others/special
شعرخوانی آقای سیدعلی موسوی گرمارودی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای سیدعلی موسوی گرمارودی

داشت می‌رفت خم شد و بوسید
طفل خود را که گرم بازی بود
و کلاه خیال بر سر داشت

نگهش سوی همسرش چرخید
که رخ از اشک دیدگان تر داشت
مرد از عمق سینه آه کشید
چرخش دیدگان مشتاقش
سوی همسر به روی ماه دوید
شعرخوانی آقای قادر طهماسبی (فرید)

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای قادر طهماسبی (فرید)

ایران سرفراز ایران سربلند
ایران پاکباز ایران هوشمند
هرچند داغداری و هرچند خسته دل
هرچند سوگورای و هرچند دردمند
تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد
با دوستان سوته دل خود بگو، بخند
خوش باشی ای فلات شهیدان که دیر نیست
دستان شرقی تو بت غرب بشکند
شعرخوانی آقای یوسفعلی میرشکاک

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای یوسفعلی میرشکاک

دین و دنیای توامان زهراست
از زمین بگذر، آسمان زهراست
سرو آزاد نقش‌بندِ ازل
غایت سیر این جهان زهراست
هرچه بینی از او نشان دارد
برترین شام بی‌نشان زهراست

روح اردیبهشت و فروردین
ماه مرداد جاودان زهراست

مام خرداد و تیر و شهریور
مهر و آبانِ این همان، زهراست

قوس در خدمت اشارت اوست
که روان‌بخش و جان‌ستان زهراست

جَدی و دلوَند، لقمه حوتش
زانکه جوزای سرفشان زهراست
شعرخوانی آقای مهرداد مهرابی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای مهرداد مهرابی

شمشیر تو در نیام، گُل کرد
از صلح تو صد قیام، گل کرد
نام تو به جلوه تا در آمد
معنای تمام و تام، گل کرد
تأثیر نداشت بی‌تو مرهم
در سایه‌ات التیام، گل کرد
تا عطر تو بین باغ پیچید
هر شاخه به احترام، گل کرد
تصویر سخاوت خداوند
در آینه‌ی امام، گل کرد
شعرخوانی آقای قادر طراوت‌پور

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای قادر طراوت‌پور

اگر مانند هیزم، تن به خاکسترشدن دادم
چه غم؟ آویشن کوهی نخواهد رفت از یادم
نیاکانم درختان اصیلِ زاگرس بودند
شکوفا می‌شود با هر درختی روح اجدادم
ندارد هیچ باغ و باغبانی بر سرم منّت
که من مثل بلوط کوهی از هر منّت آزادم
شعرخوانی سرکار خانم فائزه زرافشان

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم فائزه زرافشان

زنم که آینگی حسن انتخاب من است
زبان مادری‌ام شعر بی‌نقاب من است
به لمس شاپرکی تازه می‌شود جانم
خمیدن قد گلبوته‌ای عذاب من است
 همین تبسم آرام، چای عطرآگین،
همین نشاندن گل، کار پر ثواب من است
همین حضور، همین از نفس نیفتادن،
به روز واقعه معنای انقلاب من است
سوال می‌کنی از حاصل صبوری‌هام
و خنده‌های خوش کودکم جواب من است
منم که دیده به فردای روشنی دارم
و چشم کودک من سوی آفتاب من است
منم که می‌شکفم در زلال پاکی‌ها
که خار چشم همه دشمنان حجاب من است
شعرخوانی سرکار خانم الهام صفالو

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم الهام صفالو

دستاس عالم است به دستان مادرم
می‌چرخد عاشقانه به فرمان مادرم
عمری زمین و هرچه در آن هست و آسمان
هریک نشسته گوشه‌ای از خوان مادرم
ما با دَم اش میان عدم قد کشیده‌ایم
هستی شروع شد به فراخوان مادرم
شعرخوانی آقای حسین خزائی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای حسین خزائی

من از تو معترض‌تر هستم امّا اعتراض این نیست
چُنین سوزاندنِ هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست
من از تو معترض‌تر هستم امّا اعتراض من
بیانش با چماق و سنگ و بطری‌های بنزین نیست
سزای حافظِ امنیّت و ناموس این ملّت
شعار بی‌شرف یا فحشِ ناموسی و توهین نیست!
شعرخوانی آقای حسن زرنقی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای حسن زرنقی

با واژه مرگ جان تو بیگانه ست
تو زنده‌تر از تمام آدم‌هایی
ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو
میان معرکه ماییم و راه روشن تو
چگونه زیسته بودی مگر؟! که از دنیا
نبود گرد تعلق به روی دامن تو
شعرخوانی آقای علیرضا نورعلی‌پور

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای علیرضا نورعلی‌پور

مادربزرگ عطر برنج شمال بود
کم بود نان سفره‌اش اما حلال بود!
در دست‌های ظرفِ گلِ سرخی‌اش مدام
یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود!
یادش بخیر! آمدن از خانه‌ی "عزیز"
بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود!
شعرخوانی آقای محمد خادم

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمد خادم

شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز  و هر جا زندگی‌هایی بنا کردی
شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود
همان که هر سحر با خنده‌هایش گریه‌ها کردی
عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی
اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی
شعرخوانی آقای بلرام شکلا

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای بلرام شکلا

ایران من عزیزتر از جان من سلام
تهران من سلام و خراسان من سلام
هم‌ریشه‌ای سلام بر آب و به خاک تو
هم‌شیره‌ای برادر هم‌خوان من سلام
بر شاخه درخت بهشتی نشسته‌ای
گرم سرود، مرغ خوش‌الحان من سلام
شعرخوانی آقای سیداحمد حسینی (شهریار)

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای سیداحمد حسینی (شهریار)

زبان تیشه صدا زد که بی‌درنگ برون آ
شرار خفته، کمی سعی کن ز سنگ برون آ
بیا که آهوی مطلب بود به دشت قناعت
ز بیشه‌های تگ و تاز چون پلنگ برون آ
نظر به هرچه کنی، رنگ اعتبار ندارد
به چشم بسته ز دنیای آب و رنگ برون آ
شعرخوانی آقای افشین علاء

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای افشین علاء

بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش
طوفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به‌وقت خشم چو موسی به طور خویش
گم‌گشته‌ی تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش
شعرخوانی آقای دکتر غلامعلی حداد عادل

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای دکتر غلامعلی حداد عادل

می‌رسد از دور آوازی به گوش
می‌برد از من قرار و صبر و هوش
این صدای دلنشین آواز کیست؟
این صدا آواز پای زندگی‌ست
می‌شناسم صاحب آواز را
می‌شناسم آن سراپا ناز را
شعرخوانی آقای سیدمحمدجواد شرافت

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای سیدمحمدجواد شرافت

و شیطان چه دارد؟ هیاهو هیاهو
هجوم صداها از آن سو از این سو
به نعره به نفرت به طعنه به تهمت
صداها سه شعبه صداها دو پهلو
دمیده به گوساله‌ی سامری باز
به آواز فتنه به آوای جادو
شعرخوانی آقای محمود حبیبی کسبی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمود حبیبی کسبی

اسیر حسن تو برگ گل است، شبنم هم
دخیل عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم
ز هر دمت همه سر می‌رود عصاره‌ی وحی
که با رسول خدا همسری و همدم هم
تو کیستی؟ جبل النور خانه‌ی احمد!
که تکیه کرده به نور تو کوه محکم هم
شعرخوانی آقای غلامرضا کافی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای غلامرضا کافی

می‌خواهم این که آینه‌ی جان ببینمت
کاری مکن که آینه‌گردان ببینمت
پوشیده باش در دل من، مثل رازِ عشق
باری چه حاجت است نمایان ببینمت
ای گوهر نفیس، نَفَس در هوس مَزن
در پرده باش تا که درخشان ببینمت
شعرخوانی آقای محمدحسین انصاری‌نژاد

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمدحسین انصاری‌نژاد

مست می‌آیی که شور لاتخف را بنگری
صبح رستاخیز ایوان نجف را بنگری
می‌روی با میثم تمار در آن رستخیز
تا سماع جرعه‌نوشان سلف را بنگری
تیغ در کف خفته، حجربن عدی در قتلگاه
باید آنجا کشتگان سر به کف را بنگری
شعرخوانی سرکار خانم رباب کلامی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم رباب کلامی

با جانِ شمع هوهوی طوفان چه می‌کند؟
با تخته‌پاره، سیل خروشان چه می‌کند؟
از حال من سراغ گرفتی، بیا ببین
با خاک مرده، باد غزل‌خوان چه می‌کند؟
گفتی میان آتش عشقم چه می‌کنی؟
گفتم خلیل بین گلستان چه می‌کند؟
شعرخوانی سرکار خانم مریم زندی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم مریم زندی

فصل زمستان بود
حرف درخت پیر
توی گلویش ماند
اما تحمل کرد
فصل بهار آمد
حرف درخت پیر
با شاخه‌ها گل کرد
شعرخوانی سرکار خانم لیلا حسین‌نیا

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم لیلا حسین‌نیا

وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم!
خدا کند که بیفتد سرم به دامن میهن
ولی به روز خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشه‌ی ما می‌رسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟
شعرخوانی آقای مسلم حسن‌شاهی راویز

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای مسلم حسن‌شاهی راویز

شاهی و به درگاه شما بنده غلامم
خورشید خراسانی و هستی تو امامم
از دور سلامت کنم و واجب شرعی‌ست
آقا که دهی پاسخ گرمی به سلامم
ده روز کنار حرمت خانه گرفتم
تا بوی غذای تو بیاید به مشامم
شعرخوانی آقای میلاد عرفان‌پور

