keyword/content
1396/06/06
1390/06/02
1387/06/19
1385/11/30
1383/05/25
1378/11/04
1378/09/01
1378/07/09
1377/12/28
1377/12/04
1374/03/19
1372/05/12
1368/10/19

ما اگر بتوانیم این حرفهای خودمان را حرفهای نویی است در دنیا منتشر کنیم و به گوشها برسانیم، پذیرنده و طلبکار زیاد خواهد داشت. این یکی از خصوصیّات امروز است. یک روزی بود که این‌جور نبود؛ «یک‌ روزی» که عرض میکنم، نه صد سال پیش، [بلکه] همین زمان جوانی ما. فرض بفرمایید مارکسیسم، در بین جوانها در اغلب کشورها [رایج بود]؛ فقط در بعضی‌ از کشورها مثل آمریکا یا بعضی کشورهای اروپا به این شدّت نبود امّا در اغلب کشورها جاذبه‌ی مارکسیسم [بود]؛ بخصوص در زمینه‌ی اقتصادی،جاذبه‌ی سوسیالیسم، یک جاذبه‌ی همه‌گیر بود؛ [حتّی] در کشورهای اسلامی. در کشور خود ما و در بین علاقه‌مندانِ همین خطّ اسلامی، کسانی بودند از معاریف -که اگر بگویم می‌شناسید؛ یعنی همه‌تان می‌شناسید- که صریحاً با همین تعبیر «سوسیالیسم» از آن دفاع میکردند و حمایت میکردند و میل داشتند که فکر اقتصادی اسلامی را تطبیق بدهند با سوسیالیسم یا آن را در قالب تعبیرات سوسیالیسم بیان کنند. ما جلساتِ صحبت گوناگون و بحث و مباحثه و مانند اینها با بعضی از اینها داشتیم. امروز این‌جوری نیست؛

یکی از نتائج یا حواشی حوادث منطقه‌ی ما - که بالاتر از حواشی است - غلط از آب درآمدن تئوری‌های غربی است. همه‌ی تئوری‌های اینها در زمینه‌ی اقتصاد - که حالا وضع اقتصادی‌شان را دارید مشاهده میکنید - در زمینه‌ی سیاست، اداره‌ی سیاسی آنها، مدیریت سیاسی آنها، اینجور دارد در این منطقه به گل می‌نشیند. بعد از این همه کاری که در این منطقه کردند و نفوذی که پیدا کردند، حضور سیاسی و اقتدار سیاسی آنها اینجور دارد نابود میشود. اینها نشان میدهد که تئوری‌پردازی‌های غربی در زمینه‌ی سیاست، در زمینه‌ی اقتصاد، تئوری‌های ناقص و عقیم و بی‌خاصیتی است؛ ما را بیشتر تشویق میکند که برویم به درون خودمان مراجعه کنیم و فکر اسلامی و اندیشه‌ی اسلامی را پیدا کنیم.

این نظام ماست. حالا من و شما که مسئول در این نظام هستیم، مظهر واقعی و حقیقی صبر ما، صبر بر این اصول و این مبانی و این پایه‏هاست. باید از میدان در نروید. این‏جور نباشد که اگر چنانچه در باره‏ی قصاص اسلامی، در باره‏ی اقتصاد اسلامی، در باره‏ی شکل حکومت اسلامی، در باره‏ی قانون اساسی شما، هو و جنجال و هیاهو در دنیا راه انداختند- که امکانِ این کار را هم دارند که هیاهو راه بیندازند- شما جا بزنید؛ نه، بر مبانی خودتان پافشاری کنید. مبانی شما، عبودیت خداست، خدمت به بندگان خداست، دشمنی با دشمنان خداست، دشمنی با دشمنان بندگان خداست؛ این‏هاست شعارهای ما. نظام جمهوری اسلامی نظامی است بر این پایه‏ها؛ نظامی است عقلانی، نظامی است دانشی. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معنای تسلیم نیست؛ عقلانیت به معنای هزیمت نیست؛ عقلانیت برای پیش رفتن و در جهت یافتن راههائی برای هرچه موفق‏تر شدن در رسیدن به این آرمان‏هاست.

ما وقتی به صورت کلان به زمینه‏ی اقتصاد اسلامی نگاه می‏کنیم، دوتا پایه‏ی اصلی مشاهده می‏کنیم. هر روش اقتصادی، هر توصیه و نسخه‏ی اقتصادی که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخه‏ای هرچه هم مستند به منابع علی‏الظّاهر دینی باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامی نیست. یکی از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملی». کشور اسلامی باید کشور ثروتمندی باشد؛ کشور فقیری نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادی خود، اهداف والای خودش را در سطح بین‏المللی پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعه‏ی اسلامی» است. این دوتا باید تأمین بشود. و اولی، شرط دومی است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمی‏توانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دوتا لازم است. شما که متفکر اقتصادی هستید و پایبند به مبانی اسلامی، طرحتان را بیاورید؛ باید این دوتا در آن طرح تأمین بشود. اگر این دو در آن طرح تأمین نشد، آن طرح اختلال دارد؛ ایراد دارد.

چون دنیای سرمایه‏داریِ مبتنی بر لیبرال دمکراسی برایش مسأله‏ی عدالت، مسأله‏ی فرعی و درجه‏ی دو و ابزاری است و برای آن‏ها مسأله‏ی نفع و سود و پول مسأله‏ی اصلی است، موجب نمی‏شود که ما از عدالت به معنای یک مسأله‏ی محوری و اصلی صرف‏نظر کنیم. ما در قالبهای اقتصادی و در کارکرد سیاست داخلی و خارجی‏مان، مسأله‏ی عدالت محور است. اسلام ما این است: اسلامِ معنویت، عقلانیت و عدالت. به اسم اسلام قانع نیستیم که اسلام لیبرال داشته باشیم تا ارزشهای غربی و ارزشهای امریکایی را ترویج کند و از روشهای آن‏ها استفاده کند و با آن‏ها در بخش‏های مختلف هم‏رنگ و هم‏صدا شود و احیاناً دعای ندبه‏ای هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالبانی را هم قبول نداریم. نه اینکه حالا قبول نداریم، از اولِ جریان نهضت آن را قبول نداشتیم.

ممکن است فقها و فضلای ما تلاش کنند و فقهی را که در اختیار ماست و ضعفها و کمبودهای فراوانی هم دارد، پالایش کنند. این بحث دیگری است؛ این کار را بکنند؛ اما چیزی که باید مطرح باشد و نظر امام قطعاً این بود این است که مِل‏ء فضای جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامی پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردی قبول نداشتند. من یک‏وقت در باره‏ی ولایت فقیه با ایشان صحبت می‏کردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضی از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها می‏گفتند اسلام شیوه‏ی خاصّی در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه‏ای که بتواند آرمان‏های اسلامی مثلًا عدالت را تأمین کند، اسلامی است؛ ولی عقیده‏ی ما این بود که نه، اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‏ای بنا نهاده و چارچوبی برای اقتصاد اسلامی درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. من نمی‏خواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ می‏خواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنی ایشان به کمتر از این اصلًا قانع نمی‏شدند. آنجایی هم که بحث سرِ احکام ثانوی بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامی و فقهی بر آن تأکید می‏کردند. ایشان تا آخر هم همین‏طور بودند. در خصوص غنا موسیقی ایشان حرف جدیدی مطرح کردند. مبنای فقهی‏ ایشان این‏طور بود. برای این قضیه، ایشان استناد فقهی داشتند. البته چیزی که در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتی با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبنای فقهی می‏گفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. البته ممکن است کسی با کلیّات و جزئیّاتِ این نظر موافقت نداشته باشد؛ خیلی خوب، نظر خودش است؛ لیکن نظر امام تحریف نشود. شما باید خیلی مراقبت کنید که نظر امام واقعاً به گونه‏ای درآید که در کلمات و کتابها و حرفها و منش ایشان معلوم است. این نکته خیلی مهمّ است و به نظر من یک مسئولیت تاریخی و امانتی بر دوش شماست.

مقوله‏ای به نام «اقتصاد اسلامی» هست و در باره‏اش کتاب هم نوشته شده است. برخی از اقدامات اقتصادیِ دولتی هم که از اوّلِ انقلاب تابه‏حال انجام گرفته مثل فعّالیتهای بانکی و برخی از فعّالیتهای دیگر بر اساس همان «اقتصاد اسلامی» است. به نظر من، مشکل اقتصاد کشور، قابل حلّ است و برنامه‏های قابل قبولی هم در این زمینه فراهم شده است. سال گذشته، آقای رئیس‏جمهور به کمک جماعتی، بعد از تلاش زیاد، برنامه‏ای را فراهم کردند که به نام «برنامه‏ی ساماندهی اقتصادی» معروف شد. برنامه‏ی خوبی بود؛ آن را پیش من هم آوردند و بنده هم آن را تأیید کردم. اگر همان برنامه اجرا شود، البته نتایج خوبی خواهد داشت. منتها آن برنامه را در همین برنامه‏ی پنج‏ساله گنجانده‏اند. اگر برنامه‏ی پنج‏ساله با آن سیاستهایی که ما به طور مشخّص و با مشورت فراوان و کار زیادی که روی آن شده و اعلام هم کرده‏ایم، تطبیق کند، من شک ندارم که در طول پنج سال، اثر محسوسی دیده خواهد شد. نمی‏گویم به‏کلّی همه‏ی مشکلات حل می‏شود؛ اما یقیناً اثر محسوسی دیده خواهد شد. مشروط بر اینکه آن سیاستها دقیقاً رعایت شود. البته ما، هم به خود دولت و هم به مجلس سفارش کردیم که مراقبت کنند تا آنجایی که عملی است که فکر هم می‏کنیم همه‏اش یا نزدیک به همه‏اش عملی است این سیاستها در مواد برنامه‏ها دیده شود.

اگر ما در زمینه‏ی اقتصادی و در زمینه‏ی تشکیلات اداری هم توصیه‏ی اسلام را دقیقاً عمل می‏کردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینه‏های اقتصادی عمل کرده‏ایم، متأسفانه یک نسخه‏ی مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، برای ما هرگز خیری به بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزو مسلّمات محسوب می‏شد، مورد مناقشه‏ی خود غربی‏ها قرار می‏گیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایی که به‏وسیله‏ی سرانشان به پیروی از این روشهای اقتصادی مجبور می‏شوند، چیست؟ ما بانک بدون ربای اسلامی را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص! یکی از همّتهای دولت فعلی این هست و امیدواریم إن شاء اللّه در این کار موفّق شوند که بانک اسلامیِ بدون ربا را به‏طور کامل اجرا کنند. البته قبلًا فعّالیتهای زیادی شده است؛ اما بایستی قدمهای بعدی برداشته شود.

اسلام با معنا کردن زندگی و هستی و با نشان دادن راه درست آن، انسان را در فراهم آوردن زندگی حقیقتاً سعادتمندانه یاری می‏دهد و صراط مستقیم الهی را به او معرفی می‏کند. همه‏ی احکام و دستورهای اسلامی، و همه‏ی خطوط اصلی در شیوه‏های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسلام، و همه‏ی عبادات و مقررات فردی و جمعی اسلام، اجزاء درهم‏تنیده‏ی این نسخه‏ی زندگی‏بخش و سعادت‏آفرین است.

ما وقتی می‏گوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتی که برای امام زمان ذکر می‏کنیم، این است که «یملأ الله به الارض قسطاً و عدلًا»؛ نمی‏گوییم: «یملأ الله دیناً و صلاة و صوماً». بااینکه آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا می‏کند، لیکن معلوم می‏شود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواستهای انسان است و اگر این روشی که الآن بعضیها غافلانه دنبال می‏کنند و آن، الگو گرفتن از زندگی غربی است، رواج پیدا کند، روز به روز این حالت بدتر خواهد شد. علاج این است که ما خودمان را از دنباله‏رویِ فرهنگ غربی در زمینه‏ی مسائل اقتصاد کاملًا خلاص کنیم و نجات ببخشیم. این‏طور نیست که اگر کشوری درآمد سرانه‏اش رقم بالایی است، معنایش این است که این درآمد سرانه به همه می‏رسد. شما الآن ببینید در آمارهایی که داده می‏شود، فرضاً می‏گویند در فلان کشور پیشرفته‏ی دنیا مثلًا امریکا یا کانادا درجه‏ی حرارت به چهل و دو درجه رسید و فلان قدر آدم کشته شدند. آیا در تهران اتّفاق می‏افتد که در چهل و دو درجه حرارت کسی کشته شود؟ یا مثلًا گفته می‏شود در فلان کشور سرما به پنج درجه، ده درجه زیر صفر رسید و فلان تعداد انسان یخ زدند. این‏ها چه کسانی هستند که از حرارت زیاد کشته می‏شوند و یا در زمستان یخ می‏زنند؟ آن‏هایی که در ساختمانهایی نشسته‏اند که با سرما و گرمای آن‏چنانی اداره می‏شود، یخ نمی‏زنند؛ آن‏ها که سرپناه دارند که یخ نمی‏زنند و یا از گرما نمی‏میرند. این معنایش آن است که طبقاتی در آنجا وجود دارند که زندگی بر آن‏ها سخت است. برزیل امروز هفتمین یا هشتمین قدرت اقتصادی دنیاست؛ اما در آنجا چند میلیون کودک وجود دارد که این‏ها نه پدر و مادر دارند، نه سرپناه دارند، نه مسکن دارند؛ شبها درکوچه‏ها می‏خوابند، در کوچه‏ها هم پرورش پیدا می‏کنند، در همان کوچه‏ها هم یا کشته می‏شوند و یا می‏میرند! ما نباید دنبال این زندگی برویم. ما نباید دنبال این اقتصاد برویم. شکوفایی اقتصاد معنایش این نیست. شکوفایی اقتصاد این است که به دولت امکان بدهد تا فقر را از میان جامعه بردارد؛ این اقتصاد خوب است. ما بایستی نه فقر یک گروه خاصی را، بلکه فقر عمومی را از بین ببریم. اقتصاد، اقتصاد اسلامی است و همین بایستی تحقّق پیدا کند. البته نباید از حق بگذریم؛ برخی از مسئولانی که من می‏دانم و آن‏ها را می‏شناسم، دنبال این هستند. اوایل کارِ این دولتِ جدید به من گفته شد سعی بر این است که نظام بانکی را صددرصد اسلامی کنند البته قانون اسلامی است، منتها روشهایی در اجرا وجود دارد که متأسفانه از آن حالت اسلامی بودن خارجش می‏کند در آن طرح ساماندهی اقتصادی هم این نکته آمد؛ من هم تأیید کردم. امیدواریم إن شاء اللّه بتوانند چنین کاری بکنند. البته دست که خالی باشد، این کارها یک‏خرده سخت‏تر انجام می‏گیرد. همین کاهش درآمدی که شما اشاره کردید و مربوط به امسال و پارسال است، این تأثیر را دارد. باید این را دانست که اگر واقعاً دست دولت از لحاظ مالی پر باشد، خیلی از این کارها را راحت‏تر می‏تواند انجام دهد؛ اما وقتی پر نباشد، مشکل‏تر انجام می‏دهد. امیدواریم إن شاء اللّه این ایده‏ها در شما عزیزان زنده بماند. شما مواظب باشید که این خواستها و این آرزوها را از دست ندهید. از حالا به یادتان نگه دارید؛ وقتی‏که مسئول شدید، وقتی‏که یک امکانِ خوب زندگی گیرتان آمد، همین حرفها یادتان باشد.

اسلام بر قلب مقدّسِ پیغمبر اکرم نازل شد؛ نماز را آورد، روزه، زکات، انفاقات، حج، احکام خانواده، ارتباطات شخصی، جهاد فی سبیل الله، تشکیل حکومت، اقتصاد اسلامی، روابط حاکم و مردم و وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. اسلام، همه‏ی این مجموعه را بر بشریّت عرضه کرد؛ همه را هم پیغمبر اکرم بیان فرمود. «ما من شی‏ء یقربکم من الجنّة و یباعدکم من النّار الّا و قد نهیتکم عند و امرتکم به»؛ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، همه‏ی آن چیزهایی را که می‏تواند انسان و یک جامعه‏ی انسانی را به سعادت برساند، بیان فرمود. نه فقط بیان، بلکه آن‏ها را عمل و پیاده کرد. خوب؛ در زمان پیغمبر، حکومت اسلامی و جامعه‏ی اسلامی تشکیل شد، اقتصاد اسلامی پیاده شد، جهاد اسلامی برپا و زکات اسلامی گرفته شد؛ یک کشور و یک نظام اسلامی شد. مهندس این نظام و راهبر این قطار در این خط، نبی اکرم و آن کسی است که به جای او می‏نشیند.

ما با نظام سوسیالیستی هم، به همین اندازه فاصله داریم. نظام سوسیالیستی، فرصت را از مردم می‏گیرد؛ ابتکار و میدان را می‏گیرد؛ کار و تولید و ثروت و ابزار تولید و منابع عمده‏ی سرمایه و تولید را در دولت متمرکز، و به آن متعلّق می‏کند. این، غلط اندر غلط است. در اسلام، چنین چیزی نداریم. نه آن را داریم، نه این را. هم آن غلط است، هم این. نظام اقتصاد اسلامی، درست است. این‏طور نیست که نظام اقتصادی اسلامی، عبارت باشد از هرچه که در هر دوره‏ای مصلحت باشد. نخیر! نظر شریف امام رضوان اللّه علیه هم این نبود. من خودم یک‏وقت از ایشان پرسیدم.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکی در مسائل اقتصادی جامعه‏ی اسلامی دارد و آن سلک را طی می‏کند. اساس سیاست کلّی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعدادِ بیشتر، بهره‏ی بیشتری برای خودش فراهم کند. این مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامه‏ریزان باید این باشد. سازمان برنامه و برنامه‏ریزان کشور، با این سیاست کلّی و بر این اساس باید برنامه‏ریزی کنند.

ما در زمینه‏ی دور کردن مردم از فحشا و فساد، اندکی به اسلام نزدیک شده‏ایم. جوانان ما، به سلامت و عافیت معنوی و روحی نایل شده‏اند و از پوچی و فساد اخلاقی و تردیدها و دل‏زدگی‏های زندگی، آسوده و رها گردیده‏اند. ما در زمینه‏های گوناگون اقتصادی، در آن بخشهایی که سیاستهای اسلامی عمل شد، به اسلام نزدیک شده‏ایم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسایش می‏کنند. در هرجا هم که وارد مرحله‏ی اسلام و مقوله‏ی اسلامی نشدیم، مردم در آنجا همان زندگی دشوار و وضعیت ناخوشایند را دارند. کسانی که اهل تحلیل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست کنند تا برای مردم روشن بشود.
نمودار
مقالات مرتبط
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی