1380/01/01
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدیّین. سیّما بقیّةاللَّه فیالأرضین.
عید نوروز و عید غدیر و توفیق تشرّف به زیارت حضرت اباالحسن الرضا علیهالصّلاةوالسّلام را به همه برادران و خواهران عزیز - چه مردم عزیز و گرامی مشهد و چه زائران عزیزی که در این روزها از شهرهای دیگر به این آستان مقدّس تشرّف پیدا کردهاند - تبریک و تهنیت عرض میکنم. امید است که این سال نو و این اعیاد مبارک، برای همه ملت ایران منشأ برکات و بهروزی باشد و آغاز این سال، آغاز حوادث و تحرّکاتی در جهت نفع و صلاح این ملت و موجب آسایش عمومی و جلبکننده رضای الهی باشد. بنده هم خدای متعال را شکرگزارم که یک بار و یک سال دیگر این توفیق را ارزانی فرمود که در جوار این آستان مقدّس و معلّی، توفیق زیارت شما برادران و خواهران عزیز را داشته باشم. از خدای متعال میخواهیم که این مجلس و این دیدارها و آنچه که میگوییم و میشنویم، همه را برای خود و در جهت خیر و صلاح این ملت عظیمالشّأن قرار دهد.
آنچه که من امروز به شما حضّار محترم عرض میکنم، نکاتی است که اساس آن، همان چیزی است که در پیام نوروزی هم به آن اشاره کردم. از نظر ما سال 80 هم مانند سال 79، سال امام علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است. سال علوی برای ملت علوی و مخلص علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام میتواند حامل پیامهای بسیار مهمّی باشد. سال گذشته هم به نام آن بزرگوار مزیّن شد؛ اما آرزوی قلبی اینجانب این است که امسال ما به شعار اکتفا نکنیم. شعار علوی، عزیز است؛ اما شعار باید مقدّمه رفتار باشد. اگر سال گذشته شعار علوی دادیم، امسال رفتار علوی پیشه کنیم. علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام، هم دارای شخصیت فردی به عنوان یک مسلمان و یک انسان است، هم به عنوان یک شهروند در جامعه اسلامی است، و هم به عنوان یک حاکم، یک سیاستمدار، یک تدبیرکننده امور و یک مجاهد فیسبیلاللَّه مطرح است. او از همه این جهات قابل تأسّی است. ما به تأسّی و پیروی کردن از امیرالمؤمنین احتیاج داریم.
امیرالمؤمنین در شخصیت خود، مظهر خصوصیاتی است که امروز اگر ما مردم و مسؤولان این خصوصیات را در رفتار و گفتارِ خودمان منعکس کنیم، جامعه اسلامیمان اوج و اعتلاء پیدا خواهد کرد. راه تعالی و پیشرفت و اصلاح دنیا و آخرت یک ملت، یک راه پیمودنی است. در مقابل انسان مؤمن و معتقد به خدا و به رسالت انسان، بنبست وجود ندارد. یک ملت میتواند همه مشکلات و همه سنگِ راهها و خارِ راهها در طریق کمال را از جلوِ پای خود بردارد؛ به شرط آنکه خصوصیاتی را که برای این حرکت عظیم و همهجانبه لازم است، در خود بهوجود آورد، و امیرالمؤمنین مظهر این خصوصیات بود. امیرالمؤمنین، هم مظهر تقوا و امانت و هم دارای صدق و صراحت بود. آن بزرگوار با اینکه یک سیاستمدار و رئیس دنیای اسلام بود و تدبیر امور یک جمعیت عظیمِ چند ده میلیونی آن زمان، با نبود وسایل امروزی برای ارتباط، بر دوش او بود و جامعه و امّت اسلامی را اداره میکرد، اما سیاستمدارىِ علی موجب این نمیشد که از جاده صداقت و صراحت کنار رود. علی، صادق و صریح بود؛ آنچه میگفت، به آن معتقد بود و برای او راهنمای عمل بود. برای این است که کلمه کلمه گفتار امیرالمؤمنین در طول تاریخ مثل نورافکنی برای زبدگان و نخبگان فکری عالم درخشیده است.
کاری را که سیاستمداران دنیا - چه امروز و چه در طول قرنهای گذشته - انجام میدادند و حرفی را که بر زبان میآوردند و به آن اعتقاد قلبی نداشتند و چهره و قیافهای را که به خود میگرفتند و با باطن آنها بهکلّی متفاوت بود، در امیرالمؤمنین وجود نداشت. امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود - نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردمسالاری، نام صلح، نام قداست - اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچگونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیرالمؤمنین هم بود؛ امروز هم وجود دارد. امیرالمؤمنین - آن قلّه بلند انسانیت - در این جهت برخلاف اغلب سیاستمداران عمل کرده است. خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است - که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند - از هرچه غارتگر بینالمللی است - که امروز پشت صحنه قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند - از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند! نظام جمهوری اسلامی را که یقیناً یکی از مردمیترین نظامهای عالم و متّکی به آرای قشرهای عظیم مردم و گرهخورده با عواطف و احساسات و ایمان آنهاست، به عنوان نظام مردمسالار قبول ندارند؛ اما نظامهای حکومت مطلقه فردی و سلطنتهای موروثی و نظامهای کودتا و آنجایی که بچههای دبستانىِ آن از آسیب نیروهای امنیتیشان در امان نیستند و به دست آنها به قتل میرسند، آنها را به عنوان نظامهای معتقد به حقوق بشر میشناسند! این یک مضحکه سیاسی و جهانی است. سیاستمداران نظامهای غیرالهی مایلند همه انسانهای عالم، دستخوش چنین بازیچههایی باشند.
امیرالمؤمنین نام مردم را میآورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود. توجه به ضعفا، قدرت و قاطعیت در مقابل زورگویان و ناحقطلبان و بهرهمندی کم از منابع اموال عمومی، خصوصیات دیگر امیرالمؤمنین است. هر کس که بیتالمال مسلمین را مِلک خود به حساب میآوَرَد - یا به زبان بگوید، و یا اگر نمیگوید، در عمل اینطور وانمود کند که ما اینقدرها حق داریم - و با بیتالمال مثل اموال شخصی خود رفتار کند - یا بخورد یا ببخشد یا در راه اغراض شخصی از آن استفاده کند - نمیتواند دنبالهروِ علی به حساب آید. رفتار علوی در همه این ابعاد، وظیفه ماست؛ کارِ زیاد، بهرهمندىِ کم. امیرالمؤمنین، هم در آن زمانی که وظیفه حکومت بر دوش او بود و هم در آن زمانی که انزوا و کنار بودن از حکومت را بر او تحمیل کرده بودند، وسط میدان بود و کار میکرد. هیچ وقت علی نرفت در خانه بنشیند و با مردم و جامعه و کشور قهر کند. این خصوصیتِ امیرالمؤمنین نیست.
خصوصیت دیگر آن بزرگوار، ارتباط با خداست. البته زبان انسانهای کوچک و قاصری مثل من بسیار نارساتر از این است که حتی بتواند تفوّه کند و کلیاتی از عبادت آن بزرگوار را بیان نماید. وقتی امام سجاد - که زِین عابدین است - در مقابل عبادت امیرالمؤمنین به شگفتی وادار شود، امثال ما اصلاً باید سخنی بر زبان نیاوریم.
بسیج نیروها در راه حق و در برابر ناحق، خصوصیت دیگر امیرالمؤمنین است. نگویند چرا مردم را نسبت به استکبار و مظالم آن و عوامل و ایادی دشمنان خدا حسّاس و بسیج میکنید. امیرالمؤمنین هم این خصوصیت را داشت. ما هم باید مانند امیرالمؤمنین، همه نیروها و همه دلها و همه تنها و همه توانها را در مقابل ناحق و در راه حق بسیج کنیم. هم باید خودمان آماده باشیم؛ هم باید دلها و جانهای آماده و جوانهای نورانی را - که امروز جامعه ما به وجود جوانانی که دلهایشان پاک است، دارای نشاط و طراوت است - در راه خدا و در راه حقیقت و در راه تلاش مخلصانه - که در این دوران، ایران اسلامی به آن نیازمند است - بسیج کنیم.
مبارزه با مقدّسمآبیهای متحجّرانه و بیمبنا هم یکی دیگر از خصوصیات امیرالمؤمنین است. همان امیرالمؤمنینِ عابدِ پارسای ذاکر خداوند - که نخلستانهای کوفه انعکاس فریاد دعا و تضرّع او را تا ابد در سینه خود حفظ کردهاند - با کسانی که با تنسّک و تعبّدِ متحجّرانه و بیمبنا میخواستند شخصیت فردىِ خودشان را به رخ مردم بکشند، و اگر اخلاص هم داشتند، ابعاد گوناگون شخصیت خود و دیگران را معطل گذاشته بودند، مقابله کرد. امیرالمؤمنین انسانی است که مُرّ حقیقت را بیان میکرد؛ چه به مذاق جناحهای مختلف خوش بیاید یا نیاید؛ چه به مذاق کسانی که میخواهند به ظواهر بچسبند و باطن را رها کنند، خوش بیاید یا نیاید؛ چه به مذاق کسانی که میخواهند با سلایقِ شخصىِ خودشان دین خدا را تعبیر و تفسیر کنند، خوش بیاید یا نیاید. همه اینها در زمان امیرالمؤمنین بودند. اینها شخصیتهای مشخصی هستند که در تاریخ نمونه دارند؛ در زمان امیرالمؤمنین هم نمونه داشتند. اسلام امیرالمؤمنین، اسلامی است که در آن، ذکر و شور و حال و طراوت و حرکت و سازندگی و جهاد و فداکاری و ایثار هست. امروز که ما نمونههایی از آن انسانهای جورواجور را میبینیم، وظیفه پیدا میکنیم.
هیچ کس نمیتواند خودش را با علی مقایسه کند؛ اما همه میتوانند به سمت آن قلّه حرکت کنند. امیرالمؤمنین شاخص است. در درجه اول، ما مسؤولان وظیفه و تکلیف داریم که خودمان را با رفتار امیرالمؤمنین تطبیق دهیم و جهت حرکتِ خودمان را با او بسنجیم. آحاد مردم نیز همین تکلیف را دارند. عرض کردیم، امیرالمؤمنین، هم یک سیاستمدار و یک مدبّر امور است، هم یک شهروند معمولی است. همه ابعاد در زندگی امیرالمؤمنین وجود دارد. پیر و جوان، زن و مرد و قشرهای مختلف میتوانند از امیرالمؤمنین درس بگیرند؛ ولی وظیفه مسؤولان سنگینتر است. من آن روز گفتم، امروز هم میگویم؛ وظیفه مسؤولان سنگین است. باید رفتار علوی در میان ما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی نهادینه شود. آن روز است که هیچگونه آسیب و خطری این نظام را تهدید نخواهد کرد.
انقلاب اسلامی بر اساس الگو قرار دادن همین شخصیتِ همهجانبه کامل به وجود آمد. آنهایی که خواستند از انقلابهای گذشته و از بعضی حوادث کشورهای دیگر برای انقلاب اسلامی شبیهسازی کنند، به این نکته توجّه نکردند. انقلاب اسلامی الگو و نمونه خود را از امیرالمؤمنین گرفت و نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد. امام بزرگوار ما که یک شاگرد و رهرو مکتب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بودند، در رفتار و گفتار خود، همین توصیهها را میکردند. اگر نگاه کنید، در تعالیم امام بزرگوار، جابهجا شاخصهای علوی را مشاهده میکنید. به خاطر همین بوده است که دشمنان، نقطه مقابل راه امام را هدف فعالیت خودشان قرار دادهاند. تبلیغات دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی - که دشمنان ملت ایرانند - هدف خود را همین قرار دادهاند که نقطه مقابلِ راهی را که امام بزرگوار با شاخصهای معیّن ترسیم کرده بودند، در میان مردم ترویج کنند.
البته متن ملت عزیز ما، تسلیم فشار تبلیغاتی دشمن نشده و نخواهد شد؛ اما کسانی که خودشان اشتباه کردند، در بین ما هستند. اینها راه غلطی رفتند و بعضی از مجموعهها را هم با خودشان به راه غلط کشاندند. امام به ملت ما یاد دادند که باید مسؤولان در فکر ضعفا و پابرهنهها باشند و به نیازهای مردم توجّه کنند. آنها در تبلیغات و در تهاجم فرهنگی خود، توجّه به خواست قدرتهای استکباری را ملاک قرار دادند؛ ببینند امریکا از چه چیزی بدش میآید، از آن پرهیز کنند؛ ببینند قلدران و زورگویان عالم به چه چیزی تمایل دارند، به طرف آن حرکت کنند. این نقطه مقابل تعالیم جمهوری اسلامی است که در گفتار امام بزرگوار ما تجلّی میکرد. امام به ما یاد دادند که هرچه فریاد دارید، بر سر امریکا بکشید؛ اما عدّهای فریادهای خود را بر سر خودیها کشیدند؛ به دیگران هم یاد میدهند که بر سر همدیگر فریاد بکشند! امام در وصیتنامه و در تعلیمات دوران حیات بابرکت خود تکرار میکردند که از غریبهها و نامحرمها و نفوذیها برحذر باشید. مراقب باشید تا کسانی که با این انقلاب و این نظام و این اسلام و با منافع مردم هیچ میانه خوبی ندارند، در ارکان تصمیمگیری کشور نفوذ نکنند. مسأله غریبهها و نااهلها و نامحرمها را، اوّل امام مطرح کردند. اینها در مقابلِ آن جهت و آن خطِّ روشن، میگویند از دوستان و از خودیها برحذر باشید و پرهیز کنید. اینها را با نامهای گوناگون و چپ و راست مطرح میکنند. اگر شما هر کدام از این رادیوهای بیگانه را باز کنید، در هر یک از برنامههایشان، حداقل چند بار اسم جناح محافظهکار و نوگرا را مطرح میکنند؛ تعبیراتی که ملت ایران و علاقهمندان به انقلاب و مؤمنان و وفاداران به مصالح عمومی این ملت و این کشور را به جبهههای مختلفی تقسیم میکند. امام میگفتند ایرانِ یکپارچه، ملتِ متّحد و همزبان؛ اما عدّهای سعی میکنند طبق خواست و میل و صلاحدید دشمنان این ملت، جهات غیرعمومی را - قومیتها و مذاهب و دسته دسته کردن مردم و بازی با الفاظی از قبیل حزب و امثال آن را - در میان مردم رایج کنند و یکپارچگی مردم و آن وحدتی را که میتواند ایران اسلامی را از لابلای توفانها عبور دهد، به هر شکلی دچار انشقاق و پراکندگی کنند.
جمهوری اسلامی، همان الگوی امیرالمؤمنین - الگوی ایمان، تقوا، پاکدامنی، توجّه به ضعفا و خواست طبقات محروم جامعه و توجه به مصالح عمومی ملت - را مورد توجّه قرار داد. بدیهی است که عدّهای با چنین نظام و حکومت و کشوری که باج نمیدهد، تسلیم دشمنِ مداخلهگر نمیشود، فرش قرمز در مقابل پای چپاولگران پهن نمیکند، مصالح کشور را به بیگانگان نمیسپارد و میایستد و از حقِّ خود دفاع میکند، مخالف و دشمن میشوند.
چرا بعضی افراد از آوردن اسم دشمن بدشان میآید؟! میگویند نفهمید، ندانید و به یاد نیاورید که دشمن دارید! انقلاب و نظام جمهوری اسلامی این راه روشن را به ما نشان داد و این خطِّ صلاح و فلاح را در مقابل پای ملت گذاشت. انقلاب احتیاج به تجدیدنظر ندارد؛ احتیاج به عمل کردن دارد. عدّهای دائماً دم از تجدیدنظر میزنند. در چه چیزی میخواهید تجدیدنظر کنید؟! انقلاب، یک حرکت عظیم در مقابل فساد و بیکفایتىِ رژیمی بود که تا خرخره در لجنزارهای فساد و وابستگی گرفتار شده بود. انقلاب، یک اصلاح بزرگ است. باید به انقلاب عمل کرد؛ باید به قانون اساسی عمل کرد؛ باید به مبانی نظام جمهوری اسلامی وفادار بود و عمل کرد. انقلاب و جمهوری اسلامی عیبی ندارد. بنده و امثال بنده با ضعفها و کمبصیرتی و ترس و جبنِ ذاتی و دلدادگىِ خود به امور مادّی و عشرت دنیایی میخواهیم انقلاب را تفسیر کنیم. ما ضعفهای خود را به حساب انقلاب میگذاریم؛ در حالی که انقلاب، قوی و کارآمد است و نظام جمهوری اسلامی، همان قلّه بلندی است که میتواند ملت ایران و کشور عزیز ما را از همه گرفتاریهای مادی و معنویاش بیرون بیاورد؛ به شرطی که بنده و امثال بنده به آنچه که نظام جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر دوش ما گذاشته، عمل کنیم و ضعفهای خودمان را به پای نظام جمهوری اسلامی نگذاریم. لذا من امسال - که سال امام علی در رفتار، نه فقط در گفتار است - دو شعار اصلی را برای عملکرد دستگاههای مختلف کشور مطرح کردم، که باید آن را در مقابل چشم داشته باشند: یکی اقتدار ملی و دیگری اشتغال مفید و مولّد؛ و حتی اوّلی از دومی مهمتر است. با اینکه امروز مسأله اشتغال در کشور ما یک مسأله بسیار مهمّ و اساسی است و اگر برنامهریزىِ خوب و کارآمد و عمل جدّی دنبال این عنوان وجود داشته باشد، بهوضوح مشکلات بتدریج کاهش پیدا خواهد کرد - که البته خوشبختانه از سال 79 برنامهریزی را شروع کردهاند و امسال باید مسؤولان کشور به طور جدّی وارد میدان شوند - اما مسأله اقتدار ملی از این مهمتر است. یک ملت مثل ملت ایران، با همه وجودش، با سابقه تاریخیاش، با ریشههای فرهنگیاش، با امکانات جغرافیایی و اقلیمیاش و با تواناییهای فراوان بشری، اقتدار و عزّت و توانایی و آبروی خود را در چهره مسؤولان کشور مشاهده میکند. مسؤولان کشور و قوای سهگانه میتوانند مظهر اقتدار ملی باشند.
اقتدار ملی یعنی چه؟ اقتدار ملی دست قدرتمندی است که مجموعه نیروهای فعّالِ قوای سهگانه در تشکیل آن سهم دارند و باید وظیفه خودشان را با شجاعت و اقتدار و امید و بدون رودربایستی و با همکارىِ کامل انجام دهند. یک ملت اگر اقتدار ملی داشته باشد - اقتدار در زمینه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سازماندهی دولتی - مشکلات مادّی و معنویاش حل خواهد شد. اگر فرضاً مسؤولی در بخش امنیت، کار خود را خوب انجام دهد، مردم احساس عزّت و اقتدار میکنند. اگر مسؤولی در بخش اقتصاد تلاش کند و کارآمدىِ خود را نشان دهد - پول ملی را تقویت کند، تورّم را مهار کند، در جامعه رونق اقتصادی به وجود آورد و طبقات محروم را از حقوقی که متعلّق به آنهاست، برخوردار نماید - مردم احساس اقتدار و توانایی میکنند. خودشان را در آن مسؤول، مشاهده و ملاحظه میکنند و او را مظهر خودشان به حساب میآورند. وقتی در عرصه بینالمللی، مسؤولان کشور، با عزّت و سربلندی و استغناء در مجامع جهانی شرکت میکنند و حرف حقِّ خودشان را با شجاعت بر زبان میآورند و در معامله و مبادله با دولتها، منافع ملی را مدّ نظر میگیرند و مصالح را ملاحظه و به نفع کشور کار میکنند، ملت که در جریان این کارها قرار میگیرد، احساس اقتدار میکند.
اقتدار ملی به دو عنصر اصلی نیاز دارد: یکی اینکه همه افراد وظایف خودشان را با قاطعیت انجام دهند. دوم اینکه قوای سهگانه با هم همکاری کنند. باز من ناچارم به تبلیغات دشمنان اشاره کنم که در رادیوهای مزدور، علیه انقلاب تجلّی پیدا کرده است. اگر شما هر کدام از این رادیوها را باز کنید، میبینید که یک قوّه را میکوبند، یک قوّه را تا عرش بالا میبرند؛ یک دسته را مورد حمایت و دسته دیگر را مورد اهانت قرار میدهند. میخواهند قوا در هم تنیده نشوند؛ میخواهند دستها در هم گره نخورند؛ میخواهند در بنای حاکمیت ملىِ نظام جمهوری اسلامی شکاف به وجود آید و دلهای مسؤولان با هم مهربان نشود.
طبق قانون اساسی، رهبری وظیفه هماهنگی قوا را برعهده دارد. ضدّ انقلاب به وسیله خیل و حشم تبلیغاتی خود، نقطه مقابل این وظیفه را برعهده دارد؛ وظیفهی جدا کردن و دور کردن قوا از یکدیگر. آن روز من در حرم امام گفتم، امروز هم در حرم علیبنموسیالرضا علیهالسّلام این نکته را به ملت ایران عرض میکنم: کسی فریب نخورد که فلان مسؤولِ یک کشور بیگانه بگوید ما از فلان جناح، فلان گروه، و فلان شخصیتها حمایت میکنیم. حمایت آنها ننگ است، افتخار نیست. اخیراً باز یک نفر از دولتمردان رژیم امریکا گفته که ما از فلان جریان در داخل ایران حمایت میکنیم! شما که از شاه هم حمایت میکردید! حمایت شما فایدهای به حال کسی ندارد. امریکا بیشترین حمایت را از رژیم شاه کرد. مردم همین پیوستگی با امریکای دشمنِ ملت ایران را دیدند که واقعیتهای آن رژیم فاسد برایشان آشکار شد. شما از هر کس حمایت کنید، او منفور ملت میشود.
من از این پایگاه معنوی و روحانی به همه مسؤولان عالیرتبه کشور پیام میدهم که سال 80 را سال تفاهم، سال اُنس، سال همکاری و سال کمک به یکدیگر قرار دهند. قوّه مجریّه و قضاییّه دو قوّهای هستند که باید مثل بازوان فعّال در عرصهی کشور کار کنند. وظایفی بر دوش قوّه مجریه است؛ وظایفی هم بر دوش قوّه قضاییّه است؛ قوّه مقنّنه هم باید به عنوان پشتیبان و حامی این دو قوّه، قوانین لازم را برای اجرای خوب و مشکل پیدا نکردن در راه عمل و اجرا، در اختیار اینها قرار دهد تا دچار کمبود قانون نشوند. در مجلس شورای اسلامی قانون باید طبق مصالح کشور، مصالح ملت و مطابق با اسلام باشد تا قوّه مجریّه و قوّه قضاییّه بتوانند با استفاده از قانون و مجرای صحیح قانونی، وظایف خودشان را انجام دهند. این میشود اقتدار ملی. اقتدار ملی به کار جدّی و قاطعانه از سوی همه مسؤولانِ بخشهای مختلف کشور و هماهنگی دستگاههای مختلف در راه مصالح ملت احتیاج دارد. همدیگر را تخریب نکنند، آنگونه که دشمن میخواهد.
و اما درباره مسأله اشتغال. عزیزان! کار در اسلام عبادت است. اسلام از تنبلی و تنپروری و بیکارگی بیزار است. کار، فقط پشت میزنشینی نیست؛ همه نوع کاری در وضع کنونی کشور مورد نیاز است. کارهای فکری هم کار است، کارهای جسمانی هم کار است، کارهای اداری هم کار است؛ کارهای گوناگون در بخشهای مختلف، کار است. دو طرف باید به طور جدّی در این قضیه هماهنگ باشند: یک طرف، طرف مردم است - جوانان کشور ما با تواناییها و استعدادهای گوناگون - یک طرف هم مسؤولان و برنامهریزان قرار دارند. میدان برای کار در کشور زیاد است. من به استانهایی که مسافرت میکنم و از نزدیک بعضی از مسائل آنها را از مسؤولانی که با این مسائل، مماس و مجاور هستند، پرس و جو میکنم، میبینم خوشبختانه زمینه و میدان کار و اشتغال مفید در کشور زیاد است. حتی برای جوان دانشجو یا دانشآموز در دوران تعطیلات تابستانی میشود کارهای موقّت به وجود آورد.
سال گذشته ما تجربه کوچکی کردیم. قبل از تابستان، من از سازمان بسیج سپاه پاسداران و از جهاد سازندگی مشترکاً خواستم برای تابستان جوانان یک برنامهریزی فوری بکنند. خیلی هم نخواستیم به تبلیغات بپردازیم و سر و صدای آن را مطرح کنیم. بعد از تابستان، گزارشی که به من دادند، شگفتآور بود. نیروهای بسیج با نیروهای جهاد سازندگی - که امسال با وزارت کشاورزی ادغام شدند و وزارت جهاد کشاورزی را به وجود آوردند - همکاری کردند و عنوان آن را «بسیج سازندگی» گذاشتند. از چندی پیش سفارش کردم و الان هم به این دو سازمان - یعنی جهاد کشاورزی و بسیج - و نیز به آموزش و پرورش از همینجا توصیه میکنم که برنامهریزی کنند. میتوانند برای جوانها به میزان زیادی کارهای موقّت - حتی در دوره تابستان - پیدا کنند. زمینه اشتغال در این کشور زیاد است. همّت و تلاش پیگیرِ مسؤولان لازم است تا بتواند این خیل عظیم جوانان را به کارهای مولّد و پیشبرنده سرگرم و مشغول کند. زندگی مادّی و معنوىِ یک ملت به کار و عمل وابسته است. برنامههای خوبی در سال 79 - بخصوص در این یکی دو ماه آخر سال - طرّاحی شده و نشستهای خوبی داشتهاند. بنده هم مؤکّداً توصیه کردهام که این مسأله به طور جدّی دنبال شود. بحمداللَّه رئیس جمهور محترم و مسؤولان دولتی در این قضیه به طور جدّی وارد شدهاند. بنابراین امسال میتواند سال اشتغال باشد.
توجّه کنید که ما در اوایل سال، انتخابات بسیار مهم ریاست جمهوری را داریم. همه مراقب باشند - هم مردم، هم مسؤولان، هم عناصر سیاسی - که بهانهها موجب چرکین شدن دلهای مردم از یکدیگر نشود. انتخابات برگزار شود، رقابتهای انتخاباتی در جای خود صورت گیرد، مردم آزادانه رأی خود را در صندوقها بریزند؛ در حالی که هیچگونه نقار و نفرت و جدایی هم وجود نداشته باشد. این ممکن است. عدّهای تصور میکنند که انتخابات بدون کدورت و نفرت و بدگویی به یکدیگر امکان برگزاری ندارد! اینطور نیست؛ میتوان انتخابات سالم و پُرشوری برگزار کرد.
البته درباره انتخابات، در زمان خود، آنچه را که وظیفه من باشد، به مردم عزیزمان عرض میکنم؛ اما آنچه که امروز عرض میکنم این است که خودِ انتخابات، مظهر اقتدار ملی است. اگر ملت عزیز ایران بتواند در این انتخابات، آرای فراوان خود را به میدان آورد و حضور مردمی، حضور چشمگیری باشد، این بزرگترین مظهر اقتدار و عزّت ملی است. امیدوارم که خداوند متعال این توفیق را به مسؤولان بدهد تا انتخابات خوبی را برگزار کنند و ملت عزیزمان در این انتخابات، با شور و هیجان و شعور کامل - که بحمداللَّه از آن برخوردار هستند - شرکت کنند و یک بار دیگر عزّت و رشادت خود را به دنیا نشان دهند.
پروردگارا ! قلب مقدّس ولىّعصر را از این ملت و از حرکات عظیمی که به وسیله او انجام گرفته است و میگیرد، خشنود فرما. پروردگارا ! این ملت و مسؤولان کشور را مشمول ادعیه زاکیّه حضرت بقیةاللَّه قرار بده. خدایا ! ما را به وظایفمان آشنا و به آنها عامل فرما. پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد، زندگی و مرگ ما را برای خودت و در راه خودت قرار بده. پروردگارا ! شهیدان عزیز ما و امام شهیدان را در پیشگاه خود با اولیایت محشور فرما.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته