متأسفانه نه در حوزههای علمیهی ما قرآن در بورس است، نه در دانشگاههای ما. نمیدانم آیا الآن درس تفسیر 2 درصد از درسهای حوزه را هم تشکیل میدهد یا نه؟ / ای کاش خود رهبر معظم انقلاب فشار کاریشان کم میشد؛ خود ایشان در مدت رهبریشان یک دوره تفسیر میگفتند.
هدف اصلی ما همان زندگی با قرآن است. این برنامهها ابزار و راهی است تا ما به همان زندگی با قرآن برسیم. یعنی تلاوت، قرائت، مرور، تکرار، حفظ و بحثهای مفهومی، آنقدر با پوست و گوشت مردم عجین بشود که اثر بگذارد در زندگیشان و زندگیها را قرآنی کند.
تلاوت قرآن و برنامههای قرآنی باعث ایجاد انس و رشد انگیزهی مردم برای گرایش به قرآن میشود. این موضوع هم برگرفته از فرمایشات خود رهبر انقلاب است که تلاوت قرآن را مانند دروازهی بسیار زیبای یک باغ و یا کاشی یک معماری زیبا تشبیه فرمودند.
بعد هم فرمودند: "آقای فاطمی! این آقای رجائی خودش هم قاری قرآن است ها!" بلافاصله هم به آقای رجائی گفتند که مسئلهی قرآن را توی مدارس جدی بگیرید. آقای رجایی گفت بله ما هم خودمان اصرار داریم...
جلسات قرآنی آیتالله خامنهای در مشهد از سرچشمههای این جریان بود که به تدریج توانسته بود جمعیت قابل توجهی از جوانان، دانشجویان و حتی استادان دانشگاه و دکترها و مهندسان را به سوی جلسات قرائت و تفسیر قرآن بکشاند.
در سنین کودکی و نوجوانی ذهنها آمادهتر است. در یکی از احادیث، معصوم میفرماید آن چیزی که انسان در کودکی فرامیگیرد، مثل حکاکی روی سنگ است و خیلی سختتر فراموش میشود.
اگر مردم با آیات الهی آشنا باشند، خودشان درگیر این ماجراها میشوند. نمیگوییم که همه نماز شب بخوانند، اما میشود هر کسی در حیطهی کار خودش خط قرمزها را رعایت کند.
بعد از مسابقات عربستان خدمت حضرت آقا رسیده بودیم. ایشان برای تشویق به من گفتند: «حالا وقت آن است که کل قرآن را مثل آقای پرهیزگار حفظ کنید؛ چون قاری بینالمللی هستید.» بعد از مدتی موفق به حفظ کل قرآن شدم و ایشان هم من را مورد تشویق قرار دادند.
قاری باید بتواند برداشتهای گوناگون از آیات را با قرائت خودش القا کند. رهبر انقلاب در یکی از سخنانشان چیزی به این مضمون فرمودند که: «من گاهی از برخی تلاوتهای استاد مصطفی اسماعیل معانی جدیدی را مییافتم.»
به نظر من ایران یکی از کشورهای بسیار مهم و فعال در راستای نشر وحدت اسلامی ازطریق قرائت و حفظ قرآن محسوب میشود. زیرا قرآن، قانون امت اسلامی است و خداوند همیشه از ما میخواهد که جزء سربازان قرآن باشیم.
تدبّر منافاتی با تفسیر ندارد، اما چیز مستقلی است برای خودش. رابطهی این دو با هم لزوماً علّی و معلولی نیست، رابطهی دوسویه است. گاهی اطلاعات تفسیری کمک میکند به عمیق شدن تدبر، و عمل تدبر کمک میکند تا از مفاهیمی پردهبرداری شود که واژهها از بیان آن قاصرند.