سوال الهی از علمای دین اشخاص شماها[اعضای مجلس خبرگان]، تقریباً همهی شما آقایان، در شهرهای خودتان، در مراکزی محلّ توجّه هستید؛ یا امامجمعه هستید یا گویندهی دینی هستید یا معلّم هستید، استاد هستید -بعضی در دانشگاه، بعضی در حوزه- و در جاهای مختلف میدان دارید و امکان دارید برای حرف زدن، برای کار کردن، برای تربیت کردن؛ آدمهای کنارنشستهای نیستید، میدان دارید؛ این مورد سؤال پروردگار قرار خواهد گرفت؛ یعنی این امکانی است که خدای متعال از کیفیّت به کار رفتن این امکان سؤال خواهد کرد از ما؛ وَاستَعمِلنی بِما تَسئَلُنی غَداً عَنه؛(1) این از آن قبیل چیزها است.1396/12/24
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ... ترجمه: بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كاملترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بىنياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريدهاى مصروف دار و مرا بىنياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهرهورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...
تربیت ایمانی مردم؛ وظیفه ی مسئولین و علما و دستگاههای دولتی ما میخواهیم این معیّت[الهی] را برای خودمان تأمین کنیم؛ راهش چیست؟ مهم این است. این معیّت وجود دارد، امّا شرط دارد؛ برای همه نیست. در قرآن چند شرط گذاشته است برای این معیّت. در آخر سورهی نحل [میفرماید]: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّذینَ هُم مُحسِنون؛(1) تقوا. «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّبِرین»(2) و «وَ اللهُ مَعَ الصّبِرین»(3) و «اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقین»(4) و «اَنَّ اللهَ مَعَ المُؤمِنین»(5) و «وَ اِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنین»(6) در چند جای قرآن تکرار شده. ما وظیفهمان را از اینجا بفهمیم؛ من این را میخواهم عرض بکنم. هم دولت اسلامی -یعنی مسئولین دولتی، قوّهی مجریّه، قوّهی قضائیّه، قوّهی مقنّنه- هم علما، وظیفهشان این است که تربیت ایمانی کنند این ملّت را؛ تربیت تقوائی کنند این ملّت را؛ تربیت صبر، تربیت احسان بین مردم و بین مؤمنین؛ ما باید مردم را اینجوری تربیت کنیم. از همه مهمتر دستگاههای دولتی هستند که با برنامهریزی میتوانند این کار را انجام بدهند. ما یک دستگاه عظیمی داریم به نام آموزشوپرورش، یک دستگاه عظیمی داریم به نام آموزش عالی، یک دستگاه عظیمی داریم به نام صداوسیما، غیر از دستگاههای اختصاصیِ مجموعهی ما. اینهایی که گفتم، در همهی دنیا همه دارند؛ یک دستگاههایی هم هست که اختصاصی ما است، مثل ائمّهی جمعه و جماعات، مثل منبرها؛ این منبرها و تماسهای با مردم خیلی مهم است. پس یک کار عبارت است از برنامهریزیهای تربیتی و آموزشی در مدرسه، در دانشگاه، در مسجد، در مصلّای نماز جمعه، در منبرهای تبلیغی؛ بخصوص، همینطور که عرض کردیم، در جاهایی که دایرهی وسیعتری دارد، مثل صداوسیما؛ یکی از وظایف عمدهی صداوسیما این است. یا آن کسانی که سخنانشان شنوندهی زیادی دارد، مثل خود این حقیر، مثل رئیسجمهور، مثل دیگران که مردم میشنوند سخنان اینها را -چهرههای معروف دینی و علمی و سیاسی که میشنوند مردم حرفهای اینها را، اینها بایستی اهداف مهمّشان را متمرکز کنند روی همین تربیتهای مذکور؛ برای اینکه اگر این تربیتها انجام گرفت، آنوقت «وَالَّذینَ هُم مُحسِنونَ» به وجود میآید، «الَّذینَ اتَّقَوا» به وجود میآید و از این قبیل، و دنبالش «اِنَّ اللهَ مَعَنا»(7)به وجود میآید؛ یعنی قطعاً معیّت الهی حاصل خواهد شد؛ دیگر هیچ جای خوف و حزنی وجود ندارد.1396/12/24
1 )
سوره مبارکه النحل آیه 128 إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُم مُحسِنونَ ترجمه: خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند، و کسانی که نیکوکارند.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 153 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ ترجمه: ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.
3 )
سوره مبارکه البقرة آیه 249 فَلَمّا فَصَلَ طالوتُ بِالجُنودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبتَليكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَيسَ مِنّي وَمَن لَم يَطعَمهُ فَإِنَّهُ مِنّي إِلّا مَنِ اغتَرَفَ غُرفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبوا مِنهُ إِلّا قَليلًا مِنهُم ۚ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ قالوا لا طاقَةَ لَنَا اليَومَ بِجالوتَ وَجُنودِهِ ۚ قالَ الَّذينَ يَظُنّونَ أَنَّهُم مُلاقُو اللَّهِ كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ ترجمه: و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (*جالوت*) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است.
4 )
سوره مبارکه التوبة آیه 36 إِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللَّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا في كِتابِ اللَّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ مِنها أَربَعَةٌ حُرُمٌ ۚ ذٰلِكَ الدّينُ القَيِّمُ ۚ فَلا تَظلِموا فيهِنَّ أَنفُسَكُم ۚ وَقاتِلُوا المُشرِكينَ كافَّةً كَما يُقاتِلونَكُم كافَّةً ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ ترجمه: تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع میباشد.) این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است! بنابر این، در این ماهها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزی بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار میکنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!
5 )
سوره مبارکه الأنفال آیه 19 إِن تَستَفتِحوا فَقَد جاءَكُمُ الفَتحُ ۖ وَإِن تَنتَهوا فَهُوَ خَيرٌ لَكُم ۖ وَإِن تَعودوا نَعُد وَلَن تُغنِيَ عَنكُم فِئَتُكُم شَيئًا وَلَو كَثُرَت وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ المُؤمِنينَ ترجمه: اگر شما فتح و پیروزی میخواهید، پیروزی به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خودداری کنید، برای شما بهتر است! و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت؛ و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را (از یاری خدا) بینیاز نخواهد کرد؛ و خداوند با مؤمنان است!
6 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 69 وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ ترجمه: و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
7 )
سوره مبارکه التوبة آیه 40 إِلّا تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَروا ثانِيَ اثنَينِ إِذ هُما فِي الغارِ إِذ يَقولُ لِصاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ۖ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنودٍ لَم تَرَوها وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفلىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ العُليا ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ ترجمه: اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید، او را تقویت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز) است؛ و خداوند عزیز و حکیم است!
عالمان دین در نهضت بیداری اسلامی فریب دشمن را نخورند روحانیان و رجال دینشناس کمابیش در همه جا مرجع فکری و سنگ صبور روحی مردم بودهاند و هرجا که در هنگامهی تحولات بزرگ، در نقش هدایتگر و پیشرو ظاهر شده و در پیشاپیش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حرکت کردهاند، پیوند فکری میان آنان و مردم افزایش یافته و انگشت اشارهی آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. این به همان اندازه که برای نهضت بیداری اسلامی دارای سود و برکت است، برای دشمنان امت و کینهورزان با اسلام و مخالفان حاکمیت ارزشهایاسلامی ، دغدغهآفرین و نامطلوب است و سعی میکنند این مرجعیت فکری را از پایگاههای دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی برای آن بتراشند؛ که به تجربه دریافتهاند که با آنان میتوان بر سر اصول و ارزشهای ملی براحتی معامله کرد! چیزی که در مورد عالمان باتقوا و رجال دینیِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این، وظیفهی عالمان دین را سنگینتر میکند. آنها باید با هوشیاری و دقت فراوان، و با شناخت شیوهها و ترفندهای فریبندهی دشمن، راه نفوذ را بکلی ببندند و فریب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفرهی رنگین متاع دنیا، از بزرگترین آفتها است. آلوده شدن به صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمکگیر شدن در برابر طاغوتهای شهوت و قدرت، خطرناکترین عامل جدائی از مردم و از دست دادن اعتماد و صمیمیت آنها است. منیّت و قدرتطلبی که سستعنصران را به گرایش به سوی قطبهای قدرت فرا میخواند، بستر آلودگی به فساد و انحراف است. این آیهی قرآن را همواره باید در گوش داشته باشند که: «تلک الدّار الأخرة نجعلها للّذین لایریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقین».(1) امروز در دوران حرکتهای امیدبخش بیداری اسلامی، گاه صحنههائی دیده میشود که نمایشگر تلاش عملهی آمریکا و صهیونیسم برای تراشیدن مرجعیتهای فکریِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهای شهوتران برای کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلودهی خود، از سوی دیگر است. علمای دین و رجال دیندار و دینمدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.1392/02/09
1 )
سوره مبارکه القصص آیه 83 تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ ترجمه: (آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که اراده برتریجویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
علمای اسلام, مسئولیت عالم دینی, علمای جهان اسلام (مخاطب), قدرت ملی, جهان اسلام علمای اسلام وظیفهی بزرگی دارند و باید قدرت ملی، قدرت تودهی مردم در دنیای اسلام را بدرستی به آنها تفهیم كنند.1385/05/30
تلاش فکری تاثیرگذار شهید مطهری در قبل از انقلاب اسلامی آقایان محترم؛ روحانیون، علما و خطبای گرامی و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سیّال خودشان سؤالهایی دارند. این سؤالها را نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: «آقا، ساکت!» گویا دارد کفر میگوید! جوان است. ذهن جوان، سیّال است. افکار غلط و استدلالهای نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصریای که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال بهوجود میآید. چه کسی باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پُر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری میرود و به شکل غلط، جواب او را میگوید. روحانی باید با اندیشهی ناب اسلامی از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهّز باشد. ما این طور اندیشهها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه، یک جامعهی دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا میداشت. در همان دانشکدهای که آن بزرگوار تدریس میکرد،کسانی بودند که بهطور صریح، ضدّ دین تبلیغات میکردند و درس میگفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیّت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد. پیش از انقلاب، روحانیونی که با دانشگاهها و محیطهای فکری جوان و احیاناً مرتبط با افکار بیگانه اتّصال داشتند، ابزاری که قدرت و زوری به آنها بدهد نداشتند. اما فضا در قبضهی آنها و به دست آنها بود. در یک مسجد، یک روحانی میایستاد برای مردم حرف میزد و میدیدید کلاسهای درس در دانشگاه، تعطیل یا خلوت میشد و میرفتند پای صحبت آن آقا؛ که چهار کلمه تفسیر از او بشنوند یا شرح نهجالبلاغهی او را یاد بگیرند. قبل از انقلاب، این گونه بود. ما باید این گونه خودمان را مجهّز کنیم. منبرها، این طور باید باشد. البته، این، مخصوص منبرها هم نیست. من نسبت به همهی مراسم عزاداری عرض میکنم. نوحهخوانی نیز همینطور است. روضهخوانی نیز همینطور است.1372/03/26
میرزای قمی، نمونه ای از علمای عالم به زمان من و شما که امروز به تاریخ نگاه میکنیم، میفهمیم فتحعلیشاه چه موجود پلید و انسان نجسی بوده است. آن زندگی شخصیاش، آن شهوترانیهایش، آن قساوت قلبش، آن بیعرضگیاش، آن از دست دادن هفده شهر قفقاز در زمان خودش، آن عهدنامهی ننگین ترکمانچای در زمان او ... این، آقای فتحعلیشاه است ! همانطور که عرض کردم، در علم و تقوای این عالم بزرگ ، احدی حرف ندارد. بزرگان ما، در مقابل اسم او خاضعند، و کتاب او از معروفترین کتب فقهی صد و پنجاه، دویست سال اخیر است. اما ایشان اوضاع و احوال را نمیدانسته است؛ یعنی به حقیقت حال توجه نداشته است. العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس(1) نبوده است. ایشان عالم به زمان نبوده است. آن وقت، همزمان با همین عالم، یک ملای دیگر داریم که او محقق قمی است؛ میرزای قمی، صاحب «قوانین» و صاحب «جامعالشتات». در کتاب جهاد جامعالشتات، سؤالهایی از او میشود، که اگر کسی نگاه کند میفهمد که این سؤالها را از دربار فتحعلیشاه از او پرسیدهاند. مثلاً: «آقا! اجازه میفرمایید کسی از طرف شما نایب جنگ باشد - چون شما نایب امام زمان هستید - و این جنگ را اداره کند؟» و از این قبیل سؤالها، مکرر در مکرر. این مرد هوشیارزمانشناس و آگاه به تمام اوضاع و احوال، مگر یک ذره و یک لحظه فریب میخورد؟ جوابهای رندانهی او، بهنظر من، از نشانههای هوشیاری یک عالم دین و یک فقیه بزرگوار است. تهیهکنندهی این سؤال، پیداست که اهل علم است. یعنی دولتیهای بیسواد اطراف فتحعلیشاه، عقلشان نمیرسد که از این حیله استفاده کنند و بخواهند برای فتحعلیشاه از میرزای قمی وکالت بگیرند! میگوید: «خوب؛ حالا یکی طلب شما باشد.» این شوخی هم قرض شما باشد. بعد بنا میکند جواب دادن. و از زیر بار اینکه به او وکالت بدهد، خارج میشود و حکم شرعی را بیان میکند. داستان علاقهی فتحعلیشاه به اینکه پسر میرزای قمی، دامادش بشود هم معروف است ... من میگویم اگر همهی علمای ما، در زمانهای خودشان مثل میرزای قمی بودند - لااقل در این دویست سال اخیر - شاید امروز وضع ما بهتر بود. بههرحال، آن زمانها گذشته است. «قدخلت من قبلها امم(2).» ما به وضع آنها کاری نداریم؛ امروز، به وضع خودمان باید برسیم.1371/07/15
1 )
سوره مبارکه الرعد آیه 30 كَذٰلِكَ أَرسَلناكَ في أُمَّةٍ قَد خَلَت مِن قَبلِها أُمَمٌ لِتَتلُوَ عَلَيهِمُ الَّذي أَوحَينا إِلَيكَ وَهُم يَكفُرونَ بِالرَّحمٰنِ ۚ قُل هُوَ رَبّي لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ وَإِلَيهِ مَتابِ ترجمه: همان گونه (که پیامبران پیشین را مبعوث کردیم،) تو را به میان امّتی فرستادیم که پیش از آنها امّتهای دیگری آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحی نمودهایم بر آنان بخوانی، در حالی که به رحمان [= خداوندی که رحمتش همگان را فراگرفته] کفر میورزند؛ بگو: «او پروردگار من است! معبودی جز او نیست! بر او توکّل کردم؛ و بازگشتم بسوی اوست!»
حیثیت عمومی ذخیره شده از تلاش علما؛ زمنیه پیروزی نهضت اسلامی این لباس ما و شأن ما، همیشه دارای مسئولیت بوده است. نه اینکه ما فرض کنیم زمانی را میشود پیدا کرد که در آن، عالم دینی از مسئولیتهای خطیری که فوق مسئولیتهای مردم معمولی بوده، فارغ بوده؛ نه، همیشه اینطور بوده است. این به خاطر طبیعت علم است که «صنفان من امّتی اذا صلحا صلحت امّتی و اذا فسدا فسدت امّتی»؛ که اولش فقهاست، بعد هم امراست. تلفیق این دو هم در زمان ما اتفاق افتاده است، که واویلاست! پس، مسئولیت سنگینی بر دوش کسانی که این دو را باهم داشته باشند، قرار دارد. در زمانهای گذشته همیشه اینطور بوده است؛ لذا ما علمای بزرگی را از میان مسلمین ایران میبینیم که شئون بسیار تعیینکنندهیی در امر حرکت تاریخ بر عهده گرفتهاند. اگر به مبارزات دوران مشروطه و بعد از مشروطه و قبل از مشروطه و مبارزات علمای همین استان فارس و مبارزات و مجاهدات عجیب و بسیار برجستهی مرحوم آسید عبد الحسین لاری و مبارزات علمای همین بوشهر خودتان، مثل مرحوم آسید عبد الله بلادی و بعد حضور مراجع عظام تقلید در اغلب قضایای مهم این کشور و سپس مبارزات علمای سایر شهرها را در سرتاسر کشور نگاه کنید، نقش تعیینکنندهای را از علمای بزرگ مشاهده خواهید کرد.البته ممکن است از دیگر علما نقشی ثبت نشده باشد؛ به خاطر اینکه عظمت آنها آنقدر نبوده است؛ و الّا مثلًا مرحوم میرزای قمی (رضوان الله تعالی علیه) نقشش در دفاعی که ایرانیها در مقابل تهاجم روسها میکردند، مشخص است. ایشان آن «رسالهی عباسیه» را در جهاد نوشته است. یا مرحوم کاشف الغطاء (رضوان اللّه علیه) که در همان زمان، همین نقش را ایفا کرد و احکام بسیار مهمی را بیان نمود؛ و هلمّ جرّا. این نقش، زیاد است؛ مگر آن وقتیکه علمای ما در انزوا قرار داشتند؛ یعنی مغلوبٌ علی أمرهم بودهاند و از طرف کسانی که سررشتهی کارها در دستشان بوده، به آنها اعتنایی نمیشده است.همین مجاهدتها و از خودگذشتگیها بود که یک ذخیرهی تمامنشدنی را پدید آورد. البته همه چیز تمام میشود؛ حتّی این ذخایر آبرویی هم دیر یا زود تمام میشود؛ بسته به عمل ماست. علمای اسلام بخصوص علمای شیعه در ایران ذخیرهی عظیمی از حیثیت عمومی به وجود آوردند، که آن ذخیره توانست این انقلاب را به پیروزی برساند. اگر کسی خیال کند که این انقلاب عظیم با آن قدرت روحی و آن صلابت معنوی امام که آنطور که ما دیدهایم و تجربه کردهایم، در هزاران هزار انسان، یکی آنطور پیدا نمیشود بدون آن اعتقاد معنوی عمیق مردم ایران به علما که این ذخیره، همین اعتقاد است ممکن بود با همان رهبری پیروز بشود، مطمئن باشید اشتباه کرده است. اگر آن ذخیرهی ایمان عمیق نسلهای پیدرپی نمیبود، هیچ دستی نمیتوانست به صورت خلق الساعه چنین انقلابی را به وجود بیاورد و به پیروزی برساند. امام، یکی از همان سلسلهی اطیاب بود؛ یکی از همان کسانی بود که خود بر این ذخیره، سهم بسیار عظیمی را اضافه کرد؛ به روحانیت و به رهبران اسلامی آبرو داد؛ اما از آن ذخیره، این بزرگوار حد اکثر استفاده را در جای خود و به نحو صحیح انجام داد. وقتیکه امام بزرگوار ما در سال 1341 نهضت را شروع فرمود، آن کسانی که به ندای او پاسخ گفتند، از هزار نفر، یک نفر نمیشناخت این مرد کیست. خیلیها اسم ایشان را هم درست نمیتوانستند تلفظ کنند، اما اجابت کردند؛ میدانستند عالِم بزرگی است که برای حفظ اسلام در قم سینه سپر کرده و ایستاده است. جاذبه این بود: عالِم دین. بعد که مردم با ایشان آشنا شدند و ایشان را شناختند، آن وقت آن پیوند عاشقانهی بینظیر پدید آمد، که در بین علمای ما چنین چیزی نبود و به این آسانیها هم نخواهد بود. این، آن ذخیرهی معنوی است. هر عالمی از علمای بزرگ که آمد، چیزی بر آن ذخیره افزود. میرزای شیرازی و شیخ انصاری و آخوند خراسانی و آشیخ عبد الله مازندرانی و آسیّد محمّد کاظم یزدی و آشیخ میرزا محمّد حسن آشتیانی و مرحوم مدرّس و مرحوم آیتاللّه کاشانی و مرحوم آیتاللّه بروجردی و دیگران، برگی بر این دفتر افزودند و این کتاب مفصل و مطوّلِ پُر از فضایل دین و افتخارات علمای دین پدید آمد؛ این شوخی نیست. این، زمینهی پیروزی این نهضت بود؛ و این متعلق به گذشته است.1370/10/11