1399/03/01
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن | خلاصه جلسه بیست و هشتم: در پیرامون ولایت(۳)
هجرت؛ راه مسلمان زیستن
حضرت آیتالله خامنهای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» داشتهاند و طی آن به «تبیین پایههای تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداختهاند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفتهاند: «این جلسات، پایههای فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانیها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. جلسات مبحث «توحید» نیز در شش گزیده بیانات و مبحث «نبوت» در نُه گزیده بیانات در ماه رمضان امسال منتشر شد. اکنون و در آخرین بخش از مباحث کتاب جلسات مبحث «ولایت» در شش گزیده بیانات منتشر میگردد.
حضرت آیتالله خامنهای پس در آخرین جلسه از جلسات سی روزه ماه مبارک رمضان سال ۵۳ موضوع هجرت در مسئله ولایت را مطرح میکنند.
ایشان با مرور بحثهای جلسات قبل ناظر بر نیاز جامعه به ولایت الله و دوری از ولایت طاغوت، تلاش برای خروج از بند ولایت طاغوت را یک تعهد الهی دانستند و در ادامه به سراغ علل این تعهد الهی رفتند.
امام جماعت وقت مسجد امام حسن مجتبی
علیهالسلام عدم پیشرفت جامعه در ولایت طاغوت را طرح کرده و پیشرفت علمی دوران خلفا را بیثمر برای انسانیت و جامعه اسلامی دانستند و با نام آوردن از افرادی همچون یحیی بن زیاد و معلی بن خنیس که ضد ولایت طاغوت در آن زمان بودند، بحث مسلمان زیستن در ولایت طاغوت را بیان کردند و راه این مسلمان زیستن را هجرت مانند صدر اسلام دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای طرح جامعه اسلامی زمان حکومت پیامبر و حرکت شیعیان در زمان خلفا را در جهت ضد نظام طاغوتی دانسته و افزودند: «شیعه به ظاهر در نظام طاغوتی زندگی میکرد، اما در باطن درست در جهت ضد نظام طاغوتی حرکت میکرد. مثل آن گروه بسیار اندکی که با حسین بن علی
صلوات الله علیه بودند در کربلا. اینها درست این سیل را شکافته بودند و آمده بودند در خلاف مسیری که سیل آنها را هدایت میکرد». سپس مردم در ولایت طاغوت را اهل عذاب معرفی کردند و تودهی بیاختیار جامعه در آن شرایط را با عبارت قرآنی مستضعفین خطاب کردند و بر حسب آیات بهانههای آنان را غیرقابل قبول و هجرت را راه نجات آنان عنوان کردند. و در پایان نیز به خواست اسلام از افراد تحت عنوان حرکت در راه خدا به حد استطاعت اشاره کردند.
جلسه ششم: در پیرامون ولایت(۳)(هجرت)
هجرت؛ راه مسلمان زیستن
|
آیات این جلسه |
آیهی ۲۹ سورهی مبارکهی ابراهیم
آیات ۹۷ تا ۱۰۰ سورهی مبارکهی نساء
|
واژگان کلیدی |
هجرت |
مستضعفین |
مسلمان زیستن |
نظام طاغوتی |
شیعه |
آیه |
نکات کلیدی |
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (٢٩سورهی ابراهیم)
[(سرای نیستی و نابودی، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد میشوند؛ و بد قرارگاهی است!] (٢٩سورهی ابراهیم) |
-
این نعمتی که کفران کردند، چه بوده؟ همه چیزی میتواند باشد. نعمت قدرت، که مظهر قدرت پروردگار است، قدرتهای دنیوی، نعمت سررشته داری و ادارهی امور هزاران انسان، نعمت در دست داشتن استعدادها و اندیشهها و نیروها و انرژیهای فراوان از انسانها، اینها همهاش نعمت است، این سرمایههاییست که میتوانست برای انسانیت منشأ خیر باشد. انسانهایی که در اختیار آن مردمی که در این آیه مورد اشاره هستند، قرار گرفتهاند، میتوانستند این انسانها، انسانهای بزرگی باشند، میتوانستند بندگان زبدهی خدا باشند، میتوانستند به عالیترین مدارج کمال برسند؛ اینها این نعمتها را کفران کردند، در راهی که باید، به کار نینداختند.
-
این آیه را موسی بن جعفر صلوات الله علیه برای هارون خواندند، به هارون فهماندند که تو همان کسی هستی که قومت را و خودت را به بدترین منزلگاه و هلاکتبارترینِ جایگاهها خواهی افکند. برای هارون صریحاً این معنا را خواندند. سؤال کرد مگر ما کافریم؟ منظورش این بود که یعنی ما معتقد به خدا و به پیغمبر و به دین نیستیم؟ امام علیه السلام در جوابش این آیه را خواندند تا بفهمانند به او که کافر فقط آن کسی نیست که راست و صاف و صریح میگوید نه خیر خدا نیست، نه خیر قرآن دروغ است یا پیغمبر مثلاً افسانه است، این یک جور کافر است و این بهترین نوع کافر است که صریحاً حرف خودش را میزند و آدم او را میشناسد و موضعگیری خودش را با او درست تنظیم میکند.
|
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا (٩٧سوره نساء)
کسانی که فرشتگان جانشان را میگیرند (و مرگشان فرا میرسد) در حالیکه به خویشتن ستم کردهاند. به آنها میگویند: در چه وضعی زندگی میکردید؟ جواب میدهند: ما در زمین تو سری خور و ضعیف نگاه داشته شده بودیم. میگویند: آیا زمین خدا وسعت نداشت تا در آن هجرت کنید!؟ این چنین مردمی (که تن به ذلت میدهند و حاضر نیستند حرکت و هجرت کنند) در دوزخ جای دارند و آن بد جایگاهی است.
(٩٧سوره نساء) |
-
آن مردمی که بر جان خود، برآیندهی خود، بر همه چیز خود ستم کردند و حالا دارند میمیرند، فرشتههای خدا، مأمورین پروردگار دارند اینها را قبض روح میکنند.
-
آدم چنین خیال میکند که فرشتهی آسمان وقتی میبیند این آدم این قدر وضعش خراب است؛ مثل آن آدمی که آمده، آن طبیبی، یا آن جراحی که آمده، مثلاً یک بیماری را جراحی کند، میبیند خیلی اوضاعش خراب است، خیلی وضع این بیمار تأسفآور و یأسآور است، میگوید: مگر تو کجا زندگی میکردی؟ چرا اینجوریست وضعت؟ شما کجا بودید که این قدر به خودتان ظلم کردید، دارید از دنیا میروید، ظالم بر نفس دارید از دنیا میروید؟
-
ما جزوِ تودهی بیاختیار بودیم. مستضعفین آن گروهی هستند در جامعه که اختیار جامعه دست آنها نیست؛ اینها مستضعفند. در خط مشی جامعه و در رفتنش، در حرکتش، در سکوتش، در جهت گیریاش، در فعالیتش هیچ اختیاری ندارند. همانطور که دیروز گفتم، میرود آنجا که خاطر خواهِ کِشندگان ریسمان است. همینطور میروند بیچارهها، از خودشان اختیاری ندارند که به کجا بروند و چه بکنند.
-
همهی دنیا خلاصه شده بود در همان جامعهای که شما در آن جامعه، مستضعفانه زندگی میکردید؟! سرزمین خدا گسترده نبود تا شما از این زندان خارج بشوید، بروید به یک نقطه آزادی؟ به یک نقطهای که مستضعف در آن نقطه نباشید، در دنیا چنین جایی نبود؟ «اَلَم تَکُن اَرضُ اللهِ واسِعَةً» آیا نبود زمین خدا گسترده و وسیع؟ «فَتُهاجِرُوا فیها» تا در زمین خدا هجرت کنید، و جای دیگر بروید؟ دیگر جواب ندارند بدهند، چه بگویند بیچارهها، معروف است که حرف حساب، جواب ندارد.
|
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا (٩٨سوره نساء)
جز مردان و زنان و کودکان ناتوان، که هیچ توان چارهاندیشی ندارند و راه به جایی نمیبرند.(٩٨سوره نساء) |
-
البته یک استثنا دارد، همه نمیتوانند هجرت کنند، همه نمیتوانند خودشان را از آن بند نظام جاهلی نجات بدهند؛ یک عدهای ناتوانند، یک عدهای پیرند، یک عدهای کودکند، یک عدهای زنانی هستند که امکان این کار برایشان نیست. لذا این مستثنی میشوند.
|
وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (١٠٠سوره نساء)
و هرکس در راه خدا هجرت کند، در زمین راههای باز فراوان و محیطهای آزادی خواهد یافت. و هرکس از خانهاش بیرون رود تا بسوی خدا و پیغمبرش هجرت نماید، و در این راه مرگش فرا رسد، اجر و پاداش وی بر خداست و خدا آمرزنده و مهربان است.(١٠٠سوره نساء)
|
-
میبینید عجب پروازی میشود کرد در دنیا؛ عجب به کام دل، پر و بالی میتوان زد در جامعهی اسلامی، تا حالا پر و بال ما و پرواز ما، وقتی که خیلی اوج میگرفتیم، تا سقف قفس بود. عجب آفاقیست، عجب پهناور! در مکه، بیچاره نمازش را به زور میخواند، اگر خیلی حِدّت میکرد، در مسجد الحرام دو رکعت نماز میخواند، بعد هم مفصل کتک نوشِ جان میکرد. دیگر نهایت مسلمانی این بود، نه بیشتر از این. بعد که هجرت کرد، آمد به سرزمین آزاد، به هوای آزاد، به جامعهی اسلامی، به تحت ولایت رسول الله؛ دید عجب جاییست اینجا، اینجا یَتَسابِقونَ اِلَی الخَیرات است، اینجا با آیهی قرآن و تقوا و عبادت، مرتبهی افراد، مشخص و معلوم میشود. هر که بیشتر برای خدا حرکت بکند، عبادت بکند، تلاش بکند، جهاد بکند، انفاق بکند، او عزیزتر است در این جامعه. دیروز اگر میفهمیدند یک درهم در راه خدا و مکه داده، سیخ داغش میکردند و زیر شکنجه آتشش میزدند؛ وقتی که بیایی در راه خدا مهاجرت کنی به سوی مدینة الرسول؛ ای مسلمان صدر اسلام، آن وقت میبینی که چه جولانگاهیست، چه جای پروازیست، چطور انسان میتواند به کام دل، پر و بال بزند.
|
بخشی از بیانات آیتالله خامنهای در روز سهشنبه ۵۳/۰۷/۲۴ در مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد:
هجرت از دارالکفر، از ولایت غیر خدا، از ولایت شیطان و طاغوت به کجا ؟ به دارالهجرة، دار الایمان، تحت ولایتِ الله، تحت ولایت امام؛ تحت ولایت پیغمبر و ولی الهی باید هجرت کرد، این هجرت است. حالا اگر به فکر ایجاد دارالهجرة افتاد؟ خود پیغمبر هم جزوِ مهاجرین بود دیگر، مگر نبود؟ پیغمبر هم هجرت کرد؛ اما قبل از آنی که پیغمبر هجرت بکند، دارالهجرهای تقریباً وجود نداشت، پیغمبر با هجرت خود، دارالهجرة را ایجاد کرد.
گاهی لازم میشود که گروهی از انسانها با هجرت خود، نقطهی شروع هجرت را آغاز کنند، جامعهی الهی و اسلامی را بنیانگذاری کنند، به وجود بیاورند، دارالهجرة ایجاد کنند، آن وقت مؤمنین به آنجا هجرت کنند.