جلسه بیست و یکم: فرجام نبوت (۲)
پیروزی همیشگی حق! |
آیات این جلسه |
آیات ۵۱ تا ۵۵ سورهی مبارکه مؤمن
آیات ۷ تا ۱۸ انبیاء
|
واژگان کلیدی |
حق |
رجعت |
پیروزی پیامبران |
شکست |
آیه |
نکات کلیدی |
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ (۵۱ مومن )
ما به طور حتم و یقین ، پیامبران خود و آن کسانی را که ایمان آوردهاند ، یاری خواهیم کرد. در این جهان و هم در روزی که گواهان به پا میخیزند. |
-
ما به طور حتم و بدون تردید یاری میکنیم، «رُسُلَنا» پیامبران خودمان را. آیا فقط پیغمبران را؟ نه ... مؤمنی که در راه پیغمبر حرکت میکند، این وعده برای او هم هست.
-
یک حدیثی در ذیل این آیهی شریفه هست که امام علیهالسلام میفرماید که منظور از نصرت خدا به پیغمبران، نصرتشان در عالم رجعت است؛ یعنی بعد از اینکه حضرت ولیعصر صلواتاللهعلیه میآید و آن حکومت الهیِ همه جانبه در این عالم به وجود میآید و پرچم قرآن و اسلام بر سراسر عالم کوفته میشود و همهی مردم به سوی دین و خدا و توحید حرکت میکنند، حکومت واحدهی الهی به وجود میآید، بعد از آن پیغمبران و انبیاء و اوصیا و شهدا و صلحای از مؤمنین را خدای متعال زنده میکند ... امام در این روایت میگوید ... این آیه مربوط به رجعت است و نصرت برای رجعت است. بنده اینجور تصور میکنم که امام علیهالسلام نمیخواهند این جملهای را که میگوید «فِی الحَیاةِ الدُّنیا»، این را تعبیر کند به رجعت. امام نمیخواهد بگوید آنی که خدا گفته است که ما در زندگی دنیا آنها را یاری میکنیم؛ یعنی در رجعتِ در زندگی دنیا. گمان میکنم «یَومَ یَقومُ الاَشهادُ» تعبیر میشود به رجعت و نه به قیامت. در روزگار رجعت خدای متعال پیغمبران را یاری میکند، این را به صورت احتمال عرض میکنم و از این روایت احتمالاً استنباط میکنم. علی ایّ حالِ، خود کلمهی «فِی الحَیاةِ الدُّنیا»، به طور ظاهر، به قرینهی آیاتی هم که بعد میآید، نشان میدهد که خدای متعال وعدهی صریح میدهد به پیغمبران و به مؤمنان که در همین زندگی دنیا، ما شما را یاری خواهیم کرد.
|
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (۵۲ مومن)
روزی که پوزشخواهی ستمگران به آنان سودی نمیبخشد و آنان را دوری و محرومی از رحمت خدا و نیز سرمنزلی شوم، نصیب میگردد. |
-
گواهان کِی بر میخیزند؟ آن وقتی که ستمگران را معذرت خواهیشان سودی نخواهد داد. یک آیهی دیگری هست در قرآن، «یَوم یَأتی بَعضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنفَعُ نَفسً ایمانُها لَم تَکُن آمَنَت مِن قَبلُ» که آن هم تعبیر شده به روزگار آمدن ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه، ممکن است این هم همان باشد.
|
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ (۵۳ مومن)
همانا به موسی هدایت و رهیافتگی بخشیدیم و برای بنیاسرائیل کتاب را بر جا نهادیم. |
-
بنیاسرائیل صاحب کتاب، صاحب مجموعهی معارف و مقررات الهی باقی ماندند و این نشان میدهد که اینها موفق شدند، و الا اگر کفار و طایفههای زمان بر بنیاسرائیل پیروز میشدند، اجازه نمیدادند که آنها بر طبق کتاب آسمانی خود عمل کنند؛ کتاب را از میان آنها ضایع میکردند.
|
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ (۵۵ مومن)
پس استقامت کن و صبر کن که بیگمان وعدهی خدا (بر پیروزی و نصرت) حق است.
و از خطای خود پوزش طلب (در صدد جبران خطاهای گذشته باش) و صبح و شام پروردگارت را ستایش و تسبیح گوی. |
-
به پیغمبر خاتم خطاب میکند، میفرماید که ... پس حالا تو هم صبر کن، استقامت کن، با انگیزههای انحطاطآفرین مقاومت کن... بیگمان وعدهی خدا حق است.
-
گناه پیغمبر، گناهِ بابِ پیغمبر است، از این قبیل گناههای ما نیست. پیغمبر معصوم است مسلّم. به نص آیات قرآنی و به حکم عقل، پیغمبر گناه نمیکند. این ذنب از نوع ذنبها و خطاهاییست که برای انسانِ در آن حد خطاست، گرچه اگر بنده و شما همان کار را بکنیم، هیچ خطا نیست. آن گناهان را میگوید، آن ذنبها را میگوید. «وَ استَغفِر لِذَنبِکَ» پوزش بخواه و طلب غفران کن و طلب جبران کن برای خطاهای کوچک گذشتهات.
-
این آیه خیلی روشن به ما میآموزد که پیغمبران فرجام کارشان نصرت خداست.
|
وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ (۱۱ انبیا)
و چه بسیار آبادیها و جامعههای ستمگر را در هم شکستیم. و پس از آنان، مردمی و گروههایی دیگر پدید آوردیم. |
-
از اول سوره [انبیا] خدای متعال مرتب دارد میگوید که انبیا پیروز خواهند شد، دشمنان انبیا سرکوب خواهند شد، ... همهی ماجراهایی که در این سوره نقل شده، به این صورت است که پیغمبر پیشرفت میکند، موفق میشود، پیروز میشود و ضد پیغمبر، ضد انقلاب نبی، ضد حرف نو پیغمبر، یعنی ارتجاع ضد نبوت، مغلوب میشود، منکوب میشود و شکست خورده میشود، و این سنت تاریخ است.
-
واقعاً سرود فتح پیامبران، سرود مهیجیست که نشان میدهد پیغمبران چگونه با کمکهای غیبی الهی که در بطن این عالم هست، و نه کمکهای غیبی به صورتی که مردم عامی دلشان میخواهد و دوست میدارند که یک دستی از غیب بیاید بکوبد توی سینهی دشمن، نه؛ کمکهای غیبی که در بطن خود این جهان نهفته است، برابری دارد با سرشت عالم و سرشت بشر و جهان، با این کمکهای غیبی، چقدر پیغمبران را پروردگار عالم موفق ساخته.
-
جامعهی ستمگر، نظام ستمگر، تمدن ستمگر، آن جامعهای که در ساختمانش ستم به کار رفته، طبقهبندی به وجود آمده، استثمار درست شده، بهرهکشی انسان از انسان درست شده؛ این قریهی ظالمه است، این جامعهی ظالمه است، که در بنیاد ستمگری به کار رفته، چقدر اینها را درهم شکستیم.
|
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا یَرْکُضُونَ (۱۲ انبیا)
ستمگران چون خشم و عذاب ما را احساس میکردند بی درنگ پای به گریز مینهادند. |
-
ستمگران همین که احساس کردند خشم و غضب ما را، آن ستمگران، یا از باب اینکه مثلاً فرض کنید عذاب آسمانی نازل شد، یا از باب اینکه دیدند مؤمنین به همراهی پیغمبرشان بر سر آنها تاختند و الآن است که شمشیر خشم خدا را بر سر آنها فرود بیاورند .... «اِذا هُم مِنها یَرکُضونَ» ناگهان از آن آبادیها، از آن تمدن، از آن جامعه پای به گریز نهادند، بنا کردند گریختن و فرار کردن.
|
لَا تَرْکُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَمَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ (۱۳ انبیا)
مگریزید! و به سوی تنعمگاههای خود بازگردید! و به سوی منازلتان! ممکن است مورد پرستش قرار بگیرید! |
-
برگردید به میان جامعه و شهری که در آن شهر آقایی و فخر میفروختید، کجا میگریزید؟ ... شاید بخواهند شماها را استیضاح کنند، شاید بخواهند از شما سوال کنند، کجا میروید؟... گفتند وای بر ما، وای بر ما که ظالم و ستمگر بودیم... همینگونه سخن میگفتند تا آنکه ما همهی آنها را طعمهی مرگ و نابودی ساختیم.
|
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فَاعِلِینَ (۱۷ انبیا)
اگر مى خواستیم بازیچهای بگیریم قطعا آن را از پیش خود اختیار میکردیم. |
-
[از این آیه به بعد] حقیقت زیربنای فکری این واقعیت تاریخی را بیان میکند. چرا اینجوری شده؟ چرا باید ستمگران نابود بشوند و ستمکشان جای آنها را بگیرند؟ علت این است: « وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الاَرضَ وَ ما بَینَهُما لاعِبینَ» ما آسمان را و زمین را و آنچه در میانهی آنهاست، به بیهوده نیافریدیم.
-
اگر میخواستیم کار بیهودهای انجام دهیم، البته انجام میدادیم؛ از پیش خود این کار را میکردیم، اما هرگز نمیکنیم. پروردگار عالم کار بیهوده نمیکند، بر طبق باطل عمل نمیکند، به پوچی عمل نمیکند. یعنی چه؟ یعنی این آسمان و زمین را و آنچه در میان آنهاست، اگر آفریدیم، بر طبق یک منظوری آفریدیم آن راهی که آسمان و زمین و موجوداتش را به آن سر منزل و مقصود و هدفی که برای آن آفریده شدهاند میرساند، آن خطِ سیر، حق است، هر وسیلهای که انسانها را به آن سرمنزل برساند، آن وسیله حق است.
|
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ (۱۸ انبیا)
بلکه حق را بر باطل فرو مىافکنیم پس آن را در هم مىشکند و به ناگاه آن نابود میگردد واى بر شما از آنچه وصف مىکنید. |
-
این راه حق، این طریقهی صحیح، این طریقهی فطری و سرشتی انسان و جهان، این بالاخره بر باطل پیروز خواهد شد. بلکه پیروز میگردانیم حق را بر باطل.
-
پروردگار عالم مالک آسمان است، مالک زمین است، حاکم بر تمام اقطار عالم وجود اوست، پس در زندگی انسانها هم او باید حکم فرمایی کند. در نظام زندگی بشر هم او باید قانون بدهد، او باید اداره کند، او باید تدبیر کند؛ پس کسانی که در مقابل انبیا ادعای حکومت و قدرت و سلطه میکردند، بر باطل بودند و محکوم به نابودیاند.
|