جمهوری اسلامی به فضل الهی، به توفیق الهی تا حالا نشان داده که بدون تکیهی به بیگانگان و حتّی با وجود موذیگری بیگانگان و چالشگری بیگانگان میتواند پیش برود و پیش رفته؛ این را جمهوری اسلامی نشان داده؛ در آینده هم به حول و قوّهی الهی ملّت ایران اجازه نخواهد داد که سرنوشتش را دیگران بنویسند.
ما وقتی گاهی از این حرفها در صحبت و سخنرانی میگوییم، بعضیها یا توهّم میکنند، یا مینویسند که این به معنای حصار کشیدن دُور کشور است و یک عدم ارتباط با دنیا است؛ نه، ابداً؛ بنده از اوّل هیچ وقت [مخالف ارتباط نبودم]. ما با کم و زیادش، به قدر عمر بعضی از این حضرات، در کار سیاست و در کار مسائل انقلاب و در کار مسائل کشور بودهایم. از اوّل معتقد به ارتباط با همهی دنیا الّا یکی دو استثنا بودیم. یک روز ــ اوّل انقلاب ــ آفریقای جنوبی کشوری بود که تبعیض نژادی در آن حاکم بود، ما رابطهمان را با آفریقای جنوبی قطع کردیم؛ بعد تبعیض نژادی از بین رفت، رابطهمان را برقرار کردیم؛ رابطهمان هم، رابطهی خوبی است. آن چیزی که موجب قطع رابطه میشود، آن بایستی از بین برود؛ وَالّا ما معتقد به ارتباط با همهی دنیا هستیم؛ ارتباط هم بحمدالله داریم. در بعضی از دولتهایی که بشدّت پایبند به مبانی بودند، مثل دولت شهید رئیسی، ارتباطات دنیاییمان هم تقویت شد، ارتباطات بینالمللیمان هم تقویت شد. بنابراین اینکه میگوییم بایستی چشممان به بیگانگان نباشد، به معنای قطع رابطه نیست، به معنای شجاعت ملّی است، به معنای استقلال ملّی است. شما اگر شجاعت ملّی داشته باشید، استقلال ملّی داشته باشید، ملّت ایران شخصیّت خود، توانایی خود، استقلال خود، قدرت پیشرفت خود را به دنیا نشان بدهد، احترامش در دنیا بسیار بیشتر و بالاتر خواهد شد؛ کمااینکه بحمدالله همینجور هم شده؛ انسان توفیقات بیشتری هم پیدا میکند.
ما راه تعامل و مذاکره و مبادله و تبادل نظر و نشست و برخاست و معاملهی با هیچ کشوری در دنیا را جز همین رژیم صهیونیستی و آمریکا نبستیم؛ عملاً هم مشغول تلاش و فعّالیّت هستیم لکن همین طور که بارها گفتهایم مطلقاً نبایستی اعتماد ما به غیرنیروی داخلی باشد؛ بخصوص به آن کسانی که عَلَم دشمنی در برابر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی بلند کردهاند که در رأس آنها بعد از آمریکا همین چند کشور اروپاییاند. اینها صریحاً با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند؛ انگیزههای آنها در مورد دشمنی با نظام اسلامی، با انگیزههای آمریکا تفاوت اصولی و جوهری ندارد؛ البتّه وضع آمریکا یک وضع ویژهای است؛ اینها نه توانشان آن قدر است، نه تسلّطشان و امکاناتشان آن قدر است؛ ولیکن تفکّر این اروپاییها همان تفکّر است؛ به عنوان میانجی وارد میشوند، مذاکره میکنند، تماس میگیرند، تلفن میکنند، حرفهای طولانی میزنند، وعده میدهند که همهی آنها پوچ است.
ما راه تعامل و مذاکره و مبادله و تبادل نظر و نشست و برخاست و معاملهی با هیچ کشوری در دنیا را جز همین رژیم صهیونیستی و آمریکا نبستیم؛ عملاً هم مشغول تلاش و فعّالیّت هستیم لکن همین طور که بارها گفتهایم مطلقاً نبایستی اعتماد ما به غیرنیروی داخلی باشد؛ بخصوص به آن کسانی که عَلَم دشمنی در برابر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی بلند کردهاند که در رأس آنها بعد از آمریکا همین چند کشور اروپاییاند. اینها صریحاً با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند؛ انگیزههای آنها در مورد دشمنی با نظام اسلامی، با انگیزههای آمریکا تفاوت اصولی و جوهری ندارد؛ البتّه وضع آمریکا یک وضع ویژهای است؛ اینها نه توانشان آن قدر است، نه تسلّطشان و امکاناتشان آن قدر است؛ ولیکن تفکّر این اروپاییها همان تفکّر است؛ به عنوان میانجی وارد میشوند، مذاکره میکنند، تماس میگیرند، تلفن میکنند، حرفهای طولانی میزنند، وعده میدهند که همهی آنها پوچ است.
علاج کارهای گوناگون، مشکلات گوناگون کشور دست مردم است؛ به بیگانه نباید نگاه کرد، به فلان دولت و فلان دولت نباید امید بست، به نشست و برخاست با این و آن نبایستی اتّکال کرد. اشتباه نشود؛ ما نمیگوییم باب مراوده را با دولتهای عالم ببندیم؛ نخیر، بنده سالها رئیسجمهور این کشور بودم، اهل مراوده و اهل گفتگو و اهل نشست و برخاستیم، منتها نشست و برخاست کردن یک چیز است، کارهای کشور را به نشست و برخاست با این و آن موکولکردن یک چیز دیگر است؛ این دوّمی همان چیزی است که ما آن را نهی میکنیم، منع میکنیم. هر چه میتوانید از امکانات دنیا استفاده کنید؛ امّا بدانید علاج مشکلات در داخل کشور است، حلّ مشکلات به دست این مردم است.
این نکته را توجّه کنید، چون بعضیها مغالطه میکنند من [این را] بگویم. این حرفهایی که من میزنم به هیچ وجه به معنای قطع رابطهی با کشورهای غربی نیست؛ ارتباط مانعی ندارد. بنده در دولتهای مختلف، در طول این سالها همیشه دولتها را به ایجاد رابطه با کشورهای مختلف تشویق کردهام؛ با همسایگان یک جور، با کشورهای اسلامی یک جور، با حرکتهای مختلف یک جور، با کشورهای اروپایی هم همین جور؛ الان هم معتقدم. ارتباط اشکال ندارد، دنبالهرَوی اشکال دارد، اعتماد اشکال دارد؛ من میگویم اعتماد نکنید. شاید بسیاری یا لااقل بعضی از مشکلات ما ناشی از این است که به غربیها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهای گوناگون، در تصمیمگیریهای سیاسی گوناگون، به غربیها اعتماد شد. ارتباط مانعی ندارد، ارتباط پیدا کنید، منتها طرفتان را بشناسید؛ با لبخند آنها، با ترفند آنها، با سخن دروغ آنها، راه را اشتباه نکنید، عوضی نروید؛ حرف من این است؛ ارتباط هیچ مانعی ندارد.
در خیابانهای پاریس مردمشان را دارند کور میکنند -مردم تظاهرکنندهای که در خیابانهای پاریس دارند حرکت میکنند، به وسیلهی نیروهای مسلّحِ دولت فرانسه مورد تهاجم قرار میگیرند، بسیاری کور میشوند؛ یعنی این جور با مردم خودشان رفتار میکنند- آن وقت از ما مطالبهی حقوق بشر میکنند! خب، شما چهکارهاید؟ شما با حقوق بشر چه نسبتی دارید که از یک کشور دیگر، از یک ملّت دیگر مطالبهی حقوق بشر کنید؟ شما اصلاً میشناسید حقوق بشر را؟ نه امروز میشناسند، نه در گذشته میشناختند، نه در تاریخشان میشناختند؛ اینها این جوریاند. یعنی با کمال وقاحت میایستند یک چیزی را مطالبه میکنند، طلبکاری میکنند، با لحن خیلی خودخواهانه و تکبّرآمیز هم [مطالبه] میکنند. نمیشود به اینها اعتماد کرد، نمیشود به اینها احترام گذاشت؛ اینها این جوری هستند. ما بارها دیدهایم در این قضایای مختلف؛ فرانسه یک جور، انگلیس یک جور، آن یکی یک جور، آن یکی [دیگر] یک جور، هر کدام یک جور؛ رفتارهایشان این جوری است. البتّه با همهی دنیا -بجز چند استثنا- ما ارتباط داریم و باز هم خواهیم داشت؛ لکن بایستی بدانیم که با چه کسی طرفیم، با چه کسی مذاکره میکنیم، با چه کسی قرار میبندیم، بر سر چه چیزی قرار میبندیم. این هم یک مطلب که لازم است.
راه مقابلهی با جنگ اقتصادی چیست؟ این است که ما در داخل به اقتصاد خودمان بپردازیم. وقتی اقتصاد ما متّکی بود، وابسته بود، مشکلات به وجود میآید. البتّه بنده عقیده ندارم به اینکه رابطهی اقتصادی را از دنیا باید قطع کرد یا میتوان قطع کرد؛ معلوم است که نمیتوان؛ امروز همهی دنیا به هم مربوط و متّصل است امّا تکیهی به بیرون از مرزها غلط اندر غلط است؛ نباید تکیه کرد. بله، بروند با زرنگی، با تدبیر، با سیاستگذاری درست، با پیگیری صحیح، با جدّیّت، ارتباطات با دنیا [برقرار کنند]. دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی؛
من نمیگویم با دنیا قطع رابطه کنید، این اصلاً نظر بنده نیست. از اوّلِ انقلاب، بنده جزو آن آدمهایی بودم که اصرار داشتم بر ارتباط -ارتباط با اطراف دنیا- الان هم همان عقیده را دارم، لکن بحثِ من این است که ما پای قدرتمند و طبیعیِ خودمان را با عصای بیگانه عوض نکنیم. اینکه بهجای اینکه روی پای خودمان بِایستیم و به پای خودمان تکیه کنیم، به عصای بیگانه تکیه کنیم، خطا است. [البتّه مذاکره] در ارتباطات جهانی عیبی ندارد؛ اشکالی که من نسبت به مذاکرات هستهای داشتم و دارم و مکرّر با خودِ مسئولین در جلسات خصوصی در خلوت و جلوت مطرح کردم، همین است: من میگویم اشکالی نداشت ما مذاکره کنیم، مذاکره اشکالی نداشت منتها در این مذاکره بایستی دقّت و مراقبت لازم انجام میگرفت تا اینجور نباشد که طرفِ مقابل، هر غلطی خواست بکند، نقض برجام محسوب نشود [امّا] ما اگر یک مختصر تکانی بخوریم، نقض برجام محسوب بشود! این خطا است، این نباید اتّفاق میافتاد؛ این بهخاطر عدم اتّکاء و اعتنای به قدرت داخلی به وجود میآید، [بهخاطر] اتّکاء به طرف مقابل و عنصر خارجی، این حالت به وجود میآید.
این را عرض میکنیم که به بیگانه نباید چشم دوخت، با دنیا باید کار بکنیم، حرفی نداریم، کار کردن با دنیا قهراً الزاماتی دارد، آن الزامات را هم قبول میکنیم و به دوش میگیریم، منتها تکیهی به خارج نمیکنیم؛ چون دشمنِ ما در بیرونِ محیطِ جامعه و کشورِ ما زیاد است، یک جبههی دشمن در مقابلِ ما است. خب الحمدلله تا امروز ما به این جبهه ضربه زدهایم، [آن را] شکست دادهایم، عقب راندهایم، بعد از این هم همین خواهد بود، لکن بدانیم که در مقابلِ ما یک نقطهی دشمنی نیست، یک جبههی وسیع دشمنی است.
آنچه من میخواهم عرض بکنم، این است که در امرِ کیفیّتِ حضورِ جمهوریِ اسلامی در دنیای امروز، بحمدالله جمهوری اسلامی موفّقیّت داشته، «وَ لِله العِزَّةُ وَ لِرَسولِه؛ وَ لِلمُؤمِنین» الحمدلله جمهوری اسلامیِ مؤمن، مشمول این آیهی شریفه شده و این عزّت را دارد؛ خدا را شکر میکنیم؛ این را باید نگه داریم. با عقل، با تدبیر، با فکر درست، با نقشهی درست، با اشتباه نکردن در نوع مراودات، نوع تصمیمگیریها، نوع حرف زدنها، باید این عزّت را حفظ کنیم و انشاءالله بیشتر کنیم.
ایشان خاطرنشان کردند: پایبندی به مواضع و هنجارهای انقلابی باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود، ضمن اینکه این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلماسی منافاتی ندارد.
«گشودن چتر دیپلماسی بر همهی جهان» و «تمرکز نکردن بر روابط با چند کشور محدود» از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب در زمینهی سیاست خارجی بیان کردند.
آنچه ما عرض میکنیم این است که مسئولان کشور در طول این دهه توانستهاند بحمدالله با دنیا همکاری کنند. علیرغم اینکه همواره دشمنان خواستهاند ملّت ایران را منزوی کنند، [امّا] ملّت ایران منزوی نشده، با دنیا همکاری کرده، و درعینحال با نظام سلطه و استکبار مقابلهی جدّی کرده است؛ در برابر ترفندها توانستهاند ایستادگی کنند. و دشمن البتّه همچنان مشغول است. یکی از نکاتی که بنده اصرار دارم تکرار کنم و نگذارم از ذهن کسی بیرون برود، حضور دشمن و ترفندهای دشمن است. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه، اَخَا الحَربِ اَرِق؛ اگر شما در سنگر خوابتان برد، در سنگرِ مقابل شما -که دشمن شما است- ممکن است چشمی بیدار باشد، علیه شما فعّالیّت کند؛ نباید خوابتان ببرد، مراقبت را نباید فراموش کنید؛ در همهی امور. مسئولان مخاطبان اوّل این سخنند. دشمن مشغول دشمنی است، کارهای گوناگونی انجام میدهد؛ منتها به فضل الهی، به توفیق پروردگار، ملّت ایران و مسئولان کشور آبدیده شدهاند.
شما با تکیهی بر هویّت انقلابی -این نکتهی بسیار مهمّی است- با کار جهادی، با حمایت مردمی، با انبوه سرمایههای مادّی و معنوی که امروز در اختیار شما است، میتوانید کشور را پیش ببرید و من سه جهتگیری عمده را توصیه میکنم:
...
جهتگیری دوّم، تعامل گستردهی با دنیا است؛ این توصیهی همیشگی ما است که این درست نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمنان ما و سلطهگران عالم دنبالش هستند. ما میتوانیم با دنیا ارتباطات وسیع و گستردهای داشته باشیم، هم به ملّتها و دولتهای دیگر کمک کنیم، هم از کمک آنها بهرهمند بشویم؛ حیات اجتماعی بشریّت اینجور پیش میرود: همکاری، همدلی، همراهی، تعامل با دنیا؛ اقلیم ما، جغرافیای ما، امکانات فراوان ما، این را برای ما آسان میکند.
در تصمیمگیریهای بینالمللی، به یاد داشته باشید که دشمن همهی توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند. بعضی از مسئولینِ دولتهایی که با ما مواجهند و مقابلند، این را صریحاً امروز میگویند؛ صریح میگویند در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند؛ این را به یاد داشته باشید؛ بعضیها هم این را پنهان میکنند، نمیگویند، امّا واقعیّت این است که [این قصد] هست. «تعامل بینالمللی» نباید ما را از این نکته که دشمنانی هستند که به نابودی ما کمر بستهاند، غافل کند. از هر بهانهای هم استفاده میکنند. شما موشک ماهوارهبر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان میبینید که در دنیا جنجال درست کردهاند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، میبینید جنجال راه میاندازند؛ اینها نشانههای این است که بایستی بیشتر مراقب باشید.
وَلاتَهِنوا وَلاتَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ ایمان اگر [حاصل] شد، شما برترید. در راه ایمان قوی باشید، صریح باشید، ثابتقدم باشید؛ بنده اصرار دارم که در زمینهی ذکر مبانی اسلامی، آحاد ملّت ایران و مسئولین کشور صریح باشند. همین آیاتی که این جمعِ خوشخوان، اخیراً خواندند؛ قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبرٰهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءٰؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةِ و البَغضآءُ اَبَدَاً حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه؛ این است دیگر؛ با صراحت [میگوید] «کَفَرنا بِکُم». هیچ منافاتی ندارد؛ حالا بعضیها در فکر این هستند و دغدغهی این را دارند که خب یک حکومت و یک دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد؛ بنده هم کاملاً معتقدم و تأیید میکنم این گرایش را؛ امّا منافاتی ندارد؛ میتوان با صراحت، مبانی خود و اصول خود را گفت و پیش هم رفت، توفیق هم پیدا کرد در همهی مسائل گوناگون زندگی، از جمله ارتباطات بینالمللی؛ میشود این کارها را کرد. وارد بشوند، قدم در میدان بگذارند، به خدا توکّل کنند، خواهند دید که میشود.
اینجانب با خشوع در برابر خدای بزرگ، جبههی سپاس بر خاک میسایم، و لطف و رحمت و پاداش شایسته برای ملت ایران مسئلت مینمایم و به پیشگاه حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنافداه عرض سلام و اخلاص میکنم و نکاتی چند را متذکر میشوم:
...
عزت ملّی و رعایت حکمت در ارتباطات جهانی و اهتمام به اقتدار بینالمللی نیز از جملهی اولویتهای مدیریت انقلابی و اسلامی است.
اینکه ما راجع به مسایل خارجی و سیاست خارجی و استکبار و نمیدانم از این حرفها هی مکرر میگوییم، تکرار میکنیم در حرفهای عمومی، در حرفهای خصوصی، این بخاطر این است. نه اینکه ما با ارتباط با فلان کشور -حالا کشور اروپایی، کشور آسیایی، آفریقایی- مخالفیم، نه، آنهایی که با بنده کار کردند میدانند. بنده هیچ مخالفت که ندارم بلکه از اول مشوّق اینجور ارتباطات بودم، الان هم هستم. الان هم مسئولین دولتی را دایماً تشویق میکنم به افزایش ارتباطات. منتها ارتباطات با چه کسی؟ ارتباط با چه کسی؟ آن کسی که میخواهیم با او ارتباط بگیریم چه انگیزهای دارد؟ ما در مقابل انگیزهی او چه توانی داریم، اینها باید محاسبه بشود، بدون محاسبه که نمیشود. حرف این است، اقتصاد مقاومتی در واقع این است. بحث مقابلهی با استکبار در ماهیّت و هویّت خودش غیر از اقتصاد مقاومتی، در بخش اقتصاد حالا، هیچی دیگر نیست. استقلال فرهنگی هم که من همیشه سالها روی آن تکیه کردم هم جزو همین چیزهاست. اما حالا بحث اقتصاد است. این سالها مسألهی اقتصاد برای ما مسألهی اول است. این بحث استکبارستیزی و دعوای با کسانی که در خلاف این جهت حرکت میکنند، نهیب زدن به آمریکا و دیگران، این درواقع آن روی سکهی اقتصاد مقاومتی است. بخواهید شما اقتصاد مقاومتی تحقق پیدا کند، بدون این نمیشود، بدون این نمیشود. طرف، ابزارهای قدرتش زیاد است، تواناییهای زیادی دارد، به هیچ وجه ما دشمن را دست کم نمیگیریم و میدانیم دشمن که هست و چه هست و چه قدر توانایی دارد، اما از توانایی خودمان هم نمیتوانیم غفلت کنیم، ما هم تواناییهای زیادی داریم. ممکن است از نوع دیگری باشد اما توانایی است. دلیل توانایی اینکه اینها به خون امام بزرگوار و به خون این انقلاب تشنه بودند از روز اول. الان سی و هفت سال است این انقلاب روزبهروز دارد رشد میکند، پس ما تواناییم که توانستیم رشد کنیم. اگر توانایی نبود که رشد نمیشد. پس این توانایی است. این بهترین دلیل بر امکان شئ، بر احتمال وقوع شئ، وقوع خود آن شئ است. واقع شده دیگر. ما الان سی و هفت سال است داریم حرکت میکنیم، پیش میرویم، کار میکنیم، ایستادگی میکنیم. بنده حرفم این است. این را دنبال کنید. این هر دو روی سکه را دنبال کنید، هم در مجلس دنبال کنید هم در دولت دنبال کنید، هم در بخشهای مختلف نهادها دنبال کنید، ارتباطات دارید، آشنا هستید، میشناسید مسئولین را، سالها در مسئولیت بودید، با هم بودید، هم در دانشگاهها به خصوص دنبال کنید، در محیطهای فرهنگی دنبال کنید. این عرض ماست. اگر این بشود آن وقت انشاءالله عید، مبارکِ به معنای واقعی خواهد بود. این که عرض کردیم به شما که خدا مبارک کند، درواقع همهی این حرفها در این «مبارک» هست، از همهتان متشکرم.
یکی از چیزهایی که نفوذ در باورهای مردم هدف قرار میگیرد این است که خیانتهای غرب را فراموش کنند. آقایان! ما از غرب صدمه دیدهایم. در تبلیغات جهانی تکیه میکنند روی اینکه چرا در جمهوری اسلامی، بعضیها -گاهی هم اسم بنده را بالخصوص میآورند- با غرب مخالفند، چرا با آمریکا مخالفند. باید فراموش نکنیم که غرب با ما چه کرده. من طرفدار قطع رابطهی با غرب نیستم -حالا این را هم عرض خواهم کرد- این را همه میدانند. من هشت سال رئیسجمهور بودم، با همین کشورها و با همین رؤسای جمهور نشستهام، برخاستهام و صحبت کردهام. الان هم همینجور است؛ الان هم ازجملهی برنامههای میهمانهای آقای رئیسجمهور ملاقات با بنده است. در حرفها هم که با همدیگر فحش و فحشکاری نمیکنیم؛ حرف میزنیم و تفاهم میکنیم. ما مخالف ارتباط با غرب نیستیم [امّا] مسئله این است که بدانیم با چه کسی داریم تعامل میکنیم و بدانیم طرف ما چه کسی است.
من میبینم بعضی از برادران ما گاهی اوقات میگویند که ما باید با همهی دنیا رابطه داشته باشیم؛ خب بله، با همهی دنیا -البتّه منهای آمریکا و رژیم صهیونیستی- باید رابطه داشته باشیم؛ ما مشکلی نداریم. اوّلاً همهی دنیا فقط اروپا و فقط غرب نیست؛ در همین حدود چهار سال قبل از این و در همین شهر تهران، مگر اجلاسی تشکیل نشد که بیش از ۱۳۰ یا ۱۴۰ کشور در آن شرکت کردند؟ حدود چهل یا بیشتر رئیس دولت و رئیس کشور شرکت کردند؛ از همه جا آمدند اینجا و در اجلاس غیر متعهّدها شرکت کردند. (۹) ما مشکلی نداریم با اینها؛ دنیا که فقط اروپا نیست؛ دنیا جای وسیعی است. قدرتها هم امروز در دنیا پخش شده و تقسیم شده؛ شرق دنیا -یعنی منطقهی آسیا- امروز مرکز یک قدرت عظیمی است. ما با اینها ارتباط داریم؛ ما حرفی نداریم. با اروپا هم ما مشکلی نداریم، اروپاییها با ما مشکل ایجاد کردهاند. بنده به یکی از این رؤسای اروپایی که اخیراً اینجا آمده بود گفتم که اروپا باید خودش را از تبعیّت آمریکا در سیاستهایش نجات بدهد. اروپاییها تبعیّت از سیاست آمریکا کردند؛ او ما را تحریم کرد، اینها هم تبعیّت کردند؛ او علیه ما تبلیغات کرد، اینها هم تبعیّت کردند. خب، ما چه کار کنیم؟ در قضایای مختلف، اروپاییها بودند که ابتدای به دشمنی کردند. سر قضیّهی آن قهوهخانهی میکونوس، رئیسجمهور وقت ما را متّهم کردند و به دادگاه میخواستند بکشانند؛ اسمش را بهعنوان متّهم در دادگاه مطرح کردند! خب چهکار کنیم ما با اینها؟ برویم التماس کنیم؟ برویم بگوییم آقا با ما بهتر از این باشید؟ ما کاری نکردیم با اینها؛ اینها هستند که دشمنی میکنند. اگر ما در مقابل دشمنی دشمنانمان با شجاعت و با اقتدار نایستیم، ما را خواهند خورد، خواهند بلعید. «ما» که میگویم، یعنی کشور را، یعنی ملّت را؛ وَالّا شخص بنده و امثال بنده که اهمّیّتی نداریم؛ کشور را [خواهند بلعید]. ما مسئول کشوریم، مسئول ملّتیم، مسئول تاریخیم؛ نباید اجازه بدهیم. خب، بنابراین اینها رفتارشان با ما اینجوری بوده.
اقتصاد مقاومتی درونزا است. درونزا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است. امّا درعینحال درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد.
نکتهی چهارم [از انگیزهها و عوامل تهیهی سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، بحرانهای اقتصادی جهانی است؛ که البته اشاره کردم قبلاً که ناشی است از اقتصاد غرب و اقتصاد آمریکا؛ در اروپا هم در حقیقت سرریز مشکلاتِ آمریکا [بود که] مشکلات را دامن زد، اگرچه زمینهی آن وجود داشت؛ در جاهای دیگر هم همینجور. ما هم که نمیخواهیم دُور خودمان حصار بکشیم؛ ما نمیتوانیم و نمیخواهیم که از لحاظ اقتصادی، ارتباطات را با دنیا قطع کنیم، نه ممکن است، نه مطلوب است، بنابراین تحت تأثیر اینها قرار میگیریم، پس باید مقاومسازی کنیم.
یك وظیفهای كه همیشه باید مورد نظرمان باشد بخصوص امروز، وظیفهی مرزبندی صحیح و صریح با جبههی دشمن است؛ مرزبندی. آیهی شریفه میفرماید: قَد كانَت لَكُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءآؤُا مِنكُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ الله كَفَرنا بِكُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَكُمُ العَداوَةُ وَالبَغضآءُ [ابداً] حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه. قرآن فقط تاریخ نگفته، تصریح میكند كه این اسوهی حسنهای است برای شما - قَد كانَت لَكُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبراهیم - یعنی باید اینجوری باشید، مرزبندی باید بكنید. مرزبندی به معنای این نیست كه ما رابطهمان را قطع بكنیم؛ توجه بكنید، مغالطه نكنند كه شما میگویید ما با همهی دنیا دشمنیم؛ نه، مرزبندی كنید، مرزها مخلوط [نشود]. مثل مرز جغرافیایی؛ در مرز جغرافیایی شما بین كشور خودتان و كشورهای اطرافتان مرز معین میكنید؛ معنای این مرز این نیست كه شما نمیروید آنجا، آنها نمیآیند اینجا؛ معنای این مرز این است كه هر رفتوآمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد كِی میرویم، چه كسی میرود، چهجور میرود؛ چه كسی میآید، كِی میآید، چهجور میآید، چرا میآید؛ مرزبندی در مرزهای جغرافیایی اینجور است؛ در مرزهای عقیدتی هم همینجور است. در همین آیهی شریفه، بعد از آنكه خدای متعال این اسوهی حسنه را و عمل ابراهیم را بیان میفرماید، بعد میفرماید: اِلّا قَولَ ابراهیمَ لِاَبیهِ لَاَستَغفِرَنَّ لَك؛ یعنی این مرزبندی، مانع این نیست كه ابراهیم به پدرش بگوید كه من به تو ترحم میكنم، برای تو استغفار میكنم؛ اینها همه هست. بنابراین معنای مرزبندی این است كه مشخص باشد ما چه كسی هستیم، شما چه كسی هستید. من گمان میكنم سورهی مباركهی "قل یا ایها الكافرون" همین مرزبندی را بیان میكند: لا اَعبُدُ ماتَعبُدون، و لا اَنتُم عابِدُونَ مااَعبُد؛ یعنی مرز مشخص باشد، مرز مخلوط نشود. كسانی كه سعی میكنند این مرز را كمرنگ كنند یا محو كنند یا از بین ببرند، اینها خدمت نمیكنند به مردم، اینها خدمت نمیكنند به كشور؛ چه مرزهای دینی و عقیدتی، چه مرزهای سیاسی. استقلال، مرزی است برای كشور؛ این كسانی كه سعی میكنند اهمیت استقلال یك ملت را - بهعنوان جهانی شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهی جهانی - از بین ببرند و كمرنگ كنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتی نمیكنند به این كشور. شما میگویید ارتباط داشته باشیم با دنیا، خیلی خب، ارتباط داشته باشید، منتها معلوم باشد با چه كسی ارتباط دارید، چرا ارتباط دارید، چه جور ارتباطی دارید، اینها مشخص باشد؛ مرزبندی یعنی این. در جبههبندیهای داخلی هم همینجور است. این هم به نظر ما یكی از چیزهایی است كه بایستی به آن توجه كنیم؛ جزو وظایف ما است كه مرزبندیها را [مشخص كنیم].
ما در كشور ظرفیّتهای زیادی داریم؛ از ظرفیّتهای این ملّت كه عبارت است از، هم امكانات انسانی، هم امكانات طبیعی، هم امكانات جغرافیایی و موقعیّت منطقهای باید استفاده كرد. البتّه ما از تحرّك دیپلماسی هم حمایت میكنیم. وقتی میگوییم از درون بایستی كارها اصلاح بشود، معنایش این نیست كه چشممان را ببندیم، تحرّك دیپلماسی نداشته باشیم، با دنیا كار نكنیم؛ چرا، تحرّك دیپلماسی، حضور دیپلماسی كار بسیار لازمی است - مسئولینی كه این كارها را میكنند، بخشی از كارهایند - لكن تكیه بایست بر روی مسائل داخلی باشد. در عرصهی دیپلماسی هم آن كشوری موفّق است كه متّكی باشد به نیروی درونزا؛ آن دولتی میتواند در پشت میز مذاكرهی دیپلماسی حرف خودش را سبز بكند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا بكند كه متّكی باشد به یك اقتدار درونی، تواناییهای درونی؛ حساب میبرند از یك چنین دولتی.
دومین نكتهای كه در این زمینه وجود دارد، مسئلهی تعامل با دنیا است؛ كه این روزها زیاد هم گفته میشود. ما معتقد به تعامل با دنیا هستیم. در تعامل با دنیا، باید طرف مقابل را شناخت؛ اگر نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد. پروندهی خصوم خودمان را فراموش نكنیم. ممكن است انسان یك وقتی سابقهای را به رو نیاورد؛ اشكالی ندارد. شما یك وقتی با یك شخصی مواجهاید، میخواهید یك كاری را انجام دهید، یك سابقهای هم از او دارید، مصلحت نمیدانید به رو بیاورید؛ این اشكالی ندارد، اما این سابقه یادتان نرود؛ اگر یادتان رفت، پشت پا خواهید خورد، ضربه خواهید خورد.
آمریكائیها میگویند ما میخواهیم با ایران مذاكره كنیم. خب، سالها است كه میگویند میخواهیم مذاكره كنیم؛ این یك فرصتی نیست كه برای ما بهوجود آوردند. من اول سال گفتم كه خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاكره را منع نمیكنم - مثل مسئلهی خاصی كه در قضیهی عراق داشتیم، و بعضی از قضایای دیگر - لیكن من خوشبین نیستم؛ چون تجربهی من این را نشان میدهد. آمریكائیها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند. این چهار ماهی هم كه از آن صحبت ما گذشت، همین را تأیید كرد؛ موضعگیریهای مسئولان و دولتمردان آمریكا نشان داد كه همین مطلبی كه ما گفتیم - كه گفتیم خوشبین نیستیم - درست است؛ خود آنها عملاً این را تأیید كردند. انگلیسها هم یك جور دیگر، دیگران هم یك جور دیگر. تعامل با دنیا هیچ ایرادی ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنیا بودیم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را باید شناخت؛ شگردهای او را باید دانست؛ هدفهای اساسی و كلان را باید در مدّ نظر داشت. ممكن است دشمنی سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست كه شما قبول كنید، برگردید؛ هنر این است كه شما كاری كنید كه راهتان را ادامه دهید، او هم مانع كار شما نشود؛ والّا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود كه او بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگوئید خیلی خوب، این كه خسارت است. توجه به این جهات باید از سوی مسئولین و دولتمردان وجود داشته باشد.
ما بعكس آنها، منطقی هستیم. مسئولین ما منطقیاند، ملت ما منطقیاند. حرف منطقی و كار منطقی را ما قبول داریم. آمریكائیها نشان بدهند كه زور نمیگویند، نشان بدهند كه شرارت نمیكنند، نشان بدهند كه در حرف و عملشان غیر منطقی حرف نمیزنند و عمل نمیكنند، نشان بدهند كه به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند كه در منطقه آتشافروزی نمیكنند، نشان بدهند كه در مسائل ملت ایران دخالت نمیكنند؛ آنچنان كه در فتنهی ۸۸ دخالت كردند، از فتنهگران پشتیبانی كردند، شبكههای اجتماعی را در خدمت فتنهگران قرار دادند - یك شبكهی اجتماعی آن روزها میخواست برای تعمیرات تعطیل كند، گفتند تعطیل نكن؛ برای اینكه بتوانند روی فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این كارها را نكنند، خواهند دید جمهوری اسلامی یك نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقیای هستند. راه تعامل با جمهوری اسلامی فقط این چیزی است كه گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهوری اسلامی تعامل داشته باشند. آمریكائیها باید حسن نیت خودشان را اثبات كنند؛ نشان بدهند كه درصدد زورگوئی نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید كه ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئی نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد.
این ادعا، تهمتی است كه در چارچوب سیاست ایران هراسی مطرح می شود، در حالیكه جمهوری اسلامی ایران در سی سال گذشته، به هیچ كشوری حمله نكرده است و سیاست ایران نیز در تعامل با كشورهای اسلامی و همسایگان خود، برادرانه و دوستانه و در تعامل با كشورهایی كه تعرضی به جمهوری اسلامی ندارند، تعامل صحیح، معقول و منطقی است.
ما این اظهارات خصمانه را، این رفتارهای خصمانه را از این دولتها محاسبه خواهیم كرد، اینها را در حسابشان خواهیم نوشت؛ این را بدانند. در آیندهی روابط و تعامل جمهوری اسلامی با این مداخلهگرها، این رفتار تأثیر منفی خواهد داشت؛ بلاشك؛ این را بدانند، بفهمند. ملت ایران ملتی نیست كه زور را تحمل بكند. ملت ایران، ملت مقتدری است. نظام جمهوری اسلامی، نظام ریشهدار و تثبیت شده است. مسئولین جمهوری اسلامی اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ایستادگی در مقابل دشمن، در حفظ استقلال این كشور، همه با هم یك كلام و یك دستاند. این را دشمنان بدانند؛ خیال نكنند كه میتوانند بین ملت انشقاق بیندازند.
عزت یك ملت در سیاستهای گوناگون و در تعاملش با كشورهای دیگر و دولتها و قدرتها این است كه از استقلالِ رأی برخوردار باشد. یك دولت، یك نظام در مقابل قدرتها آنچنان ظهور كند كه نتوانند در هیچ مسئلهای ارادهی خودشان را بر او تحمیل كنند.
مایهی اعتماد به نفس ملی را تبدیل میكنند به مایهی بیاعتمادی، كه نبادا دشمن حمله كند، نبادا دشمن ضربه بزند. از این قبیل مسائل زیاد است؛ این چیزهائی كه سعی میكنند با وسوسه ایجاد كردن، كار خود را پیش ببرند. مثلاً ما یكی از سیاستهای اساسیمان قطع رابطهی با آمریكاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلی ندارد كه تا ابد قطع رابطه با هر كشوری، با هر دولتی داشته باشیم. مسئله این است كه شرائط این دولت به گونهای است كه رابطهی با او برای ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر كشوری به دنبال تعریف یك منفعتی ایجاد میكند؛ آنجائی كه برای ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نمیرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولی دنبال رابطه نمیرویم.
یك خصوصیت دیگر هم كه باز جای ذكر دارد، این است كه این دولت در برابر زیادهخواهیهای استكبار، دچار انفعال نشد؛ این بهنظر من خیلی مهم است كه در تعامل با دنیا، انسان جای خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند كه باید چهكار كند. امروز دنیا یك میدان بی دردسر آرامِ بیرقیبی نیست كه انسان بگوید: خب، ما هم منافعی داریم، دنبال منافعمان آرام آرام راه میافتیم و میرویم! نه، دنیا اینطور نیست. البته همیشه همینجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزدیكی كه بین افراد بشر هست، این تشدید شده. دنیا جای تعارض، جای كارشكنی و جای تعرض زورمندهاست به كسانی كه زور ندارند یا كم زور دارند؛ به معنای واقعی، یك قانون جنگل در فضای سیاسی دنیا حاكم است. این كارهایی كه الان دولتهای مستكبر و در رأسشان امریكا انجام میدهند، منطق عقلائی و عقلانی و سیاسی و بینالمللپسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. میگوید: چون میتوانیم، پس میكنیم! منطق، منطق زور است. در یك چنین دنیایی اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگی نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگی نكرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نكرد، قطعاً ضرر خواهد دید. در چنین دنیایی كسی رحم به كسی نمیكند! این ایستادگی در مقابل زیادهخواهی استكبار و احساس عزتی كه در این میدان میشود، بهنظر من یكی از خصوصیات این دولت است. اینها خصوصیاتی است كه بحمداللَّه هست.
ببینید! واقعیتی كه امروز در جامعهی ما هست - خارج از تبلیغات و شعار و نمیدانم بزرگنماییهای گوناگون - این است كه ما یك كشوری هستیم كه بر اثر تكیهی بر باورهای خودمان و اظهار شجاعت در میدان - شجاعت نشان دادهایم؛ اینها را كه دیگر نمیتوان منكر شد - در دنیا یك ملت شاخص شدهایم؛ نمیگویم شاخصترین، اما یك ملت شاخصیم. این ایرانی كه امروز شما دارید میبینید، این ایرانِ دورهی رژیم گذشته نیست؛ وقتی محاسبه میكنیم، در دنیا، در بین ملتها و دولتها، در محافل سیاسی دنیا، در تعاملات بینالمللی و در موازنهی بین قدرتهای بزرگ دنیا، این ایران، این ملت و این مجموعهی حكومت، یك مجموعهی درخور احترام یا مجموعهای كه ناگزیر باید آن را جدی گرفت و آن را احترام كرد، تلقی میشود. امروز وضع كشور ما این است.
یكی دیگر از شعبه های جهاد، «و شنئان الفاسقین» است؛ یعنی جدا شدن از جریان فسق و كفر؛ این را من مخصوصاً به شما می گویم؛ این را همه توجه داشته باشید. باید حساب شما از این جریان جدا باشد؛ با آن مخلوط نشود. شماها با من آشنا هستید و ما حدود هشت سال با شما بوده ایم؛ با بعضی هم كه خیلی بیشتر. بنده هیچ اعتقاد ندارم كه با كفار باید قطع رابطه كرد؛ نه، مرز شما و كفار باید معلوم باشد؛ مرز شما و فساق باید معلوم باشد؛ مرز شما با آنهایی كه جمهوری اسلامی را قبول ندارند، باید معلوم باشد. یك وقت هم لازم است در جایی انسان با همان كسی هم كه جمهوری اسلامی را قبول ندارد، تعامل كند؛ اما معلوم است كه او، اوست و شما، شمایید؛ مخلوط نشوید. من همیشه از بعضی ها در همین نظام و مجموعه ی خودمان گله مند بودم؛ چون اینها مرزها را پاك كرده اند. به اینها گاهی می گفتم وقتی شما مرز را پاك می كنید، اشكالش این است كه بسیاری به خاطر نبودن مرز، از این طرف می روند آن طرف، از آن طرف می آیند این طرف؛ مرتب رفت و آمد می كنند؛ یعنی حدود فراموش می شود. یك كشور اگر مرزش مشخص نباشد، هویت جمعی و وحدت جمعی ندارد. بگذارید مرزها مشخص باشد؛ معلوم باشد شما كجایید، آنها كجا هستند. «و من شنئ الفاسقین و غضب للَّه غضب اللَّه له»؛ شما به خاطر خدا خشم بگیرید، خدا هم به خاطر شما خشم می گیرد؛ «وارضاه یوم القیامة».
جمهوری اسلامی پدیدهی كوچكی نبوده و تا امروز پدیدهیی باعظمتتر و عمیقتر و ماندگارتر از تشكیل نظام جمهوری اسلامی بهوجود نیامده است. قبل از آن را به تاریخ نگاه كنید و ببینید بوده یا نه؛ اما ما در دوران خودمان عمیقترین، مهمترین، ماندگارترین و اصیلترین پدیده در سطح تعامل جهانی و روابط بینالمللی و حیات انسانی در سطح جهان هستیم. كار بزرگی انجام دادهایم، كه مفت هم انجام نگرفته و برای آن مجاهدت و كار شده است؛ شهید دادیم، خون دادیم، عواطف و احساسات یك ملت را پشت سر این حركت همیشه مشاهده كردهایم - كه تا امروز هم هست - و از خودمان دفاع كردهایم؛ دفاع جانانه. اینطور نبوده كه ما روی جادهی آسفالته راه برویم.
ما با كسی دعوا نداریم. ما به كسی كه میخواهد دوباره بر ما سیطره پیدا كند، میگوییم نخیر، غلط میكنی؛ اجازه نمیدهیم. منازعهی نظام اسلامی با كسانی كه در پی چالش با این نظامند، سر این قضیه است؛ مشكل دیگری نیست. همهی كشورهای دنیا در تعامل با هم، چالشهای قهری و طبیعی دارند - اینها كه مهم نیست - آنچه مهم است، این است كه ملت ایران و نظام اسلامی ایستاده است و میخواهد از هویت و استقلال و عزت ملیِ خود دفاع كند.
ملت ایران ملتی است مستقل، آزاد، هوشمند و بهشدّت به هویّت ملی و اسلامی خود علاقهمند؛ از هرگونه تهدیدی بهشدّت بیزار و متنفّر و غیرپذیرای دخالت خارجیها و سلطه بیگانه؛ ملتی آقا و عزّتمند كه هر كس با این ملت از در صلح و مسالمت و دوستی و تعامل معمولی وارد شود، با ملتی خوب، پذیرا و علاقهمند روبهرو میشود؛ اما اگر كسی بخواهد به این ملت زور بگوید، تهدید كند، قصد سلطه بر آن را داشته باشد و دائم چنگ و دندان به آن نشان دهد، معلوم است كه این ملت، ملتی نیست كه زیر بار كسی برود.
امروز كشور عزیز ما از لحاظ پیشرفت با بیست و بیستوپنج سال قبل قابل مقایسه نیست و این در حالی است كه در این بیستوپنج سال همه دستگاههای قدرتمند دنیا از لحاظ سیاسی، فناوری، علمی و تجاری با ما سر ناسازگاری داشتهاند. این یك واقعیت است. ما البته تلاش كردیم كه روابطمان را با دنیا عادّی كنیم و به میزان زیادی هم موفّق شدهایم؛ اما اینطور نبوده كه در یك بخش از دنیا انگیزه فراوان و عمیقی برای كمك به ما وجود داشته باشد. البته عكسش چرا؛ مراكزی وجود داشتهاند كه خواستهاند كارشكنی كنند. این توفیقاتی كه امروز چه در زمینه فنآوری، چه در زمینه ساختهای زیربنایی و اساسی برای آینده كشور و چه در زمینه رشد علمی در زمینههای گوناگون ملاحظه میكنید، در سایه تلاش هویّت ملی و اسلامی خودمان توانستهایم به دست آوریم. این را باید ادامه داد.
آنچه مهمّ است، روحیه و ایمان است؛ قدردانیِ چیزی است كه این انقلاب و این حركت عظیم به ما داده است؛ یعنی خودباوری، یعنی استقلال، یعنی عزّت، یعنی قطع رابطه آقا بالاسری كسانی كه مدّعی آقا بالاسری بر همه دنیایند.
مسأله، مسأله این نیست كه ما میخواهیم یا نمیخواهیم مثلاً از روابط با دولتها یا دنیا استفاده كنیم. معلوم است كه مایلیم با همه دولتهای دنیا رابطه خوب داشته باشیم. رابطه هم داریم؛ روزبهروز هم به فضل الهی بیشتر خواهیم كرد. یك روز خیال میشد كه ما با اروپا روابطمان قطع خواهد شد؛ یك روز خیال میكردند كه ما با روسیه هرگز رابطهای برقرار نخواهیم كرد؛ نخیر. امروز میبینید كه روابط ما با اروپا گرم است، با آسیا گرم است؛ با كشور روسیه و كشورهای بزرگ دنیا روابط ما، روابط خوبی است. مسأله ما با امریكا، مسأله دیگری است؛ مسأله روابط نیست. برای آنها، روابط به معنای مقدّمه برای این تسلّط است و به كمتر از آن هم راضی نیستند! اسم روابط را به عنوان شعار میآورند. معلوم است مقدّمه هریك از این كارهایی كه میخواهند بكنند، روابط است.
الان همین دولت عراقی كه در هفته گذشته اینطور زیر چكمه امریكا قرار گرفت، مگر با امریكا روابط ندارد؟ چرا، آن هم در اینجا سفیر دارد، این هم در آنجا سفیر دارد؛ با هم روابط دارند. رابطه كه مانع اینگونه سختگیریها نیست. دولت امریكا كه دولت سوریه را هر سال جزو كشورهای تروریستی دنیا اعلام میكند، مگر با هم رابطه ندارند؟ رابطه سیاسی دارند. رابطه كه مانع از ظلم كردن و بد كردن و امثال اینها نیست. رابطه، بهانه است. مسأله، مسأله برگرداندن همان قدرت سیاسی و اقتصادی و امنیتی است كه سی سال امریكاییها در این كشور داشتند و انقلاب آمد به همّت همین ملت و همین جوانان و به همّت و به هوشیاری امام، این قدرت را از بین برد.
یكی از وزرای خارجه كشورهای معروف و بزرگ اروپایی - كه حالا نمیخواهم اسم ببرم - در زمان ریاست جمهوری بنده، به ایران آمد و حرفهایی زد. من این حرف را به او گفتم؛ حالا هم به شما عزیزان میگویم - این حرفهایی كه ما با این دیپلماتها، در طول سالهای متمادی زدیم، در كاغذها ثبت است و هیچ وقت فرصتی پیش نیامده است كه به گوش مردم برسد. اگر یك روز این حرفها پخش و فهمیده شود - كه ما در طول هشت سال ریاست جمهوری و بعد از آن، چه گفتیم، من گمان میكنم كه ملت ایران، بیشتر احساس عزّت خواهد كرد. الحمدللَّه - من به آن وزیر خارجهای كه از طرف دولتش - شاید هم از طرف جامعه اروپا - به ایران آمده بود - در زمان حیات مبارك امام بود - گفتم ما بهعنوان جمهوری اسلامی، نمیخواهیم با غرب، قطع رابطه باشیم. ما میخواهیم رابطهمان برقرار باشد؛ اما منظور از غرب كه فقط امریكا نیست. آمریكاییها میخواهند وانمود كنند كه غرب یعنی آمریكا! اگر شما با آمریكا رابطه برقرار كردید، با غرب رابطه دارید، والّا منزوی هستید! گفتم ما این را قبول نداریم. البته آن اروپایی هم از این حرف، خوشحال شد.
اروپاییها جزو مجموعه غربند، اما با امریكاییها خیلی اختلاف دارند. كسانی خیال نكنند كه اگر فلان مسؤول اروپایی در مقابل انقلاب، در مقابل ایران و ملتهای مسلمان، در مقابل ملتهای شرق یا خاور میانه، از كلّیتِ غرب، یا از امریكا پشتیبانی میكند، قضیه همین است؛ نه. اختلافات بین آنها خیلی زیاد است! اختلاف بین آمریكا و اروپا - از لحاظ عمق - در مواردی، اصلاً كمتر از اختلاف اروپا با دنیای غیرغرب نیست! با هم خیلی اختلافات دارند كه حالا جای بحث آن نیست.
انقلاب آمد و به دنیا نشان داد كه ملت ایران، آن ملتی است كه در مقابل خواستِ قدرتهای استكباری میایستد و حرف خود را میزند و اگر همه قدرتهای استكباری نیز همدست شوند، در هیچ زمینهای نمیتوانند اراده خود را بر او تحمیل كنند! امروز، چه امریكاییها بخواهند، چه نخواهند؛ چه صهیونیستها بخواهند، چه نخواهند؛ چه دشمنان این ملت بخواهند، یا نخواهند، ملت ایران در دنیا این طور شناخته شده است: ملتی قوی، مصمّم، با اراده، نترس و شجاع كه خودش میاندیشد، تصمیم میگیرد و انتخاب میكند! هیچ كس نمیتواند بگوید: ای دولت ایران، ای ملت ایران، رابطهات را با فلان كشور قطع كن، یا با فلان كشور، رابطه برقرار كن و یا فلان جا تجارت كن، فلان جا نكن! هیچ كس نمیتواند به ما دستور بدهد. این امروز آبروی ملت ایران است.
در جنگ، این مطلب فهمیده شد. در اصلِ انقلاب، در مقابله با محاصره اقتصادی و در قضایای گوناگون سیاسی و دیپلماسی فهمیده شد. در همین قضیه دادگاه میكونوس هم فهمیده شد! ما قضیه را بزرگوارانه، با سكوت برگزار كردیم و گذراندیم؛ اما حقیقتِ قضیه كه جایی نمیرود. همه اروپا با هم همدست شدند تا سرِ قضیه دادگاه میكونوس كه بنده گفته بودم «چون در این قضیه، آلمان این گونه رفتار كرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگر میخواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد» این حرف را از بین ببرند، كه سفیر آلمان، اگر شده با یك نفر دیگر با هم بیایند. دولت و ملت ایران ایستادند.
عزیزان من! قدرتهای استكباری این گونهاند. مسأله خطر حاكمیت استكبار بر بشریت، یك مسأله جدّی است. تا چند صباح قبل از این، دو قدرت شرق و غرب بودند كه باز مقدار رقابتی بینشان بود و از این طریق، مقداری یكدیگر را كنترل میكردند. امروز، استكبار مطلقالعنان است و امریكاییها این قدر پر رو شدهاند كه در سراسر دنیا راه افتادند و به كشورهای دیگر میگویند كه شما بیایید با جمهوری اسلامی - كه ما با آن خوب نیستیم - قطع رابطه كنید! این قدر وقاحت؟! البته، اروپاییها و كشورهای دنیا، به دهنشان زدند و اعتنایشان نكردند؛ اما وقاحت اینها این اندازه است.
علیرغم میل دشمنان خارجی و علی رغم میل امریكا و اسراییل و آنهایی كه نمیتوانند پیشرفت این ملت را ببینند و میخواهند ایران منزوی باشد، ما - به فضل پروردگار - ارتباطمان را در سطح جهان گسترش خواهیم داد. اگر كسانی هم تحت تأثیر امریكا قرار گیرند و بخواهند با جمهوری اسلامی دشمنی كنند، ما باكی نداریم.
این ملت، بحمداللَّه میتواند روی پای خود بایستد. در طول این هفده سال، بارها از طرف دولتهایی تهدید به قطع رابطه شده است. در قضایای مختلفی، كشورهای اروپایی سفرای خود را دستجمعی از ایران خارج كردند، به خیالی كه حالا زمین به زمان خواهد خورد و آسمان به زمین خواهد آمد و همه چیز به هم خواهد ریخت! اما دیدند كه آب از آب تكان نخورد. لابد دولتهای اروپایی این واقعه را یادشان است. امیدواریم كه یادشان باشد و اشتباه نكنند. یك روز، همه سفرای اروپایی از تهران خارج شدند و وانمود كردند كه ما با شما قهریم! جمهوری اسلامی گفت: بروید به سلامت! بعد از مدتی كه گذشت، دیدند كه جمهوری اسلامی، هیچ احتیاجی به آنها ابراز نمیكند و هیچ نیازی به آنها ندارد. بحمداللَّه، آنها بنابر احتیاج خودشان، شروع به برگشتن كردند!
همیشه همین طور است. مهم این است كه این ملت، قدر خود را بداند. مهم این است كه مسؤولان این كشور، قدر این ملت را بدانند و میدانند. هر كسی در هر بخشی فعّالیت میكند، باید بداند كه این ملت، ملتی بزرگ و قدرتمند و با ایمان و شكست ناپذیر است. مادامی كه در میان خود، اتّحاد كلمه و توكّل به خدا را حفظ كنید، دنیا نمیتواند بر شما فائق و پیروز شود.
توجه داشته باشید كه سفارتخانه امریكا، تا ماهها پس از پیروزی انقلاب باز بود و در اینجا كاردار و سایر مسؤولین سفارتی داشتند. بعد كه جوانان مسلمان دانشجو، سفارتخانه را گرفتند، دیدند این سفارتخانه مركزی برای ارتباط با عناصر ضدّانقلاب و ضدّ نظام جمهوری اسلامی، و وسیلهای برای بده و بستان و تقویت و وصل كردن این به آن بوده است؛ همان نقشی كه سفارت انگلیس، قبل از 28 مرداد در ایران ایفا میكرد. یعنی این را ببین، آن را ببین، این را به آن وصل كن. پول به این برسان، سلاح به او برسان و تدبیر به او برسان، تا حادثهای علیه جمهوری اسلامی اتّفاق بیفتد. مشغول چنین كارهایی بودند. ملت ایران، سفارتخانه امریكا را «لانه جاسوسی» نامید و این واقعیت داشت. پس، مطلب دوم این است كه انقلاب اسلامی، منافع انگلیس و امریكا را در ایران قطع كرد. در واقع، این دو، عمده كشورهایی بودند كه در مملكت ما منافع گسترده نامشروع و غیرعادلانه داشتند. البته ما رابطهمان را با دنیا حفظ كردیم و هنوز هم با انگلیس رابطه سیاسی داریم. منتها به نظر من، این رابطه از آن رابطههای متزلزل است؛ زیرا انگلیسیها نمیتوانند از ابراز دشمنی خودداری كنند و هر چندگاه یك بار، نیشی میزنند. دولت انگلیس این گونه است. اما به نظر من، بهتر است دولت انگلیس در مقابل ایران، قدری محتاطتر باشد؛ چون سابقهاش در ایران خیلی بد و سیاه است. حال كه ملت و دولت ایران، رابطه سیاسی خود را با آن كشور حفظ كردهاند، آنها باید خیلی محتاطانه عمل كنند و حرفی نزنند كه ملت ایران احساس كند همان اغراض پلید چند ده ساله را باز هم حفظ كردهاند. اگر چه انگلیسِ امروز، دیگر انگلیسِ آن روزها نیست و تمام شده است. این هم یك مطلب.
مبنا و قوام جوهری جمهوری اسلامی ایران بگونهای شكل گرفته است كه در مقابل تهدیدها و زورگوییها تسلیم نخواهد شد و از اینرو به دشمن میدان نخواهد داد تا درباره او تصمیم بگیرد. نظام جمهوری اسلامی ایران اگر به اقتضای مصلحت و سیاست خود با كشوری رابطه برقرار میكند بدان معنی نیست كه حرف زوری را بپذیرد. لذا ما ارتباط با كشوری را كه خود را قیم دیگران میداند نمیپذیریم و اینگونه ارتباطها را به نفع كشورهای ضعیف هم نمیدانیم.
بعضی میگویند، دیپلماسی فعال. بله، ما معتقد به دیپلماسی فعال هستیم. ما معتقدیم كه وزارت خارجهی ما باید در سطح جهان - منهای همین چند موردی كه استثنا كردیم - مشغول فعالیت باشد. البته بارها گفتهایم كه عزت و حكمت و مصلحت را رعایت كنند. بروند با همهی دولتها، سیستمهای مختلف، عقاید مختلف، روشهای گوناگون، ارتباطات داشته باشند؛ مانعی ندارد، لیكن منطقهی ممنوعهیی وجود دارد كه از آن نباید تجاوز كنند.
اروپا، یك نمونه است. حضرت امام(رضواناللَّهتعالیعلیه)، اجازه فرموده بودند كه با دولتهای اروپایی، ارتباط برقرار باشد و وزارت خارجهی ما فعالیت فراوانی هم داشت. حالا من سؤال میكنم، واقعاً با وجود اینكه ما با بسیاری از دولتهای اروپای غربی، روابط دوستانه و داد و ستد داشتیم و در وضعیت قطع رابطه نبودیم، آیا آنها همانطوری كه توقع میرفت با جمهوری اسلامی برخورد كنند، برخورد كردند؟ نه، تازه آنها از امریكا ضعیفترند. این واقعیت را در قضایای مختلف دیدیم. آنها، آن باطن مخالف خودشان با جمهوری اسلامی و با اسلام را نشان دادند. مسأله، مسألهی اسلام است.
استكبار سعی میكند رابطهی معنوی ما با ملتها را قطع كند
از این صحبت كوتاه، دو نكته را استنتاج میكنم: اول اینكه چون رابطهی معنوی ملت و انقلاب ما با ملتهای دیگر، برای استكبار چیز خطرناكی است، استكبار سعی میكند این رابطه را قطع كند. به چند طریق میتواند این كار را بكند: یكی اینكه بهوسیلهی دولتهای وابسته و مزدورشان، روی آن ملتها فشار آورند كه البته این راه، راه موفقی نیست؛ زیرا هرچه فشار را روی آنها بیشتر كنند، علاقه آن مردم به انقلاب و نظام اسلامی بیشتر میشود.
راه دیگر این است كه در تبلیغات جهانی طوری حرف بزنند كه دل ملتها از ایران سرد بشود. البته، این كار را از اول انقلاب تاكنون انجام دادهاند. اینكه میبینید نسبتِ مرتجع و بنیادگرا میدهند و مرتب آمار شكنجه و اعدام را از كشور ما پخش میكنند، برای این است كه ملتهای دیگر در كشورهای مسلمان و غیرمسلمان، نسبت به ملت ایران و حكومت اسلامی دلسرد شوند.
وقتی كه قاچاقچیِ دشمنِ جان جوانها و انسانها به مجازات میرسد، در تبلیغات استكباری گفته میشود: مخالفان سیاسی دولت كشته شدند! عفو به اصطلاح بینالملل - كه یك سازمان وابسته به محافل قدرتمند دنیاست - هر چند وقت یك بار، برای تفنن هم كه شده، از تعداد اعدامها و شكنجهها و كشتارها و بگیروببندهای ادعایی خود در ایران لیستی تهیه میكند و آماری را كه دشمنان ما ساختند و پرداختند و دست آنها دادند، منتشر میسازد. این، برای همین است كه وقتی ملتهای دیگر این تبلیغات را شنیدند، نسبت به ملت ایران و حكومت اسلامی دلسرد بشوند. این هم راهی است كه از اول انقلاب تاكنون انجام میدهند.
یك راه دیگر هم كه از همه بدتر و خطرناكتر میباشد، این است كه فكر رابطه با ملتها را از ذهن خود ما ملت ایران ببرند. یعنی از طرف ما رابطه را قطع كنند و به ملت ایران تلقین نمایند كه شما به فكر خودتان باشید، به ملتهای دیگر و به دنیا چهكار دارید؟! خودتان را دریابید و بسازید و مشكلات خودتان را برطرف كنید. ممكن است این فكر در بعضی از افراد سادهلوح اثر هم بكند، غافل از اینكه مشكلات یك ملت انقلابی، با كارهای گوناگون و متنوعی برطرف میشود كه یكی از آنها، همین حمایتهای جهانی است.
بسیاری از مشكلات، مشكلاتی است كه دشمن بر ما تحمیل كرده و با دست او در كشور مشكل به وجود آمده است. اینطور نیست كه ما به خودی خود، مشكل داشته باشیم. دشمنان خارج از این مرزها - نه دشمنان حقیری كه احیاناً در داخل هستند - با محاصرهی اقتصادی و فشار و تحمیل جنگ و با بسیاری از كارهای دیگر، مشكلات را سازماندهی میكنند.
اگر ملت ایران بخواهد مشكلات خود را برطرف بكند، كافی نیست كه در داخل مرزها دور خودش بچرخد و به تك تك مشكلات و گرهها فكر كند و بیندیشد كه چگونه باید آنها را باز كند. میباید توطئهی دشمن را در بیرون هم خنثی كند. در جبههی جهانی هم باید در مقابل دشمن قرار بگیرید و بهترین شیوه و طریق آن، عبارت از افكار عمومی ملتهاست. پس، ما نباید این رابطه را از این طرف قطع كنیم. البته، دشمن از این گونه تبلیغات دارد.
ما كه ملت ایران باشیم، ابتدائاً با هیچ كس دشمنی نكردهایم. كشورهای زیادی در دنیا هستند كه در مرز و ایدئولوژی و افكار و منطقهی جغرافیایی، با ما اشتراك ندارند؛ ولی ما با آنها رفت و آمد و معامله و روابط دوجانبه و بینالمللی داریم.
مکرر گفتهام که سیاست خارجی ما نسبت به گذشته هیچ تفاوتی نکرده و نمیکند. ما در گذشته هم تصریح کردهایم و الان هم میگوییم که برای ایجاد ارتباط سالم و دور از تکلف و تحمیل، آمادهایم با هر کشوری ـ بهجز چند استثنا که دلایل خاص و واضح خودش را دارد ـ ارتباط داشته باشیم. دولتهای استثنا شده، مثل دولت نامشروع صهیونیستی است که در این مراوده، اصولا در طرف مقابل کسی وجود ندارد و اینکه هست، غیرقانونی است. انسان، توپ را برای گرفتن پرتاب میکند و این واقعیت که بر اساس اعتباری غلط، تحقق پیدا کرده است، مثل لاواقعیت است و وجود غیرقانونی او کالعدم و نامشروع میباشد. آفریقای جنوبی و امریکا هم، همین وضعیت را دارند.
البته، امریکا از مصادیق و مواردی است که ما ارتباط با او را قبول نداریم و رد میکنیم. سؤال میشود تا کی؟ پاسخ این پرسش را، هم امام(ره) و هم همهی کسانی که دراینباره صحبت کردهاند، گفتهاند: تا وقتی که سیاستهای مبنی بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهوری اسلامی و حمایت از دشمنان جمهوری اسلامی و پشتیبانی بیقید و شرط از دولت صهیونیستی خاتمه پیدا کند. امام فرمودند: "تا وقتی که آدم بشود". یعنی این روشهای غلط را اصلاح بکند. البته، حقیقتا ما در جبین آن کشتی، نور رستگاری هم نمیبینیم و هیاهوی رابطه و مذاکره هم، حرف مفتی است و هیچکس هم نگفته است.
در ایران، هیچکس طرفدار و متمایل به مذاکره و ارتباط با امریکا نیست. این حرفهایی که گفته میشود، حرفهای دیگری است که اصلا ربطی به رابطه و مذاکره ندارد. ما از امریکا طلبکاریم که باید آن را به ما پس بدهد. شکی نیست که اموال ما در آنجا مسدود است و بایستی آنها را باز کند و حق را به حقدار بدهد. طلب ما از امریکا و مسدود بودن اموالمان در آنجا، ربطی به ارتباط سیاسی ندارد. باید حق را به صاحبش بدهند.
غیر از این استثناها، ما در ایجاد ارتباط باز عمل میکنیم و هیچ شرطی جز ارتباط سالم مبتنی بر منافع طرفین و عدم ابتنا بر زورگویی و سلطهگری نداریم. اصل سیاسی و زیربنای "نه شرقی، نه غربی" ما هم به هر حال محفوظ است. بر اساس این اصل، سیاست ما تابع هیچ رکنی ـ نه شرق و نه غرب ـ نخواهد شد و این جزو اصول و مبانی ماست و هیچ شکی هم در این نیست و تغییرپذیر هم نیست. این، اصلا سیاست نیست; بلکه مبنا و پایهی نظام است و منافاتی هم با ارتباط ندارد. آقایان در این جهت حرکت بکنید و ارتباطات را بر مبنای تفکر و اعتقاد و راه اسلامی، مستحکم نمایید.
در كشورهای گوناگون دنیا، به اسم شما و انقلاب شعار میدهند. ما تا چه اندازه توانستهایم با مسلمانهای اروپا و آفریقا و خاورمیانه و شرق آسیا و دیگر كشورهای دنیا رابطه برقرار كنیم كه اینگونه در ضایعهی مصیبتبار امام عزیزمان با ما همدردی كردند؟ هیأت ایرانی كه به یكی از كشورها رفته بود، مردم آنجا دست به گردنشان میانداختند و گریه میكردند. آیا ما این رابطه را به وجود آوردیم؟ خیر، این رابطهی معنوی و عاطفی و پیوند قلبی را خدا به وجود آورده است.
در قرآن كریم، خطاب به رسول گرامی میفرماید: «لوانفقت ما فیالارض جمیعا ماالّفت بین قلوبهم»؛ اگر همهی پولهای دنیا را هم خرج میكردی، نمیتوانستی اینقدر دلها را به هم نزدیك كنی. پول نفت كه چیزی نیست، در آمد ارزی كشور كه به حساب نمیآید؛ اگر تمام پولهای دنیا را هم خرج تبلیغات و عوامل تبلیغاتی و رسانههای گروهی و احزاب سیاسی میكردیم، نمیتوانستیم این پیوند عاطفی و قلبی را كه امروز از آن بهرهمندیم، ایجاد كنیم. بنابراین، ارتباط با خداوند متعال، عامل اصلی این پیوند و همبستگی است.