رونق حوزه علمیه حلّه در اواخر قرن ششم تا اوائل هشتم هجری حوزه به مثابهی یك كلّ كه دارای ابعاض و اجزائی است، یك موجود زنده است. یعنی رشد دارد، نُكس دارد، تحرك و نشاط دارد، جمود و ركود دارد، حیات دارد، ممات دارد؛ یك موجود زنده است. دلیلش هم تاریخ حوزههای علمیه است. یك حوزهی علمیهای- مثلًا فرض كنید- مثل حوزهی علمیهی حلّه در قرن هفتم- حالا هفتم، اواخر ششم تا هفتم، تا اوائل هشتم هجری- یك حوزهی پررونقی است. وقتی خواجه نصیر طوسی رفت حلّه، در آن جمعی از بزرگانِ علما كه مجتمع بودند- آنطوری كه من در ذهنم هست- ظاهراً حدود بیست نفر، بیست و پنج نفر عالم بزرگ بودند كه یكی از آنها محقق حلّی بود، یكی پدر علامه بود، یكی ابن سعیدِ صاحب جامع الشرایع بود- یحیی ابن سعید حلّی- و از این قبیل. این حوزهی حلّه است. حوزهی حلّه امروز وجود ندارد. حوزهی نجف یك روزی بود كه بعد از آن رونق اولیه، ركود پیدا كرد. آدم معروفی، شخص برجستهای در حوزهی نجف نبود؛ بعد شاگردان وحید بهبهانی مثل بحر العلوم و كاشف الغطاء و امثال اینها آمدند آن حوزه را آنچنان به رونق آوردند كه به نظر من دویست سال است كه ضرب دست آنها دارد حوزهی نجف را پیش میبرد. هنر فقهی و عمق كار آنها، حوزه را با نشاط كرد و زنده كرد و همینطور زنده ماند بحمد اللَّه تا دوران اخیر. حوزهی قم نبود؛ یك حوزهی كمرنگ بیرونقی بود بعد از آن رونق اولیهی عهد اسبق. حاج شیخ عبد الكریم حائری (رضوان اللَّه تعالی علیه) آمد، حوزه جان گرفت؛ اینجوری است حوزهی علمیه. امروز را نگاه نكنید؛ فردائی وجود دارد؛ این فردا چگونه است؟ این را شما باید معیّن كنید؛ امروز باید معیّن كند. اگر امروز اركان حوزه یعنی مدیران، صاحبنظران، اساتید، برجستگان همت بكنند، درست فكر كنند و برنامهریزی كنند، حوزه بیست سال دیگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعهی نفوس، از حالا بمراتب بهتر خواهد بود. اگر حالا ما پیشبینی نكنیم، نه؛ هیچ معلوم نیست حوزهی قمی در آینده با همین عرض و طول فعلی هم وجود داشته باشد. بزرگانی، محققینی، علمای خوبی، فقهائی، فلاسفهای از حوزه گرفته میشوند؛ میروند- ننقصها من اطرافها- جای اینها باید شخصیتهائی رشد كنند، ببالند؛ جای اینها را پر كنند و بیش از آنچه كه آنها انجام دادند، انجام بدهند. اگر این كار شد، این آیندهنگری انجام گرفت، فردا خوب خواهد بود. اگر این آیندهنگری امروز در حوزهی قم انجام نگیرد و به وضع موجود راضی باشیم؛ به همینی كه حالا حوزه را یكجوری اداره كنیم؛ به این اگر قناعت كنیم، فردا یا حوزهای نداریم یا حوزهای رو به انحطاط خواهیم داشت.1386/09/08
مصادیق خفقان و رعب بوجود آمده برای طلاب توسط پهلوی وجود یك مجموعهی روحانیِ عالم، روشنبین، روشنفكر، شجاع، پارسا، پاكدامن، دارای آگاهی وسیع و برخوردار از خشیت الهی، در جامعهای كه در حال پیشرفت است، نویدبخش این است كه این پیشرفتها در جهت گمراهی و ضلالتِ هرچه بیشتر، و در فرایند تاریخی در جهت سقوط به كار نخواهد رفت؛ این نقش شما جوانهای طالب علم و محصل علوم دینی است؛ این را قدر بدانید؛ خیلی مهم است. البته مشكلاتی در سر راه شماها وجود دارد. امروز طلاب و روحانیون ما مشكلات بسیاری دارند؛ مشكلات مادی دارند، مشكلات حیثیتی دارند، سختیهای گوناگون دارند، محرومیتهایی دارند؛ منتها اینها در راه این هدف بزرگ صفر است. هیچ مجموعهیی بدون دست و پنجه نرم كردن با مشكلات نتوانسته است یك نقش اثرگذار و ماندگار ایفا كند و به وجود بیاورد. طبیعت بشر اینطور نیست كه با راحتطلبی و برخورداری از آسایشِ مطلق بتواند بهجای والایی دست پیدا كند؛ سختیها را باید تحمل كرد؛ این همان سمتگیری به سوی رضای الهی و نقش آفرینی در سعادت یك جامعه است. حوزههای علمیه امروز میتوانند خود را آنچنان بسازند كه به معنای حقیقی كلمه نقشآفرین باشند. حوزهی قم در سال 1340 قمری- یعنی تقریباً هشتاد و پنج سال قبل- توسط مرحوم حاج شیخ عبد الكریم حائری به وجود آمد و در سال 1355 قمری- یعنی پانزده سال بعد- با درگذشت مؤسس آن حوزه، بظاهر متلاشی شد؛ یعنی در اوج اقتدار و اختناق رضاخانی. وقتی مرحوم آقا شیخ عبدالكریم حائری از دنیا رفت، همان چند صد طلبهیی هم كه در قم بودند، متفرق شدند. گرسنه و بیپول و بیمنشأ درآمد و ترسان، روزها بیرون شهر قم میرفتند و در باغهای اطراف قم مباحثه میكردند؛ شب به مدرسهی فیضیه یا به خانههایشان برمیگشتند. اما در میان همان طلاب آوارهی پراكندهی ترسانِ مرعوبِ از اقتدار دستگاه و زیر فشار شدید اقتصادی و حیثیتی و سیاسی، كسی مثل امام خمینی بیرون آمد. چهل سال بعد از تشكیل حوزهی قم- یعنی در سال 1381 قمری- نهضت روحانیت شروع شد؛ اینها خیلی معنا دارد. تازه از این چهل سال، چندین سالش با این شدت گذشته بود. در فروردین سال 1342 شمسی كه حوادث مدرسهی فیضیه و زدن طلاب و انداختن آنها از بالای پشتبام پیش آمد، همان روز ما منزل امام رفتیم. بنده آنوقت طلبهی جوانی بودم در سن الان شماها. دستگاه اختناق محمدرضا علیه حوزهی علمیه، شمشیر را از رو بسته بود. در خیابان ارم قم طلبه جرأت نمیكرد - این را من به چشم خودم دیدم - از این طرف خیابان به آنطرف برود! كماندوهای دستگاه شاه مثل شمر میریختند سرش، كتكش میزدند، عمامهاش را برمیداشتند و لباسش را پاره میكردند. در چنین حالت رعبآوری، آن روز امام (رضواناللَّهعلیه) بعد از نماز مغرب و عشا به خانهشان رفتند - همین خانهیی كه الان هم در قم هست - طلبهها هم رفتند، بنده هم بودم. ایشان خاطرهی اختناق دوران رضاخانی و رفتن طلبهها به بیرون از قم را یادآوری كردند و گفتند آنروز ما اینطور زندگی كردیم؛ آنها رفتند و ما ماندیم؛ حالا هم اینها خواهند رفت و شما خواهید ماند. این پیشگوییِ امام بود؛ پیشگوییِ مبنی بر وعدهی الهی. خدای متعال وعده كرده است كه اگر جماعتی در راه او مجاهدت و ایستادگی كنند و دارای ایمان باشند، قطعاً به هدف خواهند رسید. وعدهی الهی دروغ نیست. خدای متعال راه را جلوی پای انسان میگذارد و قدم به قدم دست انسان را میگیرد. وقتی هدف، خدا بود، «والذّین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». عمده، وجود این انگیزه و این ایمان است؛ وارد میدان شدن و تلاش كردن است. هر جا این باشد، موفقیت بدون تردید حاصل خواهد شد.1383/03/22
برخاستن شخصیتهای بزرگ علمی و دینی از اراک استان مركزی در حقیقت سرزمین رشد فرهنگی و فكری و خدمات بسیار باارزش فرهنگی و سیاسی است. سرتاسر استان همین خصوصیت را دارد. البته استان، شهرهای قدیمی و كهنی دارد؛ اما اراك چندان قدیمی نیست و حدود دویست سال بیشتر از بنای آن نمیگذرد و در مقایسه با بسیاری از شهرهای كهن، شهر جوانی است؛ اما در همین مدت شخصیتهای برجستهای از آن برخاستهاند و هركدام منشأ آثاری شدهاند. ظهور شخصیتها و مردان بزرگ از این خطّه، نشاندهندهی حقیقتی است و آن حقیقت اینكه این منطقه از لحاظ استعداد انسانی، یك منطقهی ممتاز و كمنظیر است. از همین شهر بود كه مرحوم آیتاللّه حائری مؤسّس حوزهی علمیهی قم به قم سفر كرد و در قم ساكن شد. مردی كه جاذبهی اراك او را از نجف و سامرا به این شهر كشانده و سالها در این شهر بساط علم و تحقیق و روحانیت گسترده بود، از شهر اراك به قم رفت و حوزهی قم را تأسیس كرد. با این حساب، شهر شما مادر حوزهی علمیهی قم است. حوزهی قم در دورهی اخیر به دست مردی تأسیس شد و به وجود آمد كه جاذبهی شهر شما توانسته بود او را از مركز تحصیلات یعنی نجف و سامرا به اینجا بكشاند. بزرگان اراك در نجف هم كه بودند، برجسته بودند؛ در قم هم كه بودند، ممتاز بودند. مرحوم آقا ضیاءالدّین عراقی محقّق بزرگی است كه امروز اگر كسی سخنان و تحقیقات او را در مباحث فقهی و اصولی بتواند عمیقاً درك كند، به آن افتخار میكند. مرحوم آیتاللّه اراكی نیز كه در قم ساكن بود، از افتخارات شهر شما بود. در میان پرورشیافتگان این استان و این شهر، علمای بزرگی بودند كه در رأس آنها شخصیتی است كه ایران بزرگِ كهنِ ریشهدارِ تاریخی ما به عظمت او، به بزرگی و نفوذ او، به تأثیرگذاری او كمتر كسی را در تاریخ خود سراغ دارد؛ و او امام بزرگوار ما، امام روح اللّه الموسوی الخمینی است. استخوانبندی علمی امام عزیز ما در همین شهر شما به وجود آمد؛ در همین مدرسهای كه امروز به نام شریف او مزیّن است، درس خواند و دورهی جوانیش را چند سالی در اینجا گذراند. این مرد بزرگ از این استان به حوزهی بزرگ قم هدیه شد و حوزهی قم این گوهر تابناك را پرورش داد و به ملت ایران هدیه كرد. بنابراین، این هدیهی الهی را اوّل بار شما اراكیها و مردم استان مركزی در درون خود پرورش دادید و به جهان اسلام هدیه كردید. این خصوصیت این شهر بزرگ است.1379/08/24
حوزه علمیه قم ، مستحصل حوزه هاى شیعه در طول تاریخ حوزهى علمیهى قم که ما امروز نام آن را با افتخار و تعظیم و تجلیل مىبریم، در واقع مصطفى و مستحصل حوزه هاى شیعه در طول تاریخ حوزههاست. یعنى از اواخر قرن دوم و حدّاقل اوایل قرن سوم هجرى که مراکزى به عنوان حوزهى علمیه درست شده است، حوزهى قم در دوران ائّمهى ثلاثهى اخیر (حضرت جواد و حضرت هادى و حضرت عسکرى علیهم السّلام) که دوران قمیین است، یک حوزهى علمیه به معناى حقیقى کلمه است که در آن، درس و بحث و جمع و تدوین و اشاعه و نشر و استادى و شاگردى به چشم مىخورد. با این حال، از اجتماعات صحابه و محدّثین و حَمَلهى علم در اطراف ائّمه علیهم السّلام در شهرهایى مثل مدینه و کوفه و... مىگذریم و نمىخواهیم اصطلاح حوزهى علمیه را بر این مراکز اطلاق کنیم. بنابراین، شاید قدیمیترین حوزه هاى علمیهى ما، همین قمِ قمیین است که در آن، آثار بزرگانى مثل اشعریین و آل بابویه و دیگران، تا امروز باقى است. البته بعد از آن، حوزهى علمیه با این عظمت باقى نمانده است و به اکناف دیگرى از عالم، مثل شرق دنیاى اسلام و ماوراءالنّهر و شرق خراسان منتقل شده است و رجالى مثل «شیخ عیاشى»، «شیخ کشّى» و سمرقندیین و نساییین و دیگر اسمهایى که ما آنها را در زمرهى محدّثین و روات و مؤلّفین مىشناسیم، در آن به سر بردهاند. همچنین به حوزهى بغداد باید اشاره کردکه حوزهى «شیخ مفید» و بعد از او، «سید مرتضى» و «شیخ طوسى» (علیهمالرّحمةوالرضوان) است و نیز حوزهى نجف که با هجرت «شیخ طوسى» به این شهر در حدود سال 450 یا 448 یا 449 و تشکیل مرکزى به نام حوزهى علمیهى فقاهت و حدیث و دیگر علوم اسلامى،رونقى میگیرد و مقطع مهمّى بهوجود مىآید. بعداً حوزهى علمیهى شیعه در شامات و طرابلس و حلب و سپس در حلّه تشکیل مىشود که بزرگان فقهاى حلّىِ ما، اسمشان در تاریخ و آثارشان در کتابخانههاى عظیم فقاهت شیعه محفوظ و موجود است و این روند ادامه پیدا مىکند تا زمانى که سلطنت صفویه در ایران تشکیل مىشود و مقطعى عظیم به وجود مىآید. علىرغم کسانى که سعى کردند صفویه را ضّد شیعه و اسلام و مفاهیم و ارزشهاى دینى معرفى کنند، سلاطین صفویه با همهى بدیهایى که در جانب حکومت و شخصیتهاى خودشان داشتند، حرکتهاى بزرگِ ماندگارِ فراموش نشدنىاى انجام دادند که یکى از آنها گسترش حوزههاىِ علمى شیعه است که در آن وقت، حوزهى علمیهى اصفهان و خراسان و قم و نجف و بقیهى مناطق، به برکت آنها آباد شد که اگر کسى وارد مطالعه شود، شگفتیهاى عظیمى را خواهد دید. اگر شما تا قبل از دوران صفویه، فقهاى شیعه را نگاه کنید، تعداد ایرانیان انگشت شمار است؛ امّا بعد از صفویه، هر کدام از بزرگان علما را که نگاه کنید شاید نود درصد آنان فقهاى ایرانى هستند. بعد از این دوره، اوج حوزهى نجف و کربلا و حضور تلامذهى مرحوم «وحید بهبهانى» و سپس «شیخ» و «صاحب جواهر» و تلامذهى این بزرگواران تا دورهى اخیر است. بعد مرکزیت عظماى حوزهى فقاهت به وسیلهى مرحوم «آیةاللَّه حایرى» و بعد مرحوم «آیةاللَّه بروجردى»، باز به قم منتقل مىشود و تا امروز ادامه دارد. این حوزه، محصول این سیر تاریخى و نتیجه و مستحصل و زبده گُزینِ همهى این حرکت عظیم علمى است که با مهاجرت و تحقیق و علم، همراه بوده است و امروز در اختیار شماست.1374/09/13
ثمرات پایهگذاری حوزه علمیه قم توسط آیتالله حائری یزدی (ره) امروز وقتیکه حوزهی علمیه نگاه میکند، باید احساس کند که حرکت این چند ده سال گذشتهی او، یک حرکت مثمر بوده؛ و اساساً حوزهی علمیه، یک وجود مثمر و دارای برگ و بار بوده است؛ «کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة أصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی أکلها کلّ حین بإذن ربّها»؛و تا امروز وقتیکه حوزهی علمیه نگاه میکند، باید احساس کند که حرکت این چند ده سال گذشتهی او، یک حرکت مثمر بوده؛ و اساساً حوزهی علمیه، یک وجود مثمر و دارای برگ و بار بوده است؛ «کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة أصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی أکلها کلّ حین بإذن ربّها»؛و تا امروز اینگونه بوده است. در سال 1340 قمری یعنی هفتاد و دو سال قبل از این آن روزی که مرحوم آیتاللّه حائری (رضوان الله تعالی علیه) وارد این شهر شد، از این همه برکات خبری نبود؛ نه در این شهر، نه در این کشور، و نه در سراسر عالم. او این حوزه را پایهگذاری کرد و تقریباً چهل سال بعد از آن تاریخ یعنی در سال 1381 و 1382 قمری این نهضت آغاز شد؛ ببینید چقدر این ثمره به اصل نزدیک است و چطور آن اخلاصی که نشانندهی این نهال یعنی نهال حوزهی علمیه در وجود خود داشت، به ثمر نشست، تا این نهضت پدید آمد و نشانندهی نهال نهضت یعنی آن معلم نسل کنونی و نسلهای آیندهی بشر، آن مرد خدا، آن بندهی صالح، آن رهرو راه پیامبران با اخلاص خود چه کرد که این نهال تا امروز این همه ثمرات بخشیده است که شما آنها را در سراسر عالم میبینید؛ و یکی از ثمرات آن تلاش در کشور ایران، تشکیل جمهوری اسلامی با همهی برکاتش است؛ و در جاهای دیگر، بیداری مسلمین و بقیهی قضایاست.1370/12/01
نظام اسلامی؛ثمره حوزه علمیه قم اساساً در تاریخ پُرفرازونشیب ایران مظلوم و خونین ما، قم یک نام برجسته و نمایشگر یک جهتگیری و یک حرکت خاص است. تقریباً هفتاد سال قبل از این، شهر قم، حوزهی علمیهیی راکه به وسیلهی مرحوم آیةاللَّهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری تأسیس شد، صمیمانه در آغوش گرفت. بعد از تشکیل این حوزه، تقریباً چهل سال که گذشت، اولین نشانههای برکات جهانگیر آن - یعنی نهضت اسلامی و گوهر یکتای درخشان امام عظیمالشأن - درخشید. اگرچه در آن چهل سال هم علما و بزرگانی از حوزهی قم بیرون آمده بودند و برکاتی بر آن مترتب شده بود؛ اما در مقطع تقریباً چهل سالگی حوزه که امام قد برافراشت و حوزهی علمیه وارد یک مرحلهی جدید تاریخی شد، داستان دیگری است. تقریباً شصت سال بعد از تشکیل حوزهی علمیه به وسیلهی آیةاللَّه حائری، بزرگترین ثمرهیی که ممکن است بر وجود همهی حوزههای علمیه و علمای دین مترتب شود - یعنی تشکیل نظام اسلامی - مترتب شد. هیچ حوزهی علمیهیی در تاریخ تشیع و غیر تشیع از محیطهای اسلامی، هرگز چنین برکتی را به جهان اسلام نداده بود که حوزهی علمیهی قم داد. سال 1340 هجری قمری حوزه تشکیل شد و در سال 1400 نظام اسلامی از حوزه درخشید و جوشید. در تمام این مدت، قم و اهل قم، مانند یار وفاداری، صمیمانه و مهربانانه، این حوزه را در آغوش گرفتند، آن را حفظ کردند و از آن حراست نمودند. از آن روز تا حالا هم که قریب دوازده سال میگذرد، شما مردم قم در میدان جنگ، در میدانهای سیاسی، در صحنههای گوناگون انقلاب، الگو و جلو بودید، فداکاری کردید و همه جا معنویت و روحانیتِ انقلاب را به اثبات رساندید. امروز هم جوانان، زنان، مردان و حوزهی علمیهی قم الگوست. امیدواریم که خدا کمک کند و شما هم همت کنید، تا قم و حوزه را همیشه در خط اسلام و انقلاب، پیشقراول و پیشرو نگهدارید. در ماجرای نوزدهم دیماه و حوادثی که به مناسبت برگزاری چهلمها به صورت افزاینده و پیدرپی بهوجود آمد، نکتهی اساسی این است که مردم متدین و آمادهی فداکاری، بر دستگاهی که از لحاظ قدرت مادّی، هیچ کم و کسر نداشت، طوری پیروز شدند که هم آن دستگاه گیج ماند، هم همهی محاسبهگران سیاسی و طراحان سیاستهای عالم، گیج و مبهوت ماندند؛ یعنی مثل توفانی، نظامی را که مردم متدین و فداکار با آن مقابل شدند، درنوردید. اگر کسی میخواهد اسمش را معجزه بگذارد، بگذارد؛ اما این از آن معجزههایی نیست که قابل تکرار نباشد؛ معجزهیی است با تحلیل روشن و قابل تکرار در همه جای عالم و در همیشهی زمان.1369/10/19