جلسه بیست و هفتم: در پیرامون ولایت(۲)
ولایت طاغوت یا ولایت الله؟ |
آیات این جلسه |
آیات ۷۶، ۱۱۵تا ۱۲۰ سورهی مبارکهی نساء
آیات ۹۸ تا ۱۰۰ سورهی مبارکهی نحل |
واژگان کلیدی |
شیطان |
ولی حقیقی |
ولایت الله |
ولایت طاغوت |
آیه |
نکات کلیدی |
الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا (آیه ۷۶ سورهی نساء)
[کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.] (آیه ۷۶ سورهی نساء) |
-
در این آیه میبینید که طاغوت بهجای شیطان و شیطان به جای طاغوت، نام برده شدهاند. شیطان هر عنصریست که از خارج وجود آدمی، او را به کارهای شرارت آمیز و به کارهای فساد آمیز، به انحطاط، به پستی، به زبونی، به ظلم، به بدی، به کجی وا میدارد؛ به او میگویند شیطان.
|
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ (٩٨ سورهی نحل)
چون قرآن خواندی پس به خدا از آسیب شیطان مطرود، پناهنده شو. (۹۸ سورهی نحل) |
-
حالا که قرآن را خواندی، حالا که معارف اسلامی را آموختی، خود را از آسیب شیطانی که میخواهد تو قرآن را ندانی و نفهمی، محفوظ بدار. یعنی چه محفوظ بدار؟ سعی کن معرفت قرآنیای که در دل تو انباشته است، از تو نستاند. راه عمل را و راه فهمِ بیشتر را بر تو نبندد.
-
مگر میتوانم به خدا پناهنده بشوم؟ مگر میتوانم از شر شیطان بگریزم؟ بله.
|
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (٩٩ سورهی نحل)
محققاً او را بر آن کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل و اتکا میکنند، تسلط و نفوذی نیست.
(۹۹ سورهی نحل)
|
-
آن کسانی که تحت ولایت خدا خودشان را قرار میدهند و میکوشند و میشتابند به سوی منطقهی ولایت الله، شیطان بر اینها تسلطی ندارد.
|
وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا (١١٥سورهی نساء)
هرکس پس از آنکه راه هدایت بر او آشکارگشته است با پیامبر به ستیزه برخیزد. و راهی جز مسیر عمومی جامعهی ایمانی بپیماید، هر آن چیز (و هر آن کس) را که به ولایت پذیرفته است، بر او ولی و فرمانروا میسازیم. و به دوزخش میافکنیم و چه ناخوش سرانجامی است. (١١٥سورهی نساء)
|
-
پس از اینکه مسیر هدایت برای او روشن گردید، از پیغمبر جدا بشود، راهش را از راه نبوت،... منشعب کند. .. همان ولایتی را که خود او به دست خود پذیرفته است، رنگِ ثابت زندگیِ بیچارهاش قرار میدهیم. به دست خودش به آن منطقه رفته بود و آنجا سکنی گرفته بود، او را همان جا، پاشکسته میکنیم، «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». خود تو رفتی زمامت را دادی به شیطان، پس بگذار این زمام در دست شیطان بماند، این سنّت ماست، این قانون آفرینش است. این برای این دنیایت، برای آن دنیایت چیست؟ «وَ نُصلِهِ جَهَنَّم»؛ از اینجا هم که چشم بستی، یک سره خواهی رفت به سراغ دوزخ قهر پروردگار و عذاب جاودانهی الهی. وقتی انسان به تاریخ نگاه میکند، میبیند عیناً همین جور است.
-
آن کسی که جدایی کند، ستیزهگری کند با پیامبر، «مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الهُدی» بعد از آنی که راه هدایت برای او روشن و نمایان شد، به تعهد ایمانِ اظهارِ نبوت و ایمان به نبوت و شهادت بر نبوت، تن و گردن نسپرد.
|
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا (١١٦سوره نساء)
محققاً خداوند از کسی که برای او شریکی (در ولایت و فرمانرواییاش) گرفته در نمیگذرد و کمتر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید و هر آنکه برای خدا شریکی قائل بشود به گمراهی و گمگشتگی بس دور دچار شده است.(١١۶سوره نساء) |
-
خدا مغفرت خود را شامل حال آن کسی که شرک را پذیرفته است، نمیفرماید. آن کسی که مشرک شده، در ولایت غیرِ خدا داخل شده، منطقهی نفوذ خدا را به غیر خدا سپرده، آن جراحتهایی را که از گناه و از نافرمانی، و از بدی و بدبختی و نابسامانی بر روح او نشسته است، هرگز التیام نخواهد یافت؛ یعنی مغفرت پیدا نمیکند .... غفران گناه، یعنی هموار شدن و التیام یافتن آن جراحتی که بر اثر گناه و خطا و لغزش و انحراف در روح انسان به وجود میآید. وقتی که هموار شد، مغفرت و غفران شامل حالش شده؛ وقتی آن زخم و ناراحتی که از ناحیهی بدعملی، بدمسیری، از راه خدا نرفتن بر روح تو وارد آمده بود، خوب شد، آن وقت تو مغفور شدی؛ غفران یعنی این. و اگر در ولایت غیر خدا باشی، هرگز التیام نخواهد یافت آن زخمی که از گناه پیش آمده بود، هرگز لطمه و لگد گناه جبران نخواهد شد.
-
البته خواست خدا هم گترهای نیست. آن که توبه بکند، آن که جبران بکند، آن که به سوی خدا برود، او را خدا میخواهد که مورد مغفرت قرار بدهد.
-
یک وقت هستش که از جاده شما گم میشوید در بیابان؛ اما فقط یک کیلومتر جدا شدید. یک وقت در کویر از جاده گم میشوید و دهها کیلومتر از جاده جدا شدید، آسان نیست برگشتن از آن. تلاش بیشتری میخواهد، هوشیاری بیشتری میخواهد، راهنمای قویتری میخواهد. آن کسانی که برای خدا شرک ورزیدهاند، همین جور از راه راست و میانه و هدایت، خیلی، خیلی، خیلی دور شدند، « فَقَد ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً » دچار سرگشتگی و گمراهی بسی دوری شده است.
|
إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطَانًا مَرِیدًا ( ١١٧سوره نساء)
سوای او جز زنانی چند و جز شیطانی سرکش را به کمک نمیخوانند (و به ولایت نمیگزینند) (١١٧سوره نساء) |
-
مَرید را ما اینجا سرکش معنا کردیم؛ اما میتوانید کنار سرکش، بنویسید عاری از نیکی و فضیلت، این هم یک معنای مرید است.
|
لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا (١١٨سوره نساء)
شیطان مطرود خداوند که گفته (و عهد کرده که) محققاً از بندگان تو بهره و سهمی مقرر برای خود خواهم گرفت(۱۱۸ سوره نساء) |
-
از اول هم قرارش را شیطان با خدا گذاشته، جبههی شیطان با جبههی خدا به طور طبیعت و خصلت، آشتیپذیر نیستند. «وَ قالَ؛ طَبع، شیطانصفتها و شیطانها را دارد میگوید، همهی شیطانها و طبقهی شیطان، اساساً همین جورند.
-
عدهای از بندگان تو را از راه راست به گمراهی میکشانم، عقل آنها را میگیرم، بینش و خرد آنها را کور میکنم، به جای اینکه در ولایت تو باشند، تحت ولایت و فرمانروایی خود، آنها را در میآورم.
|
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا (۱۱۹ سوره نساء)
و محققاً آنان را گمراه خواهم کرد و به پندارها و آرزوهای دور و دراز سرگرمشان خواهم کرد.
و محققاً به آنان فرمان میدهیم تا گوش چهارپایان را بشکافند (نمونهای از پندارها و مقررات جاهلانهی غیر الهی) و محققاً فرمانشان میدهم تا آفرینش خدایی را دگرگون کنند (آدمیان را از مجرای فطرت خارج سازند) و هر که شیطان را ولی و فرمانروای خویش سازد، بیتردید زیان و خسارتی نمایان کرده است(۱۱۹ سوره نساء) |
-
روی کلمهی «لَاُ مَنِّیَنَّهُم » یک قدری تکیه کنید. آرزوهای دور و دراز، آنچه که یک انسان را از هر تلاشی در راه خدا باز میدارد. آرزوی ده سال دیگر با خوشی و راحتی و رفاه زیستن، آرزوی داماد کردن پسر بزرگ و عروس کردن دخترها، آرزوی بزرگ کردن این خانهی کوچک و دو دربندی و سه دربندی کردن این مغازهی یک دربندی، آرزوی رئیس و مدیر فلان دستگاه و تشکیلات شدن و فلانقدر پول گرفتن، آرزوی اینکه به پسرم بگویند آقای مهندس یا به خودم بگویند، آرزوهای دور و دراز. آرزوهایی که مثل سنگ آسیابی که بر گردن یک انسانی بیفتد، سر را خم میکند، پشت را دوتا میکند و انسان را به زانو در میآورد؛ آرزوهایی که اگر دندان طمعش را کندی انداختی دور، یکهو میبینی آزادی، میبینی سبکی، میبینی هیچ قید و بندی دست و پای تو را نبسته در راه خدا.
-
ظاهر قضیه این است، سنّت جاهلی آن زمان، در زمان پیغمبر، حکم میکرد که گوش این حیوان را ببرند، قیچی کنند، بشکافند، تا اینکه به این وسیله، مثلاً فرض کنید رزق و برکت و سلامت را برای او تأمین کنند. این را یک سمبلی برای سنتها و فکرها و شیوهها و برنامههای غیر خدایی ذکر میکند اینجا. ببینید چقدر مسخره است، ببینید چقدر پوچ است این سنّت، سنّتهای شیطانی همهاش همین جور است. در نظر خودِ پیروان این سنت، که پوچ نیست، اما در نظر آدم عاقل پوچ است.
-
آن انسانهایی که تحت فرمان من هستند، خدایا، آن کسانی که من از منطقهی حکومت و ولایت تو، پروردگارا، صید میکنم و به شورهزار ولایت خود میبرم، دستور میدهم به آنها، وادارشان میکنم تا خلقت و فطرت الهی را کنار بگذارند، دور بشوند از آن خط سیری که تو برای آنها معین کردی. قانون برای آنها میگذارم، قانون خلافت فطرت؛ دستور به آنها میدهم، دستور خلاف طبیعت، راه جلوی پایشان میگذارم، راهی که آنها را به سوی سرمنزلی غیر سرمنزل طبیعی انسانی میرساند.
-
شیطان با خدا، پیمانش این جور پیمانی است، پیمان لج و پیمان عناد در مقابل خدا. همهی شیطانهای عالم کارشان همین کار است. مطمئن باشید که اگر مردمی با فطرت و سرشت خداداد بخواهند زندگی کنند، شیطان نمیگذارد؛ شیطانی که بر آنان ولایت دارد، نمیگذارد، ممکن نیست بگذارد. و هر جوری باشد، آنهایی را که در ولایت او هستند، تحت ولایت و سیطرهی او هستند، آنها را از آفرینش و فطرت خدایی دور میکند، چون بدون او، کارش نمیگذرد شیطان، شیطانیّتش لنگ میشود.
|