خطبهی اوّل
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
الحمد لله
ربّ العالمین. الحمد لله
بجمیع محامده کلّها على جمیع نعمه کلّها. الحمد لله
الّذى خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. احمده و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّى و اسلّم على حبیبه و نجیبه و صفیّه و خیرته فى خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته اوّل رسله و خاتم انبیائه البشیر النّذیر و السّراج المنیر سیّدنا و نبیّنا ابى
القاسم المصطفىٰ محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة الله
فى الارضین. قال الله
الحکیم فى کتابه: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَ اللهِ بِاَفواهِهِم وَ اللهُ مُتِمُّ نورِه وَ لَوکَرِهَ الکٰفِرونَ * هُوَالَّذی اَرسَلَ رَسولَه بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَه عَلَی الدّینِ کُلِّه؛ وَلَو کَرِهَ المُشرِکون.
(۲) اوصیکم عباد الله
بتقوى
الله
فاتّباع امره و نهیه.
همه
ى برادران و خواهران عزیز را دعوت میکنم و توصیه میکنم به حفظ تقواى الهى؛ بخصوص در این نماز جمعه که به یاد و در کنار مرقد کسى این نماز را اقامه میکنیم که شاید بشود گفت بزرگ
ترین خصوصیّات او تقوا و پرهیزکارى او بود. امروز به
مناسبت اینکه سالگرد چهارم امام بزرگوار را در این جمع عظیمِ مردم سراسر کشور، بخصوص مردم عزیز تهران و همچنین مسافرانى که از شهرهاى مختلف کشور، بعضى پاى پیاده و بعضى سواره آمده
اند و نیز جمع علاقه
مندى از میهمانان خارجى برگزار میکنیم، خطبه
ى اوّل را اختصاص میدهم به مطلبى درباره
ى امام بزرگوارمان؛ اگرچه سخن درباره
ى امام عزیز و بزرگوار بسیار گفته شده است و بسیارها هم ناگفته است.
مطلبى که امروز در خطبه
ى اوّل عرض میکنم، این است که دو جریان در زمان حیات امام در سطح جهان و در ارتباط با انقلاب و با شخص امام وجود داشت؛ بعد از رحلت امام بزرگوار هم تا امروز هر دو جریان باقى است و على
الظّاهر تا مدّتهایى که خداى متعال اَمَد
(۳) آن را میداند، باقى خواهد بود. این دو جریان، یکى عبارت است از جریان خصومت و دشمنىِ خباثت
آمیزى که استکبار جهانى با انقلاب ما داشت و آن را با انواع
و اقسام روشها نشان میداد و اِعمال میکرد، و این دشمنى
ها امروز هم ادامه دارد و گویا باز هم تا آن زمانى که خداى متعال اراده کرده است، ادامه خواهد داشت. جریان دوّم عبارت است از جریان گسترش نهضت گرایش به اسلام و پیوستن نسلهاى جوان در بسیارى از کشورهاى اسلامى به نهضت امام (رضوان الله
تعالىٰ علیه). این جریان هم در زمان امام با وسعت و گسترش و سرعت بسیارى بود؛ امروز هم که چهار سال از درگذشت امام میگذرد، باز همین جریان ادامه دارد. یعنى به سطح عالم که شما نگاه بکنید، مشاهده میکنید که در کشورهاى اسلامى هر روزى که میگذرد، یک جمعى به نهضت بیدارى اسلامى که امام بزرگوار ما برانگیزاننده
ى آن بود میپیوندند و آن را توسعه میدهند.
در باب خصومت دشمنان استکبارى ما و شیوه
هاى دشمنىِ آنها با جمهورى اسلامى و با انقلاب، سخن زیاد گفته
ایم و مطالب براى مردم خود ما و شاید بسیارى از ملّتهاى علاقه
مند به این انقلاب و به این جمهورى روشن است. فقط همین اندازه لازم است ما تأکید کنیم که در رأس این خصومت و دشمنى با اسلام و بیدارى اسلامى و همچنین جمهورى اسلامى، رژیم آمریکا است و کسانى که به آن رژیم وابسته هستند؛ چه در کشورهاى پیشرفته
ى دنیا، و چه در میان کشورهاى عقب
افتاده
ى عالم. علّت این خصومت هم روشن است؛ چون انقلاب اسلامى یک جمهورى مستقلّى را بر پایه
ى اسلام بنیان گذاشت و این، نفوذ آمریکا را از این کشور و شاید از بسیارى از مناطق جهان، یا قطع کرد که از کشور ما قطع کرد یا در بسیارى جاهاى دیگر این نفوذ را به خطر انداخت. البتّه در گذشته بصراحت این دشمنى را ابراز نمیکردند، مگر در موارد نادرى؛ [امّا] امروز آمریکایى
ها صریحاً دشمنى خودشان را با جمهورى جوان ما، با انقلاب اسلامى، با نهضت بیدارى اسلام بیان میکنند و به آن مباهات میکنند و به آن تصریح میکنند.
آنچه براى ما مهم است و این آن نکته
اى است که من امروز میخواهم درباره
ى آن مقدارى صحبت بکنم این است که درباره
ى علّت این دشمنى باید دچار اشتباه نشویم. خود آنها علّت دشمنىِ ریشه
دار خودشان با اسلام انقلابى و با نظام جمهورى اسلامى را چیزهایى ذکر میکنند که به
نظر ما خلاف واقع است؛ واقعیّت غیر از آن چیزى است که آنها میگویند. آنها این
جور وانمود میکنند که گویا نظام اسلامى طرف
دار تروریسم است، یا مخالف با دموکراسى است، یا رعایت حقوق بشر را نمیکند، یا از نهضتهاى اسلامى در کشورهاى دیگر پشتیبانى مالى میکند یا پشتیبانى تسلیحاتى میکند؛ اینها را ذکر میکنند در اظهاراتشان.
ما عرض میکنیم که آنچه آنها در بیان علّت دشمنى خود و کارشکنى
هاى خود و روشهاى خباثت
آمیز خود با نظام اسلامى ذکر میکنند، خلاف واقع است؛ خود آنها هم میدانند که واقعیّت غیر از آن چیزى است که آنها بیان میکنند. چگونه میتواند کسى نظام جمهورى اسلامى را به مخالفت با دموکراسى و حاکمیّت مردم متّهم کند، در حالى
که در میان کشورهاى این منطقه لااقل، هیچ کشورى وجود ندارد که در آن، آراء مردم و حضور مردم و دخالت مردم و انتخابات آزاد، مانند کشور ایران در نظام جمهورى اسلامى بشود به آن توجّه کرد؟ هیچ
جا در کشورهاى منطقه چنین چیزى را ناظران خارجى ندیده
اند، ملّت ما هم قبل از دوران جمهورى اسلامى هرگز چنین چیزى را تجربه نکرده بود. همین چند روز آینده ان
شاءالله
ملّت ما در انتخابات ریاست جمهورى
(۴) شرکت خواهد کرد، که من در پایان عرایضم یک نکته
اى و توصیه
اى را در این مورد به شما عرض خواهم کرد، ان
شاءالله
. و از اوّل انقلاب این
جور بوده است؛ و این چیزى است که از نظر آن کسانى که جمهورى اسلامى را متّهم میکنند به نادیده
گرفتن دموکراسى، پوشیده نیست.
جمهورى اسلامى را متّهم میکنند به تروریسم؛ این هم خلاف واقع است، خود آنها هم میدانند که خلاف واقع است. واقعیّت این است که آن کسى که در دنیا امروز حامى تروریسم است، رژیم ایالات متّحده
ى آمریکا است. حمایت از رژیم تروریست صهیونیستى در کشور غصب
شده
ى فلسطین، بزرگ
ترین حمایت از تروریسم است. روشهاى خود آمریکایى
ها هم، [مثل] دخالتشان در کشورها، ربودن افراد و اشخاص مخالف خودشان، کشتن افراد، دخالت سازمان جاسوسى «سیا» در کشورهاى مختلف و ایجاد کودتاهاى نظامى و از بین بردن حکومتها و دولتهاى ضعیفى که آمریکا با آنها مخالف بوده است، همه
ى اینها قلمهاى درشت تروریسم است. با این وضع، خیلى روشن است که اگر آمریکا جمهورى اسلامى را متّهم به تروریسم میکند، خودش هم میداند که این سخن خلاف واقع است.
یا مسئله
ى نقض حقوق بشر. خود آن دولتها و از جمله رژیم آمریکا که جمهورى اسلامى ایران را و هر نظام اسلامى را در هر جا که بخواهد به
وجود بیاید یا به وجود آمده باشد، متّهم میکنند به نقض حقوق بشر، میدانند که قلمهاى درشت نقض حقوق بشر در نزد خود آنها است. در نظام اسلامى حقوق انسان از همه
جا بیشتر رعایت میشود، و نظام جمهورى اسلامى به فضل پروردگار این را نشان داده است. امروز هم در مقابل چشم همه
ى کسانى که میتوانند قضایا را بى
طرفانه و منصفانه نگاه بکنند، این معنا روشن و واضح است. بنابراین آنچه دشمنان جهانى اسلام و نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى به
عنوان علل و دلایل دشمنى خودشان میشمرند، یک سخن بیجا و بیهوده است؛ خود آنها هم این را میدانند.
و جالب اینجا است که بسیارى از همین رجال و شخصیّت
هاى سیاسى که در کشورهاى غربى چه آمریکا و چه بعضى از کشورهاى اروپایى جمهورى اسلامى را و مسلمانان را به این تهمتهاى ناروا متّهم میکنند، چند صباحى که میگذرد و دوران مسئولیّتشان و ریاستشان به
سر مى
آید، ناگهان معلوم میشود که مثلاً با «مافیا» ارتباط داشته
اند، یا در فلان معاملات دلّالىِ قاچاق سلاح دخالت داشته
اند، یا در فروش موادّ شیمیایى به رژیمى مثل [رژیم] عراق و کشتار مردم حلبچه
(۵) دخالت داشته
اند و آن را تصویب کرده
اند یا تسهیل کرده
اند! همین کسانى که دهانشان را باز میکنند و بر خلاف حقیقت و واقعیّت سخن میگویند و مسلمین را و اسلام را و ملّتهاى حق
طلب را و جمهورى اسلامى را متّهم میکنند، گذشت زمان و نه زمانهاى بسیار طولانى، بلکه زمانهاى کوتاه ثابت میکند که خود آنها آلوده بوده
اند به آن چیزى که تهمت آن را به مردمان پاک و دامنهاى پاک میزدند.
حقیقت در باب علل دشمنى استکبار جهانى با ما چیز دیگرى است؛ آن را ما میتوانیم به
طور روشن بیان کنیم. ما میدانیم چرا آمریکا با جمهورى اسلامى در ایران دشمن است؛ چرا با نهضت بیدارى اسلامى در هر کشورى از کشورهاى اسلامى که اتّفاق بیفتد، دشمن است؛ چرا کشورهاى استکبارى اگر ببینند در یک کشورى اسلام دارد پیروز میشود ولو با شیوه
هاى دموکراسى، در مقابل پیروزى اسلام هر چه بتوانند، انجام میدهند؛ چرا هر جا که نشانى از نداى امام راحل عظیم
الشّأن ما در آنجا هست و دلها مجذوب آن ندا است و قدمها در راه اهداف آن حرکت میکنند، استکبار موضع
گیرى میکند. علل، این چیزهایى است که عرض میکنم:
در درجه
ى اوّل، مسئله
ى عدم تفکیک دین از سیاست و از صحنه
ى زندگى است. جمهورى اسلامى عملاً اثبات کرد و نشان داد که دین در صحنه
ى زندگى انسانها دخالت دارد و دین مقدّس اسلام نیامده است تا انسانها در کنج معبدها فقط به عبادت مشغول بشوند، بلکه صحنه
ى زندگى مردم، صحنه
ى سیاست، عرصه
ى مسائل عظیم اجتماعى و سیاسى و اقتصادى هم در قلمرو احکام مقدّس اسلامى است؛ این مسئله
ى اوّل است؛ این مهم
ترین چیزى است که استکبار با آن مخالفت میکند. هر کسى که طرف
دار دین مقدّس اسلام باشد، اگر دین را از سیاست جدا بکند، استکبار جهانى با او کارى ندارد. آنجایى که دین وارد میدان سیاست میشود و به زندگى مردم و به امور اساسى حیات جهان و جهانى و به امور دنیوى مردم کار دارد، آنجا است که استکبار جهانى ظاهر میشود؛ چون میداند که در یک چنین وضعى دین جلوى زورگویى
هاى آنها را میگیرد، جلوى سوء استفاده
هاى آنها را میگیرد، چپاولهاى آنها را از منابع طبیعى و انسانى جهان اسلام مانع میشود؛ این اساسى
ترین مسائل است. در گذشته این معنا را تصریح نمیکردند [امّا] امروز بصراحت میگویند که دین را باید از سیاست جدا کنید.
ما عرض میکنیم که دین اسلام، بلکه همه
ى ادیان الهى، سیاست و علم و زندگى و مسائل اجتماعى در متن آنها است. نمیشود کسى به بخشى از دین معتقد و عامل باشد و به بخشى دیگر نباشد. دین اداره
کننده
ى زندگى انسان است در همه
ى صحنه
ها، از جمله صحنه
ى سیاست. آنها میگویند بگذارید در رأس سیاست کشورهاى اسلامى کسانى باشند که بشود با آنها معامله کرد، بشود آنها را وادار کرد به صرف نظر کردن از مصالح ملّتها، بشود نفوذ سیاسى خود را به وسیله
ى آنها در کشورها گسترش داد. آن کسى که با انگیزه
ى دینى و براى رضاى خدا در کرسى سیاست و عرصه
ى سیاست حضور پیدا میکند، پیدا است زیر بار قدرتها نمیرود؛ این اساسى
ترین مسئله است.
مسئله
ى دوّم، تأثیرناپذیرى از خواست قدرتهاى بزرگ است. از نظر آمریکا و مستکبرین، یکى از جرمهاى بزرگ جمهورى اسلامى این است که در مسائل جهانى تحت تأثیر نظر آمریکا و امثال او قرار نمیگیرد. امروز شما نگاه کنید؛ یک مثال واضحش مسئله
ى فلسطین است. روى کشورهاى عرب فشار آوردند، روى بسیارى از کشورهاى اسلامى فشار آوردند که مسئله
ى فلسطین را ندیده بگیرند، و متأسّفانه بسیارى از دولتها هم زیر تأثیر این فشار قرار گرفتند و آن را قبول کردند امّا جمهورى اسلامى حرف صریح خود را در یک جمله
ى رسا و روشنى بیان کرده است که همه
ى منصفین عالم آن را قبول میکنند؛ و آن این است که فلسطین متعلّق است به مردم فلسطین. [لذا] یکى دیگر از علل دشمنى
ها همین مسئله
ى فلسطینِ بخصوص است. ما گفته
ایم دولت غاصب صهیونیست باید بساط خود را جمع بکند. یهودى
ها میتوانند در فلسطین بمانند امّا حکومت در فلسطین متعلّق به ملّت فلسطین و فلسطینى
ها است؛ هر کسى را خواستند، مثل همه
ى کشورهاى دیگر، آنجا نگه میدارند. این دولت، دولت غاصبى است. این موضع را ما گفته
ایم، امام بارها این را اعلان کرده
اند و این ایده
ى قطعى جمهورى اسلامى است و این را ما بارها گفتیم و باز هم خواهیم گفت. این یکى از عللى است که دشمنان استکبارى را از ما عصبانى میکند.
یک مسئله
ى دیگر، حمایت معنوى و سیاسى ما از همه
ى کسانى است که در راه اسلام و حاکمیّت اسلامى تلاش میکنند. هر کسى در هر جاى دنیا براى عزّت اسلام قیام کند، ما حمایت معنوى و سیاسى میکنیم. دشمن میخواهد بگوید شما پشتیبانى مادّى میکنید، [در حالى
که] این دروغ است. دشمن میخواهد بگوید شما با نهضتهایى که در کشورهاى اسلامى هست، ارتباط دارید؛ [ولى] ما ارتباط سازمانى را، ارتباط رسمى را، ارتباط به آن معنایى را که دشمن در نظر دارد، جدّاً تکذیب میکنیم. البتّه امروز همه
ى کسانى که در دنیاى اسلام، صدا به نام اسلام بلند میکنند، تحت تأثیر امام بزرگوار ما هستند؛ در این که تردیدى نیست. من در خطبه
ى عید فطر امسال گفتم،
(۶) دشمن به ما میگوید چرا انقلابتان را صادر میکنید؟ ما در جواب دشمن میگوییم که ما انقلابمان را صادر نمیکنیم؛ انقلاب ما صادر شد و گذشت و تمام شد؛ شما در مقابل یک عمل انجامشده قرار دارید. صدور انقلاب به
معناى صدور یک کالا نیست که به
طور دائم بخواهد ادامه داشته باشد، آن هم به
وسیله
ى اشخاص. صدور یک فکر، صدور یک اندیشه، به
معناى آن است که آن اندیشه صحیح است و دل انسانها را در اکناف
(۷) عالم به خود جذب میکند؛ این کار انجام گرفت و روزبه
روز دارد آثارش را در دنیا نشان میدهد، حتّى بعد از رحلت امام بزرگوارمان. ولى ما حمایت معنوى و سیاسى میکنیم. ما این جوانهایى را که در مصر یا در الجزایر یا در سایر کشورهاى اسلامى به نام اسلام سخن میگویند، یا مسلمانانى که در تاجیکستان از تفکّر اسلامى و قرآنى حمایت میکنند، یا مسلمانانى که در هند هویّت اسلامى خودشان را میخواهند حفظ بکنند، یا مسلمانان مظلومى که در عراق زیر فشار رژیم بعثى قرار دارند، یا هر گروه مسلمانى در هر نقطه
ى عالم که تفکّر اسلامى را احیا میکند، ما او را قبول داریم، قلباً براى او دعا میکنیم و سیاسیّاً در سطح جهانى از او حمایت میکنیم، همچنان
که مشاهده میکنید داریم حمایت میکنیم؛ این هم یکى از مسائل است.
یکى دیگر از آن عللى که دشمن را خشمگین میکند، دفاع از ملّتهاى مسلمان است. برادران و خواهران عزیز! بیش از یک سال است که ملّت و دولت ایران از مردم مظلوم بوسنى دفاع میکنند و سخن حق را در آن مورد بیان میکنند؛ آنچه را باید انجام بگیرد. ما اعلان کردیم، باز هم اعلان میکنیم که غرب و بخصوص آمریکا و بعضى از کشورهاى اروپایى در مورد بوسنى
(۸) به همان اندازه گناهکارند که گروه
هاى افراطى و متعصّب و نژادپرست صرب؛ اینها یک اندازه گناهکارند. ماه
ها است ما اعلان کرده
ایم که راه
حلّ مسئله
ى بوسنى این است که راه را باز کنید، بگذارید که مسلمانان در بوسنى بتوانند امکانات دفاعى پیدا کنند و از خودشان دفاع کنند؛ این حرفى است که همه
ى منصفین عالم آن را میفهمند و میپذیرند. ما نخواستیم مثل بعضى از دولتهاى دیگر، خودمان را در قالب الفاظ فریبنده و بى
محتوا و پوچ مثل قطعنامه
هاى بى
حاصل شوراى امنیّت سازمان ملل محصور و زندانى کنیم. ما راه را به
طور دقیق و مشخّص گفتیم: حمایت از ملّتها؛ حمایت از ملّت بوسنى، حمایت از ملّت فلسطین. این چیزى است که وظیفه
ى ما است؛ و درست این همان چیزى است که دشمنان استکبارى ما را خشمگین میکند.
ما از جمله
ى عللى که دشمن را نسبت به جمهورى اسلامى خشمگین میکند، این میدانیم که ما با تحمیل فرهنگ غرب به ملّتهاى مسلمان مخالفیم و با این مخالفت میکنیم. فرهنگ غرب یک فرهنگى است که نقاط مثبتى دارد و نقاط منفى هم دارد. ما معتقد به تبادل فرهنگها هستیم. ما میگوییم یک ملّتى مثل ملّت ایران یا ملّتهاى دیگر مسلمان باید نگاه کنند در میان فرهنگهاى عالم، آنچه براى آنها مفید است و به
درد بخور است، آن را بایستى جذب بکنند و از آن استفاده بکنند؛ آنچه براى آنها لازم نیست، آن را باید طرد بکنند. امّا دولتهاى غربى، سردمداران نظامهاى استکبارى و بخصوص نظام آمریکا و این مال امروز هم نیست با انواع
و اقسام طرق اصرار دارند که فرهنگ فساد و بى
بند و بارى را که جزو خصوصیّات فرهنگ غربى است، به میان ملّتهاى مسلمان و کشورهاى اسلامى تزریق کنند و به آنها تحمیل کنند؛ ما با این مخالفیم. ما میگوییم چرا شما آن روشى را که خودتان درباره
ى زنان انتخاب کردهاید و این صددرصد به زیان زنان است، صددرصد به زیان منافع جامعه و مصالح انسانیّت است و بر خلاف عقل سلیم و منطق درست است، میخواهید به ملّتهاى دیگر تحمیل کنید و از وسایل تبلیغاتى و طرق گوناگون استفاده میکنید؟ ما با این مخالفیم. و این از جمله
ى عواملى است که سردمداران استکبارى را خشمگین میکند.
برادران و خواهران مسلمان در کشور ما و در سراسر جهان! اینها است آن چیزهایى که استکبار را علیه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى تحریک میکند. لذا شما مى
بینید وقتى در کشور الجزایر نزدیک بود گروه
هاى مسلمان حکومت را از طریق انتخابات به دست بگیرند،
(۹) عدّه
اى فریاد برآوردند که دموکراسى از بین خواهد رفت؛ دموکراسى را کوبیدند براى اینکه میگفتند دموکراسى از بین خواهد رفت! این همان تهمت زدن به نظامهاى اسلامى و به نظام اسلامى و به نهضت اسلامى است.
من آن جمله
اى را که میخواهم جمع
بندى کنم و نتیجه
گیرى کنم و به شما برادران و خواهران عزیز عرض بکنم، این است: در طول قریب پانزده سالى که از پیروزى انقلاب ما میگذرد، این خصومت و دشمنى به همین عللى که من گفتم از سوى ابرقدرتها علیه ما بوده است، الان هم هست. من نمیگویم دشمنى
هاى آمریکا بر اوضاع کشور عزیز ما و ملّت عزیز ما اثرى نگذاشته است؛ چرا، اینها به مصالح ملّت ما ضرر زده؛ آنها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند؛ ما را که باید در جادّه
ى سازندگى حرکت میکردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را هم در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند؛ بنابراین ضرر از سوى دشمن حتمى است، در این تردیدى نیست؛ منتها یک واقعیّت بسیار روشنى وجود دارد و آن این است که ملّت ایران با ایستادگى خود و با مقاومت خود توانسته است توطئه
هاى دشمنان را که میخواستند او را به تسلیم بکشانند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط بشوند و اقتصاد این ملّت را مثل پنجاه سال، صد سال گذشته غارت کنند، [خنثى کند.] ملّت ما با ایستادگى خود در مقابل این توطئه
ها توانسته است دشمن را على
رغم این
همه دشمنى و خباثت در این پانزده سال گذشته ناکام کند؛ و من عرض میکنم باز هم شما ملّت قادرید آمریکا و متّحدانش را در صحنه
ى رویارویى با جمهورى اسلامى به شکست مطلق بکشانید.
البتّه در یک مبارزه، هر دو طرف ضربه
ها و ضررهایى مى
بینند امّا مسئله این است که هر طرفى که تسلیم بشود و شکست را بپذیرد، همه
چیز او دستخوش دشمنى
هاى طرف مقابل خواهد شد. اینها میخواهند همچنان
که در دوران سلطنت، بر این مملکت مسلّط بوده
اند که شما امروز میتوانید درست در پرونده
هایى که خود عمّال رژیم گذشته دارند یواش
یواش رو میکنند، ببینید که چگونه آمریکا بر همه
ى امور این کشور مسلّط بوده است مجدّداً همان نفوذ را زنده کنند. من عرض میکنم ملّت ایران با قدرت تمام در مقابل این توطئه
ى خباثت
آمیز خواهد ایستاد و ما اجازه نخواهیم داد که اصولى که قوام جمهورى اسلامى با آنها است، ولو دشمنى دشمنان هم به
خاطر همان اصول است، این اصول متزلزل بشود.
و من این جمله را هم در پایان این خطبه عرض بکنم: برادران و خواهران عزیز، ملّت بزرگ ایران! شما امتحان بسیار خوبى را در این دوران طولانى دادید؛ امتحان اتّحادتان، امتحان آگاهى
تان، امتحان همراهى و همکارى
تان با مسئولین، امتحان حضورتان در صحنه
هاى گوناگون؛ و امروز که مسئله
ى انتخابات ریاست جمهورى مطرح است، [حضور در آن] یک وظیفه
ى عمومى براى آحاد ملّت ایران است. شما براى اینکه بفهمید چرا این، وظیفه است، دو راه دارید: یکى اینکه بدانید رأى شما در آن کسى که توفیق پیدا خواهد کرد که از طرف شما منتخب بشود، در روحیه
ى او، در عملکرد او، در توانایى
هاى او، در حیثیّت جهانى او، در قدرت فعّالیّت او در داخل چقدر اثر میگذارد و ببینید حضور شما چقدر تعیین
کننده است؛ آن کسى را که تشخیص میدهید، او را به بالاترین مقام اجرائى کشور و در رأس قوّه
ى مجریّه
ى کشور نصب میکنید و انتخاب میکنید. این همان حضور مردمى است که هنر بزرگ انقلاب اسلامى بوده است و در این کشور تا قبل از انقلاب اسلامى، در طول تاریخ و در طول قرنها سابقه نداشته است. این یک راه.
راه دوّم این است که ببینید دشمنان از دو سه ماه قبل تا حالا بلکه بیشتر هر کدامى که یک بلندگویى، یک بوقى در دست دارند، تبلیغات را شروع کرده
اند، شاید بتوانند کارى کنند که انتخابات ریاست جمهورى خلوت بشود؛ هر کدامى در هر گوشه
ى دنیا؛ یک عدّه با پول آمریکا دارند رادیو راه مى
اندازند، یک عدّه با پول عراق، یک عدّه با پول دیگرى و دیگرى، و [همچنین] گروهکهاى ضدّ انقلاب همین دشمنان حقیر که رادیوهایى از قبیل رادیوهاى کشورهاى گوناگونِ شناخته
شده
ى دنیا هم منعکس
کننده
ى افکار آنها هستند، علاوه
بر وسایلى که خودشان دارند همه
ى اینها به
کار افتاده
اند تا شاید بتوانند ملّت ایران را تحت تأثیر قرار بدهند و اگر برایشان ممکن بشود، هر چه بتوانند، از آراء ریاست جمهورى و شرکت
کنندگان در انتخابات ریاست جمهورى کم کنند. خب، چرا دشمن این
قدر خرج میکند و اصرار میکند بر اینکه انتخابات ریاست جمهوری را خلوت کند؟ آیا از این نباید فهمید که حضور بر سر صندوقهاى رأى و انتخابات، مشت محکمى به دهان این دشمنها است؟ [آیا] از این نباید فهمید که دشمن از حضور مردم در صحنه ناراضى است؟ این خودش یک راه بسیار روشن و تعیین
کننده
اى است.
البتّه من اطمینان دارم که ملّت عزیزمان در این انتخابات هم مثل انتخابات دوره
هاى گذشته شرکت خواهد کرد لکن گمان میکنم این انتخابات یک خصوصیّتى دارد. امروز آمریکا، صهیونیست
ها، سرمایه
داران، گروهکها، پس
مانده
ها و تفاله
هاى رژیم گذشته، همه دست
به
دست هم داده
اند تا بگویند با [گذشت] چهار سال از رحلت امام بزرگوار، مردم نسبت به انقلاب و راه امام سرد شده
اند؛ این را میخواهند وانمود کنند. ملّت ایران باید با قاطعیّت و قدرت تمام، با حضور در سر صندوقهاى رأى و انتخابات، ثابت کند که اگر چه چهار سال از رحلت این بزرگوار گذشته است امّا مردم به راه او، به توصیه
ى او، به وصیّت
نامه
ى او که از مردم خواست باید در انتخابات شرکت کنید همچنان وفادارند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم* اِنّا اَعطَینکَ الکَوثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر* اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَرُ.
(۱۰)
خطبهی دوّم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله
ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى
القاسم محمّد و على آله الأطیبین الأطهرین سیّما علىّ امیرالمؤمنین و الصّدّیقة الطّاهرة سیّدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سیّدى شباب اهل الجنّة و علىّ
بن
الحسین و محمّدبن
علىّ و جعفربن
محمّد و موسى
بن
جعفر و علىّ
بن
موسى و محمّدبن
علىّ و علىّ
بن
محمّد و الحسن
بن
علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججک على عبادک و امنائک فى بلادک و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. اوصیکم عباد الله
بتقوى
الله
.
من در این خطبه
ى دوّم میخواهم چند جمله نصیحت براى برادران و خواهران عزیز عرض بکنم، با استفاده از روحانیّتى که در این فضا گسترده است. یک جمله درباره
ى امام بزرگوارمان عرض میکنم. من میخواهم به شما برادران و خواهران استنباط خودم را از عظمت و مکانت این بزرگوار بگویم. اعتقاد من این است که این عظمتى که این مرد الهى و معنوى حتّى بعد از درگذشت خود در دلها و چشمها پیدا کرد و مرقد او که محلّ زیارت مشتاقان در تمام دوره
ى سال شده است و دلها متوجّه به او و مجذوب او است، به
خاطر این است که او در دل، یک انسان مخلص و پرهیزکار بود؛ آن بزرگوار در همه
ى کارها براى خدا و در راه خدا و به نام خدا حرکت میکرد و عمل میکرد.
ما باید براى خدا و به کمک الهى در راه خدا حرکت کنیم و آن را بپیماییم. امروز هر فرد ملّت عزیز ما احتیاج دارد به اینکه در درون خود، در دل خود، راهى به خدا و راهى به معنویّت باز بکند. روزبه
روز بر معنویّت خودمان باید اضافه کنیم. جلوه
هاى دنیا و فریبندگى
هاى زندگى مادّى باید ما را مجذوب خود نکند. تلاش مادّى یک وظیفه است، فعّالیّت سازندگى یک وظیفه است امّا مجذوب شدن و دلبسته شدن و ترجیح دادن لذّتهاى دنیا و لذّتهاى مادّى بر راه خدا، یک امر ضدّارزش و خلاف وظیفه است.
بخصوص به جوانهاى عزیز عرض میکنم؛ پیروزى این انقلاب به
خاطر صفا و اخلاص گروه
هایى از شما مردم بود، بقای این انقلاب به
خاطر صفا و صداقت و ایمان شما ملّت بود، پیروزى در جنگ تحمیلى و ناکام کردن دشمن، به
خاطر توکّل به خدا و تقوا و پرهیزکارى بود؛ امروز هم در میدانهاى دشوار، آن چیزى که ما را قطعاً موفّق میکند، توکّل به خدا است، توجّه به خدا است، حفظ تقوا است، بى
اعتنائى به زخارف
(۱۱) و جذّابیّتهاى زندگى مادّى است. این به
معناى آن نیست که ما در فکر نیازهاى مادّى
مان نباشیم. هر کسى حق دارد بلکه وظیفه دارد به دنبال نیازهاى مادّى خود باشد، معاش خود را تأمین کند و حتّى لذایذ مشروع خود را هم تأمین کند امّا همه
ى اینها غیر از این است که کسى دل به دنیا بسپارد، راه خدا را فراموش کند و همه
ى فعّالیّت و فکر و حرکت و سکونِ او را توجّه به امور مادّى فرابگیرد. از خداى متعال میخواهیم دلهاى ما را به خودش آشنا کند.
پروردگارا! تو را به محمّد و آل
محمّد سوگند میدهیم ما را با قرآن زنده بدار و با قرآن بمیران؛ پرچم اسلام را در عالم سربلند کن؛ دشمنان اسلام را مخذول و منفور کن. پروردگارا! ما را و ذرّیّه
ى ما را و همه
ى کسان ما را جزو متمسّکین به قرآن و اهل
بیت قرار بده. پروردگارا! دست توسّل ما را از قرآن و اهلبیت در دنیا و آخرت کوتاه مکن. پروردگارا! دلهاى ملّتهاى مسلمان را با یکدیگر آشنا و مهربان کن؛ دستهاى تفرقه
افکن را قطع کن. پروردگارا! راه صلاح و نجات را به همه
ى ما نشان بده؛ ما را از هدایت خود محروم مفرما؛ ما را بر پیمودن این راه کمک بگردان. پروردگارا! ما را مشمول توجّهات و ادعیه
ى زاکیه
ى وجود مقدّس ولىّ
عصر (ارواحنا فداه) قرار بده؛ ما را در ظهور و غیبتش، از سربازان حضرتش قرار بده. پروردگارا! روح مقدّس امام را از ما شاد بگردان.
بسم الله الرّحمن الرّحیم * وَالعَصرِ * اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.
(۱۲)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته