خدای عزیز و حکیم را سپاس میگوییم که موسم مبارک حج را بار دیگر میعاد ملّتهای مسلمان قرار داد و این مسیر فضل و رحمت را به روی آنان گشود. امّت اسلامی اکنون بار دیگر میتواند وحدت و یکپارچگی خود را در این آئینهی شفّاف و ابدی مشاهده کند و از انگیزههای تشتّت و تفرّق روی بگرداند.
وحدت مسلمانان یکی از دو پایهی اساسی حج است که چون با ذکر و معنویّت ــ که پایهی اساسی دیگر این فریضهی پُر راز و رمز است ــ همراه شود، میتواند امّت اسلامی را به اوج عزّت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین» قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است؛ و دین مقدّس اسلام آمیزهی پُرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویّت است.
دشمنان ملّتهای مسلمان در تاریخ اخیر، کوشش انبوهی را برای سست کردن این دو اکسیر زندگیبخش، یعنی وحدت و معنویّت، در میان ملّتهای ما به کار گرفتهاند. معنویّت را با ترویج سبک زندگی غربی که تهی از روح معنوی و برآمده از کوتهبینی مادّی است، کمرنگ و بیرمق میکنند، و وحدت را با گسترش و شدّت بخشیدن به انگیزههای موهوم تفرقه مانند زبان و رنگ و نژاد و جغرافیا به چالش میکشند.
امّت اسلامی که اکنون نمونهی کوچک آن در مراسم نمادین حج دیده میشود، باید با همهی وجود، به مقابله برخیزد؛ یعنی از سویی یاد خدا، کار برای خدا، تدبّر در کلام خدا، اعتماد به وعدههای خدا را در ذهنیّت همگانی خویش تقویت کند، و از سویی بر انگیزههای تفرّق و اختلاف فائق آید.
حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازندهی هویّت فرد مسلمان و جامعهی مسلمان و نمایشدهندهی زیباییهای آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشهی جهان گِرد آمدهاند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همهی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.
حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازندهی هویّت فرد مسلمان و جامعهی مسلمان و نمایشدهندهی زیباییهای آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشهی جهان گِرد آمدهاند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همهی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.
ملّت عزیزمان انتخابات را نماد وحدت ملّی قرار بدهند، نماد دودستگی و نماد تفرقه قرار ندهند، نماد دوقطبیگری قرار ندهند؛ این تقسیمهای غلط «چپ» و «راست» و امثال اینها را کنار بگذارند. آنچه مهم است آیندهی کشور است، آنچه مهم است آیندهی نسل ما است، آنچه مهم است نظام باعزّت اسلامی در کشور است؛ اینها مهم است، اینها را بایستی در نظر بگیرند و به معنای واقعی کلمه در کنار هم باشند. البتّه سلیقهها مختلف است؛ اختلاف سلیقه هست، اختلاف بینش سیاسی هست، اختلاف قومیّتها هست، اختلاف مذاهب هست؛ اینها هیچ اشکالی ندارد؛ هم قبلاً بوده، هم حالا هست، هم بعدها خواهد بود؛ اینها اشکالی ندارد [لکن] اینها باید وحدت ملّی را به هم نزند، یعنی آحاد ملّت را در مقابل هم قرار ندهد، کشور را دوقطبی نکند.
فشار حدّاکثری آمریکا شکست خورد. آن احمق قبلی،(۹) این سیاست فشار حدّاکثری را برای این طرّاحی کرده و اجرا کرده بود که ایران را در موضع ضعف قرار بدهد تا بعد، ایران به خاطر ضعیف بودن، مجبور بشود، ناچار بشود بیاید پای میز مذاکره، او هم هر چه میخواهد خواستههای مستکبرانهی خودش را بر ایرانِ ضعیف تحمیل کند؛ هدفش این بود. خب او گم و گور شد و رفت، آن هم با آن افتضاح؛(۱۰) رفتنش هم رفتن با عافیت نبود، رفتن با افتضاح بود؛ و هم خودش مفتضح شد، هم کشورش را مفتضح کرد، آمریکا را مفتضح کرد. و بحمدالله جمهوری اسلامی با قدرت و اقتدار ایستاده و به عزّت الهی، این کشور و این ملّت عزیز است. بنابراین بدانند که فشار حدّاکثریاش تا الان شکست خورده، بعد از این هم اگر چنانچه این دولت جدید آمریکا بخواهند فشار حدّاکثری را دنبال کنند، اینها هم شکست میخورند، اینها هم گم و گور میشوند میروند و ایران اسلامی، با قدرت، با عزّت هر چه بیشتر خواهد ماند. این توصیههایی هم که ما عرض کردیم، موجب میشود که انشاءالله روزبهروز ایران قویتر [بشود].
برادر مجاهد و عزیز جناب آقای اسماعیل هنیه دامت توفیقاته
رئیس محترم دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس
سلام علیکم،
مرقومهی جنابعالی در خصوص تحولات اخیر در عرصهی فلسطین عزیز را با دقّت ملاحظه کردم، از اینکه حرکت مقاومت فلسطین با مجاهدت و ایستادگی خود در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی، موجبات ضعف و ناکامی آنها را فراهم آورده و در مقابل، عزّت و سربلندی امت اسلامی را باعث گردیده است، خداوند سبحان را شکر میگزارم و از شما مجاهدان شجاع تشکر و قدردانی میکنم.
این مراسم (راهپیمایی اربعین) را هر چه میتوانید و هر چه میتوانیم، باید پُربارتر و معنویتر کنیم؛ معنا و مضمون این مراسم را باید روزبهروز بیشتر کنیم؛ اهل فکر، اهل فرهنگ، اهل اقدام فرهنگی و فکری، برای این حرکت عظیم بنشینند برنامهریزی کنند. امروز هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدّن اسلامی نوین باشد؛ ما امروز این را میخواهیم. ملّتهای اسلامی ظرفیّتهای عظیمی دارند که اگر از این ظرفیّتها استفاده شود، امّت اسلامی به اوج عزّت خواهد رسید؛ ما باید به این بیندیشیم، به این فکر کنیم؛ ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی ما است.
اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی -ظرفیّت عراق، ظرفیّت ایران، ظرفیّت کشورهای دیگر منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا- بر روی هم مجتمع بشود، اگر این ظرفیّتها به هم برسند، این دستها در هم گره بخورند، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ تمدّن عظیم اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیلهی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.
آنچه در جامعهی خود ما محسوس است، این است که ما هر چه و در هر جایی که پایبندی خودمان را به مبانی اسلامی و حدود اسلامی بیشتر نشان دادیم، خدای متعال کمکش را بیشتر شامل حال ما کرد و توانستیم بر مشکلات فائق بیاییم؛ آنجایی که غفلت کردیم، چوب غفلت خودمان را خوردیم. و من آنچه برای آیندهی این کشور و حتّی آیندهی امّت اسلامی احساس میکنم و مشاهده میکنم، این است که دشمنان وحشی و درندهخو و ظالمِ عالمِ اسلام و ملّت ایران و امّت اسلامی، بالاخره مجبور خواهند شد در مقابل اسلام زانو بزنند؛ و آنچه در آینده به توفیق الهی پیش خواهد آمد، عزّت اسلام و مسلمین و پیشرفت جوامع اسلامی است. این آیندهی حتمی است، منتها تلاش لازم دارد؛ هیچ مقصودی و هیچ محصولی بدون تلاش، بدون مجاهدت، بدون گذشت، بدون همکاری به دست نخواهد آمد.
این حدیثی که من خواندم از قول پیغمبر اکرم که «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»(۱)، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. واقعاً هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملّت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امّت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد؛ یعنی وقتی که عدّه زیاد است، افراد صالح در آن قهراً زیادترند، تواناییها قهراً بیشتر است، نیروی انسانی قهراً راقیتر (۳) است؛ این چون طبیعی است اگر چنانچه جمعیّت زیاد باشد. جمعیّت کم، مقهور (۲) واقع میشود. امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیّتهای زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافتهاند؛ چین یک نمونه است، هند یک نمونه است؛ با اینکه مشکلاتی هم دارند امّا در عین حال خود این جمعیّت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بینالمللی برای آنها توانسته موفّقیّتهایی را به وجود بیاورد. بنا بر این نسل باید افزایش پیدا کند؛ اینکه من تکرار میکنم، تأکید میکنم، به خاطر این است.
مثل همهی کشورهای آزاد دنیا، مردم فلسطین -فلسطینیان واقعی- بایستی مورد سؤال قرار بگیرند؛ چه مسلمانشان، چه مسیحیشان و چه یهودیشان؛ آنهایی که فلسطینیاند، نه آنهایی که از جاهای دیگر وارد فلسطین شدهاند. آراء آن کسانی که فلسطینی هستند باید مورد مراجعه قرار بگیرد و از آنها نظرخواهی بشود و آنها نظامِ حکومتیِ کشورِ فلسطین را معیّن کنند؛ آن نظام حکومتی نسبت به کسانی که وارد این منطقه شدهاند، [یعنی] صهیونیستها و رؤسایشان و بقیّه، تصمیم خواهد گرفت. راهحلّ فلسطین جز این نیست و این همان نابود شدن و از بین رفتن رژیم باطل و جعلی صهیونیستی است که امروز بر سر کار است؛ و این امر بهطور قطعی در آیندهی نهچنداندوری -نمیشود زمان معیّن کرد؛ آیندهای که خیلی دور نیست- قطعاً به حول و قوّهی الهی تحقّق پیدا خواهد کرد. اگر این شد، ملّتهای مسلمان در این منطقه خواهند توانست انشاءالله وحدت خودشان را به دست بیاورند.
عامل اختلاف در این منطقه وجود این دشمن است؛ همیشه دشمنِ مشترک ایجاد اتّحاد میکند، [امّا] در اینجا بعکس عمل کرده است؛ این دشمن مایهی اختلاف، مایهی نفاق، مایهی وجود رگههای خیانت در بعضی از مسئولان کشورهای اسلامی شده است. وقتی این از بین برود، کشورها میتوانند به هم نزدیک بشوند و میتوانند اتّحاد و اتّفاق خودشان را حفظ کنند، و عزّت اسلامی هم در اتّحاد امّت اسلامی است؛ امّت اسلامی باید در سایهی اتّحاد انشاءالله به اوج تعالی برسد و خواهد رسید.
در روزهائی که شدت یافتن ظلم و قساوت دشمن صهیونیست در غزه، دلبستگان به مسألهی فلسطین را غمگین و خشمگین ساخته، لازم میدانم بار دیگر بر مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در این مسألهی مهم که در صدر مسائل امت اسلامی است تأکید کنم. بیشک مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطین مظلوم و تنها نسخهی شفابخش جراحات وارد بر پیکر آن ملت شجاع و سرافراز است.
...
این وظیفهئی دینی و نیز فریضهئی انسانی و فراتر از حوادث و تحولات سیاسی است و انشاءالله همچون گذشته به این وظیفه عمل خواهیم کرد. دولتها و ملتهای مسلمان و جریانات اسلامی همگی مخاطب و موظف به این وظیفهی بزرگند. امروز بازگشت به عزّت و اقتدار برای امت اسلامی منحصراً در گرو ایستادگی در برابر استکبار و نقشههای خباثتآمیز آن است، و مسألهی فلسطین در رأس همهی مسائل بینالملل اسلامی در مقابل استکبار است.
ملّت ایران بحمدالله با شجاعت خود، با ایمان خود، با بصیرت خود، با استقامت خود، توانسته است راههای دشوار را طی کند و از بسیاری از گردنههای سخت عبور کند. همه بدانند، دوستان ما در سراسر دنیا بدانند، دشمنان ما هم بدانند! در این راههایی که ما رفتیم، در طول این ۳۸ سال بعد از پیروزی انقلاب، مشکلاتی وجود داشته است که ملّتها را از پا میانداخته، [امّا] این مشکلات نتوانسته است ملّت ایران را از پا بیندازد؛ و آنچه بعد از این، در مقابل ما مشکل ایجاد کنند، قطعاً از مشکلات قبلی ما کمتر و کوچکتر است و توانایی و قدرت ملّت ایران برای مواجههی با مشکلات از گذشته بمراتب بیشتر است. ما مشکلات را شکست خواهیم داد، به توفیق الهی؛ دشمن نمیتواند ملّت ایران را به شکست بکشاند و به عقبنشینی وادار کند و ما خواهیم توانست انشاءالله بر همهی مشکلات فائق بیاییم و عزّت اسلامی را به همهی ملّتهای مسلمان نشان بدهیم و پرچم عزّت اسلام را انشاءالله از آنچه هست، بلندتر و سربلندتر کنیم.
ما معارفی در قرآن داریم، مفاهیمی در قرآن داریم که این مفاهیم حقیقتاً سازندهی زندگی مقتدرانه و عزّتمندانهی امّت اسلامی است؛ حقیقتاً مایهی نجات امّت اسلامی از گرفتاریها است؛ در قرآن این مفاهیم را داریم. برای اینکه این مفاهیم مورد عمل قرار بگیرد و تحقّق پیدا کند، اوّل باید این مفاهیم را جزو بیّنات افکار جامعهی اسلامی قرار داد و کاری کرد که برای جامعهی اسلامی این مفاهیم قطعی و روشن بشود که هیچچیزی جلوی آن را نتواند بگیرد. ما در این مرحله هنوز گرفتاریم، ما در این مرحله هنوز مشکل داریم؛ باید کاری بکنیم که این مفاهیم در جامعهی اسلامی تبدیل بشود به مسلّمات فکری، به رایجترین افکار مشترک بین همهی قشرهای مردم؛ این کاری است که باید در زمینهی قرآن انجام بگیرد. این جلسات و این نشستنها و این تلاوتها و این حفظها -که همهی اینها لازم و حسنه است- مقدّمهی آن فهم عمومی و درک عمومی است.
امروز دو اراده در این منطقه با یکدیگر در تعارضند: یک اراده، ارادهی وحدت است؛ یک اراده، ارادهی تفرقه است. ارادهی وحدت، متعلّق به مؤمنین است؛ فریاد اتّحاد و اجتماع مسلمین از حنجرههای بااخلاص بلند است و مسلمانها را دعوت میکنند به اینکه به مشترکاتشان توجّه بکنند؛ اگر این[طور] بشود و اگر این وحدت اتّفاق بیفتد، وضعی که امروز مسلمانها دارند دیگر به این شکل نخواهد بود و مسلمان عزّت پیدا خواهد کرد. امروز شما ملاحظه کنید از منتهاالیه شرق آسیا در میانمار مسلمانکشی هست، تا غرب آفریقا در نیجریه و امثال اینها؛ همهجا مسلمانها [کشته میشوند]؛ حالا یکجا به دست بودایی کشته میشوند، یکجا به دست بوکوحرام و داعش و امثال اینها کشته میشوند. یک عدّهای هم در این آتشها میدمند؛ شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبهی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند؛ این پیام ارادهی تفرقه است که ارادهی شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که اینها از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، با هم کار کنند.
[اگر] شما امروز نگاه کنید به اظهاراتی که از مستکبرین و متصرّفین فضاهای حیاتی ملّتها سر میزند، میبینید که دعوت به تفرقه است؛ از قدیم، به سیاست انگلیسیها گفته میشد سیاستِ تفرقه بینداز و آقایی کن؛ فَرِّق تَسُد، آقایی کن به برکت تفرقه انداختن؛ آنوقتی که انگلیس قدرتی داشت، این سیاست آنها بود؛ امروز هم این سیاست را قدرتمندان امروز مادّی دنیا دارند؛ چه آمریکا، چه اخیراً باز انگلیس. انگلیسها در منطقهی ما همیشه منبع شر بودند، همیشه منبع نکبت برای ملّتها بودند؛ ضربههایی که اینها به حیات ملّتها در این منطقه زدند، شاید در کمتر نقطهای در دنیا از سوی یک قدرتی نظیر داشته باشد. در شبه قارّهی هند -که امروز هند و بنگلادش و پاکستان است- آنجور ضربه زدند، آنجور مردم را فشار دادند؛ در افغانستان یکجور، در ایران یکجور، در منطقهی عراق یکجور؛ بالاخره در فلسطین هم که آن حرکت مشئوم و خباثتآلود را انجام دادند و مسلمانها را و در واقع یک ملّت را آواره کردند و از خانهی خودش دور کردند؛ یک کشور تاریخی ثبتشدهی از چند هزار سال پیش -به نام فلسطین- با سیاست انگلیسیها از بین رفت. در این منطقه از دو قرن پیش به این طرف -دو قرن و اندکی، از حدود ۱۸۰۰ [میلادی] به این طرف- هرچه از انگلیسها سر زده است، شرّ و فساد و تهدید بوده؛ آنوقت این مسئول انگلیسی میآید اینجا و میگوید ایران تهدید منطقه است؛ ایران تهدید منطقه است؟ این خیلی بیشرمی میخواهد که کسانی که خودشان در طول زمان، تهدید و خطر و نکبت برای منطقه بودهاند، بیایند کشور مظلوم و عزیز ما را متّهم کنند؛ اینها اینجوری هستند.
از وقتی در این منطقه نشانههای بیداری اسلامی دیده شد، فعّالیّتهای ایجاد تفرقه بیشتر شد؛ اینها تفرقه را یک وسیلهای میدانستند برای اینکه بر ملّتها مسلّط بشوند. از زمانی که احساس شد در این منطقه حرفهای نو، افکار اسلامی نو، ایستادگی ملّتها، زنده شدن و سرپا شدن ملّتها دارد وجود پیدا میکند، حرکت تفرقهآمیز دشمنان بیشتر شد؛ وقتیکه نظام اسلامی در ایران سرپا آمد، که پرچم اسلام را برافراشته کرد، قرآن را سرِ دست گرفت و با افتخار گفت که ما به اسلام عمل میکنیم و قدرت و سیاست و امکانات و ارتش و نیروی مسلّح و همه چیز را با خود همراه داشت و از آنها استفاده کرد و روزبهروز آنها را تقویّت کرد، این حرکت تفرقهآمیز بیشتر شده است. این حرکت تفرقهآمیز را تشدید کردند برای مقابلهی با این قیام اسلامی و با این عزّت اسلامی. اسلام برای آنها مایهی خطر بود وقتی بیداری به ملّت مسلمان داد؛ امّا آن اسلامی که دولت ندارد، ارتش ندارد، دستگاه سیاسی ندارد، اموال ندارد، یک ملّت بزرگ و مجاهد ندارد، فرق میکند با آن اسلامی که همهی اینها را دارد. جمهوری اسلامی سرزمین وسیع، ملّت مجاهد، مردم جوان، پرانگیزه، مؤمن، معادن سرشار، استعداد برتر از متوسّط دنیا و حرکت به سمت علم و پیشرفت [دارد]. البتّه چنین ایرانی برای آنها مایهی خطر است؛ [چون] الگو درست میشود در مقابل ملّتهای مسلمان؛ با این دشمنند. اگر ادّعای نرمش هم یک وقتی بکنند، دروغ است؛ باطن کارشان خشونت است. باید اینها را فهمید، باید اینها را شناخت؛ برای مواجههی با این دشمن -دشمنی که نه اخلاق دارد، نه دین دارد، نه انصاف دارد؛ ظاهر را آراسته میکند، [امّا] در باطن، یک وحشیِ بهتماممعنا است- ملّتها باید آماده باشند.
وقتیکه ملّت ایران توانست خود را به آن نقطهای برساند که بتواند بهعنوان یک ملّت مُسلمِ به معنای حقیقی کلمه خود را به دنیا نشان بدهد، این بزرگترین تبلیغ اسلام است؛ ملّتهای دیگر هم روانهی همین طرف خواهند شد و تشکیل امّت بزرگ اسلامی که مایهی عزّت و مایهی ترویج اسلام در سراسر جهان است، اتّفاق خواهد افتاد؛ آن مدنیّت اسلامی که انتظارش را داریم که بتواند بر مدنیّت مادّی گمراهکننده و فاسد غربی غلبه پیدا کند، آن روز تحقّق پیدا خواهد کرد؛ مقدّمهاش اینجا است؛ مقدّمهاش این است که ما ملّت ایران بتوانیم به سمت الگو شدن پیش برویم. خب، همه باید همّت کنند؛ هم مسئولین باید همّت کنند، هم آحاد مردم باید همّت کنند. این قضیّه هم قضیّهی یکسال و دوسال نیست، قضیّهی بلندمدّت است؛ زمان میبرد؛ کمااینکه در تمدّن اسلامی [اگر] شما نگاه کنید، میبینید اوج تمدّن اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم است که از لحاظ علمی سرآمد است و بزرگان علما، محقّقین، فلاسفه، دانشمندان مادّی در دنیای اسلام به وجود آمدند که دنیا را توانستند پیش ببرند که بسیاری از این پیشرفتهای امروزِ غربیها مرهون آن حرکت است. خب، امروز البتّه سرعت ما بیشتر خواهد بود، ما سریعتر انشاءالله به آن نتیجه خواهیم رسید، لکن بالاخره زمانبَر است.
من همینجا مناسب میدانم و لازم میدانم بهمناسبت یاد از آن اجتماع عظیم، از دولت عراق، ملّت عراق، عشایر عراق که در این آزمون بسیار مهم فداکاری کردند، خدمت کردند، کَرم و بزرگواری نشان دادند، تشکّر کنم. حادثهی عجیبی بود حادثهی امسالِ اربعین کربلا. این راه را دشمنان اسلام و دشمنان اهلبیت به خیال خود مسدود کرده بودند. ببینید چه حرکت عظیمی اتّفاق افتاد! وقتی حتّی جسمها در کنار هم قرار میگیرد، اینجور انعکاس پیدا میکند. اگر ما با هم باشیم، کشورهای اسلامی، ملّتهای مسلمان - سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیّع - با یکدیگر دلهایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیّت نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ چه عزّتی برای اسلام درست خواهد شد! وحدت؛ وحدت.
به شما جوانان عزیز توصیه میکنم اُنستان را با قرآن زیاد کنید؛ آن کسانى که با قرآن ارتباط پیدا کردند، قدر این ارتباط را بدانند؛ کسانى که قرآن را حفظ کردند، قدر این حفظ قرآن را بدانند؛ این جواهر قیمتى را براى خودشان نگه دارند؛ آن کسانى که با تلاوت قرآن مأنوسند، این رشتهى مبارک را از دست ندهند، رها نکنند؛ آن کسانى که با قرآن مرتبطند، تدبّر در قرآن را، تدبّر در معانى قرآن را، تعمّق در مفاهیم قرآنى را، هدف خودشان قرار بدهند؛ اینها چیزهایى است که ما را قدمبهقدم به قرآن نزدیک میکند. اگر با قرآن مأنوس شدیم، به قرآن نزدیک شدیم، مفاهیم قرآنى در دل ما توانست اثر بگذارد، آنوقت میتوانیم امیدوار باشیم که امّت اسلام عزّت وعده داده شدهى از سوى خداى متعال را [به دست خواهد آورد]: وَ للهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنین؛ این عزّت را آنوقت خدا به امّت اسلامى خواهد داد. اگر با قرآن مأنوس شدیم، آثار و برکات آن اینها است.
امروز مهمترین مسئله در دنیای اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سیاسی، هدفِ استقرار مردمسالاری دینی، هدفِ پیاده كردن حكم الهی در جوامع اسلامی؛ اسلامی كه دعوت به آزادی میكند، اسلامی كه انسانها را دعوت به عزّت و شرف میكند؛ این امروز تكلیف است، این وظیفه است. نخبگان سیاسی هم باید بدانند عزّت و شرف آنها با تكیهی به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تكیهی به بیگانگان، نه با تكیهی به كسانی كه از بُن دندان با جوامع اسلامی دشمنند. یك روزی در این مناطق، همهجا قدرت استكباری حاكم بوده است؛ سیاستهای آمریكا و قبل از آن انگلیس یا بعضی از كشورهای دیگرِ اروپایی حاكم بوده است؛ ملّتها بتدریج توانستند خود را از زیر بار سلطهی مستقیم نجات بدهند؛ اینها میخواهند سلطهی غیر مستقیم را - سلطهی سیاسی را، سلطهی اقتصادی را، سلطهی فرهنگی را - بهجای سلطهی مستقیمِ دوران استعمار بگذارند؛ كه البته در برخی از نقاط دنیا حتّی مستقیم هم دارند وارد میشوند؛ در آفریقا شما ملاحظه میكنید، بعضی از كشورهای اروپایی میخواهند همان بساط قبل را باز مستقر كنند. راه، بیداری اسلامی است؛ راه، آگاهی از شأن ملّتهای اسلامی است؛ ملّتهای اسلامی امكانات زیادی دارند، موقعیّت جغرافیایی حسّاسی دارند، میراث تاریخی بسیار ارزشمندی دارند، منابع اقتصادی بینظیری دارند؛ اگر ملتها به خود بیایند، خود را بیابند، به خود تكیّه كنند، با یكدیگر دست دوستی بدهند، این منطقه، منطقهی برجسته و درخشانی خواهد شد و دنیای اسلام روی عزّت و كرامت و آقایی را خواهد دید.
زینب كبری از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز كرد، قرآن را عزیز كرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همّت را نداریم كه بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما كوچكتر از این حرفها هستیم؛ امّا باید بههرحال حركت ما در جهت حركت زینبی باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهی اسلامی و عزّت انسان باشد؛ همانكه خدای متعال با احكام دینی و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است.
بیشك دوران كنونی، دوران بیداری و هویّتیابی مسلمانان است؛ این حقیقت را از خلال چالشهایی كه كشورهای مسلمان با آن روبهرو شدهاند نیز بروشنی میتوان دریافت. درست در همین شرایط است كه عزم و ارادهی متّكی به ایمان و توكّل و بصیرت و تدبیر، میتواند ملّتهای مسلمان را در این چالشها به پیروزی و سرافرازی برساند و عزّت و كرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبههی مقابل كه بیداری و عزّت مسلمانان را بر نمیتابد، با همهی توان به میدان آمده و از همهی ابزارهای امنیّتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سركوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره میگیرد.
ما البتّه تردید نداریم كه ملّتهای بهپاخاستهی آن منطقه كه بیداری اسلامی را تجسّم بخشیدند، بإذنالله اجازه نخواهند داد كه عقربهی زمان به عقب برگردد و دوران زمامداران فاسد و وابسته و دیكتاتور، تكرار شود، لیكن غفلت از نقش قدرتهای استكباری در فتنهانگیزی و دخالتهای ویرانگر، كار آنان را دشوار خواهد كرد و دوران عزّت و امنیّت و رفاه را سالها به عقب خواهد افكند.
بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقی، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را برای خاموش کردن و ناامید کردن ملتهای سربرافراشتهی مسلمان که امروز در بسیاری از کشورهای اسلامیِ اینها نسیم بیداری وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکی از هدفها بود. از سالهای اول انقلاب، یکی از هدفهای آنها همین بود که ایران را پای میز مصالحه و بدهبستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پای میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند.
بیداری اسلامی یک حقیقتی است که اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادی تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمین بر جوامع اسلامی، چه به شکل استعمار مستقیم، چه به شکل استعمار جدید و استعمار غیر مستقیم، چه به صورت سلطهی فرهنگی یا سلطهی اقتصادی یا سلطهی سیاسی؛ بعد از سالهای متمادی که ملتهای مسلمان فشرده شدند در زیر این فشارهای عظیم سلطهی غربی و دولتهای اروپائی و آمریکائی بر کشورهاشان، بتدریج هستهی بیداری، یقظهی اسلامی رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان میدهد. مردم دنیای اسلام امروز احساس میکنند که وسیلهی عزتشان، وسیلهی سربلندیشان، وسیلهی استقلالشان، اسلام است. به برکت اسلام، همهی آرزوهای ملیِ یک ملت در دنیای اسلام میتواند برآورده شود. ملتهای اسلامی به برکت اسلام میتوانند در مقابل تسلط غرب، در مقابل تکبر دولتهای غربی، در مقابل سلطهی ظالمانهی دولتهای غربی، در مقابل استثمار و استکبار دولتهای غربی بایستند.
خداوند متعال عید سعید فطر را برای امت اسلام و برای پیامبر عظیمالشأن مایهی عزت و ذخر و شرف و کرامت قرار داد؛ «و لمحمّد صلّی اللّه علیه و ءاله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا»؛ مایهی ازدیاد عزت و شرف امت اسلامی و پیامبر عظیمالشأن است. این بسته به این است که ما مسلمانها، با این موقعیتها و با این مناسبتها چگونه رفتار کنیم. ملتهای مسلمان میتوانند ماه رمضان را و عید فطر را وسیلهای قرار بدهند برای عزت؛ نردبانی قرار بدهند به سمت علوّ معنوی و مادی و عزت دنیا و آخرت. باید بیدار باشیم، باید از این موقعیتها استفاده کنیم.
اولاً خوشامد عرض میکنم به همهی شما خواهران عزیز، دختران عزیزم، بانوان نخبهی سراسر کشورهای اسلامی؛ اینجا خانهی شماست، متعلق به شماست و امیدواریم خداوند متعال، این اجلاس را، این دیدار را، برای امت اسلام مبارک فرماید.
این اجتماع شما به نظر من بسیار حائز اهمیت است. اجتماع بانوان نخبه از شرق و غرب دنیای اسلام، اهمیتی دارد بیش از اهمیت یک اجلاس برای بیداری اسلامی. این اهمیت از این جهت است که فرصت شناسایی یکدیگر، پیدا کردن یکدیگر برای بانوان نخبهی دنیای اسلام، در این اجلاس فراهم شده است. و این بسیار مهم است. صد سال است که فرهنگ غربی به پشتوانهی پول و زور و سلاح و دیپلماسی، سعی میکند فرهنگ غربی را و اسلوب زندگی غربی را بر جوامع اسلامی در میان زنان تحمیل کند. صد سال تلاش شده است برای اینکه زن مسلمان را از هویت خود بیگانه کنند. تمام عوامل اثرگذاری و قدرت به کار رفته است: پول، تبلیغات، اسلحه، فریبندههای گوناگون مادی، استفادهی از غرائز طبیعی جنسی انسان؛ همهی اینها را استخدام کردهاند برای اینکه زن مسلمان را از هویت اسلامی خود دور کنند. امروز اگر شما بانوی نخبهی اسلامی تلاش کنید که این هویت را به زن مسلمان برگردانید، بزرگترین خدمت را به امت اسلامی و به بیداری اسلامی و به عزت و کرامت اسلامی کردید. این اجتماع میتواند گام بلند و مؤثری در این راه باشد. به نشستن دور یکدیگر و چند روز گفتگو کردن اکتفا نکنید و این دیدار را مقدمهی یک حرکت بزرگ و ماندگار قرار بدهید که بر دنیای اسلام اثر بگذارد و میتواند اثر بگذارد. بیداری زنان، احساس شخصیت و هویت در میان بانوان، آگاهی و بصیرت در میان جامعهی زن، تأثیرش بر روی بیداری اسلامی و عزت اسلامی یک تأثیر مضاعف است.
امروز دنیای اسلام احتیاج دارد به فهم معارف اسلامی. امروز دنیای اسلام احتیاج دارد به درسی که قرآن به ملتها داده است برای استقامت، ایستادگی، حیات طیبه و عزت اسلامی برای ملتها. درسهای قرآن در این زمینه، درسهای حیاتبخشی است؛ ما به این درسها احتیاج داریم. همین اندازه که شعاع مفاهیم اصلی قرآن در کشورهای اسلامی پرتوافکن شده است، شما میبینید جهت حرکتهای مردمی، جهت اسلامی است. در گذشته اینجور نبود. در گذشته، هر جا یک حرکت اجتماعی در کشورهای اسلامی اتفاق میافتاد، جهت، جهت تفکر چپ و تفکرات مارکسیستی و سوسیالیستی بود؛ اما امروز هرجا حرکتی اتفاق میافتد، جهت، جهت اسلامی است.
امروز ما مسلمانها بر روی شخصیت پیغمبر اکرم اگر تمرکز کنیم، دقت کنیم، بخواهیم درس بگیریم، برای دین و دنیای ما کافی است. برای بازگشت عزت ما نگاه کردن به این وجود و یاد گرفتن از او و درس گرفتن از او کافی است.
امروز امت اسلامی احتیاج به اتحاد دارد، احتیاج به تراحم دارد، احتیاج به تعارف دارد. امروز با این قیامهائی که در دنیای اسلام و در جهان عرب به وجود آمده است، این بیداری ملتها، این حضور ملتها در صحنه، این عقبنشینیهای پیدرپی آمریکا و دستگاههای استکباری، این ضعف روزافزون رژیم صهیونیستی، اینها برای ما مسلمانها فرصت است؛ برای امت اسلامی فرصت است. به خودمان بیائیم، درس بگیریم و شکی نیست که انشاءاللَّه با همت امت اسلامی و بزرگان، روشنفکران، نخبگان علمی، سیاسی، دینی، این حرکت ادامه پیدا خواهد کرد و دنیای اسلام روزِ عزت خود را انشاءاللَّه بار دیگر خواهد دید.
خوشبختانه امروز حقانیت حرکت جمهوری اسلامی آشکار شده. شما میبینید شعارهائی که تا دیروز ملت ایران بر زبان جاری میکرد، امروز در کل این منطقه همهگیر شده است. کشورهائی که جزو دنبالهروان و پیادهنظامهای حقیر جبههی استکبار بودند، امروز به همت مردمشان جزو نیروهای ترقیخواه در کنار ملت ایران قرار دارند؛ همان هدفها را دنبال میکنند، همان شعارها را میدهند؛ این پیشرفت شماست؛ این معنایش این است که ملت ایران توانسته است در طول سه دهه برای خود یاورانی، همراهانی، همگامانی پیدا کند. ما نمیگوئیم این حرکتها را ما به وجود آوردیم؛ این حرف منطقی نیست؛ اما منطقی هم نیست که بگوئیم بیداری یک ملت با این هیاهوی عظیمی که این بیداری در طول این سه دهه ایجاد کرده، تأثیری در بیداری دیگران نداشته؛ این هم منطقی نیست، این هم کاملاً مسلّم است. امروز هم در دنیا تحلیلها و تفسیرها همهاش همین است؛ میگویند اینجا مادر بیداری و حرکت اسلامی بود. همین روزها در تحلیلهای تحلیلگران خارجی که در مطبوعات و رسانهها و سایتهای گوناگون خبری منعکس میشود، روی همین معنا تکیه میشود. این، حقانیت حرکت ما را نشان میدهد.
حرکت نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و انقلابی که این حرکت را به وجود آورد، به سمت یک هویت حقیقیِ ماندگارِ مستحکمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هویت اسلامی، اتکاء به خدای متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تکیهی بر ظرفیتها و نیروهائی که خدای متعال به ما بخشیده است - چه نیروهای شخصی یکیک ما، چه نیروهای عظیم جمعیِ ملی، چه نیروهای انسانی و چه نیروهای طبیعی ما - و فراخوانی دنیا به سمت ارزشهای معنوی.
شخصیتهای محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستیِ مسلمان بودهاند. نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیهی فلسطین و عزتطلبی اسلامی، از شاخصهای اصلی ملتهاست. در انتخابات اخیر 75% مردم مصر به شعارهای اسلامی رأی دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبی، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائینتر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهای جدید، برای آینده نیز همینها را میخواهند.
مخاطب سوم ما، احزاب و نخبگان سیاسی در مصر و سایر کشورهای به پا خاستهاند. متفکران و مبارزان اسلامی در شمال آفریقا، از مصر و تونس تا الجزائر و مغرب، و بویژه مصر، از پدران فکر بیداری اسلامی و داعیان به وحدت و عزت امت و سپس رهائی قدس بودهاند. امروز شما وارثان خون هزاران شهید و دهها هزار زندانکشیدگان و تبعیددیدگان و شکنجهشدگان و مجاهدان و مبارزانی هستید که ظرف دهههای متوالی برای چنین روزها و پیروزیهائی فداکاری کردند.
برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگاری، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزیهایند. شما مسئولترین افراد در عرصهی نظامسازی، حفظ دستاوردهای مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهای ضربه خوردهی جهان و منطقه، بیشک در افکار شیطانی به سر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع - و العیاذ باللّه - بدتر از گذشته میاندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخی خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهای شماست.
عزیزان من! فرزندان من! مواظب باشید دشمن حرکت شما را متوقف نکند. خدای متعال در دو جای قرآن به پیغمبرش میفرماید: «فاستقم کما امرت». «و استقم کما امرت»؛ استقامت کن. استقامت یعنی ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن، متوقف نشدن؛ این رمز کار است.
باید پیش برویم. این حرکت، حرکت موفقی است؛ چون آفاق روشنی دارد. افق، روشن است. آینده، آیندهی بسیار روشنی است. آن روزی خواهد رسید که امت اسلامی به حول و قوهی الهی در اوج اقتدار و استقلال قرار بگیرد. ملتهای مسلمان با حفظ خصوصیات خود، تمایزهای خود، در زیر چتر واحد دعوت الیاللَّه و الیالاسلام قرار بگیرند؛ همه با هم باشند. آن وقت است که امت اسلامی عزت خود را پیدا خواهد کرد.
ما در کشورهای خودمان منابع زیرزمینی داریم، مناطق راهبردی و استراتژیک داریم، امکانات طبیعیِ فراوان داریم، انسانهای برجسته داریم، نیروهای انسانیِ پیشرفته و بااستعداد داریم؛ بایستی همت کنیم. خدای متعال هم انشاءاللَّه به این همت برکت خواهد داد.
من به شما جوانها بگویم، آینده مال شماست. شما جوانها به حول وقوهی الهی و باذناللَّه آن روز را خواهید دید و انشاءاللَّه افتخارات خودتان را به نسلهای بعد از خودتان تحویل خواهید داد.
همت و شجاعت و عزم راسخِ هریک از ما میتواند ما را روانه به سوی همان هدفهائی سازد که پیامآوران رسالت الهی، از آدم تا خاتم، بشر را به سوی آن فراخوانده و وعدهی عزت و سعادت در دنیا وآخرت را به رهپویان آن دادهاند.
دولتهای مستکبر و در رأس آنان امریکا، که در طول دهها سال با ترفندهای سیاسی و امنیتی، دولتهای منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جادهی بیمانعی برای سیطرهی روزافزون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر این بخش حساس جهان پدید آورده بودند، اکنون نخستین آماج بیزاری و نفرت ملتهای این منطقهاند. اطمینان باید داشت که نظامهای برآمده از این انقلابها هرگز به نامعادلهی خفتبار پیشین تن نخواهند داد و جغرافیای سیاسی این منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال کامل آنان رقم خواهد خورد.
پرچم اسلام انشاءاللَّه همهی این منطقه را نجات خواهد داد. امروز ما داریم مشاهده میکنیم که روزبهروز نهضت اسلامی در این منطقهی عظیم اسلامیِ خاورمیانه رو به گسترش است؛ دشمن در حال انزواست، در حال عقبنشینی است و حرکت اسلامی علیرغم حرکتی که دشمن برای خاموش کردن آن میکند، در راه پیشروی است.
من تردیدی ندارم که آینده متعلق به اسلام است، آینده در قلمرو اسلام است و شما جوانها انشاءاللَّه به توفیق الهی آن روزی را که پرچم اسلام در همهی این مناطق به اهتزاز دربیاید و یک مجموعهی متحد اسلامیِ مقتدر و باعزت تشکیل بشود، خواهید دید.
از خداوند متعال مسئلت میکنیم که برای ما، برای ملت ایران و برای ملتهای مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرماید. پروردگارا! اسلام و مسلمین را روزبهروز سربلندتر بفرما.
ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگی ما، کجرفتاریهای ما، کجتابیهای ما در مسائل اخلاقی و زندگی، همهی اینها ناشی از دوری از قرآن است. ملتهای مسلمان بر اثر حاکمیت طغیانگران و طاغوتها - که قرآن مخاطبان خود را این همه از طاغوتها برحذر داشته است - خونشان مکیده شد؛ نه فقط خون اقتصادیشان، نه فقط منابع حیاتی و معادن زیرزمینی و نفت و امثال اینها، بلکه روحیهی ایستادگیشان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنیا هم از ملتهای مسلمان گرفته شد. ملتهای مسلمان به فرهنگ خودشان پشت کردند، فرهنگ مادیگری را پذیرفتند. با اینکه بظاهر ما کلمهی «لا اله الّا اللَّه» گفتیم، در طول زمان مسلمان بودیم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهای ماها اثر کرد و ماها را از حقایق دور کرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنیویمان را از دست دادیم، بلکه اخلاق و معالم اخلاقیمان را هم از دست دادیم. ما اگر دچار تنبلی هستیم، اگر دچار ضعف و سستی هستیم، اگر دلهای ما با یکدیگر مأنوس نیست، اگر در میان ما بدخواهی وجود دارد، اینها از آثار فرهنگ تزریقاتیِ تحمیلیِ ضد اسلامی و غیر اسلامی است.
آنچه که در این مسابقات بینالمللی جلو چشم انسان قرار میگیرد، این است که قرآن مایهی جمع است، مایهی وحدت است. ما مسلمانها عوامل اتحاد زیادی داریم، یکیاش و شاید اهمش قرآن است. همهی مسلمین، همهی ملتهای مسلمان در مقابل قرآن خاضعند؛ از قرآن میخواهند درس بگیرند؛ میخواهند خود را به قرآن نزدیک کنند. این خیلی فرصت مهمی است. دشمنان اسلام و دشمنان قرآن سعی کردهاند بین ملتهای مسلمان فاصله بیندازند، آنها را از هم جدا کنند، گاهی حتّی آنها را روبهروی هم قرار بدهند و دشمنِ هم وانمود کنند. این ناشی است از غفلت از قرآن. وقتی ملتهای مسلمان، همه این کتاب آسمانی، این پیام آسمانی، این هدیهی عظیم الهی را قبول دارند، چه چیزی بهتر از این وسیلهی اجتماع و اتحاد؟ همه بنشینیم سر این سفرهی معنوی؛ همه استفاده کنیم از این مایهی عزت و قدرت اسلامی و الهی.
ما دو غفلت داریم: یکی غفلت از این که قرآن وسیلهی اجتماع ما مسلمانهاست. دوم، غفلت از باور به مفاهیم قرآنی و اعتراف به آنچه که خدای متعال به ما در قرآن کریم وعده کرده است. وعدههای الهی را هم باید باور کنیم. اگر وعدههای الهی را باور کردیم، آن وقت راه به سوی عزت، به سوی وحدت، به سوی اقتدار در مقابل امت اسلامی باز خواهد شد، امت اسلام از عقبماندگی نجات پیدا خواهد کرد. همین آیاتی که الان این استاد محترم مصری تلاوت کردند: «ان ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم»؛ اگر خدا شما را نصرت بکند، هیچ قدرتی بر شما غلبه نخواهد کرد. «و ان یخذلکم فمن ذالّذی ینصرکم من بعده»؛ اگر خدا شما را نصرت نکند، کمک نکند، کی به شما کمک خواهد کرد؟ یک سطر درخشان است. این را ملتها بنویسند، پرچم کنند، بزنند جلو چشمشان، بالای سرشان. «ان ینصرکماللَّه فلا غالب لکم»؛ اگر خدا شما را یاری کند، هیچ قدرتی بر شما غلبه نمیکند. چه کار کنیم که خدا ما را یاری کند؟ این یک مسئله است. چه کار کنیم که نصرت خدا شامل حال ما بشود؟ این را هم خود قرآن به ما گفته: «ان تنصروااللَّه ینصرکم»، «و لینصرنّاللَّه من ینصره»؛ شما خدا را نصرت کنید، دین خدا را نصرت کنید، برای خدا قیام کنید، خدا شما را نصرت خواهد کرد. هر جا ملتها برای دین خدا قیام کردند، نیروشان را آوردند وسط صحنه، خدای متعال آنها را نصرت کرد. و وقتی خدا آنها را نصرت کرد، دیگر هیچ کس نتوانست بر آنها غلبه پیدا کند. ما نمونهاش را در خودمان دیدیم. ما آزمودیم، تجربه کردیم که «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم». این را ما ملت ایران آزمایش کردیم؛ این را در عمل آزمودیم. در خودمان تغییر ایجاد کردیم، خدای متعال هم اوضاع ما را تغییر داد. عجیب هم این است که اگر یک قدم ما برداریم، خدا ده قدم برمیدارد. ما اندکی خودمان را تغییر دادیم، خدا مبالغی به ما کمک کرد، اوضاع ما را تغییر داد.
امروز هم داریم در دنیا میبینیم. الان ملت مصر را نگاه کنید. همان اللَّهاکبر است و همان نماز جماعت است و همان شعارهای اسلامی است؛ آمدند توی میدان، خدای متعال نصرت داد. مگر آمریکا میخواست که این اتفاقات در مصر بیفتد؟ مگر جبههی خبیثِ صهیونیستی که در همهی قدرتهای غربی نفوذ دارد، میخواستند این اتفاق بیفتد؟ مگر وابستگان سیاسیشان در منطقه به خودشان حاضر بودند این فکر را راه بدهند که یک چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ اما افتاد. چرا؟ چون «ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم». خدا که نصرت کرد، دیگر همهی قدرتها پوچند. اینجوری ملتها باید عزتشان را به دست بیاورند. «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛ عزت مال خداست. «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء»؛ او عزت میدهد. از خدا عزت را بخواهید.
بشریت اگر بیندیشد و انصاف را رعایت کند، تصدیق خواهد کرد که نجات بشر و حرکت بشر به سوی کمال، به برکت اسلام ممکن خواهد شد و لاغیر. ما مسلمانها قدرناشناسی کردیم؛ ما نمک خوردیم و نمکدان را شکستیم؛ ما قدر اسلام را ندانستیم؛ ما پایههائی را که پیغمبر اکرم برای بنای جوامع برجسته و متکامل انسانی بناگذاری کرده بود، در میان خود نگه نداشتیم؛ ما ناشکری و ناسپاسی کردیم و چوبش را هم خوردیم. اسلام این توانائی را داشت و دارد که بشریت را به سعادت برساند، به کمال برساند و از لحاظ مادی و معنوی او را رشد دهد. این پایههائی که پیغمبر گذاشتند - پایهی ایمان، پایهی عقلانیت، پایهی مجاهدت، پایهی عزت - پایههای اصلی جامعهی اسلامی است.
ایمانمان را در دلهای خود و در عمل خود تقویت کنیم؛ از خرد انسانی، که هدیهی بزرگ الهی به بشر است، استفاده کنیم؛ جهاد فیسبیلالله را چه در میدانهای نبرد نظامی، آن وقتی که لازم باشد؛ چه در میدانهای دیگر، میدان سیاست، میدان اقتصاد و دیگر میدانها - دنبال کنیم و حس عزت و کرامت انسانی و اسلامی را برای خودمان مغتنم بشماریم.
ملتهای مظلوم دنبال کرامت خودشان هستند؛ همان عزت و کرامتی که یکی از پایههای دعوت پیغمبر بود. در طول سالهای متمادی، دشمنان و مستکبران و اشغالگران و مداخلهگران، ملتهای ما را استثمار کردند؛ در عین حال آنها را تحقیر کردند، ذلیل کردند. ملتها وقتی که از اسلام بهرهمند باشند، عزتطلبند، کرامتطلبند. این همان حرکت اسلامی است. حرکت اسلامی معنایش این است.
در یک دورهای، مستکبران متجاوز و سلطهطلب که اهمیت این منطقهی از عالم را درک کرده بودند، تصمیم داشتند این حوزهی ثروتمند خلیج فارس را به طور کامل قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان استعمارگرانی که شبهقارهی هندوستان را به آن روز درآوردند و با حضور خودشان آن ضربههای جبرانناپذیر را به آن مردم زدند، و در شمال آفریقا به نحو دیگر، و در شرق آسیا به نحو دیگر، حاضر نبودند از این منطقه دل بکنند و طمع ببُرند. در آن روز، مردم این کرانهی طولانی، هم بخصوص در استان بوشهر، و هم در استان هرمزگان، خیلی خدمت کردند، ایستادگی کردند، شهامت نشان دادند، عزت و ایستادگی ملت ایران را به اثبات رساندند؛ که این یک سابقهی تاریخی است برای این منطقه، و این چیزها از حافظهی تاریخ هرگز زدوده نخواهد شد.
امروز هم یک دوران دیگری است. سلطهگران و متجاوزان بینالمللی به نحو دیگری در فکر این هستند که به هر نقطهای از نقاط عالم که میتوانند، دست بیندازند و منافع نامشروع خودشان را تأمین کنند، ولو به قیمت نابود کردن هویت و عزت ملتها؛ همان طور که مشاهده میکنید در گوشه و کنار دنیا و بخصوص در این منطقه، در این سالها دارند انجام میدهند.
حوادثی که اخیراً در منطقه اتفاق افتاده است - حوادث مصر، تونس، لیبی، بحرین - حوادث بسیار مهمی است. یک تحول بنیانی دارد در این منطقهی اسلامی و عربی انجام میگیرد؛ این نشانهی بیداری امت اسلام است. همین چیزی که دهها سال است شعار آن در جمهوری اسلامی داده میشود، امروز در متن زندگی این کشورها دارد خود را نشان میدهد.
و اما مسائل منطقه. حوادثی که اخیراً در منطقه اتفاق افتاده است - حوادث مصر، تونس، لیبی، بحرین - حوادث بسیار مهمی است. یک تحول بنیانی دارد در این منطقهی اسلامی و عربی انجام میگیرد؛ این نشانهی بیداری امت اسلام است. همین چیزی که دهها سال است شعار آن در جمهوری اسلامی داده میشود، امروز در متن زندگی این کشورها دارد خود را نشان میدهد.
دو خصوصیت در این تحولات وجود دارد: یکی عبارت است از حضور مردم، و دیگری عبارت است از سمت و سوی دینی در این حرکتها. این، دو عنصر اساسی است. حضور مردم با جسم خودشان؛ همان اتفاقی که در انقلاب اسلامی افتاد. احزاب و پشت میز نشینها و برج عاج نشینها و تحلیلگرهای ذهنی هیچ کاری نتوانستند انجام دهند. هنر بزرگ امام بزرگوار ما این بود که توانست مردم را وارد صحنه کند. وقتی مردم به عرصه آمدند، جسم خودشان را، دل خودشان را، نیت و همت خودشان را وارد عرصه کردند، گرههای کور باز شد، راههای بنبست گشوده شد. امروز همین اتفاق دارد در کشورهای دیگر میافتد. در مصر یا در تونس مردم آمدند وارد صحنه شدند؛ والّا روشنفکران و برج عاج نشینها همیشه بودند، همیشه هم حرف میزدند؛ خیلی از اوقات هم مردم را دعوت میکردند، کسی به حرف آنها چندان توجهی نمیکرد. اینجا خود مردم وارد صحنه و عرصه شدند و گرایش و جهتگیری آنها هم جهتگیری دینی است؛ یعنی نماز جمعه است، نماز جماعت است، نام خداست، علمای دینند، افراد مبلّغ دین و بنیانگذاران تفکر نوین دینی در بعضی از کشورها هستند. اینها وارد میدان شدند، لذا مردم هم آمدند توی صحنه. این، خصوصیت این قضیه است. چرا آمدند؟ آن چیزی که آنها را کشاند، به صورت واضحی مسئلهی عزت و کرامت انسانی آنها بود. در مصر، در تونس و همچنین در کشورهای دیگر، غرور مردم به دست این حاکمان ظالم جریحهدار شده بود. فرض کنید مردم مصر مشاهده میکردند کسی که در رأس کشورشان قرار دارد، به نیابت اسرائیل، کثیفترین کارها و جنایتها را مرتکب میشود. در قضیهی محاصرهی غزه اگر حسنی مبارک با اسرائیل همکاری نمیکرد، اسرائیل نمیتوانست غزه را آنجور زیر فشار قرار دهد و آن جنایتها را مرتکب شود. حسنی مبارک وارد میدان شد، کمک کرد، راه ورود و خروج غزه به مصر را بست. بعد اطلاع پیدا کردند که مردم غزه از زیر کانال زدند، از زیرزمین حرکت میکنند. برای اینکه مردم مظلوم غزه دیگر نتوانند این کار را هم انجام دهند، دیوارهای فولادی به ارتفاع سی متر درست کردند، کردند توی زمین، تا راه این کانالها را ببندند! این کارها را حسنی مبارک کرد. خب، ملت مصر دارند این را میبینند؛ لذا غرور ملت جریحهدار شد. نظیر این در کشورهای دیگر هم وجود دارد.
مثلاً در لیبی با اینکه قذافی در سالهای اولِ روی کار آمدن، گرایش ضد غربی نشان میداد، اما در سالهای اخیر خدمات بزرگی به غربیها کرد. آنها هم به چشم خودشان دیدند که با یک تهدید خشک و خالی، این آقا امکانات هستهای خودش را جمع کرد، همه را سوار کشتی کرد، داد به غربیها، گفت ببرید! ببینید ملت ما در چه وضعیتی قرار دارد، آنها در چه وضعیتی قرار دارند. ملت ما مشاهده کرد که همهی دنیا به سردمداری آمریکا علیه حرکت هستهای ایران قیام کردند؛ تحریم کردند، دعوا کردند، تهدید نظامی کردند، گفتند حمله میکنیم، چه میکنیم. مسئولین کشور نه فقط عقبنشینی نکردند، بلکه علیرغم دشمن، امکانات هستهای خودشان را هر سال چندین برابر از سال قبل بیشتر کردند. آنجا مردم دیدند که مسئول کشورشان دستور داد همان امکاناتی که داشتند، همه را در مقابل تهدید غربیها، یا به قول خودشان در مقابل مشوقهای غربیها جمع کردند. مثل اینکه یک آبنبات ترشی، شکلاتی توی دهن یک بچهای بگذارند، به اینها مشوق دادند، اینها هم همه را از دست دادند و رفتند! خب، ملت این را میبیند، دلش خون میشود، غرورش جریحهدار میشود. در همهی این کشورهائی که مردم آنها قیام کردند، این قضیه مشاهده میشود.
انقلاب اسلامی برای مسلمانها الگو شد؛ اولاً با پیدایش خود، بعد با تشکیل موفق نظام جمهوری اسلامی که توانست یک نظامی را با یک قانون اساسیِ کامل ارائه کند و آن را به کرسی بنشاند و تحقق ببخشد، و بعد ماندگاری این نظام در طول سی و دو سال که نتوانند به او ضربه بزنند، و بعد استحکام و تقویت هرچه بیشتر این نظام - که نظام جمهوری اسلامی امروز از لحاظ عمق و ریشه، قابل مقایسهی با ده سال پیش، بیست سال پیش و سی سال پیش نیست - و بعد پیشرفتهای گوناگون در این نظام، که پیشرفت علمی، پیشرفت فناوری و صنعتی، پیشرفتهای اجتماعی گوناگون، پخته شدن افکار، پدید آمدن افکار نو، حرکت عظیم علمی در کشور و فعالیتهای گوناگون است. عمرانهائی که در این کشور شده است، در مواردی کشور را به درجهی چند کشور معدود دنیا درآورده است. اینها همه حوادثی است که اتفاق افتاده است. اینها برای ملتهای مسلمان چیزهای محسوسی است؛ اینها را میبینند، مشاهده میکنند. این انقلاب آمد، نظام درست کرد، این نظام باقی ماند، روزبهروز قویتر شد، روزبهروز هم پیشرفتهتر شد؛ این میشود الگو. این الگوسازی یک گفتمانی را به وجود میآورد که آن، گفتمان هویت اسلامی و عزت اسلامی است. امروز در بین ملتهای دنیا، احساس هویت اسلامی، قابل مقایسهی با سی سال قبل نیست؛ احساس عزت اسلامی و مطالبهی این عزت، امروز قابل مقایسهی با گذشته نیست. این، اتفاق افتاده است.
امیدواریم خداوند متعال به برکت بعثت نبوی، همهی ما را به طریق اسلام و به راههای اسلام بیشتر نزدیک کند؛ دلهای ما را با احکام الهی و با معارف الهی، بیشتر آشنا کند؛ دلهای ملتهای مسلمان را به یکدیگر نزدیک کند؛ دستهای دولتهای مسلمان را در دست یکدیگر گره بزند تا امت اسلامی انشاءالله بتواند قدرت خود و عزت خود و آبروی از دست رفتهی خود را باز یابد.
افرادی به نیابت از دشمنان عزت این ملت سعی کردند جهاد را بدنام کنند. الان میدانید در کشورهایی از منطقهی ما، سعی امریکاییها بر این است که آیات جهاد را از کتابهای درسی بیرون بیاورند؛ اصرار کردند که باید این کار را بکنید؛ بعضی از دولتهای ضعیف و زبون هم این را قبول کردند. میخواهند جهاد را از آیات قرآن و تعالیم دینی خارج کنند؛ چون ضامن عزت ملتهای اسلامی و امت اسلامی و بزرگترین سنگر و حصن حصین مقاومت، جهاد فیسبیلالله است. شهادت را به عنوان یک عمل سادهلوحانه معرفی کردند، که خود برترین ارزشهایی است که جهاد به دنبال دارد. جهاد وقتی میتواند اثر خودش را بهطور کامل نشان دهد که با دل نهادن به شهادت همراه باشد. جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حرکت بسیجی است.
امروز دنیای اسلام بیش از همیشه، به اتحاد و یکدلی و تمسک به قرآن نیازمند است. از سوئی، ظرفتیهای جهان اسلام برای توسعه و عزت و اقتدار، امروز بیش از گذشته آشکار شده و بازیابی مجد و عظمت امت اسلامی، امروز در سراسر جهان اسلام، انگیزه و خواست جوانان و فرزانگان شده است. شعارهای منافقانهی مستکبران، رنگ باخته و نیات پلید آنان برای امت اسلامی، بتدریج، آشکار شده است.
ملت عزیز ایران! نمازگزاران عزیز! این وحدت و این یکپارچگی و این تمسک شما به ارزشهای معنوی، بزرگترین دستاوردی است که به شما کمک میکند که بتوانید در مقابل افزونطلبی و زیادهخواهی و تعدی و تجاوز استکبار ایستادگی کنید؛ این را حفظ کنید؛ این بسیار ارزش دارد. همین نمازهای عید، همین اجتماعات عظیم، همین راهپیماییهای پرشکوه، همین جوانهای پرانگیزه و همین ملت آمادهی برای حرکت، قیام، دفاع و جهاد در راه اسلام، توانسته است به همهی امت اسلامی عزت ببخشد. عزت و قدرت شما مردم در گرو تمسک به همین وحدت، همین یکپارچگی، همین بصیرت و روشنبینی است؛ این را حفظ کنید. مسؤولان در خدمت مردم، مردم در کنار مسؤولان، همه به فکر مصالح این کشور و این ملت، و همه با اهتمام فراوان به آن چیزی که ضامن اصلی نجات امت اسلامی است، یعنی تمسک به اسلام، باشند که میتواند دنیا و آخرت مردم را آباد کند. امروز از خدا بخواهید این روحیه و این ایمان و این نشاط و شادابی را در شما حفظ کند.
دنیای اسلام باید به فکر حفظ موجودیت اسلام و حفظ عزت امت اسلامی باشد. این، چگونه ممکن است؟ از راه قرآن. قرآن به ما همه چیز را تعلیم داده است. قرآن را باید آموخت، قرآن را باید فهمید، قرآن را مثل نوشیدنی گوارا و مقوی باید نوشید و زندگی خود را با آن با طراوت و سرشار از نیرو و عزت کرد.
در دوران معاصر از دهها سال پیش به این طرف، به برکت همان تعالیم و بازگشت به آنها بیداری اسلامی آغاز شد و پرچم توحید بار دیگر به اهتزاز درآمد که اوج این حرکت، تشکیل نظام جمهوری اسلامی در این نقطهی حساس از دنیای اسلام بود که باز آحاد مسلمانها احساس هویت و عزت کردند. امروز هم ما در مقابل همان تجربهیی قرار داریم که امت اسلامی در قرون شروع انحطاط و زوال، در مقابل آن قرار داشت.امروز هم علیه امت اسلام جنگی را آغاز کردهاند، تا این حرکت را در نطفه خفه کنند. امروز هم قدرتهای جهانخوار و مستکبر، با طمع بستن به منابع عظیم و ذخایر بیپایان طبیعی و انسانی دنیای اسلام - آنطور که خودشان صریحا هم میگویند - جنگی را شروع کردهاند که پرچمهای این جنگ از سوی استکبار، پرچمهای مزورانه است؛ پرچم دمکراسی و پرچم آزادی است؛ اما باطن قضیه چیز دیگری است؛ باطن قضیه نابود کردن عنصر عزت امت اسلامی - یعنی اسلام - است؛ باطن قضیه از بین بردن کانون مقاومت است، تا هیچ مانعی در مقابل جهانخواران در این منطقه وجود نداشته باشد.
محققان جوان خودمان - همین جوانهایی مثل شما - و صدها مغز متفکر و خوشفکر توانستهاند این دستگاه عظیم را راهاندازی کنند و به نتیجه برسانند؛ دانش را در میان خودشان بارور کنند؛ فناوری را بهوجود بیاورند و در خانهی این و آن نروند؛ این یکی از نگرانیهای آنهاست؛ چرا، چون میبینید این درست بر خلاف آن فلسفهی استکباری است که کشورهایی که میخواهند تحت سلطه باشند، نباید در دانش و فناوری استقلال داشته باشند؛ باید دستشان دراز باشد؛ محتاج آنها باشند. آنها میدانند که اگر امروز کشور و ملت ایران توانست بر قلهی این فناوری بنشیند، سخن حق او در دنیا که همان استقلال امت اسلامی و عزت اسلامی است، بیشتر در بین مسلمانها و در جوامع اسلامی جایگزین خواهد شد و ذهنها بیشتر آن را قبول خواهند کرد؛ از این ناراحتند؛ لذا جنجال میکنند. بنابراین حقیقت قضیه غیر از آن چیزی است که آنها میگویند.
مخاطب امام در سخن و ایدهی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را بهدست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همهی بشریت است. مکتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همهی امت اسلامی و همهی بشریت میخواهد؛ این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان. البته تفاوت امام با کسانی که برای خود رسالت جهانی قائلند، این است که مکتب سیاسی امام با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمیخواهد ملتی را به فکر و به راه خود معتقد کند. امریکاییها هم میگویند ما رسالت داریم در دنیا حقوق بشر و دمکراسی را توسعه دهیم. راه گسترش دمکراسی، کاربرد بمب اتم در هیروشیماست؟! توپ و تانک و جنگافروزی و کودتاگری در امریکای لاتین و آفریقاست؟! امروز هم در خاورمیانه این همه دغل بازی و فریبگری و ظلم و جنایت به چشم میخورد. .
فلسطینیها میگویند ما حیات دوباره و بیداری خود را از پیام امام گرفتهایم؛ لبنانیها میگویند ما پیروزی خود بر ارتش رژیم صهیونیستی و اخراج صهیونیستها را از مکتب امام درس گرفتهایم؛ مسلمانها در هر نقطهی دنیا - جوانهای مسلمان، روشنفکران مسلمان، نخبگان مسلمان - فتوحات فکری خود در میدانهای سیاسی را برخاسته و برآمدهی از مکتب فکری امام میدانند؛ تودههای امت اسلامی با نام اسلام احساس عزت میکنند؛ این همان نگاه بینالمللی مکتب امام به مسائل بشر است؛ مخصوص دنیای اسلام هم نیست؛ لذا امروز مسألهی فلسطین برای ما یک مسألهی اصلی است؛ مصایب امت اسلامی برای ما دردناک است. آنچه در دنیای اسلام اتفاق میافتد، برای ملت ایران و کسانی که به نام و یاد امام بزرگوار دلبسته و دلخوش هستند، مسائل اساسی است؛ نمیتوانند نسبت به این مسائل بیتفاوت بگذرند. برای همین است که دنیای استکبار میخواهد بزرگترین جنایتها را نسبت به ملتهای مسلمان انجام دهد؛ در حالیکه دیگر ملتهای مسلمان نبینند، نفهمند و تصمیم نگیرند؛ حتی اعتراض هم نکنند. ملت ایران میبیند، میفهمد، اعتراض میکند، موضع میگیرد و نسبت به مسائل دنیای اسلام بیتفاوت نمیماند.
معلوم است که جامعهسازی و مدنیتسازی - که یکی از بزرگترین هدفهای اسلام است - بدون دشمنی ممکن نیست. در صدر اسلام هم با تشکیل نظام و جامعهی اسلامی دشمنی شد؛ امروز هم همینطور است. امروز در دنیای اسلام، ملتهای مسلمان روح اعتزاز به اسلام را در خود مییابند و بهخاطر اسلام احساس عزت میکنند. بیداری اسلامی حقیقتی است که بهوجود آمده است؛ چه دشمنان امت اسلامی بخواهند، چه نخواهند. پیمودن این راه، به عزم راسخ از طرف مسؤولان کشورها احتیاج دارد.
امروز اوضاع در دنیای اسلام تفاوت کرده است؛ بیداری اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام محسوس است؛ حرکت و نهضت عظیمی در مراحل مختلف در همهی دنیای اسلام مشاهده میشود؛ میل برگشت به اصول و مبانی اسلامی، که مایهی عزت و پیشرفت و ترقی است. روشنفکران، علما و سیاسیون دنیای اسلام این حرکت را باید تقویت کنند. خطاست اگر کسانی در دنیای اسلام تصور کنند که حرکت بیداری اسلامی در بین جوانان، به ضرر دولتهای اسلامی است؛ نه، دولتهای اسلامی به برکت بیداری اسلامی میتوانند عزتی را که قدرتهای استکباری از آنها گرفتهاند، به خودشان برگردانند. یک نمونه، کشور و انقلاب و امام ماست. ما بعد از آنکه قرنهای متمادی دچار استبداد و دو قرن تمام دچار سلطهی بیگانگان بودیم به خود آمدیم و امام بزرگوار توانست عزت را به مردم ما برگرداند. انگلیسیها، روسها و امریکاییها به ترتیب در این کشور سیادت و حکمفرمایی حقیقی کردند. ولو به صورت ظاهر در رأس حکومت نبودند؛ اما کارها در دست آنها و همه چیز کشور در اختیارشان بود. مردم ما از حقوق، منابع، عزت و طعم حقیقی دین خود محروم بودند.
آنچه که دنیای اسلام از ما ملت ایران توقع دارد این است که ما پرچم اسلام را - که پرچم عزت امت اسلامی است و ما آن را برافراشتهایم - محکم نگهداریم. این چیزی است که دنیای اسلام از ما توقع دارد. پرچم اسلام در کشور ما به ملتها امید میدهد، آنها را زنده میکند و به آنها روحیه میبخشد. برافراشتن و نگهداشتن مستحکم این پرچم برای استحکام و نیرومندی ملت ما هم عامل بسیار بزرگی است. در واقع ما اسلام را نگه نمیداریم، اسلام است که ما را نگه میدارد. هر ملتی که به پای اسلام بایستد، خود او زنده، سرافراز و عزیز خواهد شد. اسلام عزیز است. اسلام دارای علو است. ما به اسلام احتیاج داریم برای اینکه از تحقیر قدرتهای استکباری - تحقیر علمی، تحقیر سیاسی و فرهنگی - آنها نجات پیدا کنیم.
اینجا اردوگاه بزرگ امت اسلامی، است؛ جایگاه تمرین خدائی و مردمی شدن، از «خود»های دروغین و شرک آلود بیرون جستن، و به «خود» حقیقی و الهی پیوستن. اینجا جایگاه برائت از دیو و دد و شیطان و پیوستن به جنود رحمان است. جایگاه تجدید عهد: ان لاتعبدوا الشیطان و پاسخ به: ان الله بری من المشرکین و رسوله است. اینجا محل تجلی امت واحدهی اسلامی و مظهر عزت معنوی و قدرت بشری مسلمانان است.
موسم حج بار دیگر نمایشگاه عظیم خود را در پایگاه وحی و نبوت بر سر پا کرده و صحنهی شگفتآور و شورانگیزی پدید آورده است. رودهای خروشان ملتهای مسلمان از همه سوی جهان در این اقیانوس فرو میریزند و همزیستی امت واحده را در زیر لوای توحید مجسم میکنند. احساسات در هم تنیدهی این مجموعهی بشری، نمایشگر آرزوها و نیازها و دردها و توانائیهای امت عظیم اسلامی است. سرزمینهای حج، اکنون میزبان مردمی از ایران و عراق، از فلسطین و لبنان، از شبه قاره و شمال آفریقا، از ترکیه و بوسنی و از سراسر آسیا و اروپاست. این دلهای پراشتیاق، میتوانند ترجمان سخن دل امت اسلامی باشند. حج برای همین نزدیکی و صدا به صدا رساندن مسلمانان سراسر جهان است. رشتهای که این همه دل را به هم پیوند میدهد همان پیامی است که نخستینبار از این سرزمین، صلا زده شد و طول و عرض جهان و تاریخ را در نوردید: پیام توحید و وحدت؛ توحید خدا و وحدت امت. توحید، نفی خداوندگاری طواغیت و مستکبران و زر و زور سالاران است، و وحدت، مظهر عزت و اقتدار مسلمانان. حج، فراتر از هر نوشته و گفتاری، این پیام ماندگار را هر ساله در قالب اجتماع عظیم خود، بازپردازی میکند و به سراسر جهان اسلام میفرستد. هر مسلمانی در هر بخشی از عالم اسلام، در موسم حج، یک بار دیگر باید این حقیقت را بشناسد که شکوفائی و سربلندی و کامیابی همه جانبهی کشورهای اسلامی تنها در سایهی این دو به دست خواهد آمد: توحید با همهی ابعاد فردی و اجتماعی و سیاسی آن، و وحدت با مفهوم درست و قابل تحقق آن در دنیای امروز.
انقلاب اسلامی، عزت اسلام را برروی دست گرفت و به همهی دنیا نشان داد. انقلاب اسلامی نشان داد که اسلام میتواند به یک ملت، سرافرازی و عزت دهد؛ یک ملت را از زیربار فشار و تحمیل بیگانگان نجات دهد و از حالت تحقیری که بر آن ملت تحمیل کردهاند، بیرون بکشد. میتواند استعدادهای یک ملت را در همهی میدانها بروز و ظهور بخشد؛ میتواند به یک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقاید و از هویت و شخصیت خود بدهد. انقلاب اسلامی این را نشان داد. لذا آن وقتی که انقلاب اسلامی پیروز شد و وقتی امام بزرگ ما - آن شخصیت عظیم، آن شخصیت بینظیر در زمان ما - توانست از زبان این ملت، سخن بگوید، همهی مسلمانان عالم احساس افتخار و حیات کردند؛ احساس کردند که زنده شدهاند. این خون تازهای که در رگهای امت اسلامی دوید، دشمنان را بسیار دستپاچه و سراسیمه کرد.
ملت و دولت ایران، با انقلاب عظیم خود که به رهبری امام خمینی عظیمالشأن (رحمةاللهعلیه) و ادامهی خط و راه او، پرچم عظمت اسلام و ایران را برافراشت، عزت و استقلال ملی خود و حیات دوبارهی تاریخی خود را بازیافته است. به برکت انقلاب اسلامی، ملت ایران از فساد روزافزون و انحطاط علمی و اخلاقی و استبداد سیاسی و وابستگی به امریکا نجات یافت و نشاط زندگی و سازندگی را دوباره به دست آورد. از حاکمیت مهرههای نوکر مآب و بیکفایت و غیرامین و فاسق و بدکار و مستبد و ظالم، خلاص شد و حکومتی مردمی و مدیرانی دلسوز و کاردان و مؤمن و امین یافت.
شناخت دشمن، محصول همهی آن شناختها و متمم و مکمّل آنهاست. بدون آن، دل و ذهن مسلمان، مخزنی بیحصار است که از دستبرد راهزن و خائن و غارتگر، مصون نیست. در خودِ اعمال حج، رَمی جمرات، نماد دشمنشناسی و دشمنستیزی است؛ و پیامبر مکرّم اسلام(صلّیاللَّهعلیهواله)، اذان برائت را در حج سر داد و آیات برائت را از حنجرهی امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در مراسم حج تلاوت فرمود. اگر جهان اسلام و امت اسلامی، روزی از وجود دشمنان جرّار فارغ گردد و چنین چیزی ممکن شود، برائت نیز بیفلسفه خواهد بود. ولی با وجود دشمنها و ستیزهگریهای کنونی، غفلت از دشمن و بیمبالاتی به برائت، خطایی بزرگ و پُرخسارت است.
اگر آن شناختهای پیشین به دست آید، دشمن جهان اسلام نیز شناخته میشود. هر پدیده، یا شخص، یا حکومتی و نظامی که مسلمانان را از هویت اسلامیشان بیگانه کند، یا به تفرّق و پراکندگی بکشاند، یا به کسب عزت و عظمت اسلامی بیاعتنا، یا از آن مأیوس سازد، کاری دشمنانه میکند؛ و اگر خود، دشمن نیست، سرانگشت دشمن است!
امروز بیشترین تلاش شیطان که همان جبههی سیاسی استکبار است، مصروف آن میشود که مسلمانان را از آیندهی خود، نومید و به ذخیرهی گرانبهای فرهنگ و دانش خود، بیاعتنا سازد. هر پدیدهیی که به مسلمانان جهان، امید ببخشد و آنان را به فکر بنای آینده بر پایهی اسلام بیفکند، در چشم استکبار، بشدت منفور و مبغوض است. دشمنی شیطان بزرگ با ایران اسلامی، از آن است که تشکیل جمهوری اسلامی و ادارهی کشوری پهناور، با جمعیتی انبوه و با ثروت مادی و معنوی بیپایان، به مسلمانان، نوید عزت و عظمت اسلامی میدهد و فروغ امید را در دلهای آنان زنده میکند.
در نوزده سالی که از تشکیل جمهوری اسلامی در ایران گذشته است، همهی جهان، نشانههای امید را در رفتار ملتهای مسلمان دیدهاند و میبینند و هرچه گردونهی زمان، به پیش رفته و تدابیر دنیای استکبار در برابر این موج بلند و دنبالهدار، بیشتر شکست خورده، این امید بیشتر شده است.
بیداری فلسطینیان و آغاز مجاهدتهای آزادیطلبانهی آنان با شعارهای اسلامی در برابر صهیونیستهای غاصب، بیداری ملتهای مسلمان در اروپا و تشکیل کشور مسلمان بوسنی - با وجود فاجعهی خونباری که به دست، یا با سکوت رضایتآمیز اروپاییان برای آنان پیش آمد - به حکومت رسیدن معتقدانِ به حاکمیت اسلام در ترکیه و الجزایر، از راههای معمول دموکراسی غربی - که البته در هر دو مورد، با کودتا و دخالت قدرتهای نامشروع و خصومت دشمنان جهانیِ قدرت اسلام، موفقیت آنان نیمهکاره ماند - تشکیل حکومت بر پایهی مبانی اسلامی در سودان - که با وجود کارشکنیهای خارجی، بحمداللَّه همچنان در راه اقتدار اسلامی به پیش میرود - زنده شدن شعارهای اسلامی در بسیاری از کشورهای مسلمان - که سالهای متمادی این شعارها در آن فراموش شده بود - و مثالهای متعدد دیگر، همه و همه، نشانههای تأثیر عمیق و روزافزون ولادت جمهوری اسلامی در ایران، بر سراسر جهان اسلام و امت اسلامی است.
دشمنی استکبار، به همین نسبت با ایران اسلامی، روزبهروز سختتر و بغضآلودتر شده است! پس از شکست توطئههای پیاپی نظامی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، استکبار، جبههی تازهیی گشوده که تاکنون نیز بر ضدّ ایران اسلامی فعال است. این جبهه، یک جبههی جنگ تبلیغاتی است؛ و هدف آن، متهم کردن ملت و دولت ایران و بر اثر آن، خاموش کردن فروغ امید در دل ملتهای مسلمان است! در این جنگ تبلیغاتی، اینطور وانمود میشود که ملت ایران، از حرکت عظیم انقلاب و شعارهای آن و از حاکمیت اسلام و قرآن، پشیمان شده و مسؤولان کشور، به اسلام و انقلاب پشت کردهاند! و به عنوان شاهد و نمونه، ادعا میشود که دولت ایران، در صدد ایجاد روابط دوستانه با دولت امریکا است! انکار مکرر این ادعا از سوی مسؤولان کشور و تأکید همیشگی آنان بر عشق و پایبندی به اسلام و انقلاب و خط امام راحل (رضواناللَّهعلیه) مانع از آن نیست که دستگاههای تبلیغاتی و حتی مسؤولان سیاسی استکبار و بخصوص رژیم مستکبر امریکا، ادعای خود را با زبانها و شیوههای گوناگون، تکرار کنند و آن را در تفسیرها و خبرها و گزارشهای جهانی، مخصوصاً در سطح جهان اسلام، بیش از پیش، تکرار نمایند!
شناخت دشمن در حج، به معنی شناخت این روشها و انگیزههای آن، و برائت در حج، به معنی افشای توطئهی دشمن و اِعلام بیزاری از آن است.
ملت و دولت ایران، با انقلاب عظیم خود که به رهبری امام خمینی عظیمالشأن (رحمةاللَّهعلیه) و ادامهی خطّ و راه او، پرچم عظمت اسلام و ایران را برافراشت، عزت و استقلال ملّی خود و حیات دوبارهی تاریخی خود را بازیافته است. به برکت انقلاب اسلامی، ملت ایران از فساد روزافزون و انحطاط علمی و اخلاقی و استبداد سیاسی و وابستگی به امریکا نجات یافت و نشاط زندگی و سازندگی را دوباره به دست آورد. از حاکمیت مهرههای نوکر مآب و بیکفایت و غیرامین و فاسق و بدکار و مستبد و ظالم، خلاص شد و حکومتی مردمی و مدیرانی دلسوز و کاردان و مؤمن و امین یافت. سرنوشت کشور و منابع ملّی و ثروتهای خدادادهاش را که به وسیلهی بیگانگان غارت میشد، خود به دست گرفت. نیروی ابتکار و سازندگی را که بر اثر ضعف و فساد پادشاهان خائن و وابسته، سالها بهخمودگی و رکود کشیده شده بود، در خود زنده کرد و در همهی میدانهای علمی و عملی، به جبران دو قرن عقبافتادگی، گامهای بلند برداشت و برای آینده نیز همت بلند و عزم قاطع و فکر روشن را با تجربهی دوران نوزده ساله، چراغ راه ساخته است.
ایران اسلامی به برکت اسلام، عزت پیدا کرده است؛ به برکت اسلام از زیر سلطهی بیگانگان خارج شده است؛ به برکت اسلام دلهای مردمش به هم نزدیک شدهاند و به برکت اسلام به خیلی از آن خیراتی که اسلام برای مسلمانان خواسته، رسیده است. از ایران اسلامی و از میان این امت، آنچه که ما برای برادران مسلمانمان در سراسر عالم میخواهیم، این است که دولتها و ملتها به اسلام به چشم نجاتبخش نگاه کنند و آن را مایهی عزت و افتخار و کرامت خودشان بدانند. این چیزی که دشمنان اسلام خواستهاند به بسیاری از افراد در دنیای اسلام بباورانند که اسلام مایهی عقبافتادگی و سرافکندگی آنهاست، یک تلقین شیطانی است. این، تلقین کسانی است که خواستهاند امت اسلامی را از اصل خودش جدا کنند، تا بتوانند به راحتی بر او فرمان برانند.
همین کنفرانس اسلامی بحمدالله و به عزت الهی، موجب عزت امت اسلامی و ملت عزیز ایران شد؛ «من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا»: هرکس عزت میخواهد، سراغ خدا برود؛ خدا به او عزت خواهد داد. در این کنفرانس، این آیهی شریفه خودش را نشان داد و دست قدرت الهی و عزت الهی، ملت ایران و دولت ایران و مسؤولان کشور و دستاندرکاران را در دنیا مثل خورشیدی روشنیبخش و بامشکوة و منور جلوه داد. علیرغم میل امریکا، به وسیلهی این اجلاس باشکوهی که در اینجا تشکیل شد، همهی سیاستهای امریکا در مورد ایران شکست خورد. دیدند که این اجلاس، نشاندهندهی وحدت، یکپارچگی، مدیریت قوی، همکاری صمیمانه بین مسؤولان کشور و مسؤولان و مردم است و قدرت و توانایی انجام کارهای بزرگ و پیچیده و مرکب را دیدند. حالا چهکار باید بکنند؟ شروع به ساختن شایعات و ایجاد اختلاف کردند. از روز اول تشکیل کنفرانس تا بهحال شایعهی اختلاف را همینطور ترویج میکنند. البته کسی هم گوشش بدهکار نیست، اعتنایی هم نمیکند؛ چون شواهد و قرائن و نصوص و همهچیز برخلاف شایعات آنهاست؛ اما آنها کار خودشان را میکنند.
ما به برکت همین خودباوری که امام خمینی راحل آموختمان، توانستیم کشور ویران و عقب افتادهی دوران پهلوی را که در طول هشت سال جنگ تحمیلی ویرانهتر شده بود، بازسازی و از رونق و نشاط سازندگی برخوردار کنیم. این همت را در برخی دیگر از کشورهای برادر نیز شاهدیم؛ ولی از همه مهمتر، عزت و اقتدار سیاسی است. ملت و دولت ما به برکت تمسک به اسلام و مشارکت جدی سیاسی، توانستهاند نفوذ و دخالت بیگانگان را در کشور خود ریشه کن کنند. امروز امت اسلامی نیز تشنهی آن اعتماد به نفس و این عزت و این استقلال است و باید همه در راه آن تلاش کنیم. این یک مسؤولیت تاریخی است و امروز زمینهی ادای آن و کسب عزت و اقتدار و استقلال کامل جهان اسلام فراهم است. اگر برای هماهنگ کردن تلاشها در این راه، کانونی لازم است، ما امروز آن را که سازمان کنفرانس اسلامی است در اختیار داریم. باید نگاهی به این سازمان و آفاق آیندهی آن افکند.
آنچه آن تمدن را پدید آورد - یعنی اسلام و معارف زندگیساز آن - هم اکنون نیز در اختیار ماست و به ما هشدار میدهد: که «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم». اسلام ثابت کرده است ظرفیت آن را دارد که امت خود را به اعتلای مدنی و علمی و عزت و قدرت سیاسی برساند. ایمان و مجاهدت و پرهیز از تفرقه، تنها شرطهای تحقق این هدف بزرگ است و قرآن به ما میآموزد: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین». و میآموزد: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین».و میآموزد: «و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین».ضعف این سه عامل، امت اسلامی را امروز در وضع تأسفباری قرار داده است. حداقل در دو قرن گذشته، دشمنان پیگیر و با تدبیر و برخی حکومتهای مسلمان بیکفایت، در کنار عوامل و شرایط گوناگون تاریخی و سیاسی، در پدید آوردن این وضع، بهشدت مؤثر بودهاند و ما امروز وارث گذشتگانیم.
مسلمانان، امروز در سطح جهان، در روند عمومی سیاست جهانی، در تصمیمگیریهای بزرگ عالم و در تعیین نظام همبستگی جهانی، هیچ نقشی ندارند؛ و از این بالاتر، بسیاری از کشورهای اسلامی در سیاست ملی خود، دنباله رو و محکوم یکی از چند دولت مستکبر و زورگوی جهانند؛ دولتهاشان دست نشانده و ضعیفالنفس، ملتهاشان دچار اختناق یا بیخبری، و علما و روشنفکرانشان دستخوش ترس و تغافل و عشق به راحتی ... و نتیجه آن شده است که سرمایههای آنان بر باد میرود؛ جایگاه سیاسی آنان به اشارهی دولتهای مستکبر تعیین میشود؛ و عده و عدهی آنان به حساب نمیآید؛ و امت بزرگ اسلامی که امروز باید از همهی موجودی خود برای کسب عزت و اقتداری که مستحق آن است، برخوردار شود، بدین گونه از بخش عظیمی از عده و عدهی خود محروم میماند و دشمن اسلام و مسلمین، از آن به زیان اسلام و مسلمین استفاده میکند.
حج درست و کامل، میتواند بوسیلهی نزدیک کردن دلها و تبادل آگاهیها و افشای توطئهها، خطرناکترین توطئههای دشمن علیه اسلام و مسلمین را خنثی کند. امروز دشمن اسلام یعنی سردمداران استکبار و صهیونیسم، تفرقهافکنی میان مسلمین و غوغاگری در عرصهی تبلیغات را بر ضد هر کشور و دولت و جمعیتی که از بیداری اسلامی و حاکمیت قرآن دم زند و داعیهی عزت مسلمین را داشته باشد، مهمترین کار خود میداند. زیرا اگر بتواند بخشهای فعال و پرتحرک از امت اسلامی را از دیگر بخشهای این امت جدا کند، مطمئن خواهد شد که در برابر خود پیکر عظیم و یکپارچهی امت را نخواهد دید، و نقشههای خباثتآلودش دربارهی امت اسلامی را بیدردسر پیش خواهد برد. این روزها مردم دنیا، شاهد حجم انبوه و متراکم و سطح وسیع تبلیغات بوقهای استکباری بر ضد جمهوری اسلامی ایرانند. این همان سیاست است که البته به فضل الهی تا امروز ناکام مانده ولی با همهی توان استکبار، دنبال میشود.
اگر حج، چنانکه قرآن خواسته و پیامبر(صلیاللهعلیهوالهوسلم) فرموده و عمل کرده به جای آورده شود و چنانکه فرموده: خذوا عنی مناسککم، مناسک آن از عمل او گرفته شود، تأمین کنندهی کمال فرد و عزت امت است.
هرکس با چنین حجی مخالفت کند و حج را جدا از این خطوط و نشانهای اصلی آن بخواهد، باکمال جویی فرد مسلم و عزت امت اسلامی مخالفت کرده است.
امروز وظیفهی این امت بزرگ، در مقابل پیامبر، نجات دهنده، پیشوا، معلم، امانت الهی در میان خود و محبوبترین چهره در میان امت؛ یعنی وجود مقدس نبیاکرم علیهوعلیآلهالصلاةوالسلام این است که عزت و شوکت امت اسلامی را با حفظ وحدت پاس بدارد. این وظیفهی امروز امت است. امت از پیامبر خود عیدی میخواهد؛ اما امت، در مقابل پیامبر موظف است وظیفهی عیدی خود را هم انجام دهد. عیدی امت این است که حفظ وحدت کند و آبروی پیغمبر را محفوظ بدارد. امروز همهی تلاش دشمنان اسلام و امت اسلامی این است که این امت را به جان یکدیگر بیندازند و آنها را با همدیگر دشمن کنند. این تلاش، مخصوص امروز نیست و از گذشته نیز همینطور بوده است. اما امروز، این مأموریت خباثتآمیز و رذالتآلود از طرف دشمنان، با سازماندهی و تدبیر و همهجانبه انجام میگیرد. علت هم این است که احساس میکنند روحیه و شوق اسلامی، در میان مسلمانان رو به فزونی است و اسلام، دلها را زنده کرده است.
وحدت حوزه و دانشگاه یعنی روآوردنِ این دو به یکدیگر. یعنی دانشگاه، علم و دانش و تحصیلِ علم را در جهت ارزشهای اسلامی و اخلاقیای قرار دهد که در حوزهها روی آن ارزشها با شیوههای صددرصد علمی و به طور کامل، کار و تحقیق و تدریس میشود. علم در جهت دین؛ علم در جهت اخلاق؛ علم برای انسان؛ علم وسیلهای برای بینیازی از بیگانگان؛ علم برای تأمین استقلال ملّی ما؛ علم برای عزّت امّت اسلامی؛ علم برای اینکه دیگر امریکا یا اروپا نتوانند به وسیلهی ابزار علم، ملّتها را بیچاره و زیر پا لگد مال کنند؛ علم به عنوان یک سپر، یک مدافع و یک وسیلهی پرواز. اینها همه در صورتی خواهد شد که دانشگاه از حوزه بیاموزد و آن روشها و ارزشهایی که در حوزه هست - ارزشهای دینی و اخلاقی - در محیط دانشگاه نفوذ کند.
ما آرزو داریم که این یک میلیارد مسلمان، حقیقتا یک واحد باشند؛ نه اینکه دولتها و کشورها وجود نداشته باشند. چنین چیزی، علیالظاهر، تا قبل از ظهور ولیعصر ارواحنافداه، نخواهد شد. اما میگوییم در یک جهت حرکت کنند. با یک روحیه حرکت کنند. ملتها و دولتهای مسلمان، با یک دل حرکت کنند. و این، عزت و قدرت آنهاست. عزت و قدرت، در سایهی اسلام است. عزت و قدرت، در سایهی همبستگی و همدلی اسلامی شما ملت ایران است. عزت و قدرت در سایهی تقوا و تمسک به قرآن است. عزت و قدرت، در سایهی نترسیدن از غیر خداست. اینها را اگر ما رعایت کردیم، دیگران باشند یا نباشند؛ همراه ما باشند یا مقابل ما باشند، خدای متعال پشتیبان ما خواهد بود. و ما این راه را به فضل الهی ادامه خواهیم داد و میدانیم که خدای متعال با ماست و توجهات ولیعصر ارواحنافداه، انشاءالله شامل حال شما ملت است.
اکنون که موسم حج فرا رسیده و نغمهی لبیک بر آمده از دلهای مشتاق، فضای حریم امن الهی را انباشته است و ملتهای مسلمان، از آفاق گستردهی جهان، به میعاد ذکر و استغفار و قیام و اتحاد شتافته و برادران مهجور، به یکدیگر رسیدهاند، جبههی سپاس و خضوع به ساحت خدای عزیز و حکیم سوده، حمدی به عظمت صفات حسنی و شکری به وسعت دریای رحمت حق، نثار حریم حضرت احدیت میکنم که یک بار دیگر به مسلمین مشتاق، توفیق این فریضه را عطا فرمود و یک بار دیگر، در خانهی امن خود، پرچم عزت و عظمت را بر فراز سر مسلمانان برافراشت و یک بار دیگر حجاج ایرانی را بر این سفرهی رحمت و عظمت نشانید. زبان و قلم از توصیف و تقدیر این نعمت بزرگ، قاصر است. خدا کند که نور معرفت بر دلهای روشن شما حجگزاران بتابد و حقیقت، بیواسطهی حرف و گفت، در جان مشتاق شما متجلی گردد.
صحنهی اول از زندگی پیامبر، صحنهی دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتی که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب - وحشیهایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همهجا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند - و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز - دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم - که پیامبر نامهها نوشت، مجادلهها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصرهی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمیکردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران میشدند، بعضی متزلزل میشدند، بعضی نق میزدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق میکردند؛ اما پیامبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعهی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدانهای نبرد و دعوت، در سالهای بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.
برادران غیرایرانی باید در بازگشت به اوطان خودشان، پیام اسلام و پیام امام و پیام این ملت را برای مردم و کسان خود ببرند. این، همان پیام قرآن است. از خداوند متعال مسألت میکنم که روزبهروز بر قدرت و عزت و پیشرفت ملتهای مسلمان بیفزاید و از اسلام و مسلمین، به روح مقدس امام عزیزمان پاداش خیر عنایت کند.
این نعمت، شکر لازم دارد. شکر این نعمت و نگهداری این عطیه و تفضل بزرگ الهی به این است که ما به وظایفمان در قبال این لطف الهی آشنا بشویم و به آنها عمل کنیم؛ هدف را فراموش نکنیم؛ یادمان نرود که خدای متعال، این انقلاب را پیروز کرد و مسلمین ایران را به برکت این انقلاب و به برکت آن رهبر استثنایی، عزت بخشید. اصلا خدای متعال، او را برای چنین نقطهی عطف تاریخی ذخیره کرده بود. ظاهرا آدم خیال میکند که خدای متعال، این وجود گرانبها و گرانمایه را تربیت کرده و نگهداشته بود، تا چنین حرکتی را در دنیا و در تاریخ به وجود بیاورد.
اسلام به نیروهای نظامی و به ملت ما عزت و قدرت داد. اسلام سایهی مطبوع خود را بر سر این ملت گسترانید و امن و امان حقیقی را - که خروج از سلطهی قدرتهای بزرگ جهانی است - به ملت ما بخشید. امروز بسیاری از ملتهای دنیا خودشان را اسیر در چنبر قدرت قدرتهایی میبینند که بر دنیا یا بخشی از آن مسلطند، یا میروند که مسلط بشوند. ملت ما به برکت اسلام آزاد است. از این فداکاری و قدرتمندی ملتما، پرچم اسلام هم برافراشته شد و لذا امروز ملتها به نام قهرمانیهای شما به هیجان میآیند. این، افتخار بزرگی است. همهی ملت باید این را حفظ کنند و در سازمانهای نظامی - مخصوصا مراکز آموزش - باید با دقت مورد توجه و رعایت قرار بگیرد.
ملتها امید بستهاند و بیدار شدهاند. مسلمانان، امروز به اسلام خودشان افتخار میکنند و احساس عزت مینمایند. امروز ترس قدرتمندان و زورگویان عالم، فقط از اسلام و قرآن و مسلمانان واقعی است. امروز واهمهی مرتجعان و پیروان و علمداران اسلام امریکایی، از اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهواله) است. همه فهمیدند و دانستند که اسلام از جا برخاسته و حرکت را آغاز کرده و بازوان خود را باز کرده است و به مسلمانان امید و به مستضعفان نوید میدهد؛ و این هم خواهد شد. اگر مشکلاتی بر اثر نفوذ ابرقدرتهاست، برطرف میشود.
برادران عزیز، آزادگان، جوانان، همهی ملت عزیز ایران! این راه را باید با سربلندی ادامه بدهید. دشمن اسلام - هر کس باشد - ضعیف است. به قدرتهای ظاهری و سروصدایشان نگاه نکنید. آنها در مقابل مثل خودشان قویند؛ در مقابل اسلام و معنویت و نیروی ایمان و اتکای به خدا، ضعیفند. تجربهی ده، دوازده ساله، این را به ما نشان داده است. ما در راه حاکمیت بخشیدن به دین خدا و عزت بخشیدن به مسلمانان، فروگذار نکردهایم و ملت ما باز هم فروگذار نخواهند کرد.
اگرچه امسال نیز برادران مجاهد و شجاع و ایثارگر شما از ایران، در جمع حاجیان نیستند و ایادی امریکا و اسرائیل، راه آنان به سوی آن کعبهی آمال را قطع کردهاند، اما دلهای آنان در آنجاست؛ همچنانکه شعارها و خواستهها و سخن دل آنان، بیشک برای یکایک کسانی که به عزت اسلام و مسلمین میاندیشند، مطرح است.
ملت عزیز ما نیز بدانند - و میدانند - که عزت و عظمت و شکوه اسلام، که با قیام و فداکاری آنان در دوران انقلاب تا امروز به وجود آمده، هر روز که میگذرد، بر عزت و عظمت و اقتدار آنان میافزاید و کید دشمنان در برابر صبر و مقاومت شجاعانهی آنان، قادر به پایداری نیست.
ما باید به امید خدا و با توکل به او، این راه را ادامه بدهیم. ما از دشمن اسلام و انقلاب نمیترسیم. ما در راه خدا، انشاءالله احساس خستگی و ضعف نمیکنیم. ابهت قدرتهای پوشالی مادی، نخواهد توانست ما را در این راه و به سمت این هدف، متزلزل کند. ما آن روزی را در مقابل چشم داریم که اسلام توانسته باشد به همهی مسلمانان عالم عزت بدهد، به آنها زندگی شرافتمندانه عطا کند و شر غدهی سرطانی اسرائیل را از پیکر اسلامی و میهن اسلامی بکند. ما چشم به روزی داریم که امت مسلمان، یکپارچه و متحد، از همهی کشورهای اسلامی، پرچم اسلام را بهدست گیرند و اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهواله) را در مقابل چشمهای مردم جهان عرضه کنند و شوق و محبت انسانها در همه جای عالم را به سمت آن جلب نمایند. هدف ما اینهاست. راه ما همان راهی است که امام بزرگوارمان ترسیم کردند. همسفر ملت ایران در این راه طولانی، دلهای مشتاق ملتهای مسلمان دیگر است. در این راه باید اتحادمان را حفظ کنیم و یک آن، هدفهای متعالی را از چشم دور نداریم.
همانطور که همه میدانند، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب - که معنای درست توحید و نفی عبودیت غیرخدا و عزت در برابر هر کس و هر چیز غیر خدا را در عمل و واقعیت به همه نشان داد - مسلمانان در نقاط بسیاری از جهان، احساس شخصیت و عزت نموده، در مقابل قدرتمندان و زورگویان ایستادند و سرفصل جدیدی در مبارزات ملل مسلمان به وجود آمد؛ از جمله حرکت عظیم مردم مسلمان در افغانستان و شروع مبارزات مردمی در سرزمین فلسطین و ایستادن مردم مسلمان و مبارز فلسطین در برابر احزاب معاملهگر و شروع نهضتهای اسلامی زیادی در کشورهای مسلمان آفریقایی و آسیایی و حتی در اروپا که همه براساس جاذبهی اسلام و شوق به تحقق احکام الهی به وجود آمده و اسلام را رهاییبخش و عزتبخش خود میداند.
تا پیش از پیدایش جمهوری اسلامی، به تودههای عظیم مسلمان عالم تفهیم شده بود که اسلام قادر نیست برای آنان عزت و عظمت بیافریند و آنان در جستجوی سعادت باید یا به دنبال الگوی غربی و فرهنگ اروپا و امریکا بروند و یا به سمت تئوریهای خیالی و پوچ مارکسیسم گرایش یابند؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران و عزت و عظمتی که تحقق اسلام به ملت ایران بخشید، همهی بافتههای دیرینهی استعمارگران غربی را باطل کرد و در عمل نشان داد که اسلام میتواند ملتی را از ضعف و بیحالی و انظلام نجات بدهد و به اوج عزت و شجاعت و اعتماد به نفس برساند و هم میتواند نظامی استوار و قادر بر زورآزمایی با قدرتهای مادی جهان بر آنان ببخشد و دست قدرتهای ظالمانه و تحقیرکنندهی استعمار و استکبار را از سر آنان کوتاه کند. و چنین بود که جمهوری اسلامی به برکت اسلام، از پشتوانهی مردمی نیرومندی در مقیاس جهانی برخوردار گشت و این به نوبهی خود، بر توانایی و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی - که همهی سلطههای بزرگ جهانی، با آن سرناسازگاری دارند - افزوده است.
در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوهی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیهی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید. و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانهی غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمهی نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود؛ روحی عروج کرد که با نفس روحاللهیاش، پیکر ملت را جان بخشیده بود؛ حنجرهیی خاموش شد که نفس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود؛ لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسون یأس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.
معناى عزّت این است که جامعهی اسلامى و نظام اسلامى در هیچ یک از برخوردهاى بینالمللیاش بایستى جورى حرکت نکند که به ذلیل شدن اسلام و مسلمین منتهى بشود. البتّه ذلیل شدن غیر از ضعیف بودن است؛ ممکن است کسى ضعیف باشد، امّا ذلیل نباشد. بین این دو تفاوت هست؛ که کارآمدانِ این کارها خوب میتوانند بفهمند.
سلام و رحمت خدا بر ارواح طیبهی شهدا، از صدر تاریخ تا امروز، خصوصا شهیدان جنگ تحمیلی که با نثار خون خود، شجرهی مبارکهی اسلام را آبیاری کرده و به برگ و بار نشاندند. عزت را برای مؤمنان به ارمغان آورده و خذلان و ذلت را نصیب معاندان کردند.
اینک، پس از گذشت دو دورهی کامل ریاست جمهوری که بحمدالله با وجود آن همه دشواریها و توطئههای دشمنان، به خیر و صلاح و عزت و عظمت اسلام و مسلمین سپری شده است، ملت رشید و مقاوم و با وفا، به وصیت امام فقید عظیمالشأن خود عمل کرد و در نخستین امتحان و در همان حال که دشمنان قسمخوردهی اسلام، نیرنگها پرداخته و امیدها بدان بسته بودند، جهانیان را به حیرت و اعجاب وا داشت و با حضور وسیع و سیلآسای خود، بنیان آمال بدخواهانهی دشمن را برکند و با شناخت و آگاهی و آزادی کامل و کمنظیر، در انتخاباتی که نقش تبلیغات مرسوم در آن به کمترین حد ممکن رسید، به پای صندوقهای رأی رفت و به پیمان خود با خدا بر نفی پرستش شیطان، و به عهد خود با رسول خدا در پاسداری از ثقلین، و به تعهد خود در برابر امام و انقلاب در وحدت کلمه و کلمهی توحید و استقامت تا استقرار قسط عمل کرد.
او، آن روحالله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی، به نجات مظلومان کمر بست؛ تخت فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسانها کرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوت و شوکت، و به دنیای مادی و بیروح معنویت، و به جهان اسلام حرکت، و به مبارزان و مجاهدان فیسبیلالله شهامت و شهادت داد.
اولین کار بزرگ او، احیای اسلام بود. دویست سال است که دستگاههای استعماری سعی کردند تا اسلام به دست فراموشی سپرده شود. یکی از نخستوزیرهای انگلیس در جمع سیاستمداران استعماری دنیا اعلام کرده بود که ما باید اسلام را در کشورهای اسلامی منزوی کنیم! قبل و بعد از آن نیز پولهای گزافی خرج شد تا اسلام در درجهی اول از صحنهی زندگی، و در درجهی دوم از ذهن و عمل فردی انسانها خارج شود؛ چون میدانستند این دین، بزرگترین مانع در راه چپاول قدرتهای بزرگ و استکباری است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنهی سیاسی جهان برگرداند. دومین کار بزرگ او، اعادهی روح عزت به مسلمین بود. اینگونه نبود که اسلام صرفاً در بحثها و تحلیلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگی مردم مطرح شود؛ بلکه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جای عالم احساس عزت کردند.
با کار بزرگی که امام(ره) انجام داد، مسلمانها در همه جای دنیا احساس عزت میکنند و به مسلمانی و اسلام خود میبالند.
امروز، روزی است که دنیای اسلام بیدار شده است و مسلمانان در سرتاسر عالم، احساس عزت و سربلندی میکنند. آن روز که مسلمانان در هر نقطهی عالم، از ابراز مسلمانی خود خجالت میکشیدند، گذشت. امروز مسلمانان به مسلمانی خود افتخار میکنند، و این به خاطر قدرت و عظمت انقلابی است که با دست توانای رهبر بزرگ و امام عظیمالشأن ما و با فداکاری و ایثار اعجابانگیز ملت بزرگ ایران در این نقطهی حساس عالم به وقوع پیوست و دنیا را مبهوت کرد.
ملت ایران بخوبی فهمیدهاند که اسلام همان عاملی است که دشمنان را علیه آنها بسیج کرده است؛ «و مانقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید»، و میدانند که همین اسلام، مایهی عزت و پیروزی و سربلندی آنها خواهد شد. این نکته را مردم ما با تمام وجود و اعماق جانشان معتقدند.
ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینی(اعلیالله قدره) را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم. سیاست «نه شرقی و نه غربی»، حمایت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حرکت امت بزرگ اسلامی و فایق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگی مسلمین در سطح جهان، و مجاهدت برای ایجاد مدینهی فاضلهی اسلامی، و تکیه بر جانبداری از قشرهای محروم و کوخنشین، و به کار گرفتن همهی عوامل و امکانات برای بازسازی کشور در سطح داخلی کشور، خطوط اصلی برنامههای ماست. هدف اصلی از این همه، زنده کردن دوبارهی اسلام و بازگشت به ارزشهای قرآن است و ما یک سر مو از این هدف عقب نخواهیم نشست.
حج عبادت است و ذکر و دعا و استغفار؛ اما عبادتی و ذکر و استغفاری در جهت ایجاد حیات طیبهی امت اسلامی و نجات آن از زنجیرها و غلهای استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور و تزریق روح عزت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن. این است حجی که از پایههای دین بهشمار رفته و امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه آن را علم اسلام و جهاد هر ناتوان و برطرف کنندهی فقر و تنگدستی و مایهی تقرب و نزدیکی اهل دین به یکدیگر شمرده است؛ و این است آن حجی که بندگان مجاهد خدا همهساله از ایران با شوق و شور بدان روی میآورند و برائت از امریکا و صهیونیسم و نفی ولایت استکبار و شعار برای تعمیم ولایت الهی را شرط اصلی آن میشمرند؛ و این است آن حجی که سیلیخوردگان از اسلام و انقلاب و در رأس آنان امریکای جنایتکار، از آن احساس خطر میکردند و اکنون دو سال است حکام آل سعود برای شادی و خشنودی امریکا و اسرائیل، مؤمنین را از اقامهی آن مانع میشوند و زبانها و قلمهای مزدور آخوندهای نوکرصفت را به نفی آن و محکوم کردن آن وادار میکنند.
آرمانهای بزرگی که امام(ره) بیان میکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانی، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقی و نه غربی»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقی و همهجانبهی ملت - خودکفایی به معنای کامل - پافشاری فراوان و تمامنشدنی بر حفظ اصول دینی و شرع و فقه اسلامی، ایجاد وحدت و همبستگی، توجه به ملتهای مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهای اسلامی و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهای جهانی، ایجاد قسط و عدل در جامعهی اسلامی، حمایت بیدریغ و همیشگی از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همهی ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد. ما باید راه و اعمال صالح و حرکت مداوم او را دنبال کنیم.