others/content
نسخه قابل چاپ

پرونده «دلیل؟ تجربه!»

افول آمریکا یک امر قطعی است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه رئیس‌جمهور آمریکا میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامه‌ای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکره‌ایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید.» ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
رسانه‌ی KHAMENEI.IR در ادامه مطالب پرونده «دلیل؟ تجربه!»، در گفت‌وگو با
آقای محمدمهدی عباسی، کارشناس مسائل آمریکا، تجربه‌های گذشته مذاکره با آمریکا را مرور کرده و نگاهی به وضعیت رو به افول آمریکا داشته است.

* رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان، یادآور شدند که رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرده است که آماده مذاکره با ایران هستند و ادعا می‌کند که نامه‌ای نیز ارسال کرده است. ایشان در همان صحبت تأکید می‌کنند که این موضوع در واقع فریب افکار عمومی دنیاست و معنای آن این است که ما اهل مذاکره هستیم و می‌خواهیم صلح کنیم اما ایران حاضر به مذاکره نیست. چرا ایران حاضر به مذاکره نیست؟ می‌فرمایند که باید به گذشته برگردیم؛ ما چند سال پیش مذاکره کردیم و همین شخص مذاکراتی را که به پایان رسیده بود، امضا شده بود از بین برد و توافق را پاره کرد. می‌خواستم بدانم تحلیل شما از این حرکات، ارسال نامه و پیام‌ها در مصاحبه‌ها با شبکه‌های خارجی چیست و آن‌ها به دنبال چه هستند؟ همچنین می‌خواستم توضیح بیشتری درباره تجربه‌ای که رهبر انقلاب درباره مذاکرات قبلی به آن اشاره کردند، بگویید.
* در رابطه با اینکه چرا ترامپ موضوع نامه را در مصاحبه‌های رسانه‌ای مطرح می‌کند و به‌طور کلی فضای دیپلماتیک را به این شکل اعلام می‌کند، به نظرم دو نکته قابل توجه است: نخست اینکه نیت پنهان دولت ترامپ و کابینه‌اش مشخص است. از زمان امضای یادداشت اجرایی که حدود یک ماه پیش انجام شد، مقامات مختلف آمریکایی، از جمله مشاور امنیت ملی، بارها تأکید کرده‌اند که خواسته‌های آن‌ها فقط محدود به پرونده هسته‌ای ایران نیست و مسائل موشکی نیز در نظر گرفته شده است.

برای اینکه بتوانند این امتیازات متعدد را از ایران بگیرند، نیاز است که ایران را پای میز مذاکره بیاورند و سپس خواسته‌های خود را در آنجا مطرح کنند. به نظر من، این یک سیاست فریبنده است که به‌منظور تحت فشار قرار دادن افکار عمومی در داخل ایران و در سطح بین‌الملل طراحی شده است. دولت‌های مختلف و مردم داخل کشور نظام جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار می‌دهند که به سمت مذاکره برود. هدف واقعی آن‌ها گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است.

دوم اینکه ترامپ بارها بر نامه و بحث دیپلماسی تأکید می‌کند و آن را به عنوان اولویت اصلی خود معرفی می‌کند. او به شدت علاقه‌مند است که جایزه صلح نوبل را کسب کند و چهره‌ای صلح‌طلب از خود به‌جا بگذارد. به همین دلیل، او می‌خواهد نشان دهد که تلاش دارد با دیپلماسی مسائل مربوط به ایران را حل کند، در حالی که این موضوع ممکن است به دلیل عدم تمایل ایران به مذاکره باشد.

اما پیرامون تجربه‌ای که رهبر انقلاب مطرح کردند، در مورد نحوه مذاکره با ترامپ باید گفت که شناخت ما از دولت ترامپ و اطرافیانش نشان می‌دهد که بدعهدی‌های متعددی از سوی آن‌ها وجود دارد. ما تجربه بدعهدی کلیت آمریکا را داریم؛ هشت بار بعد از انقلاب با دولت‌های مختلف آمریکا مذاکره کردیم و هر بار با بدعهدی مواجه شدیم.

دولت ترامپ به‌ویژه در این زمینه تجربه خاصی دارد. او با خروج یک‌طرفه از برجام، توافقی را نقض کرد که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها تأیید کرده بود که ایران به تعهداتش عمل کرده است. همچنین، او از توافق‌های بین‌المللی دیگری مانند توافق آب و هوای پاریس و یونسکو و نفتا خارج شد و حتی در دولت اول خود، تهدید به خروج از ناتو را مطرح کرد.

ترامپ همچنین سه بار با رهبر کره شمالی دیدار حضوری داشت اما در نهایت تعهدات خود را عملی نکرد و تحریم‌ها را دوباره به حالت قبلی بازگرداند، آنها نیز آزمایش موشکی خود را انجام دادند؛ بنابراین، ما تجربه بدعهدی ترامپ را نه تنها در رابطه با ایران بلکه در ارتباط با سایر پرونده‌های بین‌المللی و حتی با متحدان آمریکا نیز مشاهده کرده‌ایم.

* رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان تصریح کردند: «در جواب این حرف من، عنصرِ داخلیِ مقاله‌نویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و می‌نشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست ««این فراز ادعایی چه پاسخی دارد؟ چقدر این گزاره به وضعیت فعلی جاری بین آمریکا و ایران باز می‌گردد؟ 
* نکته‌ای که وجود دارد این است که صرفاً مسئله اعتماد نیست. ممکن است روسیه با دولت ترامپ مذاکره کرده باشد و به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، اما مسئله‌ای که بین ایران و آمریکا وجود دارد، نشان می‌دهد که این گزاره در مورد ایران و آمریکا صدق نمی‌کند. ما فراتر از موضوع اعتماد، با مسئله تجربی نیز مواجه هستیم؛ ما تجربه بدعهدی را داریم، به‌ویژه هشت بار و به‌طور خاص با همین فرد در دولت اولش. این تجربه‌ای است که روس‌ها آن را ندارند.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، خواسته‌های غیرمعقول طرف مقابل است. اگر بحث اعتماد و تجربه را کنار بگذاریم، بی‌اعتمادی می‌تواند ناشی از دلایل دیگری باشد. خواسته‌های طرف مقابل بسیار غیرمنطقی و زیاد است. به عنوان مثال، در یادداشت اجرایی و ادبیاتی که برخی مقامات آمریکایی دارند، مشخص است که موضوع هسته‌ای تنها بخشی از مسائل است.

آقای روبیو، که اکنون وزیر خارجه آمریکاست، دو سال پیش زمانی که ایران و آمریکا توافقی داشتند، انتقاد کرد که چرا دولت بایدن به جمهوری اسلامی راه تنفس می‌دهد. افرادی مانند روبیو و والس و استفانیک در دولت ترامپ هیچ اعتقادی به توافق گام به گام ندارند. آن‌ها به دنبال توافق جامعی هستند که در آن مسائل زیادی باید مشخص شود؛ از جمله مسائل هسته‌ای، موشکی، منطقه‌ای و حقوق بشر. حتی در یادداشت‌های امنیتی، به موضوع بندر چابهار و معافیت عراق نیز اشاره شده است؛ بنابراین، آن‌ها خواهان توافق جامعی هستند که در آن مسائل متعددی لحاظ و توافق شود. از سوی دیگر، مشخص نیست که چه امتیازاتی از طرف آمریکایی‌ها ارائه خواهد شد.

* با چه ادله‌ای می‌توان ثابت کرد که تحریم‌ها کم اثرتر شده است؟
* تحلیل کم‌اثر شدن تحریم‌ها را باید از تجربیات بین‌المللی کنونی، مانند تجربه روسیه پس از جنگ اوکراین، جدا کرد. با وجود تحریم‌های متعدد، روسیه توانست وضعیت اقتصادی نسبتاً مناسبی را حفظ کند و ارزش روبل نیز افت قابل‌توجهی نداشت. این در حالی است که ایران نیز پس از سال‌ها فشار حدأکثری ازسوی آمریکا، تجربیات مشابهی را پشت سر گذاشته و مقامات آمریکایی خود به شکست فشار حدأکثری اعتراف کرده‌اند.

علاوه بر این، مقامات غربی به کاهش اثرگذاری تحریم‌ها اشاره می‌کنند. به‌عنوان مثال، پاول کگ رابرت، مشاور وزیر خزانه‌داری دولت ریگان، در مصاحبه‌ای بیان کرده است که استفاده مداوم از ابزار تحریم در بلندمدت منجر به کاهش اثرگذاری آن‌ها می‌شود. این موضوع به‌وضوح در حال حاضر مشاهده می‌شود.

از سوی دیگر، ابزار اصلی فشار اقتصادی آمریکا در عرصه بین‌الملل همیشه دلار بوده است. اما دلار اکنون با افت و افول قابل‌توجهی مواجه شده است. ترامپ یک سال پیش در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز اشاره کرد که کشورها به‌دنبال ارزهای جایگزین هستند و هشدارهایی درباره بریکس نیز مطرح شده است. خانم جنت یلن، وزیر خزانه‌داری پیشین آمریکا، نیز به این موضوع تأکید کرده و بسیاری دیگر نیز درباره استفاده بیش از حد از ابزار تحریم و تأثیر آن بر نظام بین‌الملل صحبت کرده‌اند.

در حال حاضر، کشورها به سمت ارزهای جایگزین حرکت می‌کنند و دلار را کنار می‌گذارند. اگر دلار از گردش خارج شود، به گفته ترامپ، آمریکا به یک کشور جهان‌سومی تبدیل خواهد شد. این تغییرات را می‌توان در شکل‌گیری پیمان‌هایی مانند شانگهای و بریکس و همچنین حرکت کشورها به‌سمت پیمان‌های پولی دوجانبه مشاهده کرد. مقامات ارشد غربی نیز به این موضوع اشاره کرده و به‌سرعت از افول دلار و کاهش اثرگذاری ابزار تحریم صحبت می‌کنند.

* اینکه آمریکا تهدید به نظامی‌گری می‌ند؛ و تصریح رهبر انقلاب بر اینکه اگر اتفاقی بیافتد قطعاً آنها بیشتر ضرر خواهد کرد چگونه قابل تبیین است؟
* شبیه‌سازی‌های متعددی انجام شده که نشان می‌دهد ایالات‌متحده آمریکا می‌تواند در جنگ احتمالی با ایران خسارات قابل‌توجهی به این کشور وارد کند اما بازنده اصلی این جنگ خود آمریکا خواهد بود. این برآورد، مثلاً در سال ۲۰۱۷ ازسوی یکی از اندیشکده‌های آمریکایی، که دارای گرایش‌های محافظه‌کارانه بود، صورت گرفت و به هزینه‌های بسیار بالای جنگ با ایران اشاره کرد.

اخیراً که بحث تهدید ترامپ مطرح شد و او ایران را تهدید کرد که اگر انصارالله پاسخی بدهد، ما آن پاسخ را از طرف ایران در نظر خواهیم گرفت و به ایران پاسخ خواهیم داد، واکنش‌ها در داخل آمریکا جالب توجه بود. افرادی مانند تاکر کارلسون، مجری محافظه‌کار آمریکایی، به هزینه‌های جنگ با ایران اشاره کردند و گفتند که این جنگ می‌تواند برای آمریکا بسیار مرگبار باشد و ممکن است ده‌ها هزار سرباز آمریکایی کشته شوند.

آمریکا در همین منطقه غرب آسیا تقریباً ۱۹ پایگاه دارد که بین ۴۰ تا ۶۰ هزار سرباز در آن‌ها مستقر هستند. قطعاً در روزهای اول جنگ تمام‌عیار با ایران، تمام این سربازان در معرض خطر قرار خواهند گرفت. این موضوع برآوردی است که خود آمریکایی‌ها نیز به آن اشاره کرده‌اند. تاکر کارلسون، که مجری معروفی است و به ترامپ نزدیک است، به این نکته تأکید کرد. افراد مختلفی نیز درباره این موضوع صحبت کرده‌اند. به عنوان مثال، به ترامپ یادآوری کردند که خود او گفته بود جنگ‌های عراق و افغانستان برای آمریکا هفت تریلیون دلار هزینه داشت و یک جنگ بی‌پایان بود. این نکته به او یادآوری شد که جنگ با ایران به مراتب برای ایالات متحده فاجعه‌بارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود.

علاوه بر این، بحث پایگاه‌ها، ناوهای آمریکایی در منطقه و وضعیت انرژی جهانی نیز مطرح است. انرژی دنیا می‌تواند با چند راکت نسبتاً ارزان آسیب قابل توجهی ببیند و این موضوع ممکن است نارضایتی گسترده‌ای در کشورهای غربی ایجاد کند. بنابراین، نیازی نیست ما در داخل کشور زیاد صحبت کنیم؛ خود آمریکایی‌ها مانند تاکر کارلسون و افرادی دیگر مانند استیون مرشایمر، استاد مشهور روابط بین‌الملل، نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که هزینه‌های جنگ با ایران بسیار زیاد خواهد بود و به مراتب بدتر از وضعیت افغانستان خواهد بود.

*  آمریکا امروز در مسیر ضعیف‌تر شدن است، نه در مسیر قوی‌تر شدن؛ این یک واقعیّتی است. این واقعیت با کدام استدالال‌ها و آمارهای اقتصادی و سیاسی و تاریخی قابل بیان است؟ 
* آمریکا قطعاً در حال افول است و هیچ شکی در این موضوع وجود ندارد. تمامی شواهد بین‌المللی این امر را تأیید می‌کند. اگر بخواهیم افول آمریکا را به‌طور دقیق بررسی کنیم، می‌توانیم از دو منظر به این موضوع نگاه کنیم: اولین منظر، افول بین‌المللی آمریکا است که خود این موضوع دو بعد دارد. در بعد سخت‌افزاری، مسائلی مانند وضعیت اقتصادی مطرح می‌شود.

اگر وضعیت اقتصادی آمریکا را در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۴ مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که اکنون شریک اصلی تجاری اروپا و کشورهای دیگر، دیگر آمریکا نیست، بلکه چین است. برآوردها نشان می‌دهد که تا سال‌های ۲۰۳۰ و ۲۰۳۵، چین به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل خواهد شد و آمریکا از نظر اقتصادی دچار افول قابل توجهی شده است. به‌عنوان مثال، روند کنار رفتن دلار به‌عنوان ارز اصلی جهانی، که ترامپ نیز به آن اشاره کرد، با پیمان‌های پولی دوجانبه و مسائلی مانند بریکس، نشان‌دهنده این افول است. بسیاری از کشورها به سمت ارزهای جایگزین رفته و دلار را از معاملات خود کنار می‌گذارند.

در بعد سیاسی نیز شاهد این هستیم که بسیاری از کشورها دیگر روابط سابق خود با آمریکا را ندارند؛ به‌عنوان مثال، اخیراً کارنی، نخست‌وزیر کانادا اعلام کرده است که اگر آمریکا با ما از موضع احترام برخورد کند، ما با دولت ترامپ مذاکره خواهیم کرد. این نوع موضع‌گیری‌ها از سوی کشوری مانند کانادا که متحد دیرینه آمریکاست، بی‌سابقه است. همچنین لفاظی‌های اخیر مکرون با ترامپ نشان‌دهنده تغییرات عمیق در روابط بین‌المللی است.

علاوه بر این، قدرت نرم آمریکا نیز دچار افول جدی شده است. بسیاری از کشورها در منطقه غرب آسیا پس از حوادث هفت اکتبر نگاه منفی‌تری به ایالات متحده دارند. نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که ۷۴ درصد فرانسوی‌ها و ۵۱ درصد دانمارکی‌ها معتقدند که آمریکا دیگر شریک قابل اعتمادی نیست. حتی در کانادا، کشوری که در مرزهای شمالی آمریکا واقع شده و مردم آن تردد زیادی با آمریکا دارند، بخش قابل توجهی از مردم آمریکا را به‌عنوان دشمن می‌بینند. در آسیا و آفریفا هم این نگاه شدت یافته است.

در داخل آمریکا نیز معضلات قابل توجهی وجود دارد. زیرساخت‌های فرسوده‌ای مانند جاده‌ها، پل‌ها و سیستم برق‌رسانی نشان‌دهنده وضعیت بحرانی این کشور است. برای مثال، در پورتوریکو چند روز بدون برق بودند و آتش‌سوزی‌های اخیر در لس‌آنجلس نشان‌دهنده وضعیت نامناسب زیرساخت‌هاست. نظام سلامت آمریکا نیز با مشکلات جدی مواجه است و هزینه‌های دارو در این کشور ۱۰ برابر سایر کشورهاست. همچنین، بحران بی‌خانمانی در آمریکا رو به وخامت است و طبق آخرین آمار، نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر هر شب در خیابان‌ها می‌خوابند. شکاف سیاسی و دوقطبی شدن جامعه نیز مزید بر علت شده و بی‌اعتمادی مردم به سیستم سیاسی را افزایش داده است. به‌طور کلی، گزاره‌های مختلف نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا با افول قابل توجهی در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی مواجه است.
در اين رابطه بخوانید :
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت