keyword/content
1402/11/03
1402/02/12
1401/10/19
1401/02/21
1401/02/21
1400/07/11
1400/04/28
1400/04/28
1399/12/21
1399/08/13
1399/03/14
1398/11/29
1398/04/05
1398/02/11
1397/05/28
1397/03/20
1396/12/19
1396/05/12
1396/03/03
1396/02/07
1394/07/08
1393/04/21
1393/03/06
1393/02/30
1392/12/15
1392/07/22
1392/02/10
1391/05/22
1391/04/21
1391/04/21
1390/11/19
1390/08/14
1390/07/25
1390/07/23
1390/06/09
1389/12/19
1389/11/29
1389/11/29
1388/06/14
1388/03/14
1388/02/26
1387/12/14
1387/02/16
1386/06/31
1385/08/18
1384/06/11
1384/03/25
1383/12/27
1383/07/14
1382/11/08
1382/10/18
1382/08/23
1382/07/03
1382/07/02
1382/06/05
1382/02/29
1381/07/04
1381/03/01
1379/12/12
1379/01/01
1378/06/31
1378/03/25
1378/01/23
1377/12/28
1376/09/18
1376/05/01
1374/11/20
1374/03/14
1373/03/08
1372/03/14
1371/11/18
1371/03/14
1371/03/13
1370/03/26
1369/12/22
1369/09/14
1369/07/05
1369/04/25
1369/04/07
1369/03/15
1369/03/10
1369/03/04
1369/03/02
1368/07/28
1368/06/22
1368/04/14

تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دوره‌ی پهلوی‌ها... سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، ِِهویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.

یکی از چیزهایی که از معلّمین عزیز و محترم انتظار میرود این است که احساس هویّت ایرانی و اسلامی و شخصیّت ملّی را در کودکان این کشور باید زنده کنید. مسئله‌ی زبان مهم است، مسئله‌ی ملّیّت مهم است، مسئله‌ی پرچم مهم است؛ دلبسته باید باشد؛ اینها چیزهای لازمی است، اینها اساسی است. بایستی این شناخت را، این هویّت‌شناسی ملّی و شخصی را در دانش‌آموز زنده کنید؛ [دانش‌آموز] باید به ایرانی بودنِ خودش افتخار کند. البتّه افتخار هم دارد. فقط هم با اینکه [بگوییم] «افتخار کنید»، با توصیه، درست نمیشود. حالا بعد من در باب کتابهای درسی عرض خواهم کرد؛ مفاخر ملّی، سابقه‌ی فرهنگی، عزّت تاریخی، وقتی که به نوجوان و جوان نشان داده بشود، در او احساس عزّت به وجود می‌آید. دیگران تاریخی ندارند، برای خودشان تاریخ درست میکنند، فیلمش را هم میفرستند اینجا در تلویزیون ما پخش میشود؛ نه چنان قهرمانهایی دارند، نه چنان آدمهایی دارند، [ولی] درست میکنند؛ هنر است، هنر فیلم‌سازی است. ما این‌ همه گذشته‌ی تاریخیِ پُر از حماسه و پُر از شجاعت و پُر از صفات عالیه‌ی بشری و انسانی و اجتماعی داریم، اینها مسکوت میماند.

چرا میگوییم  نوزدهم دی قم یک حادثه‌ی تحوّل‌آفرینِ تاریخی است؟ چون شروع و سرآغاز یک جهاد بزرگ است. از اینجا یک جهاد بزرگی در سراسر کشور آغاز شد که هدف این جهاد هم این بود که ایران عزیز را از هاضمه‌ی غرب بیرون بکشد؛ ایران را که زیر دست و پای فرهنگ مُعوج و غلط غربی و زیر تسلّط سیاسی و نظامی غربی له شده بود، بیرون بکشد، مستقلّش کند، هویّت تاریخی ایران را احیا کند. هویّت تاریخیِ ایران، ایرانِ اسلامی است؛ از اوّل بُروز اسلام تا امروز، شما کدام ملّتِ دیگر را سراغ دارید که در زمینه‌ی علوم مختلف، در زمینه‌ی فلسفه، در زمینه‌ی فقه، در زمینه‌ی علوم گوناگون، به قدر ایرانی‌ها به اسلام خدمت کرده باشند؟ مراجعه کنید به این کتاب عزیز و مغتنم خدمات اسلام و ایران مرحوم شهید مطهّری. این هویّتِ اسلامی ایران گم شده بود؛ اگر کسی می‌آمد در خیابانهای تهران راه میرفت ــ  حالا فقط تهران هم نه، خیلی از شهرهای دیگر؛ حتّی در یک جاهایی‌ از مشهد ما ــ احساس نمیکرد اینجا یک کشور اسلامی است، اینجا یک مردم مسلمانی زندگی میکنند؛ این‌جوری کرده بودند.

در مورد آموزش و پرورش، یک نکته‌ی کلّی‌ای وجود دارد که بنده روی آن تأکید میکنم، در صحبتها و نوشته‌ها هم تکرار شده این معنا. ما بایستی کاری کنیم که دانش‌آموز ما دارای هویّت ملّی بشود؛ هدف از تربیت دانش‌آموز، از آمدن این دانش‌آموز به مدرسه، به دبستان یا دبیرستان، صرفاً این نباشد که بخواهد درس یاد بگیرد. خب بله، درس هم باید یاد بگیرد، علم هم باید بیاموزد، امّا مهم‌تر از علم‌آموزی یا لااقل در حدّ علم‌آموزی این است که او احساس هویّت بکند، یک انسان باهویّت ساخته بشود در اینجا که هویّت ملّی و احساس اعتماد به نفْس ملّی پیدا بکند و کودک ما از عمق جان، با افتخارات کشور آشنا بشود؛ این چیزی است که امروز وجود ندارد. خیلی از افتخارات هست؛ حالا ایشان اسم مرحوم آقای کاظمی‌آشتیانی را آوردند؛ شما بین بچّه‌های مدارستان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی‌آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی‌ای که این مرد و این جوان داشت ــ جوان هم بود ــ می‌شناسند و مثلاً فرض کنید رونالدو را چند درصد می‌شناسند! گاهی اوقات بچّه‌های کوچک خانواده‌ی ما اسمهایی را هم می‌آورند که من حتّی نمیتوانم یاد بگیرم آن اسمها را! قشنگ اینها را می‌شناسند، [میدانند] این چه‌کاره است. ما چرا افتخارات ملّی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است.
یک بخش از این چیزهایی که میگوییم «هویّت ملّی» همین است که افتخارات ملّی را، گذشته‌ی علمی را، گذشته‌ی سیاسی را، گذشته‌ی بین‌المللی را بشناسند، تلاشی که شده و مجاهدتی که شده بشناسند. قضایای انقلاب را چه تعدادی از این بچّه‌های امروز، نسل سوّم و چهارم، درست میدانند؟ از امام بزرگوار، بجز اسم و بجز بعضی از همین تعبیرات ستایش‌آمیز، چقدر اطّلاع دارند؟ از دانشمندان کشور چقدر اطّلاع دارند؟ اینها افتخارات ملّی است. با آرمانهای انقلاب چقدر آشنا هستند؟ خب این انقلابی که توانست این طوفان عظیم را برپا کند، این اقیانوس را به حرکت دربیاورد، شوخی نیست؛ [اینکه] یک حرکت انقلابی بتواند یک کشوری را در تمام اجزائش به حرکت دربیاورد ــ یعنی در دوران انقلاب، راه‌پیمایی‌هایی که میشد، تظاهراتی که میشد، فقط مربوط به تهران یا فلان شهر بزرگ نبود، در فلان روستا هم همین تظاهرات انجام میگرفت ــ این یعنی تلاطم یک اقیانوس.

چه چیزی بود که توانست اینها را این جور حرکت بدهد؟ امام چه کار کرد؟ امام چه میگفت؟ حرف امام چه بود؟ بیست و چند جلد اظهارات امام و فرمایشات امام و نوشته‌های امام امروز در دسترس است؛ چقدر خوانده شده؟ چقدر توجّه شده به اینها؟ آرمانهای انقلاب را بدانند. فقط هم دانستن نیست؛ با اینها آمیخته بشوند؛ این جوان و نوجوان، در دبستان و دبیرستان، آمیخته‌ی با این آرمانها بشود و جان او، دل او، با اینها آشنا بشود. خب بله، ما احتیاج به فرمول شیمی و ریاضی و زبان خارجی و امثال اینها هم داریم؛ این حرف ما به این معنا نیست که ما درس را کنار بگذاریم؛ نه درس که لازم است، ما که معتقدیم پرچم علم را باید هر روز بیشتر بلند کرد در کشور، منتها در کنارش پرچم هویّت ملّی، هویّت افتخار‌آمیز، هویّت انقلابی، هویّت اسلامی هم باید بلند بشود.

ما مکرّراً صحبت «تمدّن نوین اسلامی» را کرده‌ایم، یا این ‌جوری تعبیر کنیم «تمدّن شکوفایی اسلامی»؛ تمدّن اسلامی‌ای که استعدادهایش متناسب با زمان شکوفا بشود و خودش را نشان بدهد؛ مکرّر این را گفته‌ایم. زیرساخت اصلی هر تمدّنی، منابع انسانی است دیگر؛ یعنی آن که میتواند یک تمدّن را محتمل کند و ممکن کند و تحقّق ببخشد، عبارت است از نیروی انسانی؛ این نیروی انسانی در کشور ما چه کسانی هستند؟ چه کسی میتواند در آینده یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد؟ یک نسلی که با یک امتیازاتی همراه باشد؛ این نسل را شما میخواهید امروز بسازید. نسلی که خودساخته‌ است، دارای هویّت است؛ هویّت ایرانی ـ اسلامی محکم و عمیقی دارد، دلباخته و فریفته‌ی این و آن و بازمانده‌های تمدّن منسوخ‌شده‌ی شرق و غرب نیست؛ نسلی است دانا، دانشمند، کارآمد، ماهر، آشنا با سبک زندگی اسلامی و سنّت‌های ایرانی؛ یک چنین نسلی لازم است تا بتواند آن تمدّن را بسازد. ما از اوّل انقلاب در صدد بودیم این نسل به وجود بیاید؛ البتّه نمیشود گفت بکلّی ناموفّق هم بودیم؛ نه، الحمدلله موفّقیّتهایی هم داشته‌ایم؛ در عرصه‌های مختلف، عناصر تربیت‌شده‌ی این‌ جوری به برکت همین معلّمین تحقّق پیدا کردند، بُروز پیدا کردند، خودشان را نشان دادند؛ در بخشهای مختلف ــ دیگر خودتان حالا میدانید ــ در اقتصاد، در مسائل نظامی، در سیاست، در غیره؛ امّا این کافی نیست. اگر بخواهیم آن تمدّن با آن فراگیری به وجود بیاید، ما بایستی این نسل را توسعه بدهیم، این تربیت گسترش پیدا بکند، فراگیر بشود. پس بنابراین اگر بخواهیم این کار را بکنیم، برای جمهوری اسلامی هیچ فرصتی بالاتر و بهتر از این دوازده سال نیست. این دوازده سال بزرگ‌ترین فرصت است برای جمهوری اسلامی که بتواند ارزشها را، آرمانهای انقلاب را بدرستی به این نسل منتقل کند و هویّت اسلامی و ایرانی را در او نهادینه کند؛ این دوازده سال بهترین فرصت است.

افتخار نیروهای مسلّح ما این است که نیروهای مسلّح در کشور عزیز ما حصار مستحکمی هستند، قلعه‌ی مستحکمی هستند برای کشور و برای ملّت. همان طور که امیرالمؤمنین فرمود «فَالجُنودُ بِاِذنِ الله حُصونُ الرَّعیَّة»،(۲) این به معنای واقعی کلمه در کشور ما تحقّق پیدا کرده و امروز سازمانهای نیروهای مسلّح -ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیج- به معنای واقعی کلمه، سپر دفاعی در برابر تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی هستند.
 
سربازی برای یک چنین ملّتی افتخار است. شما که لباس نیروهای مسلّح -وابسته به هر کدام از سازمانها و نیروها- را به تن کرده‌اید، در واقع مفتخرید به اینکه خود را آماده کرده‌اید برای دفاع از ملّت ایران، برای دفاع از هویّت اسلامی و ملّی و انقلابی این کشور و دفاع از امنیّت این کشور.

حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازنده‌ی هویّت فرد مسلمان و جامعه‌ی مسلمان و نمایش‌دهنده‌ی زیبایی‌های آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشه‌ی جهان گِرد آمده‌اند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همه‌ی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.

حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازنده‌ی هویّت فرد مسلمان و جامعه‌ی مسلمان و نمایش‌دهنده‌ی زیبایی‌های آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشه‌ی جهان گِرد آمده‌اند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همه‌ی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.

