[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام - 1398/11/26
عنوان فیش :هراس نداشتن از قطع ارتباط با دیگران درصورت اتصال به خدا/صحیفه سجادیه دعای5
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, تعامل با دنیا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در این دعاهایی که در اختیار ما است -دعاهای مأثور، این دعاهایی که از ائمّه رسیده به ما- تضرّع هست، توجّه هست، حال و اُنس و صفا و گریه هست، اینها به جای خود محفوظ؛ امّا علاوه‌ی بر اینها، این دعاها درس است؛ یعنی یک فکری را در ذهن انسان بیدار میکند، یک اندیشه‌ی تازه‌ای به انسان میدهد. وقتی شما در دعا میخوانید: اَللهمّ اَغنِنی عَن هِبَةِ الوَهّابینَ بِهِبَتِکَ وَ اکفِنی وَحشَةَ القاطِعینَ بِصِلَتِک، یعنی چه؟ یعنی اگر همه‌ی دنیا هم با شما قطع کردند، به خدا اگر متّصل باشید، وحشتی ندارید؛ حَتّى لا اَرغَبَ اِلى اَحَدٍ مَعَ بَذلِکَ وَ لا اَستَوحِشَ مِن اَحَدٍ مَعَ فَضلِک؛(1) این درس است، این یک فکری به ما میدهد، این یک تحلیل به ما میدهد از آینده‌ی زندگی‌مان که برنامه‌ریزی کنیم، به خدا متّصل باشیم، مرتبط باشیم، از قطع [ارتباط] دیگران، از دشمنی دیگران هراس نداشته باشیم؛‌ و این اتّفاقی است که در صدر اسلام هم افتاده، امروز هم ملاحظه میکنید که این اتّفاق افتاده. اگر روز اوّل انقلاب کسانی میگفتند که این جامعه‌ی اسلامی، انقلاب اسلامی، میتواند از لحاظ رتبه‌ی علمی و رتبه‌ی فنّاوری و رتبه‌ی سیاسی و رتبه‌ی نفوذ منطقه‌ای و مانند اینها به اینجا برسد، حتماً هیچ کس باور نمیکرد؛ امّا شده؛ به خاطر اینکه شما به خدا متّکی بودید و کار کردید. البتّه اتّکاء به خدا معلوم است که به معنای بیکاری و بیکارگی نیست.
1 )
صحیفه سجادیه؛ دعای پنجم

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ.
ترجمه :
خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.


مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : جشن تکلیف, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : جشن تکلیف, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
توصیه میکنم از همین حالا، از همین روزها و ماه‌هایی که تشرّف به تکلیف پیدا کرده‌اید، رابطه‌ی خودتان را با خدای متعال مستحکم کنید.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عیب بزرگ دنیای مادّی غرب، قطع رابطه‌ی انسان با خدا است؛ [برای] این است که دچار انحطاط معنوی و لغزشهای اخلاقی فراوان میشوند.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عیب بزرگ دنیای مادّی غرب، قطع رابطه‌ی انسان با خدا است... [برای] این است که دچار نومیدی میشوند و جوانهایشان دچار سرگردانی و سرگشتگی میشوند.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, جهان‌بینی مادی, جامعه غیر دینی, تمدن مادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عیب بزرگ دنیای مادّی غرب، قطع رابطه‌ی انسان با خدا است... [برای] این است که روزبه‌روز تمدّن غرب دارد افول میکند.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, پیشرفت
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, پیشرفت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
راز پیشرفت یک انسان به صورت شخصی و فردی، و یک جامعه به صورت جمعی، این است که بتواند رابطه‌ی خود با خدا را حفظ کند.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, نماز
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, نماز
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بهترین راه ارتباط با خدا، در درجه‌ی اوّل همین نمازی است که میخوانید.

مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان - 1395/09/23
عنوان فیش : رابطه با خدا, اعتماد به نفس
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, اعتماد به نفس
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شما در زندگی باید با شجاعت حرکت کنید؛ با اعتماد‌به‌نفس حرکت کنید؛ این حالت شجاعت و اعتماد‌به‌نفس، در ارتباط با خدا به دست می‌آید.

مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1395/09/03
عنوان فیش :رعایت تقوا، شرط پیروزی حرکت بسیجی در کشور
کلیدواژه(ها) : شجره طیبه بسیج, رابطه با خدا, تقوا, حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام), نصرت الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است. شرط اصلی‌ای که این پیروزی دارد این است که همه‌ی ما -جوانها و غیر جوانها- تقوا را و حُسن عمل را برای خودمان یک وظیفه بدانیم. تقوای شخصی و تقوای اجتماعی و گروهی، هرکدام معنایی دارد؛ حالا من درباره‌ی تقوای گروهی هم صحبت کرده‌ام، عرایضی کرده‌ام و دیگر نمیخواهم تکرار کنم. تقوا لازم است؛ خودتان را مراقبت کنید؛ هم مراقبت شخصی کنید، هم مراقبت گروهی کنید. اگر این‌[طور] شد، خدا فرمود: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُون‌؛(1) کسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، مَعَ الَّذینَ، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مسئله‌ی مهمّی است.

ببینید! من یک مثال برای شما از قرآن و از تاریخ قرآنی بزنم: خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدمِ تنها، بروند به مقابله و معارضه‌ی با یک قدرت عظیمِ آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود -از لحاظ سیاسی، از لحاظ اجتماعی، حتّی از لحاظ نفوذ در مردم، از لحاظ تأسیسات اداری‌، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی- یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّال‌مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور میکند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه‌کاره بماند -از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفه‌کاره میمانَد- قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ‌،(2) [خدا گفت] من با شما هستم. ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی‌ مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرىٰ. اینکه خدا میگوید «إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا» -که من عرض میکنم اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است- این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که میتوان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون.

همین حضرت موسیٰ یک‌جای دیگر -مکرّر البتّه در قرآن هست، حالا یک‌جای دیگرش را من عرض میکنم- وقتی که کارشان به معارضه و رودررویی علنی افتاد و بنی‌اسرائیل را جمع کرد که سحَر، [یعنی] صبحگاه خیلی زود یا نیمه شب، حرکت کردند به بیرون شهر که فرار کنند و بروند و از دست فرعون خلاص بشوند، صبح که شد و یک‌مقداری روز بالا آمد، جاسوسهای فرعون خبر دادند که بنی‌اسرائیل شهر را خالی کرده‌اند و همه رفته‌اند؛ فرعون دستپاچه شد که اینها حالا میروند یک‌جای دیگر و یک هسته‌ای درست میکنند؛ گفت جمع بشوید. لشکر را جمع کردند و پشت‌ سر اینها راه افتادند؛ حالا چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یک‌روز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها پیاده داشتند بدون تجهیزات میرفتند -یک مشت مردم بودند؛ زن، مرد، بچّه- [امّا] اینها با تجهیزات و سپاه و لشگر و اسب و همه‌چیز؛ طبعاً زود به آنها میرسیدند؛ به آنها [هم] رسیدند. اصحاب موسی از دور دیدند که وای! لشکر فرعون دارد می‌آید؛ دستپاچه شدند. در قرآن -سوره‌ی شعرا- میفرماید که «فَلَمّا تَرٰٓءَا الجَمعان»، وقتی‌که دو گروه یعنی گروه حضرت موسی که جلو میرفتند و گروه فرعون که پشت سر می‌آمدند، همدیگر را از دور دیدند و این‌قدر به هم نزدیک شدند که میتوانستند یکدیگر را ببینند، قالَ اَصحـٰبُ موسیٰٓ اِنّا لَمُدرَکون؛(3) بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما میرسند؛ «مُدرَکون» یعنی الان آنها میرسند، ما را میگیرند و قتل‌عام میکنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قالَ کَلّآ، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ اِنَّ مَعِیَ رَبّی؛ معیّت این است. [گفت] خدا با من است، پروردگار من با من است؛ کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.(4) ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. اینکه میگویند: اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون،این معیّت را باید قدر دانست. اگر من و شما بتوانیم این معیّت الهی را حفظ کنیم، بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.
1 ) سوره مبارکه النحل آیه 128
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُم مُحسِنونَ
ترجمه :
خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کرده‌اند، و کسانی که نیکوکارند.

2 ) سوره مبارکه طه آیه 46
قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ
ترجمه :
فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!

3 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 61
فَلَمّا تَراءَى الجَمعانِ قالَ أَصحابُ موسىٰ إِنّا لَمُدرَكونَ
ترجمه :
هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!»

4 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 62
قالَ كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ
ترجمه :
(موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»


مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1395/09/03
عنوان فیش :همراهی خداوند با حضرت موسی(ع) در مقابل فرعون
کلیدواژه(ها) : تاریخ انبیای الهی, حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام), بنی اسرائیل, رابطه با خدا, نصرت الهی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدمِ تنها، بروند به مقابله و معارضه‌ی با یک قدرت عظیمِ آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود -از لحاظ سیاسی، از لحاظ اجتماعی، حتّی از لحاظ نفوذ در مردم، از لحاظ تأسیسات اداری‌، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی- یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّال‌مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور میکند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه‌کاره بماند -از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفه‌کاره میمانَد- قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ‌،[خدا گفت] من با شما هستم. ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی‌ مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرىٰ. اینکه خدا میگوید «إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا» -که من عرض میکنم اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است- این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که میتوان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون.

همین حضرت موسیٰ یک‌جای دیگر -مکرّر البتّه در قرآن هست، حالا یک‌جای دیگرش را من عرض میکنم- وقتی که کارشان به معارضه و رودررویی علنی افتاد و بنی‌اسرائیل را جمع کرد که سحَر، [یعنی] صبحگاه خیلی زود یا نیمه شب، حرکت کردند به بیرون شهر که فرار کنند و بروند و از دست فرعون خلاص بشوند، صبح که شد و یک‌مقداری روز بالا آمد، جاسوسهای فرعون خبر دادند که بنی‌اسرائیل شهر را خالی کرده‌اند و همه رفته‌اند؛ فرعون دستپاچه شد که اینها حالا میروند یک‌جای دیگر و یک هسته‌ای درست میکنند؛ گفت جمع بشوید. لشکر را جمع کردند و پشت‌ سر اینها راه افتادند؛ حالا چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یک‌روز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها پیاده داشتند بدون تجهیزات میرفتند -یک مشت مردم بودند؛ زن، مرد، بچّه- [امّا] اینها با تجهیزات و سپاه و لشگر و اسب و همه‌چیز؛ طبعاً زود به آنها میرسیدند؛ به آنها [هم] رسیدند. اصحاب موسی از دور دیدند که وای! لشکر فرعون دارد می‌آید؛ دستپاچه شدند. در قرآن -سوره‌ی شعرا- میفرماید که «فَلَمّا تَرٰٓءَا الجَمعان»، وقتی‌که دو گروه یعنی گروه حضرت موسی که جلو میرفتند و گروه فرعون که پشت سر می‌آمدند، همدیگر را از دور دیدند و این‌قدر به هم نزدیک شدند که میتوانستند یکدیگر را ببینند، قالَ اَصحـٰبُ موسیٰٓ اِنّا لَمُدرَکون؛ بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما میرسند؛ «مُدرَکون» یعنی الان آنها میرسند، ما را میگیرند و قتل‌عام میکنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قالَ کَلّآ، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ اِنَّ مَعِیَ رَبّی؛ معیّت این است. [گفت] خدا با من است، پروردگار من با من است؛ کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. اینکه میگویند: اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون،این معیّت را باید قدر دانست. اگر من و شما بتوانیم این معیّت الهی را حفظ کنیم، بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان - 1395/04/12
عنوان فیش :ایستادگی و مقاومت نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است
کلیدواژه(ها) : وظیفه دانشجویان, ایمان, رابطه با خدا, رابطه با خدا, مقاومت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ازجمله‌ی وظایف دانشجویی، حفظ دین و تقوا است. عزیزان من! برای شماها حفظ دین و تقوا آسان‌تر از امثال بنده است؛ این را شما بدانید. وقتی ما جوان بودیم، یک عالمی بود در مشهد که با پدر من خیلی دوست بود، خیلی هم پیر بود -آن‌وقت، به سن حالای ما مثلاً یا بیشتر- ما جوان بودیم، دوست میداشت ماها را، نصیحت میکرد و میگفت که قدر جوانی را بدانید که حتّی عبادت کردن هم مال جوانها است، نه مال پیرها؛ برای ما تعجّب‌آور بود، خب عبادت مال پیرها است، [امّا] او میگفت عبادت هم مال جوانها است؛ حالا این را همه حس میکنند. ببینید! شما دلتان زود نرم میشود، زود نورانی میشود، اشکتان زود جاری میشود، ارتباطتان با خدا زود برقرار میشود؛ این خیلی مغتنم است. این گرایشی که امروز در محیط جوان کشور به معنویّات وجود دارد، خیلی با ارزش است؛ این شبهای احیاء، این مجالس توسّل، این اعتکافها، این دعاهای کمیل، دعای ابوحمزه، این‌همه جوان، این اشکها، این توجّه‌ها، خیلی قیمت دارد؛ اینها را نگه دارید، اینها ارزش دارد. ارزشش هم فقط برای شخص خود شما نیست؛ برای کشور ارزش دارد؛ همان‌طور که گفتم، وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مازادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا»؛(1) در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 22
وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا
ترجمه :
(امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان - 1393/07/30
عنوان فیش :افزایش توفیق در کار علمی با تقویت ارتباط با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, نماز
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
همه‌ى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید. برنامه‌هایى هم که براى شما تنظیم میکنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان به‌وجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیه‌ى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون، (۱) قبل از این انفاق، اقامه‌ى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 3
الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ
ترجمه :
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان - 1393/07/30
عنوان فیش : رابطه با خدا, معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه ى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان - 1393/07/30
عنوان فیش : رابطه با خدا, جوان
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, جوان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان بهوجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود

مربوط به :بیانات در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/06/13
عنوان فیش : رابطه با خدا, توسل, توسل
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, توسل, توسل
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یک مواردى هم وجود دارد واقعاً که انسان در یک چیزهایى به بن‌بست میرسد اما توجه به خداى متعال و توسل به ذیل عنایات پروردگار، واقعاً بن‌بست‌ها را باز میکند که این را ان‌شاءالله بایستى دنبال بکنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1393/04/11
عنوان فیش : رابطه با خدا, ماه مبارک رمضان
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فضاى رمضان، فضاى صفا و معنویّت و صدق و اخلاص است. از این فضا سعى کنیم حدّاکثر استفاده را بکنیم؛ هم در آنچه ارتباط قلبى ما با خدا است، این رابطه‌ى معنوى را، رابطه‌ى شخصى را با خداى متعال در این ایّام تقویت کنیم - که برترین و بزرگ‌ترین فایده و نفع براى هر انسانى، تقویت این رابطه است

مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن - 1393/04/08
عنوان فیش : رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ارتباط و اتّصال دلها به خدا مانع میشود از اینکه دلها به راه خدا خیانت کنند؛ که امیدواریم این پیش بیاید.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنواره‌‌ی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف - 1393/02/15
عنوان فیش : معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی انسان در درون، در دل، در باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود.

مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1392/07/07
عنوان فیش :کاری کنید که معرفت الهی در قلب‌تان رسوخ کند
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, رابطه با خدا, خشوع و تواضع
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این روایت دنباله‌‌ى همان حدیث شریفى است که امام صادق (علیه‌‌السّلام) به حفص بن غیاث خطاب میفرمایند.
ثُمّ قَالَ، بَینا موسَى بنُ عِمرانَ یَعِظُ اَصحابَهُ اِذ قامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمیصَه
در وسط موعظه‌‌ى جناب موسى بن عمران، این مرد بقدرى تحت تأثیر قرار گرفت و هیجانى شد که پا شد و پیراهن خودش را پاره کرد؛ یقه‌‌ى خودش را پاره کرد.

فَاوحَى اللهُ تَعالى اِلَیهِ یا موسَى بنِ عِمران قُل لَهُ لا تَشُقَّ قَمیصَک
خداى متعال به حضرت موسى وحى فرستاد و فرمود به این آقا بگو پیراهنت را نمیخواهد پاره کنى، هیجانى بشوى و در یک لحظه دست به این کار بزنى؛ این کارِ سطحى و ظاهرى است.

وَ لکِن اِشرَح لى عَن قَلبِک
و لکن مانع را بردار از اینکه من در قلب تو قرار بگیرم. «اِشرَح لى» یعنى «اِفتَح لى»، یا «اِرفَعِ المانِع» از حضور من در قلب خودت مانع را بردار؛ این مهم است. نه اینکه اگر کسى در هنگام شنیدن موعظه یک حال هیجانى به او دست بدهد -فریاد بکشد یا پیراهنش را مثل این مرد پاره کند یا بر سر خودش بزند- عیبى دارد؛ نه، میخواهد بفرماید اصل قضیّه این نیست؛ اصل قضیّه این است که در دل تو اثر گذاشته بشود، خداى متعال در دل تو حضور پیدا بکند. حالا گاهى ممکن است که این حضور قلبِ انسان در پیش خداى متعال و جا گرفتن عظمت الهى در دل انسان، موجب این بشود که یک تظاهرى هم در بیرون به‌‌طور بیخود -ناخودآگاه و بدون عمد- از او سر بزند یا نزند؛ این ممکن است، امّا چیز مهمّى نیست؛ عمده آن است که در دل اثر بگذارد؛ والاّ این هیجانات ظاهرى مثل یک شعله‌اى است که خس و خاشاکى را مشتعل کند؛ شعله است، یک لحظه بلند میشود، بلافاصله هم خاموش میشود؛ امّا وقتى که معرفت الهى در دل انسان رسوخ کرد، آن‌وقت آن تأثیراتى که حضور الهى و معرفت الهى و محبّت الهى در دل داشته، به این آسانى از دل زائل نمیشود. این دعاهاى ائمّه (علیهم‌‌السّلام) را که ملاحظه کنید، همه تقریباً -یا غالباً- آنجایى که در ذکر الهى و بیان صفات و اسماء الهى است، ناظر به این است که خدا را در دل ما حاضر کند. در دعاى شریف جوشن کبیر میبینید از اوّل تا آخر، اسماء ذات مقدّس الهى و صفات آن بزرگوار است؛ این براى آن است که ما توجّه پیدا کنیم، خدا را بشناسیم، معرفت خودمان را افزایش بدهیم.
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 128؛
مجموعة ورام، ج‏2، ص: 137؛
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏25، ص: 306؛

عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... يَا حَفْصُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ خَافَ اَللَّهَ كَلَّ لِسَانُهُ ثُمَّ قَالَ بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لاَ تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اِشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ .
ترجمه :
اى حفص رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: هر كه از خدا بترسد زبانش گنگ است. آنگاه فرمود:(روزى) همچنان كه موسى بن عمران عليه السّلام يارانش را موعظه ميفرمود مردى (كه شديدا تحت تأثير سخنان موسى واقع شده بود) از جا برخاست و پيراهنش را چاك زد، خداى عز و جل بموسى وحى فرمود: اى موسى باين مرد بگو: پيراهنت را چاك نزن، بلكه دلت را بروى من باز كن. سپس فرمود: موسى بن عمران عليه السّلام بمردى از اصحابش برخورد و او را در حال سجده ديد، (بدنبال كارش رفت) و چون بازگشت باز او را بهمان حال در سجده ديد، موسى بآن مرد فرمود:(اى مرد) اگر حاجت تو بدست من بود آن را روا ميكردم، خداى عز و جل بموسى وحى كرد كه اى موسى اگر (اين مرد) آنقدر سجده كند (و سجده‌اش طول كشد) كه گردنش جدا شود از او نپذيرم تا آنگاه كه از اين حالى كه ناخوشايند من است بحالى باز گردد كه من دوست دارم.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1392/03/22
عنوان فیش :نقش توکل و ارتباط با خدا در راه ملت ایران
کلیدواژه(ها) : توکل به خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در این راه عظمت و عزّتی كه ملت ایران در پیش دارد، توجّه به خدا و توكّل به خدا و ارتباط با خدا، یك نقش بزرگ و اساسی دارد. عدّه‌ای غافلند، همه‌اش روی محاسبات مادّیِ محض محاسبه میكنند؛ در محاسباتشان معنویّت و كمك الهی و توكّل به خدا و حسن ظنّ به وعده‌ی الهی كأنّهُ هیچ راهی ندارد. خب این محاسبات مادّی را مستكبرین عالم هم دارند میكنند، بهتر از شما هم میكنند، چرا روزبه‌روز عقب میروند؟ چرا دچار این همه مشكلات میشوند؟ چرا مجبور میشوند ظلم كنند؟ چرا مجبور میشوند لشگركشی كنند - به افغانستان، به عراق، به پاكستان - انسانهای بی‌گناه را بكُشند؟ وَ اِنَّما یَحتاجُ اِلی الظُّلمِ ضَعیف؛(۱) آن كسی كه ضعیف است احتیاج دارد به این‌كه ظلم بكند؛ ضعیفند كه ظلم میكنند؛ چون دستشان با سلاح آشنا است، این سلاح را بی‌محابا به كار میبرند، ظالمانه، متجاوزانه، خودسرانه؛ خب این خودش عقب‌رفت است، هم عقب‌رفت در معیارهای معنوی، هم عقب‌رفت در محاسبات مادّی. روزبه‌روز تمدّن غرب دارد مشكلات بیشتری در اطراف خود میتند، و این مشكلات اینها را از پا خواهد انداخت؛ این به‌خاطر قطع ارتباط با مبدأ هستی است؛ این به‌خاطر قطع ارتباط با معدن نور و عظمت است؛ فَتَصِلَ اِلی‌ مَعدِنِ العَظَمَة، و تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلقَةً بِعِزِّ قُدسِك؛(۲) اینها لازم است. امروز برای ملت ایران این زمینه آماده است.
1 )
صحیفه سجادیه دعای ۴۸ ؛ من لا يحضره الفقيه، شیح صدوق، ج ‏1، ص 491 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏84، ص 203.

وَ قَدْ عَلِمْتُ‏ أَنَّهُ لَيْسَ فِی حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِی نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ- يَا إِلَهِی- عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.
ترجمه :
دانسته‌‏ام كه در حكم ستم روا ندارى و در انتقام شتاب نكنى. زيرا كسى در كارى شتاب كند كه مى‏‌ترسد از كفش برود و كسى ستم كند كه ضعيف و ناتوان باشد. و تو اى خداى من، بس برتر از اين‏هايى، برتريى بس عظيم.


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان - 1391/07/12
عنوان فیش : اعتماد به خدا, انس با خدا, رابطه با خدا, توکل به خدا, سلاح هسته‏‌ای
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, انس با خدا, رابطه با خدا, توکل به خدا, سلاح هسته‏‌ای
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی دل شما نخبگان با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّی یا شیوههای اقتصادیِ نابود کنندهی ثروت ملتها به کار نمیرود.

مربوط به :خطبه‌های نماز عید فطر - 1391/05/29
عنوان فیش :ارزش بخشیدن خدا به عبادات بندگان با رحمت خود/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, عبادت, عید فطر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
باید از خدای متعال بخواهیم که عبادات مردم عزیز را در این ماه، با قبول خود و لطف ویژه و خاص خود، ارزش و اعتبار ببخشد؛ همچنان که در دعای صحیفه‌ی سجادیه آمده است: «یا من یجتبی صغیر ما یتحف به و یشکر یسیر ما یعمل له ... یا من یدنو الی من دنا منه و یا من یدعو الی نفسه من ادبر عنه».(1) این دعائی است که امام سجاد (علیه‌السّلام) در مثل امروزی - روز عید فطر - آن را میخواندند و تعلیم دادند که بخوانند.

یک گام به سمت خدا بردارید، خدای متعال شما را به خود نزدیک میکند. آن کسانی که به حقیقت، به معنویت، به خدا و به دین پشت کرده‌اند، خدای متعال از روی رأفت و رحمت، آنها را دعوت میکند و فرا میخواند؛ این لطف و رحمت الهی است. جوانهای عزیزمان نورانیتهائی را که در این ماه به دست آوردند، ان‌شاءاللّه برای خود حفظ کنند؛ این ذخیره را برای تمام طول عمر و لااقل برای این یک سال تا عید فطر آینده و تا ماه رمضان آینده، برای خود نگه دارند. انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذکر را، حضور در صحنه‌هائی که خدای متعال دوست میدارد بندگانش در آن صحنه‌ها حضور پیدا کنند - چه صحنه‌های مربوط به درون خود ما، چه آنچه که مربوط به گستره‌ی دنیای اسلام و جامعه‌ی ما و امت اسلامی است - برای خود نگه داریم، حفظ کنیم؛ و خدای متعال هم برکت خواهد داد.
1 )
صحيفه سجاديه: دعای 46

«... يَا مَنْ يَجْتَبِی صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ. وَ يَا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَلِيلِ وَ يُجَازِی بِالْجَلِيلِ وَ يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ. وَ يَا مَنْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ ...»
ترجمه :
اى خداوندى كه واپس نمى‏‌زنى ارمغانى را كه به پيشگاهت آرند، هر چند خرد و بى‏‌مقدار باشد، و هيچ كارى را بى‏‌اجر نمى‏‌گذارى، هر چند ناچيز باشد. اى خداوندى كه اندك عملى را مى‏‌پذيرى و بر آن پاداش بزرگ مى‏‌دهى. اى خداوندى كه نزديك مى‏‌شوى به هر كس كه به تو نزديك گردد. اى خداوندى كه به نزد خود فرا مى‏‌خوانى آن كس را كه از تو روى گردانيده است.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1391/05/03
عنوان فیش :غفلت از ماه رمضان مایه حسرت در قیامت
کلیدواژه(ها) : غفلت, فرصت ماه مبارک رمضان, حسرت, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آنچه که من در آغاز عرایضم عرض میکنم، تحریض و تحریض بر اغتنام فرصت این روزها و شبهاست. ما احتیاج داریم به این که از این ساعات، از این روزها و شبهای پربرکت حداکثر بهره را ببریم؛ با تقویت رابطه‌ی قلبی خودمان با عالم معنا، با عالم غیب، با ابتهال و تضرع و خشوع در مقابل رب‌الارباب، و با استحکام پیوند ولایت خودمان با اهل بیت (علیهم‌‌السّلام) و این خاندان مکرم. این اساس همه‌ی کارهای نیکی است که میتواند از یک انسان مؤمن و کوشنده‌ی در راه حق سر بزند.
اگر از این ساعات استفاده نکردیم، از این فرصت استفاده نکردیم، روزی برای ما مایه‌ی حسرت خواهد شد؛ «و انذرهم یوم الحسرة اذ قضی الأمر و هم فی غفلة و هم لا یؤمنون».(1) در میانه‌ی غفلت و ناباوری، این فرصتها از دست میرود و در آن روزی که هر ساعت ما، هر دقیقه‌ی ما، هر حرکت ما، هر کلمه‌ی حرف ما حسابی دارد و محاسبه‌ای پای آن هست، این غفلت مایه‌ی حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم دیگر گذشته است؛ «اذ قضی الأمر». کار از کار گذشته است؛ آن روزی که ما متوجه بشویم، ملتفت بشویم.
مرحوم آقای میرزا جواد آقای ملکی (رضوان الله علیه) در کتاب شریف «مراقبات»شان یک جمله‌ای به مناسبت ساعت لیلةالقدر دارند، که من یادداشت کردم. البته این مربوط به همیشه است، اما ایشان به این مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم یقینا انّک ان غفلت عن مثل هذه الکرامة و ضیّعتها باهمالک»،؛ اگر غفلت کنیم، این فرصتها را تضییع کنیم، از دست بدهیم، بعد: «و رأیت یوم القیامة ما نال منها المجتهدون». وقتی روز قیامت میشود و اعمال انسانها را حاضر میکنند و صورت ملکوتی اعمال ما در آنجا حضور می‌یابد، شما نگاه میکنید، می‌بینید همین عملی که میتوانستید انجام بدهید و ندادید، این کلمه‌ی حرفی که میشد بزنید که در آن خیر مردمی بود و نزدید، این قدمی که میشد بردارید که کسان مستحقی از آن منتفع میشدند و برنداشتید، این کار کوچک، به وسیله‌ی کسانی انجام شده است؛ عده‌ای تلاش کردند، جد و جهد کردند و چه ثواب عظیمی خدای متعال آن روز به آنها میدهد. ما در آن روز از آن ثواب محرومیم. وقتی انسان مشاهده میکند دیگری که این عمل را انجام داد، این کار خیر را انجام داد، این قدم را برداشت، این عمل عبادی را انجام داد، به چه دستاورد عظیمی در آن روزی که همه محتاجند، دست پیدا کرده است، ایشان میفرمایند: «ابتلیت بحسرة یوم الحسرة»؛ اینجاست که انسان دچار حسرت میشود؛ چه حسرتی! که ای کاش این کار را من انجام داده بودم، این قدم را برمیداشتم، این حرف را زده بودم، این کار را یا این حرف را ترک میکردم. بعد ایشان میفرمایند که حسرتِ «یوم الحسرة» مثل حسرتهای معمولی نیست. انسان در دنیا هم گاهی اگر یک کاری را بکند، دستاوردی خواهد داشت؛ نمیکند، بعد دچار حسرت و ندامت میشود. اما این کجا و آن کجا؟ ایشان میفرمایند: «الّتی تصغر عندها نار الجحیم و العذاب الألیم»؛ این حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است که در مقابل آن، آتش جهنم کوچک است. به تعبیری، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازیر میشود. «فتنادی فی ذلک الیوم مع الخاسرین النّادمین یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب الله(2)»، بعد «و لا ینفعک النّدم»؛ آن روز دیگر پشیمانی هم فایده‌ای ندارد.
امروز شما از نعمت زندگی برخوردارید، بسیاری‌تان از نعمت جوانی برخوردارید، بحمداللَّه همه‌تان یا اغلبتان از نشاط و توانائی جسمی و فکری برخوردارید، میتوانید کار کنید، میتوانید از این ساعات خوش بهره ببرید؛ از این شبها، این دعاها، این مناجاتها، این شب‌زنده‌داری‌ها، این نوافل. گاهی یک کار کوچک آنچنان اجر عظیمی دارد که انسان در این نشئه و در لابه‌لای چهارچوبهای مادی که قرار دارد، باورش نمی‌آید - «و هم لا یؤمنون» - اما هست. خب، این یک فرصت، که فرصت ماه رمضان است؛ آن هم یک فرصت، که فرصت خدمت است. امروز شما مسئولیت دارید، فرصت خدمت دارید، مدیریت دارید، میتوانید کار کنید؛ از این فرصت حداکثر استفاده را باید کرد. از ساعات و آنات و امکانات گوناگون که در اختیار شماست، استفاده کنید. هر حرکتی در این نظام اسلامی، در این کشور اسلامی و الهی که خدمتی برای پیشرفت کشور باشد، از لحاظ معنوی، از لحاظ مادی، اجرهائی دارد که انسان اگر در روز قیامت ببیند که کسانی برخوردارند و او محروم است، دچار یک چنین حسرتی خواهد شد.
1 ) سوره مبارکه مريم آیه 39
وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ وَهُم في غَفلَةٍ وَهُم لا يُؤمِنونَ
ترجمه :
آنان را از روز حسرت [= روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است‌] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می‌یابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمی‌آورند!

2 ) سوره مبارکه الزمر آیه 56
أَن تَقولَ نَفسٌ يا حَسرَتا عَلىٰ ما فَرَّطتُ في جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السّاخِرينَ
ترجمه :
(این دستورها برای آن است که) مبادا کسی روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آیات او) بودم!»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران - 1390/12/10
عنوان فیش : رابطه با خدا, کارگزاران نظام
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, کارگزاران نظام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی دل ملت، دل مسئولین، دل دلسوزان با خدا باشد، خدا راه را آسان میکند، تسهیل میکند، راه را باز میکند، توفیق میدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور - 1390/10/07
عنوان فیش :توکل به خدا و یاد خدا راهی برای جلوگیری از ایجاد رخنه در خانواده ها
کلیدواژه(ها) : وزارت امور خارجه‏, دیپلماسی عمومی, رابطه با خدا, خانواده, زبیر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
دستگاه دیپلماسی مهم است. عرصه‌ی دیپلماسی، عرصه‌ی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر میخواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید؛ هم خودتان، هم خانواده‌تان. خانواده را مهم بشمرید؛ چه خانواده‌ی بزرگ دیپلماسی، چه خانواده‌ی شخصی خودتان. گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، ما را تغییر میدهد. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر با ما بود، از ما اهل‌بیت بود. واقعاً هم همین جور بود. میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفه‌ی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشسته‌ای، حق علی‌بن‌ابی‌طالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود! زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»(1) تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیم‌گیری‌ها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت؛ و این هم جز با توکل به خدای متعال، جز با ذکر، جز با توجه، امکان‌پذیر نیست.
1 )
1)	شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابى‌الحديد، ج 2، ص 167

كان أمير المؤمنين ع يقول‏ ما زال الزبير منا أهل البيت حتى شب ابنه عبد الله
ترجمه :
زبير همواره با ما بود، تا پسرش عبدالله بزرگ شد.


مربوط به :بیانات در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور - 1390/10/07
عنوان فیش :عبدالله زبیر؛ عامل انحراف پدرش
کلیدواژه(ها) : زبیر, تاریخ حکومت خلفا, رابطه با خدا, دیپلماسی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
عرصه‌ی دیپلماسی، عرصه‌ی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر میخواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید؛ هم خودتان، هم خانواده‌تان. خانواده را مهم بشمرید؛ چه خانواده‌ی بزرگ دیپلماسی، چه خانواده‌ی شخصی خودتان. گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، ما را تغییر میدهد. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر با ما بود، از ما اهل‌بیت بود. واقعاً هم همین جور بود. میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفه‌ی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشسته‌ای، حق علیبن‌ابیطالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود! زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»؛ تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیم‌گیریها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت؛ و این هم جز با توکل به خدای متعال، جز با ذکر، جز با توجه، امکان‌پذیر نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1390/08/11
عنوان فیش :دهه اول ذی‌حجه، مصداق ایام معلومات
کلیدواژه(ها) : ماه ذیحجة, جوان, ذکر خدا, رابطه با خدا, روز عرفه
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
این ایام، ایام دهه‌ی ذی‌حجه است. شما جوانان عزیز، دلهای نورانی، روحیه‌های شاداب، فرزندان عزیز من، توجه داشته باشید که یکی از بهترین روزها و شبهای دوره‌ی سال، از لحاظ فضیلت و امکان ارتباط دلها با خدا، همین روزهاست. مایه و قوام اصلی همه‌ی حرکتهای بزرگ و پیروز، ذکر الهی است؛ یاد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن. در قرآن میفرماید: «و یذکروا اسم الله فی ایّام معلومات».(1) در حدیث دارد که «ایام معلومات» که خدای متعال به ذکر در این ایام دستور داده است، همین ده روز اول ذی‌حجه است.(2)
در این ده روز، روز عرفه وجود دارد، که روز دعا و استغفار و توجه است. دعای سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، که سیدالشهداء امام حسین (علیه‌السّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشان‌دهنده‌ی آن روحیه‌ی شیدائی و عشق و شوری است که پیروان اهل‌بیت در یک چنین ایامی باید داشته باشند. این ایام را قدر بدانید. فرصت مال شماست. همچنان که امروز فرصت پیشرفت، فرصت شکوفائی، فرصت حرکتهای بزرگ سیاسی و انقلابی و اجتماعی مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خدای متعال و ذکر الهی و مستحکم کردن رابطه‌ی قلبی با خدا هم متعلق به شماست.
1 ) سوره مبارکه الحج آیه 28
لِيَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم وَيَذكُرُوا اسمَ اللَّهِ في أَيّامٍ مَعلوماتٍ عَلىٰ ما رَزَقَهُم مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ ۖ فَكُلوا مِنها وَأَطعِمُوا البائِسَ الفَقيرَ
ترجمه :
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند؛ و در ایّام معیّنی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانی‌کردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخورید؛ و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید!

2 )
تهذيب الأحكام ، شیخ طوسی، ج ‏5، ص 447 ؛
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏14، ص 1261؛
ملاذ الأخيار فی فهم تهذيب الأخبار، علامه مجلسی، ج ‏8، ص 480 ؛

اذْكُرُوا اللَّهَ‏ فِی أَيَّامٍ‏ مَعْلُوماتٍ‏ قَالَ قَالَ عَشْرُ ذِی الْحِجَّةِ وَ أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ‏ قَالَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ.
ترجمه :
حماد بن عیسی گفت از امام صادق(علیه السلام) شنیدم كه فرمود پدرم از قول امام علی(علیه السلام) فرمودند: در «روزهای معین»، [كه] فرمود دهه ذی حجه است و «روزهای مشخص»، [كه] فرمود ایام تشریق [روزهاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم بعد از اعمال حج] است؛ خدا را یاد كنید.


مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1390/08/11
عنوان فیش : ذکر خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مایه و قوام اصلی همه‌ی حرکتهای بزرگ و پیروز، ذکر الهی است؛ یاد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت(ع) - 1390/03/03
عنوان فیش :تفکیک ناپذیری ارتباط با خداوند و اهل بیت (علیهم السلام)
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
توصیه‌ی ما این است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حدیث، آشنائی با معارف اهل‌بیت از طریق حدیث، و بالاتر از همه، توجه به خدای متعال، حفظ و تقویت رشته‌ی ارتباط قلبی با ذات اقدس احدیت، با دعا، با توسل،با ذکر،با خشوع، با نماز نافله.
اگر این رشته محفوظ بماند و تقویت شود، همه‌ی کارهای دشوار بتدریج حل میشود؛ اصل کار این است. این رشته‌ی ارتباط با مقام احدیت هم - که خشوع و ذکر و توسل باشد - مرتبط و متصل با اهل‌بیت (علیهم السّلام) است؛ تفکیک‌پذیر نیستند - «من اراد اللَّه بدأ بکم»(1) - اما خب، دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، مناجات خمس عشر و دعاها و مناجاتهای گوناگونی که هست، دل را صفا میدهند، ذهن را صفا میدهند، ذهن را هم فعال میکنند. خیلی از معارف را انسان از این طریق به دست می‌آورد.
1 )
تهذيب‏الأحكام ، شیخ طوسی، ج 6 ص 95ح1 ؛
من‏لايحضره‏الفقيه، شیخ صدوق ج 2 ص  609 ح3213؛ 
عيون‏أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق ج  2 ص  272ح1 ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی ج 99 ص 127 ؛

قُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَلِّمْنِی يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا أَقُولُهُ بَلِيغاً كَامِلًا إِذَا زُرْتُ وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَالَ إِذَا صِرْتَ إِلَى الْبَابِ فَقِفْ وَ اشْهَدِ الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَنْتَ عَلَى غُسْلٍ فَإِذَا دَخَلْتَ فَقِفْ وَ قُلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ ثَلَاثِينَ مَرَّةً ثُمَّ امْشِ قَلِيلًا وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ وَ قَارِبْ بَيْنَ خُطَاكَ ثُمَّ قِفْ وَ كَبِّرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثِينَ مَرَّةً ثُمَّ ادْنُ مِنَ الْقَبْرِ وَ كَبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعِينَ تَكْبِيرَةً تَمَامَ الْمِائَةِ تَكْبِيرَةٍ ثُمَّ قُلِ(...) بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِيَّ لَا أُحْصِی ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ...
ترجمه :
عليّ بن احمد دقّاق و محمد بن احمد سنانيّ و علىّ بن عبد اللَّه وراق و حسين بن ابراهيم مكتّب جملگى بسند مذكور در متن از موسى بن عمران‏ نخعىّ نقل كرده‏اند كه گفت: از حضرت هادى امام علی النّقی عليه السّلام درخواست نمودم كه زيارتى بليغ بمن بياموز كه هر يك از امامان را با آن زيارت كنم، فرمود: چون به در حرم رسيدى بايست و شهادتين را بگو در حالى كه غسل داشته باشى، و چون داخل شدى و چشمت بقبر افتاد بايست و بگو: اللَّه اكبر، و آن را تا سى بار تكرار كن، سپس آرام آرام گام كوتاه بردار و با كمال سنگينى و آرامش پيش رو تا در برابر قبر رسى، آنگاه بايست و باز سى بار ديگر تكبير بگو و بقبر نزديك شو و در اينجا چهل بار ديگر تكبير را تكرار كن تا يك صد بار تمام شود، آنگاه بگو: (...) پدرم و مادرم و جانم و خانواده‏ام و مالم فداى شما! هر كه خدا را خواست بوسيله شما آغاز كرد، و هر كه او را يكتا و بى‏همتا شناخت از ناحيه شما آن را پذيرفت، و هر كه آهنگ او كرد بوسيله شما توجيه شد. اى سروران من، ثناى شما را به احصاء نمى‏آورم، و با زبان مدح بكنه عظمت شما و از طريق وصف بقدر و منزلت شما نميرسم، و شما نور اخيار، و هاديان ابرار، و حجّتهاى خداى جبّاريد. خدا بشما آغاز كرده است، و بشما پايان مى‏بخشد، و بيمن وجود شما باران را فرو ميبارد، و آسمان را از سقوط بزمين بدون اذنش باز ميدارد.


مربوط به :بیانات پس از اقامه نماز در جمع برخی از شخصیتهای فرهنگی سیاسی - 1390/01/23
عنوان فیش :اولین نقطه اصلاح، اصلاح رابطه خود با خدا
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, رابطه با خدا, نماز
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جدید بودن مقطع این فایده را دارد که انسان این فرصت را پیدا میکند که به کارهای گذشته و آینده‌ی خود فکر کند؛ یعنی بگوید خب، حالا این سالی که گذشت، ما این اشکالات را داشتیم؛ از این سال شروع کنیم درست کردن، اصلاح کردن. در همه‌ی امور زندگی، این معنا می‌آید.

به نظر من اولی‌ترین نقطه‌ای که انسان خوب است به فکر بیفتد، رابطه‌ی خودش با خداست. اول سال که میشود، آدم فکر کند که خب، سال گذشته و قبلش هر جور بود، گذشت؛ الان یک مقطع جدیدی است؛ یک رابطه‌ی جدیدی با خدای متعال تعریف کنیم؛ هم در جنبه‌های ایجابی، هم در جنبه‌ی نفی‌ای. جنبه‌ی نفی‌ای یعنی گناه. انسان به بعضی گناه‌ها عادت کرده؛ لذا اهمیت آنها را درک نمیکند. اگر انسان یک تأمل بکند، اینها را در رفتار خودش، در عمل خودش متوجه میشود. البته انسان به خودش حسن‌ظن دارد. معمولاً انسان با خودش کمتر سوءظن پیدا میکند. این گرفتاری بنی‌آدم است که کارهای خودش را توجیه میکند؛ لیکن اینجور هم نیست که نشود، خدای متعال با ما احتجاج کند. بنابراین حجت بر ما تمام است. دقت بکنیم، پیدا میکنیم.

در قلب انسان و در روح و وجدان انسان یک باطنی وجود دارد که او معمولاً با خود ما صادق است. ولو ظواهر قلب، ما را فریب میدهد، اما باطن قلب با ما صادق است. امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی فرمودند: من در فلان قضیه، در باطن قلبم هم ناراحت نمیشوم. واقعاً همین جور است؛ قلب یک باطنی دارد که ما کمتر به آنجا سر میکشیم. اگر انسان به آنجا سر بکشد، خودش را در مقابل خود افشاءشده مشاهده میکند.

خب، انسان به بعضی گناه‌ها عادت کرده، بعضی گناه‌ها را کوچک شمرده و به آنها تن داده. سال نو یکی از کارهائی که میشود کرد، همین است؛ آدم ببیند چطور میشود گناهان را کم کرد؛ یعنی بنویسند.

پارسال یا پیرارسال بود که من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.

این محاسبه‌ی نفس، خیلی چیز خوبی است. انسان باید خود را محاسبه کند، بعد یکی یکی از انجام گناهان خود کم کند. ما به بعضی از گناه‌ها عادت کرده‌ایم - گاهی انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت کرده - همت کنیم اینها را یکی یکی کنار بگذاریم؛ این نقاط ضعف را یکی یکی کم کنیم.

در جنبه‌ی ایجابی هم همین جور. به نظر من اگر چنانچه شروع اهتمام از خودِ همین نماز باشد - چون نماز خیلی مهم است - این خیلی کارگشاست. انسان نماز را خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد. حضور قلب یعنی انسان از آنچه که میگوید و آنچه که در ذهنش میگذرد و بر زبانش جاری میشود، غافل نباشد؛ اینجور نباشد که نفهمد. مثلاً من که حالا دارم با شما حرف میزنم، خب، شما مخاطبید. انسان توجه دارد که یک مخاطبی دارد و دارد گوش میکند و دارد حرف میزند. در نماز هم همین جور باشد؛ یک مخاطبی داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّی عرض میکنم اگر کسی معنای نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معنای این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یکی حرف میزند، دارد با خدا حرف میزند، این قضیه انسان را نزدیک میکند - «قربان کلّ تقیّ»(4) - این خودش مقرب است؛ تا اینکه حالا مثل ماها که معنایش را میدانیم و تفسیرش را میدانیم و چندین کتاب درباره‌اش خوانده‌ایم، اما وقتی که نماز میخوانیم، بالمرّه یادمان میرود که چه کار داریم میکنیم. به قول صائب - حالا شعرش یادم نمی‌آید، اما مضمونش این است - غیر از خدا که به یادت نمی‌آید، هر چی دیگر توی نماز یادت می‌آید؛ گم کرده باشی، پیدا میکنی.

نماز خوب است؛ حضور قلب در نماز - یعنی توجه به اینکه داریم حرف میزنیم، مخاطبی داریم - شروع خوبی است؛ نماز اول وقت همین جور؛ نماز به جماعت همین جور؛ نوافل همین جور؛ این فهرست را میشود انسان ذره ذره در زندگیِ خودش وارد کند. اگر همت کنیم، بالاخره سال نو میتواند این مبارکی‌ها را ان‌شاءاللَّه با خودش داشته باشد.

البته غیر از این چیزها هم هر کدام از ماها - من، شماها - یک کاری داریم، یک شغلی داریم، یک جریان ویژه‌ای در زندگی خودمان داریم؛ آن را هرچه بهتر انجام دهیم، دقیق‌تر انجام دهیم، سعی کنیم ان‌شاءاللَّه خدائی‌ترش کنیم، طبعاً آثار بیشتری خواهد داشت.

مربوط به :بیانات پس از اقامه نماز در جمع برخی از شخصیتهای فرهنگی سیاسی - 1390/01/23
عنوان فیش : رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اولی‌ترین نقطه‌ای که انسان خوب است به فکر بیفتد، رابطه‌ی خودش با خداست.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش :مستحکم کردن ارتباط خود با خدا، خاصیت یک حرکت الهی
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بایستی ارتباط خود را با خدا حفظ کنیم، مستحکم کنیم. خاصیت یک حرکت الهی همین است: همتهای مردم، کارهای مردم، عزم و اراده‌ی مردم، حضور مردم، در کنار توجه به خدا، در کنار دلهای آماده‌ی برای تضرع؛ اینها خیلی مهم است. ارتباط خود را با خدا قوی کنیم. نگذاریم دلهای ما متمایل به سمتی شود که ما را از راه خدا دور کند؛ «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة»؛(1) این دعائی است که قرآن به ما یاد میدهد.
خوشبختانه جوانهای ما با دلهای پاکشان، با دلهای نورانی‌شان، با حضورشان در مراسم گوناگون، رحمت الهی را جلب میکنند. و یکی از موارد جلب رحمت الهی، همین نهم دی بود. به برکت یاد حسین‌بن‌علی سیدالشهداء (سلام اللَّه علیه) مردم در صحنه آمدند و بساط فتنه‌گران را جمع کردند.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 8
رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ
ترجمه :
(راسخانِ در علم، می‌گویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!


مربوط به :بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزه‌ی علمیه‌ی قم‌ - 1389/08/03
عنوان فیش :تابش نور معرفت الهی به دل‌ها، نتیجه ارتباط با خدا
کلیدواژه(ها) : جوان, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شما جوانید. بزرگترین سرمایه‌ی جوان، دل پاک و نورانی اوست. عزیزان من! از این دل نورانی استفاده کنید. رابطه‌تان را با خدای متعال مستحکم کنید. اگر جوان که آمادگی دارد، بتواند با خشوع، با ذکر، با تضرع، با توسل، دل خود را با خدای متعال آشنا کند، همان چیزی خواهد شد که مصداق «نورٌ علی نور»(1) است؛ نور معرفت الهی به دلهای شما خواهد تابید. از گناه دوری کردن، با خدا انس گرفتن، نماز را مغتنم شمردن، جزو کارهای مهم است.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 35
اللَّهُ نورُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ مَثَلُ نورِهِ كَمِشكاةٍ فيها مِصباحٌ ۖ المِصباحُ في زُجاجَةٍ ۖ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌّ يوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيتونَةٍ لا شَرقِيَّةٍ وَلا غَربِيَّةٍ يَكادُ زَيتُها يُضيءُ وَلَو لَم تَمسَسهُ نارٌ ۚ نورٌ عَلىٰ نورٍ ۗ يَهدِي اللَّهُ لِنورِهِ مَن يَشاءُ ۚ وَيَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ
ترجمه :
خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت - 1388/06/16
عنوان فیش : استحکام ساخت درونی, تزکیه نفس, توکل به خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : استحکام ساخت درونی, تزکیه نفس, توکل به خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
باید دل را، باطن را آنچنان محكم كرد كه بر همه‌‌‌‌‌‌ی كاستی‌‌‌‌‌‌ها و كمبودهای ظاهری و جسمانی و محیطی فائق بیاید. این هم با توكل به خدای متعال و با توجه به خدای متعال حاصل خواهد شد، بدانید.

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1388/06/08
عنوان فیش : جوان, جوان مؤمن انقلابی, پایبندی به مبانی ارزشی, پایبندی به اسلام, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : جوان, جوان مؤمن انقلابی, پایبندی به مبانی ارزشی, پایبندی به اسلام, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هرچه جوان ما بیشتر متعبد و متدین باشد و بیشتر به یاد خدا بوده و بیشتر به خدا احساس نیاز کند و دست نیاز به سوی او دراز کند، عمل ، رفتار و فکر او از آسیب کمتری برخوردار خواهد بود و جامعه از او بهره‌ ی بیشتری خواهد برد .

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر - 1387/07/10
عنوان فیش : امت بزرگ اسلامی, رابطه با خدا, امت اسلامی, استعانت از خداوند
کلیدواژه(ها) : امت بزرگ اسلامی, رابطه با خدا, امت اسلامی, استعانت از خداوند
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آنچه که امت اسلامی بیش از همیشه به آن احتیاج دارد، همین توجه به پروردگار، کمک خواستن از ذات اقدس الهی، متصل کردن دل به آن منبع قدرت لایتناهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر - 1387/07/10
عنوان فیش : آمادگی برابر دشمن, رابطه با خدا, ترس, ترس از دشمن, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : آمادگی برابر دشمن, رابطه با خدا, ترس, ترس از دشمن, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دلی که با قدرت لایتناهی الهی آشنا شد، در مقابل تهدیدها و رعد و برقهای دشمنان از جا در نمیرود، مرعوب نمیشود، احساس ضعف نمیکند، نومید از آینده نمیشود. و این راه، راه تجربه شده‌‌ای است.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت علی (علیه‌السلام) - 1387/04/26
عنوان فیش : مردم, عزت, عزت ملی, همت, اراده ملی, ذکر خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : مردم, عزت, عزت ملی, همت, اراده ملی, ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یک ملت برای اینکه بتواند سیادت و عزت خود را بدست بیاورد؛ باید اراده ‌ی مصمم داشته باشد و بداند چه میخواهد و قلب او مطمئن باشد به یاد خدا.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت علی (علیه‌السلام) - 1387/04/26
عنوان فیش : اعتماد به خدا, اجرای عدالت, عدالت, رابطه با خدا, نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, اجرای عدالت, عدالت, رابطه با خدا, نصرت الهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر بخواهیم عدالت را اجرا كنیم، قدم اول این است كه ما به كمك الهی اعتماد داشته باشیم و رابطه‌ی دل خودمان را با خدا محكم كنیم.

مربوط به :بیانات در ‌خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر - 1386/07/21
عنوان فیش :ارتباط با خدا، اولین درس ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این ماه رمضان برای ما درسهائی دارد؛ نه از قبیل درسهائی که انسان از زبان معلم یا از روی کتاب فرا میگیرد، بلکه از قبیل درسهائی که انسان در یک تمرین عملی، در یک کار دسته‌جمعی بزرگ فرا میگیرد. اولش همین درس ارتباط با خدا و حفظ پیوند قلبی با ذات احدیت و حضرت محبوب است. لذت این درس را چشیدید، دیدید که چگونه میتوان آسان با خدای متعال تماس برقرار کرد. «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان یحجبهم الاعمال دونک»(1)؛ به خدا راه نزدیک است. این را در شب قدر دیدید؛ در هنگام توسل و زیارت و دعا دیدید؛ راز و نیاز کردید؛ دل خودتان را برای خدای متعال به ارمغان بردید و محبت خودتان را با خدا محکم کردید. این لذت بزرگ را برای خودتان نگه دارید. این رابطه را نگذارید قطع شود. این، درس اول.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت عید سعید فطر - 1385/08/02
عنوان فیش : عزت, رابطه با خدا, تمسک به دین
کلیدواژه(ها) : عزت, رابطه با خدا, تمسک به دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این امت از همه‌ی عناصر عزت باید استفاده كند. اول توجه به خدا و تمسك به قانون الهی است.

مربوط به :بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام - 1385/07/18
عنوان فیش :ماه رمضان فرصتی برای مراقبت از خود
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این دعاها و کلمات مأثور ائمه (علیهم‌السّلام) در این ایام و شبها[ماه رمضان]، یاد دادنِ نوعِ ارتباط ما با خداست که بتوانیم دائم روی خودمان اثر بگذاریم و خودمان را اصلاح کنیم. در دعای ابوحمزه داریم که: «اللّهم فارحمنی اذاً قطعت حجّتی و کلّ عن جوابک لسانی و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»؛(1) خدایا! آن لحظه‌ای که در پاسخ به سؤال و مؤاخذه‌ی تو دست من از استدلال خالی بماند و نتوانم استدلال بکنم - چرا این اقدام را کردی؟ چرا این اقدام را نکردی؟ حالا از ما سؤال کنند، همین‌طور پشت سر هم محاجه میکنیم، استدلال میکنیم؛ اما آنجا دستمان از استدلال خالی خواهد ماند؛ چون حقایق روشن است؛ آنجا دیگر جای پشتِ‌هم‌اندازی نیست - آنجا به من رحم کن؛ چون «و کلّ عن جوابک لسانی»؛ زبان انسان در مقابل سؤال و مؤاخذه‌ی الهی بند میآید. «و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»؛ و ذهن انسان به هم میریزد. باید فکر آنجا را کرد. امروز من و شما در فرصت حیات و در فرصت نفس کشیدن،میتوانیم؛ و راهش هم همین مراقبت است و مراقبت هم در این ماه حاصل میشود و میتوان این مراقبت را حاصل کرد. این، حرف و عرض اصلیِ ماست. البته مخاطبِ درجه‌ی یکِ این توصیه‌ها هم خودِ این بنده هستم؛ چون از همه‌ی شماها بیشتر احتیاج دارم که این مراقبت را داشته باشم. حالا میگوییم، شاید ان‌شاءاللَّه خدای متعال اثری بگذارد و در این کلمات قرار بدهد؛ تا هم بر دل خود ما اثر کند، هم بر دل شما.
1 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی ص 592،
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... إلهی ارحمنی إذا انقطعت حجتی و كل عن جوابك لسانی و طاش عند سؤالك إيای لبی فيا عظيم رجائی لا تخيبنی إذا اشتدت فاقتی و لا تردنی لجهلی و لا تمنعنی لقلة صبری أعطنی لفقری و ارحمنی لضعفی»
ترجمه :
خدایا بر من رحم كن آنگاه كه دلیل و حجتم قطع شود و زبانم از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود و عقلم در وقتی كه از من سوال می كنی اشتباه كند پس ای امید فراوانم، هنگامی كه تنگدستی ام سخت گردد، مرا ناامید نگردان و مرا به سبب نادانیم بازنگردان و به خاطر كمی صبرم از من دریغ ندار و به سبب نداریم به من ببخش و به ناتوانیم رحم كن.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19
عنوان فیش : دعا, نماز, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : دعا, نماز, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه‌ها.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از معلمان استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : انسان, امید و امیدواری, الله (جل جلاله), رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : انسان, امید و امیدواری, الله (جل جلاله), رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انسان وقتی خدا را داشته باشد، امید و افق روشنی دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ - 1383/09/30
عنوان فیش : دعا, عبادت, رابطه با خدا, تضرّع به درگاه الهی
کلیدواژه(ها) : دعا, عبادت, رابطه با خدا, تضرّع به درگاه الهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آنچه انسان را به خدا، و در سایه‌ی توجه به خدا، به خود و حقیقت خود و نیاز خود و دل خود متوجه می‌کند، دعا و عبادت و تضرع است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ - 1381/10/25
عنوان فیش : توحید, توحید, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : توحید, توحید, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی کارها و اقدامات و همّتهای ما باید بر گردِ محور وحدانیّت الهی و توجّه به ذات اقدس ربوبی باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای نیروهای مسلح‌ - 1380/07/04
عنوان فیش : الله (جل جلاله), رابطه با خدا, مبارزه با فساد, مبارزه با منکرات
کلیدواژه(ها) : الله (جل جلاله), رابطه با خدا, مبارزه با فساد, مبارزه با منکرات
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
راه علاج عميق و حقيقى در برخورد با هرگونه شر و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونيت بخشيدن به دل و جان خود از نفوذ و چيرگى شيطان است.

مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان و پرسنل سپاه پاسداران استان گیلان - 1380/02/16
عنوان فیش :جوانان بسیجی، عهد و پیمان خود را با خدا مستحکم کنند
کلیدواژه(ها) : صداقت در عهد, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
یقیناً شما جوانان[بسیجی] با این شور و این ایمان و این احساسات پاک خواهید توانست خودتان را مصداق این آیه‌ی شریفه قرار دهید: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه».(۱) صدقِ عهد و پیمان با خدا این است؛ این عهد و پیمان را مستحکم کنید و پاس بدارید. ارتباط خود را با خدا روزبه‌روز مستحکم‌تر کنید و پیوند با مناجات و تضرّع را از دست ندهید. این پیوندی است که دلهای شما را روشن و منوّر خواهد کرد.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه :
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/09/25
عنوان فیش :احتیاج مسؤولان به قرار دادن با نشاط‌ترین اوقات ، برای ارتباط با خدا
کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
اگر حاکمان و صاحب‌منصبان اسلامی بخواهند این وظایف را انجام دهند، به یک نقطه‌ی دیگر احتیاج دارند و آن، اخلاص و برای خدا کار کردن و با خدا رابطه‌ی خود را نگه‌داشتن است. مسؤول امور و صاحبِ منصب در نظام اسلامی، مسأله‌اش فقط مواجهه‌ی با مردم نیست؛ اگر با خدا متّصل نباشد، کارِ برای مردم و خدمت برای آنها - یعنی همان مسؤولیت اصلی‌ای که دارد - لنگ خواهد ماند. پشتوانه‌ی این مأموریت و مسؤولیت، همین ارتباط با مردم است؛ لذا باز امیرالمؤمنین - طبق روایت نهج‌البلاغه - در همین نامه به مالک اشتر می‌فرماید: «واجعل لنفسک فیما بینک و بین اللَّه افضل تلک المواقیت»؛ اوقات خودت را که برای کارهای گوناگون صرف می‌کنی، بهترین و بانشاطترینش را بگذار برای خلوت بین خودت و خدا؛ یعنی حالت ارتباط با خدا و انابه‌ی به او و تضرّع را برای اوقات خستگی و کسالت نگذار. بعد می‌فرماید: «وان کانت کلّها للَّه»اگرچه وقتی که تو صاحبِ منصب در حکومت اسلامی هستی، همه‌ی کارهایت متعلّق به خداست - به شرطی که «اذا صلحت فیها النّیّة و سلمت منها الرّعیّة»؛ نیّتت خالص باشد و کاری که مردم را بیازارد، از تو سر نزند (1)– اما درعین‌حال در بین تمام این تلاشهایی که همه‌اش هم عبادت است، وقتی را بگذار برای این‌که بین خودت و خدا خلوت کنی. این چهره‌ی صاحبان مناصب در نظام اسلامی و در قاموس امیرالمؤمنین است.
1 ) نامه 53 : عهد نامه مكتوب آن حضرت است براى مالك اشتر نخعى- رحمه اللّه- زمانى كه او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود و اين برنامه به وقتى بود كه كار حاكم مصر محمد بن ابو بكر در آشفتگى قرار داشت. اين عهد نامه طولانى‏ترين عهد نامه و از جهت در برداشتن خوبيها جامع‏ترين آنهاست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَامْلِكْ هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ كَرِهَتْ وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ وَ يَفِي‏ءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ إِيَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِي عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ يُهِينُ كُلَّ مُخْتَالٍ أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلَاءِ وَ أَكْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الْآثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالِاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْ‏ءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ وَ لْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ الْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ ارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلَافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ وَ لَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْ‏ءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا وَ مَهْمَا كَانَ فِي كُتَّابِكَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ يَبْسُطِ اللَّهُ عَلَيْكَ بِذَلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبْ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِكَ لَا بُدَّ لَكَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِكَ بِمَا يَعْيَا عَنْهُ كُتَّابُكَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ يَوْمَ وُرُودِهَا عَلَيْكَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِكَ وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً وَ أَمَّا بَعْدُ فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لَا يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْ‏ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيهِ وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ ضِيقُ أَمْرٍ لَزِمَكَ فِيهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَكَ عَلَى ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِيطَ بِكَ مِنَ اللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ لَا تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاكَ وَ لَا آخِرَتَكَ إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ لِأَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ وَ إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ وَ إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْكَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَكَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْقِعَهُ وَ إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ وَ التَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ وَ عَمَّا قَلِيلٍ تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الْأُمُورِ وَ يُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ امْلِكْ حَمِيَّةَ أَنْفِكَ وَ سَوْرَةَ حَدِّكَ وَ سَطْوَةَ يَدِكَ وَ غَرْبَ لِسَانِكَ وَ احْتَرِسْ مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِكَفِّ الْبَادِرَةِ وَ تَأْخِيرِ السَّطْوَةِ حَتَّى يَسْكُنَ غَضَبُكَ فَتَمْلِكَ الِاخْتِيَارَ وَ لَنْ تَحْكُمَ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى تُكْثِرَ هُمُومَكَ بِذِكْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّكَ وَ الْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ مِنْ حُكُومَةٍ عَادِلَةٍ أَوْ سُنَّةٍ فَاضِلَةٍ أَوْ أَثَرٍ عَنْ نَبِيِّنَا ( صلى الله عليه وآله ) أَوْ فَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا وَ تَجْتَهِدَ لِنَفْسِكَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْكَ فِي عَهْدِي هَذَا وَ اسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْكَ لِكَيْلَا تَكُونَ لَكَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِكَ إِلَى هَوَاهَا وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ عَظِيمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ كُلِّ رَغْبَةٍ أَنْ يُوَفِّقَنِي وَ إِيَّاكَ لِمَا فِيهِ رِضَاهُ مِنَ الْإِقَامَةِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَيْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِي الْعِبَادِ وَ جَمِيلِ الْأَثَرِ فِي الْبِلَادِ وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ وَ تَضْعِيفِ الْكَرَامَةِ وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
اين فرمانى است كه بنده خدا امير المؤمنين در پيمانش به مالك بن حارث‏ اشتر زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستور داد، تا مالياتهاى آن را جمع كند، و با دشمنش جهاد نمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آباد سازد. او را فرمان مى‏دهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش از واجبات و سنّت‏هاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمى‏شود، و جز به انكار و ضايع نمودن آنها بدبخت نمى‏گردد، و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش يارى كند، زيرا خداوند يارى يارى كننده خود، و عزّت آن كس را كه او را عزيز بدارد ضامن شده. او را دستور مى‏دهد كه نفس را به وقت خواسته‏هاى نابجا درهم شكند، و آن را به هنگام سركشى‏ها باز دارد، كه نفس امر كننده به بدى است مگر خداوند رحم نمايد. اى مالك، آگاه باش كه تو را به شهرهايى روانه كردم كه پيش از تو فرمانروايانى در آن به عدالت و ستم حكومت كردند، و مردم به وضع تو به همان صورت مى‏نگرند كه‏ توبه حاكمان پيش از خود مى‏نگريسته‏اى، و همان را در حق تو مى‏گويند كه تو در باره حاكمان گذشته مصر مى‏گفته‏اى، شايستگان را به ذكر خيرى كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى‏كند مى‏توان شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته‏ها در نزد تو عمل صالح باشد. بنا بر اين بر هواهايت مسلط باش، نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نيست بخل بورز، زيرا بخل به خود انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب يا منفور انسان است. مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى، كه رعيت بر دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسانهايى مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مى‏زند، علل گناهى بر آنان عارض مى‏شود، و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز مى‏كند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو مى‏باشد، و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده، خداوند كفايت امور رعيّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده. خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، كه تو را تحمّل كيفر او نيست، و از عفو و رحمتش بى‏نياز نمى‏باشى. از گذشتى كه از مردم كرده‏اى پشيمان مشو، و بر كيفرى كه داده‏اى شاد مباش، و به خشمى كه راه بيرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مكن، و فرياد مزن كه من بر شما گمارده‏ام، فرمان مى‏دهم بايد اطاعت شوم، كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خود بزرگ بينى و كبر به وجود آورد، به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مى‏نشاند، و تندى و شدت را از تو باز مى‏دارد، و عقل از دست رفته را به تو باز مى‏گرداند. از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند بر حذر باش، كه حضرت او هر گردنكشى را خوار، و هر متكبرى را بى‏ارزش و پست مى‏كند. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و كسانى از رعيتت كه به او علاقه دارى انصاف ده، كه اگر انصاف ندهى ستم كرده‏اى، و هر كه به بندگان خدا ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده خصم او مى‏باشد، و هر كه خداوند خصم او باشد عذرش را باطل كند، و شخص ستمكار محارب با خداست تا وقتى كه از ستم دست بردارد و توبه كند. چيزى در تغيير نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوى‏تر از ستمكارى نيست، كه خداوند شنواى دعاى ستمديدگان، و در كمين ستمكاران است. بايد محبوبترين امور نزد تو ميانه‏ترينش در حق، و همگانى‏ترينش در عدالت، و جامع‏ترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عموم خشنودى خواص را بى‏نتيجه مى‏كند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى‏اثر است. و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعيّت بر والى پر خرج‏تر، و زمان‏ مشكلات كم يارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش كم سپاس‏تر، و وقت منع از عطا دير عذر پذيرتر، و در حوادث روزگار بى‏صبرتر از خواص نيست. همانا ستون دين، و جمعيّت مسلمانان، و مهيا شدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس بايد توجه و ميل تو به آنان باشد. بايد دورترين رعيّت تو از حريم تو، و در شدّت كينه تو نسبت به او كسى باشد كه در حق مردم عيب جوتر است، زيرا در مردم عيوبى هست كه والى در پوشاندن آن عيوب از همه كس سزاوارتر است، پس در رابطه با عيوبى كه از مردم بر تو پنهان است كنجكاوى مكن، چرا كه فقط در آنچه از عيوب مردم نزد تو معلوم است وظيفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عيوب رعيّت بر تو پنهان است خداوند داورى مى‏كند. پس تا مى‏توانى عيوب مردم را بپوشان، تا خداوند عيوب تو را كه علاقه دارى از مردم پوشيده بماند. پرده پوشى كند. گره هر كينه‏اى كه از مردم به دل دارى بگشاى، و رشته هر انتقامى را قطع كن، و در هر چه از ديگران برايت ثابت نشده خود را به غفلت زن، در باور كردن گفتار سخن چينان شتاب مكن، زيرا سخن چين خائن است گرچه خود را شبيه خير خواهان نشان دهد. مشاوران در امور خود بخيل را وارد مشورت مكن كه تو را از بخشش مانع گردد، و از تهيدستى مى‏ترساند، و همچنين با بزدل و ترسو كه تو را در اجراى برنامه‏هايت سست مى‏نمايد، و نه با طمع كار كه حرص بر اندوختن و ستمگرى را در نظرت مى‏آرايد، همانا بخل و ترس و حرص سرشت‏هايى جداى از هم‏اند كه جمع كننده آنها در انسان سوء ظن به خداوند است وزيران بدترين وزراى تو وزيرى است كه پيش از تو وزير اشرار بوده، و در گناهانشان شركت داشته، چنين كسى نبايد از محرمان تو باشد، كه اينان ياران اهل گناه، و برادران اهل ستم‏اند، البته در حالى كه قدرت دارى جانشينى بهتر از آنان بيابى كه در كشور دارى مانند آنان داراى‏ رأى و كار دانى است، و بار سنگين گناهان آنان هم بر او نيست، از كسانى كه اهل ستم را در ستمكارى و گناهكاران را در گناهشان يارى نكرده است. هزينه اينان بر تو سبكتر، و همكاريشان بهتر، و نسبت به تو در طريق عطوفت مايل‏تر، و الفتشان با بيگانه كمتر است. اينان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خويش قرار ده. و نيز بايد از وزرايت برگزيده‏ترينشان نزد تو وزيرى باشد كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد، و نسبت به آنچه كه خداوند براى اوليائش خوش ندارد كمتر تو را يارى دهد، گرچه اين برنامه بر عليه ميل تو به هر جا كه خواهد برسد. به اهل پاكدامنى و صدق بپيوند، و آنان را آنچنان تعليم ده كه تو را زياد تعريف نكنند، و بيهوده به كارى كه انجام نداده‏اى تو را شاد ننمايند، كه تمجيد فراوان ايجاد كبر و نخوت كند، و به گردنكشى نزديك نمايد نيكوكار و بدكار نيكوكار و بدكار در برابرت يكسان نباشند، كه اين كار نيكوكار را در انجام كار نيك بى‏رغبت، و بدكار را در بدى ترغيب مى‏كند، هر كدام را نسبت به كارشان پاداش بخش. آگاه باش كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان، و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو بر مى‏دارد، و به خوش گمانى تو كسى شايسته‏تر است كه از تو احسان ديده، و به بد گمانيت كسى سزاوارتر است كه از جانب تو به او ناراحتى رسيده روشها روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كرده‏اند، و به سبب آن در ميان مردم الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته ضرر مى‏زند به وجود نياور، كه پاداش و اجر براى كسى است كه روشهاى درست را بر پا كرده، و گناه از بين بردن آن روشها بر گردن توست با دانشمندان در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم پيش از اين به آن مستقيم شده‏اند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن طبقات جامعه آگاه باش كه مردم مملكت گروههاى مختلفند كه هر گروه جز به گروه ديگر اصلاح نمى‏شود، و با داشتن گروهى از گروه ديگر بى‏نيازى نيست. اينان عبارتند از ارتش حق، و نويسندگان عمومى و خصوصى، و قاضيان عدل، و مأموران انصاف و مدارا، و اهل جزيه و ماليات از غير مسلمان و مسلمان، و تاجران و صنعتگران، و طبقه پايين از نيازمندان و افتادگان. خداوند سهم هر يك از اين طبقات را مقرر فرموده، و در كتابش‏ يا سنّت پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله عهدى محفوظ را بر حدّ و اندازه واجب آن نزد ما قرار داده است سپاهيان ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زينت حاكمان، و ارجمندى دين، و راههاى امنيت‏اند، كه مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش جز با مالياتى كه خداوند براى آنان قرار داده استوار نگردد، مالياتى كه به وسيله آن در جنگ با دشمن توانا مى‏شوند، و براى اصلاح زندگى خود به آن تكيه مى‏نمايند، و مايه رفع نيازمنديهاى آنان است. سپس كار ارتش و ماليات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم كه عبارتند از قضات و كارگزاران حكومت و منشيان حسابگر كه قراردادها را محكم مى‏كنند، و آنچه را به سود رعيّت است جمع مى‏نمايند، و در امور خصوصى و عمومى بر آنان اعتماد مى‏شود. و كار اينان نيز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران كه آنچه براى مردم سودمند است فراهم مى‏آورند، و بازارها را به آن برپا مى‏دارند، و به كارهايى كه به نفع مردم است دست مى‏زنند، كارهايى كه از غير ايشان ساخته نيست. سپس جمع نيازمند و از كار افتاده است كه احسان و يارى ايشان لازم است. و براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد بر عهده والى حقّى است، و والى از اداى آنچه خداوند بر عهده او قرار داده بر نيايد جز با كوشش و يارى خواستن از خداوند، و مهيّا نمودن خود بر به كار گيرى حق و استقامت بر آن، چه اينكه بر او آسان باشد يا سخت. آن كه پيش تو نسبت به خداوند و پيامبر و پيشوايت خير خواه‏تر و پاك دامن‏تر و بردبارتر است او را به فرماندهى ارتشت انتخاب كن، از آنان كه دير به خشم آيند، و پوزش پذيرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان گردن فرازند، و از آنان كه خشونت او را برنينگيزد، و ناتوانى وى را بر جاى ننشاند. با صاحبان مكارم و شرافت، و خانواده‏هاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند برقرار كن، پس از آن با دلاور مردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زيرا اينان جامع بزرگوارى، و شاخه‏هايى از خوبى و احسانند. سپس از آنان چنان دلجويى كن كه پدر و مادر از فرزندشان دلجويى مى‏نمايند، و نبايد چيزى كه آنان را به وسيله آن نيرومند مى‏سازى در ديده‏ات بزرگ آيد، و لطفى كه نسبت به ايشان متعهد شده‏اى كوچك شمارى گر چه كوچك باشد، زيرا لطف تو آنان را نسبت به تو خير خواه و خوش گمان مى‏نمايد. از بررسى امور ناچيز آنان به اميد بررسى كارهاى بزرگشان چشم مپوش، كه نيكى اندك تو جايى دارد كه از آن بهره‏مند مى‏گردند، و براى احسان بزرگ تو نيز موقفى است كه از آن بى‏نياز نيستند. و بايد برگزيده‏ترين سران سپاهت نزد تو كسى باشد كه در كمك به سپاهيان مواسات را رعايت نمايد، و از توانگرى خود به آنان احسان كند به اندازه‏اى كه بتواند سپاهيان و خانواده‏هاى آنان را كه از خود به جاى نهاده‏اند اداره نمايد، تا انديشه آنان در جنگ با دشمن يك انديشه باشد، چرا كه عنايت تو نسبت به آنان دلهايشان را متوجه تو مى‏گرداند. برترين چيزى كه موجب چشم روشنى‏ زمامداران مى‏شود برقرارى عدالت در شهرها، و ظهور دوستى و محبت رعيت است. و دوستى رعيت آشكار نشود مگر به سلامت دل آنان، و خير خواهى ايشان درست و راست نگردد جز آنكه زمامداران خود را حمايت نمايند، و حكومت حاكمان را بر خود سنگين نشمارند، و توقع به پايان رسيدن زمان حكومتشان را نداشته باشند. پس آرزوهاى رعيّت را بر آور، و نيكو ستودن آنان را پيوسته دار، و رنج و زحمت و كوشش و ابتلاى صاحبان فعاليت را در نظر داشته باش، چه اينكه بسيار ياد كردن كارهاى خوب دلير را به هيجان آورده، و ترسو را به كوش وامى‏دارد ان شاء اللّه. سپس كوشش هر يك از آنان را به دقّت بشناس، و زحمت كسى را به ديگرى نسبت مده، و در اجر و مزدش به اندازه رنجى كه برده كوتاهى مكن، و مقام كسى باعث نشود كه كوشش اندكش را بزرگ شمارى، و معمولى بودن شخص علت نگردد كه كار بزرگش را اندك دانى رجوع به كتاب و سنّت جايى كه كارها بر تو مشكل شود و در امورى كه برايت شبهه حاصل گردد حلّ آن را به خدا و پيامبرش ارجاع ده، كه خداوند به مردمى كه هدايتشان را علاقه داشته فرموده: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا و پيامبر و اولى الامر از خودتان را اطاعت كنيد، و اگر در برنامه‏اى اختلاف كرديد حكمش را به خدا و رسول باز گردانيد». باز گردان به خدا قبول آيات محكم او، و ارجاع به رسول پذيرفتن سنّت اوست كه جمع كننده همگان بر يك رأى است و پراكنده نيست قاضيان براى قضاوت بين مردم برترين شخص نزد خودت را انتخاب كن، كسى كه امور قضاوت او را دچار تنگنا نكند، و بر خورد مدعيان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننمايد، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از باز گشت به آن درنماند، و درونش به طمع‏ ميل نكند، و در رسيدن به حقيقت مقصود به اندك فهم اكتفا ننمايد، و درنگش در شبهات از همه بيشتر باشد، و دلايل را بيش از همه به كار گيرد، و از رفت و آمد نزاع كنندگان كمتر ملول شود، و در كشف امور از همه شكيباتر، و در وقت روشن شدن حكم از همه قاطع تر باشد، كسى كه ستايش مردم او را دچار خود بينى نكند، و تمجيد و تعريف او را به تعريف كننده مايل ننمايد، كه آراستگان به اين صفات در جامعه اندكند. قضاوت قاضى را هر چه بيشتر بررسى كن، و در پرداخت مال به او گشاده دست باش آن مقدار كه نيازش را بر طرف كند، و احتياجش به مردم كم شود، و آنچنان مقامش را نزد خود بالا بر كه از نزديكانت احدى در نفوذ به او طمع ننمايد، تا از ضايع شدنش به توسط مردم نزد تو در امان بماند. در زمينه انتخاب قاضى از هر جهت دقت كن دقّتى بليغ و رسا، كه اين دين اسير دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مى‏كردند، و وسيله دنيا طلبى آنان بود رسيدگى به كار كارگزاران سپس در امور كارگزاران حكومتت دقت كن و آنان را پس از آزمايش به كار گير، از راه هوا و هوس‏ و خود رأيى آنان را به كار گردانى مگمار، زيرا هوا و هوس و خود رأيى جامع همه شعبه‏هاى ستم و خيانت است. از عمّال حكومت كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و حياءاند، و از خانواده‏هاى شايسته و در اسلام پيش قدم ترند، چرا كه اخلاق آنان كريمانه‏تر، و خانواده ايشان سالم‏تر، و مردمى كم طمع‏تر، و در ارزيابى عواقب امور دقيق‏ترند. سپس جيره آنان را فراوان ده، زيرا اين برنامه براى آنان در اصلاح وجودشان قوّت است، و از خيانت در آنچه زير دست آنان مى‏باشد بى‏نياز كننده است، و اگر از فرمانت سر بر تابند و يا در امانت خيانت كنند بر آنان حجّت است. به كارهايشان رسيدگى كن، و جاسوسانى از اهل راستى و وفا بر آنان بگمار، زيرا بازرسى پنهانى تو از كارهاى آنان سبب امانت دارى ايشان و مداراى با رعيّت است. از ياران و ياوران بر حذر باش، اگر يكى از آنان دست به خيانت دراز كند و مأموران مخفى تو بالاتفاق خيانتش را گزارش نمايند اكتفاى به همين گزارش تو را بس باشد، و او را به جرم خيانت‏ كيفر بدنى بده، و وى را به اندازه عمل ناپسندش عقوبت كن، و سپس او را به مرحله ذلّت و خوارى به نشان، و داغ خيانت را بر او بگذار، و گردن بند عار و بد نامى را به گردنش بينداز ماليات در مسأله ماليات به صورتى كه اصلاح ماليات دهندگان در آن است رسيدگى كن، چه اينكه صلاح و بهبودى ماليات و ماليات دهندگان صلاح ديگران است، و براى ديگران آسايش جز با بهبودى آنان وجود ندارد چرا كه تمام مردم جيره خوار ماليات و پرداخت كنندگان آن هستند. بايد انديشه‏ات در آبادى زمين از تدبيرت در جمع‏آورى ماليات بيشتر باشد، زيرا ماليات جز با آباد كردن زمين به دست نمى‏آيد، و هر كس بخواهد منهاى آباد نمودن ماليات بگيرد شهرها را خراب كرده، و بندگان خدا را به هلاكت انداخته، و حكومتش جز اندك زمانى نماند. اگر ماليات دهندگان از سنگينى ماليات، يا بر خورد به آفات، يا خشك شدن چشمه‏ها، يا كمى باران، يا تغيير زمين بر اثر آب گرفتگى، يا بى آبى شكايت كنند ماليات را به اندازه‏اى كه اوضاع آنان بهبود يابد تخفيف ده، و اين تخفيف خرجى آنان بر تو سنگين نيايد، زيرا تخفيف تو ذخيره‏اى است كه با آباد كردن شهرهاى تو و آرايش حكومتت به تو باز مى‏گردانند، علاوه ستايش مردم را به خود جلب نموده، و شادمان هستى كه سفره عدالت را در بين آنان گسترده‏اى، در حالى كه با قوت بخشيدن به آنان به وسيله ذخيره‏اى كه در تخفيف ماليات نزد ايشان نهاده‏اى مى‏توانى بر آنان اعتماد كنى، و با عدالت و مهربانيت كه آنان را به آن عادت داده‏اى بر آنان مطمئن باشى، چه بسا گرفتاريهايى كه پيش آيد كه پس از نيكى به ماليات دهندگان اگر حلّ آن را به آنان واگذارى با طيب خاطر بپذيرند، چه اينكه بر مملكت آباد آنچه را بار كنى تحمّل كشيدنش را دارد، و علّت خرابى زمين بى‏چيزى و تنگدستى اهل آن زمين است، و فقر و ندارى آنان ناشى از زراندوزى واليان، و بدگمانى آنان به بقاء حكومت، و كم بهره گيرى آنان از عبرتها و پندهاست كاتبان سپس در حال نويسندگان و منشيان حكومت دقّت كن، و امورت را به بهترين آنها بسپار، نامه‏هايت را كه در بر دارنده امور محرمانه است به آنان كه در تمام خوبيهاى اخلاق از ديگران جامع ترند بسپار، كسى كه پست و مقام او را مست نكند و منزلتش باعث جرأت او در مخالفت با تو در جمع حاضران نگردد، و غفلتش سبب كوتاهى در رساندن نامه‏هاى كار گزارانت به تو، و گرفتن جوابهاى صحيح آن نامه‏ها از تو نشود، و در آنچه براى تو مى‏ستاند و يا از جانب تو مى‏دهد فروگذارى ننمايد، و پيمان و قراردادى كه براى تو مى‏بندد سست نبندد، و از به هم زدن قراردادى كه به زيان تو منعقد شده ناتوان نماند، به مرتبه و اندازه‏اش جاهل نباشد تا در امور به اندازه مقام خود وارد گردد، كه جاهل به مقام خويش به مقام ديگران جاهل‏تر است. انتخاب منشيان به فراست و اعتماد و خوش گمانى خودت نباشد، چرا كه مردان براى جلب نظر حاكمان خود را به ظاهر سازى‏ و خوش خدمتى مى‏شناسانند، در حالى كه پشت پرده اين ظاهر سازى خبرى از خير خواهى و امانت دارى نيست، بلكه آنان را به كارهايى كه براى نيكان پيش از تو انجام داده‏اند امتحان كن، پس به آن شخص روى آر كه در ميان مردم اثرش نيكوتر، و در امانت دارى معروفتر است، كه اين برنامه نشانه خيرخواهى تو براى خدا و براى كسى است كه عهده دار كار اويى. براى هر كارى از كارهايت رئيسى از منشيان قرار ده، كه بزرگى امور او را عاجز نكند، و كثرت كارها پريشانش نسازد. چنانچه در منشيانت عيبى باشد و تو از آن بى‏خبر بمانى مسئول آن هستى تاجران و صنعتگران در باره تاجران و صنعتگران پذيراى سفارش باش، و نسبت به آنان سفارش به نيكى كن، بدون فرق بين آنان كه در يك جا مقيمند، و آنان كه با مال خود در رفت و آمدند، و آنان كه با هنر دست خود در پى كسب و سودند، چه اينكه اينان مايه‏هاى منافع، و اسباب راحت جامعه، و جلب كننده سودها از مكانهاى دور دست، در بيابان و دريا، و زمين هموار و ناهموار منطقه حكومت تواند، از مناطقى‏ كه مردم در آن جمع نمى‏شوند، و به رفت و آمد در آنها جرأت نمى‏كنند، اينان اهل سلامت‏اند كه از ضرر آنان بيمى نيست، و اهل صلح و مسالمت‏اند كه ترسى از بدى و آسيب آنان وجود ندارد. از آنان كه در منطقه حكومت تو به سر مى‏برند و آنان كه در گوشه و كنار شهرهايت هستند كنجكاوى كن، ولى روشن باش كه با همه آنچه تذكر دادم در ميان ايشان گروهى تنگ نظر و بخيل به شكلى قبيح و زشت، و مردمى محتكر، و نرخ گذارانى به دلخواه در امر خريد و فروش وجود دارد، كه در اين وضع زيان جامعه و عيب و ننگ زمامداران است. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را منع فرمود. داد و ستد بايد آسان باشد، و بر موازين عدالت صورت گيرد، و به نرخى معامله شود كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود. هرگاه كسى پس از نهى تو دست به احتكار زد او را مجازات كن ولى در مجازاتش از زياده روى بپرهيز طبقه پايين جامعه خدا را خدا را در طبقه پايين اجتماع، از آنان كه راه چاره ندارند، و از كار افتادگان و نيازمندان و دچارشدگان به زيان و سختى و صاحبان امراضى كه از پا در آمده‏اند، در ميان اينان كسانى هستند كه روى سؤال و اظهار حاجت دارند و كسانى كه عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنا بر اين آنچه را كه خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصيبى از بيت المال كه در اختيار توست، و سهمى از غلّات خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، كه براى دورترين آنها همان سهمى است كه براى نزديكترين آنان است، در هر صورت رعايت حق هر يك از آنان از تو خواسته شده، پس نشاط و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنان باز ندارد، چه اينكه از بى‏توجهى به امور كوچك آنان به بهانه پرداختن به كارهاى زياد و مهم معذور نيستى، از انديشه‏ات در امور ايشان دريغ مكن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نيازمندان و محتاجانى كه به تو دسترسى ندارند، از آنان كه ديده‏ها خوارشان مى‏شمارد، و مردم تحقيرشان مى‏كنند كنجكاوى كن، براى به عهده گرفتن امور اينان انسانى مورد اعتماد خود را كه خدا ترس و فروتن است مهيّا كن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتى عمل كن كه به وقت لقاء حق عذرت پذيرفته شود، زيرا اينان در ميان رعيت از همه به دادگرى و انصاف نيازمندترند، و در اداى حق همگان بايد چنان باشى كه عذرت نزد خداوند قبول شود. به اوضاع يتيمان و سالخوردگان كه راه چاره‏اى ندارند، و خود را در معرض سؤال از مردم قرار نداده‏اند رسيدگى كن. آنچه سفارش كردم بر حاكمان سنگين است، البته همه حق سنگين است، و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبك مى‏كند كه خواهان عاقبت به خيرى هستند، و خود را به صبر و استقامت واداشته، و به صدق آنچه خداوند به آن وعده داده اعتماد كرده‏اند ملاقات با نيازمندان از جانب خود وقتى را براى آنان كه به شخص تو نيازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را براى آنان از هر كارى فارغ كن، و جلوست براى آنان در مجلس عمومى باشد، و براى خداوندى كه تو را آفريده تواضع كن، و لشگريان و ياران از پاسبانان و محافظان خود را از اين مجلس بركنار دار، تا سخنگوى نيازمندان بدون ترس و نگرانى و لكنت و ترديد با تو سخن بگويد، كه من بارها از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى‏فرمود: «امتى به پاكى و قداست نرسد مگر اينكه حق‏ ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى كلام بگيرد». آن گاه خشونت و درست حرف نزدن آنان را تحمل كن، تنگ خويى و غرور و خودپسندى نسبت به آنان را از خود دور كن تا خداوند جوانب رحمتش را بر تو بگشايد، و ثواب طاعتش را بر تو واجب كند. آنچه عطا مى‏كنى به خوشرويى عطا كن، و خوددارى از عطا را با مهربانى و عذر همراه نما. قسمتى از امور است كه بايد خودت به انجام آنها بر خيزى، از جمله پاسخ دادن به كارگزاران دولت آنجا كه منشيانت از پاسخ گويى ناتوانند. و نيز جواب دادن به حاجات و مطالب مردم در همان روزى كه حاجاتشان به تو مى‏رسد و پاسخش همكارانت را تنگدل و ناراحت مى‏كند. برنامه هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز را كارى مخصوص به همان روز است. بهترين اوقات و با عظمت‏ترين ساعات را براى خود در آنچه بين تو و خداوند است اختصاص ده، هر چند همه كارها در تمام اوقات براى خداست اگر نيّت صحيح باشد، و رعيّت از آن كارها روى آسايش ببيند توجه به واجبات الهى و بايد در خصوص آنچه به آن دينت را براى خدا خالص مى‏كنى اقامه واجبات باشد واجباتى كه مخصوص به خداوند است، روى اين ملاك از بدنت در شب و روز در اختيار خداوند قرار بده، و از آنچه موجب قرب تو به خداوند مى‏شود به نحو كامل و بدون كم و كاست انجام ده، گر چه هر گونه صدمه و فرسايشى به بدنت وارد آيد. چون با مردم به نماز جماعت بايستى نه چنان نماز بگزار كه مردم را رميده كنى نه به آن صورت كه نماز را ضايع نمايى، كه در ميان مردم هم بيمار وجود دارد و هم كسى كه حاجتى دارد و بايد به دنبال آن برود. من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام سفرى كه مرا به يمن فرستاد پرسيدم: با مردم چگونه نماز بگزارم فرمود: «با آنان نمازى بخوان مانند نماز ناتوان‏ترين آنان، و به مردم مؤمن مهربان باش» در ميان مردم اما بعد از اين، پنهان ماندنت را از رعيت طولانى مكن، كه در پرده ماندن‏ حاكم شعبه‏اى است از تنگ خويى و كم اطلاعى به امور. و پنهان ماندن حاكم از رعيت حاكمان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز مى‏دارد، بر اين اساس كار بزرگ پيش آنان كوچك و كار كوچك بزرگ جلوه مى‏كند، زيبا زشت گردد و زشت زيبا شود، و حق به باطل آميخته مى‏گردد. زمامدار انسانى است كه آنچه را مردم از او پوشيده دارند نخواهد دانست، و حق را هم نشانه‏اى نيست كه به وسيله آن انواع راستى از دروغ شناخته شود، و تو يكى از دو مردى: يا انسانى هستى كه وجودت به بخشيدن در راه خدا سخاوتمند است، پس نسبت به حق مردم واجبى كه بايد عطا كنى يا كار نيكى كه بايد ادا نمايى علّت روى نشان ندادنت به رعيت چيست يا انسانى هستى مبتلا به بخل، كه در اين صورت زود باشد كه مردم دست درخواستشان را از تو باز دارند آن گاه كه از عطا و بخششت نا اميد گردند. با اينكه بيشترين حاجات مردم از تو چيزى است كه برايت زحمت و رنجى ندارد، از قبيل شكايت از ستمى، يا درخواست انصاف در خريد و فروشى. سپس واليان را نزديكانى است كه آنان را خوى خود خواهى و دست درازى به مال مردم، و كمى انصاف در داد و ستد است، به جدا كردن اسباب و وسايل اين حالات ماده و ريشه آنان را قطع كن. به هيچ يك از اطرافيان و اقوام خود زمينى از اقطاع مسلمين واگذار مكن. نبايد در تو طمع ورزد كسى به گرفتن مزرعه‏اى كه در آبشخور آن به همسايه زيان رساند، يا كارى كه بايد با شركت به سامان رسد مشقّت كار مشترك را به همسايگان تحميل كند، در آن صورت سودش براى آن طمع كاران و عيب و زشتى آن در دنيا و آخرت بر عهده تو خواهد بود. حق را نسبت به هر كه لازم است از نزديك و دور رعايت كن، و در اين زمينه شكيبا و مزد خواه از خدا باش، گر چه اين برنامه به زيان نزديكان و خاصانت باشد، و در اين مورد نسبت آنچه بر تو گران است جوياى عاقبتش باش، كه سر انجام رعايت حق پسنديده و نيكوست. هرگاه رعيت گمان ستمى بر تو ببرد آشكارا عذرت را به آنان ارائه كن، و به اظهار عذر گمانهاى آنان را از خود بگردان، چرا كه اظهار عذر موجب عادت دادن نفس به اخلاق حسنه، و مهربانى و نرمى نسبت به رعيت است، و اين عذر خواهى تو را به خواسته‏ات در واداشتن رعيت به حق مى‏رساند صلح از صلحى كه دشمنت به آن دعوت مى‏كند و خشنودى خدا در آن است روى مگردان، زيرا صلح موجب آسايش لشگريان، و آسودگى خاطر آنها، و امنيت شهرهاى توست. ولى پس از صلح به كلى از دشمن حذر كن، چه بسا كه دشمن براى غافلگير كردن تن به صلح دهد. در اين زمينه طريق احتياط گير، و به راه خوش گمانى قدم مگذار. اگر بين خود و دشمنت قراردادى بستى، يا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به قراردادت وفا كن، و امان دادنت را به امانت رعايت نما، و خود را سپر تعهدات خود قرار ده، زيرا مردم بر چيزى از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به پيمان- با همه هواهاى گوناگون و اختلاف آرايى كه دارند- اتفاق‏ ندارند. مشركين هم علاوه بر مسلمين وفاى بر عهد را بر خود لازم مى‏دانستند، چرا كه عواقب زشت پيمان شكنى را آزموده بودند. پس در آنچه به عهده گرفته‏اى خيانت نورز، و پيمان خود را مشكن، و دشمنت را گول مزن، كه بر خداوند جز نادان بدبخت گستاخى نكند، خداوند عهد و پيمانش را امان قرار داده و رعايت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته، عهد و پيمان حريم امنى است تا در استوارى آن بياسايند، و همگان به پناه آن روند. بنا بر اين در عهد و پيمان خيانت و فريب و مكر روا نيست. عهد و پيمانى برقرار مكن كه در آن راه تأويل و بهانه و توريه و فريب باز باشد، و پس از تأكيد و استوار نمودن عهد و پيمان گفتار توريه مانند و دو پهلو به كار مبر، و نبايد در تنگنا افتادنت به خاطر اينكه عهد و پيمان خدا براى تو الزام آور شده تو را به فسخ آن به طور نامشروع بكشاند، چرا كه صبر تو در تنگناى عهد و پيمان كه اميد گشايش و برترى عاقبتش را دارى بهتر است از خيانتى كه از مجازاتش ترسانى، و نيكوتر است از اينكه از جانب حق مورد بازخواست واقع گردى، به صورتى كه نتوانى در دنيا و آخرت از خداوند در خواست بخشش كنى پرهيز از خونريزى از ريختن خون به ناحق بر حذر باش، زيرا چيزى در نزديك ساختن انتقام حق، و عظمت مجازات، و از بين رفتن نعمت و پايان گرفتن زمان حكومت به مانند خون به ناحق ريختن نيست. خداوند در قيامت اول چيزى كه بين مردم حكم مى‏كند در رابطه با خونهايى است كه به ناحق ريخته‏اند. پس حكومت را به ريختن خون حرام تقويت مكن، كه ريختن خون حرام قدرت را به سستى كشاند، بلكه حكومت را ساقط نموده و به ديگرى انتقال دهد. براى تو در قتل عمد نزد خدا و نزد من عذرى نيست، چرا كه كيفر قتل عمد كشتن قاتل است. و اگر دچار اشتباه شدى، و تازيانه يا شمشير يا دستت در كيفر دادن از حد بيرون رفت- چه اينكه در مشت زدن و بالاتر از آن بيم قتل است- مبادا نخوت حكومت تو را از پرداخت خون بها به خاندان مقتول مانع گردد سفارشات گوناگون از خودپسندى و تكيه بر آنچه تو را آلوده به خود پسندى كند، و از علاقه به ستايش و تعريف مردم برحذر باش، زيرا اين حالات از مطمئن‏ترين فرصت‏هاى شيطان در نظر اوست تا نيكى نيكوكاران را نابود كند. بپرهيز از اينكه احسانت را بر رعيّت منّت گذارى، يا كرده خود را بيش از آنچه هست بزرگ شمارى، يا به رعيّت وعده‏اى دهى و خلاف آن را به جا آورى، چرا كه منّت موجب بطلان احسان، و كار را بيش از آنچه هست پنداشتن باعث از بين بردن نور حق در قلب، و خلف وعده سبب خشم خدا و مردم است، خداوند بزرگ فرموده: «اين باعث خشم بزرگ خداست كه بگوييد و انجام ندهيد». از عجله در كارهايى كه وقتش نرسيده، يا سهل انگارى در امورى كه انجامش ممكن شده، يا لجبازى در چيزى كه نامعلوم است، يا سستى در آنچه كه روشن است‏ بر حذر باش. هر چيزى را در جاى خودش بگذار، و هر كارى را به موقع خودش انجام ده. از اينكه چيزى را به خود اختصاص دهى در حالى كه همه مردم در آن مساوى هستند بپرهيز، و از غفلت در آنچه كه توجه تو به آن ضرورى است و براى همگان معلوم است بر حذر باش، زيرا آنچه را به خود اختصاص داده‏اى از تو به نفع ديگران مى‏گيرند، و در اندك زمانى پرده از روى كارهايت برداشته مى‏شود، و داد مظلوم را از تو بستانند. خشم و شدّت و غضب و سركشى و قدرت و تيزى زبانت را در اختيار گير، و از تمام اين امور به باز داشتن خود از شتاب در انتقام، و تأخير انداختن حمله و سطوت خود را حفظ كن، تا خشمت آرام گردد و عنان اختيارت را مالك شوى، و هرگز حاكم و مسلط بر خود نخواهى شد تا اينكه بسيار به ياد بازگشت به خداوند افتى. بر تو واجب است كه به ياد حكومتهاى عدل پيش از خود باشى، و نيز لازم است كه به روش‏هاى خوب، يا اثرى كه از پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله رسيده‏ يا فريضه‏اى كه در كتاب خداوند است توجه نمايى، پس به آنچه كه ديدى ما بر اساس آن عمل كرديم اقتدا نمايى، و در دنبال كردن آنچه كه در اين عهد نامه برايت مقرر كردم و به وسيله آن حجت را بر تو تمام نمودم كوشش كنى، تا براى تو به هنگام شتاب نفس به سوى هوا و هوس بهانه و عذرى نباشد. جز خداى بزرگ هرگز احدى نگاه‏دارنده از بدى، و توفيق دهنده به خير و خوبى نيست، و از جمله چيزهايى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در وصايايش به من سفارش نمود ترغيب بر نماز و زكات و مهربانى بر غلامانتان بود، و من سفارش حضرت را پايان عهدى كه براى تو نوشتم قرار مى‏دهم، و كسى را حول و قوّتى جز به خداى بزرگ نيست قسمتى از اين پيمان كه پايان آن مى‏باشد من از خداوند با رحمت فراگيرش، و بزرگى قدرتش بر انجام هر گونه درخواست مسئلت مى‏نمايم من و تو را به آنچه رضاى او در آن است، از معذور بودن‏ نزد خودش و مخلوقش، به همراه ثناى نيك در بين بندگانش، و آثار زيبا در شهرهايش، و تمام نعمت و فزونى كرامت توفيق دهد، و پايان زندگى من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد، همه ما به سوى او باز مى‏گرديم. و سلام و درود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و بر اهل پاكيزه و پاكش باد. و السلام


