1369/03/02
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و جانبازان
در آستانه سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم اوّلاً به همهى برادران و خواهران عزیز، خانوادههاى معظّم و عالىقدر شهیدانمان که از نقاط مختلف کشور تشریف آوردهاید، دانشجویان عزیز و امیدهاى آیندهى کشور و ذخیرهى حیاتى انقلاب و بقیّهى برادران و خواهرانى که در این جمع تشریف دارید، سلام و اخلاص خودم را عرض میکنم. روزهاى مهمّى است از چند جهت؛ یکى از علامتهاى بیدارى یک ملّت این است که لحظهها را بشناسد، بفهمد حالا چه زمانی است و اهمّیّت این لحظه چقدر است. ما در دوران طاغوت، لحظههایى را پىدرپى میگذراندیم بدون اینکه بفهمیم که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه بر سر ما آمد، چه وظیفهاى به ما متوجّه شد؛ شاید خیلى زمان گذشت و ما اینجور بودیم. یکى از برکات این نهضت و از خصوصیّات آن رهبر استثنائى بىنظیر همین بود که لحظهها را به حساب آورد، سرانگشت ذهن ما را حسّاس کرد. سرانگشتهاى حسّاس، کوچکترین ذرّهاى را که با آنها تماس پیدا کند، حس میکنند؛ برخلاف سرانگشتى که بىحس شده باشد، کرخ شده باشد که هیچ چیز را حس نمیکند. ما آنجورى بودیم و امام، ما را حسّاس کرد، این ملّت را حسّاس کرد تا بفهمیم چه دارد در زمان و در زمانه میگذرد. اوّلاً سالگرد امام نزدیک است. این یکى از موجبات اهمّیّت این روزها [است]. و بنده قاصرم و عاجزم از اینکه در باب اهمّیّت این سالگرد از ابعاد مختلف حرف بزنم؛ میگذاریم براى همان روزها که بخصوص دربارهى این مسئله صحبت بشود. همچنین این روزها حسّاس است به خاطر توجّه استفهامآمیز بسیار دقیق دنیا نسبت به ما. نه اینکه این حسّاسیّت همین روزها به وجود آمده باشد؛ از بعد از رحلت امام این توجّه، این استفهام بوده و قطع نشده؛ ما دائم زیر دوربین قوىِ جستجوگر و استفهامگرِ دستگاههاى مختلف و جهات مختلف بودهایم؛ از یک طرف قدرتهاى عالم ــ گرگها ــ که نگاه میکردند ببینند آیا این [کشور] شکار خواهد شد، آیا میشود باز امیدى به این ملّت و این کشور بست؛ و از یک طرف مظلومین عالم؛ حالا مظلومین هم که عرض میکنیم، فقط ملّتها را نمیگوییم بلکه گاهى بعضى از دولتهاى عالم هم نگاه میکنند ببینند ما چه میکنیم، چه موضعى میگیریم؛ خودشان جرئت نمیکنند امّا از جرئت دیگرى لذّت میبرند. داریم دولتهایى که شیفتهى شجاعتند. شیفتگى نسبت به امام به همین جهت بود. شما خیال نکنید کسانى که شیفتهى امام بودند در سطح جهان، همه دوستان امام بودند؛ نه، حتّى دشمنان او هم شیفتهى او بودند. دشمنان که میگوییم، نه دشمنان عاطفى؛ حتّی خیلی از دشمنان خطّى، دشمنان سیاسى، دشمنان در صحنهى زورآزمایى جهانى هم شیفتهى آن شجاعت، آن قدرت، آن عظمت بودند. و عظمت امام همان عظمت شما است؛ عظمت ملّت. عظمت شما، به میزان زیادى در امام منعکس میشد؛ همچنان که عظمت امام موجب شجاعت و عظمت در ملّت میشد؛ اینها روى هم اثر میگذاشتند. پس، این توجّه چشمهاى جستجوگر در سطح عالم روى ما بود و روزبهروز بیشتر شده و حالا هم به دلایل گوناگون این توجّه روى ما زیاد است؛ شاید بشود گفت بیش از همیشه است. ما باید حرفمان را بزنیم و بگوییم یعنى ملّت ایران و انقلاب باید آن حرف قاطع خودش را بگوید که چهکاره است، کدام طرفى است، کجا میخواهد برود؛ و این مسئلهى بسیار مهمّى است. البتّه ملّت حرفشان را گفتهاند؛ ما هیچ چیز کم نداریم در این زمینه. من چندى پیش(۲) گفتم که اگر کسى میخواهد بداند در ایران چه خبر است، نگاه کند به راهپیمایى [روز] قدس، نگاه کند به بیستودوّم بهمن، حالا نگاه کند به سالگرد امام تا بفهمد در ایران چه خبر است. ملّت ایران حرف خودش را به طور قاطع گفته لکن در مسائل جهانى اینجور نیست که یکى یک بار چیزى را بگوید و تمام بشود؛ نه، باید این استمرار حفظ بشود. این هم جهت دیگرى که این روزها روزهاى حسّاسى است. نسبت به مسلمانان عالم و احساسات اسلامى، حسّاسیّتها روزبهروز بیشتر شده، که این هم یکى از ابعاد حرکت عظیم اسلامى ملّت ایران است. وقتى ما میشنویم در فلسطین اشغالى مردم را به رگبار میبندند ــ مسئله، مسئلهى باتوم و چوب و این حرفها نیست؛ مسئلهى کشتار است ــ معناى این حرف این است که فشار بر دشمن صهیونیست در داخل سرزمینهاى اشغالى از همیشه بیشتر است. ما احساس میکنیم که فشار روى مسلمانها در سرتاسر عالم زیاد شده. امروز در کشورهاى مارکسیستى که عمرى را، نسلى را با دورى از مذهب و بیگانگى از خدا گذراندهاند، بازگشت به مذهب احساس میشود؛ در همان کشورها و در کشورهاى دیگر نسبت به مسلمانها یک حسّاسیّتى است. خیلى حرف عجیبى است. کلیساها در کشورهایى رونق پیدا کردند که پنجاه سال ــ بیشتر یا کمتر ــ بود که در این کشورها یا لااقل در بعضى از نقاط آنها، زنگ کلیساها به صدا در نیامده بود ــ یعنى گرایش به مذهب ــ امّا در همین کشورها و در قلب اروپا و در کشورهاى مدّعى آزادى و دموکراسى و در هند و در نقاط دیگر عالم بر روى مسلمانها بخصوص یک فشار فوقالعادهاى هست. علّت چیست؟ تحلیل کنید این مسئله را. آیا علّت این نیست که دستگاههاى جبّار قدرت در همه جاى دنیا، احساس یک حیات نوینى نسبت به اسلام میکنند؟ آیا به خاطر این نیست که مىبینند هویّت اسلامى بار دیگر در میان جوامع مسلمان نیرو گرفته و جان گرفته؟ اگر در فلسطین اشغالى بر روى مسلمانان رگبار گلوله را میگشایند، آیا به این علّت نیست که امروز وجود اسلامى در سرزمینهاى اشغالى جدّى شده؟ آیا به خاطر این نیست که در کشورهاى عرب ــ چه آنها که همسایهى فلسطین اشغالى هستند و چه غیر آنها ــ احساسات اسلامى، حرکت اسلامى، بینش اسلامى ریشهدار شده، طرفدار پیدا کرده و صاحبان اندیشه و احساس و فطرتهاى پاک، به اسلام ــ اسلامِ مبارز ــ گرویدهاند؟ براى همین است؛ شکّى نمیشود داشت که قضیّه این است. مىبینیم که دستگاههاى بهاصطلاح طرفدار حقوق بشر، در مقابل چشم خودشان مىبینند که در کشمیر، دهها مسلمان مورد کشتار بىرحمانه قرار میگیرند(۳) و دم نمیزنند! بنا بر این است در دنیا که حقوق انسان و حقوق بشر معتبر است، مگر در مورد مسلمانها؟ مگر این است قضیّه؟ مىبینیم که سازمان ملل و کمیتهى حقوق بشر و سازمانهاى مختلفِ گوشه و کنار عالم ــ که منتظرند ببینند آمریکا با چه کسى بد است، روى او به بهانهى حقوق بشر فشار بیاورند ــ در مقابل حوادث کشمیر و حوادث فلسطین لب از لب باز نمیکنند؛ انگار که هیچ اتّفاقی نیفتاده! یک گلّهى گوسفند که دارد حرکت میکند، اگر یک نفرى با گلوله بزند و سى چهل گوسفند را بیندازد، آه و افسوس از انسانهایى که مىبینند و میفهمند، بلند میشود که [مگر] این حیوانات چه کرده بودند، [امّا] از مسلمانان کشمیر در یک تظاهرات دهها نفر انسان را میزنند میکُشند، تمام داعیههاى طرفدارى از حقوق بشر در دنیا فراموش میشود! انگار چنین چیزى اتّفاق نیفتاده. آن همه فاجعهى فضاحتبار را در فلسطین اشغالى این سگهاى دستآموز آمریکا، این اسرائیلىهاى بدتر از حیوان انجام میدهند، در دنیا هیچ انعکاسى پیدا نمیکند؛ چون طرفها مسلمانند! این همان دنیایى است که سى سال، چهل سال بعد از سقوط آلمان هیتلرى، دنبال کسانى را گرفت و تعقیب کسانى را شروع کرد که گفته شده بود که تعدادى یهودى را کشتهاند یا شکنجه کردهاند! شاید حتّى آنچه واقع شده بود، خیلى کمتر از آن چیزى بود که گفته هم میشد. خب، از مجموع اینها یک حقیقت واضحى آشکار میشود ــ من تعجّب میکنم اگر کسى این حقیقت را امروز درک نکند؛ براى من مثل روز روشن است ــ و آن، این است که قدرتهاى استکبارى عالم و در رأس قلّهى فساد، آمریکا و طرفین آمریکا ــ قدرتهایى که با او همدستند در غارت ملّتهاى ضعیف و فشار به انسانها در سرتاسر دنیا، و همکار با آنها، همهى دولتهایى که پایگاهى در میان تودههاى مردمشان ندارند و براى ماندن، محتاجند که به یک قدرتى و امروز آمریکا متّکى باشند، مثل همین دولتهاى ارتجاعى که در منطقهى ما متأسّفانه از آنها هست ــ همهى اینها احساس میکنند که این حرکت اسلامى و آن چیزى که امروز در دنیاى اسلام محسوس و مشهود است، بزرگترین خطر براى آنها است. این را استشمام کردهاند و حس کردهاند؛ میفهمند که این مسئله از قبیل رواج تفکّر مارکسیسم و سوسیالیسم و مانند اینها دیگر نیست. داعیان و مبلّغان مارکسیست ــ که ما دیده بودیم در زندگى خودمان و در همه جا مشاهده شده ــ با زحمت، با اصرار، با استدلال مجبور بودند یک یک، انسانها را به چیزى که سعى میکردند رنگ و لعاب ایمان به آن بدهند، [یعنی] تفکّر مارکسیستى معتقد کنند. مذهب که اینجور نیست؛ مذهب در دلها به صورت عمیق و راسخ هست؛ کافى است به آن جهت بدهند، کافى است غبار را از روى آن بردارند، کافى است نسبت به اشتباه در برداشتها توجّه بدهند و تذکّر بدهند؛ لذا از این میترسند. میدانند که این، چیزى است که زندگىِ [همراه با] فساد و قدرت مطلقه و تسلّط طاغوتىای را که امروز آمریکا