جلسه دهم: عبادت و اطاعت انحصاری خدا
قطعنامهی توحیدی |
آیات این جلسه |
آیات ۲۸ تا ۳۱ و ۳۵ سورهی مبارکه یونس |
واژگان کلیدی |
تکالیف و مسئولیتهای فرد موحد
|
حقوق اساسی
|
نظم اجتماعی
|
نفی عبودیت خدا نماها
|
عبودیت غیر خدا
|
قطعنامهی توحیدی
|
شیطان
|
آیه |
نکات کلیدی |
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ
و روزی که همهی آنان را (در قیامت) گرد آوریم. آنگاه به کسانی که برای خدا شریکی قائل شدند گوییم |
-
اینجا شما با یک نظر خیلی عادی و سطحی میفهمید که در قیامت این شریکها، آن کسانی که به شراکت خدا انتخاب شده بودند، غیر از آن هُبَلِ عقیقی بیجان است،... صحبت آن انسانیست که به شرکت و رقابت با خدا انتخاب شده. به آنها گفته میشود که در جای خود متوقف شوید، ایست!
|
فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ(۲۸)
پس میان آنها جدائی افکنیم و شریکان پنداری آنان گویند: شما ما را عبادت نمیکردید. |
-
آن گروههایی که گمراهیهایشان متقابل بوده، در قیامت به جان هم میافتند، در مقابل هم صفآرایی میکنند.
آن کسی که شرک ورزیده برای خدا و شریک گرفته، میخواهد گریبان آن شریک را بگیرد و او را به زمین بکوبد؛ بگوید من تو را به جای خدا قبول کرده بودم و حالا به این بلا دچار شدم. آن کسی هم که در دنیا مورد عبودیت و پرستش بوده، او هم برای تبرئه خودش حاضر است با ناسپاسی هرچه تمامتر، علاقمندان و تابعان و متابعان دنیای خودش را رد کند، از آنها بیزاری و تبرّی بجوید. |
فَکَفى بِاللّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ(۲۹)
میان ما و شما خدا گواهی بسنده است که ما از عبادت شما غافل و بیخبر بودیم. |
-
کارهایی که در دنیا انجام گرفته، آنجا مورد آزمایش و آزمون خود انسان قرار میگیرد.
|
هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْس ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ(۳۰)
و در آن هنگام هر کسی هر آنچه از پیش انجام داده، میآزماید.
و بازگردانیده شوند بسوی خدا، مولای حقیقیشان و هر آنچه به دروغ میبستند، همه از ایشان گم و ناپدید گردد. |
-
همهی آن چیزهایی که به صورت بهانه و عذری برای عبودیت غیر خدا در دل انسان بود و آدم فکر میکرد که در قیامت حربهی دست او خواهد شد، از دست انسان گرفته خواهد شد.
و احتمال دیگر در معنای آیه؛[اینکه] انسان در دنیا پشتیبانها برای خود فرض میکند، همانهایی که عبادتشان میکند ... دلش به آنها گرم است؛ اما روز قیامت این همه دلگرمی و پشت گرمی، این همه حامی و پشتیبان، نمیتوانند باری از دوش او بردارند.
|
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ
بگو چه کسی آنان را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ یا چه کسی شنوایی و بینائیها را در قبضهی اختیار دارد؟ |
-
استدلالات قرآن اینجوریست... گاهی خیلی رویاروی استدلال نمیکند، زمینهی استدلال مغزی خود آدم را، برای انسان فراهم میکند. اینجا خدای متعال در این آیات میخواهد ثابت کند که فقط در مقابل خدا باید اطاعت و عبودیت کرد؛ از این راه وارد میشود.
در حقیقت این آیه دارد اشاره میکند به داشتن بصیرت، به داشتن نیروی فهم و خرد، که ای انسان که بناست حالا فکر کنی و جواب این سوال را به ما بدهی، تو دارای سمعی و دارای بصری.
|
وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ
و چه کسی برون میآورد زنده را از مرده و مرده را از زنده |
-
نشانهی کمال قدرت پروردگار است؛ یک چیز زنده را از یک چیز مردهای بیرون آوردن، یک چیز مرده را از یک چیز زندهای خارج کردن، این نشانهی کمال قدرتمندی و قبضهی نیرومند قدرت خداست.
|
و َ مَنْ یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ
و چه کسی امر (جهان) را تدبیر می کند؟(در تکوین) خواهند گفت: خدا |
-
این سوال در ضمن اینکه از مشرکان زمان نزول وحی بود، از من و شما هم [هست]... کیست که دارد همهی عالم را تدبیر میکند؟ بعضی فکر نکرده میگویند《الله، که عقیدهشان در همان زمان هم این بوده؛...بنده یک خرده فکر میکنم، دقت میکنم، « فَسَیَقُولُونَ اللّهُ» میگویم خداست . این انتظام عجیب عالم تکوین از سوی خداست و بس. این دست قدرت اوست که دارد این گردونه را میگرداند.
|
فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ(۳۱)
بگو: پس چرا پروا نمی کنید؟ (و غیر او را به ارادهی امر جهان در تشریع انتخاب مینمایید) |
-
یعنی پروا نمیکنید از این خدای عظیم ... که غیر او را در اطاعت، در عبودیت شریک او قرار میدهید؟
-
ببینید، اگر تدبیر تکوینی عالم به دست اوست، چرا تدبیر تشریعی عالم به دست او نباشد؟... چرا خودش قانون نگذارد؟ چرا خودش قدرت نگاهبان و پاسدار قانون را معین نکند و از او حمایت نکند؟ امامت، ولایت، چرا نکند؟ چرا امام قرار ندهد؟
|
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ
بگو: از میان این شریکان پنداری،چه کسی بسوی حق راهبر میشود؟ |
-
پیداست که منظور در اینجا بتهای جاندار است، آنکسانی که اقتداری از اقتدارات و قدرتی از قدرتها در قبضهی آنها بوده [است].
|
قُلِ اللّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ
بگو: خدا به سوی حق راهبری میکند. |
-
چرا؟ برای اینکه حق را خدا آفریده ... کسی که در مقابل خدا بود، قهراً در مقابل حق، به چیز [دیگری[ دعوت میکند؛ پس خداست فقط آنکسی که به حق فرامیخواند.
|
أ َ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لایَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى
فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ(۳۵)
پس آیا کسی که به حق راهبری میکند شایستهتر است که پیروی شود یا آنکه خود راه نمییابد مگر آنکه راهبری شود؟ پس شما را چه میشود؟ چگونه قضاوت میکنید |
-
آخر از چه کسی باید پیروی کرد؟ دنبال چه کسی باید رفت؟ دنبال خدا که خود آفرینندهی حق و راهبر به سوی حق و راهنمای حق است؟ یا دنبال آن کسی که اگر بخواهد به حق برسد، دست خودش را هم باید بگیرند و ببرند؟
قرآن میخواهد بگوید خدا انسان را به سعادت میرساند... آن کسانی که خودشان از خودشان چیزی ندارند، نمیتوانند. |