مسبب الاسباب خداوند قادر و حکیم است/ صحیفه سجادیه دعای هفتم تذکّر آخر من هم مسئلهی دعا و توسّل و تضرّع است. همهی این چیزهایی که گفتیم اسباب و سبب هستند، مسبّبالاسباب خداوند قادر و حکیم است، که «تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب».(۱) بایستی از خدای متعال درخواست کرد. این مجالس عزاداری هم جای خوبی است، زمینهی خوبی است برای تضرّع، برای توسّل، برای توجّه به پروردگار و خواستن از خدا. دعا کنیم، استغفار کنیم و از خدای متعال لطفش را طلب کنیم؛ انشاءالله خدای متعال هم لطف خواهد کرد.۱۴۰۰/۰۵/۲۰
دعای ۷ صحیفه: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ:
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. ترجمه: اى آنكه گره هر سختى بدست او گشوده شود، و اى آنكه تندى سختيها بدست او مىشكند، اى آنكه راه بيرون شدن از تنگى و رفتن به سوى آسايش از او خواسته شود.دشواريها به لطف تو آسان گردد، و اسباب هر كارى به لطف تو سبب شوند، و قضا به قدرتت جريان گيرد، و همه چيز به ارادۀ تو روان شود.
تنها به خواست تو بى آنكه فرمان دهى همه چيز فرمان برد، و هر چيز محض ارادهات بى آنكه نهى كنى از كار باز ايستد.
در تمام دشواريها تو را مىخوانند، و در گرفتاريها به تو پناه مىآورند، غير از بلايى كه تو دفع كنى بلايى دور نشود و غير از آن گرفتارى كه تو بر طرف كنى، هيچ گرفتارى بر طرف نشود.
الله (جل جلاله), محبت, دعا, دستاوردهای دعا, انس با خدا مظهر همهی زیباییها و خوبیها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خدای متعال، این محبت را در دل بهوجود میآورد.۱۳۸۴/۰۷/۲۹
ماه مبارک رمضان, ماه محرم, جهاد, الله (جل جلاله), شهادت, اتکا به خدا ملتی که ماه رمضان دارد، خدا را دارد؛ ملتی که محرم را دارد، مجاهدت و شهادت را دارد و ملتی که مجهز به ابزار مجاهدت و متکی بهخداست، هرگز مغلوب نخواهد شد.۱۳۸۳/۰۸/۲۰
اخلاص, الله (جل جلاله) هر وقت ما با دل پاک و نیّت خالص به خدا رو بیاوریم، درهای رحمت خدا گشوده و فیض الهی شامل حال ما خواهد شد؛ این را بدانیم و کوتاهی نکنیم.۱۳۸۲/۰۵/۱۵
الله (جل جلاله), ایمان, نصرت الهی, موفقیت خدای متعال موفّقیتها را نصیب مجموعهای خواهد کرد که با ایمان به کار و راه خود و با بهکارگیری شیوههای درست و منطقی، دنبال هدف باشد؛ این هرگز تخلّف نمیشود.۱۳۸۲/۰۴/۰۷
الله (جل جلاله), جامعه خداوند، جهان هستی و همهی پدیدهها را زیبا، متقن و موزون آفریده و ما باید رابطهی خود را با آنها تصحیح کنیم و با تصرفات نادرست خود آنرا ویران و آلوده و جامعه را با بلا و مصیبت مواجه نسازیم .۱۳۸۲/۰۳/۲۰
الله (جل جلاله), رابطه با خدا, مبارزه با فساد, مبارزه با منکرات راه علاج عميق و حقيقى در برخورد با هرگونه شر و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونيت بخشيدن به دل و جان خود از نفوذ و چيرگى شيطان است.۱۳۸۰/۰۷/۰۴
مبغوضترین مردم، کسی است که خدا را متّهم کند وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً للهِ وَ اَعمَلُهُم بِطاعَةِ اللهِ؛ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر.(۱) وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً لله بنا بر این روایت، نفْس یاد خدا یک ارزش است، با قطع نظر از اطاعت که آن هم یک ارزش دیگری است؛ وجه آن هم معلوم است، چون خود ذکر و یاد، مقدّمهی همهی خیرات است؛ «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر»(۲) که اصلاً [اگر] یاد و توجّه و ذکر نباشد، اِنذار انبیا هم امکانپذیر نخواهد بود؛ یعنی توجّه و یاد. نقطهی مقابل ذکر، غفلت است که اگر غفلت شد، باب همهی خیرات بر روی انسان بسته خواهد شد. لذاست که خود ذکر در اینجا یک ارزشی محسوب شده.
قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ الله آن [فِقرهی قبلی] «اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله» بود، [یعنی] عزیزترین مردم؛ در این [فِقره] سؤال میکند که مبغوضترین مردم کیست؟ [حضرت میفرمایند:] آن کسی که خدا را متّهم کند.
قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم، مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ الله راوی میگوید: عرض کردم مگر کسی خدا را متّهم میکند؟ فرمود: [بله]، کسی که در یک مسئلهای از خدای متعال طلب خیر میکند -در اینجا معلوم نیست که مراد از استخاره، این استخارهای که ما با تسبیح و قرآن میکنیم باشد؛ استخاره یعنی طلب خیر کردن؛ همچنانی که در صحیفهی شریفهی سجّادیّه هم عنوان دعایی است، فی الاستخارة مِن الله،(۳) در [مورد] استخاره و طلب خیر کردن- تضرّع میکند، دعا میکند که آنچه خیر من است در این امر اتّفاق بیفتد، بعد، اختیار پروردگار، آن چیزی است که او آن را کراهت دارد، آن را نمیپسندد، آنچه در پاسخ دعای او واقع میشود، آن چیزی نیست که او پیشداوری کرده، و قبلاً آن را در دل خود خواسته و آن را ترجیح داده است، [پس] خشمگین میشود؛ این، [آن] کسی است که خدای متعال را متّهم میکند. خدای متعال عالِم است به همهی جهات و همهی مصالح و مفاسد، و دعای این شخص هم مستجاب شده است لکن چون او عالم نیست، چون نمیداند و خیر خود را تشخیص نمیدهد، خدای متعال را متّهم میکند که خیر مرا به من نداد. این یکی.
قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو الله این راوی سؤال میکند که دیگر چه کسی متّهم میکند خدای متعال را؟ [فرمود:] آن کسی هم که از خدا شکایت میکند، [در واقع] خدا را متّهم میکند.
قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوه؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَه راوی میپرسد: آیا کسی هست که از خدای متعال شِکوه کند؟ شکایت کند از خدای متعال؟ بله، هستند؛ لازم نیست حتماً بنشیند پای کسی درد دل کند که العیاذ بالله خدا به ما این کار را کرد، این بدی را کرد؛ لازم نیست این جوری باشد، این هم نوعی شکایت از خدا است که وقتی که مبتلای به یک گرفتاری شد، شکایت میکند از آن ابتلاء خود بیش از آنچه شایستهی شکایت کردن است. فرض کنید یک بیماریای دارد، میپرسند: آقا حال شما چطور است؟ بنا میکند که «بله، چقدر چنینیم، چنانیم»، شِکوه میکند از حال خود، در حالی که واقع قضیّه این جور نیست و این همه شکایت ندارد؛ امّا او بیش از اندازه از درد خود، از حال خود، از روز خود، از فقر خود شکایت میکند. آن کسی که وقتی مبتلا میشود، به بیش از آنچه به او بدی رسیده است شِکوه میکند [نزد خدا مبغوض است].
قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر سؤال میشود: دیگر چه کسی؟ این هم یک کس [دیگری] که وقتی نعمت خدا به او میرسد شکر نمیکند، امّا وقتی بلای الهی به او میرسد صبر نمیکند و شکایت میکند، شِکوه میکند.
قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر اینها تأدیب الهی و تربیت خدا است که ما نفوس خودمان را تقویت کنیم.۱۳۷۹/۰۸/۲۳
وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً للهِ وَ اَعمَلُهُم بِطاعَةِ اللهِ؛ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر ترجمه: از امام صادق (علیه السّلام) سؤال شد که ارجمندترین مردم نزد خدا چه کسى است؟ امام (علیه السّلام) فرمود: هر کس که بیشتر خدا را یاد کند و بیشتر فرمانش بَرَد. [راوى گوید] عرض کردم: مبغوضترین مردم نزد خدا چه کسى باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که خدا را متّهم نماید. عرض کردم: آیا کسى باشد که خدا را متّهم کند؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که خواهان خیر از خداوند شده و خیرى که به او رسیده ناپسندش آمده و خشمگین گردیده و خدا را متّهم نموده است. عرض کردم: دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: کسى که از خداوند شِکوه کند. عرض کردم: آیا کسى باشد که از خداوند شِکوه نماید؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که چون به مصیبتى دچار گردد، به بیشتر از آنچه به آن دچار شده شِکوه نماید. عرض کردم: و دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون به او بخششى رسد سپاس نگزارد و آنگاه که به بلایى دچار گردد شکیبایى نکند. عرض کردم: پس چه کسى ارجمندترین مردم نزد خدا است؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون بخششى به او رسد سپاس گزارد و چون به بلایى دچار شود شکیبایى ورزد
۲ )
سوره مبارکه يس آیه ۱۱ إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه: تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!
۳ )
صحیفه سجادیه؛ دعای ۳۳
دعای ۳۳ صحیفه سجادیه: (وَ كَانَ، مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الِاسْتِخَارَةِ:)
(۱) اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ (۲) وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ. (۳) وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمَّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الَّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدِّ الْعَافِيَةِ
(۴) حَبِّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ (۵) وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِكَ حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيَّرَ مَا كَرِهْتَ. (۶) وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. ترجمه: بار خدايا، از تو راه خير را مىطلبم، كه تو به آن آگاهى. پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و هر چه خير است براى من مقدر فرماى. و به ما الهام كن شناخت راهى را كه بايد اختيار كنيم. و آن را وسيلهاى ساز كه به آنچه براى ما مقرر كردهاى راضى باشيم و در برابر حكم تو تسليم شويم. پس غبار ترديد از دل ما بزداى و ما را به يقينى چون يقين مخلصان يارى فرماى.
بار خدايا، براى ما مخواه كه در شناخت آنچه براى ما گزيدهاى عاجز آييم، آنگاه تقدير تو را حقير شماريم و آنچه را خشنودى تو در آن است مكروه داريم و به راهى رويم كه ما را از سرانجام نيك دور دارد و به غير عافيت نزديك گرداند.
خداوندا، ناخشنودى ما را از قضاى خود به خشنودى بدل فرماى و هر حكم تو را كه دشوار مىشماريم بر ما آسان گردان. در دل ما انداز كه مطيع اراده و منقاد مشيت تو باشيم، تا در گزاردن هر كار كه فرمان دادهاى در آن شتاب ورزيم درنگ نكنيم و در هر كار كه خواستهاى درنگ كنيم شتاب نورزيم و آنچه را كه تو دوست مىدارى ناخوش نينگاريم و آنچه را تو ناخوش مىدارى اختيار نكنيم.
بار خدايا، كار ما به راهى انداز كه فرجامش پسنديدهتر بود و سرانجامش بهتر، كه هر فايدت كه از تو رسد گرانبهاست و هر بخشش كه كنى عظيم است و هر چه خواهى كنى، و أنت على كلّ شيء قدير.
راه خدا, عزت, رفاه عمومی, کرامت ملتها, الله (جل جلاله), کرامت انسان, امنیت راه خدا، راه عزّت، کرامت، آسایش زندگی و پرورش خوب نفوس طیّبه است. این، راه خداست.۱۳۷۶/۰۶/۲۶