گفتوگو با امیر آقایی حافظ کل قرآن کریم*
محمدحسین وزارتی
چکیده گفتوگو را اینجا ببینید
- رهبر انقلاب عبارتی دارند در مورد حفظ قرآن به این مضمون که هر کس توفیق حفظ قرآن را داشته باشد، به خیر کثیر میرسد. در کنار قرائت، تفسیر و تدبر و... اهمیت حفظ قرآن به نظر شما چیست که خیر کثیر نام گرفته است؟
- کسانی که در زمینهی حفظ قرآن قدم برمیدارند، به جهاتی هم با ظاهر قرآن انس میگیرند و هم در راه معانی و مفاهیم قرآن گام برمیدارند. آنها در این دو زمینه برنامهریزی میکنند و در رابطه با عمل به قرآن سعی میکنند نسبت به خیلی از اقشار جامعه پیشرو باشند، به خاطر این که اسم حافظ قرآن رویشان است.
من فکر میکنم قاریانی که قرآن را حفظ میکنند، در اصل در تمامی عرصههای قرآن گام برمیدارند. هم به نوعی مفاهیم را میدانند و میتوانند یک مفسر کوچک قرآن باشند و هم یک قاری قرآن خوب. قاری برجسته باید محفوظاتش را مرور کند- صوت و لحن و ...- حالا اگر حافظ قرآن هم باشد، جامعیت بیشتری نسبت به این قضیه پیدا میکند. حفظ قرآن نسبت به بقیهی رشتههای قرآنی اعم است. یعنی تا اندازهای شامل تفسیر و قرائت هم هست. این برداشت با آن تعبیری که گفتید، همخوانی دارد که «خیر کثیر» است. خیر کثیر یعنی جامعیتی که در حفظ قرآن جمع شده است. اگر کسی یک حافظ واقعی باشد، یعنی هم در مفاهیم، هم در قرائت و هم در حفظ کار کرده باشد، به این جامعیت خواهد رسید.
- اگر چشماندازمان را در زمینهی کار قرانی در کشور، فراگیر شدن انس، تدبر و عمل به قرآن در جامعه در نظر بگیریم، جایگاه حفظ قرآن در رسیدن به این چشمانداز چیست؟
- از طریق حفظ قرآن شاید تا حدود زیادی بتوانیم به این مهم دست پیدا کنیم. قرائت قرآن احتیاج به صدای خوب دارد که هر کسی به این وادی نمیتواند وارد بشود. در رابطه با مفاهیم و تفسیر قرآن هم شاید شخص باید از یک حد نساب علمی برخوردار باشد و حتی برای شروع کار باید مثلاً دوران دبیرستانش را تمام کرده باشد و در زمینههای روخوانی و روانخوانی و مسائل اولیه قرآن مشکلی نداشته باشد تا بتواند سراغ تفسیر برود. ولی دربارهی حفظ قرآن اینجوری نیست. شاید راحتترین راهی که بشود با قرآن آشنا شد و در این وادی پا گذاشت، حفظ قرآن است. بچههایی که مقید هستند سورههای کوچک قرآن را یاد بگیرند و آنها را زمزمه کنند، در مراحل بعدی و در نوجوانی و جوانی از سایر رشتهها و برنامههای قرآنی هم بیشتر استقبال میکنند.
حفظ قرآن کمک میکند تا نسلی پرورش یابد که محقق کنندهی آن چشمانداز خواهند بود؛ دستکم این راه را آسانتر و هموارتر میکنند. کار در این زمینه برای اقشار مختلف جامعه و حتی بیسوادان هم ممکن است و این امکان وجود دارد که آیات قرآن را از طریق نوار حفظ کنند. حفظ هم میتواند ترتیبی باشد یا موضوعی.
- شما فضای قرآنی جامعه را در رابطه با این چشمانداز به چه شکلی میبینید؟
- با این که انقلاب در سال پنجاه و هفت به وقوع پیوست، به نظرم میآید که از سال شصت و هشت، شصت و نه یعنی بعد از اتمام جنگ ما بیشتر شاهد حفظ قرآن و کارها و موج قرآنی در کشور بودیم. مردم به طرف رشتههای مختلف قرآنی گرایش پیدا کردند و از آن به بعد با تشکیل و تلاش نهادهای مختلف مانند مهد قرآن و جامعةالقرآن و دیگر مؤسسات قرآنی، موج گستردهای ایجاد شد و تا به الان هم ادامه دارد. مطمئناً آن حدی که آرمان جمهوری اسلامی ایران است، هنوز به وقوع نپیوسته، ولی نسبت به گذشته به نظر من خیلی اوضاع بهتر شده و جا دارد که با امید خدا و با برنامهریزی اگر نواقصی هم در گذشته بوده، برطرف شود و ان شاءالله دامنهی این موج هرچه بیشتر گردد.
- اشاره کردید به آموزش و حفظ قرآن برای کودکان. چه ویژگی در کودکان وجود دارد که میتواند این امر را میسرتر کند؟ چه ثمراتی برای کودک دارد؟
- از دو جهت میشود به این قضیهای پرداخت؛ یکی این که در سنین کودکی و نوجوانی ذهنها آمادهتر است. در یکی از احادیث، معصوم میفرماید آن چیزی که انسان در کودکی فرامیگیرد، مثل حکاکی روی سنگ است و خیلی سختتر فراموش میشود. اگر در کودکی حفظ قرآن انجام بشود، در نگهداری محفوظات و مأنوس بودن با قرآن در سالهای آتی بسیار مؤثر خواهد بود.
دوم این که کودکان و نوجوانان به فطرت انسانی خیلی نزدیکترند. بچهها پاکند و مسائلی را که بوی الهی و قرآنی دارد، راحتتر قبول میکنند؛ بهتر و راحتتر به این سمت و سو میآیند. اگر برنامهریزی صحیحی بشود برای سوق دادن اینها به سمت قرآن، من فکر میکنم خیلی راحتتر میپذیرند. کودکان و نوجوانان اگر رویشان سرمایهگذاری بشود، به مرور و زمانی که بزرگتر میشوند، با قرآن مأنوستر خواهند بود. آنها مردان و آیندهسازان مملکت خودشان هستند؛ خانواده تشکیل میدهند و چون خودشان قرآنی هستند، فرزندان و خانواده و جامعهشان را هم قرآنی میکنند.
- به عنوان یک حافظ قرآن، چه روشها و مصداقهایی را توصیه میکنید برای حفظ؟ پدر و مادر اگر بخواهند دختر یا پسرشان را در خردسالی به سوی حفظ قرآن سوق بدهند، از چه روشهایی میتوانند استفاده کنند تا هم اثر تربیتی بهتری داشته باشد و هم برای کودک جذاب باشد؟
- من میخواهم این مسأله را در سطحی کلانتر مطرح کنم که علاوه بر خانوادهها در تمام جامعه هم مصداق دارد. با توجه به آیات مختلف قرآن که پیامبر را هم «نذیر» هم معرفی کرده و هم «بشیر»، ما از ابزارهایی برای تربیت برخورداریم. ما برای سوق دادن جامعه و خانواده به طرف قرآن هم باید از انذار استفاده بکنیم و هم از بشارت. مثلاً در ادارات و شرکتهای دولتی و جاهایی که دست دولت است، اگر کسی بخواهد استخدام بشود، باید فرد قرآن خواندن را بلد باشد. یا یک سربازی اگر بخواهد ترخیص بشود و برگهی پایان خدمتش را بگیرد، حتماً باید روخوانی قرآن را بلد باشد.
- با این روشها خیلی فرمایشی نمیشود این قضیه؟
- هیچ مشکلی پیدا نمیشود. اینها ابزارهاییست که دست ما هست. ما ترغیب میکنیم یک سری افراد را برای این که امتیازی به دست بیاورند و در یک مسیری قرار بگیرند؛ آن مسیر هم مسیر درستی است و اشتباه نیست. کار شاقی هم نمیخواهند بکنند. مثلاً در محل خدمت سربازی میتوانند اعلام بکنند اگر کسی بخواهد پایان خدمت بگیرد، باید سورهی حمد و سورهی توحید را درست بخواند؛ چهارتا از سورههای آخر قرآن را به انتخاب خودش درست بخواند یا درست حفظ باشد.
اگر یک کارمند بخواهد یک گروه یا یک پایه بگیرد یا تشویق بشود و سنواتش برود بالا و حقوقش بیشتر شود، میتوانیم بگوییم شما که میخواهی از این مقطع بگذری، فقط روخوانی قرآن را تکمیل کن. یا مثلاً سورهی ملک یا سورهی یاسین را خوب و درست باید بتوانی بخوانی. این چیز شاقی نیست. کسی با این چیزها از قرآن زده نمیشود. روخوانی قرآن و بعد تا اندازهای حفظ برخی از سورهها را میتوان اینطور جا انداخت.
گروهی از افراد هم البته از دست ما خارج هستند، مثلاً کار آزاد دارند یا خانهدار هستند. میتوان در این موارد هم از عامل تشویق و بشارت بیشتر استفاده نمود و با مسابقه و جایزه و امثال آن، کار را پیش برد. در خانواده هم همینطور است. اگر پدر و مادر بخواهند بچههاشان را در سمت و سوی قرآنی بیندازند، گاهی میتوانند از طریق جایزه و تشویق و مسافرت و مانند آن عمل کنند، گاهی هم میتوانند از ابزار اعمال برخی محدودیتهای مقطعی استفاده کنند. مثلاً به فرزند بگویند فلان کار را برای شما نمیکنیم، مگر این که این سوره را حفظ کنی.
- نهادهای قرآنی چه نقشی در گسترش فرهنگ قرآنی دارند؟ بالاخره فرزندان ما با این شیوهها نیز میتوانند تحت تربیت قرآنی قرار بگیرند. نهادهای قرآنی با چه روشها و شیوههایی کار میکنند؟
- اگر یک نهاد قرآنی بخواهد کاری را انجام بدهد، به نظر میرسد که راهی جز تشویق ندارد. جامعهی ما این طور نیست که صد در صد قرآنی باشند؛ متأسفانه آنقدر عوامل و ابزار طرفهای دیگر فراوان است و جذابیت دارد که در ظاهر خیلی سخت میتوان افراد را به این طرف کشاند.
کارهایی مانند این بالاخره سختیهایی دارند. اگر کسی بخواهد قرآن را حفظ بکند یا یاد بگیرد، باید وقت بگذارد. فرق میکند با کسی که دنبال اینها نمیرود و مثلاً مینشیند پای ماهواره. کسانی را که میخواهیم به این سمت و سو هدایت کنیم، باید عزمشان را جزم کرده باشند و باید برایشان مایه بگذاریم.
خداوند در سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: «هو الّذی یُصَلّی عَلَیْکُم وَ مَلائکَتهُ لِیُخْرِجَکُم من الظّلُماتِ الی النّورِ» برای این که شما را از ظلمتها در بیاورد و به طرف نور رهنمون بکند، خودش و ملائکهاش درود میفرستند بر شما. یعنی چی؟ یعنی تشویقتان میکنند و زیر پر و بالتان را میگیرند تا بیایید به این طرف. واقعاً هدایت کردن جامعه و مردم از یک سمت به جهت دیگر کار سختی است. خداوند در آیهی 103 سورهی یوسف میفرماید: «و ما أکثر الناس و لو حرصتَ بمؤمنین»؛ ای پیامبر این قدر خودت را اذیت نکن، اکثریت مردم هر چقدر هم حرص بزنی ایمان نمیآورند. ولی به هر حال این دلیل بر این نمیشود که ما کار نکنیم. کار هم کار مشکلی است.
- آن هم انذار نمیشود؛ به نوعی تشویق است.
- بله؛ ظاهرش اینطور است. در الفاظ که بحثی نداریم. تمام اینها به سوی سعادت است. به هر وسیلهی صحیحی که آدم دیگران را به این سمت و سو هدایت کند، در نهایت به نفعشان است و برایشان تشویق است. به نظر میرسد که نهادهای قرآنی باید تشویق را در صدر کارها و برنامههاشان قرار دهند.
دوم این که نهادهای دیگر را رقیب خود ندانند و پراکندهکاری نکنند. هدف همهی فعالان این عرصه یکی است و نباید اختلاف بیافتد بین ایشان. مثلاً یک نهاد قرآنی که بهتر کار میکند و بیشتر جذب میکند، نباید نسبت به آن حسادت ورزید و زیر پایش را خالی کرد؛ بلکه باید تشویقش کرد. باید دیگران را در تجربههامان سهیم کنیم و آموختههامان را در اختیار همه بگذاریم تا جامعه به آن رشدی که باید، برسد.
- حافظ قران باید همیشه قرآن ملکهی ذهنش باشد و این موجب انس حافظ با قرآن میشود. میتوانید آن لذتی را که خودتان به عنوان حافظ از انس با قرآن در زندگی چشیدهاید، بیان کنید؟
- این از چیزهایی است که واقعاً زبان از گفتنش قاصر است. مثل این میماند که شما به سفر حج مشرف شده باشید و وقتی برگشتید، بخواهید حال و هوای آنجا را با الفاظ بیان کنید؛ یا یک نفر گلی یا یک منظرهی خوشی را ببیند و بعد بخواهد آن را در قالب کلمات عنوان کند. تا انسان در آن فضا قرار نگیرد، نمیتواند حقیقتش را لمس و آن برکات را حس کند.
از برکات قرآن در زندگی شخصی من، یکی این است که همه چیزم را از همین قرآن به دست آوردم؛ همسرم، کارم، آبرو و تمکن مالی و اعتبارم، همه از برکت قرآن است. این را هم برای شعار عرض نمیکنم. میتوانم در زندگی خودم تک تک اینها را نشان دهم. با همین لقب حافظ قرآنی که یدک میکشیم، خیلی از برکات و خیرات نصیبمان شده، اما لذت انس با قرآن چیز دیگری است بالاتر از همهی اینها.
وقتی شما کلام خدا را مرتب زمزمه میکنید و هر روز هم مجبور هستید برای این که یادتان نرود، چند صفحهای را مرور کنید، همین لذت ناشی از تکرار سخن الهی، معنویتی در انسان ایجاد میکند که دستکم در لحظات و ساعات انس با این آیات، از مسائل دنیوی به دور است. این در اخلاق و رفتار فرد حافظ اثر میگذارد. خیلی از کشاکشهای زندگی یادش میرود و با توجه به آیات قرآن، از گرفتاریها رها میشود. قاری یا حافظ به خودش یادآوری میدهد تا به خدا نزدیکتر شود و رفتارش اسلامیتر و قرآنیتر شود.
- در تصمیمگیریهای زندگی یک شخصیت قرآنی، این مسأله چقدر تأثیر دارد؟ کسی که قرآن ملکهی ذهنش هست، چقدر میتواند از آن استفاده کند و راه صحیح را انتخاب کند؟
- البته برداشتها مختلف است، اما کسانی که با قرآن مأنوس هستند و آیات قرآن را زمزمه میکنند، به واسطهی همین آیهی «إنّ هذا القرآن یهدی بالّتی هی أقوم» بالاخره بهترین راه را نشانشان میدهند. ذهن که قرآنی شد، تا اندازهی زیادی گزارهها و راههای قرآنی را بیشتر و بهتر مییابد. صحیحترین راه هم همین هست.
- در رابطه با مدیریت حرکت قرآنی کشور و برای فرهنگ شدن این کار، چه نکاتی را قابل طرح میدانید؟
- راهکارها و شیوهها و برنامههای قرآنی باید در سطوح عالی مورد بحث و بررسی قرار بگیرند و هماهنگیهای لازم انجام شود. این کار میتواند در جلسات قرآنی، مانند جلساتی که در حضور رهبری برگزار میشود، انجام یابد و فقط قرائت قرآن نباشد؛ حرفها گفته بشود، مشکلات عنوان بشود و راهکارها بررسی گردد. خیلی از نظرات هست که عزیزان پیشکسوت ما گاه در گفتوگوهای شخصی عنوان میکنند، اما این نظرات را باید گردآوری و جمعبندی و بررسی کرد. نقایصی که در تبلیغ و ترویج قرآن در این مملکت وجود دارد، باید در برخی موارد به گوش مسؤولان امر برسد تا به نقاط اشتراک و راه حلهای مناسب برسیم.