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1379/04/19
عنوان فیش : دعا, تقرب, اجابت دعا, ذکر خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : دعا, تقرب, اجابت دعا, ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر دل توانست با یاد خدا خود را معطر و مزین كند، بدون تردید اجابت الهی برای او میسر خواهد شد.

مربوط به :شرح حدیث جلسه بیست و هفتم/خواستن حوائج از خدا - 1378/09/01
عنوان فیش :به دست آوردن حوائج از راه اسباب طبیعی همراه با توجه به خدا
کلیدواژه(ها) : صبر, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من مواعظ النبی صلی الله علیه وآله وسلّم:الحوائجُ الی اللّه وأسبابها فَاطْلُبوها الی اللّه بهم فمن أعطاکموها فخذوها عن اللّه بصبر. (1)
در این حدیث نقش اسباب و علل طبیعی در مورد حوائج انسان به طور برجسته‌ای مورد توجه قرار گرفته است.
کلمه «بهم» با ضمیر جمع ذوی‌العقول اشاره به این دارد که بسیاری از حوائج ما توسط انسان‌ها برآورده می‌شود. لکن در عین آن که انسان نیازهای خود را از اسباب طبیعی (که اکثراً انسان‌ها هستند) بدست می‌آورد باید در وراء آنها ذات اقدس الهی را ببیند و از او بداند

رفتن سراغ اسباب بی‌توجه به خدا، کار ناقصی است و رفتن در خانه خدا بی‌اعتناء به اسباب هم، کار ناقصی است، هر دو را باید با هم جمع کرد و برای رسیدن به حوائج باید از صبر کمک گرفت.
1 )
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرانی : ص 48
بحارالانوار، علامه مجلسی : ج 74 ص 153،

و قال ص الحوائج إلى الله و أسبابها فاطلبوها إلى الله بهم فمن أعطاكموها فخذوها عن الله بصبر »
ترجمه :
« نيازمندى‌ها و اسبابش به سوى خداست با سببها جستجو كنيد آنها را بسوى خدا پس هر كس به شما بخشد با صبر از خدا بگيريد».


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه کوی دانشگاه‌ - 1378/05/04
عنوان فیش :ارتباط با خداوند ارتباطی دو طرفه
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, نماز, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! بدانید مهم این است که هرکسی که دلش با خدا ارتباط پیدا کند، یقیناً ارتباطش یک طرفه نیست؛ ارتباطش دو طرفه است. ممکن است بعضیهایی که از معارف الهی و توجّهات و آن علقه‌های معنوی دورند، این به‌نظرشان چیز خیلی عجیبی بیاید که چطور خدا با آدم حرف می‌زند؟ بله؛ حرف می‌زند و شما این را حس خواهید کرد. شما این را حس می‌کنید؛ خیلی هم دور نیست. «و ان الرّاحل الیک قریب المسافه»(1) اگر کسی به طرف خدا برود، او خیلی نزدیک است.
شما فرض کنید همین معانی اذکار نماز را که بلدید و ترجمه‌اش را می‌دانید، اگر انسان از اوّل با توجّه به معنا، بدون این‌که حواسش به چیزی در بیرون و درون و ذهن و خارج برود - همین‌طور که الان من با شما حرف می‌زنم؛ یعنی در طول مدّتی که من با شما صحبت می‌کنم، شما یک لحظه از ذهن من خارج نمی‌شوید، دائم دارم با شما مخاطبه می‌کنم - واقعاً با خدا حرف بزند، کافی است. این چیز خیلی زیادی نیست؛ چیزی بیشتر از این را از ما نخواسته‌اند. شما با دوستتان یا با یک آدم معمولی که حرف می‌زنید، دائم متوجه او هستید، معنای حرفتان را می‌فهمید که چه دارید به او می‌گویید، اراده‌ی شما برایتان مشخّص است. در نماز هم که با خدا حرف می‌زنید، همین‌طور حرف بزنید. اگر شما یک نماز را همین‌طور شروع کنید، اواسط نماز که این حالت را ادامه دادید، ناگهان احساس می‌کنید قلبتان از جایی چیزی را می‌گیرد؛ یک احساس را از جایی درک می‌کند؛ با شما حرف زده می‌شود؛ قلب شما دقیق می‌شود و درست آن جواب را که باید بگیرید، می‌گیرید. البته ممکن است در اوایل، یک قدری مبهم باشد. البته شما جوانان نورانی‌ای هستید؛ شما کارتان خیلی آسانتر از ماست. شما خیلی زودتر و خیلی روشنتر پیام الهی را درک می‌کنید. خدا با شما حرف می‌زند، به شما جواب می‌دهد و شما این جواب را در دل خودتان حس می‌کنید.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر - 1376/11/09
عنوان فیش : وحدت, عزت ملی, مردم, رابطه با خدا, اتکا به خدا
کلیدواژه(ها) : وحدت, عزت ملی, مردم, رابطه با خدا, اتکا به خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر اتّحاد و دل به سوی خدا و در گرو احکام خدا داشتن در دنیای اسلام تأمین شود عزّت مردم هم تأمین خواهد شد. شما ملت عزیز ایران این را که دارید، قدر بدانید.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1376/10/12
عنوان فیش : اعتماد به خدا, رابطه با خدا, استعانت از خداوند, استکبار, وحدت
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, رابطه با خدا, استعانت از خداوند, استکبار, وحدت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در مقابل جبهه‌ی استكبار، هر چه می‌توانید خودتان را یكپارچه كنید. هر چه می‌توانید خود را به خدا و در خانه خدا نزدیك كنید. از خدا بخواهید، به خدا اعتماد كنید و به خدا پناه ببرید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1376/09/13
عنوان فیش : مقاومت, توسل, رابطه با خدا, اقتدار ملی, اقتدار نظامی
کلیدواژه(ها) : مقاومت, توسل, رابطه با خدا, اقتدار ملی, اقتدار نظامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این توجّه و توسّل و ارتباط قلبی با پروردگار عالم، تضمین کننده‌ی استحکام و اقتدار نیروهایی است که می‌خواهند همیشه در مقابل آن جبهه بایستند و مقاومت کنند. جز این راهی وجود ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان - 1376/09/05
عنوان فیش : بسیجی, اخلاص, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا, ارکان بسیجی بودن, فرهنگ بسیجی
کلیدواژه(ها) : بسیجی, اخلاص, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا, ارکان بسیجی بودن, فرهنگ بسیجی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اخلاص و معنویّت بسیجی و ارتباط با خدا در بسیجی، یک خصوصیت عمده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان - 1376/09/05
عنوان فیش : رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عزیزان من! رابطه‌ی خودتان را با خدا، هرچه می‌توانید مستحکم‌تر کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان - 1376/08/14
عنوان فیش : رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تا آن‌جا كه می‌توانید، رابطه‌تان را با خدا قوی كنید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1376/06/02
عنوان فیش : رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر این توفیق و جور آمدن کار و فرصت لازم کار را می‌خواهید، باید با خدا رابطه‌ی مستقیم برقرار کنید؛ رابطه‌ی تضرّع، رابطه‌ی خواست، رابطه‌ی ویژه.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1376/06/02
عنوان فیش :مشمول عنایات الهی شدن با توکّل به خداوند
کلیدواژه(ها) : توکل به خدا, رابطه با خدا, نصرت الهی, کارگزاران نظام, اراده الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
حرف آخری که می‌خواهم عرض کنم این است که غیر از ارتباطات رسمی و معمولی در نظام اسلامی، شما بدون اتّکا و توکّل به خدا و ارتباط ویژه با او، توفیق لازم را به دست نخواهید آورد.
(...)
امیدواریم که ان‌شاءاللَّه خداوند متعال به شما توفیق عنایت کند و در همه حال مشمول عنایات پروردگار باشید و خداوند در همه مراحل به شما کمک کند. الحمدللَّه آدم احساس می‌کند که ان‌شاءاللَّه عنایات الهی شامل حال این دولت و رئیس‌جمهور محترم و عزیز هم هست. همین که بحمداللَّه ایشان به سهولت توانستند کارِ انتخاب وزرا را انجام دهند و وزرای دلخواه و مورد علاقه خودشان را که بتوانند با ایشان کار کنند، بیابند و راحت به مجلس ببرند و مجلس هم راحت رأی داد، نشان‌دهنده این است که خدای متعال اراده فرموده که کارها را پیش ببرد و ان‌شاءاللَّه بعد از این نیز همین طور خواهد بود؛ «و من کان للَّه کان‌اللَّه له»(1). خدا ان‌شاءاللَّه با شما خواهد بود.
1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛
روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13، ص 195؛ 
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏8، ص 784 .

كما ورد من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏.
ترجمه :
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1376/06/02
عنوان فیش : الله (جل جلاله), رابطه با خدا, دعا
کلیدواژه(ها) : الله (جل جلاله), رابطه با خدا, دعا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در دعاهای ما، نفس رابطه‌ی با خدا، جزو بدیهیات و محكمات ادعیه‌ی ماست و خدای متعال، متضرعین الیه را مورد توجه و عنایت خاص قرار می‌دهد.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26
عنوان فیش : انسان, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : انسان, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حیات انسان، حیات قلبی و روحی و معنوی انسان، جز در ارتباط با خدا، مفهوم پیدا نمی‌کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1374/06/29
عنوان فیش :دلبستگی و ارتباط با خدا، راه موفقیت انسان در تمام عرصه ها
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, محبت, دنیاگرایی, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! در درون خودتان صحنه‌ای از ارتباط با خدای متعال بیارایید. این چیزی است که در زندگی شخصی، در زندگی سیاسی، در اداره‌ی کشور، در دم مرگ، در عرصه‌ی محضر پروردگار، در یوم الشّهود، در لقاء با اولیاءاللَّه و ان‌شاءاللَّه در بهشت برین پروردگار به کار شما خواهد آمد. رابطه‌تان را با خدای متعال محکم کنید؛ حرف بزنید و از او بخواهید. مخلصانه و صادقانه با او پیمان ببندید و به آن پیمان متعهّد بمانید. شما جوانید. حیف است که این دلهای پاک و نورانی و روحهای آماده، به چیزی غیر از یاد خدا و محبّت پروردگار آلوده شود. دنیا را فقط ابزار بدانید. مال دنیا و امکانات آن و خانه و زندگی ابزار است و لیاقت دل بستن ندارد. لایق دل بستن فقط ذات مقدّس پروردگار و کسانی هستند که در حوزه‌ی محبّت اویند: «اسئلکَ حُبَّکَ و حُبَّ مَنْ یُحِبُّک وَ حُبَّ کُلّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلی قُربک»(1) این گوهر را رها نکنید. این آن چیزی است که فقط شما دارید. جوانان مسلمان در هر جای دنیا اگر این گوهر را داشته باشند، راه موفقّیت برایشان باز است. این آن چیزی است که مردی مثل امام بزرگوار را از دوران جوانی تا سن نود سالگی در صراط مستقیم الهی حفظ کرد و با این همه تغییرات که در دنیای پیرامون کسی به وجود می‌آید، راهش عوض نشد.
1 )
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 91 ص 148 ؛

« الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّينَ لِيَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِی آنس [أَنِسَ‏] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَ وَلَايَتِكَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَ مَحَبَّتِكَ وَ شَوَّقْتَهُ إِلَى لِقَائِكَ وَ رَضَّيْتَهُ بِقَضَائِكَ وَ مَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَى وَجْهِكَ وَ حَبَوْتَهُ بِرِضَاكَ وَ أَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِكَ وَ قِلَاك وَ بَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِی جِوَارِكَ وَ خَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ وَ أَهَّلْتَهُ لِعِبَادَتِكَ وَ هَيَّمْتَهُ لِإِرَادَتِكَ وَ اجْتَبَيْتَهُ لِمُشَاهَدَتِكَ وَ أَخْلَيْتَ وَجْهَهُ لَكَ وَ فَرَّغْتَ فُؤَادَهُ لِحُبِّكَ وَ رَغَّبْتَهُ فِيمَا عِنْدَكَ وَ أَلْهَمْتَهُ ذِكْرَكَ وَ أَوْزَعْتَهُ شُكْرَكَ وَ شَغَلْتَهُ بِطَاعَتِكَ وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِی بَرِيَّتِكَ وَ اخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِكَ وَ قَطَعْتَ عَنْهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَقْطَعُهُ عَنْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ الِارْتِيَاحُ إِلَيْكَ وَ الْحَنِينُ وَ دَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَ الْأَنِينُ جِبَاهُهُمْ سَاجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ وَ عُيُونُهُمْ سَاهِرَةٌ فِی خِدْمَتِكَ وَ دُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ وَ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ وَ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِكَ يَا مَنْ أَنْوَارُقُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّيهِ رَائِقَةٌ وَ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِيهِ شَائِقَةٌ يَا مُنَى قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ وَ يَا غَايَةُ آمَالِ الْمُحِبِّينَ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِی إِلَى قُرْبِكَ وَ أَنْ تَجْعَلَكَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا سِوَاكَ وَ أَنْ تَجْعَلَ حُبِّی إِيَّاكَ قَائِداً إِلَى رِضْوَانِكَ وَ شَوْقِی إِلَيْكَ ذَائِداً عَنْ عِصْيَانِكَ وَ امْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَيْكَ عَلَيَّ وَ انْظُرْ بِعَيْنِ الْوُدِّ وَ الْعَطْفِ إِلَيَّ وَ لَا تَصْرِفْ عَنِّی وَجْهَكَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْإِسْعَادِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَكَ يَا مُجِيبُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
ترجمه :
مناجات نهم، مناجات عاشقان برای روز شنبه. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر پروردگار من كیست كه مزه محبت تو را چشیده است و از تو جایگزینی بخواهد و كیست كه به قرب تو انس گرفته است و از تو جابجایی خواهد پروردگار من ما را از كسانی قرار ده كه برای قرب و ولایت خود برگزیدی و برای دوستی و محبت خود خالص كردی و برای ملاقات خود تشویق نمودی و به تقدیر خود راضیش كردی و نگاه به وجه خود را به او بخشیدی و به خشنودی خود مژدگانیش دادی و از دوری و دشمنیت پناهش دادی و او را در جایگاه راستی در كنار خود جایش دادی و به معرفت خود مخصوصش داشتی و او را شایسته بندگیت ساختی و دل او را به خواست خود عاشق و شیدا كردی و برای شهود خود او را برگزیدی و با او برای خودت خلوت كردی و دلش را برای دوستیت خالی كردی و به آنچه در نزدت است ترغیب كردی و ذكر خود را به او الهام كردی و شكر خود را نصیبش كردی و به اطاعت خود مشغولش كردی و او را از نیكان مخلوقاتت ساختی و برای مناجاتت اختیارش كردی و هر چیزی كه او را از تو جدا كند جدا كردی. خدایا ما را از كسانی قرار ده كه عادت و شیوه آنان خرسندی و آرزومندی به درگاه توست و روزگارشان آه و ناله و زاری است، پیشانیشان در برابر بزرگی تو به خاك است و چشمانشان در خدمت تو بی خوابنند و اشك هایشان از ترس تو ریزان است و دل هایشان به دوستی تو آویزان است و قلب هایشان از ترس تو كنده شده است. ای كسی كه نورهای پاكی و بركت تو برای دیدگان عاشقانش درخشان است و انوار خداوندیت برای عارفانش سبب شیفتگی است ای آرزوی دل های مشتاقان و ای نهایت آرزوی عاشقان ، محبتت و محبت كسانی كه تو را دوست دارند و محبت هر عملی كه مرا به تو می رساند از تو می خواهم و اینكه خویش را برای من محبوب تر از هر چیزی غیر از خودت سازی و محبتت را رهبری برای رسیدن به بهشتت و اشتیاقم را به تو جلوگیركننده از نافرمانیت قرار دهی و به نگاهت به من منت بنه و با چشم دوستی و مهربانی به من بنگر و رویت را را از من برنگردان و مرا از سعادتمندان و بهره مندان نزد خود قرار ده ای اجابت كننده، ای مهربان ترین مهربانان.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1374/06/08
عنوان فیش :ارتباط واقعی با خدا و توجه به مردم دو پایه اقتدارملی
کلیدواژه(ها) : اقتدار ملی, رابطه با خدا, توجه به عامه مردم
نوع(ها) : حدیث, نهج‌البلاغه

متن فیش :
اقتدار ملی که در حقیقت قدرت دولت است، دو پایه دارد: یکی ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کار برای خدا انجام گیرد و هیچ کس برای جهات مادّی و مسائل شخصی آن را انجام ندهد. نمی‌خواهیم بگوییم منظور از «هیچ کس» این است که در سطح کارکنان دولت احدی این گونه نباشد. طبعاً این یک آرزوی دوری است؛ ولی منظور ما مسؤولان و سررشته‌داران امورند که می‌باید رابطه‌ی خودشان را با خدا خوب کنند. اگر ما دیدیم که اقتدار ملی وجود دارد و دولت توانایی کار دارد، باید کشف کنیم که این امر تأمین شده است. رکن دیگر توجّه مردم است که: «من کان للَّه کان اللَّه له»(1)«من اصلح ما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس»(2)؛ اگر انسان رابطه‌ی خود با خدا را درست کرد، خداوند رابطه‌ی او با مردم را درست خواهد کرد. همه‌ی اینها ارتباطها و مکانیسمهای علمیِ جامعه شناسی و روانشناسی دارد که فعلاً نمی‌خواهیم آنها را تبیین کنیم. آنچه که بیان شرعِ متکفّل است، تبیین علمی این مسائل نیست. آنچه که شرع بیان می‌کند، حکمت است. حکمت یعنی بیان حقایق. این حقیقتی است که اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطه‌ی شما با مردمی که به خدا معتقدند و بنده‌ی او هستند، خوب خواهد شد.
1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛ روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13 195؛ الوافی، فیض 
كاشانی، ج ‏8، ص 784 ؛

كما ورد من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏
ترجمه :
هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.

2 ) قصار 89 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1374/06/08
عنوان فیش : رابطه با خدا, کارگزاران نظام, مسئولان نظام
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, کارگزاران نظام, مسئولان نظام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این حقیقتی است که اگر شما مسؤولان و سررشته داران امور, خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطه‌ی شما با مردمی که به خدا معتقدند و بنده‌ی او هستند، خوب خواهد شد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1373/11/14
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), رابطه با خدا, اتکا به خدا
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), رابطه با خدا, اتکا به خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
سِرّ این‌که امام بزرگوار که یک روز تک و تنها بود، در مقابل عظمت ظاهری دشمن تسلیم نشد، این بود که متّکی و مرتبط با خدا بود و خود را به قدرت الهی وصل می‌دانست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1373/11/14
عنوان فیش :باید از خدا درخواست کرد
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, توحید, الله (جل جلاله), تقرب, رابطه با خدا, محضر خدا
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
ماه رمضان، ماهی است که میشود با تذکّر و توجّه در آن، به جبرانِ کرده‌های ناپسند پرداخت. در «دعای ابوحمزه»، عبارتی بسیار تکان‌دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «و اعلم انّک للرّاجی بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فی اللّهف الی جودک و الرّضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فی ایدی المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافةِ و انّک لاتحتجب عن خلقک الاّ ان تحجبهم الاعمال دونک. (1)» فرد دعا خوان و ثناگو، عرض میکند: «ای خدای من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزینِ پناه بردن به دیگران کردم و میدانم اگر کسی به سوی تو بیاید، راه نزدیک است...»
هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسی هستید، در هر سنّی هستید؛ ای جوان! ای پسر و دختر جوان! ای مرد و زن میانسال! ای پیرمردان و پیرزنان! ای فقرا! ای اغنیا! ای علما! ای متوسّطالسوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا میکنید - که هر انسانِ سالمی این احساس را میکند - بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسی با خدا از روی دل حرف بزند، ولی جواب الهی را نشنود! خدا به ما جواب میدهد. وقتی دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتی دیدید اشکِ شما جاری شد، وقتی دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتی دیدید طلب، با همه وجود از سر تا پای شما جاری شد، بدانید این همان پاسخ الهی است؛ این همان جواب خداست و جواب بعدی هم اجابت است؛ اجابت این خواسته‌ها ان‌شاءاللَّه، که در قرآن فرمود: «واسئلوا اللَّه مِن فَضله». (2) از خدا بخواهید. «و لیس من عادتک ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه.» (3) بگویید، سؤال کنید، بخواهید و مگر میشود که بخواهید و ندهد!؟ البته اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستن از خدا مؤثّر است.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 582؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 68؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً وَ الِاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِي بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِي اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِي أَيْدِي الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِي بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّي أَنْ لَا رَبَّ لِي غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَك‏
ترجمه :
اى خدا!من راه حوايج خلق را به سوى تو باز مى‌بينم و چشم‌هاى اميد بندگان را به درگاهت پرآب مى‌يابم و يارى جستن به فضل و كرمت براى هركس كه به تو آرزومند است مباح و آسان است و درهاى دعاى فريادخواهان به سوى تو باز است و محققا مى‌دانم كه تو براى حاجت اميدواران اجابت‌كننده‌اى و به حال پريشان‌خاطران فريادرسى؛و مى‌دانم كه در ناليدن به درگاه جود و احسانت و در رضاى به قضا و قدرتت بهترين عوض است از بخل مردم بخيل و بى‌نيازى است از اندوخته‌ى در دست دنياطلبان؛و هركه به سوى تو سفر كند راهش بسيار نزديك است و تو از نظر بصيرت خلق پنهان نيستى،جز آن‌كه آمال و آرزوهايى كه به غير تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گرديده است. و من جوياى توام و در حوايجم رو به تو آورده‌ام و به درگاه تو استغاثه مى‌كنم و پناه مى‌جويم و در دعا متوسل به لطف توام بدون آن‌كه لايق آن باشم كه دعاى مرا مستجاب كنى يا مستوجب عفو و بخشايشت گردانى،بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده‌ى(لطف)تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست و يقينم به معرفت حضرتت كه مى‌دانم مرا پروردگارى غير تو نيست و جز تو خدايى نخواهد بود تو يكتا و بى‌شريكى.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1373/02/28
عنوان فیش : مردم, ملتها, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : مردم, ملتها, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
يك ملت اگر بخواهد در راه خود توفيق يابد، بايد رابطه‌ى خود را با خدا درست و اصلاح كند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1372/11/29
عنوان فیش : رابطه با خدا, اتکا به خدا, غفلت از خدا, ملتها
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, اتکا به خدا, غفلت از خدا, ملتها
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر جمعيتها و ملتها، آن‌وقت كه زحمت از سرشان كم شد، خدا را فراموش كردند، ناموفق و سرافكنده از امتحان بيرون آمده‌اند.

مربوط به :خطبه‌های نمازجمعه در چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1372/03/14
عنوان فیش : مردم, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : مردم, معنویت‎گرایی, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز ملت عزیز ما، احتیاج به این دارد که هر فردی، در درون و در دل خود، راهی به سوی خدا و معنویّت باز کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان بسیج - 1371/08/27
عنوان فیش : ایمان, رابطه با خدا, تضرّع به درگاه الهی
کلیدواژه(ها) : ایمان, رابطه با خدا, تضرّع به درگاه الهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن چیزی که تا امروز، این حرکت را در ایران اسلامی این‌طور مستقیم به سمت هدف هدایت کرده است، همین ایمان شما، ارتباطتان با خدا و روحیه‌ی دعا و تضرعی است که در نیروهای بسیجی ما وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان بسیج - 1371/08/27
عنوان فیش : گریه کردن, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : گریه کردن, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بزرگترین افتخار برای یک انسان مؤمن این است که در مقابل عظمت خدای خود، اشک بریزد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان بسیج - 1371/08/27
عنوان فیش : اعتماد به خدا, توکل به خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, توکل به خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر توكل و اعتماد به خدا و ارتباط با خدا بود، حركت مردمی و بسیجی، حركتی پایدار و ماندگار خواهد بود.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1371/03/20
عنوان فیش : حکمت, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : حکمت, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حكمت یعنی این‌كه «من اصلح ما بینه و بین الله، اصلح الله ما بینه و بینالناس.» یعنی من و شما، اگر میانه‌ی خودمان را با خدا درست كنیم، خدامیانه‌ی ما را با مردم، درست خواهد كرد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای کادر مرکزی حزب‌اللَّه لبنان‌ - 1370/12/13
عنوان فیش :اهتمام ویژه امام خمینی(ره) به خودسازی در ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, خودسازی اخلاقی, حزب الله لبنان, ذکر خدا, انس با خدا, رابطه با خدا, اتکا به خدا, توجه به نوافل, نافله شب, معنویت امام خمینی, معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی, زندگی امام خمینی, سیره امام خمینی, زندگی امام خمینی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
به اعتقاد من بایستی مهم‌‌‌ترین امر در ذهنتان[کادر مرکزی حزب الله] این باشد که به خدا توکل کنید و حقیقتاً به معنای واقعی کلمه از او کمک بخواهید و از او استغاثه کنید. اشخاصِ ما عجزه‌‌‌یی بیش نیستیم؛ این عجز را بایستی به قدرت بی‌‌‌نهایت پروردگار وصل کنیم، تا بکلی آسیب‌‌‌ناپذیر شویم. من طهارت و صفای شما را می‌‌‌دانم؛ اما روز به روز باید این بیشتر بشود. توسلات و توجهاتتان را به پروردگار بیشتر کنید. نوافل مخصوصاً نافله‌‌‌ی شب وسیله‌‌‌ی مهمی است. شما ببینید که خداوند متعال در سوره‌‌‌ی مزمل با پیامبر خودش چگونه حرف می‌‌‌زند. بعد از آنکه او را به برخاستن در شب و تضرع در نیمه‌‌‌ی شب امر می‌‌‌کند، می‌‌‌فرماید: «انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا». البته قیام او با قیام امثال ما فرق می‌‌‌کند؛ طبعاً آن ثقلی که بر دوش آن بزرگوار بود، با ثقل‌‌‌هایی که بر دوش لاغر و ضعیف ما هست، فرق می‌‌‌کند؛ به همان نسبت، خود ما هم کوچک و ضعیفیم و همان تمرین برای ما هم لازم است. من در زندگی امام بزرگوارمان (رضوان الله تعالی علیه) این را یافتم که وقتی بار عظیمی بدون سابقه بر دوش او قرار می‌‌‌گرفت، با اتصال و ارتباط معنوی و قلبی، خودش را تقویت می‌‌‌کرد. در این اواخر، معمولًا ایشان در ماه رمضان با کسی ملاقات نمی‌‌‌کردند. من بعد از ماه رمضان که ایشان را زیارت می‌‌‌کردم، بوضوح می‌‌‌دیدم که نورانی‌‌‌تر شده‌‌‌اند؛ به خاطر همین نورانیت بود که ایشان تا آخرین ماههای عمرشان مثل کوه ایستاده بودند. سن پیری معمولًا فصل ضعف و انحطاط جسمی و روحی در انسان است؛ ولی جوان از لحاظ روحی و جسمی هر دو قوی است؛ اما این را بایستی به خدای متعال وصل کند، تا در او هیچ‌‌‌چیزی نفوذ نکند. به‌‌‌هرحال، در این مبارزه‌‌‌ی عظیمی که در مقابل شماست و باید آن را ادامه بدهید، من تقویت جانب معنوی را واجب می‌‌‌دانم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ - 1370/07/05
عنوان فیش :یاد خدا و تکیه به او در همه حال، درسی بزرگ از پیامبر(صلی الله علیه و آله)
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), ذکر خدا, توبه, رابطه با خدا, عبادت پیامبر (صلی‌الله علیه و اله), استغفار پیامبر (صلی الله علیه و اله)
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
صحنه‌ی سوم از زندگی پیامبر، ذکر و عبادت الهی آن حضرت بود. پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی‌شد؛ نیمه‌ی شب می‌گریست و دعا و استغفار می‌کرد. ام‌سلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می‌ریزد و استغفار می‌کند و عرض می‌کند: «اللّهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عین»(1). ام‌سلمه گریه‌اش گرفت. پیامبر از گریه‌ی او برگشت و گفت: این‌جا چه می‌کنی؟ عرض کرد: یا رسول‌اللَّه! تو که خدای متعال این‌قدر عزیزت می‌دارد و گناهانت را آمرزیده است - «لیغفرلک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر»(2) - چرا گریه می‌کنی و می‌گویی خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننی»(3)؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟ این برای ما درس است. در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختی، در روز راحتی، در روزی که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزی که دشمن با همه‌ی عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می‌کند، و در همه‌ی حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست.
1 )
تفسیر قمی ، علی بن ابراهیم قمی  ج 2 ص 74 ؛
تفسیر نورالثقلین ، شیخ حویزی :ج3 ص 451 ؛
بحارالانوار : ج16 ص 217 ح 6 ؛ 
میزان الحكمه ، محمدی ری شهری : ج 4 ص 3232 ؛

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فِی لَيْلَتِهَا فَفَقَدَتْهُ مِنَ الْفِرَاشِ فَدَخَلَهَا فِی ذَلِكَ مَا يَدْخُلُ النِّسَاءَ فَقَامَتْ تَطْلُبُهُ فِی جَوَانِبِ الْبَيْتِ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِی جَانِبٍ مِنَ الْبَيْتِ قَائِمٌ رَافِعٌ يَدَيْهِ يَبْكِی وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّی صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِی أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً قَالَ فَانْصَرَفَتْ أُمُّ سَلَمَةَ تَبْكِی حَتَّى انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبُكَائِهَا فَقَالَ لَهَا مَا يُبْكِيكِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ فَقَالَتْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ لَا أَبْكِی وَ أَنْتَ بِالْمَكَانِ الَّذِی أَنْتَ بِهِ مِنَ اللَّهِ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ تَسْأَلُهُ أَنْ لَا يَشْمَتَ بِكَ عَدُوّاً أَبَداً وَ أَنْ لَا يَرُدَّكَ فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذَكَ مِنْهُ أَبَداً وَ أَنْ لَا يَنْزِعَ مِنْكَ صَالِحاً أَعْطَاكَ أَبَداً وَ أَنْ لَا يَكِلَكَ إِلَى نَفْسِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً فَقَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ وَ مَا يُؤْمِنُنِی...»
ترجمه :
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا (ص) در شب مخصوص به ام سلمه در خانه او بود پس او را در بستر ندید فكرى به خاطرش ‍ گذشت كه معمولا از فكر زنان مى گذرد. پس بلند شد و در اطراف خانه به دنبال او گشت تا كه به او رسید در حالیكه در گوشه ای از خانه ایستاده ودستانش بلند كرده بود و می گریست و می گفت خدایا چیزهای خوبی كه به من دادی هرگز ازم نگیر خدایا هرگز دشمن و حسود را نسبت به من شاد نكن خدایا از بدی ای كه من را از آن نجات دادی هرگز وارد نكن خدایا من را لحظه ای به خودم واگزار نكن. ام سلمه باز برگشت و گریه می كرد تا جاییكه كه رسول خدا به سبب گریه او برگشت و به او گفت ام سلمه چه چیز تو را گریانده است؟ گفت پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا برای چه گریه نكنم درحالیكه تو پیش خدا دارای جایگاهی هستی كه خداوند آنچه از گناهان گذشته و آینده تو بوده است بخشیده است از او می خواهم هرگز دشمنی نسبت به تو شاد نشود و هرگز از بدی ای كه تو را از آن نجات داده وارد نكند و هرگز خوبی هایی كه به تو داده است را از تو نگیرد و لحظه ای تو را به خود وانگذارد پس گفت ام سلمه و آنچه به من ایمان آورده است.

2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 2
لِيَغفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَما تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ وَيَهدِيَكَ صِراطًا مُستَقيمًا
ترجمه :
تا خداوند گناهان گذشته و آینده‌ای را که به تو نسبت می‌دادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛

3 )
قال و حدثنی أبی عن ابن أبی عمير عن عبد الله بن‏ سيار عن أبی عبد الله ع قال

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فِی لَيْلَتِهَا فَفَقَدَتْهُ مِنَ الْفِرَاشِ فَدَخَلَهَا فِی ذَلِكَ مَا يَدْخُلُ النِّسَاءَ فَقَامَتْ تَطْلُبُهُ فِی جَوَانِبِ الْبَيْتِ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِی جَانِبٍ مِنَ الْبَيْتِ قَائِمٌ رَافِعٌ يَدَيْهِ يَبْكِی وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّی صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِی أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً قَالَ فَانْصَرَفَتْ أُمُّ سَلَمَةَ تَبْكِی حَتَّى انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبُكَائِهَا فَقَالَ لَهَا مَا يُبْكِيكِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ فَقَالَتْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ لَا أَبْكِی وَ أَنْتَ بِالْمَكَانِ الَّذِی أَنْتَ بِهِ مِنَ اللَّهِ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ تَسْأَلُهُ أَنْ لَا يَشْمَتَ بِكَ عَدُوّاً أَبَداً وَ أَنْ لَا يَرُدَّكَ فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذَكَ مِنْهُ أَبَداً وَ أَنْ لَا يَنْزِعَ مِنْكَ صَالِحاً أَعْطَاكَ أَبَداً وَ أَنْ لَا يَكِلَكَ إِلَى نَفْسِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً فَقَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ وَ مَا يُؤْمِنُنِی...»
ترجمه :
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا (ص) در شب مخصوص به ام سلمه در خانه او بود پس او را در بستر ندید فكرى به خاطرش ‍ گذشت كه معمولا از فكر زنان مى گذرد. پس بلند شد و در اطراف خانه به دنبال او گشت تا كه به او رسید در حالیكه در گوشه ای از خانه ایستاده ودستانش بلند كرده بود و می گریست و می گفت خدایا چیزهای خوبی كه به من دادی هرگز ازم نگیر خدایا هرگز دشمن و حسود را نسبت به من شاد نكن خدایا از بدی ای كه من را از آن نجات دادی هرگز وارد نكن خدایا من را لحظه ای به خودم واگزار نكن. ام سلمه باز برگشت و گریه می كرد تا جاییكه كه رسول خدا به سبب گریه او برگشت و به او گفت ام سلمه چه چیز تو را گریانده است؟ گفت پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا برای چه گریه نكنم درحالیكه تو پیش خدا دارای جایگاهی هستی كه خداوند آنچه از گناهان گذشته و آینده تو بوده است بخشیده است از او می خواهم هرگز دشمنی نسبت به تو شاد نشود و هرگز از بدی ای كه تو را از آن نجات داده وارد نكند و هرگز خوبی هایی كه به تو داده است را از تو نگیرد و لحظه ای تو را به خود وانگذارد پس گفت ام سلمه و آنچه به من ایمان آورده است.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/05/23
عنوان فیش :اهمیت دعا در زندگی مسئولان
کلیدواژه(ها) : دعا, ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
برادران! نظام را باید برپایه‌ی تقوا حفظ کرد؛ راه تقوا هم ذکر خداست. آقایان وزرا، آقایان نمایندگان، آقایان مدیران گوناگون کشور، مسؤولان قضایی کشور، خودشان را بی‌نیاز از دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه و انابه به پروردگار ندانند؛ نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم؛ دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد! نه، اصل کار این است. اگر این نباشد، آن‌جا بی‌پشتوانه‌ایم. آن‌جایی که وسوسه‌ها در مقابل ما صف می‌کشند و منِ ضعیفِ تربیت‌نشده‌ی حریصِ به دنیا در مقابل این وسوسه‌ها قرار می‌گیرم، چه چیزی من را نگاه خواهد داشت؟ «قل ما یعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم»(1).
دعا کنید، نافله بخوانید، توجه پیدا کنید، متذکر باشید؛ در شبانه‌روز، یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید؛ از کارها و اشتغالات گوناگون، خودتان را بیرون بکشید؛ با خدا و با اولیای خدا و با ولیّ‌عصر(عجلّ‌اللَّه‌تعالی‌فرجه و ارواحنافداه) مأنوس بشوید؛ با قرآن مأنوس باشید و در آن تدبر بکنید.
من بیشتر از شما محتاجم که کسی این حرفها را به من بزند. بنده هم بایستی مورد همین موعظه‌ها قرار بگیرم؛ همه‌مان محتاجیم. این‌طوری می‌توان این بار سنگین و این امانت استثنایی الهی را که در طول این چندین قرن بعد از صدر اسلام، خدای متعال آن را بر دوش احدی نگذاشت که بر دوش شما گذاشت، به سرمنزل رساند؛ والّا روسیاهی دنیا و آخرت است.
1 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 77
قُل ما يَعبَأُ بِكُم رَبّي لَولا دُعاؤُكُم ۖ فَقَد كَذَّبتُم فَسَوفَ يَكونُ لِزامًا
ترجمه :
بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد؛ شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!» ظ


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان و مسئولان بنیاد مستضعفان و جانبازان - 1369/06/07
عنوان فیش :حفظ ارتباط با خدا، راه بهترین امت شدن
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اگر می‌خواهید همان امتی باشید که «کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس»(1)، ارتباطتان را با خدا حفظ کنید. این دلها را از یاد خدا پُر کنید و به محبت خدا جلا بدهید و به ذکر الهی منوّر نمایید. این، آن کیمیا و آن کبریت احمری است که همه چیز در مقابل آن کوچک است.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 110
كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ لَكانَ خَيرًا لَهُم ۚ مِنهُمُ المُؤمِنونَ وَأَكثَرُهُمُ الفاسِقونَ
ترجمه :
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/02/07
عنوان فیش :ماه رمضان فرصت استثنایی برای تکامل معنوی
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
ما معتقدیم - و این جزو بدیهیات اسلام، بلکه بدیهیات همه‌ی ادیان است - که انسان، فقط در سایه‌ی ارتباط و اتصال با حق تعالی است که می‌تواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن بفرماید: «لیلةالقدر خیر من الف شهر»(1). یک شب از هزار ماه بهتر و بافضیلت‌تر و در پیشرفت انسان مؤثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم(ص) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند(2). مگر ممکن است که انسان وارد سفره‌ی کریم بشود و از آن‌جا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره‌ی غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بی‌بهره خواهند ماند و واقعاً این محرومیت به معنای حقیقی است. «انّ الشّقیّ من حرم غفران‌اللَّه فی هذا الشّهر العظیم»(3). محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.
1 ) سوره مبارکه القدر آیه 3
لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ
ترجمه :
شب قدر بهتر از هزار ماه است!

2 )
عيون ‏أخبار الرضا ، شیخ صدوق  ج 1 ص 295 ؛
أمالی ، شیخ صدوق ، ص 93 ؛ 
إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص 2 ؛ 
مصباح الكفعمی، كفعمی ص633 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 93 ، ص 356 ؛

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ كَمَا يُتَحَنَّنُ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِكُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ يُلَبِّيهِمْ‏ إِذَا نَادَوْهُ وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَ
ترجمه :
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم (ص) برای ما سخنرانى كرد، فرمودند: اى مردم، ماه خدا با بركت‏ و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‏ايد و در آن از اهل كرامت خدا گشته‏ايد، نفسهايتان در اين ماه تسبيح و خوابتان در آن عبادت است و اعمالتان در آن مقبول است و دعايتان مستجاب، پس با نيّتهاى صادق و قلبهاى پاك از خدا بخواهيد كه شما را به روزه گرفتن و خواندن كتابش موفّق نمايد، چرا كه بدبخت كسى است كه در اين ماه با عظمت از آمرزش خداوند محروم ماند، و با گرسنگى و تشنگیتان در اين ماه گرسنگى و تشنگى قيامت را به ياد آوريد و به فقیران و مساكين خود صدقه بدهيد و بزرگان خود را احترام كنيد، به كودكان خود مهربانى كنيد و با خويشان خود ارتباط برقرار كنيد و زبانهايتان را حفظ كنيد و گوشهای خود را از آنچه شنیدن آن حلال نيست ببنديد، به يتيمهاى مردم مهربانى كنيد تا بر يتيمهاى شما مهربانى كنند، از گناهانتان به درگاه خداوند توبه كنيد.

3 )
عيون ‏أخبار الرضا ، شیخ صدوق  ج 1 ص 295 ؛
أمالی ، شیخ صدوق ، ص 93 ؛ 
إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص 2 ؛ 
مصباح الكفعمی، كفعمی ص633 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 93 ، ص 356 ؛

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ كَمَا يُتَحَنَّنُ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِكُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ يُلَبِّيهِمْ‏ إِذَا نَادَوْهُ وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَ
ترجمه :
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم (ص) برای ما سخنرانى كرد، فرمودند: اى مردم، ماه خدا با بركت‏ و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‏ايد و در آن از اهل كرامت خدا گشته‏ايد، نفسهايتان در اين ماه تسبيح و خوابتان در آن عبادت است و اعمالتان در آن مقبول است و دعايتان مستجاب، پس با نيّتهاى صادق و قلبهاى پاك از خدا بخواهيد كه شما را به روزه گرفتن و خواندن كتابش موفّق نمايد، چرا كه بدبخت كسى است كه در اين ماه با عظمت از آمرزش خداوند محروم ماند، و با گرسنگى و تشنگیتان در اين ماه گرسنگى و تشنگى قيامت را به ياد آوريد و به فقیران و مساكين خود صدقه بدهيد و بزرگان خود را احترام كنيد، به كودكان خود مهربانى كنيد و با خويشان خود ارتباط برقرار كنيد و زبانهايتان را حفظ كنيد و گوشهای خود را از آنچه شنیدن آن حلال نيست ببنديد، به يتيمهاى مردم مهربانى كنيد تا بر يتيمهاى شما مهربانى كنند، از گناهانتان به درگاه خداوند توبه كنيد.


مربوط به :خطبه‌های نماز عید فطر - 1369/02/07
عنوان فیش : اعتماد به خدا, ذکر خدا, رابطه با خدا
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر خدا در یاد انسان نباشد و فضای جان او را پر نكند، به خدا هم اعتماد نخواهد كرد و در میدانهای خطر، نخواهد توانست با اعتماد به خدا حضور پیدا كند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان کشوری و لشکری در نخستین روز از سال نو - 1369/01/01
عنوان فیش : فرصت ماه مبارک رمضان, رابطه با خدا, مسئولان نظام
کلیدواژه(ها) : فرصت ماه مبارک رمضان, رابطه با خدا, مسئولان نظام
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چند روز دیگر، ماه مبارک رمضان شروع خواهد شد که بهار نوسازی و خودسازی انسان و بهار انس با خداست. مگر می‌شود از این جنبه‌ی کار، غافل ماند؟ همه‌ی خطاها و اشتباهات، ناشی از نپرداختن به این جنبه‌ی کار است. آن‌که خطایش کمتر بود، آن‌که دلش به نور معرفت و هدایت خدا منوّر بود، آن‌که اشاره‌اش برای این ملت و برای ما و برای عشاق اسلام در عالم، راهگشا و راهنما بود - یعنی امام راحل عظیم ما - به این جهت این‌طور بود که رابطه‌ی او با خدا، تأمین شده بود.
در دنیا، انقلابها، حکومتها، اداره‌ها و ریاستها از آن‌جا عیب پیدا می‌کند و منحرف می‌شود که از این جنبه - یعنی جنبه‌ی معنویت، جنبه‌ی رابطه‌ی با خدا، جنبه‌ی ارتباط و اتصال قلب به خدا - غافل ماندند و غافل می‌مانند. ما هم اگر دقت کنیم، آن‌جایی که پیش رفتیم، موفق شدیم، خوب عمل کردیم و راضی هستیم، آن‌جایی است که این جنبه را تأمین کردیم. هرجا هم ضربه خوردیم، به‌خاطر ضعف در این جنبه‌ی کار است.

مربوط به :بیانات در مراسم بیعت اعضای شورای نگهبان - 1368/03/21
عنوان فیش :اخلاص ، توجه و اتصال به خدا، راز موفقیت امام خمینی (ره)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), اخلاص, رابطه با خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
به اعتقاد من، مهمترین و تعیین‌کننده‌ترین راز موفقیت او(امام خمینی (ره))، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ایشان توانست معنای «ایّاک نستعین»(1) را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهی متصل شود.وقتی یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودی، خودش را به اقیانوس بی‌پایانی وصل می‌کند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید.
1 ) سوره مبارکه الفاتحة آیه 5
إِيّاكَ نَعبُدُ وَإِيّاكَ نَستَعينُ
ترجمه :
(پروردگارا!) تنها تو را می‌پرستیم؛ و تنها از تو یاری می‌جوییم.


مربوط به :بیانات در دیدار نماینده‌ی ولی‌فقیه، وزیر و جمعى از کارکنان جهاد سازندگى سراسر کشور - 1368/03/20
عنوان فیش :برای خدا بودن حیات وممات امام خمینی(ره)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), جوان, ذکر خدا, رابطه با خدا, عبودیت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امام که توانست این حرکت عظیم را در دنیا به وجود آورد، به خاطر آن بود که با خدا ارتباط داشت و در این راه ملاحظه‌ی هیچ چیزی را نمی‌کرد. امروز که او در میان ما نیست، سیل اعترافها و تعریفها سرازیر شده است و همه‌ی دنیا به اقدام عظیم او که اقیانوس انسانها را به حرکت درآورد، معترفند. این کار بزرگ، تنها در سایه‌ی قاطعیت و اراده و هوش و شجاعت و تیزبینی و آینده‌نگری به وجود نیامد؛ این خصلتها قادر نبودند این طوفان عظیم را پیش آورند؛ عنصر اصلی، ارتباط با خدا و کمک خواستن از او بود که نام امام(ره) و کار او را در تاریخ جاودانه کرد.

اگر ما خصلتهای دیگرِ امام را نداریم، ولی می‌توانیم خصلت اخیر را داشته باشیم. شما بیشتر از من می‌توانید با خدا مرتبط باشید؛ چون جوانید و دلهاتان صاف و پاک است و آینه‌ی وجودتان، شفافتر و متعالیتر از آینه‌ی ماست. شما جوانها، نسل انقلاب هستید و از آن روییده‌اید. شما کسانی هستید که ده سال از تعیین‌کننده‌ترین فصول زندگی و بهترین اوقات عمر خود را در دوران حاکمیت دین و ارزشهای اخلاقی گذرانده‌اید. من و امثال من، همان ده سال را در حاکمیت طاغوت گذراندیم. شما بهتر از ما هستید و برای جذب انوار الهی قابلترید.

حال که این زمینه‌ی خوب در اختیارتان است، سعی کنید همان عنصری را که در وجود امام(ره) قرار داشت و ضامن آن همه توفیقات برای او بود، در خودتان تقویت کنید؛ یعنی با خدا ارتباط داشته باشید، در مقابل او تعبد کنید و روح پرهیز از گناه و بدیها و لجنها و آلودگیها را در خودتان زنده‌تر کنید. اگر این‌گونه بودید، همه‌ی کارها آسان خواهد شد و به هدفها خواهید رسید.

حیات و ممات این مرد بزرگ برای خدا بود؛ «سلام علیه یوم ولد ویوم یموت و یوم یبعث حیّا»(1). قیامش، تبعیدش، آمدنش، زندگی پُربرکتش و از دنیا رفتنش، برای خدا بود.
1 ) سوره مبارکه مريم آیه 15
وَسَلامٌ عَلَيهِ يَومَ وُلِدَ وَيَومَ يَموتُ وَيَومَ يُبعَثُ حَيًّا
ترجمه :
سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می‌شود!