مرور تاریخی و تجربیات ایرانیان در ۲۰ تا ۲۵ سال اخیر نشان میدهد که واحد سیاسی ایالاتمتحده نگاهی ثابت علیه ایران دارد. چیزی که تغییر میکند، فقط پوسته ظاهری است. طرف دموکرات تلاش میکند با فشار تحریمی و نمایش هویج و چماق کار را پیش ببرد و طرف جمهوریخواه با نمایش قدرت.
قدرت نرم آمریکا دچار افول جدی شده است. بسیاری از کشورها در منطقه غرب آسیا پس از حوادث هفت اکتبر نگاه منفیتری به ایالات متحده دارند. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که ۷۴ درصد فرانسویها و ۵۱ درصد دانمارکیها معتقدند که آمریکا دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
یکی از روشنترین دلایل امتناع عادی شدن روابط ایران با آمریکا، دشمنی عمیق و آشتیناپذیر استکبار، آمریکا و شبکه صهیونیستی دنیا با جمهوری اسلامی است. مرور شواهد تاریخی بیش از ۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تاکنون نشان میدهد در هر موردی که مسئولین کشور به آمریکاییها اعتماد کردند، ضربه خوردند.
وقتی دشمنی سلطهجو به دنبال استعمار است، هیچگاه در مذاکره برای داد و ستد اقدام نخواهد کرد، چراکه منطق او عقبنگهداشتن طرف مقابل و ایجاد روح وابستگی در ارکان حاکمیت آن خواهد بود. به تعبیر دیگر، مذاکره در نگاه آمریکاییها تلاشی برای بازگشت به شرایط قبل از انقلاب است. شرایطی که استقلال سیاسی و اقتصادی در ایران وجود نداشت!
عدم اعتماد منطقی و واقعبینانه به دعوت اخیر دولت ایالات متحده آمریکا به مذاکره، بیش از اینکه از یک ایدئولوژیگرایی ناشی شده باشد، در دو عرصه متفاوت از تجربه واقعی در حیات سیاسی ایرانیان نیرو میگیرد. یکی تجربه بسیار طولانی مداخلات دولت ایالات متحده آمریکا در ایران و دیگر دولتهای جهان است و دیگری تجربه بدعهدیها، خصومت و دشمنی دولت ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش...
مذاکرهای که نتیجهی آن، تحمیل شروط دشمن باشد، نه راه حل است و نه عقلانی. تنها راه پیروزی، ایستادگی مقتدرانه، تقویت اقتصاد داخلی و بیاثر کردن تحریمها از درون است. این همان مسیری است که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند و تجربهی تاریخی نیز آن را تأیید میکند.
در واقع، رئیسجمهور آمریکا و کنگره هر دو در افزایش تحریمها نقش دارند و انتظار برای تغییر این وضعیت از طریق مذاکره، تنها ما را در توهم نگه میدارد و مانع از پیشرفت کشور میشود. مشکل این نیست که آمریکاییها به دنبال یک موضوع خاص هستند؛ بلکه مشکل اصلیشان خود ایران است.
تجربهی تاریخی نشان میدهد که اولاً اصل مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نمیکند و ثانیاً حتی اگر به توافق هم برسند، آمریکاییها آن را اجرا نخواهند کرد. این موضوع نهتنها در مورد توافقات ما بلکه در توافقات با سایر کشورها نیز صدق میکند.