[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران - 1396/06/06
عنوان فیش :کار روحانیت کار پیغمبران است
کلیدواژه(ها) : انبیای الهی, توحید, دعوت به توحید, حیات طیبه, وظایف روحانیت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مجموعه‌ی روحانیّت -که شماها جوانهای روحانی جزو بخش پُرشور و تأثیرگذارِ در حرکت روحانیّت هستید- کارش ادامه‌ی کار انبیا است؛ با این دید باید کار روحانیّت را نگاه کرد. درسی که شما میخوانید، برنامه‌ای که برای آینده‌تان میریزید، با این نگاه باشد؛ شما دنباله‌روی کار انبیا هستید. خب، کار انبیا در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف [چنین آمده]: وَ اِلیٰ عادٍ اَخاهُم هودًا قالَ‌ یٰقَومِ‌ اعبُدُوا اللَهَ‌ ما لَکُم مِن اِلٰهٍ غَیرُه‌؛(۱) مسئله، مسئله‌ی توحید است. حرکت انبیا، حرکت برای توحید است؛ اصلاً اساس کار دعوت انبیا، دعوت به توحید است. دعوت به توحید فقط به معنای این نیست که عقیده پیدا کنید که خدا یک است و دو نیست و این بتها یا این خدایان -موجودی که هستند- ارزش الوهیّت ندارند؛ فقط این نیست، عقیده‌ی به توحید، یک پایه و استوانه‌ یا زمینه‌ی اساسیِ یک جهان‌بینی است که زندگی را میسازد. عقیده‌ی به توحید یعنی جامعه‌ی توحیدی به وجود آوردن؛ جامعه‌ای که بر مبنای توحید شکل بگیرد و اداره بشود؛ عقیده به توحید این است؛ اگر این نبود، دشمنی‌های با انبیا هم به وجود نمی‌آمد. وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ‌ الاِنسِ‌ وَ الجِنِّ‌ یوحی بَعضُهُم اِلىٰ‌ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(2) این دشمنی‌ها به‌خاطر این است که انبیا آمدند، شکل جامعه را مورد اعتراض و تعرّض خودشان قرار دادند؛ یک شکل جدید را، یک هندسه‌ی جدید را برای شیوه‌ی زندگی بشر ارائه کردند. آن شیوه‌ی زندگی، همان حیات طیّبه است که یکی از برادرها این آیه‌ی شریفه را تلاوت کردند: یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(3) حیات، حیات طیّبه است. مَن عَمِلَ صٰلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثىٰ‌ وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهو حَیوٰ‌ةً طَیِّبَة‌؛(4) یعنی فراتر از این حیات ظاهری یک چیزی وجود دارد که به آن گفته میشود حیات طیّبه، آن چیست؟ آن همین زندگی است درحالی‌که با ایمان باشد. زندگی احتیاج دارد به آب و به هوا و به خوراک و به علم و به فنّاوری و به همه‌چیز؛ زندگی به همه‌ی اینها احتیاج دارد، منتها اگرچنانچه بدون ایمان شد، این حیات نیست؛ مرده است. این را قرآن حیات نمیداند. حیات آن‌وقتی است که این مجموعه‌ی تحرّکات زندگی و عوامل زندگی همراه بشود با ایمان؛ نور پیدا کند؛ مثل محیط ظلمانی است که در آن نوری تابانده میشود. این شأن روحانیّت است. شما میخواهید حیات ببخشید به جامعه‌ی بشری. این طبعاً همان مشکلات انبیا را دارد، همان اجر نبوّتها را هم دارد، همان توفیقات انبیا را هم دارد؛ چون انبیا موفّق شدند، انبیا توفیق پیدا کردند. همه‌ی انبیا حتّی آنهایی که به شهادت رسیدند، حتّی آنهایی که قومشان آنها را انکار کردند، بالاخره حرفشان سبز شد. شما نگاه کنید ببینید حرف حضرت نوح و حضرت هود و پیغمبرهای گوناگون که آن‌روز این‌همه دشمن داشت، امروز در دنیا خواستگاران و طلبکاران و علاقه‌مندان و مریدان بی‌شمار دارد. خب، پس این حرف زنده ماند، پیروز شد. آن‌روز با انکار مواجه شد امّا بعد بتدریج همین‌طور سلسله‌ی انبیا آمدند، حرف پیروز شد. پس کار شما کار پیغمبران است؛ هم حرفتان سبز خواهد شد و بلاشک پیش خواهد رفت، هم توفیقات الهی شامل حالتان خواهد بود یعنی خدای متعال کمکتان میکند: اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا؛(5) خداوند نصرت میکند شما را -این هم یک بخش دیگر- و همچنین مثل انبیا بلاشک دشمنان و مخالفین و معارضینی هم خواهید داشت، پس همان وضعیّت است؛ خود را برای آن آماده کنید. همه‌ی شما هم جوان هستید، بعد از این ان‌شاءالله شاید شصت سال، هفتاد سال شما وقت دارید که زندگی کنید و کار کنید و تلاش کنید. خودتان را آماده کنید برای پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال تلاش کردن و کار کردن و زحمت کشیدن، و بدانید که در پایان این راه، دنیا دگرگون خواهد شد بر اثر تلاش شما و بدون تردید به سمت مطلوب پیش خواهد رفت؛ حتماً این‌جور خواهد شد.
1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 65
وَإِلىٰ عادٍ أَخاهُم هودًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۚ أَفَلا تَتَّقونَ
ترجمه :
و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!»

2 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 112
وَكَذٰلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الإِنسِ وَالجِنِّ يوحي بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا ۚ وَلَو شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلوهُ ۖ فَذَرهُم وَما يَفتَرونَ
ترجمه :
اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بی‌اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می‌گفتند؛ و اگر پروردگارت می‌خواست، چنین نمی‌کردند؛ (و می‌توانست جلو آنها را بگیرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار!

3 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

4 ) سوره مبارکه النحل آیه 97
مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجزِيَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانوا يَعمَلونَ
ترجمه :
هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.

5 ) سوره مبارکه غافر آیه 51
إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَالَّذينَ آمَنوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَيَومَ يَقومُ الأَشهادُ
ترجمه :
ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم!


مربوط به :پیام به بیست و پنجمین اجلاس سراسری نماز - 1395/09/17
عنوان فیش : نماز, امر به نماز, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : نماز, امر به نماز, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما مسئولان، ما سخنوران و سخن‌گویان، ما سررشته‌داران امور کشور، ما روحانیان و متولیان تبلیغ و تعلیم دین، و ما همه‌ی آحاد و همه‌ی قشرهای مردم، همه و همه در مسئولیت اقامه‌ی نماز شریکیم.

مربوط به :بیانات در اوّلین جلسه‌ درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید - 1395/06/16
عنوان فیش : شبهه‏‌افکنی, شبهات دینی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : شبهه‏‌افکنی, شبهات دینی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
چه کسى باید مانع بشود از اقدام دشمن براى انحراف ذهن جوانان؟ جامعه‌ى علمى و مذهبى، یعنى روحانیّت، اوّلین و مهم‌ترین وظیفه‌اش این است.

مربوط به :بیانات در اوّلین جلسه‌ درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید - 1395/06/16
عنوان فیش : وظایف روحانیت, تحول در حوزه, حوزه‌‏های علمیه
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, تحول در حوزه, حوزه‌‏های علمیه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حوزه‌هاى علمیّه باید این قابلیّتها را در خودشان فراهم بکنند؛ قابلیّت سینه به سینه شدن، مواجه شدن با این لشکرِ بى‌تعدادِ عظیمِ دشمنى و دشمن که به سمت ایمان، اعتقادات و سلامت نفْس مردم و به سمت عفّت جوانان سرازیر میشود.

مربوط به :بیانات در اوّلین جلسه‌ درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید - 1395/06/16
عنوان فیش : هدایت فکر دینی مردم, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : هدایت فکر دینی مردم, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن چیزى که مربوط به ذهن، مغز و دل است، با تحرّک و اقدام عنصر امنیّتى و اطّلاعاتى و نظامى حل نمیشود؛ این ابزارى مناسب با همان بلایى که در آن هست لازم دارد؛ داروى آن بیمارى همان چیزى است که در اختیار روحانیّون، اهل دین و دانایان مذهب است.

مربوط به :بیانات در اوّلین جلسه‌ درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید - 1395/06/16
عنوان فیش : شبهه‏‌افکنی, شبهات دینی, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : شبهه‏‌افکنی, شبهات دینی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بعضى از شبهاتِ امروز، همان شبهات قدیمى است که لباس نو به آن میپوشانند، این [نوع شبهات‌] هست امّا بعضى اوقات هم شبهات جدیدى است؛ اینها را باید بشناسیم و بدانیم؛ اینها کارهاى حوزه‌هاى علمیّه است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21
عنوان فیش : تبلیغ, تبلیغ, مبلغان, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام
کلیدواژه(ها) : تبلیغ, تبلیغ, مبلغان, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزه‌ی با مستکبران به نظر من این یک وظیفه‌ای است که به‌عهده‌ی همه است؛ دستگاه‌های تبلیغاتی ما، دستگاه‌های علمی ما، حوزه‌های علمیّه‌ی ما باید این هدف را دنبال بکنند .

مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21
عنوان فیش : روحانی‌ها, وظایف روحانیت, علمای دین
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, وظایف روحانیت, علمای دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
به نظر بنده اگر ما مجموعه‌ی روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه‌ی مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ی با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» - 1393/09/04
عنوان فیش :لزوم تشکیل نهضت علمى از علماى مذاهب اسلامى براى ریشه‌کنی جریان تکفیرى
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, جریان تکفیری
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شما آقایان محترم، در جلسات این اجلاس دوروزه[کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام] راهکارهایى را فکر کردید، دنبال کردید، وظایفى را مشخّص کردید. من دو سه کار لازم را که غیر قابل اغماض است، عرض میکنم: یکى [تشکیل‌] یک نهضت علمى و منطقى فراگیر از سوى همه‌ى علماى مذاهب اسلامى است براى ریشه‌کن کردن جریان تکفیرى؛ این مخصوص مذهبى دون مذهبى [دیگر] نیست؛ همه‌ى مذاهب اسلامى که دلشان براى اسلام میسوزد، اسلام را قبول دارند و براى اسلام دل میسوزانند، در این وظیفه سهیمند، شریکند؛ باید یک حرکت علمىِ عظیمى انجام بگیرد. آنها با شعار دروغین «پیروى از سَلَف صالح» وارد این میدان شدند؛ باید بیزارى سلف صالح را از کارى که اینها میکنند و از حرکتى که اینها میکنند، با زبان دین، با زبان علم، با منطق صحیح، به اثبات رساند. جوانان را نجات بدهید! عدّه‌اى هستند که تحت تأثیر این افکار گمراه‌کننده قرار میگیرند و بیچاره‌ها خیال میکنند دارند کارِ خوب انجام میدهند، مصداق آیه‌ى شریفه‌ى «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا (1) اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا»(2) هستند؛ خیال میکنند دارند جهاد فى‌سبیل‌الله میکنند. اینها همان کسانى هستند که در روز قیامت عرض خواهند کرد به خدا: رَبَّنآ اِنّآ اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرآءَنا فَاَضَلّونَا السَّبیلَا (3) رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَینِ مِنَ العَذابِ وَ العَنهُم لَعنًا کَبیرا؛(4) این بیچاره‌ها همانها هستند. آن که در مسجد دمشق یک عالم بزرگ مسلمان را به قتل میرسانَد جزو اینها است؛ آن کسى که مسلمانها را به بهانه‌ى انحراف از دین سر میبُرد جزو اینها است؛ آن کسى که در پاکستان و در افغانستان و در بغداد و در شهرهاى گوناگون عراق و در سوریّه و در لبنان با انفجار، بى‌گناه‌ها را به خاک و خون میکشد، جزو همینها است که روز قیامت خواهد گفت: رَبَّنا اِنّآ اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرآءَنا فَاَضَلّونَا السَّبیلَا. رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَینِ مِنَ العَذابِ. در یک جاى دیگر قرآن، خدا میفرماید: لِکُلٍ‌ ضِعفٌ؛(5) قبول نمیکند خدا که «رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَینِ»، [میفرماید] «لِکُلٍ‌ ضِعفٌ»، هر دوتان، تابع و متبوع [در عذابید]؛ «تَخاصُمُ اَهلِ النّار»،(6) با همدیگر میجنگند. اینها را باید نجات داد، این جوانها را باید نجات داد، و این به‌عهده‌ى علما است. علما با محافل روشنفکرى هم ارتباط دارند، با توده‌ى مردم هم ارتباط دارند؛ باید تلاش کنند. خداى متعال در قیامت از علما سؤال خواهد کرد که چه کردید؟ باید اقدام کنند.
1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 103
قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرينَ أَعمالًا
ترجمه :
بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟

2 ) سوره مبارکه الكهف آیه 104
الَّذينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَهُم يَحسَبونَ أَنَّهُم يُحسِنونَ صُنعًا
ترجمه :
آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند!»

3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 67
وَقالوا رَبَّنا إِنّا أَطَعنا سادَتَنا وَكُبَراءَنا فَأَضَلّونَا السَّبيلا
ترجمه :
و می‌گویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند!

4 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 68
رَبَّنا آتِهِم ضِعفَينِ مِنَ العَذابِ وَالعَنهُم لَعنًا كَبيرًا
ترجمه :
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگی فرما!»

5 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 38
قالَ ادخُلوا في أُمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِكُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ فِي النّارِ ۖ كُلَّما دَخَلَت أُمَّةٌ لَعَنَت أُختَها ۖ حَتّىٰ إِذَا ادّارَكوا فيها جَميعًا قالَت أُخراهُم لِأولاهُم رَبَّنا هٰؤُلاءِ أَضَلّونا فَآتِهِم عَذابًا ضِعفًا مِنَ النّارِ ۖ قالَ لِكُلٍّ ضِعفٌ وَلٰكِن لا تَعلَمونَ
ترجمه :
(خداوند به آنها) می‌گوید: «در صفّ گروه‌های مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان که گروهی وارد می‌شوند، گروه دیگر را لعن می‌کنند؛ تا همگی با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود می‌گویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفری برای گمراهیشان، و کیفری بخاطر گمراه ساختن ما.)» می‌فرماید: «برای هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولی نمی‌دانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتی بر اغوای مردم نداشتند.)»

6 ) سوره مبارکه ص آیه 64
إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهلِ النّارِ
ترجمه :
این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان!


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1392/12/15
عنوان فیش : تبیین, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : تبیین, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در نظام اسلامی وظیفه‌ی علما فقط گفتنِ مسئله‌ی نماز و روزه نیست، مردم را بیدار میکنند، هوشیار میکنند، حقایق را به مردم میگویند، بصیرت‌افزایی میکنند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاه‌های جهان اسلام و بیداری اسلامی - 1391/09/21
عنوان فیش :توصیه امام خمینی(ره) مبنی بر اقدام بدون ترس از آمریکا
کلیدواژه(ها) : نخبگان, خواص, وظایف خواص, گفتمان‌سازی, علمای اسلام, علمای دین, علمای اسلام, وظایف روحانیت, علمای دین, استکبارستیزی, ایستادگی مقابل استکبار, آمادگی برابر دشمن, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, رهبری امام خمینی, دوران رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, شورای انقلاب
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ایجاد یك فكر، یك گفتمان، یك جریان فكری در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه میتوانند فكر ملتها را به یك سمتی هدایت كنند كه مایه‌ی نجات ملتها شود؛ همچنان كه خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند كه مایه‌ی بدبختی و اسارت و تیره‌روزی ملتها شود. این دومی متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخی از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد.
روایتی است از رسول مكرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبدالله، كه میفرماید «:لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قیل یا رسول‌الله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذكر كرد، بعد چند دسته‌ی دیگر را. بنابراین اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمی در هر كشوری میتوانند سررشته‌دار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلی آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیاری و بیداری بود، آن وقت كار درست خواهد شد.
اوائل انقلاب، سی و یكی دو سال قبل از این، در یك قضیه‌ی بسیار مهمی، من و دو نفر دیگر كه آن روز عضو شورای انقلاب بودیم، از تهران رفتیم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نیامده بودند - تا نظر ایشان را نسبت به آن قضیه و اقدام مهم بپرسیم. وقتی قضیه را برای ایشان شرح دادیم، امام رو كردند به ما، گفتند از آمریكا میترسید؟ گفتیم نه. گفتند پس بروید اقدام كنید. ما هم آمدیم اقدام كردیم و موفق شدیم. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر گرایشهای انحرافی پا در میان گذاشت، كارها مشكل خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی - 1391/07/19
عنوان فیش :تحلیل جنگ احزاب
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, جنگ احزاب, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
وظیفهی شما [طلاب]خیلی زیاد است. از لحاظ معنوی باید خودتان را بسازید؛ هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ تهذیب، هم از لحاظ تدین، هم از لحاظ پایبندی و تقید به فرایض و نوافل و تلاوت قرآن. این طلبهی عزیز ما چه قرآن خوبی تلاوت كردند، و چه آیاتی: «لقد كان لكم فی رسولاللّه اسوة حسنة لمن كان یرجوا اللّه و الیوم الأخر و ذكر اللّه كثیرا». اگر «یرجوا اللّه و الیوم الأخر» هستیم، اسوه، پیغمبر است. نه اینكه ما مثل او عمل كنیم - كه محال است - راه او را باید ادامه دهیم. آن وقت در آیهی بعد، وضع مؤمنان به این پیغمبر روشن میشود: «و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله».در جنگ احزاب، از همه طرف حمله كردند. در جنگ بدر یك گروه بودند، در جنگ احد یك گروه بودند، در جنگهای دیگر قبائلِ كوچك بودند؛ اما در جنگ احزاب، همهی قبائل مشرك مكه و غیر مكه و ثقیف و غیره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نیروی رزمنده فراهم كردند؛ یهودیهایی هم كه همسایهی پیغمبر بودند و امانیافتهی پیغمبر بودند، خیانت كردند؛ اینها هم با آنها همكاری كردند. اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه كنیم، یعنی آمریكا با آنها مخالفت كرد، انگلیس مخالفت كرد، رژیم صهیونیستی مخالفت كرد، فلان رژیم مرتجعِ نفتخوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نیروهاشان را جمع كردند، یك جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابی كه دلها را خیلی ترساند. اوائل همین سوره میفرماید: «و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لكم فارجعوا»؛ مردم را میترساندند. الان هم همین جور است. الان هم یك عدهای مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابلهی با آمریكا مگر شوخی است؟ پدرتان را در میآورند! آن جنگ نظامیشان، این تحریمشان، این فعالیتهای تبلیغی و سیاسیشان. در آخر این سوره باز میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّك بهم». مرجفون همینهایند. در یك چنین شرائطی، شرح حال مؤمن این است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمیكنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحید باشید، پابند به ایمان به خدا و رسول باشید، دشمن دارید؛ دشمنها سراغتان میآیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما»؛ ایمانشان بیشتر شد. منافق، ضعیفالایمان، فی قلوبهم مرض - كه طوائف گوناگونیاند - وقتی دشمن را میبینند، تنشان مثل بید میلرزد؛ بنا میكنند به مؤمنین باللّه و زحمتكشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذیت كردن و فشار آوردن: آقا چرا اینجوری میكنید؟ چرا كوتاه نمیآئید؟ چرا سیاستتان را اینجوری نمیكنید؟ همان كاری كه دشمن میخواهد، انجام میدهند. اما از آن طرف، مؤمنینِ صادق میگویند: ما تعجبی نمیكنیم؛ خب، باید دشمنی كنند؛ «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله.» یك جا هم فرموده: «و لن ترضی عنك الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم»؛ تا وقتی كمند آنها را به گردن نیندازید، دنبالهرو آنها نشوید، همین آش است و همین كاسه. خودت را قوی كن كه كمندش در گردن تو تأثیر نگذارد؛ یك تكان بدهی، كمندش پاره شود. خودت را قوی كن. چرا خودت را ضعیف میكنی تا در مقابل او تسلیم شوی، خاكسار شوی، به خاك بیفتی؟ «و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما». اینجوری باشید عزیزان من، فرزندان من، جوانهای طلبه! با نیت صادقانه درس بخوانید، به قصد اینكه در این میدان عظیم كه در صفوف مقدمش خواهید بود، جزو برجستگان صفوف مقدم باشید.

مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :مخاطب شناسی شرط لازم در تبلیغ
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مبلغان, تبلیغ, وظایف روحانیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اگر میخواهید[شما طلاب] تبلیغِ خوب بکنید، از قبل مخاطب خودتان را انتخاب کنید. میخواهید با جوانها حرف بزنید؛ خیلی خوب، اگر مخاطب خودتان را انتخاب کردید - که جوانها هستند - باید بدانید سؤال او چیست.
یک طلبه‌ای بود، مشهد درس ما میآمد؛ بعد مدتی بود، نبود؛ او را توی درس نمیدیدم. بعد از مدتی او را دیدم، گفتم کجا بودی؟ گفت فلان جا - یکی از شهرهای دور استان خراسان - مشغول تبلیغ بودم. گفتم خب، بالاخره چی؟ گفت به نتیجه‌ای که رسیدم، این است که من هیچی برای این مردم یاد نگرفتم. گفت من هرچه بلدم، به درد اینها نمیخورد! خب، این مخاطب‌نشناسی است. مخاطب را باید شناخت؛ روستائی، شهری، تحصیلکرده.

مربوط به :بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ - 1389/07/29
عنوان فیش :مصادیق تاریخی استفاده علما از دشمنی دشمنان
کلیدواژه(ها) : حوزه علمیه قم, وظایف روحانیت, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, سیدابوالحسن اصفهانی, مبارزات ضد استبدادی علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوزه‌های علمیه - بخصوص حوزه‌ی علمیه‌ی قم - در هیچ دوره‌ای از تاریخ خود، به قدر امروز مورد توجه افكار جهانی و انظار جهانی قرار نداشته‌اند؛ به قدر امروز مؤثر در سیاستهای جهانی و شاید مؤثر در سرنوشت جهانی و بین‌المللی نبودند. حوزه‌ی قم هرگز به قدر امروز دوست و دشمن نداشته است. شما ملتزمان حوزه‌ی علمیه‌ی قم، امروز از همیشه‌ی این تاریخ، دوستان بیشتری دارید؛ دشمنان بیشتر و خطرناك‌تری هم دارید. امروز حوزه‌ی علمیه‌ی قم - كه در قله‌ی حوزه‌های علمیه قرار گرفته است - یك چنین موقعیت حساسی را داراست.
در اینجا یك مغالطه‌ای هست كه باید به آن اشاره كنم. ممكن است بعضی بگویند اگر حوزه‌های علمیه وارد مسائل جهانی، مسائل سیاسی، مسائل چالشی نمیشدند، اینقدر دشمن نمیداشتند و محترم‌تر از امروز بودند. این مغالطه است. هیچ جمعی، هیچ نهادی، هیچ مجموعه‌ی باارزشی به خاطر انزوا و كناره‌گیری و گوشه‌نشینی و خنثی حركت كردن، هرگز در افكار عمومی احترام‌برانگیز نبوده است، بعد از این هم نخواهد بود. احترام به مجامع و نهادهای بی‌تفاوت و تنزه‌طلب كه دامن از مسائل چالشی برمیچینند، یك احترام صوری است؛ یك احترامِ در معنا و در عمق خود بی‌احترامی است؛ مثل احترام به اشیاء است، كه احترام حقیقی محسوب نمیشود؛ مثل احترام به تصاویر و تماثیل و صورتهاست؛ احترام محسوب نمیشود. گاهی این احترام، اهانت‌آمیز هم هست؛ همراه با تحقیر باطنیِ آن كسی است كه تظاهر به احترام میكند. آن موجودی كه زنده است، فعال است، منشأ اثر است، احترام برمی‌انگیزد؛ هم در دل دوستان خود، و هم حتّی در دل دشمنان خود. دشمنی میكنند، اما او را تعظیم میكنند و برای او احترام قائلند.
اولاً حاشیه‌نشین شدن حوزه‌ی علمیه‌ی قم و هر حوزه‌ی علمیه‌ی دیگری به حذف شدن می‌انجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشی نبودن، بتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوی شدن می‌انجامد. لذا روحانیت شیعه با كلیت خود، با قطع نظر از استثناهای فردی و مقطعی، همیشه در متن حوادث حضور داشته است. برای همین است كه روحانیت شیعه از یك نفوذ و عمقی در جامعه برخوردار است كه هیچ مجموعه‌ی روحانی دیگری در عالم - چه اسلامی و چه غیر اسلامی - از این عمق و از این نفوذ برخوردار نیست.
ثانیاً اگر روحانیت میخواست در حاشیه و در پیاده‌رو حركت كند و منزوی شود، دین آسیب میدید. روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود منهای دین حیثیتی ندارد. اگر روحانیت از مسائل اساسی - كه نمونه‌ی برجسته‌ی آن، انقلاب عظیم اسلامی است - كناره میگرفت و در مقابل آن بی‌تفاوت میماند، بدون تردید دین آسیب میدید؛ و روحانیت هدفش حفظ دین است.
ثالثاً اگر حضور در صحنه موجب تحریك دشمنی‌هاست، این دشمنی‌ها در یك جمع‌بندی نهائی مایه‌ی خیر است. آن دشمنی‌هاست كه غیرتها و انگیزه‌ها را تحریك میكند و فرصتهائی برای موجود زنده می‌آفریند. هر جا به مجموعه‌ی روحانیت یا به دین یك خصومت‌ورزی و كین‌ورزی‌ای انجام گرفت، در مقابل، حركتی سازنده از سوی بیداران و آگاهان انجام گرفت. یك وقتی در جمعی گفتم كه نوشتن یك كتاب به وسیله‌ی یك نویسنده‌ی متعصب ضد شیعه، موجب به وجود آمدن چندین كتاب منبع بزرگ شیعی شد. در همین شهر قم اگر كتاب «اسرار هزار ساله» از سوی یك فرد منحرف كه تركیبی از تفكرات سكولاریستی و گرایشهای وهابیگری داشت، منتشر نمیشد، امام بزرگوار ما نمیرفت درس خود را مدتی تعطیل كند و كتاب «كشف الاسرار» را بنویسد؛ كه در این كتاب، اهمیت حكومت اسلامی و ولایت فقیه، نخستین جوانه‌هایش مشاهده میشود. بازتولید این تفكر مهم فقهی و شیعی در ```كتاب «كشف الاسرار» امام بزرگوار محسوس است. اگر تحرك گرایشهای چپ و ماركسیستی و حزب توده در دهه‌ی 20 و اوائل دهه‌ی 30 نمیبود، كتاب ماندگاری مثل «اصول فلسفه و روش رئالیسم» تولید نمیشد و به وجود نمی‌آمد. بنابراین، این دشمنی‌ها به ضرر ما تمام نشده است. هر جا خصومت‌ورزی انجام گرفت، موجود بیدار و آگاه - یعنی حوزه‌ی علمیه - از خود واكنشی نشان داد و فرصتی آفرید. دشمنی‌ها فرصت‌آفرینند؛ آن وقتی كه ما بیدار باشیم، آن وقتی كه ما زنده باشیم، آن وقتی كه ما غافل نباشیم.
در همان دوران رضاخانی، آن حركت خصمانه‌ای كه با روحانیت شد، موجب شد مرجع تقلیدی مثل مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (رضوان اللَّه تعالی علیه) اجازه‌ی صرف وجوهات را در تولید نشریه‌های دینی و مجلات دینی بدهد؛ كه این یك چیز بی‌سابقه‌ای بود، در آن روز هم چیز عجیبی بود. بنابراین نشریه‌ی دینی با پول وجوهات و با سهم امام به راه افتاد؛ مجامع دینی با اتكای به سهم امام به وجود آمد. یعنی شخصیتی مثل سید اصفهانی (رضوان اللَّه تعالی علیه) برخلاف آنچه كه برخی تصور میكردند و میكنند، به فكر مسائل فرهنگی كشور ما و دنیای شیعه و كشور شیعه است و صرف سهم امام را در یك چنین كاری مجاز میشمرد؛ اینها فرصتهاست. دشمنی‌ها یك چنین فرصتهای بزرگی را به وجود می‌آورند.
رابعاً با بی‌طرف ماندن روحانیت در مسائل چالشیِ اساسی، موجب نمیشود كه دشمن روحانیت و دشمن دین هم بی‌طرف و ساكت بماند؛ «و من نام لم‌ینم عنه». اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانه‌ای كه برای او پیش می‌آید، احساس مسئولیت نكند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، كار بزرگی را كه بر عهده‌ی اوست، انجام ندهد، این موجب نمیشود كه دشمن، دشمنی خود را متوقف كند؛ بعكس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف كردند، جلو آمدند؛ هر وقت احساس انفعال كردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند. غربی‌ها ظرفیت عظیم فكر شیعه برای مواجهه‌ی با ظلم جهانی و استكبار جهانی را از مدتها پیش فهمیده‌اند؛ از قضایای عراق، از قضایای تنباكو؛ لذا آنها ساكت‌بشو نیستند؛ آنها به تجاوز خود، به پیشروی خود ادامه میدهند. سكوت و بی‌طرفی علما و روحانیون و حوزه‌های علمیه به هیچ وجه نمیتواند دشمنی دشمن را متوقف كند. بنابراین حركت حوزه‌های علمیه، بی‌طرف نماندن حوزه‌های علمیه در قبال حوادث جهانی، در قبال مسائل چالشیِ ملی و بین‌المللی یك ضرورتی است كه نمیشود از آن غافل شد.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17
عنوان فیش :نوشته شدن کتاب کلثوم ننه توسط عالم معروف مرحوم اقاجمال خوانساری برای مبارزه با خرافات
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, آقا جمال خوانساری, تاریخ قاجاریه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
[یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم است مسئله] مبارزه‌ی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبه‌روز خرافات جدیدی را وارد جامعه‌ی ما می‌كنند. مبارزه‌ی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیه‌های او را در حواشی شرح لمعه‌های قدیم دیده‌اید. نمی‌دانم حالا هم چاپ می‌شود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعه‌اند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و می‌گوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكی‌اش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزم‌آراست! یكی، بی‌بی‌شاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل می‌كند. یعنی عالم دینی به این چیزها می‌پردازد. ما خیال می‌كنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیده‌ی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17
عنوان فیش :ازدواج پیامبر(ص) با زینب ؛ حرکتی در جهت مبارزه با خرافات
کلیدواژه(ها) : آقا جمال خوانساری, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, تاریخ صفویه, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), وظایف روحانیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
[یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم مسئله] مبارزه‌ی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبه‌روز خرافات جدیدی را وارد جامعه‌ی ما می‌كنند. مبارزه‌ی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیه‌های او را در حواشی شرح لمعه‌های قدیم دیده‌اید. نمی‌دانم حالا هم چاپ می‌شود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعه‌اند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و می‌گوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكی‌اش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزم‌آراست! یكی، بی‌بی‌شاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل می‌كند. یعنی عالم دینی به این چیزها می‌پردازد. ما خیال می‌كنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیده‌ی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است. همین آیه‌ای كه الان این آقای عزیزمان با صدای خوبی خواندند: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولا یخشون احدا الّا اللَّه و كفی باللَّه حسیباً» در مورد چیست؟ این آیه در مبارزه‌ی با یك خرافه است. «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه امسك علیك زوجك واتّق اللَّه و تخفی فی نفسك مااللَّه مبدیه و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه فلمّا قضی زید منها وطرا زوّجناكها لكن لا یكون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهنّ وطرا»؛ این آیه مربوط به قضیه‌ی «زید» است. آیه‌ی بعدی: «سنّة اللَّه فی الذّین خلوا من قبل و كان امراللَّه قدراً مقدورا. الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولایخشون احدا الّا اللَّه» راجع به یك خرافه است. پیغمبر اكرم از طریق جبرئیل مطلع شد كه زینب (دختر عمه‌اش) كه یك روزی برای مبارزه‌ی با اشرافیگری، او را به عقد پسرخوانده‌ی آزاد شده‌ی خودش (یعنی زیدبن حارثه) درآورده بود، همسرش خواهد شد. پیغمبر زیدبن حارثه را كه غلامش بود، خرید، آزاد كرد و به عنوان پسرخوانده‌ی خودش انتخاب كرد و بعد هم دختر عمه‌ی خودش زینب را - كه جزو اشراف و خانواده‌ی قریش و بنی‌هاشم بود - به تزویج او در آورد. با هم زندگی می‌كردند. جبرئیل خبر داد كه این زینب، زن تو خواهد شد. پیغمبر سكوت كرد، «و تخشی النّاس واللَّه احبّ ان تخشاه». بعد خود زید آمد و به پیغمبر شكایت كرد كه من نمی‌توانم با این خانم زندگی كنم؛ خانم و اشراف زاده و اعیان‌زاده، و من، غلام و سابقه‌ی بردگی؛ اصرار داشت كه او را طلاق بدهد. پیغمبر اكرم سفارش كرد كه: «امسك علیك زوجك»؛ او را نگهدار. «و تحفی فی نفسك ما اللَّه مبدیه». بعد بالاخره آنچه كه تقدیر و امر الهی بود، انجام گرفت. پیغمبر هم كه مطیع امر پروردگار است. زید، زینب را طلاق داد و پیغمبر زنِ پسر خوانده‌ی خودش را خواستگاری كرد و گرفت؛ و این در حالی بود كه زنِ پسر خوانده را مثل زنِ فرزند می‌دانستند؛ خرافه یعنی این. بر حسب سنتهای قدیم جاهلی، مسلمانها هم هنوز در همان فكرها بودند كه كسی زنِ پسرخوانده‌ی خودش را نمی‌تواند بگیرد؛ اما پیغمبر زن پسرخوانده‌ی خودش را گرفت. این است كه می‌گوید: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه»؛ یعنی ناظر بر این قضیه است. البته كلی است؛ اما در این قضیه وارد شده؛ مبارزه‌ی با خرافات این‌قدر مهم است. در مبارزه‌ی با خرافات شجاع باشید. البته خرافه چیست؟ خود این مهم است. بعضیها هستند كه حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انكار می‌كنند. ما كاری با آنها نداریم. آنچه كه با كتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع كنید. آنچه كه با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، درباره‌ی آن ساكت بمانید. آنچه كه با یكی از اصول دینی معارضه دارد و مدرك معتبری ندارد، ردش كنید. این می‌شود خرافه، و معیار خرافه این است.امروز شما ببینید مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غیب، با شكلهای مختلف در جامعه دارند كار می‌كنند. البته این همه نشانه‌ی این است كه گرایش به دین، یك عنصر اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دینی علاقه دارند كه آدم خرافه ساز می‌رود خرافه درست می‌كند؛ چون آن كالای اصلی در اختیارش نیست، كالای تقلبی را به میدان می‌آورد تا اینكه مردم را جذب كند. این نشانه‌ی گرایش مردم به دین است. اما خوب، این خطرناك است. در مقابله‌ی با خرافات و آن چیزهایی كه از دین نیست، شجاع باشید و بگویید. ملاحظه‌ی اینكه حالا ممكن است كسی بدش بیاید یا ممكن است چه بكند، نكنید؛ كه غالباً در مواردی انسان متأسفانه می‌بیند كه این مراعاتها هست.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17
عنوان فیش : جدایی سیاست از روحانیت, روحانیت شیعه, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت, انزوای روحانیت شیعه
کلیدواژه(ها) : جدایی سیاست از روحانیت, روحانیت شیعه, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت, انزوای روحانیت شیعه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
كناره‌گیری از سیاست درست نیست و كار روحانی شیعه نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17
عنوان فیش :به طلاب جوان میگفتم: بیمایه فطیر است
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, سوابق مبارزاتی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله), طلاب جوان, وظایف روحانیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یکی از کارهای دیگر ما که مهم است، کسب مهارتهای دینی است. ما باید در رشته و حرفه‌ی خودمان مهارت پیدا کنیم. باید عالم و با سواد بشویم؛ فارسی اش این است. در دوران مبارزات و بحبوحه‌ی مبارزات - که دائم ما را میگرفتند و آزاد میکردند - یک مشت طلبه‌ی جوان با ما مرتبط بودند و ما با اینها کار سیاسی میکردیم. من به اینها میگفتم: بیمایه فطیر است. باید درس را هم بخوانید. آن رفقایی که آن وقت ما در مشهد داشتیم - که از لحاظ سیاسی و انقلابی با ما مرتبط بودند - همه‌شان جزو طلبه‌های درسخوان بودند. باید با سواد شد و درس خواند.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17
عنوان فیش :نوشته شدن کتاب لؤلؤ و مرجان توسط میرزا حسین نوری در شرایط منبر روضه‌خوانان
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مبلغان, وظایف روحانیت, میرزا حسین نوری
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
همان‌طور که عرض کردیم، این ارتباط با مردم که در مسجد و جلسات مذهبی هست، از آن کارهای اثر گذار است؛ ولی شرایطی دارد. من سالها پیش - شاید چهل، پنجاه سال قبل - یک کتاب از مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی - که از علما و بزرگان خراسان و از شاگردان میرزای شیرازی بوده است؛ پدرِ مرحوم آیتی بیرجندی که او هم از علمای بزرگ بود. ما مرحوم آیتی را دیده بودیم - به نام «لؤلؤ و مرجان در شرایط پله‌ی اول و دوم منبر روضه‌خوانان» (شاید هم از مرحوم آمیرزا حسین نوری است؛ الان شک کردم) دیدم. آن روز، یعنی صد سال قبل، یک عالم حرِّ فاضلِ درس خوانده‌ای برای پله‌ی اول و دوم منبر روضه‌خوانان شرایط قائل میشد. من عرض میکنم این شرایط، امروز شده هزار برابر. شما با همه‌ی قشرها مواجه میشوید و باید خودتان را آماده کنید. جامعه‌ی روحانیت در مجموع با قشر عامی، با قشر تحصیلکرده، با جوانان، با پیر، با زن، با مرد، با فقیر، با غنی، با وابستگان به جناحهای مختلف سیاسی، مواجه میشود و باید برای همه‌ی اینها خودش را آماده کند. ببینید، چقدر سخت است

مربوط به :بیانات‌ در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان‌ - 1384/02/11
عنوان فیش : حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, اساتید حوزه
کلیدواژه(ها) : حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, اساتید حوزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اولین چیزی که در حوزه‌های علمیه لازم است، عمق بخشیدن به تحصیل دینی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم کرمان‌ - 1384/02/11
عنوان فیش : حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, اساتید حوزه
کلیدواژه(ها) : حوزه‌‏های علمیه, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, اساتید حوزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز حفظ حوزه‌های علمیه و تربیت طلاب فاضل و علمای بزرگ یك وظیفه‌ی اساسی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23
عنوان فیش : روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر ما روحانیون نقش خود را درست بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان‌ - 1383/04/15
عنوان فیش :تلاش علامه طباطبائی و شهید مطهری در زدودن شبهات زمانشان
کلیدواژه(ها) : تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, وظایف روحانیت, شبهه‏‌افکنی, پاسخگویی به شبهات, علامه طباطبایی, شهید مطهری‏
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شما [طلاب]امروز با این چالش[تبیین و تعلیم دین در ابعاد مختلف از جمله رشد دادن فكر و عقل مردم و رفع شبهات] مواجه‌اید و مسأله‌ی شما مهم‌تر و دشوارتر است از مسأله‌ی علامه‌ی حلی یا مسأله‌ی علامه‌ی مجلسی یا مسائل علمای بزرگی كه در طول تاریخ بوده‌اند؛ با آن‌ها قابل مقایسه نیست. امروز نشر افكار باطل نه فقط به وسیله‌ی ابزارهای ارتباط جمعیِ فراوان- مثل رادیو، تلویزیون، اینترنت و انواع و اقسام روشهای الكترونیكی- انجام می‌گیرد، بلكه از شیوه‌های هنری هم استفاده می‌شود. امروز در دنیا پول خرج می‌كنند و فیلمهای گران‌قیمت می‌سازند، برای اینكه غیر مستقیم فكری را وارد ذهنها كنند یا فكری را از ذهنها بیرون بیاورند. یكی از مهم‌ترین نقاط آماج این كارها، افكار دینی و بخصوص افكار اسلامی است. البته بعد از برپا شدن جمهوری اسلامی، بخصوص افكار شیعه هم آماج همین چیزها قرار گرفته است. شما شاید شنیده باشید كه در سرزمین فلسطین به وسیله‌ی صهیونیست‌ها یا در امریكا كنفرانس‌های شیعه‌شناسی تشكیل می‌شود و كسانی روی آراء و لایه‌های فكری و شكل اجتماعی شیعیان تحقیق می‌كنند؛ این برای این است كه بتوانند با شیعه مبارزه كنند. باید شیعه را بشناسند تا بتوانند با او مبارزه كنند.
شبهات زیاد است. شما اگر در میان جوانان بروید، می‌بینید جوان خوبِ ما هم گاهی در ذهنش شبهه وجود دارد. ایرادی هم ندارد؛ شبهه به ذهن همه می‌آید؛ نباید به جوان ایراد گرفت كه تو چرا شبهه داری. وقتی ذهن فعال و كارگر شد، شبهه به ذهن می‌آید. بر عهده‌ی ما طلبه‌هاست كه این شبهه‌ها را با پیشگیری یا با درمان برطرف كنیم. چالش عمده‌ی امروز شما این است؛ چه‌كار می‌خواهید بكنید؟ خطاب من، هم به بزرگان حوزه‌هاست، هم به طلاب و فضلای جوان حوزه‌ها: چه كار می‌خواهید بكنید؟ درس را باید خواند. یقیناً مطوّل و شرح لمعه و رسائل و مكاسب و كفایه و درسهای خارجِ معمول سنتیِ ما لازم است. من قبلًا گفتم بی‌مایه فطیر است. علوم عقلی كلام و فلسفه حتماً لازم است؛ اما آیا این‌ها كافی هم هست؟ من به شما عرض می‌كنم: نه، كافی نیست. ما در برنامه‌های كاریِ خود باید جریان خلّاق فكری‌یی را كه در حوزه‌های ما بحمد اللّه از دوره‌ی قبل از ما شروع شده و تا حدودی اتساع هم پیدا كرده است، وسعت و عمق بیشتری بدهیم. كسی مثل مرحوم علامه‌ی طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) در حوزه‌ی علمیه‌ی قم پیدا شد؛ ایشان، هم فقیه بود و هم اصولی؛ هم می‌توانست درس خارج فقهِ مفصلی بدهد؛ هم می‌توانست درس خارجِ اصول مفصلی ترتیب دهد و فضلا را جمع كند؛ اما او به كاری پرداخت كه آن روز آن را لازم می‌دانست. بعد هم حوادث و وقایع شهادت داد بر اینكه این‌ها لازم است. او گفت من می‌بینم كه دارند تفكرات و فلسفه‌ی كاذب ماركسیستی را در ذهنها جا می‌دهند؛ نمی‌شود با توضیح المسائل این‌ها را پاسخ دهیم؛ توضیح المسائل جای خودش را دارد؛ جواب این شبهه‌ها را با چیز دیگری باید داد. ایشان «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را نوشت. یكی از تربیت‌شده‌های او مرحوم شهید مطهری (رضوان اللّه علیه) است. كاری كه شهید مطهری كرد، امروز باید همه‌ی فضلای جوان درصدد باشند خود را برای آن آماده كنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام كنند. شهید مطهری به عرصه‌ی ذهنیت جامعه نگاه كرد و عمده‌ترین سؤالات ذهنیت جامعه‌ی جوان و تحصیل‌كرده و روشن‌فكر كشور را بیرون كشید و آن‌ها را با تفكر اسلامی و فلسفه‌ی اسلامی و منطق قرآنی منطبق كرد و پاسخ آن‌ها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسأله‌ی عدل الهی و قضا و قدر و علل گرایش به مادی‌گری بگیرید- كه مسائل، بیشتر ذهنی و عقلی است- تا مسائل مربوط به زنان، تا مسائل مربوط به خدمات متقابل ایران و اسلام، كه این هم تلاشی بود برای روشن كردن ذهنها. آن روز عده‌یی با گرایشِ ایران‌مداری می‌خواستند با اسلام مبارزه كنند؛ ایشان گفت نه، اسلام به ایران خدمت كرده؛ ایران هم به اسلام خدمت كرده. «خدمات متقابل ایران و اسلام» همانقدر ارزش دارد كه كتاب «عدل الهی» شهید مطهری. مرحوم شهید مطهری نمونه‌ی یك شخصیت روحانیِ متناسب با زمان است كه می‌تواند در چالش اول، كارِ درست بكند و اقدام بجا انجام دهد. البته شبیه ایشان بازهم داشتیم و بحمد اللّه امروز هم داریم. امروز در قم فضلای جوانی به این كارها مشغول هستند؛ خوب هم مشغول هستند؛ من با بعضی از آن‌ها و آثارشان آشنایم؛ اما این در حوزه‌های ما باید به صورت یك جریان اصیل در بیاید. همه باید خود را با این حركت و این جریان آشنا كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان‌ - 1383/04/15
عنوان فیش :خاطره مقام معظم رهبری از تدوین کتاب جهان بینی اسلام در قبل از انقلاب
کلیدواژه(ها) : شهید مطهری‏, شهید باهنر, تدوین کتب تعلمیات دینی قبل از انقلاب اسلامی, وظایف روحانیت, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من لازم می‌دانم و بارها هم این نكته را گفته‌ام كه همه‌ی طلاب و همه‌ی اهل منبر، یك دور آثار آقای مطهری را بخوانند. مرحوم شهید مطهری (رضوان اللّه علیه) گرایش سلوكی و معنوی هم داشت؛ یك مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی امام، یك مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی مرحوم علامه‌ی طباطبایی، یك مقدار هم بعدها با بعضی از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعای نیمه‌شب بود؛ بنده از نزدیك اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحه‌ی معنوی، توحیدی و سلوك كاملًا مشهود است. یكی از كارهای لازم در حوزه‌ها مطالعه‌ی آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده می‌خواستم برنامه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را بنویسم، بلاشك یكی از مواد برنامه را این می‌گذاشتم كه كتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصه‌نویسی شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دست‌اندركاران برگزاری همایش «حكمت مطهر» كه در تهران با من ملاقات داشتند، همین نكته را یادآوری كردم؛ گفتم در آقای مطهری متوقف نشوید. این، نهایت كار نیست؛ مرحله‌یی از كار است كه گردونه‌ها و گیتی‌هاست ملك آن جهانی را. گفت:
یك‌عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت‌
در بند آن نباش كه مضمون نمانده است‌
این‌قدر حرف هست برای گفتن. دریای آب شیرینِ بی‌نهایت قرآن و حكمت قرآنی این‌قدر مطلب دارد كه هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره كنید و هرچه بردارید، كم نمی‌شود و تكراری هم نمی‌شود. مبنا را تفكرات شهید مطهری بگذارید و كارهای بعدی را روی آن بنا كنید؛ «العلی محظورة الّا علی/ من بنا فوق بناء السلف».
سال 56 به اتفاق جمعی از دوستان بنا بود جهان‌بینی اسلام را بنویسیم. بعد با تبعید بنده و بعضی دیگر از دوستان به ایرانشهر، جمع تقریباً متلاشی شد؛ لیكن بنا گذاشتیم كار را انجام دهیم. از جمله‌ی افراد این مجموعه، مرحوم شهید باهنر بود؛ به ایرانشهر آمد و گفت شما كه اینجا كاری ندارید، این تحقیق را انجام دهید. دیدیم حرف خوبی است. بعد ایشان نكته‌یی گفت كه بسیار مهم بود. كتاب تعلیمات دینیِ سال سوم و چهارم دبیرستان را- كه به‌وسیله‌ی خود ایشان و یك جمع دیگر و با برنامه‌ریزیِ مرحوم شهید بهشتی تنظیم می‌شد- آورد و به من داد؛ گفت این را شما بخوانید، ببینید پایه‌ی معرفت دینیِ جوان دانش‌آموز ما چقدر است؛ فراتر از این، چشم‌اندازی را در مسائل دینی تعریف كنید. كتاب را خواندیم، دیدیم مطالب خیلی خوب و باارزشی است. بنابراین، بر اساس آنچه امثال شهید بهشتی و شهید مطهری و دیگر بزرگان فكر و اندیشه‌ی اسلامی كار كرده‌اند، باید نوشت و گفت.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان‌ - 1383/04/15
عنوان فیش :تجلیل مدعیان دموکراسی _کارتر_از دیکتاتور محمد رضا پهلوی
کلیدواژه(ها) : عملکرد استکبار, وظایف روحانیت, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, حقوق زنان در غرب, حقوق بشر در غرب
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز روحانیت ما با دوگونه چالش مواجه است. شاید در بعضی از ادوار تاریخی هم همین‌طور بوده است؛ لیكن در اكثر ادوار تاریخی، روحانیت با یك چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یك چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت- كه در ادوار مختلف، حوزه‌های علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند- تبیین و تعلیم دین به معنای واسع كلمه بوده است؛ ... چالش دوم- كه خیلی هم حرف دارد- مسأله‌ی سیاسی است. شما طلبه‌ی جوانی هستید در مدرسه‌ی آقای آخوند، یا مدرسه‌ی زنگنه، یا مدرسه‌ی مرحوم آقای آقا شیخ علی دامغانی، و دارید در همدان، در ملایر، در فامنین و هرجای دیگر درس می‌خوانید. اگر بحث سیاستهای جهانی و استكبار جهانی و امریكای با آن عظمتِ ظاهری بشود و بگویند این‌ها با شما مخالفند، شما نباید بگویید مگر من چه كسی هستم كه با من مخالفند؛ من یك طلبه‌ی گوشه‌ی مدرسه‌ی آقای آخوند در همدان هستم. من می‌خواهم بگویم این فكر اشتباه است. این‌ها با یك‌یك شما نه تنها مخالفند، بلكه دشمن‌اند. به هركدام از شماها به چشم منبعی برای روشنگری و افشاگری نگاه می‌كنند؛ كه اگر این منبع فعال شود و كار بكند و باطن و استعداد و ظرفیت خودش را بروز دهد، كار بر استكبار دشمن دشوار خواهد شد. از نظر آن‌ها هریك از شما بالقوه یك امام خمینی هستید. این‌ها با یك‌یك عمامه‌به‌سرها و طلبه‌ها و روحانیون دشمن‌اند؛ چرا؟ چون بنای كار آن‌ها بر ظلمات، بر چشم‌بندی و بر كتمان حقیقت و پرده روی كار كشیدن است. الآن شما نگاه كنید؛ در امریكا اسم دمكراسی و حقوق بشر برده می‌شود. امریكایی‌ها یكی از ارزشهایی كه فكر می‌كنند یا ادعا می‌كنند كه باید در دنیا برایش بجنگند، حقوق بشر است؛ ملت امریكا هم این را باور كرده است. یك‌وقت مسأله‌یی مثل زندان ابو غریب به وجود می‌آید و گوشه‌یی از آن برملا می‌شود، كه آن را هم ماست‌مالی می‌كنند؛ كمااینكه كردند و به گردنِ هم انداختند و مسئله را تمام كردند. این‌ها توانسته‌اند با كمك ابزارهای پیشرفته‌ی تبلیغاتی و ارتباطاتی- با همین تلویزیون، با همین هنر، با همین هالیوود، با همین بازیهای اینترنتی و رایانه‌ای، با همین ارتباطات سریع در دنیا- سر بشریت را كلاه بگذارند. ادعای تمدن می‌كنند، اما تمدن ندارند؛ واقعاً وحشیِ محض هستند. قبلًا گفتم؛ خانم جوانِ مرتبِ منظمی وقتی در خیابان راه برود،می‌گویند آزار او به مورچه هم نمی‌رسد؛ اما شما ناگهان این خانم جوان را در زندان ابو غریب پیدا می‌كنید؛ با دستِ خودش مرد عراقی را شكنجه می‌كند و قهقهه سر می‌دهد و با خونسردی آدم می‌كُشد! یك‌وقت كسی عصبانی می‌شود و آدم می‌كُشد؛ نه، این‌ها با خونسردی و در حال قهقهه آدم می‌كُشند و ادعای دمكراسی هم می‌كنند! این‌ها با جبارترین حكومتها، حكومتهای كودتایی، حكومتهای نظامی و حكومتهایی مثل حكومت محمد رضا پهلوی، در عین استبداد، چون در خدمت آن‌ها و منافع آن‌ها هستند، نه تنها مخالفت نمی‌كنند، اصلًا از آن‌ها حمایت هم می‌كنند. اواخر سال 56 یا اوایل سال 57 كه طلیعه‌های انقلاب آشكار شده بود، كارتر- رئیس‌جمهور وقت امریكا- به ایران آمد و در یك جلسه، نطقی را كه برایش فراهم كرده بودند، نخواند؛ ارتجالًا بنا كرد نطقی سرتاپا ستایش از محمد رضا ایراد كردن. امروز هم همین كار را در خیلی از جاهای دنیا دارند می‌كنند؛ قبلًا هم كرده‌اند، بعد از این هم خواهند كرد؛ درعین‌حال ادعای دمكراسی هم می‌كنند! دنیا هم این ادعاها را باور كرده؛ ما هم وقتی به جامعه‌ی خودمان نگاه می‌كنیم، می‌بینیم یك عده آدم‌های درس‌خوانده و تحصیل‌كرده و مدعی روشن‌فكری وقتی اسم دمكراسی و یا مردم‌سالاری و احترام به رأی مردم می‌آید، فوراً ذهنشان به طرف امریكا می‌رود! آن‌ها دروغ می‌گویند و مطلقاً به دمكراسی و آزادی و آراء مردم احترام نمی‌گذارند؛ نمونه‌اش ممنوعیت حجاب در مدارس برخی كشورهای اروپایی است. اجازه نمی‌دهند دختر محصل با روسری به كلاس برود و درس بخواند. پس امروز مشی اساسی استكبار عبارت است از كلاه سر دنیا گذاشتن، كلاه سر بشریت گذاشتن؛ به قول عربها: «التعتیم الاعلامی»؛ یعنی غبارآلود كردن فضا، یا به تعبیر قدیمیِ خود ما «گل‌آلود كردن آب». اگر در این فضا كه همه جا را تاریك كرده‌اند، یك نفر پیدا شود كه نورافكنی بیندازد، این‌ها چه حالی دارند و نسبت به او چه موضعی می‌گیرند؟ شما همان كسی هستید كه نورافكن می‌اندازید. لذا با روحانیت اسلام و بخصوص با روحانیت شیعه مخالفند؛ علتش هم این است كه روحانیت شیعه مستقل است.

مربوط به :بیانات در دیدار طلاب مدرسه علمیه‌‌ آیت‌الله مجتهدی - 1383/03/22
عنوان فیش :مصادیق خفقان و رعب بوجود آمده برای طلاب توسط پهلوی
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, پایه‌گذاری حوزه علمیه قم, عبدالکریم حائری یزدی, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
وجود یك مجموعه‌ی روحانیِ عالم، روشن‌بین، روشن‌فكر، شجاع، پارسا، پاك‌دامن، دارای آگاهی وسیع و برخوردار از خشیت الهی، در جامعه‌ای كه در حال پیشرفت است، نویدبخش این است كه این پیشرفتها در جهت گمراهی و ضلالتِ هرچه بیشتر، و در فرایند تاریخی در جهت سقوط به كار نخواهد رفت؛ این نقش شما جوانهای طالب علم و محصل علوم دینی است؛ این را قدر بدانید؛ خیلی مهم است. البته مشكلاتی در سر راه شماها وجود دارد. امروز طلاب و روحانیون ما مشكلات بسیاری دارند؛ مشكلات مادی دارند، مشكلات حیثیتی دارند، سختی‌های گوناگون دارند، محرومیتهایی دارند؛ منتها این‌ها در راه این هدف بزرگ صفر است. هیچ مجموعه‌یی بدون دست و پنجه نرم كردن با مشكلات نتوانسته است یك نقش اثرگذار و ماندگار ایفا كند و به وجود بیاورد. طبیعت بشر این‌طور نیست كه با راحت‌طلبی و برخورداری از آسایشِ مطلق بتواند به‌جای والایی دست پیدا كند؛ سختی‌ها را باید تحمل كرد؛ این همان سمت‌گیری به سوی رضای الهی و نقش آفرینی در سعادت یك جامعه است. حوزه‌های علمیه امروز می‌توانند خود را آن‌چنان بسازند كه به معنای حقیقی كلمه نقش‌آفرین باشند. حوزه‌ی قم در سال 1340 قمری- یعنی تقریباً هشتاد و پنج سال قبل- توسط مرحوم حاج شیخ عبد الكریم حائری به وجود آمد و در سال 1355 قمری- یعنی پانزده سال بعد- با درگذشت مؤسس آن حوزه، بظاهر متلاشی شد؛ یعنی در اوج اقتدار و اختناق رضاخانی. وقتی مرحوم آقا شیخ عبدالكریم حائری از دنیا رفت، همان چند صد طلبه‌یی هم كه در قم بودند، متفرق شدند. گرسنه و بی‌پول و بی‌منشأ درآمد و ترسان، روزها بیرون شهر قم می‌رفتند و در باغهای اطراف قم مباحثه می‌كردند؛ شب به مدرسه‌ی فیضیه یا به خانه‌هایشان برمی‌گشتند. اما در میان همان طلاب آواره‌ی پراكنده‌ی ترسانِ مرعوبِ از اقتدار دستگاه و زیر فشار شدید اقتصادی و حیثیتی و سیاسی، كسی مثل امام خمینی بیرون آمد. چهل سال بعد از تشكیل حوزه‌ی قم- یعنی در سال 1381 قمری- نهضت‌ روحانیت شروع شد؛ این‌ها خیلی معنا دارد. تازه از این چهل سال، چندین سالش با این شدت گذشته بود.
در فروردین سال 1342 شمسی كه حوادث مدرسه‌ی فیضیه و زدن طلاب و انداختن آنها از بالای پشت‌بام پیش آمد، همان روز ما منزل امام رفتیم. بنده آن‌وقت طلبه‌ی جوانی بودم در سن الان شماها. دستگاه اختناق محمدرضا علیه حوزه‌ی علمیه، شمشیر را از رو بسته بود. در خیابان ارم قم طلبه جرأت نمی‌كرد - این را من به چشم خودم دیدم - از این طرف خیابان به آن‌طرف برود! كماندوهای دستگاه شاه مثل شمر می‌ریختند سرش، كتكش می‌زدند، عمامه‌اش را برمی‌داشتند و لباسش را پاره می‌كردند. در چنین حالت رعب‌آوری، آن روز امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) بعد از نماز مغرب و عشا به خانه‌شان رفتند - همین خانه‌یی كه الان هم در قم هست - طلبه‌ها هم رفتند، بنده هم بودم. ایشان خاطره‌ی اختناق دوران رضاخانی و رفتن طلبه‌ها به بیرون از قم را یادآوری كردند و گفتند آن‌روز ما این‌طور زندگی كردیم؛ آنها رفتند و ما ماندیم؛ حالا هم اینها خواهند رفت و شما خواهید ماند. این پیشگوییِ امام بود؛ پیشگوییِ مبنی بر وعده‌ی الهی. خدای متعال وعده كرده است كه اگر جماعتی در راه او مجاهدت و ایستادگی كنند و دارای ایمان باشند، قطعاً به هدف خواهند رسید. وعده‌ی الهی دروغ نیست. خدای متعال راه را جلوی پای انسان می‌گذارد و قدم به قدم دست انسان را می‌گیرد. وقتی هدف، خدا بود، «والذّین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». عمده، وجود این انگیزه و این ایمان است؛ وارد میدان شدن و تلاش كردن است. هر جا این باشد، موفقیت بدون تردید حاصل خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 1378/09/23
عنوان فیش :برتری تربیت علما نسبت به خون شهدا
کلیدواژه(ها) : شهید, شهادت, مبلغان, عالِم دینی, علمای شیعه, مبارزه علما, نقش تعیین‌کننده علمای بزرگ, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من این‌طور احساس میکنم که همه‌ی رفتارهای فردی و جمعىِ ما به‌عنوان مسؤول و رفتارهای ملتمان، تحت تأثیر دو مجموعه عوامل است: یک مجموعه، آن استعدادها و امکانات و اینهاست - هوش، تواناییها و استعدادهای مردم - فرض بفرمایید یک فرد را که در نظر میگیریم، یک قسمت از تلاش و فعّالیتش در هر میدانی از میدانها، مربوط به آن استعدادها و تواناییها و ظرفیتهای وجودی خودش یا فضایی است که از آن استفاده میکند. بخش دوم، آن عامل مؤثّر و جهت دهنده‌ی ذهنیت است. مراد ما از فرهنگ، همان ذهنیتهاست. هرجا که من تعبیر فرهنگ را به‌کار میبرم، مرادم آن معنای عام فرهنگ است؛ یعنی آن ذهنیتهای حاکم بر وجود انسان که رفتارهای او را به سمتی هدایت میکند - تسریع، یا کُند میکند - این، حدّاقل نیمی از عوامل تعیین کننده و پیش برنده و جهت دهنده به همه‌ی رفتارهاست. برای این‌که مسأله، کاملاً محسوس شود و آن نگرانی که در ذهن بنده است، بیشتر واضح گردد - که چرا گاهی اوقات به این مسأله، زیاد میپردازم - یک جبهه‌ی جنگ را فرض بفرمایید که یک مجموعه سرباز، با فداکاری، با قدرت تصمیم، با اراده و با ایستادگی میجنگند؛ مثل جنگی که ما هشت سال در جبهه داشتیم. در آن زمان، شما وارد منطقه‌ای میشدید، میدیدید یک مشت جوان مؤمنِ حزب‌الّلهىِ فداکارِ از جان گذشته، ایستاده‌اند و مبارزه میکنند. از هر کدام سؤال میکردید چرا مبارزه میکنید؟ میگفت: «وظیفه‌ی من است. امام گفتند، دستور دینی من است. دشمن به کشور من تجاوز کرده، مرزها و ناموس مرا تهدید میکند؛ ما ملت زنده‌ای هستیم و باید از خودمان دفاع کنیم!» او مجموعه‌ای از باورهای ذهنی را برای شما در میان میگذارد که اعتقاد به خدا، اعتقاد به قیامت، اعتقاد به شهادت، اعتقاد به دستور امام، لزوم اطاعت از امام، اعتقاد به متجاوز بودن این دشمن، اعتقاد به این‌که من ملتی هستم که باید از خودم دفاع کنم، در آن هست. این مجموعه‌ی در هم آمیخته‌ی در هم تنیده‌ی اعتقادات دینی و اینها در بیان او بروز میکند. شما میبینید که این اعتقادات موجب شده است تا این جوان بایستد، از آسایش خانه‌اش، از زندگی، از تحصیل و دانشگاهش دست بکشد، به جبهه برود و جان خودش را به خطر بیندازد؛ احیاناً هم کشته یا مجروح شود و تا آخر عمر با آن بسازد که الان روی چرخ، تعدادی از آنها را مشاهده میکنید.

حالا اگر در همین حالی که این جوان در این میدان با این حرارت میجنگد، یک نفر بیاید، بنا کند در این باورها خدشه کردن و مثلاً بگوید: «این‌که شما میگویید این دشمن، متجاوز است، چه تجاوزی؟ ما اوّل حمله کردیم!»؛ شروع کند در ذهنیت او رخنه کردن و اعتقاد او را به متجاوز بودن این دشمن و به فضیلت و ارزش شهادت، ضعیف کند، اعتقاد او را به این‌که وقتی امام دستور داد، باید دستور امام عمل شود، تضعیف کند؛ اعتقاد و باور او را به این‌که یک فرد باید از کشور، از میهن و از مرزهای خودش دفاع کند، ضعیف کند؛ خوب، شما ببینید این جوان مؤمنِ آماده‌ای که مثل گلوله‌ی سوزانی به سمت سینه‌ی دشمن حرکت میکرد، با این تبدیل باورها تبدیل به چه میشود؟! به یک موجود پشیمان، متزلزل، مردّد و احیاناً پشت به جبهه کرده، تبدیل میشود. یعنی همین آدم، همین شخصیت، با همان استعدادها، با همان قدرت بدنی، با همان هوش، با همان توانی که از لحاظ جسمانی و مغزی و قدرت اراده و تصمیم‌گیری داشت، با تبدیل محتوای ذهنی خودش، از یک موجود فعال پیشروِ اثرگذار، تبدیل به یک موجود منفعلِ منهزم میشود. این امر بسیار واضحی است. خوب؛ ممکن است کسی هم برود، آن احساسات، آن ایمان و آن باور را در او تقویت کند، یا در کسیکه آنچنان نیست، این ایمان را به‌وجود آورد و از او یک موجود اثرگذارِ فعّالِ پیشروِ آنچنانی بسازد. من به این نکته، متنبّه شدم که این‌که میگویند: «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء»،(۱) معنایش این است. آن عالِم است که میتواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم - به اصطلاح رایج امروز، از این سخت‌افزارِ موجودِ بشری - یک انسان متعالی، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد. یک عالِم میتواند این کار را بکند؛ «مداد العلماء»، واقعاً «افضل از دماء شهدا» است. برای خاطر این‌که همین جوانان طلبه‌ی ما در میدان جنگ - آن گروه رزمی تبلیغی - به میدان جنگ میرفتند - من بارها آنها را در آن‌جا مشاهده کردم - و انسانها و آدمهای معمولی را تبدیل به آدمهای مقاوم میکردند؛ انسانهای سست را تبدیل به آدمهای قرص و انسانهای متزلزل را تبدیل به انسانهای ایستاده‌ی دارای مقاومت میکردند.
1 )
من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 399؛
الأمالي( للصدوق)، ص: 168؛
الأمالي (للطوسي)، ص: 521؛

ٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَال‏ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاء
ترجمه :
امام صادق عليه السّلام فرمود:در روز قيامت خداوند عزّ و جل مردم را در يك مكان جمع مى‌كند و ميزانهاى اعمال را بر پا مى‌دارد،در اين هنگام خونهاى شهدا با مداد علما سنجيده مى‌شود،مداد علما بر خونهاى شهدا برترى پيدا مى‌كند.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : تعمیق اعتقادات, حاکمیت اسلام, روحانی‌ها, مبلغان, وظایف روحانیت, هجرت روحانیون
کلیدواژه(ها) : تعمیق اعتقادات, حاکمیت اسلام, روحانی‌ها, مبلغان, وظایف روحانیت, هجرت روحانیون
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز علاوه بر این‌که باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : وحدت, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, مبلغان
کلیدواژه(ها) : وحدت, روحانی‌ها, وظایف روحانیت, مبلغان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
(شما روحانیون) از جمله‌ى چيزهاى مهمى كه بايستى در تبليغات، مردم را به آن توجه دهيد، مساله‌ى وحدت و اتفاق و اتحاد ملت است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03
عنوان فیش : عبودیت, صراط مستقیم, اخلاق اسلامی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : عبودیت, صراط مستقیم, اخلاق اسلامی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شما روحانیون باید مردم را به عبودیّت الهی که همان صراط مستقیم است، سوق دهید. البته این عبودیّت، در زمینه‌ی اخلاق، در زمینه‌ی عمل فردی و در زمینه‌ی عمل اجتماعی کاربرد دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03
عنوان فیش : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وظیفه‌ی مبلّغ دین و مبلّغ معنویت و پیام‌آور حقیقت این است که مردم را امیدوار کند و یأس را از آنها بزداید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03
عنوان فیش : اخلاق سیاسی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : اخلاق سیاسی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
[شما روحانیون] باید درس اخلاق بگویید، درس اخلاق سیاسی هم بگویید، درس اخلاق و معنویت هم بگویید، تحلیل سیاسی هم بدهید.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16
عنوان فیش :تحقق وظیفه پیامبری تموسط علما
کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, مبلغان, جهت دعوت, تبلیغ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
به شما برادران عزیز هم - بعد از خسته نباشید - عرض میکنم که حضور در دانشگاهها خیلی مهمّ است؛ چون ما روحانیون در پی این هستیم که مخاطبی پیدا کنیم و آنچه را که از رسالت الهی بر دوشمان است، به آن مخاطب برسانیم. اگر این نباشد که روحانیت معنایی ندارد؛ بالاخره این فکر «العلماء ورثة الانبیاء»(۱)، یک فکر رایج و قطعی در همه‌ی مفاهیم دینی است. تحریض به علم، بخش عمده‌اش برای این است که انسان، آن علم را به مخاطبینی برساند که به آن احتیاج دارند. بدیهی است که در معارف اسلامی، آن‌جایی که روی علم تکیه شده است، مراد علم توحید و معرفت دینی است که تبلیغ آن و عمل به آن، این همه اهمیت و کسب آن، این همه شرافت دارد.
پس، اصل قضیه این است که این رسالت و این پیامبری را - در این سطح نازلی که ما برعهده داریم - تحقّق بخشیم؛ به این‌که به مخاطبین خودمان برسانیم. امّتها مختلفند، مخاطبین و شنوندگان پیام و رسالت پیغمبران مختلفند. بهترینشان کسانی هستند که جوان باشند تا این تبلیغ شما برای مدّت سی سال، چهل سال، پنجاه سال در زندگیشان اثر کند. این‌گونه است دیگر. بالاخره امر دایر است بین این‌که به کسی یاد بدهیم که پنجاه سال میخواهد از آن استفاده کند، یا کسی که مدّت کوتاهی میخواهد استفاده نماید.
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 32؛
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 10؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏2، ص: 92

ٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ.
ترجمه :
امام صادق عليه السّلام فرمود:به راستى علما وارث پيامبرانند و اين براى آن است كه پيامبران پول و طلا و نقره از خود به ارث نمى‌گذارند و تنها ارث آنها احاديث است و هركس استفاده كرد بهره فراوانى برده،بنگريد اين علم خود را،از چه كسى فرامى‌گيريد زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصرى جانشينان عادلى هستند كه جلو تحريف غاليان و وابستگى خرابكاران و نادانان را مى‌گيرند.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16
عنوان فیش :توجه به خدا و تضرع کردن لازمه روحانیون برای هدایت مردم
کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ, وظایف روحانیت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بدیهی است که حضور روحانی در چنین محیطی [در دانشگاهها که محیط جوان، با سواد، اهل معرفت، آینده‌دار و مؤثر در آینده‌ی کشور است] ضروری است. دانشگاههای ما به حضور شما آقایان علما و حضور روحانیون احتیاج دارند؛ و روحانی ای که میبایست در این دانشگاهها برود، باید حتماً خصوصیاتی را در خود به وجود آورَد. بحمداللَّه شما این خصوصیات را - بعضی کمتر، بعضی بیشتر - دارید.
یک خصوصیت، خصوصیت علم و معرفت است. باید با دست پر رفت؛ به قدری که او احتیاج دارد. تا انسان توانی در حدّ بالا نداشته باشد، نمیتواند کسی را از سطوح نازل به یک حدّی بالا بکشد: «دو صد من استخوان باید که صد من بار بردارد» - مَثَل قدیمی عامیانه، حرف کاملاً درستی است - شما هر کس را بالا بکشید، تا سینه‌ی خودتان میتوانید بالا بکشید؛ این است دیگر.
پس بایستی انسان، سطح موجودی و تمکّن فکری و علمی را در خود بالا بگیرد، تا بتواند این را بالا بکشد. طرف را نبایستی کوچک دید - سؤال او را بی ارزش، نیاز او را حقیر و خودش را کم مؤونه تصوّر کرد - هر کسی این‌طور با مخاطبش برخورد کند، شکست خواهد خورد و در ارتباطگیری و اثرگذاری، موفّقیتی به دست نخواهد آورد. حقّ مخاطب را بایستی به او بدهید؛ او را مستحقّ و مستوجب التفات و توجّه و اهتمام بدانید و به آن نسبت عمل کنید.
بنابراین، شرط اوّل این است که از لحاظ معرفت، آدم با دست پُر به میان این مجموعه برود. الحمدللَّه این حاصل است - آقایان همه از فضلا هستند - دوم این‌که او روحانیت شما را باور کند - این است - روحانیت هم به لباس نیست. ای بسا صاحب لباسی که روحانی حقیقی نیست، و ای بسا غیر صاحب لباسی که حقیقتاً روحانی است! باید روحانی باشد - اهل معنا، اهل روح - و با روح و معنویت سر و کار داشته باشد.
باید سخن او باطنی داشته باشد؛ از باطنی برآید. اگر سطحی و ظاهری و زبانی و صوری بود، اثر نخواهد گذاشت. واقعاً «اذا خرج من اللّسان، لم تجاوز الآذان». این‌گونه است دیگر. باید از قلب برآید؛ آن هم متوقّف است بر ایمان و توجّه و معنویت و روحانیت. این را میشود به وجود آورد و تقویت کرد. هر وقتی که کار در این زمینه‌ها سخت و سنگین میشود، باید به ذخیره‌ی فیّاض تمام نشدنىِ ذکر اللَّه پناه برد - به نماز، به نافله، به توجّه به خدا، به تضرّع - اینها انسان را فیضان میبخشد.
اگر بخواهیم این باران طهوری که از سخن شما تراوش میکند و نازل میشود، حقیقتاً مطهّر باشد و ادناس و ارجاس را از دلها و ذهنها بزداید، باید آن را تصفیه کنیم. همان‌طور که من مکرّر از قول مولوی این مطلب را نقل کرده‌ام؛ میگوید: «آبهای دنیا همه‌ی پلیدیهای عالم را از بین می‌برد، همه‌ی کثافتها و دنسها و نجاستها با آب تطهیر میشود؛ اما خودِ آب، متغیّر و کثیف میشود. بعد این آب، برای این‌که دوباره طهارت خودش را به دست آورد، عروج میکند؛ به شکل بخار بالا میرود و دوباره به شکل باران - ماءً طهورا(1) - برمیگردد!
معراجی لازم است؛ عروجی لازم است، برای این‌که انسان بتواند آن طهارت را بازیافت کند و مطهّر شود و وارد فضای ذهن و دل و فکر مخاطب گردد، تا بتواند او را تطهیر کند؛ والّا آبِ آلوده، مطهّر هم نیست.
بنابراین، پناه بردن به ذکراللَّه و توجّه به خدا و عرض نیاز و هدایت خواستن و تضرّع کردن، این را تأمین و تضمین میکند. از این جهت، انسان هیچ مشکلی ندارد و همیشه این ذخیره‌ی فیّاض لطف و رحمت الهی، دم دست انسان است. این دو خصوصیت.
البته خصوصیت سوم هم اخلاق و - به اصطلاح - آن عقل معاشرت است، که «و لو کنت فظّا غلیظ القلب، لانفضّوا من حولک»(2). بایستی با مهربانی برخورد کرد؛ منتها مهربانی بدون ضعف - لین فی قوّة، در بعضی از تعبیرات هست - و نرمش قدرتمندانه. نه این‌که انسان آن‌قدر لیّن باشد که هر چه گفتند - حرف غلط و نادرست و ناجور - قبول کند و بپذیرد، برای این‌که میخواهد روی خوش نشان دهد و طرف خوشش بیاید!
نه؛ این‌که «لین» نیست. این، ضعف است. مقصود این است که آن برندگی را با نرمش همراه کند؛ مثل تأثیری که قطرات آب بر روی سنگی میگذارد - که با همان لین طبیعی خودش، آن‌قدر روی سنگ میچکد، که سنگ را تحت تأثیر قرار میدهد و گود میکند. لین به این معنا - با آنها با نرمش، با محبت و با مدارا عمل شود.
1 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 48
وَهُوَ الَّذي أَرسَلَ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۚ وَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهورًا
ترجمه :
او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک‌کننده نازل کردیم...

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 159
فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِي الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلينَ
ترجمه :
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26
عنوان فیش :آسیب ناپذیری نظام اسلامی در صورت وجود تقوا
کلیدواژه(ها) : تقوا, وظایف روحانیت, حفظ نظام اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وظیفه علما و مبلّغین و روحانیون و معمّمین، این‌جا روشن میشود. البته روشن است و بحمداللَّه، آقایان وظایفشان را خیلی خوب میدانند. ما هم نمیخواهیم وظیفه علما را به آنان یادآور شویم. چون اهل علمند، و خودشان میدانند. این‌که میگوییم، برای «تذکّر» است. برای دانستن جوانان و تازه رسیدگان به این راه است که بدانند این راه، راه مبارکی است. این راه، راه شکست‌ناپذیری است. این راه، راهی است که در آن، همه امکانات برای بقا، به وسیله حکمت پروردگار عالم، فراهم شده است. این راه، هم جهاد دارد، برای دفع دشمن؛ هم «رحماء بینهم»(1) دارد، برای محیط قابل زیست در داخل کشور؛ هم «لاینهیکم‌اللَّه عن‌الذین لم یقاتلوکم» تا «ان تبروهم و تقسطوا الیهم»(2) دارد، برای ارتباطات حسنه با کشورها و ملتهای دنیا و هم «انما ینهیکم‌اللَّه عن‌الذین قاتلوکم فی الدین»(3) دارد، برای مبارزه با اسرائیل و امریکا. یعنی همه چیز دارد. هم دنیا دارد، هم آخرت، هم حفظ ارزشها با دقّت و وسواس و هم رفتن به دنبال سازندگی و ایجاد دنیای خوب و استقرار و کشف بواطنِ طبیعت، به وسیله دستهای توانا. همه چیز هست. هم عواطف و احساسات مردم را دارد، هم کمک الهی را دارد، هم کار در آن هست و هم توکّل. لذاست که آن وقت این آیه معنا پیدا میکند: «و من یتّق اللَّه یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لا یحتسب.(4)» اگر تقوا باشد - یعنی، این مجموعه با هم باشد - آن وقت دیگر هیچ کس نمیتواند آسیب برساند.
1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 29
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا
ترجمه :
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی‌دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.

2 ) سوره مبارکه الممتحنة آیه 8
لا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوكُم فِي الدّينِ وَلَم يُخرِجوكُم مِن دِيارِكُم أَن تَبَرّوهُم وَتُقسِطوا إِلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ
ترجمه :
خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی‌کند؛ چرا که خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد.

3 ) سوره مبارکه الممتحنة آیه 9
إِنَّما يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلوكُم فِي الدّينِ وَأَخرَجوكُم مِن دِيارِكُم وَظاهَروا عَلىٰ إِخراجِكُم أَن تَوَلَّوهُم ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ
ترجمه :
تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون‌راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است!

4 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 2
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم وَأَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِكُم يوعَظُ بِهِ مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا
ترجمه :
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایسته‌ای نگه دارید یا بطرز شایسته‌ای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می‌شوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،

4 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 3
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه :
و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27
عنوان فیش : تبلیغ, عالِم دینی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : تبلیغ, عالِم دینی, روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اوّلین وظیفه‌ی عالم دینی تبلیغ است و علم دین برای تبلیغ است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27
عنوان فیش : روحانی‌ها, مبلغان, هجرت روحانیون, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, مبلغان, هجرت روحانیون, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جامعه‌ی علمیِ دینی - یعنی روحانیت - اولین وظیفه‌اش تبلیغ است. تبلیغ یک وظیفه‌ی درجه‌ی دومِ مخصوصِ عدّه‌ای خاص از روحانیون نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16
عنوان فیش :لزوم توجه طلاب به معنویت
کلیدواژه(ها) : معنویت امام خمینی, ایستادگی امام خمینی(ره), عزم امام خمینی, وظایف روحانیت, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, تربیت اخلاقی, ارتباط آیت الله خامنه‌ای با امام خمینی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
طلبه امروز باید به این بُعد از زندگی خود [معنویت]، بسیار توجّه کند. شما جوانید؛ دلهای شما نورانی است و تعلّقاتتان کم است؛ اما همیشه این طور نمی‌مانید. این سرمایه را امروز فراهم کنید تا آن روز که گرفتاریها و تعلّقاتْ از اطراف به شما حمله کرد، بتوانید از آن ذخیره معنوی خود استفاده کنید.

من یقین دارم، آن پیرمرد نورانی، معنوی، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست توانای او بنا، غرس، آبیاری و میوه چینی شد، اگر در جوانی، آن راز و نیازها و آن عبادتها، تفکّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانی در او پدید نمی‌آمد، این کارهای بزرگ از او صادر نمی‌شد. مرحوم آقای حاج میرزا جواد آقای تهرانی که از علمای بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیاری ایشان را می‌شناختند، نزدیک سی سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانی برای تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمی‌شناختم ایشان کیست. دیدم که یک سیّد طلبه جوان و نورانی در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز می‌خواند و اشک می‌ریزد و تضرّع می‌کند.» حاج میرزا جواد آقای تهرانی می‌گفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضی پرسیدم این آقای نورانی کیست؟ گفتند این آقا روح‌اللَّه خمینی است. وقتی آقا روح‌اللَّه، در دوره جوانی، آن سرمایه و ذخیره را پدید می‌آورند، آن وقت در سنّ هشتاد سالگی، امام و بنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی می‌شوند.»

معمولاً پیرمردها، در زودتر از این سن بازنشسته می‌شوند و حال اداره زندگی شخصی خودشان را هم ندارند؛ اما امام در آن سن، چنین بنای عظیم و توصیف ناپذیری را به وجود آوردند و در مقابل دشمن، آن‌طور ایستادند که انسان از شجاعت و پایداری ایشان در مقابل حوادث و مصائب، مبهوت می‌ماند.

در همین قم، اوایل انقلاب، به مناسبتی ما خدمت ایشان رسیده بودیم. صحبتی شد و ایشان درباره سیّد احمد آقا مطلبی را فرمودند که درست و دقیق، یادم نیست. اما مضمون آن این بود که «اگر این احمد را بگیرند یا شکنجه کنند و یا بکشند، من در باطن قلبم هم متزلزل نخواهم شد. نه این‌که بخواهم خودم را نگهدارم؛ تظاهر و تصبّر کنم.» این، تعبیر ایشان بود. مفهوم «لا تحّرکه العواصف و قور عند الحزائز»، این است.

عزیزان من! وقتش حالاست. از این فضای معنوی، مواریث و یادگارهای معنوی‌ای که در این فضا انباشته است، استفاده کنید. مرحوم سیّد حسین رضوی، از همین آستان مقدّسه و از علمای اوایل قرن چهاردهم است که از حالاتش نقل می‌کنند، مثلاً در قنوت نماز وتر، دعای «ابی حمزه» را از ابتدا تا انتها می‌خوانده است! چنین عابدان و زاهدانی رااین حوزه تربیت کرده است. من از بزرگان حوزه خواهش می‌کنم، درس اخلاق و تهذیب را برای جوانان مستعد، روشن و نورانی - که در این حوزه فراوان هستند - جدّی بگیرند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌ - 1374/08/10
عنوان فیش : روحانی‌ها, خدمت به مردم, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, خدمت به مردم, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
روحانیّت خدمتگزار مردم است.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان استان مازندران - 1374/07/22
عنوان فیش :روحانیان، باید با بیان و تبیین، مردم را ارشاد کنند
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, مبلغان, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
در پیکره‌ى جامعه که هر قشر حکمِ عضوى از اعضا را دارد و وظیفه‌اى بر دوشش است، روحانیان دو وظیفه و شأن دارند: یک شأن، شأنِ مغز است و شأنِ دیگر، شأنِ زبان. شأن همه‌ى متفکّران و فرزانگان و خردمندان و روشنفکران در یک جامعه، شأنِ مغز است. علماى دین هم، چنین شأنى دارند؛ یعنى باید بیندیشند و مردم را هدایت و راهنمایى کنند. اما علاوه براین، یک شأن دیگر هم براى علماى دین وجود دارد که همان شأنِ زبان است: «قوام الدّین باربعه: بعالم ناطقٍ مستعمل له.»(1) چقدر در قرآن با عباراتى همچون «لتبین للنّاس»، «هذا بیانٌ للنّاس»، بر بیان و تبیین تکیه شده است! این، شأن علماى دین است که باید تبیین و بیان کنند.
خیال نشود که منظور فقط بیان و تبیین احکامى همچون حکم خمس و زکات است. لعنت خدا بر کسانى که کوشش کردند تا دین را از اساسى‌ترین اصول آن، یعنى صحنه‌هاى واقعى زندگى و صحنه‌ى سیاست و حکومت جدا و مخصوص به همین کارهاى فردى کنند. البته نماز و روزه مهمّ است؛ اما عاملِ برپا داشتنِ همین نماز و روزه، حکومت است: «الذین ان مکناهم فى‌الارضِ، أقاموا الصّلوة و اتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر؛ و لله عاقبة الامور. (2)» نماز و روزه را عالم دین به عهده بگیرد و حکومت را به عهده‌ى کسانى که شایستگى ندارند واگذار کند!؟ «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و التّبعوا الشّهوات. (3)» روزگارى مدام این را ترویج مى‌کردند؛ اما اسلام به دست برترین شاگردانش، بر دهان آنان زد و حکومت اسلامى شکل گرفت.
اکنون نیز، عدّه‌اى همین را ترویج مى‌کنند. آنها مى‌گویند: «اسلام در گوشه‌ى خانه و مسجد، به احکام دینى بپردازد و از دخالت در حکومت و سیاست بپرهیزد؛ مبادا مردم از اسلام بدشان بیاید.» عجب! منطقشان این است که اگر اسلام حکومت کند، از محبوبیت ساقط مى‌شود! پس معلوم مى‌شود اینها از پیغمبر، براى اسلام دلسوزترند.
پیغمبر آن روز که به مدینه آمد، بنا بود «عبدالله بن ابى بن سلول»، از طرف «اوس» و «خزرج»، پادشاه شود. پیغمبر او را کنار زد و حکومت را به دست گرفت. خوب؛ پیغمبر مى‌توانست خیلى محترمانه، این کار را نکند و رضایت دهد به این‌که خانه‌اى در آن‌جا برایش بسازند و پیشنماز هم بشود. حکومت را هم «عبد الله ابن ابى» به‌دست گیرد! پس چرا این‌گونه نکرد؟ خوب؛ معلوم است! شأن تبیین و بیان که به عهده‌ى علماست، نمى‌گذارد؛ تبیین و بیانى که موضوع گسترده‌اى دارد و سخن درباره‌ى آن بسیار است.
از این‌رو، امروز هم - همین‌طور که شاهدید - امام جمعه، در خطبه‌هاى نماز جمعه، هم از دین مى‌گوید و هم از حکومت. از سیاست مى‌گوید، از مسائل جهانى مى‌گوید، از بازسازى مى‌گوید، از گندم کارى مى‌گوید، از اخلاق مى‌گوید، از دنیا مى‌گوید و از آخرت هم مى‌گوید. این، درست است. این‌گونه باید باشد! روحانیان، باید با استفاده از زبان بیان و تبیین، مردم را ارشاد کنند.
عشّاق را به تیغ زبانْ گرم مى‌کنیم
چون شمع، تازیانه‌ى پروانه‌ایم ما

این، شأنِ روحانیت است.
1 )
الخصال، ج‏1، ص: 197؛ 
روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 6؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏2، ص: 67

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
ترجمه :
امیرالمومنین علیه السلام فرمود قوام دين بچهار كس است،دانشمند سخنورى كه بعلم خود عمل كند،ثروتمندى كه ما زاد دارائى خود را از اهل دين دريغ نكند،فقيرى كه آخرتش را بدنيا نفروشد،نادانى كه از تحصيل علم تكبر نورزد،چون عالم علم خود را كتمان كند و ثروتمند بخل ورزد و فقير آخرتش را بدنيا بفروشد و نادان از طلب علم تكبر كند،دنيا پس پس بعقب برگردد در اين حال بسيارى مساجد و كثرت افرادى كه در آن‌ها رفت و آمد كنند شما را نفريبد، عرض شد يا على در اين دوره چگونه بايد زندگى كرد،فرمود در ظاهر با مردم معاشرت كنيد و در باطن از آنها كنار باشيد،براى مرد همانيست كه كند و با هر كس دوست دارد محشور شود با اين حال نااميد نباشيد و منتظر گشايش و فرج از جانب خدا باشيد.

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 41
الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ
ترجمه :
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‌دارند، و زکات می‌دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و پایان همه کارها از آن خداست!

3 ) سوره مبارکه مريم آیه 59
فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ۖ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا
ترجمه :
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان استان مازندران - 1374/07/22
عنوان فیش :تهذیب اخلاق را باید از خودمان شروع کنیم
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, وظایف روحانیت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
موضوع حسّاسِ دومى، مسأله‌ى تهذیب اخلاق است که ابتدا باید آن را درباره‌ى خود، اِعمال کنیم؛ زیرا بنا بر کلام امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةُوالسّلام: «من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره.»(1) بسیار واضح است که ابتدا از خودمان باید شروع کنیم. باید مراقب باشیم. باید خودمان را حفظ و لغزشهایمان را کم کنیم و در این راه، از خداى متعال کمک بگیریم.
خداوند عاصم است. از او قوّت و عصمت و پرهیز از نواهى را بخواهید. مطمئنّاً خدا هم کمک مى‌کند. وقتى ما خودمان مراقب خودمان باشیم، خدا هم مراقب ما خواهد بود و به بیانِ ما، اثر خواهد داد و دلهاى ما را گرم خواهد کرد.
1 ) قصار 73 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: آن كه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مى‏دهد بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردارش مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1374/01/30
عنوان فیش : روحانی‌ها, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
کار اصلی روحانی، مخاطب قرار دادن دلها، با دلها حرف‌زدن و آنها را تحت تأثیر قرار دادن است و این مهم است. البته درس و استدلال و برهان و غیره هم در جای خود لازم است.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش :حضور اوّل صبح مرحوم آقاى گلپایگانى و مرحوم آقاى مرعشى در انتخابات
کلیدواژه(ها) : سیدشهاب الدین مرعشی نجفی, سید محمدرضا گلپایگانی, وظایف روحانیت, جلوداری روحانیت در انقلاب اسلامی, حضور روحانیت در صحنه, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوزه‌ى علمیه، باید در صفِ اولِ حرکتِ عظیمِ جامعه قرار داشته باشد. همچنان که ملاحظه کردید، مراجع بزرگ ما مثل مرحوم آیةاللَّه‌العظمى گلپایگانى، مرحوم آیةاللَّه‌العظمى نجفى و امروز آیةاللَّه‌العظمى اراکى، حفظه‌اللَّه و ادام‌اللَّه بقائه الشریف و رحمهم‌اللَّه، چه در زمان امام رضوان‌اللَّه‌علیه و چه بعد از زمان امام تا امروز، در صف اوّل قرار داشتند. در هر حادثه‌ى مهمى که در جامعه اتّفاق مى‌افتاد، اینها مقدّم بودند. روز رأى‌گیرى، اوّل صبح، مرحوم آقاى گلپایگانى و مرحوم آقاى مرعشى، اوّلین کسانى بودند که رأى مى‌دادند. کار اینها، یک کار رمزى و نمادین بود. خوب؛ رأى را عصر هم مى‌شود داد. اما اوّلِ صبح رأى دادن، یک کار رمزى است. امام، رضوان‌اللَّه‌علیه را دیده بودید که چقدر مقیّد بودند! حالا وضع ایشان که معلوم است. مراجع قم این‌طور بودند. در کارهاى اساسى؛ جنگ، حضور در جبهه‌ها، تحریض بر حضور در جبهه‌ها، کارهاى اقتصادى و غیره، همیشه در صفِ مقدّم بودند. حوزه، باید این‌طور باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/03/26
عنوان فیش : ماه محرم, معارف اسلامی, وظایف روحانیت, معارف حسینی
کلیدواژه(ها) : ماه محرم, معارف اسلامی, وظایف روحانیت, معارف حسینی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در ماه محرّم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامیِ اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/03/26
عنوان فیش :تلاش فکری تاثیرگذار شهید مطهری در قبل از انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شهید مطهری‏, مسئولیت عالم دینی, وظایف روحانیت, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
آقایان محترم؛ روحانیون، علما و خطبای گرامی و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سیّال خودشان سؤالهایی دارند. این سؤالها را نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: «آقا، ساکت!» گویا دارد کفر می‌گوید! جوان است. ذهن جوان، سیّال است. افکار غلط و استدلالهای نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصری‌ای که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال به‌وجود می‌آید. چه کسی باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پُر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری می‌رود و به شکل غلط، جواب او را می‌گوید. روحانی باید با اندیشه‌ی ناب اسلامی از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهّز باشد. ما این طور اندیشه‌ها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهّری رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه، یک جامعه‌ی دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا می‌داشت. در همان دانشکده‌ای که آن بزرگوار تدریس می‌کرد،کسانی بودند که به‌طور صریح، ضدّ دین تبلیغات می‌کردند و درس می‌گفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیّت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد.
پیش از انقلاب، روحانیونی که با دانشگاهها و محیطهای فکری جوان و احیاناً مرتبط با افکار بیگانه اتّصال داشتند، ابزاری که قدرت و زوری به آنها بدهد نداشتند. اما فضا در قبضه‌ی آنها و به دست آنها بود. در یک مسجد، یک روحانی می‌ایستاد برای مردم حرف می‌زد و می‌دیدید کلاسهای درس در دانشگاه، تعطیل یا خلوت می‌شد و می‌رفتند پای صحبت آن آقا؛ که چهار کلمه تفسیر از او بشنوند یا شرح نهج‌البلاغه‌ی او را یاد بگیرند. قبل از انقلاب، این گونه بود. ما باید این گونه خودمان را مجهّز کنیم. منبرها، این طور باید باشد. البته، این، مخصوص منبرها هم نیست. من نسبت به همه‌ی مراسم عزاداری عرض می‌کنم. نوحه‌خوانی نیز همین‌طور است. روضه‌خوانی نیز همین‌طور است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/11/25
عنوان فیش : روحانی‌ها, آبروی روحانیت, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, آبروی روحانیت, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این نسل موظف است چه از راه علم و تداوم رشته‌ی علمی و پیشرفت علمی و چه از لحاظ حفظ اعتبار تقوایی و قدسی، آبروی اسلاف را حفظ کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14
عنوان فیش : روحانی‌ها, مسجد, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, مسجد, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما (روحانیون) باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلی‌ترین و ضروری‌ترین کار ما در مساجد است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1370/11/30
عنوان فیش : حوزه‌‏های علمیه, وظایف روحانیت, علمای دین, وظایف روحانیت, علمای دین
کلیدواژه(ها) : حوزه‌‏های علمیه, وظایف روحانیت, علمای دین, وظایف روحانیت, علمای دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
علمای دین و حوزه‌های علمیه باید از وضعیت و موجودیت نظام، آن‌چنان كه هست، مطلع باشند؛ نقایص را بشناسند و پیشرفتها را بدانند؛ آن‌جا كه كمك لازم است، آن را تشخیص بدهند؛ آن‌جا كه دشمن به آن توجه پیدا كرده و هدف گرفته است، آن را شناسایی كنند، تا بتوانند نقش صحیح خود را در تداوم این نظام ایفا كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1370/11/30
عنوان فیش :نیاز کشور و دنیا به مبلغان حوزه علمیه
کلیدواژه(ها) : مبلغان, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, وظایف روحانیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
هرکس از دوستان ما برای معالجه یا کار دیگر به خارج رفت، آمد گفت به فلان کشور مبلّغ بفرستید؛ اما من به آنها میگویم آن نیازی را که شما احساس کرده‌اید، من پیش از شما از آن خبر داشتم؛ اما کسی را نداریم؛ شما آدمی را معرفی کنید تا من بفرستم؛ میگویند نداریم! از کشورهای مختلف میآیند و از ما مبلّغ میخواهند؛ اما نداریم! از داخل شهرهای ایران میآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه میخواهند؛ اما نداریم؛ خیلی عجیب است! بنده به مسائل امامت جمعه اشراف پیدا کرده‌ام. من دایماً گزارش آقایان دبیرخانه‌ی ائمه‌ی جمعه و جناب آقای رسولی را - که رئیس دبیرخانه هستند - میبینم و خبرها را میخوانم. جاهایی هست که گاهی شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه میماند؛ این در حالی است که ما حوزه‌ی به این عظمت را داریم! مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید!؟ آقایان نمیروند؛ میگوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه میخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طوری راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را به‌وجود بیاورید.
تبلیغ که اولیترین کار ماست، حوزه‌ی علمیه‌ی قم این کار را نمیکند! با زحمت و تلاش زیاد، در فصل تابستان و یا به مناسبتی، آقایان عده‌یی را برای تبلیغ میفرستند؛ بنده هم پشتیبانی و کمک میکنم و بر این معنا اصرار میورزم. ما در این دو، سه ساله، از سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات خواهش کردیم، عده‌یی را فرستادند؛ ولی این کافی نیست. جاهایی هست که اصلاً روحانی پایش به آن‌جا نمیرسد! در سفر به استان بوشهر به منطقه‌یی رفتیم و وارد ده بزرگی شدیم؛ گفتیم روحانی و عالم شما کیست؟ گفتند ما روحانی نداریم! پرسیدیم چرا؟ گفتند نمیآیند بمانند! من از شما سؤال میکنم که چرا نمیروید بمانید؟ این واقعاً سؤال جدی است؛ چرا نمیروید بمانید؟ بروید در یک ده بمانید؛ چه اشکالی دارد؟ حوزه نمیتواند برای این‌طور جاها مبلّغ بفرستد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان بوشهر - 1370/10/11
عنوان فیش : روحانی‌ها, دشمن‌شناسی, وظایف روحانیت, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, دشمن‌شناسی, وظایف روحانیت, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وظیفه‌ی مهمی که امروز بر عهده‌ی علماست، این است که به موقعیت جمهوری اسلامی و آنچه که دشمن درصدد آن است، توجه کنند. دشمن یک لحظه حاضر نیست اسلام و جمهوری اسلامی را تحمل کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانی‌ها, جدایی سیاست از روحانیت, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, جدایی سیاست از روحانیت, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند.

مربوط به :بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1369/11/04
عنوان فیش :توجه به درس؛اولویت اول طلاب مبارز
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, وظایف روحانیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوادث گوناگونی برای انقلاب هست؛ طلاب باید حاضر و آماده باشند. مسأله‌ی امریکا پیش می‌آید، اظهار نفرت از دشمنان و مستکبران پیش می‌آید، مسایل خلیج فارس پیش می‌آید، مسایل گوناگون دیگری پیش می‌آید؛ طلبه اول کسی باشد که احساس کند مسؤولیتی دارد و آن مسؤولیت را استفسار کند، ببیند چیست. هنگامی که مسؤولیتش مشخص شد، در جای مسؤولیت خودش باشد. اینها با طلبگی می‌سازد.
تصور نشود که اگر بخواهم این‌طور بکنم، پس کی درس بخوانم؟ درس را همیشه بخوان. جنگ که همیشه نیست، راهپیمایی که همیشه نیست، حضور در صحنه‌های ضروری که هرساعت نیست. درس هم باید بخواند و بی‌درس و بی‌تحقیق و بی‌مباحثه، طلبه معنای خودش را از دست می‌دهد.
در آن دوران مبارزات، عده‌یی از طلبه‌ها غرق در عالم مبارزه بودند؛ آن هم مبارزات آن زمانها که طور دیگری بود و آمیختگیها و پیچیدگیهایی داشت. یک جریان، جریان روشنفکری و یک جریان، جریان مبارزه بود و اینها در مواردی با هم التقا می‌کردند و البته در آن موارد، التقایشان هم خوب بود و طلبه‌های مبارز، گاهی یک حالت روشنفکری پیدا می‌کردند. من که در مشهد بودم، با طلبه‌ها انس داشتم. طلبه‌ها و جوانان قم هم مکرر پیش من می‌آمدند و می‌رفتند و مسأله مطرح می‌کردند و من می‌دیدم که اینها نسبت به درس بی‌رغبتند. مکرر به این طلبه‌ها می‌گفتم که برادران! این درس رسایل و مکاسب را باید بخوانید، این کفایه را باید یاد بگیرید. این‌که خیال کنید ما دیگر مبارزیم، پس دیگر این حرفها چیست، معنای حرفی به چه درد می‌خورد، این اجتماع امر و نهی و مقدمه‌ی واجب را ولش کن، اشتباه فکر کرده‌اید. نخیر، این‌طوری نمی‌شود. باید اینها را یاد بگیرید. این، فن ماست. مکرر می‌گفتم و الان هم همین را می‌گویم که بی‌مایه، فطیر است.
طلبه‌یی که در درس و علم، غور و خوض نداشته باشد، طلبه نیست و موضوع، منتفی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1369/11/04
عنوان فیش : روحانی‌ها, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
طلبه‌ها باید در صفوف مقدم باشند. اگر جنگ پیش می‌آید، طلبه باید در صفوف مقدم جنگ باشد و این را ارزش قرار بدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزه‌ی علمیّه‌ی قم - 1368/09/07
عنوان فیش :وظایف حوزه در پاسخ به شبهات متوجه تشیع و نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : استعدادهای ناشناخته حوزه, وظایف روحانیت, پاسخگویی به شبهات, تاریخ آسیا و آفریقا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در حوزه‌های علمیه، استعدادهای فوق‌العاده وجود دارد. واقعاً فهمیدن بعضی از مطالبِ اصولی و فلسفی و بعضی از ریزه‌کاریهای فقهی، مشکلتر از فهمیدن بسیاری از فرمولهای علمی دنیاست و طلبه‌ها با آن دقت فکری خودشان، این مطالب را میفهمند. مگر میشود آدم مغزی مثل مغز صاحب «قوانین» به آسانی پیدا کند؟ در حوزه‌های علمیه، از این قبیل متفکران که مرتب فکر و دقت و ریزبینی میکنند، زیاد است. اگر این استعدادها و خلاقیتها و ذوقهایی که گاهی مشاهده میشود، به شکل صحیحی به سمت یک تبلیغ درست هدایت شود، ما دیگر محتاج چیزی نیستیم.

خارجیها کتاب مینویسند و ما باید پاسخ آنها را بدهیم. یکی از وعاظ السلاطین مصری - که واقعاً حیف است وعاظ السلاطین بنامیم؛ بلکه باید آنها را خدام‌السلاطین نامید؛ چون وعاظ السلاطین بعضی وقتها سلطان را وعظ میکردند - کتابی به نام «الشیعة والمهدی والدّروز» نوشته و به اصطلاح، تحقیقی در باب شیعه و حضرت مهدی و دروز کرده است. حالا چه ارتباطی بین شیعه و دروز وجود دارد، خودش بحثی است! این خدام السلاطین، از بس پول و ثروت فهد و صدام و شاه‌حسن را در شکمهای خود ریخته‌اند که دیگر چاشته‌خور شده‌اند و گرفتن این همه شیرینی و لذت از آنها سخت است. آنها واقعاً ضایع شده‌اند و اگر علم و دین هم میداشتند، حالا دیگر به دردشان نمیخورد. از این نوع کتابها زیاد مینویسند. ما باید در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و در مراکز علمی خود، صد جواب رد در مشتمان داشته باشیم و به آنها پاسخ بدهیم.

هنوز که هنوز است، در دنیای اسلام به ما میگویند: شما قایل به تحریف قرآنید! چرا که یک روز فصل‌الخطابی نوشته شد و ما هنوز نتوانسته‌ایم آن قدر فضای فرهنگی دنیای اسلام را از حرف حق خودمان و این‌که قایل به تحریف قرآن نیستیم، اشباع کنیم تا اگر بیدین لامذهبی خواست بنویسد که شیعه قایل به تحریف قرآن است، بداند که فردا شاگرد سر کلاسش در الازهر، یقه‌اش را خواهد گرفت که این کتاب شیعه پاسخ شما را داده است.

هرچه مرحوم «سیّد شرف‌الدین» و مرحوم «امینی» نوشته، همان است دیگر. البته، هر کدام از آن کتابها برای جاهایی به درد میخورد؛ اما نکته این است که ما به صورت مدرن و طبق نیازهای امروز، از حق خود و تشیّع و اعتقاد و انقلاب و اسلام و حتّی اماممان دفاع نکردیم. امام را متهم کردند که میگوید: پیامبران ناموفق بودند(!) ما چند جلد کتاب در جواب این اتهام نوشتیم و به دنیا ارایه دادیم و پخش کردیم؟ پس، ببینید اینها کارهای حوزه است. ما باید اینها را باور کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از روحانیّون سراسر کشور - 1368/04/04
عنوان فیش : منش طلبگی, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : منش طلبگی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تكلیف ما جامعه‌ی روحانیت این است كه هرچه توان داریم، بر استحكام معنوی جامعه‌ی علمی روحانیت بیفزاییم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از روحانیّون سراسر کشور - 1368/04/04
عنوان فیش : اخلاق اجتماعی, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جامعه‌ی روحانیت دین و اخلاق و معنویت را، با عمل و زبان خود در جامعه بپراكند و همه‌ی دلها را متوجه‌ی معنویت و دین و اخلاق كند.

مربوط به :بیانات در مسجد اعظم قم به‌مناسبت دومین سالگرد شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی - 1358/07/30
عنوان فیش :حرکت ملت ایران در جهت حرکت روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانیت شیعه, وظایف روحانیت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
روحانیّت نهاد سمبلیک ملّت است؛ هرجا روحانیّت حرکت میکند ملّت هم حرکت میکند. در هر جهتی که روحانیّت مترقّی و محبوب گام میگذارد، ملّت گام میگذارد. این واحدی که به نام حوزه‌ی علمیّه در شهر طیّب قم سالها است پابرجا است، فقط یک دانشگاه نیست. آن را فقط یک دانشگاه ندانید، مجمع پرورشگاه رهبران فکری و شرعی و مذهبی و اسلامی این امّت است. هر طلبه‌ی کوچکی، هر کم سنّ‌وسالی که در مدرسه ای درس میخواند، برای اینکه فقیهی بشود بر طبق بافت اصیل جامعه‌ ایرانی و اسلامی و شیعی ما، بالقوّه یک رهبر است. اینجا مجمع پرورش رهبران فکری است. مجموعه‌ای است از آن کسانی که در راه پیامبران گام برمیدارند؛ مجموعه‌ای است از کسانی که میخواهند «العُلَمَاءُ وَرَثَةُ الأَنبِیَاء»(1) بشوند. هر جا که حوزه‌ی علمیه‌‌ی قم میرود در حقیقت ملّت ایران میرود.
1 )
کافی؛ جلد1، ص32
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 10
اختصاص مفید، ص4

ٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ.
ترجمه :
امام صادق فرمود: دانشمندان وارثان پيمبرانند براى اينكه پيمبران پول طلا و نقره بارث نگذارند و تنها احاديثى از احاديثشان بجاى گذارند هر كه از آن احاديث برگيرد بهره بسيارى برگرفته است. پس نيكو بنگريد كه اين علم خود را از كه ميگيريد، زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلى هستند كه تغيير دادن غاليان و بخود بستگى خرابكاران و بد معنى كردن نادانان را از دين برميدارند.