صهیونیسم بینالملل -
تعداد فیش :
108 ،
تعداد مقاله :
0
1403/03/14
1403/03/10
1402/08/28
1402/01/29
1401/07/22
1401/05/05
1401/02/06
1400/06/27
1400/02/31
1400/02/17
1400/01/01
1399/08/13
1399/07/30
1399/06/18
1399/06/11
1399/03/02
1399/03/02
1398/11/29
1398/09/06
1398/08/24
1398/07/17
1398/05/19
1398/03/14
1398/02/24
1397/12/22
1397/12/22
1397/12/07
1397/11/29
1397/11/22
1397/10/10
1397/09/21
1397/08/14
1397/06/18
1397/05/22
1397/04/25
1397/03/25
1397/02/10
1397/01/25
1397/01/15
1396/12/24
1396/12/19
1396/11/10
1396/10/26
1396/10/26
1396/10/26
1396/10/26
1396/10/26
1396/10/19
1396/10/06
1396/09/15
1396/09/15
1396/09/02
1396/09/02
1396/09/01
1396/08/30
1396/08/10
1396/08/03
1396/07/26
1396/07/26
1396/07/12
1396/06/30
1396/06/26
1396/06/21
1396/06/09
1396/05/08
1396/04/05
1396/03/31
1396/03/22
1396/03/14
1396/02/27
1396/02/20
1396/02/20
1396/02/07
1396/02/05
1396/02/05
1396/01/01
1395/12/29
1395/12/19
1395/06/07
1394/11/28
1393/12/21
1393/09/06
1392/07/13
1392/05/18
1392/05/18
1392/02/25
1390/12/10
1390/07/24
1390/07/09
1390/06/09
1390/06/06
1390/05/16
1390/04/03
1389/04/19
1385/08/18
1385/07/21
1383/05/25
1381/12/06
1381/09/07
1380/02/04
1380/01/01
1377/04/21
1375/10/28
1375/08/30
1369/02/07
1368/11/20
1368/05/31
1368/05/25
عملیّات طوفانالاقصیٰ دقیقاً در لحظهی نیاز منطقه اتّفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشهی جامعِ وسیعی به وسیلهی آمریکا و عناصر صهیونیست و دنبالههای آنها و بعضی از دولتهای منطقه طرّاحی شده بود که بر اساس این نقشهی جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولتهای منطقه طبق خواستهی خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلّط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کلّ منطقهی غرب آسیا بلکه کلّ دنیای اسلام بود؛ یک برنامهی وسیعی را طرّاحی کرده بودند که این نتیجهاش بود. این برنامه را با مقدّمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعهی صهیونیستهای جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولتهای منطقه با جدّیّت در این برنامه همکاری میکردند؛ این برنامه به لحظههای پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشهی بلندمدّت به مرحلهی اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظهی حسّاسی حملهی طوفانالاقصیٰ آغاز شد و همهی نقشههای دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشهی با دقّت طرّاحیشدهی دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمّی انجام گرفت.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
قضایای جاری در غزّه خیلی حقایق پوشیده و مکتوم را برای مردم دنیا روشن کرد. یکی از این حقایق مکتوم این است که سران کشورهای معروف و معتبر غربی، با همهی ادّعاهایی که میکنند، مطلقا با تبعیض نژادی مخالف نیستند، [بلکه] طرفدار تبعیض نژادیاند؛ چرا؟ به خاطر اینکه رژیم صهیونیستی مظهر تبعیض نژادی است. صهیونیستها خودشان را نژاد برتری میدانند و آحاد بشر را ــ انواع و اقسام بشر را که غیر صهیونیست و غیر یهودی هستند ــ از نژاد پَست به حساب میآورند؛ برای همین است که وقتی مثلاً چند هزار کودک را در ظرف چند روز به قتل میرسانند، احساسِ ناراحتیِ وجدان نمیکنند و مثل این است که چند هزار حیوان را مثلاً از بین بردهاند! حقیقت صهیونیستها این است.
«وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلو»ا؛ اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم. مصیبتبارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقهی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سختتر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقهی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت اینجوری است. عدالت بینالمللی؛ این مبارزهی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهمترین مصادیق عدالت است. بعضیها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزهی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالتطلبی است؛ هست. این [جور] است.
خب، ما باید واقعاً به این فکر کنیم؛ به این مسئلهی «اتّحاد بین مسلمین» فکر کنیم؛ امروز دشمن درست نقطهی مقابل این را میخواهد. یک بذرِ فاسدِ سلّولِ سرطانیای را در این منطقه به وجود آوردند به نام رژیم صهیونیستی که اینجا پایگاهِ غربِ دشمنِ اسلام باشد؛ چون آن روز دولت وسیع عثمانی را متفرّق کردند، نابود کردند، به چندین کشور تقسیم کردند، یک پایگاهی هم باید اینجا میداشتند که بتوانند دائماً تصرّف کنند، نگذارند در این منطقه مقاصد عالی حاصل بشود؛ این پایگاه همین فلسطین مظلوم بود که آوردند این صهیونیستهای خبیث و فاسد و قاتل و بیرحم را اینجا مستقر کردند، یک حکومت جعلی تشکیل دادند، یک ملّت جعلی درست کردند برای این کار. خب، مسلمانها هم متوجّه بودند؛ حالا [دشمنها] دارند کاری میکنند که این وجود مضر، این سلّولِ سرطانیِ رشدیافته، از عنوان «دشمنی» خارج بشود و بیشتر بین کشورهای منطقه را اختلاف بیندازد. همه جا دارند تصرّف میکنند؛ این عادّیسازیها یکی از بزرگترین خیانتهایی است که به اسلام و مسلمین دارد میشود؛ ایجاد افتراق، ایجاد اختلاف. دشمن این جور است دیگر؛ دشمن دائم مشغول است.
نقطهی مرکزی هویّت تمدّن غربی عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت؛ این نقطهی مرکزی است: اگر میخواهید پیشرفت کنید، دین را باید کنار بگذارید؛ حالا [به طور] شخصی یک اعتقادی داشته باشید اشکال ندارد، امّا دین را در مسائل زندگی نباید دخالت بدهید، اگر میخواهید پیشرفت کنید؛ این نقطهی اساسی و مرکزی هویّت تمدّن غربی است. جمهوری اسلامی درست نشانه گرفته همین مرکز را و شلّیک کرده و به هدف زده.
جمهوری اسلامی با شعار دین وارد میدان شده، علاوه بر اینکه توانسته خودش را حفظ کند، توانسته رشد کند، توانسته این منطق را منتشر کند، توانسته ریشهدار کند؛ اَ لَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة؛ همین آیهای که تلاوت کردند. جمهوری اسلامی با وجود خودش، با حضور خودش ابطال کرده، به چالش کشیده هویّت مرکزی تمدّن غربی را. خب عصبانیاند دیگر؛ اینها عصبانیاند. حقیقت قدرتهای غربی یک مافیا است که در رأس این مافیا صهیونیستها و تجّار برجستهی یهودی و سیاستمداران تابع اینها هستند، آمریکا هم ویترینشان است و همه جا پخشند؛ قدرت غربی این است؛ خب این نمیتواند تحمّل کند این را. هر روز به فکر این است که یک کاری بکند، یک ضربهای بزند به جمهوری اسلامی. روز قدس در پیش است؛ به نظرم امسال روز قدس با سالهای دیگر فرق دارد. فلسطینیها، هم در ماه رمضان گذشته و هم ماه رمضان امسال دارند فداکاریهای بزرگی از خودشان نشان میدهند، و رژیم صهیونیستی هم انصافاً منتهای رذالت و جنایت را دارد انجام میدهد؛ دیگر از این بیشتر و خبیثانهتر کمتر قابل تصوّر است. هر غلطی از دستشان بر میآید میکنند؛ آمریکا هم پشتیبانی میکند، اروپا هم پشتیبانی میکند. فلسطین، هم مظلوم است، هم مقتدر است؛ مقتدرِ مظلوم. من یک وقتی سالها پیش راجع به جمهوری اسلامی این را گفتم که مثل امیرالمؤمنین، هم مقتدر و قوی بود، هم واقعاً مظلوم بود. امروز فلسطین این جوری است: واقعاً قدرتمند است؛ یعنی جوانهای فلسطینی نمیگذارند قضیّهی فلسطین فراموش بشود؛ ایستادهاند در مقابل تعرّضِ دشمن، در مقابل جنایت دشمن.
روز قدس فرصت خوبی است برای همدلی و همبستگی با مردم مظلوم فلسطین و روحیه دادن به اینها و قدرت افزودنِ اینها تا حقیقتاً بتوانند در این میدانها حضور پیدا کنند. البتّه متأسّفانه دولتهای اسلامی در این زمینه خیلی کم میگذارند، خیلی بد عمل میکنند؛ خیلی بیشتر از این باید برای فلسطین تلاش کرد و کار کرد و حرف زد. حالا خیلی از اینها عمل که نمیکنند، حتّی بعضیهایشان حاضر نیستند درست هم حرف بزنند؛ حرف درست و حسابی به نفع مردم فلسطین. اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینیها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصریها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد. این کارهایی که امروز شهرکنشینها دارند میکنند، این حملاتی که امروز به مسجد اقصیٰ انجام میگیرد، آن روزها نبود؛ امروز بیشتر دارند ظلم میکنند. حالا یک عدّهای میخواهند تجربهی مصرِ انورساداتِ چهل سال قبل را امروز تکرار کنند! نه برای خودشان مفید است، نه برای فلسطینیها مفید است، [بلکه] هم برای خودشان مضر است، هم برای فلسطینیها مضر است. البتّه به درد رژیم صهیونیستی هم نمیخورد؛ یعنی آنها هم از این سودی نخواهند برد، فایدهای نخواهند برد. امیدواریم انشاءالله خدای متعال عاقبت کار را در قضیّهی فلسطین به نیکی و خوشی و بزودی فرا برساند و فلسطینیها را مسلّط کند. خب یک نکتهی مهم در باب ورزشهای بینالمللی موضوع رژیم جنایتکار صهیونیستی است؛ این خیلی چیز مهمّی است. رژیم سفّاک و نسلکش و نامشروع سعی میکند با حضور خود در میدانهای ورزشی بینالمللی برای خودش مشروعیّت دست و پا کند؛ برای این کار از میدانهای ورزشی استفاده میکند و مستکبرین جهانی و وابستگان آنها هم کمک میکنند و از او پشتیبانی میکنند. در این حوزه من به شما -هم به مسئولین محترم ورزش، هم به خود ورزشکارها- عرض میکنم، به هیچ وجه منفعل نشوید؛ به هیچ وجه منفعل نشوید. البتّه آنها اقدامات مقابلهای انجام میدهند؛ این وظیفهی وزارت ورزش، وزارت امور خارجه، دستگاههای حقوقی است که از راههای حقوقی و از راههای دیپلماسی از ورزشکار حمایت کنند و نگذارند به او ظلم بشود. ورزشکار آزادهی سربلند ما نمیتواند به خاطر یک مدال با نمایندهی یک رژیم جنایتکار در میدان ورزشی دست بدهد و او را عملاً به رسمیّت بشناسد.
[البتّه] این کار سابقه هم دارد. حالا امروز برای رژیم صهیونیستی جنجال میکنند امّا در گذشته رژیم سابق آپارتاید آفریقای جنوبی همین جور بود؛ خیلی از ورزشکارهای دنیا با [ورزشکاران] او مسابقه نمیدادند؛ آن رژیم از بین رفت و نابود شد، این هم از بین خواهد رفت؛ این هم نابود خواهد شد. بنابراین مسئلهی خیلی مهمّی است که باید دستگاهها از حقوق ورزشکار ایرانی و حتّی ورزشکارهای غیر ایرانی که به خاطر مواجه نشدن با نمایندهی رژیم صهیونیستی دچار محرومیّت و مانند اینها شدهاند -مثل همین ورزشکار الجزایریِ این دفعه- دفاع کنند، باید از اینها حمایت بکنند. خداوند عزیز و قدیر را برای نصرت و عزتی که به مجاهدان فلسطینی عطا کرد سپاس میگویم، و نزول سکینه و طمأنینه بر دلهای مجروح شهید دادگان، و رحمت و بشارت برای شهیدان، و شفای کامل برای آسیبدیدگان را از خداوند منان مسألت میکنم، و پیروزی بر رژیم جنایتکار صهیونیست را تبریک میگویم.
آزمون این چند روز، ملت فلسطین را سرافراز کرد. دشمن وحشی و گرگ صفت به درستی تشخیص داد که در برابر قیام یکپارچهی فلسطین ناتوان است. آزمون همکاری قدس و کرانهی باختری با غزه و اراضی ۴۸ و اردوگاهها، راهکار آیندهی فلسطینیها را نشان داد. در این ۱۲ روز رژیم جابر، جنایات بزرگی عمدتاً در غزه مرتکب شد و عملاً ثابت کرد که بر اثر ناتوانی در مقابله با قیام یکپارچهی فلسطین، رفتارهایی آنچنان ننگین و دیوانهوار مرتکب میشود که افکار عمومیِ همهی عالم را بر ضد خود برمیانگیزد و خود و دولتهای غربی پشتیبان خود بویژه آمریکای جنایتکار را از گذشته باز هم منفورتر میکند. ادامهی جنایتها و درخواست آتشبس هر دو شکست او بود. او ناچار شد شکست را بپذیرد. ... وظیفهی مهم دیگر، پیگیری مجازات حکومت تروریست و سفاک صهیونیست است. همهی وجدانهای بیدار تصدیق میکنند که جنایت گستردهی کشتار کودکان و زنان فلسطینی در این ۱۲ روز نباید بیمجازات بماند. همهی عوامل مؤثر رژیم و شخص جنایتکار نتانیاهو باید تحت پیگردِ دادگاههای بینالمللی و مستقل قرار گیرند و مجازات شوند؛ و این به حول و قوهی الهی تحقق خواهد یافت، والله غالبٌ علی امره. ماجرای فلسطین، همچنان مهمترین و زندهترین مسئلهی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایهداری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانهی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.
سُستتر و بیپایهتر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپاییها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کردهاند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت ...! این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بیدریغ و دیوانهوار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدینگونه، همهی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کردهاند. و این ماجرای خندهآور و گریهآور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود. صهیونیستها فلسطین غصبشده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کردهاند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفهای همگانی است. آمریکاییها در برخورد با ما اشتباه کردند؛ در کلّ مسائل منطقه هم متأسّفانه آمریکاییها دچار اشتباهند؛ الان هم دارند اشتباه میکنند؛ این حمایت ظالمانهای که از رژیم صهیونیستی میکنند، اشتباه است؛ حضور غاصبانهای که در سوریه پیدا کردند، حضور مفصّلی که در شرق فرات پیدا کردند قطعاً اشتباه است؛ این همراهی کردن با دولت سعودی در کوبیدن مردم مظلوم یمن، قطعاً اشتباه است.
سیاستهایشان دربارهی فلسطین سیاستهای غلط و اشتباهی است؛ مسئلهی فلسطین در دنیای اسلام هرگز فراموش نخواهد شد؛ اینها دل خوش کردهاند به اینکه چهارتا دولت حقیر با رژیم صهیونیستی ارتباطات برقرار کنند و عادّیسازی کنند روابط را. این دو تا سه تا دولتهای آنچنانی که تاثیری ندارند. امّت اسلامی مسئلهی فلسطین را فراموش نخواهد کرد؛ از مسئلهی فلسطین صرف نظر نخواهد کرد؛ آمریکاییها این را بدانند. امروز دشمن اسلام و آن دشمن اصلی، آن «اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»، همین استکبار و صهیونیسم است؛ اینها هستند که در واقع دارند با اسلام با همهی وجود خودشان مقابله میکنند و معارضه میکنند. آخرین نمایش این معارضه هم همین نمایشی است که متأسّفانه هفتهی قبل در پاریس اتّفاق افتاد.(۹) این نمایش زشتی که در پاریس نشان داده شد،خیلی قابل توجّه و قابل دقّت است.
ملتهای مسلمان ذلت سازش با رژیم صهیونیستی را به هیچوجه تحمل نخواهند کرد. آمریکاییها اگر خیال میکنند که مسئلهی منطقه را به این شکل حل خواهند کرد، اشتباه میکنند. هر رژیمی که پشت میز مذاکره با رژیم غاصب صهیونیست بنشیند، موقعیتش در میان ملتش متزلزل خواهد شد.
گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّهی فرانسوی در اهانت به چهرهی نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینهی شرارتبار دستگاههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعهی مسلمانان را آشکار ساخت. بهانهی آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوامفریبانه است. سیاستهای عمیقاً ضدّ اسلامیِ صهیونیستها و دولتهای استکباری عامل اینگونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز مییابد. این حرکت در این برههی زمانی میتواند، نیز به انگیزهی منصرف کردن ذهن ملّتها و دولتهای غرب آسیا از نقشههای شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّتهای مسلمان بویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقهی حسّاس، باید هرگز دشمنیهای سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند.
راجع به این خیانتی که متأسّفانه دولت امارات متّحدهی عربی کرد؛(۹) هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئلهی مهمّ فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتیها کردند، یک لکّهی ننگی است؛ البتّه این از بین خواهد رفت، یعنی این حالت دیری نخواهد پایید انشاءالله، لکن این لکّهی ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند. اینها خیانت کردند، کار بسیار بدی کردند، پای صهیونیستها را در منطقه باز کردند. مسئلهی فلسطین با این اهمّیّت، [یعنی] غصب یک کشور، آواره کردن یک ملّت، چیز کوچکی است؟ [اینها] به بوتهی فراموشی سپردند و عادیسازی کردند.
ملّت فلسطین، چه در غزّه، چه در بخش اراضی به اصطلاح اشغالی -البتّه همهی فلسطین اراضی اشغالی است، امّا آن قسمتی که حالا در عُرف سیاسی به آن میگویند اراضی اشغالی- از همه جهت زیر فشارهای شدید قرار دارند: این شهرکسازیها، این کارهایی که انجام میگیرد؛ اینها این جوری [هستند]، آن وقت آنها بیایند با اسرائیلیها و با عناصر صهیونیستِ خبیثِ آمریکایی که با اسرائیلیها همراهند -مثل همان یهودیای که در خانوادهی ترامپ هم حضور دارد- [توافق کنند]. و اینها دارند متأسّفانه علیه مصالح دنیای اسلام و مصالح منطقه کار میکنند و با قساوتِ تمام دارند با مسائل این منطقه برخورد میکنند؛ ما نبایستی به آنها کمک بکنیم؛ و اماراتیها به این مسئله کمک کردند. امیدواریم زودتر بیدار بشوند و کاری را که کردند جبران کنند. سیاست عمدهی استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئلهی فلسطین در ذهنیّت جوامع مسلمان و به سَمت فراموشی راندن آن است. و فوریترین وظیفه، مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خودِ کشورهای اسلامی صورت میگیرد. و حقیقت آن است که مسئلهای به عظمت مسئلهی فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد به نفْس و هوشمندی روزافزون ملّتهای مسلمان، اجازهی فراموش شدن آن را بدهد؛ هر چند آمریکا و دیگر سلطهگران و پادوهای منطقهای آنان همهی پول و توان خود را برای آن به کار گیرند.
آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اوّل جهانی، منطقهی غرب آسیا، یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را به عنوان مهمترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم میکردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطهی دائمی خود بیش از پیش احساس کردند. انگلیس از سالها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی به نام صهیونیسم را مهیّای نقشآفرینی کرده بود؛ و اکنون زمینههای عملی آن فراهم میشد. از همان سالها مقدّمات را بتدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دوّمین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری دولتهای منطقه، ضربهی خود را وارد آوردند و رژیم جعلی و دولتِ بدون ملّتِ صهیونیست را اعلام کردند. آماج این ضربه در درجهی اوّل ملّت فلسطین و در درجهی بعد همهی ملّتهای این منطقه بودند.
آنچه ما با آن مخالفیم عبارت است از حاکمیّت ظلم و طغیان و استکبار؛ «آمریکا» که میگوییم یعنی این؛ مخصوص آمریکا هم نیست. امروز البتّه قلّهی طغیان و استکبار و طاغوت، آمریکا است که درواقع در دست صهیونیستها -نه دولت صهیونیستی؛ در دست ثروتمندان و کمپانیدارهای صهیونیست- دارد میچرخد. هر کشور دیگری هم همین رفتار را داشته باشد این [طور] است. ما با هیچ ملّتی به عنوان ملّت مخالفتی نداریم؛ با هیچ نژادی، با هیچ ملّتی؛ ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم، با طغیان علیه ارزشهای انسانی و الهی مخالفیم. امروز آمریکا مظهر اینها است؛ مظهر ظلم است، مظهر استکبار است، لذاست که در دنیا هم منفور است.
به مناسبت این قضیّهی بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیلهی مردم نابود شد. بله، نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، دیگران در آن چند روز وارد میدان شدند و در مواجههی سخت، کار خودشان را، وظیفهی خودشان را انجام دادند، لکن کاری که ملّت در این یک هفته کردند، خیلی بالاتر بود، خیلی مهمتر بود از هر حرکت میدانی؛ [یعنی] این کاری که از زنجان و تبریز شروع شد، بعد به همهی شهرهای کشور بلکه حتّی شنیدم به بعضی از روستاها رسید، آخر هم پریروز در تهران این حرکتِ به این عظمت انجام گرفت.
دشمن -آن دشمن اصلی، نه این آدمهای پست و حقیر و کوچک- یعنی استکبار جهانی، صهیونیسم جهانی، آنهایی که نشستهاند پشت مانیتورهای اساسی سیاسی خودشان و دارند دنیا را مراقبت میکنند، میفهمند که این حرکت یعنی چه؛ آنها تو دهنی میخورند، آنها وادار به عقبنشینی میشوند در مقابل حرکت عظیم ملّت ایران. خدا را سپاسگزاریم، خدا را شاکریم و از ملّت ایران سپاسگزار و شاکریم؛ و شکر این حقیر قیمتی ندارد، ارزشی ندارد، خدای متعال انشاءالله شاکر این حرکت عظیم مردمی هست و خواهد بود. موضع ما در قضیّهی فلسطین یک موضع اصولی است؛ یک موضع قطعی و اصولی است. از پیش از پیروزی انقلاب، از اوایل نهضت، امام بزرگوار ما به خطر نفوذ صهیونیسم و دخالت صهیونیسم و ظلم صهیونیسم تصریح کرد؛ از اوّل انقلاب هم ما در این موضع قرار گرفتیم. اوّلین کاری که جمهوری اسلامی کرد، این بود که مرکز صهیونیستها در تهران را که مال رژیم قبل بود، از آنها گرفت، بیرونشان کرد، داد به فلسطینیها؛ این یک کار واقعی و نیز یک کار نمادین بود و تا امروز ما در موضع خودمان قرار داریم.
خیلی از مفاسد و بلیّاتی که امروز در فرهنگ غربی هست، صد سال پیش بلکه پنجاه سال پیش در کشورهای غربی وجود نداشت، بتدریج اینها را دائم اضافه کردند، وارد کردند. این چیزهایی که واقعاً انسان شرمش میآید دربارهِی آنها حرف بزند، رواج منکر و تعطیلِ معروف، امروز در کشورهای غربی هست. [البتّه] این حرف ما نیست که ما مخالف آنها هستیم؛ خیلی از دانشمندان خودشان، خیلی از مصلحین خودشان، متفکّرین خودشان اینها را میگویند، مینویسند؛ لکن یک جریانِ پُرقدرتِ سرمایهداری و قدرتطلبِ مخلوطِ صهیونیستی و استعماری و استکباری دارند پیش میبرند این جریان را در آمریکا و به تبع آن در اروپا و در کشورهایی که تابع اینها هستند. ما اگر چنانچه بتوانیم درست عمل بکنیم، میتوانیم بسیاری از جوامع را از نفوذ این فرهنگ، از رسوخ این فرهنگ، از حاکمیّت این فرهنگ نجات بدهیم.
آئین برائت که به معنی بیزاری از همهی بیرحمیها و ستمها و زشتیها و فسادهای طواغیت هر زمان و ایستادگی در برابر زورگویی و باجگیری مستکبران دورانها است، یکی از برکات بزرگ حج و فرصتی برای ملّتهای مظلوم مسلمان است. امروز برائت از جبههی شرک و کفر مستکبران و در رأس آن آمریکا، به معنی برائت از مظلومکشی و جنگافروزی است؛ به معنی محکوم کردن کانونهای تروریسم از قبیل داعش و بلکواتر آمریکایی است؛ به معنی نهیب امّت اسلامی بر سر رژیم کودککش صهیونیست و پشتیبانان و کمککنندگان آن است؛ به معنی محکومیّت جنگافروزیهای آمریکا و دستیارانش در منطقهی حسّاس غرب آسیا و شمال آفریقا است که رنج و مرارت ملّتها را به نهایت رسانده و هر روزه مصیبتهای سنگینی بر آنان وارد کرده است؛ به معنی بیزاری از نژادپرستی و تبعیض بر اساس جغرافیا و نژاد و رنگ پوست است؛ به معنی بیزاری از رفتار استکباری و خباثتآمیز قدرتهای متجاوز و فتنهانگیز دربرابر رفتار شرافتمندانه و نجیبانه و عادلانهای است که اسلام، همه را به آن دعوت میکند.
امروز جبههی مقاومت در منسجمترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته است؛ در منطقه و در مراکزی حتّی فراتر از منطقه؛ این یک واقعیّت است. نقطهی مقابل، قدرت استکباری است؛ قدرت استکباری آمریکا، قدرت فتنهانگیزی و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف بمراتب تنزّل کردهاند و پایین رفتهاند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. اینکه در وضع سیاسی آمریکا یا در وضع اجتماعی و اقتصادی آمریکا چه اتّفاقاتی افتاده و دارد میافتد، باید در محاسبات ما وارد بشود.
امروز آمریکاییها دشمنی را آشکار کردهاند؛ مصالح رژیم صهیونیستی را هم بیشتر از هر دولت دیگری اینها رعایت میکنند؛ یعنی واقعاً باید گفت که فرمانِ کار بسیاری از سیاستهای آمریکا دست صهیونیستها است؛ حالا نه لزوماً دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی، بلکه دست جامعهی صهیونیستی است که بر امورشان مسلّط است.
شهدای شما که درحقیقت در دفاع از مرزهای عقیدتی و مرزهای حسّاس، به شهادت رسیدهاند، چند امتیاز دارند:
... یک امتیاز دیگر که جزو بالاترین امتیازها است، این است که اینها در دفاع از حریم اهلبیت رفتند، در دفاع از حرمها رفتند.* یکی دیگر این است که اینها غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهلبیت را دارند؛ این خیلی مهم است. غالباً اینهایی که میروند، یکی از احساساتشان و روحیههایشان همین است که میخواهند بروند از حریم اهلبیت دفاع کنند؛ خانوادههایشان، پدرها و مادرها هم همینطور. در اظهاراتی که مادر یکی از این شهیدان امروز کرده بودند، خطاب به حضرت زینب گفته بودند: "من محمدحسین خودم را دادم به شما"، یعنی به حضرت زینب؛ این خیلی باارزش است. این یکی از خصوصیّات است. غیرت نسبت به حریم اهلبیت که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد، در اینها در حدّ اعلیٰ هست.* اگر اینها به کمک جوانان محلّی آنجا -چه عراق، چه سوریه- نمیرفتند، معلوم نبود کار چهجوری انجام بگیرد. آن کسانی که در مقابل این جریانهای تکفیری میایستند، درواقع در مقابل یک جبههی جرّار خطرناک بدتر از صهیونیستها ایستادهاند. اینها اگر از صهیونیستها بدتر نباشند، بهتر نیستند. آنچه در منطقهی ما -در منطقهی غرب آسیا- دارد اتّفاق میافتد بخشی از یک نقشهی فوقالعاده خطرناک دشمنان، یعنی آمریکاییها و صهیونیستها و غربیها است. اینها (شهدای مدافع حرم) دارند در مقابل این نقشهی استکبار، مقاومت و ایستادگی میکنند. هر کسی اینها را نفهمد، حقایق منطقه را نفهمیده؛ هر کسی اینها را انکار کند، واضحات و بیّنات عقلی و سیاسی را نفهمیده؛ لذاست که اینها خیلی باارزشند.
من تکیه میکنم در این برههی از زمان روی مسئلهی خانواده تکیه کنید. دشمن -نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایهداری بینالمللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش میکنند. این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید» -که سیاهترین نوع زندگی مزدوج است- همهی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود.
آن روزی که این انقلاب یک نهال ضعیفی بود، همهی اینها دست به یکی کردند تا این نهال ضعیف را از زمین بکَنند، نتوانستند؛ امروز آن نهال ضعیف به این درخت تناور، این شجرهی طیّبهی عظیم تبدیل شده، هیچ غلطی نمیکنند؛ همان جملهای که حضرت زینب به یزید فرمود: کِد کَیدَکَ وَ اسعَ سَعیَکَ ... فَوَاللهِ لا تَمحو ذِکرَنا؛(۹) هر غلطی میتوانی بکنی بکن، [امّا] بدان که هیچ غلطی نمیتوانی بکنی. البتّه آبروی خیلی از سران کشورهای بظاهر مسلمان در این حوادث رفت، آبرویشان بر خاک ریخت؛ اینهایی که نشستند با رژیم صهیونیستی در ورشو و امثال آنجا علیه اسلام و مسلمین و جمهوری اسلامی با صهیونیستها و آمریکاییها همپیمان شدند، آبرویی در بین ملّت خودشان هم ندارند؛ چه بعضی از این عربهای منطقهی خلیج فارس، چه بعضی دیگر، بین ملّت خودشان هم آبرویی ندارند. اینها اینجوری هستند.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به یک معادلهی روشن در قضیهی فلسطین گفتند: بر اساس این معادله اگر مقاومت کنید، پیروز خواهید بود و اگر مقاومت نکنید پیروزی نخواهید داشت؛ اما به فضل الهی، مردم فلسطین در مبارزه با رژیم صهیونیستی تاکنون مقاومت کرده و پیروز بودهاند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: پیروزی مردم فلسطین در سالهای اخیر، به معنای توانایی تشکیل حکومت در تلآویو نبوده است که البته این موضوع نیز به فضل پروردگار محقق خواهد شد، بلکه پیروزی اصلی این بوده است که رژیم صهیونیستی که ارتشهای عربی نتوانستند آن را شکست دهند، بهوسیلهی مردم فلسطین و گروههای مقاومت به زانو درآمد و به اذن الهی پیروزیهای بزرگتری نیز خواهید داشت. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: رژیم صهیونیستی که در دو جنگ قبلی با گروههای مقاومت، در برههای بعد از ۲۲ روز و در برههای دیگر بعد از ۸ روز درخواست آتشبس کرد، در آخرین درگیری، بعد از ۴۸ ساعت خواستار آتشبس شد و این یعنی به زانو درآمدن رژیم غاصب صهیونیستی. رهبر انقلاب اسلامی، این اتفاقات را بسیار مهم و از الطاف الهی برشمردند و تأکید کردند: علت پیروزیهای مستمر ملت فلسطین در سالهای اخیر، ایستادگی و مقاومت بوده است و در آینده و تا زمانی که مقاومت وجود داشته باشد، روند افول و زوال رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داشت. ملّت بیدار است. مسئولین هم مشغولند؛ کار میکنند، تلاش میکنند؛ البتّه بیشتر باید تلاش کنند. من هم به ملّت عزیزمان عرض میکنم این بیداری را حفظ کنید؛ اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی در واقع نقشهشان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند؛ مِنباب مثال. همه باید حواسشان جمع باشد؛ به همهی ملّت عرض میکنم. آمریکا دشمن خبیثی است، دشمن حیلهگری است، دستش با صهیونیستها و مرتجعین منطقه در یک کاسه است و همهی آنها دشمن ایران اسلامی و دشمن ملّت ایرانند؛ ما باید بیدار باشیم.
یک نکتهی دیگری که به چشم من خیلی برجسته آمد، اعتمادبهنفسی بود که شما نشان دادید در زمینهی دفاع از اصالتهای خودتان؛ یک نمونهاش عبارت بود از اینکه پرچمدارانِ شما را بانوانی با چادر انجام دادند؛ خیلی باارزش است. من نمیدانم آن خانمی که چادر را به سرش کرده بود و پرچم را دستش گرفته بود و در افتتاحیّه، در اختتامیّه جلوی کاروان حرکت میکرد، توجّه کرد که چقدر این کار باارزش است؟ چقدر این حرکت، حرکت عظیمی است؟ این یعنی شما یکتنه در مقابلِ تهاجمِ بیبندوباری و ولنگاریِ روزافزون دنیا ایستادهاید؛ معنایش این است؛ معنایش این است که شما در مقابل هجوم سیاستهایی که از طرف صهیونیستها و کمپانیهای مخرّب اخلاق در دنیا دارد ترویج میشود در کشاندن مرد و زن بهسمت فساد اخلاقی، ایستادهاید؛ از حجاب خودتان، از چادر خودتان، از دین خودتان، از معارف اسلامی خودتان دارید عملاً در یک میدان بینالمللی و جهانی دفاع میکنید و هیچ ملاحظه نمیکنید؛ خیلی دل و جگر میخواهد. خیلیها هستند کم میآورند؛ بنده دیدهام که در یک مواردی در این میدانهای بینالمللی، بعضیها توانایی ندارند در مقابل هجوم توقّعات بیپایان جبههی کفر و استکبار مقاومت بکنند، کم میآورند، عقبنشینی میکنند؛ شما ایستادید؛ این خیلی باارزش است.
امروز دنیا شاهد یک ظلم فراگیر از سوی قدرتهای غاصب جهانی است؛ شما ملاحظه کنید که منطقهی ما و بسیاری از مناطق دیگر عالم امروز درگیر مشکلاتی هستند که این مشکلات، ساختهی دست استکبار جهانی است. ما دربارهی قدرتهای ستمگر جهانی بدون تقیّه و با صراحت کامل سخن میگوییم. امروز سیاستی که استکبار و در رأس آنها آمریکای ظالم و ستمگر برای خود اتّخاذ کردهاند، یک سیاست شرارتبار است؛ منافع خودشان را در ایجاد بیثباتی در بسیاری از مناطق عالم بخصوص منطقهی ما -منطقهی غرب آسیا- قرار دادهاند؛ سیاست آنها این است؛ منافع خودشان را اینجور تعریف کردهاند که در این منطقه جنگ باشد، جنگهای خانگی باشد، برادران به جان یکدیگر بیفتند، تروریسم به شکلهای فجیعی در منطقه توسعه پیدا کند؛ این سیاستی است که امروز آمریکا به کمک رژیم صهیونیستی و متأسّفانه به کمک بعضی از کشورهای منطقه دنبال میکند.
در جنگ اقتصادی هدف آمریکا ایجاد نارضایی است؛ هدفشان این است؛ میخواهند نارضایی ایجاد کنند بلکه بتوانند این نارضایی را به اغتشاش داخلی تبدیل کنند. من یک خبری را به شما بگویم -این تحلیل نیست، خبر است- قضایای دیماه که یادتان هست؛ در دیماه گذشته -مثلاً شش هفت ماه قبل از این- چند روز در چند شهر یک عدّهای آمدند و شعار دادند و کارهایی مانند اینها کردند. دولت آمریکا به همراهی صهیونیستها، به همراهی سعودیها، سه سال یا چهار سال کار کرده بودند برای اینکه این قضایا را به وجود بیاورند؛ چقدر خرج کردند خدا میداند! سه سال، چهار سال کار کردند برای اینکه بتوانند چند روز در چند شهر کشور، دویست نفر، پانصد نفر، هزار نفر آدم را جمع کنند که یک شعاری بدهند. بعد هم ملّت ایران وارد میدان شد، بدون اینکه کسی از ملّت بخواهد -واقعاً خود ملّت [آمدند]؛ من همانوقت هم گفتم؛ واقعاً آفرین بر این ملّت- خودشان وارد میدان شدند، فضا را پاک کردند، آلودگیها را تمام کردند، شکست دادند. چند سال زحمت کشیدنِ آنها را برای ایجاد آن حادثه، ملّت ایران در ظرف چند روز از بین برد.
متأسّفانه بعضی از دولتهای اسلامی بر اثر بیاعتقادی به اصل اسلام -چه برسد به مسئلهی فلسطین- پیشمرگ آمریکاییها شدهاند؛ نهفقط دنبالهرو، [بلکه] خودشان را دارند قربان آنها میکنند؛ روی حماقت و جهالت و مطامع و اهواء دنیوی. بعضی از دولتها -متأسّفانه دولتهای عرب- یکچنین وضعی دارند؛ این هم اثری ندارد، این هم فایدهای ندارد، آنها هم ناکام خواهند ماند و به توفیق الهی و به توفیق پروردگار، امّت اسلامی و ملّت مسلمانِ فلسطین بر دشمنان خودشان قطعاً پیروز خواهند شد و خواهند دید آن روزی را که ریشهی رژیم جعلی صهیونیست از سرزمین فلسطین کنده خواهد شد.
امروز سیاست استکبار عبارت است از ایجاد شکاف و اختلاف بین ملّتهای مسلمان و حتّی در داخل ملّتها، بین آحاد آن ملّتها؛ امروز سیاست این است. و این نقشهای است که نقشهپردازان و توطئهگران آمریکای جنایتکار و صهیونیستها برای منطقهی ما که یکی از مهمترین مناطق اسلامی است، طرّاحی کردهاند و شما نشانههایش را دارید مشاهده میکنید: حوادث رقّتبار یمن، حوادث سوریه، حوادثی که در عراق بود، و بقیّهی کشورهای مسلمان. راه این است که ملّتهای مسلمان نقطهی اصلی را کشف کنند؛ آن نقطهی اصلی عبارت است از دشمنی استکبار با جامعهی اسلامی و امّت اسلامی؛ این اساس قضیّه است. بِایستند در مقابل سیاستهای استکبار؛ این وظیفهی دولتها است، وظیفهی مسئولان سیاسی است، وظیفهی زبدگان دینی و فرهنگی و سیاسی است در همهی دنیای اسلام. و یک نقطهی اساسی دیگر هم مسئلهی رژیم صهیونیستی است که اساساً در این منطقه این رژیم را در دل دنیای اسلام کار گذاشتهاند برای ایجاد اختلاف، برای تفتین، برای مسئلهسازی.
و رژیم صهیونیستی هم ماندگار نیست؛ این را همهی تجربههای تاریخی به ما بهصورت قطعی املا میکند و تفهیم میکند. رژیم صهیونیستی مشکل اصولی دارد. آمریکاییها و خود عوامل رژیم صهیونیستی و بعضی از دولتهای سستعنصر و دنبالروی آمریکا امروز خیال میکنند که با ایجاد رابطهی دیپلماسی آشکار یا پنهان با رژیم صهیونیستی میتوانند مشکل او را حل کنند؛ نه، مشکل رژیم صهیونیستی، بودن یا نبودن رابطهی دیپلماسی با دولتها نیست که اگر چنانچه حالا دو دولت، سه دولت -کمتر یا بیشتر- رابطه برقرار کردند، قبح رابطهی با اسرائیل را شکستند و با رژیم صهیونیستی دست دوستی دادند، مشکل رژیم صهیونیستی حل بشود؛ نه، مشکل رژیم صهیونیستی اساس عدم مشروعیّت این رژیم است. رژیم صهیونیستی نامشروع است؛ تشکیل این رژیم بر یک اساس باطل انجام گرفته است. یک ملّت را از درون کشورِ خودش بزور، با کشتار، با تهدید، با نیروی مسلّح اخراج کردهاند، یک ملّت تاریخی را؛ ملّت فلسطین که ملّت جعلی و تازه به دوران رسیدهای نبود. کشور فلسطین هم همینجور؛ مگر میتوانند نقشهی فلسطین را از حافظهی تاریخی جغرافیای جهان حذف کنند؟ مگر این کار ممکن است؟ حالا بیایند چهار تا کشور سستعنصرِ در منطقه را هم وادار کنند که ارتباط دیپلماسی برقرار کنند با رژیم صهیونیستی، مشکلشان را حل نمیکند؛ مشکل آنها عبارت است از عدم مشروعیّت. پایهی رژیم صهیونیست در این منطقه یک پایهی سست و متزلزل و غلطی است؛ این هم چیزی نیست که کلیدش دست دولتها باشد که بتوانند آن را حل بکنند. بعضی از کشورهای منطقه که سابقهی بیشتری در ارتباط با رژیم صهیونیستی دارند -من اسم نمیآورم- اتّفاقاً احساسات مردمشان نسبت به رژیم صهیونیستی بسیار تندتر از بقیّهی کشورها است. مسئله، مسئلهی ملّتها است؛ عدم مشروعیّت رژیم صهیونیستی در دل امّت اسلامی حک شده است و زایلشدنی نیست؛ با تلاش کاخ سفید و با انتقال سفارت به قدس و با این حرفها نمیتوانند این مشکل را حل کنند؛ این مشکل حلشدنی نیست. و بدون شک، این رژیمی که بر پایهی باطل تشکیل شده است، به توفیق الهی و با همّت ملّتهای مسلمان نابود خواهد شد و از بین خواهد رفت. مثل همهی کشورهای آزاد دنیا، مردم فلسطین -فلسطینیان واقعی- بایستی مورد سؤال قرار بگیرند؛ چه مسلمانشان، چه مسیحیشان و چه یهودیشان؛ آنهایی که فلسطینیاند، نه آنهایی که از جاهای دیگر وارد فلسطین شدهاند. آراء آن کسانی که فلسطینی هستند باید مورد مراجعه قرار بگیرد و از آنها نظرخواهی بشود و آنها نظامِ حکومتیِ کشورِ فلسطین را معیّن کنند؛ آن نظام حکومتی نسبت به کسانی که وارد این منطقه شدهاند، [یعنی] صهیونیستها و رؤسایشان و بقیّه، تصمیم خواهد گرفت. راهحلّ فلسطین جز این نیست و این همان نابود شدن و از بین رفتن رژیم باطل و جعلی صهیونیستی است که امروز بر سر کار است؛ و این امر بهطور قطعی در آیندهی نهچنداندوری -نمیشود زمان معیّن کرد؛ آیندهای که خیلی دور نیست- قطعاً به حول و قوّهی الهی تحقّق پیدا خواهد کرد. اگر این شد، ملّتهای مسلمان در این منطقه خواهند توانست انشاءالله وحدت خودشان را به دست بیاورند. امید را در دل نگه دارید؛ امید به عوض شدن چهرهی مُظلَم و تاریک و مخدوش دنیایی که امروز در زیر سلطهی ابرقدرتها است. بدانید و مطمئن باشید که این وضع عوض میشود، مطمئن باشید که این فضای ظلم و جُوری که امروز مشاهده میکنید در دنیا، از زورگویی، بدگویی، خباثت و رذالت -که مظهرش سران آمریکا و سران صهیونیستند، و دیگران هم کموبیش همینجور- این بدون تردید تغییر پیدا خواهد کرد؛ این، آن امیدی است که ما داریم. ما باید کمک کنیم، از خدا بخواهیم و خودمان تلاش کنیم که آن روز را جلو بیندازیم و نزدیک کنیم انشاءالله.
فشارها بر روی مردم فلسطین در این ایّام و ایّام گذشته -در این هفتاد سال- فراوان بوده است امّا شما ملاحظه کنید که همان جمعیّت مظلوم محدودی که صهیونیستها توانستند بهآسانی بر آنها غلبه پیدا کنند و یک ملّت را از کشور خودش بیگانه کنند و دستش را کوتاه بکنند و بر آن کشور مسلّط بشوند، همان ملّت ضعیف، امروز تبدیل شده است به یک فلسطین قدرتمند که حکومت صهیونیستی را تهدید میکند و حکومت صهیونیستی در مواجههی با آن احساس ضعف میکند، احساس عجز میکند؛ و بدون تردید فلسطینیها بر صهیونیستها غالب خواهند شد و فلسطین به دست فلسطینیها برخواهد گشت.
در روزهائی که شدت یافتن ظلم و قساوت دشمن صهیونیست در غزه، دلبستگان به مسألهی فلسطین را غمگین و خشمگین ساخته، لازم میدانم بار دیگر بر مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در این مسألهی مهم که در صدر مسائل امت اسلامی است تأکید کنم. بیشک مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطین مظلوم و تنها نسخهی شفابخش جراحات وارد بر پیکر آن ملت شجاع و سرافراز است.
ما امروز با یک جبههی عظیم سیاسی و مالی و اقتصادی و نظامی و امنیّتی و مانند اینها مواجهیم؛ تقریباً همهی دستگاههای تبلیغاتی دنیا علیه ما دارند حرف میزنند و کار میکنند؛ دستگاههای مالی وابستهی به صهیونیستها و وابستهی به آمریکا و مستکبرین علیه ما دارند کار میکنند؛ همهی آنها دارند کار میکنند. البتّه ما بحمدالله ایستادهایم؛ این ایستادگی هم به برکت همان تقوا و ایمانی بوده است که در قشر عظیمی از مردم ما بحمدالله وجود دارد، یعنی همین جوانها و همین فداکاریها و همین «حججی»ها و امثال اینها؛ اینها را دستِکم نگیرید، اینها خیلی مهمّند؛ همینها هستند که نگه داشتهاند پایههای این نظام را و معیّت الهی را برای ما تا حدود زیادی تأمین کردهاند.
از پیروزی انقلاب چهل سال گذشته و شماها بیشتر از ۱۸ سال و ۲۰ سال و ۲۵ سال و مانند اینها سن ندارید؛ آنها توقّع داشتند و میخواستند که وقتی این نسل یعنی نسل شماها روی کار میآید و نوبت به شماها میرسد، از اسلام و از انقلاب هیچ خبری نباشد در این کشور، و بر سیاست این کشور، بر هویّت این ملّت، بر همهچیزِ این کشور، آمریکاییها، قدرتمندان عالم و سرمایهداران صهیونیست تسلّط داشته باشند؛ توقّعِ آنها این بود؛ با این نیّت مبارزه را شروع کردند، با این نیّت جنگ را راه انداختند، با این نیّت حملاتِ نرم و سخت خودشان را بعد از جنگ ادامه دادند تا امروز. امروز نتیجه چه شده؟ نتیجه این شده که در میان این نسل، کسانی هستند که استعداد رشد و شکوفاییشان از نسل اوّل بیشتر است و اقتدارشان در مقابل دشمنِ خبیث و دشمن متعرّض و متجاوز بیشتر است و بلاشک اگر آن روز جوانان ما توانستند دشمن را به عقب برانند، امروز جوانان ما بمراتب برای عقب راندن دشمن آمادهترند. آنها مکر کردند، آنها نقشه کشیدند و اسلام و جمهوری اسلامی و ارادهی الهی نقشههای آنها را باطل کرد، انشاءالله روزبهروز هم بیشتر باطل خواهد کرد.
آنچه امروز برای سیاست آمریکا در این منطقه در درجهی اوّل است، این است که این منطقه روی آرامش نبیند؛ دولتها و ملّتهای این منطقه به خودشان مشغول باشند تا به فکر معارضهی با عامل خبیث استکبار در این منطقه یعنی صهیونیسم نیفتند. این یک هدف. یک هدف دیگر هم اینکه آمریکا حضور خودش را [در اینجا] توجیه کند. وقتی که در افغانستان ناامنی هست، آمریکا حضور خود را توجیه میکند که «بله، ما میخواهیم بیاییم اینجا که امنیّت را برقرار کنیم»، در حالی که ناامنی را خود آنها به وجود آوردهاند، ناامنی را آنها به وجود آوردهاند؛حوادث افغانستان -با واسطه و بیواسطه- به وسیلهی عوامل آمریکا از بیست و چند سال قبل انجام گرفته؛ یعنی آنها بودند که موجب این کشتارهای به اسم مذهب در این منطقه شدند؛ حالا هم همان کار رادارند ادامه میدهند؛ میخواهند همیشه [منطقه] شلوغ باشد تا حضور خودشان را در اینجا تأمین کنند و مقاصد سیاسی و مقاصد اقتصادی خودشان را پیش ببرند. لعنت خدا بر استکبار، بر عوامل استکبار، بر دولت خبیث و جنایتکار صهیونیسم و آمریکا و عوامل آنها، که مردم و مسلمانها را این جور نابود میکنند.
توصیهی بنده به برادران و خواهران مؤمن و مسلمانمان این است که در مسائل اساسی دنیای اسلام، مسائل حیاتی دنیای اسلام باید صریح باشیم؛ اگر صریح بودیم، میتوانیم در عالم جریانسازی کنیم. ما نیاز داریم به اینکه در بین افکار عمومی جهان و افکار نخبگان جهان، جریانسازی کنیم؛ حقایقی وجود دارد، این حقایق را همگانی کنیم؛ بر روی افکار عمومی مردم عالم اثر بگذاریم. نگذارید شما را ندیده بگیرند و با توطئهی سکوت، مسائل مهمّ دنیای اسلام را محو کنند و زیر بار جنجال مسائل فرعی و مسائل دروغین، مسائل اصلی دنیای اسلام از نظر افکار عمومیِ جهان، نادیده گرفته بشود. نباید اجازه داد که این امپراتوری خطرناک و سهمگین تبلیغاتی غرب که عمدتاً دست صهیونیستها است، این مسائل مهمّ دنیای اسلام را ندیده بگیرد. من حالا به بعضی از آنها اشاره میکنم؛ مسئلهی فلسطین یکی از مسائل بسیار مهم، بلکه مهمترین مسئلهی دنیای اسلام است، بکلّی ندیده گرفته میشود این فشارها و این مشکلاتی که برای ملّت فلسطین وجود دارد. به نظر ما میشود امپراتوری رسانهای صهیونیستی غربی را شکست داد؛ میشود این کار را کرد، اگر همه همّت کنیم، میتوانیم. شکست صهیونیستها در جنگ نرم هم ممکن است؛ همچنانکه در جنگ سخت، صهیونیستها شکست خوردند؛ همچنانکه ملاحظه کردید رژیم صهیونیست در لبنان شکست خورد، مجبور به عقبنشینی شد، مجبور به اعتراف به شکست شد؛ درحالیکه همه خیال میکردند این یک رژیم شکستناپذیر است. در جنگ نرم هم میتوان رژیم صهیونیستی و عوامل آن را شکست داد.
الان دهها سال است که مجموعههای فلسطینی که یا خودشان یا پدرانشان از فلسطین اخراج شدهاند، اردوگاه نشینند. این چه معنا دارد؟ در هیچ جای دنیا چنین چیزی اتّفاق نیفتاده است. این مسئله، مسئلهی فوقالعادهای است؛ این یک ستم تاریخیِ بینظیر است؛ این بلاشک یک ستم تاریخیِ بینظیر است. و ما وظیفه داریم؛ یعنی در اسلام مورد اتّفاق همهی مذاهب اسلامی است که در یک چنین مواردی بایستی وارد میدان بشوند، دفاع کنند، هرجور که میتوانند دفاع کنند؛ بالاخره این مسئله بایستی انجام بگیرد.
و من عقیدهام این است که این مجاهدت در مقابل رژیم صهیونیستی، به نتیجه خواهد رسید؛ این را ما معتقدیم. اینکه ما خیال کنیم که «دیگر فایدهای ندارد و کار از کار گذشته»، نخیر، اینجور نیست؛ ولو دهها سال هم گذشته است امّا قطعاً انشاءالله و باذنالله به نتیجه خواهد رسید؛ کمااینکه تا امروز هم مقاومت پیشرفت کرده است. شما ملاحظه کنید؛ یک روز اینها -صهیونیستها- شعار «از نیل تا فرات» میدادند، [ولی] امروز دور خودشان دیوار میکشند که بتوانند خودشان را در آنجا در سرزمین غصبی حفظ کنند. بنابراین مقاومت پیشرفت کرده، بعد از این هم پیشرفت خواهد داشت. دولتهایی هم که امروز به آمریکا کمک میکنند در منطقهی خود ما، اینها دارند خیانت میکنند؛ این را همه توجّه داشته باشند؛ این یک خیانت صریح است که کسی با دشمنی مثل صهیونیستها بسازد، [ولی] با برادران مسلمان خودش ستیزهگری کند، مثل کاری که امروز سعودیها دارند میکنند. این کار قطعاً خیانت به امّت اسلامی و دنیای اسلامی است.
عقیدهی ما این است که دنیای اسلام با جمعیّت زیاد، با امکانات فراوان، با جایگاه و منطقهی فوقالعاده حسّاسی که امروز چه در آفریقا و چه در آسیا -چه در غرب آسیا، چه در مرکز آسیا- دارا است، بلاشک اتّحاد این مجموعه میتواند یک قدرت بزرگی را در دنیا تشکیل بدهد که بتواند اثرگذار باشد. این اتّحاد را بایستی ما انجام بدهیم، همافزایی کنیم، به یکدیگر کمک کنیم، نیروهایمان را به کمک هم بفرستیم. این ستیزهگریهایی که معمول شده است-که بیشتر هم دست آمریکا و صهیونیستها در میان است؛ آنها هستند که دارند اختلاف ایجاد میکنند-بایستی متوقّف بشود و نگذاریم برای رژیم صهیونیستی، با این کارها حاشیهی اَمن درست کنند. یکی از آرزوهای دشمنان دنیای اسلام، این است که در داخلِ دنیای اسلام، اختلافات، دعواها، جنگ و خونریزی وجود داشته باشد، برای اینکه حاشیهی امنی برای صهیونیستها درست بشود؛ از این مانع بشویم و تا آنجایی که میتوانیم، نگذاریم.
ادّعاهای دروغ شیطان اکبر را افشا کنیم. شیطان اکبر آمریکا است؛ اینها ادّعاهای دروغی دارند، این ادّعاها باید افشا بشود. ... مبارزهی با تروریسم؛ ادّعای مبارزهی با تروریسم میکنند. اوّلاً خودشان از دولت تروریستی صهیونیستها دفاع میکنند. دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی یک دولت تروریست است، خودش هم میگوید؛ یعنی خود اسرائیلیها انکار نمیکنند که با ترور کارهایشان را پیش میبرند. این را میگویند، گاهی در مواردی صریحاً اظهار هم میکنند، ولی حامی این دولت در این منطقه، در درجهی اوّل آمریکا است. بنابراین، از این [دولت تروریست] حمایت میکنند.
یک مثلّثی در این قضایا] اغتشاشات سال ۹۶ [فعّال بوده است. مال امروز و دیروز هم نیست؛ این سازماندهیشده بوده است. اینهایی که عرض میکنم، همه قرائن اطّلاعاتی دارد؛ حالا بعضی آشکار است و حرفهای خودشان است، بعضی هم از طُرق اطّلاعاتی به دست آمده است. یک مثلّثی فعّال بودند: نقشه مربوط به آمریکاییها و صهیونیستها است؛ نقشه را آنها کشیدند. چند ماه هم هست دارند نقشه میکشند. اینکه «بیاییم از شهرهای کوچک شروع کنیم، [بعد] به طرف مرکز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعّال کنیم و اینها را داغ کنیم»، این نقشهای است که کشیده شده و چند ماه است روی این نقشه دارند کار میکنند. نقشه مال آمریکاییها و عوامل رژیم صهیونیستی است.
... دو قرارگاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل دادند. این را خودشان اعتراف کردند، اینها اعترافهای خودشان است؛ نه اعترافِ اینجا، [بلکه] آنهایی که در رسانهها لو میدهند حرفها را و در یک مصاحبهای حرف میزنند و یک چیزهایی میگویند، گفتند که دو قرارگاه فرماندهی عملیّات برای فضای مجازی و مدیریّت اغتشاشها توسّط آمریکاییها و عوامل رژیم صهیونیستی در همسایگی ایران تشکیل شد؛ این را خودشان اعتراف کردند. یعنی همه چیز را از پیش آماده کردند، از قبل هم برای خودشان پیروزی را قطعی دانستند؛ الحمدلله الّذی جعل اعدائنا من الحمقاء؛ خدا را شکر! با اینهمه حوادث پیدرپی، هنوز این ملّت را نشناختهاند، هنوز نفهمیدهاند این سدّ محکم ایمان ملّی و ایستادگی ملّی و شجاعت ملّی معنایش چیست؛ به اعماقش نرسیدهاند. دشمن اصلی ما که رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است، یکی از فاسدترین و ظالمترین حکومتهای دنیا است؛ از تروریستها حمایت میکند، از داعش تا توانستند حمایت کردند -الان هم با همهی هارتوهورتهایی که میکنند، آنطور که خبر میرسد، باز دارند از زیر کمک میکنند به داعش و به تکفیریهایی امثال داعش- از تروریست حمایت میکنند، از حکومتهای دیکتاتور حمایت میکنند، از شاه ایران حمایت میکردند، از خاندان ظالم سعودی حمایت میکنند، از بعضی سلسلههای ظالم منطقه حمایت میکنند. دیگر از اینها، کاری غلط و فسادی بزرگتر! از جنایتکاران حمایت میکنند؛ چه آن جنایتکارانی که در فلسطین دارند جنایت میکنند یعنی رژیم صهیونیستی، چه آن جنایتکارانی که در یمن دارند جنایت میکنند که هر روز یک عدّهای را به خاکوخون میکشند.
در مقابل این کسانی که سیاست آمریکا را در این منطقه دنبال میکنند، چه باید کرد؟ زبان ما زبان نصیحت است؛ بله، جهّالِ بعضی از این دولتها نسبت به ملّت ایران و جمهوری اسلامی حرفهایی میزنند که اینها قابل اعتنا نیست؛ بنای بر جواب دادن به تُرَّهات آنها نیست؛ ما بنای بر نصیحت داریم، ما نصیحت میکنیم. این کاری که بعضی از دولتهای منطقه، امروز دارند انجام میدهند در خدمت آمریکا، این به ضرر خود آنها است؛ این عاقبتش همانی است که در قرآن فرمود: خودشان را نابود میکنند. دشمن هر کاری بتواند، انجام میدهد. در داخل منطقهی ما این تکفیریها را راه انداختند برای اینکه به خیال خودشان جنگ مذهبی راه بیندازند، امّا خدای متعال توی دهن اینها زد و جنگ مذهبی راه نیفتاد و راه نخواهد افتاد. ما در مقابل تحریکشدگان دشمن، ایستادگی کردیم، ایستادیم و بحمدالله موفّق هم شدیم، لکن مسئلهی آنها مسئلهی مزدوری دشمن بود؛ جنگ مذهبی نبود، جنگ طائفی نبود، جنگ فرقهای نبود. دشمن این را میخواست؛ دشمن میخواست جنگ سنّی و شیعه راه بیندازد، منتها فرمود: اَلحَمدُللهِ الَّذی جَعَلَ اَعدائَنا مِنَ الحُمَقاء، خداوند متعال، دشمنانِ ما را احمق قرار داده. داعش در این منطقه تعداد افرادی که از سنّیها کشت و نابود کرد، بیشتر بود از آن تعداد افرادی که از شیعه کشت! اینها میخواستند جنگ سنّی و شیعه راه بیندازند. خدای متعال توی دهنشان زد. مقابلهی ما با نیروهای تکفیری، مقابلهی با ظلم بود، مقابلهی با تحریف اسلام بود؛ مبارزهی با گروهِ وحشیِ دور از اخلاق اسلامی و مدنیّت اسلامی و حقیقت اسلام بود که انسانها را زندهزنده آتش میزدند، انسانها را زندهزنده پوست میکندند، خانوادههای مسلمان را به اسارت میگرفتند و فساد سیاسی، فساد جنسی، فساد مالی، فساد عملی، همهجور فسادی، اینها را فرا گرفته بود. اینها عامل آمریکا بودند، عامل صهیونیسم بودند، دنبالههایشان هم هرجا باشند عامل آمریکا و عامل صهیونیسماند. این یک واقعیّتی است؛ ما در مقابل اینها ایستادیم. دنیای اسلام اگر بخواهد به عزّت برسد، بایستی وحدت را و اتّحاد و اتّفاق را از دست ندهد. دنیای اسلام اگر بخواهد به قدرت و عزّت برسد، باید در مقابل صهیونیسم بِایستد.
امروز در مقابل امّت اسلامی صف کشیدهاند؛ آمریکا، استکبار جهانی و دنبالههایشان، صهیونیسم، رژیم صهیونیستی، مرتجعین، پولپرستان عالم، شهوترانانِ میان مسلمانان که وابستهی به آن قدرتها هستند، اینها همه در مقابل اسلام، در مقابل راه پیغمبر صف کشیدهاند؛ اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالًا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا؛ بله، امروز فرعون اینها هستند؛ فرعون، امروز آمریکا است؛ فرعون، امروز رژیم صهیونیست است؛ فرعون، همین دنبالهروهای اینها هستند در منطقه که بتدریج میخواهند مسلمانها را به جان هم بیندازند و در منطقه جنگ ایجاد کنند که امروز این نقشهی آمریکا است؛ این را همه توجّه داشته باشند، همه بدانند. خود سیاستمداران آمریکایی در تحلیلهایشان، در حرفهایشان، خواسته یا ناخواسته اعتراف کردند که باید در منطقهی غرب آسیا جنگ ایجاد کنیم، اختلاف ایجاد کنیم، اینها را به جان هم بیندازیم؛ برای اینکه رژیم صهیونیستی در حاشیهی امن قرار بگیرد، راحت باشد؛ برای اینکه اینها نتوانند پیشرفت کنند؛ برای اینکه از جسم امّت اسلامی آنقدر خون برود که بیحال بشود، ضعیف بشود، قدرت ایستادگی نداشته باشد؛ در مقابل این باید چهکار کرد؟ فَاستَقیما وَ لاتَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعلَمون؛ دنبال راه جهّال نرویم.
امروز دنیای اسلام به این اتّحاد و این همدلی بشدّت نیازمند است. امروز پیکر دنیای اسلام زخمخورده است؛ امروز دشمنان اسلام توانستهاند با ایجاد جنگ و خِلاف در بین خود مسلمین، آنها را فَشَل کنند، آنها را مشغول به خود کنند و دشمنان آنها را در حاشیهی امن نگه دارند. در منطقهی غرب آسیا، رژیم غاصب صهیونیست در امنیّت به سر ببرد، [ولی] مسلمانها به جان هم بیفتند! این حقیقت و واقعیّتی است که امروز وجود دارد؛ و این کار، کار دشمنان اسلام است؛ کار آمریکا است، کار صهیونیسم بینالمللی است، و کارِ ادامههای آنها و همکاران آنها در این منطقه است. با کمال تأسّف باید قبول کنیم که در درونِ خودِ امّتِ اسلامی و دولتهای اسلامی، کسانی هستند که همان کاری را که آمریکا میخواهد و صهیونیست میخواهد، انجام میدهند؛ مخارجش را عهدهدار میشوند، مقدّماتش را فراهم میکنند، ابزار آنها میشوند؛ برای چه؟ برای جراحت وارد کردن بر پیکر امّت اسلامی. در یک چنین شرایطی اتّحاد امّت اسلامی اوجب واجبات است؛ باید دُور هم جمع بشویم.
امروز فلسطین مسئلهی اوّل دنیای اسلام است. هرکسی مسئلهی فلسطین را درست بفهمد و تصوّر بکند، اذعان میکند به اینکه مسئلهی فلسطین، مسئلهی اوّل دنیای اسلام است. کلید غلبهی بر دشمنان اسلام مسئلهی فلسطین است. و مهمترین مسئلهی دنیای اسلام، امروز مسئلهی فلسطین است؛ چرا؟ چون فلسطین یک کشوری است اسلامی، این [کشور] را آمدهاند غصب کردهاند، از مردمش گرفتهاند. بحث غصب یک روستا و یک شهر نیست؛ دشمن، یک کشور را غصب کرده است و آن را پایگاهی قرار داده است برای اخلال کردن در امنیّت کشورهای این منطقه؛ با غدّهی سرطانی باید مبارزه کرد. حالا شما ملاحظه کنید؛ کسی در کسوت مفتی دین، فتوا بدهد بر اینکه مبارزهی با صهیونیسم حرام است و کمک به فلان گروهی که با صهیونیسم مبارزه میکنند جایز نیست! این حقیقتاً فاجعه است که کسانی در دنیای اسلام اینجور بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند، با دشمنان ارتباطات دوستانه داشته باشند؛ درست برخلاف نصّ صریح قرآن که مؤمنین را «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» معرّفی میکند، اینها «اشدّاء علی المسلمین» و رحماء با کفّارند؛ با آنها خوبند امّا با مسلمین ببینید چه میکنند! این اختلافافکنی، این ایجاد شجرهی خبیثهی داعش و امثال داعش در عراق در سوریه و در نقاط دیگر.
اینجور نیست که اگر در راه خدا مجاهدت کنید، فقط خدای متعال بهشت به شما بدهد! نه، فقط ثواب آخرت نیست، ثواب دنیا هم هست. ثواب دنیا چیست؟ ثواب دنیا عزّت است، اقتدار است، پیشرفت است، سربلندی یک ملّت است، سربلندی یک کشور است؛ ثواب دنیا این است که جمهوری اسلامی در طول این ۳۸ سال هر روز با توطئهی دشمن مواجه بوده -ما از اوّلی که انقلاب پیروز شد تا امروز همیشه بهطور دائم با دشمنیهای گوناگونِ دشمنانمان، یعنی استکبار جهانی و صهیونیسم و ارتجاع و [مانند اینها] مواجه بودهایم- درعینحال امروز صدها برابر، شاید بشود گفت هزارها برابر در ابعاد مختلف، از اوّل انقلاب جلوتر رفتهایم، پیشرفت پیدا کردیم، توانایی پیدا کردیم، اقتدار پیدا کردیم.
سردار پر افتخار اسلام و مجاهد فی سبیلالله آقای سرلشکر حاج قاسم سلیمانی (دام توفیقه)
خدای بزرگ را با همهی وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانهی شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجرهی خبیثهای را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح، در کشور سوریه و عراق ریشهکن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛ ضربهی سختتر به سیاست خباثتآلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولتهای مستقل را به وسیلهی رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و رژیمهای وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همهگونه پشتیبانی کردند تا سلطهی نحس خود را در منطقهی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلّط سازند. عالم جلیل جناب آقای شیخ ماهر حمود
رئیس محترم اتّحادیّهی جهانی علمای مقاومت سلام بر شما و همهی حضّار محترم این کنفرانس، مسئولیّت سنگین و فراموشنشدنی فلسطین بر دوش همهی دنیای اسلام است. بیشک نخبگان علمی و روحانی و سیاسی و مسئولان کشورهای اسلامی بخش مهمتر این مسئولیّت را بر دوش دارند؛ این، مبارزهای مقدّس و خوشعاقبت است؛ وعدهی الهی،نصرت قطعی در این مبارزه است. کنگرهی امروز شما بخشی از این حرکت عمومی و عظیم است. از خدای متعال توفیق جمع شما را مسئلت میکنم و تداوم مبارزهی متنوّع با رژیم متجاوز صهیونیست را به همهی کسانی که این مسئولیّت بزرگ را احساس میکنند، توصیه میکنم. جوانان عزیز! قدر خودتان را هم بدانید، قدر کشورتان را هم بدانید، قدر امنیّتتان را هم بدانید، قدر نظام جمهوری اسلامی را هم بدانید که این عزّت را، این آرامش را، این سربلندی را به این کشور عطا کرده است. همین کشور، همین جغرافیا، همین ایران عزیز -که بحق شما این سرود زیبا را دربارهی ایران زمزمه کردید و تکرار کردید- با همین گذشتهی تاریخی، با همین عناصر استعداد بیپایان، یک روزی زیر پای مستشاران آمریکایی و صهیونیست و انگلیسی و امثال آنها دچار توسریخوری بود. این ملّت را، این کشور را، این تاریخ درخشان را، این استعدادهای جوشان و پُرفوران را، حاکمانِ وابستهی پستِ ضعیفِ توسریخور، به توسریخوری کشانده بودند. اسلام آمد کشور را نجات داد؛ جمهوری اسلامی آمد ایران را عزیز کرد، ایران را مقتدر کرد.
یک گزارشی چند سال قبل از این، به من دادند که یک ژنرال اسرائیلی و صهیونیست، مال همین رژیم صهیونیست، در یک مقالهای نوشته بود -یک موشکی را آنوقت ما تازه آزمایش کرده بودیم، یکی از موشکهایی که آزمایش شد، چند سال قبل از این؛ این آدم خب وارد بود، میفهمید؛ اینها با ماهواره و مانند اینها میبینند، میفهمند، میتوانند درست ارزیابی کنند- من واقعاً تعجّب میکنم، حیرت میکنم که ایران توانسته این کار را انجام بدهد. من با ایران دشمنم امّا ایران را تحسین میکنم که توانسته این کار را انجام بدهد؛ با این تحریم سنگینی که رویَش هست، توانسته یک چنین کاری را انجام بدهد؛ مضمون حرفش این بود. این را خب دشمن دارد میبیند.
آمریکا -یعنی نظام آمریکا، رژیم سیاسی آمریکا- البتّه یک چیز بسیار شرّ و بدی است؛ همان که امام فرمودند، شیطان اکبر است، واقعاً شیطان بزرگ است. ریشهی ناامنی منطقه، آمریکا است؛ این ناامنیهایی که مشاهده میکنید، ریشهاش آمریکا است. آمریکا کارگزار صهیونیسم جهانی است. یک شبکهی خطرناک خبیثی در دنیا وجود دارد به نام صهیونیسم بینالملل؛ آمریکا کارگزار آنها است. آمریکا دشمن ملّتهای مستقل است؛ آمریکا پشت بیشتر شرارتها و جنگافروزیها و قتلعامها است، در منطقهی ما و در خیلی از نقاط دیگر عالم. آمریکا مثل زالو، درصدد مکیدن داروندار ملّتها و موجودی ملّتها است؛ آمریکا این است؛ نظام سیاسی آمریکا امروز این است. حالا آیا آن کسانی که این نظام سیاسی را به وجود آوردند، میدانستند که به اینجاها منتهی خواهد شد یا نه، آن بحث دیگری است، امّا امروز آمریکا این است؛ در این سالهای اخیر یک چنین وضعیّتی دولت و نظام آمریکا دارد. شریک جرم اصلی صهیونیستها در جنایاتی که کردند آمریکا است؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه در نقاط دیگر عالم. بهوجود آورندهی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ اسلحهبهدست، آمریکا است؛ این را خود همین شخص در زمان مبارزات انتخاباتیاش بِصراحت گفت؛ یکی از اشکالاتی که بر دموکراتها وارد میکرد این بود که داعش را شما به وجود آوردید! خودش اعتراف کرده! خب حالا شما توقّع دارید آن نیرویی که جلوی داعش را توانسته بگیرد مبغوض اینها نباشد؟ اینها داعش را برای یک هدفی به وجود آوردند. شما حالا میبینید سخنرانی میکند، نعره میکشد علیه سپاه پاسداران که جلوی داعش را توانسته سد کند؛ خب این چیز طبیعیای است دیگر. وقتی شما شناختید طرف مقابل را، [این] خیلی به نظرتان طبیعی میآید.
خب بنابراین از ما عصبانیاند؛ علّت عصبانی بودن اینها هم همینطور که عرض کردم، یکی کوتاه شدن دستشان است؛ و امروز [هم] بهخاطر این است که جمهوری اسلامی توانسته نقشههای آمریکا را در خاورمیانه بههم بزند؛ یعنی در این منطقهی غرب آسیا که اینها خیلی با این منطقه کار داشتند و نقشههایی داشتند. نقشههایشان در لبنان، نقشههایشان در سوریه، نقشههایشان در عراق را جمهوری اسلامی توانسته بههم بزند. در شکست صهیونیستها از حزبالله لبنان، اینها خب پشت قضیّه بودند، همانوقت بود که وزیر خارجهی آمریکا گفت که خاورمیانه در حال یک زایمان است؛ خیال میکردند که حالا دارد یک کار بزرگی انجام میگیرد. ایشان در ادامه، برگزاری همهپرسی در کردستان عراق را خیانت به منطقه و موجب تهدید آیندهی آن، خواندند و با اشاره به عوارض درازمدت این اقدام برای همسایگان، تأکید کردند: ایران و ترکیه باید در مقابله با این حادثه، هر اقدام ممکن را انجام دهند و دولت عراق نیز باید در این قضیه بهصورت جدی، تصمیمگیری و اقدام کند.
حضرت آیتالله خامنهای، «همکاری، همفکری و تصمیمهای واحد و جدی سیاسی و اقتصادی» از سوی ایران و ترکیه در مقابله با این قضیه را بسیار مهم دانستند و خاطرنشان کردند: نگاه آمریکا و دولتهای اروپایی به این موضوع با نگاه ایران و ترکیه کاملاً متفاوت است و آمریکا مایل است که همواره یک عامل ایذایی علیه ایران و ترکیه در اختیار داشته باشد، بنابراین به آمریکاییها و اروپاییها و مواضع آنها بههیچوجه نمیتوان اعتماد کرد. حضرت آیتالله خامنهای خطاب به رئیسجمهور ترکیه افزودند: همچنان که اشاره کردید، از حوادث اخیر در درجهی اول، رژیم صهیونیستی و بعد از آن، آمریکاییها سود میبرند. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش دشمنان برای مشغولسازی ایران و ترکیه و دور کردن دو کشور از مسائل مهم منطقه، افزودند: قدرتهای خارجی و بهویژه رژیم صهیونیستی بهدنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه و بهوجود آوردن وسیلهای برای اختلاف و نزاع هستند. آمریکا یک نقشهای برای این منطقهی غرب آسیا که خودشان به آن میگویند خاورمیانه، داشتهاند از پانزده شانزده سال قبل -شاید هم قبل[تر]؛ ممکن است نقشه مال قبل بوده، بُروز و ظهورش از حدود پانزده شانزده سال قبل است- که بر اساس آن یک مدّتی اسم «خاورمیانهی جدید» را آوردند، یک مدّتی اسم «خاورمیانهی بزرگ» را آوردند؛ یک نقشهای برای اینجا داشتند. محور اصلی این نقشه و قلب این نقشه عبارت بود از سوریه، لبنان، عراق؛ این سه کشور، سه محور و سه مرکزی بودند که این نقشه باید عمدتاً آنجاها پیاده بشود؛ چهجوری پیاده بشود؟ دولتهایی در این سه کشور بر سر کار بیایند که تسلیم مطلق و نوکر آمریکا باشند، هرچه آمریکا میخواهد اطاعت کنند و برای او عمل بکنند. نتیجه چه خواهد شد؟ نتیجه این است که تمام این منطقه میشود پاانداز رژیم صهیونیستی و در این منطقه همان از نیل تا فراتی که آنها گفته بودند به یک شکلی تأمین خواهد شد، ولو نه به شکل سیاست ظاهری، به شکل سلطه و نفوذ و تسلّط معنوی و واقعی. این را میخواستند انجام بدهند. اینها میخواستند کاری بکنند که عراق، [این] کشور تاریخی باعظمت، با اینهمه افتخارات، تحت تسلّط صهیونیستها و آمریکاییها قرار بگیرد؛ سوریه مرکز به این مهمّی، کانون مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی، در واقع در اختیار رژیم صهیونیستی قراربگیرد؛ لبنان هم که تکلیفش معلوم است. اینها این را میخواستند و این کار را میخواستند انجام بدهند.
یک بخش امنیّت داخل کشور است، یک بخش امنیّت منطقه است. امروز منطقهی ما منطقهی ناامنی است. این بهخاطر چیست؟ اوّلاً بهخاطر دخالت شیطنتآمیز و شرارتآمیز قدرتهای سلطهگر است؛ دخالت آمریکا، دخالت صهیونیسم. از هر وسیلهای برای نفوذ، برای تأمین منافع نامشروع خود، برای تضعیف ملّتها، برای نابود کردن رشادتها و اقتدارهای ملّی استفاده میکنند: یک روز داعش را به وجود میآورند و آنوقتی که با همّت [نیروهای] مقاومت، با همّت جوانان مؤمن، داعش و امثال داعش نفسهای آخر را میکشند، دنبال راههای خباثتآمیز دیگری میروند. امروز نقش آمریکا این است. وقتی از یک راه ناامید میشوند، دنبال راه دیگری میروند. البتّه به توفیق الهی، ملّت ایران، جوانان ایران، جوانان مقاومت در منطقه که تحت تأثیر شعارهای اسلامی و قرآنی قرار دارند، باز هم بینی کارگزاران نظام سلطه را به خاک خواهند مالید و آنها را مغلوب خواهند کرد. آنچه در منطقه بسیار مهم است، همین است که ملّتهای منطقه و دولتهای منطقهی ما احساس توانایی کنند و این توانایی را که موهبت الهی است به کار بیندازند؛ آنوقت دشمن نفوذکننده، دشمن بددل، دشمن طمعورز مجبور میشود عقبنشینی کند. اگرچنانچه ما کوتاه بیاییم، دشمن جلو میآید.
متأسّفانه دنیا، دنیای ظلم است؛ جمهوری اسلامی این افتخار را برای خودش باید حفظ کند که علناً و صریحاً علیه ظلم حرف بزند؛ چه این ظلم در مناطق اشغالشدهی بهوسیلهی صهیونیستها باشد، چه در کشور یمن و بمباران مردم یمن باشد، چه در بحرین باشد، چه در میانمار و چه در هر نقطهی دیگری؛ باید نسبت به اینها جمهوری اسلامی موضع شجاعانه و صریح خودش را اتّخاذ کند.
امروز دنیای اسلام دچار ناامنی است؛ ناامنی اخلاقی و معنوی، و ناامنی سیاسی. عامل عمده، غفلت ما و هجوم بیرحمانهی دشمنان است. ما در برابر هجوم دشمن نابکار به وظیفهی دینی و عقلی خود عمل نکردیم؛ هم «اَشِّدآءُ عَلَی الکُفّار» را از یاد بردیم، و هم «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۱) را. نتیجه آن است که دشمن صهیونیست در قلب جغرافیای جهان اسلام در حال فتنهگری است و ما غافل از وظیفهی قطعیِ نجات فلسطین، به جنگ داخلی در سوریه و عراق و یمن و لیبی و بحرین، و مواجهه با تروریسم در افغانستان و پاکستان و غیره سرگرمیم.
رؤسای کشورهای اسلامی و نخبگان سیاسی و دینی و فرهنگی در دنیای اسلام، وظایف سنگین بر دوش دارند: وظیفهی ایجاد وحدت و برحذر داشتن همگان از ستیزهگریهای قومی و مذهبی؛ وظیفهی آگاهسازی ملّتها از شیوههای دشمنی و خیانت استکبار و صهیونیسم؛ وظیفهی تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در میدانهای گوناگون جنگ نرم و سخت؛ وظیفهی متوقّفسازی فوری وقایع فاجعهبار در میان کشورهای اسلامی که امروز نمونههای تلخ آن همچون حوادث یمن، در سراسر جهان مایهی اندوه و اعتراض است؛ وظیفهی دفاع قاطع از اقلّیّتهای تحت ستم مسلمان، همچون مظلومان میانمار و غیره؛ و از همه مهمتر وظیفهی دفاع از فلسطین و همکاری و همراهی بیچندوچون با ملّتی که نزدیک به هفتاد سال است برای کشور غصبشدهی خود مبارزه میکند. این مسئلهی برائت که ما روی آن اینهمه تأکید کردیم و امام بزرگوار به این مضمون گفتند که قبول ندارند حجّ بیبرائت را،(۳) رازش این است. در حج، امّت اسلامی میتواند مواضع صحیح و مورد اتّفاق و قبول خود را بیان کند؛ مورد قبول و اتّفاق چه کسی آقا؟ ملّتها، شعوب. دولتها ممکن است جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند -که میبینیم خیلی از دولتهای مسلمان متأسّفانه راهی غیر از خواست ملّتهایشان در پیش میگیرند و حرکت میکنند- امّا دل ملّتها چیز دیگر است. اینجا جایی است که ملّتها میتوانند موضع خود را در قضایای مختلف ابراز کنند.
الان قضیّهی مسجدالاقصی مطرح است، قضیّهی قدس مطرح است؛ این قضیّهی کوچکی نیست. صهیونیستها جری شدهاند، گستاخ شدهاند، به خودشان حق دادهاند که بر صاحبان مسجدالاقصی -یعنی بر مسلمانها- سخت بگیرند؛ یک روز در را ببندند، یک روز مانع ایجاد کنند، یک روز یک عدّهای را بگذارند [وارد شوند] و یک عدّهای را نگذارند، شرط سِنّی بگذارند و ازاینقبیل کارها؛ اینها گستاخی است، اینها پُررویی است، اینها وقاحت است از سوی رژیم غاصب و جعلی صهیونیست. خب معلوم است که دل ملّت اسلام به یاد مسجدالاقصی میتپد. اینجا جای ابراز موضع است؛ حج یک چنین ظرفیّتی است، حج این است. کجا امّت اسلامی بهتر از بیتاللهالحرام و مکّه و مدینه و عرفات و مشعر و منا پیدا میکند برای اینکه اظهار کند که ملّتها دربارهی فلسطین و دربارهی مسجدالاقصی چه میگویند و چه میخواهند و چهجور فکر میکنند؟ کجا بهتر از اینجا؟ حج یک چنین ظرفیّتی دارد. در مورد دخالتهای آمریکا، در مورد حضور شرارتآمیز آمریکا در کشورهای اسلامی و در منطقهی ما و راه انداختن این جریانهای تکفیری و تروریستی و مانند اینها -که شرترینِ همهی این دستگاههای تروریستی هم خود رژیم آمریکا است؛ از همهی اینها خبیثتر، خود او است- جای اظهار موضع نسبت به اینها کجا است؟ حج بهترین جا است برای اینکه امّت اسلامی -همه، از همهی کشورها- بتوانند ابراز موضع کنند، ابراز عقیده کنند؛ یک چنین ظرفیّتی است حج؛ این را باید قدر دانست، باید دنبال این بود؛ این یک مطلب. ... مسئلهی فلسطین مورد غفلت قرار نگیرد؛ مسئلهی مهمّی است. مسئلهی فلسطین در این دهها سال -شصت هفتاد سال اخیر- همیشه مطرح بوده است؛ گاهی بیشتر، گاهی کمتر؛ و امروز باز جزو آن مواردی است که بیشتر مطرح است، بهخاطر خباثت و مَلعَنتی(۶) که صهیونیستها دارند نشان میدهند و بهخاطر خیانت بعضی از رؤسای کشورهای اسلامی. بههرحال امروز محور عمدهی مسائل جهان اسلام مسئلهی فلسطین است، محور اصلی مسئلهی فلسطین است. یکی از خطرهای بزرگی که امروز دنیای اسلام را تهدید میکند، کمرنگ کردن و به فراموشی سپردن مسئلهی مهمّ فلسطین است؛ متأسّفانه این کاری است که دارد انجام میگیرد. بعضی از کشورهای مسلمان جوری مشی میکنند، جوری حرف میزنند، جوری عمل میکنند که قضیّهی فلسطین نادیده گرفته بشود، مسئلهی فلسطین به فراموشی سپرده بشود. این خیلی خطر بزرگی است. فلسطین مسئلهی اوّل دنیای اسلام است. یک کشور اسلامی، یکسره غصب شده است؛ بحث یک سرزمین کوچک یا یک شهر یا یک روستا نیست، بحث یک کشور است؛ یک ملّت از خانهی خود بیرون رانده شده است؛ آنهایی از فلسطینیها هم که امروز در خود سرزمین فلسطین زندگی میکنند، با کمال عسرت، با کمال فشار زندگی میکنند. دائم در معرض کشت و کشتار و تحقیر و تذلیل و فشار هستند. این مسئلهی کوچکی است؟
بنا بر فقه اسلام -چه فقه مذاهب اهلسنّت، چه فقه شیعه و شاید بقیّهی مذاهب دیگر- تردیدی وجود ندارد که وقتی دشمنی بر سرزمین مسلمین تسلّط پیدا کرد، وظیفهی همه است که با او مبارزه کنند، با او جهاد کنند؛ به هر شکلی از جهاد که ممکن است. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیست برای همهی دنیای اسلام واجب و لازم است. چرا از این وظیفه سر باز میزنند؟ بحمدالله ملّت ما در این مورد بیدار و هشیار [است]؛ بههرحال دنیای اسلام احتیاج دارد به اتّحاد، احتیاج دارد به ائتلاف، احتیاج دارد به همدلی. در آستانهی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانهِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گستردهتر از مسئلهی فلسطین. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زدهاید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.
این کشور، کشور جذّابی است؛ این را شما [بدانید]. البتّه همهی شما میدانید؛ [امّا] بیشتر بدانید. ما کشور جذّابی هستیم، جایمان مهم است، منطقهی زیستیمان مهم است، مسائل اقلیمیمان مهم است، منابع زیرزمینیمان مهم است. بنده یکوقتی در این جلسه گفتم ما یک درصد جمعیّت دنیاییم، چند درصد امکانات اساسی فلزهای اصلی دنیا در کشور ما است؛ حالا نفت و گاز به جای خود؛ یک ثروت عظیمی در اینجا خفته است؛ علاوهی بر اینها، [دارای] نیروی انسانی فوقالعادهای است. این کشور، کشور جذّابی است. قدرتهایی که کارشان دستاندازی به اینجا و آنجا است، از یک چنین لقمهی چربونرمی بهآسانی حاضر نیستند بگذرند؛ مگر اینکه نگذاریم از گلویش پایین برود، که نمیگذاریم؛ البتّه انقلاب اسلامی نمیگذارد. بنابراین اینها بهانه است؛ حقوق بشر بهانه است، این بیثبات کردن منطقه -که اخیراً در شعارهای آمریکاییها علیه ما هست- بهانه است، تروریسم بهانه است؛ و [همینطور] بقیّهی حرفهایی که میزنند. اینها خودشان، هم تروریستند، هم تروریستپرورند، هم حامی یک کشوری مثل رژیم صهیونیستی هستند که مغز تروریسم و مادر تروریسم است و از اوّل، اصلاً با تروریسم به وجود آمده، با کشتار و با ظلم به وجود آمده؛ اینها حامی او هستند. بنابراین اینها همه بهانه است؛ اینها با نظام اسلامی خوب نیستند. با آمریکا نمیشود کنار آمد؛ حرفهای مبهم و دوپهلو که در این زمینهها مایهی سوءاستفادهی کسانی بشود، نباید زد؛ صریح و روشن باید مطالب را بگوییم.
بعد از پیروزی انقلاب که خب پیروزی انقلاب یک زلزلهی عظیمی در دنیا به وجود آورد؛ درواقع یک تقسیمی در یک بخش عظیمی از دنیا به وجود آمد؛ طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب. دشمنان انقلاب عبارت بودند از قدرتهای بزرگ آن روز یعنی آمریکا و شوروی آن روز یا جریانهای گوناگون قدرت مثل جریان صهیونیستها؛ جریان کمپانیهایی که در کشورهای غربی، دولتها را میآورند، دولتها را میبرند و تصمیمگیر در مسائل اساسیاند؛ اینها شدند دشمنان انقلاب، یک صف عظیمی از دشمنان انقلاب به وجود آمد؛ اینها احساس خطر کردند؛ امّا در مقابل، بسیاری از ملّتها، ملّتهای مسلمان، حتّی برخی ملّتهای غیر مسلمان که از قضایای انقلاب مطّلع شدند، شدند علاقهمند، طرفدار و بعضاً طرفدارِ بسیار فعّال انقلاب؛ که این را ما در کشورهای مختلف مشاهده کردیم، تا امروز هم این ادامه دارد. خب، واکنشها طبعاً شروع شد؛ واکنشها از روز اوّل شروع شد. البتّه اوّل، قدرتها دچار سرگیجه شدند، نتوانستند درست تشخیص بدهند چه دارد اتّفاق میافتد. بعد از اینکه به خود آمدند، خودشان را پیدا کردند، دشمنیها از روز اوّل شروع شد علیه انقلاب و آنچه در طول این ۳۸ سال دشمنی شده، طرّاحی شد؛ البتّه دشمنیهای دیگری هم هست که هنوز رونمایی نکردهاند و در مجموعههای خودشان مشغول فکر کردن و مشغول سازماندهی کردن -از روز اوّل تا امروز- بودهاند. و خب بهطور خلاصه عرض کنم که بحمدالله در این دشمنیها شکست خوردهاند. ملّت ایران بر همهی دشمنیهای دشمنانش در این مدّت پیروز شده است، بعد از این هم انشاءالله همین خواهد بود.
همه هم در دنیا چشمشان به این انتخابات شما است؛ این را عرض بکنیم. همه که عرض میکنیم یعنی مسئولان کشورها، از دستگاههای دولتی آمریکا شما بگیرید، تا قدرتهای اروپایی و کشورهای اروپایی، تا دولتهایی در این منطقه که دنبالهرو آمریکا هستند، تا آن نخستوزیر(۱) گردنشکستهی رژیم صهیونیستی -همهی اینها- چشمشان به این است که شما روز جمعه چگونه وارد میدان میشوید و با چه حجمی وارد میدان میشوید، با چه روحیّهای وارد عرصهی انتخابات میشوید؛ همه دارند نگاه میکنند.
من توصیه میکنم به همهی این آقایان محترمی که نامزدهای انتخاباتی هستند و به آنها میگویم -آنچه را به مردم باید عرض بکنیم، عرض کردیم- به آنها من عرض میکنم که در وعدههای خود، در اظهارات خود، در برنامههایی که به مردم میدهند، توجّه کنند که دو سه چیز را حتماً رعایت بکنند:
... نکتهی دوّمی که در برنامهریزیهایشان، در اظهاراتشان، در وعدههایی که به مردم میدهند، باید خودنمایی کند، مسئلهی عزّت ملّی و استقلال ملّت ایران است. آقایان! ملّت ایران، یک ملّت انقلابی است، ملّت ایران یک ملّت سرافراز است، ملّت ایران ملّتی است که از نهایت ضعف و وابستگی توانست خودش را به اوج اقتدار و عزّت بینالمللی برساند؛ این ملّت را نباید تضعیف کرد، این ملّت را نباید سرشکسته کرد، این ملّت را نباید در مقابل ملّتهای دیگر، در مقابل قدرتهای بزرگ به تسلیم واداشت؛ این ملّت، با اقتدار زنده است؛ اگرچنانچه این اقتداری که این ملّت دارد نشان میدهد نمیبود، دشمن اکتفا نمیکرد به اینکه بخواهد بیاید یک دستوری را به فلان رئیسجمهور ما یا به فلان مأمور ما بدهد؛ میآمد مسلّط میشد بر این کشور. همان کاری را اینها با جمهوری اسلامی میخواهند بکنند و در آن صورت میکردند که با این کشورهای وابستهی مزدورِ بیآبروی بعضی از مناطق عالم ازجمله در منطقهی ما دارند انجام میدهند؛ همان رفتار را با ملّت ما میخواستند انجام بدهند. باید عزّت ملّی، سربلندی ملّت و عظمت ملّت در مقابل استکبار حفظ بشود؛ [نامزدهای انتخاباتی] نشان بدهند که در مقابل زیادهخواهی آمریکا، در مقابل خباثتهای صهیونیستها ایستادهاند. مسئلهی امنیّت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. در انتخابات، مسئولان امنیّت، مسئولان آرامش، از قوّهی قضائیّه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور، و بقیّه و بقیّه باید همه مراقبت بکنند که امنیّت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیّت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند. آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من گرجستان را با ده میلیون دلار توانستم زیرورو کنم، در سال ۸۸ به فکر افتاد که جمهوری اسلامی را هم اینجوری [کند]. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد که جمهوری اسلامیِ با این عظمت را، ملّت ایرانِ با این عظمت را مقایسه کنند با کشورهای دستِ چندم دنیا و بخواهند اثر بگذارند و کار بکنند؛ خب برخورد کردند با دیوار مستحکم اراده و عزم ملّی. امروز هم همینجور است؛ این را بدانند که امنیّت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیّت اهمّیّت میدهند، این حقیر هم بهتَبَع مردم، به امنیّت این کشور اهمّیّت میدهم؛ در انتخابات باید امنیّت بهصورت کامل محفوظ بماند؛ و هرکسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد.
قرآن را باید فهمید؛ ما دوریم از قرآن. از این دوریِ ما از قرآن، دشمن دارد استفاده میکند. دشمن روزبهروز در ما بیایمانی را تزریق میکند، لاابالیگری را تزریق میکند، وابستگی به خود را تزریق میکند. نگاه کنید به دولتهای اسلامی، نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم، در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند! این ناشی از دوری از قرآن است. ما اگر به قرآن نزدیک بشویم، همهی این حفرهها پُر خواهد شد؛ همهی این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛ هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد. معنای اینکه ما میگوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم، زندگی درست خواهد شد، این است. معارف قرآنی وجود دارد، این معارف باید تبدیل بشود به گفتمانهای عمومی در بین مردم؛ آنقدر تکرار بشود، آنقدر کار بشود، آنقدر دربارهاش تحقیق بشود، آنقدر بنویسند، آنقدر شعرا و اُدبا و هنرمندان دربارهی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بیّنات جامعهی اسلامی؛ البتّه این نشدنی نیست، دور از دسترس هم نیست، خیال نکنند که حالا این کارها را اگر بخواهیم بکنیم، صد سال طول میکشد؛ نه، اگر اهل دل و اهل دین همّت بکنند، این کارها خیلی زود تحقّق پیدا میکند؛ باید اینجور دنبال قرآن رفت.
ما امروز به بعثت احتیاج داریم. اوّل، معرّفیِ بعثت است؛ در درجهی اوّل افکار عمومی دنیا باید بشناسند مفهوم و معنای بعثت اسلام را؛ این نقطهی بسیار مهمّی است. بعد از تشکیل جمهوری اسلامی که یک رشحهای از رشحات حکومت نبوی در این نظام ما بحمدالله به وجود آمد و خود آن منشأ یک تحوّل عظیم و یک حرکت عظیمی شد که بحمدالله ادامه دارد و ادامه خواهد داشت، دشمنان جهانی بشر -نمیشود گفت دشمنان اسلام- دشمنان جوامع بشری به فکر افتادند که با آن چیزی که مایهی این حرکت است و در بخش مهمّی از دنیا زمینه دارد، مبارزه کنند؛ آن چه بود؟ آن اسلام است. امروز با اسلام مبارزه میکنند؛ چرا؟ چون اسلام مایهی رشد جوامع است، مایهی حرکت انسانها است، مایهی بُروز استعدادها است و مایهی پدید آمدن یک تمدّن معنوی و مادّیِ مشترک و توأمان است؛ چون اسلام میتواند جلوی تعدّیّاتِ تمدّنِ مادّیِ ظالمِ امروز را بگیرد؛ لذا با اسلام مبارزه میکنند؛ انواع و اقسام مبارزه. تشکیل گروههای تروریست به نام اسلام هم یکی از توطئهها است؛ این توطئه است، همچنانکه کشورهای اسلامی را دچار جنگ و جدل و اختلاف کردن هم یکی از این دشمنیها است. امروز سررشتهی این دشمنیها به دست آمریکا و صهیونیسم است. حکومت صهیونیستی خبیث و غاصب در فلسطین و پشت سرش حکومت ظالم و مستکبر آمریکا دارند با اسلام مبارزه میکنند. بله، امروز با جمهوری اسلامی بیش از جاهای دیگر در حال مبارزهاند. این ازاینجهت و بهخاطر این است که اسلام در نظام جمهوری اسلامی بارزتر است، تحقّقش بیشتر است، و زمینهی عمل و اجرا و اقدام آن در اینجا بیشتر است. مخالفند بهخاطر اینکه اسلام جلوی مطامع اینها را میگیرد، جلوی استکبار را میگیرد؛ [پس درواقع] با اسلام مخالفند.
این را باید ما مسلمانها در درجهی اوّل بفهمیم که یک وظیفه در قبال غیر مسلمانها است که باید اسلام را معرّفی کنیم، یک وظیفه [هم] درون خود ما است؛ باید خودمان بفهمیم که دشمنیِ با اسلام از سوی نظامهای مستکبر عالَم و قدرتهای زورگوی عالَم بهخاطر چیست؟ این را باید بفهمیم. امروز دولتهای اسلامی باید توجّه کنند که علّت اینکه آمریکا با این دولت اسلامی همراهی میکند، با آن یکی دشمنی میکند، بهخاطر این است که میخواهند اینها با همدیگر همدست نشوند، اینها با همدیگر متّحد نشوند، اینها منافع مشترک خودشان را تشخیص ندهند؛ برای این است. متأسّفانه آمریکا در این سیاستِ اختلافافکنی در منطقهی ما موفّق بوده است؛ این مایهی تأسّف است! دستشان در جیب بعضی از دولتها برای غارت سرمایههای آنها [است]، و برای اینکه این کار آسان بشود، دشمنتراشی [میکنند]؛ یا جمهوری اسلامی را، یا ایران را، یا تشیّع را بهعنوان یک دشمن معرّفی میکنند تا بتوانند آنها را غارت کنند. اینها سیاستهای رایجِ امروز قدرتهایی است که در رأس آنها آمریکا است؛ این را باید همه بفهمیم، این را باید همه احساس کنیم، باید در مقابل این بِایستیم. ایستادن در مقابل این، ایجاد اتّحاد و ایجاد وحدت است بین کشورهای اسلامی.
امروز منطقهی ما متأسّفانه دچار مشکلات بزرگی است. یمن، بحرین، سوریه، عراق، هرکدام بهنحوی دچار مشکل هستند. وقتیکه عامل اساسیِ در این مشکلات را جستجو میکنیم، میبینیم استکبار است. سرویسهای جاسوسی و امنیّتی آمریکا و صهیونیسماند که دارند این کارها را راه میاندازند و دنبال میکنند و نیروها را علیه هم به کار میبرند؛ اینها را بایستی توجّه کرد. بعضی میگویند ما ابزارهای مدرن نداریم، ابزارهای پیشرفته نداریم؛ بنده عرض میکنم: جوان ایرانی که میتواند غنیسازی اورانیوم را در ظرف مدّت کوتاهی از سهونیم درصد به بیست درصد برساند -که این کار بسیار بزرگی بود که در کشور انجام گرفت؛ و من این را در سخنرانی عمومی گفتهام که عمدهی مشکل غنیسازی اورانیوم، بین همان سه درصد یا سهونیم درصد با بیست درصد است؛ وقتی کشوری این توانایی را پیدا کرد که غنیسازی اورانیوم را به بیست درصد برساند، براحتی میتواند تا ۹۹ درصد برود؛ عمدهی مشکل در اینجا است؛ این قطعهی مشکل کار را، جوانان دانشمند ما، در مدّت کوتاهی که ما شاهد بودیم [گذراندند] و توانستند این راه را طی کنند و غنیسازی را از سهونیم درصد به بیست درصد برسانند- آن جوانی که میتواند اینجور حرکت علمی عظیمی را انجام بدهد، یا میتواند در ساخت موشک و هواپیما با وجود تحریمهای بسیار سخت بینالمللی کاری بکند که افسر صهیونیست، مدیر نظامی صهیونیست میگوید من با ایرانیها دشمنم، امّا نمیتوانم خودم را از تحسینِ کاری که اینها کردند باز بدارم، [اینها] کار بزرگی انجام دادند؛ خب جوانی که میتواند آنجور موشک درست کند، آنجور هواپیما درست کند، آنجور سلاح نظامی درست کند، سلاح پیشرفته درست کند، دشمن را بترساند، میتواند غنیسازی اورانیوم را از سهونیم درصد به بیست درصد برساند، این جوان نمیتواند ماشین را برای تولید خودرو یا فلان موضوع دیگر پیشرفت بدهد و پیش ببرد؟ چرا نمیتواند؟ جوان ما تواناییاش را دارد؛ نیروی انسانی ما، مغز متفکّر و فعّال جوان باسواد و بااستعداد و تحصیلکردهی ایرانی، آماده است برای این کارها؛ خیلی کارها را میتوانیم انجام بدهیم.
یک عدّهای بهعنوان دفاع از حقوق زن حرفهایی میزنند که نهفقط احترام به زن نیست [بلکه] تضعیف زن است؛ داخلیهای خودمان را میگویم؛ وَالّا در فرهنگ غربی اروپایی که این کارها به احتمال زیاد و به احتمال نزدیک به یقین، توطئهی صهیونیستها است که اصلاً میخواهند جامعهی بشری را به هم بزنند و به هم بریزند؛ زن را بهصورت یک متاع مایهی التذاذ مرد قرار بدهند؛ این که توطئهی آنها است، آنها را کاری نداریم، مسئلهی آنها مسئلهی دیگری است، امّا در محیط اسلامی ما -چه در داخل کشور ما، چه در بعضی محیطهای اسلامی دیگر- برای اینکه از زن حمایت بکنند، یک چیزهایی را، یک وظایفی را، توقّعاتی را برای زن مطرح میکنند که این تحقیر زن است، این کوچک کردن زن است. [مثلاً] میگویند چرا اجازه نمیدهید زن در بیرون از منزل کار کند؛ اوّلاً چه کسی اجازه نمیدهد؟ چه اشکال دارد؟ ثانیاً کار کردن در بیرون منزل، یعنی فرض کنید ماشیننویسیِ فلان اداره، یک شأن است برای زن که ما برای او یقه بدرانیم؟ معنای عدالت این است؟ معنای عدالت این است که آنچه را خدای متعال در کُمونِ(۴) ذات هر موجودی قرار داده، آن را بشناسیم، قدر بدانیم و آن را پرورش بدهیم؛ عدالت این است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: با وجود هجوم بیوقفهی همهی ابرقدرتها و امپراتوری رسانهای صهیونیستها، ملت ایران پس از انقلاب در همهی زمینهها به پیش رفته است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: حتی در زمینهی فرهنگ که با حساسیت و نگرانی و دغدغهی بنده همراه است، به پیش رفتهایم و جوانان امروز با عمق بسیار بیشتر از جوانان اوایل انقلاب، آمادهی دفاع و جانفشانی در عرصههای مختلف هستند. جبههی مقابل ما که از آن با تعابیری همچون «نظام سلطه» یا «صهیونیسم جهانی» یاد میکنیم، جبههای خبیث و خدعهگر و با اندیشههای ظالمانه است که با اصل اعتقادات دینی، استقلال، و زیر بار حرف زور نرفتن ملت ایران، دشمنی دارد.
دشمنان ما دشمنان بیپروایی هستند؛ در رأس آنها شبکهی خطرناک و دور از انسانیّت صهیونیستی است که بر دولتها و بر قدرتهای غربی تسلّط دارند؛ بخصوص بر آمریکاییها. شبکهی صهیونیستی -نه رژیم صهیونیستی؛ خود رژیم صهیونیستی یک گوشهای از مجموعهی استکبار آمریکایی است- که تجّارند، پولدارهای درجهی یک دنیایند، تبلیغات دنیا دست اینها است، بانکهای دنیا دست اینها است، متأسّفانه بر بسیاری از کشورها مسلّطند؛ بر دولت آمریکا مسلّطند، بر سیاست آمریکا مسلّطند، بر سیاست بسیاری از کشورهای اروپایی مسلّطند؛ در مقابل اینها باید بیدار بود. آمریکاییها طبق نظر آنها عمل میکنند، برطبقِ میل آنها عمل میکنند.
اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزهی با مستکبران. به نظر من این یک وظیفهای است که بهعهدهی همه است؛ دستگاههای تبلیغاتی ما، دستگاههای علمی ما، حوزههای علمیّهی ما باید این هدف را دنبال بکنند. اینکه امروز اسلام را آماج حملات خودشان قرار دادهاند [بهخاطر این است]؛ آن کسانی هم که آماج قرار دادهاند، مشخّص است چه کسانی هستند و چه دستگاههایی و چه جریانهایی هستند؛ مشخّص است؛ اینها وابستهی به یک مجموعهی قدرتمندِ زر و زور سیاسی و اقتصادیِ غالباً صهیونیست یهودی، و اگر صهیونیست یهودی هم نیستند صهیونیست غیر یهودی - که امروز در دنیا صهیونیستهای غیر یهودی داریم - هستند. در مقابل اینها ما از این فرصت استفاده کنیم و این سؤال را مطرح کنیم در ذهن مردم دنیا و در ذهن جوانها که فکر کنید، ببینید چرا به اسلام اینهمه حمله میکنند؛ آنوقت اسلامِ واقعی را در اختیار اینها بگذاریم.
مسئلهى اصلى براى این حضرات، راضى نگهداشتن شبکهى سرمایهداران صهیونیست است که رگِ حیات اینها را در دست گرفتهاند. مسئلهى آنها این است؛ والّا اسرائیل باشد یا نباشد، چه اهمّیّتى براى اینها دارد؟ آنچه برایشان مهم است این است که رگِ حیاتشان را دادهاند به دستِ شبکهى سرمایهداران صهیونیست؛ آنهایى که هم به اینها رشوه میدهند، هم اینها را تهدید میکنند؛ رشوه میدهند - رشوهى پولى، پول به آنها میدهند - [آنها هم] پول میگیرند؛ رشوهى مقامى و وعدهى مقام میدهند و اگر با آنها که نبض اقتصاد آمریکا را در دست دارند ساخت و پاخت نکنند، از رسیدن به مقامات عالى - مثل ریاست جمهورى، مثل وزارت و مانند اینها - خبرى نیست؛ مسئله برایشان این است. تهدید هم میکنند؛ اگرچنانچه اینها بر خلاف میل آن شبکهى خطرناک عمل بکنند تهدیدشان میکنند، یا تهدید میکنند به اینکه شما را وادار میکنیم به استعفا، یا براى شما رسوایى درست میکنیم! که اینها را در زندگى آمریکایى در این چند سال دیدهاید؛ یکى را متّهم میکنند، یکى را بدنام میکنند، براى یکى ماجراى فساد جنسى درست میکنند، یکى را وادار به استعفا میکنند، یکى را هم ترور میکنند؛ از این رؤسا و بزرگان، کسانى را ترور هم کردند؛ دست آنها باز است!
به آمریكاییها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادی نداریم. ما دولت ایالات متّحدهی آمریكا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشكن، دولتی سخت در پنجهی تصرّف و اقتدار شبكهی صهیونیسم بینالمللی - كه بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبكهی صهیونیستی بینالمللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغالكنندهی فلسطین مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریكا، در حالی كه بكلّی منافع ملّی آمریكا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلی انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهی دنیا دولت ایالات متّحدهی آمریكا باج میگیرد و به رژیم جعلی صهیونیستی باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میكنیم.
ما معتقدیم دنیای اسلام باید از انگیزهی خود در مسئلهی فلسطین لحظهای كوتاه نیاید و عمل غاصبانهی گرگهای درندهی صهیونیست و حامیان بینالمللی آنها را محكوم كند. این مذاكراتِ به اصطلاح با میانجیگری آمریكا - كه در واقع آمریكا میانجی نیست، خود او یك طرف قضیه است؛ در طرف غاصبان فلسطین و صهیونیستها قرار دارد - به ظلم بیشتر به مردم فلسطین و منزوی شدن مسلمانان مبارز فلسطین نینجامد.
در عراق، یك دولتی، یك حكومتی با موازین مردمسالاری و آراء مردم بر سر كار آمده است. چون ابرقدرتها و نیروهای مرتجع منطقه از این وضع ناراضیاند، میخواهند نگذارند آب خوش از گلوی مردم عراق پائین برود. این انفجارات، این كشتارها، این تروریسم جنایتكار، یقیناً از كمك و پشتیبانیهای مالی و سیاسی و تسلیحاتی برخی از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ناشی شده است، كه نمیخواهند بگذارند ملت عراق زندگی خودش را بكند. اینجا هم لازم است سیاستمداران عراقی، مسئولان عراقی، گروههای عراقی، شیعه و سنی، عرب و كُرد، ببینند وضعیتی را كه در برخی از كشورهای دیگر هست؛ و ببینند عواقب اختلافات داخلی و جنگ داخلی را كه زیرساختهای یك كشور را نابود میكند، آیندهی یك ملت را تباه میكند. در همهی این قضایا، رژیم صهیونیستی و غاصبان اسرائیل نشستهاند با خشنودی این وضعیت را تماشا میكنند و احساس راحتی و آسایش میكنند. آیا این روا است؟
شما اگر امروز به رادیوهای بیگانه و خبرگزاریهای صهیونیستی مراجعه كنید - كه امروز همهی خبرهای دنیا را در واقع یك شبكهی بزرگ صهیونیستی جهت میدهد، به قول خودشان كانالیزه میكند؛ خبرهای باب میل خودشان را منتشر میكنند - میبینید سعیشان این است كه وضع كشور را بحرانی نشان دهند. خب، مشكلات در كشور هست؛ در كدام كشور نیست؟ گرانی هست، مشكل بیكاری هست؛ كجای دنیا امروز نیست؟ امروز خود آن كشورهای اروپائی كه صحنهگردانِ تبلیغات علیه جمهوری اسلامیاند، تا خرخره در مشكلات فرو رفتهاند. هر چند روز یك بار، در یكی از این كشورها یا در چند كشور، مردم میآیند در عرصه، از روی ناچاری و ناگزیری داد میكشند و مورد تهاجم نیروهای امنیتیشان قرار میگیرند. البته اینها را تا بتوانند، پنهان میكنند.
اگر آمریکا و غرب و صهیونیسم و سرمایهداران و مفتخوران یهودیِ وابستهی به سازمان صهیونیسم بتوانند ملت ایران را قانع کنند، به زانو در بیاورند، به عقبنشینی وادار کنند، میتوانند به دنیا بگویند: ببینید، اینها را که ملت پیشرو بودند، ما سر جای خودشان نشاندیم. هدف این است. همهی تلاشها برای این است. یک روز این را نمیگفتند، کتمان میکردند؛ امروز صریحاً و علناً میگویند. میگویند ما میخواهیم تحریم کنیم - تحریم نفت، تحریم بانک مرکزی، تحریم چه، تحریم چه، تحریم چه - به وسیلهی شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه صادر کنیم، پشت سرش قطعنامهی دیگر، پشت سرش قطعنامهی دیگر. که چه اتفاقی بیفتد؟ برای اینکه ملت ایران خسته بشود. عجیب است؛ هرچه گذشته، ملت ایران شادابتر، زندهتر، بااستقامتتر و مصممتر شده است.
این مسئلهی ترور و جنجال تبلیغاتی اخیر یک سناریو است. آمریکائیها یک حرفی بزنند، از آن طرف هم آنهائی که در اروپا هستند، به کمکشان بیایند - مثل این که آن پاس بدهد، این بزند - یک بازی سیاسی را در دنیا راه بیندازند؛ عوامل گوناگون خودشان، از وابستگانشان در منطقه و خارج منطقه را هم به کار بگیرند و یک جنجال درست کنند؛ این یک سناریوی آمریکائی است. البته ما با دقت رصد میکنیم. ما مراقبت میکنیم ببینیم پشت صحنهی این سناریو چیست. و بدانند جمهوری اسلامی با هر توطئهای، با هر حرکت مخرب و مزاحمی، با همهی توان مقابله خواهد کرد. قطعاً نیات شیطانیای وجود دارد. ما این نیات را تا حدودی شناسائی کردیم، بیشتر هم شناسائی خواهیم کرد. ما نگاه میکنیم ببینیم اینها چه کار میخواهند بکنند. البته یکی از هدفهای ابتدائیشان احتمالاً این است که مسائل آمریکا را تحتالشعاع قرار بدهند. در هشتاد کشور، از این حرکت عظیمی که امروز به وجود آمده، مردم دارند دفاع میکنند؛ از این جنبش فتح «وال استریت» دارند حمایت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، خیلی چیز مهمی است. مطمئناً ملتهای اروپا آن روزی که بفهمند مشکلاتشان ناشی از سلطهی صهیونیزم است، این حرکتها تشدید هم خواهد شد.
امروز بسیاری از مشکلاتی که در کشورهای اروپائی، مثل انگلیس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ایتالیا وجود دارد، ناشی از این است که سیاستهای شبکهی خبیث صهیونیستی بر دولتهای این کشورها حاکم است. اینها از سرمایهداران و کمپانیداران صهیونیست که در دنیا زیادند، چشم میزنند و حساب میبرند. در آمریکا هم همین جور است. تملقگوئی به صهیونیستها، یک شیوهی معمول در بین قدرتمندان آمریکاست. در اروپا هم کم و بیش همین جور است. وقتی ملتها - چه ملت آمریکا، چه ملتهای اروپا - بدانند که خیلی از این بدبختیها ناشی از سلطهی شیطانی و اهریمنی این شبکه است، یقیناً انگیزهشان بیشتر خواهد شد، حرکتشان شدیدتر خواهد شد. ممکن است امروز آمریکا با پلیس، بلکه با ارتش، مردم را سرکوب کند - که سابقه هم دارد؛ چند سال قبل از این در شیکاگو یک حرکتی به وجود آمد، ارتش را وارد کردند؛ گمانم زمان کلینتون بود، حاکمیت آن مجموعهی قبل از بوش - هیچ ابائی ندارند؛ ارتش را وارد میکنند، مردم را سرکوب میکنند، میزنند، میکُشند، زندانهای سخت میکنند؛ این حرکت سرکوب میشود، اما از بین نمیرود؛ آتش زیر خاکستری خواهد ماند و یک روزی آنچنان شعله خواهد کشید که همهی این بنای پوشالی استکباری و سرمایهداری را خواهد سوزاند و خاکستر خواهد کرد. غرب امروز بر سر دوراهی است. یا باید دست از زورگوئی طولانیمدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشهی صهیونیستهای زورگو و ضد بشر پیروی نکند، و یا در انتظار ضربههای سختتر در آیندهی نه چندان دور باشد. این ضربههای فلج کننده فقط سقوط پیدرپی حکومتهای گوش به فرمان آنان در منطقهی اسلامی نیست، بلکه آن روزی که ملتهای اروپا و آمریکا دریابند که بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأ گرفته از سلطهی اختاپوسی صهیونیزم بینالملل بر دولتهای آنهاست، و دولتمردان آنان به خاطر منافع شخصی و حزبی خود، مطیع و تسلیم در برابر زورگوئیهای کمپانیداران زالوصفت صهیونیست در آمریکا و اروپایند، آنچنان جهنمی برای آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست.
اگر ملتهای مسلمان در این حرکتی که آغاز کردهاند، انشاءالله بتوانند مراقبت کنند، بتوانند ارادهی خودشان را بر ارادهی کسانی که سعیشان مداخلهی در کشورهای اسلامی است، غلبه بدهند، تا مدتهای طولانی کشورهای اسلامی یک حرکت پیشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خدای نکرده دشمنان اسلام و مسلمین - یعنی دنیای استکبار، سردمداران سلطه، صهیونیسم جهانی، رژیم مستکبر و ظالم آمریکا - بتوانند بر این امواج سوار شوند، اگر خدای نکرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بیایند و کنترل کار را به دست بگیرند و حوادث را به سمت آنچه که خودشان میخواهند، هدایت کنند، مسلّماً دنیای اسلام باز تا دهها سال دچار مشکلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامی نباید بگذارد. نخبگان سیاسی و فرهنگی نباید اجازه دهند که دشمنان کشورهای اسلامی بر عزم ملتهای مسلمان فائق بیایند.
علت اقبال مردم به دولت و به رئیس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - این شعارها بود. یعنی مردم به این شعارها دلبستهاند و نیاز به آنها و ضرورت آنها را احساس میکنند. از این شعارها دست برندارید. از جملهی اساسیترین شعارها، پایبندی به اصول و ارزشهائی بود که امام بزرگوار ما اینها را وارد جامعه کرد و مطرح کرد؛ که اتفاقاً در دنیا هم عامل رشد علاقهمندی به انقلاب اسلامی، همین شعارها بود. یعنی بدون اینکه ماها ابزار تبلیغاتیای داشته باشیم، یا شیوههای تبلیغاتی کافی را بلد باشیم و به کار بگیریم، عنوان و محبوبیت امام بزرگوار ما در بین ملتها و در سراسر دنیا ساری و جاری شد؛ این به خاطر همین شعارها و به خاطر همین رویکردها و جهتگیریها بود. خود این هم که شما در مقابل قدرت فائقهی ظاهریِ استکبار - که امروز مظهرش آمریکا و صهیونیسم بینالمللی و جهانی است - میایستید، ارزش ایجاد میکند؛ خود این محبوبیت ایجاد میکند؛ خود این در دل ملتها امید به وجود میآورد و پرورش میدهد؛ این را نباید از دست داد. مراقب باشید در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملکرد، از این شعارها تجاوزی صورت نگیرد.
اوضاع منطقه درست عکس سیاستهای قدرتهای غربی و آمریکا و صهیونیسم بینالملل دارد پیش میرود. آنها راجع به ایران برنامههائی داشتند؛ درست عکس آنچه که آنها میخواستند، خدای متعال مقدر کرد و پیش آمد. آنها ایران را تحریم کردند، اما بحران اقتصادی گریبان خودشان را گرفت. آنها فتنهی 88 را برای زمین زدن جمهوری اسلامی تقویت کردند - یا تدارک کردند، یا لااقل پشتیبانی و تقویت کردند - اما نظامها و رژیمهای وابستهی به خودشان یکی پس از دیگری زمین خورده یا متزلزل شده. آنها به عراق و افغانستان حمله کردند، برای اینکه ایران را محاصره کنند - بزرگانشان گفتند که این برای محاصرهی ایران است - اما خودشان محاصره شدند؛ پاشان در گل فرو رفته، به دام افتادند. آنچه که آنها دربارهی ما تدبیر و عمل کردند، خدای متعال عکسش را مقدر کرد و نشد.
حافظهی تاریخی ملتهای منطقهی ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولتهای استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانهی خود، گروههای تروریستی جرّاری مانند آژانس بینالمللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعهی دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند. رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش خود تا امروز نیز علناً به رفتارهای تروریستی در درون و بیرون فلسطین ادامه داده و بیشرمانه آنها را اعلام هم کرده است. سردمداران قبلی و کنونی رژیم صهیونیستی، آشکارا به تاریخ تروریستیِ خود و حتی در مواردی به شرکت خود در عملیات ترور، افتخار میکنند.
تا وقتیکه ابرقدرتها سلسلهجنبان مسائل جهانی هستند، جنگ در دنیا تمام نمیشود. جنگ برای آنها دارای منافع مادی است. این جنگ، جنگ در راه عدالت نیست. دروغ میگویند آمریکائیها و دیگران که میگویند ما جنگ میکنیم برای اینکه امنیت بدهیم؛ نه، درست عکس این است. هرجا حضور نظامی و حرکت نظامی دارند، موجب ناامنی و موجب بیعدالتی و موجب سخت کردن زندگی برای انسانها هستند. از وقتیکه این ابزارهای مدرن در دنیا به وجود آمده است، انسانها دچار فشارند. در طول چهل و پنج سال- یعنی از بعد از جنگ جهانی دوم تا سال 1990 مسیحی- که به اصطلاح دوران «جنگ سرد» نامیده میشود، در گزارشهای رسمیِ بینالمللی آمده است که فقط سه هفته در دنیا جنگ وجود نداشته است! در تمام این چهل و پنج سال، در گوشه و کنار دنیا جنگهائی وجود داشته است. این جنگها را کی به وجود میآورد؟ همان کسانی که تسلیحات را تولید میکنند. هزینههای نظامی قدرتهای بزرگ، امروز یکی از سرسامآورترین هزینههاست. طبق آمارهای خودشان، در همین سال گذشتهی مسیحی، دولت آمریکا بیش از ششصد میلیارد دلار صرف هزینههای نظامی کرده است! این هزینههای نظامی را ما امروز در همسایگی خودمان داریم مشاهده میکنیم. این هزینهها صرف افغانستان میشود، برای سرکوب ملت مسلمان افغانستان؛ صرف عراق میشود، برای در قبضه نگهداشتن ملت عراق؛ صرف کمک به رژیم خبیث صهیونیستی میشود، برای ملتهب نگهداشتن همیشگی خاورمیانه. امروز جهت قدرتهای فاسد این است. اسلام با اینها مبارزه میکند، با اینها مخالفت میکند.
بعضیها در زمان جوانیِ ما- آن زمان که نهضت معماری غربی بر کشور ما تازه حاکم شده بود- میخواستند ساختمانهای قدیمی را خراب کنند و آنها را به ساختمانهای با سبک نو تبدیل کنند. همین ساختمانهای با پنجره و شیشههای بزرگ از آن زمان شروع شد. بیشتر اینها خانهی محکم قدیمی را خراب میکردند، که من تعجب میکردم. در مشهدِ ما اینطور بود. یک خانهی محکم و خوب، اما قدیمی- اتفاقاً حالا معمارها، مهندسان، آرشیتکتها و مطلعان ما میگویند برای کشور ما همان روش قدیمی درست است و این شیشهها و پنجرههای بزرگ و آفتابگیرهای آنچنانی، اروپایی است؛ چون آنها آفتاب را آرزو میبرند و نمیبینند، ولی کشور ما کشور پُرآفتاب است؛ بخصوص بعضی از مناطقش. بنابراین، چه لزومی دارد؛ همان پنجرههای کوچک و درهای چوبی خوب بود- را خراب میکردند و از تیرآهن و سیمان و درِ آهنی و شیشههای بزرگ و ... استفاده میکردند. اینها کار هجو و غلطی است؛ کار عاقلانهای نیست. ما در تحولات بنیانی اساسیِ جامعه، ممکن است گاهی اینطوری عمل کنیم؛ به جای اینکه بنیانها را حفظ کنیم و بر آنچه که نیاز داریم، پافشاری کنیم و آنچه را که نداریم، برای خودمان فراهم کنیم، هویت مستقل ملیِ خودمان را فراموش کنیم! که متأسفانه این مسئله در کشور ما و خیلی از کشورهای اسلامی داستان و سرگذشت بسیار غمباری دارد، که حالا بعد ممکن است اشارهای بکنم.
از این خطرناکتر، این است که سررشتهی همین تحولات منفی در سطح بینالمللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیلهی این تحولات میخواهند اهداف خودشان را- که یا زر است یا زور- تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلًا ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بینالمللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایهداران بینالمللی بودهاند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایههای عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء میکرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت میکردند؛ مصرفگرایی را در بین آنها ترویج کنند، بهراحتی این کار را انجام میدادند؛ بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را میکردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر میکردند. آن وقت همیشه لشکری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامههای فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواشیواش دارد پخش میشود و من پریروز در روزنامه- البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقالهاش را دیده بودم- گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابلهی با شوروی سابق یک مجموعهی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده میکردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آوردهاند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعهی زنجیرهی به همپیوستهی رسانههای گوناگون- که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهوارهها و تلویزیونها و رادیوها- در جهت مشخصی حرکت میکنند تا سررشتهی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و روراست شده است. در گرجستان که یک تحول سیاسی اتفاق افتاد و جابهجایی قدرت انجام گرفت، یک سرمایهدار امریکایی و صهیونیست یهودی- البته اسمش معروف است، من نمیخواهم اسمش را بیاورم- اعلام کرد که من ده میلیون دلار در کشور گرجستان خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم؛ خیلی راحت. ده میلیون دلار خرج میکنند، یک حکومت را کنار میگذارند، یک حکومت دیگر را سرِ کار میآورند! اینها باید روی مردم اثر بگذارند؛ باید اجتماعات درست کنند. در اوکراین هم همین کار را کردند؛ در جاهای دیگر هم همین کار را کردند. گاهی اوقات تأثیراتشان به شکل دیگری است و تعیینکننده است؛ شاید این را در یک جمع دانشجویی دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد، نخستوزیر سابق مالزی- که بسیار هم آدم پُرکار و دقیق و جدی و پایبندی بود- به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود؛ در مالزی، اندونزی و تایلند، و زلزلهی اقتصادی به وجود آمده بود. همین سرمایهدار صهیونیستی و بعد سرمایهدارهای دیگر، با بازیهای بانکی و پولی توانستند چند تا کشور را به برشکستگی بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخههای اقتصادی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را عمل بکند، همینطور هم خواهد شد. خود این بانک جهانی و صندوق بینالمللی هم یکی از بخشها و قطعههای این پازل بزرگند. این خیلی خطرناک است که سر رشتهی تحولات جهانی دست باندهای قدرت بینالمللی باشد؛ که امروز هست. اینها صهیونیستها و سرمایهدارهایند و عمدتاً هم در امریکا و در اروپایند. این دو، سه نکته در باب تحول بود. پس، از تحول نباید گریخت؛ نباید ترسید و نباید آن را با هرجومرج و آنارشیسم اشتباه کرد. تحول خوب است و لازم است. حادثهی لبنان، درسی به همهی مسلمانها داد و شما برادران و خواهران عزیز بدانید که بعد از قضیهی لبنان، صفحهی حوادث در این منطقه ورق خورده است و ممکن است آثارش بهزودی معلوم نشود؛ اما بتدریج و در بلند مدت برای همه روشن خواهد شد. ملتها یکبار دیگر بعد از انقلاب اسلامی- که پیروزی انقلاب اسلامی در آنجا تجربه شده بود- به چشم خودشان دیدند و تجربه کردند که راه پیروز شدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگویان، متجاوزان و ستمگران نیست. آن چیزی که من میخواهم عرض بکنم این است که شکستخوردگان این حادثه بیکار نماندهاند و نخواهند ماند؛ ماجرا پایان نیافته است. آنها مشغول فعالیت و تلاشند تا بتوانند نتایج این ناکامی و شکست را مهار کنند؛ چون ضربهای که بر آنها وارد شده است، ضربهی سختی است. ضربه بر دولت مجعولِ اسرائیل است که غرب یکپارچه- اروپا، امریکا و دیگران- همیشه در طول این پنجاه سال، سعی کردهاند این را سرپا نگه دارند. قوام این دولت هم به ارتش آن است. ارتش باید مورد اعتماد مردمش باشد. آنچه در این حادثه مفتضح شد، ارتش اسرائیل بود که دولت و تشکیلات و همهی روحیات ملی آنها وابستهی به آن است. این ارتش پا در گل ماند و از یک گروه غیر نظامیِ با امکانات بسیار محدود و کم شکست خورد. لذا تکان شدید است و امریکا و فعالان صهیونیست بینالملل و بقیهی پشتیبانانشان، همه در تلاشند که به شکلی این شکست را مهار و جبران کنند و ترمیم کنند. ما باید مراقب باشیم و ببینیم آنچه را که علیه دنیای اسلام، علیه امت اسلامی و علیه ملتهای مختلف مسلمان- به تنهایی یا باهم- تدارک شده است، چیست؛ ما باید هوشیار و بیدار باشیم. اولًا برنامهی اینها در خود لبنان، تضعیف حزب اللّه است. نتوانستند، لیکن رها نکردند. از لحاظ سیاسی در صددند هرچه بتوانند حزب اللّه را تضعیف کنند. میخواهند از قدرتمند و قویتر شدنِ حزب اللّه جلوگیری کنند؛ فشارهای سیاسی روی آن وارد کنند. این نیروهای سازمان ملل به نام «یونیفل» که از کشورهای مختلف آمدند و مأموریتشان این است که از مردم لبنان در مقابل تجاوز بیگانه حمایت کنند، میخواهند مأموریت اینها را تغییر بدهند و اینها را در مقابل حزب اللّه- که نیروی زندهی لبنان است- به حرکت وادار کنند. این کارها جزوِ برنامههایشان است. البته آن کشورهایی که این نیروها را فرستادهاند، حواسشان هست که نباید با ملت لبنان در افتاد و نباید با حزب اللّه مواجه شد، لیکن سیاستهای امریکایی دنبال این چیزهاست.
در مقدمهی قانون اساسی ما دفاع از مسلمانان و محرومان به صراحت ذکر شده است؛ ما دفاع از مسلمانها و دفاع از ملت مظلوم را جزو سیاستهای اصولی خودمان میدانیم و از آن عدول نمیکنیم. استحکام و عمق فکر دفاع از یک ملت مظلوم در سیاست ما بمراتب بیشتر از عمق سیاست دفاع از صهیونیسم در مجموعهی سیاسی دولتی مثل امریکاست. آنها جزو اصول سیاسیشان- البته با تفاوتهایی- دفاع از دولت، حکومت و اشغال صهیونیستی است؛ از این دستبردار هم نیستند؛ لکن این بر هیچ مبنای فکری و عقیدتی در کاوش نهایی استوار نیست؛ ولی دفاع از ملت مظلوم فلسطین یا دفاع از هر ملت مظلوم دیگر یا مخالفت با اشغالگری و تسلط نظامی، بیش از این در سیاست و در برنامهی عملی ما عمق دارد؛ اما اینکه چقدر میتوانیم یا نمیتوانیم، و اینکه چقدر برای ما فرصت و ظرفیت وجود دارد تا آن را پیش ببریم، بحث دوم است. واقعیت آن بحث، نمیتواند این حقیقت را در تفکر و نگاه ما به سیاست خارجی عوض کند. ممکن است اهداف کوتاه مدت و تاکتیکی را در موردی پیدا کنیم و از آنها استفاده کنیم، که این بستگی دارد به اینکه چقدر توانایی و هوشمندی و کاردانی و سرعت عمل و سرعت انتقال میتوانیم بهخرج دهیم؛ اما این موضوع، نمیتواند آن نگاه و سیاست اساسی ما را، در زمینهی مسائل عالم و صحنهی عمومی روابط بینالمللی، عوض کند. ما طرفدار اسلام و طرفدار مسلمانها و طرفدار بیداری اسلامی هستیم و با تغذیهی قدرتهای استثمارگر از منابع غنی ملتهای مظلوم مخالفیم؛ با استعمار و با استثمار مخالفیم و این مخالفت در زبان و حرف هم نیست؛ اعتقاد ما این است و قالب سیاست خارجی ما هم همین است و این- همینطور که گفتم- بر اساس تفکر جمهوری اسلامی است.
امروز سیاست مشترکی در همهی دنیا، به وسیلهی مراکز معیّنی دنبال میشود. این سیاست عبارت است از اینکه جوانان را تا خرخره در شهوات و غرایز جنسی و فساد اخلاقی غرق کنند. این یک سیاست رایج در دنیاست و شامل شرق و غرب میشود؛ هر منطقهای آن را با هدفی خاص دنبال میکند. مراکزی که این سیاستها را طرّاحی میکنند، وسایل و ابزار آن را هم بهطور فراوان فراهم میکنند. این مراکز بهطور عمده شامل مراکز اقتصادی صهیونیستی و قدرتطلبان بینالمللی است که چشم به سرچشمههای ثروت در کشورهایی دوختهاند که غالباً عقبافتاده و فقیر و ضعیفند و منابع ثروت بسیاری دارند. برای به چنگ آوردن این منابع ثروت، مهمترین مانع، ارادهی ملتهایی است که این منابع متعلّق به آنهاست. برای فلج کردن ملتها، بهترین راه، فلج کردن جوانان است؛ چون جوانان نیروی فعّالِ هر کشورند. برای فلج کردن جوانان بهترین راه آلوده و زمینگیر کردن آنها به وسیلهی سکس، فحشا، مستی و مواد مخدّر است. در کشورهای غربی این سیاست به این دلیل دنبال میشود که جوانان مزاحم صهیونیستها نشوند. داستان تسلّط شبکهی بینالمللی صهیونیسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسئولان و بهطور عمده سیاستهای بسیاری از کشورها- بهویژه کشورهای غربی- بسیار شگفتآور و عجیب است. اگر در کشوری، یک فرد با انگیزههای ضدّ صهیونیستی برای مسئولیتی سیاسی انتخاب شود، آنقدر شبکههای صهیونیستی به شکلهای گوناگون بر او و افکار جامعه فشار میآورند که وی نمیتواند به مسئولیت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و کنارهگیری میشود.
امروز خیلی از دولتها علیرغم ملتها و روشنفکران و احساسات باطنی و قلبی خود، عتبهی آمریکا و حتّی عتبهی صهیونیسم را بوسیدهاند! خیلی از پارلمانهای اروپایی هم عتبهی صهیونیستها را بوسیدهاند و غلام پولشان شدهاند؛ به قول معروف نوکر بندِ جیب آنها شدهاند! آن مرکز و قدرتی که به عنوان یک دستگاه رسمی سیاسیِ شناختهشده در دنیاست- با تریبونهایی که برای چنین دستگاهی وجود دارد- و به یک ملت شصت میلیونی متّکی است و همچنان سنگر دفاع از آزادیخواهی و عدالت و آرمانهای بشری و انسانی و بینالمللی شمرده میشود، ایران اسلامی امروز است. دفاع از این نظام، وظیفهی همه است؛ مخصوص کسی که عضو نظام هست و جزو تشکیلات دولتی یا غیره هست یا نیست، نمیباشد؛ همه باید دفاع کنیم. اگر کسی برخلاف این عمل کرد، لازم نیست که کسی سند بیاورد که این مثلًا وابستهی فلان دستگاه و سیستم جاسوسی دنیاست؛ لازم هم نیست رسماً وابسته باشد؛ اما همان حرف را میزند و همان کار را میکند. اگر پولی هم از آنها نمیگیرد، در واقع نوکر بیجیره و مواجب آنهاست. امروز سیای امریکا و «موسادِ» اسرائیل مهمترین هدفشان این است که منفذی در داخل نظام اسلامی ایجاد کنند تا بتوانند ضربهای بزنند و از این استحکام و اقتداری که امروز این نظام در دنیا به عنوان سنگر دارد، بکاهند. حالا یک نفر در داخل، همین را و لو با مشتِ گرهکرده، و لو از سنگرِ دانشگاه، و لو از پشتِ یک تریبون رسمی فریاد کند؛ اینکه هنر نیست، اینکه افتخار ندارد. همراهی با قلدرترین قلدرهای عالم و ضدّ عدالتترین دولتها و مراکز قدرت چه افتخاری دارد؟! آن روزی که ما با نظام طاغوت میجنگیدیم، هر حرکتِ یک مبارز، افتخارآفرین بود؛ آن مبارزات افتخار داشت. امروز بعضی از قشرها با رژیمهای طاغوتی و وابسته و فاسد در دنیا میجنگند، که آن افتخار دارد؛ اما مقابله کردن با نظامی که سرِپا در مقابل مراکز قدرت استکبار ایستاده، افتخار برای کسی ندارد.
انتفاضهی اول، تحت تأثیر القائات صهیونیستها و حامیانشان، با وعدهی دستیابی فلسطینیان به امتیازات از طُرق صلحآمیز و با اعمال نفوذ سازشکاران و فشار امریکا و غرب متوقّف شد؛ ولی گذشت ده سال از آن تاریخ، نشان داد که همهی تلاشهای حامیان صهیونیسم در جهان، برای نجات رژیم اسرائیل از فشارهای ناشی از مبارزات مسلمانان بوده و آنچه را که به مذاکرهکنندگان فلسطین وعده داده بودند، سرابی بیش نبوده است. اشغالگری، توسعهطلبی و سبعیتی که امروز اسرائیل از خود نشان میدهد، از ابتدا برای اهل بصیرت و دلسوزان جوامع اسلامی قابل پیشبینی بود. از ابتدای شکلگیری اسرائیل، این رژیم غاصب و دروغین، همواره به حقوق مسلّم فلسطینیان تجاوز کرده و بعضی از حکومتهای غربی- بخصوص امریکا- آن را توجیه و حمایت کردهاند و مجامع بینالمللی هم با توجیه اقدامات این رژیم، سعی کردهاند به هویّت آن و تجاوزاتش مشروعیت بخشند. سرزمین فلسطین و قدس شریف، همواره مورد طمعِ بعضی از قدرتهای غربی بوده است و تحمیل جنگهای طولانی صلیبیها علیه مسلمانان، نشان بارز اطماع آنها نسبت به این سرزمین مقدّس است. بعضی از فرماندهان ارتش متّفقین، پس از شکست عثمانی و ورود به بیتالمقدّس گفتند: «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید.»!
اشغال این سرزمین براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیری از اتّحاد و پیوستگی مسلمانان و پیشگیری از تأسیس مجدّد حکومتهای قدرتمند مسلمان بود. دلایلی در دست است که نشان میدهد صهیونیستها با نازیهای آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائهی آمارهای اغراقآمیز از کشتار یهودیان، خود وسیلهای برای جلب ترحّم افکار عمومی و زمینهسازی برای اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّی دلایلی در دست است که عدّهای از اراذل و اوباشِ غیر یهودیِ شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستی، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگی بین مشرق و مغرب اسلامی ایجاد نمایند. در آغاز، مسلمانان غافلگیر شدند؛ چون از کُنه طرح صهیونیستها و حامیان غربی آنها مطّلع نبودند. عثمانی شکست خورد؛ قرارداد «سایکس- پیکو» به طور محرمانه برای تقسیم کشورهای اسلامیِ خاورمیانه بین فاتحین جنگ منعقد شد؛ جامعهی ملل قیمومیت فلسطین را به عهدهی انگلیسیها گذاشت؛ آنها هم به صهیونیستها وعدهی مساعدت دادند و با مجموعهای از طرحهای حساب شده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانهی خویش آواره کردند. در این مصاف طولانی که یک طرف غرب و صهیونیسم بود و طرف دیگر دولتهای عربِ تازهتأسیس شده، دشمنان اسلام برای مقابله، از ابزارهای گوناگون و پیچیدهای استفاده کردند که از جملهی آنها رسانههای تبلیغاتی و مجامع بینالمللی بود. آنها از یکسو مسلمانان را به صبر، خویشتنداری، گفتگوهای صلح و سازش دعوت میکردند و از سوی دیگر اسرائیل را مسلّح مینمودند. اهداف راهبردی آنها از تعامل نابرابر و تبعیضآمیز بین کشورهای مسلمان و اسرائیل این بود که همواره برتری نظامی اسرائیل را بر کشورهای اسلامی حفظ کنند و در مجامع بینالمللی از آن رژیم حمایت کنند و با به کار گرفتن رسانههای تحت نفوذ خود، جنایات اسرائیل را توجیه نمایند و در بین مسلمانان تبلیغ کنند که فکر پیروزی بر اسرائیل، خیال خامی بیش نیست. رژیم اسرائیل از زمانی که رسماً توسط سازمان ملل تأیید شد- یعنی بیش از نیم قرن قبل- تا سال گذشته یکّهتازی میکرد و هیچچیز و هیچکس جلودارش نبود؛ ولی مقاومت اسلامی لبنان که مرکّب از چند هزار جوان مسلّح به سلاح ایمان است، خواب این رژیم و حامیانش را پریشان کرد. این جوانان عزیز بدون دادن هیچگونه امتیازی به اسرائیل، آن رژیم غاصب را با خواری از جنوب لبنان بیرون کردند. پیروزی این عزیزان، چراغ راهِ دیگر مبارزان مسلمان شد و امروز شاهد انتفاضهی مسجد الاقصی هستیم که از نوع مقاومت اسلامی لبنان در ابعادی وسیع است. کاری را که سیاستمداران دنیا- چه امروز و چه در طول قرنهای گذشته- انجام میدادند و حرفی را که بر زبان میآوردند و به آن اعتقاد قلبی نداشتند و چهره و قیافهای را که به خود میگرفتند و با باطن آنها بهکلّی متفاوت بود، در امیر المؤمنین وجود نداشت. امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود- نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردمسالاری، نام صلح، نام قداست- اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچگونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیر المؤمنین هم بود؛ امروز هم وجود دارد. امیر المؤمنین- آن قلّهی بلند انسانیت- در این جهت برخلاف اغلب سیاستمداران عمل کرده است. خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است- که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند- از هرچه غارتگر بینالمللی است- که امروز پشت صحنهی قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند- از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملًا حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند! نظام جمهوری اسلامی را که یقیناً یکی از مردمیترین نظامهای عالم و متّکی به آرای قشرهای عظیم مردم و گرهخوردهی با عواطف و احساسات و ایمان آنهاست، به عنوان نظام مردمسالار قبول ندارند؛ اما نظامهای حکومت مطلقهی فردی و سلطنتهای موروثی و نظامهای کودتا و آنجایی که بچههای دبستانیِ آن از آسیب نیروهای امنیتیشان در امان نیستند و به دست آنها به قتل میرسند، آنها را به عنوان نظامهای معتقد به حقوق بشر میشناسند! این یک مضحکهی سیاسی و جهانی است. سیاستمداران نظامهای غیر الهی مایلند همهی انسانهای عالم، دستخوش چنین بازیچههایی باشند.
ملتهای مسلمان باید باهم متّحد شوند. امروز یکی از بزرگترین مصائب دنیای اسلام این است که دشمنان اسلام کاری کردهاند که آنچه باید وسیلهی اتّحاد مسلمین شود یعنی وجود دشمن، وجود صهیونیستهای غاصب وسیلهی اختلاف آنها شده است! کاری کردهاند که بعضی از دولتهای مسلمان، این را وسیلهای برای قرار گرفتن در مقابل برادران خود بکنند و حقیقتاً اختلاف به وجود آید؛ در حالی که بودنِ چنین دشمنی در قلب کشورهای اسلامی، باید مسلمانان را به هم نزدیک کند؛ جبههی واحد تشکیل دهد و ید واحد به وجود آورد. این گناه هم به دخالت و دستاندازیهای استکبار برمیگردد. اگر حمایتهای استکبار و در رأس آنها امریکا از اشغالگران فلسطین و تروریستهای بینالمللی، که در قلب کشورهای اسلامی متمرکز شدهاند یعنی همین حاکمان فعلی دولت جعلی اسرائیل نبود، قدرتِ ماندن نداشتند.
امروز جنگ روانیای علیه جمهوری اسلامی مشاهده میشود که مظهرش هم همین رسانههای صهیونیستیاند. این خبرگزاریها و این تلویزیونها، غالباً دست صهیونیستهاست و من چون نمیخواهم از خبرگزاریِ خاصی اسم بیاورم، نام آنها را مطرح نمیکنم؛ و الّا میگفتم که کدام خبرگزاری دست صهیونیستها و سرمایهداران یهودی بینالمللی است. اغلب این سروصداها و جنجالها، کار این صهیونیستهایی است که حتّی در سیاستهای هیئت حاکمهی دولت امریکا نیز چنگ انداختهاند. البته خود آمریکاییها هم انگیزه دارند. این، کار آنهاست.
هر نظامی، با هر فکر و منطق و ممشایی که در ایران بر سر کار میآمد و جلوِ زیادهطلبی امریکا را در این کشور نمیگرفت، این قدر مورد دشمنی نبود. بنابراین، دشمن اصلی، این دو عنصر پلید و خبیث- یعنی شیطان بزرگ و صهیونیستها- هستند. ملت ایران، دچار اشتباه نخواهد شد. هرجایی هم، هر دشمنیای مشاهده شود، از طرف این دو دشمن است. اگر هر اسم و گروه و بلندگو و شخص و دولت دیگری، وارد این میدان شود، درجهی دو و فرعی است. دشمن اصلی، صهیونیستها و نیز دولت و رژیم امریکاست که تحت تأثیر کمپانیها و فروشندگان و صادرکنندگان اسلحه و چپاولگران بینالمللی قرار دارد و به دست آنها، اداره و پشتیبانی میشود. این، اساس مسئله است.
از نظر غاصبان سرزمین فلسطین، مسألهی قدس، یک مسألهی تمام نشده است. هیچکس نباید خیال کند که صهیونیستهای غاصب و حامیان بینالمللی آنها، میخواستند فلسطین را بگیرند و حکومت تشکیل بدهند؛ گرفتند و حکومت تشکیل دادند و مسئله تمام شد. قضیه اینطور نیست. هدفهایی که در تشکیل دولت غاصب صهیونیستی در سرزمین فلسطین وجود داشته است، با این اسرائیل کنونی کاملًا تأمین نمیشود. هدف، بالاتر از اینهاست. هدف، ایجاد کشوری است در سرزمینی بزرگتر و پُرجمعیتتر از آنچه که امروز غصب کردهاند.
ما استقلال را درست معنا میکنیم. استقلال، یعنى جمهورى اسلامى؛ یعنى وضعیّتى که ما امروز داریم که هیچ ابرقدرتى، هیچ قدرتى در طول این یازده سال، در هیچ یک از امور و شئون ما نتوانسته کوچکترین چیزى را بر ما تحمیل کند؛ هیچ کشورى این استقلال را ندارد. من میخواهم بگویم حتّى کشورهایى مثل آمریکا هم این استقلال را ندارند. لابد بعضى تعجّب خواهند کرد؛ نه، تعجّب ندارد؛ دولت آمریکا هم وابستهی به سرمایهدارهاى صهیونیست بینالمللى است. اگرچه ممکن است خود آن سرمایهدارها از لحاظ ملّیّت، آمریکایى هم باشند، امّا دولتْ وابسته است. اگر یک رئیسجمهور در آمریکا، آنجایى که منافع سرمایهدارها ایجاب نمیکند، یک قدم کج بردارد -مثل کندى و امثال او - پایش را از دایره بیرون میکنند، پدرش را درمیآورند.
ما دچار یک جنگ تحمیلیِ ناخواسته در عالم دیپلماسی شدیم و آن، تمرکز فعالیت همهی قدرتهای مخالف اسلام و حتّی دین- مثل صهیونیسم سیاسی که در رأس است و امریکا و ایادی و همپیمانهای او در سراسر دنیا و نیروهای خردهریزی چون عناصر ضد انقلابی ایرانی مقیم خارج و مخالف با حضور اسلام در ایران- روی دیپلماسی ما بود. دستگاه دیپلماسی ما، یکتنه رویاروی همهی این تمرکز بینالمللی بود. بخصوص در سالهای آخر این هشت سال، برخی کشورها مشکل دیپلماتیک با ما نداشتند و تا حدی مناسبات و ارتباطاتی باهم داشتیم؛ ولی بر سر مسائل مبنایی- چون اسلام- مستقیم و غیر مستقیم و در مواقع حساس، ضربهی خود را وارد میکردند.
امروز، مهمترین شگرد دشمنی استکبار جهانی، در کیفیت تبلیغات اوست. به اعتقاد من، امروز یکایک طراحان سیاسی و تبلیغاتی دشمن، در بارهی کشور و مردم و دولت و مسئولان ما، فکر میکنند و چگونگی تبلیغات را نسبت به این مجموعه انتخاب میکنند و خبرگزاریهای وابسته به استکبار و صهیونیسم بینالمللی نیز، در باب کشور ما با همان شیوهها عمل میکنند. تبلیغات امروز خبرگزاریها و رادیوها درباره ملت و امام و مسئولان و آیندهی کشور، همه محاسبه شده است. ما امروز، با ترفندهای تبلیغاتی مواجه هستیم. ملت باید در مقابل تبلیغات دشمن، خیلی هوشیار باشد.
نمودار
آخرین مقالات
|