1395/06/16
بیانات در اوّلین جلسه درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید
بسماللهالرّحمنالرّحیم
بعد از سه ماه و چند روزى که درس تعطیل بود و بحثهاى حوزهها تعطیل بود، حالا بحمدالله باز خدمت آقایان رسیدیم و بناى بر مباحثات و بحث فقهى داریم. در این خلال، ماه رمضان بود و این تابستان گرم؛ بعضى به معناى حقیقى کلمه حقیقتاً از ماه رمضان بهره بردند؛ چه بهخاطر اعمال ماه رمضان، روزهى روزهاى گرم و بلند ماه رمضان، بهخاطر دعاهاى ماه رمضان، خشیت و تضرّع و خشوع و مانند اینها و چه بهخاطر فعّالیّتهایى که انجام دادند؛ تبلیغ کردند، احکام دین گفتند، بعضىها مسافرت کردند، بعضى در خود تهران مشغول فعّالیّت بودند. بعضى از مجموعهى شما و بقیهى برادرانى که در تهران هستند واقعاً بهره بردند؛ بعضىهایمان هم نه، بهرهى زیادى نبردیم که بایستى متأسّف باشیم و به فکر جبران باشیم و جبران بکنیم.
آنچه مهم است این است که طلبهى دین، عالم دین و روحانى -به اصطلاح رایج- وظیفهى خودش را در هر برههاى از زمان تشخیص بدهد. اگر وظیفه تشخیص داده نشد، علم و تقوا و مانند اینها به درد نمیخورد؛ یعنى بجا مصرف نمیشود. مثل این است که انسان پول زیادى دارد امّا خبر از بیمارى فرزندش ندارد. خب، اگر میدانست که این بچّه بیمار است و احتیاج به معالجه دارد و مثلاً احتیاج به عمل جراحى دارد، پول هم که در جیبش بود، میرفت معالجه میکرد. وقتى نمیداند این بیمارى را، مطّلع نیست، این بچّه را از دست میدهد یا بیمارى او تشدید میشود؛ درحالىکه امکانش را هم داشت، پولش را هم داشت. [اگر] علم داشته باشیم، تقوا هم داشته باشیم، حتّى شجاعت هم داشته باشیم امّا ندانیم وظیفه چیست، ندانیم موقعیّت کدام است، ندانیم امروز مطالبهى خداى متعال و مطالبهى دین از ما در عرصهى اجتماع چیست، آن علم و تقوا و شجاعت و بقیّهى خصوصیّات مثبت اثر خودش را نمیبخشد؛ و کارکرد لازم را نخواهد داشت. این کلمهى «بصیرت» که ما دائم تکرار میکنیم، بعضىها هم بشدّت اوقاتشان تلخ میشود که چرا فلانى مکرّر میگوید بصیرت بصیرت؛ معنایش این است. یکى از مصادیق مهم بصیرت همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در جامعه وجود دارد. ما میلیونها جوان داریم؛ جوان در معرض فراگیرى است تا چه به او داده بشود. گفت: من که لوح سادهام هر نقش را آمادهام.(۱) همهى نقشها را میشود بر روى این لوح ساده کشید؛ چه کسى مبادرت کند، چه کسى دست پیش را بگیرد، چه کسى جلوتر حرکت بکند، یا چه کسى متوجّه بشود که بر این لوح ساده، نقش نامیمون و غلطى کشیده شده است؛ [تا] برود آن را تصحیح کند؛ همهى اینها بصیرت لازم دارد. [باید] بدانیم امروز نیازهاى جامعه را. امروز دشمنان ما پولهاى گزافى را خرج میکنند. این چیزى که عرض میکنیم، تحلیل نیست اطّلاع است؛ انسان به بسیارى از این حرفها علم دارد. پول خرج میکنند براى اینکه بتوانند ذهن جوانِ مسلمانِ مؤمنِ ایرانى را، منصرف کنند، منحرف کنند. از چه؟ از اصل دین؛ نه فقط از نظام جمهورى اسلامى، یا از ولایت فقیه یا امثال اینها؛ [بلکه] از اصل دین، از تعبّد به دین، از مسئلهى تشیّع تا برسد به نظام جمهورى اسلامى و برسد به بقیّهى چیزهایى که وجود دارد؛ دائم دارند شبهه خلق میکنند. کسانى هستند در داخل که ابزار آنها میشوند امّا خیلى از آنها خودشان هم در داخل کشور نیستند؛ در بیرونند، خط میدهند، عنوان و سوژه معیّن میکنند و پخش میکنند و میگویند اینها را بگویید، اینها را ترویج کنید. امروز هم فضاى مجازى یک صحراى بىپایانى است که از همه طرفش میشود حرکت کرد؛ دیگر مثل سابق نیست که شما بخواهید یک مطلبى را بیان کنید، ناچار باشید روى کاغذ بنویسید، آن را پلىکپى کنید یا فتوکپى کنید ده نسخه، صد نسخه، دویست نسخه؛ اینجورى نیست. هر یک نفرى که بتواند با رایانه کار بکند یک رسانه است. مىنشینند پخش میکنند شبهات را، حرفها را، جوانهاى مؤمن را، جوانهاى سالم را گمراه میکنند. اینها را باید شناخت. چه کسى بایستى بیاید وسط میدان و سینه سپر کند و مانع بشود از گمراهى جوانان؟ چه کسى باید مانع بشود از اقدام دشمن براى انحراف ذهن جوانان؟ به عهدهى چه کسى است این کار؟ جامعهى علمى و مذهبى، یعنى روحانیّت، اوّلین وظیفهاش این است؛ مهمترین وظیفهاش این است.
حوزههاى علمیّه باید این قابلیّتها را در خودشان فراهم بکنند؛ قابلیّت سینه به سینه شدن، مواجه شدن با این لشکرِ بىتعدادِ عظیمِ دشمنى و دشمن که به سمت ایمان مردم، به سمت اعتقادات مردم، به سمت سلامت نفْس مردم، به سمت عفّت جوانان سرازیر میشود. پایگاههاى اینترنتىِ فراوانى وجود دارد که هدفشان این است که عفّت جوان را، حیاى جوان مسلمان را -چه پسر، چه دختر- از بین ببرند؛ پردهى حیاى او را بِدرند؛ اصلاً همّتشان این است و براى این برنامهریزى میکنند. خب بعضى از عناوین، عناوین مجرمانه است؛ دستگاههاى گوناگون دولتى وظیفه دارند برخورد کنند و میکنند، لکن آن چیزى که مربوط به ذهن است، به مغز است، به دل است، با تحرّک و اقدام عنصر امنیّتى و عنصر اطّلاعاتى و عنصر نظامى حل نمیشود؛ این ابزارى مناسب با همان بلایى که در آن هست لازم دارد؛ داروى آن بیمارى همان چیزى است که در اختیار روحانیّون است، در اختیار اهل دین است، در اختیار دانایان مذهب است. ما باید خودمان را مجهّز کنیم؛ خیلى از ماها مجهّز نیستیم، خیلى از ماها نمیدانیم، نه از جنبههاى نرمافزارى، نه از جنبههاى سختافزارى. بعضىها با این روشهاى جدید اصلاً آشنایى ندارند، با رایانه و مانند آن اصلاً آشنا نیستند، معنایش را نمیدانند، اهمّیّت این کار را درک نمیکنند. مىبینیم ما؛ در بین مسئولین هم هستند کسانى که اهمّیّت این کار بزرگ را بدرستى و آنچنانکه باید و شاید درک نمیکنند لذا اقدام لازم را انجام نمیدهند. ما شوراى عالى فضاى مجازى درست کردیم براى همین قضیّه؛(۲) براى اینکه مسئولان بیایند دُور هم بنشینند، فکر کنند، متمرکز کنند ارادهها و تصمیمها و اقدامهاى خودشان را براى مواجههى با این حادثهى بزرگ. این یک عرصهاى است که داراى منافع بىشمار و داراى مضرّات بىشمار است؛ عرصهى فضاى مجازى اینجورى است؛ میتوان از آن حدّاکثر منافع را [کسب کرد]؛ همان کارى که آن دشمن میکند، شما [هم] میتوانید بکنید در جهت عکس؛ [یعنى] مفاهیم اسلامى و معارف اسلامى را پخش کنید بدون هیچ مانع و رادعى؛(۳) که بعضىها از این مردمان مؤمن، جوانهاى مؤمن از معمّم و غیر معمّم، روحانى و غیر روحانى -بعضى غیر روحانیّون در این زمینه فعّالتر هم هستند- کارهاى بسیار خوبى را انجام میدهند؛ ناگهان در سطح دنیا یک مطلبى را، یک مفهومى را، یک فکر درستى را منتشر میکنند، طرف مقابل میماند. [پس] بعضى از این جهت نقص دارند که با این کار، با این فن آشنا نیستند؛ بعضى هم مشکلات نرمافزارى دارند، جواب شبهات را نمیدانند، اصلاً خود شبهه را متوجّه نیستند -اینکه امروز چه شبههاى وجود دارد- یک شبههاى صد سال پیش بود، پانصد سال پیش بود، ممکن است آن شبهه اصلاً الان مطرح نباشد؛ ما برویم در کتاب بگردیم، آن شبهه را پیدا کنیم، جواب آن را پیدا کنیم یا [اینکه] نه، ببینیم امروز شبههاى که وجود دارد چیست. البتّه بعضى از شبهاتِ امروز، همان شبهات قدیمى است که لباس نو به آن میپوشانند، این [نوع شبهات] هست امّا بعضى اوقات هم شبهات جدیدى است؛ اینها را باید بشناسیم، اینها را باید بدانیم؛ اینها کارهاى حوزههاى علمیّه است و حوزههاى علمیّه به این کارها باید وارد بشوند. معناى این، آن نیست که ما فقاهت را کنار بگذاریم؛ نه، این عین فقه است. فقه فقط احکام عملى نیست؛ «فقه الله الاکبر» معارف اسلامى است؛ معارف اسلامى شبهه دارد. شما ببینید، مثلاً در باب صلات مسافر؛ فرض کنید در یکى از مسائل صلات مسافر دهها فرع مطرح میشود. دقّت نظر فقهاى ما اینجورى است؛ دهها فرع را مطرح میکنند براى فرض کنید یک مسئلهى "اشتراط اباحه و حلّیّت سفر براى صلات قصر".(۴) خب، این یک مسئله است امّا فروع این مسئله الى ماشاءالله؛ مثلاً سیّد در عروه ده فرع، دوازده فرع یا بیشتر مطرح میکند؛ دیگران در جاهاى دیگر گاهى بیشتر هم مطرح کردهاند. خب، در مسائل اعتقادى هم همینجور است؛ در مسائل اعتقادى هم همین تفرّق و تفرّع شبهات فراوان وجود دارد. آن طرف مقابل، یک نقطهى کوچک را میگیرد، روى آن تکیه میکند و ذهنهایى را منصرف میکند. بنابراین این یکى از وظایف عمدهى ما است؛ حوزههاى علمیّه بایستى به این توجّه کنند. خوشبختانه حوزهى علمیّهى تهران هم این روزها یک سر و صورتى، سر و سامانى پیدا کرده و کارهایى شده؛ شنیدم امروز هم افتتاح حوزهى علمیّهى تهران است. میتوان کارهاى بزرگى را در این زمینه انجام داد که امیدواریم انشاءالله خداوند همهى شماها را موفّق کند.
۱) دیوان حاج میرزاحبیب؛ من که لوح سادهام هر نقش را آمادهام / دست نقّاشان قدرت تا چه تصویرم کنند
۲) ر.ک: حکم تشکیل و انتصاب اعضاى شوراى عالى فضاى مجازى (۱۳۹۰/۱۲/۱۷)
۳) مانع
۴) شرط مباح و جایز بودن سفر براى شکسته شدن نماز مسافر