1382/06/05
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
بنده هم در آغاز عرایض خود لازم میدانم ضمن تجلیل و تکریم از یاد دو شهید بزرگوار، رجایی و باهنر - که هرگز خاطره مسؤولیت کوتاهمدّتِ درخشان این دو عزیز از یاد ما و ملت بیرون نخواهد رفت - و همچنین تجلیل از همه شهدای دولت - که جزو عزیزترین شهدای این ملتند که بعضی در مقامات عالی بودند و در عین حال خود را در معرض فداکاری قرار دادند و شهید شدند - این هفته را به همه برادران عزیز دولت، بخصوص جناب آقای رئیسجمهور و آقایان وزرای عزیزی که تشریف دارید، تبریک بگویم و همینطور از تلاش فراوانی که در بخشهای مختلف صورت میگیرد و من البته در جریان این تلاشها غالباً قرار میگیرم، تشکّر کنم.
البته بنده میدانم که بسیاری از ریزهکاریها و تلاشها و مجاهدتها و اهتمامها هست که نه در گزارشها میآید، نه قابل نوشتن است، بلکه بین خود آن انسانِ با اهتمام و دلسوز و بین خدا باقی میماند که اجر الهی اینها بسیار بالا و باارزش است. گلهای هم من از این معنا دارم که این تلاشها آنچنان که شایسته است منعکس نمیشود. البته میتوان دستگاههای اطّلاعرسانی و صدا و سیما و مطبوعات و ... را مخاطب قرار داد، از آنها گله کرد؛ لیکن بهنظر من از خودِ دولت باید بیشتر از همه گلهمند بود. این کارهایی که انجام گرفته، باید به شکل هنرمندانه در خدمت تصحیح ذهنیّت بعضی از افرادی که ذهنیّت درستی ندارند قرار گیرد و مردم را آگاه کند؛ روشنبینی بدهد. چون حجم و کیفیّت کارها واقعاً بالاست، برایش فکری بکنید؛ زیرا به صِرف اینکه انسان بگوید این مقدار کارها را کردهام یا این مقدار کار در این بخش انجام گرفته، چندان روش کارآمد و کارسازی نیست؛ واقعاً باید شیوههای کارساز را درنظر گرفت. همین مطالبی که آقایان در این جلسه گفتند، خیلی خوب است که به نحو مناسبی منتقل و منعکس شود تا مردم بدانند که مسؤولانی که در مسؤولیتهای بالای دولت قرار دارند، چه حجم عظیمی از کارها را انجام میدهند. مثلاً همین آمار کاهش رشد تورّم اوائل سال هشتادویک که آقای وزیر بازرگانی گفتند، مهم است. اینها مطالبی است که اگر گفته شود و مردم مطّلع شوند، خوب است، چون تلاشهایی که در طول چند سال صورت گرفته تا چنین حادثهای پیش آید، آسان نیست و کنترل رشد تورّم کار مهم و دشواری است که بالاخره صورت گرفته است. البته این رشد اخیر یک مقدار ذهنها را خراب کرد و گلهها را برانگیخت که حالا تلاش میکنید تا جلوش را بگیرید و من میخواهم بگویم این تلاش را متوقّف نکنید؛ یعنی کاری کنید که باز همچنان این تلاش ادامه داشته باشد - ستادی که اشاره شد، در اسفند هشتادویک تشکیل شد و این گرانیها عمدتاً در این یکی دو ماه اوّلِ هشتادودو صورت گرفت. گاهی اوقات این ستاد تشکیل میشود؛ اعلان هم میشود، بعد در عمل دو سه ماه اینطور قیمتها ناگهان بالا میرود! - و نگذارید که ناهمخوانی دیده شود و بهوجود آید. بهطور جدّی کارها به همین شکلی که در این یکی دو ماه اخیر دنبال شد، دنبال شود.
من با شما دوستان عزیز حرفهای زیادی برای گفتن دارم که میدانم مورد علاقه و جالب نظر شما هم هست، منتها الان مجال نیست؛ به تعبیر معروف: «یک سینه حرف موج زند در دهان ما»؛ حرفهایی که بسیاریش ممکن است امیدبخش باشد.
اوّلین حرف من این است که این سیره تلاش و مجاهدتِ مستقلّانه و با اتّکاء به خداوند متعال را رها نکنید، چون هرچه خیر و برکت برای کشور وجود دارد، در سایه این موضوع است. اساس این است که یک مسؤول برای کار و تلاش همّت کند و هدف اصلیاش هم رضای الهی باشد که البته در طول رضای الهی، رضای مردم است؛ یعنی آنجایی که ما برای رضای خدا کار میکنیم، حتماً رضایت مردم را هم باید در نظر بگیریم تا تأمین شود. هرچه و هرجا که ما کوتاهی کردهایم، اثرش دیده شده و آن بهخاطر عدم استقامت در این راه است. این راه را ادامه دهید؛ راه، راهِ پُربرکتی است.
امروز کشور عزیز ما از لحاظ پیشرفت با بیست و بیستوپنج سال قبل قابل مقایسه نیست و این در حالی است که در این بیستوپنج سال همه دستگاههای قدرتمند دنیا از لحاظ سیاسی، فناوری، علمی و تجاری با ما سر ناسازگاری داشتهاند. این یک واقعیت است. ما البته تلاش کردیم که روابطمان را با دنیا عادّی کنیم و به میزان زیادی هم موفّق شدهایم؛ اما اینطور نبوده که در یک بخش از دنیا انگیزه فراوان و عمیقی برای کمک به ما وجود داشته باشد. البته عکسش چرا؛ مراکزی وجود داشتهاند که خواستهاند کارشکنی کنند. این توفیقاتی که امروز چه در زمینه فنآوری، چه در زمینه ساختهای زیربنایی و اساسی برای آینده کشور و چه در زمینه رشد علمی در زمینههای گوناگون ملاحظه میکنید، در سایه تلاش هویّت ملی و اسلامی خودمان توانستهایم به دست آوریم. این را باید ادامه داد.
نکته دوم این است که کارهایی که یک دولت باید انجام دهد، بهطور کلّی دو نوع است: یک نوع کارهای سازندگىِ اساسی است، یک نوع کارهایی است که برای تسهیل زندگی فعلی مردم مورد نیاز است. طبیعت و مقدّمات این دو کار با همدیگر تفاوت دارد. اگرچه آن کارِ نوع اوّل در نهایت به این نتیجه مطلوب از کارهای نوع دوم منتهی خواهد شد؛ یعنی شما که امروز چه در زمینه نفت، راه، صنعت، کشاورزی و چه در زمینه بازرگانی و ... تلاش میکنید، کارهای ماندگاری انجام میدهید که بالاخره سه، پنج یا ده سال دیگر در زندگی مردم منعکس خواهد شد و مردم نتیجه کار شما را بلاشک در سفره، خانه و جیب خودشان حس خواهند کرد؛ لیکن این کارها علیالعجاله کارهای بلندمدّت و سازنده قواره کلّی کشور است. اما نوع کار دوم، کارهای روزمرّه است که به نظر من ظرافتش بیشتر از کارهای اساسی و بنیادی است. روزمرّه که میگویم، به معنای آن روزمرّگی ضدّ ارزش نیست که بگوییم دچار روزمرّگی شدهایم؛ نه، بلکه منظور کارهای نقد است؛ آنچه که امروز احتیاج است که از حضور آن کار، برای پیشبرد کشور و رسیدن به اهداف استفاده کنیم.
ما میخواهیم همه کارهایمان را در سایه تکیه به ملت انجام دهیم - که تا بهحال هم همینطور بوده است و همه آنچه که در این کشور صورت گرفته، به اتّکاءِ ملت انجام گرفته است - چون ملت با دولت و با مسؤولان کشور دلِ همراه داشته؛ همراهی کرده و بر بعضی از مشکلات صبر نموده و در هر جا که لازم شده، کمک کرده است و ما هم توانستهایم این راه دشوار را تا امروز طی کنیم. اوّلین شرط این است که ما بتوانیم این ملت را همچنان در صحنه نگه داریم. این، مورد اتّفاق همه است و همه هم این حرف را میزنند و میگویند؛ منتها راههای متفاوتی پیشنهاد میشود. آنچه که به نظرم میرسد لازم است برای حفظ همگرایی مردم با حکومت انجام دهیم، یکی از بین بردن مسأله تشنّجهای سیاسی است. باید هرچه ممکن است، نگذاریم فضای سیاسی کشور متشنّج شود. البته ممکن است یک طرفِ قضیه شما یا بخشی از شما باشد - من نمیخواهم همه خطاب را به شما بکنم؛ مخاطب من همه دستگاههای کشورند - اما در مجموع وقتی به صحنه سیاسی کشور نگاه میکنم، میبینم مجادلات بیمورد وجود دارد. این مجادلات، فضای سیاسی کشور را زهرآگین میکند و تنفّس در آن، مردم را از لحاظ روحی افسرده و بیمار میسازد و طبیعی است که در علاقهشان به نظام، کشور و مسؤولان اثر میگذارد. البته ممکن است در ماجرایی یک نفر مقداری محبوبیتش بالا برود و نفر دیگری محبوبیتش پایین بیاید؛ یا یک بخش بالا برود و بخش دیگری پایین بیاید؛ اما در قضیه دیگری عکس این خواهد شد. البته نتیجه یکسان است؛ نتیجه به زیان کشور است. یکی از اهداف مهمّ ما و شما دوستانی که در دولت حضور دارید - که از جمله شرکای این مسأله هستید - باید این باشد که سعی کنیم فضای کشور را منطقی، معقول و دور از مجادلات و کشمکشهای سیاسی قرار دهیم.
مسأله دیگری که از موجبات واگرایی و دلسرد شدن مردم است، تبعیضها و فرصتهای اختصاص داده شده به اشخاص است که گاهی مشاهده میشود. بالاخره مردم مطّلع میشوند و دشمن هم که جنگ روانی با ما دارد، از این مسائل استفاده میکند. من البته نمیخواهم مثال بزنم و خودِ شما امثله فراوانش را میبینید. هرجا هستید، نگذارید این تبعیضهای مُبان و فرصتهای اختصاصی که برای بعضیها پیش میآید، وجود پیدا کند؛ به نظر من درست نیست. در همین رابطه، مسأله مفاسد اقتصادی قرار میگیرد که اتّفاقاً آقای «مظاهری» فرصت نشد بیان کنند، ولی من مقداری از گزارشی که ایشان دادند و گزارشی هم که از دفتر ما تهیه شده بود، به تفصیل نگاه کردم. کارهای خوبی شده است؛ بخصوص در آن ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی که آقایان سران سه قوّه بهوجود آوردند و بعضی از دوستان حاضر در جلسه هم در آن عضو هستند. در آنجا مصوّبات خوبی داشتهاند که خیلی از آنها غالباً در پیچ و خم اجرائیّات دولت و مجلس متوقّف مانده است. به نظرم در سال گذشته بود که در جلسهای با شما دوستان دولت یا جلسه دیگری گفتم که به اعتقاد من مرکزی که باید مبارزه با مفاسد اقتصادی را دنبال کند، دولت است و قوّه قضاییّه در مرحله آخر قرار میگیرد. باید دولت سینه سپر کند و به میدان بیاید و مبارزه با مفاسد اقتصادی را بهجد بخواهد. آنجایی که لایحه میخواهد، تنظیم کند و بلافاصله به مجلس بدهد و از مجلس مطالبه کند. وقتی لایحه میآید به شکل قانون میشود؛ بهدقّت اجرا کند. آنجایی که محتاج قانون نیست، بخشنامههای گوناگون و تصویبنامههای دولت کفایت میکند. بالاخره بهجد دنبال کند؛ باید این مسأله را جدّی بگیریم.
مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است. این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرفهای زیادی زده میشود، بنده هم از این حرفها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که اینجا نشستهام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همینطور. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمدهایم. ما آمدهایم جامعه را از مواهب الهی خودش - که مهمترین مواهب الهی در عدالت وجود دارد - و همچنین مواهب اخلاقی و معنوی برخوردار کنیم. البته معنای این حرف این نیست که ما از زندگی دنیایىِ مردم غفلت کنیم؛ نخیر، مگر میشود؟ اصلاً آخرت بدون دنیا نمیشود و امکان ندارد که انسان بخواهد به آن مواهب معنوی برسد و دنیای ویرانی هم داشته باشد. این کار، دلایل واضحی دارد که نمیخواهم آنها را تکرار کنم - مطالبی است که هم شما میدانید، هم من - باید دنیا را آباد کنیم و این کارها همه آباد کردن دنیاست؛ اما دنیای آبادِ دور از عدالت و دور از معنویت به درد نمیخورد. گیرم که رشدمان - به تعبیر غلط که گفته میشود نرخ رشد - آمد بالا و فرض بفرمایید درآمد سرانهمان دو برابر و سه برابر شد؛ اما عدالت در جامعه نبود؛ یعنی عمده این درآمد به یک بخش محدودی رسید و بخش عظیمی از مردم، محروم و گرسنه ماندند. این، کاری نیست که ما باید انجام دهیم؛ این، آن تکلیفی نیست که ما برعهده داریم. تکلیف ما این است که عدالت را در جامعه مستقر کنیم و این هم جز با مبارزه علیه فساد و افزونطلبی انسانهای مفتخوار و سوءاستفادهکن امکانپذیر نیست. بخشی از کار عدالت اینجا تنظیم میشود.
مسأله دیگر، وجود دو گرایش تبلیغاتىِ غلط است: یکی اینکه عدّهای هر مشکلِ موجود در کشور را به نظام نسبت دهند، که این الان وجود دارد. اگر تبعیض و فقر هست و اگر مشکل خارجی پیدا میکنیم، قواره نظام اسلامی و قانون اساسی را زیر سؤال میبرند و هر مشکل کوچکی در هر گوشهای را به مشکل نظام برمیگردانند! این غلط است. نقطه مقابل آن، که صدوهشتاد درجه با این تفاوت دارد، این است که عدّهای نظام را - که نظام را هم در رهبری یا چیزی مثل رهبری خلاصه میکنند - از همه عیوب مبرّا نشان میدهند و هر مشکلی که هست، به پای چهار، پنج مسؤول یک بخش از نظام میریزند. این هم غلط است. ما مشکلاتی داریم که این مشکلات غالباً ناشی از عملکرد مجموعه خودِ ماست. باید ریشه مشکلات را بشناسیم و به خودمان - همانطور که آقای خاتمی در صحبت اوّلِ جلسه اشاره کردند - نگاه نقّادانه کنیم؛ نقاط قوّت و ضعف را بیابیم و دلسوزانه به نقاط ضعف بپردازیم و آنها را برطرف کنیم. این، ما را موفّق خواهد کرد.
موضوع دیگر، احساس تنعّم و زندگی مرفّه مسؤولان است. من از این بابت من واقعاً رنج میبرم. این البته خطاب به شما نیست. بعضی از شما زندگیهای خیلی معمولی و خوبی دارید. روند کار نباید به سمت تنعّم روزافزون مسؤولان و تظاهر به این معنا باشد؛ این غلط است. البته در نوع انعکاس مسافرتها، کارها، زندگیها و جلسات ما به مردم هم گاهی چیزهایی دیده میشود که مردم را دلسرد میکند و بهطور عمیق روی آنها اثر میگذارد.
از عوامل دیگری که باعث واگرایی مردم است، تبلیغ ضعف مدیریّت در کشور و نبود اقتدار است. متأسّفانه تبلیغات گوناگونی از جناحهای متخالف کشور وجود دارد که انسان از این رنج میبرد. به قول ما طلبهها ظاهراً یک اجماعِ مرکّب درست میکنند؛ یک عدّه از این طرف، یک عدّه از آن طرف و مدیریّت و اقتدار مدیرانه در کشور را زیر سؤال میبرند؛ البته عدّهای با یک انگیزه و عدّه دیگری با انگیزه صددرصد مخالف آن، که هر دو نتیجهاش بد است. الان کشور با مدیریّت خوبی اداره میشود. مگر شوخی است که کشوری هفتاد میلیونی و با این عظمت و با این همه درخواستها و توقّعات و انتظارات و با این همه دشمنیها این همه پیشرفت داشته باشد؟! مگر بدون مدیریّت و با نشستن و خوابیدن و امور را همینطور به حال خود رها کردن، چنین چیزی پیش میآید؟! امکان ندارد؛ نخیر، مدیریّت مقتدری بحمداللَّه در بخشهای مختلف کشور وجود دارد. البته نقص و نارسایی هم هست که باید این نارساییها را کوچک نشمرد و ترمیم و اصلاح کرد، که این هم باز همان مدیریّت و اقتدار را لازم دارد. این نکتهای است که آقایان باید در اظهاراتشان به آن توجّه کنند.
البته عملکردهای تنگنظرانهای هم وجود دارد. بعضیها به اندک چیزی افرادی را که در جامعه هستند، بریده از نظام و مخالفِ نظام تلقّی و وانمود میکنند. این، متأسّفانه از طرفِ هر دو جناح است. یک جناح به عنوان سختگیرىِ دینی، یک جناح به عنوان انتقاد به نظام، هرچیزی که گوشهای دیده میشود، میگویند ضدّ نظام است؛ نخیر. جوانان فراوانی هستند که ممکن است رفتارهایی هم داشته باشند که خیلی با بعضی از استانداردها تطبیق نکند؛ اما دلشان با نظام است. همینهایند که میآیند در اجتماعات، انتخابات، تظاهرات و جاهایی که احساسات ملی نشان داده میشود، خودشان را نشان میدهند و به کشور و نظامشان علاقهمندند. آن کسانیکه معاند با نظامند، در کشور بسیار معدودند. مردم میبینند نظامی است که فعالیت، کار، استقامت و تلاش میکند؛ بنابراین به نظام اسلامی خودشان و به مدیریّتی که امروز در بخشهای مختلف کشور وجود دارد، علاقهمندند و آثار و نتایجش را هم میبینند. البته ممکن است انتقادها و اعتراضهایی هم داشته باشند که آنها را هم باید دانست و شنید و با آنها برخورد کرد؛ نباید فوراً حکم کرد به اینکه اینجا چنین است، آنجا چنان.
در آن نوعِ دوم از کارهایی که لازم است برای مردم انجام گیرد، توصیه میکنم سعی کنید مردم را به آینده نظام و بهبودِ وضعیت خودشان امیدوار و به دلسوزی خودتان هم نسبت به آنها مطمئن کنید. مردم احساس کنند که مسؤولان کشور نسبت به آنها دلسوزند و مسائل آنها را درک میکنند. همین تلاش و اقدامی که دولت برای جلوگیری از گرانیها انجام داد، در مردم خیلی حُسنِ اثر بخشید و خیلی آنها خرسند و خوشحال شدند. درست است که هنوز کار به طور کامل انجام نگرفته و باز هم کارهای دیگری در این زمینه باید صورت گیرد؛ اما نفس اینکه دولت فوراً متوجّه شد، مهمّ است. بخشی جنسی را گران میکند، بخش دیگری هم همین کار را میکند و آنها توجّه به کلیّت مسأله و برآیند مجموع این گرانیها ندارند که بعد چه بر سرِ مردم میآید و زندگىِ بخصوص قشرهای ضعیف چگونه به سمت منفی تحوّل پیدا میکند. دولت متوجّه شد و به میدان آمد؛ اظهارات خوب و تلاش خوبی انجام گرفت. اینها مطالبی است که به نظر من مفید است و باید به این نکات توجّه داشت.
نکته دیگر این است که در زمینههای کار اقتصادی، عمده تلاش را باید روی تولید برد. اساس مسأله، تولید است. ببینید در کدام نقطه از مجموعه مقرّرات کشور مزاحم با تولید وجود دارد، آن را علاج کنید. البته این کار نگاه کلان و دید وسیع اقتصادی لازم دارد که مجموع بخشها - وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، وزارتخانههای صنایع، کشاورزی، بازرگانی و... - که شریک در امر ترکیب و ساماندهی اقتصادی کشور هستند، با همدیگر روی این مسأله فکر کنند و ببینند کجا گیرهایی وجود دارد که مانع تولید - چه تولید صنعتی و چه تولید کشاورزی، علمی و آنچه مربوط به وزارت علوم و آموزش و پرورش و کارهای تحقیقاتی و پژوهشها میشود - است. امروز حقیقتاً زمینه تولید در کشور وجود دارد و ما مدیران، متخصّصان و فنآوران خوب و استعدادهای درخشان و بالا و دلهای گرم داریم. چند روز قبل گزارشی راجع به تولید و تکثیر و انجماد سلّولهای بنیادی به من دادند. این یک کارِ بسیار عظیم و پیچیده علمی است که در معدودی از کشورهای دنیا انجام گرفته است. در کشور ما این کار بیسروصدا اتّفاق افتاده و هنوز اعلان هم نشده است. به نظر من اهمیت این کار کمتر از کار هستهای که ما کردیم، نخواهد بود. این کار در آینده پزشکی دنیا ارزش زیادی دارد و دنیا از آن به عنوان یک انقلاب پزشکی نام میبرد. یک گروه جوان مؤمنِ انقلابی و واقعاً جهادی که از همین بچههای جهاد دانشگاهی هستند، راجع به این مسأله چند سال کار کردهاند و به نتایج خوبی رسیدهاند - البته باید کار ادامه پیدا کند تا به آن نتایج نهاییاش برسد - که انشاءاللَّه خودشان اعلان خواهند کرد. بنابراین ما چنین زمینههای رشد علمی و فکری در کشور داریم که از ارزش بالایی برخوردار است.
نکته دیگر، مسأله صرفهجویی است. دیروز که آقای مظاهری و دکتر شیبانی اینجا بودند، دیدم که آنها هم روی صرفهجویی تکیه میکنند. واقعاً صرفهجویی را جدّی بگیرید. در جاهایی هرز رفتن ثروت ملی را داریم؛ واقعاً صرفهجویی باید یک اصل در دولت به حساب آید.
در باب تولید عرض کنم که باید به طرف مصرف تولیدات داخلی رفت. وقتی میخواستند ساختمان اجلاس بینالمللی را بسازند - ساختمانی که امروز ما پُزش را میدهیم - مهندسان آن اینجا آمدند. من به آنها گفتم تصمیم قطعی بگیرید که در این ساختمان هیچ مصالح خارجی به کار نرود. فقط در آخرِ کار در بخشی از کارهای صوتی و الکترونیکی و استفاده از موکت نسوزی که در داخل نمیتوانیم تولید کنیم، از تولیدات خارجی استفاده کردند. این ساختمانِ به آن عظمت، نودوچند درصد مصالحش از تولیدات داخلی است. بنده در قضیه ساختِ آن ساختمان چند بار قاطع این موضوع را گفتم و ابلاغ کردم که رفتند و دنبال کردند و شد. ما میتوانیم؛ این همه تولید داخلی داریم: چینی، بلور و کارهای چوبىِ به این خوبی داریم، که باز آقایان و بخصوص این شرکتها از خارج میآورند!
درباره تشنّج سیاسی، بخصوص در این برههای که ما نزدیک به انتخاباتیم، از آقایان - بخصوص بخشهای سیاسی دولت - خواهش میکنم که نسبت به این مسأله بهطور جدّی اهتمام بورزند که کاری کنیم که فضای کشور در آستانه انتخابات یک فضای معتدل، آرام و دلنشین باشد، تا مشوّق مردم برای انتخابات شود. ما به فضل پروردگار انتخابات پُرشوری خواهیم داشت - همینطور هم خواهد شد، انشاءاللَّه خواهید دید - و به فضل الهی شرکت خوبی از مردم در این انتخابات دیده خواهد شد. من همیشه گفتهام نتیجه انتخابات که مسأله بسیار مهمّی است، مسأله دوم ماست. مسأله اوّل، نفس انتخابات است که انتخابات باید با شور و هیجان و حضور مردمی صورت گیرد. این در درجه اوّل است. باید همه تلاشمان را بکنیم که انشاءاللَّه انتخابات خوبی داشته باشیم. نگذارید در تصمیمگیریها و کارها مثل بعضی از حوادثی که اخیراً اتّفاق افتاد و مطلوب نبود، اشتباهی رخ دهد، تا انشاءاللَّه خدای متعال هم تفضّل و رحمتش را شامل حال ما کند. انشاءاللَّه موفّق و مؤیّد باشید و خداوند شما را تأیید کند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته