اتقان کاری -
تعداد فیش :
43 ،
تعداد مقاله :
0
1401/02/06
1397/12/05
1394/04/20
1394/02/09
1394/01/01
1393/01/01
1392/02/07
1391/07/23
1391/04/07
1390/02/07
1389/06/16
1388/11/30
1388/02/09
1387/02/04
1386/04/20
1384/06/17
1384/02/18
1384/02/18
1384/02/14
1383/06/04
1383/02/28
1382/10/24
1378/02/15
1378/01/23
1377/02/09
1376/02/10
1375/03/29
1374/02/13
1374/01/01
1372/02/15
1371/07/16
1371/02/09
1370/12/01
1370/10/12
1370/10/12
1370/08/06
1369/12/14
1369/09/19
1369/07/04
1369/06/29
1369/04/04
1368/07/05
1368/04/05
یکی از وظایف مهمّ کارگران «اتقان کار» است. بنده این حدیث را مکرّر عرض کردهام ــ ظاهراً از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است یا یکی از ائمّه (علیهم السّلام) ــ که فرمودند: رَحِمَ اللهُ امرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛ رحمت خدا بر آن کسی که کاری را انجام بدهد، آن کار را متقن انجام بدهد، محکم انجام بدهد. یکی از کارهای کارگر این است: اتقان کار. یکی تأمین «زیبایی کار» است؛ کار را زیبا از آب دربیاورند؛ این خیلی مهم است. یک مسئلهی مهم در کشور ما مسئلهی «بستهبندیها» است که بنده از سابق، مکرّر روی این تکیه میکنم.
وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکمکاری میکند؛ همهی اینها در کلمهی «حزم» وجود دارد؛ هم محکمکاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم میآید؛ مجموعهی اینها در کلمهی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکمکار نیست. از جملهی آرمانها رشد علمی است؛ از جملهی آرمانها کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و نیمهکاره کار انجام دادن است. از جملهی آرمانها، ایجاد دانشگاه اسلامی است؛ اینها آرمانها است.
کارگر درستکار نقش دارد. کارگری که سختیهای کار را تحمّل میکند - کار سخت است دیگر؛ کار جسمانی یکی از امور سخت در زندگی است - کارگری که عمر خود را، وقت خود را، نیروی خود را صرف میکند تا کار را تمیز از آب دربیاورد، دارد عبادت میکند؛ این حسنه است. من مکرّر در این دیدارهای با شما عزیزان، این روایت را از قول پیغمبر اکرم نقل کردهام که: رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۴) رحمت خدا بر آن آدمی که کاری را که انجام میدهد، محکمکاری میکند؛ چه در کار صنعتی، چه در کار کشاورزی، چه در مسائل گوناگون کارگری؛ وقتی کار متقن و محکمکاری شد، محصولْ تمیز از آب درمیآید، محکم از آب درمیآید. این هم نقش کارگر. این هم میشود عبادت.
آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند].
سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چهجوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادهی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینهی تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود. سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند. بعدی، مردم در همهی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّهای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید بهجای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کردهاید، هم کارگر ایرانی را وادار کردهاید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کنندهی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبهروز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش دادهاید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی بهعنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و بهعکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همهی مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است؛ بسیاری از زیادهرویها و ریختوپاشها در رفتار مردم، بهخاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را "بزرگترها" میدانند؛ اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد. بنابراین ترجیح تولید داخلی یکی از کارها است. من این بخش را جمع بندی کنم. من عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایههای اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند، هم مسئولین و مسئولین قوای سهگانه، هم آحاد مردم، هم کسانی که دارای مهارت کارند، هم کسانی که دارای سرمایهاند، هم صاحبنظران. البتّه آنچه که ما عرض کردیم، خلاصهای بود از آنچه باید گفت؛ بهعهدهی صاحبنظران است که تفصیلات اینها را عرض بکنند. من تأکید میکنم، اصرار میکنم، از همهی ملت ایران درخواست میکنم، بروید به سمت مصرف تولیدات داخلی؛ این کار کوچکی نیست، این کار کماهمیتی نیست؛ این یک کار بزرگ است. البته دستگاههای حکومتی و دولتی - دولتی به معنای عام - در این جهت وظیفهی مضاعف دارند. فلان وزارتخانه، فلان سازمان، فلان اداره وقتی میخواهد جنس داخلیِ خودش را تأمین کند، مطلقاً باید از جنس خارجی استفاده نکند؛ بروند سراغ تولیدات داخلی. البته از این طرف هم از تولید کنندهی داخلی - چه آن مدیر، چه آن کارگر، چه آن سرمایهگذار - خواسته میشود و اصرار میشود که کار را تمیز، درست و کامل ارائه دهند. هر دوی اینها اشارهی اسلام و دستور دین مقدس ما است. استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگی و شغلی کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است.
ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبهی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینهی سیاست، هم در زمینهی مسائل علمی، هم در زمینهی مسائل اجتماعی، هم در زمینهی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علیرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است. اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است. تمدن نوین اسلامی - آن چیزی که ما میخواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگی است؛ این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معنای پول در آوردن و پول خرج کردن نیست، که چگونه پول در بیاوریم، چگونه پول خرج کنیم؛ نه، همهی این عرصهی وسیعی که گفته شد، جزو عقل معاش است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما ابوابی وجود دارد به نام «کتابالعشرة»؛ آن کتابالعشرة دربارهی همین چیزهاست. در خود قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که ناظر به این چیزهاست. خب، میشود این بخش را به منزلهی بخش نرمافزاری تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهای سختافزاری به حساب آورد. اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، همهی پیشرفتهائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد؛ همچنان که میبینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، ناامیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بیهدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ بعد از آنکه علتها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این که چگونه میتوانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهدهی کیست؟ به عهدهی نخبگان - نخبگان فکری، نخبگان سیاسی - به عهدهی شما، به عهدهی جوانها. اگر در محیط اجتماعی ما گفتمانی به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیبها در این زمینه باشد، میتوان مطمئن بود با نشاطی که نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دارند، با استعدادی که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفتهای خوبی خواهیم کرد؛ آن وقت درخشندگی ملت ایران در دنیا و گسترش اندیشهی اسلامیِ ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران در دنیا آسانتر خواهد شد. باید آسیبشناسی کنید و بعد علاج کنید. نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانهها موظفند، تریبوندارها موظفند؛ مدیران بسیاری از دستگاهها، بخصوص دستگاههائی که با فرهنگ و تربیت و تعلیم سروکار دارند، موظفند؛ کسانی که برای دانشگاهها یا برای مدارس برنامهریزی آموزشی میکنند، در این زمینه موظفند؛ کسانی که سرفصلهای آموزشی را برای کتابهای درسی تعیین میکنند، موظفند. اینها همه یک وظیفهای است بر دوش همه. باید ما همگی به خودمان نهیب بزنیم. در این زمینه باید کار کنیم، حرکت کنیم. بنابراین باید آسیبشناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهائی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمامشده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعهی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربیها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبلاللّه هم باید دستهجمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگیمان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صلهی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینهی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفتوآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئلهی کوچکی هم نیست، مسئلهی اساسی است. آپارتماننشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعهی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همهی بخشهای زندگی، داخل در این مقولهی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئلهی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضیها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخیها پرخاشگریهای بیمورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بیصبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانونگریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکمکاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایدههای خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاههای اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرفگرائی رواج دارد؟ آیا مصرفگرائی افتخار است؟ مصرفگرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر میآوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشهی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعهی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگیاش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعیاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگیاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکیاش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زاد و ولد در جامعهی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زماندار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعهی ما در آیندهی نه چندان دوری، جامعهی پیر خواهد شد؛ این چهرهی جوانی که امروز جامعهی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانههای مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعهی ما نفوذ کرده است؟ تجملگرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و دهها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهائی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است از آن چیزهائی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت دربارهی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست. نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند. یک نکتهی دیگری که من در مورد ارتقاء قوهی قضائیه عرض میکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لیکن چون مهم است، تکرار میکنیم ـ مسئلهی اتقان احکام است. احکام دادگاهها بایستی مطلقا از سهلانگاری و سهلگیری به دور باشند. شما به عنوان یک قاضی محترم، حکمی که صادر میکنید، باید جوری باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهی و حقوقی قرار بگیرد، شما هیچ دغدغهای نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمی که صادر کردهاید. قاضی وقتی از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جوری باشد که همان وقتی که این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همهی کارشناسها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستی و ضعف در حکم، به کل بنای دستگاه قضائی ضربه وارد میکند. یک وقتی عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاههای بدوی در دادگاههای تجدیدنظر یا در دیوان عالی کشور، نشان دهندهی این است که یا احکام دادگاههای بدوی از لحاظ محتوائی نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلی نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم بر این معنا بایستی در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیری باشد که احکام، اتقان داشته باشند.
آنچه که من به جامعهی کارگری سفارش میکنم، اتقان و محکمکاری است. این حدیث را من مکرر خواندهام که فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه». پیغمبر میفرماید: کار را محکم باید انجام داد، درست باید انجام داد؛ رحمت خدا بر چنین کسی.
ما باید کاری کنیم که کالای ایرانی به عنوان یک کالای محکم، مطلوب، زیبا، همراه با سلیقه و بادوام در ذهن مصرف کنندهی ایرانی و غیر ایرانی باقی بماند. این باید همت مجموعهی کارآفرینی و کارگری و متصدیان این امر باشد. البته این کار، پیشنیازهائی دارد. ممکن است آموزش مهارتهای لازم، دورههای ایجاد مهارت لازم باشد - که اینها کار دستگاههای دولتی و امثال دولتی است - لیکن باید هدف این باشد. کارگر ایرانی آنجائی که ذوق خود را به کار میبرد، سلیقهی خود را به کار میبرد و سرپنجهی ماهر خود را به کار میبرد، کار جالب و تماشائی از آب در میآید. این کارهای هنریِ آمیختهای از هنر و کار که ایرانیها در گذشته داشتند، امروز هم وجود دارد؛ این معنا محسوس و مشهود است. آنجائی که ذوق و هنر ایرانی به میدان میآید - همین کارگری که دارد کار میکند، ابتکارش، ذوقش، هنرش، محکمکاریاش - کار میشود جالب و ماندگار. الان خوشبختانه در تولیدات کشور محصولات زیادی هست که از مشابهات خارجیاش بعضی بهتر است، بعضی بمراتب بهتر است؛ هم زیباتر، هم محکمتر، هم جالبتر؛ این را ما باید عمومیت بدهیم، در همهی مواد تولیدیمان؛ چه مواد مصرفیِ خوراکی، چه مسائل مربوط به پوشاک، چه مسائل زندگی، چه مسائل تزئینی. در همهی چیزهائی که تولید میشود، باید این را در نظر بگیریم؛ و میتوانیم. مجموعهی کارگری، طراحان، مهندسان، سرمایهگذاران، کارگران دستی، کارگران ماشینی میتوانند این کار را انجام دهند. ما باید همتمان را بر این قرار بدهیم؛ ایجاد محصول بادوام، زیبا و فاخر. این، یک کار کلان است. یک نکتهی اساسیای که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئلهی مرغوبیت تولید داخلی است؛ کیفیت تولید داخلی است؛ این خیلی مهم است. البته بخشی از این، ارتباط پیدا میکند به همان قضایای مالی و نمیدانم مقررات و غیرذلک، و پشتیبانیهای دولت؛ اما بخشی هم ارتباط پیدا میکند به عزم و ارادهی مسئولین، کارآفرین و کنندهی کار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آیندهنگری است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا کمپانیهائی هستند صد سال است اینها دارند کار میکنند، صد و پنجاه سال است دارند کار میکنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها کافی است که جنس را تو بازار رائج کند؛ به خاطر اینکه درست کار کردند، خوب کار کردند، مشتری مطمئن است به اینها. شما میگوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلی را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش میکنم؛ بنده که بارها گفتهام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرف ما، به خاطری که مثلًا ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد.
جمهوری اسلامی متکی به دلهای میلیونها انسان است. وقتی صدای واحدی از حنجرهی دهها میلیون انسان با قدرت ادا میشود، این سخن قابل محو شدن نیست؛ امواج این سخن در دنیا باقی میماند و ماندگار میشود. شوخی است؟ دهها میلیون انسان باهم فریاد نفرت از استکبار، نفرت از نظام سلطهی جهانی و پافشاری بر عزت ملی و ایمان اسلامی را سرمیدهند؛ آن هم نه یکبار، نه دو بار؛ سی سال است که مردم دارند این فریاد را سر میدهند؛ این از بین رفتنی نیست. فریاد هماهنگ این همه حنجره و این همه دل، ماندنی است؛ اینها جزو قوانین حتمی طبیعت و تاریخ است؛ مثل قانون جاذبه است، مثل قوانین دیگر طبیعی است؛ لذا تخلف ندارد. این صدا ماندگار است. شرط این است که ما هرکدامی کار خودمان را درست انجام دهیم. من بارها این حدیث را از قول پیغمبر اکرم به مخاطبان گفتهام: «رحم اللَّه امرأ عمل عملا فأتقنه»؛ رحمت خدا بر کسی که کار را انجام دهد و آن را محکم انجام دهد، درست انجام دهد، با اتقان انجام دهد. کار را باید با اتقان انجام داد.
اگر اهمیت کاری که انسان سرگرم آن هست برای انسان معلوم شود، دیگر مسامحه در کار نخواهد بود؛ دلسردی و نومیدی در میان نخواهد بود. وقتی فهمیدیم کاری که ما داریم انجام میدهیم، چقدر مهم است برای حیات جامعه و حیات کشور، آن وقت خودِ این، نیروئی در درون ما به وجود میآورد که بر همهی مزاحمهای بیرونی فائق میشود.
لذا توصیهی اول ما به همه این است که آن کاری را که محول به آنهاست، با شوق، با علاقه- به هر دلیل اجتماعی و فردی که به سمت آن کار کشیده شدهاند- قدر بدانند، ارج بنهند، اهمیت بدهند و کار را درست انجام بدهند. مکرر این گفتهی پیامبر عظیمالشّأن را عرض کردیم که فرمود: «رحم اللَّه إمرأً عمل عملًا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را به دست میگیرد و آن را متقن و درست و کامل انجام میدهد. این در مورد من، شما، یکایک افراد کارگر، معلم، پرستار و سایر مشاغل و حرفهها و مسئولیتها صادق است. کاری را که به عهده گرفتیم، آن را متقن و کامل انجام بدهیم. امروز در کشور ما خوشبختانه تحرک و تلاش کار، تلاش خوبی است. مجموعهی دستاندرکاران تولید، تلاش خوبی را انجام دادند و پیشرفت کردند؛ ولی ما هنوز در اوائل راهیم. ما باید خیلی جلو برویم، خیلی باید تلاش کنیم. هم وجدان کاری، محکمکاری و درستکاری در مجموعهی تولید- یعنی کارگر و مولد کار و تولیدکنندهی کار- لازم است، هم در مسئولین دولتی و مسئولین رسمی، رعایت و مراقبت و توجه لازم است که این حرکت، حرکت صحیح و متعادلی باشد و انجام بگیرد. و البته همان طور که در اول عرایضم عرض کردم، تقدس کار و تکریمِکنندهی کار باید در رأس برنامهها قرار بگیرد و همه این را بدانند. کارگر، محترم است. کارگر با دست خود، با مغز خود، با کار خود، با جسم و جان خود دارد کشور را به استقلال میرساند.
امروز مسئلهی اصلی کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزیز! انقلاب برای ما استقلال سیاسی را به بار آورد؛ این جرأت را به این ملت داد که در مقابل نظام غیر عادلانهی سلطه در دنیا بایستد. اما اگر این ملت بخواهد این استقلال سیاسی را، این عرضاندام فرهنگی را در مقابل سلطهگران عالم حفظ کند، باید پایههای اقتصادی خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است؛ و این وابسته است به تولید، به کار، به شکوفائی کار، به نوآوری در بخشهای مختلف کار. از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه گرفته، تا توی محیط کارگاهها، تا توی محیط مزرعه، در همه جا بایستی این نوآوری وجود داشته باشد. آن وقت است که دشمنان خونخوار و هتاک استقلال ملت ایران با ناکامی دهانهای خودشان را خواهند بست و کناری خواهند نشست. همان طور که گفتند، مشکلات جامعهی کارگری- مسئلهی بیمهشان، مسئلهی مسکنشان، مسئلهی ارتباطاتشان با کارفرما، وظائف کارفرما در مقابل آنها، وظائف آنها در مقابل محیط کار- بایستی به طور دائم دنبال شود و اهمیت وجدان کار و اتقان کار بایستی مورد تأکید قرار بگیرد. این راه، راه روشنی است؛ این هدف، هدف مشخصی است؛ این ملت هم ملت اهل کار و اهل تلاشی است. یکی از نعم الهی بر ما، بحمد اللَّه شورای نگهبان است؛ این نعمت را باید قدر بدانیم و حفظ کنیم. حفظ آن فقط به این نیست که در لفظ و در ظاهر و اینها احترام آن را نگه داریم؛ حفظ آن به این هم هست که هرچه میتوانیم، در شورای نگهبان ساخت و پرداخت و محصول کار را با اتقان بیشتری همراه کنیم، که این به عهدهی شما دوستان، برادران و خواهران محترم است.
در بیان معارف الهی، معارف اهل بیت، حدیثی که نقل میکنیم، داستانی که نقل میکنیم، نسبتی که به امام میدهیم، معرفتی که میخواهیم پایبند آن باشیم؛ در همهی اینها ما باید اتقان را رعایت کنیم. علمای ما اینهمه در فقه سر یک مسألهی جزئیِ کوچکِ کم اهمیت به وثاقت فلان راوی تکیه میکنند، اهمیت میدهند، بحث میکنند، رد و قبول میکنند، این راوی مورد قبول است یا نیست؛ برای اینکه بالاخره سند روایت را تنقیح کنند و دربیاورند؛ بگویند این سند، سند درستی است؛ که اگر سند درستی بود، به این روایت بشود اعتماد کرد؛ تا اگر اعتماد کردیم، یک حکم فرعیِ درجهی سه در باب طهارت یا در باب بقیهی احکام عبادی به دست بیاید. آنجا ما اینهمه اهمیت میدهیم؛ چطور در باب معارف و در باب دلبستگیهای فکری و عاطفی، به هر حدیثی، به هر روایتی، به هر حرفی و به هر گفتهیی اعتماد کنیم؟ این، قابل قبول نیست.
اتقان در نقل، اتقان در بیان و اتقان در مستنداتِ آنچه میخواهیم به عنوان خوراک فکری به مردم بدهیم، لازم است؛ این یک شرط اساسی است؛ برای این باید فکری کرد؛ کار آسانی هم نیست؛ عرض کردم این کار بسیار مشکل است؛ با یک نشست و برخاست و تذکر و تشکیل یک نهاد درست نمیشود؛ یک همت و ارادهی جدی از نخبگان روحانی و فضلای روحانی میخواهد که بر این موضوع اصرار بورزند، پایبند باشند و دنبال کنند و از آنچه در مقابل به انسان برمیگردد، باک نکنند. اگر تلاش کردیم، به نتیجه خواهیم رسید؛ این وعدهی لایتخلف الهی است. اگر تلاش نکنیم، اگر کوتاهی کنیم، اگر خطوط معنوی و اخلاقی را در پیشرفت مادی به دست فراموشی بسپاریم، البته رحمت الهی از ما سلب خواهد شد. ما باید رحمت الهی را برای خود جلب کنیم.شما برادران و خواهران عزیز که اکثراً در شهرک مس سرچشمه زندگی میکنید و بعضی هم شاید از خارج این شهرک تشریف آوردهاید، مخاطب این پیام و بیان الهی هستید که «رحم اللّه امرأ اعمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا شامل حال کسانی است که کاری را انجام میدهند و آن را با اتقان، درست و کامل به سامان میرسانند؛ نیمهکاره رها نمیکنند و سهلانگاری در آن به خرج نمیدهند. همهی ما در هر بخشی که مشغول کار هستیم، مخاطب این خطاب هستیم. دولتمردان، مسئولان کشور، مدیران عالیرتبه و اقشار مختلف در هر بخشی از بخشها- که یک گوشهی آن، بخش صنعت یا معدن است- در صورتی که کار را با جدیت دنبال کنند و ابتکار و نوآوری در آن به کار بزنند و دانش را در آن به کار بگیرند، رحمت خدا شامل حال آنها خواهد شد.
ما هرجا دانش را پیدا کنیم، آن را از آنها خواهیم گرفت. ما از گرفتن دانش از دیگران ابا نداریم. ننگمان نمیکند شاگرد دانش دیگران باشیم؛ اما ننگمان میکند که همیشه شاگرد باقی بمانیم. شاگردی میکنیم و علم را یاد میگیریم؛ اما بر علم میافزاییم؛ این، هدف وافق کار علمی در کشور ماست. شما برادران و خواهران عزیز که اکثرا در شهرک مس سرچشمه زندگی میکنید و بعضی هم شاید از خارج این شهرک تشریف آوردهاید، مخاطب این پیام و بیان الهی هستید که «رحمالله امر اعمل عملا فاتقنه» رحمت خدا شامل حال کسانی است که کاری را انجام میدهند و آن را با اتقان، درست و کامل به سامان میرسانند؛ نیمهکاره رها نمیکنند و سهلانگاری در آن به خرج نمیدهند. همهی ما در هر بخشی که مشغول کار هستیم، مخاطب این خطاب هستیم. دولتمردان، مسوولان کشور، مدیران عالیرتبه و اقشار مختلف در هر بخشی از بخشها - که یک گوشهی آن، بخش صنعت یا معدن است - در صورتی که کار را با جدیت دنبال کنند و ابتکار و نوآوری در آن به کار بزنند و دانش را در آن بهکار بگیرند، رحمت خدا شامل حال آنها خواهد شد.
همه باید مقاومسازی را جدی بگیرند؛ هم مسئولان و هم مردم. توصیهی به مقاومسازی، فقط توصیهی به مسئولان نیست. طرحی که در بارهی ساختن روستاها، برادران بنیاد مسکن به کمک دولت دارند دنبال میکنند، یک مقاومسازیِ عمومی است؛ اما شهرها هم همینطور است. مردم، سازندگان خانهها، انبوهسازان و همچنین مسئولان دولتی باید مقاومسازی را یکی از مسائل اصلی قرار دهند.کشور ما، کشور زلزلهخیزی است. شهرستان زرند روی دو گسل فعال زلزله قرار دارد. این خطر وجود دارد، اما با این خطر میتوان مبارزه کرد. یکوقت بلایی علاج ندارد؛ لیکن این بلا، علاج دارد. علاج، مقاومسازی و اهمیت دادن به ساختوساز است. از قول پیغمبر اکرم نقل شده است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر انسانی که وقتی کاری انجام میدهد، محکم و متقن انجام دهد. پارچه را هم که میبافید، محکم باشد؛ کفش هم که میدوزید، محکم باشد؛ حرف هم که میزنید، محکم بزنید و منطقتان محکم و صحیح باشد؛ خانه هم که میسازید، محکم بسازید. سهلانگاری در هیچکدام از این کارها پذیرفته نیست. مقاومسازی را باید بسیار جدی گرفت. مسئولان، این مسئله را یکی از مسائل اصلی خودشان قرار دادهاند.
من قبلًا به آقای رئیسجمهور هم این مطلب را گفتهام. دو ستون درست کنید: کارها و خدماتی که انجام دادهاید، کارهایی که انجام ندادهاید، یا ناکام ماندهاید در انجامش؛ اینها را با مردم در میان بگذارید و بدانید که مردم قدر خدمت و قدر تلاش را میدانند. ما باید هم کارهای کردهی خودمان و هم کارهای نکردهی خودمان، یا درست نکردهی خودمان را با صداقت در میان بگذاریم. مطمئناً آن تلاش و همت و اهتمامی که انجام گرفته برای ستون مثبتها، عذر خواهد بود برای ما نسبت به ستون ناکردهها؛ چون ناکردهها از روی تعمد، ناکرده نمانده، بلکه به خاطر کمبود امکان، کمبود منابع و گاهی به خاطر دیر رسیدن فکر به ذهن انسان و مسائلی از این قبیل، ناکرده مانده است. این مسائل را برای مردم بیان کنید؛ من بر این معنا اصرار دارم. عملکرد شما از عملکرد نظام جدا نیست؛ نمیشود گفت ما نظام خوبی داریم؛ اما دولت بدی داریم؛ بالاخره دولت برخاستهی از همین نظام است. هر کاری که شما کرده باشید و خوب کرده باشید، برای نظام است و اگر کاری نکرده باشید، یا بد کرده باشید، بازهم متعلق به نظام است. ما اصرار داریم که آنچه انجام گرفته و اهتمامِ به کار رفته، صادقانه، درست و روشن به مردم بیان شود؛ مشخص کنید چه تحویل گرفتهاید و چه تحویل خواهید داد؛ مثل صورت وضعیتهایی که مهندسان در هنگام تحویل و تحول یک کار تهیه میکنند، شما هم صورت وضعیت کار خودتان را حقیقتاً مشخص و معین کنید و سعی کنید که حد اکثر دقت را هم در اتقان آن به کار ببرید. حقیقتاً وقتی ما با مردم مواجه میشویم، میتوانیم اعتماد مردم را با صدق لهجه و بیانِ واقعیتها کاملًا جلب کنیم. نباید تصور کرد که صداقت و عدم صداقت از نظر مردم پوشیده خواهد ماند؛ بالاخره توجه میکنند.
کار تحقیقی خیلی مهم است. کاری که از روی تحقیق و عالمانه باشد، حتی برای مردم عامی که عالم هم نیستند، ارزش و جاذبهی بیشتری دارد. البته کار عالمانه به معنای قلنبه سلنبهگویی نیست، بلکه کار عالمانه، یعنی کار مُتقن و صحیح؛ و لو اینکه با زبان همهکسفهم و مردمی گفته شود. همچنان که شنیدهاید، در همهی زمینههای تحقیقات علمی، بودجههای کلانی در برخی از کشورهای پیشرفته گذاشته میشود. تحقیق در زمینههای مفاهیم فرهنگی و مسائل گوناگونی که رسانهی ملی با آنها سروکار دارد، از جمله کارهای بسیار مهم است.
آنچه که وظیفه من و شماست، این است که سعی کنیم آنچه را که وظیفه قانونی است، با دقّت و با اتقان و با رعایت حال آن کسانی که با آنها سر و کار داریم، انجام دهیم؛ یعنی ظلم به کسی نشود و حقّ کسی پامال نگردد. افرادی که صدای کلفتی دارند و همه صدای آنها را میشنوند، به نظر من به قدر آن استاد دانشگاه که فرضاً نامه خصوصی به جناب آقای جنّتی مینویسد که مرا رد صلاحیت کردهاند، در حالی که خصوصیات و سوابق من این است، اهمیت ندارند. من دلم برای آن شخص میسوزد و برای کسی که در گوشه و کنار باشد و خدای نکرده به حقّ او بیتوجّهی شده و ردّ صلاحیت شده، در حالی که بهطور عقلایی و عرفی و با همان قرائن عادّی میشود صلاحیتش را احراز کرد. آنچه بنده را نگران میکند این است که نکند چنین اتّفاق بیفتد. حالا که الحمدللَّه فرصت هست، واقعاً پرونده یکیک افرادی را که هستند، نگاه کنید. البته ممکن است بعضی سابقهای داشته باشند که انسان براساس قرائنی که دارد، تأیید میکند آن سوابق - که الان مطلوب نیست - از آن اشخاص منقطع شده است. بنابراین انسان باید برطبق وضعیت حال حکم کند.
معلّمان عزیز! کارگران عزیز! کشور به شما احتیاج دارد. بدانید که ممکن است هزاران نفر از شما با نام و نشان شناخته نشوید؛ اما تأثیر یکایکتان در آیندهی این کشور نه آیندهی دور؛ بلکه همین ده سال و بیست سال دیگر تأثیر نمایانی خواهد بود. همهی شما تأثیر خواهید داشت؛ بنابراین کار کنید. نبیّ مکرّم صلوات الله و سلامه علیه به امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام فرمودند: «ایّاک و الکسل و الضّجر»؛ از دو چیز پرهیز کن: یکی از ملالت و یکی از کسالت. ملالت، یعنی اینکه انسان حوصلهی کار نداشته باشد؛ کسالت هم یعنی تنبلی. همچنین از پیامبر اکرم نقل شده است: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کار خود را هر کاری محکم و متقن انجام دهد. بدانید که امروز دشمنان این کشور، که دیگر تبلیغاتشان علیه اسلام، علیه ارزشهای اسلامی، علیه انقلاب، علیه امام، علیه شخصیتها و علیه شهید مطهّری برای همه آشکار شده است حالا مگر کسی نابینا باشد که محیط فرهنگی را ببیند و این دشمنیها را نبیند امید بستهاند به اینکه جامعهی معلّم، جامعهی کارگری، جامعهی دانشجویی، جامعهی روحانی این جوامع حسّاس و مؤثّر جامعه کار خودشان را انجام ندهند. اگر همه، کار خود را درست، متقن، کامل و از روی علم و دانایی انجام دهند، بدانید که این کشور و نظام، متقنترین و مستحکمترین نظامی خواهد بود که در این قرنهایی که ما میشناسیم، در این کشور بر سرِ کار آمده است و خواهد توانست در مقابل بزرگترین توطئهها مقابله کند. این حرفها، این گفتنها، این عملها، این تبلیغات، این محاصرهها و این توطئهها، علیه ملتی که با عزم راسخ ایستاده است و میداند چه کار میکند و میفهمد چه کار میخواهد بکند و هوشیارانه و باایمان در کار خود مشغول عمل است، نمیتوانند کاری بکنند.
مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید انذار سهم مهمّی دارد؛ فراموش نشود آنها را به رحمت الهی مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسائل اساسی جهان اسلام و با مسائل اساسی کشور آشنا کنید. این میشود آن مشعل فروزانی که هریک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهی به وجود خواهد آمد؛ حرکت به وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثّرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگی و شبیخون نامردانهی دشمن همین است؛ از این به شدّت نگرانم. میخواهند نگذارند که روحانیون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفکر، در محیطهای مختلف در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط روستا، در محیط شهر، در محیط کارگاه کار خودشان را انجام دهند. درست نقطهی مقابل کار آنها، همین کار و مجاهدت فی سبیل الله شماست که با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گیرد: «لم یکن منافسة فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام».
البته مسؤولان امر باید سطح کار را بالا ببرند و به کیفیّت کار ارتقاء دهند؛ بهگونهای که کار ایرانی در دنیایی که با کارهای گوناگونی سر و کار دارد، امتیازی داشته باشد. وقتی گفتند این جنس از ایران آمده است، همه بدانند که این جنس، جنس خوب و محکم و قویای است. بایستی رتبه کار بالا برود و ارتقاء پیدا کند؛ همچنان که دستگاههای ذیربط بایستی به امور کارگران و مشکلات آنان با جدّیت و دلسوزی برسند که البته من میدانم مسؤولانِ امور کارگری کشورمان، حقیقتاً مردمانی دلسوز و علاقهمند به قشر کارگرند؛ خودشان را با آنها یکی میدانند، از آنها میدانند و تلاش خودشان را میکنند. این، نعمت بزرگی است که انسان بتواند با کار خود به خدای متعال تقرّب جوید.
در اسلام که کار، عبادت و ارزش شمرده شده است، لازمهاش این است که هرکس کاری را قبول کرد و تعهّد نمود، آن را به بهترین وجهی انجام دهد. این حرف، سرِ کلاس درس و پای خطّ تولید و داخل مزرعه و پای چرخ خیاطی و کار داخل خانه هم هست. در هر نوع کاری که به این حساب، معلّمی و تربیت و تعلیم هم یک کار است؛ آن هم یک کار بسیار ارزشمند اگر کنندهی کار، وجدان کاری داشته باشد، آن کار به بهترین شکل انجام خواهد یافت. این، آن چیزی است که کلید مشکلات کشور است. اگر شما فلان جنس را میخرید و به منزل میبرید و مشاهده میکنید که بعد از مدّت کوتاهی خراب شد و کاری که روی آن شده، کار درستی نبوده است یعنی بیاعتمادی به کاری که انجام میشود در صورت وجود وجدان کاری، این دیگر برخواهد افتاد. کسی فرزند خود را به مدرسه بفرستد و نداند که او در مدرسه تبدیل به چه چیزی و چگونه عنصری خواهد شد؛ این دیگر نخواهد بود.
وقتی همهی کنندگان کار، با احساس وجدان کاری به کار پرداختند و فهمیدند در حالی که کار را میکنند، اگر صاحبکار هم نیست، اما خداوند متعال حاضر و ناظر است، کرام الکاتبین حاضرند و ملائکهی مقرّب الهی نگاه میکنند؛ هر دقّتی که برای بهبود کار بشود، مورد تحسین کرام الکاتبین خواهد بود و در پروندهی عملِکنندهی کار ثبت خواهد شد. این چیزها، در محاسبات بشریِ ما به حساب نمیآید و غالباً نمیبینیم، غفلت میکنیم و بدان توجه نداریم؛ اما در حساب خدا که این حرفها نیست. اگر شما آن یک دقیقهی آخر را هم که سرِ کلاس بودید، درس دادید و نگذاشتید ضایع شود؛ یا با آن شاگرد بدآموز، حقیقتاً صرف وقت کردید و کوششتان را به کار بردید؛ یا در کارخانه، یا در مزرعه، یا در خانه که مشغول کار هستید و یا هرجای دیگر، دقت به خرج دادید؛ آن سوزنی را که با دقّت در پارچه فروبردید و ... همین دقّت و اهتمام، در پروندهی عملتان ثبت خواهد شد. این ثبت در پروندهی الهی، فایدهاش فقط مربوط به قیامت نیست؛ در همین دنیا هم اثر میکند. یعنی محکم کاری و دقّت در کار دنیا، یک جامعهی سرافراز، آباد، با انسانهای قوی، مستحکم، تسلیمنشویِ در مقابل دشمن، بینیاز از لئام خلق خدا و دشمنان جامعه پدید خواهد آورد. نام نیکی هم برای این جامعه و این کشور، در عالم به وجود خواهد آورد. اینها مربوط به این طرف مرز مرگ است. آن طرف مرز هم که برزخ و قیامت و ثواب الهی است، مترتّب بر این کارهاست. این، توصیهی ما به شماست. من، هم از جامعهی کارگری کشور و هم از جامعهی تعلیم و تربیت کشور، ضمن تشکّر و سپاس عمیق قلبی، این درخواست را هم دارم. إن شاء اللّه که بتوانید روز به روز کار خود را بهبود ببخشید. اگر رئیسجمهورمان آدم کارآمد و پُر کاری نبود؛ انسانِ دارای احساس مسئولیتی نبود؛ اگر بینش دینی نداشت و اگر در راه خدا مجاهدت نکرده بود، مجلس هرچه هم قانونِ خوب تصویب میکرد، چه فایده داشت؟ وقتی مجری وجود نداشته باشد، قانون فایدهای ندارد. پس، وجود مجریِ خوب، مثل وجود دستهای کارآمد و بازوان تواناست. شما باید راه را نشان دهید و خط را ترسیم کنید. مجلس شورای اسلامی، اینگونه است. لذا همانطور هم که در پیام اخیر، خدمت آقایان و خانمها عرض کردیم، ارزش یک دقیقه وقت شما خیلی زیاد است. نبایستی یک دقیقه وقتِ مقرّر و موظّف مجلس- چه در کمیسیونها و چه در داخل صحن مجلس- تلف و ضایع شود. باید فعّال حرکت کنید. واقعاً مسئولیتِ سنگینی است. خدای متعال در روز قیامت، از یکایک دقایق و اقدامات شما در این کار سؤال خواهد کرد. از همهی آن تأییدها یا ردهایی که میکنید، سؤال خواهد کرد. اگر تأیید نکنید و بگویید پس حالا که این قدر سخت است، کارت سفید میدهیم یا در این مجلس بیطرف میشویم؛ از این هم سؤال خواهد کرد که چرا رأی ندادید؟ باید رأی دهید. وقتیکه شما در امری حَکَم هستید و برای تصمیمگیری جهت کاری بزرگ، شما را در آنجا نصب کردهاند، باید آن کار را انجام دهید. اگر انجام هم ندهید، مؤاخذه خواهید شد. اوّلًا موظفید انجام دهید، ثانیاً خوب و درست و متقن انجام دهید. قضیه این است. کار بسیار سنگینی است.
اگر با این دید به نمایندگی نگاه کردید، آن وقت همهی آنات شما حسنه است. بدانید هیچ عبادتی هم دیگر بالاتر از کاری که شما میکنید، نخواهد بود. هیچکس غصه نخورد که من با آمدن به مجلس، مثلًا از فلان وظیفهی عبادی بازماندم و فرضاً دیگر عمره و یا زیارت نمیتوانم بروم. نخیر؛ این به مراتب از آن بالاتر است. اگر اینگونه عمل کردید، از هر عبادتی در میزان الهی سنگینتر است. با احساس مسئولیت و مراقبت نمایندگان الهی و کرامالکاتبین و «کنت أنت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم»، خود خدای متعال هم مراقب شماست. یک مجلسِ اینگونه، در طول چهار سال میتواند بزرگترین خدمات را به این کشور و این ملت بکند و هرچه بعد از انقلاب در این مملکت، کارِ خوب شده است، ثواب و حسنهی بخش عمدهای از آن، به نمایندگانی متعلّق است که در دورههای چهارگانهی گذشته بودهاند و خوب عمل کردهاند و تلاش مناسب انجام دادهاند. آنچه لازم است، «کار» و «تعلیم» است. معلّمین عزیز! باید جوانان را بسازید. باید نوجوانان را با روحیهی کار، استقلال و علمطلبی، پرورش دهید، نه با روحیهی مدرکطلبی. مدرک چیست؟ مدرک به این عنوان که نشان دهد فردی دارای این معلومات است، خوب است؛ اما نمیتواند منشأ اثری شود. آنچه مهم است، علم است. علم و کار، برای جامعه لازم است. همهی مردم و مسئولین بدانند: اینکه من عرض کردم «وجدان کاری»، یک تعارف نیست. باید برنامهریزی کنند. «وجدان کاری» باید فرهنگ عمومی مردم شود. باید اگر کسی کاری انجام میدهد، فکر کند که یک نفر بالای سرش ایستاده است؛ حتّی اگر تنها، در اتاقی خلوت باشد. کار باید کامل، محکم، قوی، ابتکاری و همراه با نیاز انجام گیرد.یکی از کارهایی که وجدان کاری لازم دارد، تعلیم و تربیت است. معلّم در کلاسِ درسِ مدرسهای که تَهِ فلان شهر یا فلان گوشهی دورافتادهی تهران یا یک روستاست، باید آنطور درس بگوید، زحمت بکشد و تلاش کند که گویا الآن بازرس در کلاس نشسته است، کار او را نگاه میکند، یا یک ساعت بعد میآید تا نتیجهی کار را ببیند. وجدان کاری یعنی این. ما تعارف که نمیکنیم!
عزیزان من! با تعارف که یک ملت نمیتواند آقایی خودش را حفظ کند! با تعارف که نمیشود با دشمنان غدّار و خونخوار روبهرو شد! عمل، تلاش و برنامهریزی لازم است. ما گفتیم: «وجدان کاری»، «انضباط اجتماعی» یا «انضباط اقتصادی». مسئولین کشور، دولت، قوّهی قضائیّه و نمایندگان مجلس، باید برنامهریزی کنند تا این کارها انجام گیرد، و الّا بااینکه تعریف کنند فلانی چه حرف خوبی زده، که کار تمام نمیشود! باید کسانی که منادی و محافظ مسائل فرهنگی هستند، آن مسائل را ترویج کنند؛ مسائل را درست برای مردم بشکافند و تبیین نمایند. کسانی که اهل برنامهریزی هستند، برای دمیدن دو روحیهی وجدان کاری و انضباط اجتماعی در مردم برنامهریزی کنند. کسانی که اهل کار و تلاشند این دو روحیه را در خودشان به وجود آورند. هرکسی این کار و تلاش را برای خود بکند. آن کسانی هم که به مردم تذکر میدهند و برای مردم تبلیغ میکنند، در این باره برای مردم حرف بزنند. کاری کنیم که کار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگی و چه عمل اقتصادی و چه عمل اجتماعی و چه عمل سیاسی، برای کسی که کنندهی آن است یک عمل مقدّس به حساب آید. از یک کارگر ساده بگیرید، تا یک مأمور سادهی اداری، تا یک مدیر عالیرتبه، تا یک صاحب صنعت مهم و بزرگ در کشور، تا یک مأمور عالیرتبهی دولتی، تا یک معلّم، تا یک دانشجو، تا یک مبلّغ و روحانی، همه و همه احساس کنند این کاری که انجام میدهند یک عبادت و یک عمل خیر و صالح است. همه باید کارشان را با جدّیت و به نیکی انجام دهند. از نبی اکرم صلوات الله و سلامه علیه نقل شده است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر انسانی که کاری را انجام دهد و آن را نیکو و محکم و متقن و صحیح انجام دهد. از سرهمبندی و کار را به امان و حال خود رها کردن و به کار نپرداختن و بیاعتنایی به استحکام یک کار به شدّت پرهیز شود. این مربوط به وجدان کاری است. در مورد انضباط اجتماعی نیز همین است که همه حد اجتماعی صحیحی را که قانون معنی میکند و مقرّرات و حدود الهی معیّن مینماید، با دقّت رعایت کنند تا زندگی یک زندگی صحیح و سالمی باشد. این دو شعار را امسال حفظ کنید. گویندگان راجع به آن بگویند؛ نویسندگان در بارهی آن بنویسند؛ مسئولین در خصوص آن برنامهریزی کنند و آحاد جامعه خودشان را با این معیار بسنجند و پیشرفتهای خودشان را ملاحظه کنند.
ما به استقلال اقتصادی رسیدهایم یا نه؟ من عرض میکنم این همان است که مشکلتر است. باید تلاش کنیم. البته میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلًا اینکه در کشور، هرکس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن را محکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را گریسکاری میکنید، اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر سرِ کلاس درس میدهید، اگر در بیمارستان به بیماران میرسید، اگر در شهرداری مشغول تمیز کردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگر گویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستاننویس هستید، اگر روزنامهنگارید؛ هرچه هستید و هرکه هستید و هرجا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، ما به استقلال اقتصادی میرسیم.
آنچه که من در مجموع فهمیدهام این است که اگر کسى بخواهد درست عمل کند، باید اولاً به تکلیف و تعهد شرعى پایبند باشد و احساس کند که مشغول انجام دادن وظیفهى شرعى است. گاهى انسان خسته است، کار هم هست، کسى هم شاهد و ناظر نیست. مىگوید «حالا چه لزومى دارد که این کار را تا آخرش انجام دهم، یا این دقت را در این کار بکنم؟» این، وسوسهى نفسانى است.
اگر کسى معتقد به دین و خدا نباشد، وقتى دید شاهد و ناظرى نیست، دقت کار را کم مىکند، اتقان کار را کم مىکند و یا کار را نیمهتمام مىگذارد. اما وقتى انسان به یادش آمد که اگر مردم نیستند، کرام الکاتبین هستند، و خداى متعال بالاتر از کرام الکاتبین، ناظر و شاهد ماست و از ما سؤال مىکند؛ اینجا، کنترل و مراقبت مضاعفى در کارش به وجود مىآید. پس، ما باید این روحیه را داشته باشیم. باید دین و خدا و تکلیف شرعى و تعبد، برایمان در درجهى اول باشد. حتى اگر جایى دیدیم که چون این کار را بکنیم خدا راضى است و عدهاى ناراضىاند، و چون نکنیم خدا ناراضى است، اما آنها راضى، اینجا باید طرف رضایت خدا را انتخاب کنیم؛ ولو با عدم رضایت مردم باشد. ما به رضایت مردم خیلى اهمیت مىدهیم؛ به شرطى که رضایت الهى هم در آن باشد. باید ملاک این باشد. ما باید براى مردم خدمت و تلاش کنیم؛ چون خدا مىخواهد، چون خدا مىگوید و چون خدا مىپسندد. در این میدان عظیم مبارزهی جهادی و مبارزه اسلامی، کار، یک مبارزه است. شما که کارگر هستید، در هر کارخانه، در هر مزرعه و یا در هر نقطه که مشغول کاری هستید، این کار، کشور شما را از دشمنان و بیگانگان بینیاز، و به آبادانی کشور و آسایش مردم کمک میکند. شما در حال مبارزهاید و این مبارزهی بسیار مؤثری است. اگر در دوران جنگ، مبارزهی کارگران در دستگاههای تولیدی و در صف تولید نبود، ما در جنگ وضع بدی پیدا میکردیم. لذا شما مشاهده کردهاید که در طول این دوران بخصوص در اوایل پیروزی انقلاب دشمنان تلاش میکردند کارخانهها یا مزارع را از کار تولیدی محروم کنند. شاید یادتان باشد که آن اوایل، چقدر شبنامه منتشر میشد و چقدر برای تعطیل کردن کارخانهها تلاش و تبلیغات میکردند. البته دشمن که نمیگوید «من میخواهم کارخانه تعطیل شود تا اسلام شکست بخورد.» این را که صریحاً اعتراف نمیکند. دشمن که نمیگوید «من میخواهم کارخانهها تعطیل شود تا ایران محتاج بماند.» دشمن روی اقدامات خود، اسمی میگذارد که نیت پلیدش را مکتوم و پنهان بدارد.
به عنوان «حق کارگر،» به عنوان «گرفتن حقوق محرومین» و از این قبیل، شعارهای دروغین درست میکردند تا کارخانههای ما را به تعطیل بکشانند. این تلاش را چه کسی جواب داد؟ این تلاش را چه کسی خنثی کرد و چه کسی بر دهان دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی زد؟ همین طبقهی کارگر. همین دستهای کارگران ما که با دلهای مؤمن حرکت میکردند. وقتی دست کارآمد، با دل مؤمن همراه و همنوا باشد، آن وقت کارها کیفیت پیدا میکند. من میخواهم عرض کنم: کارگران کشور، در هر نقطه که مشغول کار سازندهای برای آبادانی کشور هستند، بدانند که مشغول مبارزهاند. این مبارزه را هرچه میتوانید با کیفیت بهتر و محکمتر انجام دهید. این حدیث را مکرر عرض کردهام که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملا فأتقنه.» خداوند رحمت کند کارگر و کسی را که کاری انجام دهد، و خوب و محکم انجام دهد. کارگر مسلمان باید کارش را بالاتر و بهتر از معیارها و حدود و استانداردهای کار اجرا کند و تحویل دهد. این، فرهنگ و دستور اسلامی است. این روزها که روزهای بزرگداشت کارگران است عرضم این است که هم خود کارگران، هم مسئولین نظام کارگری کشور و هم نویسندگان، باید روی این نکته تکیه کنند که امروز کار، یک فضیلت و ارزش و یک عبادت و مبارزه است. کار را به عنوان اسقاط تکلیف نباید انجام داد، که به خود بقبولانیم «حالا کاری انجام دهیم و مسئله از سرمان باز شود!» کار را به عنوان یک امر تحمیلی نباید تلقی کرد. کار به عنوان مقولهای «فقط نان درآور» نباید تلقی شود. کارگر با کار خود، علاوه بر اینکه زندگی خودش را تأمین میکند، زندگی جامعه را نیز تأمین میکند. و این، یک عبادت بزرگ و عمل الهی است. طلاب علوم دینی و فضلای جوان، آیا برای سازندگی و برای آیندهی حوزه نقشی دارند یا نه؛ جواب این است که بلی، دارند. هرکسی نقش خودش را دارد. در یک مجموعه، همهی افراد دارای نقشند. در یک بدن سالم، هر سلولی مشغول کار است. اگر هرکدام ما در آنجایی که هستیم، کار خود را خوب انجام بدهیم، به سلامت مجموعه کمک کردهایم؛ اما اگر هرکدام ما کار خود را خوب انجام ندهیم، به قدر شعاع وجودی خود، به سلامت مجموعه ضربه زدهایم؛ «رحم الله امرأ عمل عملا صالحا فأتقنه». کار را باید متقن و خوب انجام داد؛ درس را باید خوب خواند؛ اخلاق را باید رعایت کرد؛ تدین را باید در زندگی خود اصل دانست؛ ممشای بزرگان را در آداب زندگی، در خلقیات عبادی و عملی باید اسوه و الگو قرارداد. چیزهایی هم هست که البته به تطور زمان متطور میشود؛ آنها را هم باید متطور و متحول کرد. پس افراد حوزه، از بزرگ و کوچک، تا طلبهی تازه به حوزه آمده، در عمل شخصی خود میتوانند نقشی ایفا کنند که آن نقش در سلامت حال و آیندهی حوزه اثر خواهد گذاشت.اگر طلبهی امروز ما به درس خواندن بیاعتنایی کند، یا به دیانت و تعبد و تلاش فردیِ اخلاقی خود بیاعتنا بماند، یا استعداد خود را به کار نیندازد، یا هدف خود را گم کند مثل کسی که به طرف مقصدی در حال حرکت است، اما وقتی وسط راه به قهوهخانهی خوش آب و هوایی رسید، همانجا پیاده بشود و لنگر بیندازد و همانجا بماند و هدف را فراموش کند یا اگر در اثنای راه منظرهیی به چشمش خورد، نشناخته و ندانسته به سمت آن راه بیفتد و از هدف غافل بشود، همهی اینها آفات راه ماست.
هر کاری که شما برای مردم انجام میدهید، در هر پست و سِمتی که باشید، یک حسنه است؛ و علاوه بر اینکه به نفع مردم است، چنانچه کار ماندگار و اصیل و ریشهداری هم باشد، یک صدقهی جاریه است و در دستگاه عظیم الهی که ارتباطات میان کارها و بازدهی آنها، بسی پیچیده و مبسوط و مشروح است و عقل قاصر ما قادر نیست که این روابط کار و بازده را بفهمد و تحلیل بکند این کارهای شما خواهد ماند و آثار نیک خود را خواهد بخشید و ثمرات آن را خواهید دید؛ هم در دنیا و هم در عالم آخرت؛ همان روزی که هر انسانی محتاج حسنه و صدقهیی است که از پیش فرستاده باشد.
اگر آنچه را که انجام میدهید، با توجه به لوازم آن، یعنی همراه با استحکام و دوام و خلوص نیت و دقتِ لازم باشد که از نبیّ اکرم است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملا فأحکمه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را بکند و محکم بکند سرهمبندی و کوتهنگری و سستگیری در کار نباشد، دیگر وصف و بیان کسی مثل این حقیر، قادر نیست که ارزش آن را بیان کند. إن شاء اللّه که همهتان مشمول این مسائل باشید و هرروزی که میگذرد، سطر و برگی بر پروندهی کاریِ خودتان در دیوان الهی که دقیقتر از دیوانهای بشری است بیفزایید. در کار اداری، «حمل بر صحت» وجود ندارد؛ مثلًا بگویید لا بد بیچارهها دارند کارشان را میکنند؛ نخیر. البته همهی برادران خوبند؛ اما خوب، معنایش معصوم که نیست. خوبند، یعنی خیانت نمیکنند؛ اما اشتباه هم نمیکنند؟ تنبلی هم نمیکنند؟ گاهی سستی هم گریبانشان را نمیگیرد؟ بنده به خودم که نگاه میکنم، میبینم آدم ضعیف و سستی هستم و در جاهایی همین احساسات بشری گریبان بنده را میگیرد. اگر نهیب نزنم، اگر حواسم جمع نباشد، اگر به خودم نرسم، در تنبلی غرق میشوم. بنده اینطورم، شما هم همینطورید؛ ما بالاخره مثل هم هستیم.
ما باید مواظب خودمان و زیردستهایمان باشیم. باید مواظب باشیم که اولًا کار انجام بگیرد؛ ثانیاً درست انجام بگیرد؛ یعنی غلط و بد انجام نگیرد؛ محکم انجام بگیرد. گاهی میشود که دوتا چکش باید روی میخ زد، تا محکم بشود؛ اگر یکی زدی، این سستکاری است. پس، اولًا اصلِ انجام گرفتن است؛ ثانیاً در جهت بودن و درست بودن است؛ ثالثاً محکمکاری است؛ رابعاً سرعت عمل است. ما در جمهوری اسلامی خیال میکنیم که اگر الآن مثلًا منِ نوعی را از قم دعوت کنند و بگویند شما یک ماه رمضان به فلان ده یا فلان شهر بروید و ماه رمضان را در آنجا بمانید، آخر ماه رمضان هم صد هزار تومان یا هشتاد هزار تومان به شما خواهند داد، ما میرویم؛ یعنی یک مقدار مطالعهی جنبی میکنیم، روزی یکی، دوتا منبر هم میرویم، آخر ماه هم صد هزار تومان میگیریم و میآییم. ما این را تضییع عمر به حساب نمیآوریم؛ چون بالاخره منبری رفتهایم و کاری کردهایم و پولی هم درآوردهایم؛ اما اگر ما همین یک ماه را دنبال تقسیم اراضی مستحق للنّاس و مستحق للغیر که حالا دست دیگران است، یا همینطوری افتاده است برویم، خیال میکنیم عمرمان تضییع شده است! من خیال میکنم این فرهنگ، فرهنگ خیلی قابل دفاعی نباشد. به نظر من، ما باید برای این کار وقت صرف کنیم. البته اگر وقت صرف کنیم، کار متقنتر هم درمیآید.
از اینکه در کار مهم سیاستگذاری، قبول مسئولیت کردید و شریک شدید، متشکرم. سیاستگذاری، یعنی تأمین جهت مطلوب برای برنامههای صدا و سیما. اگر سیاستگذاری به شکل صحیح نباشد، پراکندهکاری و احیاناً تعارض، تناقض و انحراف، بر برنامههای صدا و سیما مسلط خواهد شد. البته در گذشته هم قبل از تشکیل این دفتر، این کار در صدا و سیما انجام میشده؛ ما هم خواستیم که به آن، شکل منظمی داده بشود و بخصوص وسیلهای باشد، تا ما مسئولیت خود را در این باب به نحوی ایفا کنیم؛ لذا این دفتر به وجود آمد و این مسئولیت به جناب آقای دعاگو و شماها داده شد.
اگر سیاستگذاری کاری که شما میکنید متین و متقن انجام بگیرد، تحقیقاً صدا و سیما یک وسیلهی اعتلای فکر و معرفت و رشد جامعه خواهد شد. لزومی ندارد که ما در اینجا از زحمات فراوان برادران صدا و سیما یاد بکنیم؛ زیرا من مکرر آن را بیان کردهام. واقعاً زحمات زیادی کشیده میشود و صدا و سیما جهت خوبی هم دارد؛ الّا اینکه کافی نیست. ما برای کار در زمینهی فرهنگ عمومی، میدان بازی داریم. اگر ما بخواهیم توسعهی اقتصادی را به معنای صحیح کلمه در جامعه راه بیندازیم، احتیاج به تلاش فرهنگی داریم. مادامی که حتّی محقق و جستجوگر علمی ما، آن فرهنگ کار و وجدان کار و عشق به کار را، آنچنانکه در یک فرهنگ سالم مطرح است که مظهر عالیش هم فرهنگ اسلامی است نداشته باشد، وجود این محقق، بیفایده خواهد بود. گیریم که ما محققان بزرگی تربیت کردیم و مثلًا آزمایشگاههای مهمی هم در اختیارشان گذاشتیم؛ این به یک کار شخصی تبدیل خواهد شد.این محققان بزرگی که ما در دنیا میبینیم، اعم از آن کسانی که در قرنها پیش، از میان خود ما برخاستند مثل ابنسیناها، خوارزمیها، خیامها و دیگران و چه آن کسانی که در قرون اخیر، از بین اروپاییها برخاستند از قبیل همین دانشمندان بزرگ شیمی و طبیعی و فلکیات و غیره وقتی به زندگی اینها نگاه میکنیم، میبینیم که حقیقتاً خودشان را در زندگی فراموش کردند و زندگی شخصی و راحتی و پول و نفع برای خودشان را اصلًا در درجهی دوم قرار دادند؛ اقلًّا محور قرار ندادند، اگر نگوییم فراموش کردند. بعضیشان واقعاً آن موارد را فراموش کردند و به نفع تحقیق و علم و کار و پیشرفت، در فقر و مسکنت زندگی میکردند. بعضی دیگر هم اقلًّا به تحقیق و علم و کار و پیشرفت اهمیت دادند و زندگی شخصی را محور قرار ندادند؛ بلکه آن را در حاشیه گذاشتند.
ما چگونه میتوانیم این روحیه را در بین محققان کشور و یا در محیط کار اداری زنده کنیم؟ کار اداری، ارتباط مستقیم با توسعهی اقتصادی دارد. اگر شما طرحهای اقتصادی را به دست یک مجموعهی دیوانسالاریِ غلط و معوج و عاری از وجدان کار و عاری از سواد و آگاهی از کیفیت کار بدهید، آن را ضایع خواهد کرد و این طرح را به ثمر نخواهد رساند. ما چگونه میتوانیم آگاهی و وجدان کار را در این مجموعهی اداری خودمان که هیکل حجیم دیوانی ما را تشکیل میدهد تزریق بکنیم؟ یا چگونه میتوانیم در زمینهی تولید و ساخت و ایجاد محیطهای کارگاهی پُرتلاش در کارخانجات، توصیهی اسلام را که گفته: «رحم اللّه من عمل شیئاً فاتقنه»، جامهی عمل بپوشانیم و اتقان و سلامت کار و استحکام و سنگ تمام گذاشتن برای تولید را به کارگر تزریق کنیم، که وقتی اتومبیل ما از کارخانه بیرون میآید، بعد از یک ماه مثلًا درِ آن لقلق نکند، یا فلان پیچش باز نشود؛ در حالی که تولید فلان نقطهی دیگر دنیا، اینطور نیست؟ یا چه کار کنیم که این فرد از کار در نرود؛ در حالی که دیگران به کار شوق دارند و بیشتر سعی میکنند کار کنند؟ ما چگونه میتوانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پیگیری کار و سلامت کار را در طرحهای توسعهی اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون اینکه فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آنها تزریق کنیم؟ پس، میبینید که به فرهنگ برگشت. بگذارید دشمنان و بدخواهان نتوانند در بارهی انتخاباتی به این اهمیت و عظمت، کمترین حرفی بگویند.حدیث است که «رحم اللّه امرأ عمل عملا فأحکمه»: خدا آن انسانی را رحمت کند که کاری محکم و سنجیده و کامل و درست انجام بدهد. درستیِ کار برای یک خیاط و یک کفاش و یک آهنگر و یک صنعتگر، طوری است؛ برای یک عملکنندهی به قانون و ضابطهی اداری، طور دیگری است. بههرحال، هر دو محکمکاری است.
الآن فرصتی پیش آمده است، تا سپاه را بسازید. من دیروز هم در آن پیام به شما عرض کردم و قبلًا هم گفتهام و الآن هم میگویم که به نیروی زمینی، خیلی باید اهتمام بشود. شاید بتوانم بگویم که از لحاظ بلند مدت، توجه به بسیج، از تمام مأموریتهای سپاه بالاتر است. ملت را آماده کردن، مأموریت بسیار بالا و مهمی است. به این مأموریتها باید به حد اعلی و اکثر برسید. هرکس در این روند کلی، همان کاری را که انجام میدهد و به او محول شده است، باید خوب و صحیح و دقیق انجام بدهد. «رحم اللّه امرأ عمل عملا فاتقنه». روایت است، خدا رحمت کند آن کسی را که اگر کاری انجام میدهد چه کارهای یدی و چه کارهای فکری محکم و متقن انجام بدهد. مثلًا فرض کنید، چون فلان کارگر ایران خودرو، لازم ندانسته که فلان پیچ را یک نیم پیچ دیگر بچرخاند که برای او، کار خیلی کوچکی است تأثیرش این است که یک چند کیلومتر که ماشین راه رفت، ناگهان میبینند لقلق میکند؛ چون او «اتقنه» را آنجا انجام نداده است. این بیچاره صاحب ماشین، هزاران دردسر را متحمل میشود، برای خاطر اینکه فلان کارگر میبایست فقط یک ثانیه حرکتی را انجام میداد و نداد. اتقان، این است.
روایت دارد که امیر المؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در بازار راه میرفت؛ به خیاطها که میرسید، میگفت: خیاطها! از خدا بترسید، درزها را نزدیک هم بزنید، کوکها را کوچک بزنید و نخها را محکم انتخاب بکنید. حالا خیاطی مگر چقدر اهمیت دارد؟ گیرم که درز این لباس، مثلًا بعد از چند ماه باز شد؛ دوباره چرخ میکنیم. این، یک نمونه است. از اینجا شروع کنید و تا خیاطت لباس انقلاب بر پیکر این ملت بروید. این کار، چقدر دقت و تقوا لازم دارد و چقدر امام، بزرگ و باتقوا بود. دو چیز، در دستگاه قضائی اهمیت دارد و برای یک قاضی هم میتواند حقیقتاً هدف کارش باشد: یکی سرعت، و دیگری اتقان است. اگر کار سریع انجام نگیرد، همان عیب بزرگی میشود که سابقاً در دستگاههای قضائی دوران طاغوت بود و آثار و نشانههایش هم در بعضی گوشه و کنارهای بعد از انقلاب، هنوز وجود داشت. فلان دستگاه، در فلان بخش از بخشهای قضائی، چند هزار پرونده در قفسههای متراکم و کهنه داشت. واقعاً چیز خیلی بدی است. از این مسئله، باید پرهیز بشود. هر کاری که سرعت را تأمین و تضمین میکند، مطلوب است. مردم اگر ببینند رسیدگی سریع انجام گرفت، احساس آرامش و تشفی خاطر میکنند که عدالت اجرا میشود.
گمرک جمهوری اسلامی، اولین منزل و دروازهی ورودی برای خارجیهاست و در همین منزل اول، ادب و امانت و میهماننوازی و حدود مسلمانیِ ما را میسنجند و امیدوارم تلاش شود تا کار، با مقررات آسان و در کمال سلامت و سهولت و اتقان و استحکام و بدون هیچگونه فشار غیر قانونی و ناشی از سلیقهی شخصی انجام بگیرد؛ بهطوریکه منافع ملت از این طریق مورد خطر و تهدید قرار نگیرد. گرچه امروز، تلاش و زحمت زیادی جهت گرهگشایی مشکلات توسط دستگاههای دولتی صورت میگیرد؛ ولی در شرایط فراغت از جنگ، باید گمرک إن شاء اللّه به بهترین شکلِ مطلوب ظاهر شود.
شما کارگران باید توجه داشته باشید که ادامهی حیات شرافتمندانهی ملت عزیز ایران و حفظ و تداوم شعارها و مواضع باارزش نظام جمهوری اسلامی در مقابل قلدرهای عالم و استکبار جهانی، با کار و تلاش شما میسر است. بایستی این کار را مخلصانه و دلسوزانه و خوب انجام دهید. البته باید مسئولان دولتی سعی کنند مواد اولیه را برای شما تأمین کنند، تا کارخانجات با همهی ظرفیت و توان خود کار کنند و واحدهای تولیدی جدیدی به وجود آید و نیروهای کار جذب این مراکز شوند.
کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادی مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهای با کیفیت بپردازند. از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «رحم اللّه امرأ عمل عملا فأتقنه»؛ یعنی رحمت خدا بر آن آدمی که کار را با محکمکاری انجام دهد. شما باید کار خود را به بهترین وجه عرضه کنید. بدانید که تلاش شما پیش خدا محفوظ است؛ حال آن کارفرمای دولتی و غیر دولتی، تلاش شما را درک بکند یا نکند و پاداش مناسب را بدهد یا ندهد. البته باید تلاش شما را درک کنند و متناسب با آن پاداش بدهند. نفس این محکمکاری، مطلوب خدای متعال است و ما باید این ارزش را در نظر داشته باشیم.
نمودار
آخرین مقالات
|