اگر حمایت شخص ریاستجمهوری یعنی حضرت آیتالله خامنهای نبود، شاید این طرح بعد از این همه زحمت زمین میماند ولی ایشان اصرار داشتند که اگر میخواهیم تغییر و تحول انجام بدهیم خوب باید بهطور جدی این کار را شروع کنید...
اغلب عوامل آموزش و پرورش کنونی کشور بهگونهای طراحی شده که یک انسان مطلوب غرب را طراحی و تولید کند، در حالی است که باید عوامل بهگونهای در کنار هم چیده شوند که برونداد آن انسان مطلوب اسلام باشد.
هدف آموزش در گذشته، خواندن و باسواد شدن بود، در حالی که هدف این آموزش باید عمل کردن و زیستن صحیح باشد. مهمترین مشکل آموزش و پرورش، عدم روزآمدی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای واقعی کشور است.
باید نسل در حال تحصیلمان نسبت به پدیدههای پیرامونی خودش از جمله مقولهی تهاجم فرهنگی که در غالب ماهواره، اینترنت، بلوتوث و... خودنمایی میکند، مصونیت داشته باشد
پایهی اصلی آن، فلسفهی تعلیم و تربیت اسلامی است، اما ضلع دومش تجربههای بشری است. ما باید ببینیم نظامهای پیشرفته در تعلیم و تربیت چه کارهایی انجام دادند و از تجربهی آنها استفاده کنیم. ضلع سوم آن هم نیازهای حال و آیندهی جامعهمان است...
این سؤالی است که نخبگان حوزه و دانشگاه میبایست در سال 1357 به آن پاسخ میدادند، اما مدیران تکنوکرات نظام در دههی دوم انقلاب اسلامی عملاً پاسخ دادند و آن چیزی نبود مگر "توسعه".
فرمودند: برخی مدارس خاص هستند که احساس میشوند خودمختارند. همهی امکانات نظام را در اختیار دارند ولی با نظام و انقلاب نیز کاری ندارند! شما نگذارید چنین وضعی ادامه یابد. بروید قاطعانه اما حکیمانه تکلیف آنها را تعیین کنید و آنها را در چارچوب قانون بکشانید...
مشربهای فکری مختلفی بین طبقات مختلف تحصیلکرده و دینداران ما، چه دانشگاهی و چه حوزوی وجود دارد. طیفی از تفکرات ظاهرگرایی، اخباریگری و... تا مشربهای التقاطی و سکولاریستی در سطح دوستان داخل نظام اسلامی پراکندهاند.
ایشان با احیای نقش تربیتی معلم که هدف اصلی برنامهی تلفیق بود موافقت داشتند، اما راجع به خود تغییر معاونت و ادغام معاونت آموزشی و پرورشی نظر دیگری داشتند و در واقع موافق انحلال معاونت پرورشی نبودند.
آیا پاک کردن صورتمسئله و انحلال معاونت پرورشی منصفانه بود و به نفع فرزندان ما و یا نتیجهی ناتوانی در ارائهی راهحلهای کارآمد بود؟ آیا بهتر نبود بهجای انحلال، روشهای جاری در حوزهی معاونت پرورشی مورد بازنگری قرار میگرفت؟
ما تأکید داریم که بینش حاکم، به کلی دگرگون شود و ما انسانهایی آزاداندیش، مستقل، باشخصیت و با هویت بار بیاوریم و براساس ایدئولوژی غنی اسلام، نسلی بسازیم متحرک، هدفدار و کارآمد که بخواهد جامعهی خودش را در تمام ابعاد متحول کند.
زنگ تحول - پرورش فقط دیندار شدن و عمق ایمان یافتن نیست که ما دنبالش هستیم. پرورش تأثیر خودش را در رفتارها، برخوردها، رشد شخصیت، تقویتِ اعتماد به نفس و جوشاندن چشمهی استعدادها نشان میدهد.