news/content
نسخه قابل چاپ
1399/02/29
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن | خلاصه جلسه بیست و سوم: ولایت

ولایت یعنی به‌هم‌پیوستگی و هم‌جبهه‌گی یک عده انسان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. جلسات مبحث «توحید» نیز در شش گزیده بیانات و مبحث «نبوت» در نُه گزیده بیانات در ماه رمضان امسال منتشر شد. اکنون و در آخرین بخش از مباحث کتاب جلسات مبحث «ولایت» در شش گزیده بیانات منتشر میگردد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه اول مباحث ولایت با مرور نکات اصلی بحث نبوت، مانند هدف بعثت که ساختن انسانها در چارچوب نظام اسلامی است، ارتباط مبحث ولایت و نبوت را با این تعبیر که «مسئله‌ی ولایت در دنباله‌ی بحث نبوت است، یک چیزِ جدای از بحث نبوت نیست. مسئله‌ی ولایت، در حقیقت تتمه و ذیل و خاتمه‌ی بحث نبوت است. حالا خواهیم دید که اگر ولایت نباشد، نبوت هم ناقص می‌ماند» بیان کردند.

ایشان با طرح ویژگی‌های جامعه اسلامی مانند حکومت خدا در جامعه، جاری شدن حدود الهی در آن و اجرای مقررات الهی در قالب دین، بیان کردند: «هر که بخواهد خوب باشد، در جامعه‌ی پیغمبر می‌تواند خوب باشد؛ در جامعه‌های غیر الهی این جوری نیست. در جامعه‌های غیر اسلامی و غیر الهی، آدم‌ها می‌خواهند خوب باشند، نمی‌توانند؛ شما دلت می‌خواهد متدین باشی، نمی‌توانی.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه به بحث پایه‌ای ولایت، یعنی نیاز جامعه اسلامی در ابتدا به جمعِ پیوستهِ متحدِ دارای ایمان پرداخته و آن را «جبهه مسلمانان استوار مؤمن نافذ القلب در مقابل کفر» دانستند.

ایشان در ادامه دو نوع ولایت را معرفی کردند؛ ولایت مؤمنان بر هم و ولایت ولی الله. ایشان با انتقاد از تعریف ولایت ائمه به معنای دوست داشتن، معنای صحیح آن را اتصال و پیوستگی بیان کردند. در پایان نیز با آیات قرآنی مرتبط با ولایت، این مبانی را تبیین نمودند.

جلسه اول: ولایت
ولایت یعنی به‌هم‌پیوستگی و هم‌جبهه‌گی یک عده انسان

آیات این جلسه

آیات ۱ تا ۶ سوره‌ی مبارکه‌ی ممتحنه

واژگان کلیدی

فکر واحد

ولایت

بهم پیوستگی و هم‌جبهه‌گی

جامعه اسلامی

آیه

نکات کلیدی

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده‌اید دشمن من و دشمن خودتان را «ولی» و هم‌جبهه‌ی خود مگیرید. که پیام دوستی به آنان بفرستید. در حالی‌که به اندیشه‌ی حقی که بدان گرویده‌اید، کفر و انکار نموده‌اند. پیامبر و شما را از شهرتان برون می‌رانند چرا که به خدا، پروردگارتان، ایمان آورده‌اید. اگر برای جهاد در راه من و به جستجوی خشنودی من بیرون آمده‌اید (باید که آنان را هم‌جبهه مگیرید) با آنان در نهان خود دوستی می‌بازید که من به هرچه پنهان نموده یا آشکار ساخته‌اید داناترم. هر که از شما چنین کند از راه میانه گمراه گشته است.

۱. بعضی‌ها معنا می‌کنند: دشمن من و دشمن خودتان را دوست خود مگیرید، این معنای کاملی نیست. فقط مسئله‌ی دوستی و محبت نیست، بالاتر از اینهاست. ولیّ خودتان نگیرید؛ یعنی هم‌جبهه‌ی خودتان ندانید، یعنی خودتان را در صف آنها قرار ندهید، یعنی در دل، خودتان و آنها را در یک صف فرض نکنید.

۲. اگر در راه جهاد و مجاهدت و کوشش برای من خارج شدید و  برای به دست آوردن خشنودی من، اگر واقعاً راست میگویید، حق ندارید آن که دشمن من و دشمن شماست، هم‌جبهه و یار و پیوسته‌ی خودتان قرار بدهید.

۳. هرکس از شما که این کار را انجام بدهد، با دشمنان خدا طرح دوستی و یاوری[در نهان و خفا] بریزد، خودش را هم‌جبهه‌ی آنها بداند و نشان بدهد، راه میانه را گم کرده است.

۴. آیات، شأن نزولش، درباره‌ی حاطِبِ ابنِ اَبی بَلتَعه است. حاطب ابن ابی بلتعه یک مسلمان یک خُرده کم ایمانی بود. این، وقتی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌خواست برود به جنگ با کفار قریش، فکر کرد، که ممکن است که پیغمبر در این جنگ مغلوب بشود و خویشاوندان او که در میان کفار هستند، مورد آسیب قرار بگیرند و این جزو سربازان پیغمبر است.  اینجا زرنگی خواست به خرج بدهد، یک مردِ رندی به خرج داد. حالا که ما کنار پیغمبر هستیم، در رکاب پیغمبر، جهاد هم که می‌کنیم، ثواب مجاهدین در راه خدا را هم که می‌بریم، احتیاطاً یک نامه‌ای هم بنویسیم به کفار، اینجا دوستی و وفاداری خودمان را نسبت به آنها هم اعلام کنیم.... یک نامه‌ای برداشت نوشت به سران قریش، امضا هم کرد پای آن را. خودش را هم خوب معرفی کرد تا بدانند که این، با آنها خوب و دوست و مهربان است. ...پیغمبر عزیز و گرامی، با وحی خدا از ماجرا مطلع شد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام را و یکی، دو نفر دیگر را فرستاد، بینِ راه رفتند آن [پیک] زن را پیدا کردند، تهدیدش کردند و کاغذ را از او گرفتند. بعد که [حاطب ابن ابی بلتعه] آمد، پیغمبر گفت: خب، چرا این کار را کردی مَرد؟ چرا اسرار نظامی و جنگی را فاش میکنی برای دشمن؟

گفت: یا رسول‌الله، من آنجا دوستانی دارم، خویشاوندانی دارم، می‌ترسم آنها مورد زحمت قرار بگیرند، خواستم این نامه را بنویسم که شاید دل آنها یک قدری نسبت به من نرم بشود.
 

إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ ﴿۲﴾

اگر بر شما دست‌ یابند برای شما دشمنانی خواهند بود و دست و زبان خود را به بدی روی شما خواهندگشود و بسی دوست می‌دارند که شما کافر گردید.

 

آیه در جواب می‌گوید: اشتباه نکنید، دل آنها با شما نرم نخواهد شد. آن کسانی که از لحاظ فکری ضد شما هستند، آن کسانی که دین شما، ایمان شما، به زیان آنهاست و آنها همت بر نابودی دین و ایمان گماشته‌اند، اینها هرگز با شما مهربان و دوست نخواهند بود..... « یَکونوا لَکُم اَعداءً» دشمن شما خواهند بود... فردا اگر بر شما مسلط بشوند، همین یک ذره عقیده‌ی قلبی را هم نمی‌گذارند شما نگه دارید، دوست می‌دارند که شما کافر بگردید. خیال نکنید که آزاد و راحت می‌گذارند شما مسلمان بمانید و به وظایف اسلامی‌تان عمل کنید.

لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۳﴾

خویشان و فرزندانتان به شما سودی نمی‌بخشند، روز قیامت میان شما جدایی می‌افکند و خدا به آنچه می‌کنید بیناست.

 

۱. شما برای خاطر فرزندانتان، برای خاطر قوم و خویش‌هایتان، برای خاطر آقازاده‌تان، برای خاطر آسایش نزدیکانتان، حاضرید با دشمن خدا بسازید؟ برای جلب دوستیِ بندگان ضعیف خدا و جلب منافع خودتان و نزدیکانتان، حاضرید از فرمان خدا بگذرید، با دشمن خدا دوستی کنید؟ مگر چقدر این ارحام و اولاد به درد آدم میخورند؟ مگر این جوانی که شما برای خاطر شغلش، برای خاطر بورسش، برای خاطر کاسبی‌اش در میان کفار قریش، حاضری با کفار قریش بسازی، چقدر به درد تو خواهد خورد بیچاره؟ چقدر تو را از عذاب خدا نجات خواهد داد؟

۲. در روز قیامت انسان این قدر خودش گرفتار است که به گرفتاری دیگران نمی‌رسد، حتی فرزندش. یک خاری به دست فرزندت می‌رود، حاضری دنیا و آخرتت را قربانش کنی؟ بیچاره! روز قیامت از او خواهی گریخت. اگر ما بفهمیم منطق قرآن را در این زمینه، بدانید آن کسانی که برای خاطر آسایش و راحتی فرزندانشان حاضرند به سعادت دنیا و آخرت پشت کنند، و حاضرند به بدبختی‌ها و شقاوت‌ها و تیره‌روزی‌ها رو کنند، اگر بدانند این منطق قرآن را، شاید تکان بخورند.


قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءوا مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿۴﴾

در کار و روش ابراهیم و همراهانش برای شما سرمشقی نیکوست، آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و از هرآنچه به جای خدا عبودیت می‌کنید، بیزار و بری هستیم. به شما کفر و انکار آوردیم و میان ما و شما دشمنی و کینه پدید آمد (و چنین خواهد بود) تا وقتی‌که به خدای یگانه ایمان بیاورید. (آری، ابراهیم و مؤمنان جز اعلام بیزاری سخنی با بت پرستان نداشتند) مگر سخن ابراهیم به پدرش(عمویش) که گفت: من برای تو (در صورتی که دست از دشمنی و کینه با حق برداری) آمرزش خواهم خواست و در برابر خدا به سود تو اختیار چیزی را ندارم. پروردگارا! بر تو توکل کردیم، و به سوی تو بازگشتیم، و بازگشت به سوی توست]
 

به مؤمنین می‌گوید: مؤمنین، شما را در عمل ابراهیم و پیروان ابراهیم سرمشقی نیکوست. ببینید ابراهیم و پیروانش، همراهانش چه کردند، شما هم همان کار را بکنید. آنها چه کردند؟ آنها صاف و صریح رو کردند به قوم گمراه زمان خودشان، به بندگان طاغوت و آلهه‌ی دروغین زمان، گفتند ما از شما و خداوندگارانتان بیزاریم، ما به شما کفر ورزیدیم، ما از شما رو گرداندیم، میان ما و شما همیشه‌ی زمان، بغض و دشمنی، عداوت و خشم و کینه برقرار است. فقط یک راه آشتی وجود دارد و آن «حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَهُ» بیایید داخل منطق فکری ما بشوید. صریحاً میگوید: مؤمنین، شما هم مثل ابراهیم عمل کنید.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز ۵۳/۰۷/۱۹ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
در اصطلاح اوّلی قرآنی، ولایت یعنی به‌هم‌پیوستگی و هم‌جبهه‌گی و اتصال شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحدند، در یک راه دارند قدم برمی‌دارند، برای یک مقصود دارند تلاش و حرکت می‌کنند، یک فکر را و یک عقیده را پذیرفته‌اند. هر چه بیشتر این جبهه باید افرادش به همدیگر متصل باشند و از جبهه‌های دیگر و قطب‌های دیگر و قسمت‌های دیگر خودشان را جدا و کنار بگیرند، چرا؟ برای اینکه از بین نروند، هضم نشوند. این را در قرآن می‌گویند ولایت.

پیغمبر جمع مسلمانِ آغازِ کار را، با این پیوستگی و جوشندگی به وجود می‌آورد، اینها را به همدیگر متصل می‌کند، اینها را با هم برادر می‌کند، اینها را به صورت یک پیکر واحد در می‌آورد، به وسیله‌ی اینها امت اسلامی را تشکیل میدهد، جامعه‌ی اسلامی را به وجود می‌آورد. از پیوند اینها با دشمن‌ها، با مخالفین، با معاندین، با جبهه‌های دیگر... جلوگیری می‌کند. مابین اینها و جبهه‌های دیگر جدایی می‌اندازد، از پیوستنِ به جبهه‌ی یهود، از پیوستنِ به جبهه‌ی نصارا، از پیوستنِ به جبهه‌ی مشرکین، اینها را بازمی‌دارد و هر چه بیشتر سعی می‌کند صفوف اینها را فشرده و به هم جوشیده بکند. برای چه؟ برای اینکه اگر اینها به این حالت نباشند، اگر ولایت نداشته باشند، اگر بهم‌پیوسته‌ی صد در صد نباشند، میان آنها اختلاف به وجود بیاید، از برداشتن بار امانتی که بر دوش آنهاست، عاجز خواهند ماند. نمی‌توانند این بار را به سر منزل برسانند.

لطفاً نظر خود را بنویسید:

کدامنیتی : *
اعدادي را که مي بینيد ، وارد کنید
*
در این رابطه بخوانید :
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی