این همکاری با تعابیری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همراه شد، که حکایت از رضایت کامل ایشان داشت: «در همهى این مراحل - در حزب، زمان ریاست جمهورى و در این سالهاى متمادى - با ایشان همکارى داشتیم. ایشان مرد مؤمن، صدیق، باوفا، عاقل، کارآمد و در خدمت جمهورى اسلامى به معناى واقعى کلمه بود.»
در فاصله سیزده ساله آبان ۱۳۴۳ تا آبان ۱۳۵۶، آیتالله قاضی نیز همچون علمای دیگر بلاد از پای ننشسته بود. با این حال تدبیر مبارزه در تبریز، دشوارتر از دیگر مناطق بود. با این وصف، شنیدن خبر شهادت حاجآقا مصطفی که از دوستان دوره تحصیل آیتالله قاضی بود، موجب شد او علمداری کند و تبریز از شهرهای پیشرو در اوجگیری مجدد مبارزه باشد.
امام گفتند مصطفى امید آیندهى ما بود و واقعاً همینجور بود و آقامصطفى امید آینده و خمینىِ آیندهى ایران بود. آن استعداد زیاد، آن دانش زیاد، آن روحیهى بسیار خوب و عالى، آن اندیشهى درست مىتوانست براى آیندهى ایران ذخیرهاى پایانناپذیر باشد و حادثهى شهادت او نشاندهندهى شخصیت معنوى او مىتوانست باشد...
حسین مهدیان از مدیران روزهای بحران انقلاب اسلامی بود اما با فرونشستن التهابات، به دفتر نشر فرهنگ اسلامی بازگشت و تا سالهای طولانی در آن مشغول فعالیت بود. بسیاری از کتب قبل انقلاب آیتالله خامنهای را در این دفتر بازنشر کرد و برخی کتب جدید که از بیانات ایشان تدوین شده بود را نیز منتشر کرد.
آیتالله خامنهای میگویند: «صبح روز بعد [هشتم بهمن] گروهی از جمله آقای انواری برای آماده کردن مسجد به دانشگاه تهران رفتند. چندی بعد من و آقای بهشتی به سمت دانشگاه روانه شدیم. آنجا آقای انواری مژده داد که همه چیز بر وفق مراد است.» پس از اعلام خبر تحصن، نخستین بیانیه نیز خطاب به مردم صادر شد.
آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهجالبلاغه بود؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همهی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلیها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند احساس درد میکرد حقیقتاً.
برادران دیرینش او را به نام «سیّدعلی اندرزگو» میشناختد، دیگرانی او را به نام «شیخ عباس» و در مشهد بیشترین کسانی که او را میدیدند به نام «دکتر». این فضای ظلمانی و این شب تاریک، آن عقاب جوری که بال بر سر شهر و شهروندان گشوده بود، این خورشید فروزنده تابان را در زوایای خانهها، در کنج بیغولهها، در شرایط دشوار زندانی کرده بودند؛ امّا خورشید هرگز زندانی نمیشود.
من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یکسالونیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید، یکی از روزنامههای آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند. چرا؟ چون بهوسیلهی ناراضیان داخلی انجام گرفته است! تبلیغات رسانههای دنیا این است.
بلافاصله پس از سقوط صدّام در سال ۱۳۸۲، روزهایی که هنوز آمریکاییها در عراق عملیّات نظامی انجام میدادند و حکومت بعث به طور کامل از عراق خارج نشده بود، مردم راهپیمایی اربعین را آغاز کردند. زائرها از کنار ادوات نظامی منهدمشده، زیر پرواز بالگردهای آمریکایی که بالای سرشان پُرصدا حرکت میکردند، عبور کردند. آنان پرچمهای ضدّآمریکایی در دست داشتند و علاوه بر لعن صدّام و اعلام برائت از او، اشغالگران را نیز محکوم کردند.
عجز رژیم پهلوی در محدود کردن آیتالله میلانی در بیان نظر شرعی، گاه در برخی از اسناد نیز انعکاس دارد. به عنوان نمونه در پی انتشار اعلامیه آیتالله میلانی در محکومیت اسرائیل در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶، تیمسار نصیری، رئیس وقت ساواک، برای ایشان پیغامی تهدیدآمیز فرستاد
مگر کسی اهمیت میدهد که اینها چه گفتهاند؟ دستگاه دولتی ما در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند...
از آنجا که صیاد شیرازی یک نظامی وطندوست و پایبند به آرمانها و ارزشهای دینی و ملی شناخته میشد و قهرمانیهای وی هرگز رنگ و بوی خاص سیاسی و گروهی نداشت، شهادتش به دست تروریستهای شناخته شده تأثر و همدردی کمنظیری را در میان مردم کشور و همه اقشار و طیفهای اجتماعی به دنبال داشت.
| محمدمهدی اسلامی وقتی پرواز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ قطعی شد، شرکتهای بیمه فرانسه به دلیل احتمال بالای حادثه برای هواپیمایی که قرار بود امام خمینی را به ایران منتقل کند، حاضر به عقد قرارداد نشدند. او وقتی چنین گرهی را در کار مبارزه میبیند، چکی صادر میکند تا در صورت بروز مشکل، چک مذکور را در اِزای ضرر و زیانشان بردارند...
| محمدمهدی اسلامی تنها مشکل، که از قضا منطبق بر نیاز ما هم بود، فقدان بخشی از اسناد مورد نیاز بود. نه نویسنده کتاب اهل تسلیم شدن بود و نه برخی اهل همکاری؛ اگرچه با روحیه جهادی و پشتکار موانع یک به یک برطرف شد و بخشی از اسناد برای اولینبار در این کتاب به افکار عمومی عرضه شده است، اما سایه این جنگ تا آخرین روز تألیف ادامه یافت.
افشای ماهیت مستکبرانه و نفاقگونهی مقامات آمریکایی توسط امام خمینی تنها منحصر به چگونگی مواجههی ایشان با پالسهای مثبت مقامات آمریکایی نمیشود، بلکه امام خمینی از هر فرصتی استفاده میکرد تا چهرهی اصلی «شیطان بزرگ» را به مردم دنیا و مخصوصا جهان اسلام بشناساند.
آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران که اتاق محل کارش مشرف به مسیر تظاهرات بود، روایتی گویا از این واقعه ارائه میدهد: راهپیمایی تاسوعا و عاشورا از نظر عظمت و انضباط و یکپارچگی، نمونه و بیسابقه بود. سیل جمعیت موج میزد و ...
محرم آن سال، محرم عجیبی بود؛ دستههای عزادار، یاری امام خمینی را همچون یاری سیدالشهدا در روز عاشورا میدانستند و ایران و قم را کربلا. اما یکی از زیباترین نقاط عطف عاشورای ۱۳۴۲، رویش حر انقلاب بود. آیتالله سید جعفر شبیری زنجانی در اینباره میگوید ...
وقتی آقا به آنجا رفتند، کمونیستها، کارگرها را در یک سالن جمع و با فریب تمام، تبلیغات منفی کرده بودند. یکبار حضرت آیتالله خامنهای دربارهی آن روز فرمودند که من از روی نیمکت به صندلی میپریدم و صحبت میکردم تا آنها نتوانند مزاحم شوند.
اولین بیانیهی روحانیون متحصن در هشتم بهمنماه ۵۷ صادر شد. / اینجانبان، به عنوان اعتراض به اعمال ضد انسانی دولت غیر قانونی بختیار از ساعت ۹ صبح روز یکشنبه هشت بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی به وطن و به آغوش پُرمهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میکنیم ...
زنان مصری حتی اگر از دو مانع فرهنگی و اقتصادی عبور میکردند و قصد فعالیت در عرصههای سیاسی و اجتماعی را داشتند، با دیواری آهنین مواجه میشدند که برای عبور از آن مجبور به تأیید نظام فاسد بودند.
رهبر انقلاب: «من از پیش، آیتالله طالقانی را میشناختم، اما با ایشان از نزدیک دیدار خصوصی نداشتم. سالهای 41 یا 42 بود که من در آن دادگاه شرکت کردم. آن موقع من تازه از زندان آزاد شده بودم و ...
مسعود بنیصدر: «وجود انبوه افراد وفادار به آیتالله خمینی ... بیانگر این نکته است که او در وضعیت غیر قابل تصوری قرار داشت و علاوهبر این، میتوانست با یک سخنرانی، اطلاعیه یا دعوت عمومی افراد بسیاری را به پای تظاهرات و نمازهای جمعه بکشاند.»
اگرچه آیتالله خامنهای درس طلبگی را در مشهد آغاز کردند و بخش عمدهی تحصیل و تدریس ایشان در مشهد بود، اما دوران تحصیل ایشان در قم از مهمترین دوران طلبگی و علمی ایشان به شمار میرود.
دستور کار این بود که حالا باید چه کنیم؟ حزب جمهوری در مجلس اکثریت داشت و حزبِ حاکم بود و همه توقع داشتند که حزب در این زمینه تصمیم بگیرد. از آنجا که دبیرکل حزب هم شهید شده بود، بنابراین باید دبیرکل جدید انتخاب میشد.
سیداحمدآقا جلو آمدند و خبر شهادت آقای هاشمینژاد را به امام دادند. امام فوراً دستشان را روی شقیقههایشان گرفتند و پس از کمی تمرکز فرمودند: «انالله واناالیهراجعون» چند ثانیهای ایستادند و...
بخشی از بحثهای شهید هاشمینژاد پاسخ به شبهاتی بود که عمدتاً برای نسل جوان آن زمان مطرح بود، چون ایشان در ادامهی راه استاد مطهری معتقد بودند که باید به سؤالات جوانان در مورد مسائل دینی و اعتقادی پاسخ شفاف و روشنی داد.
از آقا خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا مردم را به آرامش دعوت کنم؛ البته هدف دیگری هم داشتم. میدانستم که امام خمینی خطبهها را مستقیماً از طریق رادیو گوش میکردند. با این پیام، به امام رساندم که آقا سالم هستند.
آیتالله خامنهای به حکم امام (ره) وظیفهی امامت نماز جمعه را بر عهده گرفتند. امام پیشتر در چهلم شهادت استاد مطهری، توصیه فرموده بودند که «من پیشنهاد میکنم که آقای آقا سیدعلی آقا بیایند، خامنهای»
لطفا به منظور مشاهده بهتر سایت و مرور ایمن در اینترنت ، مرورگر خود را به نسخه بالاتر ارتقاء دهید
یا از دیگر مرورگرها استفاده کنید.