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای میلاد عرفان‌پور

دیدار بهاری من و گنجشکان
آرامش جاری من و گنجشکان
من این‌طرف میزم و آن‌ها آن‌سو
صبحانه‌ی کاری من و گنجشکان
گر سر برود ز سر هوایت نرود
تأثیر طلسم چشم‌هایت نرود
شعرخوانی آقای محمدمهدی سیار

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمدمهدی سیار

رسوایی دیگری‌ست، سرّی‌ست مرا
بیخوابی خوش‌تری‌ست، سرّی‌ست مرا
دلتنگی دلبری‌ست در سینه‌ی من
با تیغ غمش سری‌ست، سرّی‌ست مرا
ای تیغ سرسنگین مشو با ما سبک‌سرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها
شعرخوانی آقای سعید تاج‌محمدی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای سعید تاج‌محمدی

سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
بر تنم رخت سپیدی چون لباس رزم مانده
خاکریز اینجاست، جان بر کف به میدان ایستادم
پای تخت هر مریضی پای سجاده‌ست گویا،
در نماز عشق با چشمان گریان ایستادم
شعرخوانی آقای مهدی جهاندار

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای مهدی جهاندار

این حسن کیست که عالم همه خُمخانه‌ی اوست
هرچه می در دو جهان است به پیمانه‌ی اوست
"این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد
این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست
شعرخوانی آقای محمدامین اکبری

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمدامین اکبری

جز عشقِ تو به هر دو جهان یاوریم نیست
شادم که جز غم تو غم دیگریم نیست
در نور جذبه‌ی تو، چو پروانه سوختم
آری چنان تمام، که خاکستریم نیست
در هفتِ آسمان شکوهِ خدایی‌ات
دست مرا بگیر، که بال و پریم نیست
شعرخوانی آقای سعید یوسف‌نیا

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای سعید یوسف‌نیا

در عالم توحید من و مایی نیست
موجیم و به‌جز غم تو دریایی نیست
دنبال چه هستیم، که در پرده‌ی غیب
پنهانی و جز تو هیچ پیدایی نیست
شعرخوانی آقای محمدحسین نجفی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای محمدحسین نجفی

فارغ از هرچه امّا و آیا و زیرا
روح دریایی و رودها را پذیرا
ای که روح تو را کوه‌ها می‌شناسند
دست‌های تو را ریشه‌های کتیرا
ای تو بشکوهِ تا جاودان جاودانه
دوستت دارم ای مرد! کوها! کویرا!
شعرخوانی آقای حسن خسروی وقار

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای حسن خسروی وقار

من شرابم، شادی‌ام، شیون نمی‌آید به من
رودی از روحم، سراب تن نمی‌آید به من
هر قبایی را که خیّاط تعلّق دوخته‌ست
تن زدم، امّا سر سوزن نمی‌آید به من
شهر خاک خانه‌ها را بر سر خود ریخته است
کوچ، همراهم بیا مسکن نمی‌آید به من
شعرخوانی آقای ناصر فیض

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای ناصر فیض

گفتم بروم بانک کمی وام بگیرم
پشتم بشود گرم که آرام بگیرم
منظور من از پشت همین پشت طبیعی است
بی‌جامه شود سرد مگر وام بگیرم
خود را نکنم پیر و به کامی برسانم
در عهد جوانی که نشد کام بگیرم
شعرخوانی سرکار خانم زهرا سپه‌کار

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم زهرا سپه‌کار

من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم
ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست دارم
در سایه‌ای مردانه دلگرمم به فردا
من همسر مردادی‌ام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند
این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم
شعرخوانی سرکار خانم ونوس جامی‌پور

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی سرکار خانم ونوس جامی‌پور

از تب و تاب صبح بی‌تابند
ماه کامل مراد مهتابند
مثل سلمان، عزیز خطه پارس
عین امار مثل اصحابند
گاه وقف حرم مدافع نور
گاه خلوت‌نشین محرابند
شعرخوانی آقای علی محمد مودب

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی آقای علی محمد مودب

غریبم، جز تو می‌دانم رفیق و آشنایی نیست
صدایت می‌زند اندوه من، جز تو خدایی نیست
بلد یا نابلد سوی تو می‌پوید نیاز من
که جز ناز تو در شش سوی عالم ماجرایی نیست
همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی
همین هیچم همین هم بر درت کم ادعایی نیست
شعرخوانی حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی

دیدار شاعران ۱۴۰۲

شعرخوانی حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی

بعد از این طوفان سنگین فصل باران‌های آهنگین می‌آید
کاروان در کاروان گل، با صدای پای فروردین می آید
روح صحراها گل افشان، جان مشرق ها و مغرب ها درخشان
خاک لبریز از نیایش، از تمام دشت ها آمین می آید
می تراود در فلسطین، می درخشد در بلندی های جولان
در شبی سرشار حیرت، مثل ماه از آسمان پایین می آید
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی