1368/06/22
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
اوّلاً از همهی برادران و خواهران که از شهرهاى مختلف کشور و از نقاط دوردست، این راهها را طى کردهاند و براى اظهار و اثبات وفادارى نسبت به انقلاب و اسلام تشریف آوردهاند، صمیمانه و قلباً تشکّر میکنم؛ مخصوصاً علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و خانوادههاى عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین و جوانان رزمندهی ارجمند و عزیز.مطلبى که باید همهی ما به آن توجّه بکنیم، این است که دفاع از انقلاب و تشخیص مصلحت انقلاب کارى است هم آسان و هم مشکل؛ با یک نظر آسان است، با یک نظر مشکل است؛ سهل و ممتنع است. آسان است چون فطرتهاى پاک عامّهی مردم هم آن را تشخیص میدهد. [اگر] شما نگاه کنید به جمعیّت عظیم مردم ایران، خواهید دید که از اوّلِ انقلاب تا امروز در همهی مسائل، تقریباً عامّهی مردم درست فکر کردند، درست تشخیص دادند، راه را خوب شناختند، شبهه و وسوسه و خدشهی در راه مستقیم در آنها به وجود نیامد یا زودگذر بود. لذا مثلاً در جنگ، عموم مردم -از شهرها و روستاها، قشرهاى مختلف، زنها، خانوادههاى گوناگون؛ مخصوصاً قشرهاى مستضعف و محروم، روستاییان، عشایر، کارگران کارخانهها و دیگران- هرچه در وسع و توانشان بود، براى جنگ انجام دادند. خب، این بدین معنا است که عامّهی مردم و متن جامعه، مصلحت انقلاب را تشخیص میدهند و درک میکنند. امّا از طرف دیگر تشخیص مصلحت انقلاب و دفاع از انقلاب، به نظر میرسد مشکل است؛ چون بعضى از خواص، بعضى از کسانى که ادّعا میکنند مسائل کشور را یا مسائل سیاسى را میشناسند، گاهى اشتباه میکنند، غلط میفهمند، کج تشخیص میدهند و بد عمل میکنند. کسانى که ادّعا میکردند مسائل سیاسى ایران را مثلاً از چهل سال پیش یا سى سال پیش بلد بودهاند، گاهى در مسائل واضحِ امروز درمیمانند. چیزى را که مردم بروشنى میفهمند، بعضى از این افرادِ بهاصطلاح صاحبنظر و فهیم، این چیز آسان را تشخیص نمیدهند. معلوم میشود مشکلاتى هم دارد، خیلى هم آسان نیست. [بهعنوان] مثال، در قضیّهی جنگ، مردم خوب فهمیدند چهکار دارند میکنند. هر کسى به صحنه نگاه میکرد، مطلب دستش میآمد. یک جنگى را دشمنان اسلام بر انقلاب تحمیل کردند؛ ریختند به مرزهاى ما، ویران کردند، آتش زدند، مردم غیرنظامى را در بیابانها اسیر گرفتند، فجایع آفریدند، شهرهاى ما را گرفتند؛ هر کسى با ذهن سالم وقتى نگاه کند، خواهد فهمید که اینجا وظیفه عبارت است از دفاع کردن و این دشمن را بر سر جاى خود نشاندن. چه کسى بود که با ذهن صحیح و سالم و بیغرض و بیمرض، به قضیّه نگاه کند و این را نفهمد؟ خب، معلوم است که اگر یک ملّتى از خودش دفاع نکند، لایق زندگى کردن نیست؛ لایق مستقل ماندن نیست؛ حتّى لایق ترحّم نیست. مردم ما خوب فهمیدند که باید بدون اعتماد و اتّکاء به تلاشهاى بهاصطلاح سیاسیاى که در سطح بینالمللى انجام میگرفت -و هیچکدام به نفع ملّت ایران نبود- و بدون اعتناى به آنها، خودشان مردانه آستینها را بالا بزنند، از لذّات کوچک زندگى بگذرند تا بتوانند سرنوشت خودشان را از دست دشمنان خودشان خارج کنند. لذا دیدید، خودتان بودید شما ملّت عزیز -جوانهایتان، میانسالهایتان، پیرمردهایتان، زنهایتان، حتّى نوجوانهایتان- که رفتید به میدان جنگ، پشتیبانى کردید، پول دادید، دعا کردید، شعار دادید، به نفع رزمندگان تظاهرات سیاسى راه انداختید، از رهبر بزرگوار و عالیقدر حمایت کردید و کارى کردید که نهفقط دشمن مجبور شد عقب بنشیند و دست از تجاوز بردارد، بلکه به دشمن درس سختى هم داده شد تا همه در دنیا بفهمند که ایران اسلامى آن لقمهاى نیست که بشود آن را براحتى فروداد، بشود دربارهی آن طبق میل جبّاران عالم عمل کرد. این را مردم ما خوب فهمیدند. در همان موقع شما میدیدید کسانى بودند که فریاد میکشیدند که جنگ چرا؟ ادامهی جنگ چرا؟ رفتن به جبهه چرا؟ اعتراض میکردند، شبنامه پخش میکردند؛ رادیوهاى خارجى هم حرف اینها را بزرگ میکردند، در همهی دنیا پخش میکردند؛ از دهها رادیو به گوش ملّت ما میرساندند تا شاید بتوانند عزم ملّت ما را سست کنند که البتّه نتوانستند؛ معلوم بود که نمیتوانند، ملّت بیدار بود. خب، چیزِ به این روشنى را که همهی مردم میفهمیدند،یک عدّهاى نمیفهمیدند. یک مثال دیگر عبارت است از همین مسئلهی سیاست خارجى جمهورى اسلامى و موضعگیرى ضدّاستکبارى نظام جمهورى اسلامى و مسئولین سیاست خارجى ما، که قرص و محکم ایستادهاند در مقابل زورگوییهاى آمریکا. مردم این را خوب میفهمند. مردم شعار «مرگ بر آمریکا» را هرگز از زبان خود نینداختند. در طول این چند سال، همیشه یک عدّه بهاصطلاح عقلا و مصلحتاندیشها پیدا شدند و مصلحتاندیشانه و بهاصطلاح عاقلانه، مردم را و مسئولین نظام را و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان را نصیحت کردند که شما چرا بیخود با آمریکا -که یک قدرتى است در دنیا- رزمآورى میکنید و مبارزه میکنید؟ چرا خودتان را با یک غول وحشتناکى به جنگ میاندازید؟ این هم از همان جاهایى است که مردم فهمیدند، امّا بعضى از خواص نفهمیدند. آنها خیال میکردند که جمهورى اسلامى بدون هیچ علّت و دلیلى اقدام کرده است به ایجاد دشمنى با یک غول پُرقدرت در سطح جهان؛ درحالیکه قضیّه این نبود. قضیّه این نیست. ما که جمهورى اسلامى باشیم، ما که ملّت ایران باشیم، ابتدائاً با هیچ کس دشمنى نکردیم. این همه کشورها در دنیا هستند که افکارشان با ما یکى نیست، ایدئولوژیشان با ما یکى نیست، سیاستهایشان با ما یکى نیست، منطقهی جغرافیاییشان با ما یکى نیست؛ ما با اینها حتّى رابطه داریم، معامله داریم، رفتوآمد داریم، همکارى در روابط دوجانبه و بینالمللى داریم. مسئلهی ما با آمریکا این نیست. مسئله، دو نکتهی اساسى دارد که اگر کسى به این دو نکته توجّه نکند، اشتباه خواهد کرد. نکتهی اوّل این است که ملّت ایران یک غاصب و زورگو و استثمارگر و متعرّض -یعنى سیاست آمریکا و دولت آمریکا- را از کشور خودشان بیرون کردند. مثل صاحبخانهاى که مدّتى را در غفلت و نادانى و کودکى گذرانده و سالها خانهی او، مستغلّات او، بهوسیلهی دیگرى مورد استفاده قرار گرفته؛ حالا این جوان نیرومند شده، بیدار شده، سر عقل آمده، مصالح خودش را فهمیده، میآید جلو میگوید شما در خانهی من چهکاره هستید؟ چرا شما در مِلک من هستید؟ بروید بیرون. هیچ غاصبى به زبان خوش بیرونبرو نیست. اگر غاصب بخواهد با زبان خوش برود بیرون، چرا غصب کند؛ غاصب را باید بیرون انداخت. ملّت ایران، غاصب را -یعنى سیاست آمریکا را، مستشار آمریکایى را، دولت آمریکا را، مزدوران آمریکا را- بِزور و با قدرت از داخل خانهی خودشان گرفتند و بیرون انداختند. معلوم است که این غاصب، کینهی این ملّت را و این انقلاب را و این دولت را همیشه در دل نگه خواهد داشت. اگر هم آمد، گفت اجازه بدهید ما با هم آشتى باشیم و بیاییم منتها دوستانه، معلوم است که قصد او باز هم دشمنى است، باز هم سوء استفاده است، باز هم استثمار است. دشمنى میان آمریکا و جمهورى اسلامى و اسلام و ملّت مبارز و انقلابى ما، اوّلاً ناشى از این است: او زخم خورده است؛ او از حضور در ایران استفادههاى سیاسى و اقتصادى و نظامى با هم میبرده؛ او در مرزهاى ما حضور داشت تا رقیب جهانىِ خودش را زیر نظر داشته باشد؛ این چیز کمى است؟ او از منابع ما استفاده میکرد، براى اینکه امکانات مالى خود و کمپانیهاى عظیم خودش را روزبهروز فربهتر کند؛ او در تمام قضایاى جهانى از دولت ایران بهعنوان یک نوچه، یک آلت دست استفاده میکرد؛ با اعراب بد بود، دولت ایران را جلو میانداخت؛ در اوپک (۲) میخواست اِعمال نفوذ کند، دولت ایران را جلو میانداخت؛ حلقهی امنیّتى میخواست دُور اسرائیل به وجود بیاورد، دولت ایران را مورد استفاده قرار میداد؛ یک آلت دست! آلت دست یعنى چه؟ همهی اینها را از دست داده. نکتهی دوّم این است که جمهورى اسلامى به این اکتفا نکرده است که آمریکا را از کشور خودش بیرون کند، یک کار بزرگترى کرده که این کار دوّم از کار اوّل بزرگتر است و آن این است که امیدى و نورى در دل یک میلیارد مسلمان به وجود آورده. این یعنى تهدید آمریکا در سطح زندگى یک میلیارد مسلمان. امروز دولت آمریکا به همان آسانى که در گذشته میتوانست در کشورهاى مسلمان اِعمال نفوذ کند، دیگر نمیتواند اعمال نفوذ کند؛ چون مسلمانهاى کشورهاى دیگر هم بیدار شدهاند. شنیدید شما، در یکى دو سال گذشته که در یکى از کشورهاى مسلمان، وقتى ناوگان آمریکایى آمد در بندرهاى آن کشور پهلو بگیرد -براى یک مسافرت معمولى، براى یک بازدید معمولى که کشتیها و ناوها معمولاً دارند؛ یک سیاحتْ علیالظّاهر، حالا باطنش را خدا میداند چهجورى بود- مسلمانان آن کشور تظاهرات کردند، گفتند کشتى آمریکایى باید در بنادر آن کشور حتّى پهلو نگیرد. (۳) امروز آمریکا در همهی دنیاى اسلام با این مشکلات مواجه است. ما این کار را نکردهایم، اسلام کرده. آنها البتّه راهِ کارشان این است که هر جا مسلمانى سر بلند کرد بگویند این عاملِ ایران است، این از طرف ایران حقوق میگیرد یا تحریک میشود. نه، ما کارى نداریم؛ ما زندگى مسلمانىِ خودمان را میکنیم. مسلمانها با حیات اسلام، امیدوار شدند، زنده شدند، از خواب بیدار شدند. ملّتها هویّت اسلامى خودشان را بتدریج دارند به دست میآورند و این براى آمریکا دردسر عظیمى است. این هم نکتهی دوّم و مایهی دوّم براى دشمنى؛ مسئله این است. آمریکا میخواهد انتقام بگیرد. مصمّم است که در مقابل این حادثهاى که براى یک دولت متجاوز و قلدر تلخ است، بِایستد. البتّه برادران و خواهران! بدانید اگر دولت آمریکا متجاوز نباشد، توسعهطلب نباشد، این دو نکتهاى که گفتم برایش تلخ نخواهد آمد. خیلى خب، شما یک کشورى هستید، یک دولتى هستید، کشور ثروتمندى هم هستید، پیشرفتهاى علمى فراوانى هم دارید، بنشینید سرِ جاى خودتان، در داخل چهارچوب کشورتان زندگى کنید؛ به آفریقا چهکار دارید؟ به آسیا چهکار دارید؟ به خاورمیانه چهکار دارید؟ به اقیانوس هند چهکار دارید؟ به آمریکاى لاتین چهکار دارید؟ به دولتهاى مترقّى چهکار دارید؟ خب، مثل بقیّهی کشورهاى دیگر، مشغول کار خودتان باشید. اگر آمریکاییها به حقّ خودشان قانع هستند -یک کشور بزرگى هستند و منابع طبیعى، نفت، کشاورزى، معدن، کارخانه، علم، پیشرفت، صنعت، همهچیز دارند- خب بنشینند زندگى کنند. ولى خب اینجور نیست؛ توسعهطلبند، میخواهند در همه جاى دنیا دستى داشته باشند، حضورى داشته باشند، استثمارى بکنند. منافع ملّتها هرچه شد، بشود، برایشان مهم نیست؛ منافع آنها باید به خطر نیفتد، ولو با از بین رفتن منافع ملّتها. خب، وقتى اینجور است، معلوم است که حرکت اسلامى برایشان مضر است و درصدد برمیآیند انتقام بگیرند. انتقامشان چیست؟ انتقامشان همین کارهایى است که این دهساله کردهاند. در چنتهی آمریکا بیشتر از این چیزى نیست. انتقام همین است که از لحاظ سیاسى سختگیرى کنند؛ انتقام همین است که محاصرهی اقتصادى کنند؛ انتقام همین است که یک دولت بیعقلى و یک آدم خامى را پیدا کنند، وادار کنند به جنگ -که کردند- که این دیگر ظاهراً تکرار نخواهد شد؛ یعنى هیچ کس دیگر آنقدر بیعقل نیست که خودش را در یک چنین چاهى بیندازد و باز به جنگ ملّت ایران بیاید؛ بر اثر فداکاریهاى شما، این دیگر تمام شد. البتّه ما همیشه معتقد به بیدار بودنیم و هیچوقت خطر را بکلّى منتفى نمیدانیم؛ این دستور اسلام است. باید ملّت بیدار باشند، باید آماده باشند. دشمن علیه ما بیدار است؛ اگر ما خواب بودیم، [ضربه] خواهیم خورد. ولى بهحسبِ ظواهر، بهحسبِ محاسبات معمولى، ضربهاى که عراق در این جنگ خورد و خسارت عظیمى که برایش به وجود آمد -کشورى که پشتوانهی ارزى فراوانى داشت، امروز هفتاد هشتاد میلیارد دلار قرض دارد و یکى از مقروضترین کشورهاى دنیا است و بین مقروضها، تقریباً در ردیف اوّل و دوّم و بالاهاى لیست قرار میگیرد- درسى شد براى همه.آن که در این قضایا میتواند خودش را نگه دارد، ما هستیم. ما هشت سال همین جنگ را داشتیم، آن کمکها را هم نداشتیم، مقروض هم نشدیم؛ بهخاطر اینکه ملّت ما زنده است، بیدار است، مسلمان است، فداکار است، ایثارگر است، به حقّ خود واقف است، به حقّ خود علاقهمند است، در صحنه است، متّحد است. خب، این کارهایى است که دشمن میتواند در حقّ ما بکند. تنها راه ما براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است. و این ایستادگى برکات زیادى دارد براى آینده و حال این ملّت. مشکلات را همین مقاومت و ایستادگى شما انشاءالله یکى پس از دیگرى برطرف خواهد کرد. بحمدالله اثر این ایستادگى شما، این بود که امروز ارکان جمهورى اسلامى بعد از ضایعهی عظیم رحلت حضرت امام، همه کامل [است] و در جاى خود قرار دارند؛ آن دولت، آن رئیسجمهور، آن مجلس، آن قوّهی قضائیّه، آن دستگاههاى مختلف؛ این بر اثر ایستادگى و مقاومت و آگاهى شما مردم است. البتّه مسئولین امر باید با تلاش مضاعف دنبال حلّ مشکلات باشند که هستند. بنده میبینم و میدانم که حقیقتاً با تلاش و اخلاص دنبال حلّ مشکلاتند. و هیچ مشکلى نیست که با تلاشِ یک جمع کارآمد و دلسوز و فعّال حل نشود؛ بعضى زودتر حل میشود، بعضى پس از زمانى حل خواهد شد. بالاخره همهی مشکلات انشاءالله به فضل الهى، به تأیید پروردگار، با توجّهات و عنایات خاصّ حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه) و با پشتیبانى شما مردم حل خواهد شد. این تلاشها تلاشهاى خوبى است. البتّه جهت تلاشها باید در جهت خدمت به قشرهاى محروم ملّت باشد، که هم استحقاق بیشترى دارند و هم در طول این چند سال، وفادارى عمده را آنها نشان دادهاند: قشرهاى ضعیف، شهرهاى دورافتاده، مردم روستایى، مردم عشایر، قشرهاى متوسّط شهرى؛ اینها کسانى بودند که در طول این چند سال، سربازان وفادار واقعى انقلاب بودند که امام تعبیر میکردند به پابرهنهها؛ (۴) کسانى که از رفاه و زندگى عالى برخوردار نیستند، که اکثریّت مردم ما هستند. باید جهتگیرى برنامهها در خدمت اینها باشد و آنطور که من احساس میکنم و میبینم، همینجور هم هست.امیدواریم خداوند متعال به همهی شما توفیق بدهد، شماها را حفظ کند و شرّ دشمن را از سرِ اسلام و مسلمین و مخصوصاً جمهورى اسلامى کوتاه کند. باید از خداى متعال استمداد کنید که این آگاهى را، این وحدت کلمه را، این فداکارى را و این تشخیص مصالح انقلاب و راه دفاع از انقلاب را -که بحمدالله در شما مردم هست- همیشه براى خودتان نگه دارید. خداى متعال هم به فضل و رحمت خود سایهی لطفش را تا حالا بر سرِ شما گسترده و بعد از این هم انشاءالله خواهد گسترد. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته ۱) روحانیون، ائمّهى جمعه، خانوادههاى شهدا، جانبازان، اسرا، مفقودان و جمعى از رزمندگان شهرهاى آباده، شال، تاکستان، هرسین، صحنه، بوئینزهرا، سلماس، کنگان، چالوس، گرمسار، آران و بیدگل در این دیدار حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام سیّدحسن موسوىشالى (امامجمعهى تاکستان) مطالبى بیان کرد.
۲) سازمان کشورهاى صادرکنندهى نفت (OPEC)
۳) در ۲٠ فروردین ۱۳۶۶ شمار کثیرى از مردم شهر کراچى پاکستان در اعتراض به پهلو گرفتن ناو آمریکایى «کیتى هاوک» در این بندر و حضور تفنگداران آمریکایى در سطح شهر کراچى، دست به تظاهرات و اعتصاب زدند. در پى این اعتراض، کنسولگرى آمریکا در کراچى اعلام کرد که دیدار تفنگداران آمریکایى از بندر کراچى، یک دیدار دوستانه بوده است.
۴) از جمله، صحیفهى امام، ج ۶، ص ۷۵؛ سخنرانى در جمع پرسنل نیروى دریایى (۱۳۵۷/۱۲/۱۷)
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|