سرمایههای انقلاب -
تعداد فیش :
39 ،
تعداد مقاله :
1
1396/11/19
1390/03/01
1388/06/24
1388/02/24
1384/02/14
1383/04/15
1383/03/27
1382/05/15
1382/05/08
1381/12/06
1381/08/07
1380/11/11
1380/08/12
1380/08/08
1380/08/08
1380/03/14
1379/12/09
1379/04/07
1378/09/23
1378/08/22
1377/08/08
1377/06/02
1371/08/09
1370/10/11
1370/06/27
1369/08/13
1369/06/28
1369/06/01
1369/04/04
1368/11/19
1368/08/29
1368/08/21
1368/08/10
1368/05/25
1368/04/19
1368/04/15
1368/04/15
1368/04/09
نوزدهم بهمن روز مهمّی است برای کشور و افتخار مهمّی است برای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران؛ این درست! لذا هر سال هم این روز را، هم ما، هم شما تجلیل میکنیم و یاد آن را گرامی میداریم و مینشینیم دربارهی آن بحث میکنیم. نکتهی مهم این است که نوزدهم بهمن فقط یک خاطرهی شیرین و افتخاربرانگیز نیست؛ [البتّه] این هست، امّا فراتر از این، نوزدهم بهمن افزایش ذخیرهی انقلاب و سرمایهی انقلاب است. همهی ایّامالله همینجور هستند؛ بیستودوّم بهمن هم همینجور است. هرکدام از این ایامالله، از این روزهای بهیادماندنی، روزهایی که در آن جلوهای از عظمت و انسانیّت و فداکاری درخشیده است، وقتی که در هر سال تکرار میشود و به آن توجّه میشود، ذخیرهای بر ذخایر انقلاب افزوده میشود، استحکام بیشتری به پایههای انقلاب داده میشود؛ بنابراین نوزدهم بهمن از این قبیل است.
حضار محترم، بانوان برجستهی بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و زندگی علمی ما و نخبگان حقیقی جامعهاند؛ چه استادان محترم و برجستگان میدانهای مختلف علمی و فنی و غیره، و چه خانوادههای محترم شهیدان، این همسر محترم شهید و مادر چهار شهید؛ که اینها نمونهای هستند از اوج حرکت بانوان به سمت کمال و تعالی. بحمداللَّه این مجلس از همه جهت مجلس برجسته و ممتازی است. اهمیت دیگر این جلسه، جنبهی نمادین بودن آن است. یقیناً در سرتاسر کشور بانوان محترم دیگری هستند که برجستگیهائی را کسب کردهاند، از خود نشان دادهاند و سرمایههائی برای پیشرفت کشور و آیندهی کشورند. این جلسه، نمادی از مجموعهی حرکت عظیم بانوان کشور ماست.
جنگ، کار پیچیدهای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیدهای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفتآوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کمسال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایههای انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جوری بود که سپاه پاسداران یکی از مراکز صدور نیرو به همه جای کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعهی جوان، مجموعهای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد. جنگ مظهر این ارزشهاست. اینها چیزهائی نیست که هیچ ملتی از اینها خود را بینیاز بداند. بنابراین راوی جنگ، در واقع دارد یک چنین ارزشهائی را روایت میکند؛ حکایت یک چنین خصال پسندیده و اوجهائی را دارد به مستمعین خودش نشان میدهد. حالا کارهای زیادی در این زمینهها شده.
عشایر همان طوری که امام فرمودند، ذخائر انقلابند. همهی عشائر، مرزداران، سنت داران، حافظان هویت و حیثیت بومی این کشورند؛ در این هیچ شکی نیست، لکن بعضی از عشایر به مناسبت موقعیت جغرافیائی و سیاسی و حساسیتهائی که در طول این تاریخ پرفراز و نشیب پیش آمد، فرصت پیدا کردند تا هویت خود را، حقیقت خود را، ذخیره بودن خود را در عمل اثبات کنند و شما عزیزان من، در این زمره قرار دارید. امروز شما گفتید، اما در دورانهای گذشته، در سالهای قبل، شما عمل کردید. عمل شما نشان دهندهی همین حقایقی است که امروز بیان کردید.
نخبگان، سرمایههای معنوی کشورند. در دنیا، نگاه مادی به سرمایهها و ثروت معنوی موجب شده است که ثروتهای معنوی را با محاسبهی امکان تبادل به پول بسنجند؛ این دانش چقدر میتواند تبدیل به پول بشود؛ این هنر چقدر میتواند تبدیل به پول بشود؛ اما در اسلام این معیار وجود ندارد. نه اینکه از تبدیل علم و هنر و سایر سرمایههای معنوی به پول، ابایی وجود داشته باشد؛ نه، علم وسیلهی رفاه زندگی است؛ هنر وسیلهی رونق و بهای زندگی است؛ اشکالی ندارد؛ اما با قطع نظر از این نگاه، خودِ این ثروت معنوی هم یک ارزش والایی از نظر اسلام دارد. یعنی این هنرمند، حتّی اگر هنر او را کسی نشناسد و از هنر او هیچکس بهره نبرد، نفس دارا بودنِ این هنر با نگاه اسلامی و نگاه معنوی، خود یک ارزش است. این عالم ولو مورد انکار قرار بگیرد و علم او را کسی نشناسد، نفس دارا بودنِ این علم، یک ارزش است. درست است که علم، مقدمهی عمل است؛ درست است که دانایی وسیلهی توانایی است؛ اما این توانایی، این عمل، لزوماً همیشه آن چیزی نیست که قابل تبدیل به ثروت مادی باشد؛ باید ما این نگاه را تقویت کنیم. ممکن است در یک جامعهیی به خاطر فقر امکانات یا کمبود تجربه، نتوان مابهازای مادی را در مقابل دانش یا تحقیق یا هنر یا اینگونه سرمایههای معنوی ارائه کرد. در جامعهی ما هم حتماً اینگونه است و در بسیاری از نقاط دنیا اینگونه است. این نباید موجب بشود که جوشش چشمههای علم و هنر متوقف بشود.
من وقتی به تاریخ علم و ادب نگاه میکنم، میبینم اتفاقاً بخشی از مهمترین پیشرفتهای علمی بشر و همچنین پیشرفتهای هنری بشر، آن چیزهایی است که مابازای مادی که نداشته، هیچ؛ گاه مورد تحقیر و انکار هم قرار گرفته؛ انگیزهی آنها شوق، عشق و انگیزش معنوی بوده است؛ این را نبایستی انکار کرد؛ نبایست جلوی این را گرفت. همهجا دانش و تحقیق و هنر با پول مبادله نمیشود؛ با پول سنجیده نمیشود. نخبگان این فرهنگ را بیش از دیگران میتوانند در میان جامعه گسترش بدهند. اینکه یک انسانی با معارف فلسفی یا معارف عرفانی یا با دانشی از دانشهای گوناگون بشر آشناست، یا دارای ذوق هنری است، این را یک ارزش بدانند؛ ولو کسی نداند؛ ولو تبدیل به پول نشود؛ ولو در بازار تنگنظریها مشتری درست و حسابی هم نداشته باشد. این فرهنگ، فرهنگ خیلی خوبی است؛ این چیزی است که میتواند جریان دانش و تحقیق و هنر را در کشور توسعه بدهد؛ و ما به این نیاز داریم. اینجور نباشد که ما تصور کنیم اگر به هنر یا به دانش میپردازیم، برای این است که یک مابازای مادی دارد، که اگر اینجا بهدست نیاوردیم، برویم جای دیگر. البته طبیعت انسانها بعضاً کشش به این سمت دارد؛ اما فرهنگ دینی و اسلامی این نیست. جوانانی که دوران دفاع مقدس را یا درک نکردهاید یا بدرستی درک نکردهاید! دفاع مقدس با این سرمایههای معنوی به نتیجه رسید. همهی دنیای استکبار پشت سر همین صدام حسینی که امروز چهرهی یک جنایتکار بینالمللی را به خود گرفته است، جمع شدند، برای اینکه با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران بجنگند و مبارزه کنند. ملت ایران به برکت همین سرمایهها در این جنگ نابرابر پیروز شد. این ملت، ایمان و شجاعت و از خودگذشتگی و دینگرایی و غرور ملی خود را به صحنه آورد؛ همچنان که جوان و مال و سرمایه و امکانات خود را به صحنه آورد؛ مجموع اینها توانست این ملت را نجات دهد. اگر این ملت در دفاع مقدس پیروز نمیشد، ایران تا قرنها ممکن بود روی خوشبختی را نبیند.
ما در مقابل همهی دستاوردهای خود، چیزی را داریم بهطور مستمر و بیوقفه تحویل میدهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام میشود. سرمایهی اصلی دارد ذرهذره کم میشود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور میگویید نفت استخراج شده سرمایهی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایهی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایهی تجدید ناشدنی - یعنی عمر - را داریم میدهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمیماند؛ آنچه میماند، «ما عندالله» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمیکنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دورهی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست».
تنوع اقلیمی و آب و هواهای مختلف در کشور ما خودش یک فرصت بزرگ است. دریاها در جنوب و شمال، از فرصتهای بسیار باارزش است. موقعیت مهم جغرافیایی و ارتباطی در اتصال شرق و غرب عالم، از لحاظ بازرگانی و بسیاری فعالیتهای دیگر، از موقعیتهای باارزش است. جمعیت جوان و با استعداد ما، یک فرصت دیگر است. مایهی تأسف است که بعضیها از کثرت افراد جوان در کشور ما بهعنوان یک نعمت یاد نمیکنند؛ در حالیکه این بزرگترین سرمایه است. اینهمه جوان تشنهی کار و فعالیت، چیز بسیار باارزشی است. البته همهی امکاناتی که من به گوشهی کوچکی از آنها اشاره کردم، قرنهای متمادی در اختیار سلاطین مستبد و حکام دیکتاتور در این کشور بود. شما به شرح حال این پادشاهان نگاه کنید - البته متونی که بیشتر در اختیار ماست، خاطرات و گزارشهای دوران قاجار و پهلوی است - اینها کشور را مال خودشان میدانستند؛ مثل یک ملک شخصی که یک عده در آنجا کار میکنند و بالاخره باید چیزی بخورند و زندگیای کنند. بنابراین مردم نقشی نداشتند. طبعا آن پادشاهان و حکام به سرنوشت کشور و به پیشرفت علمی کشور اهمیتی نمیدادند. سالهای متمادی اینطور گذشت و کشور ما از این امکانات استفاده نکرد. اما در دورهی انقلاب، پیشرفتها فوقالعاده و چشمگیر است. آنچه آقای رئیس جمهور گفتند، بسیار درست بیان کردند. البته مطالبی که گفته میشود، گوشهای از موفقیتهاست.
جوانان خوزستان و اهواز از جمله مجموعههای کمنظیری هستند که تأثیر خود را در حراست از استقلال کشور، انقلاب اسلامی و عزّت ملی نشان دادهاند؛ این را ما در اهواز و مناطق اطراف آن و در سرتاسر خوزستان شاهد بودهایم. هنوز هم در میان چهرههای بسیار درخشانی که من از طول دوران دفاع مقدّس در یاد دارم، چند چهره برجسته اهوازی وجود دارند که یاد آنها را هرگز فراموش نمیکنم. امیدواریم خداوند متعال شما جوانان برومند را با توفیقات و نورانیّت و فیض خود جزو ذخیرههایی قرار دهد که انشاءاللَّه پایههای نظام اسلامی و استقلال کشور و عزّت این ملت را مستحکم خواهید کرد.
حال بعد از گذشت بیست سال، علیه ملت ایران و قشر جوانِ بعد از انقلاب، این توطئهها دائماً تکرار میشود تا جوانان را از حقیقت انقلاب دور کنند. در حقیقت آنها میخواهند این سرمایهها را از کشور بگیرند و آن را فلج کنند و بر آیندهی روشن و درخشان آن، خط بطلان بکشند و مانع رسیدن به آن شوند.
مسئله این است که سلطهی استکبار امریکایی بر این کشور به همّت مردم و جوانان آن از بین رفت. جوانان، نه فقط در آغاز انقلاب، بلکه در طول این سالها نیز با حضور، تدیّن و پایبندیشان به اخلاق اسلامی، علیرغم همهی عوامل دورکننده و محرّک، آنها را مأیوس کردند. البته آنها به توطئههای خود ادامه میدهند؛ اما جوانان ما عمل آنها را خنثی میکنند. بنابراین آنها هم به تشدید فعّالیتهای خود میپردازند. خدا را سپاسگزاریم که امسال هم این توفیق را پیدا کردیم تا در جمع شما دانشجویان عزیز و افسران جوان و مسؤولان زحمتکش این دانشگاه و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران شاهد ثمرهی تلاش و موفقیت شما باشیم. به جوانان عزیز فارغالتحصیل این دانشگاه و همچنین دانشکدهی فارابی و به جوانانی که از امروز رسما کسوت نظامیگری را با گرفتن سردوشی به تن کردند و در صف خدمت قرار گرفتند، تبریک عرض میکنم. البته همهی کسانی که علم را تحصیل میکنند، باارزشند و هرکدام از جوانان ما در هر رشتهای، دانش را زیور وجود و فعالیتهای دوران زندگی خود قرار میدهند، برای کشور یک ذخیره و مغتنم است؛ اما بعضی از دانشجویان و بعضی از مراکز تحصیلی از جهاتی ارزش و امتیاز دارند و شما از این قبیل هستید. فرق است میان کسی که دانش را تحصیل میکند و از آن برای تأمین زندگی خود بهره میبرد - که این هم البته باارزش است - و کسی که دانش را تحصیل میکند تا برای کشور و در خدمت امنیت ملت، آن را بهکار ببرد. در میان کسانی هم که دانش را برای مصلحت کشور و امنیت ملت بهکار میبرند، آنهایی که صفوف پرخطرتر را انتخاب کردهاند، بیشتر مورد ستایش قرار میگیرند. علاقه و محبت من به افسران جوان و دانشجویان رشتههای نظامی بدین خاطر است. برای یک ملت، درس عزت و افتخار از حسینبنعلی علیهالسلام درس گرانبهایی است. میدانهای گوناگونی هم برای بروز دادن عزت و افتخار ملی وجود دارد؛ اما جوانمردانی که در نیروهای مسلح همچون حصارهای مستحکمی از کشور و ملتشان حراست میکنند، چهرههای زیباتری از عزت و افتخارات ملی را به نمایش میگذارند. شما جوانان عزیز قدر این موقعیت والا را بدانید. همهی کسانی هم که جسم و جان و نیرو و استعداد خود را برای سربلندی کشور و اسلام و نظام اسلامی مصرف میکنند، قدردان این موقعیت والا را باشند.
ما رسانههای بزرگ دنیا را در اختیار نداریم؛ اما آنچه را هم که در اختیار داریم؛ چیز کمی نیست. ما باید از سرمایه و موجودی خود - که متعلق به دنیای اسلام است - حداکثر استفاده را بکنیم. همه در این زمینه مسؤول و موظفند. روشنفکران و سیاستمداران و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و دانشگاهیان مسؤولند. اینها قشرهای اثرگذارند؛ اینها کسانیاند که میتوانند رسانهها را بهدرستی تغذیه کنند. شما که در اینجا جمع شدهاید، همین اجتماعتان یک حادثه بزرگ است. در این اجتماع، شما میتوانید این را پایهای برای یک حرکت هماهنگ رسانهای در همه دنیای اسلام قرار دهید. این کار ممکنی است. چرا ما از ابزارهای خود استفاده نمیکنیم؟
بسیاری از نویسندگان و روشنفکران دنیای اسلام به سردمداران برخی از کشورهای اسلامی و دولتهایی که رفتار مناسبی در مقابل صهیونیستها ندارند، اعتراض میکنند و میگویند چرا از نفت و ثروت و از امکان سیاسی خود علیه صهیونیستها استفاده نمیکنید؟ البته این اعتراض وارد است و به نظر ما این اشکال، اشکال درستی است؛ اما عینا میشود همین سؤال را در دنیای روشنفکری، نویسندگی و دنیای دانشگاهها مطرح کرد: چرا از سرمایه عظیم علمی و روشنفکری، چنان که باید و شاید، استفاده نمیشود؟ گاهی یک شعر و یک قصیده تأثیری میگذارد که بسیاری از پولها و ثروتها نمیتواند آن اثر را به وجود آورد. یک روز یک شاعر فلسطینی قصیدهای گفت و دلهای دنیای عرب را به شورش وادار کرد - این مربوط به سال 67 یا 68 است - گاهی یک شگرد خوب رسانهای یا یک حرکت هماهنگ تبلیغاتی، از بستن شیرهای نفت اثرش بیشتر میشود. آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف برای جامعه جوان کشور حس میکنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند. هر مجموعهی انسانی به یک هویت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولا روی مفهوم ملیت تکیه میکنند. بعضی جاها هم روی قومیت تکیه میکنند. ملیت چیست؟ یک هویت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور میتواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش میآید و بسیاری از موفقیتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پارهای از موفقیتها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد.
مسأله اوّلی که میخواهم عرض کنم، این است که در مقطع کنونی کشور - که یک مقطع بسیار حسّاس است - وظیفه حراست از نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به همان اندازه حسّاس و خطیر است. چرا میگوییم مقطع کنونی حسّاس است؟ زیرا بعد از گذشت مدتی از وقوع انقلاب اسلامی و رسیدن این فکر و نظام نو به بیستودو سالگی، هم سرمایهها، هم تجربهها و هم تهدیدها علیه ما افزایش پیدا کرده است.
سرمایههای ما افزایش پیدا کرده است؛ زیرا مهمترین سرمایه یک کشور و یک نظام، نیروی انسانی است. امروز ما صدها برابرِ اوایل انقلاب، انسانهای متخصّص و متعهّد و کارآمد در بخشها و نقاط مختلف کشورمان داریم که اینها محصول دوران انقلابند؛ انسانهای باایمانی که حاضرند همه وجود و توان علمی و انسانی خود را برای کشور و انقلاب و مردم نثار کنند. اوّلِ انقلاب، نیروهایی که در بخشهای مختلف دارای تخصّص باشند، بسیار معدود بودند؛ اما امروز در دانشگاهها و حوزههای علمیه و نیروهای نظامی و در بخشهای مختلف مدیریّت کشوری ما، انسانهای فراوانی از این قبیل هستند. این افزایشِ سرمایه است. امروز نسل جوان ما چند برابر نسل جوان این کشور در اوّل انقلاب است. این یک سرمایه است و باید به چشم افزایشِ سرمایه به آن نگاه شود. البته سرمایه وسیلهای است که کارآمدان و مدیران لایق و قابل میتوانند به سود مردم و کشور از آن استفاده کنند. سرمایه ، شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست . به نسبت افزایش سرمایه و تمکن و امکانات ما، تهدید علیه کشور و نظام اسلامی هم افزایش پیدا کرده است. امروز دشمنان نظام و کشور از شیوههایی برای برخورد استفاده میکنند که در گذشته در اختیارشان نبود یا مطرح نبود؛ اما امروز با کیفیتهای بالا و روشهای پیچیده، توطئههای خود را به مرحلهی عمل میرسانند.
امروز من در این مجمع عظیم، یک بُعد از شخصیت امام را به عرض شما برادران و خواهران و همه ملت ایران میرسانم. چون سیره امام بزرگوار فقط بیان شخصیت یک انسان نیست؛ بلکه راهنمای عمل همه ملت ایران و مسلمانان جهان است؛ راهنمای عمل همه کسانی است که میخواهند در سایه اسلام، برای خود زندگی شایسته انسانی فراهم کنند. البته ملت ایران بیش از دیگران مخاطب این سخنان است؛ زیرا بار امانتی که بر دوش ماست - یعنی حفظ دستاورد عظیم این انقلاب - یک ویژگی برای ملت ایران است. با حفاظت از این ذخیره عظیم، باید شکر این نعمت را بگزاریم. این بُعد از شخصیت امام عبارت است از اینکه امام در ساخت و مهندسیِ نظام جمهوری اسلامی، همه عناصر و اجزایی را که میتوانست این نظام را استوار و ماندگار کند، مورد ملاحظه قرار داد و با مهارتِ تمام این عناصر اصلی را در درون این بنای شامخ و مستحکم کار گذاشت. این عناصر اصلی عبارت است از اسلام، مردم، قانونگرایی و دشمنستیزی. امام بزرگوار در بنای نظام شامخی که به جای رژیم پوسیده سلطنتی در ایران بر سر کار آورد، این عناصر و اجزا را با دقّتِ تمام کار گذاشت؛ در عملِ خود به آنها پایبند و متعهّد ماند و در پیام و بیان و تعالیمِ خود بر آنها پافشاری کرد. امروز هم مثل بیستودو سال گذشته، همه کسانی که وجود نظام اسلامی را با منافع نامشروع خودشان ناسازگار میبینند و با آن دشمنی میکنند، بیش از همه با همین چهار عنصر مقابله میکنند. عمده تلاش آنها این است که یا عنصر اسلامیّت را از نظام بگیرند؛ یا تکیه بر مردم را - با همان معنای وسیع و بدیعی که امام به آن توجّه داشت - از نظام سلب کنند؛ یا در بنای قانونی نظام خدشه کنند؛ یا هشیاری و بیداریِ دائمی در مقابل دشمن را از نظام بگیرند و بیداری را به خوابآلودگی و غفلت تبدیل کنند.
ما امروز در کشورمان به پیشرفت علم نیاز داریم. امروز اگر برای علم سرمایه گذاری و مجاهدت و تلاش نکنیم، فردای ما، فردای تاریکی خواهد بود. کسانی تلاش میکنند که روند کار علمی را کند یا متوقف کنند و یا مورد بیاعتنایی قرار دهند. این کار، پسندیده نیست. امروز در کشور، یکی از فرایض حتمی برای این نسل - که در درجهی اول هم این فریضه بر دوش شما دانشگاهیهاست - عبارت از تقویت بنیهی علمی کشور است. ما اگر علم نداشته باشیم، اقتصادمان، صنعتمان، حتی مدیریت و مسائل اجتماعیمان عقب خواهد ماند. امروز کسانی که بر دنیا خدایی میکنند؛ آن دستهای مرموزی که اختیار منابع عظیم انسانی و مادی دنیا را در دست گرفتهاند و همهی اقیانوسها و همهی تنگههای حساس دریایی زیر چشمشان است و هرجا میخواهند دخالت میکنند، با ابراز علم بود که توانستند بشریت را به این خاکستر بنشانند! لذا برای مقابله با کار آنها، علم لازم است. اگر بخواهید از لحاظ علمی پیش بروید، باید جرأت نوآوری داشته باشید. استاد و دانشجو باید از قید و زنجیرهی جزمیگری تعریفهای علمی القاء شده و دائمی دانستن آنها خلاص شوند.
یک جمله درباره هفتم تیر عرض کنم. مهمترین چیزی که در این حادثه همه دلها و چشمها را به خود مشغول کرد، این بود که ضربههای خصمانه دشمن بر پیکره انقلاب هرچه سنگینتر باشد، جوشش ایمان و صلابت صبر و استقامت در مردم بیشتر خواهد شد. هفتاد و چند نفر از مدیران برجستهای که در میان آنها شخصیتی مثل شهید بهشتی حضور داشت، یکجا بهوسیله دشمن از نظام اسلامی گرفته شدند؛ آن هم با آن وضع فاجعهآمیز و حزنانگیز. عکسالعمل این انقلاب و این ملت چه بود؟ مردم، با ایمان و با صلابت صبر و استقامت خودشان و آن خانوادههای معظم با شکیبایی و بردباری مؤمنانهشان، توانستند چنان پاسخی به دشمن بدهند که در محاسبات مادی و در هیچ وضعیتی قابل گنجانیدن نبود و نیست. انقلاب را بیمه کردند، دشمن را مطرود کردند و نام ملت ایران را بلند آوازه کردند. همیشه همینطور است. تا وقتی که ایمان و صبر و هوشیاری و بردباری مردم ذخیره ارزشمند این انقلاب و این نظام است، دشمن از وارد آوردن ضربه به این نظام و این انقلاب هیچ طرفی نخواهد بست و هیچ سودی نخواهد برد و انقلاب مستحکمتر خواهد شد. شهید بزرگوار ما - مرحوم آیةالله بهشتی - یک شخصیت نمونه و ممتاز در نظام اسلامی بود که در این حادثه از دست ما گرفته شد؛ اما هم یاد او زنده ماند و هم خون او و یارانش انقلاب را پایدار کرد و این درس بزرگ برای انقلاب ماند.
مسأله، مسألهی کوچکی نیست؛ دشمن ما را از اطراف، محاصره میکند - از طریق کتاب، روزنامه، رادیو و تلویزیونها، صداهای بیگانه و خبرگزاریها و جعل خبر و تولید انواع و اقسام وسایل فرهنگی - ما همینطور بنشینیم و احیانا هماهنگی و همصدایی کنیم! اینکه نمیشود. نظام اسلامی بایستی از خودش دفاع کند و برای دفاع از حقیقت اسلام و انقلاب، حرف گفتنی و سرمایه و ذخیرهی فرهنگی هم زیاد دارد و مرکزش هم همین مجموعهی شماست. من این مجموعه را مجموعهی مهمی میدانم. در مورد آن مسألهی قانون که اشاره شد، به نظر من اینجا هیچ شبههی قانونی ندارد؛ من قاطع میگویم. بنده، بیاطلاع از قانون اساسی نیستم، اینجا برابر قانون است؛ چون امام این را تأکید و تصویب کرده و آنچه را که امام و رهبری تصویب کند و قرار دهد، طبق قانون اساسی، مر قانون است و هیچ مشکلی ندارد. اگر در قانون اساسی و در مفهوم این معانی هم شبههای هست، از شورای نگهبان سؤال کنید؛ قطعا همین را پاسخ خواهند داد.
به فضل پروردگار، نظام جمهوری اسلامی بر این پایههای قدرت بنا شد. این نظام، متکی به قدرت معنوی و متکی به ایمان و متکی به پایههای مستحکم عقیده است. آن فکری که امروز نظام جمهوری اسلامی پایهاش بر آن قرار گرفته است، یک فکر متین، منطقی، محکم، مستدل و غیرقابل خدشه است. ایمان آحاد مردم، عشق آنها به خدا، به اولیای خدا، به پیامبر، به خاندان پیامبر؛ این بزرگترین سرمایه و بزرگترین ابزار و مایهی قدرت برای این کشور است. مجموعهی شما، از جملهی این مجموعههای مؤمن است. سپاه پاسداران را با همان عناصر ارزشمندی که با آن به وجود آمد و با آن توانست در مقابل دشمنان قدرتنمایی کند و از امنیت مرزها و از استقلال ملی دفاع نماید؛ با همان خصوصیات و با همان پایههای مستحکم، حفظ کنید و قدر بدانید و ارج بنهید. امروز دشمن به مراکز اصلی اقتدار این ملت، بیشتر از همه دشمنی میکند و متوجه به آنهاست. یکی از آنها سپاه است. یکی از آن مراکزی که دشمن با آن بهشدت دشمن است، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
در ابتدا اشارهای بکنم به اینکه امروز «روز جوان و نوجوان» است و مناسبت آن هم شهادت یک نوجوان بسیجی - شهید حسین فهمیده - است. این از آن مواردی است که شخصیتهای حقیقی، به نماد و به حقایق اسطورهگون تبدیل میشوند. ما در تاریخ خود از این موارد بسیار داریم. ای بسا حوادثی که امروز وقتی گفته شود، از بس عجیب است همه تصور کنند که اسطوره و افسانه است؛ اما حقیقت است. نمونههای آن را ما در زمان خودمان بارها و بارها دیدهایم و شنیدهایم و از جملهی زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجی است. او سیزده ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمم، که کشور خود را میشناخت، امام خود را میشناخت، دشمن خود را میشناخت، اهمیت وجود و فعالیت خود را هم میشناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزت کشور و آیندهی انقلاب و منافع و مصالح مردم کرد. جسم او رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدی شد و خاطرهاش به صورت اسطوره درآمد. این الگوست.
آخرین عرضم این است که برادران و خواهران عزیز! این مدت مسؤولیت در دولت را قدر بدانید. این مسؤولیتها گذراست؛ آنچه که برای شما باقی میماند، اجر و ثوابی است که بر اثر کار برای مردم به شما خواهد رسید و خدای متعال شما را مشمول آن اجر و ثواب خواهد کرد. مردم هم قدر دولت و قدر مسؤولان خدمتگزار را میدانند. سرمایه عظیم پشتیبانی آنها از شما، سرمایهی خدادادی است. این سرمایه را باید حفظ کنید، که با همین تلاش مخلصانه، انشاءالله حفظ خواهد شد. امیدواریم که انشاءالله کار شما مرضی حضرت ولیعصر ارواحنافداه واقع شود و روح مطهر امام از شما شاد باشد و ارواح طیبهی شهدا از همهی شما خشنود باشند؛ ما هم شما را دعا خواهیم کرد. خدای متعال شما را در این راه سرافرازانه و پرافتخار کمک کند.
وظیفهی مهم آن نمایندگی رسیدگی به امور معنوی و فرهنگی عزیزان شاهد است که وارثان شهادت و سرمایهگذاران اصلی انقلاب و استقلال کشورند. تلاش فرهنگی آن نمایندگی باید آکندن فضای جامعه از عطر شهادت و تبیین حق عظیم شهیدان و خانوادههای آنان بر گردن ملت ایران را هدف قرار دهد، تا همه بدانند که حیات جامعه و عزت و اقتدار ایران اسلامی، بلکه بیداری و سربلندی مسلمین در سراسر جهان مرهون فداکاری این فرزندان شایستهی میهن و کسان و نزدیکان آنها است و همه آحاد جامعه خود را موظف به ادای حق معنوی آنان بشمارند و خود این خانوادههای مکرم نیز حس کنند که در خط مقدم انقلاب قرار دارند و سهمی مؤثر و ارزشمند از تلاش افتخارآمیز ملت ایران را بر عهده گرفتهاند و برای عمل به تکالیف انقلابی خود باید همواره به کمک و اعانت پروردگار متکی و امیدوار باشند.
همین مجاهدتها و از خودگذشتگیها بود که یک ذخیرهی تمامنشدنی را پدید آورد. البته همه چیز تمام میشود؛ حتی این ذخایر آبرویی هم دیر یا زود تمام میشود؛ بسته به عمل ماست. علمای اسلام - بخصوص علمای شیعه در ایران - ذخیرهی عظیمی از حیثیت عمومی به وجود آوردند، که آن ذخیره توانست این انقلاب را به پیروزی برساند. اگر کسی خیال کند که این انقلاب عظیم با آن قدرت روحی و آن صلابت معنوی امام - که آنطور که ما دیدهایم و تجربه کردهایم، در هزاران هزار انسان، یکی آنطور پیدا نمیشود - بدون آن اعتقاد معنوی عمیق مردم ایران به علما - که این ذخیره، همین اعتقاد است - ممکن بود با همان رهبری پیروز بشود، مطمئن باشید اشتباه کرده است. اگر آن ذخیرهی ایمان عمیق نسلهای پیدرپی نمیبود، هیچ دستی نمیتوانست به صورت خلقالساعه چنین انقلابی را به وجود بیاورد و به پیروزی برساند.
توجه داشته باشید که انگیزههای سیاسی و جناحی نباید بتواند از یک مجموعهی سالم، خالص و کارآمد مثل سپاه - که ذخیرهیی است برای روزی که انقلاب از آن استفاده بکند - بهره ببرد. این ذخیره بایستی سربهمهر بماند، تا در جای خودش مصرف بشود.
ملت ما باید قدرت و عظمتی را که در سایهی اسلام و وحدت و مجاهدت به دست آورده، حفظ کند و بر آن بیفزاید. کمترین گرایش تسلیمآمیز به دشمن غدار، این سرمایه را که با بیشترین فداکاریها به دست آمده، بر باد خواهد داد و دشمن مستکبر را جریتر از پیش خواهد کرد.
هریک از نیروهای سهگانهی سپاه، مأموریتی ویژه برعهده دارند و نیروی زمینی، محور اصلی و مایهی امید و ذخیرهی الهی برای انقلاب و کشور است و باید یگانهای خود را به کیفیتی که معین شده است، سازماندهی و تقویت کند. و کلیهی عناصر عزیز سپاه، در هر بخش از این سازمان انقلابی و در هر جای کشور، باید در تقویت این نهاد مقدس - که پشتوانهی عظیمی برای ملت و کشور ماست - کوشیده و استوانهی دفاع مقدس را روزبهروز مستحکمتر بدارند.
ما سرمایهی عظیمی داریم. این سرمایه، ملت فداکار ماست. من واقعا هیچ نظامی را نمیشناسم که مردمش با این کیفیت، حامی تصمیمهای مدیران کشور باشند. البته در دنیا خیلی از کشورها هستند که بالاخره آن احساسات ناسیونالیستی و علایق ملی، مردم را دنبال مدیران راه میاندازد؛ اما بین احساس ناسیونالیستی و ایمان عمیق مذهبی، فرق است. ایمان عمیق مذهبی، همین است که شما مشاهده میکنید.
البته باید بزرگان و فضلا و کسانی که در خود، توانایی این کار را میبینند، به این کار مهم بشتابند. اگر امروز هم علما و روحانیون بزرگوار و فضلای ما، به سمت دستگاه قضایی نیایند و این کار عظیم و این بار سنگین را بر دوش نگیرند، کی این کار خواهد شد؟ امروز، روزی است که مؤمنان و صلحا، هرچه سرمایه دارند، باید در خدمت این انقلاب و به پای این نهال بریزند و این نهال را رشد بدهند. برای اسلام و قرآن، همین نهال مقدس است که سودمند خواهد بود. ماورای این، هیچچیز نیست. همین است که ما را به حکومت عدل الهی خواهد رساند و جامعهی مطلوب و مورد آرزو را در اختیار مسلمانان قرار خواهد داد. هرچه هست، ما در پای این بریزیم. همه سربازیم و همه موظفیم. همهی ما وظیفه داریم که هر کاری بر عهدهمان است، انجام بدهیم.
ما حرفى نداشتیم اگر انسانى در خدمت جمع قرار میگرفت، او را بهعنوان یک ذخیره و سرمایهاى نگه داریم؛ لکن دروغ میگفتند و دروغشان آشکار شد و البتّه گریختند رفتند -آنهایى که بهخاطر جرمى در دادگاههاى انقلاب گرفتار نشدند- بالاخره هم در خدمت انقلاب و در خدمت مردم قرار نگرفتند. این [مربوط به] آن قشرها بود؛ نه قشرهایى که زهر تبلیغات مسموم دشمنان اسلام در اعماق جان آنها فرو نرفته باشد و مهرهاى در دست دشمنان ملّت نباشند و بهعنوان مهرهاى به کار گرفته نشده باشند؛ آنها حقیقتاً با همهی وجود در اختیار اسلام و در اختیار انقلاب و ملّت قرار گرفتند.
ما نمیتوانیم به برادران جوان پُرنشاط مؤمن انقلابی سپاه بگوییم متدین و باورع و متقی و مواظب باشید؛ اما درعینحال که این توقع را از آنها میکنیم، به قدر لازم، معلم و مربی و روحانی در اختیار آنها نگذاریم. این، نمیشود. این، تکلیف ما لا یطاق و توقع زیادی است. اینجاست که تکلیف روحانیون محترم و علمای عظیمالشّأن و فضلا نسبت به این سازمان انقلابی و همهی نیروهای مسلح- بخصوص سپاه- بسیار عاجل میشود.
من، از همهی حوزههای علمیه و فضلای جوان و هوشیار و آگاه و انقلابی درخواست میکنم که به دعوت نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران پاسخ مثبت بدهند و این کار بزرگ را- تا آن جایی که برای برادران سپاه تکلیف ما لا یطاق و اصرار نباشد- انجام دهند. سپاه، برای ما خیلی قیمت دارد. امروز، سپاه سرمایهی ذی قیمتی برای انقلاب ماست. این سرمایهی ذیقیمت را باید حفظ کرد و حفظ همهجانبهی آن، تنها در صورتی انجام میگیرد که ما، هم به جهات مادّی و هم به جهات معنوی و فکری آن برسیم. این مسئله، بسیار مهم است. شخصا به شما بهخاطر ارزشهای زیادی که در وجودتان است و من برخی از آنها را احساس و ادراک میکنم و به خاطر سرمایهیی که در وجود شماست و برای ملت و مردم و کشور و انقلاب و تاریخ ما، یک چیز فوقالعاده ضروری و لازم است، محبت و علاقهی زیادی دارم. خواهش میکنم که این سرمایه را در خودتان تقویت کنید و آن را هرچه بیشتر در خدمت هدفهای پاک و مقدس قرار بدهید. دستگاههای مختلف بایستی به شما کمک کنند و موانع را از سر راهتان بردارند، تا انشاءالله بتوانید پایه و هستهی مرکزی هنر صحیح و اصیل اسلامی را هرچه قویتر و ریشهدارتر پایهگذاری کنید و شکل بدهید. دیگران هم که هنرمندند، اما فکر و روحیهی آنان چیز دیگر و طور دیگری است، باید بدانند که حقیقتا دریغ و حیف است که آن سرمایه و هنر، در راه چیزی غیر از راه خدا و معنویت و انقلاب و نجات انسانها و کمک به محرومان و مستضعفان بهکار برود و نیز حیف است که در مصارف و راههای خیلی کم ارزشی که متأسفانه آن مبتذلات بهکار میروند، بهکار رود.
امروز، شما جوانان وظیفه دارید انقلاب را با همهی وجود، تا اعماق جانتان نفوذ و رسوخ بدهید و مفهوم انقلاب و مبانی فکری آن را از بن دندان درک کنید و برای هنگامی که این ملت بدان احتیاج دارد و در دو صحنه مبارزه میکند، آن را در خود ذخیره کنید. صحنهی اول، صحنهیی است که انقلاب را از لحاظ اقتصادی یا نظامی و یا سیاسی تهدید میکند که باید آن ذخیره را برای دفاع از انقلاب و کشورتان - به هرگونه که زمان و موقعیت اقتضا میکند - بهکار بندید. صحنهی دوم، صحنهی سازندگی است. بهترین سازندگان، سازندگان انقلابیند. بهترین پدیدآورندگان دنیای آباد باغ انقلاب، کسانی هستند که از انقلاب جوشیدهاند و انقلاب در جان آنها رسوخ کرده است. شما جوانان باید برای این دو صحنه، خودتان را هر لحظه آماده داشته باشید.
بازماندگان شهدا باید به شهدا افتخار کنند؛ ولی به این کار اکتفا نکنند. باید راه شهدا را که راه دین و فداکاری برای اسلام و سربازی برای انقلاب و تقویت نظام اسلامی بود، دنبال کنید. بازماندگان شهدا، باید احترام به اسلام و استحکام بخشیدن به نظام و سربازی انقلاب را، بیشتر از بقیهی مردم شعار خود قرار بدهند و در این راه حرکت کنند. بعضی خیال میکنند چون خانوادههای شهدا مورد احترام و عطوفت دستگاههای دولتی و مردم هستند، دیگر وظیفهای بر عهده ندارند و با دادن شهید، از آنها سلب وظیفه شده است. این، اشتباه است. هرکه برای این نظام بیشتر سرمایهگذاری کرده، بیشتر موظف به حفظ نظام است و هرکه در شرکتی، سهم بیشتری داشته باشد، نسبت به منافع آن شرکت حساسیت بیشتری دارد. خانوادههای شهدا چون با دادن عزیزشان، سرمایهگذاری بیشتری برای بقای نظام کردهاند، باید بیش از تمام مردم برای حفظ نظام اسلامی و حیثیت آن حساس باشند؛ که بحمد اللّه اینگونه هم هست و خوشبختانه بازماندگان شهدای ما به نحوی هستند که إن شاء اللّه کارشان موجب رضای روح مطهر شهدای ماست.
امروز در داخل سپاه آنقدر نیروی مؤمن وجود دارد که اگر از یکی دو نهاد انقلابی بگذریم، شاید در هیچ مجموعهیی از مجموعههای فراوان و متعدد کشور نتوان این همه نیروی خوب و بااخلاص را یکجا مشاهده کرد؛ نیروهایی که علم و ابتکار و تجربه و اخلاص و شوق و نشاط و امید دارند. این، سرمایهی عظیمی است. اگر ما توانستیم از این سرمایه خوب استفاده کنیم، پیش خدای متعال سربلند خواهیم بود؛ والا هیچ عذری نزد او نخواهیم داشت.
نباید کشور ما را با کشوری از جهان سوم که مثلًا سی و یا پنجاه میلیون جمعیت دارد، مقایسه کرد. بسیاری از کشورها هستند که شاید جمعیت آنها به اندازهی جمعیت کشور ما و یا بیشتر از آن باشد؛ اما آن کشورها قدرت ملت ما را ندارند. علت این است که متأسفانه حکومتهای فاسد در بسیاری از این کشورها مردم را از صحنه خارج کردهاند و برای آنها شأنی قائل نیستند و قدرت به مردم متکی نیست و با آنها سروکار ندارد؛ بلکه به دولتمردان و رؤسا و مسئولان کشور قائم است!
در کشور ما ملت در صحنه است و خودش را صاحب مملکت و مدافع ارزشهای انقلاب و کشور میشناسد و خود را از مسئولان جدا نمیداند؛ لذا در اینجا، قدرت متعلق به مسئولان و دولتمردان نیست؛ بلکه قدرت جنبهی عمومی دارد و متعلق به مردم است؛ مسئولان هم به پشتیبانی مردم و- از همه مهمتر- به ایمان و توکل به خدا متکی هستند. هر فرد و جمعیتی از این عامل برخوردار باشد، در هیچ میدانی احساس شکست نخواهد کرد. ما این سرمایهها را داریم، و همین سرمایهها بود که ده سال ملت ما را در سختترین مراحل مبارزه نگهداشت و بر دشمن غالب کرد و پیش برد. من دو سه سال پیش، به مناسبتی خدمت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) رسیدم تا پیشنهادی را در میان بگذارم. به ایشان عرض کردم که به اعتقاد من، پیروزی این نظام، فقط به آبروی روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت؛ بلکه آن سرمایهیی که ما خرج کردیم تا این انقلاب- که واقعاً معجزه بود- به پیروزی برسد، عبارت از آبروی ذخیره و نقد روحانیت شیعه، از زمان شیخ کلینی و شیخ طوسی تا زمان ما بود. امام هم در آن روزی که این مطلب را عرض کردم، مطلب را تلقی به قبول کردند، معلوم بود که نظر شریف خود ایشان هم همین میباشد و این واقعیتی است.
ما اگر آن ریشهی تاریخی را نداشتیم، مردم آن محبت و اعتماد را به ما نداشتند و به اشارهی روحانیت حرکت نمیکردند؛ به طوری که بیایند و جان و فرزندانشان را در راهی قربانی کنند. مگر آسان است؟ آن پشتوانه و ذخیره وجود داشت و حالا هم در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده است. این نظام، نظام اسلامی است و من و شما هم که معمم هستیم، مظاهر اسلامیم. اگر امروز که دین و روحانیت، قدرت پیدا کرده است، عملی انجام بدهیم که- خدای نکرده- اندک اختلال و خدشهیی در آن سرمایه و ذخیرهی قرنها به وجود بیاید، ضایعهیی خواهد بود که دیگر جبران آن، با یک نسل و دو نسل ممکن نخواهد بود. سرمایهی یک نسل مصرف نشد تا اگر- خدای نکرده- از بین رفت، یک نسل دیگر بیایند و این سرمایه را دوباره تجدید کنند. ایمان مردم به روحانیت، ناشی از سابقهی طولانی روحانیت شیعه و نفوذ و تأثیر آنها در ذهن و ایمان مردم است. ما باید این ایمان را حفظ کنیم. امروز، اگر روحانیت از زیّ خود خارج بشود و قدرتطلبی و قدرتنمایی و سوءاستفاده بکند و اگر عملی از او سر بزند که حاکی از ضعف تقوا و ورعی باشد که مردم در او سراغ کردند و به او اعتماد دارند، هرکدام از اینها لطمهاش غیر قابل جبران است. از این جهت هم، امروز وضع ما روحانیون استثنایی است؛ یعنی با دورهی قبل از انقلاب فرق میکند. البته، در دورهی قبل از انقلاب هم، اگر از یک روحانی کاری سر میزد، ضایعه بود و به همهی روحانیت سرایت میکرد؛ اما امروز چون نظام، نظام اسلامی است و روحانیون مظهر اسلام هستند، ضایعه فقط متوجه جمعی از روحانیون- یا حتّی جمع روحانیت- نمیشود؛ بلکه ضایعه متوجه اسلام میشود و به این زودی هم قابل جبران نخواهد بود. در این زمینه، امام بزرگوارمان خیلی توصیههای آموزنده کردند. باید حفظ زیّ روحانیت و همان رابطههای قدیمی و معمولی با مردم و همان اعمال و حرکاتی که انتزاع تقوا و ورع و ایمان و پایبندی شدید به دین از آن میشد و اجتناب از هر چیزی که این اصل را مخدوش بکند، مورد تأکید و توجه قرار بگیرد. البته این خطاب، به جمع حاضر نیست؛ متعلق به همهی ما روحانیون در سراسر کشور و هرجا که هستیم، میباشد. امروز، انتزاعی که از کار ما خواهد شد و معنایی که هر حرکت و سکون ما خواهد داشت، یک چیز تعیینکننده است. اگر در گوشه و کنار، از معممان کسانی پیدا بشوند که امتیاز عظیمی را که امروز نظام اسلامی به مسلمین و مؤمنین و روحانیون و علما داده است، درک نکنند و خدای نکرده در اظهاراتشان حرفی باشد که مردم را نسبت به این نظام، یا بدبین کند و یا مردّد نماید- اگرچه مردم با حرفهای خنّاسان متزلزل و مردّد نمیشوند، اما بههرحال در یک دایرهی محدودی تأثیر میگذارد- این افراد بلاشک عملشان، خیانت به اسلام و قرآن و مسلمین است و باید با برخورد خود جامعهی روحانیت، مواجه بشود. مساجد و حسینیهها و مجالس عزاداری را بایستی خوب اداره کرد. باید از سوی خود علما و مسئولان روحانی، نظمی برای این مراکز به وجود آید. امام عزیز که حقیقتا قلب او در مواردی ملهم به الهامات غیبی الهی بود و گویی کلماتش متکی به وحی است، در یک جمله فرمود: عشایر ذخایر انقلابند. ذخیره، یعنی سرمایهیی که انقلاب در اختیار دارد، تا در وقت احتیاج آن را خرج کند. یکایک عشایر باید با همین روحیه و احساس، زندگی و کار کنند.
نمودار
مقالات
مرتبط
آخرین مقالات
|