکس توی دستش نوشته بود: «شهیدم تقدیم به رهبرم». این یکی از رمزهای شهادت بود که پیش چشمم گشوده بود...
ساختار نظامی و دفاعی ایران بر مبنای راهبرد امنیت درونزا تعریف شده است. تأمین امنیت - چه در سطوح نرمافزاری چه در سطوح سختافزاری - نباید به چیزی بیرون از مرزهای ایران متّکی باشد. دفاع و امنیت هر دو باید توسط قابلیتهای درونی ایران تأمین شوند؛ یعنی وابستگی ممنوع! این راهبرد اما بهمعنای نفی استفاده از تواناییهای نرمافزاری و سختافزاری خارجی در سطوح تاکتیکی نیست.
پیام اصلی بیانات امروز یک چیز بود: شهادتها و عزاها نهتنها باعث توقف نخواهند شد، بلکه موتور پیشبرنده ما خواهند بود. همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند، «حرکت ادامه دارد»؛ و این پیام، پاسخی است روشن به هر محاسبهای که بهدنبال توقف ایران است.
خرده روایتهایی از شهدایی که با بر زمین ریخته شدن خونشان، هر چند پر بها و سخت اما روحی دوباره در پیکر ما دمیده شد و ما با همهی کثرتمان به وحدت رسیدیم.
خردهروایتهایی از شهدایی که در جنگ تحمیلی اخیر، آیههای فتح و پیروزی شدند؛ برگرفته از گپوگفت راوی رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با خانوادههای شهدای جنگ تحمیلی اخیر در حاشیه مراسم بزرگداشت چهلم این شهیدان در حسینیه امام خمینی.
مردمی باانگیزه دشمن را از نظر روانی تضعیف میکنند و عزم شکستناپذیرشان باعث عقبنشینی دشمن میشود. اگرچه قدرت آفندی ایران در حوزهی موشکی نقشی مستقیم و بینظیر در مهار تجاوز دشمن صهیونیستی داشت، امّا آنچه این توان نظامی و فیزیکی را تکمیل کرد عزم ملّی و نحوهی مواجههی مردم با دشمن متجاوز بود.
به موازات آنکه دلسوزان و ایران دوستان به دنبال عزت و آبروی کشور هستند، دشمنان کشور میخواهند این عزت و آبرو را با هر روشی لکهدار کنند؛ ارائه تصویر ضعیف از ایران، القای ناکارآمدی نظام، تهمت و لجنپراکنی علیه مسئولان کشور و دامنزدن به شکافها و اختلاف سلیقهها و نظرهای سیاسی و اجتماعی از جمله محورهای این تلاش خبیثانه است.
با مراجعه به مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، متوجه میشویم که آیتالله خامنهای نقشی مشابه شهید بهشتی در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی داشتهاند. شهید بهشتی نیز در آن مجلس، نائبرئیس بود اما درعمل، ادارهی جلسات برعهدهی وی بود و او در تصویب و شکلدهی به بسیاری از اصول مهم قانون اساسی ازجمله اصل ولایت فقیه نقش داشت. آیتالله خامنهای نیز هرچند برخلاف شهید بهشتی، رئیس جلسات شورای بازنگری نبود، اما در عمل در توضیح و تبیین و شکلدهی به بسیاری از اصول قانون اساسی نقش مؤثری داشته است.
دشمنان ایران تصور میکنند دانش هستهای ایران با بمباران چند مکان و ترور چند دانشمند از بین میرود اما این دانش چنان بومی و درونی شده است که نابود کردن آن عملاً غیرممکن است و بسیاری از تحلیلگران غربی نیز به این موضوع اذعان دارند. ایرانی که تا پیش از انقلاب تقریباً برای هر چیز ریز و درشتی وابسته به بیگانه بود، امروز از نظر علم و فناوری چنان پیش رفته که دشمنان خود را تا سرحدّ جنون، نگران کرده است.
میتوان گفت که مهمترین عامل تعیینکننده در وقوع یا عدم وقوع جنگ بعدی، عاملِ انسجام اجتماعی خواهد بود. این پیوند عمیق میان مردم و حاکمیت، و بهطور خاص با رهبر معظم انقلاب، مهمترین عامل بازدارنده ماست؛ حتی مهمتر از مولفههای سختافزاری قدرت.
دشمنی که گمان میکرد با ترور و جنایت میتواند به اهداف پلید خود دست یابد و اینبار نیز خیال میکند با فشار و تهدید میتواند شکست خود را جبران کند، باید بداند که «هر دو حرکت نظامی و علمی شتابندهتر از گذشته به سمت افقهای بلند پیش خواهد رفت»، و این یعنی جمهوری اسلامی ایران نه در حوزه هستهای، تن به باجخواهی غرب میدهد و نه در حوزه فناوری های دفاعی و برد موشکهایش کوتاه میآید.
این اربعین مردانی است که عمری مجاهدت کردند تا این کشور و ملت در برابر چنین دشمنان خبیث و جنایتکاری، سربلند باشند. حتی اگر این سربلندی به قیمت خون آن مردان باشد که شهادت آرزوی دیرینه آنان بود. و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر...
دشمنان ایران، با دههها تبلیغات، میلیاردها دلار هزینه و تلاش انبوهی از نخبگان رسانهای و فکری تلاش کردند تا این پیام دروغین و کاملاً وارونه را به مردم ایران مخابره و القا کنند که ما با شما مردم دشمنی و خصومت نداریم و حتی خیرخواه نیز هستیم و آنکه طرف حساب ماست و با آن میجنگیم حاکمیت سیاسی ایران است. آنچه سالها با فریب و نیرنگ، موذیانه رشته بودند، با یک حماقت تاریخی پنبه شد.
آنچه ما در جلوههایی چون فرماندهان شهید سپاه یا ارتش بعد از انقلاب میبینیم، محصول تربیت صرف نهادی نیست، بلکه میوه درختی است که ریشه در خاک اجتماعی ایران دارد. فرماندهان و نیروهای مسلح ما سرریز و خروجی این نیروی عظیم هستند نه اینکه استثنائاتی از یک جامعه باشند.
اعتماد به نفس ملی، امری تصادفی یا خلقالساعه نیست؛ بلکه محصول یک مبارزه تاریخی، بازتعریف مفاهیم بنیادین قدرت و احیای سرمایههای اجتماعی و اعتقادی است. ایران امروز با سرمایهای به نام خودباوری ملی در حال پیشبرد اهداف راهبردی خود است.
اگر این کتاب را دستتان بگیرید یک مرور تقریباً مفصل به زندگی ۶۳ ساله حاج قاسم انداختهاید. هیچ کتاب دیگری در بازار کتاب به اندازه «قاسم» کامل و جامع نیست.
سیام تیرماه، سالروز شهادت شهید عباس دوران است. این خلبان نیروی هوایی، با عملیات جسورانه در قلب بغداد در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۱ با وارد آوردن ضربهای مهلک به دشمن بعثی باعث لغو کنفرانس عدم تعهد در بغداد شد. شهید دوران، نماد ایمان، شجاعت و عشق به میهن بود. کتاب «بمبی در کابین» روایتی از این حماسهی بزرگ است.
آنچه ملت ایران با آن روبهرو شد، ترکیبی بود از عملیات نظامی، سایبری، روانی، و هدفگیری مراکز غیرنظامی؛ از هلالاحمر و پلیس تا مناطق شهری. در کنار آن، تلاش برای حذف سران کشور نیز جریان داشت. هدف، فقط بمباران فردو و نطنز نبود؛ فروپاشی روانی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران بود.
یکی از اهداف کلیدی رژیم صهیونیستی در حملات اخیر به خاک سوریه، بازآرایی ساختار سیاسی و نظامی منطقه غرب آسیا به سود منافع راهبردی خود است. ایدهای که تحت عنوان «خاورمیانه نوین» از سوی چهرههایی چون بنیامین نتانیاهو و یسرائیل کاتس مطرح شده است.
آنچه نتانیاهو میخواهد، جبران ناکامی نظامی از طریق فشار دیپلماتیک و رسانهای است. وقتی در میدان جنگ نمیتوانند توان موشکی ایران را مهار کنند، تلاش میکنند آن را در میدان سیاست خنثی کنند. اما این همان خطایی است که پیشینیان او بارها مرتکب شدهاند: نادیدهگرفتن انگیزه، اراده و توانمندی یک ملت که امنیت خود را محصول وابستگی نمیداند.
پاسخهای موشکی ایران در نیمهی دوّم جنگ، با الهام از تجربیاتی که در نیمهی اوّل به دست آورده بود، کشندهتر، قویتر و با نرخ اصابت بالاتر انجام میگرفت. این افزایش کیفی حملات در حالی شکل گرفت که شلّیکهای ایران از نظر کمّی در نیمهی دوّم جنگ، بهوضوح نسبت به نیمهی اوّل جنگ کاهش پیدا کرده بود.
منطق رفتار پساجنگِ ایران همان منطق روزهای جنگ است. اگر در دوران جنگ، ابزار مقاومت در برابر تحمیل و زور، ابزار و توان نظامی بود حالا در دوران پسا جنگ هم ایده نه به تحمیل و زور دنبال میشود اما در میدان و با ابزار دیگری. در این چارچوب سخن گفتن از اینکه ایران در ادامه از جنگ بعدی شانه خالی خواهد کرد یا در دیپلماسی ضعیف ظاهر خواهد شد یک منطق غلط و انحرافی است.
«انسجام ملی» بهمثابه معیار ارزیابی کنشها در فضای عمومی است. به این ترتیب هر نوع موضعگیری، انتقاد، تحلیل یا بیان رسانهای، باید در نسبتسنجی با این اصل مورد ارزیابی قرار گیرد. در این رهیافت، تقدم ملاحظات راهبردی و صیانت از ساختار همبستگی اجتماعی بر هرگونه بیان فردی یا جمعی ـ ولو با نیت خیر و صادقانه ـ یک ضرورت عقلانی و مبتنی بر منافع ملی تلقی میشود.
خود خدا بود که این نقشهی آمریکایی-صهیونیِ را باطل کرد. همان خدایی که پیش از این لشکر شیطان را در صحرای طبس زمینگیر کرده بود و خرمشهر را هم آزاد. مردمِ پشتگرم به وعدهی خدا هم، مجرای اعمال ارادهی او بودند. مردمی که در برابر زور و ظلم دلشان گرم است به وعدهی خدا.
دیگر نه فاصله جغرافیایی، نه قدرت رسانهای و نه بازدارندگی کلاسیک ایالات متحده، مانع اقدام مستقیم ایران علیه منافع نظامی آمریکا در منطقه نخواهد بود. و از این مهمتر، حمله صورتگرفته نه نمادین، بلکه دقیق، مؤثر و در نقاط حساسی از شبکه فرماندهی، ارتباطی و عملیاتی این پایگاه انجام شد.
«شبّات» واژهای عبری است به معنی «شنبه» و این روز در یهودیت از جایگاه و احترام ویژهای برخوردار است. طوفانالاقصی، نقطهی عطفی در تاریخ جنگ بین اسرائیل و فلسطین است. از صبح شنبه ۷ اکتبر، توجه جهانیان به سرزمینی معطوف شد که حتی بر سر نامش نیز توافقی وجود ندارد.
نگاه مجددی به تصاویر اندکی که از سانسور چندلایهی اسرائیل عبور کرده است نشان میدهد که چرا نتانیاهو به پریشانگویی درباره ایجاد محدودیت برای برنامه موشکی ایران افتاده است؛ او راه حل خلاصی از این جهنم را فقط تسلیم ایران و پایان برنامه موشکیاش میداند. اما شتر در خواب بیند پنبهدانه...
در کنار جنگ روانی، عنصر جنگ روایی نیز پررنگ است. روایتسازی، جای سلاح را میگیرد. گالانت، یا تیم نویسندگان پشت نامه، از روایت برای بازتعریف موقعیت استفاده میکنند. اسرائیل، پس از شکست در نبردهای اخیر -از جمله عملیات «طوفان الاقصی» و جنگ ۱۲ روزه- اکنون به جای استفاده از زرادخانه واقعی، به جنگ شناختی و روایتمحور روی آورده است.
دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران در برابر تمام دنیای غرب وحشی و باند نیابتی و جنایتکار آن در منطقه، مملو از صفحات درخشان و روایتهای افتخارآمیزی است که ماجرای شهید احسان قاسمی و خانوادهاش تنها یکی از آنهاست.
مردم ایران هرگز میان «عاشورا» و «ایران» مرزی نکشیدند. این سرزمین را ظرفی برای ایمان و آرمانهای عدالتخواهانهی خود میدانند؛ سرزمینی که هم خانهی نیاکانشان است، هم مهد ایمانشان. همین پیوند است که هر روز، ملت ایران را به خلق صحنهای تازه از عزت و شکوه فرامیخواند.
کوفیانی که در رکاب حسین علیهالسلام خونشان را با خون مقدس حضرت مخلوط کردند، بیشتر از هر شهر دیگری سهم داشتند. حتی در این شرایط، آن اندک دیندارانِ کوفی در کاروان نورانی حسین بن علی علیهالسلام تعداد قابل توجهی داشتند. نه کوفیان آنچنان آدمهای عجیب و غریبی بودهاند، نه عراقیها لزوماً از نظر تاریخی خیانتکار هستند، نه ما دوستداران امام حسین علیهالسلام و امام علی علیهالسلام، آن اندازه منزّه و دور از خطا و لغزش هستیم...
«پاریس پاریس» صرفاً یک داستان تاریخی از یک برهه زمانی خاص نیست. نویسنده از دل تاریخ و پس از ماجرای مسجد گوهرشاد، مختصات فکری جامعه پیشین را به جامعه فعلی گره میزند و بین کنشهای فردی و کنشهای جمعی این دو جامعه انطباق برقرار میکند.
جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او. این یک توزیع حکیمانه وظایف الهی است. زن، معارف و معلوماتی را که با عقل خود به دست آورده، با ظرافت و زیبایی آشکار میسازد. مرد نیز وظیفه دارد احساسات و عواطف زیبا را در صلابت و پایداری عقل جلوهگر کند تا قوام خانواده و جامعه محقق شود.
برای همه مشخّص شد که دشمن جنایتکار فقط زبان قدرت و اتّحاد ما را میفهمد؛ اگر نبود موشکهای ایرانی ــ که حاصل مجاهدتهای شهیدان طهرانیمقدّم و حاجیزاده و هزاران نیروی گمنام و فداکار است ــ دشمنان جلوی چشم همهی دنیا همان کاری را با ایران میکردند که با غزّهی مظلوم کردند. بنابراین، روایت «مظلومیّت» نباید از روایت «اقتدار» منفک شود.
علت ایستادگی سریع و برگشتن ایران از لبه پرتگاه، بیش و پیش از هر چیز، به رهبری حکیمانه و قاطع حضرت آیتالله خامنهای بازمیگردد؛ رهبری که در همان ساعات نخست، پیام مقتدرانهای صادر کرد که نهتنها خبری از مرثیه و اندوه در آن نبود، بلکه لبریز از اراده و وعده پاسخ سخت بود.
در روایت جنگ تحمیلی، روایت «مظلومیّت» باید توأمان با روایت «اقتدار» باشد. این جنگ پُر از صحنههای اقتدار ملّت ایران و جمهوری اسلامی است؛ از اقتدار نظامی گرفته تا اقتدار اجتماعی. آنچه دشمن را به عقب راند و از روز چهارم جنگ باعث شد با توسّل به واسطههای گوناگون برای توقّف جنگ التماس کند، پاسخهای کوبندهی ما به سرزمینهای اشغالی در قالب ۲۲ موج عملیّات وعدهی صادق سه در کنار انسجام ملّی و شکست قطعی پروژهی براندازی بود.
دشمن، با بزرگنمایی تهدید جنگی، سعی در شرطیکردن جامعه ایران دارد. هدفش القای این ادعاست که «سرنوشت ایران در دستان ماست»؛ برخوردی فرعونی که در ادبیات و مواضع ترامپ کاملاً مشهود است. اما تجربه میگوید همانقدر که غفلت نسبت به تهدید خطرناک است، بزرگنمایی آن نیز میتواند آسیبزا باشد. ملت ایران نه با هیجان دروغین جنگ، که با بصیرت امنیتی میتواند دشمن را خلع سلاح کند.
خندههای محمدحیدر دل همهمان را برده بود. بیشتر از اینکه دنبال اگر و مگر جنگ باشیم تمام حواسمان به شیرینکاریهای او بود. طوری دست و پا میزد و از نور چراغ مخصوص فیلمبرداری ذوق میکرد که وقتی مادرش گفت: پسرم فدای رهبر، یک لحظه دلم لرزید و بغض کردم.
رهبر انقلاب در سالهای اخیر بارها تصریح کردهاند که یکی از مهمترین وظایف آموزش و پرورش، پرورش نسلی است که به ایرانی بودن خود افتخار کند، زبان و فرهنگ خود را بشناسد، و پرچم ملیاش را عزیز بدارد. این ملیت اصیل، نه یک شعار ویترینی، بلکه موتور محرک پیشرفت کشور است
دشمنان ایران کوشیدند با راهاندازی یک عملیات روانی گسترده و بسیار سنگین، مردم ایران را درباره شکست خود در حمله به ایران و نقش فرمانده کل قوا در تحمیل این شکست، دچار تردید و شبهه کنند. حضور رهبر انقلاب در مراسم دیشب همچون عصای موسی علیهالسلام، بساط این سیرک رسانهای و عملیات روانی را جمع کرد و یک بار دیگر آنان را دچار فروپاشی کرد.
کشوردوستترین ایرانی، مجلس عزای امام حسین علیهالسلام را برگزار کرده! خودش را به مجلس رسانده و طلب نوحه «ای ایران» میکند. یحتمل از این به بعد این نوحه در کنار دَمهای چندصدساله ما وارد دم و دستگاه امام حسین علیهالسلام میشود.
به دنبال سوژه بودم که یکباره یک نفر جلوی من ایستاد و با بغض گفت: «دیدید؟ دیدید؟ آقا اومده بود... من فداش بشم الهی...» همین یک جمله برای به خودم آمدن از سردرگمی این میزان شعف و ذوق عزادارها در شب عاشورا کافی بود! جستوجویی کردم و کمتر از چند دقیقه فیلم ورود آقا منتشر شد و پشتبندش بازارسالهای همان فیلم از طرف دوستان.
رهبر انقلاب به حسینیه امام میآیند، مقتدر و استوار، آنقدر که حتی در ۸۶ سالگی عصا هم به دست نگرفتهاند! حسینیه بلافاصله غوغا میشود، نه از دهها بمب چندتنی آمریکا و اسرائیل، بلکه از فریاد «حیدر حیدر» هزاران عزادار حسینی که از حضور حماسی و شجاعانه رهبرشان، شور و شعفی شگفت در شریانهای وجودشان شعله گرفته است.
شب عاشورا در حسینیه امام خمینی(ره) که این روزها علاوه بر بیرقهای سیاه محرمو کتیبهها، مزین به پرچم سه رنگ خوش رنگ ایران عزیز است، خواستهاند برای وطن بخوانند! یعنی تعبیر همان روایت «حب الوطن من الایمان»، یعنی ایرانیترین رهبر، یعنی مقتدرترین مظلوم، یعنی وطندوستترین عالِم دینی. رهبری که این روزها از همه چیز باخبر است و حتی این مداحی را هم شنیده و پسندیده...
این ماجرا، ترکیب و تبلور مظلومیت و حماسه بود. همان چیزی که در کربلا اوج آن رخ داد. در ایران عاشورایی نیز، اگر چه مظلومیت های فراوانی -از شهادت کودکان و زنان مظلوم گرفته تا صحنه دلخراش حمله به مردم پشت چراغ قرمز در تجریش- رخ داد اما به موازات آن حماسههای بزرگی نیز آفریده شد.
در میانهی تهدیدهای دشمن صهیونیستی و در حالی که تلاش میشد تا جنگ رسانهای ضمیمهی جنگ نظامی شود، رهبر انقلاب اسلامی در صلابت و سلامت وارد حسینیهی امام خمینی(ره) شدند تا در کنار مردم به عزاداری بپردازند. شوق مردم پایانی نداشت و شعارها به دنبال هم سر داده میشدند: «ابوالفضل علمدار، خامنهای نگهدار»
حسینیه دیگر فقط جای سوگ نیست؛ شدهاست حریم افتخار، حریم دلتنگیهایی که حالا با اشکِ شوق شسته میشوند. اشکِ حسین، با اشکِ وطن، یکی میشود. صدای گریه، صدای ایمان است، صدای دلدادگی به مردی که در میانهی آتش، با لبخند آمده تا به ما بگوید: “من کنار شمایم، تا آخرین نفس.”
میگفت در همسایگی مادرم، دانشمندی را زدند تازه فهمیدیم دشمن چه وحشتی از قدرتمندی ما دارد... البته ما نمیدانستیم او نخبه هوش مصنوعیست. مادر وقتی به دیدار خانوادهاش رفته بود از دیدن یکی از بچههای شهید که از بچههای مهربان سندرم داون بود، خیلی به هم ریخته بود. برای بچهها درک و تحمل شرایط خیلی سختتر است.
این فیلم کوتاه سند دیگری بر توحش رژیم صهیونیستی شد و نشان داد ادعای مضحک این رژیم مبنی بر آنکه با مردم عادی کار ندارد، چقدر با واقعیت تطابق دارد. نکته جالب و قابل تأمل آنکه سربازان سایبری این رژیم در فضای مجازی فعالشده و در حال تشکیک و حتی توجیه این ماجرا هستند.
مراسم عزاداری ایام محرم امسال نیز همچون سالهای گذشته در حسینیه حضرت امام خمینی(ره) برگزار شد. مراسمی که حدود چهار دهه قدمت دارد. امسال این روضه پیشانی جنگ ترکیبی ما با دشمنی است که از هیچ خباثت و شرارتی در جنگ فروگذار نیست و از رسانه نیز بهعنوان ابزار تکمیل خشونتش بیشترین بهره را میگیرد.
از همه شهرها آمدهاند. از شیراز، گیلان، سبزوار، کرمان، قم، شاهرود، شمال و جنوب و شرق و غرب تهران. همه شکل آدمی هستند. فرمانده بسیج، معلم، استاد دانشگاه، خانهدار، محصل، روحانی، فعال اجتماعی و فضای مجازی. از همه سنین هستند. پیر، جوان، کودک و نوجوان. دستهدسته از دو سوی خیابان میآیند. بعضی خانوادگی و بعضی با گروه دوستان.
به خدا گفتم مگر خودت در قران نگفتهای که یک جمع کوچک با کیفیت میتواند بر حجم بزرگی از دشمن پیروز شود؟ بیا برایت یک جمع متراکم با کیفیت پیدا کردهام! این حجم از توکل و امید و شهادتطلبی را کجا میخواهی پیدا کنی! دو قطره اشک هم ضمیمه کردم که راضی شود با همین جمع کار صهیونیست را تمام کند...
غرب، با ذهنیت سکولار و تجربهی تاریخی پسارنسانسی خود، نمیتواند این پیوند دینی و سیاسی را درک کند. از نگاه آنها، سیاست و دین دو ساحت جداگانهاند؛ یکی در عرصه قدرت، دیگری در کنج عبادتگاه. اما در سنت اسلامی، بهویژه در منظومهی ولایت فقیه، این دو وجه از یک حقیقتاند. رهبری سیاسی، بدون پشتوانهی دینی، طاغوت است؛ و رهبری دینی، در غیاب مسئولیت سیاسی، ناقص.
رژیم اسرائیل بهخوبی میداند که ایرانِ مستقل و قدرتمند، خواه جمهوری اسلامی باشد یا هر نظام سیاسی دیگری که داعیه استقلال و رشد بومی داشته باشد، نظم برتری کیفی صهیونیستها را برهم خواهد زد. از این رو، سیاست اصلی، تضعیف و در نهایت تجزیه دولتملتهای بزرگ منطقه است؛ همانگونه که در سوریه دنبال شد و در مصر، با فرسایش ساختاری پیش رفت.
سهگانه انگلیس، آلمان و فرانسه که همواره خود را داعیهدار عقلانیت و حقوق بینالملل معرفی میکنند، در عمل نشان دادند همان نقشی را ایفا میکنند که استعمار قدیم در قرنهای ۱۸ و ۱۹ بر عهده داشت: پشتیبانی از قلدری آشکار برای تضمین برتری تمدن غرب.
با گذشت چند روز از آتشبس موقت و توقف موقت درگیریهای نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، بسیاری گمان میکنند دورهای از آرامش فرارسیده است. اما واقعیت این است که این آرامش صرفاً غبارِ پنهانکننده نبردی دیگر است؛ نبردی که در جبهه رسانه و افکار عمومی جریان دارد و اتفاقاً میتواند بیش از گلوله و موشک، مسیر تحولات را رقم بزند.
صحنههای امروز یکبار دیگر این حقیقت ساده و عمیق را عیان کرد: اگر تابوتی کوچک بر دوش یک ملت تشییع شود، خون کودک هم میتواند همان کارکرد خون قهرمانان را داشته باشد؛ پیوند مردم و سربازان را محکمتر کند و سرمایه اجتماعی یک ملت را بیافزاید...
این نبرد، صرفاً جنگی موشکی نبود، بلکه جنگی ترکیبی بود که همزمان در حوزه رسانه، دیپلماسی و افکار عمومی جریان داشت. رسانههای غربی با سانسور پاسخهای ایران و تحریف روایتها، سعی کردند افکار جهانی را علیه ایران مدیریت کنند. در شورای امنیت سازمان ملل نیز کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه آشکارا از حملات به ایران دفاع و سعی کردند به تجاوز مشروعیت ببخشند.
این عزت و استقلال و قدرت است که دشمن را تا سرحد جنون دیوانه کرده است. اگر مثل دوره پهلوی ایران تسلیم و مطیع اجنبی باشد، فعالیت هستهای برایش مشکلی ندارد و کمکش هم میکنند اما اگر مستقل باشد، همان فعالیت میشود دستاویزی برای هیاهو، و ادعا میکنند اصلاً انرژی هستهای به کار ایران نمیآید!
دشمن شاید با سانسور گسترده حجم خرابیها و تلفات خود اجازه ندهد دنیا بداند دقیقا چه برسرش آمده اما خود عمق ضربات ایران را خوب میداند. ضرباتی که به قول یک روزنامه صهیونیستی، صحنههایی آخرالزمانی را در شهرهای سرزمینهای اشغالی رقم زدند، صحنههایی که مشابه آن را جهان در غزه دیده بود.
رژیم صهیونیستی، علیرغم تمام هیاهوهای رسانهایاش، به اهداف راهبردی خود نرسید. البته که این نبرد تمام نشده و باید کاملاً هوشیار بود، چرا که ملت ایران با دشمنی فریبکار روبرو است.
یکی از ویژگیهای این نوع صلح آن است که هیچ خط قرمزی برای خواستههای دشمن قابل ترسیم نیست. وقتی کشوری به صلح تحمیلی تن میدهد، در واقع بهنوعی چراغ سبز نشان میدهد که آماده است خواستههای بعدی دشمن را نیز بپذیرد. با هر عقبنشینی، قدمی دیگر برای پیشروی دشمن باز میشود و این مسیر، مسیری بیانتهاست.
این انسجام، ریشهای عمیق دارد. ریشه در فرهنگی دارد که به جای فردمحوری، جمعباوری را ترویج میدهد. در ملتی که در شب بمباران، به مسجد میرفت نه فقط برای پناه بردن به خدا، بلکه برای پناه بردن به یکدیگر. این یاری رساندن به همدیگر و قوت قلب بودن برای هم، یک عامل ناشناخته برای تحلیلگران غربی است
رژیم نیابتی اسرائیل قرار بود قطب سیاسی و نظامی و اطّلاعاتی و اقتصادی و حتّی ژئوپلتیکی آمریکا در غرب آسیا شود؛ امّا طوفانالاقصیٰ و مقاومت در فلسطین و لبنان و یمن و ایران، تا اطّلاع ثانوی همهی این برنامهها را به هم ریخته. دعوا بر سر دو نوع نظم است: نظمی طبیعی که میخواهد از بین کشورها و جوامع بومی منطقه بجوشد، با نظمی تحمیلی که آمریکاییها میخواهند...
قیام جنگل از سال ۱۲۹۳ آغاز و تا ۱۳۰۰ ادامه یافت. در طول این هفت سال، میرزا کوچکخان موفق شد بیش از ۱۲ هزار چریک مسلح را تربیت کند و سراسر سرزمین شمالی ایران را تحت پوشش این انقلاب قرار دهد. جنبش جنگل با طولانیترین دوره زمانی در تاریخ مبارزات مسلحانه ضداستعماری ایران شناخته میشود.
معلمها گروهگروه میآیند. بعضی همکارهایم از مدارس مختلف را میبینم. آنقدر شگفتزده با هم سلاموعلیک میکنیم انگار مدتهاست همدیگر را ندیدهایم. میدانم بهخاطر اینجاست؛ از اینکه او هم انتخاب شده و حالا در این مهمانی حاضر است خوشحالیم بیشتر. بعضی چفیه فلسطینی سر کردهاند و برخی دیگر از چفیههای دفاع مقدس، روی شانه انداختهاند.
نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی با مشارکت نمایندگان اعضای سراسر کشور در اردیبهشت ۱۳۶۲ تشکیل شد. آیتالله خامنهای در آخرین روز نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی، از تحقق این امر ابراز سرور کردند و گفتند: «انشاءالله با تشکیل شورای مرکزی جدید حزب با نفس جدیدی که از اجتماع شما پیدا کرده است، خون جدیدی خواهد یافت و حرکت تازهای را آغاز خواهد کرد.»
«وقتی دادمان از دنیا رفت، کسانی از دوستان ما که با خانواده ایشان مرتبطند، گفتند دادمان در خانه گفته بود که فلانی به من گفت دو ساله پل را بسازید؛ اما من آن را یکساله تمام میکنم! همت آن مرد، اینگونه بود. ببینید انسان از فقدان چنین آدمهایی چقدر میسوزد. او میتوانست این کار را بکند.»
به نیروی خدادادی عقل فکر میکنم که زیر سایهسار آموزش صحیح به فعلیت میرسد و انسان را به سرمنزل مقصود میرساند و به معلمان سرزمینم که قدمهایشان را کنار نیمکتهای مدرسه، محکمتر از پیش برمیدارند و امید به ساختن نسلی افتخارآفرین، بیشتر از قبل، روی نگاه و کنج قلبهایشان شکفته است.
پشت موتور به آدمهای خیابان نگاه میکنم و دلم میخواهد تک تکشان را صدا کنم و بگویم من پیش مردی بودم که در میان دلمشغولیهای سیاست و اقتصاد مملکت، نگران نقاشی و گرافیک و محتوای آموزشی کتاب بچههای شما بود. مردی که خودش فرمود آمدند پیش من و گفتند هزینههای آموزش و پرورش زیاد است و بخشهاییش را بدهیم به بخش خصوصی و من صراحتاً مخالفت کردم و گفتم نه...
حضرت امام خمینی(ره) ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ در حکمی آیتالله خامنهای را بعنوان نمایندهی خود در شورای عالی دفاع منصوب کردند.ایشان علاوه بر نماینده حضرت امام و مشاور ایشان، ضمن مشارکت فعال در مباحث و تصمیمات شورای عالی دفاع، معمولاً در پایان جلسه...
اسمم را به حاج خانمی که روی صندلی نشسته میگویم برای دعا و او دوباره تأکید میکند به کوری چشم دشمن میرود حج و همه را دعا میکند. آنقدر این چند وقت از برائت در حج خواندهام که ناخودآگاه حس میکنم چقدر این حاجخانمآینده درست مرزها را فهمیده. خوشا آن النگو که فروختی برای برائت از مشرکین حاج خانم!
نشان جمهوری اسلامی ایران را میتوان بیانیهای تصویری دانست؛ نمادی که در قالب یک فرم ساده، جهانبینی انقلاب اسلامی، رسالت سیاسی آن، و باورهای دینی و فرهنگی ملت ایران را در خود جای داده است. در این آرم، الله نه فقط کلمهای مقدس، بلکه مقصد حرکت انسان است.
جمعیت بلند شدند و حاشیهها رقم خوردند. شعارها. گریهها. لبخندها، ارادتها، موجها. برای روایتگر، ایستادن بهترین چیز است. آدمهای نشسته هیچ اتفاقی را رقم نمیزنند. من هم ایستادم و به نسبتم با جستوجوی توحید فکر کردم. چقدر دنبالش بودم؟ همینقدری که از سر اتفاق از رواقی سردرآورده و خواسته باشم بیشترش کنند؟
نکتهی قابل توجه در این بیانیه، فراخوان صریح امام (ره) به علمای اسلام و تمامی مسلمانان برای قیام عمومی بود. ایشان با هشدار نسبت به سکوت در برابر توطئههای ضد اسلامی، جامعه را به حرکت و ایستادگی فراخواندند. این اقدام امام خمینی (ره) بهعنوان آغازگر نهضتی عظیم در تاریخ ایران و جهان اسلام، همچنان در یاد و خاطرهها باقی مانده است.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ کشور ایران شخصیتی را از دست داد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، معلم، متفکر و دین شناسِ مؤمنِ بااخلاص و پُرکار بود. حضرت آیتالله خامنهای در توصیههای متعددی جوانان را دعوت به مطالعهی آثار این متفکر دینشناس کردهاند. اما یک سؤال: آثار شاخص شهید مطهری را چگونه بخوانیم؟ برای پاسخ به پرسش، گزارش بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR را بخوانید.
علامه مطهری، همداستان خراسانی خود را به دانشوری میشناخت و به مراتب فضیلت و اثرگذاری «استاد خامنهای» واقف بود. مطهری، جلسات درس و بحث آیتالله خامنهای در مشهد را مؤثر و سودمند میدانست و برای همین، وقتی که آگاه شد نیروهای امنیتی طاغوت جلسات مسجد کرامت را به تعطیلی کشاندهاند بهشدت متأسف شد...
تا وقتی مجله گلآقا را منتشر نکرده بودم، فکر میکردم که طنز از دست رفته است. چون فقط کسانی مینوشتند که سابقه داشتند و جوانها، نمود چندانی نداشتند. اما با انتشار مجله دیدیم که استعدادهای جوان و طنزنویسان بالقوه کم نیستند. مجله گلآقا به سرعت به یکی از پرمخاطبترین نشریات طنز ایران تبدیل شد و نسخههای ابتدایی آن نایاب میشد.
مگر کسی اهمیت میدهد که اینها چه گفتهاند؟ دستگاه دولتی ما در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند...
یک روز پس از شکست عملیات طبس، جیمی کارتر با حضور در تلویزیون، به جزئیات عملیات اشاره و سیاهه کشتهشدگان را اعلام کرد. او توضیح داد که هشت نظامی آمریکایی در حادثهای که به دلیل برخورد هوانوردها رخ داده، کشته شدند و جنازههایشان در بیابان باقی ماند.
برخورداری آیتالله خامنهای از منظومه فکری منسجم دینی، هنر ارتباط با جوانان و شناخت ایشان از نیروهای مسلح بواسطهی آشنایی با نظامیان انقلابی حتی از پیش از دوران انقلاب اسلامی باعث شد در مدت زمان کوتاهی اوضاع درهمریخته سپاه سروسامان بگیرد.
یکی دیگر از تبعات تصوّرات و فضاسازی غیرمنطقی دربارهی مذاکرات، معطّل ماندن کشور است. چنین فضایی مدیران کشور را دربارهی اقدامات و تصمیمات خود به سوی تردید و تعلّل سوق خواهد داد؛ تصمیماتی که باید گرفته شود و اقداماتی که باید انجام پذیرد، معطّل نتیجهی مذاکراتی پیچیده و پُرابهام خواهد شد و کشور را دچار نوعی قفلشدگی میکند.
خدمت آقا عرض کردم که من این کار را با این نیت شروع کردهام که یکی از پهلوانها و اسطورههای تاریخ اسلام، حضرت حمزه علیهالسلام را به تصویر بکشم. حضرت حمزه در کنار حضرت ابوطالب علیهمالسلام از بزرگترین و نزدیکترین همراهان و پشتیبانان رسولالله علیالخصوص در دوران محنت شعب ابیطالب بودند.
به بهانه سالگرد اعطای درجه سپهبدی به شهید صیاد شیرازی که فراتر از ابعاد برجسته نظامی، توفیقاتی الگوپذیر در سلوک داشت، بخش «تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR که با عنوان «درس و عبرت» فعالیت میکند، در گزارشی به بررسی اجمالی برخی مصادیق رفتاری و کاری شهید سپهبد علی صیادشیرازی میپردازد که نمونههایی اندک از «اخلاص» عملی این شهید را در تاریخ یه یادگار گذاشته است.
پیش از مراسم با یکی از سردارانِ محاسن و مو سپیده کرده درباره سابقه این دیدار صحبت میکردم. حسب روایت سردار، این جلسه حکم عیدانه فرمانده کل قوا و فرماندهان نظامی را دارد که از آغاز دوران رهبری آقا هر سال برگزار شده تا همین امسال و تا همین امروز بدون توقف ادامه داشته؛ یک عیدانه ۳۵ ساله.
اگرچه طرف آمریکایی میکوشد اینگونه وانمود کند که در این هماوردی دست برتر را دارد، امّا واقعیّت آن است که تا اینجای کار و در عمل، دست برتر با ایران است. این برتری فعلاً در سه مورد مشهود است: لزوم محدود بودن مذاکرات به پروندهی هستهای، محلّ مذاکرات، و بالاخره غیرمستقیم بودن مذاکرات.
اکنون به مناسبت ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ سالروز شهادت سید مرتضی آوینی (سید شهیدان اهل قلم)، محمدسعید یزدانپرست و روز هنر انقلاب اسلامی، بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR، در گزارشی اجمالی به به مسیر طی شده توسط شهید سیدمرتضی آوینی و تشکیل یک الگوی ماندگار برای روایتگری برگهای مهم تاریخ ملت ایران در زمانهی جنگ روایتها میپردازد.
از شهید آوینی در بازه زمانی حدودا ده سال کتابهایی منتشر شده است که تنها دو کتاب «فردایی دیگر» و جلد اول «آیینه جادو» در زمان حیات و زیر نظر خود وی چاپ شدند. مابقی آثار منتشره به سلیقه و انتخاب ناشران و دستهبندی مقالات هم بر همین اساس بوده است.
