1370/12/13
بیانات در دیدار اعضاى شوراى مرکزى جنبش حزباللّه لبنان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
به نظر من، آنچه براى شهید عزیزمان، آقاى سیّدعبّاس موسوى پیش آمد، بهترین سرانجامى است که براى یک مجاهد فىسبیلالله ممکن است پیش بیاید. بهتر از این نمیشود براى کسى که در راه خدا تلاش میکند چیزى را فرض کرد. ما هم همین آرزو را داریم، [امّا] ایشان موفّق شد و زودتر رسید. البتّه براى ما مصیبت است و براى صحنهى لبنان و بخصوص حزبالله یک قربانى دادن در راه خدا است. مرحوم شهید سیّدعبّاس شخص برجستهاى بود. در او خصوصیّات بسیار خوبى با هم جمع شده بود؛ دین و تقوا و متانت را همراه کرده بود با هوش و شجاعت. فداکارى او را ما در صحنهى لبنان تجربه کردیم و جوش و خروش او و همّ و غمّ او براى مسئلهى لبنان را ما اینجا از نزدیک خودمان لمس کردیم.
من فراموش نمیکنم آن روزهاى سخت و محنت
بار درگیرى
هاى داخلى را
(۲) که ایشان آمد اینجا پیش ما و تقریباً هفت ساعت با ما در یک جلسه نشست براى اینکه به یک نتیجه
اى برسیم.
(۳) و ما میدیدیم که چقدر ایشان پُرخروش و مُهتمّ
(۴) به مسائل مردم و مجاهدین بود. خداوند او را رحمت کند، با اولیائش محشور کند و به این مظلومیّتى که علاوه
ى بر شهادت براى او پیش آمد، اجر وافرى به او و به کسانش بدهد. و ما به خانواده
ى ایشان و کسان ایشان و دوستان ایشان، به والدین ایشان به
خاطر این حادثه و به
خاطر شهادت همسرش و فرزندش مجدّداً تبریک و تسلیت میگوییم.
این مسئولیّت، امروز بر دوش شما برادر عزیز ما، آقاى آسیّد حسن نصرالله
است. ما شما را هم با همان چشم نگاه میکنیم. همیشه شما را از صمیم قلب دوست میداشتیم و شایسته میدانستیم و خدا را شکر میکنیم بر این انتخاب خوب؛ و برادرانه عرض میکنیم که بار مسئولیّت، خیلى سنگین است. اگرچه شما بحمدالله
آماده
اید امّا باید روزبه
روز بیشتر خودتان را آماده کنید. مسئولیّت سنگین است. مردم، همان
طور که گزارش کردید، روح و جسم خودشان را در اختیار گذاشتهاند و دشمن هم خشن و وحشى است. خیلى باید با رعایت همه
ى جوانب حرکت کرد. هم بایستى جهاد را اصل دانست، ثانیاً باید حزم
(۵) و احتیاط را در این کار به کار گرفت، ثالثاً بایستى با صحنه
ى پیچیده
ى لبنان هوشمندانه برخورد کرد. مردم در جهاد اصلند. هر چه ممکن است بایست اعتماد آنها جلب بشود. افزایش کمّى و کیفى که بحمدالله
در برنامه
ى شما هست، صد درصد مورد تأیید من است.
در این کار به اعتقاد من بایستى مهم
ترین امر در ذهنتان این باشد که به خدا توکّل کنید و حقیقتاً به معناى واقعى کلمه از او کمک بخواهید و به او استغاثه کنید. اشخاص ماها عَجَزه
اى
(۶) بیش نیستیم. این عجز را بایستى به قدرت بى
نهایت پروردگار وصل کنید تا بکلّى آسیب
ناپذیر بشوید. من طهارت شما و صفاى شما را میدانم امّا روزبه
روز باید این بیشتر بشود. توسّلاتتان و توجّهات به پروردگار را بیشتر کنید. بخصوص توسّلاتتان به حضرت حق را زیاد کنید. نوافل وسیله
ى مهمّى هستند؛ مخصوصاً نافله
ى شب. شماها ببینید که خداى متعال در سوره
ى مزّمّل با پیغمبر خودش چه
جور حرف میزند. بعد از آنکه او را به برخاستن شب و تضرّع در نیمه
ى شب امر میکند، بعد میفرماید: اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلًا
.(۷) قیام او البتّه با قیام امثال ما فرق میکند؛ طبعاً آن ثقلى هم که بر دوش آن بزرگوار هست، با ثقلهایى که بر دوش لاغر و ضعیف ما هست فرق میکند و به همان نسبت، خود ما هم کوچک و ضعیفیم؛ [امّا] همان تمرین براى ما هم لازم است.
من یافتم در زندگى امام بزرگوارمان (رضوان
الله
علیه) ــ که یک بار عظیمى بدون سابقه بر دوش او قرار گرفت ــ که خودش را تقویت میکند با اتّصال و ارتباط معنوى و قلبى. این اواخر معمولاً ماه رمضان
ها ایشان ملاقات نمیکردند. من بعد از ماه رمضان که ایشان را زیارت میکردم، بوضوح میدیدم ایشان نورانى
تر شده؛ و همین بود که این پیرمرد نودساله تا آن آخرین ماه
هاى عمرش مثل کوه ایستاده بود! در فصل ضعف و انحطاط جسمى و ارادى در انسان.
جوان از لحاظ روحى و جسمى ــ هر دو ــ قوى است امّا این را بایستى وصل کند به خداى متعال تا در او هیچ چیزى نفوذ نکند. به هر حال در این مبارزه
ى عظیمى که در مقابل شما است و باید این مبارزه را ادامه بدهید، من واجب میدانم تقویت جانب معنوى را.
نکتهى دیگر این است که این شور و هیجان مردم یک شور و هیجان صادقى است امّا این احساسات صادقه معلوم نیست که تا چه زمانی به خودى خود باقى خواهد ماند. گذشت زمان، همهچیز را کهنه میکند. بایستى آنچه را امروز وجود دارد و در دسترس شما است، به عنوان یک سرمایهى عظیم به کار بزنید. آنچه از این درگیرىها و مقاومتها انجام گرفته خوب بوده لکن بایستى از این وضع استفاده کرد براى سازماندهى قوىتر و محکمتر، ایجاد وحدت در صحنه، پایهگذارى یک اصول غیر قابل تخلّف.
ما شما را دعا میکنیم و امیدواریم که خداوند انشاءالله دعاى ما را در حقّ شما، در حقّ مردم لبنان و در حقّ اوضاع عمومى مسلمین مستجاب کند. از شما هم ملتمس دعا هستیم؛ شما هم ما را دعا بفرمایید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدحسن نصرالله (دبیرکلّ جنبش حزبالله لبنان) مطالبی بیان کرد.
(۲ اشاره به جنگ داخلی پانزدهسالهی لبنان که از تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۵۴ تا ۲۱ مهر ۱۳۶۹ بین گروههای سیاسی لبنان در جریان بود. بر اساس برخی گزارشها، طیّ ۱۵ سال جنگ داخلی در لبنان، نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر کشته شدند، در حدود ۲۰۰ هزار نفر زخمی بر جای ماند و دستِکم ۱۷ هزار نفر مفقود شدند. در نهایت، با امضای پیمان طائف در سال ۱۹۸۹، جنگ داخلی لبنان بعد از ۱۵ سال خاتمه یافت.
(۳ دیدار جمعی از رهبران جنبش حزبالله لبنان (۱۳۶۸/۲/۵)
(۵ هوشیاریِ همراه با دوراندیشى
(۷ سورهى مزّمّل، آیهى ۵؛ «در حقیقت، ما بزودى بر تو گفتارى گرانبار القاء میکنیم.»