شما امروز هم مشاهده میکنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده میشود؛ اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده - حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاه‌های گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [میشود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است؛ این را نمیشود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض. بنابراین بعثت یک حرکت عظیمی است که برنامه‌ی جامع و نجات‌بخش بشر را در اختیار انسانها میگذارد و آنها را آماده میکند برای یک حرکت بزرگ.

این نمایش زشتی که در پاریس نشان داده شد،خیلی قابل توجّه و قابل دقّت است. یک نفر کاریکاتوریست، یک غلطی کرده، یک دشنامی به پیامبر به زبان کاریکاتور داده؛ این صرفاً این نیست که حالا یک هنرمندی دچار انحراف و فساد شده و یک غلطی انجام داده؛ فقط این نیست؛ پشت سر این حادثه دستهایی وجود دارد. دلیلش چیست؟ دلیلش همین است که ناگهان می‌بینیم در دفاع از این کارِ معمولیِ هنری، یک رئیس‌جمهور یا مثلاً فرض کنید یک دولت می‌ایستد، بعضی دولتهای دیگر هم از او حمایت میکنند؛ پیدا است که تشکیلاتی پشت سر این قضیّه است؛
...
البتّه امّت اسلامی امروز سرشار از خشم و اعتراض است؛ این نشان‌دهنده‌ی زنده بودن جوامع اسلامی است؛ این جای خرسندی است. در شرق و غربِ دنیای اسلام، مردم و مسئولین و بسیاری از سیاستمداران اسلامی -البتّه بعضی در اینجا هم حقارت خودشان را نشان دادند،- امّا اغلب در اینجا از هویّت اسلامی و از شخصیّت معظّم پیامبر مکرّم اسلام دفاع کردند و خشم و اعتراض خودشان را نشان دادند؛ این نشان‌دهنده‌ی زنده بودن ملّتها است. منتها یک عبرتی در این ماجرا وجود دارد که این قابل توجّه است؛ این هم از جمله‌ی چیزهایی است که بایستی مورد توجّه کسانی باشد که به مسائل سیاسی دنیا ارتباط دارند و کار میکنند. اینجا دولت فرانسه می‌آید ربط میدهد این قضیّه را به حقوق بشر و آزادی و این حرفها؛ عبرت ماجرا اینجا است.

تحوّل را نبایستی با استحاله‌ی فکری اشتباه گرفت. اندکی قبل از حکومت پهلوی و بعد، شدّتش در دوران حکومت پهلوی، چیزی به نام تجدّد وارد کشور شد، که این را به عنوان یک تحوّلی در زندگی ملّت ایران به حساب می‌آوردند؛ این تحوّل نبود، این استحاله‌ی ملّت ایران بود، هویّت ملّت ایران را از او سلب کردن بود. یعنی در واقع ملّت ایران، هویّت دینی خود، هویّت ملّی خود، هویّت تاریخیِ عمیق خود را در این تجدّد از دست داد. تجدّدی که [طیّ آن،] در دوران پهلوی، هم یک مقداری به وسیله‌ی رضاخان، هم [به وسیله‌ی] پشتوانه‌ها و به‌اصطلاح روشنفکرهای غرب‌زده و طلسم‌شده‌ی زمان رضاخان -که او را وادار میکردند، هدایت میکردند، کمک میکردند و توجیه میکردند کارهای او را- در واقع هویّت ملّت ایران سلب شد، یعنی [ملّت ایران] از آن هویّت واقعی خارج شد؛ این استحاله است، این تحوّل نیست. تحوّل باید رو به جلو باشد، این رو به عقب رفتن بود.

در منقبت تبریز و تبریزی و آذربایجانی، ما خیلی صحبت کرده‌ایم و باز هم جای صحبت باقی است. انسان هر چه ذهن را میبرد به سمت حوادث تاریخیِ دوران انقلاب و قبل از انقلاب، اهمّیّت مردم تبریز و مردم آذربایجان و تأثیرشان را بیشتر احساس میکند. اگر بخواهیم در یک جمله درباره‌ی این مردم یک قضاوت اجمالی بکنیم، باید بگوییم در آذربایجان، غیرت دینی، غیرت ملّی، غیرت انقلابی متبلور است در رفتار مردم و در شخصیّت و هویّت مردم؛ از دین دفاع کرده‌اند، از کشور دفاع کرده‌اند، از انقلاب دفاع کرده‌اند، از ملّیّت دفاع کرده‌اند، از هویّت دینی دفاع کرده‌اند. آن روزی که در آذربایجان انگیزه‌های خصمانه‌ای، افکار انحرافی ضدّدینی را ترویج میکرد، اتّکاء منجیان انقلاب مشروطه‌ی آن روز، به فتوای فقها بود. هیچ کس باور نمیکرد که ستّارخان و باقرخان از مرجع تقلید دستور بگیرند، حکم بگیرند، امّا این جوری بود؛ هویّت دینی را اینها حفظ کردند و همواره نگه داشتند.

اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد.

امروز هزاران دانشمندِ محقّق و متفکّر -چه در دانشگاه‌ها، چه در مراکز علمیِ دیگر- مشغول تعلیم و تدریس و کارند؛ بنده از روی اطّلاع عرض میکنم؛ غالباً هم جوان، غالباً هم متدیّن، خیلی‌شان [هم] بسیار متعبّد؛ با هویّت دینی و اسلامی، با هویّت ایرانیِ سربلند، در حوزه‌های گوناگون با انگیزه‌ی بالا دارند کار میکنند؛ نوآوری میکنند، آموزش میدهند، تحقیق میکنند؛ هم تولید علم میکنند، هم بر اساس آن علم، در بخشهای مختلف، فنّاوری به وجود می‌آورند. البتّه چون عقب‌افتادگی‌ ما زیاد بوده، این حرکتی که امروز در کشور وجود دارد، باید سالها ادامه پیدا کند؛ حرکتِ خیلی خوب و پرتلاشی است منتها باید ادامه پیدا کند تا اینکه ان‌شاءالله نتایجش کاملاً دیده بشود؛

رسالت دیگر این سازمان ]سازمان تبلیغات اسلامی[ رصد و مقابله‌ی هوشمندانه با تهاجمات فکری و فرهنگی و تبلیغی و رسانه‌ای دشمنان دین و انقلاب و کشور است. دشمنانی که نه امروز بلکه از چند دهه‌ی پیش، هویت و شخصیت و باور و رفتار و سبک زندگی اسلامی-ایرانی مردم خصوصاً جوانان را هدف قرار داده و با شیوه‌ها و ابزارهای متکی به فناوری‌های ارتباطی و رسانه‌ای اعم از هنر و سینما و فضای مجازی و غیره، درصدد تهی کردن انقلاب از عقبه‌ی دینی و ایمانی و مردمی آن می‌باشند.

جوان را باهویّت بار بیاورید. اگر جامعه‌ای احساس هویّت نکرد، صداهای بلند تحکّم‌آمیز، راحت او را مغلوب خواهد کرد. آن که ایستادگی میکند، آن کسی است که احساس هویّت میکند؛ حالا این هویّت، گاهی هویّت ملّی است، گاهی هویّت دینی است، گاهی هویّت انسانی است، شرف است؛ هرچه؛ با هویّت باید بار بیایند. خوشبختانه امروز جامعه‌ی اسلامی ـ ایرانی ما یک هویّت ریشه‌دار و تاریخی و قوی و قابل استقامتی دارد که این را نشان هم داده؛ این را به جوانمان بایستی منتقل بکنیم. بالاخره پس مسئله‌ی فرهنگی مسئله‌ی مهمّی است؛ بخشهای فرهنگی باید احساس مسئولیّت کنند و در این زمینه باید کار کنند.

هرچه جنگ پیش میرفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر میشد؛ چه کسی به او میداد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضدّ آمریکا بود، در این قضیّه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاصّ خود: [چون] شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوری‌های مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب میشد که آن جمهوری‌ها به فکر هویّت اسلامی خودشان بیفتند؛ دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در این قضیّه -در قضیّه‌ی جنگ علیه ما، در قضیّه‌ی مبارزه‌ی علیه ما- کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد.

شما موشک ماهواره‌بر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان می‌بینید که در دنیا جنجال درست کرده‌اند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، می‌بینید جنجال راه می‌اندازند؛ اینها نشانه‌های این است که بایستی بیشتر مراقب باشید.
پاسخ این برخوردها هم کار قوی و جهادی و حساب‌شده است؛ پاسخ به این دشمنی‌ها قوی‌تر شدن است. مراد من از قوی‌تر شدن، فقط در زمینه‌ی نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد، امّا در زمینه‌ی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روز‌به‌روز قوی‌تر و عمیق‌تر بشوید؛ این پاسخِ دشمنی‌های دشمن است.

یکی از بزرگ‌ترین فوائد این جنگ هشت ساله و دفاع هشت‌ساله، حفظ و تقویت روحیه‌ی انقلاب و حرکت، در نسل جوان ما و در جامعه‌ی ما بود.
...
یک فایده‌ی دیگر این بود که ما این فکر و اندیشه‌ی دفاعِ از هویّت ملّی و هویّت دینی و انقلابی را - که بارها گفته‌ایم و شنیده‌ایم و نقل کرده‌ایم که خدای متعال کمک میکند و انسانها را در [برابر] عوائق و موانعی که در راه حق وجود دارد، پیروز میکند ــ یک بار دیگر خودمان تجربه کردیم؛ این خیلی مهم است. یک جامعه‌ای که در جهت پیشرفت به سمت اهداف والا دارد حرکت میکند، به‌طور طبیعی مواجه میشود با موانع بسیاری؛ بخصوص در دنیای مادّی امروز؛ و اگر آن آرمانها، آرمانهای معنوی و ضدّ قدرت‌طلبی و ضدّ دنیا‌طلبی و مانند اینها باشد، بدیهی است که موانعی به وجود می‌آید. اینکه یک ملّتی احساس بکند که میتواند بر موانع پیروز بشود، خیلی چیز مهمّی است. بله، در روایات و آیات، توکّل به خدا و «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» و مانند اینها را میخوانیم و میگوییم و عقیده هم داریم، لکن اینکه در عمل«وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» را آدم ببیند، خیلی فرق میکند. حضرت ابراهیمِ با آن عظمت، به خدای متعال عرض میکند که میخواهم زنده شدن مرده‌ها را ببینم. خداوند میفرماید: اَ وَلَم تُؤمِن؛ مگر قبول نداری؟ جواب میدهد: قالَ بَلىٰ؛‌ چرا، قبول دارم؛ ‌وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی. این آرامش دل، این پذیرشِ از اعماق باور و جان انسان نسبت به یک حقیقت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را جنگ - دفاع هشت‌ساله - به ما نشان داد. ما الان میتوانیم با همه‌ی توان ادّعا بکنیم که جمهوری اسلامی با همه‌ی چالشهایی که در مقابل او به وجود می‌آورند، میتواند پنجه بیندازد و بر همه‌ی آنها میتواند غالب بشود؛ چون این را تجربه کرده‌ایم. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ اگر ایمان در دل و در عمل وجود داشته باشد، کوه‌ها در مقابل یک جامعه، یک مجموعه، یک انسان قوی، هموار خواهد شد و قدرت مقاومت نخواهد داشت. یکی از فواید جنگ برای ما این بود. خب، اینها حقایقی است.

فرمود: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ لَاانفِصامَ لَها؛ این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همه‌ی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقه‌ی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقه‌ی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید او را باور کرد؛ هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر. این به معنای این نیست که ما دائم بایستی با هر کسی که در هویّت کفر است بجنگیم؛ این معنایش مقاتله نیست؛ این معنایش عدم ارتباط هم نیست؛ این معنایش [عدم] تبادل معلومات هم نیست؛ این معنایش استقلال هویّت ایمانی و مرزبندی هویّت ایمانی است تا [انسان] بتواند در مقابل هویّت طاغوت و هویّت کفر، خودش را حفظ کند، نگه دارد، تکمیل کند، رو به پیشرفت حرکت کند.
امروز گرفتاری امّت اسلامی در چیست؟ در تسلّط فرهنگ غربی بر او است، در تسلّط اقتصاد غربی بر او است، در تسلّط سیاست غربی بر او است؛ گرفتاری‌ها اینها است. امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی چیزی به نام هویّت اسلامی وجود ندارد؛ بله، مردم مسلمانند، نماز هم میخوانند، روزه هم میگیرند، شاید زکات هم میدهند امّا مجموعه‌ی جامعه، هویّت اسلامی ندارد؛ یعنی یک شخصیّتی، یک حقیقتی قرار گرفته‌ی در مقابل حقیقت کفر و حقیقت طاغوت وجود ندارد. لذا شما می‌بینید آنها دخالت میکنند؛ در فرهنگِ اینها دخالت میکنند، در باورهایشان دخالت میکنند، در اقتصادشان دخالت میکنند، در روابط اجتماعی‌شان دخالت میکنند، سیاستهایشان را در مشت میگیرند. آن‌وقت نتیجه این میشود که چون درون مجتمع اسلامی و امّت اسلامی هویّت واحدی وجود ندارد، دعوا به وجود می‌آید، جنگ به وجود می‌آید، تنافر به وجود می‌آید، عدم تفاهم به وجود می‌آید؛ این[جوری] میشود. امروز دنیای کفر درصدد مضمحل کردن و نابود کردن این هویّت است؛ هرچه از این هویّت در هر نقطه‌ای از دنیا باقی مانده، این را میخواهند از بین ببرند. این یک اصل اسلامی است؛ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ لَاانفِصامَ لَها وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیم؛ این یک حقیقت است. این حقیقت را اگرچنانچه ما درست بفهمیم، آن را دنبال کنیم، آن را به‌صورت یک فهم عمومی در جامعه‌ی اسلامی و امّت اسلامی دربیاوریم، شما ببینید چه تحوّلی اتّفاق می‌افتد! شما ببینید همین یک حقیقت، که صدها حقایق ازاین‌قبیل در قرآن وجود دارد، چه تحوّلی در دنیای اسلام به وجود می‌آورد! اگر همین یک امر را، همین یک معرفت را درست بفهمیم و باور کنیم و گسترش بدهیم، ببینید چه اتّفاقی می‌افتد!
قرآن را باید فهمید؛ ما دوریم از قرآن. از این دوریِ ما از قرآن، دشمن دارد استفاده میکند. دشمن روزبه‌روز در ما بی‌ایمانی را تزریق میکند، لاابالی‌گری را تزریق میکند، وابستگی به خود را تزریق میکند. نگاه کنید به دولتهای اسلامی، نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم، در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند! این ناشی از دوری از قرآن است. ما اگر به قرآن نزدیک بشویم، همه‌ی این حفره‌ها پُر خواهد شد؛ همه‌ی این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛ هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد. معنای اینکه ما میگوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم، زندگی درست خواهد شد، این است. معارف قرآنی وجود دارد، این معارف باید تبدیل بشود به گفتمانهای عمومی در بین مردم؛ آن‌قدر تکرار بشود، آن‌قدر کار بشود، آن‌قدر درباره‌اش تحقیق بشود، آن‌قدر بنویسند، آن‌قدر شعرا و اُدبا و هنرمندان درباره‌ی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بیّنات جامعه‌ی اسلامی؛ البتّه این نشدنی نیست، دور از دسترس هم نیست، خیال نکنند که حالا این کارها را اگر بخواهیم بکنیم، صد سال طول میکشد؛ نه، اگر اهل دل و اهل دین همّت بکنند، این کارها خیلی زود تحقّق پیدا میکند؛ باید این‌جور دنبال قرآن رفت.

جوانهای عزیز! بدانید که عرصه‌ی شرف، عرصه‌ی عظمت، عرصه‌ی هویّت اسلامی و ایرانی عرصه‌ای است که در آن شجاعت لازم است، فداکاری لازم است، دانش لازم است، ایمان عمیق لازم است؛ خودتان را آماده کنید؛ همه‌ی جوانها مخاطب این حرفند، امّا شما جوانهای عزیز ما در نیروهای مسلّح از جهتی بیش از دیگران مورد خطاب هستید؛ باید خودتان را آماده کنید.

بعضى‌ها اشکال کارشان این است که اصل تهاجم را اصلاً نمى‌بینند، درک نمیکنند. اینکه یک جبهه‌اى وجود دارد که سوگندخورده‌ى ریشه‌کن کردنِ هویّت ملّى و اسلامى و فرهنگى ملّت ما است، را اصلاً درک نمیکنند؛ این‌همه علائم، نشانه‌ها، ظواهر وجود دارد، نمیفهمند؛ گفت: وین گلّه را نگر که چه آسوده میچرد؛ آسوده میچرند و اصلاً ملتفت نیستند؛ اشکال کارشان اینجا است. شاعر به‌خاطر روح هنر و به‌خاطر آن نگاه تیزبین، وقتى این دغدغه، این درد، این احساس در او وجود دارد، این تهاجم را طبعاً احساس میکند و درصدد مقابله‌ى با این تهاجم بر مى‌آید که این از جمله‌ى کارهاى مهم است.

به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد از سوى دشمنان اسلام که این بیدارى را سرکوب کنند - و یک جاهایى هم سرکوب کردند - اما بیدارى اسلامى سرکوب شدنى نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویت اسلامى امروز در مسلمانان، در هر نقطه‌ى عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد. ملت ایران در این زمینه مسئولیتهاى بزرگى داشته است که انجام داده است، بعد از این هم انجام خواهد داد. ملت ایران با اعتقاد به قرآن، با اعتقاد به پیام بعثت، با اتحاد درونى در میان خود، با احساس دلیرى در مقابل دشمن و نترسیدن از دشمن، با احساس امید به وعده‌ى الهى نصرت، که وعده‌ى صریح الهى است و فرمود: اِن تَنصُروا اللَهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِت اَقدامَکُم؛ و با این ذخیره‌هاى ارزشمند، به پیش میرود.
بحمدالله ما یکى پس از دیگرى، سنگرهایى را که براى ادامه‌ى مبارزه‌ى با ظلم و جهل و بى‌عدالتى لازم است داشته باشیم، ان‌شاءالله فتح میکنیم و پیش میرویم. بحمدالله ملت ایران از توفیق الهى و کمک الهى برخوردار بوده است؛ قدم به قدم پیش رفتیم، مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتیم و پشت سر خواهیم گذاشت؛ به فضل و حول و قوه‌ى الهى.

«سیاست‌های کلی جمعیّت»
...
۱۳- تقویت مؤلفه‌های هویت‌بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در پهنه سرزمینی بویژه در میان مرزنشینان؛ و ایرانیان خارج از کشور.

نكته‌ی بعدی در مورد واقعیتهای جهانی و اوضاع جهانی، بیداری ملتها است؛ حالا ما گفتیم بیداری اسلامی در منطقه‌ی شمال آفریقا و منطقه‌ی عربی، علیه این تعبیر جبهه‌گیری شد كه نه، این بیداری اسلامی نیست، ربطی به اسلام ندارد؛ معلوم شد كه چرا، كاملاً ربط به اسلام دارد؛ خب، حالا به‌حسب ظاهر [آن را] خاموش كردند اما خاموش شدنی نیست. وقتی احساس وظیفه‌ی اسلامی در یك ملتی به‌وجود آمد، احساس هویت اسلامی وقتی در یك ملتی به‌وجود آمد، به این آسانی‌ها نمیشود این را از بین برد؛ حالا گیرم یك دولتی سركوب بشود یا بركنار بشود - یا با كودتا، یا با هر عارضه‌ی دیگری - لكن آن روحی كه در مردم به‌وجود می‌آید، آن خودباوری و خودبازیابی هویت اسلامی، این به این آسانی‌ها از بین نخواهد رفت و از بین هم نرفته است. امروز در همان مناطقی و در همان كشورهایی كه بیداری اسلامی به‌وجود آمده بود، همچنان مثل دیگ جوشانی در حال غَلَیان است؛ این‌جور نیست كه این بیداری از بین رفته باشد. این هم یكی از واقعیتهای دنیا است؛ استقامت اسلامی اوج گرفته.

بی‌شك دوران كنونی، دوران بیداری و هویّت‌یابی مسلمانان است؛ این حقیقت را از خلال چالشهایی كه كشورهای مسلمان با آن روبه‌رو شده‌اند نیز بروشنی میتوان دریافت. درست در همین شرایط است كه عزم و اراده‌ی متّكی به ایمان و توكّل و بصیرت و تدبیر، میتواند ملّتهای مسلمان را در این چالشها به پیروزی و سرافرازی برساند و عزّت و كرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبهه‌ی مقابل كه بیداری و عزّت مسلمانان را بر نمیتابد، با همه‌ی توان به میدان آمده و از همه‌ی ابزارهای امنیّتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سركوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره میگیرد. نگاهی به وضعیّت كشورهای غرب آسیا از پاكستان و افغانستان تا سوریّه و عراق و فلسطین و كشورهای خلیج فارس، و نیز كشورهای شمال آفریقا از لیبی و مصر و تونس تا سودان و برخی كشورهای دیگر، حقایق بسیاری را روشن میسازد. جنگهای داخلی؛ عصبیّت‌های كور دینی و مذهبی؛ بی‌ثباتی‌های سیاسی؛ رواج تروریسم قساوت‌آمیز؛ ظهور گروهها و جریانهای افراط‌گر كه به شیوه‌ی اقوام وحشی تاریخ، سینه‌ی انسانها را میشكافند و قلب آنان را با دندان میدرند؛ مسلّحینی كه كودكان و زنان را میكشند، مردان را سر میبرند و به نوامیس تجاوز میكنند، و حتّی در مواردی این جنایات شرم‌آور و مشمئزكننده را به نام و زیر پرچم دین مرتكب میشوند؛ همه و همه محصول نقشه‌ی شیطانی و استكباری سرویسهای امنیّتی بیگانگان و عوامل حكومتی همدست آنان در منطقه است كه در زمینه‌های مستعدّ داخلی كشورها امكان وقوع می‌یابد و روز ملّتها را سیاه و كام آنان را تلخ میكند. یقیناً در چنین اوضاع و احوالی نمیتوان انتظار داشت كه كشورهای مسلمان، خلأهای مادّی و معنوی خود را ترمیم كنند و به امنیّت و رفاه و پیشرفت علمی و اقتدار بین‌المللی كه بركات بیداری و هویّت‌یابی است، دست یابند. این اوضاع محنت‌بار، میتواند بیداری اسلامی را عقیم و آمادگی‌های روحی پدید آمده در دنیای اسلام را ضایع سازد و بار دیگر، سالهای دراز، ملّتهای مسلمان را به ركود و انزوا و انحطاط بكشاند و مسائل اساسی و مهمّ آنان همچون نجات فلسطین و نجات ملّتهای مسلمان از دست‌اندازی آمریكا و صهیونیسم را به دست فراموشی بسپارد.

سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور ...
4- ایجاد تحول در نظام برنامه ریزی آموزشی و درسی با توجه به:
1-4- روزآمد ساختن محتوای تعلیم و تربیت و تدوین برنامه درس ملی مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و متناسب با نیازهای کشور و انطباق محتوی با پیشرفتهای علمی و فناوری و اهتمام به تقویت فرهنگ و هویت اسلامی-ایرانی.

ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانه‌ی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، ده‌ها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشان‌دهنده‌ی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسه‌ی جدید دنیاست.

اولاً خوشامد عرض میکنم به همه‌ی شما خواهران عزیز، دختران عزیزم، بانوان نخبه‌ی سراسر کشورهای اسلامی؛ اینجا خانه‌ی شماست، متعلق به شماست و امیدواریم خداوند متعال، این اجلاس را، این دیدار را، برای امت اسلام مبارک فرماید.
این اجتماع شما به نظر من بسیار حائز اهمیت است. اجتماع بانوان نخبه از شرق و غرب دنیای اسلام، اهمیتی دارد بیش از اهمیت یک اجلاس برای بیداری اسلامی. این اهمیت از این جهت است که فرصت شناسایی یکدیگر، پیدا کردن یکدیگر برای بانوان نخبه‌ی دنیای اسلام، در این اجلاس فراهم شده است. و این بسیار مهم است. صد سال است که فرهنگ غربی به پشتوانه‌ی پول و زور و سلاح و دیپلماسی، سعی میکند فرهنگ غربی را و اسلوب زندگی غربی را بر جوامع اسلامی در میان زنان تحمیل کند. صد سال تلاش شده است برای اینکه زن مسلمان را از هویت خود بیگانه کنند. تمام عوامل اثرگذاری و قدرت به کار رفته است: پول، تبلیغات، اسلحه، فریبنده‌های گوناگون مادی، استفاده‌ی از غرائز طبیعی جنسی انسان؛ همه‌ی اینها را استخدام کرده‌اند برای اینکه زن مسلمان را از هویت اسلامی خود دور کنند. امروز اگر شما بانوی نخبه‌ی اسلامی تلاش کنید که این هویت را به زن مسلمان برگردانید، بزرگترین خدمت را به امت اسلامی و به بیداری اسلامی و به عزت و کرامت اسلامی کردید. این اجتماع میتواند گام بلند و مؤثری در این راه باشد. به نشستن دور یکدیگر و چند روز گفتگو کردن اکتفا نکنید و این دیدار را مقدمه‌ی یک حرکت بزرگ و ماندگار قرار بدهید که بر دنیای اسلام اثر بگذارد و میتواند اثر بگذارد. بیداری زنان، احساس شخصیت و هویت در میان بانوان، آگاهی و بصیرت در میان جامعه‌ی زن، تأثیرش بر روی بیداری اسلامی و عزت اسلامی یک تأثیر مضاعف است.

دستگاههای استکبار و سیاستهای استکباری همه‌ی تلاش خودشان را به کار بردند که جمهوری اسلامی را منصرف کنند از حمایت فلسطین. ما ایستادیم پای مسئله‌ی فلسطین. سعی کردند مسئله‌ی مذهبی و طائفی را بزرگ کنند؛ جمهوری اسلامی در کنار برادران مسلمان خود از هر مذهب، از شیعه و سنی و فِرَق مختلف اسلامی ایستاد. هر جا حرکت اسلامی است، هر جا دفاع از هویت اسلامی است، هر جا دفاع از مظلوم است، جمهوری اسلامی آنجا حاضر است و حاضر خواهد بود و آمریکا و صهیونیسم و شبکه‌ی فاسد سیاسی مستکبرین نتوانستند بر جمهوری اسلامی فائق بیایند و نخواهند توانست. ما به توفیق الهی، در کنار ملت فلسطین ایستادیم، در کنار ملتهای انقلاب‌کرده‌ی مسلمان ایستادیم، در کنار مردم مظلوم بحرین ایستادیم، در کنار همه‌ی کسانی که در مواجهه‌ی با آمریکا و صهیونیسم قرار دارند، ما ایستادیم و از آنها دفاع میکنیم و در این مورد از هیچ کس و هیچ قدرتی ملاحظه نمیکنیم.

خوشبختانه امروز حقانیت حرکت جمهوری اسلامی آشکار شده. شما می‌بینید شعارهائی که تا دیروز ملت ایران بر زبان جاری میکرد، امروز در کل این منطقه همه‌گیر شده است. کشورهائی که جزو دنباله‌روان و پیاده‌نظامهای حقیر جبهه‌ی استکبار بودند، امروز به همت مردمشان جزو نیروهای ترقی‌خواه در کنار ملت ایران قرار دارند؛ همان هدفها را دنبال میکنند، همان شعارها را میدهند؛ این پیشرفت شماست؛ این معنایش این است که ملت ایران توانسته است در طول سه دهه برای خود یاورانی، همراهانی، همگامانی پیدا کند. ما نمیگوئیم این حرکتها را ما به وجود آوردیم؛ این حرف منطقی نیست؛ اما منطقی هم نیست که بگوئیم بیداری یک ملت با این هیاهوی عظیمی که این بیداری در طول این سه دهه ایجاد کرده، تأثیری در بیداری دیگران نداشته؛ این هم منطقی نیست، این هم کاملاً مسلّم است. امروز هم در دنیا تحلیلها و تفسیرها همه‌اش همین است؛ میگویند اینجا مادر بیداری و حرکت اسلامی بود. همین روزها در تحلیلهای تحلیلگران خارجی که در مطبوعات و رسانه‌ها و سایتهای گوناگون خبری منعکس میشود، روی همین معنا تکیه میشود. این، حقانیت حرکت ما را نشان میدهد.
حرکت نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و انقلابی که این حرکت را به وجود آورد، به سمت یک هویت حقیقیِ ماندگارِ مستحکمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هویت اسلامی، اتکاء به خدای متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تکیه‌ی بر ظرفیتها و نیروهائی که خدای متعال به ما بخشیده است - چه نیروهای شخصی یک‌یک ما، چه نیروهای عظیم جمعیِ ملی، چه نیروهای انسانی و چه نیروهای طبیعی ما - و فراخوانی دنیا به سمت ارزشهای معنوی.

مهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبهه‌ی کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورها است. آنان همه‌ی کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظامهای جدید، هویت اسلامی و مردمی نیابد. همه‌ی دلسوزان در این کشورها و همه‌ی آنان که به عزت و کرامت و پیشرفت کشور خود دلبسته‌اند، باید تلاش کنند تا اسلامیت و مردمی بودن نظام نوین، به تمام و کمال تأمین شود. نقش قانون اساسی‌ها در این میان، برجسته است. اتحاد ملی و به رسمیت شناختنِ دگرسانی‌های مذهبی، قبیله‌ای و نژادی، شرط پیروزی‌های آینده است.

آنچه مهم است، حفظ هویت جمعیِ یک ملت یا یک مجموعه‌ی انسانی است، زیر هر نامی. هویت ایرانی - اسلامی مردم ما و ملت ما، به برکت انقلاب اسلامی، به برکت حضور مردم در صحنه و دخالت و شراکت مردم در مسائل اساسی نظام، یک واقعیت جاافتاده است. امروز دنیا ملت ایران را به مسلمانیِ همراه با آگاهی و بصیرت و پیشگامی و پیشرفت در میدانهای مختلف میشناسد؛ این چیز کمی نیست. بخصوص امروز که حرکتهای اسلامی در دنیای اسلام آغاز شده است، ملت ایران میتواند نقش ایفاء کند.

یکی از چیزهائی که در حفظ همین مرز هویت ملی تأثیر زیاد دارد، عبارت است از حفظ خاطرات آن دوران دفاع مقدس و دوران باشکوه. این که در شهر شما یک بانوی مسلمان و شجاع در مقام دفاع میتواند سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بکشد، این را نگه دارید و برای خودتان حفظ کنید. این که این شهر توانسته است در سخت‌ترین شرائط در مقابل تهاجم دشمن بایستد، این را برای خودتان نگه دارید و حفظ کنید. البته برای گیلانغرب حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس لازم است؛ عیناً حفظ این خاطرات، برای مردم قصر شیرین، برای مردم اسلام‌آباد غرب لازم است. در آن مناطق هم مردان و زنان مدافع و مبارزی حضور داشتند، تلاش کردند و با همه‌ی وجود در مقابل دشمن ایستادند. این حفظ هویت اسلامی ملت ایران آنقدر اهمیت دارد که برای آن، مردان بزرگ، دانشمندان بزرگ، مجاهدان بزرگ، شخصیتهای برجسته باید احساس مسئولیت کنند.
شما ببینید امروز دنیای استکبار همه با هم یکی شدند، جمع شدند، برای اینکه این هویت را انکار کنند؛ برای اینکه هویت اسلامی ملت مبارز و قهرمان ایران را به انزوا بکشانند. هر کس امروز عرصه‌ی سیاستهای بین‌المللی و بازی‌های بین‌المللی را در مقابل چشم داشته باشد، ببیند مستکبرین در آمریکا، در اروپا، در کشورهای وابسته‌ی به آنها، برای در هم شکستن مقاومت ملت ایران دارند خودشان را میکُشند، یقه میدرانند، شاید بتوانند ملت ایران را وادار به عقب‌نشینی کنند، میفهمد که این ایستادگی عمومی مردم بر سر آرمانها و ارزشهای انقلاب چقدر ارزشمند و مهم است.

روز امتحان بزرگی است برای کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان. تاکنون خود ملتها هم تا این حد به توانائی‌های خودشان واقف نبودند. امروز ملتها میدانند که چه قدرتی دارند و اراده‌ی آنها چقدر میتواند کارساز باشد. این شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگی است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتوری‌های سلطه و قدرت هم فهمیده‌اند در دنیای اسلام چه خبر است؛ لذا بیکار نمیمانند، آنها هم نقشه میکشند.
امروز روزی است که ملتهای مسلمان به هویت اصیل و اسلامیِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نیرو و عظمت و شکوه وجود دارد، ناشی از ایمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتیبان الهی و اتکال به خدای متعال است؛ این است آن قدرتی که هیچ قدرتی بر آن فائق نمی‌آید؛ این را بایستی هرچه بیشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلی ببخشیم.

انقلاب اسلامی برای مسلمانها الگو شد؛ اولاً با پیدایش خود، بعد با تشکیل موفق نظام جمهوری اسلامی که توانست یک نظامی را با یک قانون اساسیِ کامل ارائه کند و آن را به کرسی بنشاند و تحقق ببخشد، و بعد ماندگاری این نظام در طول سی و دو سال که نتوانند به او ضربه بزنند، و بعد استحکام و تقویت هرچه بیشتر این نظام - که نظام جمهوری اسلامی امروز از لحاظ عمق و ریشه، قابل مقایسه‌ی با ده سال پیش، بیست سال پیش و سی سال پیش نیست - و بعد پیشرفتهای گوناگون در این نظام، که پیشرفت علمی، پیشرفت فناوری و صنعتی، پیشرفتهای اجتماعی گوناگون، پخته شدن افکار، پدید آمدن افکار نو، حرکت عظیم علمی در کشور و فعالیتهای گوناگون است. عمرانهائی که در این کشور شده است، در مواردی کشور را به درجه‌ی چند کشور معدود دنیا درآورده است. اینها همه حوادثی است که اتفاق افتاده است. اینها برای ملتهای مسلمان چیزهای محسوسی است؛ اینها را می‌بینند، مشاهده میکنند. این انقلاب آمد، نظام درست کرد، این نظام باقی ماند، روزبه‌روز قوی‌تر شد، روزبه‌روز هم پیشرفته‌تر شد؛ این میشود الگو. این الگوسازی یک گفتمانی را به وجود می‌آورد که آن، گفتمان هویت اسلامی و عزت اسلامی است. امروز در بین ملتهای دنیا، احساس هویت اسلامی، قابل مقایسه‌ی با سی سال قبل نیست؛ احساس عزت اسلامی و مطالبه‌ی این عزت، امروز قابل مقایسه‌ی با گذشته نیست. این، اتفاق افتاده است.

تعیین ابعاد کالبدی شهرها در گسترش افقی و عمودی با تاکید بر هویت ایرانی-اسلامی و با رعایت ملاحظات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، حقوق همسایگی و امکانات زیربنایی و الزامات زیست محیطی و اقلیمی.

در دوره‌‌‌‌‌‌‌ی دفاع مقدس نمونه‌‌‌‌‌‌‌های بارزش دیده شد و دیدیم وقتی این ملت به سمت این آرمان‌‌‌‌‌‌‌ها پر بگشاید، میتواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیاری از این آرمانها هنوز بالای سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلال به معنای حقیقی کلمه - شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیقتر و دشوارتر است - باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی- ایرانی خودمان باید برویم.

این نهضت بزرگ در ایران تجربه‌ی عملیِ بیداری اسلام و تحقق اسلام بود، بنابراین اگرچه که به طور مستقیم مربوط به ایران و ایرانی است، اما نتیجه‌ی آن باز برای امت اسلام دارای ارزش و اهمیت است.
در بعد اول که برافراشتن پرچم اسلام بود، این موجب شد که مسلمانان در همه‌ی جای دنیا احساس هویت کردند؛ احساس شخصیت کردند. بعد از آنی که در طول سالهای متمادی کوشش شده بود که هویت اسلامی خرد شود، له شود، وقتی این انقلاب به وجود آمد، وقتی قامت برافراشته‌ی امام بزرگوارِ ما در منظر مردم مسلمان عالم پدیدار شد، همه احساس کردند که یک هویتی، یک شخصیتی، یک اصالتی پیدا کرده‌اند. همین موجب شد که در شرق و غرب دنیای اسلام نشانه‌های بیداری مسلمانان پدیدار بشود: ملت فلسطین بعد از ده‌ها سال ناکامی جان گرفت؛ جوانان کشورهای عربی که بعد از شکستِ در سه جنگ که دولتهایشان با رژیم صهیونیستی داشتند و دلمرده و مأیوس بودند، دوباره روحیه گرفتند - اینها دیگر مربوط به دنیای اسلام است؛ مخصوص به مسائل کشور ما نیست - رژیم صهیونیستی که غده‌ی سرطانی در دل کشورهای اسلامی است و تا آن روز یک چهره‌ی شکست‌ناپذیر از خود نشان داده بود و خیلی‌ها در دنیای اسلام باور کرده بودند که رژیم صهیونیستی شکست‌ناپذیر است، از دست جوانان مسلمان سیلی خورد؛ انتفاضه‌های فلسطینی شروع شد، ضربه‌های پیاپی بر رژیم غاصب وارد شد؛ چه در انتفاضه‌ی اول، چه در انتفاضه‌ی اقصی‌، چه در شکست و عقب‌نشینیِ نه سال قبل از لبنان، چه در جنگ سی و سه روزه و چه در سال گذشته در جنگ بیست و دو روزه‌ی با مردم مظلوم غزه؛ همه‌ی اینها ضرباتی بود که بر رژیم صهیونیستی وارد شد. این در حالی است که آن روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، رژیم صهیونیستی از نظر دولتهای مسلمان و ملتهای مسلمان، بخصوص ملتهای عرب، یک رژیم شکست‌ناپذیر به حساب می‌آمد. این موجب شد که رژیم صهیونیستی عجالتاً شعار از نیل تا فرات را کنار بگذارد و به دست فراموشی بسپرد. ملتهای مسلمان - از آفریقا تا شرق آسیا - به فکر ایجاد نظام اسلامی و حکومت اسلامی افتادند با فرمولهای گوناگون؛ نه لزوماً با همان فرمول نظام جمهوری اسلامی ما؛ اما به فکر حاکمیت اسلام بر کشورشان افتادند. بعضی از کشورها موفق هم شدند؛ بعضی هم آینده‌ی نویدبخشی در انتظارشان هست از حرکتهای اسلامی.

جوانهای ما، اهل فکر ما، اهل فرهنگ ما تأمل کنند؛ مسئولین کشور به سمت سیاستهای اسلامی حرکت کنند. اینی که یا مسئولان ما، یا در دوره‌های انتخابات مثل وضع کنونی، نامزدهای انتخاباتی ما برای جلب توجه دیگران حرفهای غربی‌ها را تکرار کنند، این هیچ امتیازی محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزی را بگوئیم که غرب می‌پسندد. اینها کسانی‌اند که با فکر ایرانی، فکر اسلامی، هویت اسلامی و ایرانی مخالفند. خدا را سپاس میگوئیم که ملت ایران آن رشد و آگاهی لازم را به دست آورد تا توانست بر این همه موانع فائق بیاید.

مغالطه‌ی بزرگی که در قضیه‌ی فلسطین بر ذهن برخی از دست‌اندرکاران چنگ انداخته این است که کشوری بنام اسرائیل یک واقعیت شصت ساله است و باید با آن کنار آمد. من نمیدانم اینها چرا از واقعیتهای دیگری که در برابر چشم آنان است درس نمیگیرند؟ مگر کشورهای بالکان و قفقاز و آسیای جنوب غربی پس از هشتاد سال بی‌هویتی و تبدیل به بخشهائی از شوروی سابق، بار دیگر هویت اصلی خود را باز نیافتند؟
چرا فلسطین که پاره‌ی تن جهان اسلام است نتواند بار دیگر هویت اسلامی و عربی خود را بازیابد؟ و چرا جوانان فلسطینی که در شمار باهوشترین و مقاومترین جوانان عربند نتوانند اراده‌ی خود را بر این واقعیتِ ظالمانه فائق گردانند؟

جمهوری اسلامی، جهت را صد و هشتاد درجه تغییر داد. ملت ایران احساس هویت میکند؛ هویت اسلامی که هویت ایرانی هم نشأت‌گرفته‌ی از همین هویت اسلامی است. احساس میکند که ایران اسلامی همان هویت گمشده‌ای است که بایستی این ملت دوباره آن را به دست بیاورد و بر اساس او، آرمانهای خود را معین و برنامه‌ریزی کند و تلاش و مجاهدت خود را شکل دهد. این کاری است که ملت ما بخوبی انجام داده است و دارد انجام میدهد. من این آیه‌های یأسی را که بعضی پی در پی تکرار میکنند، مطلقا قبول ندارم و آنها را انکار میکنم. من با اطلاع از مسائل گوناگون کشور بزرگ و ملت عظیم‌الشأنمان بالعیان می‌بینم که این ملت و جوانان این ملت با گذشت زمان و تقریبا سه دهه از آغاز پیروزی انقلاب، نسبت به مبانی انقلاب عمیق‌تر، پخته‌تر و مجرب‌تر شده‌اند.

ما امروز تقریباً هر سال یک انتخابات داریم - حالا با تصمیماتی که اخیراً گرفتند، شاید یک خرده کمتر بشود؛ اما تا حالا اینجور بوده - و در بیست و هشت سال، تقریباً بیست و هشت انتخابات داشتیم. این همه انتخابات با آرامی، با سلامت، بدون دردسرهای بزرگ انجام گرفته. این، نشاندهنده‌ی این است که مردمسالاری در این کشور جا افتاده است. چه کسی این کار را کرده؟ این نظام کرد. این کارآئیِ بسیار مهمی است.

جایگاه سیاسی و عزت بین‌المللی؛ چه کسی میتواند این را منکر بشود؟ چه کسی میتواند تأثیرگذاری دولت جمهوری اسلامی را امروز در سیاستهای منطقه، بلکه سیاستهای فرامنطقه منکر بشود؟ چه کسی میتواند عزت جمهوری اسلامی را در بین ملتهای مسلمان منکر بشود؟ کدام کشور میتواند ادعا کند که رئیس آن کشور، مسئولان بالای آن کشور میروند در یک کشور مسلمان دیگر، مردم آن کشور مسلمانِ دیگر، ولو دولتشان هم نخواهد، اجتماع میکنند و به نفع او شعار میدهند؛ غیر از جمهوری اسلامی؟ فقط جمهوری اسلامی است که رؤسایش در میان ملتهای دیگر، امتداد معنوی و حقیقی و سیاسی دارند. اینها کارآئی نیست؟! کدام عرصه‌ی کارآئی از اینها مهمتر و بالاتر؟

ایجاد یک گفتمان نو در سطح بین‌الملل اسلامی. همین گفتمان هویت اسلامی و سلطه‌ناپذیری و استقلال را این نظام ایجاد کرد؛ گسترش داد. و ارتباطات و همسایه‌ها و غیره و غیره؛ حرف زیاد است.

ما باید این کارآئی را افزایش بدهیم، با علم، با عقل، با عزم؛ سه تا «عین». عالمانه باید باشد؛ عاقلانه باید باشد؛ عازمانه باید باشد. باید با عزم همراه باشد؛ با سست‌عنصری و سست‌عهدی نمیشود پیش رفت. علم و عقل را به کار بگیرند و عزم ملی را مثل موتوری پشت سر اینها قرار بدهند. ما میتوانیم این کارآئی را افزایش بدهیم.

تقلید، رایج شدن و پیشرفت تقلید، پیشرفت نیست. وابسته کردن اقتصاد، تقلیدی کردن علم، ترجمه گرایی در دانشگاه؛ که هر چه که آن طرف مرزها، مرزهای غربی و کشورهای اروپایی، گفته‌اند، ما همان را ترجمه کنیم و اگر کسی حرف زد، بگویند مخالف علم حرف می‌زند؛ پیشرفت نیست و ما این را پیشرفت نمی‌دانیم. نه اینکه ترجمه را رد کنیم؛ من این را بارها در مجامع دانشگاهی گفته‌ام؛ نخیر، ترجمه هم خیلی خوب است؛ یاد گرفتن از دیگران خوب است؛ اما ترجمه کنیم تا بتوانیم خودمان به وجود آوریم. حرف دیگران را بفهمیم تا حرف نو به ذهن خود ما برسد؛ نه اینکه همیشه پای حرف کهنه‌ی دیگران بمانیم. یک حرفی را در زمینه‌ی مسائل اجتماعی پنجاه، شصت سال پیش فلان نویسنده یا فیلسوف یا شبه فیلسوف فرهنگی گفته، حالا آقایی بیاید در دانشگاه، دهنش را با غرور پر کند و همان را دوباره به عنوان حرف نو برای دانشجو بیان کند! این پیشرفت نیست؛ پسرفت است. زبان و ملی را مغشوش کردن، هویت اسلامی ملی را سلب کردن و مدل‌بازی به جای مدل‌سازی، پیشرفت نیست. ما وابسته شدن و غربی شدن را پیشرفت نمی‌دانیم.

امروز تنها راهی که دنیای اسلام برای حفظ منافع ملتهای اسلامی دارد، اتحاد کلمه بر محور اسلام است؛ «نه» گفتن به اهداف و مطامع استعماری دشمنان و مستکبران است. هدف استکبار، محو هویت ملی و دینی در دنیای اسلام و بخصوص در خاورمیانه است. مقابله‌ی با این هدف، با اتحاد بیشتر، با همبستگی بیشتر، با تمسک به اسلام، با ترویج اسلام و با ایستادن در مقابل زیاده‌خواهی‌های امریکا و مستکبران عملی است، و لاغیر. امروز امریکا در همه‌ی دنیا یک چهره‌ی ناموجه و لکه‌دار است. امروز امریکایی‌ها با اعمال خودشان همه‌ی شعارهای خود را زیر پایشان له کرده‌اند. امروز فشار امریکایی‌ها بر ملت عراق، ناامنی موجود در عراق، حمایت بی‌قید و شرط آنها از صهیونیست‌های قاتل و خونریز، فجایعی که در افغانستان به راه انداختند، فشاری که بر دولتهای اسلامی می‌آورند؛ همه‌ی اینها امروز یک چهره‌ی کریه و منفور از امریکا در دنیای اسلام به وجود آورده است. امروز دنیای اسلام می‌تواند در مقابل این قدرت افزون‌خواه بایستد، و باید بایستد؛ هیچ چاره‌یی جز این ندارد.

کسانی که با نظام جمهوری اسلامی و با هویت اسلامی ملت ایران بشدت مخالفند و آن را بر خلاف منافع خودشان می‌دانند، به خاطر پشتیبانی مردم از نظام جمهوری اسلامی، درمانده‌اند؛ والا قدرتهای مادی دنیا بمب اتم و توپ و تانک و اراده‌های خبیث و خدانشناسی و بی‌رحمی و سنگدلی کم ندارند. آن چیزی که تا امروز مثل سدی جلوی تعرض آنها را به نظام جمهوری اسلامی گرفته، حضور شما مردم است. حضور مردم در روز انتخابات، حضوری واضح‌تر از همه جای دیگر است. همه‌ی مردم کشور پای صندوق‌های رأی می‌آیند و می‌توانند بیایند؛ این یک حضور همگانی است. هر کس پای صندوق رأی می‌آید، در واقع رأی به جمهوری اسلامی، رأی به قانون اساسی و رأی به مواد غیرقابل تغییر قانون اساسی - یعنی اسلام و ارزشهای اسلامی - می‌دهد. حضور مردم، یعنی دفاع از جمهوری اسلامی؛ یعنی دفاع از قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی. این برای دشمنان ملت ایران مطلوب نیست؛ لذا سعی می‌کنند حضور مردم را کمرنگ کنند.

این‌که نظام اسلامی به‌عنوان یک معترض، و به قول خود حضرات، به‌عنوان اپوزیسیون نظام جهانی، در نقطه‌یی از دنیا - که خیلی هم حساس است - ظاهر شده بود، در واقع این را کمرنگ می‌کرد. ناگهان سند چشم‌انداز بیست‌ساله به عنوان سیاست‌های نظام و مطالبات و سیاست‌های رهبری مطرح می‌شود؛ آن‌وقت در پیشانی این چشم‌انداز، این‌طوری می‌آید که «ایران کشوری است توسعه یافته»، تا می‌رسد به این‌جا: «با هویت اسلامی و انقلابی و الهام‌بخش در جهان اسلام». معلوم می‌شود خواب آشفته‌یی که در دل آنها امید به‌وجود آورده بود، خواب بی‌تعبیری است. یعنی همه‌ی برنامه‌های پنج ساله‌یی که از سال 1384 شروع خواهد شد و بر اساس سند چشم‌انداز بیست‌ساله خواهد بود، باید در این خط و در این جهت باشد؛ همه باید اسلام انقلابی و ایران اسلامی را به معنای واقعی کلمه دنبال کنند و در جهان اسلام الهام‌بخش باشند.

هر ورزشکار قهرمان ما که در عرصه‌یی از عرصه‌های ورزش حضور پیدا می‌کند و چشمهایی را در سرتاسر دنیا به سوی خود جلب می‌کند، در واقع ترجمه‌یی است از احساسات ملی و هویت اسلامی کشور و ملت ما؛ هرچه در این زمینه‌ها تلاش کنید، تلاش باارزشی کرده‌اید.

نخبگان سیاسی و فکری در دنیای اسلام، وظیفه سنگینی بر عهده دارند. اندیشمندان مسلمان، پیام آزادی بخش اسلام را هرچه رساتر و شیواتر به گوش و دل آحاد مردم خود برسانند. هویت اسلامی ملت‌های مسلمان را بدرستی تبیین کنند. تعالیم روشن اسلام را در موضوعاتی چون: حقوق بشر، آزادی و مردم سالاری، حقوق زن، مبارزه با فساد، رفع تبعیض، مبارزه با فقر و عقب ماندگی علمی برای جوانان بازگو کنند. فریب رسانه ای غرب را درباره مبارزه با تروریسم و مقابله با سلاح‌های کشتار جمعی، برای همگان آشکار سازند.

ملت ایران ملتی است مستقل، آزاد، هوشمند و به‌شدت به هویت ملی و اسلامی خود علاقه‌مند؛ از هرگونه تهدیدی به‌شدت بیزار و متنفر و غیرپذیرای دخالت خارجیها و سلطه‌ی بیگانه؛ ملتی آقا و عزتمند که هر کس با این ملت از در صلح و مسالمت و دوستی و تعامل معمولی وارد شود، با ملتی خوب، پذیرا و علاقه‌مند روبه‌رو می‌شود؛ اما اگر کسی بخواهد به این ملت زور بگوید، تهدید کند، قصد سلطه‌ی بر آن را داشته باشد و دائم چنگ و دندان به آن نشان دهد، معلوم است که این ملت، ملتی نیست که زیر بار کسی برود.

چشم‌انداز بیست ساله‌ی ابلاغ شده به مسؤولان سیاستگذاری و برنامه‌ریزی، یک امر عملی و منطقی و قابل تحقق است. نباید تصور شود کلماتی که در چشم‌انداز بیست‌ساله پشت سر هم نوشته می‌شود، صرفا یک آرزوست و بدون محاسبه‌ی عملی است. به فضل پروردگار، ملت ایران و کشور عزیز ما می‌تواند در طول بیست سال به این آینده برسد. این یک آینده‌ی مطلوب و یک گام بلند در راه رسیدن به آرمانهای والای اسلامی است که در آن، پیشرفت مادی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت فرهنگی، تعالی معنوی و اخلاقی و هویت اسلامی وجود دارد. امروز نظام جمهوری اسلامی در سایه‌ی کار و تلاشی که در سالهای گذشته شده است، به عنوان یک چشم‌انداز روشن برای آینده، می‌تواند این را مشخص و ترسیم کند. خود این یک پیشرفت است که جمهوری اسلامی بتواند با توجه به واقعیات کشور و واقعیات جهانی، آینده‌ی بیست ساله را به شکل منطقی و محاسبه شده ترسیم کند.

دشمن بعثی که بسود هدفهای استعماری غرب، به کشور ما هجوم آورده بود، از دلیران مؤمن و غیور ما شکست خورد و پس از هشت سال، سرافکنده در پشت مرزهای خود متوقف گشت. ملت ایران در این آزمون مرگ و زندگی، بهای سنگینی پرداخت ولی استقلال و عزت ملی و هویت اسلامی خود را که برای ملتها از همه چیز گرانبهاتر است حفظ کرد و پرچم بیداری اسلامی را که دنیای اسلام به آن چشم دوخته است، سربلند نگاه داشت.

در جمهوری اسلامی بیداری و مقاومت و وحدت کلمه‌ی ملت وجود دارد و پرچم اسلام در این کشور برافراشته شده است. البته من و شما باید مراقب خودمان باشیم و نلغزیم؛ مواظب باشیم جاذبه‌های دنیا ما را فریب ندهد و حیله و جنگ روانی دشمن در ما اثر نگذارد. ما باید وحدت خود را روزبه‌روز مستحکم‌تر کنیم و از پرداختن به امور فرعی خودداری نماییم. امروز مسأله‌ی اصلی، حفظ هویت جمهوری اسلامی و هویت اسلامی این کشور است. چشمهای دنیای اسلام و امت اسلام نگران این است. شما توانسته‌اید یک الگو در دنیا نشان دهید؛ دشمن می‌خواهد این الگو را در هم بشکند. مقصود، شکست ایران نیست؛ بلکه شکست دنیای اسلام است.

امروز کشور عزیز ما از لحاظ پیشرفت با بیست و بیست‌وپنج سال قبل قابل مقایسه نیست و این در حالی است که در این بیست‌وپنج سال همه‌ی دستگاههای قدرتمند دنیا از لحاظ سیاسی، فناوری، علمی و تجاری با ما سر ناسازگاری داشته‌اند. این یک واقعیت است. ما البته تلاش کردیم که روابطمان را با دنیا عادی کنیم و به میزان زیادی هم موفق شده‌ایم؛ اما این‌طور نبوده که در یک بخش از دنیا انگیزه‌ی فراوان و عمیقی برای کمک به ما وجود داشته باشد. البته عکسش چرا؛ مراکزی وجود داشته‌اند که خواسته‌اند کارشکنی کنند. این توفیقاتی که امروز چه در زمینه‌ی فنآوری، چه در زمینه‌ی ساختهای زیربنایی و اساسی برای آینده‌ی کشور و چه در زمینه‌ی رشد علمی در زمینه‌های گوناگون ملاحظه می‌کنید، در سایه‌ی تلاش هویت ملی و اسلامی خودمان توانسته‌ایم به دست آوریم. این را باید ادامه داد.

امام بزرگوار ما توانست سلطه‌ی بلندمدت استبداد و استعمار را با برگشت به اسلام و تمسک به اسلام، از سر کشورمان کم کند و به ما عزت ببخشد؛ به مردم ما احساس هویت اسلامی بدهد تا احساس کنند که می‌توانند روی پای خود بایستند؛ می‌توانند خودشان تصمیم بگیرند و انتخاب کنند؛ می‌توانند خودشان در مسائل سرنوشت‌ساز، «لا» و «نعم» بگویند. مردم ما قرنها بود که چنین چیزی را نچشیده بودند؛ این را اسلام به آنها داد. در هر نقطه‌ای از نقاط دنیا که حرکت بیداری اسلام تقویت شود و پا بگیرد و مردم و جوانان آن کشور احساس کنند که به سمت اسلام نزدیک می‌شوند، همین تجدید هویت و عزت به وجود خواهد آمد.

امروز تعظیم در برابر این مجاهدان راه خدا وظیفه‌ی وجدانی و اخلاقی هر مسلمان و هر ایرانی است. چهره‌ی نورانی و جذاب شهیدان والامقام، الگوی همه‌ی جوانانی است که هویت اسلامی و ایرانی خود را ارج می‌نهند و سلطه‌ی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بیگانگان را ذلتی بزرگ و تحمل‌ناپذیر برای خود میدانند. امروز نیز ملت شجاع و جوانان سرافراز ما نقش ایمان و عزم راسخ ملی را در حفظ ثروتهای مادی و معنوی خویش، بخوبی می‌دانند و در عرصه‌های گوناگون آن را نشان خواهند داد ان‌شاءالله.

ملت ایران آرمانها و مقاصدی دارد که در دنیا هر کس به این مقاصد و نیز به ملت ایران احترام گذاشته و نظام جمهوری اسلامی را قبول کرده، ملت ایران در طول زمان با او مثل یک طرف برابر و مساوی وارد میدان مذاکره و معامله شده است. ما با شوروی هم ارتباطات داشتیم، با اروپا و همه‌ی دنیا هم ارتباطات داریم. مسأله‌ی امریکا این است که هویت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان می‌آورد. چرا عده‌ای از مدعیان سیاست و فهم، نمی‌فهمند؟! واقعا جای تأسف است. حکومتی که این‌طور صریحا می‌گوید می‌خواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می‌گذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!

در اجتماع عظیم حج امسال، دهها سخن تلخ و شیرین را از دهها کشور اسلامی می‌توان دریافت کرد. هر یک از این پیامها، بار وظیفه‌ای را بر دوش دیگر برادران می‌گذارد و مجموع آن دورنمائی از واقعیت امت بزرگ اسلامی را در برابر چشم همه قرار می‌دهد: سخن ملت عراق که تطاول و ستم مداخله‌گران و دیکتاتوری و بی‌تدبیری زمامداران، رونق زندگی را از آنان گرفته و فلاکت و زبونی را بر آنان تحمیل کرده است. سخن ملت افغانستان که تعصبها و کوته‌نگریها، اجر مجاهدات گذشته‌ی آنان را بر باد داده و ملتی را دستخوش جهالت مشتی غافل و عنود ساخته است. سخن ملت بوسنی که سیاست اسلام‌زدایی از سوی آمریکائیان و همدستانشان، هویت اسلامی آنان را به خطر افکنده و حاکمیت ملی آنان را بتدریج در معرض نابودی نهاده است. سخن ملت فلسطین که پرچم پرافتخار انتفاضه را با پنجه‌های استوار خود بپا داشته و با خون جوانان خود، شمشیر ظلم و قساوت صهیونیستها را کند کرده است. سخن ملت لبنان که با پایداری پرشکوه خود، افسانه شکست ناپذیری غاصبان کشور فلسطین را به سخره گرفته و شکستهای فضاحت‌بار را به آنان چشانیده است.

از اول سال تا امروز هم به همین ترتیب مشاهده می‌کنیم که مردم در هر نقطه و در هر زمانی که حضور خود را در عرصه‌های انقلاب لازم دانستند، حضور پیدا کردند؛ در راهپیماییهای روز قدس، بیست و دوم بهمن و بخصوص در راهپیمایی پرشور و میلیونی بیست و سوم تیر که مردم برای دفاع از هویت اسلامی کشورشان به صحنه آمدند و حضور خودشان را نشان دادند. تلاشگران در سرتاسر این سال، تلاشهای زیادی کردند و مردم مؤمن و مسؤولان متعهد، کارهای خوب و باارزشی انجام دادند که ان‌شاءالله آثار خود را در زندگی مردم خواهد بخشید.

دوران ده ساله‌ی حیات مبارک امام بزرگوار، دوران پیدایش نظام سیاسی اسلام و احیاء هویت اسلامی در مسلمانان جهان و افراشته شدن پرچم اسلام در کشور ما است. دوران استقلال و آزادی ایران و عزت و غرور ملی و خیزش بی سابقه‌ی ملت بسوی تعالی و ترقی است. دوران شور انقلابی و شعور سیاسی و حرکت برای حفظ کشور و سازندگی آن است. دوران سربلندی ایران در عرصه‌ی جهان و تأثیرگذاری بر حوادث بین‌المللی است. دوران آغاز راهی نو در تاریخ کشور ما است. با ادامه‌ی آن، ایران اسلامی به تعالی مادی و معنوی دست خواهد یافت.

متأسفانه از نقاط ضعف موجود مسلمانان فقدان هماهنگی، همدلی و همکاری‌های بین‌المللی است. امروز جهان اسلام مبتلابه مصیبتهایی است که نتیجه فشار و ظلم مخالفین و معاندین متّحد و ضعف دوستان متفرّق است. هنوز از غم بوسنی فارغ نشده‌ایم که فاجعه کوزوو پیش می‌آید و مسلمانان آن منطقه تحت فشار مضاعف ناتو و صربها دچار بلاهای عظیم آوارگی، قحطی، بیماری و انهدام هویت اسلامی خویش میشوند. متأسفانه جهان اسلام به وظیفه خویش آنطور که شایسته است عمل نکرد.

از سر برآوردن یک دولت اسلامی و یک مجموعه‌ی اسلامی - هرگونه اسلامی، ولو اسلامی که صدسال است معارف الهی را درست به گوشش نرسانده‌اند - جلوگیری کنند؛ چون همان هم برایشان خطرناک است! می‌دانند که اگر نسل امروز مسلمانان بالکان، به فرض با اسلام آشنا نباشند، نسل فردای آنها با اسلام آشنا خواهد شد. همین که هویت اسلامی در آنها زنده شود، خطر است؛ که بعضیها هم در بیاناتشان به این نکته اشاره کردند. آن دولتها با هم می‌جنگند؛ اما آنچه که در بین این زد و خوردها مورد توجه قرار ندارد و به آن اهمیت واقعی داده نمی‌شود - هرچند به زبان چیزهایی می‌گویند - وضع مسلمانان مظلوم است؛ «یأمن المظلومون من عبادک». هدف از هر قیامی، هدف از هر انقلابی، هدف از هر قدرت اسلامی‌ای و اصلا هدف از حاکمیت دین خدا، رسیدگی به وضع «مظلومون» و عمل به فرایض، احکام و سنن الهی است.

جمهوری اسلامی با پیمودن مسیری دشوار که یکسره پوشیده از مانعها و دامهایی بود که سردمداران نظام سلطه‌ی جهانی و زر و زورمداران بین‌المللی بر سر راه او نهاده بودند و با پیروز شدن در نبرد نظامی هشت ساله و نبردهای سیاسی و امنیّتی و اقتصادی و تبلیغی بیست ساله، توانسته است قدرت خود را در اداره‌ی کشور، و بسیج توده‌های میلیونی، و پیش‌بینی و مقابله با حوادث بزرگ، و حضور موفّق در چالش‌های بین‌المللی به اثبات برساند و توانایی و ابتکار خود را در سازندگی و پیشرفت و ترمیم ویرانیها آنهم با وجود صف آرائیهای ظالمانه‌ی جهانی در برابر خود و نداشتن هیچگونه کمک سیاسی و اقتصادی از بیرون، در معرض دید همگان بگذارد. و علاوه بر اینها نهضت بیداری مسلمانان و اقدامهای بزرگ ملل اسلامی را که نشانه‌ی زنده شدن هویت اسلامی در آنان است تقویت و تسریع کند. امروز به برکت پیروزی اسلام در ایران، در همه جای جهان اسلام موج بیداری اسلامی رو به افزایش و اقتدار است.

