بسم
الله
الرّحمن
الرّحیم
اولاً به همه
ی شما عزیزان که واقعاً فرزندان عزیز این ملت هستید و نور چشمان ما هستید، باید مبارکباد بگوئیم، به خاطر حضور در مجموعه
ی نخبگانی کشور. البته این «مبارکباد» مثل مبارکبادهای جشن تولد است، که در جشن تولد به آن شخص مبارکباد میگویند، در حالی که او در تعیین زمان تولد و تاریخ تولد و اصل تولد هیچ نقشی نداشته. پس این به معنای این است که خدای متعال یک فرصتی را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کرده
اید که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعه
ی نخبگانی واقع شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائی، این فعلیتی که تا امروز پیدا کرده
اید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همه
ی نخبگان عزیز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ بااستعدادِ برجسته
ی ما توانست در یک بخشی، در یک آزمون بزرگی، نخبگی خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشید. توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ به
ثمرنشسته تبدیل شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجره
ی طیبه
ای که
«تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها» ؛ (۱) درخت ثمربخشی شوید که در همه
ی زمانها، در همه
ی موقعیتها، بتوانید میوه
ی شیرین خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.
اما در مورد جلسه
ی امروز. من با دقت به مطالبی که این عزیزان آمدند اینجا بیان کردند، گوش کردم. تصدیق میکنم که نظرات، نظرات سنجیده و خوبی بود؛ نه به معنای اینکه از نگاه کارشناسی، انسان بتواند همه
ی این پیشنهادها را تصدیق کند - این نیاز به بررسی دارد - اما از این نظر که انسان احساس میکند و می
بیند که این نظرات و این پیشنهادها، با فکر و با سنجیدگی مورد مطالعه قرار گرفته و بیان شده؛ این خیلی برای من ارزشمند است.
خب، مسئولین محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزرای محترم و رئیس محترم بنیاد نخبگان - من انتظارم این است که نظراتی که این جوانهای عزیز بیان کردند، مورد توجه قرار بگیرد، روی اینها کار شود، بررسی شود. ای بسا جرقه
هائی که میتواند منتهی شود به یک نور بزرگ و شعله
ای فراگیر که فضا را روشن کند. و توجه شود به این که این نظرات از دلهای صادق صادر شده؛ این هم خیلی مهم است. در همه
ی این مطالبی که دوستان گفتند و من رئوس مطالب را یادداشت کردم، انسان همین نکته را مشاهده میکند: برخاسته
ی از صدق و صفا و احساس شیرینِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، که
احساس مسئولیت میکند و با امید و با نشاط حرف میزند. این از آن چیزهائی است که اصلاً فضا را شیرین میکند. وقتی جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف میزنند، فضا، فضای پرنشاطی میشود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنی آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهای خامی به نظرم نرسید.
خب، اصلی
ترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثه
ی مهم جنگی - که خیلی از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیه
ی یکی از عملیات که پیروزی
ای به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامی دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتح
الفتوح انقلاب اسلامی، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزی
ای که شما به دست آوردید، فتح
الفتوح است؛ از آن پیروزی ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتح
الفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشواری که همه
ی دنیا در مقابل ما با چهره
ی دژم و سلاحِ آماده
ی شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزی بزرگی را به دست آورند؛ عملیات طریق
القدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتح
الفتوح انقلاب اسلامی اینهاست. پیشرفت واقعی این است که جوانهای ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ برای خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ برای کشور آینده
ای را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آماده
اند برای رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزی است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیه
ی نشاط را باید روزبه
روز در جامعه
ی ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصی شما - این استعداد و این نخبگی که یک دارائی شخصی است - تبدیل خواهد شد به دارائی ملی؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایه
ی خودش را به طلا و ارز تبدیل میکند و میرود توی صندوقخانه
ی منزلِ خودش پنهان میکند؛ این کجا، آن که می
آید سرمایه را تبدیل میکند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش میبرد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید میکنید؛ یعنی سرمایه
ی شخصی خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایه
ی ملی، به سرمایه
ی ملت ایران؛ این خیلی باارزش است.
خوشبختانه فضای گفتمانی در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ این دیگر بحمدالله تثبیت شده و جاافتاده است.
حرکت علمی در کشور، یک حرکت پرشتابی است - همین طور که آمارهای جهانی هم این را نشان میدهد - ولی نگرانی من از این است که احساس رضایتی که از این موقعیت و از این وضعیت به ما دست میدهد، ما را بی
خیال کند، همت ما را کم کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما به خاطر خباثت و سستی و استبداد و وابستگی حکومتهای گوناگونی که در طول دورانهای اخیر داشتیم، از قافله
ی علمی جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما غفلت کردیم. رهبران سیاسی کشور، زمامداران کشور غرق در عیش و نوش و رسیدگی به نیازهای شخصی و تکبر و استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل شدند؛ هم از لحاظ سیاسی ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از لحاظ
پیشرفت علمی ضرر کردیم. در این میدان مسابقه که در قرنهای گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همه
ی دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهائی توانستند به یک وسیله
ی نقلیه
ی سریع
السیری دست پیدا کنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصله
ی ما هی زیاد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسیله
ی نقلیه
ی سریع
السیرتری دست پیدا کردند؛ لذا فاصله بیشتر شد - این یک تمثیل است - ما که متوقف بودیم، یا حداکثر به پسمانده
های کارهای دیگران و ساخته
های دیگران اکتفاء میکردیم، فاصله
ی ما با دنیائی که روزبه
روز میدانهای جدیدی را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامی آمد، همه
ی ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان آمدند. شتابی که ما امروز داریم، ده برابر، یازده برابر، سیزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمی در دنیاست. این خیلی خوب است، اما فاصله زیاد است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - حالا من که میگویم بیست سال، روی محاسبه
ی دقیق نمیگویم؛ همین طور حدسی میگویم - ما همین شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پیشرفت علمی جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطه
ای که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشته
ی ماست، مواریث علمی ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد، بازیابی و بازسازی آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما جوانهاست. جوانها باید همتهای خود را زیاد کنند. احساس کنید که هم شما در آغاز یک راه طولانی و مهمید، هم کشور در آغاز یک راه طولانی و مهم است.
البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که شما مرعوب پیشرفتهای غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکی به ظلم و استکبار و استعمار است. اگر انگلیسی
ها هند را، برمه را، آن منطقه
ی ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش را بالا نمیکشیدند - که خود هندی
ها در یک دوره
ی تاریخی، خیلی خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درون
زائی و درون
جوشی را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و ان
شاءالله پیش خواهیم رفت. بنابراین، این نکته
ی اول، که نگذارید حرکت از دوْر بیفتد.
نکته
ی دوم اینکه، هم مسئولین و مدیران دستگاه
های ذی
ربط با حرکت علمی مسئولیتهائی دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائی دارند. من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهای عزیز ما اینجا تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسی میداند که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت را انجام دهد. این خیلی روحیه
ی خوبی است. در عین حال مسئولیتهائی وجود دارد.
البته مسئولان، خوب کار کردند. من بررسی کردم و گزارشهای نزدیک را گرفتم. میدانید من معمولاً به گزارشهائی که دوستان و مدیران می
آیند ابراز میکنند، اکتفاء نمیکنم. خب، گزارشهائی که به طور رسمی گفته میشود، غالباً گزارشهای مطلوب و رنگ
آمیزی شده
ی قشنگی است؛ انسان از راه
های دیگر میتواند کشف کند. علاوه بر اینکه گزارشهائی که مدیران دادند، گزارشهای خوبی بود و امروز هم خانم رئیس بنیاد مطرح کردند، من از طرق دیگر هم تحقیق کردم، دیدم انصافاً در بنیاد نخبگان دارد خوب کار میشود و تلاش، تلاش بسیار خوبی است.
خب، یک نکته این است که در حوزه
ی علوم فنی و حوزه
ی علوم انسانی، معیارها دوگانه است. البته حالا یک جوان عزیزی باز در مورد علوم فنی هم تفکیک قائل میشوند بین علوم محض و علوم صنعتی و فنی؛ که این هم نکته
ی قابل توجهی است. اما به هر حال مایزی وجود دارد بین معیارهای نخبگی و زبدگی در علوم فنی و علوم انسانی. مترها یک اندازه نیست، معیارها یک جور نیست؛ به این نکته توجه شود. ما لازم داریم که در زمینه
ی علوم انسانی - که امروز یک نیاز بسیار اساسی کشور ماست - به تازه
ها، برجستگی
ها و نوآوری
ها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسی پیشرفت نهائی و بنیادی و ریشه
دار کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
یک نکته
ی دیگر این است که حمایت از نخبه، در درجه
ی اول باید به معنای ایجاد فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه مخالف حمایتهای مالی و مادی و اینها نیستم، بلکه لازم است آن کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس کند فضای تنفس علمی دارد. آن چیزی که مکرر به ما منتقل میشود، این است که نخبگان و برجستگان مایلند یک میدان وسیعی باشد که بتوانند به اقتضای نخبگی و استعداد برتر، در آن بتازند؛ این را باید فراهم کرد. البته این، راه
های گوناگونی دارد. تشخیص راه
ها، ارائه
ی راه
ها و پیشنهادها کار ما نیست؛ کارِ کارشناس
های ذی
ربط است. البته امروز جوانها نظراتی هم دادند. این را باید تأمین کرد تا نخبه بتواند احساس کند که میدان کار و پیشرفت برای او وجود دارد.
نکته
ی دیگر این است که ما مسئله
ی رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکه
ای در بیاوریم. ما نخبه را شناسائی میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در حرکت نخبگی به او میدهیم؛ این کافی نیست. باید یک حرکت شبکه
اىِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز میشود؛ یعنی مربیگری. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان که یکی از جوانها گفت. ما باید استعدادهای نخبه را شناسائی کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضی نخبه
ترند، بعضی استعدادهای برترند؛ انتخاب بهترینها. بعد از آن، نگهداری و ارتقاء است؛ نه فقط نگهداری، بلکه نگهداری همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبه
ی دهم است، در آینده
ی نه چندان دوری به رتبه
ی اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخه
ی نخبه
سازی شود - یعنی حالت شبکه
ای پیدا کند - خود این نخبه، نخبه
ساز و
نخبهپرور شود. در این صورت، حالت درون
زائی به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوه
ای را در پیش بگیریم، به نظر میرسد که کار پیشرفت خواهد کرد.
یک نکته
ی دیگر که مربوط به مسئولین محترم است، مربوط میشود به سند راهبردی نخبگان؛ که این پیشنهاد شد. خوشبختانه چیز خوبی تهیه شده. من خودم ندیدم، اما دوستانی که بررسی کردند، قضاوتشان این است که این سند راهبردی، بسیار خوب و جامع تهیه شده. خب، در مرحله
ای از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تصویب شده، اما باید سریعاً به تصویب نهائی برسد و سریعاً ابلاغ شود. وقتی ابلاغ شد، همه
ی دستگاه
ها در اجرای آن همکاری و هم
افزائی کنند. اگر چنانچه سند راهبردی نخبگان - آنطوری که برای من نقل کردند تهیه شده - تصویب شود و ابلاغ شود، بسیاری از این سؤالات و نقاط ابهام به خودی خود برطرف خواهد شد.
اما در مورد مسئولیت شما نخبگان عزیز. عرض کردیم خود را در آغاز راه بدانید. سعی کنید در طراز نخبگی باقی بمانید. امروز شما نخبه
اید، اما مسابقه است؛ ممکن است سطح علمی کشور به حدی برسد که این مقدار، نصاب نخبگی نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاتری دست پیدا کند. ما در
سند چشمانداز بیست ساله آوردیم که در سال ۱۴۰۴ از لحاظ علمی، در رتبه
ی اول منطقه باشیم. بعضی از مسئولین میگویند آقا شما گفتید سال ۱۴۰۴، اما حالا که ۱۳۹۱ است، از لحاظ علمی در رتبه
ی اول منطقه هستیم. خب، این حرف درست است؛ اما این، آن حرف نیست. حالا آخر راه نیست، وسط راهیم، اول کاریم. باید بتوانید این رتبه
ی اوّلی را از ۱۳۹۱ - که امسال است - تا ۱۴۰۴ نگه دارید؛ ببینید اقتضای این نگهداری چیست؟ خیلی کار لازم دارد. یک یاعلی گفتید و یک جهشی کردید؛ خیلی خوب، رسیدید به رتبه
ی اول؛ اما دیگران که بیکار ننشسته
اند. در منطقه، دیگران هم میخواهند رتبه
ی اول باشند، رتبه
ی بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش میکنند. بنابراین باید بتوانید این نخبگی را حفظ کنید. در مورد اشخاصِ شما هم عیناً این صدق میکند؛ باید اثرگذاری داشته باشید. همان طور که عرض کردیم، در این شبکه
ی نخبگانی، باید بتوانید فضای پیرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهید؛ این یک کار مهمی است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
یک مسئولیت دیگری که من یادداشت کردم، این است که تلاش خودتان را معطوف به نیازهای کشور کنید. البته در بیانات دوستان هم هست؛ در دیدارهای دانشجوئی و دانشگاهی هم که من ماه رمضان و غیر ماه رمضان گاهی داشتم، این را تکرار میکنند؛ اما باید این تحقق پیدا کند، باید عملی شود. الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقاله
های علمی ما ناظر به نیازهای کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقاله
ی علمی تهیه کنید، از این مقالات علمی سی درصد ناظر به نیازهای کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمی، تلاش علمی، تهیه
ی مقاله
ی علمی ناظر باشد به نیازهای شما. شما با
I.S.I هم بر این اساس همکاری کنید. آنجائی که مقاله
ی مورد قبول
I.S.Iچیزی است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسی در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکته
ی بسیار اساسی است. البته این بیش از همه احتیاج دارد به همان روش سیستمی که یکی از دوستان اشاره کردند، و تلاشی که بنیاد نخبگان باید در این زمینه انجام دهد.
توصیه
ی دیگر من این است که عزیزان! از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکی نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهره
ی مقبولی در پیشگاه الهی برای خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست یافتن به رتبه
ها و مقامات معنوی و روحی در سنینی که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است برای کسی در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکی از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهای بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّی مثل بنده، به
هیچ
وجه یک
صدم آن را هم نمیتواند برای خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائی است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانی مترقی و متعالی معنوی کنید؛ این را برای خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلی تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلی خیلی اثر دارد.
انس با قرآن، خیلی خوب است. هر روزی یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبه
ی علمی - که ان
شاءالله یک روزی در اوج قله
های علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتی دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّی یا شیوه
های اقتصادىِ نابود کننده
ی ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادی دنیا، دانشمند اتمی دنیا، دانشمندهای گوناگون علوم زیستی در دنیا، بسیاری از فرآورده
های علمی
شان در اهلاک بشریت، نابودی جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند ماده
ی مخدرِ کشنده
ای مثل این موادی که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهای بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهای غافل، چشمهای حریص به پول و زندگی دنیا و مادیت، که بکلی معنویات را فراموش میکنند. شما وقتی مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود. این مراقبت اول.
مراقبت بعدی، مراقبت در تفکر است.
فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگی دنیا، تفکر درباره
ی آخرت، تفکر در اوضاع سیاسی عالم، تفکر در مسائل اصولی و اساسی زندگی بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهای علمی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.
بعد هم مراقبت نسبت به وضعیت کشورتان؛ نگاه درست و دقیق به مسائل کشور، تحلیل مسائل کشور. امروز نخبگان ما میتوانند در این زمینه
ها خیلی کارهای خوبی انجام دهند. ما امروز در یک میدان وسیعی در مقابله
ی با جبهه
ی دشمن قرار گرفته
ایم؛ آن جبهه، جبهه
ی ضعیفی نیست؛ جبهه
ی تهیدستی نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائی
های سیاسی دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در مقابل همه
ی فشارهای او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتی و نظامی و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسی، تا فشار اقتصادی، تا
تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همه
ی اینها ایستاده و پیش رفته. سی و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، با رشادت و با توانائی ایستاده؛ هم فشارها را خنثی کرده، هم خودش را قوی کرده.
در نقشه
ی کنونی دنیا، در این کالکی که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهای سیاسی دنیا و
جغرافیای سیاسی دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهوری اسلامی را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتی هستیم؟ زورآزمائی
ها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامی
های دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلی زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنی به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل
نظام سلطهی بین
المللی، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار می
آورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشاری
اش هم بیشتر شده، قدرت و توانائی
اش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائی میکند که اشتباهاتی هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهوری اسلامی را بدانند.
و من به شما عرض بکنم؛ با ثروت نیروی انسانی که امروز خوشبختانه کشور ما از آن برخوردار است، خواهیم توانست از تمام این گردنه
های دشوار عبور کنیم. رسیدن به قله، بدون عبور از گردنه
ها، یک خیال باطل است. گاهی شما در خانه نشسته
اید - من بارها مثال میزنم - از پنجره
ی خانه نگاه میکنید، کوههای البرز را می
بینید که افراد دارند روز جمعه یا غیر جمعه از یک جا بالا میروند. انسان از درون همان اتاقی که نشسته، خودش را کنار اینها و در قله مشاهده میکند؛ در حالی که در قله نیست. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختی
ها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانی را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید. رسیدن به قله در مثال کوهپیمائی، صرفاً یک ورزش است؛ رسیدن به هوای آزاد و احساس رضایت و دلشادی است؛ اما در حرکت یک ملت، رسیدن به قله، یعنی رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به آرامش، به آسایش، به همه
ی خوشبختی
هائی که یک ملت میتواند برای خودش ترسیم کند. با این ثروتی که کشور ما دارد - هم ثروت انسانی، هم ثروت طبیعی - به توفیق الهی ملت ایران از همه
ی این گذرگاه
های خطرناک و پیچهای دشوار و سربالائی
های سخت عبور خواهد کرد و ان
شاءالله به قله خواهد رسید.
امیدوارم خداوند متعال همهی شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولین را هم بر وظائف مهمی که برعهده
شان هست، موفق بدارد و ان
شاءالله روزبه
روز ما شما را در پیشرفت و در ترقی ببینیم و ان
شاءالله خدای متعال کشور ما را و ملت ما را از همه
ی این میدانها سربلند بیرون بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) ابراهیم: ۲۵