1368/07/05
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
از همهی شما برادران و خواهران، که از راههاى دور و نقاط مختلف براى تجلیل از روزهایى که یادآور خاطرهی باشکوه دفاع ملّت ما است تشریف آوردهاید، مخصوصاً از علماى اعلام و خانوادههاى معظّم شهدا و رزمندگان و دلاوران عزیز صمیمانه تشکّر میکنم.
اوّلاً به این سؤال باید پاسخ گفت که بعد از آنکه جنگ تحمیلى با گذشت قریب هشت سال به پایان رسید، نیروهاى بسیجى و رزمندگان جوان و پُرشور چه موقعیّت و چه جایگاهى در جامعهی ما دارند؟ شاید این هم یکى از شگردها و هدفهاى دشمن باشد که وانمود کند بعد از پایان جنگ، رزمندگان -چه آنهایى که در میدانهاى جنگ امتحان دادند و توفیق یافتند که مجاهدت و فداکارى کنند و چه جوانان پُرشورى که قدرت دفاع و روح دفاع را در خود مییابند، اگرچه نرسیدند که در میدانهاى جنگ حضور زیادى داشته باشند- و مجموعهی جوان و پُرشور، نسبت به نقش دفاع از انقلاب، دلسرد و نومید شدهاند.ما عرض میکنیم که دفاع از جامعهی انقلابى، همیشه یک واجب ضرورى و اهم است؛ چون تهدید علیه جامعهی انقلابى یک چیز تقریباً دائمى است. تهدیدْ دائمى است -نمیگوییم جنگْ دائمى است- تهدید هست؛ بسته به این است که این ملّت چطور در مقابل تهدیدها خود را نشان بدهد و آمادگى خود را در چه حدّى حفظ کند. اگر ملّت انقلابى آمادگى خود را همیشه حفظ کرد -یعنى [اگر] جوانها عضویّت در بسیج و کار در میدان تمرین و آموزش را براى خودشان همیشه نگه داشتند، اگر مردم روحیهی دفاع را براى خودشان حفظ کردند، اگر چهره و قیافهی جامعه طورى بود که هر کس نگاه کرد احساس کرد ملّت آماده است و در حال استعداد (۲) دفاع از کشور است- تهدیدها عملى نخواهد شد و نیّت دشمن به تحقّق نخواهد پیوست. امّا اگر وضع جامعه آنچنان بود که هر کس به آن نگاه کرد، فهمید که این جامعه قادر به دفاع از خود نیست -چون از رفتار یک جامعه میشود فهمید که آیا این جامعه قادر به دفاع از هویّت خود و از حیثیّت خود هست یا نه- آن جامعهاى که مردم در آن به مسائل شخصى بیشتر اهمّیّت بدهند تا مسائل کشور و مسائل جمعى، آن جامعهاى که جوانها در آن رو به فساد بروند، آن جامعهاى که افراد مؤثّر در آن جامعه نسبت به مصالح انقلاب بیتفاوت بشوند و نسبت به مصالح کشور بیاعتنا بشوند؛ آن جامعهاى که در آن اختلافات -هرجور اختلافى: اختلاف سیاسى، اختلاف مذهبى، اختلاف گروهى، اختلاف صنفى، اختلاف قومى- اوج بگیرد و رشد بکند، آن جامعهاى که زن و مرد در آن به عشرت و زندگى مرفّه و توأم با فساد گرایش پیدا کنند، بدانید که این جامعه قادر به دفاع از خود نیست؛ چنین جامعهاى نمیتواند از مصالح خود، از شرف خود، از حیثیّت خود دفاع کند.
علّت این هم که شما مشاهده کردید -افراد مسن خودشان دیدند، افراد جوان خبر آن را شنیدند- در ۱٠٠ سال، ۱۵٠ سال اخیر، استعمار بر روى فرهنگ کشور ما، جوانان ما، آموزشوپرورشِ ما، اِعمال نفوذ کرد و مردم را به بیکارگى و فساد و تباهى و اختلاف و این چیزها سوق داد همین بود، [چون] میخواستند که ملّت نتواند از منافع خود، از شخصیّت خود، از مصلحت خود، از آیندهی خود دفاع کند. اگر دشمن نگاه کرد، دید وضعیّت در جامعه حاکى از آن است که این جامعه دیگر نمیتواند از خودش دفاع کند، بدانید که تهدیدْ جدّى خواهد بود، نیّت دشمنْ عملى خواهد شد، ضربهی دشمنْ وارد خواهد شد.
علّت اینکه در این ده سال بعد از انقلاب، با همهی مشکلاتى که وجود داشت، ما ملّت ایران توانستیم در مقابل تهاجمِ جورواجور دشمن ایستادگى کنیم و آنها از آن تهاجم بیشتر ضرر کردند تا ما، این بود که روحیهی انقلابى، پارسایى انقلابى و وحدت کلمه در میان مردم ما حکمفرما بود. به برکت دین، به برکت ایمان به انقلاب، به برکت اسلام، به برکت امام عظیمالشّأن ما -آن شخصیّت عظیمالشّأنى که بیان و سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود- به برکت آموزش قرآنى و اسلامى، ملّت ما در این ده سال توانستند بِایستند و مقاومت کنند و دشمن از حملهی به ما طَرْفى نبست؛ از دشمن منظورم فقط رژیم عراق نیست -او یکى از دشمنها بود در این چند سال- آمریکا هم طَرْفى نبست؛ غرب و شرق هم آنوقتى که دست به دست هم دادند تا با هم جمهورى اسلامى را زیر فشار قرار بدهند، طَرْفى نبستند. علّت این موفّقیّت ما همین بود که شما جوانها در صحنه بودید، ملّت آماده بود، روحیهی انقلابى بر جریانهاى غیرانقلابى و ضدّانقلابى غلبه داشت. و تا وقتى اینجور باشد، تهدیدهاى دشمن، عملى نخواهد شد. تهدید هست، سوءنیّت دشمن هست، خطر هست، امّا این خطر تحقّق پیدا نخواهد کرد، تا شما در صحنهاید.
نقش جوانان بسیجى و نقش بسیج، در این مجموعه و در این آمادگى عمومى کاملاً روشن است. من در جواب این سؤال که جایگاه بسیج در کشور ما بعد از دوران جنگ کجا است، عرضم این است که بسیج با همان روحیه و شورى که در دوران جنگ وجود داشت -و جوانها آموزش میدیدند و سازماندهى میشدند و آمادگى پیدا میکردند و حضور پیدا میکردند- و با همان قوّت و قدرت، بایستى باقى بماند؛ در مراکز نظامى، در مراکز صنعتى، در مراکز اجتماعى، در مراکز دینى، در مراکز آموزشى. بسیج یکى از نیروهاى مسلّح نیست؛ بسیج متن ملّت است. اینجور نیست که ما ارتش داریم و سپاه داریم، یک نیروى مسلّح دیگر هم به نام بسیج داریم؛ نه. بسیج یعنى همین متن ملّت که میتواند در سایهی آموزش، سلاح دست بگیرد و آنوقتى که کشور به او نیاز دارد، از نیروهاى مسلّح حمایت کند و گاهى بیشترین بار را بر دوش بگیرد؛ کمااینکه در جنگ، ما این را مشاهده کردیم. در جنگ تحمیلى در مواردى سنگینترین بار را نیروهاى بسیجى بر دوش میگرفتند؛ البتّه با سازماندهى و نظم و ترتیب و ادب و با برخورد اسلامى که این اساس قضیّه است.من به برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سفارش مؤکّد کردم که مسئلهی بسیج را جدّى بگیرند (۳) و در حدود نیمى از مأموریّت و مسئولیّت سپاه پاسداران، اداره و ترتیب بسیج است. در کنار این باید عرض بکنم جوانان، مرد و زنى که جزو بسیجند، از همهی افراد دیگر باید رفتارشان اسلامیتر و نظم و انضباط کارشان بیشتر و ادبشان نزدیکتر به ادب اسلامى باشد. و روحیهی بسیجى و روحیهی آمادگى در تمام دستگاهها و سازمانهاى کشور باید انشاءالله حکمفرما بشود.
شنیدم جمعى از برادران گمرک در این مجموعهی امروز حضور دارند. تأکید میکنم که در سازمانهاى مالى و اقتصادى و اجتماعى -که گمرک جزو همهی اینها هست- باید روحیهی بسیجى، یعنى روحیهی انقلابى توأم با آمادگى کامل براى کار و تلاش، به نحو صحیح و صادقانه حکمفرما بشود. یک روز دشمنان ایران و سلطهگران که بر تمام شئون این کشور حکومت میکردند، از جملهی جاهایى که دست میگذاشتند و انحصار آن را در دست میگرفتند و از آن طریق علیه مصالح این ملّت کار میکردند، همین گمرک بود. گمرکات کشور سالهاى متمادى، دست افراد و مؤسّسات گوناگونِ وابستهی به دولتهاى بیگانه -انگلیس و این قبیل کشورها- بود. دروازههاى ورودى و خروجى کشور در اختیار بیگانگانى که هیچ علاقهاى به مصالح کشور ندارند! شما ببینید چه وضع ذلّتبار و رقّتبارى بود! بعدها هم که از دست بیگانهها گرفته بودند، فساد دستگاههاى مالى -از جمله گمرک در دوران رژیم گذشته- آنچنان بود که باز براى ملّت ضرر و زحمت به همراه داشت. البتّه عناصر خوب و امین همه جا بودند، آنجا هم بودند. نمیگوییم همه بد بودند، همه فاسد بودند، نه؛ لکن گاهى میبینید یک آدم فاسد یک دستگاه را به سمت فساد میکشاند. البتّه در دوران انقلاب بحمدالله مدیران خوب و مسئولین دلسوز بر این مجموعهها مدیریّت میکردند و خیلى سعى و تلاش شده؛ امّا همچنان کار براى انجام دادن خیلى باقى است.من عرض میکنم در گمرک جمهورى اسلامى -چه این گمرک داخل تهران، گمرک مهرآباد، که دروازهی ایران براى خارجیها است که اینجا وارد میشوند و اوّلین منزل اینجا است، همین جا میسنجند که ادب ما چقدر است، امانت ما چقدر است، مهماننوازى ما چقدر است، مسلمانى ما چقدر است؛ و چه گمرکهاى دور و گمرکهاى درجهی دو و خلوت- باید تلاش بشود گردش کار در کمال سلامت انجام بگیرد. کار مردم سهل و آسان و بدون هیچگونه فشار غیرقانونى و ناشى از سلیقهی شخصى -که بعضیها برطبق سلایق شخصى خودشان در گمرکات تصرّف میکنند و عمل میکنند؛ [میگویند] گمرکچى نظرش این است، سلیقهاش این است- به دور از سلیقهگرایى و با مقرّرات آسان و ضمناً محکم و متقن بهطورى که منافع ملّت از این طریق مورد خطر و تهدید قرار نگیرد [انجام گیرد]؛ یک مجموعهی سالم و کامل و بیعیب. امروز که بحمدالله دستگاههاى دولتى با انسجام و به خواست خدا با فراغت از مشکل جنگ، دارند کشور را اداره میکنند و تلاش میکنند و میبینیم که حقیقتاً خیلى هم زحمت میکشند و میخواهند که مشکلات را و گرهها را یکییکى بردارند و باز کنند، در یک چنین شرایطى گمرک هم بایستى به نحو بهتر و بهترین و به نحو مطلوب انشاءالله آشکار بشود.
من بهمناسبت اینکه، هم جمعى از برادران ایرانى اهل سنّت، هم بعضى از برادرانى که از خارج کشور آمدهاند، در جلسه حضور دارند، یک [مطلبى را] اشاره بکنم. البتّه همه برادرند، از دید اسلام مرزها برادران را از یکدیگر جدا نمیکند. برادرانى هم که از خارج آمدهاند، برادران ما هستند؛ اسلام در سطح جهان ایجاد برادرى میکند و مؤمن، برادرِ پدر و مادرىِ مؤمن است؛ آنچنان که در روایت است: اَلمُؤمِنُ اَخُو المُؤمِنِ لِاَبیهِ وَ اُمِّه. (۴) من عرض میکنم که امروز بیشتر از همیشه باید به وحدت کلمهی مسلمین اهمّیّت داد؛ چرا؟ چون یکى از راههایى که دشمنان براى نفوذ در جوامع اسلامى پیدا کردهاند، ایجاد شکاف و اختلاف است. دهها راه هم براى ایجاد شکاف دارند؛ [از جمله] بعضى راههاى بلندمدّت. اصلاً یک آئین استعمارى را شما میبینید به وجود میآورند براى اینکه در طول صد سال، دویست سال، پانصد سال، بین مؤمنین و مسلمین یک شکاف و اختلاف به وجود بیاورند؛ یک زخمى در پیکر و مجموعهی عالم اسلام ایجاد کنند که به این زودیها خوببشو نباشد؛ مثل این ادیان ساختگى و مذاهب ساختگى؛ که البتّه وهّابیّت هم جزو همین آئینها و مذاهب ساختگى است و هدف از آن ایجاد شکاف بین مسلمانها بود. اگر بنا باشد تاریخچهی استفادههایى -سوء استفادههاى جورواجورى در همه جاى دنیاى اسلام- که استعمار از این شکاف و از این زخم کرده بیان شود، یک کتاب خواهد شد. مال امروز هم نیست این قضایا؛ از هشتاد سال، نود سال، صد سال قبل، همین مسائل سابقه دارد که بنده مفصّل نمونههایى را اطّلاع دارم و سراغ دارم مربوط به یک قرن پیش بلکه بیشتر که با حربهی وهّابیّت یا با تهمت وهّابیّت -که در طول این سالیان طولانى هر دو جور آن را دیدیم- ایجاد شکاف و اختلاف کردند که باید خیلى مواظبت کنید.
پس دشمن طرق مختلفى را براى ایجاد شکاف بین جامعهی اسلامى به کار میزند؛ همیشه میزد، [امّا] امروز بیشتر؛ چون امروز در دنیاى اسلام، یک پرچمِ بلندى و یک صداى رسایى هست که همهی مسلمین را به گرد خود دعوت کند و جمع کند و آن پرچم جمهورى اسلامى است؛ در سابق نبود. امروز بهطور طبیعى دلهاى مسلمانها در اقطار (۵) عالم میتپد براى آن دولت و کشورى که شعارش اسلام است و عملاً قانون اسلام را در کشورش پیاده کرده و قانون اساسیاش تصریح میکند که هر قانونى برخلاف اسلام بود، اصلاً قانونیّت ندارد، و آن جمهورى اسلامى ایران است. جاى دیگرى امروز با این قاطعیّت و جدّیّت دنبال احکام اسلامى نیست. ملّتها چرا؛ ملّتها همه جا مسلمانند، همه جا عاشق اسلامند، همه جا آمادهی براى عمل به اسلامند؛ امّا سیاستها و نظامها و دولتها نه. اگر به نام اسلام هم شروع کردند، وقتى با امواج شدید تهاجمهاى جهانى مواجه شدند، پس زدند. همانطور که دیدید در این دهساله بهخاطر اسلام به ما همهچیز گفتند: کهنهپرست، مرتجع، واپسگرا، بنیادگرا، بیتمدّن، فناتیک؛ (۶) در دنیا هم براى اینکه با تفکّر اسلامى مقابله بکنند، از تمام وسایل استفاده میکنند؛ این فشارهایى که روى ما امروز هست، ناشى از اسلام است؛ این تجربهی ما است، لمس کردهایم.امام امّت (رضوان الله علیه) در سفرى که من میرفتم پاکستان، (۷) قبل از رفتن به من فرمودند که شما به علماى پاکستان بگویید این فشارهایى که میبینید آمریکا و غرب و شرق و ارتجاع و دیگران -همه- روى ما وارد میآورند، نه براى خاطر این است که ما [کشور] ایران هستیم و ایرانى هستیم، [بلکه] بهخاطر اسلام است؛ آن روزى که دنیا احساس کند ما نسبت به اسلام جدّى نیستیم -العیاذ بالله- آن روزى که دنیاى مستکبر احساس کند که ما حاضریم روى اسلام معامله کنیم و خیلى اهمّیّت نمیدهیم، این فشارها تمام خواهد شد. و من عین بیان حضرت امام را آنجا به علماى پاکستان -که جمع کثیرى از علماى مسلمین بودند و از همهی اقطار پاکستان آمده بودند- (۸) گفتم.
و این براى ما محسوس و ملموس است که علّت فشار، اسلام است. خب، مسلمانهاى عالم این را میفهمند، احساس میکنند که اینجا امّالقراى اسلام است و اینجا وطن اصلى و مرکز حقیقى اسلام است، لذاست که دلهایشان براى جمهورى اسلامى و نظام جمهورى اسلامى میتپد و به این شوق پیدا میکنند؛ این خودش یک عامل وحدت است. استعمار با توجّه به اینکه این عامل وحدت، امروز وجود دارد، سعى میکند شکافها و اختلافها را از طرق مختلف به وجود بیاورد: از طرق قومى؛ از طرق مذهبى؛ شیعه و سنّى؛ در بین اهل تسنّن مکتب فلان مدرسه، مکتب فلان مدرسهی دیگر، اهل حدیث، اهل فلان؛ در بین شیعه با اسمهاى دیگر و نامهاى دیگر؛ در بین اقوام گوناگون؛ در بین ملّتهاى مختلف.
ما که مسلمان هستیم باید حواسمان جمع باشد. ما باید بفهمیم پول نفتِ فلان کشورى که به نوکرى آمریکا و غرب شناخته شده و در میان ملّتهاى مسلمان بهخاطر وابستگى به استکبار روسیاه است، اگر براى کتابى در ردّ تشیّع صرف شد، این محض رضاى خدا نیست، محض علاقهی به تسنّن نیست؛ این یک غرض خبیث را دنبال میکند. عکس قضیّه هم صادق است؛ [یعنى] اگر دیدیم در داخل جوامع شیعى عواملى دارند براى ایجاد حسّاسیّت نسبت به برادران اهل تسنّن یا مقدّسات آنها تحریک میکنند، باید بدانیم که اگر ناشى از کجسلیقگى و بدفهمى نباشد -که دشمن از این کجسلیقگى هم حدّاکثر استفاده را میکند- قطعاً دست دشمن [در کار] است. لذا امروز اتّحاد مسلمین، صاف بودن دل برادران مسلمان با یکدیگر، شرط اصلى براى اِعلاء کلمهی اسلام است.اگر کسى اِعلاء کلمهی اسلام را نمیخواهد، بسیار خب، تعهّدى نداشته باشد؛ امّا اگر طرفداران قرآن و اسلام از هر فرقه و هر مذهبى راست میگویند و واقعاً دل میسوزانند و میخواهند که قرآن، عزیز و عظیم بماند، باید بدانند که این فریادها، این قلمهاى مزدور، این پولهاى پلید و خبیث که در بعضى از کشورها براى ایجاد اختلاف خرج میشود، مانع از این است که اسلام سربلند بشود، و این کار دشمن است. لذا من توصیه میکنم هفتهی وحدت را که نزدیک هم هست، هم دستگاهها، هم مردم، و بخصوص علما -علماى شیعه و سنّى در داخل کشور و در خارج کشور- با جدّیّت بگیرند و نشانهی وحدت و برادرى قرار بدهند. اگر ما متّحد باشیم، اگر ما برادر باشیم، بر اختلافات فائق بیاییم، حربهی دشمن کند خواهد شد و ضربهپذیرى دنیاى اسلام کم خواهد شد.
مجدّداً از همهی شما برادران و خواهران و قشرهاى مختلف -چه آنهایى که از شهرهاى دیگر یا از کشورى دیگر تشریف آوردهاید و چه آنهایى که از تهران هستید- تشکّر میکنم و امیدوارم که خداى متعال به همهی شما توفیق بدهد و همهی ما را در راه خود ثابتقدم نگه دارد و روح مقدّس امام عزیزمان را از همهی ما شاد بفرماید و قلب مقدّس ولیعصر را از ما خشنود بگرداند و دعاى آن بزرگوار را انشاءالله شامل حال ما بفرماید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) جمعى از بسیجیان و روحانیّون، خانوادههاى شهداى شمال غرب تهران، مدرّسان و طلّاب اهل سنّت استان خراسان، جمعى از مردم اردستان، مسئولان و کارکنان گمرک کشور، جمعى از اعضاى حزبالله لبنان، جمعى از ورزشکاران معلول لاهور پاکستان و گروه سرود امور تربیتى استان کرمان در این دیدار -که بهمناسبت هفتهى دفاع مقدّس برگزار شد- حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام عبّاسعلى سرفرازى (عضو شوراى مرکزى جامعهى روحانیّت مبارز تهران) مطالبی بیان کرد.
۲) آمادگى، توانایى
۳) از جمله، پیام به مجمع سالانهى فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسیج مستضعفین سراسر کشور (۱۳۶۸/۶/۲۶)
۴) کافی، ج ۲، ص ۱۶۶
۵) کرانهها، سرزمینها
۶) قشرى، مرتجع
۷) ۲۴/۱٠/۱۳۶۴
۸) بیانات در دیدار جمعى از علماى پاکستان (۱۳۶۴/۱٠/۲۵)