و اذناب و ایادى و پیروانش به آن مبتلا هستند، آسیب سختى خواهد زد؛ لذا از آن میترسند. و فهمیدهاند که کانون این اِشعاع(۴) و حرکت، ایران اسلامى است؛ این را احساس کردهاند. و شما جوانهاى عزیز و دانشجوها بدانید ــ مخصوصاً شماها بدانید ــ که تمام قدرت خودشان را امروز دارند به کار میبرند براى اینکه جمهورى اسلامى را شکست بدهند. هیچ کارى نیست که اینها بتوانند بکنند و نکنند. کسانى که صحنه را میشناسند، وقتى نگاه میکنند، از آشفتگى و سردرگمى آمریکا ــ که محور حرکت هم آمریکا است ــ براى جستجو کردن و پیدا کردن راههاى ضربه زدن به ایران تعجّب میکنند و گاهى موجب تفریح میشود براى کسى که صحنه را درست مشاهده میکند؛ ولى دستشان به جایى نمیرسد. براى استکبار جهانى و زشتترین فصل آن یعنى حکومت ظالم آمریکا، مسئله فقط این نیست که بازار ایران را از دست داده یا منابع ایران را از دست داده؛ البتّه این هم هست؛ براى دستگاههاى سرمایهدارى عالم، پول و سرمایه و استفادهى مادّى همه چیز است امّا مسئله [فقط] این نیست؛ این بخشى از مسئله است. مسئله این است که دستگاه استکبارى میبیند، آیندهنگرى دارد، میفهمد، میداند که اگر این حرکت ــ یعنى حرکت اسلامىِ استوار و مؤمن و متّکى به ایمانها و عواطف مردم ــ به همین ترتیب پیش برود، ادامهى قدرت استکبارى آمریکا و دستیارانش و دستنشاندگانش مشکل، بلکه محال خواهد شد. این را میفهمند؛ حق هم با آنها است، ما هم این را پوشیده نمیداریم. ما البتّه در شکلدهى و راهاندازى حرکت اسلامى در جهان، هیچ نقش مستقیم و غیر مستقیمى که از روى برنامهریزى و طرّاحى ما باشد، نداریم؛ از اوّل هم نداشتیم؛ نقش، از آنِ اسلام است. یعنى همین که ملّت ایران توانسته پرچم اسلام را، اسلام زندگى را، اسلام زندگىساز را، اسلام مبارز را، نه اسلام تسلیم در مقابل دشمنان خدا را، نه اسلام طاغوت را، اسلام ناب محمّدى را و نه اسلام آمریکایى را ــ همانطورى که امام عزیزمان تعبیر کردند ــ(۵) بلند کرده و در دست محکم نگه داشته و متزلزل نشده، نفْس همین، براى ملّتهاى مسلمان دنیا امیدبخش است. ما اینجا وظیفهى سنگینى پیدا میکنیم. آنچه تا حالا عرض کردم، وضعیّت دنیا است، حسّاسیّت زمانه است امّا با شناختن این حسّاسیّت، وظیفهی ما و بیش از همه وظیفهى شما جوانها مضاعف میشود. ما باید ایران اسلامى را آنچنان آراسته کنیم، آنچنان بسازیم که براى اسلام موجب آبرو بشود. یک ایران بىسواد، یک ایران بىبهداشت، یک ایران بىرشد، یک ایرانى که آحاد مردم در آن اتّحاد و اتّفاقى نداشته باشند، براى اسلام و براى انقلاب اسلامى و نهضت اسلامى، هیچ افتخارى درست نمیکند بلکه بعکس، موجب سرشکستگى هم خواهد شد. و اینجا در حاشیه، این مطلب را عرض کنم که علّت اینکه تبلیغات جهانى سعى میکنند مشکلاتى را به ایران نسبت بدهند که در ایران نیست ــ یک چیزهایى را گاهى میگویند که انسان [وقتی] در رادیوها میشنود یا در اطّلاعیّههایى که مخالفین انقلاب مینویسند میخواند، تعجّب میکند اینها را از کجا مىآورند ــ یا آنچه را کوچک است، ده برابر و صد برابر بزرگ کنند، همین است که میخواهند مردم دنیا را نسبت به مسائل ایران دچار یأس و نومیدى کنند؛ میخواهند بگویند اسلام این است؛ میخواهند بگویند انقلاب این است؛ و انقلاب و اسلام نمیتوانند یک کشور را، یک ملّت را اداره کنند و سعادتمند کنند؛ این را میخواهند بگویند. عزّت ملّت ایران، بیدارى ملّت ایران، شجاعت ملّت ایران، تسلیمناپذیرى ملّت ایران، بانشاط شدن این نسل انقلابى، ابتکار و فعّالیّت و حرکت به سمت خودکفایى را ــ این حقایق را ــ در ایران ندیده میگیرند امّا فرضاً اگر یک چند روزى سیبزمینى کم است، تمام رادیوهاى دنیا میگویند در ایران مسئلهى سیبزمینى هست! نه براى خاطر اینکه سیبزمینى مهم است بلکه براى اینکه نشان دادن حتّى یک نقطهضعف کوچک در ایران اسلامى براى آنها خیلى مهم است. یک نقطهضعف کوچک اگر پیدا کردند، برایشان فوزى(۶) است، خوشحال میشوند. شما باید سعى کنید ایران را آن چنان بسازید که براى اسلام و مسلمین مایهى افتخار بشود. دو چیز در کنار هم بایستى روزبهروز قوىتر در کشور تحقّق پیدا کند: یکى، حفظ آثار اسلامى، شعائر اسلامى، ظواهر اسلامى، نماى اسلامى جامعه [است]؛ این خیلى مهم است. دشمنها سعى میکنند در تبلیغاتشان بمباردمان(۷) تبلیغاتى کنند این حرفها را؛ لکن گوش به حرف دشمن ندهید؛ دشمن، دشمن است. ظواهر اسلامى جامعه باید حفظ بشود و اسلامى باید باشد. این جامعه، جامعهى اسلامى است و جامعهى اسلامىِ نمونه است. زنها باید مواظب باشند؛ مردها باید مواظب باشند؛ کسانى که مأموریّت دارند، بیشتر باید مواظب باشند؛ کسانى که در لباس انقلابند ــ مثل روحانیّون و دیگر کسانى که لباسهاى وابستهى به انقلاب را دارند ــ بیشتر از دیگران باید مواظب باشند. همهى آحاد جامعه باید سعى کنند صورت جامعه را یک صورت اسلامى قرار بدهند. من همین جا این خلأ را در جامعهمان یادآور بشوم؛ خلأ اذان را. در این تهران صداى اذان به گوش انسان نمیرسد؛ چرا؟ اذان یک شعار اسلامى است. ما با اینکه پشت بلندگو تا دیروقتى از شب، شعر بخوانند یا قرآن بخوانند یا نوحه بخوانند و مزاحم همسایهها بشوند، مخالفیم؛ مقابله هم میکنیم با یک چنین چیزى، امّا با اینکه صداى اذان، اوّل ظهر، اوّل مغرب، اوّل اذان صبح، بخصوص از حنجرهها خارج بشود، صد درصد موافقیم. اذان خیلى چیز خوبى است؛ «حَىَّ عَلَى الصَّلوة»، «حَىَّ عَلَى الفَلاح»، «اَللهُ اَکبَر» با توجّه [گفته شود]. چرا اذان در جامعهى ما نیست؟ بانگ اذان به دلها امید میدهد، دلهاى افسرده را روشن میکند ــ البتّه سحرها براى اذان صبح از بلندگو استفاده نکنند؛ با حنجره اشکالى ندارد اذان بگویند؛ وقت بیدارى است؛ بلندگو ممکن است اسباب زحمت بشود ــ مسجدها وقت نماز سرشار و مالامال از انسانهاى ذاکر و ساجد و راکع باشد. همهى ظواهر جامعه ظواهر اسلامى باشد؛ یعنى چشمها، و دلهایی که پشت [این] چشمها قرار دارد ــ خیال نکنید چشمها یک شیشه است که اینجا گذاشتهاند؛ نخیر، پشت چشم، دل انسان و جان انسانى و ذهن انسانى است ــ باید پُر بشود از نشانههاى اسلام. این یک. به موازات آن، باید محتواهاى اسلامى را [اهمّیّت داد]؛ یعنى علم ــ شما که دانشجو هستید و دیگر کسانى که مشغول تحصیلند، به درس خواندن، کار عملى و تحقیقى در محیط دانشگاه، رشد دادن و شکوفا کردن استعدادها ــ و کار در محیط کار ــ اعمّ از کارخانه، مزرعه، اداره، بازار؛ همه جا؛ هر جا که کار هست، تلاش هست، اشتغال هست، بخصوص سازندگى هست ــ پایهها و بنیهها را محکم میکند. این هم، از لحاظ حرکت مردم در جهت روشن کردن چراغ اسلام در این مُلک. شما اگر بتوانید این چراغ را هر چه روشنتر کنید ــ البتّه بحمدالله روشن است، نور آن هم دنیا را گرفته امّا پُرفروغترش باید بکنید ــ هر چه پُرفروغتر کنید، این حرکت عظیم اسلامى در دنیا بیشتر خواهد شد. البتّه نارضایىِ شیطانها و طاغوتها هم از شما بیشتر خواهد شد؛ بهتر! هر چه از ما ناراضىتر باشند، خدا از ما راضىتر است. هر چه شیطانها از ما دورتر بشوند، فرشتگان به ما نزدیکتر میشوند. هر چه خدا با انسان بیشتر باشد و از انسان راضىتر باشد، موفّقیّت در کارش بیشتر خواهد شد. اگر آن سادهلوحهاى کمعقل و پُرمدّعایى که اوّل انقلاب میخواستند انقلاب ما را دودستى و با احترام تحویل آمریکا بدهند با نام اسلام، با نام اینکه بیاییم به وسیلهى آمریکایىها خودمان را قوى کنیم، العیاذبالله موفّق شده بودند، انجام داده بودند و مستشار نظامى آمریکایى را در پادگانهاى ما حفظ کرده بودند(۸) ــ که داشتند میکردند؛ اگر ماها نرسیده بودیم، خیلى از این کارها میشد ــ و اگر ارتباط با آمریکا را برقرار کرده بودند و ایران را با کمال تواضع و فروتنى در خدمت آمریکا قرار داده بودند، شما خیال میکنید کشور ما و انقلاب ما این همه موفّقیّت را تا امروز ممکن بود کسب کند؟ حاشا و کلّا. وَالله هر جایى که نشان پاى ابرقدرتها و قدرتها باشد، آنجا نشان سیهروزى و بدبختى آن ملّت است. شرف ملّى و پیشرفت ما و این حرکت عظیم و این نشاط مردمى و این توفیقهاى بىشمارى که ملّت ایران و دولتهاى ما بحمدالله تا امروز داشتهاند، بر اثر جدایى و بىاعتنائى و اِعراض از قدرتهاى شیطانى است؛ بر اثر نزدیک شدن به خدا است؛ و همین، کلید حلّ مشکلات ما است. باید خدا را از خودمان راضى کنیم. همه هم باید این کار را بکنیم. هیچ کس نگوید که اوّل، فلانکسها خدا را از خودشان راضى کنند؛ اوّل و دوّم ندارد؛ همه باید تلاش کنیم در راه کسب و تحصیل رضاى الهى؛ رضاى خدا با تقواى من و شما است. گناه نکردن، از خدا ترسیدن، با بندگان خدا خوب بودن، با دشمنان خدا خصم و سرسخت بودن، در میان برادران از اختلافهاى کوچک، راحت صرفنظر کردن، با دشمنان ذرّهذرّه را به حساب آوردن، از علائم ایمان است. اَذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنین؛(۹) در مقابل مؤمنین فروتن باشید، خودتان را ذلیل بگیرید؛ این با شاخ و شانه کشیدن برای همدیگر نمیسازد؛ این با محبّت، با گذشت، با مدارا [ایجاد میشود]؛ تقوا اینها است؛ تقوا در مسائل مالى، تقوا در مسائل ناموسى، تقوا در مسائل شخصى، تقوا بخصوص در مسائل کارى، تقوا در مسائل سیاسى. بدانید که در حرکت تقوایىِ این کشور و این ملّت آن چنان اوجى و رونقى به حرکت این ملّت داده خواهد شد که چشم دنیا را خیره میکند. هر جایى که ما یک نمایشى از تقوا دیدیم، همین اثر را هم دیدهایم. فتوحات میدان جنگ همینجور بود؛ خرّمشهر با تقوا به دست آمد؛ این جنگ هشتساله به وسیلهى تقوا و اتّکال(۱۰) به خدا بود که موجب شکست دشمن شد. دشمن شکست خورد؛ هیچ شکستى فضاحتبارتر از شکستى که دشمن در جنگ هشتساله خورد نیست. اینها مبالغه نیست؛ بارها این را عرض کردهایم که شرق و غرب و اروپا و ناتو و ورشو و ارتجاع منطقه و همه و همه، پول و سلاح و تبلیغات بریزند، براى اینکه بیایند یک قسمت از کشور را جدا کنند یا بیایند دولت را ساقط کنند یا بیایند جمهورى اسلامى را از بین ببرند و بعد از هشت سال نتوانند، این بزرگترین شکست آنها است. ما با تقوا توانستیم این پیروزى را به دست بیاوریم؛ بعد از این هم همینجور است. و امام (رضوان الله تعالى علیه)، براى ما آیت تقوا بود. هر چه موفّقیّت در کار این انقلاب بود، در درجهى اوّل ناشى از تقواى قلبى آن مرد، رهبر، پیشوا و مجسّمهى تقوا بود. امیدواریم که خداى متعال روح عزیز آن بزرگوار را از ماها خشنود، و قلب مقدّس ولىّعصر (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه) را نسبت به ما نرم کند، و مورد توجّه آن حضرت قرار بگیریم و انشاءالله توفیق پیدا کنیم که راهى را که خدا از ما خواسته است بپیماییم. والسّلام علیکم و رحمة الله (۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین محیالدّین فاضلهرندی (نمایندهی ولیّفقیه در هیئتهای هفتنفرهی واگذاری زمین) مطالبی بیان کرد.
(۳ به دنبال به شهادت رسیدن امام جماعت مسجد جامع سرینگر، مرکز ایالت جامو و کشمیر در سیویکم اردیبهشت ۱۳۶۹ از سوى چهار فرد ناشناس، حدود ۱۰ هزار مسلمان خشمگین کشمیرى در خیابانهاى سرینگر تظاهرات اعتراضآمیز برگزار کردند که در پى تیراندازى نیروهاى امنیّتى هند به روى تظاهرکنندگان، ۶۰ مسلمان معترض به شهادت رسیدند.
(۴ نور گسترانیدن
(۶ سعادت
(۷ بمباران
(۸ در همان ماههای ابتدائی انقلاب، عناصر اطّلاعاتی وابسته به آمریکا که در ارتش حضور داشتند، لایحهای را به شورای عالی دفاع آوردند که طیّ آن، دستگاه مستشاری آمریکا را با تغییر نام آن، در دستگاه ارتش حفظ کنند که این قضیّه با مخالفت آیتالله خامنهای و شهید مصطفیٰ چمران ــ که به عنوان نمایندگان امام (ره) در آن شورا بودند ــ روبهرو و در نهایت به اخراج مستشاران آمریکایی منتهی شد.
(۹ سورهى مائده، بخشى از آیهى ۵۴
(۱۰ توکّل کردن
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|