[ بازگشت ] | [ چـاپ ]
نظام سلطه - تعداد فیش : 198 ، تعداد مقاله : 3
بیانات در دیدار دانش آموزان1401/08/11
علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد... فکر مقاومت و جبهه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است. چون اروپایی‌ها از وقتی که انقلاب صنعتی شد و جلو افتادند و استعمار را شروع کردند، مردم دنیا را و کشورهای دنیا را عادت دادند به اینکه سلطه‌پذیری و سلطه‌جویی دو حصّه‌ی متقابل حتمی دنیا است؛‌ یعنی دنیا تقسیم میشود به دولتهای سلطه‌گر، و قدرتها و دولتها و کشورهای سلطه‌پذیر؛ این [وضع ] بوده و این نظام سلطه چند قرن ادامه پیدا کرده. همه قبول داشتند که بایستی سلطه‌ی قدرتهای غربی را قبول کنند، حتّی فرهنگ آنها را قبول کنند، حتّی نامگذاری آنها را قبول کنند.
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی1401/07/27
من اخیراً یک کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان ــ که من از نزدیک [با ایشان] آشنایی ندارم ــ نوشته، به نام سرگذشت استعمار؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای، ۱۲۰ صفحه‌ای است؛ تشریح میکند که استعمار چگونه در قارّه‌ی آمریکا و در قارّه‌ی آسیا توانست ثروتهای اینها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند. خب اینها به وسیله‌ی سلاح توانستند یک چنین کارهایی را بکنند. ذهنهای خلّاقی داشتند، درست است؛ تلاش هم خیلی کردند؛ اهل خطرپذیری بودند؛ اینها خصوصیّات خوب اروپایی‌ها است امّا از این خصوصیّات چه استفاده‌ای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم؛ نظام سلطه. یکی از بلاهای بزرگ امروزِ دنیا که هنوز تمام نشده و ان‌شاءالله تمام خواهد شد، نظام سلطه است. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ یک عدّه‌ای حتماً بایستی قدرتمندانه بر همه‌ی دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوشش‌های مختلف از اینها اطاعت کنند؛ این نظام سلطه است. این نظام سلطه را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد.
بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس1401/06/30
بله، حمله را صدّام کرد ــ که دیوانه‌ی قدرت [بود] ــ امّا پشت سرِ صدّام، استکبار جهانی قرار داشت؛ بیشتر، غرب و کفّه‌ی دیگر هم رژیم شوروی و کشورهای شرقی تابع شوروی سابق؛ اینها پشت صدّام بودند؛ هم او را تشویق کردند که این کار را بکند ــ البتّه خود او قدرت‌طلب بود، زمینه‌ی او آماده بود برای این کار، [لکن] اینها هم تشویقش کردند، و به قول معروف، چراغ سبز به او نشان دادند ــ هم قول دادند که از تو پشتیبانی میکنیم و پشتیبانی هم کردند؛ یعنی به قولشان برای صدّام عمل کردند. پس طرفِ جنگ صرفاً صدّام و [رژیم] بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی بود، نظام سلطه بود.
یک حقیقتی که بنده میخواهم روی آن تکیه کنم، این است که حمله‌ی نظامی به کشور بعد از انقلاب، غیر منتظره نبود؛ حمله‌ی اینها به نظام انقلابی یک امر طبیعی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از انقلاب بشدّت عصبانی بودند، و این، واکنش آنها بود به این انقلاب بزرگ. این انقلاب کارهایی را انجام داد که شاید خود ماها خیلی ملتفت ابعادش نبودیم؛ آنها آن روز بیشتر از خود ما میفهمیدند که چه اتّفاقی در دنیا افتاد با این انقلاب. صرفاً این [مسئله] نبود که انقلاب اسلامی ایران یک شکست سیاسیِ مقطعی به آمریکا یا به استکبار یا به مجموعه‌ی نظام سلطه وارد کند؛ فقط این نبود؛ این انقلاب، تهدیدِ امپراتوریِ نظام سلطه بود. حالا غالباً سنّ شماها اقتضا نمیکند که حوادث آن روزها را در اسناد و مدارک و مطبوعاتِ آن روزها دیده باشید، امّا واقع قضیّه این بود. آن روز در دنیا دولتها و ملّتها، یا وابسته‌ی به این جناح بودند یا وابسته‌ی به آن جناح بودند. البتّه وابستگی در انواع مختلف بود امّا وابستگی عمومی بود؛ یعنی کسی که متّکی به نظام غربی بود، به اعتماد آن نظام میتوانست دو کلمه علیه نظام شرقی حرف بزند؛ و عکسش هم همین جور. اینکه یک ملّتی، یک کشوری بِایستد و مستقلّ از این مجموعه‌ی امپراتوریِ نظام سلطه سینه سپر کند، حرف خودش را بزند، پیام نویی بدهد، این اصلاً قابل تحمّل نبود. اینکه یک ملّتی از آمریکا نترسد، از قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادیِ حاکم بر دنیای آن روز بیمناک نباشد، واهمه نداشته باشد، برایشان اصلاً قابل تحمّل نبود؛ آن هم نظام سیاسی‌ای که در یک جایی برپا شده که نقطه‌ی امید و اتّکاء و طمع‌ورزی کاملِ یکی از دو قدرت یعنی آمریکا بوده؛ در ایران.
بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس1401/06/30
خیال میکنند که اگر بعد از قضیّه‌ی خرّمشهر ما دستمان را روی هم میگذاشتیم و کنار می‌نشستیم، قضیّه تمام میشد؛ تمام نمیشد، تازه شروع میکرد. آن روزی که خرّمشهر در عملیّات بیت‌المقدّس فتح شد، بخش مهمّی از سرزمین‌های ما هنوز زیر پای لشکر دشمن بود؛ یعنی بی‌حساب حرف زدن، بی‌مسئولیّت اظهار نظر کردن، یکی از ابتلائاتی است که واقعاً وجود دارد. مسئله این نبود که ما بخواهیم جنگ را شروع کنیم، ما بخواهیم حمله بکنیم، ما بخواهیم [ادامه بدهیم]؛ نه، مسئله‌ی یک سیاست راهبردی دشمن و نظام سلطه و امپراتوری نظام سلطه بود؛ مسئله این بود. آنها بایستی ملّت ایران را به زانو در می‌آوردند، دنبال این بودند؛ باید نظام جمهوری اسلامی را که در مقابل آنها سینه سپر کرده بود به خاک سیاه می‌نشاندند؛ خواسته‌ی آنها این بود، دنبال این بودند. یکی از حقایق مهمّ دفاع مقدّس این است که بدانیم طرف ما در دفاع مقدّس چه کسی بود، انگیزه‌ی او چه بود و چرا حمله کرد؛ این یکی از مسائل مهم است که اشاره‌ای کردم.
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفتمین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع)1401/06/12
سیاست ما ایستادگی در مقابل جنایتهای نظام سلطه است، این اینها را عصبانی میکند، لذا متّهم میکنند جمهوری اسلامی را. همه باید حواسشان باشد با این سیاستِ استکباریِ آمریکا همراهی نکنند. هر کاری هم که میکنند، به نظر ما ــ یعنی با تحلیلی که بنده دارم ــ از سر ناتوانی و عجز است. این ترورهایی که اتّفاق می‌افتد، تبلیغات عجیب و غریبی انجام میدهند، چون عاجزند، نمیتوانند کاری بکنند. طبیعت قضیّه پیشرفت جمهوری اسلامی است؛ طبیعت قضیّه موفّقیّتهای نمایان و چشمگیر شعارهای نظام اسلامی است؛ طبیعت قضیّه همین است و این بوده و تا آخر هم خواهد بود و آنها باید قدم‌به‌قدم عقب‌نشینی کنند. خب این طبیعت قضیّه است و این‌ جوری خواهد بود؛ آنها ناچارند در مقابلش یک حرکتی انجام بدهند، لذا متوسّل میشوند به ترور و به تبلیغات این‌چنینی و مانند اینها؛ حتّی یک روز امثال صدّام را تشویق میکنند به حمله ــ از اوّل انقلاب این‌ جوری بود دیگر ‌ــ آدمهای حقیر را وادار میکنند به دشنام دادن به چهره‌های نورانیِ دنیای اسلام.
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفتمین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع)1401/06/12
وقتی شما پرچم عدالت و معنویّت را بلند میکنید، طبیعی است در دنیایی که رفتارش مبتنی بر زور است و فکرش مبتنی بر مادّیّت است ــ ‌یعنی درست نقطه‌ی مقابل عدالت و نقطه‌ی مقابل معنویّت ــ عکس‌العمل ایجاد میکند. بعضی‌ها به ما میگویند «شما با فلان حرف، فلان حرکت، فلان تصمیم، دشمن‌تراشی کردید»؛ نه، ما با برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی دشمن‌تراشی کردیم، ما با مطرح کردن احکام الهی دشمن‌تراشی کردیم. وقتی شما عدالت را مطرح میکنید، تمدّن و دنیای مبتنی بر سلطه و استکبار قهراً با شما مخالف میشود. وقتی شما معنویّت را مطرح میکنید، دنیای مادّی که همه چیزش مبتنی بر مادّیّت است و همه‌ی مفاهیم عالَم را برمیگرداند به پول، با شما مخالفت میکند؛ چیز طبیعی‌ای است. بنابراین، معارضه و مقابله‌ی دنیای استکبار و دنیای سلطه با حرکت جمهوری اسلامی یک امر طبیعی و قهری است. امروز هم در رأس دنیای سلطه آمریکا است، چیز دیگری نیست؛ با این حرف، تکلیف همه در قبال آمریکا معلوم میشود. امروز دشمنِ فعّال و در رأس جبهه‌ی دشمن، آمریکا است.
یک نکته‌ی مکمّلی وجود دارد دنبال این نکته‌ی دوّم که عرض کردیم، و آن ،این است که امام راحل (رضوان اللّه تعالی علیه) به همه یاد داد که خطوط فاصل موجود میان آحاد جوامع اسلامی را کنار بگذارند؛ فقط یک خطّ فاصل وجود دارد و آن خطّ فاصل میان ایمان و اسلام از یک طرف و کفر و استکبار از طرف دیگر است؛ این را امام به همه یاد دادند. آن خطوط فاصلی که امام به ما تعلیم دادند که باید کنار بگذاریم، خطوط فاصل فرقه‌ای است، خطوط فاصل قومیّتی است، خطوط فاصل نژادی است، خطوط فاصل حزبی است و امثال اینها‌؛ گفتند اینها را کنار بگذارید. یک خطّ فاصل وجود دارد و آن، خطّ فاصل بین تحقّق اسلام و نظام اسلامی و تجسّم سیاسی اسلام است در مقابل نظام سلطه‌ای که در رأسش آمریکا است؛ این خطّ فاصلی است که باید برجسته باشد و امام این را از روز اوّل برجسته کرد؛ نه از روز اوّل انقلاب اسلامی، [بلکه] از روز اوّل نهضت؛ ‌یعنی از آن زمانی که امام این نهضت را شروع کرد؛ پانزده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی.
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفتمین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع)1401/06/12
پیروان اهل‌بیت مفتخرند که مهم‌ترین حرکت در مقابله‌ی با نظام استکباری،‌ با نظام سلطه، از سوی اینها انجام گرفته. خیلی شعار داده میشود، [امّا] آنچه در عمل روی زمین اتّفاق افتاده یک چیز واضح و مشخّصی است و آن پرچم جمهوری اسلامی است. شیعه مفتخر است به اینکه در مقابل نظام سلطه ایستاد، سینه سپر کرد، این اژدهای هفت سری را که در همه‌ی شئون زندگی کشورها و دولتها و ملّتها به نحو ظالمانه و جبّارانه شرکت میکرد متوقّف کرد که امروز خود آنها اعتراف میکنند بسیاری از خواسته‌هایشان به وسیله‌ی جمهوری اسلامی متوقّف مانده و تخریب شده؛ این یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی است و این افتخار شیعه است. و این نیست مگر به خاطر الهام‌گیری از بیانات ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) و اهل‌بیت پیغمبر؛ آنها بودند که ما را به تدبّر در قرآن و الهام‌گیری از قرآن تشویق کردند، تحریص کردند؛ آنها بودند که معارف قرآنی را برای ما تبیین کردند؛ آنها بودند که با سیره‌ی عملیِ خودشان به ما فهماندند که چه ‌جوری باید عمل کرد؛ از خود امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) تا حضرت عسکری (علیه الصّلاة و السّلام).
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی1401/03/04
ببینید شرایط دنیا امروز یک شرایط ویژه است، ‌یک شرایط بخصوصی است؛ کمتر وضعی در دنیا پیش می‌آید مثل امروز؛ خب طبعاً در یک چنین شرایطی مدیریّت کشورها ــ همه‌ی کشورها ــ سخت‌تر میشود، پیچیده‌تر میشود.

ما البتّه یک مسئله‌ی دیگر هم داریم؛ ایران اسلامی علاوه‌ی بر کشورهای دیگر یک مسئله‌ی دیگر هم دارد و آن، این است که ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کرده‌ایم؛ مردم‌سالاری دینی، مردم‌سالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کرده‌ایم؛ این علی‌الظّاهر یک کلمه‌ حرف است امّا باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرتهای درجه‌ی یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمی‌انگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیم‌شده‌ی نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برای اداره‌ی دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کرده‌ام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّه‌ای حتماً سلطه‌گر باید باشند، یک عدّه‌ای حتماً سلطه‌پذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به هم ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند.
بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی1400/02/21
تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلی‌ها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضی‌ها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوه‌های غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. می‌بینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّی‌سازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار می‌آورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمه‌ی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوه‌های نو و با نوآوری و ابتکار.
بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی1400/02/21
بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی‌اند، آرمانهای بلندمدّت و میان‌مدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعه‌ی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعه‌ای است که جامعه‌ی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکه‌ی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه‌ی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایه‌داری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه‌ی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبه‌روز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.
بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی1399/11/29
انقلاب اسلامی از آغاز با دشمنی ابرقدرت‌ها مواجه شد؛ یک جبهه به وجود آمد. ابرقدرت‌ها که میگوییم، یعنی شوروی آن روز در کنار آمریکا؛ که در صد مسئله با هم اینها اختلاف داشتند امّا در این مسئله‌ی مقابله‌ی با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و نظام برآمده‌ی از امام، این دو ابرقدرت با هم همراه بودند؛ اروپایی‌ها و قدرتهای اروپایی هم همین جور، دنباله‌روانشان -مرتجعین منطقه و دیگران- هم که همین جور؛ یک جبهه‌ای علیه انقلاب اسلامی تشکیل شد. خب، علّت این دشمنی چه بود؟ این یک نکته‌ای است که ما هرگز نباید فراموش کنیم.
علّت این دشمنی صرفاً این بود که نظام اسلامی هنجارهای نظام سلطه را رد کرده بود. آنچه بر دنیا حاکم بود، نظام سلطه بود. نظام سلطه یعنی چه؟ یعنی دنیا تقسیم میشود به دو بخش: بخش سلطه‌گر و بخش سلطه‌پذیر؛ سلطه‌گر بایستی مسلّط باشد: هم سیاستش، هم فرهنگش، هم اقتصادش؛ و سلطه‌پذیر باید در مقابل سلطه‌گر تسلیم باشد. کشورهای دنیا تقسیم میشدند به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ این یک هنجار جاافتاده‌ی جهانی بود. تقسیم کرده بودند دنیا را؛ یک بخشی از دنیا دست آمریکا، یک بخشی دست شورویِ آن روز، بخشی هم دست قدرتهای درجه‌ی دوّمی که دنباله‌روِ اینها بودند؛ این وضع دنیا بود. جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و انقلاب اسلامی، این نظام را رد کرد؛ خب این، رگ حیات استکبار بود؛ هنجارهای نظام سلطه، رگ حیات استکبار بود؛ قوام استکبار به این بود؛ جمهوری اسلامی این را رد کرد، نظام اسلامی این را رد کرد، اینها هم در مقابلش ایستادند. البتّه برای اینکه دستاویزی داشته باشند، همیشه یک بهانه‌هایی جور میکردند: یک روز مسئله‌ی حقوق بشر، یک روز به شکلهای گوناگونی تسلّط بی‌محابای دین زشت جلوه دادن، یک روز مسئله‌ی هسته‌ای، یک روز مسئله‌ی موشکی، یک روز مسئله‌ی حضور منطقه‌ای؛ اینها بهانه است، اصل قضیّه این است که این نظام اسلامی حاضر نیست شریک نظام سلطه‌ی جهانی بشود و در سلطه‌گری و سلطه‌پذیری با آنها همراهی کند. نظام اسلامی ایستاده است؛ با ظلم مخالف است، با سلطه مخالف است.
بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی1399/11/29
در برابر این دشمنی و این جبهه ]استکبار[، این ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند؛ شخصیّت و هویّت و عناصر هویّتیِ خودشان را مستحکم کنند و قدرت درونی خودشان را ازدیاد ببخشند؛ این نیاز قطعی است. آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت میدهد و قدرت میدهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. علّت اینکه خیلی از کشورهایی که انقلاب کردند و حرکاتی را ضدّ سلطه و ضدّ استکبار و ضدّ ظلم و استبداد به وجود آوردند، بعد از مدّت کوتاهی -بعضی‌ها بعد از پنج سال، بعضی‌ها بعد از ده سال- بکلّی از آن راه برگشتند و رفتند در همان راه اَسلاف(۶) خودشان و مثل آنها شدند، این بود که یک زیربنای فکری محکمی در اختیارشان نبود. اینکه می‌بینید گاهی در بعضی از کلمات بیگانه‌ها -که بعضی داخلی‌ها هم متأسّفانه از آنها تقلید میکنند- ایدئولوژی‌زدایی مطرح میشود معنایش این است. دشمن اصلی برای سلطه‌گران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده. اگرمجلّدات متعدّد فرمایشات امام را ملاحظه کنید، این زیربنای فکری اسلامی و زیربنای عقیدتی کاملاً در آنجاها متجلّی است و بیانات گسترده‌ی امام راحل، یک ذخیره‌ی غنی در این زمینه است؛ بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکّران انقلابی ما در اختیار ما است، از شهید مطهّری و شهید بهشتی و دیگران تا زمان حاضر که اینها از قرآن و متون اسلامی این زیربنا را گرفته‌اند و تأمین میکنند.
بیانات در دیدار بسیجیان1398/09/06
نظام سلطه -که تعبیری است که ما وارد قاموس سیاسی کردیم؛ نظام سلطه یعنی نظام جبّاران، نظامی که در رأس اداره‌ی آن جبّارانند و دنیا را تقسیم میکنند به دو قسمت؛ یک قسمت سلطه‌گرانند، یک قسمت سلطه‌پذیرانند و سوّمی [وجود] ندارد، مستقل وجود ندارد؛ این نظام سلطه است- اساساً ضدّ آزادی و عدالت است؛ هم ضدّ آزادی است، هم ضدّ عدالت است. ضدّ عدالت است که خب ملاحظه میکنید: در خود کشورهای ثروتمندِ نظام سلطه مثل آمریکا، مثل بعضی از کشورهای اروپایی که اینها کشورهای ثروتمندی‌اند، مردم از گرسنگی کنار خیابان میمیرند؛ در تابستان بی‌خانمان‌ها کنار خیابان از گرما میمیرند، در زمستان کنار خیابان از سرما میمیرند؛ بخش عمده‌ی ثروتِ این کشورها متعلّق به یک جمع بسیار محدودی است؛ بقیّه بایستی جان بکَنند که نانِ بخور و نمیر پیدا کنند و زندگی کنند؛ یک عدّه هم که توانایی ندارند و همان‌ طور که گفتیم باید درون خیابانها بنشینند و زندگی کنند؛ [بنابراین] ضدّ عدالت است. این مال کشورهای خودشان است؛ نسبت به مردم دنیا هم آنچه بتوانند، بدون محابا بی‌عدالتی انجام میدهند.
ضدّ آزادی [هم] هست؛ مهم‌ترین نوع آزادی ملّتها، آزادی عمومی کشور است؛ یعنی استقلال. یک وقت دیگر بنده گفتم که استقلال یعنی آزادی یک ملّت؛ وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد. نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوه‌های امروز -که شیوه‌های جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمی‌آورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد میشوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند.
بیانات در دیدار بسیجیان1398/09/06
بسیج بیش از دیگر مجموعه‌های کشور یا در ردیف اوّلین مجموعه‌های کشور از لحاظ دشمنی نظام سلطه و جبهه‌ی استکبار با او است. نه‌فقط در ایران، هر جای دیگر نمونه‌هایی از نوع بسیج، شما سراغ داشته باشید همین‌ جور است؛ اینها مثلاً در عراق با حشدالشّعبی هم همین‌ قدر دشمنند، در لبنان با حزب‌الله هم همین ‌قدر دشمنند؛ [این] نمونه‌های مردمی، جوان، باانگیزه، باخدا.
بیانات در دیدار بسیجیان1398/09/06
نظام سلطه -که تعبیری است که ما وارد قاموس سیاسی کردیم؛ نظام سلطه یعنی نظام جبّاران، نظامی که در رأس اداره‌ی آن جبّارانند و دنیا را تقسیم میکنند به دو قسمت؛ یک قسمت سلطه‌گرانند، یک قسمت سلطه‌پذیرانند و سوّمی [وجود] ندارد، مستقل وجود ندارد؛ این نظام سلطه است- اساساً ضدّ آزادی و عدالت است؛ هم ضدّ آزادی است، هم ضدّ عدالت است. ضدّ عدالت است که خب ملاحظه میکنید: در خود کشورهای ثروتمندِ نظام سلطه مثل آمریکا، مثل بعضی از کشورهای اروپایی که اینها کشورهای ثروتمندی‌اند، مردم از گرسنگی کنار خیابان میمیرند؛ در تابستان بی‌خانمان‌ها کنار خیابان از گرما میمیرند، در زمستان کنار خیابان از سرما میمیرند؛ بخش عمده‌ی ثروتِ این کشورها متعلّق به یک جمع بسیار محدودی است؛ بقیّه بایستی جان بکَنند که نانِ بخور و نمیر پیدا کنند و زندگی کنند؛ یک عدّه هم که توانایی ندارند و همان‌ طور که گفتیم باید درون خیابانها بنشینند و زندگی کنند؛ [بنابراین] ضدّ عدالت است. این مال کشورهای خودشان است؛ نسبت به مردم دنیا هم آنچه بتوانند، بدون محابا بی‌عدالتی انجام میدهند.
ضدّ آزادی [هم] هست؛ مهم‌ترین نوع آزادی ملّتها، آزادی عمومی کشور است؛ یعنی استقلال. یک وقت دیگر بنده گفتم که استقلال یعنی آزادی یک ملّت؛ وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد. نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوه‌های امروز -که شیوه‌های جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمی‌آورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد میشوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌1398/08/24
نظام سلطه -که فعلاً در رأس آن آمریکا است؛ یک روز در رأسش انگلیس بود یا دیگران بودند، امروز در رأس نظام سلطه آمریکا است- با منطق اسلام، با هویّت اسلام، با معنای اسلام مخالف است. البتّه با جمهوری اسلامی بیشتر مخالفند؛ اینها با سعودی هم مخالفند؛ بعضی خیال میکنند که آمریکایی‌ها با جمهوری اسلامی دشمنند، با سعودی‌ها [دوستند]؛ نه، با آنها هم دشمنند، اینکه [آمریکا] صریحاً بگوید سعودی‌ها غیر از پول چیزی ندارند، دشمنی نیست؟ معنای این حرف چیست؟ معنایش این است که پول دارند باید برویم پولشان را بچاپیم! دشمنی به یک کشور، به یک ملّت از این بالاتر؟
بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه1398/07/10
اصرار آنها این است که جمهوری اسلامی از منش انقلابی -یعنی همین که ما به آن توصیه میکنیم که نگه‌اش دارید- دست بردارد. میگویند بیایید بشوید یک کشور عادی؛ یک کشور عادی یعنی یک کشوری منطبق با ساز و کار جهان سلطه، نظام سلطه؛ که بنده مکرّر نظام سلطه را شرح داده‌ام. نظام سلطه یعنی همه‌ی دنیا تقسیم بشوند به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ الان این ‌جور است دیگر که یک عدّه‌ای از دولتها سلطه‌گرند، یک عدّه [هم] سلطه‌پذیرند. حالا همه‌ی سلطه‌پذیرها لزوماً‌ نوکر هم نیستند امّا سلطه را قبول کردند و زیر بار سلطه [هستند و] یک وقتی [اگر] بگویند این کار را بکنید، باید بکنید، میکنند؛ این نظام سلطه‌ی کنونی است. میگویند جمهوری اسلامی بیاید وارد این نظام بشود؛ یعنی او هم بشود سلطه‌پذیر. جمهوری اسلامی از ساعت اوّل تولّد خودش و تحقّق خودش علیه این نظام سلطه حرکت کرده؛ چطور ممکن است این را از دست بدهد. ما با نظام سلطه مخالفیم، با تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر مخالفیم، با این مقابله میکنیم، مطلقاً تسلیم تحمیل‌های او نمیشویم، و تا امروز هم توانستیم در این زمینه پیشرفت زیادی بکنیم و بسیاری از انسانهای دنیا، افکار دنیا، روشنفکران دنیا، مجموعه‌های مردمی دنیا را با این مسیر خودمان همراه کنیم و این راه را ما قطعاً‌ ادامه خواهیم داد؛ راه انقلابی‌گری، راه مقابله و مواجهه‌ی با نظام سلطه.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی1397/11/29
این شعارِ «مرگ بر آمریکا» به معنای [مرگ بر] ملّت آمریکا نیست. مصداقش را بنده در نوزدهم‌ بهمن معیّن کردم که مراد کیست؛ حالا عرض میکنم که «مرگ بر آمریکا» یعنی مرگ بر سلطه‌گری، مرگ بر تجاوزگری، مرگ بر دست‌درازی به حقوق ملّتها؛ معنایش این است. یک حرکت روشنفکرانه، آگاهانه، انسانی و پُرمعنا و پُرمضمون را مردم با این شعار در همه‌ جای کشور انجام دادند، که واقعاً جای سپاسگزاری است.
بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران1397/11/22
صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه‌حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری1397/06/15
یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم میگذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح میکند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بین‌المللی میشود، با این خصوصیّات طبعاً در دوره‌های مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا میکند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همین‌جور بوده است، امروز هم همین‌جور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بین‌المللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت میکنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطه‌گرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه میروند، سلطه‌پذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت میکنیم؛ در این چهل سال این‌جوری پیش رفته‌ایم، این‌جوری حرکت کرده‌ایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش می‌آید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.
بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی1396/10/06
ما نزدیک چهلمین سال هستیم؛ چهلمین سال چه؟ چهلمین سال یک پدیده‌ای که توانست ساختار قدرت را در دنیا عوض کند و تکان بدهد. شما نگاه نکن که فلان قدرت پُر سر و صدای دنیا هنوز سر جایش هست؛ خب بله، ادّعای ما این نیست که همه‌ی قدرتهای دنیا را از بین میخواهیم ببریم -این کار، کار ما نیست؛ یک روزی خواهد شد؛ به‌وسیله‌ی یک دست الهی این کار انجام خواهد گرفت- کار ما این است که ساختار قدرت و نظام قدرت را، [یعنی] نظام سلطه را در دنیا از بین ببریم؛ و از بین برده‌ایم. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم میشود بین دو گروه کشور، دو گروه ملّت: یک گروه، گروه سلطه‌گر؛ یک گروه، گروه سلطه‌پذیر. ما این نظام را، این فرمول غلط را در دنیا به هم زدیم. ما نشان دادیم که نخیر، میتواند یک ملّتی وجود داشته باشد که نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر؛ نه خودش بخواهد به کسی زور بگوید و نه زیر بار هیچ زورگویی برود؛ ملّت ایران این را عملاً نشان داده؛ خب، در کتابها مینویسند؛ متفکّرین، تحلیل‌گران سیاسی از این حرفها میزنند؛ منتها کتاب و نوشته کجا، واقعیّت کجا! این واقعیّت را انقلاب به ‌وجود آورد. انقلاب اسلامی ساختارشکنی کرد.
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی1396/06/26
امنیّت به همان اندازه که مهم است، به همان اندازه، آماج دشمنیِ دشمنان هم هست. سعیِ دشمن همواره بر این است که در کشوری که با آن خصومت می‌ورزد، امنیّت را از بین ببرد. دشمنانِ شیطان‌صفتِ بین‌المللیِ ما -یعنی نظام سلطه و سردمداران نظام سلطه و شیطان بزرگ؛ آمریکا و دنباله‌هایش- از روز اوّلِ پیروزیِ این ملّت در انقلاب اسلامی در صدد برآمدند تا امنیّت را از این کشور سلب کنند. یکی از مشکلات اساسیِ ما در طول این ۳۸ سال، حفظ امنیّت بوده است. جوانانِ ما با همه‌ی وجود برای حفظ امنیّت جنگیده‌اند، مبارزه کرده‌اند؛ چه در ماه‌های اوّلِ پیروزی انقلاب که حرکات شرارت‌آمیز و تجزیه‌طلبانه در برخی از مرزهای این کشور به تحریک دشمنان به وجود آمد، چه بعد از آن در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس که هشت سال به طول انجامید، و چه بعد از آن تا امروز که دشمنان سعی کرده‌اند امنیّت را از این کشور سلب کنند. جوانان مؤمنِ ما در سازمانهای مسلّح ازجمله در نیروی انتظامی با کمال رشادت و قدرت ایستاده‌اند و از امنیّت این کشور دفاع کرده‌اند.
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی1396/06/26
یک بخش امنیّت داخل کشور است، یک بخش امنیّت منطقه است. امروز منطقه‌ی ما منطقه‌ی ناامنی است. این به‌خاطر چیست؟ اوّلاً به‌خاطر دخالت شیطنت‌آمیز و شرارت‌آمیز قدرتهای سلطه‌‌گر است؛ دخالت آمریکا، دخالت صهیونیسم. از هر وسیله‌ای برای نفوذ، برای تأمین منافع نامشروع خود، برای تضعیف ملّتها، برای نابود کردن رشادتها و اقتدارهای ملّی استفاده میکنند: یک روز داعش را به ‌وجود می‌آورند و آن‌وقتی که با همّت [نیروهای] مقاومت، با همّت جوانان مؤمن، داعش و امثال داعش نفسهای آخر را میکشند، دنبال راه‌های خباثت‌آمیز دیگری میروند. امروز نقش آمریکا این است. وقتی از یک راه ناامید میشوند، دنبال راه دیگری میروند. البتّه به توفیق الهی، ملّت ایران، جوانان ایران، جوانان مقاومت در منطقه که تحت تأثیر شعارهای اسلامی و قرآنی قرار دارند، باز هم بینی کارگزاران نظام سلطه را به خاک خواهند مالید و آنها را مغلوب خواهند کرد. آنچه در منطقه بسیار مهم است، همین است که ملّتهای منطقه و دولتهای منطقه‌ی ما احساس توانایی کنند و این توانایی را که موهبت الهی است به کار بیندازند؛ آن‌وقت دشمن نفوذکننده، دشمن بددل، دشمن طمع‌ورز مجبور میشود عقب‌نشینی کند. اگرچنانچه ما کوتاه بیاییم، دشمن جلو می‌آید.
شما ملاحظه کنید وقاحت سران نظام سلطه را! در همین قضیّه‌ی مذاکرات هسته‌ای و قرارداد هسته‌ایِ موسوم به «برجام»، هر روز یک شرارتی از خودشان نشان میدهند، هر روز یک جلوه‌ای از شیطنت خود نشان میدهند و اثبات میکنند صحّت فرمایش امام را که فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است. حقیقتاً خبیث‌ترین شیطانها، رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا است. شما جوانهای عزیز بدانید که مسئله‌ی تحریمها یک مسئله‌ی کاملاً روشن و حل‌شده‌ای است. ملّت ایران به‌خاطر نیازهای صلح‌آمیز کشور، به دنبال فعّالیّت هسته‌ای بوده و هست. ما تا چند سال دیگر احتیاج داریم به حدّاقل بیست هزار مگاوات نیروی برقی که از امکانات هسته‌ای و از نیروی هسته‌ای استفاده بشود و به ‌دست بیاید. غیر از آن مقداری از انرژی که از دستگاه‌های غیرهسته‌ای به‌دست می‌آید، آن‌طوری‌که متخصّصین ما و صاحب‌نظران ما محاسبه کردند، بیست هزار مگاوات از راه امکانات اتمی بایستی به‌ دست بیاید؛ [لذا] نظام جمهوری اسلامی دنبال اقدام علمی و عملی در این راه حرکت کرد؛ یک کار مشروع، یک کار صحیح، یک کار بی‌ضرر و بی‌خطر که هیچ ضرری، هیچ خطری برای هیچ ملّتی و هیچ کشوری نداشت. رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا که از پیشرفت علمی این ملّت و همه‌ی ملّتهای دیگر نگران است و مایل به پیشرفت علمی نیست و اجازه نمیدهد ملّتها پیشرفت کنند -چه ازلحاظ علمی، چه ازلحاظ عملی، چه ازلحاظ اقتصادی- در مقابل این حرکتِ مشروع و صحیحِ جمهوری اسلامی، تحریمهای ظالمانه‌ای را تحمیل کرد. مسئولین کشور به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از این حقّ خود صرف‌نظر کنند، برای اینکه تحریمها برداشته بشود و این کار را کردند. امروز علی‌رغم همه‌ی قرارها، همه‌ی تعهّدها، همه‌ی بحثهای فراوانی که انجام گرفته است، برخورد رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا با این مذاکرات و با نتیجه‌ی مذاکرات، یک برخورد کاملاً ظالمانه، کاملاً قلدر‌مآبانه و کاملاً زورگویانه است. در مقابل این حرکت خصمانه‌ی دشمن، ملّت ایران باید چه‌کار بکند؟ مسئولین باید چه‌کار کنند؟ مسئولین باید به سردمدارانِ رژیمِ فاسدِ ایالاتِ متّحده‌ی آمریکا اثبات کنند که به مردمِ خودشان متکّی‌اند و این مردم، یک ملّت مقتدر را تشکیل داده‌اند؛ باید اثبات کنند که ملّت ایران به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود، در مقابل قدرتها کُرنش نمیکند؛ این را باید اثبات کنند، باید نشان بدهند. آمریکایی‌ها باید بدانند ملّت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه‌ی خود خواهد ایستاد. در کار مسائل مهمّی که به منافع ملّی کشور ارتباط دارد، عقب‌نشینی در قاموس جمهوری اسلامی ایران معنی ندارد. ما حرکتمان را قدرتمندانه ادامه خواهیم داد. دشمن باید این را احساس کند و بداند که زورگویی و قلدرمآبی، هرجای دیگر جواب بدهد، در جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد. جمهوری اسلامی ایران، راست‌قامت و مقتدر ایستاده است و چون الهام‌بخش ملّتهای دیگر است، بیشتر آماج دشمنی اینها است. مسئولین فاسد و مفسد و دروغ‌گو و فریب‌کار ایالات متّحده‌ی آمریکا خجالت نمیکشند، وقیحانه می‌ایستند و ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران را به دروغ‌گویی متّهم میکنند. ملّت ایران صادقانه حرکت کرد، صادقانه عمل کرد، صادقانه پیشرفت کرد، راه خدا را صادقانه انتخاب کرد و این راه را صادقانه تا آخر به توفیق الهی خواهد پیمود. دروغ‌گو شما هستید؛ دروغ‌گو سردمداران نظام سلطه‌اند؛ دروغ‌گو آن کسانی هستند که برای هیچ ملّتی نمیتوانند خوشبختی و سعادت را ببینند و منافع نامشروعِ خود را به هر قیمتی علی‌رغم منافع ملّتها مایلند تأمین کنند؛ آنها هستند که فریبگرند و دروغ‌گو هستند. ملّت ایران محکم ایستاده است، این را بدانند؛ در قضیّه‌ی برجام، هر حرکتِ غلطِ نظامِ سلطه با عکس‌العمل جمهوری اسلامی روبه‌رو و مواجه خواهد شد. اینجا اهمّیّتِ امنیّت در منطقه را احساس میکنید؛ این امنیّتی که در منطقه نیست، در داخل کشور بحمدالله هست و این به برکت تلاش و مجاهدتِ شما جوانانِ مؤمن و مسئولان و مدیرانِ نیروهای مسئول در این رابطه است. امیدواریم خداوند کمک کند.
پیام به حجاج بیت‌الله الحرام1396/06/09
از سویی، جادوی مادّی‌گرایی، با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، در حال اغواگری و تباه‌سازی است، و از سویی سیاستهای نظام سلطه در کارِ فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی میان مسلمانان و تبدیل کشورهای اسلامی به دوزخ ناامنی و اختلاف است. حج میتواند داروی شفابخش این هر دو ابتلای عظیم امّت اسلامی باشد؛ هم دلها را از زنگارها پاک و به نور تقوا و معرفت منوّر سازد، و هم چشمها را بر روی واقعیّتهای تلخ دنیای اسلام باز کند و عزمها را برای مقابله با آن راسخ و گامها را استوار و دستها و ذهنها را آماده‌به‌کار نماید.
دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب1396/06/04
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان، «حفظ جهت‌گیری و روحیه‌ی انقلابی و دینی در دیپلماسی» را مهم خواندند و تأکید کردند: باید در مسائل دیپلماسی به انقلاب خود افتخار کنیم و از عمل کردن به هنجارهای ملی یعنی هنجارهای برآمده از انقلاب، نظیر ایستادگی در مقابل استکبار، ظلم‌ستیزی و مخالفت با نظام سلطه، احساس عزت کنیم.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌1396/05/12
آنچه ما عرض میکنیم این است که مسئولان کشور در طول این دهه توانسته‌اند بحمدالله با دنیا همکاری کنند. علی‌رغم اینکه همواره دشمنان خواسته‌اند ملّت ایران را منزوی کنند، [امّا] ملّت ایران منزوی نشده، با دنیا همکاری کرده، و درعین‌حال با نظام سلطه و استکبار مقابله‌ی جدّی کرده است؛ در برابر ترفندها توانسته‌اند ایستادگی کنند. و دشمن البتّه همچنان مشغول است. یکی از نکاتی که بنده اصرار دارم تکرار کنم و نگذارم از ذهن کسی بیرون برود، حضور دشمن و ترفندهای دشمن است. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: مَن نامَ‌ لَم‌ یُنَم‌ عَنه،‌ اَخَا الحَربِ اَرِق؛ اگر شما در سنگر خوابتان برد، در سنگرِ مقابل شما -که دشمن شما است- ممکن است چشمی بیدار باشد، علیه شما فعّالیّت کند؛ نباید خوابتان ببرد، مراقبت را نباید فراموش کنید؛ در همه‌ی امور. مسئولان مخاطبان اوّل این سخنند. دشمن مشغول دشمنی است، کارهای گوناگونی انجام میدهد؛ منتها به فضل الهی، به توفیق پروردگار، ملّت ایران و مسئولان کشور آبدیده شده‌اند.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌1396/05/12
شما با تکیه‌ی بر هویّت انقلابی -این نکته‌ی بسیار مهمّی است- با کار جهادی، با حمایت مردمی، با انبوه سرمایه‌های مادّی و معنوی که امروز در اختیار شما است، میتوانید کشور را پیش ببرید و من سه جهت‌گیری عمده را توصیه میکنم:
...
جهت‌گیری سوّم؛ در برابر هر سلطه‌طلبی، با صلابت و قدرت ظاهر بشوید؛ آن سلطه‌طلب هر که میخواهد باشد؛ امروز از همه متجاوزتر و وقیح‌تر، رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا است؛ در مقابل اینها با صلابت ظاهر بشوید، با قدرت ظاهر بشوید؛ با پشتوانه‌ی اقتدار ملّی و کمک این مردم میتوانید از ترفندهای آنها جلوگیری کنید و آن را دفع کنید. چهار دهه، تجربه‌ی فعّالیّت بین‌المللی به ما نشان میدهد که هزینه‌ی تسلیم در برابر قدرتهای زورگو بمراتب بیشتر از هزینه‌ی ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن در مقابل زورگویی‌های قدرتهای زورگو، ملّتها و کشورها را بیچاره میکند؛ راه‌های پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود میکند؛ آنها را از ارزشهای انسانی دور میکند؛ هزینه‌های سنگینی دارد. ما به توفیق الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی، با استکبار و با نظام سلطه از سر تسلیم وارد نشدیم، تسلیم نشدیم، با آنها بر سر خواسته‌های آنها سازش نکردیم، و امروز از دیروز تواناتر و قدرتمندتریم؛ امکاناتمان امروز از دیروز خیلی بیشتر است. ایستاده‌ایم در مقابل آنها، تسلیم آنها هم نشده‌ایم؛ این یک تجربه‌ی بسیار مهمّی است. البتّه در این راه شهدائی داشته‌ایم، فداکارانی داشته‌ایم؛ شخصیّت‌های ارزشمند و برجسته‌ای را از دست داده‌ایم لکن نظام جمهوری اسلامی پیشرفت کرده است، حرکت کرده است، شعارهای خود را برجسته‌تر کرده است.
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها1396/03/31
در آستانه‌ی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانه‌ِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گسترده‌تر از مسئله‌ی فلسطین. امروز مبارزه‌ی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنان‌که می‌بینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زده‌اید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها1396/03/31
از روزی که دانشگاه در کشور ما به وجود آمده است، عوامل سلطه‌گر -که بر سیاستهای کشور مسلّط بودند، کاملاً تسلّط داشتند بر همه‌ِی ابعاد کشور و زوایای کشور؛ هم اطّلاع داشتند، هم نفوذ داشتند، هم هر کار میخواستند میکردند- در مورد جنبه‌ی اوّل از سه جنبه‌ی دانشگاه، کارشان عبارت از این بود که نگذارند در جنبه‌ِی علمی، ما به یک حرکت طبیعی متناسب با استعداد ایرانی برسیم؛ دست پیدا نکنیم. اینها شواهد دارد، اینها حرفهایی است که سند دارد، شاهد دارد که بعداً، مختصراً عرض خواهم کرد. در مورد جنبه‌ی دوّم که جنبه‌ی نوآوری است، آن را بکلّی در اختیار گرفتند؛ یعنی کاملاً تسلّط بر آن جنبه پیدا کردند. در مورد جنبه‌ی سوّم، سعی کردند اثرگذاری دانشگاه بر محیط خارج را مدیریّت کنند؛ حالا انواع و اقسام شکلهای مدیریّت؛ چه از طریق دستگاه‌های فرهنگی وابسته‌ی به خودشان، چه حتّی از طریق دستگاه‌های امنیّتی، سعی کردند مدیریّت کنند؛ یعنی در واقع یک سلطه‌ی همیشگی، دائمی‌، به‌طور نامحسوس -و در مواردی هم محسوس- بر دانشگاه ما وجود داشته از همه‌ی این سه جهتی که مورد نظر است.
 امّا در آن جنبه‌ی اوّل، که گفتیم جنبه‌ی علمی است و سعی کردند [آن را] تضعیف کنند، معنایش این است که متاع علمی‌ای که به دانشگاه‌های ما داده شد، متاع دست­‌دوّم بود، علم کهنه و از کار افتاده بود؛ یعنی غربی‌ها، پیشرفتهای مهمّ علمی را هرگز منتقل نکردند؛ حالا ما کشور خودمان را خبر داریم؛ قاعدتاً کشورهای شبیه کشور ما -که تحت نفوذ و زیر سلطه بودند- همه از همین قبیلند. فرض بفرمایید علوم جدید، دانشهای جدید، دانشهای نو را که با پیشرفتهای علمی به آنها میرسیدند، هرگز به دانشگاه‌های کشوری مثل کشور ما منتقل نکردند، [بلکه] چیزهایی را که از آن طراوت و نویی خارج شده بود منتقل کردند. این هم البتّه دلایلی داشت؛ این امر که همین علوم کهنه را یا همین فنّاوری­های قدیمی را چرا وارد این کشور و کشورهای شبیه ما کردند، دلایلی داشت. آن‌وقتی که رقیب برای استعمار غربی پیدا شد، اثر «پیدا شدن رقیب» در کشورهایی که با آن رقیبها ارتباط داشتند ظاهر شد. فرض بفرمایید حکومت کمونیستی که رقیب نظام سلطه‌ی مستقرّ تا آن زمان بود -یعنی رقیب انگلیس و آمریکا و بقیّه- وقتی سرِ کار آمد، برای اینکه حوزه‌ی نفوذ خودش را توسعه بدهد، کشوری مثل هند را و دانشگاه هند را مجهّز کرد به برخی از علومی که غربی‌ها هرگز تا آخر حاضر نبودند بدهند؛ یا واضح‌تر، کشوری مثل چین را مجهّز کرد به دانشهایی و به فنّاوری‌هایی که امکان نداشت از طریق غربی‌ها به آنها دست پیدا کنند؛ برای اینکه رقابت سیاسی بود، توسعه‌ی نفوذ بود. چینی‌ها مسئله‌ی هسته‌ای را از روس­ها فراگرفتند؛ هندی‌ها مسئله‌ی هسته‌ای را از روس­ها -از شوروی سابق- فراگرفتند. اینها چیزهایی نبود که امکان داشته باشد نظام دانشگاهی و علمی غرب، اینها را به کشورهایی مثل چین یا مثل هند و به­‌طریقِ­‌اولیٰ مثل ما منتقل کند. بنابراین از لحاظ علمی، هرگز این‌جور نبود که اجازه بدهند یا کمک کنند یا تسهیل کنند که دانشگاه کشورهایی مثل کشور ما که زیر نفوذ بود و زیر سلطه بود به یک معنا، پیشرفت علمی بکند، بلکه حتّی ضربه هم زدند؛ یعنی اگر استعداد برجسته‌ای را در این دانشگاه‌ها پیدا کردند، جذب کردند، بردند در خدمت خودشان قرار دادند. و این وضعیّت وجود داشت؛ سالهای متمادی در دوران پهلوی این وضعیّت وجود داشت.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17
در ادبیّات سیاسی ما یک کلیدواژه‌ی مهمّی وجود دارد به نام «نظام سلطه»؛ این کلیدواژه، خیلی پرمغز و پرمعنا است؛ نظام سلطه یعنی چه؟ میخواهم یک مرور سریعی بکنم به گذشته و ریشه‌ها، تا برسیم به وضع امروزمان. نظام سلطه یعنی یک نظام دوقطبی جهانی بین کشورها؛ یک دوقطبیِ واضح و روزافزون بین کشورها؛ این نظام سلطه است. یک قطب، قطب مسلّط است؛ یک قطب، قطب زیر سلطه است. این شد نظام دو قطبی. عرض کردم که ذیل این کلمه و این کلیدواژه، حرفهای گفتنی زیادی وجود دارد؛ بنده هم در خلال این سالها گاهی یک صحبتهایی کرده‌ام؛ لکن شما دانشجوها وقتی بنشینید و در گردهمایی‌های فکری و تحلیلی فکر کنید، میتوانید حرفهای بیشتر و بهتری ذیل این کلیدواژه پیدا کنید. به‌هر‌حال دو دسته کشور در دنیا به‌ وجود آمد -که [این] مربوط به مثلاً دو سه قرن پیش به این‌طرف است- کشورهای مسلّط و کشورهای زیر سلطه. کشورهای مسلّط، البتّه عمدتاً یا عموماً کشورهای اروپا بودند. حالا دلایلی هم دارد که چرا و چگونه شد که این کشورها شدند کشورهای مسلّط؛ چه خصوصیّتی وجود داشت که به اینجا منتهی شد؛ آیا ازلحاظ خلقت، اینها مثلاً یک امتیازی دارند؟ ازلحاظ ذهنیّت، اینها یک برتری‌ای دارند؟ یا نه، یک عواملی پیش می‌آید و یک بخشی از دنیا یا یک کشوری از کشورهای دنیا یک رجحانی بر دیگران پیدا میکند. بالاخره دلایلی دارد که حالا نمیخواهیم وارد آن دلایل بشویم؛ یعنی بحث ما این نیست. به‌هرحال این اتّفاق افتاد: کشورهای مسلّط و کشورهای زیر سلطه.
 خب، یک دوگانه‌هایی به وجود آمد، [ازجمله] دوگانه‌ی پیشرفت و توقّف؛ یعنی کشورهای مسلّط همین‌طور مدام پیشرفتهای روزافزون با سرعت روزافزون پیدا کردند -یعنی سرعت پیشرفتشان هم مدام زیاد شد- و کشورهای زیر سلطه متوقّف شدند و عقب‌گَرد کردند. در این، نکته‌ی مهمّی وجود دارد. تصوّر نشود که کشورهای زیر سلطه، یعنی کشورهای آسیایی یا آفریقایی یا بعضی از کشورهای آمریکای لاتین که زیر سلطه بودند، اینها از اوّل همین‌طور مثلاً بدون علم و بدون فرهنگ و بدون تمدّن بودند؛ نه، این‌جوری نیست. شما ملاحظه کنید این کتاب نگاهی‌به‌تاریخ‌جهانِ نهرو را؛ نهرو شرح میدهد که وقتی انگلیس‌ها وارد هند شدند، هند از صنعت برخوردار بود؛ صنعت پیشرفته به‌حسب آن زمان -این را نهرو در نگاهی‌به‌تاریخ‌جهان ذکر میکند- یعنی محصولات پیشرفته‌ی صنعتی آن روز را داشت؛ کشورهای دیگر هم همین‌جور. انگلیسی‌ها وقتی وارد هند شدند، جلویش را گرفتند؛ یعنی کاری کردند که اصلاً صنعت بومی هند متوقّف بشود و عقب‌گَرد کند تا نیاز پیدا کنند به صنایع وارداتی و تولیدات انگلیسی؛ اصلاً برنامه‌ریزی کردند برای این. در همه‌جا این اتّفاق افتاد. در ایران هم همین اتّفاق افتاد. البتّه فرق ایران و هند و بعضی جاهای دیگر این است که در ایران استعمار رسمی‌ای وجود نداشت؛ نفوذ بود، استعمار نبود؛ [امّا] در هند، استعمار رسمی بود. دوگانه‌ی پیشرفت و توقّف.
 دوگانه‌ی ابتکار و تقلید؛ یعنی کشورهای مسلّط، هر روز یک ابتکار جدیدی در زندگی، در علم، در امکانات به وجود آوردند؛ [امّا] کشورهای زیر سلطه، بدون اینکه هیچ ابتکاری را از خود بروز بدهند یا به آنها امکان چنین چیزی داده بشود، همین‌طور مرتّب تقلید کردند؛ مرتّب آنها ابتکار کردند، اینها نگاه کردند و تقلید کردند.
 دوگانه‌ی استقلال و وابستگی، استقلال سیاسی و وابستگی؛ کشور کوچکی مثل انگلیس مستقل بود، یک دریای با عظمتی مثل شبه‌قارّه‌ی هند -شامل هند و پاکستان و بنگلادشِ بعدی- تحت نفوذ آن و وابسته‌ی سیاسی بود. یا یک کشوری مثل ایران با این سابقه‌ی فرهنگ، ازلحاظ سیاسی وابسته بود -چه در اواخر دوره‌ی قاجار، چه در دوره‌ی پهلوی- وابسته‌ی به چه؟ مثلاً فرض کنید به یک کشور کوچکی مثل کشور انگلیس. یعنی یک دوگانه‌ی این‌جوری هم به وجود آمد؛ استقلال سیاسی و وابستگی سیاسی.
 اعتماد به نفس و انفعال؛ این هم یک دوگانه‌ی دیگر است. کشورهای مسلّط، اعتماد به نفس داشتند، حرف میزدند، توقّع میکردند، دنیا را متعلّق به خودشان میدانستند؛ [امّا] این مجموعه‌ی زیر سلطه که البتّه خیلی هم ازلحاظ کمیّت بیشتر بودند، اینها دچار انفعال، دچار وادادگی و ضعف نفس بودند.
 صدور جهان‌بینی و فرهنگ و رسوم و عادات؛ یکی از به‌اصطلاح لوازم و تبعات این نظام سلطه‌، این است که آن کشورهایی که ابتکار دارند، پیشرفت دارند، اعتماد به نفس دارند؛ عادات خودشان و رسوم خودشان و جهان‌بینی خودشان را منتقل میکنند به کشورهای زیر سلطه؛ اینها هم از آنها قبول میکنند؛ به‌صورت کتاب، به‌صورت تحقیقات و انواع و اقسام [دیگر] که اینها هرکدام شواهد تاریخی واضح و روشنی دارد که [اگر] اهل مطالعه باشید و اینها را دنبال کنید، کاملاً پیدا میکنید. آن‌وقت علاوه‌ی بر همه‌ی اینها، برنامه‌ریزی برای ادامه‌ی همین حالت. یعنی آن کشورهایی که مسلّط بودند، برنامه‌ریزی علمی دقیقی کردند برای اینکه این حالت ادامه پیدا کند؛ یعنی ابدی بشود؛ تغییرپذیر نباشد. یک همچنین حالتی در دنیا به وجود آمد. این وضعیّت دنیا در این دو سه قرن اخیر بوده.
 البتّه در این میان، حوادثی اتّفاق افتاده و بعضی از کشورها توانستند خودشان را از این منجلاب نجات بدهند؛ البتّه نه به‌طور کامل، لکن در بخشی؛ مثلاً فرض کنید کشور ایالات متّحده‌ی آمریکا که تحت سلطه‌ی انگلیس و تحت استعمار انگلیس بود، توانست ازلحاظ سیاسی و اقتصادی، خودش را نجات بدهد امّا ازلحاظ فرهنگی، نه؛ ازلحاظ فرهنگی کاملاً تحت تأثیر و منفعلِ در مقابل اروپا بود و همان‌طور هم ادامه پیدا کرد و تا امروز هم ادامه پیدا کرده. یا مثلاً کشوری مثل هند، ازلحاظ سیاسی توانست خودش را نجات بدهد یا ازلحاظ اقتصادی توانست تا حدود زیادی خودش را بیرون بکشد امّا ازلحاظ فرهنگی، نه؛ ازلحاظ فرهنگی نتوانست خودش را نجات بدهد؛ که حالا چیزهایی وجود دارد. بنده در یکی از شهرهای هند، وسط میدان دیدم یک مجسّمه‌ای است. پرسیدم این مجسّمه‌ی چه کسی است؟ گفتند این مجسّمه‌ی سردار انگلیسی است که بر این شهر حکومت میکرده. پناه بر خدا! چرا مجسّمه‌ی یک ظالمی را که شما سالها مبارزه کردید و اینها را بیرون کردید، حالا اینجا نصب کرده‌اید؟ مجسّمه‌اش آنجا بود؛ شاید الان هم هست؛ در یکی از استانهای جنوبی هند. در آفریقا هم شبیه همین را من دیدم. در یکی از کشورهای آفریقایی، وسط یک جنگل خیلی توریستی -از جنگلهایی بود که ما را برای بازدید به آنجا بردند- آنجا هم دیدم یک مجسّمه‌ای است؛ گفتم چه کسی است این؟ گفتند این کسی است که حاکم مثلاً انگلیسی بر این کشور بوده؛ اسمش هم آنجا هست، جنگل هم به اسم او است! [یعنی] ازلحاظ فرهنگی نتوانستند خودشان را نجات بدهند. این وضع دنیا است.
 خب انقلاب ما، و جمهوری اسلامی در مقابل یک چنین وضعی سینه سپر کرد و توانست ایران را از این منجلاب، به‌طور کامل بیرون بیاورد؛ این مهم است. نگویید: «چطور شما میگویید به‌طور کامل! هنوز خیلی از عناصر فرهنگی غربی بر کشور ما حاکم است»؛ بله، [ولی] اینها تخلّفات است؛ انقلاب رسماً خودش را ازلحاظ جهان‌بینی، ازلحاظ فکر، ازلحاظ فرهنگ، ازلحاظ اقتصاد، ازلحاظ سیاست، ازلحاظ همه‌ی شئون مدیریّت کشور، در مقابل غرب قرار داد. این «نه شرقی، نه غربی» که امام به‌عنوان شعار جمهوری اسلامی اعلام کرد، معنایش این بود؛ هیچ‌گونه تأثّری [از سلطه ندارد]. البتّه بله، [مثل] قانونی است، گذاشته میشود، [ولی] یک جایی هم در این قانون تخلّف میشود؛ این یک حرف است؛ امّا قانون نبودن و عکسش قانون بودن، یک حرف دیگر است؛ در جمهوری اسلامی [این] قانون شد؛ تخلّص(۳) و بیرون آمدن از همه‌ی آن چیزهایی که در نظام سلطه بر یک کشور سلطه‌پذیر و تحت سلطه تحمیل میشود، قانون قطعی و یقینی شد.
 و جمهوری اسلامی توانست مقاومت بکند، توانست ایستادگی بکند. یعنی واقعاً از همه‌ی ابزارها علیه جمهوری اسلامی استفاده شد. به قول این دوستان عزیز و جوانهای عزیز -که راجع به این حادثه‌ی امروز صحبت کردند و خیلی خوب صحبت کردند- نسل امروز و تهرانیِ امروز هم ببیند که ترور یعنی چه؛ حرکت تروریستی چیست؛ چه‌جوری میشود که دو نفر، سه نفر، پنج نفر به‌طور بی‌گناه مثلاً در یک حادثه‌ای کشته می‌شوند و آنهایی که حمله میکنند چه‌کسانی هستند. این وضعیّت دو سه سال در کشور به‌صورت وسیع و همه‌جایی استمرار داشت و حاکم بود. از این وسیله استفاده کردند، از جنگ استفاده کردند، از کودتا استفاده کردند، از تبلیغات استفاده کردند، از تحریم استفاده کردند، از همه‌ی ‌وسایل علیه این نظام، این انقلاب، این حرکت عظیم استفاده کردند، لکن موفّق نشدند؛ انقلاب موفّق شد، خودش را پیش بُرد، خودش را [به وضع جهان] تحمیل کرد، نظام اسلامی را به وجود آورد.
 بعضی‌ها زمزمه میکنند «نظام ناکارآمد است»؛ چرا؟ چون فلان وزارتخانه بد عمل کرده؛ نه، اگر نظام ناکارآمد بود، تا حالا ده بار بلعیده شده و از بین رفته بود. بزرگ‌ترین دلیل کارایی این نظام، خود وجود این نظام و ماندن این نظام است. اینکه یک نظام بِایستد، حرفش را صریح بزند، هیچ ملاحظه‌ای نکند، موضع قاطع خودش را با صراحت در دنیا اعلام کند، با وجود اینکه دشمنی‌ها را هم میدانیم، نه اینکه غافل باشیم از دشمنی‌ها؛ نه، ارکان نظام و مجموعه‌ی مردمی و دولتی نظام میدانند، درعین‌حال می‌ایستند؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است، این خیلی حادثه‌ی عجیبی است! بزرگ‌ترین نشانه‌ی کارآمدی نظام این است که توانسته خودش را در همین جهت حفظ کند؛ حالا غیر از پیشرفتهای فراوانی که بعضی از برادرها اشاره کردند؛ یکی از توصیه‌های من هم همین است. جوان مؤمنِ حزب‌اللهیِ انقلابی فراموش نکند دستاوردهای نظام را. دستاوردهای نظام یکی دو مورد نیست، هزاران است. حالا مثلاً اشاره کردند، در کشوری که فرض بفرمایید از دکتر آن‌چنانی هندی و فیلیپینی استفاده میشده، امروز برترین متخصّص‌ها، بهترین متخصّص‌ها، برجسته‌ترین متخصّص‌ها [وجود دارد]؛ حالا این یکی از گوشه‌ها است، ازاین‌قبیل موفّقیّت‌ها، ده‌ها و صدها وجود دارد که اینها جای توجّه و دقّت دارد.
 به‌‌هرحال، پس این انقلاب توانست به ما، هم هویّت بدهد، هم آرمان بدهد؛ این مهم است. ما، هم هویّت پیدا کردیم ما فهمیدیم چه‌کسی هستیم، فهمیدیم که ما مغلوب و هضم‌شده‌ی در هاضمه‌ی سیاست جهانی و نظام سلطه نیستیم؛ ما هستیم، ما خودمانیم؛ هویّت و آرمان؛ به ما آرمان داد، آرمانهای فراوان که حالا اشاره میکنم.
 خب، این دایره‌ی معیوب شکسته شد، [لذا] یک مبارزه‌ای قهراً شروع میشود. وقتی یک ‌چنین وضعی پیش می‌آید، خب طرف مقابل چه‌کسانی هستند؟ آن روز در مرقد گفتم؛ دولتهای قوی، قدرتهای توانا، جریانهای بسیار مؤثّر؛ جریانهای سیاسی‌ای که امروز در اروپا بلکه در آمریکا دولتها را می‌آورند و میبَرند! دولت سر کار می‌آورند، دولت از کار می‌اندازند. این جریانها، همه در مقابل نظام جمهوری اسلامی صف‌آرایی کردند، توانایی‌های خودشان را آزمودند، ضربه‌های خودشان را زدند؛ یک مبارزه‌ای شروع شد، مبارزه‌ی سخت، نیمه‌سخت و نرم؛ مبارزات سخت و مبارزات نیمه‌سخت و مبارزات نرم. یکی از میدانهای این مبارزه هم دانشگاه بود.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17
من تشکّلهایی را میگویم که تحت هر نامی، معتقد به انقلابند، معتقد به دینند، معتقد به نظام اسلامی‌اند، معتقد به این مبارزه‌ی عظیمند؛ تحت هر نامی که هستند فرق نمیکند؛ خطابم به آنها است.
...
توصیه‌ی بعدی. چند کلیدواژه‌ی اصلی هست، این کلیدواژه‌های اصلی را فراموش نکنید:
...
- مسئله‌ی «نفی نظام سلطه» جزو کلیدواژه‌های اصلی‌ است،
اینها را باید تبیین کنید. یعنی توصیه‌ی من به تشکّلهای دانشجویی این است که این کلید‌واژه‌های اساسی و اصلی را درست تبیین کنند. از بیانات امام استفاده کنید و مانند اینها.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی1396/01/01
ظرفیّتهای کشور بسیار بالا است؛ ما توانایی‌هایمان، استعدادمان در کشور خیلی زیاد است؛ یعنی اگر ما امیدواری‌هایی را به آینده ابراز میکنیم و میگوییم که این کارها باید انجام بگیرد یا میگوییم این کارها انجام خواهد گرفت، این با تکیه‌ی بر ظرفیّتها و توانایی‌های بالقوّه‌ی کشور است. ما کشورمان، هم از لحاظ نیروی انسانی، هم از لحاظ نیروهای طبیعی -نیروهای زیرزمینی، روی‌زمینی و امکانات گوناگون- جزو کشورهای ثروتمند محسوب میشود. از لحاظ نیروی انسانی -همین‌طور که عرض کردیم- پنج میلیون دانشجو، یک ثروت عظیمی برای کشور است؛ علاوه‌ی بر این، ما حدود ده میلیون فارغ‌التّحصیل دانشگاهی داریم که اینها میتوانند کارهای مختلف را انجام بدهند. ما ۳۳ میلیون جوانی که در سنّ کار باشد -یعنی بین پانزده سال و چهل سال سن داشته باشد- در کشور داریم؛ یعنی یک کشور جوان [هستیم] که دارای این توانایی است که بتواند کار کند. برطبق [عقیده­‌ی] اهل نظر و اهل فن، بهترین زمان [کارایی] انسانِ دارای توان کار -مرد و زن- بین پانزده سال و چهل سال است و ما از این جهت، در کشور وضعمان بحمدالله بسیار خوب است و ۳۳ میلیون از جمعیّت کشور در این سنین قرار دارند، که میتوانند کار کنند، میتوانند بارهای سنگین را بر دوش خودشان حمل کنند. در منابع زیرزمینی [هم] در دنیا پیشرفته هستیم. من یک وقتی عرض کردم که جمعیّت کشور در حدود یک صدم جمعیّت دنیا است امّا تقریباً همه­‌ی منابع اصلی ما از یک صدم بیشتر است؛ بعضی دو صدم است، بعضی سه صدم است، بعضی پنج صدم است؛ یعنی ما از لحاظ منابع، دستمان باز است. در همین جلسه‌ی اوّل سال -یکی دو سال قبل- گفتم که ما از لحاظ منابع نفت و گاز بر روی هم، در دنیا اوّلیم؛ یعنی بهترین کشور و ثروتمندترین کشور در همه‌ی دنیا از لحاظ منابع نفت و گاز بر روی هم [ما هستیم]، گفتم که ما در درجه‌ی اوّل قرار داریم. اخیراً آماری به بنده دادند و معلوم شد که ما از لحاظ تنها گاز هم در دنیا اوّلیم، یعنی هیچ کشوری به قدر کشور ما نفت و گاز ندارد، و درخصوص گاز، هیچ کشوری در دنیا به قدر ما گاز ندارد که امروز یکی از منابع مهمّ انرژی است. خب این کشور، کشور ثروتمندی است؛ بیخود نیست که دشمنان ما -[یعنی] قدرتهای سلطه‌گر، آمریکا و امثال آن- چشم طمع دوخته­‌اند به این کشور و میخواهند این کشور را زیر سلطه دربیاورند. البتّه این آروزی همیشگی آنها است و این آرزو برآورده نخواهد شد و این آرزو را قطعاً به گور خواهند برد.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی1396/01/01
ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همه‌جانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطه‌گر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیب‌های اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینه‌ی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن ‌وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد‌؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همه‌جانبه چه‌جور به دست می‌آید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی‌ داشته باشد، اینها به دست نمی‌آید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ این‌جوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمی‌آید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواسته‌ها به دست نمی‌آید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمی‌آید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواسته‌ها تأمین نخواهد شد. همه‌ی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. [پس] یکی از مشکلات عمده‌ی کنونی ما مسئله‌ی اقتصاد است.
بیانات رهبر انقلاب در آستانه سالروز حماسه ۹ دی1395/10/07
رهبر انقلاب اسلامی، وجود نظامی برآمده از اسلام و دارای قدرت و نفوذ در مسائل گوناگون منطقه را موجب برانگیخته شدن دشمنی و کینه قدرتهای جهانی خواندند و افزودند: نظام سلطه با هر تفکر و جریان ضد ظلم و تبعیض در دنیا مخالف است، اما زمانی در مقابل جریانی با تمام وجود به معارضه بر می‌خیزد که آن جریان توانسته باشد اقیانوس یک ملت را به حرکت درآورد.
ایشان ریشه توطئه‌ها و دشمنی‌های گوناگون با جمهوری اسلامی را تبلور مخالفت با نظام سلطه در ایرانِ برخوردار از «منابع فراوان طبیعی و انسانی و اقتصادی، حرف و منطق و منبر سیاسی، و ابزار و نیروی لایق نظامی» دانستند و خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی در مقابل این دشمنی‌ها باید بر قدرت خود بیفزاید و علت تأکید مکرر بر افزایش قدرت داخلی و استحکام ساخت داخل نیز همین مسئله است.
دیدار رئیس جمهوری اسلوونی با رهبر انقلاب1395/09/02
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درگیری‌های خشن در کشورهای منطقه‌ی غرب آسیا و ایجاد گروه‌های تروریستی همچون داعش را نتیجه‌ی دخالت و تحمیل برخی قدرت‌ها خواندند و افزودند: وظیفه‌ی همه‌ی کشورها، تلاش برای خاموش کردن آتش این درگیری‌ها است و جمهوری اسلامی نیز برخلاف تبلیغات جریان سلطه، با همین هدف، فعال و تأثیرگذار است اما دخالتی در امور کشورهای دیگر نمی‌کند.
دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب1395/06/28
اگر هوشیار نباشید و ترفند نظام سلطه‌ی آمریکا را درک نکنید و فریب لبخند آنها را بخورید، شما هم ممکن است ۵۰ یا حتی ۱۰۰ سال عقب بیفتید.
دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب1395/06/28
هدف اصلی از نفی استقلال، پیروی از نظم‌های ترسیمی قدرت‌های سلطه‌گر است که متأسفانه عده‌ای دانسته یا ندانسته، درحال تکرار این موضوع هستند.
دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب1395/06/28
یکی از عناصر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، «بی‌اعتمادی مطلق به قدرت‌های سلطه‌گر جهانی» است که امروز مظهر آن آمریکا است.
دیدار فرماندهان قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ارتش با فرمانده کل قوا1395/06/07
جبهه‌ی مقابل ما که از آن با تعابیری همچون «نظام سلطه» یا «صهیونیسم جهانی» یاد می‌کنیم، جبهه‌ای خبیث و خدعه‌گر و با اندیشه‌های ظالمانه است که با اصل اعتقادات دینی، استقلال، و زیر بار حرف زور نرفتن ملت ایران، دشمنی دارد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران1395/05/31
من به شما عرض بکنم: امروز بعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزه‌ی دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده؛ روشها را هم که شما می‌بینید: این شیوه‌های فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال اینها؛ [یعنی‌] انگیزه‌ها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هسته‌ی اصلی ایجاد نظام اسلامی شد؛ یعنی ایمان دینی، آماج این است. با حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و سیاستهای جمهوری اسلامی مخالفند به‌خاطر مخالفت با ایمان دینی؛ چون میدانند اگر ایمان دینی نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، این نظام به وجود نمی‌آمد، این زلزله و تکانه‌ی شدید در ارکان نظام سلطه پدید نمی‌آمد. حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی یک تکانه‌ی شدیدی در نظام سلطه ایجاد کرد؛ بله، دو قطبی بود، با هم مخالف بودند، الان هم همین‌جور است -قدرتهای بزرگ مثل گرگهای درنده‌ای هستند که منتظر فرصتند تا رقبا را بدرند، در این شکّی نیست- امّا همه بر یک اصل متّفق بودند و امروز متّفقند و آن، دستیابی به قدرت و زورگویی نسبت به مردم و ملّتهای ضعیف و حکومتهای ضعیف و اجتماعات گوناگون عالم و غارت منابع مالی و اقتصادی آنها و تجمیع روزافزون قدرت برای خودشان است؛ این هدف است. این هدف که هدف نظام سلطه است، با پدید آمدن انقلاب اسلامی مخدوش شد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران1395/05/31
امروز شما ملاحظه کنید در منطقه‌ی غرب آسیا -که اسمش را گذاشته‌اند خاور میانه- قدرتهای درجه‌ی یک مادّی دنیا زمین‌گیر شده‌اند؛ آمریکا امروز در منطقه‌ی غرب آسیا زمین‌گیر است. [اینها] امروز اهدافی دارند، کارهایی دارند، مقاصدی دارند در این منطقه؛ یک بخش از این مقاصد عبارت است از تقویت پایگاه استکباری رژیم صهیونیستی در این منطقه، یک بخش آن عبارت است از تصرّف همه‌ی منافذ و منابع قدرت در منطقه که دولتها و حکومتها بیایند زیر چتر آنها، از امکانات اینها استفاده کنند؛ فرمانروایی بر منطقه، [امّا] امروز نتوانسته‌اند. چه مانع شده است از اینکه مقاصد اینها تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده. این، مانع شده. اگر اسلام نبود، ایمان به خدا نبود، ایمان به معارف اسلامی نبود، تعهّد و پایبندی به وظایف دینی نبود، نظام جمهوری اسلامی هم مثل دیگران میرفت زیر چتر همین نظام سلطه و قدرت استکباری آمریکا و غیر آمریکا؛ همچنان‌که دیگران رفتند. بنابراین، آماج حمله‌ی آنها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان. اگر ایمان اسلامی نبود، این کشوری که ما دیده بودیم و این نظامی که ما آن را با گوشت و پوست و استخوان خودمان تجربه کردیم، ممکن نبود که تغییری پیدا بکند؛ این ایمان اسلامی بود.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران1395/05/31
امروز بعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزه‌ی دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده؛ روشها را هم که شما می‌بینید: این شیوه‌های فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال اینها؛ [یعنی‌] انگیزه‌ها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هسته‌ی اصلی ایجاد نظام اسلامی شد؛ یعنی ایمان دینی، آماج این است. با حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و سیاستهای جمهوری اسلامی مخالفند به‌خاطر مخالفت با ایمان دینی؛ چون میدانند اگر ایمان دینی نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، این نظام به وجود نمی‌آمد، این زلزله و تکانه‌ی شدید در ارکان نظام سلطه پدید نمی‌آمد. حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی یک تکانه‌ی شدیدی در نظام سلطه ایجاد کرد؛ بله، دو قطبی بود، با هم مخالف بودند، الان هم همین‌جور است -قدرتهای بزرگ مثل گرگهای درنده‌ای هستند که منتظر فرصتند تا رقبا را بدرند، در این شکّی نیست- امّا همه بر یک اصل متّفق بودند و امروز متّفقند و آن، دستیابی به قدرت و زورگویی نسبت به مردم و ملّتهای ضعیف و حکومتهای ضعیف و اجتماعات گوناگون عالم و غارت منابع مالی و اقتصادی آنها و تجمیع روزافزون قدرت برای خودشان است؛ این هدف است. این هدف که هدف نظام سلطه است، با پدید آمدن انقلاب اسلامی مخدوش شد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران1395/05/31
اگر اسلام نبود، ایمان به خدا نبود، ایمان به معارف اسلامی نبود، تعهّد و پایبندی به وظایف دینی نبود، نظام جمهوری اسلامی هم مثل دیگران میرفت زیر چتر همین نظام سلطه و قدرت استکباری آمریکا و غیر آمریکا؛ همچنان‌که دیگران رفتند. بنابراین، آماج حمله‌ی آنها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان.
بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی1395/03/16
حقایقی را که در مورد استکبار و نظام سلطه در اختیار شما قرار دارد یا قرار میگیرد افشا کنید، بگویید؛ فضا درست کنید؛ در نطقهایتان، در موضع‌گیری‌های عمومی و مراقب باشید حرف شما و عمل شما به هدفهای آمریکا کمک نکند.
بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری1395/03/06
مقاومت در مقابل سلطه‌ی استکبار، یکی از اهداف انقلاب است. طبیعت استکبار سلطه است، دنبال سلطه است، دنبال فراگیر کردن سلطه است؛ هر ملّتی و هر نظامی که مقاومت نکند اسیر خواهد شد و در کمند آنها خواهد افتاد. اینها جزو اهداف انقلاب است. مسیر حرکت این مجلس، مسیر اهداف انقلاب است.
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان1395/02/13
حریف کیست؟ نظام سلطه‌ی بین‌المللی. حالا بعضی‌ها ممکن است تعجّب کنند که [مگر] آموزش‌وپرورش ما با نظام سلطه‌ی بین‌المللی مواجه است؛ بله. نظام سلطه‌ی بین‌المللی که امروز مظهرش حکومت آمریکا است، سرمایه‌دارهای بزرگ صهیونیست‌اند و بعضی از دولتهای مستکبر دیگر؛ اینها نمایندگان و نمادهای نظام سلطه‌ی بین‌المللی هستند. من مفصّل این نظام سلطه را در صحبتهای عمومی مطرح کرده‌ام و معنا کرده‌ام که نظام سلطه‌ی بین‌المللی یعنی چه. این نظام سلطه‌ی بین‌المللی برای ملّتها -نه فقط ملّت ما، [بلکه‌] برای هر ملّتی که بتواند- برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلی که آینده‌ی این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قواره‌ای و با یک شاکله‌ای تربیت بشود که برای او مفید باشد؛ نسلی در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقه‌ی او را به مسائل جهانی داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه باسواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهای مختلف [جزو] مسئولان کشور هم میشوند. خب برای یک مجموعه‌ی استعمارگر چه‌چیزی بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحب‌نظران یک کشور و صاحبان رأی در یک کشور، مثل آنها فکر کنند و مثل آنها عمل بکنند؟ کار را برای آنها آسان میکند دیگر. این برنامه‌ی استعماریِ فرهنگی است. البتّه مال امروز هم نیست؛ شاید ده‌ها سال است که این برنامه دارد انجام میگیرد.
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان1395/02/13
خب، این حالا آن نسلی [است‌] که سلطه‌ی بین‌المللی -نظام سلطه- میخواهد. ما چه؟ ما چگونه نسلی میخواهیم؟ این سوگندنامه خیلی خوب بود؛ این سوگندنامه را من، قبل از اینکه بیایم اینجا، آن‌طرف آوردند و نگاه کردم؛ حالا هم با دقّت گوش کردم. ضمناً بدانید: سوگند که خوردید، بر شما لازم شد؛ سوگندِ با نیّت که انسان میخورد، این دیگر واجب‌الاجرا است، باید بر طبقش عمل کنید؛ سوگند خوب بود، سوگندنامه خوب بود.
ما اوّل‌چیزی که لازم است برای دانش‌آموز خودمان در نظر بگیریم، این است که در او هویّت مستقلّ ملّی و دینی به وجود بیاوریم؛ این اوّلین چیز؛ هویّت مستقل و با عزّت. جوانمان را جوری بار بیاوریم که دنبال سیاست مستقل باشد، دنبال اقتصاد مستقل باشد، دنبال فرهنگ مستقل باشد؛ وابستگی، رُکون به دیگران، اعتماد به دیگران و تکیه‌ی به دیگران در وجود او به‌عنوان یک روحیه رشد نکند. ما از این جهت دچار آسیبیم؛
حریف کیست؟ نظام سلطه‌ی بین‌المللی. حالا بعضی‌ها ممکن است تعجّب کنند که [مگر] آموزش‌وپرورش ما با نظام سلطه‌ی بین‌المللی مواجه است؛ بله. نظام سلطه‌ی بین‌المللی که امروز مظهرش حکومت آمریکا است، سرمایه‌دارهای بزرگ صهیونیست‌اند و بعضی از دولتهای مستکبر دیگر؛ اینها نمایندگان و نمادهای نظام سلطه‌ی بین‌المللی هستند. من مفصّل این نظام سلطه را در صحبتهای عمومی مطرح کرده‌ام و معنا کرده‌ام که نظام سلطه‌ی بین‌المللی یعنی چه. این نظام سلطه‌ی بین‌المللی برای ملّتها -نه فقط ملّت ما، [بلکه‌] برای هر ملّتی که بتواند- برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلی که آینده‌ی این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قواره‌ای و با یک شاکله‌ای تربیت بشود که برای او مفید باشد؛ نسلی در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقه‌ی او را به مسائل جهانی داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه باسواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهای مختلف [جزو] مسئولان کشور هم میشوند. خب برای یک مجموعه‌ی استعمارگر چه‌چیزی بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحب‌نظران یک کشور و صاحبان رأی در یک کشور، مثل آنها فکر کنند و مثل آنها عمل بکنند؟ کار را برای آنها آسان میکند دیگر. این برنامه‌ی استعماریِ فرهنگی است. البتّه مال امروز هم نیست؛ شاید ده‌ها سال است که این برنامه دارد انجام میگیرد.
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان1395/02/13
جزو بزرگ‌ترین کارهای جمهوری اسلامی، جعل اصطلاحاتی بود با بارهای معنایی، مثلاً فرض کنید استکبار، مستضعفین، نظام سلطه؛ این‌جور تعابیر چیزهایی است که ملّتهای دیگر، نخبگان سیاسی و فعّال و مبارزاتی ملّتهای دیگر از ما قاپیدند آنها را.
بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام1395/01/11
یک نظامی در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگویی، نظام ظلم؛ البتّه از قدیم هم همین نظامها بوده است، منتها امروز مدرن شده است، با تجهیزات نو مجهّز شده. قدرتهای برتر به ملّتها زور میگویند؛ [این] زور گفتن هم حد و اندازه‌ای ندارد؛ اگر اموالی دارند، میگیرند؛ اگر نیروی انسانی قابلی دارند، از آنها میدزدند؛ اگر استعدادی در آنها هست که آنها را تهدید میکند و رقیب برای آنها میتراشد، آن استعداد را خفه میکنند؛ زورگویی انواع و اقسامی دارد. امروز این زورگویی در دنیا وجود دارد؛ نظام بین‌الملل جهانی که اسمش را گذاشته‌اند جامعه‌ی جهانی، یعنی نظام زورگویی؛ وَالّا مراد از جامعه‌ی جهانی، دولتها و ملّتهای دنیا که نیستند؛ دولتها و ملتّهای دنیا بیزارند از شکل این چند قدرت برتر دنیا که خودشان را میگویند جامعه‌ی جهانی. جامعه‌ی جهانی یعنی همین: افرادی که مبنای کارشان زورگویی به همه‌ی ملّتها و همه‌ی کشورها و همه‌ی اینها است. و ما که در جمهوری اسلامی هستیم، هم قبل از نظام جمهوری اسلامی در دوران رژیم طاغوت، نمونه‌هایش را یک‌جور دیده‌ایم، هم بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی نمونه‌هایش را یک‌جور دیگر دیده‌ایم؛ یک نظامی امروز در دنیا به این شکل وجود دارد. این نظام، ناراضی هم زیاد دارد؛ خیلی از ملّتها ناراضی‌اند؛ منتها از ملّتها که کاری برنمی‌آید؛ صدای ملّتها را کسی نمیشنود؛ نه رسانه به آن صورت در اختیارشان است، نه اصلاً [حرف آنها] جایی حساب میشود؛ حالا گیرم مثلاً ده‌هزار نفر هم در یک واحد الکترونیکیِ مثلاً رسانه‌های الکترونیک و مانند اینها با هم جمع شدند و یک حرفی زدند، یا جمع شدند در خیابانها راه رفتند؛ حالا که چه؟ در قضیّه‌ی حمله‌ی آمریکا به عراق در [کمتر از] پانزده شانزده سال قبل از این در همه‌ی این خیابانهای پاریس و بعضی کشورهای اروپایی دیگر، راه‌پیمایی راه افتاد در مخالفت با آمریکا؛ چه اثری کرد؟ ملّتها به‌خودی‌خود که کاری نمیتوانند انجام بدهند؛ دولتها هستند که اگرچنانچه پشتیبانی ملّتهایشان را داشته باشند، میتوانند حرفی بزنند و این حرف در دنیا مطرح بشود؛ چنین دولتی هم در دنیا نیست؛ دولتهایی هستند [ولی] میترسند؛ ناراضی‌اند [ولی] میترسند. من به‌نظرم در صحبت اوّل سال(۸) این را گفتم که رؤسای رژیم طاغوت هم خیلی اوقات از کارهای آمریکا ناراضی بودند. در خاطرات این بازماندگانشان که آدم نگاه میکند، میبیند یک جاهایی خیلی هم ناراضی‌اند و در خلوت بدگویی هم میکنند به آنها امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند؛ به‌عنوان دولت، به‌عنوان واحد سیاسی و مدیریّت جامعه جرئت نمیکنند. امروز در دنیا این‌جوری است؛ خیلی‌ها ناراضی‌اند امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند.
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل به‌هم‌ریخته‌ی به‌هم‌آمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایه‌هایی دارد که این پایه‌ها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطه‌ی مقابلِ ظلم است، نقطه‌ی مقابلِ استثمار است، نقطه‌ی مقابلِ جنگ‌طلبی است، نقطه‌ی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیل‌گرها و جامعه‌شناس‌های غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما. [البتّه] بعضی‌هایشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، امّا طبیعت نظام آخوندی در جامعه‌ی شیعه، یک چنین طبیعتی است. حالا اتّفاقاً اینها در رأس این نظام قرار گرفته‌اند. مردم هم که همراهی میکنند. مردم هم اوّلاً مردمِ بااستعدادی‌اند، ثانیاً جوان در بین اینها زیاد است -جمعیّت ما از ۳۵ میلیون در اوّل انقلاب، حالا تقریباً رسیده به ۸۰ میلیون؛ یعنی جمعیّت ناگهان افزایش پیدا کرده است؛ اگرچه علیه آن [هم] دارند کار میکنند- استعداد زیاد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتی‌که یک کشوری است که مردم این‌جوری فکر میکنند، سردمداران حکومت هم نمیترسند از هیمنه‌ی(۹) جهانی، این برای استکبار یک خطر عمده است، یک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه علیه آن تشکیل میشود؛ کمااینکه الان علیه جمهوری اسلامی جبهه تشکیل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اوّل انقلاب جبهه تشکیل شده؛ یک جبهه‌ی دشمن به‌وجود آمده. آن روز شوروی بود و آمریکا که نقطه‌ی مقابلِ هم بودند و [اگر] در صد مسئله -با کم و زیادش- با هم اختلاف داشتند امّا در مسئله‌ی جمهوری اسلامی و مخالفت با جمهوری اسلامی، همفکر و همدست بودند. یعنی طبیعت استکبار این است که با یک چنین نظامی دشمنی میکند.
[پس] یک جبهه تشکیل دادند که این جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شیوه‌ها هم دارد استفاده میکند؛ همچنان‌که فرض کنید بیست سال پیش اینترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبه‌روز دارد پیشرفته میشود. از بیشترین ابزارها و وسیع‌ترین و سریع‌ترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند؛ از همه‌ی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکره‌ی سیاسی، بده‌بستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان1394/08/12
من توصیه‌ام به جوانها این است که اوّلاً جوانهای دانشجو و دانش‌آموز تحصیلات را خوب دنبال بکنند. علم وسیله‌ی قدرت است؛ یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های قدرت ملّی، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند؛ اهداف عمومی را بر خواسته‌های شخصی مقدّم بدارند؛ بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشته‌ی تاریخیِ نزدیک، روزبه‌روز افزایش بدهند و بتوانند صحنه‌ی امروز دنیا را مشاهده بکنند.
امروز صحنه‌ی عظیم دنیا این‌جوری است؛ قدرتهای مستکبر در یک طرف قرار گرفته‌اند، با همان توانهای مادّی‌ای که دارند، با ارعابی که میکنند، با هیبتی که از خودشان نشان میدهند و دیگران را مقهور هیبت خودشان میکنند، اینها یک طرفند؛ بعضی از دولتهای ضعیف هم هستند که جرئت بُروز و ظهور ندارند؛ در میان اینها یک جا هم هست که با صدای رسا دارد این وضعیّت را محکوم میکند و آن جمهوری اسلامی است. امروز جمهوری اسلامی با صدای رسا، بدون بیم، بدون اینکه از تهدید دشمن بترسد و مرعوب دشمن بشود، دارد علیه ظلم، علیه سلطه، علیه استثمار و استکبار فریاد میکشد و این را ملّتها دارند می‌شنوند و تحت تأثیر قرار میگیرند.
نامه رهبر انقلاب به رئیس‌جمهور درباره الزامات اجرای برجام1394/07/29
صاحب‌نظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمام‌نشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده‌طلبی و دست‌اندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوری‌های قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بی‌وقفه از ملّت فلسطین و گروه‌های مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمده‌ای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.
رهبر انقلاب به دنبال حادثه‌ی مصیبت‌بار منا، سه روز عزای عمومی اعلام کردند1394/07/02
اِنَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیک؛(۱) همه‌ی ستایشها و سپاسها از آنِ او، همه‌ی نعمتها از سوی او، و همه‌ی مُلک و قدرت متعلّق به اوست. این است نگاهی که به حج‌گزار در آغازین گامِ این فریضه‌ی پُرمغز و پُرمعنا داده میشود و ادامه‌ی این مناسک، هماهنگ با آن، شکل میگیرد و آنگاه همچون تعلیمی ماندگار و درسی فراموش‌نشدنی در برابر او گذاشته و تنظیم برنامه‌ی زندگی بر پایه‌ی آن، از او خواسته میشود. فرا گرفتنِ این درس بزرگ و عمل به آن، همان سرچشمه‌ی بابرکتی است که میتواند زندگی مسلمانان را طراوت و حیات و پویایی بخشد و آنان را از گرفتاری‌هایی که بدان دچارند -در این دوران و در همه‌ی دورانها- برَهاند. بُت نفسانیّت و کبر و شهوت، بت سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، بت استکبار جهانی، بت تنبلی و بی‌مسئولیّتی، و همه‌ی بتهای خوارکننده‌ی جانِ گرامی انسانی، با این غریو(۲) ابراهیمی -آنگاه که از عمق دل برآید و برنامه‌ی زندگی شود- شکسته خواهد شد و آزادی و عزّت و سلامت، به جای وابستگی و سختی و محنت خواهد نشست.
بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى1394/06/12
مجلس خبرگان بایستی استقلال فکری داشته باشد که حالا عرض میکنم این استقلال فکری بر چه مبنا است. عمده این است که اسیر کلیشه‌های تحمیلی نظام سلطه نباید بشود. یک تفکّراتی، یک مفاهیمی از سوی تبلیغات پُرحجم نظام سلطه، به‌طور شبانه‌روزی در سرتاسر عالم دارد پراکنده میشود؛ یکی از مهم‌ترین مسائل این است که ما باید اسیر نشویم. این سفارش فقط به مجلس خبرگان نیست، این سفارش به همه‌ی مسئولان کشور است، به همه‌ی ارکان نظام است بلکه سفارش به همه‌ی صاحب‌نظران است -صاحب‌نظران سیاسی، صاحب‌نظران اجتماعی، صاحب‌نظران دینی- که مراقب باشند: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ الله؛(۴) این را بدانند. این‌جور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همه‌ی اینها میخواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دست‌کاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند.
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20
یک نکته‌ی دیگری که سؤال کردند [این بود که]، تکلیف مبارزه‌ی با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزه‌ی با استکبار، تعطیل‌پذیر است؟ مبارزه‌ی با استکبار، مبارزه‌ی با نظام سلطه تعطیل‌پذیر نیست. این هم جزو همین حرفهایی است که اتّفاقاً امروز من یادداشت کرده‌ام که به شما بگویم. این جزو کارهای ما است، جزو کارهای اساسی است، جزو مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزه‌ی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. مبارزه‌ی با استکبار که تمام نمیشود. در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. ما به این مسئولین محترمی که در قضیّه‌ی هسته‌ای مذاکره میکنند -که حالا اینها اجازه پیدا کرده‌اند که مسئولین روبه‌رو با هم حرف بزنند؛ البتّه سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایین‌تر سابقه داشت؛ در این سطح، اوّلین‌بار بود- گفته‌ایم که فقط در مسئله‌ی هسته‌ای شما حق دارید مذاکره کنید؛ در هیچ مسئله‌ی دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمیکنند. آن طرف مقابل، گاهی مسائل منطقه و سوریه و یمن و مانند اینها را پیش میکشد، اینها میگویند ما در این زمینه‌ها با شما صحبتی نداریم و صحبت نمیکنند. مذاکره فقط در زمینه‌ی مسئله‌ی هسته‌ای است، آن هم به همان دلایلی که من گفتم و چندبار تکرار کردم که چرا در قضیّه‌ی هسته‌ای ما این گرایش را، این رویکرد را انتخاب کردیم؛ من این را مفصّل تشریح کردم. مبارزه‌ی با استکبار تعطیل‌پذیر نیست، تکلیفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامه‌ی مبارزه‌ی با استکبار.
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20
یکی از آرمانهایی که من یادداشت کرده‌ام، مبارزه با نظام سلطه و استکبار است. نظام سلطه، یعنی نظامی که بر پایه‌ی رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر بنا شده؛ یعنی کشورهای دنیا یا مجموعه‌های بشری دنیا، تقسیم میشوند به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ آن اتّفاقی که امروز در دنیا افتاده [این است]؛ یک عدّه‌ای سلطه‌گرند، یک عدّه سلطه‌پذیرند. دعوای با ایران هم سر همین است؛ این را بدانید. دعوای با جمهوری اسلامی این است که این، نظام سلطه‌گر و سلطه‌پذیر را نپذیرفته؛ سلطه‌گر که نیست، خودش را از سلطه‌پذیری هم بیرون آورده و پای این حرف ایستاده. اگر ایران موفّق شد و پیشرفت پیدا کرد -پیشرفت علمی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت اجتماعی، گسترش نفوذ منطقه‌ای و جهانی- نشان داده میشود به ملّتها که میتوان سلطه‌پذیر نبود و روی پای خود ایستاد و پیشرفت کرد. نمیخواهند این اتّفاق بیفتد؛ همه‌ی دعواها سر این است، بقیّه‌ی حرفها بهانه است.
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20
امروز یک چیزی به نام ارزش آمریکایی وجود دارد؛ می‌شنوید در حرفهای آمریکایی‌ها، [میگویند] ارزشهای آمریکایی، ارزشهای ما. بنیان‌گذاران آمریکای مستقل، در قرن هجدهم که آمریکا از استعمار انگلیس خارج شد و به‌عنوان یک کشوری در آن‌طرف دنیا خودش را معرّفی کرد -همان کسانی که آن‌وقت بودند، جرج واشنگتن و دوروبری‌هایش و جانشینانش- ارزشهایی را گذاشتند؛ اسم اینها ارزشهای آمریکایی است. خود آن ارزشها در مقام ارزیابی، خیلی‌هایش چیزهای مشکل‌داری است؛ همان چیزهایی است که منتهی میشود به این وضعیّت جهان‌خوارگی امروزِ نظام سلطه؛ لکن همان ارزشها -همان چیزهایی‌اش هم که مثبت است، همان چیزهایی‌اش هم که خوب است- امروز در جامعه‌ی آمریکایی نظام سیاسیِ آمریکای امروز، به فراموشی سپرده شده. بنده یک‌وقتی چندسال پیش، یک مطالعه‌ای میکردم بر روی حرفهای همین حضراتی که از دویست‌سال پیش، دویست و خرده‌ای سال پیش، به‌اصطلاح بنیان‌گذارانِ آمریکایند -حرفهایی که آنها زدند و منشوری که آنها تدوین کردند به‌عنوان منشور آمریکایی و ارزشهای آمریکایی- و تطبیق میکردم با رفتارهای حضرات امروز، دیدم خیلی‌هایش نقض شده است. به ذهنم رسید همان‌وقت که جا دارد کسی این را به رخ ملّت آمریکا بکشد که این ارزشهایی که شما میگویید اینها است، اینها امروز در رفتار دولت آمریکا و رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا وجود ندارد؛ حالا، همانی که هست.
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام1394/02/30
در مقابل این پرچم، در مقابل این گفتمان، گفتمان جاهلیّتِ امروز دنیا است. گفتمان اسلامی، طرف‌دار عدالت است، طرف‌دار آزادی بشر است، طرف‌دار از بین رفتن زمینه‌های استکبار و استعمار است، طرف‌دار نابودی نظام سلطه در همه‌ی جهان است؛ یعنی در دنیا دو جناح سلطه‌گر و سلطه‌پذیر وجود نداشته باشد؛ این گفتمان نظام اسلامی است؛ این همان پرچمی است که دست شما است. نقطه‌ی مقابل آن، یک گفتمان ظالمانه، زورگویانه، متکبّرانه و خودخواهانه است از سوی قدرتهای انحصارطلب عالم، قدرتهای سلطه‌گر عالم که متّکی به بنگاه‌های اقتصادی بزرگ جهانند؛ همیشه‌ی دنیا بوده‌اند، امروز هم هستند؛ در گذشته با صراحت و وقاحت آشکار زبانی، حقیقت خودشان را نشان میدادند؛ امروز در پوششهای گوناگون الفاظ زیبا، مثل حقوق بشر، مثل عدم خشونت و امثال اینها، منافقانه و ریاکارانه کار خودشان را پیش میبرند؛ امّا چشمان تیزبین ملّتها میتواند تشخیص بدهد؛ میتواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند. این دو گفتمان با هم آشتی نمیکنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمیشوند؛ نمیتوانند آشتی کنند. یک گفتمان گفتمان ظلم و ستیزه‌گری با مظلومان و ملّتها است؛ یک گفتمان گفتمان حمایت از مظلومان و مقابله‌ی با ظالمان است؛ اینها چطور میتوانند دست به هم بدهند؟ چطور میتوانند به هم نزدیک بشوند؟ و امروز دنیا این را میداند، دنیا این را میفهمد.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»1393/11/27
ملّت ایران کار بزرگی انجام داد؛ کار عظیمی انجام داد. در دنیایی که مبتنی بر مدار زور و زورگویی و چپاولگری قدرتمندان و زورمندان است و ملّتهای مستضعف در مناطق فراوانی از عالم دائماً در زیر فشار این زورمندان قرار دارند، در این دنیا یک موجودی، یک هویتی سر بلند کرد که صریحاً، بدون ملاحظه، با شجاعت کامل این حرکت غلط عالم را - که حرکت سلطه‌گری است و ما از آن تعبیر میکنیم به نظام سلطه - نفی کرد؛ این کار ملّت ایران است. ملّت ایران نظام سلطه را که مبتنی بر سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است، نفی کرد. مبنای دنیای قدرتمندِ چپاولگر، بر تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است؛ امروز هم همین‌جور است، در دورانی که انقلاب اسلامی به‌وجود آمد هم همین‌جور بود و در طول تاریخ هم همین‌جور بوده است؛ البتّه امروز شدیدتر از دورانهای گذشته است؛ چون امروز ابزارهای سلطه، قابل مقایسه با صد سال پیش و هزار سال پیش و پنج هزار سال پیش نیست؛ لذا سلطه‌گران امکان تسلّط بیشتری بر مظلومان و بر مستضعفان دارند و از این امکان دارند به‌طور کامل استفاده میکنند؛ منابع را میبرند، فرهنگها را نابود میکنند، انسانها را تذلیل میکنند، در بین ملّتهای مظلوم و محروم گرسنگی را گسترش میدهند؛ و فجایع فراوان دیگر. در مقابل این حرکت، یک هویتی به‌وجود آمد به نام انقلاب اسلامی که متّکی بود به مبانی وحی، مبانی الهی، اخلاق الهی، حرکت الهی و آنچه قرآن با صراحت دارد آن را بیان میکند؛ این حرکت ملّت ایران است. این حرکت بحمدالله روزبه‌روز هم توسعه پیدا کرده؛ این حرکت پیش رفته.
بیانات در دیدار دانشجویان1393/05/01
آنچه مهم است این است که ما تحلیل درستى از رفتار امروز غرب داشته باشیم. مواجهه‌‌ى آنها با جمهورى اسلامى ایران و با انقلاب اسلامى و با حرکت اسلامى و بیدارى اسلامى، یک بخشى از سیاستهاى کلان آنها است. سیاست کلان نظام سلطه، عبارت است از بردگى ملتها و تسلط بر سرنوشت ملتها بدون اینکه کمترین اعتنایى به مصالح ملتها و خواسته‌‌ى آحاد ملتها داشته باشند؛ این سیاست کلان استکبار است؛ به این باید توجه داشت. شعارهاى ضد آمریکایى، شعارهاى ضد غربى، شعارهاى ضد استکبار در کشور ما، ناظر به این حقیقت است. یک عده‌‌اى بمجرد اینکه شعار ضد غربى یا ضد آمریکایى مى‌‌شنوند، فوراً تصورشان این نباشد که یک کار تعصب‌‌آمیز یا بدون یک منطق فکرى دارد انجام میگیرد؛ نه، این نگاه ضد غربى و ضد آمریکایى در انقلاب اسلامى، متکى است به یک تجربه‌‌ى درست، به یک نگاه عقلانى درست، به یک محاسبه‌‌ى صحیح.
بیانات در دیدار دانشجویان1393/05/01
امروز قدرتهاى سلطه‌‌گر غربى - یعنى چند دولت بزرگ و ثروتمند و مقتدر غربى که در رأس آنها آمریکا است، پشت سرش هم انگلیس خبیث - محکم ایستاده‌‌اند براى اینکه از این رژیم غاصب و ظالم و سنگدل دفاع کنند؛ این خیلى مسئله‌‌ى مهمى است. صریح دارند حمایت میکنند. از چه حمایت میکنند؟ از این فاجعه‌‌آفرینى که هیچ انسان باانصافى، هیچ انسان متعارف و معمولى‌‌اى نمیتواند بى‌‌تفاوتى در مقابل این جنایات را قبول بکند.
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام1393/02/31
دنیا در یکى دو قرن اخیر، با بُروز پدیده‌ى ننگین و شوم استعمار و استکبار بین‌المللى، دچار آفتهاى بزرگى شد؛ مهم‌ترینِ این آفتها نظام سلطه است. نظام سلطه به معناى آن است که در روى زمین، ملتها به دو گروه تقسیم بشوند: یک گروه سلطه‌گر، و یک گروه سلطه‌پذیر. دولتهاى استکبارى عادت کرده‌اند که سلطه‌گرى کنند، زور بگویند، در اقتصاد ملتها، در فرهنگ ملتها، در سیاست‌ورزى ملتها، در تربیت ملتها، در سبک زندگى ملتها، از سر استکبار و سلطه‌طلبى دخالت کنند؛ همه‌چیزِ دنیا در اختیار آنها باشد.
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام1393/02/31
آنچه استکبار جهانى را آشفته کرده است، این است که یک ملت در یک کشور مهم، با یک سابقه‌ى تاریخى بسیار غنى، با دارا بودن خصوصیات منحصربه‌فرد، در مقابل این عادت زشت سلطه‌گرى و سلطه‌پذیرى ایستاده است؛ این است که آمریکا را عصبانى میکند؛ این است که جبهه‌ى متحدى از مستکبران را در مقابل جمهورى اسلامى قرار میدهد؛ و باز اتفاقاً همین است که دل ملتهاى دنیا را به سوى ملت ایران جذب میکند؛ و همین است که اتفاقاً بسیارى از دولتهایى هم که خودشان جرأت نمیکنند در مقابل نظامِ سلطه بِایستند، از اینکه نظام جمهورى اسلامى ایستاده است، لذت میبرند؛ اگرچه این گستاخى و دلیرى را ندارند که آن را اظهار کنند؛ این را ما در مبادلات بین‌المللى بوضوح مى‌بینیم.
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام1393/02/31
دشمنىِ دشمنان ما به‌خاطر این است که نظام جمهورى اسلامى در مقابل نظام سلطه ایستاده است؛ در مقابل عادت بدِ تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر ایستاده است؛ بقیه‌ى چیزها بهانه است. امروز بهانه، مسئله‌ى هسته‌اى است؛ یک روز بهانه، حقوق بشر است؛ یک روز بهانه، یک چیز دیگر است. آنها میخواهند نظام جمهورى اسلامى را از ایستادگى در مقابل قلدرها و گردن‌کلفت‌ها و باج‌بگیرها و زورگویان عالم منصرف کنند؛ البته این اتفاق نخواهد افتاد. ملت ایران توانایى خود را در میدانهاى مختلف اثبات کرده است: ملت ایران اثبات کرده که بدون تکیه‌ى به آمریکا، هم میشود پیشرفت علمى پیدا کرد، هم میشود پیشرفت اجتماعى پیدا کرد، هم میشود نفوذ بین‌المللى پیدا کرد، هم میشود عزت سیاسى در دنیاى بشریت پیدا کرد. این را جمهورى اسلامى اثبات کرده و آنها از این ناراحتند.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی1392/11/28
دو پیام در این راهپیمایی‌های بیست‌ودوّم بهمن وجود داشته است: یكی پیام استقامت، یكی پیام وحدت. استقامت یعنی چه؟ یعنی ملّت ایران بر روی آرمانهای انقلاب ایستادگی دارند. ما آرمانهای ایجابی هم داشتیم، آرمانهای سلبی هم داشتیم؛ آرمانهای ایجابی ما عبارت بوده است از اینكه: ما دنبال عدالت اجتماعی هستیم؛ ما دنبال حضور مردمی در حوادث گوناگون كشور هستیم؛ ما دنبال اسلام هستیم؛ ما سعادت كشور را در عمل به تعالیم اسلامی میدانیم؛ ما دنبال اقتصاد مستقل هستیم؛ دنبال فرهنگ غیر وابسته‌ی به بیگانگان و فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی خودمان هستیم؛ ما دنبال پناه دادن به مظلوم و مقابله‌ی با ظالم هستیم؛ ما دنبال پیشرفت كشور هستیم؛ ما دنبال برجستگی علمی كشور هستیم؛ میخواهیم كشورمان در علم، در اقتصاد، در فرهنگ، در امور اجتماعی، در اخلاق، در معنویّت، پیشرو و پیش‌قدم باشد؛ پیامهای مثبت ایجابیِ انقلاب ما اینها است. یك پیامهای سلبی هم انقلاب داشت؛ پیام سلبی انقلاب این است كه: ما تسلیم زورگویی نمیشویم، تسلیم باج‌خواهی نمیشویم، تسلیم نظام سلطه نمیشویم.
نظام سلطه یعنی اینكه چند قدرتِ دست یافته‌ی به توانایی مادّی و سلاح و پول و امثال اینها بخواهند بر دنیا حكومت كنند؛ مظهر نظام سلطه هم امروز آمریكا است. ملّت ایران در انقلاب گفت، در حوادث بعدی گفت، در جنگ تحمیلی گفت، در این بیست‌ودوّم بهمن گفت: ما تسلیم زورگویی و باج‌خواهی آمریكا نخواهیم شد.
پیام شفاهی به تشکل‌های دانشجویی انقلابی1392/11/23
نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل كنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیّتهای خودتان را به‌كار گیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید.
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش1392/11/19
امام در اینكه ما با نظام سلطه مخالفیم، هیچ پرده‌پوشی نكرد. نظام سلطه یعنی آن نظام بین‌المللی‌ای كه متّكی است به تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ امام قاطعاً این را رد كرد. آن نظام سلطه هم در شكل كامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میكند در رژیم و دولت كنونی ایالات متّحده‌ی آمریكا؛ لذا امام صریحاً در مقابل آمریكا موضع گرفت. موضع‌گیری ما در مقابل آمریكا به مناسبت این نیست كه اینها یك ملّتی باشند كه ما با این ملّت مخالف باشیم یا خصوصیّات نژادی تأثیری داشته باشد؛ مسئله اینها نیست؛ مسئله این است كه منش و ذات و رفتار دولت ایالات متّحده‌ی آمریكا، مداخله‌گری و سلطه‌گری است؛ امام در مقابل این، موضع صریح و شفّاف گرفت.
بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور1392/08/29
ما با برخورد غیرخردمندانه در همه‌ی عرصه‌ها مخالفیم؛ ما معتقدیم در همه‌ی عرصه‌ها، در همه‌ی برنامه‌ریزی‌ها، در همه‌ی جهت‌گیری‌های جمعی و فردی باید با درایت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را نشناسیم، دشمن را نشناسیم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسیم، استكبار را نشناسیم، چطور میتوانیم با حكمت و درایت حركت كنیم؟ چطور میتوانیم درست برنامه‌ریزی كنیم؟ لذا باید بشناسیم.
بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور1392/08/29
ربودن و اسیر كردن سیاهان، یكی از ماجراهای گریه‌آور تاریخ [است‌] كه نظام سلطه‌ی آمریكا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [كه یك نمونه‌اش‌] همین مسئله‌ی غلام و كنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ كشتی‌ها را از اقیانوس اطلس می‌آوردند، در سواحل كشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی كه دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این كشتی‌ها برای بردگی به آمریكا میبردند.
پیام به کنگره عظیم حج1392/07/22
یك نگاه به ملّت مظلوم فلسطین كه ده‌ها سال است روزانه زخمِ جنایات رژیم صهیونیستی و حامیانش را دریافت میكند؛ یا به كشورهای افغانستان و پاكستان و عراق كه تروریسمِ زاییده‌ی سیاستهای استكبار و ایادی منطقه‌ای آنان، زندگی را به كام ملّتهای آنان تلخ كرده است؛ یا به سوریّه كه به جرم پشتیبانی از جریان مقاومت ضدّ صهیونیستی، آماج كینه‌ی سلطه‌گران بین‌المللی و كارگزاران منطقه‌ای آنان شده و به جنگ خونین داخلی گرفتار آمده است؛ یا به بحرین یا به میانمار كه در هر یك به نحوی، مسلمانان محنت‌زده و مغفول، و دشمنانشان مورد حمایتند؛ یا به ملّتهای دیگری كه از سوی آمریكا و متّحدانش، پی‌درپی به تهاجم نظامی یا تحریم اقتصادی یا خرابكاری امنیّتی تهدید میشوند؛ میتواند چهره‌ی واقعی این سردمداران نظام سلطه را به همه نشان دهد. نخبگان سیاسی و فرهنگی و دینی در همه جای جهان اسلام باید خود را به افشای این حقایق، متعهّد بدانند.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی1392/06/26
اینكه ما بیاییم چالش انقلاب را فرو بكاهیم به چالشهای سیاسی و خطّی و جناحی و مقابله‌ی زید و عمرو با یكدیگر، این سهل‌نگری است، مسامحه است، سهل‌انگاری است؛ چالش انقلاب اینها نیست. اینكه یك خطّ سیاسی، یك جریان سیاسی با یك جریان سیاسی دیگر دعوا دارند، یا زیدی با عمروای اختلاف دارد، اینها چالش انقلاب نیست؛ چالش اساسی انقلاب عبارت است از اینكه انقلاب یك نظم جدیدی را برای بشریّت ارائه كرده. نمیگوییم انقلاب از اول با مخاطب قرار دادن كلّ بشر آمد؛ نه، انقلاب اسلامیِ «ایران» بود، متوجّه مسائل ایران بود، متوجّه ایجاد تغییرات بنیادی در ایران بود؛ امّا زبان این انقلاب و پیام این انقلاب پیامی بود و زبانی بود كه نمیتواند و نمیتوانست - به طبع حال - در مرزهای ایران منحصر بماند؛ یك مفهوم جهانی، یك حقیقت جهانی، یك حقیقت بشری به وسیله‌ی انقلاب پیام داده شد كه هر كسی در دنیا آن را بشنود احساس میكند كه به این پیام دلبسته است. آن پیام چیست؟ اگر بخواهیم آن پیام را در شكل اجتماعی و انسانی آن در یك جمله بیان بكنیم: مقابله‌ی با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب كه منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ نباید ظلم كنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود. كیست در همه‌ی صفحه‌ی بشری و عرصه‌ی وجود انسان كه از این پیام خرسند نباشد، به این پیام دلبسته نشود؟ نه ظلم كن، نه ظلم بشو. این درست نقطه‌ی مقابل نظم حاكم بر جهان است از بعد از پیدا شدن تمدّن جدید صنعتی و شیوع ابزارهای صنعتی و به تبع آن، شیوع فرهنگ سلطه در عالم. هر دستگاهی در دنیا كه وابسته‌ی به نظام سلطه باشد، با این پیام مخالف است. آن كسانی كه خودشان سلطه‌گرند - یعنی دولتهای جبّار، شبكه‌های اقتصادی مكنده‌ی ثروتهای ملّی، ثروتهای ملّتها - با این پیام مخالفند، چون ظلم میكنند. دولتهای زیردست و فرودستی كه بر ملّتهای فقیر یا ثروتمند حكومت میكنند و تابع آن نظام سلطه‌ی جهانی هستند، خودشان اقتداری ندارند، سلطه‌ای ندارند، امّا تابع آنها هستند، دنبال آنها راه می‌افتند، مخالف این پیامند. فلان دولتی كه سیاستهای نظام سلطه را، سیاستهای فرضاً آمریكا را یا یك روزی سیاستهای انگلیس را موبه‌مو در كشور خود اجرا میكند، این با پیام «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» به طور طبیعی مخالف است؛ كمپانی‌های بین‌المللی و چند ملّیّتی و تك ملّیّتی و جمع كنندگان ثروتهای عمومی [با این‌] مخالفند؛ آن سیاستهایی كه در دنیا سه عنصرِ جنگ و فقر و فساد را گسترش میدهند، با این مخالفند. جنگهای دنیا در این برهه‌ی اخیر، در این دو سه قرن اخیر، غالباً تحت تأثیر نفوذ نظام سلطه بوده؛ یا خودشان با كسی جنگ داشتند یا دو گروه را به جنگ هم انداختند برای اینكه سود ببرند. فقر هم كار آنها است، بسیاری از این كشورهای فقیری كه مردم آن در فقر زندگی میكنند و از منابع طبیعی خودشان نمیتوانند بهره‌برداری كنند، گناه فقر آنها به گردن اینها است. اینها خیلی از كشورها را بر اثر سلطه‌ی سیاسی، از موجودی دانش خودشان هم تهی كردند. این كتاب جواهر لعل نهرو - نگاهی به تاریخ جهان - را بخوانید؛ در بخشی كه دخالت و نفوذ انگلیسها در هند را بیان میكند، تصویر میكند، تشریح میكند - او آدمی است هم امین، هم مطّلع - میگوید صنعتی كه در هند بود، علمی كه در هند بود، از اروپا و انگلیس و غرب كمتر نبود و بیشتر بود. انگلیسها وقتی وارد هند شدند، یكی از برنامه‌هایشان این بود كه جلو گسترش صنعت بومی را بگیرند. خب، بعد كار هند به آنجا میرسد كه ده‌ها میلیون آن وقتها، صدها میلیون در دوره‌های بعد، فقیر و گدا و خیابانْ‌خواب و گرسنه‌ی به معنای واقعی داشته باشد؛ آفریقا همین‌جور است؛ بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین همین‌جورند. پس نظام سلطه علاوه بر اینكه جنگ‌افروز است، فقرآفرین است. این ثروتهای عظیمی كه شما می‌بینید در قلّه‌های ثروت - این ثروتمندان درجه یك دنیا - جمع شده، همان «ما رَأیتُ نِعمَةً مَوفورَة، اِلّا وَ فی جانِبِها حَقٌّ مُضَیَّع» است. وقتی نفت یك كشور را غارت میكنند، محصول كشاورزی یك كشور را غارت میكنند، چای یك كشور را غارت میكنند، تجارت یك كشور را در دست خودشان میگیرند كه مردم خود آن كشور از آن محروم بمانند، تولید را، صنعت را و بقیّه‌ی شئون پیشرفت ملّی را از یك ملّت سلب میكنند، خب ملّت فقیر میشود. پس، هم جنگ كار آنها است، هم فقر كار آنها است، هم فساد كار آنها است. گسترش فساد در دنیا و برافروختن آتش میل جنسی - كه یك امر طبیعی است و قابل برافروخته شدن و شعله‌ور شدن در همه‌ی انسانها - كار آنها است؛ كه هر كدام از اینها داستان جداگانه و مفصّلی است.
خب، نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد، با همان سازوكار مشخّص تقسیم دنیا به ظالم و مظلوم. اسلام - یعنی انقلاب اسلامی كه برگرفته‌ی از همان مفاهیم اسلامی است - می‌آید میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، یعنی همه‌ی این عوامل را نفی میكند؛ چالش اصلی اینجا است؛ دعوای اصلی اینجا است؛ دعوای با انقلاب اینها است؛ بقیّه‌ی حرفها بهانه است.
بیانات در دیدار شاعران‌1392/05/01
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر دارای مسئولیت است. امروز یك حركت عظیم تاریخی از درون جامعه‌ی ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعه‌های بزرگ بشری شده؛ این یك واقعیت است. مواجهه‌ی انقلاب اسلامی با نظام سلطه‌ی بین‌المللی، ایستادگی در مقابل زورگوئی‌ها، از سوی یك ملتی كه دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئی‌های دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادی و آزادگی در این كشور، چیز خیلی مهمی است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا كند.
بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی1392/02/09
بیداری اسلامی که سخنگویان جبهه‌‌ی استکبار و ارتجاع حتّی از به زبان آوردن نام آن نیز پرهیز میکنند و میترسند، حقیقتی است که اکنون تقریباً در سراسر دنیای اسلام میتوان نشانه‌‌های آن را دید. بارزترین نشانه‌‌ی آن، اشتیاق افکار عمومی و بویژه در قشرهای جوان، به احیاء مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهیت نظام سلطه‌‌ی بین‌‌المللی و آشکار شدن چهره‌‌ی وقیح و ستمگر و مستکبر دولتها و کانونهائی است که بیش از دویست سال شرق اسلامی و غیراسلامی را در زیر پنجه‌‌های خونین خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستی ملتها را دستخوش قدرت‌‌طلبیِ بیرحمانه و تجاوزگرانه‌‌ی خود کرده‌‌اند.
بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان‌ نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران‌1391/11/19
با یک نگاه متعارف و معمولی به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول این سالهای متمادی، انسان حقایق مهمی را درک میکند. یک روزی بود که شما حتی یک قطعه‌ی هواپیماهایی را که در اختیار داشتید، نمیتوانستید و اجازه نداشتید تعمیر کنید و روی آن کار کنید. امروز شما هواپیمای آموزشی میسازید؛ جنگنده میسازید؛ شبیه‌ساز میسازید؛ کارهای مهمِ راداری انجام میدهید؛ قطعه‌های پیچیده را تولید میکنید. جریان عظیم استعداد و عشق و ابتکار و حرکتِ در جهتِ خودباوری و خودکفایی در نیروی هوایی، در کل ارتش، در نیروهای مسلح و در سراسر کشور، یک جریانی است که امروز حتی مخالفین جمهوری اسلامی، دشمنان جمهوری اسلامی هم نمیتوانند منکر آن بشوند. نظام سلطه که به کمک زر و زور و به کمک سلاح و تهاجم نظامی تلاش کرده بود اختیار ملتها را و کشورها را در سراسر دنیا در دست بگیرد و بباوراند که ملتها بدون تکیه‌ی به ابرقدرتها و صاحبان زر و زور - که پشت سرشان هم کمپانی‌های صهیونیستی و غیرصهیونیستی صف کشیده بودند - نمیتوانند راهی به عظمت و شخصیت و هویت و استقلال پیدا کنند، شما این را در هم شکستید. امروز شما ملاحظه کنید؛ ملت ایران را مقایسه کنید با ملتهایی که سی سال در سیطره‌ی قدرت آمریکا بودند؛ ببینید شما کجایید، آنها کجایند. ملت ایران سی سال حرف مستقل خود را گفت؛ سخن حق خود را تکرار کرد؛ به سلطه‌گران «نه» گفت و اینجاست. دولتهایی، ملتهایی هستند و بودند که در این سی سال در سیطره‌ی آمریکا بودند - دولتهای سرسپرده‌ی آمریکا که ملتهاشان را زیر پای سلطه‌گران انداخته بودند - آنها هم هستند؛ ببینید آنها کجایند، شما کجایید. ملت ایران با حرکت خود، با استقلال خود، با خودباوری خود، با توکل به خدا، اثبات کرد که میتوان و میباید در مقابل سلطه‌ی بیگانگان و سلطه‌جویان ایستاد و میتوان ایستاد. این را ملت ایران اثبات کرده است. سی سال پیش ملت ایران در قافله‌ی علم و تمدن و پیشرفت و فناوری و نفوذ سیاسی کجا بود؟ امروز کجاست؟ به برکت ایستادگی، به برکت توکل به خدا، به برکت به میدان آوردنِ همه‌ی استعدادهای خود؛ این یک تجربه است؛ هم برای خود ملت ایران و نسلهای آینده تجربه است، هم برای ملتهای دیگر تجربه است و نیروی هوایی جمهوری اسلامی یکی از نمونه‌هاست در این ایستادگی و حرکتی که متکی به خودباوری بود. این را باید ادامه بدهید. ما ملت ایران باید این را ادامه بدهیم. این راه، راه پربرکتی است.
دشمنان ملت ایران در این سی و چند سال هر چه در توان داشتند، علیه این ملت به کار گرفتند؛ چیزی در چنته ندارند که علیه ملت ایران به کار نگرفته باشند؛ تحریکات کردند، جنگ راه انداختند، از دشمن جمهوری اسلامی با همه‌ی توان حمایت کردند، معارضه‌ی سخت کردند، معارضه‌ی نرم کردند؛ هر چه در توان داشتند، با این ملت مبارزه کردند؛ اما ملت ایستاد، ایستادگی کرد؛ نه فقط نتوانستند او را به زانو در بیاورند و بشکنند، نتوانستند جلوی پیشرفت او را بگیرند - این ملت پیشرفت کرده است - از هر کاری که در اختیارشان بود و میتوانستند، در این سی سال استفاده کردند؛ توطئه کردند، کودتا راه انداختند، تحریک نظامی کردند، حمله به هواپیما کردند، تحریمهای سخت و شدید کردند؛ روزبه‌روز تحریمها را زیاد کردند، به امید اینکه بتوانند ملت را از صحنه خارج کنند؛ بتوانند ملت را ناامید کنند؛ بتوانند ملت را نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی بدبین کنند؛ اما ناکام ماندند. این کارنامه‌ی جمهوری اسلامی است.
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان1391/07/12
ما امروز در یک میدان وسیعی در مقابله‌ی با جبهه‌ی دشمن قرار گرفته‌ایم؛ آن جبهه، جبهه‌ی ضعیفی نیست؛ جبهه‌ی تهیدستی نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائی‌های سیاسی دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در مقابل همه‌ی فشارهای او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتی و نظامی و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسی، تا فشار اقتصادی، تا تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همه‌ی اینها ایستاده و پیش رفته. سی و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، با رشادت و با توانائی ایستاده؛ هم فشارها را خنثی کرده، هم خودش را قوی کرده.
در نقشه‌ی کنونی دنیا، در این کالکی که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهای سیاسی دنیا و جغرافیای سیاسی دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهوری اسلامی را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتی هستیم؟ زورآزمائی‌ها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامی‌های دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلی زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنی به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل نظام سلطه‌ی بین‌المللی، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار می‌آورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشاری‌اش هم بیشتر شده، قدرت و توانائی‌اش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائی میکند که اشتباهاتی هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهوری اسلامی را بدانند.
بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد1391/06/09
من میخواهم حقیقت دیگری را مطرح کنم:
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزه‌های گمراه‌کننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون میگردد.
این حقیقت تابناک دارای چنان ظرفیتی است که قادر است پایه و پشتوانه‌ی تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همه‌ی فعالیتهای مادّی و دنیائی انسانها نفوذ دهد و بهشتی دنیائی - پیش از بهشت اخرویِ موعود ادیان الهی - برای آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگانی است که میتواند شالوده‌ریز همکاریهای برادرانه‌ی ملتهائی باشد که از نظر شکل ظاهری و سابقه‌ی تاریخی و منطقه‌ی جغرافیائی، شباهتی به یکدیگر ندارند.
همکاریهای بین‌المللی هرگاه بر چنین شالوده‌ای استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزون‌طلبی و منافع یکجانبه یا واسطه‌گریِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایه‌ی منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهای خود را از دغدغه‌ها آسوده میسازند.
این نظم آرمانی در نقطه‌ی مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهای اخیر قدرتهای سلطه‌گر غربی، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعی و مبلّغ و پیشقراول آن بوده‌ و هستند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی1391/03/29
ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمیکنیم، وقتی مطالعه نمیکنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمیکنیم، وقتی در تاریخ خود، در گذشته‌ی خود، در قضایای گوناگونی که برای بشریت پیش آمده است، در گرفتاری‌های گذشته، در عوامل پیروزی بزرگ برای ملتها، تدبر نمیکنیم، از آن گنجینه‌ی معنوی که خدا در ما قرار داده است، محروم میمانیم؛ «و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول». امروز بشر به این دو، احتیاج دارد.
جوامع بشری نیاز دارند فکر کنند، بیندیشند، ببینند بدبختی بشر از کجاست؟ در این که ظلم هست، در این که تبعیض هست، در این که منطق دوگانه بر قدرتهای مسلط جهان حاکم است، مگر شکی وجود دارد؟ ظلم بارزی که امروز بر مجموعه‌ی بشریت دارد میرود، مشهود همه است. ظلم قدرتهای مسلط بر ملتهائی که دستشان از امکانات دفاعی خالی است، جلوی چشم همه است؛ این را مشاهده میکنید. یک قدرتی از هزاران کیلومتر راه بلند میشود می‌آید اینجا در منطقه‌ی ما، بر یک کشوری که دستش خالی است و امکاناتی ندارد، به‌زور سلطه‌ی خود را تحمیل میکند؛ آن وقت عروسی‌ها را تبدیل به عزا میکنند؛ هلیکوپترهاشان «مرگ» بر سر مردم میریزند. خانه‌های مردم را ویران میکنند، کسی هم نمیتواند به آنها چیزی بگوید؛ عذرخواهی هم نمیکنند! این وضع دنیاست. حتّی در کشورهای پیشرفته هم همین جور است. امروز همین مسائل اقتصادی دنیا را که نگاه کنید، می‌بینید وضع همین گونه است. مسئله‌ی امروز اروپا، گره‌گشائی از مردم نیست؛ گره‌گشائی از بانکدارهاست، از سرمایه‌دارهاست، از صاحبان ثروتهای کلان است. امروز مسئله‌ی آنها این است. آحاد بشر، نوع بشر، برای قدرتهای مسلط مطرح نیستند. اینها یک حقایقی است که در دنیا وجود دارد؛ خب، بشریت فکر کند ببیند منشأ این کجاست؟ منشأ، نظام سلطه است؛ منشأ، وجود دو قطب سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است. همچنان که اگر سلطه‌گر وجود نداشته باشد، نظام سلطه از بین خواهد رفت، اگر سلطه‌پذیر هم سلطه‌ی دشمن و سلطه‌گر را نپذیرد، باز این نظام به هم خواهد خورد. اینجاست که تکلیف، تکلیف ملتهاست؛ در میان ملتها هم، تکلیف، تکلیف نخبگان است؛ نخبگان سیاسی، نخبگان فرهنگی.
شیطانهای وابسته‌ی به دستگاه‌های استکبار وقتی در هر گوشه‌ای از دنیا یک حرکت بزرگ و آزادیبخش از سوی مردم - که خالص است، ناب است - مشاهده میکنند، تمام نیروشان را متمرکز میکنند که آن حرکت را تبدیل کنند به ضد خود، یا از خاصیت بیندازند. می‌بینید امروز در منطقه‌ی ما چه خبر است. مردم در کشورها انقلاب میکنند برای نجات از وابستگی به آمریکا، برای نجات از ذلت در مقابل تسلط صهیونیسم، برای ابراز نفرت از وجود این غده‌ی سرطانی در دل کشورهای اسلامی؛ تمام دستگاه‌های سیاسی و اطلاعاتی و مالی استکبار و وابسته‌هایش به حرکت می‌افتد تا حرکت را خنثی کنند. مسئله، اینهاست.
بیانات در دانشگاه امام حسین علیه‌السلام1391/03/03
جبهه‌ی ظلم و استکبار و زورگوئی و ستمگری در دنیا رو به ضعف است. هیاهوی ظاهری آنها نشانه‌ی قدرت واقعی نیست. هر جا که نور معنویت و ایمان بتابد، به طور طبیعی ظلمتها رنگ میبازند و بتدریج محو میشوند؛ این اتفاق دارد در دنیا می‌افتد. بخشهای مهمی از این کار بر عهده‌ی جوانان عزیز ماست، و یکی از حساسترین بخشهای آن بر عهده‌ی شما جوانان عزیز است.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان1390/11/26
یام صادقانه‌ی یک ملت وقتی از دل برآمد، این کار خودش را خواهد کرد. بارها گفتیم، احساس حضور، احساس انقلابی‌گری، احساس حرکت که با عزم راسخ همراه است، مثل هوای خوش بهاری در همه جا نفوذ خواهد کرد؛ آرام آرام همه را بهره‌مند خواهد کرد. بفرمائید، این نمونه‌اش در شمال آفریقا و در همه‌ی کشورهای عربی و در همه‌ی دنیای اسلام و در دل هر مسلمان صاحب فکر و هوشمند در اقلیتها - اقلیتهائی که در کشورهائی هستند؛ مسلمانها اقلیتند - و در کشورهای اسلامی، که یکایک دلها در طول این سالهای متمادی بتدریج احساس هویت میکنند، احساس شخصیت میکنند. اسلام در حرکت عظیم خود به یک نقطه‌ی حساس رسیده است. نسلهای آینده خیلی چیزهای بزرگ و مهمی را مشاهده خواهند کرد، دنیا از این رو به آن رو خواهد شد. این سیاستهای مسلطِ مادیِ مستکبرانه که ملتها را به بند کشیدند، اینها بتدریج مضمحل خواهد شد، آب خواهد شد، نابود خواهد شد؛ این آینده‌ی دنیاست. کانون اصلی هم اینجاست، جوشش اوّلی هم از اینجا شروع شده است و این ملت ایستاده است. نکته‌ی این، ایستادگی و استقامت است.
بیانات در دیدار دیدار مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکت‌کننده در بیست و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی1390/11/21
تولد انقلاب اسلامی در واقع یک ولادت جدیدی بود برای اسلام؛ در آن روزی که دنیای مادی و قدرتهای سلطه‌گر مادی با تلاشهای ده‌ها ساله تصور میکردند که بساط دین و معنویت را و بخصوص اسلام را از عرصه‌ی زندگی انسانها جمع کردند، در یک چنین شرائطی این صدای عظیم، این غریو بزرگ و ماندگار تاریخی در این کشور به وجود آمد، بلند شد؛ هم دشمنان را دهشت‌زده کرد، دشمنان اسلام را، دشمنان استقلال ملتها را، دشمنان بشریت را؛ هم دوستان هوشمند و انسانهای آگاه و بابصیرت را در همه‌ی دنیا امیدوار کرد. آن روزی که انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد، هیچ کس در این دنیای بزرگ گمان نمیکرد که پرچم اسلام بتواند اینجور، آن هم در یک چنین منطقه‌ای، در یک چنین کشوری که به طور دربست در اختیار سلطه‌گران بود، به اهتزاز در بیاید و این حرکت اسلامی بماند، رشد پیدا کند، در مقابل دشمنی‌ها بتواند مقاومت کند؛ هیچ کس در اطراف دنیا فکر نمیکرد.
خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1390/11/14
مهمترین نقطه‌ی قوّت ما در این سی و دو سه سال عبارت است از غلبه‌ی بر چالشها؛ این خیلی مهم است. ما یک ملتی نبودیم که سرمان را پائین بیندازیم، راهمان را برویم، کسی به ما کاری نداشته باشد؛ نه، از روز اول قدرتهای مجهز جهانی، مسلطین جهانی با ما کار داشتند؛ بنای بر اذیت گذاشتند، بنای بر مانع‌تراشی گذاشتند: علیه ما جنگ تحمیل کردند، صدام را به جان ما انداختند، هشت سال ما را گرفتار کردند، تروریست آوردند، تحریم کردند. ما تا امروز بر همه‌ی این چالشها غلبه پیدا کرده‌ایم؛ یعنی هیچکدام از این چالشها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشیمان کند، به زانو دربیاورد؛ ما بحمداللّه راهمان را با قامت استوار ادامه داده‌ایم. این مهمترین نقطه‌ی قوّت ماست.
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیداری اسلامی»1390/11/10
آنچه تا امروز پیش آمده است، بسیار بزرگ است. دویست سال غربی‌ها با کمک پیشرفتهای علمیِ خودشان بر امت اسلامی حکمرانی کردند؛ کشورهای اسلامی را تصرف کردند؛ بعضی را مستقیماً، بعضی را غیرمستقیم به کمک دیکتاتورهای محلی. انگلیس، فرانسه و در منتهای کار، آمریکا - که شیطان بزرگ است - بر امت اسلامی تسلط پیدا کردند. هرچه توانستند، امت اسلامی را تحقیر کردند؛ غده‌ی سرطانی صهیونیسم را در قلب خاورمیانه - این منطقه‌ی حساس - کاشتند و او را از همه جهت تقویت کردند و مطمئن بودند که مقاصد و سیاستهاشان در این منطقه‌ی بسیار مهم عالم تأمین شده است. اما همت ایمانی، همت اسلامی، حضور مردمی، همه‌ی این خوابهای باطل را از بین برد؛ همه‌ی این اهداف را متوقف کرد.
پیام تسلیت در پی شهادت نخبه‌ی جوان شهید احمدی روشن1390/10/22
رشد شتابنده‌ی علمی و فتح قله‌های دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خلل‌ناپذیر ملی است. ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده‌ی راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشک‌آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید.
بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت ۹ دی1390/09/21
من یک وقتی، پانزده سال، بیست سال پیش، به یکی از فعالان عرصه‌ی مبارزات ضد استعماری - که خب، آدم معروفی است؛ نمیخواهم اسم بیاورم - این را گفتم؛ او رفت بلافاصله این نسخه را عمل کرد. ما این را حس کردیم. گفتم هنر امام بزرگوار ما این بود که مردم را وارد صحنه کرد. مردم با جسمشان، با حضورشان آمدند و آنچه را که میخواستند، آنچه را که بر آن همت گماشته بودند، با حضور خودشان تثبیت کردند. همه‌ی موانع سیاسی و غیر سیاسی و استعمار و قدرتهای عظیم جهانی که بر امور ملتها مسلطند، در مقابل این حادثه مجبورند عقب‌نشینی کنند. الان هم همین جور است. الان هم در هر نقطه‌ای از دنیا اگر ملتها وارد میدان بشوند با یک هدف مشخص، با شعارهای مشخص، و اگر آن ایمان راسخ در دل و همچنین عمل صالح در کنار این ایمان راسخ وارد میدان شود، هیچ مانعی در مقابل آنها قادر بر مقاومت نیست.
پیام به کنگره عظیم حج1390/08/14
دولتهای مستکبر و در رأس آنان امریکا، که در طول دهها سال با ترفندهای سیاسی و امنیتی، دولتهای منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جاده‌ی بی‌مانعی برای سیطره‌ی روزافزون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر این بخش حساس جهان پدید آورده بودند، اکنون نخستین آماج بیزاری و نفرت ملتهای این منطقه‌اند. اطمینان باید داشت که نظامهای برآمده از این انقلابها هرگز به نامعادله‌ی خفتبار پیشین تن نخواهند داد و جغرافیای سیاسی این منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال کامل آنان رقم خواهد خورد.
بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه1390/07/24
امروز بسیاری از مشکلاتی که در کشورهای اروپائی، مثل انگلیس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ایتالیا وجود دارد، ناشی از این است که سیاستهای شبکه‌ی خبیث صهیونیستی بر دولتهای این کشورها حاکم است. اینها از سرمایه‌داران و کمپانی‌داران صهیونیست که در دنیا زیادند، چشم میزنند و حساب میبرند. در آمریکا هم همین جور است. تملق‌گوئی به صهیونیستها، یک شیوه‌ی معمول در بین قدرتمندان آمریکاست. در اروپا هم کم و بیش همین جور است. وقتی ملتها - چه ملت آمریکا، چه ملتهای اروپا - بدانند که خیلی از این بدبختی‌ها ناشی از سلطه‌ی شیطانی و اهریمنی این شبکه است، یقیناً انگیزه‌شان بیشتر خواهد شد، حرکتشان شدیدتر خواهد شد.
بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه‌1390/07/22
وقتی یک نظامی، یک کشوری، یک ملتی با این آرمانهای والا و بظاهر دست‌نیافتنی - مقابله‌ی با ظلم جهانی، مقابله‌ی با سلطه‌ی بین‌المللی قدرتها، مقابله‌ی با نظام سلطه، مقابله‌ی با استضعاف و استکبار، هر دو - سر کار می‌آید، طبعاً دشمنان گردن‌کلفتی دارد، دشمنان بزرگی دارد، قدرتهای بزرگی به میدان او می‌آیند برای مقابله‌ی با او؛ لذا باید آمادگی‌های لازم را در خود به وجود بیاورد. یکی از ارکان این آمادگی‌ها، همین مسئله‌ی بسیج بود.
بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه‌1390/07/22
در بین مجموعه‌ی این حرکاتی که در اطراف جهان وجود دارد؛ این آمیختگی حق و باطل، این تسلط و هیمنه‌ی ظالمانه و شیطانیِ انسانهای شیطان‌صفت بر زندگی دیگران؛ در این فضای کذائی، که فضای استکبار است، همان فضای نظام سلطه است که ما بارها تکرار کرده‌ایم، یک ملتی پیدا شده که حرف حق میزند، دنبال حق است، دنبال حقوق انسانهاست، دنبال استقرار عدالت است. این ملت، ملت عزیز ایران است؛ به برکت اسلام، به برکت انقلاب. ملت ایران پای این حرف ایستاده است. به خاطر ایستادگی ملت ایران، این فکر بتدریج جای خود را در این منطقه باز کرده، بلکه در جهان باز کرده؛ حالا ما در این منطقه‌اش را داریم می‌بینیم. این یک حقیقتی است.
بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین‌1390/07/09
پنجم آن که صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعه‌ی بشری است، این جای پا را وسیله‌ای و نقطه‌ی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطه‌ی خود در جهان قرار داده است.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی1390/06/09
اگر ملتهای مسلمان در این حرکتی که آغاز کرده‌اند، ان‌شاءالله بتوانند مراقبت کنند، بتوانند اراده‌ی خودشان را بر اراده‌ی کسانی که سعیشان مداخله‌ی در کشورهای اسلامی است، غلبه بدهند، تا مدتهای طولانی کشورهای اسلامی یک حرکت پیشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خدای نکرده دشمنان اسلام و مسلمین - یعنی دنیای استکبار، سردمداران سلطه، صهیونیسم جهانی، رژیم مستکبر و ظالم آمریکا - بتوانند بر این امواج سوار شوند، اگر خدای نکرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بیایند و کنترل کار را به دست بگیرند و حوادث را به سمت آنچه که خودشان میخواهند، هدایت کنند، مسلّماً دنیای اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشکلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامی نباید بگذارد. نخبگان سیاسی و فرهنگی نباید اجازه دهند که دشمنان کشورهای اسلامی بر عزم ملتهای مسلمان فائق بیایند.

روز امتحان بزرگی است برای کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان. تاکنون خود ملتها هم تا این حد به توانائی‌های خودشان واقف نبودند. امروز ملتها میدانند که چه قدرتی دارند و اراده‌ی آنها چقدر میتواند کارساز باشد. این شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگی است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتوری‌های سلطه و قدرت هم فهمیده‌اند در دنیای اسلام چه خبر است؛ لذا بیکار نمیمانند، آنها هم نقشه میکشند.

امروز روزی است که ملتهای مسلمان به هویت اصیل و اسلامیِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نیرو و عظمت و شکوه وجود دارد، ناشی از ایمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتیبان الهی و اتکال به خدای متعال است؛ این است آن قدرتی که هیچ قدرتی بر آن فائق نمی‌آید؛ این را بایستی هرچه بیشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلی ببخشیم.
پیام به همایش بین‌المللی مبارزه جهانی با تروریسم1390/04/03
امریکا و دولت‌های اروپایی دنباله‌رو آن، در همین حال، گروه‌های مبارز فلسطینی را که به مبارزه‌ئی مظلومانه برای نجات سرزمین خود مشغولند، تروریست می‌نامند. این تعریف اغواگر از تروریسم، یکی از پایه‌های اصلیِ مشکل تروریسم در جهان کنونی است.

در نظر سردمداران نظام سلطه، تروریسم عبارت است از هرآنچه منافع نامشروع آنان را تهدید کند. آنان مبارزانی را که از حق مشروع خود در مقابله با اشغالگر و مداخله‌گر استفاده می‌کنند، تروریست می‌دانند ولی هسته‌های خبیث و مزدور خود را که بلای جان و امنیت مردم بی‌گناه‌اند، تروریست نمی‌شناسند.
بیانات در جمع مردم و کارکنان صنعت نفت عسلویه‌1390/01/08
در یک دوره‌ای، مستکبران متجاوز و سلطه‌طلب که اهمیت این منطقه‌ی از عالم را درک کرده بودند، تصمیم داشتند این حوزه‌ی ثروتمند خلیج فارس را به طور کامل قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان استعمارگرانی که شبه‌قاره‌ی هندوستان را به آن روز درآوردند و با حضور خودشان آن ضربه‌های جبران‌ناپذیر را به آن مردم زدند، و در شمال آفریقا به نحو دیگر، و در شرق آسیا به نحو دیگر، حاضر نبودند از این منطقه دل بکنند و طمع ببُرند. در آن روز، مردم این کرانه‌ی طولانی، هم بخصوص در استان بوشهر، و هم در استان هرمزگان، خیلی خدمت کردند، ایستادگی کردند، شهامت نشان دادند، عزت و ایستادگی ملت ایران را به اثبات رساندند؛ که این یک سابقه‌ی تاریخی است برای این منطقه، و این چیزها از حافظه‌ی تاریخ هرگز زدوده نخواهد شد.
امروز هم یک دوران دیگری است. سلطه‌گران و متجاوزان بین‌المللی به نحو دیگری در فکر این هستند که به هر نقطه‌ای از نقاط عالم که میتوانند، دست بیندازند و منافع نامشروع خودشان را تأمین کنند، ولو به قیمت نابود کردن هویت و عزت ملتها؛ همان طور که مشاهده میکنید در گوشه و کنار دنیا و بخصوص در این منطقه، در این سالها دارند انجام میدهند.
بیانات در دیدار نخبگان جوان‌1389/07/14
شما فكرش را بكنید؛ اگر توی این دنیائی كه سكه‌ی رائج عبارت است از ظلم و زورگوئی و استكبار و استعمار و استثمار ملتها، و هر كسی كه قدم در جاده‌ی دانش و علم و پیشرفت میگذارد، همین راه را دنبال میكند - یك عده‌ای زور میگویند، یك عده هم زور را میپذیرند؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر، كه مجموعاً نظام سلطه را به وجود می‌آورند - یك ملتی قد علم كند، عالم باشد، قدرت داشته باشد، حرف برای زدن داشته باشد و بتواند صدای خودش را به دنیا برساند، دارای فناوری پیشرفته و ابزارهای گوناگون ارتباطی باشد، دارای قدرت تبلیغات باشد، دارای انسانهای با اعتماد به نفس بالا باشد و با این نظام سلطه مواجهه و مقابله كند؛ آنجائی كه همه دست به دست هم میدهند تا یك ملت را مظلوم كنند، زیر پا له كنند، او به دفاع از آن ملت سینه سپر كند، ببینید در دنیا چه اتفاق عجیبی رخ خواهد داد؛ وضع دنیا دگرگون خواهد شد.
بیانات در دیدار دست‌اندرکاران ساخت ناوشکن جماران1388/11/30
جمهوری اسلامی متکی به دلهای میلیونها انسان است. وقتی صدای واحدی از حنجره‌ی ده‌ها میلیون انسان با قدرت ادا میشود، این سخن قابل محو شدن نیست؛ امواج این سخن در دنیا باقی میماند و ماندگار میشود. شوخی است؟ ده‌ها میلیون انسان با هم فریاد نفرت از استکبار، نفرت از نظام سلطه‌ی جهانی و پافشاری بر عزت ملی و ایمان اسلامی را سرمیدهند؛ آن هم نه یک بار، نه دو بار؛ سی سال است که مردم دارند این فریاد را سر میدهند؛ این از بین رفتنی نیست. فریاد هماهنگ این همه حنجره و این همه دل، ماندنی است؛ اینها جزو قوانین حتمی طبیعت و تاریخ است؛ مثل قانون جاذبه است، مثل قوانین دیگر طبیعی است؛ لذا تخلف ندارد. این صدا ماندگار است. شرط این است که ما هر کدامی کار خودمان را درست انجام دهیم. من بارها این حدیث را از قول پیغمبر اکرم به مخاطبان گفته‌ام: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه»؛ رحمت خدا بر کسی که کار را انجام دهد و آن را محکم انجام دهد، درست انجام دهد، با اتقان انجام دهد. کار را باید با اتقان انجام داد.
بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان1388/11/28
چند تا دولت مستکبر و دولت زورگو با جمهوری اسلامی مخالفند؛ اما جامعه‌ی جهانی به هیچ وجه با جمهوری اسلامی مخالف نیست. جامعه‌ی جهانی، یعنی ملتها. جامعه‌ی جهانی، یعنی بسیاری از دولتهائی که خودشان هم از این مستکبرین ناراضی‌اند؛ اگرچه اغلب جرأت نمیکنند این نارضائی را اظهار کنند، اما ما میدانیم ناراضی‌اند. در گفتگوها، در اظهارات، کاملاً واضح است، به ما هم میگویند؛ ولی جرأت نمیکنند اعتراض کنند، میترسند. ما نمیترسیم. ما همان حرفی را که در دل ماست - که میدانیم در دل ملتهاست و در دل بسیاری از دولتها هم هست - صریح میگوئیم. ما با استکبار مخالفیم، ما با نظام سلطه مخالفیم، ما با تسلط چند کشور بر سرنوشت عالم بشدت مخالفیم و با آن مبارزه میکنیم و نمیگذاریم اینها با سرنوشت دنیا بازی کنند. البته پیداست؛ آن دولتها هم با ما مخالفند. آن وقت سر قضیه‌ی هسته‌ای بهانه‌گیری میکنند، به نام حقوق بشر بهانه‌گیری میکنند، به نام دموکراسی بهانه‌گیری میکنند؛ همه هم در دنیا میدانند که اینها دروغ میگویند، میدانند که اینها ریاکاری میکنند.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی1388/10/19
از اول انقلاب و در طول سالهای متمادی، کی‌‌‌‌ها زیر پرچم مبارزه‌‌‌ی با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابسته‌‌ی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزاری‌‌‌‌های صهیونیستی کجا ایستاده اند؟ در داخل، جناحهای ضد دین، از توده‌‌‌‌ای بگیر تا سلطنت‌‌‌‌‌طلب، تا بقیه‌‌‌‌ی اقسام و انواع بی دین‌‌‌‌ها کجا ایستاده‌‌‌اند؟ یعنی همان کسانی که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنی کردند، سنگ زدند، گلوله خالی کردند، تروریسم راه انداختند. سه روز از پیروزی انقلاب در بیست و دوی بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوی اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان می آیند توی خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزی عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادی طلب بود، پشت سرشان همه‌‌ی دستگاه‌‌‌های ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزی است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجده‌‌‌‌ی شکر کنیم.
بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی1388/06/04
آنها برای حمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی به جمهوری اسلامی استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامی است. در یک نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائی، یعنی این نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه - این حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است دیگر - مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساس حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است: تنگه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی هرمز است، کانال سوئز است، باب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المندب است. اینها گذرگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مهمی است که تجارت جهانی متوقف به اینهاست. شما نقشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی حساسی است. حالا در این منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روزبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خواسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های استکباری و دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کمپانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های عظیم اقتصادی مفسد فی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تری است که شامل اینهاست؛ شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی صهیونیستی هست، شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تجار اساسی بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی هست، مراکز پولی عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خودمان هستند، با یک چنین قدرت رو به رشد رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برسانید که امکان آسیب پذیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تمام خواهد شد.
بیانات در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1388/03/14
در گذشته، دنیای سلطه و قدرتمندان سلطه‌گر نسبت به کشورهای اسلامی به طور دلخواه تصمیم‌گیری میکردند؛ نه نظر ملتهای مسلمان و نه نظر دولتهای اسلامی را حتّی سؤال هم نمیکردند. اگر نفت داشتند، برای نفتشان؛ اگر بازار داشتند، برای بازارشان برنامه‌ریزی میکردند، تصمیم می‌گرفتند و آن تصمیم باید عمل میشد. با بیداری دنیای اسلام این وضعیت تا حد زیادی تغییر پیدا کرد. مسلمانها باید این تجربه را در همه‌ی دنیای اسلام به عنوان یک تجربه‌ی موفق و مغتنم قدر بدانند و راه خودشان را بر اساس او تنظیم بکنند. آنچه ملتها را عزیز میکند، سربلند میکند، ایستادگی آنهاست.
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوائی ارتش1387/11/19
انقلاب در درجه‌ی اول تحولی در جامعه‌ی ایرانی بود و در درجه‌ی بعد، در مجموعه‌ی امت اسلامی و سپس، در معادلات کلان جهان سیاست. و جغرافیای قدرت را در دنیا - بخصوص در برخی از مناطق دنیا - بکلی عوض و جابه‌جا کرد. یک چنین حادثه‌ی عظیمی بود. امروز این عظمت دارد نشانه‌های خودش را نشان میدهد. تحولی که در ایران رخ میداد، این بود که یک نظامِ بسته‌ی استبدادی و ظالم و زورگو، با سردمداران و رؤسائی دنیاطلب، شهوتران، به فکر خود، غافل از انسانیت و انسانها، و از سوئی وابسته، اسیر سیاستهای دیگران و مطیع ناگزیرِ قدرتهای سلطه‌گر را از چنین وضعی بیرون بیاورند. تحول اساسی، این بود. و به یک جامعه‌ی رشید، آگاه، دارای عزم راسخ، با مردمی دارای قدرت انتخاب و حق انتخاب، با سربلندی و عزت در میان جامعه‌ی بشری و اثرگذار بر روی جوامع دیگر تبدیل کنند. تحول اصلی، این بود و این تحول، اتفاق افتاد
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوائی ارتش1387/11/19
قدرتهای بزرگ - که هدفشان جز قهر و سیطره‌ی بر ملتها نیست - حاضر نیستند بفهمند که وقتی یک ملت بیدار شد، وقتی یک ملت ارزش عزم و اراده‌ی خودش را فهمید، وقتی یک ملت دانست که اگر بخواهد و تصمیم بگیرد و عمل بکند، هیچ قدرتی در مقابل او نمیتواند بایستد، با یک چنین ملتی دیگر نمیشود درافتاد. ممکن است هزینه‌هائی را بر این ملت تحمیل کنند؛ اما تسلط بر آن ملت دیگر ممکن نیست؛ به بردگی کشیدن آن ملت دیگر ممکن نیست؛ تحمیل کردن عقاید خود و خواست خود بر آن ملت دیگر ممکن نیست. این را هنوز هم قدرتهای بزرگ نمیتوانند بفهمند.

سی سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به کار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور کنند؛ آن سلطه‌ی جهنمی‌ای را که بر ایران عزیز ده‌ها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهوری اسلامی با دشمنان قدرتمند جهانی‌اش بر سر این قضیه است. مسئله‌ی انرژی هسته‌ای و مسئله‌ی ساخت موشک و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئله‌ی دیگری است. مسئله این است که یک ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطه‌ی قهرآمیز دیگران را از خودش دفع کند. اما اینها میخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند.

از دل انواع و اقسام تحریمهائی که سالهای متمادی است بر کشور ما تحمیل کرده‌اند، ناگهان «ماهواره‌ی امید» بیرون می‌آید و به فضا پرتاب میشود. از دل همه‌ی سختگیریهائی که انجام دادند، ناگهان توانائی غنی کردن اورانیوم - که یک کار محدود و محصوری است و دربست، ملک طلقِ قدرتهای بزرگ است و بدون اجازه‌ی آنها هیچ جا نباید برود - در این کشور رشد میکند و جان میگیرد و خودش را نشان میدهد. این نشان‌دهنده‌ی این است که دشمن نتوانسته، تحریم او هم اثر ندارد، تهدید او هم اثر ندارد. چرا؟ چون این ملت عزم راسخ خود را که متکی به آن ایمان عمیق هست، حفظ کرده است و حرکت میکند و پیش میرود؛ و نمیتوانند.

در حالی که دستگاههای تبلیغاتیِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به این قدرتها، امروز شب و روز علیه نظام اسلامی و حرکت اسلامی و جمهوری اسلامی دارند تبلیغ میکنند، گسترش این فکر، حادثه‌ی غزه را به وجود می‌آورد؛ یک مجموعه‌ی کوچک، یک سرزمین محدود، در مقابل یک دولتی که خود را یکی از چند قدرت نظامی درجه‌ی اولِ دنیا میداند، می‌ایستد. آن دشمن همه‌ی امکاناتش را وارد میدان میکند که بتواند این ملت را مقهور کند و نمیتواند. این حادثه‌ی کوچکی است؟! این چیز کمی است؟! قبل از آن، قضایای لبنان در دو سال قبل بود، که باز همه‌ی امکانات را به کار بردند و حتّی آمریکائی‌ها به رژیم صهیونیستی کمک تسلیحاتی کردند. که او خودش سازنده‌ی بمب اتم است و صادر کننده‌ی تجهیزات نظامی است، باز آمریکائی‌ها به او تجهیزات دادند برای اینکه بتواند بر یک عده جوان مؤمن و عازم - که دفاع میکردند - غلبه پیدا کند و نتوانستند؛ در جنگ سی و سه روزه. اینها کوچک است؟!

اینها همان نقاطی است که جغرافیای قدرت را در دنیا تغییر داده. شکل نظام غیر عادلانه‌ی جهانی را که دنیا را به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر تقسیم میکند، تغییر داده. دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیده‌ی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا - دولتها، ملتها - را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند. یک وقت هست یک دولتی به خاطر قوت فکرش، به خاطر جوشش اخلاقی‌اش، به طور طبیعی در بین یک مجموعه‌ای از ملتها یا دولتها نفوذ پیدا میکند؛ اما نفوذ استعمار این جوری نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز بود، به خاطر قدرت نظامی بود، با زور سرنیزه بود. دنیا عادت کرده بود یک عده‌ای این سرنیزه را داشته باشند و اکثریت دولتها و ملتهای دنیا هم در مقابل اینها تسلیم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگی خودشان، از میان این تسلیم شده‌ها، یک عده‌ای نان و نوای بهتری داشته باشند؛ یک عده‌ای نه، حتّی همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان یک ارباب که بعضی حالا یک لقمه‌ای، نواله‌ای هم گیرشان می‌آید؛ بعضی نه، برده هم هستند و گرسنگی هم میکشند.

این عادت با انقلاب اسلامی از سر دنیا رفت. معلوم شد نخیر، قدرتهای سلطه‌گر دنیا حرفشان حرف آخر نیست. حرف آخر را ملتها میزنند؛ عزم ملتها و ایمان ملتهاست که حرف آخر را میزند. این را ملت ایران یاد داد. البته انقلاب در دنیا قبل از انقلاب اسلامی هم به وجود آمده است، لیکن هیچ انقلابی - در طول تاریخ انقلابها شما نگاه کنید؛ از انقلاب کبیر فرانسه و قبل از او و بعد از او - نتوانسته اصول خودش را در طول دهه‌های متوالی حفظ کند؛ آنچنانی که انقلاب اسلامی ایران این اصول را حفظ کرده است و در خط مستقیم خودش حرکت کرده؛ تسلیم این و آن نشده؛ راه خودش را مستقیم به سمت جلو رفته.
ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه1387/10/21
ـ امور سیاسی، دفاعی و امنیتی



ارتقاء نقش مدیریتی ایران در توزیع و ترانزیت انرژی، افزایش فرصتهای صادراتی، جذب سرمایه و فناوری‌های پیشرفته و کمک به استقرار نظام پولی، بانکی و بیمه‌ای مستقل با کمک کشورهای منطقه‌ای و اسلامی و دوست با هدف کاهش وابستگی به سیستم پولی نظام سلطه.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان1387/08/08
آمریکا میخواهد نظام جمهوری اسلامی دستهایش را بالا کند و اظهار خستگی کند؛ از کاری که کرده است، پشیمان شود و در مجموعه‌ی عوامل و مزدوران و دست‌پروردگان و دنباله‌روان نظام طاغوت قرار بگیرد. نظام استکبار این را میخواهد. آنچه آمریکا از ملت ایران میخواهد، این است که ملت ایران وابستگی را قبول کند، استقلال به دست آمده‌ی خودش را از دست بدهد و به دست خودش دوباره تسلیم قدرت آمریکا شود. آن‌ها از ملت ایران این را توقع دارند و فشارهائی که می‌آورند، برای این است. برای این است که دولتهای جمهوری اسلامی را خسته کنند، ملت را خسته کنند؛ در بین راه، ملت بگویند دیگر بس است، ما خسته شدیم؛ دولتها هم عقب بنشینند، تا آمریکا باز همان شیوه‌ای را که در گذشته با این کشور داشته و امروز با بعضی از کشورهای دیگر دارد، دنبال کند. آن‌ها دنبال وابستگی‌اند.


از طرف نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران هم مسئله به همین عمق است. مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال 1332 تا امروز. سالها پیش از انقلاب، بخصوص از وقتی نهضت امام (رضوان الله علیه) و نهضت روحانیت شروع شد تا پیروزی انقلاب، آنچه خواستند علیه ملت ایران توطئه کردند، ضربه زدند، خیانت کردند، فشار وارد آوردند و انواع و اقسام شیوه‌های مستکبرانه را با این ملت به کار بردند. بعد از پیروزی انقلاب - الان، سی سال است - هیچ روزی نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیری داشته باشد؛ از کارهای گذشته‌ی خودش عذرخواهی بکند؛ صادقانه دست از استکبار و طمع‌ورزی نسبت به ملت ایران بردارد. مسئله‌ی ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانی یا بین‌المللی یا منطقه‌ای با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئله‌ی مرگ و زندگی است؛ مسئله‌ی هست و نیست است. این نکته‌ی دوم، که این را شما جوان‌ها بدانید؛ ما اهل ستیزه‌گری نیستیم؛ اما اهل حفظ هویت خود، استقلال خود، عزت خود هستیم. هر کسی که عزت ملت ایران را بخواهد پایمال کند، ملت ایران را تحقیر کند، بخواهد دست سلطه را بر این ملت دراز کند، ملت ایران با غیرت خود، با ایمان خود این دست را قطع میکند.
بیانات در دیدار نخبگان جوان دانشگاهی1387/06/05
نظام جهانی نظام سلطه است؛ نظام استکبار است؛ نظام ظلم است. به چه وسیله آمریکا به اینجا رسید؟ چه طور توانست اینجور به دنیا زورگوئی کند؟ چون دانش داشت و از دانش استفاده کرد. غربیها در این مسابقه‌ی جهانی‌ای که در طول تاریخ وجود داشته، سوء استفاده کردند.

ببینید در طول تاریخ، علم در بین ملتهای دنیا دست به دست گشته؛ شما هیچ ملتی را پیدا نمیکنید که از اول تا آخر، دانش در اختیار آنها بوده؛ نه، این یکی از سنتهای خداست. در این مسابقه‌ی در بین جوامع بشری - ملتها مسابقه دارند و از هم جلو میزنند - از لحاظ دانش یک وقتی شرق جلو بود، یک وقتی کشورهای اسلامی جلو بودند و یک وقتی بخصوص کشور ایران جلو بود؛ همین حالتی که امروز شما در بعضی از کشورهای غربی مشاهده میکنید که از لحاظ علم در رتبه‌ی بالائی هستند و دیگران باید سرشان را بالا کنند تا آنها را ببینند، یک روز کشور شما همین حالت را داشت و کشورهای اروپائی و کشورهای شرقی و غربی باید به بالا نگاه میکردند تا میتوانستند دانشمند ایرانی را ببینند؛ دانشمندان عظیمی که نه فقط در علم، حتّی در فناوری - فناوریهای متناسب با آن روز - از همه‌ی دنیا جلو بودند. یک روزی اینجوری بوده؛ یک روز هم غربیها جلو افتادند.

اما یک نکته‌ی مهمی است که از زمانی که غربیها جلو افتادند، از این برتریِ علمی، برای مقاصد سیاسی و اقتصادیِ سلطه‌گرانه استفاده کردند؛ استعمار به وجود آمد. استعمار قبلاً وجود نداشت. معنای استعمار این است که یک کشوری با هزارها کیلومتر فاصله، دست‌اندازی کند به یک کشوری که منبع ثروت است - مثلاً شبه قاره‌ی هند - و آنجا را به قدرت شمشیر و به قدرت سلاح پیشرفته، در اختیار خودش بگیرد. خب میدانید، انگلیس هم محاط به دریاست. انگلیسیها چون در کار کشتیرانی و دریانوردی یک مهارتی پیدا کرده بودند؛ این دریانوردی را توسعه دادند، خطرپذیری کردند، ریسک‌پذیری کردند، آمدند هندوستان را پیدا کردند و بر آن تسلط پیدا کردند؛ اینجا از برتری علمیِ خودشان استفاده‌ی سیاسی کردند! کاری که تا آن زمان هیچ کدام از کشورهای گوناگونی که دارای برتری علمی بودند، نکرده بودند. هم انگلیسیها، هم بلژیکیها، هم هلندیها، اینهائی که طرف منطقه‌ی شرق و منطقه‌ی شبه قاره‌ی هند رفتند و اول‌بار استعمار را راه انداختند، و هم آن کسانی که بعد رفتند آفریقا را گرفتند - گروهی از کشورهای اروپائی مثل پرتغال - اینها از قدرت پیشرفتِ علمی و توانائی علمیشان، استفاده‌ی سیاسی کردند؛ یعنی استعمار را به وجود آوردند. وقتی استعمار به وجود آمد، سرنوشت آن ملت استعمارزده در دست آن ملت استعمارگر قرار گرفت؛ از این استفاده کردند برای اینکه آنها را در جهالت نگه دارند و تا آنجائی که البته میتوانستند، مسابقه‌ی علمی را متوقف کردند!

این اتفاقی است که افتاده و کاری است که شده. خب، این سوء استفاده‌ی از علم بود. دنیا تحولات دارد؛ انسانها در یک حدی محدود نمیمانند و انسان را نمیشود زندانی کرد. بالاخره جوشش استعداد انسانی - چه در زمینه‌ی علمی، چه در زمینه‌ی سیاسی - کار خودش را میکند، و کرد. حرکتهای فراوانی از طرف مردم در جاهای مختلف دنیا به وجود آمد. وضع امروز دنیا این است که قدرتهائی که دارای پیشرفت علمی هستند، سعی میکنند این پیشرفت را به صورت انحصاری نگه دارند. شماها خوب میدانید، بخشهائی از دانش در کشورهای پیشرفته‌ی غربی هست که مطلقاً اجازه‌ی دسترسی به آنها به کسانی خارج از محدوده‌ی خودشان داده نمی‌شود؛ یعنی اختصاصی است. مثل این سندهائی که وقتی کهنه شد، منتشرش میکنند؛ دانشی هم که در اختیار آنهاست، وقتی از آن مرحله‌ی اهمیت و درجه‌ی اوّلی افتاد، آن وقت اجازه میدهند دیگری دست پیدا کند؛ آن وقتی که خودشان به یک مرحله‌ی بالاتری رسیده باشند. این‌جوری‌اند و در زمینه‌ی علم، انحصارطلبند.
بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)1387/04/04
از دورانی که مسئله‌ی استعمار در دنیا شروع شد - یعنی از قرن نوزدهم - که آرام آرام از حدود دویست سال قبل تقریباً مسئله‌ی استعمار یعنی دست‌اندازی به کشورهای دیگر از سوی قدرتهائی که میتوانستند دست‌اندازی کنند، شروع شد، نظام سلطه سر کار آمد؛ یعنی دنیا تقسیم شود به دو بخش؛ یک بخشِ گردن‌کلفت و زورگو و سلطه‌گر، یک بخشِ ضعیف و توسری خور و سلطه‌پذیر. انقلاب اسلامی شما در مقابل این حرکتی که به حرکت طبیعی دنیای سیاست تبدیل شده بود، ایستاد. اینی که شما می‌بینید امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود، این چیز جدیدی است؛ این مخلوق حرکت ملت ایران است. چنین چیزی وجود نداشت. اینی که شما می‌بینید امروز در همه‌ی دنیا، چه در کشورهای اسلامی، چه حتّی در کشورهای اروپائی، سیاست آمریکائی منفورترینِ سیاستها و سران کشور آمریکا منفورترینِ سیاستمداران دنیا هستند، این ناشی از این حرکت عظیم ملت ایران است. اینجا بود که اول، شاخِ ابرقدرتیِ ابرقدرتها را شکست، نظام سلطه را به چالش طلبید. چرا؟ چرا قدرتهای بزرگ مثل آمریکا و دیگران با کشورهائی که همیشه سلطه‌پذیر بودند، باید از موضع قدرت حرف بزنند؟ توی ایرانِ خود ما سران ذلیلِ روسیاهِ رژیم طاغوت، برای تصمیم‌گیریهای مهمشان اقدام نمیکردند، مگر اینکه قبلاً با سفیر آمریکا و سفیر انگلیس در ایران مشورت کنند. چرا؟ چرا یک ملت با توانائیهای خود، با ذخائر فرهنگی و مادی و معنوی خود، بایستی تابع و تسلیم یک قدرت بیگانه شود؟ چرا؟ این «چرا» را اول، انقلاب اسلامی گفت.
بیانات ‌در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم‌1387/03/21
این که گاهی از بعضی زبان‌ها شنیده می‌شود - که درست است - که ما با نظام مسلطِ بر دنیا چالش داریم و مسئله داریم، یک واقعیت است. طبیعت اسلام این است؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللَّه فقد استمسک بالعروة الوثقی». این معنای اسلام است. یعنی ایمان باللَّه به تنهایی کافی نیست؛ کفر به طاغوت، مقدمه‌ی صحت و صداقت و قبولی ایمان باللَّه است. کفر به طاغوت یعنی چه؟ یعنی همین نظام‌های سلطه‌ی موجود در دنیا.

این معنایش این نیست که جمهوری اسلامی ایران حالا تفنگ دست گرفته است که راه بیفتد این طرف و آن طرف، با نظام‌های دنیا بجنگد؛ نه، این که خیلی ساده‌لوحانه است. بحث بر سر مطرح شدن یک فکر نو، یک راه نو در مقابل بشر است.
بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1387/03/14
امروز جنگ سرد و جنگ روانی را با شکلهای مختلفی انجام میدهند. میخواهند به ملت ایران و به جوان ایرانی بباورانند که شما نمیتوانید بدون ارتباط و اتصال با قدرتهای سلطه‌گر به جائی برسید. این خطر بزرگی است که امام به آن توجه داده‌اند. آنها پیشرفتهای عظیم ملت را انکار میکنند. انقلاب در طول این سی سال از موانع بسیاری گذشته است - در تاریخ انقلابها که انسان نگاه میکند، این همه موانع در راه یک ملت و یک انقلاب بسیار بندرت دیده میشود و انقلابها معمولا پشت این موانع میمانند و خود را تسلیم دشمن میکنند - و با این همه تهدید، با تحریم، با انواع و اقسام دشمنیها و حیله‌ها و کارشکنیها توانسته است پیش برود، قله‌ها را فتح کند؛ همچنان چشم به قله‌های بالاتری دارد و همچنان با قدرت پیش میرود. میخواهند این انگیزه را از ملت ایران بگیرند.
بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1387/03/14
یک نکته‌ی اساسی دیگر در وصیتنامه و در بیانات امام، مسئله‌ی مواجهه‌ی با زورگویان عالم است. قدرتهای سلطه‌گر و زورگوی جهانی البته در طول تاریخ همیشه بوده‌اند، اما با پیشرفت علم و صنعت و با امکانات ارتباطاتی مدرن، این سلطه‌گری برای آنها آسانتر شده است. لذا می‌بینید آمریکائیها نسبت به همه‌ی جهان ابراز طمع‌ورزی میکنند و با این بهانه که منافع ما در فلان جا به خطر افتاده است، وارد میشوند. گویا منافع آنها بر منافع همه‌ی دنیا ترجیح دارد؛ بر منافع ملتها ترجیح دارد. خوب، در مقابل این زورگوئی و گردن‌کلفتی و حرف‌نشنوی و حق‌ناشناسی چه جور باید برخورد کرد؟ دو جور برخورد وجود دارد: یک برخورد، تسلیم است؛ یک برخورد، مقاومت است. تسلیم در مقابل زورگویان جهان، زورگو را به زورگوئی تشویق میکند. تسلیم ملتها، تسلیم سیاسیون عالم، تسلیم روشنفکران جوامع مختلف در مقابل زورگوئیهای استکبار جهانی، مشوق آنها در پیشرفت است؛ مشوق آنها در زورگوئی بیشتر است. برای ملتها یک راه حقیقی بیشتر باقی نمیماند و آن مقاومت است. اگر یک ملتی میخواهد شر زورگوئی زورگویان - و امروز شر آمریکا - را از سر خود کم کند، باید در مقابل زورگوئی آمریکا با قدرت و صلابت تمام بایستد.
پیام به مناسبت آغاز به کار هشتمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی1387/03/07
در میانه‌ی امواج طوفانی دنیائی که در آن، افزون‌طلبان سلطه‌گر با سیطره‌ی متعرضانه‌ی خود استقلال و هویت ملتها را نشانه گرفته و تا توانسته‌اند عرصه را بر عزم ملی آنان تنگتر کرده‌اند، ملت ایران با اراده‌ئی راسخ بر ترفندهای پیچیده‌ی دشمنان فائق آمده و در راه عزت و آزادگی به رهنمائی اسلام و قرآن، گردنه‌های دشوار را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد.
بیانات در دیدار بسیجیان استان فارس1387/02/14
نظام جمهوری اسلامی با اعلام آرمان عدالتخواهی در سطح بین‌الملل، قهرا دشمنانی برای خود تدارک دیده. همه‌ی کسانی که در سطح تعاملات جهانی معتقد به سلطه و زورگوئی و تجاوزند، با شعار عدالت‌طلبی از سوی نظام جمهوری اسلامی معارضند، مخالفند، عصبانی‌اند؛ همچنانی که با شعار استقلال ملی، دشمنانی در مقابل ما صف‌آرائی میکنند. همه‌ی انحصار طلبان، همه‌ی جهانخواران، همه‌ی آنهائی که دستشان بناحق و ناروا در سفره‌ی منابع مادی این کشور دراز بوده و چپاول میکردند، وقتی که این کشور و این ملت اعلام استقلال و نفوذ ایادی بیگانگان را قطع میکند، طبیعتا صف‌آرائی میکنند. نباید تصور کرد دشمنی دشمنان به خاطر این است که فلان موضعگیری را دولت جمهوری اسلامی یا فلان مسئول کشور انجام داده. مسئله، مسئله‌ی اصل نظام و ساخت نظام است؛ مسئله، مسئله‌ی شعارهای اصولی نظام و امام است.

ملتها به عکس قدرتهای سلطه‌گر دلشان با شماست. آنها بسیجی جوان ایرانی را تحسین میکنند. نام شماها، یاد شماها، حرکات شماها خیلی دلها را در دنیای اسلام، حتی در بیرون از دنیای اسلام به شما جذب کرده. این تهدیدها بنابراین هست، پس حضور مردمی و حضور بسیجی هست.

امواج تبلیغات علیه نظام اسلامی را هرگاه ‌یک بار از سوی قدرتهای سلطه‌گر می‌بینید. کانه این امواج بازسازی میشود. گاهی به عنوان مسئله‌ی انرژی هسته‌ای، گاهی به عنوان حقوق بشر، گاهی با عناوین گوناگون دیگر تبلیغات رسوا علیه نظام جمهوری اسلامی سازماندهی میشود. منتها چه کسی این تبلیغات را سازماندهی میکند؛ خود مهر آن سازمان‌دهان رسوا‌کننده‌ی این تبلیغات است؛ کسانی که خودشان بیشترین نقض حقوق بشر را کرده‌اند. بیشترین تعرض را به ملتها کرده‌اند؛ بیشترین چپاول را از منابع انسانها و ملتها انجام داده‌اند؛ آنها پیشرو این تبلیغاتند. ولی ملت ایران بیدار است. ملت ایران زنده است.
بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز1387/02/14
یکی از سیاستهای رهبران آمریکا همین است که برای اینکه مشکلات درونی، تبعیض‌هائی که وجود دارد، اختلاف طبقاتی‌های عجیبی که وجود دارد، گرفتاری‌های فراوانی که مردم آمریکا دارند، برای اینکه مردم را از این مسائل منصرف کنند، همیشه یک دشمنی در بیرون لازم دارند. این را فهمیده‌ایم و اطلاع داریم؛ اما مسئله‌ی بزرگ کردن ایران یک مسئله‌ی بنیانی است در تفکر سیاستمداران سلطه در آمریکا؛ حقیقتا همین‌طور است. قوام آنها به تجاوزطلبی و به سلطه و دست‌اندازی به اینجا و آنجای دنیاست. دولتها را قانع کردند، ملتها را هم ساکت کردند. تنها پرچمی که در مقابل آنها ایستاده است، دولت و ملت بدون تفاوت کجاست؟ جمهوری اسلامی. آحاد مردم و دولت، همراه آنها؛ و رئیس جمهور، همراه آنها؛ و مسئولین کشور، همراه آنها، بدون تقیه ظلم را نفی میکنند، تبعیض را نفی میکنند، دست‌اندازی را نفی میکنند؛ این خطر بزرگی است برای آن قدرتی که به درون حصارهای ملی خودش، خودش را محدود نمیکند.
بیانات در مراسم نظامی مشترک یگان‌های نیروهای مسلح استان فارس1387/02/12
ما امروز با اقتدار ملت ایران در عرصه‌های جهانی اثبات کردیم که ملت ایران و ایران اسلامی هیچ تهدیدی برای کشورهای همسایه و دیگران نیست. به ما تهاجم شد، ما قدرتمندانه دفاع کردیم، اما هرگز فکر تجاوز، فکر حمله، فکر اشغال در ذهن ملت ایران و مسئولان کشور خطور نکرده است، لکن نیروهای مسلح باید نیرومند باشند. دنیا، دنیای تجاوزگری است؛ دنیای محکوم سیاست سلطه است. انگیزه‌ی سلطه‌طلبی در سلطه‌گران عالم، در نظامهای مستکبر، به همه‌ی ملتها هشدار میدهد که ساخت درونی خود و آمادگی‌های لازم را برای تقویت این ساخت به وجود بیاورند وتقویت کنند. بهانه‌های کوچک برای ابرقدرتها، آن‌جائی که بتوانند و جرأت بکنند، راه را به سوی تجاوزهای بزرگ هموار میکند.
بیانات در دیدار کارگران و کارآفرینان1387/02/04
امروز مسئله‌ی اصلی کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزیز! انقلاب برای ما استقلال سیاسی را به بار آورد؛ این جرأت را به این ملت داد که در مقابل نظام غیر عادلانه‌ی سلطه در دنیا بایستد. اما اگر این ملت بخواهد این استقلال سیاسی را، این عرض‌اندام فرهنگی را در مقابل سلطه‌گران عالم حفظ کند، باید پایه‌های اقتصادی خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است؛ و این وابسته است به تولید، به کار، به شکوفائی کار، به نوآوری در بخشهای مختلف کار. از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه گرفته، تا توی محیط کارگاه‌ها، تا توی محیط مزرعه، در همه جا بایستی این نوآوری وجود داشته باشد. آن وقت است که دشمنان خونخوار و هتاک استقلال ملت ایران با ناکامی دهانهای خودشان را خواهند بست و کناری خواهند نشست.
بیانات در دیدار مردم استان سمنان1385/08/17
معارضان ملت ایران هم باید از این تجربه‌ی بیست‌وهفت ساله درس بگیرند. آنها باید باور کنند که یک حادثه‌ی بین‌المللیِ بزرگی در سطح جهانی شروع شده است. این قرن - قرنی که در پیش داریم - قرن شکست سیاستها و روشهای قرنهای نوزدهم و بیستم است. قرنهای نوزدهم و بیستم برای ملتهای منطقه از یک سو و قدرتهای غربی از یک سوی دیگر، قرن دین‌زدایی و سپس سلطه و دست‌اندازی به کشورها بود؛ قرن استعمار و استثمار بود.

قرن بیست‌ویکم - که این قرنی است که چند سال است در آن وارد شده‌ایم - بر حسب آنچه که انسان از قرائن می‌فهمد، قرنِ محو کردن و ازاله کردن آثار حرکت قرنهای نوزدهم و بیستم است؛ باید نشانه‌های استیلای قدرتهای بزرگ بر کشورها و ملتها بکلی از صفحه‌ی زندگی بشر پاک بشود؛ سلطه باید وجود نداشته باشد. امریکاییها می‌خواهند خوب زندگی کنند، بکنند؛ هر ملتی حق دارد در سایه‌ی تلاش خودش خوب زندگی کند؛ اما در داخل کشور خودشان خوب زندگی کنند. خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند، بقیه‌ی بخشهای دنیا، تنگه‌های حساس دنیا، مال امریکا نیست؛ اینها مال صاحبانش است. ملتها صاحبان کشورهای خودند.این قرن، باید قرن بازگشت ملتها به هویت خود، به انسانیت خود و شکستن طلسم سلطه‌گری و سلطه‌پذیری باشد؛ همچنانی که این قرن، قرن رو کردن به معنویت است.
بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی1384/11/18
قدرت‌های سلطه‌گر، ابزار زیاد و گزینه‌های متعددی در اختیار ندارند؛ استکبار با تشر راه خود را باز می‌کند. مهمترین ابزار استکبار، تشر و اخم است. اگر دولت‌های اسلامی، دولت‌های جهان سوم و ملت‌ها قدر قدرت خودشان را بدانند، این ابزار ناکارآمد خواهد شد. ملت ایران قدر خود را دانسته است.
بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی1384/11/18
چند سال قبل، یکی از سران اروپا در ملاقات با من، صحبت از جنگ مسیحی و مسلمان کرد! من حساس شدم؛ با این‌که آن شخص، آدم چندان وزینی نبود و نیست، لیکن چون مرتبط و متصل با امریکا و پیرو آن کشور بود، این حرف، من را حساس کرد؛ و امروز می‌بینم که دست‌های صهیونیستی در دنیای مسیحی و در اروپا، این کار را زمینه‌سازی می‌کنند. به چه دلیل باید اهانتی که در یک ماه و نیم یا دو ماه پیش در روزنامه‌یی و در یک کشوری درج شده، بعد از گذشت مدتی، باز مجددا همان اهانت در کشورهای اروپای مرکزی و اروپای غربی، پی‌درپی چاپ شود!؟ انگیزه‌ی این کار چیست؟ چه دستی در کار است؟ ملت‌های مسلمان بجا و به‌موقع عکس‌العمل نشان دادند و باید هم نشان بدهند. وجود مقدس خاتم‌الأنبیاء (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، کانون همه‌ی عشق‌ها و محبت‌های دنیای اسلام است؛ محور و مرکز اتحاد و اتفاق و هماهنگی همه‌ی مذاهب اسلامی است و جا دارد که مسلمان‌ها از خودشان، حمیت و غیرت و عکس‌العمل نشان بدهند؛ اما همه بدانند که این تظاهرات، این خشم بجا و مقدسی که مسلمان‌ها دارند، علیه مسیحیان دنیا نیست، بلکه علیه دست‌های پنهان و خبیث صهیونیست‌هاست، که سیاستمداران دنیای سلطه را بازیچه‌ی خود دارند و مطبوعات و رسانه‌های فراوانی هم در اختیار آنهاست؛ همان‌هایی که امروز بر دولت کنونی امریکا به‌کلی حاکمند و در اروپا هم فعالیت می‌کنند. آنها وقتی در فلسطین ضربه خوردند و پیروزی حماس بر آنها سخت‌ترین شوک را وارد کرد، می‌خواهند آن شکست را این‌طوری علیه مسلمان‌ها جبران کنند، تا بلکه بتوانند آبروی ریخته‌ی در فلسطین را طور دیگری جبران کنند.
بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی1384/11/18
مسایلی امروز در دنیا مطرح است که برای ما حایز اهمیت است. می‌بینید درباره‌ی توانایی فنی و علمی ملت ایران، دستگاه سلطه و استکبار چه جنجال و سراسیمگی از خود نشان می‌دهد. این هیاهویی که بر سر مسأله‌ی هسته‌یی راه انداخته‌اند، از روی سراسیمگی است؛ دستپاچه‌اند. دستگاه سلطه نمی‌خواهد؛ نمی‌پسندد که غیر از محدوده‌ی خودشان، قدرت فناوری و قدرت علمی، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختیار ملت‌ها قرار بگیرد. حالا که می‌بینند یک ملت بدون تکیه به آنها توانسته است یک فناوری فاخر علمی را به دست بیاورد، ناراحتند.
بیانات‌ در مراسم مشترک دانشگاه‌‌های افسری ارتش‌1384/09/30
امروز دیو مهیب و نفرت‌انگیز سلطه، ملتها را تهدید می‌کند. این تهدید، فقط متوجه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی نیست؛ متوجه همه‌ی دنیاست؛ متوجه اصل و اساس انسانیت است. شما ببینید امروز مرکز استکبار - یعنی نظام ایالات متحده‌ی امریکا - با ارزشهای انسانی و با انسان‌ها چه می‌کند: هتک حرمت و حیثیت انسان‌ها، گرفتن جان انسان‌ها، نابود کردن هویت ملی انسان‌ها برای آنها کاری عادی و معمولی شده، طوری که زشتی آن را احساس نمی‌کنند. ملتها در مقابل یک چنین مجسمه‌ی خباثت و شرارت چه باید بکنند؟ آیا ملتها باید تسلیم شوند و سرنوشت و هویت و آینده‌ی خودشان را به دست مهاجمانی بسپرند که هیچ رادع و مانعی از اخلاق و دین و شرف جلوی آنها را نمی‌گیرد؟ می‌بینید که دست‌آموزهای استکبار در فلسطین چه می‌کنند. دیدید در عراق و افغانستان، مزدوران مسلح امریکا و انگلیس چه کردند و چه می‌کنند. قبل از این هم در نقاط مختلف دنیا، هر جا که توانسته‌اند، بار سنگین وجود خود و شرارت خودشان را تحمیل کرده‌اند. ملتها چه باید بکنند؟ ملتها هیچ راهی بجز قوی شدن، اعتماد به نفس، توکل به خدا و توکل به نیروی ذاتی خود ندارند؛ ملتها باید خودشان را قوی کنند. این قوی شدن فقط از جنبه‌ی نظامی نیست؛ ملتها باید اراده، اقتصاد، دانش و پیشرفتهای گوناگون خود را پی‌درپی قوی کنند؛ اما تقویت نیروی دفاع از هویت و مرزهای یک ملت، یکی از مهمترین‌هاست، که امروز نیروهای مسلح ما این وظیفه را به عهده گرفته‌اند.
بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ی تهران‌‌1384/07/29
دولت‌های امریکا و از همه بیشتر این دولت جنگ‌طلب تندروی افراطی، دنبال یک امپراطوری‌اند؛ دنبال یک سلطه‌ی جهانی‌اند. این سلطه، مخصوص خاورمیانه هم نیست. البته حالا خاورمیانه مطرح است؛ اما اینها به خاورمیانه هم قانع نیستند. شرکای اروپایی‌شان هم این را خوب می‌دانند که امریکا آن روزی که به خاورمیانه و به آسیای میانه و به مناطق حساس دنیا تسلط پیدا کند، دست از سر اروپا هم حتی برنخواهند داشت؛ این، چیزی نیست که برای آنها پوشیده و پنهان باشد. آنها دنبال منافع‌شان هستند. یکی از مهم‌ترین مناطق، عبارت است از همین خاورمیانه؛ منطقه‌ای حساس، پل شرق و غرب، منطقه‌ی نفت، منطقه‌ی گذرگاه‌ها و گلوگاه‌های دریایی بسیار حساس، با ملت‌هایی که سابقه‌های فرهنگی دارند و ذخایر فراوان؛ اینها همه در این منطقه جمع است. حکومت امریکا به این‌طور چیزها برای سلطه‌ی خود در دنیا احتیاج دارد. در این منطقه، آن دولتی که صریحا با سلطه‌طلبی مخالفت می‌کند و به‌طور جد ایستاده است، دولت جمهوری اسلامی است. طبیعی است که این مسائل وجود پیدا می‌کند و بنابراین، معارض، دولت امریکاست.
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت1384/06/08
معنای شعار دولت اسلامی این است که ما می‌خواهیم اعمال فردی، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظامهای بین‌المللی و نظام سلطه‌ی امروز جهانی را به معیارها و ضوابط اسلامی نزدیکتر کنیم. این شعار، بسیار باارزش است؛ ان‌شاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدی‌تر، بی‌آسیب‌تر و واقعی‌تر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها؛ و همان‌طور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را می‌خواهد. البته «مردان» که می‌گوییم، به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست؛ شامل خانمها هم می‌شود؛ یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را می‌خواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند.
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت1384/06/08
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‌شود. اسلام، معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم». آدم معنوی‌یی که با ظلم می‌سازد، با طاغوت می‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‌سازد، این چطور معنویتی است؟ این‌گونه معنویت را ما نمی‌توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است.
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت1384/06/08
مبارزه‌ی با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‌ی بشری می‌افتد - و افتاده است - و او را نابود می‌کند و از بین می‌برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزه‌اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‌اش با عقل، با کار حرفه‌یی سیاسی، و با شجاعت در میدان‌های لازم و متناسب خودش است.

دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‌گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمی عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام می‌گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‌های جدی کردن. مترفین بین‌المللی - یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان می‌خواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را می‌کنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‌اند. عرض کردیم دشمن‌ها لزوما دشمنی نمی‌کنند؛ بعضی از آنها دشمن‌اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‌شوند و گلاویز می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد.
بیانات در دیدار اعضای همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی1384/05/15
نکته‌ی دیگری که در مورد ایشان {حاج آقا نورالله اصفهانی} هست، روشن‌بینی و روشنفکری است. ببینید این مبارزاتی که با فرنگی‌ها و با خارجی‌ها و با نفوذ اجانب در کشور از طرف علما انجام گرفته، که یک نمونه‌اش خودِ میرزای شیرازی است، یک نمونه‌اش دو طرف مشروطیت هستند در نجف؛ یعنی هم آسید محمدکاظم، هم آخوند ملاکاظم خراسانی، که هر دوی اینها مخالف حضور بیگانه بودند؛ هم آن‌که با مشروطیت مخالفت می‌کرد، از حضور بیگانه می‌ترسید؛ هم ایشان که مشروطه می‌خواست، آن روح آزادی‌خواهی‌اش همراه با بیگانه‌ستیزی بود، و چه مرحوم آسید عبدالحسین لاری، چه مرحوم آسید عبداللَّه بلادی در بوشهر - که او هم داستان‌های مفصلی دارد - و چه مرحوم خیابانی و دیگرانی که در سرتاسر کشور در آن برهه بودند، منشأ مخالفت همه‌ی آنها با خارجی‌ها بود؛ یعنی صورت قضیه این بود که کفر در مقابل اسلام است؛ چون خارجی، کافر بود؛ فرنگی، کافر بود و نمی‌خواستند کفر بیاید. صورت این قضیه، صرفاً یک جنگ مذهبی را نشان می‌دهد؛ اما وقتی انسان کاوش می‌کند، می‌بیند در اغلب اینها، بخصوص در قضیه‌ی مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه، مسأله فقط یک جنگ مذهبی نیست؛ یعنی دعوای این نیست که مسیحی‌ها می‌خواهند بیایند غلبه پیدا کنند؛ مسیحی‌ها که در خودِ اصفهان با آنها داشتند زندگی می‌کردند؛ ارامنه‌ی اصفهان همیشه بودند و با هم زندگی می‌کردند و مشکلی هم نداشتند؛ پس دعوا، دعوای مذهبی نبود، بلکه دعوا، سر همان چیزی است که ما امروز از مسأله‌ی استقلال می‌فهمیم؛ یعنی سلطه‌ی اقتصادی، سلطه‌ی فرهنگی، سلطه‌ی سیاسی، سلطه‌ی اجتماعی و نفوذ ویران‌کننده و خانه‌براندازی که غرب در دنیا داشته - آن دوره، دوره‌یی بود که غرب با نشاط و با سرزندگی داشت می‌آمد و حالت تهاجمی داشت - اینها این را می‌دیدند؛ این را می‌فهمیدند. مرحوم حاج‌آقا نوراللَّه از آن شرکتی که احداث می‌کند، از آن حرفهایی که می‌زند، از همان گفتگوهایی که در کتاب «مسافر و مقیم» مطرح می‌کند - متأسفانه فرصت نشد که من درست آن کتاب را نگاه کنم؛ فقط بخش‌هایی از آن را خواندم - نشان می‌دهد که مرد بسیار روشن‌بین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطه‌ی بیگانه است. اگر دولت انگلیس استعمارگر، اسلام را هم آورده بود و بنا بود همین کارها را بکند، ظاهراً در موضع ایشان تغییری پیدا نمی‌شد؛ فرقی نبود بین این‌که مسیحی باشد یا مسلمان باشد. استعمارگری و سلطه‌ی فرهنگی و نفوذ در ارکان حیات مدنی کشور بود که این بزرگان را حساس می‌کرد و وادار می‌کرد به این‌که مقابله کنند و مقاومت کنند.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام1384/02/06
کدام دولت و کدام مجموعه‌یی به قدر رژیم صهیونیستی، با یک ملت و یک مجموعه‌ی انسانی این‌طور با شقاوت رفتار کرده است؟ کدام دولت مستکبر با ملتهای مسلمان این‌طور متکبرانه برخورد کرده، که امریکا امروز برخورد می‌کند؟ امروز آنها تبلیغات خود را علیه جمهوری اسلامی ایران متمرکز کرده‌اند؛ چون این‌جا رشیدترین چهره‌های مدافعان اسلام حضور دارند و منافع آنها در این‌جا بیشتر از همه جا تهدید می‌شود. ولی هدف فقط جمهوری اسلامی نیست؛ آنها سلطه بر همه‌ی دنیای اسلام را می‌خواهند؛ سلطه بر همه‌ی خاورمیانه را می‌خواهند؛ قبضه کردن همه‌ی کشورهای اسلامی را در دستهای مجرم و گنهکار خود می‌طلبند. آنها اگر می‌توانستند به هدفهای خودشان برسند، دولتها یکی پس از دیگری در تهدید آنها قرار می‌گرفتند. سوریه و مصر و عربستان و سودان و کشورهای آفریقا و کشورهای خاورمیانه و کشورهای اسلامی شرق آسیا، در صورت کوتاهی مسلمانها و ملتها، هیچکدام از تعرض این جهانخواران مصون نخواهند بود؛ این هشدار به دنیای اسلام است.
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی1384/01/01
کسانی‌که در گوشه و کنار نق می‌زنند و می‌گویند چرا به انرژی هسته‌یی چسبیده‌اید، غافلانه به نفع دشمنان ملت حرف می‌زنند؛ آنها هم بدانند امروز مسأله‌ی انرژی هسته‌یی بهانه‌ی تهدیدهای امریکاست. ابرقدرت، شأن خود را در تهدید کردن می‌داند. قدرت سلطه‌گر و زورگو کارش با تهدید پیش می‌رود و ملتهای دنیا و خیلی از دولتها متأسفانه در مقابل تهدیدهای اینها کوتاه می‌آیند و اینها را بیشتر بر امور خودشان مسلط می‌کنند. کار آنها تهدید است، و امروز بهانه‌ی تهدید آنها انرژی هسته‌یی است. این هم که نباشد، بهانه‌ی دیگری مطرح می‌کنند. خودشان تروریست پرورترین دولتهایند، اما ایران اسلامی و مسلمانها را متهم به تروریسم می‌کنند! سربازان و نیروهای امنیتی امریکا بدترین جنایتها را در نقاط اشغالی عراق و در زندان ابوغریب مرتکب می‌شوند - که یک نمونه از این همه، جنایت زندان ابوغریب است؛ والا نظایر آن زیاد است - به انسانها اهانت می‌کنند، حقوق انسانها را لگدمال می‌کنند؛ چه در این‌جا، چه در افغانستان، چه در زندانهای خودشان، چه در گوانتانامو؛ آنگاه دیگران را به نقض حقوق بشر متهم می‌کنند! تا آن‌جایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی را نمی‌شناسم که به قدر دولت امریکا ناقض حقوق بشر باشد. بنده با ملاحظه‌ی آمار و ارقام و حوادثی که در این چند سال پیش آمده - چیزی که جلوی چشم خود ما بوده است - به این نتیجه می‌رسم که شاید در دنیا دولتی نباشد که به قدر دولت امریکا نقض حقوق بشر کرده باشد. علاوه بر جنایات اینها در اطراف دنیا، در خود امریکا هم اینها جنایت و نقض حقوق بشر می‌کنند
بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌1383/08/15
این جنجالی که مخالفان در دنیا راجع به جنجال هسته‌یی راه انداختند، یک حرف بی‌منطق است و انگیزه‌ی امریکا را می‌شود فهمید؛ روشن است. دیگرانی هم که در این میدان یقه چاک می‌کنند، بعضی زیر نفوذ امریکایند، بعضی هم دچار توهمند؛ ولی انگیزه‌ی امریکا و کسانی‌که دشمن ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی‌اند، روشن است. انگیزه‌ی دشمنان چیست؟ من در یک جمله‌ی کوتاه عرض کنم: هر چیزی که بتواند یک ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خودجوش و درون‌زا برساند، آن چیز مبغوض مراکز قدرتی است در دنیا که همه‌ی دنیا را برای خودشان می‌خواهند؛ نظام سلطه این‌طور است.

در نظام سلطه، مراکز سلطه‌ی جهانی به همه‌ی دنیا به چشم طعمه نگاه می‌کنند؛ همه چیز باید در اختیار آنها قرار بگیرد: منابع مالی دنیا، منابع ثروت دنیا، بازارها و قدرت کار دنیا؛ نظام سلطه اصلا پایه‌اش این است. نظام سلطه در واقع زنجیره‌یی از دولتها و قدرتهایند؛ اما پشت سر این دولتها، کمپانی‌ها، مراکز اقتصادی و مراکز مالی هستند؛ تعیین‌کننده‌ی سیاستها امروز در نهایت آنها هستند. فرض بفرمایید آن کمپانی‌هایی که هیأت حاکمه‌ی کنونی امریکا دنباله‌رو و تابع آنهایند، اگر بخواهند در خاورمیانه دست و پایی باز کنند؛ ثروت جدیدی پیدا کنند یا احتمالا از ورشکستگی‌های خودشان جلوگیری کنند، یا بر منابع نفتی در منطقه‌ی خاورمیانه دسترسی پیدا کنند، یا از منافع سرمایه‌دارهای صهیونیسم و دولت صهیونیستی حمایت کنند و به‌خاطر همه‌ی اینها احتیاج به حضور قوی در خاورمیانه داشته باشند، چه‌کار می‌کنند، جنگ عراق را طراحی می‌کنند. طراحی یک جنگ؛ طراحی یک حضور نظامی با این همه خسارت. وقتی که سلسله‌وار دنبال می‌کنید، می‌رسد به مطامع و اغراض آمیخته‌ی اقتصادی و سیاسی قدرتهایی که پشت پرده‌ی سیاستهای مقتدر دنیا تلاش و فعالیت می‌کنند.
‌بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌1383/08/06
ملت ایران با انقلاب خودش سقف فلک فرهنگ و سیاست را در دنیا شکافته و طرح نویی در انداخته است. روزی که دنیا دو قطبی بود و دو ابرقدرت با همدیگر آن‌طور معارضه داشتند، در مقابله‌ی با این طرح نو با هم همدست شدند. پس معلوم می‌شود که طرح نوی ملت ایران که با انقلاب اسلامی آن را به میدان آورد، چیزی است که جهت مشترک دو ابرقدرت را هدف و آماج خود قرار داده بود و آن را تهدید می‌کرد. آن جهت مشترک چیست؟ قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی. بله، ما با نظام سلطه مواجه شدیم. نظام سلطه یعنی این‌که در دنیا یک امپراتوری قدرت وجود دارد، متشکل از طرفهایی. در مقابل آنها، منابع ثروت متعلق به ملتها وجود دارد. رابطه‌ی بین این دو قطب، رابطه‌ی سلطه است؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. او سلطه‌گری می‌کند؛ ملتهایی هم که یا خاکشان، یا آبشان، یا نفت‌شان، یا منابعشان، یا موقعیت سوق‌الجیشی‌شان مورد نیاز آن مرکز قدرت است، باید سلطه‌پذیر باشند و آنچه را که او لازم دارد و منافعش تأمین می‌شود، تقدیم او کنند. اگر این کشورها منابع و ثروت خود را تقدیم کردند، فبها؛ مثل خیلی از کشورهای جهان سوم به‌اصطلاح رایج؛ یعنی کشورهای عقب‌افتاده. دولتهایی سر کار بودند و منافع ملتهای خود را دودستی تقدیم می‌کردند؛ مثل کشور خود ما در دوران رژیم طاغوت؛ اینها مطیع و تسلیم بودند. تسلیم بودن معنایش این نبود که در همه‌ی امور حرف آنها را گوش می‌کردند؛ نه، در برخی از امور اختلاف‌نظر هم داشتند، اما خواسته‌ی آنها را برآورده می‌کردند. آنها می‌گفتند قرارداد نفت این‌طوری باشد، اینها قبول می‌کردند؛ در اپک آن‌طوری تصمیم بگیرید، اینها می‌گفتند چشم؛ نسبت به اسرائیل و صهیونیسم این‌گونه عمل کنید، اینها می‌گفتند چشم؛ نسبت به کشورهای منطقه این‌گونه عمل کنید، اینها می‌گفتند چشم؛ موضعگیری‌تان در سازمان ملل این‌طوری باشد، اینها می‌گفتند چشم؛ بعد بتدریج وارد امور داخلی کشورها می‌شدند و می‌گفتند دولت آن‌طوری به‌کار بگمارید، این سیاستها را اعمال کنید، چنین تغییراتی در کشور به‌وجود بیاورید، اینها هم می‌گفتند چشم.

نوع دیگر سلطه‌پذیری این است که یک وقت دولتی در مقابل منفعتی از منافع آنها سر بلند می‌کند، اما آنها می‌زنند سرش را می‌شکانند و کنارش می‌زنند؛ او هم که پشتوانه‌ی مردمی ندارد - چون همین سلطه‌گرها او را نگه داشته‌اند - براحتی از میان می‌رود؛ در نتیجه یکی دیگر را سر کار می‌آورند، که نمونه‌هایش را در کشورهایی دیدیم و من الان نمی‌خواهم اسم این کشورها را بیاورم؛ شاید خود شماها هم توجه دارید. در میان کشورهای همسایه، از این قبیل کم نداشتیم؛ یکی را برده‌اند، یکی را آورده‌اند. این نظام سلطه است در دنیا. کسانی‌که در نظام سلطه پامال می‌شوند، ملتها هستند؛ منافع و هویت و شخصیت و ارزشها و فرهنگشان نابود می‌شود. روزبه‌روز هم نظام سلطه تقویت شده است؛ یعنی از وقتی که استعمار بر اثر ارتباطات آسان دنیا با یکدیگر و پیشرفت علم به‌وجود آمد، نظام سلطه هم پدید آمد. هرچه استعمار پیش رفته، نظام سلطه تقویت شده است. با امکانات جدید و وسایل ارتباطی سریع و فوق‌العاده‌یی که وجود دارد و امکانات نظامی و پولی و تبلیغاتی و غیره، نظام سلطه هرچه میخ‌های خود را بر سرزمین محل زندگی ملتها و انسانها بیشتر فرو کرده، انسانها محکوم شده‌اند به تو سری خوری و سلطه‌پذیری. نظام ما آمد این مدار را قطع کرد؛ گفت نمی‌شود. هرچند کمونیسم هم در دنیا بود، اما مدار سلطه وجود داشت و دنیا را تقسیم کرده بودند؛ البته نه از روی طوع و رغبت؛ تقسیم از روی ناچاری؛ یک قسمت دست این، یک قسمت دست آن. بنابراین مدار سلطه در آن‌جا هم وجود داشت. همان شوروی مدعی سوسیالیسم و کمونیسم و عدالت اجتماعی، در اروپای شرقی فجایع عظیمی به راه انداخت که لابد بعضی از شماها یادتان هست - ماها که یادمان هست - بعضی‌ها هم لابد در کتابها و نوشته‌ها خوانده‌اید. لهستان یک‌طور، مجارستان یک‌طور، چکسلواکی یک‌طور. خونها ریختند، آدمها کشتند، تانکها بردند؛ همان کاری که امروز امریکایی‌ها در عراق دارند می‌کنند؛ همان کاری که امریکایی‌ها چند صباح قبل در افغانستان کردند. سلطه، سلطه است. بنابراین مدار حرکت سلطه‌آمیز و متکی به سلطه و بر محور سلطه وجود داشت. ایران اسلامی آمده این مدار را قطع کرده؛ می‌گوید ما قبول نداریم.
بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش1383/07/22
اگر می‌بینید جمهوری اسلامی که حرکت نظامی سلطه را در همه‌ی مدارهای آن با مشکل مواجه کرده و نظام سلطه‌ی جهانی را به چالش طلبیده، بیست و پنج سال است که علی‌رغم همه دشمنی‌ها و کارشکنی‌ها، بیش از پیش زنده و سرپا و ریشه‌دار و مقتدرتر است، راز آن در همین تولید علم و ایمان است. علم و ایمان را در خودتان تقویت کنید.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری1383/06/31
این جمهوری اسلامی، امروز در مقابل نظام سلطه‌ی جهانی ایستاده است. به تعبیر سیاستمدارها، اپوزیسیون نظام سلطه جهانی، امروز جمهوری اسلامی است. تنها جایی که تمام‌قد در مقابل این نظام سلطه که مبتنی بر دو رکن سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است - هیچ ثالثی وجود ندارد - ایستاده، جمهوری اسلامی است. کشورهای دیگر ممکن است گاهی حرفی بزنند، نمونه‌یی نشان بدهند؛ اما در مقابل این نظام سلطه نایستاده‌اند.

ما نظام شیطانی موجود در دنیا را با ارائه‌ی یک نظام صحیح، که منطبق بر عقل و بر خواست انسانهاست، تخطئه می‌کنیم. این نظام، نظامی است که متکی بر عدل در روابط همه‌ی انسانها با یکدیگر است؛ نه فقط در روابط انسانهای داخل کشور؛ لذا همه‌ی فراعنه علیه ما ائتلاف کرده‌اند. شما ببینید که در دنیا کدامیک از فراعنه‌ی بزرگ و کوچک و از شیاطین قد و نیم‌قد بودند که با جمهوری اسلامی مخالفت و معارضه نکردند؛ اما ما بالاخره برهه‌های مختلف را گذراندیم و امروز مشاهده می‌کنید که جمهوری اسلامی محکم در مقابل همه‌ی اینها ایستاده است، و نشان می‌دهد که می‌تواند بایستد.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری1383/06/31
ما اگر امروز اهداف والای انقلاب اسلامی را، چه در زمینه‌های فرهنگی، چه در زمینه‌های اقتصادی، چه در زمینه‌های حکومتی و سیاسی، دست بزنیم و برگردانیم به سمت آنچه که احیانا دنیا - دنیای مادی و سلطه؛ دنیای تحت پنجه‌ی شیطان - هم از ما مطالبه می‌کند، این ارتجاع به گذشته است. در گذشته، در دوران طاغوت، همین اهداف دنیایی حاکم بود؛ منتها با ابزارهای بسیار فاسد و زشت و وابسته. ما نباید این ارتجاع را قبول بکنیم. اهداف ما اهداف الهی است.
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهی1383/04/01
درباره‌ی مسأله‌ی علم و تحقیق باید بگویم که عمده‌ی موضوعهایی که قدرتهای سلطه‌گر در نظام سلطه‌ی جهانی برای حفظ این رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر رویش تکیه می‌کنند، سه موضوع است: سلطه‌ی فرهنگی، سلطه‌ی اقتصادی، سلطه‌ی علمی. لازمه‌اش هم این است که نگذارند آن‌طرف سلطه‌پذیر یا آن کسی که سلطه بر او تحمیل شده، در این سه زمینه به استقلال و به خودباوری و به پیشرفت برسد؛ نه در زمینه‌ی مسائل فرهنگی، شامل ایمان و اعتقاد و فرهنگی به معنای خاص؛ ارزشها و هدفها و جهت‌گیریها؛ نه در زمینه‌ی اقتصادی، و نه در زمینه‌ی علمی.

کشورهای تحت سلطه هرگز یک اقتصاد درست و حسابی نداشته‌اند. گاهی یک رونق ظاهری داشته‌اند، که می‌بینید در بعضی از کشورهای تحت سلطه رونق ظاهری دارند؛ اما ساخت اقتصادی خراب است؛ یعنی اگر یک شیر را رویشان ببندند؛ یک حساب را مسدود کنند، یا تصرف اقتصادی کنند، همه چیز فروخواهد ریخت و نابود خواهند شد. شما دیدید که یک سرمایه‌دار توانست چند کشور آسیای جنوب شرقی را در مدت دو سه ماه به ورشکستگی برساند؛ آن هم دو سه کشوری که توسعه‌ی نسبتا خوب و رونق اقتصادی داشتند. رئیس یکی از همین کشورها در همان روزها به‌مناسبتی به تهران آمده بود و با بنده ملاقات کرد و گفت همین قدر به شما بگویم که ما در یک شب بکلی فقیر شدیم! یک سرمایه‌دار امریکایی، یهودی مثل نخی که به‌یکباره می‌کشند و یک بنا؛ بنای عروسکی، روی هم می‌ریزد، عمل کرد و یک نخ را کشید و همه چیز را به هم ریخت. امریکاییها آن‌جایی که لازم داشتند، پنجاه، شصت میلیارد تزریق کردند - پنجاه میلیارد به یکی، سی میلیارد به یکی دیگر - اما آن‌جایی که لازم نداشته باشند، تزریق نمی‌کنند و آن کشور را به خاک سیاه می‌نشانند. البته تزریق کردن یعنی این‌که دوباره همان ساخت عروسکی را به شکل دیگری برپا کنند. به‌هرحال، نمی‌گذارند اقتصاد این کشورها استحکام پیدا کند.

در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه‌گران می‌کنند - که از قدیم مرسوم بوده است - این است که فرهنگ این کشورها را؛ زبانشان، ارزشهایشان، سنتها و ایمانشان را با تحقیر، با فشار، با زور، و در مواقعی به‌زور شمشیر و درآوردن چشم - که در تاریخ مواردی از آن را داریم - نابود می‌کردند و نمی‌گذاشتند که مردم به زبان خودشان تکلم کنند؛ برای این‌که زبان وارداتی را قبول کنند. وقتی انگلیسیها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسی را که زبان دیوانی رایج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند که حق ندارید فارسی حرف بزنید؛ فارسی را منسوخ کردند؛ انگلیسی را به جایش آوردند. در دوره‌ی حکومت سیاه پهلوی‌ها هم باورهای مذهبی و عمومی و نیروبخش به جامعه؛ ایمان و اعتقادات، را از مردم بتدریج بیرون کشاندند و غیرت‌زدایی و ایمان‌زدایی کردند.

یکی از موضوعهایی که نمی‌گذارند در کشورهای زیر سلطه رشد کند و بشدت مانع آن می‌شوند، مسأله‌ی علم است؛ چون می‌دانند علم ابزار قدرت است. خود غربی‌ها با علم به قدرت رسیدند؛ این یکی از پدیده‌های تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آنها در جهالت بودند. در همان دوره‌ی قرون وسطا، که خودشان توصیف می‌کنند، در این طرف دنیا وقت شکوفایی علم بوده است؛ اما بمجردی که آنها به علم رسیدند، از علم به‌صورت یک ابزار برای اقتدار و کسب ثروت و گسترش سلطه‌ی سیاسی و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت برای خودشان استفاده کردند و از آن ثروت باز تولید علم کردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها می‌دانند که علم چقدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور، تأثیر دارد، لذاست که اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر باقی بماند و حاکم بر نظم جهانی باشد، باید نگذارند آن بخشی که آنها مایلند سلطه‌پذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یک استراتژی است که بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای کسب علم و تحقیق جهاد کرد؛ باید کار کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌1382/11/15
ارزش این انقلاب از این جهت است که ایران را از سلطه‌ی قدرتهای مستکبر جهانی نجات داد. شما ببینید در دنیا زیاده‌خواهان و انحصارطلبان بین‌المللی با ملتها چه می‌کنند! همینها بر این کشور، بر این ملت، بر نفت ما، بر فرهنگ ما، بر دولت ما و بر همه‌ی منابع انسانی و مالی ما مسلط بودند. انقلاب دست اینها را قطع کرد؛ اینها را از این کشور بیرون راند و سلطه‌شان را از سر این ملت کم کرد. این، ارزش انقلاب ماست. قدر این انقلاب را بدانیم؛ آن را در مسیر خود حفظ نماییم و کمک کنیم به سمت اهداف والای خود پیش برود. همین اصول و مبانی و پایه‌هاست که آینده و سرنوشت و اقتصاد و فرهنگ و دین و دنیای ما را بهبود خواهد بخشید و زخمهای پیکر ایران عزیز و مظلوم را التیام خواهد داد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌1382/11/15
این ایام، سالگرد انقلاب عظیم اسلامی است و برای ملت ایران و بلکه مسلمانان عالم یک عید است. اسلام توانست این افتخار را به‌دست آورد که بر سیطره و سلطه‌ی قدرتهای چپاولگر و جهانخوار پنجه بیندازد و یک ملت را نجات دهد. دهها سال قدرتهای استعماری بر ایران سلطه و سیطره داشتند. بلاهایی که دولت استعمارگر انگلیس در طول دهها سال بر سر ملت ایران آورد، فراموش نشدنی است. انقلاب مشروطیت را مصادره کردند، دیکتاتوری سیاه رضاخان را بر این مردم تحمیل کردند، نفت را غارت کردند، کشور را عقب نگه داشتند، ملت را مورد اهانت قرار دادند و ذلیل کردند و حق عمومی یک ملت را در طول دهها سال پامال نمودند. بعد هم که قدرت انگلیسیها در سطح بین‌المللی رو به کاهش رفت، امریکاییها خود را سر این سفره رساندند و تطاول را شروع کردند. دیکتاتوری بیست و پنج ساله‌ی سیاه محمدرضا و همان جنایتهایی که انگلیسیها می‌کردند، به‌وسیله‌ی امریکاییها در ایران صورت گرفت و روزبه‌روز پنجه‌ی قدرتشان را در این کشور بیشتر فرو می‌کردند. ثروتها را می‌بردند، فرهنگ اسلامی و ملی را نابود می‌کردند و فرهنگ بیگانه‌پرستی را به جای آن رسوخ می‌دادند. همه چیز این کشور تحت سلطه و در پنجه‌ی آنها بود و رمق این ملت را کشیده بودند. اسلام توانست خون دوباره‌ای به رگهای این ملت بدواند. شعار بیداری اسلامی، این ملت را به حرکت درآورد. رهبری امام بزرگوار راه را به این ملت نشان داد. این ملت - همچنان که قرآن فرموده است - سرنوشت خود را با اراده و ایستادگی و مجاهدت خود عوض کرد؛ نظام دیکتاتوری را از بین برد؛ امریکا را از این کشور بیرون راند؛ سلطه‌ی قدرتها را از این کشور قطع کرد و حق انتخاب کردن و حکومت بر سرنوشت خود را دوباره به‌دست آورد. در نتیجه ملت ایران زنده شد.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی1382/02/22
شما بدانید محاسبه‌ای که امروز از ملت ایران در اختیار قدرتهای سلطه‌گر جهانی است، به آنها دیکته نمی‌کند که می‌توانند در ایران بحران‌سازی و ماجراجویی کنند. آنها خوب می‌دانند که کار با موشک و بمب به سامان نمی‌رسد و موشک و بمب، یک گوشه‌ی کار است. وقتی ملتی ایستاده است، وقتی اکثریت جامعه‌ای در سنین کمتر از سی‌وپنج سالند - یعنی قشر جوان وسیعی دارد - وقتی ملت به ارزشهای دینی پایبند است، آنها در محاسبات خود می‌دانند که نمی‌شود با چنین ملتی مقابله کرد و جنگید. بله؛ می‌شود های‌وهوی کرد و اگر این ملت ترسید، از ترس او استفاده کرد. می‌شود او را تهدید کرد، می‌شود کسانی را در میانش وادار به خیانت کرد. اگر ترسید، اگر تهدید و خیانت را پذیرفت، اگر حاضر شد تسلیم شود، آن‌گاه دشمن پیروز می‌شود و امید پیدا می‌کند؛ اما وقتی یک ملت ایستاده است، جوانش ایستاده است، مسؤولانش ایستاده‌اند و در مقابل تهدیدها و ارعابها دچار ترس و دستپاچگی نمی‌شوند، مسائل را غلط نمی‌فهمند، نشان می‌دهند که به عزت خود پایبندند و برای عزت کشور و ملتشان اهمیت قائلند و آماده‌اند کشور خودشان را نگه دارند و از آن دفاع کنند - که در حضورهای عمومی مردم، این حالت فهمیده می‌شود - دشمن حساب کار خودش را می‌کند و می‌داند که پیروزی بر این کشور به آسانی ممکن نیست.
بیانات در دیدار جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان1381/12/06
امروز دنیا با سلطه‌ی استکبار جهانی وضع رقّتباری پیدا کرده است. فرهنگ اسلامی آنها را به چالش می‌کشد. این نیّت و همّت و توکّل اسلامی است که یک ملت را قادر می‌سازد تا در مقابل ظلم و استبداد و دیکتاتوری جهانی بایستد و قرص و محکم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.

خیال نکنید ملتهای دنیا نسبت به شعارهای شما بی‌تفاوتند. هرچند دولتهای آنان غالباً محافظه‌کارند و مجبورند به نحوی ملاحظه کنند؛ لیکن ملتها این شعارها را تا اعماق وجود می‌فهمند، می‌شنوند، می‌نیوشند و به آنها معتقد می‌شوند. اعتقادات مردم ما، شعارهای اساسی امروزِ ملتهای مسلمان است. دشمن به‌شدّت از این امر بیمناک است.


اگر آزادگی انقلاب و نظام اسلامی نمی‌بود، امروز بسیاری از حقایق همچنان در پرده می‌ماند. وقتی یک انسان، آزاده است، حرف خودش را می‌زند و سخن او در دایره‌ی محدودی اثرگذار است؛ اما وقتی یک ملت و نظام و قدرت حکومتیِ برخاسته از اراده‌ی مردم آزاده است، دیگر نمی‌توان سخن او را در دایره‌ی کوچکی محدود کرد؛ حرف او طنین پیدا خواهد کرد و در دنیا انعکاس خواهد یافت.
بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما1381/11/15
انقلاب همه‌ی وابستگیهای رسمی کشور را نسبت به دستگاههای بیرون از این مرز قطع کرد. این‌که می‌گوییم وابستگیها را قطع کرد، می‌دانیم که وابستگی اقتصادی یا وابستگی فرهنگی به این آسانی قطع نمی‌شود. اما نمای بیرونی همه‌ی این وابستگیها، وابستگی سیاسی است و با انقلاب اسلامی، حرف شنوی و تملق گفتن و رعایت مصالح مراکز قدرت جهانی را کردن، به‌کلی از بین رفت. این ملت آرمانها، اهداف، ایده‌ها و آرزوهایی دارد که می‌خواهد محقق کند؛ ملاحظه‌ی قدرت یا سلطه‌ی جهانی را هم نمی‌کند و مقصدش در درجه‌ی اول این است که اهداف بزرگ و بلند مدت کشور و ملت را تحقق بخشد. این اهداف به اعتباری در کلمه‌ی دین و به اعتبار دیگری در کلمات دین و آزادی و رفاه و امنیت و نظایر آن خلاصه می‌شود.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس1381/03/07
امروز در بخش قدرتمندی از جهان یک انگیزه‌ی قوی وجود دارد که متوجه فتح و تسخیر همه‌ی امکانات جهانی و روی زمین است. وجود ابرقدرتها همیشه به همین معنا بوده است. انحصار ابرقدرتی در یک ابرقدرت، به طور طبیعی این گرایش را شدیدتر و بیشتر می‌کند. مجموعه‌ی دستگاههای اقتصادی و کانونها و بنگاههای فعال در شکل دادن اقتصاد کشورها و اقتصاد جهان که به دنبال افزایش ثروت و کسب ثروت هستند، کارشان به طور طبیعی این را ایجاب می‌کند و دنبال آن، حالت تسخیرطلبی وجود دارد و امروز اظهار هم می‌شود و چیزی نیست که مکتوم بماند. این‌که قدرتهای سلطه‌گر در دنیا درصدد هستند که منافع خود را در هر نقطه‌ای از دنیا تأمین کنند، چیزی نیست که کسی امروز آن را کتمان کند و پوشیده بدارد. منافعی که بناست تأمین شود و مربوط به فلان ابرقدرت است - البته نمی‌خواهم فقط امریکا را بگویم؛ امریکا برترین و پرتوقعترینشان است؛ مجموعه‌ای هستند که امریکا در رأس آنها قرار گرفته است - منافعی نیست که با منافع کشورها و ملتها و صاحبان سرزمینها تضاد نداشته باشد؛ چنین قیدی برای آن ذکر نکرده‌اند؛ می‌گویند منافع ما. این منافع اگر با منافع فلان ملت یا فلان کشور یا فلان منطقه در تضاد بود چه؟ آنها نمی‌گویند اگر در تضاد بود، ما در این صورت از منافع خود چشم می‌پوشیم؛ نه. منافع، منافع است؛ آن را می‌خواهند.

امروز در دنیا لازمه‌ی این طلب استکباری - که واقعا جای کلمه‌ی استکبار همین جاست - این شده است که حرکت تند پرشتابی برای تسخیر زمینه‌های متعدد - که عمده‌اش سه زمینه است: اقتصاد، سیاست و فرهنگ - از بالا آغاز شود؛ مثل سیل بنیان‌کنی که به سمت دامنه می‌آید. این سیل سرازیر شده؛ مربوط به امسال و پارسال هم نیست. منتها بر حسب شرایط گوناگون عالم تشدید می‌شود. بعضی معتقدند در مقابل این سیل چاره‌ای جز تسلیم نیست! امروز انسان این را مشاهده می‌کند. بعضیها در سطح کشورهای در حال توسعه یا به تعبیر دیگر جهان سوم - کشورهایی که در قله قرار ندارند، در دامنه‌های پایین قرار دارند - صریحا می‌گویند چاره‌ای نیست، باید غرق و هضم و همشکل شد. بعضیها هم صریحا این را نمی‌گویند، اما عملا این طور رفتار می‌کنند. آیا واقعا واقعیت همین‌طور است؟ یعنی امروز در مقابل سیلی که برای قبضه کردن همه‌ی منابع و تلاشهای اقتصادی عالم از یک نقطه‌ی خاص شروع شده است، هیچ مقاومتی نمی‌شود کرد؟ آیا در مقابل سیلی که سرازیر شده و همتش این است که هویت سیاسی کشورها را به یک هویت جمعی - که در رأس آن، مراکز اقتدار بین‌المللی هستند - تبدیل کند، واقعا نمی‌شود مقاومت کرد؟ آیا باید در هاضمه‌ی افزون‌طلب و قناعت‌ناپذیر فرهنگ سلطه‌گر هضم شد؟ آیا واقعا سرنوشت بشریت این است؟ بعضی این‌طور تصور می‌کنند.
بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان‌1380/08/12
من در زمان ریاست جمهوری، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمباوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپ‌ها بود. البته دولتهای متمایل به غرب و امریکا هم در آن‌جا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکی رابرت موگابه و یدیگری فیدل کاسترو بود - که اینها چپ بودند - بقیه رؤسای جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست اینها بود. من رفتم در آن‌جا سخنرانی کردم. سخنرانی من صددرصد ضدّ امریکایی و ضدّ استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکی از همان رؤسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامی در ابعاد جهانی، این‌طور اهمیت و جلوه پیدا می‌کند و حتّی دشمنانش مجبور می‌شوند به آن احترام کنند.

علاوه بر اینها، آن چیزی که بخصوص برای توده‌های مردم در جهان غیر اسلامی جاذبه داشت، معنویّت بود. درست است که معنویّت را از زندگی مردم زدوده‌اند؛ اما همان مردمی که از معنویّت محرومند و در زندگی مادّی غوطه‌ورند، احساس خلأ و کمبود می‌کنند. مثل آدم معتادی که حاضر نیست ترک اعتیاد کند؛ اما اگر به او بگویند یک نفر با زور تو را وادار می‌کند تا اعتیادت را ترک کنی، خوشحال می‌شود و از خدا می‌خواهد که با زور دستش را ببندند و به او مواد نرسانند تا راحت شود! بسیاری از جوامع غربی در چنین حالتی بودند و هستند. آری؛ آنها در مادیّت غرق و از معنویت دورند؛ اما احساس خلأ و کمبود می‌کنند. آنها دیدند که نظامی با این قدرت سیاسی، با این روحیه بالا، با این همه حرفهای نو برای دنیا و با این نَفَس تازه به میدان آمده و معنویّت هم همراه اوست؛ کار را با نام خدا آغاز می‌کند و برای خدا به پایان می‌برد؛ می‌خواهد دنیا را با نام خدا بسازد و از دنیا هم مثل دستگاه رهبران کلیسایی عبور نمی‌کند. ببینید؛ هویّت جمعی ملت ایران - یعنی نظام اسلامی - داستانش این است. چیزی است که هم از لحاظ ملی، هم از لحاظ اسلامی و هم از لحاظ جهانی اهمیت دارد. این نظام در آغاز پیدایش، آن‌چنان دنیا را به خودش جذب کرد که به همان اندازه که دلهای بی‌طرف و بی‌غرض جذب آن شدند، کارگردانان و سردمداران و نگهبانان سلطه بین‌المللی و جهانی از آن نگران و ناراحتند و در مقابلش ایستادگی می‌کنند.

راجع به دشمنی سلطه‌گران و نظام استکبار با جمهوری اسلامی خیلی حرف زده‌ام و خیلی تکرار کرده‌ام. دلم می‌خواهد روی این جمله قدری تأمل و فکر کنید؛ مسأله بسیار مهم است. کار مهمی در این‌جا صورت گرفته و می‌گیرد. حقیقتا سردمداران سلطه جهانی که همه دنیا و منافع آن را برای خود مباح می‌دانند، احساس می‌کنند در دردسر بزرگی افتاده‌اند. نمونه‌ای که همه دنیا را مال خودشان می‌دانند، همین چیزی است که ملاحظه می‌کنید. امریکاییها می‌گویند ما ناوگان خود را به خلیج فارس آوردیم، چون منافع ما در آن‌جاست! سلطه و استکبار جهانی، خود را محتاج این نمی‌بیند که از روشهای متداول و قانونی و متعارف کسب منفعت استفاده کند. همه دنبال منافع خودشان هستند؛ منتها به دنبال منافع رفتن، راه دارد. انسان می‌رود چیزی می‌دهد و چیزی می‌گیرد؛ مذاکره‌ای می‌کند و امتیازی می‌دهد؛ اما اینها حاضر نیستند از این قوانین پیروی کنند؛ کشتی جنگی می‌فرستند! هر جا منافع نظام سلطه اقتضاء کند، باید در آن‌جا حضور قدرتمندانه پیدا کند! اگر اندکی این منافع تهدید شود، چنانچه بتوانند، همان کاری را می‌کنند که در افغانستان کردند؛ بدون هیچ‌گونه اشکال و مانع و رادعی برای خودشان. هیچ فکر نمی‌کنند. مگر سرشان به سنگ بخورد؛ والا مانعی در راه خودشان نمی‌بینند و آن را حس نمی‌کنند؛ اصلا احتیاجی نمی‌بینند. به امریکا می‌گویند آیا شما در قضیه حمله به افغانستان، از شورای امنیت مجوز دارید؟ وزیر محترمشان(!) مصاحبه می‌کند و می‌گوید احتیاجی به شورای امنیت نیست! شما که ادعا می‌کنید فلان کس یا فلان گروه یا فلان سازمان، برجهای دو قلوی عزیزتان را در نیویورک هدف قرار داده و نابود کرده و به خاک سیاه نشانده است، آیا دلیل و شاهد و مدرکی هم به کسی ارائه کرده‌اید؟ می‌گویند احتیاج به ارائه مدرک نیست! یعنی دیکتاتوری در سطح بین‌المللی. ملتها با دیکتاتورهای کشور خود مبارزه می‌کنند و جان می‌دهند، برای این‌که دیکتاتور را از بین ببرند و یک حاکم مردمی بر سرکار بیاورند؛ بعد همین مردم مجبور باشند دیکتاتوری بین‌المللی بیگانه امریکا را در امور کشور خود قبول کنند. این‌که من بارها دشمنی سلطه جهانی با ایران را تکرار کرده‌ام، با توجه به این حقایق است.
بیانات در دیدار مردم اصفهان‌1380/08/08
چرا و به چه دلیل تهدیدها افزایش پیدا کرده است؟ هر قدرت سلطه‌گر و نفوذطلبی، از این‌که نیروی محلی قوی ممتنعی در کشور محل‌ نفوذ او به وجود آید و دست نفوذ او را قطع کند، خشمگین می‌شود. این اتفاقی است که در ایران افتاد. دولت امریکا در این کشور ریشه دوانده بود؛ نفوذش سطحی نبود و منافع فراوانی را نیز برای خود از کشور عزیز ما تأمین می‌کرد و به آنها دل بسته بود؛ اما نظام اسلامی جلو این منافع نامشروع را گرفت. بعضی از دولتهای دیگر نیز همین حالت را داشتند. از نظر آن قدرت جهانی، این کار، نظام اسلامی را به صورت یک عنصر نامطلوب در می‌آورد. برای این‌که نظام اسلامی از شکل نامطلوب درآید، از نظر قدرت سلطه‌طلب، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن این است که راه را باز کنند تا بتواند همان منافع نامشروع را دوباره تأمین کند!
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش1380/01/28
امروز دستگاههای پنهان و آشکار قدرت - چه در زمینه‌های اقتصادی، چه در زمینه‌های نظامی و چه در زمینه‌های امنیتی - کار می‌کنند، برای این‌که میلیاردها انسان را به زیر سلطه‌ی خودشان درآورند. اینها در جاهایی موفق می‌شوند، در بعضی جاها هم ناکام می‌مانند. یکی از جاهایی که ناکام ماندند - و به فضل پروردگار و به همت شما ملت ایران باز هم ناکام خواهند ماند - کشور بزرگ و ملت عظیم‌الشأن ایران است. بدون تردید در مورد ملت و کشور ایران، استکبار جهانی و دستهای قدرت‌طلب بین‌المللی ناکام خواهند بود.
بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر1379/12/09
مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکم‌آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند. البته تحت نامهای مختلف، بسیار حرفها زده می‌شود؛ اما هدف یک چیز بیشتر نیست. این انقلاب و این نظام و این حرکت عظیم مردمی آمده و این سلطه و اتوریته‌ی تحکم‌آمیز غربی را در این کشور شکسته است. امروز در کشور ما ارزشهای غربی به صورت قانونی و رایج وجود ندارد. امروز دادن منافع کشور به بیگانگان، در کشور ما یک امر مذموم محسوب می‌شود. امروز سفره‌ای را که با هزاران طمع در این کشور پهن کرده بودند - بخصوص امریکاییها - جمع شده می‌بینند. این برای مراکز قدرت و تسلط جهانی، خسارت کمی نیست. برای برگرداندن اوضاع به صورت قبلی چه کار کنند؟ اوایل انقلاب ناشیانه آمدند و جنگ روبه‌رو راه انداختند؛ ولی وقتی بینی‌شان به خاک مالیده شد، فهمیدند راهش این نیست. لذا به جنگ فرهنگی متوسل شدند. جنگ فرهنگی کار آسانی نیست؛ کار زبدگان است. لذا زبدگان می‌نشینند فکر می‌کنند و نسخه می‌نویسند و متأسفانه عده‌ای هم در داخل همانها را رله می‌کنند! آنها حرفهایی را می‌زنند، عده‌ای هم فارسی آن را می‌گویند و شکل بومی به آن حرفها می‌دهند! باید مراقب اینها بود.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک1379/08/24
امروز هرکس به جغرافیای سیاسی و فرهنگی عالم نگاهی بیندازد، حقیقتی را مشاهده می‌کند. آن حقیقت این است که امروز جهان از قطبهای سلطه تشکیل شده است؛ مجموعه‌هایی که بر روی هم متأسفانه یک نظام سلطه‌ی جهانی را در این دوران به وجود آورده‌اند. نظام سلطه چیست؟ نظام سلطه این است که بعضی از کشورهای دنیا سلطه‌گر و بعضی از کشورهای دنیا سلطه‌پذیرند. رسم بر این است که امروز کشورهای جهان را به شمال و جنوب تقسیم می‌کنند. کشورهای شمال یعنی کشورهای ثروتمند و کشورهای جنوب یعنی کشورهای مثلا فقیر یا کشورهای توسعه یافته و کشورهای رو به توسعه. در دوره‌های قبل هم تقسیمات دیگری می‌کردند. من در آن زمان که شوروی سابق هنوز بود و دنیا را به بخشهای سه‌گانه تقسیم می‌کردند، در یک مجمع جهانی این حرف را زدم؛ امروز هم که شوروی‌ای وجود ندارد و قطبهای دوگانه‌ی متضاد قدرت در دنیا به آن صورت نیست، همان عقیده را دارم. هر چه زمان می‌گذرد، این حرف بیشتر تأیید می‌شود؛ و آن حرف این است که جهان دو بخش دارد: یک بخش سلطه‌گر، یک بخش سلطه‌پذیر. بخش سلطه‌گر لزوما کشورهایی نیستند که از ثروتهای طبیعی برخوردار باشند؛ بخش سلطه‌پذیر هم لزوما کشورهایی نیستند که همه فقیر باشند. کشورهای آفریقایی بر روی دریاهایی از منابع طبیعی بسیار لازم برای مردمانشان زندگی می‌کنند. در آن‌جا الماس هست، مواد معدنی بسیاری هست که بشر به آن احتیاج یا اشتیاق دارد. این ثروت طبیعی مال آنهاست؛ بنابراین فقیر نیستند؛ اما ابزار سلطه از این جادوگریها بسیار می‌کند؛ یک ملت فقیر را به صاحب ثروت کلان تبدیل می‌کند؛ اما ملتهایی را که از ثروتهای بزرگ طبیعی برخوردارند، به کشورهایی که به نان شبشان محتاجند، تبدیل می‌نماید! امروز در آفریقا، در بسیاری از مناطق آسیا، در بسیاری از مناطق امریکای لاتین، در خود اروپا، از این‌گونه ملتها هستند. این تقسیم دوگانه است؛ یک بخش، قدرتهای سلطه‌گرند که در کشورهایی حکومت می‌کنند؛ یک بخش، سلطه‌پذیرند. من نمی‌خواهم بگویم همه‌ی کسانی که سلطه‌گر نیستند، سلطه‌پذیرند؛ نه، کشورهایی هستند که سعیشان بر این است که سلطه‌پذیری نکنند و سلطه‌ی سلطه‌گران را نپذیرند؛ اما اگر بتوانند، بیشتر در جنبه‌ی اقتصادی از تسلط بیگانه فرار می‌کنند؛ یا اگر بتوانند، در جنبه‌ی سیاسی از تسلط بیگانگان می‌گریزند؛ اما در جنبه‌ی فرهنگی، سلطه‌ی سلطه‌گران را پذیرفته‌اند. این واقعیتی است که باید انسان آن را درست درک کند. با انکار واقعیتها هیچ‌کس نمی‌تواند به نتیجه برسد.

من به شما عرض کنم: تسلط فرهنگی از تسلط اقتصادی و از تسلط سیاسی هم خطرناکتر است. چرا؟ چون وقتی یک ملت بر ملت دیگر تسلط فرهنگی پیدا کرد، هویت ملتی که زیر سلطه است، از بین می‌رود. شما فرض کنید یک انسان اصیل نجیب خانواده‌داری که دارای نیاکان و خانواده‌ی بسیار باشرافتی است. اگر کسی بخواهد از او نوکری بگیرد، به آسانی نمی‌تواند؛ چون او به شرافت خانوادگی خود متکی است و حاضر نیست کارهای پست انجام دهد. راه این‌که بتوانند او را به کارهای پست وادار کنند و از او نوکری بی‌مزد و منت بگیرند، این است که شخصیت او را، خانواده‌ی او را، سابقه‌ی او را، هویت او را و تاریخ او را از یاد او ببرند تا فراموش کند کیست و چه شخصیتی دارد. آن‌گاه همه‌گونه می‌توانند در او تصرف کنند؛ همه‌گونه می‌توانند بر سر او دست دراز کنند. یک ملت نیز همین‌طور است. اگر یک ملت را از تاریخش، از گذشته‌اش، از فرهنگش، از شخصیتش، از مفاخر علمی و دینی و سیاسی و فرهنگی‌اش جدا کردند و از یادش بردند - زبانش را از او گرفتند، الفبایش را از او گرفتند، کتابش را از او گرفتند، سابقه‌ی فرهنگی‌اش را از او گرفتند - این ملت آماده خواهد شد که هر چه می‌خواهند بر سرش بیاورند. این ملت دیگر جان پیدا نمی‌کند؛ مگر این‌که شخصیتهای برجسته‌ای در آن ظهور کنند. این بلا را بر سر بسیاری از کشورها آورده‌اند. محور سلطه در دنیا، امروز دستگاههای بسیار خطرناک و بسیار بی‌رحمی هستند که مجموعه‌ی کارتلها و تراستها - یعنی شرکتها و کمپانیهای اقتصادی - را در سرتاسر دنیا تشکیل می‌دهند و بیشترین تسلط را هم اینها بر دولت امریکا دارند. این‌که ما امریکا را یک دولت مستکبر می‌دانیم؛ این‌که ما وقتی می‌گوییم استکبار جهانی، به ذهن همه دولت امریکا خطور می‌کند؛ این به خاطر آن است که تسلط دستگاههای استکباری سودجوی قدرت‌طلب زرسالار عالم بر آن حکومت از همه‌جا بیشتر است و همه‌ی ابزارهای علمی و تسلیحاتی و سیاسی آن دولت در راه استثمار ملتها به کار می‌رود.

نکته‌ی اصلی‌ای که مورد نظر من است، این است: برادران و خواهران عزیز من! بخصوص جوانان عزیز! توجه داشته باشید، امروز در دنیا دولتی که در کنار ملت خود با سلطه‌ی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی استکبار مقابله و در مقابل آن مقاومت می‌کند، دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران است. امروز همه‌ی خصومت و منازعه‌ای که شما علیه ایران در مراکز قدرت جهانی مشاهده می‌کنید، به خاطر همین است. بقیه‌ی حرفها بهانه است؛ حقوق بشر بهانه است؛ حرفهایی که با تبلیغات خودشان در داخل منتشر می‌کنند، بهانه است؛ میل به دمکراسی و اشاعه‌ی مردم‌سالاری - که آنها ادعا می‌کنند - دروغ و بهانه است. اصل قضیه همین است؛ دستگاه سلطه در دنیا نمی‌تواند ببیند که دولتی در کنار ملت خود با سلطه‌ی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی استکبار مبارزه می‌کند.

البته ملتها در همه جای دنیا همین احساسات شما را کم و بیش دارند. ملتهایی که آگاهی داشته باشند، همین احساسات را دارند؛ مگر این‌که آگاه نباشند یا بسیار غرق در فساد باشند؛ والا این احساسات در بسیاری از ملتها هست. بعضی از دولتها هم می‌خواهند با ملتهای خودشان همراهی و همکاری کنند؛ اما نمی‌توانند و جرأت نمی‌کنند. حکومتهایی که از پشتوانه‌ی مردم برخوردار نیستند، به وسیله‌ی همین دستگاه سلطه‌ی جهانی تهدید می‌شوند. به آنها می‌گویند علیه‌تان تبلیغات می‌کنیم، شما را ساقط می‌کنیم. آنها هم برای حفظ قدرت خود - چون به ملتهایشان متکی نیستند - تسلیم خواسته‌های استکبار می‌شوند. امروز خصوصیت ایران اسلامی این است که ملت و دولت و مسؤولان و همه‌ی آحاد کشور با یکدیگر در یک جهت حرکت می‌کنند. نظام جمهوری اسلامی چون متکی به مردم است، لذا نه از امریکا و نه از هیچ قدرت استکباری دیگری هیچ واهمه‌ای ندارد.

سؤال اول این است که چرا در مقابل سلطه‌گران ایستادگی و مقاومت می‌کنیم؟ چرا تسلیم آنها نمی‌شویم؟ البته جواب این سؤال ساده است. جواب این است که اگر استکبار و دستگاه سلطه توانست بر کشوری تسلط یابد و در آن نفوذ پیدا کند، منافع آن ملت، دیگر نادیده گرفته خواهد شد. منافع مادی، منافع اقتصادی، خواسته‌های معنوی و رشد و اعتلای فرهنگی از بین خواهد رفت و مثل وضعیت دوران قبل از انقلاب خواهد شد که یک حکومت دست‌نشانده در این‌جا حاکم بود. بنابراین ملت ایران ناگزیر است برای آینده و برای سعادت خود، در مقابل دشمن سلطه‌گر، مقاومت و ایستادگی کند و راهی را که به سوی کمال و سعادت اوست، با قدرت بپیماید.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌1379/07/14
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل می‌کند. هویّت ملی را از مردم آن کشور می‌گیرد؛ افتخارات را از آنها می‌گیرد؛ سابقه‌ی تاریخی را از آنها می‌گیرد؛ منافع مادّی آنها را چپاول می‌کند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم می‌گیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آن‌جایی که می‌توانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.
بیانات در دیدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس‌1379/07/06
بحث بر سر این بود که این عزّت ملی که به وسیله‌ی حرکت عظیم انقلابی مردم ایران به وجود آمده است، باید از بین برود. رخنه‌ای که به وسیله‌ی انقلاب در اقتدار فرهنگ غربی و سلطه‌ی غربی و نظام سلطه‌ی جهانی به وجود آمده است، باید پُر شود. هدف آنها این بود؛ به‌هرحال به این سیاست رسیده بودند. اینها کجای آثار هنری ما، در کدام فیلم یا نمایشنامه یا بقیه‌ی آثار هنری منعکس شده است؟ آیا قابل انعکاس نیست؟ آیا برای نسلهای آینده‌ی ایران تجربه‌آموز نیست؟
پیام به اجلاس هزاره‌‌ی رهبران دینی جهان‌1379/06/09
بسیاری از ارباب سلطه و سیاستمداران قدرت طلب، دین را از تصرّف حوزه‌ی سیاست برحذر می‌دارند و میان دین و سیاست مرزی عبورناپذیر تعریف می‌کنند. هر چند این مرز هرگز مانع از دست اندازی آنان به حوزه‌ی دین و بهره‌کشی ابزاری از آن نشده است.
بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان اردبیل‌1379/05/05
آنچه مسلم است، این است که یک نظام سلطه‌ی جهانی وجود دارد که امروز در رأس آن، رژیم امریکاست. در گذشته دیگرانی بودند، ممکن است در آینده هم قدرتهای دیگری باشند. امروز امریکا منافع خودش را در دنیا تعریف کرده - پنهانی هم نیست - در مقالاتشان نوشته‌اند؛ در تحلیلهای سیاسیشان، منافع خودشان را تعریف کرده‌اند. منافع آنها عبارت است از ایجاد دنیای یک قطبی؛ یعنی در رأس مجموعه‌ی کشورهای عالم، دولتی به نام دولت امریکاست و در بدنه، انواع و اقسام دولتها هستند؛ بعضی دارای قدرت علمی و پیشرفتهای علمی و دارای توان نظامی‌اند؛ باید با آنها به نحوی ساخت و در معارضه‌ی با آنها، منافع آنها را بر منافع خود ترجیح داد - این تحلیل امریکایی است - دولتهایی هم هستند که از اقتدار نظامی یا اقتدار اقتصادی برخوردار نیستند؛ اسمهایی برای آنها گذاشته می‌شود: کشورهای در حال توسعه، کشورهای - در اصطلاح قبلی - جهان سوم. از همه‌ی فرصتهای اینها که می‌توان برای توسعه‌ی اقتدار امریکا استفاده کرد، باید استفاده کرد. اگر به انرژی آنها احتیاج داریم - نفت آنها، گاز آنها - باید راه را به سمت نفت و گاز آنها به هر کیفیتی باز کرد. اگر به بازار مصرف آنها احتیاج داریم، به هر کیفیتی که ممکن است، باید این راه را به سوی بازار مصرف آنها باز کرد. اگر به حضور سیاسی و اقتصادی در میان آنها نیاز است، باید این راه را گشود. اگر دولتهای مزاحمی در آن کشورها بر سر کارند، باید آن دولتها را کنار زد. اگر اندیشه‌های مزاحمی در آن کشورها وجود دارد، باید آن اندیشه‌ها را از فضای ذهنی جامعه زدود. اگر شخصیتهایی در آن کشورها هستند که می‌شود آنها را خرید، باید خرید. اگر نیروهایی در آن کشورها هستند که می‌شود از آنها به عنوان نیروی فشار علیه دولتهایی که با این سیاست مخالفند، استفاده کرد، باید خرج کرد و به کار برد. این سیاست استکباری است. امروز امریکا این سیاست را دارد. یک روز انگلیس داشت؛ آن روزی که در شرق و غرب دنیا حاکمیت پادشاهی انگلیس تثبیت شده بود؛ در آسیا، در شبه قاره‌ی هند، در استرالیا، در کانادا و در جاهای دیگر. قبل از آن هم روسیه‌ی تزاری نسبت به همان منطقه‌ی محدودی که روی آن نفوذ و فشار داشت، این سیاست را اعمال می‌کرد. البته امروز ابزارها مدرنتر و وسایل پیشرفته‌تر شده است.

آیا این سیاست فقط علیه نظام جمهوری اسلامی است؟ نه. این سیاست همه جایی است. ما در جمهوری اسلامی با این سیاست مواجهیم، دولتهای دیگر هم مواجهند؛ منتها دولتها متفاوتند. بعضی از دولتها و دولتمردان، مصلحت خودشان را در این می‌دانند که در مقابل این خواسته‌های افزون‌طلبانه تسلیم شوند؛ بعضی از دولتها برایشان منافع ملتها مطرح نیست و بعضی از دولتها از نفوذ و سلطه‌ی دستگاههای خبری و جاسوسی امریکا با همه‌ی وجود می‌ترسند.
بیانات در دیدار کارگزاران حج‌1378/11/26
مجلس باید مجلسی باشد که بتواند در مقابل زورگوییها و زیاده خواهیها و مرعوب کردنها و تطمیع کردنهای قدرتمندان جهانی بایستد و مصالح کشور و ملت را محاسبه کند و دنبال آن برود. امام رضوان‌الله‌علیه بارها اسم «مدرس» را می‌آوردند. مگر خصوصیت مدرس چه بود؟ از مدرس عالمتر هم داشتیم. مدرس خصوصیت عمده‌اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگری در او اثر نمی‌کرد. همان وقتی که علی‌الظاهر فضا را بر ضد او آن‌چنان متشنج کرده بودند که علیهش شعار می‌دادند، او ایستاد و حرف خودش را زد. این خصوصیت یک نماینده‌ی خوب در مجلس است. بعضیها زود مرعوب می‌شوند! من بارها عرض کرده‌ام که قدرتهای استکباری - یعنی همین قدرتهای سلطه‌گر جهانی - که مرتب روی این کشور و آن کشور دست می‌اندازند و دولتها و ملتها را زیر یوغ خودش می‌کشانند، عمده‌ی کارشان از ترساندن می‌گذرد. قدرت واقعیشان آن قدر نیست که بر زبان می‌آورند. بدیهی است این همه که اینها با این انقلاب و با این کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون این انقلاب این‌طور رشد نمی‌کرد و این‌گونه نمی‌ماند. آیا این خود دلیل نیست که سلطه‌گران امریکا و صهیونیستهای عالم، آن‌چنان که ادعا می‌کنند، قدرت ندارند؟! اینها عمده‌ی کارشان را از راه تهدید و مرعوب کردن پیش می‌برند. نماینده باید کسی باشد که مرعوب نشود. چه کسی مرعوب نمی‌شود؟ آدمی که دلش به خدا متکی باشد. وقتی انسان به خدا متوکل بود، از هیچ‌کس مرعوب نمی‌شود. ما یک نمونه‌ی زنده‌ی کسانی را که مرعوب نمی‌شوند در زمان خودمان دیدیم - یعنی امام (ره) - و هزاران نمونه‌ی دیگر را در میدان جنگ و در میدانهای سیاست ملاحظه کردیم.
بیانات در دیدار اعضای هیأت علمی کنگره امام خمینی(ره)1378/11/04
امروز مهمترین چیزی که در بلند مدت برای مراکز قدرت سیاسی دنیا مطرح است، سلطه‌ی فرهنگی است. با این‌که ممکن است هدف اصلی فرهنگ نباشد و آدمهایی باشند که مثلا بگویند به فرهنگ چه‌کار داریم - اصلا فرهنگی نباشند - لیکن به عنوان برنامه‌ی بلندمدت، چیزی که به مراکز سلطه‌ی جهانی، اقتدار حقیقی و تضمین شده می‌بخشد، سلطه‌ی فرهنگی است. واقعا اگر نظام سلطه‌ی جهانی بر کشوری تسلط فرهنگی پیدا کند، خاطرش آسوده است، همان چیزی که او می‌خواهد، به‌طور خودکار و با اندک تلاشی انجام می‌گیرد. بنابراین مشکلی ندارند. مسأله، مسأله‌ی فرهنگ است؛ در درجه‌ی اول هم فرهنگ سیاسی. آنها به لیبرالیزم و تفکر به اصطلاح دمکراسی که در دنیا رایج است، خیلی اهمیت می‌دهند.

این نکته را عرض می‌کردم که انقلاب حرف نویی زد و آن، حکومت اسلامی بود. این حرف نو، همیشه هم نو نمی‌ماند؛ این را ما باید قبول کنیم. ممکن است از اول نقصهایی داشته باشد؛ ممکن است در خلال، دچار ضعفها و نقصها و کج‌فهمیهایی شود؛ در این تردیدی نیست. فکرهای صحیح و قوی باید به‌طور دائم کار کنند و این حرف نو را در جهت خود تکمیل نمایند و بدون این‌که به پایه‌ی آن ضربه‌ای بزنند و اساس آن را نفی کنند، نواقص آن را به‌طور مرتب برطرف سازند؛ یعنی بلاشک نوآوری لازم است. چیزی که ظرافت کار شما را مضاعف می‌کند و قبلا به آن اشاره کردم، این است که باید توجه کرد در این نوآوریها، تلقین‌پذیری از فرهنگ بیگانه - همان فرهنگی که درصدد سلطه است - نقش نداشته باشد. امروز خرجهایی می‌شود برای این‌که تفکر حکومت غربی - به معنای اروپایی آن - در دنیا جهانگیر و همه‌گیر شود. دروغ می‌گویند؛ با فیلم و تبلیغات و روشهای گوناگون، چیزهایی را که حقیقت نیست، برای بزرگنمایی و زیبانمایی و ظاهرسازی، به عنوان حقیقت در دنیا منعکس می‌کنند تا افکار را جذب کنند. مؤثرترین کاری که مراکز قدرت اقتصادی و سیاسی می‌توانند بکنند، همین است. اینها در ذهنهای ما هم منعکس می‌شود؛ ولی ما باید توجه کنیم تأثیرپذیری نداشته باشیم.
پیام به کنفرانس بین‌المجالس اسلامی‌1378/03/25
بلای دیگری که سلامت جوامع اسلامی، بخصوص جوانان را تهدید می‌کند تهاجم فرهنگی غرب است. امواج صوتی، تصویری حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتی‌ها و هواپیماهای جنگی، برای سلطه مجدد دشمنان جهانی اسلام، زمینه‌سازی می‌کنند. و با ترویج ارزشهای کاذب، غرب‌گرایی را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است تبلیغ می‌نمایند.
پیام به گردهمائی ویژه‌ی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی‌(ره)1378/03/12
نظام سلطه‌ی جهانی همیشه کوشیده است که بوسیله‌ی عوامل تبلیغی خود، احساس حقارت و ناتوانی و نیاز را در ملتهایی که از قافله‌ی علم و فناوری عقب مانده‌اند، تقویت کند و آنان را همیشه نیازمند خود نگاهدارد.
پیام به گردهمائی ویژه‌ی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی‌(ره)1378/03/12
ساده‌انگاری است اگر امید و طمع دشمن بر رجعت دانشگاه به آن گذشته‌ی آفت‌زا، نادیده گرفته شود. امروز آماج بسیاری از تبلیغات خصمانه‌ی دشمنان، در درجه‌ی اول، دانشجویان و دانشگاهیانند. امروز در حالی‌که نسل جوان روشنفکر در بسیاری از کشورهای اسلامی، مجذوب امام و انقلاب و اسلام ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌واله) است، طراحان تبلیغاتی نظام سلطه‌ی جهانی، در صدد آنند که نسل جوان و نوخاسته‌ی کشور انقلاب را با آرمانهای انقلاب، بیگانه و از ریشه‌ی خود جداکنند. دستهای طرار و مغزهای مکار و دلارهای بیشمار در تلاشی بیهوده، نسل جوان انقلاب را هدف گرفته‌اند. آنان از بیداری جوانان و قدرت تحلیلی که در پرتو انقلاب به آنان داده شده، غافل‌اند. با اینحال جوانان دانشور، طلبه و دانشجو، و اساتید متعهد، دانشگاهی و روحانی، باید مسؤولیت سنگین روشنگری و جهاد فکری و علمی را بیش از پیش بر دوش خود احساس کنند و در میدان علم و دین و آرمانگرایی به مسابقه‌یی الهی که پاداش آن بهشت دنیوی و اخروی است، بپردازند.

بیانات در دیدار جمعی از ناشران1378/02/28
امروز - البته نه این‌که مخصوص امروز هم باشد؛ از مدتها پیش - در این زمینه یک جریان و یک حرکت فرهنگی و سیاسی تندتر و پُرشتابتری از طرف مخالفان نظام جمهوری اسلامی - که در واقع مخالف اسلامند - وجود دارد که متوجّه ذهنیّت در جامعه‌ی ماست. هدف، ذهنها هستند. ذهن، به معنای آنچه که شامل فکر است، شامل اخلاق است، شامل خصوصیات روانی و روحی است - من مجموعه‌ی اینها را مورد نظر دارم - مورد هدف است. به‌خاطر این‌که می‌دانند نظام جمهوری اسلامی - که رمز استقامت و ایستادگی یک ملت در مقابل سلطه‌ی جهانی بود و بحمداللَّه هست - و این کشور و این دولت و این مجموعه‌ی انسانی و جغرافیایی، با هیچ روش توأم با زور، قابل شکست دادن نیست؛ حقیقتش هم همین است.
بیانات در دیدار جمعی از ناشران1378/02/28
امروز سلطه‌گران در همه جای دنیا - هر جایی به تناسب - در فکر سلطه‌ی فرهنگیند؛ یک نمونه‌اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم می‌بینم بحث ماهواره را مطرح کرده‌اند.

پیام به کنگره عظیم حج1377/12/28
جمهوری اسلامی با پیمودن مسیری دشوار که یکسره پوشیده از مانعها و دامهایی بود که سردمداران نظام سلطه‌ی جهانی و زر و زورمداران بین‌المللی بر سر راه او نهاده بودند و با پیروز شدن در نبرد نظامی هشت ساله و نبردهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی و تبلیغی بیست ساله، توانسته است قدرت خود را در اداره‌ی کشور، و بسیج توده‌های میلیونی، و پیش‌بینی و مقابله با حوادث بزرگ، و حضور موفق در چالش‌های بین‌المللی به اثبات برساند و توانایی و ابتکار خود را در سازندگی و پیشرفت و ترمیم ویرانیها آنهم با وجود صف آرائیهای ظالمانه‌ی جهانی در برابر خود و نداشتن هیچگونه کمک سیاسی و اقتصادی از بیرون، در معرض دید همگان بگذارد.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان)1377/11/13
جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه‌ی استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به‌خاطر این‌که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این‌که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامیمان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این‌که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می‌رسد؛ با توجّه به این‌که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این‌که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می‌خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این‌که خوبیها را از غرب اخذ می‌کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی‌مان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه‌ی تعادل در این میان چیست؟

این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می‌کنم. اوّل این‌که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی‌کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه‌ی غرب است که هم سلطه‌ی سیاسی مورد نظر است، هم سلطه‌ی اقتصادی و هم سلطه‌ی فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه‌ی سلطه‌ی فرهنگیِ غرب چند جمله می‌گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد.

ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه‌ی خردمند، آن خوبیها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدیها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه‌ی فرهنگ غربی نکته‌ی مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی‌ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برتریِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه‌ی سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می‌گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می‌شود، این را نمی‌پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می‌دهید به این‌که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می‌زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده‌ی غربی است. غربیها این را می‌خواهند، دوست می‌دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‌ادب محسوب می‌شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‌ادب و غیرمنضبط و بی‌نزاکت تلقّی می‌شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله‌ی زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یا بد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه‌ی ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است.
بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان1377/08/12
امروز وقتی در افق سیاسی جهان نگاه می‌کنید، اگر یک ملت وجود داشته باشد که هیچ سلطه‌ی خارجی بر آن نیست، آن ملت، ملت ایران است. اگر تعدادی ملتها و کشورها با این خصوصیت وجود داشته باشند، باز در رأس آن کشورها، ایران و ملت ایران است. چرا؟ چون به وسیله‌ی این مردم، به وسیله‌ی جوانان این ملت، به وسیله‌ی مسؤولان این ملت، به وسیله‌ی رهبران و هدایتگران این ملت، بصیرت و صبر از امیرالمؤمنین علیه‌السلام آموخته شد. این دو خصوصیت این قدر مهم است! امروز هم در دنیا کسانی که در رأس قدرتهای سیاسی زور گو و مداخله‌گر، یا در رأس کمپانیهای اقتصادی، یا در رأس دستگاههای سرطان‌گونه‌ی تبلیغاتی و شبکه‌های عظیم سودجوی تبلیغات قرار گرفته‌اند، از طریق یکی از این دو خصوصیت بر ملتها حکم می‌رانند و زورگویی می‌کنند. یا سعی می‌کنند ملتها را در غفلت نگه‌دارند و بصیرت آنها را از آنها بگیرند - اگر هم نتوانند به طور کلی از آنها بصیرت را سلب کنند، در یک مورد که یک مسأله‌ی خاص برایشان مهم است، سعی می‌کنند بیداری ملتها و بصیرت انسانها را در آن جامعه سلب نمایند - یا آنها را دچار بی‌صبری کنند. گاهی یک ملت و یک مجموعه‌ی انسان، در یک راه درست دچار بی‌صبری می‌شوند. این بی‌صبری هم یک امر تلقینی است؛ می‌شود به ملتها تلقین کرد. امروز شما بدانید که در شبکه‌های تبلیغاتی، میلیاردها دلار خرج می‌شود، برای تلقین همین چیزها در ملتها، که آنها را یا از تشخیص درست، یا از صبر صحیح و کامل دور بیندازند و دور کنند. علت این‌که استکبار و در رأس قدرتهای استکباری، رژیم ایالات متحده‌ی امریکا با انقلاب اسلامی و با جمهوری اسلامی مخالف است، این است که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، یک بیداری جهانی را طراحی و زمینه‌سازی کرد. شاید شما شنیده باشید که تحلیلگران بخشهای سیاسی امروز کشور امریکا، در سمینارهای تخصصی و در جلسات ویژه، این کلمه را بر زبان آورده‌اند که امروز بزرگترین مشکل برای ما «انقلاب اسلامی» است. چرا بزرگترین مشکل است؟ حداکثر این است که ملتی راه خودش را از راه این دولت زورگو جدا کرده است؛ اما مشکل بودنش به خاطر چیست؟ مشکل بودن به‌خاطر این است که استکبار از غفلت ملتها استفاده می‌کند. وقتی نقطه‌ای در دنیا به وجود آمد که بیداری را در جهان پراکنده کرد، ملتها بیدار شدند، به راهی رهنمایی شدند، یک تجربه‌ی عملی به دست آوردند، آن مرکز می‌شود دشمن آن سیاستهایی که می‌خواهند ملتها در خواب و در غفلت بمانند. بله؛ حقیقت همین است. ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی موجب شدند که ملتهای دیگر بیدار شوند. در آن زمانی که این انقلاب عظیم پیش نیامده بود و این ملت این طور رها و آزاد و با نشاط و پرتوان وارد صحنه نشده بود، خیلی از کشورهایی که امروز فریاد اسلامخواهی بلند کرده‌اند، فریاد دشمنی با امریکا بلند کرده‌اند و از دخالتهای امریکا در کشورشان بیزار شده‌اند، این طور نبودند؛ سرهایشان را پایین انداخته بودند و زندگی می‌کردند! اگر یک وقت هم روشنفکر و عالمی در میان آنها پیدا می‌شد و به آنها یک کلمه حرفی می‌زد، می‌گفتند: آقا نمی‌شود، فایده‌ای ندارد؛ مگر می‌شود از زیر سلطه‌ی امریکا کسی خودش را نجات دهد؟ می‌گفتند نمی‌شود؛ مأیوس بودند. انقلاب اسلامی ایران این ابر یأس را از افق زندگی و دید ملتها زدود؛ بسیاری از ملتها بیدار و امیدوار شدند و جوانان به سمت اسلام گرایش پیدا کردند. وقتی ملتها به اسلام رو بیاورند، چه ضرری برای استکبار دارد؟ معلوم است؛ اسلام با سلطه‌ی یک قدرت استکباری بر ملت مسلمان مخالف است. اسلام نمی‌گذارد؛ کمااین‌که در ایران این طور است.
بیانات در مراسم هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1376/03/14
در نظام اسلامی، مردم به خودشان ایمان و اعتقاد دارند؛ نظام سیاسی برای خود احترام قائل است؛ زیر بار تحمیل قدرتمداران جهانی و سلطه‌ی استکباری نمی‌رود؛ استقلال کشور، متکی به منافع و مصالح خود این مردم است، نه متکی به خواست و مصالح بیگانگان؛ مسؤولان کشور، منتخبان خود ملتند، نه تحمیل شده به وسیله‌ی اجانب، یا به وجود آمده در کودتاهای نظامی و با پول دشمنان. در آن نظام، مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان، هیچ نقشی نداشتند؛ اما در نظام اسلامی، مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان، همه‌ی نقش و تأثیر را دارا هستند.

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و دانش‌آموزان1375/08/09
مبارزه با استکبار، یک شعار همیشگی است. منتها مطلب اساسی این است که یک ملت هوشمند، همیشه برخورد با شعارها را درست انتخاب می‌کند. یک وقت، انسان فقط شعاری را دائماً بر زبان جاری و تکرار می‌کند؛ این کارِ زیادی نیست. یک وقت، شعار را می‌شکافد، در آن تعمّق می‌کند و بر اساس آن، کار انجام می‌دهد؛ این درست است. در شعار مبارزه با استکبار - که امروز گفتم تجسّم استکبار، دولتِ متجاوز امریکاست - خود امریکاییها و دولتمردان امریکایی، از اوّل انقلاب تا به حال، راههایی را طی کردند، برای این‌که این شعار را از فضای کشور ایران بزدایند. چرا؟ چون تا این شعار وجود دارد، تا ذهن مردم از «مرگ بر امریکا» پُر است، تسلّط دوباره‌ی امریکا بر این کشور و منابع آن، ممکن نیست.پس، تا وقتی که فضای کشور، از ضدّیت با دولت متجاوز امریکا - به صورت تبیین شده - پُر باشد، امریکا قاعدتاً دیگر راهی به این کشور ندارد. نه می‌توانند در سیاست این کشور دخالت کنند، نه به منابع اقتصادی این کشور تسلّط یابند و نه حضور فرهنگی در این‌جا داشته باشند. اگر بخواهند به این کشور برگردند، راهش این است که اوّل، این شعار را حذف کنند؛ اوّل دشمنیِ ملت ایران با نظام سلطه و با سلطه‌گر و به طور مشخّص با امریکای مستکبر را از بین ببرند.
بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌1374/08/10
قضیه تا این‌جا چندان خلاف انتظار نیست. ما از اسرائیل غیر از این انتظار نداریم؛ زیرا رژیمی تروریست است. لکن مهم این است که در دنیای غرب، هیچ‌کس این حرکت تروریستی را محکوم نکرد. این نظام سلطه است؛ چهره‌ی زشتی که امروز دنیا را پر کرده و بشریّت در هر جای دنیا حق دارد علیه آن، مشت گره کند و فریاد بکشد. این سکوت، بسیار دردآور است. روزنامه‌نگاران، سازمانهای حقوق بشر، سیاستمدارانی که لقلقه‌ی زبانشان ترور و تروریسم است، به راحتی سکوت می‌کنند. رئیس جمهور امریکا در مقابل نمایندگان همه‌ی دولتها و ملتهای دنیا، با بی‌شرمی تمام، جمهوری اسلامی را متّهم به تروریست پروری کرده است. آنها این قدر در تهمت زدن، بی‌تقوا و بی‌ملاحظه‌اند. نه گزارشی دارند و نه دقّتی در واقعیّات. فقط به خاطر خوشامد صهیونیستها، راست یا دروغ، چیزهایی می‌گویند؛ آن وقت جنایات صریح تروریستی صهیونیستها را محکوم نمی‌کنند و به رو نمی‌آورند. این موضوعِ بسیار کریه و زشتی است که اگر کسی از وجود آن در دنیا غفلت کند، باید خود را غافل بداند.

اکنون نظام جمهوری اسلامی در مقابل این نظام سلطه قرار گرفته است. اساس کار جمهوری اسلامی، عبارت است از اداره‌ی ملت و کشور ایران براساس مفاهیم و ارزشهای الهی که از اسلام آموخته شده است. فرض بر این است که این ارزشها می‌تواند یک جامعه را سعادتمند کند؛ قطعاً هم چنین است و جامعه را سعادتمند خواهد کرد. اساس سعادت در یک جامعه عبارت است از این‌که آن جامعه بتواند مستقل زندگی کند، بیندیشد، سازندگی کند، در کمال استقلال راه خود را برود و هدف خود را انتخاب کند. پس استقلال، اساس این حرکت مهمّ اسلامی است. کشور ما براساس استقلال و عدم تسلیم، در مقابل نظام سلطه می‌ایستد. این کشور بدون مبارزه، تلاش و مجاهدت نمی‌تواند پیش برود. کسانی که خیال می‌کنند نظام جمهوری اسلامی چون در دوران سازندگی است، دیگر با دشمنان خود مبارزه نمی‌کند، بسیار غافلند. مگر دشمن می‌گذارد که ما سازندگی کنیم؟ دشمن نمی‌گذارد شما راه سعادت این ملت را پیش بگیرید و جلو بروید. مگر دشمن سلطه‌گر می‌تواند تحمّل کند که ملتی مستقل باشد و دست سلطه‌گران را از زندگی خود کوتاه کند؟ آنها نمی‌توانند تحمّل کنند. معارضه و حمله می‌کنند، انواع توطئه‌ها را به وجود می‌آورند؛ توطئه‌ی فرهنگی، اقتصادی، امنیتی - که امروز نسبت به کشور ما به شدّت اعمال می‌شود - و چنانچه مقتضی و لازم بدانند، توطئه‌ی نظامی هم می‌کنند. وقتی کشوری هدف و راهی را دنبال می‌کند و مصمّم است که آن را ادامه دهد، نبایستی در مقابل دشمن تسلیم شود؛ بلکه باید مطامع و خواسته‌های غیر مشروع دشمن را به هیچ بگیرد. وقتی این ملت در مقابل چنین دشمنی قرار گرفت، ناگزیر است از خود دفاع کند. شما مجبورید از خود دفاع کنید.
بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌1374/08/10
عدّه‌ای خیال کردند در دنیایی که نظام سلطه بر آن مسلّط است، یک فرد نظامی نمی‌تواند دم از فضیلت، معنویت، استقلال، اتّکای به منابع انسانی و مادّی خود و بی‌اعتنایی به دست‌اندازیهای بیگانگان بزند و بی‌دردسر مشغول زندگی باشد. حال، حقیقتِ دهشتناک نظام سلطه را به اجمال عرض می‌کنم.معنای نظام سلطه آن است که کشورها، ملتها و دولتها یا باید سلطه‌گر باشند، یا سلطه‌پذیر. دنیا تا چند سال قبل، دو قطبی بود؛ یک طرف نظام غربی به سرپرستی و رهبری امریکا بود، یک طرف هم نظام شرقی به سرپرستی شوروی. این دو نظام، در صد مسأله هم با یکدیگر توافق داشتند. یکی از آن مسائل حفظ نظام سلطه بود. یعنی هر دو این را پذیرفته بودند که دنیا به دو منطقه تقسیم می‌شود. با هم توافق کرده بودند که هر دو طرف به یکدیگر کاری نداشته باشند و هر کدام نظام سلطه را در مجموعه‌ی خودش مستقر کند. امروز هم که یکی از این دو قطب فرو پاشید و از بین رفت، آن دیگری از فروپاشی رقیب عبرت نمی‌گیرد؛ بلکه در فکر دست‌اندازی و کسب میراث بازمانده از اوست. ببینید امروز چه غوغایی نسبت به اروپای شرقی در دنیا درگرفته و چه مسابقه‌ای بین کشورهای غربی برای تصرّف کشورهای جدا شده از شوروی سابق، مثل کشورهای آسیای میانه برپا شده است! ببینید امروز در جمهوری آذربایجان چه خبر است! امریکا از یک طرف، صهیونیستها از طرف دیگر و بعضی از اروپاییها هم از طرفی به میدان آمده‌اند. شاید امروز سرِ قضیه‌ی ارتباط با آسیای میانه، دهها یا صدها هزار انسان زیر فشار و تهدید مرگند؛ به این دلیل که نظام سلطه می‌خواهد این منطقه را هم مثل بقیه‌ی مناطق دنیا ببلعد.امروز مظهر نظام سلطه، امریکاست. هر سیّئه‌ای که در دنیا براساس نظام سلطه به وجود آید، حتماً بخشی از گناه آن به گردن امریکاست. معنای نظام سلطه آن است که اگر رژیم امریکا برای خود در نقطه‌ای از دنیا منافعی فرض کرد، حق دارد در آن نقطه حضور قدرتمندانه‌ی نظامی پیدا کند و هر کسی را که با منافعش مخالفت کند، بکوبد. موضوع بر سر مشروع یا نامشروع بودن این منافع نیست. برای نظام سلطه فرق نمی‌کند؛ ولو این منافع بر خلاف همه‌ی پیمانهای بین‌المللی باشد. نظام سلطه، زمانی سلطه‌جوییهای خود را مخفیانه انجام می‌دهد؛ زمانی هم با صراحت و وضوح اعلان می‌کند که فلان سازمان، دولت، جمعیت یا حرکت، با منافع ما تضاد داشته است و این بهانه حقّی برای امریکا ایجاد می‌کند که آن سازمان، شخص، دولت و ملت را بکوبد. این قانون جنگل و نظامی غیرانسانی برخلاف فطرت انسان است. تنها کسانی از نظر سلطه‌گر مورد قبولند که سلطه‌پذیر باشند. اگر دولتی نفت، منابع، امنیت، اقتصاد، روابط خارجی و سیاستهای گوناگون کشور خود را در اختیار سلطه‌گر گذاشت و از او نظر خواست و مطیع او بود، برای سلطه‌گر خوشایند است و آن کشور را قبول دارد. برایش فرقی نمی‌کند که این دولت، دولت ظالم است یا عادل؛ حقوق بشر دارد یا ندارد؛ در آن کشور دمکراسی هست یا نیست؛ اسم پارلمان به گوش آن ملت رسیده یا نرسیده است. به منطقه‌ی خاور میانه نگاه کنید! دولتهایی که مورد قبول و اعتراف سلطه‌گران امریکایی‌اند، چگونه دولتهایی هستند؟ آیا از لحاظ فکری، سیاسی، حقوق بشر و دمکراسی رشد کرده‌اند؟ اصلاً معنای دمکراسی را می‌فهمند؟ مردم آنها معنای انتخابات را می‌دانند؟ آیا در این کشورها فضای نفس کشیدن وجود دارد؟ این موضوعات برای مسؤولین کشور سلطه‌گر - یعنی امریکا - اهمیتی ندارد. مهم این است که این کشورها تسلیم آن سلطه‌گرند و همین کافی است. اما اگر کشور، جمعیت و سازمانی با هر ملیّت و خصوصیّتی، تسلیم سلطه‌گر نشد، در هر کجای دنیا باشد در خور آن است که ضربه بخورد و مورد حمله قرار گیرد. درگیریها را ببینید! دوستیها و دشمنیها را ببینید! مقابله با نظام جمهوری اسلامی را مشاهده کنید! نظام سلطه‌گر در صورت تسلیم نشدن کشورها و ملتها، ارتکاب هر جنایتی علیه آنها را بلامانع می‌داند.

بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌1374/08/10
نظام سلطه، مثل اختاپوسی خطرناک و مثل سرطان دنیا را گرفته است. کشور ما جزو نقاط سالم دنیاست. نمی‌گوییم همه‌ی دنیا ناسالمند. ممکن است نقاط معدودی در دنیا سالم مانده باشند. کشور و دولتی که از نظام سلطه و کمند این عنکبوت خطرناکِ تننده‌ی در تار و پود ملتها و کشورها، سالم و برکنار مانده است، نظام جمهوری اسلامی است. طبیعی است که علیه شما بیدار باشند، فکر کنند و هر تلاشی انجام دهند. شما هم باید بیدار باشید. دانشجو، طلبه و دانش‌آموز باید بیدار باشد. بچه‌های دبیرستانی، دخترها و پسرها باید بیدار و هوشیار باشند. امروز از همه‌ی شما این انتظار هست. شما نسل برگزیده‌ی این کشورید. دشمن باید شناخته شود. این اوّلین قدم است.

بیانات در مراسم ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1374/03/14
بعد از آن‌که در اواسط قرن بیستم، دولتهای اروپایی به سبب دو جنگ بین‌المللی - که هر دو در اروپا به وجود آمده بود - ضعیف شده بودند، ملتها بیدار شدند و به‌پا خاستند. ملتهای استعمار زده، یکی پس از دیگری، خود را از چنگ استعمار بیرون آوردند. روشنفکران غرب، شروع به گفتن و نوشتن در مذمّت استعمار کردند. یکی از مراکزی که در آن، از استعمار به شدت مذمّت می‌شد، همین کشور ایالات متّحده‌ی امریکا بود؛ چون تا آن روز، فرصت استعمار پیدا نکرده بود. دولتهای اروپایی در باب استعمار، گویِ سبقت را از امریکا ربوده بودند. آمریکاییها از استعمار بدگویی می‌کردند. بتدریج، ملتها خودشان را آزاد کردند و دولتهای مستقلْ به وجود آمد. آنچه که امروز دولت امریکا دنبال می‌کند، در روح و معنا، همان چیزی است که استعمارگران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دنبال می‌کردند. آن روز هم دولتهای اروپایی حرفشان این بود که «ما به منابع حیاتی این کشورها احتیاج داریم. پس، وارد می‌شویم و استعمار می‌کنیم.» آنها کشورهای کوچک و ضعیف را تحقیر می‌کردند. امروز هم امریکا، به خاطر منافع خودش، همین کار را می‌کند. خوب؛ منافعی که به خلاف مصالح یک ملت دیگر باید تأمین شود، منافع نامشروعی است.رئیس جمهور امریکا، در همان سخنرانی‌اش می‌گوید: «ملت امریکا باید یک ملت مبارز باقی بماند.» من عرض می‌کنم: این مبارزه که او می‌خواهد ملت امریکا را - به قول خودش - به آن سوق دهد، مبارزه در راه عدالت، صلح، خوبی و نیکی نیست؛ بلکه مبارزه در راه ظلم و دست‌اندازی به کشورهاست.یقیناً در میان ملت امریکا، کسانی که از این نوع حرکت و سیاست نفرت دارند، کم نیستند. ملتهای دیگر هم از چنین انگیزه‌ای در دولت و دولتمردان امریکا، به شدت متنّفرند. به همین دلیل، ملت ایرانْ با قدرت استعمارگر و سلطه‌گر امریکا، در دل، احساس آشتی نمی‌کند؛ بلکه احساس می‌کند که اینها درصدد دست‌اندازی و تجاوزند. شرایط به گونه‌ای پیش می‌آید که بر زبان جاری می‌کنند. اوّلین کارِ این انقلاب بزرگ در داخل کشوری که سالهای متمادی را با وابستگی گذرانیده، قطع پیوندهای وابستگی و دستیابی به استقلال برای ملت ایران بود.
پیام به کنگره عظیم حج1372/02/28
مراسم برائت در حج، اعلان بیزاری از این قدرتها است. هر چشم روشن و نگاه عبرت‌آمیزی می‌تواند در زندگی جوامع مسلمان، نشانه‌ی سلطه‌ی قدرتها یا تلاش آنان برای تسلط بر کشورهای اسلامی را مشاهده کند. در برخی از این کشورها، سیاست و اقتصاد و روابط بین‌المللی و موضعگیری در برابر حوادث عالم، همسو و تحت تأثیر قدرتهای سلطه‌گر و در رأس آن امریکا است. رواج فساد و رسمی بودن فحشاء و محرمات شرعی در بسیاری از این کشورها، متأثر از سیاستهای شیطانی آن قدرتها است. وظیفه‌یی که حج و اعمال و شعائر توحیدی آن بر مسلمان حج‌گزار لازم می‌سازد، ابراز برائت و بیزاری از این همه است، و این اولین قدم، در راه تجسم اراده‌ی اسلامی در نفی این پدیده‌های شیطانی و استقرار حاکمیت اسلام و توحید، بر همه‌ی جوامع اسلامی است.

بیانات در دیدار دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران1371/08/13
بعد از فروپاشی شوروی، همین استبداد به نفع امریکا و بلوک غرب افزایش پیدا کرده است. بنده در دو، سه نطق بین‌المللی، در مجامع بین‌المللی، روی این نکته به عنوان «سلطه‌ی جهانی» تکیه کردم و امروز احساس می‌کنم استعمال اصطلاح «استبداد جهانی» یا «دیکتاتوری بین‌المللی» گویاتر است. اینها نسبت به ملتهای عالم، دیکتاتوری به خرج می‌دهند و این، آن بلای بزرگ امروز بشریت است. ملتها از دو حال نمی‌توانند خود را بیرون نگه دارند: یا باید تسلیم شوند، و آن، چیزی است که متأسفانه دولتها آن را می‌خواهند که غارت بشوند و آینده‌ای برای آنها نماند و به این ترتیب به پیشرفت همین روال استعماری و استبدادی در سطح عالم کمک می‌کنند. اما راه دیگر این است که ملتها بایستند و مبارزه کنند. با چه کسی مبارزه کنند؟ طرف مبارزه، اگر چه یک جنس است، اما مختلف است. باید با آن دستگاه و جهتی که دیکتاتوری جهانی را تقویت می‌کند، مبارزه کنند. گاهی با یک دولت است، گاهی با یک دولت دیگر است. گاهی با خود امریکاست و گاهی با روشهایی است مجاهدانه و همراه با از خود گذشتگی؛ مثل آنچه که در فلسطین و لبنان اتفاق می‌افتد. اینها مبارزات ملتهاست. این مبارزات بحق است یا نه؟ آیا با انصافهای عالم می‌توانند مبارزه‌ی یک ملت یا آحادی از ملت را که در مقابل آن موج عظیم قدرت، می‌خواهد مقاومت کند، مورد ملامت قرار دهند؟
بیانات در دیدار میهمانان خارجی شرکت‌کننده در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)1371/03/13
ما این برهه از زمان و این مقطع تاریخی خاص، مقطع عجیب و عبرت انگیزی است. اگر بخواهیم عجیبترین چیزهای بزرگ و پدیده‌های شگفت‌آور این عالم را در این دوران انتخاب کنیم، باید بگوییم از همه بارزتر، این حقیقت است که جریان امور عالم، در جهت‌خلاف میل و خلاف جهت تلاش و تدبیر قدرتهای مسلط عالم پیش می‌رود! این، آیتی از قدرت نمایی خداست. اگر کسی با چشم باز و با تأمل به حوادث کنونی عالم نگاه کند و حرکت ملتها و حرکت عمومی بشریت را مورد تأمل قرار دهد، خواهد دید که روال عمومی، ضد آن چیزی است که قدرتهای مسلط عالم، آن را می‌خواهند. امروز به‌طور مشخص، مظهر قدرت‌نمایی قلدران دنیا، امریکاست. این حرف البته بدین معنی نیست که دستگاه سلطه‌ی استکباری عالم، برای مقاصد خود، تلاشی همراه با زور و فشار انجام نمی‌دهد. چرا! دنیا پر است از نشانه‌های ظلم قدرتهای مسلط در همه‌جا. بخصوص کسانی مورد ظلم و زور هستند که شامه‌ی استکبار،بوی مخالفت و ضدیت و واژگون سازی قدرتهای مسلط را از ناحیه آنان استشمام کرده است؛ یعنی عمدتاً مسلمین عالم. لکن با توجه به همه‌ی اینها، آنچه در نهایت پیش می‌رود، همان چیزی است که دشمنان اسلام، دشمنان مسلمین و دشمنان ملتهای مظلوم، از آن پرهیز دارند و می‌هراسند.

اگر امروز به تبلیغات دنیا نگاه کنید، می‌بینید اصرار بر این است که روش ایران و امام رضوان‌اللَّه تعالی علیه، در نظر مردم و مسلمین عالم و بخصوص ملتهای به پا خاسته و مسلمانان در کشورهای بیدار شده، یک «ضد ارزش» تلقی شود. وقتی می‌خواهند کسانی را در جایی متهم کنند، می‌گویند: «اینها در صددند تا حکومتی مانند ایران درست کنند، یا خطی پیرو خط امام را مشی کنند.» بعضی هم ممکن است از روی ساده دلی، در گوشه و کنار دنیا دستپاچه شوند و انکار کنند که «نه! ما در پی راه امام و جمهوری اسلامی و روش ایران اسلامی نیستیم.» لکن حقیقت این است که دنیای اسلام، هیچ چاره‌ای جز این ندارد که خط ایران اسلامی و راه امام را مشی کند. اگر مسلمانان - در هرجای عالم - و پیروان راستین اسلام، درصدد نجاتند؛ اگر می‌خواهند سلطه و قدرت شیطان بزرگ را دفع کنند؛ اگر ملتهای مسلمان بخواهند راه رستگاری خودشان را دنبال کنند و اگر می‌خواهند خودشان را از فشار تحمیل امریکا و آسیبهایی که سلطه‌های جهانی بر ملتها وارد می‌آورند آسوده کنند، راهی جز این ندارند که همان خطی را که امام در پیش پای ملت ایران گذاشت و خود با قدرت پیمود، بپیمایند؛ همان راهی که ملت ایران، به برکت استقامت در پشت سر امام بزرگوار خود پیمود.
بیانات در دیدار میهمانان خارجی شرکت‌کننده در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)1371/03/13
ببینید امروز در دنیا علیه مسلمانان چگونه عمل می‌شود! این به خاطر آن است که در هر نقطه، جلّادان مسلمانان فهمیده‌اند که دستگاه استکبار از فشار بر مسلمانان و قتل عام آنها خشنود می‌شود؛ لذا آزادانه به مسلمین آسیب می‌رسانند! این وضعیت مسلمانان قفقاز است؛ این وضعیت مردم بوسنی و هرزگوین است؛ این وضعیت مسلمانان انقلابی در الجزایر است؛ این وضعیت دولت انقلابی در سودان است؛ این وضعیت مردم شریف و مجاهد افغانستان است؛ این وضعیت مردم مظلوم کشمیر است؛ این وضعیت مسلمانان مظلوم عراق است! در کدام نقطه‌ی عالم است که مسلمانان از قبل خباثت استکبار جهانی و دستگاه سلطه‌ی جهانی به نحوی آسیب نبینند و فشار بر آنها وارد نشود؟! علاج چیست جز ایستادگی خود مسلمانان؛ جز همپیمانی مسلمانان؛ جز اتحاد مسلمین با یکدیگر؛ جز بیداری جوامع اسلامی و جز به کار گرفتن نیروی عظیم اسلام در سراسر عالم؟

بیانات در دیدار فرزندان ممتاز شاهد1370/06/13
استکبار جهانی از ایمان عمیق در هر مردمی، خائف و هراسان است. امروز دستگاه سلطه‌طلب و سلطه‌گر جهانی می‌داند آن چیزی که در مقابل او خواهد ایستاد، انسانهای باایمان و غیور و معتقد به یک سلسله اصول و ارزشها هستند و فقط در مقابل سلطه‌طلبی و زورگویی دستگاه استکبار می‌ایستند. دشمن از اینها می‌ترسد و با آنها مقابله می‌کند.
بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه1370/04/18
امروز الگوی زندگی سیاسی و اقتصادی و منش کلی انقلابی ما همان چیزی است که از امام دانسته‌ایم و شنیده‌ایم و همان منش و افکار و رفتار امام - که درست هم بود، منطبق بر حق هم بود، با همه‌ی جان و دل هم ملت ایران و مسؤولان دنبال آن راه بودند و بعد از آن هم هستند - راه حق است و یک لحظه نباید از راه حق جدا شد. واقعیت این است؛ منتها دشمن دست‌بردار نیست. او سعی می‌کند برای افکار عمومی دنیا - که این افکار عمومی عالم، متضمن افکار و احساسات و استفهامات ملتهای مسلمان و ملتهای جهان سوم، که مخاطب انقلاب اسلامی بودند، نیز هست - اثبات کند که ایران خودش آن دوران را تخطئه می‌کند؛ شما از چه کشوری می‌خواهید تقلید کنید؟! می‌خواهد برای مردم فلان کشور اسلامی و یا حتی غیر اسلامی ثابت کند که ایران از مواضع قبلی خود عدول کرده است. ما دیدیم که کشورهای غیر اسلامی، در حرکات عظیم خودشان، راه ایران را به عنوان شعار مشخص کردند، تابلو زدند و گفتند راه ما همان راهی است که ایران رفته است؛ یعنی راه مقابله‌ی با استکبار امریکایی و غول خونخوار قدرت سلطه‌ی جهانی. می‌خواهد به مردم دنیا بگوید که شما دنبال آن راه رفتید و جاذبه‌ی آن شما را به حرکت درآورد و به شما امید بخشید؛ اما حالا خود متولیان و کارکنان و رهروان آن راه، آن را تخطئه می‌کنند؛ شما چه می‌گویید؟! می‌خواهد این را در دنیا جا بیندازد.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌1369/12/01
نظام مقدس اسلامی، با استقامت و پافشاری بر اهداف والای الهی و استمرار مجدانه‌ی خود بر صراط مستقیم انبیا و اولیا و ایستادگی در حمایت از مظلومین و ستیزه با ستمگران و مجاهدت در راه قسط و عدل اسلامی و نهراسیدن از تهدیدها و فشارها و لطماتی که در این راه از سوی نظام سلطه‌ی جهانی بر او وارد آمده، توانسته است فروغ امید را در دل محرومان و زجرکشیدگان در سراسر جهان برافروزد و زنده نگهدارد و به آنان شجاعت و قدرت اقدام ببخشد.

بیانات در دیدار شرکت‌‌کنندگان در اولین کنفرانس اسلامی فلسطین‌1369/09/13
امروز بعد از این‌که انقلاب اسلامی، برندگی اسلام را نشان داد، دشمنان اسلام و مسلمین جدیتر شدند. انقلاب اسلامی، جبهه‌های جدیدی علیه اسلام به وجود آورد؛ فقط به خاطر این‌که اسلام را معرفی کرد و نشان داد که اسلام با ظلم مخالف است و فهماند که مسلم واقعی، آن کسی است که در مقابل قلدری و سرکشی و نظام سلطه‌ی جهانی، تسلیم نمی‌شود و زیر بار نمی‌رود. این، سلطه‌گران را بشدت خشمگین کرد و در مقابل اسلام، جبهه‌های جدیدی به وجود آورد.
پیام به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی‌1369/08/13
کشور بزرگ و پراستعداد و پرنشاط ما، هنوز راههای زیادی هست که باید بپیماید؛ راههایی که به سعادت کامل ملتمان منتهی می‌شود و در زندگی مردم جهان نیز تأثیراتی عمیق می‌گذارد؛ راههایی که به امنیت و رفاه و معنویت، نه فقط در سطح کشور خودمان، بلکه در سطح منطقه‌ی اسلامی و حتی در سطح جهان نایل می‌گردد؛ راههایی که از آغاز دوران استعمار، یعنی از بیش از دویست سال پیش تا کنون، قدرتهای سلطه‌گر عالم، هرگز اجازه‌ی پیمودن آن را به هیچیک از کشورهای زیرسلطه نداده‌اند و کشور عزیز ما هم مانند دیگر کشورهای اسلامی، همواره از آن محروم بوده است.
پیام به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی‌1369/08/13
در چنین روزی در هنگامه‌ی پرشور پیروزی، آن‌گاه که کشتی انقلاب، با حکمت و توکل نوح کشتیبان، بر روی امواج متلاطم حوادث، با صلابت و قدرت پیش رفته و به ساحل نجات رسیده بود، دست نیرومند انقلاب گریبان استکبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شکست‌ناپذیری - که از تبلیغات دروغین خود و اوهام توده‌های غافل جهان ساخته بود - به زیر کشید و با تحقیر دولت مستکبر امریکا، دل ملتهای تحقیر شده‌ی جهان را شاد کرد. زمره‌ی دلباخته و پرشور دانشجویان، لانه‌ی توطئه‌گران و جاسوسان را زندان آنان کردند و آشتی‌ناپذیری اسلام نجاتبخش را با کفر ستم‌پیشه، به دنیا نشان دادند. از آن روز، انقلاب اسلامی ما که ضدیت با ظلم و استبداد رژیم دست‌نشانده را به پیروزی رسانده بود، آخرین امید طمعکاران فرصت‌جوی جهانی را هم زایل کرد و ابعاد گسترده‌ی مبارزه‌ی جهانی خود را که در آن، نه فقط رژیم وابسته‌ی حاکم بر ایران، بلکه ریشه و ام‌الفساد همه‌ی گرفتاریها - یعنی نظام سلطه‌ی جهانی و در رأس آن امریکا - آماج این مبارزه است، آشکار ساخت.

بیانات در جمع دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه علوم نظامی1369/07/14
اسلام به نیروهای نظامی و به ملت ما عزت و قدرت داد. اسلام سایه‌ی مطبوع خود را بر سر این ملت گسترانید و امن و امان حقیقی را - که خروج از سلطه‌ی قدرتهای بزرگ جهانی است - به ملت ما بخشید. امروز بسیاری از ملتهای دنیا خودشان را اسیر در چنبر قدرت قدرتهایی می‌بینند که بر دنیا یا بخشی از آن مسلطند، یا می‌روند که مسلط بشوند. ملت ما به برکت اسلام آزاد است. از این فداکاری و قدرتمندی ملت‌ما، پرچم اسلام هم برافراشته شد و لذا امروز ملتها به نام قهرمانیهای شما به هیجان می‌آیند. این، افتخار بزرگی است. همه‌ی ملت باید این را حفظ کنند.

بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران1369/05/01
آنچه که امروز متن جامعه‌ی ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان می‌دانیم، همان چیزی است که با انگشت اشاره‌ی امام در مقابل ما باز شده و قدم در آن گذاشتیم و یازده سال با قدرت در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد. از هیچیک از آرمانهایی که به وسیله‌ی امام(رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) ترسیم شده، چشم‌پوشی نخواهیم کرد؛ چه در زمینه‌ی مسائل داخلی، چه در زمینه‌ی عدالت اجتماعی، چه در زمینه‌ی ترجیح پابرهنگان در نظام اسلامی و در کشور ما و نیز ترجیح منافع و خواستها و انگیزه‌ها و احساسات آنها بر مرفهان - و به تعبیر امام، مرفهان بی‌درد - چه در زمینه‌ی حمایت مردم از مسؤولان و آن را فریضه دانستن، چه در زمینه‌ی تکیه‌ی مردم بر نیروهای خودشان و حرکت به سمت جوشاندن سرچشمه‌های استعداد در درون کشور و خودکفایی، چه در زمینه‌ی مسائل خارجی، یعنی مقابله با استکبار، خط جدایی از ابرقدرتها و قدرتهای دخالت‌کننده؛ آن چیزی که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقی، نه غربی» - در آن روزی که دنیا واقعاً بلوک‌بندی شرق و غرب داشت - معرفی می‌شد، مبارزه‌ی با قدرتهای ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضه‌ی حتمی با هر نشانه‌یی از سلطه‌گری که در دنیا مشهود باشد - در هرجای دنیا فرقی نمی‌کند، از نظر ما تسلط چنگالهای نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هرجایی مردود است - و نیز در زمینه‌ی بزرگ و اصلی شمردن مسأله‌ی فلسطین و بقیه‌ی خطوط روشنی که امام ترسیم کردند.

پس، خط جمهوری اسلامی این است. غیر از این، ما راهی نداریم. غیر از این، ما راه نجاتی نمی‌شناسیم. غیر از این، هیچ تکلیف شرعی‌یی بر دوش خودمان احساس نمی‌کنیم. تکلیف شرعی ما این است. استکبار و تبلیغات و رادیوها و مغزهای فعالش، در درست کردن شکلها و جمله‌های تبلیغاتی تلاش می‌کنند، تا عکس این را در دنیا معرفی کنند. می‌گویند دو جریان وجود دارد: یک جریانِ اصلیِ وسیعِ معتقد به تجدیدنظر در مفاهیم زمان حضرت امام، و یک جریان کوچکِ بی‌خودی در گوشه‌یی و متکی به مثلاً چند نفر که به اصول حضرت امام اعتقاد دارد!! چنین چیزی وجود ندارد.

عرض ما این است که شما در دنیا باید این ترفند را باطل کنید. نباید بگذارید چهره‌ی انقلابی جمهوری اسلامی، در آن کشوری که شما هستید، اندکی مخدوش بشود. انقلاب، یک ارزش است. آن کسانی که تلاش می‌کنند انقلاب و انقلابگری را ضد ارزش کنند، همان کسانی هستند که بیشترین ضربه را از انقلاب خورده‌اند. تردید در مفاهیم انقلابی، ضد ارزش است. تردید در مبارزه‌ی با قدرتهای ستمگر و سلطه‌گر و ظالم، ضد ارزش است. راه نجات ملتها، در استقلال آنها از قدرتهای ستمگر است. همیشه سعی قدرتهای ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بی‌خود تکان می‌خورند و اشتباه می‌کنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگری از پلکان عروج در امور مادّی و سلطه‌ی نابحق بشوند! این را تفهیم می‌کنند. ما باور نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم بگذاریم ملتهای دیگر هم باور کنند.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌1369/04/25
هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه‌ی سلطه‌ی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان می‌دهد.

دستگاه سلطه، به سمت یکپارچه شدن هرچه بیشتر پیش می‌رود. دو قطب قدرتی که در مقابل هم قرار داشتند، به یک مرکز قدرت تبدیل شدند، یا تبدیل می‌شوند. البته همان‌طوری که عرض کردم، نمی‌شود پیش‌بینی قطعی کرد؛ اما ظواهر امر - آن‌طوری که ما امروز نگاه می‌کنیم - این است. حتی دولتهای ضعیفی که متکی به ملتهای خودشان نیستند و دم از آزادی می‌زنند و شعارهای آزادیخواهانه می‌دهند، مجبور می‌شوند که تسلیم بشوند و بسیاری از تحمیلات را قبول کنند. این، یکی از واقعیتهایی است که وجود دارد و فعلا این‌طوری است. حالا تا در آینده، چه‌طور به صورت قطعی بشود، البته احتمالاتی هست. درعین‌حال، متأسفانه الان وضع این‌گونه است. سلطه‌ی غرب و بخصوص امریکا، در میان کشورهای آسیایی، آفریقایی، امریکای لاتین، حتی اروپای شرقی، رو به افزایش است و امریکا امروز بر حسب موازین ظاهری و محاسبات معمولی قدرت، حقیقتا یک ابرقدرت است. این، یک طرف قضیه است.

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌1369/04/25
حرکت خونین مردم الجزایر، در زیر چکمه‌ی ظلم و استعمار فرانسویها بود که رشد کرد و آن انقلاب عظیم را به راه انداخت. آن حرکت، حاکی از آگاهی و رشد و بینش روشن سیاسی و هویت اسلامی نبود؛ آن‌چنان که حرکت امروز همان مردم در شرایط امروزی کشورشان می‌تواند باشد. دیگر ملتهای مسلمان و دیگر اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیراسلامی، همین‌طورند. این، یک واقعیت است. کار به‌جایی رسیده که سردمداران نظام غربی، امروز بی‌ملاحظه تصریح می‌کنند که تقابل آینده‌ی عالم، بین جناح استکبار و سلطه و بین اسلام است. ما این را به حدس درمی‌یافتیم.


اوایلی که این قضایای اروپای شرقی پیش آمد- بروز همه‌ی این حوادث، در یک سال گذشته است و این از عجایب می‌باشد - ما به حدس می‌گفتیم که چنین وضعی پیش خواهد آمد. امروز تصریح بعضی از سردمداران همین دستگاه سلطه‌ی استکباری غرب، به این معناست. آنها چنین چیزی را اظهار کرده‌اند و اظهار می‌کنند. پس، نتیجه می‌گیریم که اگر اقتدار سلطه‌ی ظاهری در یک‌جا متمرکز می‌شود، یا به یک جانب و به یک صف برمی‌گردد، اقتدار معنوی اسلام - قدرت جدید و عظیم امروز دنیا - هم خودش را نشان می‌دهد و آشکار می‌کند. این چیزی که عرض کردم، نه یک حدس و نه یک امر خطابی‌گونه است. این، بیان واقعیتی است که برای ما حتمی و محسوس است.

بیانات در دیدار میهمانان خارجی مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)1369/03/16
ما معتقدیم که اسلام، وحدت مسلمین و اتحاد نیروهای مؤمن به خدا و موحد را یکی از فرایض قرار داده است. ما معتقدیم که یکی از بزرگترین اهداف حج خانه‌ی خدا این است که مسلمانان را به هم نزدیک کند. این‌که خدا فرموده است: «و اذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق» و همه‌ی مردم مسلمان عالم را در روزهای معین و در عرصه‌های محدودی مانند عرفات و مشعر و منا و مسجدالحرام جمع می‌کند؛ چرا اینها این‌قدر از آشنایی مسلمین با هم می‌ترسند؟! مسأله این است که وحدت اسلامی و وحدت بینش و نظر و سخن مسلمین، برای استکبار و در رأس آن، امریکای غدار و ابزارهای او در دستگاه حاکمیت سلطه در عالم، خطرناک است. این، حقیقتی است که امام بزرگوار ما بارها آن را بیان کرد.
بیانات در مراسم اولین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)1369/03/14
سیاست قدرت و نظام سلطه‌ی جهانی این بود که دین و معنویت را بکلی از زندگی مردم حذف کند و جامعه‌ی بشری را یک جامعه‌ی بی‌دین و بی‌ایمان و بی‌اعتقاد به ارزشهای الهی تربیت نماید، این دوران جدید، درست به‌عکس آن سیاستها عمل کرده است. نه فقط در ایران یا در کشورهای اسلامی، مردم به باورهای دینی برگشتند، بلکه در سطح جهان و در میان جوامعی که دهها سال ضد مذهب زندگی کرده بودند، اعتقاد مذهبی و گرایش معنوی رشد کرده است.

پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1369/03/10
درست در آن هنگام که از حادثه‌ی ارتحال امام، نفس دنیا در سینه‌اش حبس شده و خواب از چشم دوست و دشمن در سطح جهان گرفته شده بود، ایران اسلامی نمایشی قهرمانانه داد و با عنایات خداوندی، سنگینترین آزمون خود را به سرافرازی طی کرد و کشتی انقلاب از گردابی خطیر، با آرامش و اطمینان عبور کرد. و این خود آیت دیگری از شمول الطاف الهی بر ملتی شد که قدم در راه خدا نهاده و به نصرت او قیام کرده است. دوستان، یعنی توده‌های مسلمان و مستضعفان بسیاری از مناطق عالم، جانی و امیدی دوباره گرفتند و به پایه‌های نظام سلطه‌ی جهانی، ضربه‌یی دوباره - پس از ضربه‌ی آغاز پیروزی انقلاب - وارد آمد. یعنی حادثه‌یی که می‌پنداشتند انقلاب را درهم خواهد پیچید، به انقلاب اوج و حیات بخشید و امام ما - آن برافروزنده‌ی مشعل انقلاب - با رحلت خود، یک بار دیگر شعله‌ی انقلاب را برافروخته کرد. «فرحمه‌الله حیا و میتا والسلام علیه یوم ولد و یوم قادالامة و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا».

در همه‌ی این حوادث، و با نگاهی وسیعتر در سرگذشت یازده ساله‌ی نظام اسلامی و اساسا در پیدایش این نظام و مقدمات آن و مبارزاتی که به آن منتهی شد، صحنه‌پرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی است. هم ملت ایران که با قیام شجاعانه‌اش در برابر نظام سلطه‌ی جهانی و برضد ابرقدرتهای شرق و غرب، کاری عظیم و بی‌سابقه انجام داد؛ هم رهبر و قائد عظیم‌الشأن این انقلاب که مثل کوه در برابر همه‌ی بادهای مخالف ایستاد و هجوم طوفانها را شکست، اما خود کمترین تکانی نخورد؛ هم نظام نوین اسلامی که توانست کشور را بدون اندک تکیه‌یی به بیگانگان اداره کند و جنگی را که محل تلاقی نیروهای شرق و غرب بر ضد او بود و نزدیک به سه‌چهارم سالیان پس از پیروزی را فرا گرفت، بدون گرایش به هیچ طرف و فقط با تکیه برخود، شرافتمندانه و با عزت و پیروزی به پایان برد، همه و همه توان خود را از اسلام گرفته‌اند و اسلام جوهر اصلی این حوادث شگفت‌آور و مایه‌ی حقیقی قدرت و صلابت و عزتی است که ایران و ایرانی و ملت و رهبر و انقلاب و نظام ما، در تاریخ معاصر از خود بروز داده‌اند.

اسلام، دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هرکس به جز خدا؛ یعنی گسستن بندهای سلطه‌ی نظامهای بشری؛ یعنی شکستن طلسم ترس از قدرتهای شیطانی و مادی؛ یعنی تکیه بر اقتدارات بی‌نهایتی که خداوند در نهاد انسان قرارداده و از او بکارگیری آنها را همچون فریضه‌یی تخلف‌ناپذیر، طلب کرده است؛ یعنی اعتماد به وعده‌ی الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت؛ یعنی دل‌بستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست؛ یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده‌ی الهی، آدمی را تهدید می‌کند؛ یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امیدوار داشتن؛ یعنی در مبارزه، چشم به هدف عالی - که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است - دوختن و عوض ناکامیهای شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن؛ و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی‌، با امید و بی‌تشویش شتافتن. همه‌ی عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایه‌ی چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است. بدون فهم درست و پایبندی عقیدتی و عملی به توحید، هیچ‌کدام از وعده‌های الهی درباره‌ی مسلمانان عملی نخواهد شد.

در دوران سلطه‌ی استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بتهای استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاخت‌وتاز داد. دشمنان با نقشه‌های از پیش آماده شده، دین را در کشورهای اسلامی از صحنه‌ی زندگی راندند و شعار جدایی دین از سیاست را در این کشورها تحقق بخشیدند. نتیجه این شد که پیشرفت علمی غرب بتواند این کشورها را یکباره به صورت تابعی از کشورهای صنعتی درآورد و سرنوشت سیاسی و اقتصادی آن را برای مدتهای طولانی و جبران‌ناپذیر، به دست غارتگران غربی بدهد.
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1369/03/10
ولی ملت ایران باید بدانند که حفظ انقلاب و برپانگاهداشتن پرچم عزت و شرف و ادامه‌ی راه پرافتخاری که مجاهدات این ملت شریف در برابر ملتهای جهان، مخصوصا مسلمانان گشود و به عنوان تنها راه غلبه بر فشار و ظلم قلدران شناخته شد، و تنها باطل‌السحر توطئه‌های دشمنان بر علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، همانا حراست از اصول بنیانی انقلاب و پاسداری از ارزشهای انقلاب است. این، آن نقطه‌ی روشنی است که شعار ضدیت با سلطه‌ی جهانی استکبار را عالمگیر ساخته و ارکان نظام سلطه‌ی جهانی را متزلزل کرده است و همین است که از این پس نیز ملت ایران را بر همه‌ی توطئه‌های دشمنان فایق خواهد ساخت. و این همان وصیت جاودانی است که امام راحل عظیم‌القدر(اعلی‌الله کلمته) در بیانیه‌ها و اخیرا در وصیتنامه‌ی خود، همه‌ی ما را بدان توصیه فرموده است.

بیانات در دیدار میهمانان و شرکت‌کنندگان کنفرانس جهانی اهل‌‌بیت(ع)1369/03/04
امریکا و اذنابش خوب فهمیده‌اند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطه‌ی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقه‌های زنجیره‌ی سلطه‌ی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بی‌بندوبار، بی‌ایمان، بی‌عقیده، بی‌تعصب و بی‌غیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را این‌طور می‌پسندند. لذا وقتی می‌بینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش می‌شود و به همه‌جا پر می‌کشد، بشدت با آن مبارزه می‌کنند. امروز همه‌ی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همه‌ی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.
بیانات در مراسم اعطای نشان فتح به تعدادی از فرماندهان عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس1369/03/03
وقتی انقلاب اسلامیِ عزیز پیروز شد، خیلیها در دنیا تلاش کردند آن را جدی نگیرند و باور نکنند. یک دستگاه سیاسی و یک حکومت، آن وقتی حقیقی و جدی است، که بر دوش مردم خود و به نیروی ملت خویش متکی باشد و این نیرو بتواند در لحظه‌ی نیاز، کارایی خودش را نشان بدهد. وقتی نیروهای متجاوز، مرزهای ما را شکستند و وارد شدند و ما هزاران کیلومتر مربع از میهن عزیزمان را زیر پای بیگانگان دیدیم، دشمنان ما شاد شدند. این نظریه که انقلاب و تشکیلات مردمیِ عظیمی که در برابر نظم سلطه‌ی جهانی ایستاده، جدی و عمیق نیست، در ذهن دشمنان این انقلاب نیرو گرفت و آنها را امیدوار کرد و باز ما این امید را در حرفها و قیافه‌گرفتنها و اظهارات و مکاتبات و رفت‌وآمدهایشان دیدیم؛ اما وقتی «فتح المبین» اتفاق افتاد و در چند روز، یک پیروزی بزرگ در آن صحنه‌ی به آن عظمت، به دست نیروهای همین ملت، به دست نیروهای مسلح همین کشور، به دست وفاداران صمیمی انقلاب - یعنی شماها - پدید آمد، ارکان تفکر استکباری دنیا متزلزل شد. و وقتی در فاصله‌ی تقریباً بیست روز، عملیات «بیت المقدس» با آن وسعت و با آن عظمت و با آن ضربه‌ی قاطع بر دشمن آغاز شد و بالاخره خرمشهر به میهن اسلامی برگشت و هزاران نفر از متجاوزان به اسارت گرفتار شدند و جبهه‌ی دشمن متزلزل و درهم کوبیده شد، در حقیقت این پندار باطلی که دشمنان اسلام و انقلاب و ایران سعی می‌کردند آن را گسترش بدهند، بکلی منهدم شد و از بین رفت. پس، این یک مقطع برای انقلاب بود.سربلندی ملت و پیروزی اسلام و اثبات قدرت درونی و ذاتی این کشور، جز با آمادگی و انسجام هرچه بیشتر و کارایی روزافزون شما، امکان‌پذیر نیست. ما انگیزه‌ی تهاجم به کسی نداریم؛ اما انقلاب اسلامی و ملت عظیم‌الشأن ایران نشان دادند که با نظام سلطه و تبعیض و ستم و ناهنجاری کنونی وضع سلطه‌های عالم، سر سازگاری ندارند. انقلاب ما به صراحت گفته که زورگویی را از هیچ‌کس قبول نمی‌کند. ملت ایران فریاد کشیدند که ستمگران و دستگاههای فاسد قدرت جهانی را که می‌خواهند به ملت ما و ملتهای مظلوم زورگویی کنند، به رسمیت نمی‌شناسند و زیر بار قدرت آنها نمی‌روند.

بیانات در دیدار روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران‌1369/02/22
هرجا اسلام باشد، رد ارکان نظام سلطه‌ی جهانی هم در آن‌جا هست. هرجا اسلام تشکیل بشود، ضدیت با ظلم و تجاوز و استعمار و استثمار و تحقیر مردم و ضدیت با بقیه‌ی ملامح و نشانه‌های نظام سلطه‌ی امروز دنیا نیز در آن‌جا هست. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی، با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است.
ما با تشریفات موجود دنیا مخالفتی نداریم. طبیعی است که هرجا عرف مراوداتی دارد. ما عرفهای معمولی ملتهای گوناگون دنیا را قبول داریم؛ اما این‌که در میدان زندگی و سیاست، چند کشور بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم. این‌که فرهنگ فساد و ابتذال، باید از جوامع اروپایی و امریکایی به سمت جوامع دیگر که هرکدام فرهنگی دارند، سرازیر بشود، این را قبول نداریم. این‌که هرچه اروپایی آن را خوب می‌داند، باید به نظر همه‌ی ملتها خوب باشد، ولو در نظر فرهنگ این ملتها خوب نباشد، و یا هرچه اروپایی بد می‌داند، باید به نظر همه‌ی ملتها بد باشد، ولو در نظر فرهنگ این کشورها بد نباشد - وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران1369/01/10
جمهوری اسلامی، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطه‌ی واقعی قدرتها، سلطه‌ی فرهنگی است. یعنی اگر ملتی بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحله‌ی بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطه‌ی او، یک سلطه‌ی حقیقی است؛ کاری که در دوره‌یی از این دویست سال گذشته فرانسویها با کشورهای دیگر کردند، و در یک دوره‌ی دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر امریکاییها انجام دادند؛ یعنی زبان و خط و فرهنگ و روشهای زندگی خودشان را به هر کشوری که توانستند، صادر کردند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابسته‌ی به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلطند.
بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران در روز نیروى هوایى1368/11/19
امروز که دولت آمریکا در رأس هرم قدرت جهانى قرار گرفته و در حاشیه و زیر دست او دولتها و قدرتهاى دیگر، هر کدام به‌حسبِ اقتدارشان، امکاناتشان، پولشان، علمشان و بقیّه‌ی عناصر مؤثّر در قدرتشان یک مقدار تسلّط بر امور عالم دارند ‌-این مجموعه‌اى که امروز با هم دارند کار میکنند- حاضر نیستند ببینند و بپذیرند یا بشنوند که دولتى و ملّتى وجود دارد که میخواهد رها از کمندِ قدرت آنها زندگى کند. استقلال یک ملّت براى آنها مثل یک دشنام میماند؛ حاضر نیستند تحمّل کنند. اگر یک ملّتى گفت شما در کار ما دخالت نکنید، مثل این [است] که به آنها دشنام داده‌اند!
بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران در روز نیروى هوایى1368/11/19
ملّت ما با داعیه‌ی استقلال، با داعیه‌ی سرپیچى از نظم استکبارى عالم، براى خودش در دنیا دشمن درست کرده. بعضی‌ها میگویند کاش کارى میکردیم یا کارى میکردید که این همه قدرتها دشمن شما نمیشدند؛ ولى نمیفهمند چه بر زبان آنها جارى میشود. نظام سلطه، نظام استکبار، نظام قدرت مطلقه براى رأس هرم استکبار جهانى و قدرتهاى نسبى براى وابسته‌هاى به آن رأس ‌-که امروز در دنیا حاکم است- هر ملّتى را، هر دولتى را، هر انسانى را که دم از استقلال بزند، دشمن خود به حساب می‌آورد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى مراسم دهه‌ی فجر انقلاب اسلامى1368/11/12
اسلام بر تمام مکائد(۴) دشمنان اسلام در سراسر جهان پیروز خواهد شد.

اگر یک روزى به ما میگفتند، به انسانهاى معمولى میگفتند که در قلب اروپا کسانى به شوق اسلام‌خواهى تشکّل پیدا خواهند کرد، باور آن مشکل بود؛ اگر میگفتند که امپراتورى بناشده‌ی بر اساس مادّیگرى و ضدّیّت با خدا متلاشى خواهد شد، باور آن مشکل بود؛ اگر میگفتند که در کشورهاى ارتجاعىِ علی‌الظّاهر اسلامى و علی‌الباطن محکوم قدرتهاى وابسته‌ی به غرب و وابسته‌ی به دستگاه‌هاى ضدّاسلامى، حرکتهاى اسلامىِ مترقّى به وجود خواهد آمد، باورش مشکل بود؛ اگر میگفتند در اقصىٰ نقاط کشورهاى اسلامى، مردم ‌مسلمان با انگیزه‌هاى ایمانىِ خودشان حرکت خواهند کرد و قیام خواهند کرد و فداکارى خواهند کرد تا کلمه‌ی اسلام را بلند کنند، باور آن مشکل بود؛ چون دستگاه حاکمیّت استکبار جهانى و حاکمیّت سلطه‌ی شیطانى، تمام ترتیبات را جورى [فراهم] کرده بود که معنویّت و دین ‌-بخصوص اسلام- بکلّى از صحنه خارج بشود. امّا معجزه‌ی الهى تحقّق پیدا کرد؛ اسلام به صحنه آمد و مخالفین خودش را از صحنه خارج کرد و دارد خارج میکند.

امروز در دنیا از دو قطب سیاسى و اقتصادى عالم ‌-قطب شرق و قطب غرب- قطب شرق تقریباً متلاشى شد و چیزى به نام بلوک شرق، امروز در دنیا دیگر نیست. کسى این را باور نمیکرد. من میگویم دایره‌ی گسترش و نفوذ اسلام از این خیلى بیشتر خواهد رفت و بشریّت در آینده‌ی نه‌چندان دورى شاهد خواهد بود که حاکمیّت غرب و حاکمیّت فرهنگ سلطه و حاکمیّت ضدّارزش‌هاى حاکم بر بشر، متلاشى خواهد شد؛ و آن چیزى که امروز به نام بلوک غرب بر دنیا ظلم و جفا میکند هم متلاشى خواهد شد و از بین خواهد رفت. و این از برکات اسلام است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى مراسم دهه‌ی فجر انقلاب اسلامى1368/11/12
ما براى حیات طیّبه‌ی اسلامى، نه‌فقط براى خودمان [بلکه] براى بشریّت مبارزه میکنیم. معناى این حرف این نیست که ما میخواهیم لشکرکشى بکنیم تا ببینیم ایادى استکبار در کجا حیات طیّبه‌ی بشرى را نقض کردند، آنجا بجنگیم؛ این جنگ، از این مقوله نیست. ما در پایگاه اسلام سعی‌مان این است که ثابت کنیم بشریّت در زیر سایه‌ی سنگین خبیثِ حاکمیّتِ کنونىِ استکبار بر عالم رنج میکشد و روزبه‌روز به بدبختى نزدیک‌تر میشود. و اسلام میتواند بشر را نجات بدهد؛ ما این را ثابت کرده‌ایم و ثابت خواهیم کرد که اسلام میتواند با قدرتهاى بزرگ عالم مواجه بشود و میتواند نظم ظالمانه‌ی دنیا را به هم بزند. استکبار هم روى همین حسّاسیّت دارد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم1368/10/06
استکبار، یعنی گردن کلفتی و قلدری و آدمکشی و شرم نکردن و ابا نکردن و تجاوز توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن. نظامی که امروز قدرتهای مقتدر عالم دارند، نظام استکباری است. امریکا وارد یک کشور دیگر می‌شود و با مردم آن کشور می‌جنگد. مردم با امریکا جنگیدند؛ بحث بر سر زید و عمرو نیست. مردم مایل نبودند که امریکا وارد کشورشان بشود و آنها را بکشد و خانه‌هایشان را خراب کند و در خیابانها و جلوی مغازه‌ها و مدرسه‌ها و خانه‌هایشان، تانک و نفربر زرهی و سرباز بیگانه بیاورد و از آن طرف هم، دولت انگلیس و فلان و بهمان دولت از او حمایت کنند و عده‌ی دیگری هم در دنیا بنشینند و تماشا و سکوت کنند. نظام جهانی و سلطه‌ی استکبار، یعنی این.

چند سال پیش که ما در کنفرانس عدم تعهد و در سازمان ملل شرکت کرده بودیم، همین نکته را به مردم دنیا گفتیم. گفتیم: مردم دنیا! رهبران دنیا! امروز بر دنیا نظام سلطه حاکم است. نظام سلطه، یعنی این‌که کسی در دنیا به اتکای سر نیزه و زور، قلدری بکند و شرم نکند و دیگران هم قلدری او را تحمل کنند. امروز، شما نمونه‌اش را مشاهده می‌کنید و رئیس جمهور فعلی امریکا، علی‌رغم چهره‌ی ملایمی که در اول کار به خود گرفته بود و تظاهر می‌کرد که با سیاستهای ریگان مخالف است، نشان داد که این هم برادر اوست و با هم فرقی ندارند و سیاست، یک سیاست و استکبار، یک طبیعت است و نمی‌توانند طور دیگر باشند. او هم در دو سه سال اول ریاست جمهوریش، به گرانادا حمله کرد و حکومتی را ساقط نمود. این هم مثل او.

اینها با همین روحیه، تقریبا بیست و پنج سال حکومت شاه را در ایران سر پا نگهداشتند. در سال 32، در این‌جا کودتا کردند و حکومتی را سرنگون نمودند و شاه را سر کار آوردند و بیست و پنج سال از او حمایت کردند. همینها هستند که امروز علیه مردم کشورها، از نظامهای مرتجع و دیکتاتور دنیا حمایت می‌کنند. همینها هستند که صهیونیستها را در فلسطین آوردند و کاشتند و یک کشور را از دست ملتش گرفتند و غاصبی را در آن‌جا گذاشتند و دایم در طول چهل سال گذشته، از دولت اسرائیل حمایت کردند. این، نظام سلطه است. بزرگترین بلاهای عالم برای ملتهای دنیا، همین نظام سلطه است. اگر ملتها در کشور و خانه‌ی خودشان، اختیار نداشته باشند، از وبا و طاعون و بدترین مرضها خطرناکتر است.
بیانات در دیدار جمعى از دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور به‌مناسبت روز ملّى مبارزه با آمریکا1368/08/10
ما در دنیا اعلام کرده‌ایم که انقلاب اسلامی، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنی این‌که دولتها و قدرتهایی زور بگویند و ملتها و گروهها و کشورها و دولتهایی، آن زور را قبول کنند. طرفین، طرفین نظام سلطه‌اند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد می‌کنیم و با آن به مبارزه بر می‌خیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر می‌دانیم؛ هم سلطه‌گر و هم سلطه‌پذیر را. استکبار، به معنای همین نظام سلطه است.امروز که شما به کل نظام غربی نگاه می‌کنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانه‌هایی را می‌بینید. البته، در دنیا هیچ دولتی پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمی‌کند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهای غربی و کسانی که تابع آنها هستند - مثل دولتهای ارتجاعی و وابسته و نظامهایی که برای خودشان قدرتی هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان می‌دهد؛ اگر چه دنیا آنها را به‌عنوان ابرقدرت نپذیرد.
بیانات در دیدار جمعى از دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور به‌مناسبت روز ملّى مبارزه با آمریکا1368/08/10
خط اسلام، یعنی خط ضد ابلیس و شیطان. در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب». وقتی پیامبر سخن حق می‌گوید و مردم را به حق دعوت می‌کند، مستکبران می‌گویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج می‌کنیم!این لحن زورگویانه، در مقابل داعی به حق است. این، معنا و تصویری روشن از استکبار است که در دنیای امروز، همان نظام سلطه می‌باشد و در محیط سیاسی دنیا، همان روح ابرقدرتی و هرآن چیزی است که به سمت ابرقدرتی کشش داشته باشد و تمایل پیدا بکند. قدرتهایی که هنوز ابرقدرت نیستند، اما خودشان را نیمه‌ابرقدرت(!) می‌دانند، آنها هم در برخوردشان همین‌طورند.امروز، متأسفانه محیط زندگی بشر از تصرفات و عملکرد گروههای استکباری در سرتاسر دنیا سرشار است. البته، در رأسشان امریکاست. این‌که دولتی در آن سر دنیا به خود حق می‌دهد علی‌رغم منافع ملتهای منطقه، منافع خودش را تأمین بکند، این همان روح استکبار است و چیز دیگری نیست. این‌که دولتی به خود حق می‌دهد که اگر دولتی مخالف او بود، صریحاً و علناً و بدون هیچ خجالتی بگوید: من او را برمی‌اندازم، این روح استکبار است؛ همین چیزی که امروز از امریکا نسبت به بسیاری از دولتهای امریکای لاتین و بعضی جاهای دیگرِ دنیا سر می‌زند. استکبار، چون جوابی ندارد و منافعش در خطر است و منفعتش با سقوط آن دولت، بیشتر تأمین می‌شود، این موضع را می‌گیرد.

بیانات پس از بازدید از دانشگاه علوم نظامى نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران1368/07/13
در دنیایی که سلطه‌های جهانی و گردن‌کلفتهای عالم، منافع اقتصادی و سیاسی و استراتژیک خودشان را بر همه‌ی آرزوهای ملی ملتها ترجیح می‌دهند؛ در دنیایی که رژیمی برای حفظ منافع خود، در چند هزار کیلومتر دورتر از مرزهایش، ناوگان و پایگاه و عنصر نظامی نگهداری می‌کند؛ در دنیایی که ابرقدرتها برای حفظ امنیتی که ادعای آن را می‌کنند و حاضرند امنیت ملی تمام کشورها و مرزها را به هم بریزند و متأسفانه بسیاری از ملتها و دولتها و کشورها، این وضع را تحمل کرده و این وضعیت ناهنجار و غیرانسانی و غیرمعقول را قبول کرده‌اند؛ در دنیایی که رابطه‌ی سلطه در آن حکم‌فرماست و ملتها و دولتها، به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر تقسیم شده‌اند - الّا استثناهای بسیار معدود - در چنین دنیایی و با این معادله‌ی غلط، نظام اسلامی و ملت رشید و انقلاب ما سربلند کرده است و می‌گوید: من سلطه و سلطه‌گر را رد می‌کنم و تن زیر بار سلطه نمی‌دهم و ملتها را هم تا بتوانم، با فریاد مخلصانه‌ی خود بیدار خواهم کرد.

شما فکر می‌کنید آن قدرتهای سرگردنه‌بگیر دنیا، نسبت به چنین ملتی چه احساساتی خواهند داشت؟ طبیعی است که این احساسات، دوستانه نبوده و خصمانه و متعرضانه خواهد بود. ملت ایران، با این هدفها و خط مشیهای روشن و انسانی و معقول بپاخاست و این نظام را به‌وجود آورد. یعنی با این ایده‌ها، به رهبری آن رهبر عالی‌قدر و بزرگوار و آن انسان حقیقتاً بزرگ، سر بلند کرد و یک رژیم وابسته‌ی فاسد را مثل دندان فاسدی برکند و دور انداخت و به جای آن، این نظام اسلامی را بر مبنای استقلال و آزادی ملی و ترجیح آرزوهای ملی بر آرزوهای بیگانگان و اطماع متجاوزان بنا کرد. طبیعی است که قدرتهای سلطه‌گر و دزدان غارتگر عالم، با این ملت و نظام دشمنی خواهند کرد.

ما وقتی رد نظام سلطه و سلطه‌گر و سلطه‌پذیر را در دنیا اعلام می‌کنیم، ملتها به هیجان می‌آیند. من، در مجامع جهانی مکرر حضور پیدا کرده‌ام. وقتی این فکر را مطرح کردم، دیدم حتّی رؤسای دولتها به هیجان می‌آیند؛ منتها دست و ذهنشان بسته است و بعضی هم همتشان کوتاه است؛ اما دوست می‌دارند ملتی را ببینند که شجاعانه در وسط میدان، از چنین فکری دفاع می‌کند و می‌ایستد و از هیچ کس هم نمی‌ترسد. آن ملت با این آرمان، ملت ماست که باید نیروی دفاعیش متناسب با این آرمان بلند و شایسته، سازماندهی و تقویت بشود.
بیانات پس از بازدید از دانشگاه علوم نظامى نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران1368/07/13
نمی‌شود گفت ما با سیاست خوب، کاری می‌کنیم که کسی به ما حمله نکند؛ خیر، این متعلق به دنیای صلح است که اگر شما خوب باشید، کسی به شما حمله نخواهد کرد. در دنیای سلطه، اگر خیلی هم خوب باشید، شیاطینی هستند که شما را تهدید کنند. بنابراین، در کنار سیاستمداران خوب، سرداران خوب باید باشند. البته، سیاستمدار به کار خود برسد، سردار هم به‌کار خویش مشغول شود و در کار هم دخالت نکنند. در غیر این صورت، فساد به وجود خواهد آمد؛ همچنان که در بعضی از کشورها که در کار هم دخالت کرده‌اند، می‌بینیم که فساد به وجود آمده است.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم1368/04/25
امروز در دنیا نظام سلطه حاکم است؛ این یک نظام جهانی است. تسلط نظام سلطه بر دنیا و زندگی بشر، دو طرف دارد: یک طرف، سلطه‌گرها که همان ابرقدرتهایند؛ و طرف دیگر، دولتهای سلطه‌پذیر هستند که دخالتهای وقیحانه و گستاخانه‌ی ابرقدرتها را قبول می‌کنند؛ اینها هم خودشان شریک جرمند. در این میان، ملتها بیچاره هستند که از روی ناآگاهی و ضعف و یا بی‌همتی خودشان پایمال می‌شوند و از بین می‌روند.
پیام به ملّت ایران به‌مناسبت چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)1368/04/23
نویسندگان و گردانندگان مطبوعات، هدایت افکار جامعه و تلاش برای اعتلاء و ارتقای آن را وظیفه‌ی بزرگ خود دانسته، فضای ذهنی جامعه را با طرح مسائل مهم جهانی و داخلی و افشای خدعه‌های نظام سلطه‌ی بین‌المللی روشن سازند و امانت و صداقت معلمی دلسوز را، فریضه‌ی تخلف‌ناپذیر خود شمارند و از طرح موضوعات تفرقه‌انگیز یا دلسردکننده اجتناب ورزند.

بیانات در دیدار میهمانان خارجى مراسم چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)1368/04/22
برادران مسلمان ما در سراسر عالم بدانند که ملت ایران با اتکال به خدا و با ذخیره‌ی ارزشمندی که از رهبریها و هدایتها و درسهای ماندگار امام عظیم‌الشأن و فقید خود در اختیار دارد و با تجربه‌ی ذی‌قیمتی که در طول ده سال و نیم بعد از پیروزی انقلاب به دست آورده است، امروز از همه‌ی دوران بعد از پیروزی انقلاب، با نشاطتر و آماده‌تر و مجربتر و در مقابل دستگاههای استکبار و سلطه‌ی جهانی، با جرأت‌تر است.

ما به‌هیچ‌وجه در مقابل توطئه‌های استکبار، احساس ضعف نمی‌کنیم؛ برعکس، همیشه در دل و عمق جانمان، احساس قدرت می‌کنیم. قدرت واقعی متعلق به ماست؛ زیرا ما به خدا متکی و متکل هستیم و می‌دانیم که اتکال به خدا، ذخیره‌ی تمام‌نشدنی است. ما مسؤولان جمهوری اسلامی، متکی به این ملت عظیم و نیرومند و بااخلاص و فداکار هستیم؛ که این هم لطف خدا و نتیجه‌ی عنایت و فضل اوست.

ملت ایران بخوبی فهمیده‌اند که اسلام همان عاملی است که دشمنان را علیه آنها بسیج کرده است؛ «و مانقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»، و می‌دانند که همین اسلام، مایه‌ی عزت و پیروزی و سربلندی آنها خواهد شد. این نکته را مردم ما با تمام وجود و اعماق جانشان معتقدند.
پیام به حجّاج بیت‌ا‌لله‌الحرام اوّل ‌ذی‌الحجّة ۱۴۰۹1368/04/14
حج، کانون معارف اسلام و بیان کننده‌ی سیاست کلی اسلام برای اداره‌ی زندگی انسان است. حج، مظهر توحید و نفی و رمی شیطان و تکرار شعار ابراهیم(علیه‌السلام) است که گفت: «انی بری‌ء من المشرکین»؛ صحنه‌ی اتحاد عظیم امت اسلامی برگرد محور توحید و برائت از مشرکین و نفی و طرد همه‌ی بتهاست. و بت، هر آن چیزی است که به جای خدا قرار گیرد و ولایت الهی را به ولایت خود تبدیل کند و نیرو و اراده‌ی افراد بشر را در اختیار بگیرد؛ حال چه سنگ و چوب، و چه قدرتهای شیطانی سلطه‌گر و جبار، و چه عصبیتهای جاهلی و ناحق که: «فماذا بعد الحق الاالضلال»

بتهای بزهکار استبداد و استعمار، حکمرانان از خدا بی‌خبر و قدرتهای سلطه‌گر جهانی، در گذشته و حال، همواره از حج با مضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسیده و با آن به مقابله برخاسته‌اند.

بیانات در دیدار وزیر و کارکنان وزارت اطّلاعات1368/03/30
وقتی در دنیا سیستم سلطه حاکم است و قدرتهایی وجود دارند که ادامه‌ی حیات آنها جز با اعمال سلطه بر کشورها و ملتها میسور نیست و بنای حکومت و اقتدارشان بر این است که به سوی ملتها دست‌اندازی و در کار آنها دخالت کنند و دولتها را در اختیار بگیرند و از منابع آنها استفاده کنند و صنایع خودشان را با بازار مصرفی آنها بگردانند، متأسفانه در این نظام، هر ملت و دولتی که به وجود آید و بخواهد مستقل زندگی کند و باج ندهد، آن قدرتها در مقابلش قرار می‌گیرند.

مقالات مرتبط