هنگامی که مردم مسلمان منطقه‌ی بالکان، با وحشیانه‌ترین روش، نسل کشی می‌شدند و ملتی تنها در برابر تهاجم نظامی سازمان یافته‌ی برخی و چشمهای بی‌تفاوت برخی دیگر، از هویت اسلامی خود دفاع می‌کرد، جای چنین مرکزی خالی بود تا بتواند بخشی از آلام آن برادران را کم کند و وزنه‌ی مهمی در کفّه‌ی معادلات جهانی به سود آن ملت مظلوم شود! هم اکنون حضور ناوهای بیگانه و بیش از همه، عِدّه و عُدّه‌ی امریکایی در خلیج فارس - که یک دریای اسلامی و مرکز مهم انرژی برای همه‌ی جهان است - موجب ناامنی است. وجود یک سازمان کنفرانس اسلامیِ مقتدر، می‌تواند از یک سو با زبان عزّت و اقتدار اسلامی، بیگانگان را به رفع این مزاحمت وادار کند و از سوی دیگر بهانه‌های این حضور بی‌جا را مرتفع سازد و هر گاه لازم باشد، نیرویی از خودِ کشورهای اسلامی را به حراست از امنیّت و صلح، در این منطقه بگمارد. هم اکنون اقلیّتهای مسلمان در بعضی از کشورهای جهان، از تبعیض و ستم و رفتارهای تعصّب‌آمیز، به شدّت در رنجند. کمک به آنان وظیفه‌ی همه‌ی مسلمانان است. ولی برای یک کمک جدّی و قابل قبول در چهارچوب روابط بین‌المللی، نیاز به یک مرکز بین الممالک اسلامی است و کدام مرکز، مناسبتر از سازمان کنفرانس اسلامی؟ دهها کار بر زمین مانده وجود دارد که هریک به تنهایی، وظیفه‌ی همه‌ی دولتهای اسلامی است.

هر جا در دنیا مسلمانی هست، وقتی سر بلند می‌کند و چشمش به این پرچم برافراشته و به اهتزار درآمده می‌افتد، به هیجان می‌آید و احساسات اسلامی در او زنده می‌شود. شما ببینید از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هیجانات و احساسات و حرکات اسلامی و موفقیتهای گروههای مسلمان در منطقه‌ی اسلامی، چقدر زیاد شده است! از شمال آفریقا و الجزایر بگیرید، تا به این‌جا برسید و به طرف شرق بروید. این، به برکت همین پرچم رفیع و بلند است. احساس استقلال، احساس هویت اسلامی و احساس شخصیت در جوامع اسلامی زنده شد و دشمن اسلام و مسلمین، خائف گردید. کسانی که دهها سال تلاش کرده بودند و تا مسلمانان را ضعیف و دلمرده و بی‌شخصیت و بی‌هویت بار بیاورند، ناگهان دیدند که همه‌ی بافته‌هایشان پنبه گردید و همه‌ی نقشه‌هایشان نقش بر آب شد. قیام این دولت اسلامی، به مسلمانان احساس اعتزاز داد.

اگر بپذیریم این انقلاب دو کار مهم کرده است؛ یکی تشکیل نظام اسلامی است که این اتفاق عظیم در طول تاریخ، از صدر اسلام تا کنون، آن هم در چنین دنیایی و در چنین منطقه‌ای سابقه نداشته است. کار دوم انقلاب عظیم شما مردم - که عظمتش قابل مقایسه با کار اول و به اندازه‌ی آن و حتی به اعتقاد بعضی، بالاتر از آن است - زنده کردن هویت اسلامی در دنیاست. یعنی آحاد امت مسلمان در هر جای دنیا، بر اثر این انقلاب، احساس وجود، شخصیت و قدرت کردند و خودشان را از حالت یک مجموعه یا یک فرد یا یک ملت محکوم، خارج دیدند. بعضی از آنها در صحنه‌های سیاسی حضور پیدا کردند و حکومتهایی را در اختیار گرفتند، یا سعی کردند در اختیار بگیرند. در کشوری مثل الجزایر، این احساس هویت اسلامی به آن‌جا رسید که مسلمانان توانستند در انتخابات پیروز شوند. این‌کار آن‌قدر برای استکبار خطرناک بود که علیه برندگان انتخابات، کودتای نظامی کردند؛ آنها را گرفتند و به زندان انداختند و به سرکوب و تار و مار کردن مردم پرداختند. البته نخواهند توانست این شعله و آتش را از بین ببرند؛ اما فعلا تا مدتی خیال خودشان را راحت کرده‌اند.

در دنیا هرجا که ندای عدالتخواهی بلند شده است، این انقلاب آن‌جا را با خود و از خود و متناسب با خود یافته است و با حقجویان و عدالتخواهان عالم، همراهی کرده است. بسیاری از عدالتخواهان، آزادیخواهان و مبارزان با ظلم و تبعیض در شرق و غرب و قاره‌های پنجگانه‌ی عالم، می‌گویند «ما از انقلاب شما این درس را آموختیم» و راست می‌گویند. این هم یک پیام است؛ پیام عدالتخواهی. پیام بزرگ و مهم انقلاب ما برای امت اسلامی و جوامع و ملتهای مسلمان، عبارت از «احیای هویت اسلامی، بازگشت به اسلام، بیداری مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامی» است. این، پیام بزرگ انقلاب ما به ملتهای مسلمان است که امام و پیشوای بزرگ این راه و معلم بزرگ این خط و مکتب بود.

ملت ایران توانست اعتزاز به شخصیت و هویت اسلامی را به خودش برگرداند. یعنی مردم ما احساس عزت می‌کنند که مسلمانند؛ و حقیقت قضیه نیز همین است. «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین.» مؤمنین، عزیزند. آن کس که در دل خود ایمان دارد و در عمل خود، آنچه را لازمه‌ی ایمان است رعایت می‌کند، حقیقتا عزیز است. بحمدالله، احساس عزت هم در دل ملت ما هست و این از برکات رعایت همان ارزشهایی است که در غدیر تثبیت شد.

ما جوانانی را که در مصر، یا در الجزایر، یا در سایر کشورهای اسلامی، به نام اسلام سخن می‌گویند، یا مسلمانانی را که در تاجیکستان از تفکر اسلامی و قرآنی حمایت می‌کنند، یا مسلمانانی را که در هند، هویت اسلامی خودشان را می‌خواهند حفظ کنند، یا مسلمانان مظلومی را که در عراق زیر فشار رژیم بعثی قرار دارند، یا هر گروه مسلمانی را که در هر نقطه‌ی عالم تفکر اسلامی را احیا می‌کند، قبول داریم و حمایت می‌کنیم. قلبا برای آنها دعا می‌کنیم و از بعد سیاسی، در سطح جهان از آنها حمایت می‌نماییم. این هم یکی از مسائل است.

انقلاب اسلامی ایران، پس از پیروزی خود، از یک طرف به مبارزان دنیا امیدداد و دلهای غیرتمندانی را که می‌خواستند با ظلم و جور و نامردمی در هر نقطه‌ی عالم مبارزه کنند زنده کرد و از طرف دیگر، هویت اسلامی را به ملتهای مسلمان برگرداند. در این هیچ شکی نیست. این تأثیر مثبتی بود که انقلاب اسلامی در همه جای دنیا گذاشت. اما همزمان با این تأثیر، یک تأثیر دیگری هم در دنیا به جا نهاد و آن این بود که دشمنان جبهه‌ی اسلام را بیدار کرد و به آنان تجربه داد! دشمن کیست؟ جبهه‌ی ضد اسلامی است؛ استکبار است؛ همان که ما به آن «استکبار» می‌گوییم؛ قدرتهای مسلط عالم. یک روز مظهر استکبار، امریکا و شوروی بودند. امروز که شوروی نیست، امریکا در رأس استکبار قرار گرفته است. قدرتهای مرتجع، قدرتهای ضد مردمی، قدرتهای متجاوز، قدرتهایی که ملتهای ضعیف را در مشت خود می‌خواهند و دنیا را متعلق به خود می‌دانند، همه در جبهه‌ی استکبار ثبت نام کرده‌اند و اسلام و انقلاب اسلامی با اینها روبه‌روست. اینها بعد از انقلاب اسلامی، مجرب شدند و تجربه پیدا کردند. وقتی انقلاب اسلامی پیش آمد، استکبار هیچ تجربه‌ای نسبت به حرکتهای عظیم اسلامی نداشت. در گذشته حرکتهای نامنسجمی پیش آمده بود؛ اما این انقلاب و این مبارزه، واقعه و حرکت عظیمی بود که استکبار در مقابلش غافلگیر شد.

ما با ظلم و استکبار و فشار بر ملتها، مخالفیم. با تحمیل و زورگویی ابرقدرتها مخالفیم و در مقابل آن می‌ایستیم. ما در مقابل سازش با اسرائیل می‌ایستیم. ما از ملت مظلوم فلسطین، با همه‌ی امکان، دفاع می‌کنیم.از ملت لبنان که زیر فشار صهیونیستهاست، دفاع می‌کنیم. ما از اسلام، از اسلام بیدار شده و ملتهای به هویت اسلامی برگشته، در هر جای دنیا باشند، دفاع و حمایت می‌کنیم. امروز پس از آن‌که ابرقدرت شرق، متلاشی شده و از بین رفته، امریکا یک ابرقدرت بی‌رقیب در دنیاست که دچار غرور شده است. دچار این اشتباه بزرگ، که خواهد توانست دنیا را طبق میل خود و اراده‌ی خود، اداره کند و بچرخاند. نظام و ترتیبات نوینی که اینها برای دنیا پیشنهاد می‌کنند، بر این اساس است؛ بر اساس محور بودن امریکا؛ و بعد از امریکا، قدرتهای دیگری که در درجه‌ی بعد قرار دارند و تسلط اینها بر همه‌ی عالم؛ بر همه‌ی کشورها؛ بر همه‌ی ملتها؛ بر همه‌ی منابع مهم جهان و بر همه‌ی آبراههای حساس عالم. به تصور اینها، سرنوشت دنیا در اختیار خودشان است! امروز قدرتهای مسلطی که دیگر در مقابلشان بلوک شرق و شوروی سابق را ندارند، احساس می‌کنند که باید دنیا و سیاست عالم، یکپارچه، در اختیار آنها قرار گیرد و هر چیز که در این راه، مانعی محسوب شود، با آن به مبارزه برخیزند.

فروپاشی ابرقدرت شرق و نابودی قدرت غول‌آسایی است که دهها سال، یکی از دو سلطه‌ی عظیم سیاسی و نظامی و تبلیغاتی جهان به شمار می‌رفت. اضمحلال امپراتوری پهناوری با قدرت نظامی افسانه‌ای و دسترسی به سلاح اتمی و همه‌گونه وسیله و امکان برای سلطه و نفوذ در دیگران، در محاسبات معمولی و مادی، در شمار کارهای محال است. اما این حادثه اتفاق افتاد و نادرستی محاسبات صرفاً مادی، یک بار دیگر ثابت شد.
این وضعیت جدید دارای دو بخش یا دو عنصر است: اول این‌که تفکر و هویت اسلامی در گستره‌ی جهان، از شوکت و عزت و نشاط بیشتری برخوردار شده و اسلام به صورت یکی از برجسته‌ترین حقایق موجود عالم، در سرتاسر جهان مطرح گردیده است. دوم آن‌که قدرتهای مسلط جهان، در موضع صریحتری از خصومت نسبت به اسلام و مقاصد اسلامی قرار گرفته‌اند و تحقیقا یکی از فصول اصلی در نظم نوین پیشنهادی امریکا برای جهان پس از سقوط کمونیسم، فصل اسلام‌زدایی و مقابله با رشد روزافزون حرکتهای اسلامی است.

لازم است درباره‌ی اقلیتهای مسلمان در برخی از کشورها و از جمله کشورهای اروپایی اشاره شود که فشار وارد بر مسلمانانی که مایلند هویت اسلامی خود را حفظ کنند، افشاگر ماهیت دمکراسی و آزادی‌یی است که غرب پیوسته از آن دم می‌زند! حساسیتهایی که بعضی دولتهای اروپایی در برابر ساختن مسجد، یا تشکیل اجتماعات اسلامی، یا رعایت لباس اسلامی و امثال آن نشان می‌دهند یا در مردم برمی‌انگیزند، باید مسلمانان را به مواضع واقعی آن دولتها نسبت به اسلام آشنا سازد. اینها از جمله‌ی مسائل مهمی است که مسلمانان جهان باید درباره‌ی آن بیندیشند و از آن برای معرفت به وظیفه‌ی خود در این روزگار بهره گیرند.

حرکت عمومی علمای اسلام، بخصوص در دنیای تشیع و به برکت فرهنگ معارضه و انقلابی تشیع، در خدمت مردم و در مقابله‌ی با استبداد و استعمار و ظلم و امثال آن بود و کار به آن‌جا رسید که بحمداللَّه نهضت عظیم ملت ایران به پیروزی رسید و حکومتی بر مبنای دین به‌وجود آمد. مسلمانان و متدینان، بعد از چند صدسال تحقیر اهل دین، عزت نفس پیدا کردند، احساس سربلندی کردند، زنده شدند و احساسات و شعور و هویت اسلامی در دنیای اسلام پیدا شد.

وقتی این انقلاب، به برکت عطایای متواتره‌ی الهی به پیروزی رسید، شما که انقلابی و مؤمن به این راه و این هدف هستید، آیا فکر کرده‌اید که چرا وارد محدوده‌ی مؤمنین و کارگزاران و عاملان این مجموعه شده‌اید؟ آیا انگیزه‌یی جز این وجود داشت که خدای متعال و عده‌اش را عمل کرد و ما را از ضعف و ذلت و ادبار و توسری‌خوری همه‌ی قدرتهای ظالم و دوری از هویت اسلامی نجات داد؟ بسیار خوب، حالا بایستی با همه‌ی وجودمان، در راه اسلام حرکت کنیم.

شهیدان با ایثار خود، پرچم اسلام را که دست توانای رهبر عظیم‌الشأن ما، حضرت امام خمینی(اعلی‌اللَّه‌مقامه) در این سرزمین برافراشته بود، سربلند نگهداشتند و اسلام و معنویت را در همه‌ی اقطار عالم عزیز کردند. اگر امروز بانگ مسلمانی از چهار گوشه‌ی عالم به گوش می‌رسد، و اگر ملتهای مسلمان به هویت اسلامی خود بازگشته و سنگینی بار سلطه‌ی مستکبران را احساس می‌کنند، و اگر جهاد اسلامی پس از سالها فراموشی، دوباره به جایگاه ارزشیِ رفیع خود بازگشته، همه و همه به برکت استقرار جمهوری اسلامی و استمرار انقلاب اسلامی است که خود، مرهون شهادت و گذشت این عزیزان و خانواده‌هایشان و نیز جانبازان عزیز و ارجمند است. ملت ما باید قدر این عزیزان را بداند و نتایج مجاهدات آنان را پاسداری کند و همه‌ی موفقیتها و پیروزیها را با ارزش جان گرانبها و صبر بزرگ آنان محاسبه کند و قدر آن را بشناسد.

نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آن‌جایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمی‌شوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید.

حرکت خونین مردم الجزایر، در زیر چکمه‌ی ظلم و استعمار فرانسویها بود که رشد کرد و آن انقلاب عظیم را به راه انداخت. آن حرکت، حاکی از آگاهی و رشد و بینش روشن سیاسی و هویت اسلامی نبود؛ آن‌چنان که حرکت امروز همان مردم در شرایط امروزی کشورشان می‌تواند باشد. دیگر ملتهای مسلمان و دیگر اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیراسلامی، همین‌طورند. این، یک واقعیت است. کار به‌جایی رسیده که سردمداران نظام غربی، امروز بی‌ملاحظه تصریح می‌کنند که تقابل آینده‌ی عالم، بین جناح استکبار و سلطه و بین اسلام است. ما این را به حدس درمی‌یافتیم.

ملت مؤمن و مبارز ما، تنها به این جرم از حج محروم می‌شوند که خواسته‌اند روح و معنای حج را به آن برگردانند و عبودیت خدا را با اظهار برائت از مشرکین - که خود، حاق معنای عبودیت است - همراه سازند. اما نه حکام حجاز و نه دستهای پشت پرده‌یی که به خاطر منافع استعماری خود، این سیاستهای خائنانه را به آنان دیکته می‌کنند، نخواهند توانست از بازگشت حج به شکل صحیح خود، جلوگیری کنند.

امروز ملتهای مسلمان بیدار شده و رو به حاکمیت اسلام پیش می‌روند. امروز شعارهای اسلامی، که تا چندی پیش فقط از حنجره‌ی ملت پیشرو و پیشاهنگ ما خارج می‌شد، در میان دیگر ملتهای مسلمان نیز گسترش و جذابیت یافته و از شرق تا غرب، در همه جای جهان اسلام، احساس هویت اسلامی را به ملتها برگردانده است.

اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه ساله‌ی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیه‌ی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمی‌کرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطه‌یی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمی‌کرد. روحیه‌ها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما می‌گوییم این حرکت انقلابی، ضربه‌ی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمی‌آید.

آثار پیروزی ملت ایران در زورآزمایی قدرتهای جهانی با آن، به جهان اسلام منحصر نماند؛ بلکه در کشورهای غیرمسلمان و در نظامهایی که قفس آهنین استبداد حزبی یا ستم قومی اجازه نداده بود که مسلمانانِ آن کشورها حتّی مسلمانی خود را احساس کنند، نسیم هویت اسلامی وزیدن گرفت و ایمانهای خفته به جوش آمد و گلبانگ مسلمانی، خواب اهریمنان را برآشفت: «و تری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهیج». پس، در ماجرای عظیم این ده‌سال گذشته، قهرمان اصلی اسلام است. و این رستاخیزی اسلامی است که جانهای مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می‌سازد که در پاسخ به سؤال «لمن الملک»، در بسیط زمین از چهارگوشه‌ی عالم گفته شود: «للَّه الواحد القهّار».

در هر گوشه‌ی عالم که مجموعه‌ی مسلمانی هست، از یک طرف احساس هویت اسلامی می‌کند، و از طرف دیگر سختگیری نسبت به آنها، بیش از دیگران است. نمونه‌ی دیروزی آن، مناطق آذربایجان شوروی و بعضی مناطق دیگر، و نمونه‌ی امروزی آن، کشمیر است. مسلمانان در آن‌جا، حرف حق خودشان را می‌زنند. آن کسی که از قضایا و سرگذشت کشمیر مطّلع باشد، می‌داند که آنچه مسلمانان بیچاره‌ی کشمیر می‌گویند، یک سر سوزن از حق دور نیست. کسانی که آنها را خاموش می‌کنند، ناحق می‌گویند. کسانی که به آنها حمله می‌کنند، عمل ناحق انجام می‌دهند. متأسفانه دنیا هم به این قضایا، با خونسردی نگاه می‌کند.

نسبت به مسلمانان عالم و احساسات اسلامی، حساسیتها روزبه‏روز بیشتر شده است. این هم یکی دیگر از ابعاد حرکت عظیم اسلامی ملت ایران است. وقتی ما می‏شنویم که در فلسطین اشغالی، مردم را به رگبار می‏بندند، مسأله، مسأله‏ی باطوم و چوب و این حرفها نیست؛ مسأله‏ی کشتار است. معنای این حرف، آن است که فشار بر دشمن صهیونیست در داخل سرزمینهای اشغالی، از همیشه بیشتر شده است.

ما احساس می‏کنیم که فشار روی مسلمانان در سرتاسر عالم زیاد شده است. امروز در کشورهای مارکسیستی که عمر و نسلی را با دوری از مذهب و بیگانگی از خدا گذرانده‏اند، بازگشت به مذهب احساس می‏شود. در همان کشورها و در کشورهای دیگر، نسبت به مسلمانان حساسیتی وجود دارد. حرف خیلی عجیبی است. کلیساها در کشورهایی رونق پیدا کردند که پنجاه سال - بیشتر یا کمتر - در این کشورها یا لااقل در بعضی از نقاط آنها، زنگ کلیساها به صدا در نیامده بود؛ یعنی گرایش به مذهب پدیدار شد. اما در همین کشورها و در قلب اروپا و در کشورهای مدعی آزادی و دمکراسی و در هند و در نقاط دیگر عالم، بخصوص روی مسلمانان فشار فوق‏العاده‏یی هست. علت چیست؟ این مسأله را تحلیل کنید.

آیا علت این نیست که دستگاههای جبار قدرت در همه جای دنیا، احساس حیات نوینی نسبت به اسلام می‏کنند؟ آیا به خاطر این نیست که می‏بینند هویت اسلامی، بار دیگر در میان جوامع مسلمان، نیرو و جان گرفته است؟ اگر در فلسطین اشغالی، روی مسلمانان رگبار گلوله را می‏گشایند، آیا بدین علت نیست که امروز در سرزمینهای اشغالی، وجود اسلامی جدی شده است؟ آیا به خاطر این نیست که در کشورهای عرب - چه آنها که همسایه‏ی فلسطین اشغالی هستند و چه غیر آنها - احساسات و حرکت و بینش اسلامی ریشه‏دار شده، طرفدار پیدا کرده و صاحبان اندیشه و احساس و فطرتهای پاک، به اسلامِ مبارزه گرویده‏اند؟ شکی نمی‏شود کرد که قضیه این است.

مسلمانان در کشورهای عربی و اسلامی و آفریقا و اروپا، بحمداللَّه شجاعت پیدا کرده‌اند و احساس هویت اسلامی خود را به بقیه‌ی مردم نشان می‌دهند. شما مردم، در چشم این ملتها و این مسلمانهای پراکنده در اقطار عالم، یک نمونه هستید. تا حالا خیال نمی‌کردند که بشود در مقابل این قدرتها با شعار اسلامی ایستاد؛ ولی حالا دیدند که این ملت ایستادگی کرد و توانست و پیش برد؛ لذا آنها هم تشجیع شدند.

مشکلات امروز امریکا در همه‌ی دنیای اسلام است. این، تأثیر اسلام است؛ گرچه راهکار امریکا، زدن تهمت به ایران در هر جایی است که مسلمانی سربلند می‌کند، تا بگوید از ایران حقوق می‌گیرد و ایران عامل تحریک است! ما به این اتهامها بی‌توجهیم و به شیوه‌ی اسلام، زندگی خود را می‌کنیم. امروز، مسلمانها با حیات اسلام بیدار و زنده و امیدوار شده‌اند و هویت اسلامی خویش را بتدریج می‌یابند و این برای امریکا دردسر عظیمی است. پس، انتقام‌طلبیِ امریکا به دنبال این حادثه‌ی تلخ است و این تلخی، ناشی از طبع تجاوزطلب و توسعه‌طلب دولت متجاوز و قلدری مثل امریکاست. البته، بدانید که اگر دولت امریکا متجاوز و توسعه‌طلب نباشد، این دو نکته برایش تلخ نخواهد آمد.

حرکات خصمانه، ناشی از احساس ضعف اردوگاه استکبار در برابر اسلام است. صلابت اسلامی و پایداری ملت مسلمان ایران و فریادهای تندرآسای بت‌شکن قرن و فضل و نصرت الهی که آن عبد صالح و یارانش را همواره شامل بود، موجب شد که صدور اندیشه‌ی انقلابی اسلام که دشمن بشدت از آن در هراس بود، از همان راههایی که آنان برای جلوگیری از صدور انقلاب یا ضربه زدن به آن فراهم کرده بودند، تحقق یابد و مظلومیت ملت ایران و تحمل شداید، موجب اثبات حقانیت این ملت بزرگ و گسترش دامنه‌ی انقلاب در بسیاری از کشورها شود و به مسلمانان جهان، عزم راسختر و احساس هویت اسلامی بیشتری ببخشد.
ملت مظلوم فلسطین، نمونه‌ی بارزی از این‌گونه ملتهاست. چهل سال است که این ملت، از خانه و کاشانه‌ی خود بیرون رانده شده و یا در وطن خویش غریبانه زندگی کرده است. این، زخم خونین و دردناکی بر پیکر امت اسلامی است که با توطئه‌ی دولتهای استعمارگر و ضد اسلام و به دست جنایتکار صهیونیستها چهل سال پیش وارد شده و هر روز نمکی بر آن پاشیده شده است. کسان و گروههای زیادی در این مدت به مبارزه برای نجات این ملت دست زده، یا ادعای آن را کرده‌اند؛ اما هرگز گرهی باز نشده، بلکه گرهها کورتر هم شده است.
علت اصلی این بوده که ملت فلسطین نمی‌توانسته از خود دفاع کند، یا جهان اسلام از خنثی کردن توطئه‌ی امریکا و غرب در دفاع از دولت غاصب ناتوان بوده است. علت اصلی ناکامیها، اولاً از یاد بردن هویت اسلامی ملت فلسطین و عدم تکیه بر اسلام و جهاد اسلامی در طول دهها سال گذشته، و ثانیاً خیانت سران کشورهایی از اعراب و حتّی خیانت سران و چهره‌هایی از فلسطینیان بوده است. و امروز بحمداللَّه عنصر ایمان و جهاد اسلامی در مبارزات ملت فلسطین در داخل وطن مغصوب زنده شده، و به همین جهت معادله‌ی قدرت در فلسطین به سود فلسطینیان نسبت به گذشته تغییر کرده است.
نمودار
مقالات مرتبط
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی