
حضرت آیتالله خامنهای: «اینکه رئیسجمهور آمریکا میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامهای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکرهایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید.» ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
رسانهی KHAMENEI.IR در ادامه مطالب پرونده «دلیل؟ تجربه!»، در این یادداشت تجربههای قبلی مذاکره ایران و آمریکا و دلایل سودمند نبودن مذاکره با دولت آمریکا را بررسی کرده است.
پس از انتشار خبرهایی مبنی بر ارسال نامهی رئیسجمهور آمریکا به مقامات بلندپایهی ایران و درخواست او برای مذاکره، واکنشهایی از سوی رسانههای داخلی و خارجی صورت گرفت. واکنشهایی که هرچند مسئلهی جدیدی به نظر نمیرسند، اما بار دیگر فضای تحلیلهای مجازی و نخبگانی را داغ کردهاند.
برخی از رسانهها و تحلیلگران داخلی بر این عقیدهاند که مذاکره با آمریکا میتواند گرهی از مشکلات معیشتی و اقتصادی کشور باز کند. آنها معتقدند که مخالفت با مذاکره تنها بر مشکلات داخلی میافزاید و دردی را دوا نمیکند. بنابراین، بهتر است امتیازخواهی طرف آمریکایی اجابت شود و اهداف طرف ایرانی نیز محقق گردد.
از سوی دیگر، برخی بر این باورند که با توجه به تجارب پیشین مذاکره با مسئولان غربی و آمریکایی، امید بستن به مذاکرات راهحل درستی نخواهد بود؛ بهویژه اگر طرف مقابل با تهدیدهای نظامی و اقتصادی به پیشواز مذاکره رفته باشد.
اگر بخواهیم از میان دو تحلیل مذکور یکی را انتخاب کنیم، راهی جز شناخت منطق آمریکا و جریان غرب برای مذاکره نخواهیم داشت.
منطق مذاکره در نگاه آمریکاییها:
مذاکره در اصطلاح سیاسی، به معنای بده و بستان است. به عبارتی مذاکره، معاملهای میان دو کشور بر سر مسائل گوناگون است که داد و ستد از سوی هر دو طرف انجام میشود. حال دولت آمریکا اهل داد و ستد هست یا به دنبال بذل و بخششی یک طرفه از سوی سایر کشورها است؟
منطق سلطهجویی:
بعد از جنگ جهانی دوم و با تقسیم قدرت میان شوروی و آمریکا، این تلقی در میان کشورهای جهان پدید آمد که _ برای زیست مسالمتآمیز با قدرتهای نو ظهور آن زمان_ باید در برابر خواستههایشان کرنش کرده و با بخشیدن امتیازهای متنوع، از تنش میان خود و قدرت طلبان، جلوگیری کرد. لازمهی این اندیشه، سلطهی همه جانبهی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قدرتهای استعماری بر جهان بود.
رهبر انقلاب در تاریخ
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ با اشاره به رفتار استعمار در جهان، ۵ شاخص را برای سلطهگری آنها معرفی میکنند: تضعیف کشورها، ایجاد اختلاف میان آنها به واسطهی تقویت اندیشههای ناسیونالیستی، نفوذ فکری و سیاسی در میان حکام آن کشورها و دستنشاندگیشان، وابستگی اقتصادی محض و در آخر عقبافتادگی علمی و مذهبی در کشورهای تحت سلطه!
با توجه به این سخنان ، میتوان دریافت که یکی از مهمترین مبانی آمریکا، افزایش سلطهگری و ایجاد قدرت خود در جهان به ویژه منطقهی غرب آسیا خواهد بود؛ این امر جز با سلب استقلال کشورهای دیگر محقق نخواهد شد.
انقلاب اسلامی و استقلال سیاسی ایران:
یکی از برجستهترین آثار انقلاب اسلامی ایران، کوتاه شدن دست بیگانگان از منافع اقتصادی و سیاسی کشور بود. این اتفاق در شرایطی صورت گرفت که ایران در ۱۵۰ سال اخیر از قدرت تصمیمگیری سیاسی مستقلی برخوردار نبود؛ بدین سبب یکی از اصولی ترین خواستههای مردم در رقم خوردن انقلاب اسلامی، به دست آوردن استقلال کشور بود.
۱۳۹۷/۰۱/۰۱
بیشک، استقلال سیاسی در حکمرانی هر کشور، باعث خودکفا شدن آن در مسائل گوناگون میگردد و این پدیده، دقیقاً نقطهی مقابل وابستهسازی از سوی سلطهجویانی همچون آمریکا است.
با وقوع انقلاب اسلامی، دولت آمریکا خسارات سنگینی را متحمل شد که قطع نظر از ضررهای مادی، باید به ضرر معنوی آن توجه بیشتری داشت. آمریکا با ایجاد جهانزیستی مبتنی بر زور و تحمیل قدرت، در صدد بود تا آقایی خود را به دنیا ثابت کند، اما استقلال طلبی ملّت ایران و بیتوجهی آنان به امر و نهیهای آمریکا، معادلهی استکبار را در منطقه عوض کرد. معادلهای که با مقاومت آغاز شد و با استقلال به سرانجام رسید!
زین رو رهبر معظم انقلاب در سخنان خود، دشمنی آمریکا با ملّت ایران را نه یک نزاع جزئی و مصداقی بلکه جدالی بنیادین خوانده و میفرمایند: «مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است. اینکه یک دولتی، یک نظامی، یک حکومتی به وجود بیاید، آنهم در یک جای مهمّی مثل ایران، آنهم در یک سرزمین ثروتمندی مثل ایران، یک حکومتی سرِ کار بیاید که به «آری و نه»ی قدرتی مثل آمریکا اعتنا نداشته باشد و خودش در مسائل «آری و نه» بگوید، این برایشان غیر قابل تحمّل است.»
۱۳۹۶/۰۳/۲۲
رهبر انقلاب در تاریخ
۱۳۹۵/۰۷/۲۸، در دیدار با نخبگان جوان کشور نیز مشکل آمریکا با کشور را بر سر هستهای شدن ایران ندانستند و بر این اعتقاد بودند که با مذاکره بر سر مسائل هستهای، مشکل آمریکا با ایران پابرجا خواهد ماند.
بر همین اساس باید پرسید که دشمنی مثل آمریکا، از مذاکره با ایران چه نفعی میبرد؟
همانطور که اشاره شد، استقلال طلبی، خودکفایی را با خود به همراه دارد و طبیعتاً پیشرفتهای متعدد علمی و فرهنگی نیز به دنبال آن میآید. حال اگر این تصور وجود داشته باشد که بدون مذاکره با آمریکا، مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم حل نخواهد شد، چه اتفاقی میافتد؟
در پاسخ باید گفت، وقتی دشمنی سلطهجو به دنبال استعمار است، هیچگاه در مذاکره برای داد و ستد اقدام نخواهد کرد، چراکه منطق او عقبنگهداشتن طرف مقابل و ایجاد روح وابستگی در ارکان حاکمیت آن خواهد بود. به تعبیر دیگر، مذاکره در نگاه آمریکاییها تلاشی برای بازگشت به شرایط قبل از انقلاب است. شرایطی که استقلال سیاسی و اقتصادی در ایران وجود نداشت!
بر همین اساس رهبر انقلاب، راه حل خواندن مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات را، خطایی واضح دانسته و نزاع با آمریکا را نزاعی مبنایی توصیف کردند.
۱۳۹۷/۰۴/۳۰ از طرفی ایشان با اشاره به نیت دشمن از مذاکره، آن را شیوهای برای نفوذ در کشور و بستری در جهت ایجاد عقبماندگی معرفی کردند.
۱۳۹۵/۰۶/۲۸
منطق نفاق:
وقتی جرج بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا، ایران را به حملهی نظامی تهدید کرد، تعدادی از سیاستمداران آمریکایی، تهدید او را ناکارآمد توصیف کرده و از سیاست « چماق و هویج» رونمایی کردند. سیاستی که یک طرف آن تهدید به تحریم و تضعیف قدرت کشور است و طرف دیگرش تشویق به مذاکره و تعامل!
وقتی ترامپ در رسانههای خارجی اعلام کرد که برای ایران، نامه نوشته و خواهان مذاکره است، برخی چنین پنداشتند که رئیس جمهور آمریکا، این بار روش جدیدی را در مواجهه با ایران اتخاذ کرده است. اما تهدیدهای مجدد ترامپ، نشان میدهد او هنوز سیاست چماق و هویج را دستور کار خود قرار داده است.
حضرت آیتالله خامنهای، در تاریخ
۱۳۹۲/۱۱/۱۹، فرمودند: «آمریکاییها در برخی از اظهارات و لفاظیهایشان میگویند ما دوست ملّت ایرانیم؛ دروغ میگویند، در خلال کارهایشان میشود فهمید. ایران را تهدید میکنند.»
این بیان نشان میدهد که اگر روزی آمریکاییها بر لغو تحریم و یا کنار نهادن تهدیدهایشان وعده دادند، به هیچ عنوان سخنی از سر صداقت نگفتهاند، بلکه آنها در تلاش هستند تا با ترفند مذاکره، بر سر قدرت ایران چانهزنی کنند. بدین خاطر رهبر انقلاب در ادامهی همان سخنان میفرمایند: «توقّع دارند که جمهوری اسلامی از قدرت دفاعی خود بکاهد؛ این خندهآور نیست؟ درعیناینکه تهدید میکنند، درعینحال میگویند شما قدرت دفاعیتان را کم کنید.»
۱۳۹۲/۱۱/۱۹
رسیدن به اقتدار سیاسی و نظامی از اصلیترین اهداف یک حکومت است. زین رو مذاکره در شرایط تهدید و درخواست برای عقبنشینی، چیزی جز باجخواهی نخواهد بود. بر همین اساس است که رهبر انقلاب، مذاکره با آمریکا را غیر عاقلانه، غیر هوشمندانه و غیرشرافتمندانه خواندند.
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
وقتی تجربهها، شهادت میدهند:
تجربههای مذاکره با آمریکا پس از انقلاب اسلامی، گواه بر آن است که هیچگاه دولتمردان ایالات متحده، بر سر عهد و پیمان خود با ایران باقی نماندند. برجام نزدیکترین تجربهی اخیر است که یکی از نمونهی بارز این بدعهدی است.
مسئولان دولت وقت در ایران، پس از امضای برجام از سوی جان کری، وزیر خارجهی اسبق آمریکا، اذعان داشتند که آنها بر لغو تحریمها در قبال ایران تعهد دادند و نمیتوانند از آن شانه خالی کنند؛ اما طولی نکشید که چند روز بعد از برجام، دولت آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. این وضعیت تا آنجا ادامه یافت که رئیسجمهور بعدی آمریکا یک طرفه از معاهدهی برجام خارج شد و بدون توجه به انجام تعهدات طرف ایرانی، حتی یک تحریم را نیز لغو نکرد!
بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در سخنان خود با اقشار مختلف مردم، ضمن اشاره به بدعهدی آمریکا فرمودند: «به دشمن اطمینان نمیشود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهای و برجام است...آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسئولین خود برجام دارند میگویند.»
۱۳۹۵/۰۵/۱۱
این ظاهر آرام و زبان چرب و نرم، همان پنجهی چدنی در دستکشهای مخملین است که رهبر انقلاب پیش از آن در اول فرودین سال ۸۹ بیان داشتند. بنابراین منطق آمریکا چیزی جز زبان زور و تزویر برای بر هم زدن استقلال سیاسی و اقتصادی کشور نیست. در همین راستا اگر بخواهیم راه حل مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم را تحلیل کنیم، باید با تکیه بر ایدهی برتر مقاومت و تکیه بر توان داخلی راهکار ارائه دهیم. این راه حل همان مطلبی است که رهبر انقلاب با عنوان «اقتصاد مقاومتی» از آن یاد کردهاند.
۱۳۹۱/۰۶/۰۲
مذاکره خوب است یا بد؟
اصل مذاکره بر اساس تعریف اصطلاحی خود امر مطلوب و پسندیدهای است؛ اما در شرایطی که طرف مقابل مذاکره را نه به عنوان ابزار تعامل، بلکه برای اهرم فشار و تحمیل قدرت خود طلب میکند، دیگر ثمری نخواهد داشت. چراکه طرف مقابل مذاکره را برای نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود میخواهد و این درحالیست که طرف دیگر خواهان استقلال خود در این سه عرصه میباشد. بنابراین مذاکره میان این دو طرف سودی نخواهد داشت؛ بلکه همانگونه که حضرت آیتالله خامنهای بدان اشاره داشتهاند، گره تحریمها را کورتر خواهد کرد.
۱۴۰۳/۱۲/۲۲