استقلال و آزادی از مفاهیم زیربنایی انقلاب ما به شمار میروند. استقلال و آزادی، در علوم سیاسی و حقوق اساسی، غالباً در معنای ظاهری خود به کار میروند؛ یعنی اینکه هیچ قدرت بیرونی بر یک ملت و حاکمیت آن تأثیر نگذارد، تصمیمگیریهایش کاملاً آزاد و مستقل باشد، تحت فشار بیگانگان نباشد و تمامیت ارضیاش حفظ شود.
در جنگ تحمیلی ۱۲روزه که در زمان کوتاهی مملو از صحنههای حماسی و پر از آرامش بود، آزمون وفاداری، هوشیاری و دشمنشناسی مردم ما رقم خورد. این صحنه، هم از یک جهت تمرینی برای موارد مشابه، هم تجلّی و بروز هویّت و ارادهی ملّی، و هم نمایش بیاعتمادی مردم نسبت به دشمن بود.
استقلالخواهی، جلوی استحاله شدن را می گیرد و نمی گذارد یک ملّتی به «خادم تمدنی دیگران» یا «سوژه منفعل و رام گفتمانهای آنها» تبدیل شود. در این چارچوب، انرژی هستهای صلحآمیز نیز، نماد استقلال علمی و فناورانه، استقلال راهبردی، و بستری برای توسعه فناوریهای کلیدی بدون وابستگی به کشورهای دیگر است.
زمانی که مداخلهی خارجی در قالب یک جنگ تمامعیار و تجاوز نظامی تجلی پیدا میکند، استقلالخواهی ایرانیان احیا و تقویت میشود. در جنگ ۱۲ روزه نیز دیدیم که ایرانیان برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و همهجانبهی خود در برابر تجاوز نظامی ایستادند. فارغ از همهی گرایشهای سیاسی و فکری، ایرانیان همانطور که در طول تاریخ نشان دادهاند، در برابر تجاوز بیگانه با حسّاسیت میایستند.
هرچند در عصر وابستگی متقابل باید پذیرفت که کشورها دارای مزیتهای نسبی متفاوتی هستند و ضرورتی ندارد هر کشور تمامی کالاها و محصولات را در داخل تولید کند، اما باید به این واقعیت نیز توجه کرد که سطح آسیبپذیری اقتصادی کشورها در این عصر، به جایگاه آنان در تقسیم کار جهانی بستگی مستقیم دارد و میتواند تأثیر تعیینکنندهای بر میزان استقلال واقعی آنها داشته باشد.
نشریه معتبری در خصوص سیاست خارجی به نام فارین پالیسی(foreign policy) نوشت که « مسئله این است که ایران زیر بلیط آمریکا و قدرتهای دیگر نمیرود و مسئله هستهای کاملاً بهانه است، مسئله این است که ایران با روحیه استقلال طلبی و اراده ملّی خود به کشورهای بزرگ باج نمیدهد.»
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تماماً بر شالودهی موازین شریعت اسلام و اصول بنیادین نهضت امام خمینی رحمهالله استوار است و در این میان، اصل اسلامی و انقلابیِ استقلال جایگاه برجستهای دارد تا جایی که میتوان روح استقلالطلبی را به صورت آشکار یا مستتر در همهی زوایای آن مشاهده کرد.
حفظ استقلال ملی در عصر هژمونی قدرت بیش از هر زمان دیگر، حیاتی است؛ زیرا تنها چنین استقلالی میتواند هویت تمدنی، امنیت فرهنگی و جایگاه بلندمدت کشورها را در نظم چندقطبی و رقابت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک آینده تثبیت نماید.
در جنگ ۱۲ روزه شاهد یک جنگ هیبریدی بودیم. این خود کمک میکند به یک فهم تازه و درک تازهای از استقلال. جنگ هیبریدی یعنی حملات ترکیبی پهپادی، سایبری، نیابتی، اقتصادی، فرهنگی و فنی. این نشان میدهد که ما باید فهم خودمان را از مفهوم استقلال هم هیبریدی کنیم.
جنگ ۱۲ روزه کودتای بینالمللی بر ضد انقلاب اسلامی بود که با کمک و هدایت آمریکا و از طریق رژیم صهیونیستی و عوامل داخلی و خارجی او شکل گرفت. در برابر این کودتا، رهبر انقلاب شجاعانه ایستادند و مردم هم به تبعیت از ایشان و با حس استقلال ملّی و روحیه ایراندوستی، همه در ذیل پرچم جمهوری اسلامی ایران تحت رهبری ایشان گرد هم جمع شدند.
این همه کشور بیاثر در دنیا وجود دارد. خب، چرا جمهوری اسلامی ایران؟ به همین دلیل است که جمهوری اسلامی، با همه ضعفها و مشکلاتی که اکنون با آن دست و پنجه نرم میکند، واقعیت امر این است که دارای یک سری خصایص و ویژگیهایی است که این ویژگیها او را برتر کردهاند. و این برتر بودن، اصلاً مطلوب نظام سلطه نیست.
اگر میخواهید صراط مستقیم را طی کنید و اگر میخواهید به سعادت دنیا و آخرت برسید، بایستی مستقل باشید و زیر بار قدرتهای ظالم و مستکبر و ستمگر نباشید. این همان نقطهای است که بین ملت ایران و دشمنان ملت ایران اختلاف ایجاد کرده است. اساس اختلاف اینجاست.
شعار محوری انقلاب اسلامی، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. استقلال به معنای رهایی کامل از استعمار غرب، شامل استقلال سیاسی، فرهنگی، نظامی، علمی و اجتماعی است. بعد از پیروزی انقلاب کاپیتولاسیون ملغی شد و مستشاران آمریکایی کشور را ترک کردند.