شیخ محمد خیابانی در ذهن خود ایجاد یک حکومت ملی را میپروراند و با الغای قرارداد وثوقالدوله آرام نمیگرفت. اگرچه ظاهرا قرارداد ۱۹۱۹ مسکوت ماند، اما همچنان سنگینی چکمههای استعمار بر گلوی ملت ایران حس میشد. استمرار قیام خیابانی باعث شد تا مشیرالدوله به دست مخبرالسلطنه، قلب قیام آزادیستان را هدف قرار داده و آن را از تپش بیاندازد.
...شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛... هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند...
سیدمرتضی آوینی تعبیر «جمهوری اسلامی» را بدیع و بیسابقه میداند و معتقد است این عبارت را بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آنسان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است.
رهبر معظم انقلاب درباره وی فرمودند که «مرحوم احمد آرام یکی از پیشروان و چیرهدستان فن ترجمه در کشور ما است و حق عظیم او در ارائه ترجمه متقن و امین، ستودنی است. فراتر از همه، ایمان عمیق و معرفت روشن آن مرحوم به مبانی دین مبین و انس و ارادت او به قرآن کریم و آثار پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) و صفا و وارستگی و رفتار مؤمنانهای است که به همه خدمات علمی و فرهنگی، روح و معنویت میبخشد و آن را ماندگار و مبارک میسازد.»
حوزهی علمیهی تحت زعامت او (آیتالله بروجردی)، پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهای درخشانی شد که به برکت آن در سالهای بعد، نهضت روحانیت پی ریخته شد و حرکتی که در اوج آن، انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی به رهبری مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(قدّساللَّه نفسهالزّکیّه) بود، سر برآورد...
...در ادامهی جلسه، حجتالاسلام موحدنژاد دقایقی به ارائهی گزارش در خصوص چگونگی رؤیتپذیری هلال ماه شوال میپردازد و همچنین حجتالاسلاموالمسلمین محمدیان معاون ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری جمعبندی گزارشهای واصله را بیان میکند...
سرمقاله تازهترین شماره خطحزبالله به مناسبت پیام تلویزیونی رهبر انقلاب اسلامی در آستانه راهپیمایی روز قدس، به این سؤال پرداخته است که چرا اهمیت روز قدس امسال از هرسال بیشتر است؟
بچّهها از کلاسهای درسشان میزدند و به جایش میآمدند مینشستند پای صحبتهای سیّد که منظومهای بود از همهی نیازهای روح عطشناکشان. سیّد یک روز تفسیر قرآن میگفت، یک روز نهجالبلاغه شرح میکرد، یک روز از مبانی نهضت اسلامی حرف میزد و یک روز از ظلم جبّاران و طاغوتیان. پیرمردهای مسجد هم محو صحبتهایش بودند.
پیش از مراسم حدس میزدم دیدار دانشجویان هم کم از جشن تکلیف نداشته باشد؛ البته به عبارت بهتر؛ دلم میخواست کم از جشن تکلیف دخترها نداشته باشد. بین آقا و دانشجوها از قدیم علقهی خاصی هست، هم آقا دانشجوها را دوست دارد و هم دانشجوها آقا را، حالا نه اینکه این محبت دو طرفه بین سایر اقشار نباشد، چرا هست؛ اما جوان دانشجو حسابش از همه جداست.
سعی میکنم حواسم را از شمارش معکوس آغاز دیدار پرت کنم. عقربهها میدوند و من در تعقیبشان، ناگزیر پشتسر گذاشتنِ با طمأنینهی خیابان دانشگاه و وصال شیرازی هستم. دانشگاه؛ عاملی که سبب ارجح وصال شیرین امروز است.
ایران به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در تولید واکسن، موفق شد به فناوریهای نوین و ساخت انواع واکسنها دست یابد و بر اساس گزارشهای بینالمللی، در میان ۱۰ کشور برتر جهان در تولید واکسنهای انسانی و دامپزشکی قرار گیرد. سازمان بهداشت جهانی نیز ایران را به عنوان رتبه اول منطقه در تولید واکسن معرفی کرده است.
نوبت محمّدرضا سهرابینژاد که میشود، آقا فیالمجلس میپرسند «شما قبلاً در این جلسه رباعی خوانده بودید؟» سهرابینژاد، یحتمل، خودش قفل کرده. پاسخ مثبت میدهد و با جمله بعدیاش، جمع هم دستهجمعی تعجب میکند: «هجده سال قبل بود آقا!» آقا از زیباییِ آن رباعی میگویند و اینکه هنوز در ذهنشان مانده. من دارم به اتّفاقاتی که در یک هفتهی اخیر برایم افتاده فکر میکنم و چیزهایی که یادم نمیآید...
امّا چرا مذاکره با آمریکا نهتنها کمکی به رفع تحریم نکرده، بلکه گره آن را کورتر میکند؟ دربارهی چرایی این گزاره ابتدا باید به نزدیکترین تجربه در این خصوص نگاه کرد: برجام؛ توافقی که قرار بود بر اساس آن، تحریمهای اقتصادی ایران در ازای محدودیّت شدید فعّالیّت صلحآمیز هستهای کشور رفع شود. این معامله اگرچه...
کسی چه میداند، شاید این سال که نوروزش با سالروزِ فتح مکه مصادف شده، همان سال فتحِ ما باشد. قرارِ نوروزیِ آقا و مردم به قاعده باید در جوار حرم امام هشتم برگزار شود اما تقارنِ رمضان و نوروز، این بخت را به حسینیهی امامخمینی(ره) داده که علاوهبر همهی روزهای سال، در نوروز هم مهماننوازی کند.
لطفا به منظور مشاهده بهتر سایت و مرور ایمن در اینترنت ، مرورگر خود را به نسخه بالاتر ارتقاء دهید
یا از دیگر مرورگرها استفاده کنید.