others/content
نسخه قابل چاپ

صدیق و کارآمد، از کمیته‌ی تبلیغات تا دفتر رهبری

  ۲۱ آبان ۱۳۸۴، پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب بسیاری را شگفت زده کرد: «درگذشت تأسّف‌بار دوست و همکار صدّیق و امین، آقای حاج علی محمّدی‌دوست را که از یاران وفادار جمهوری اسلامی و از اشخاص خدوم و بااخلاص بودند به خانواده‌ی محترم و فرزندان گرامی و همکاران ایشان در بیت رهبری و جامعه‌ی معلّمان کشور و شاگردان و دوستان ایشان تسلیت میگویم و رحمت واسعه‌ی الهی و پاداش شایسته برای این مؤمن صالح و صبر و اجر برای بازماندگانشان مسئلت مینمایم.»
دلیل این تعجب، گمنامی این چهره بود که چند روز بعد نیز مجدد از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی با عبارات پرطنینی همچون «مؤمن، صدیق، باوفا، عاقل و کارآمد» توصیف شد.

بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانهKHAMENEI.IR  بخش‌هایی از کارنامه‌ی حاج علی محمدی‌دوست، در بیستمین سالروز ارتحال این مبارز گمنام، را ورق زده است، هرچند به اقتضای جنس آن کارنامه و تلاش مضاعف او برای دیده نشدن، این تورق بسیار کم فروغ‌تر از شایستگی آن است.
 

* الفبای شیرین
شاید همان قدر که نام «حسن نیرزاده» در خاطر دانش‌آموزان دهه‌های چهل و پنجاه باقی است، نام «علی محمدی دوست» نیز‌ برای بسیاری از کسانی در سالهای بعد الفبا را با آن سبک مخصوص، از او آموختند؛ ماندگار باشد.

این چهره‌ی مبارز برخاسته از کاشان، از معلمان مشهور و موفق مدارس اسلامی است که از هفده سالگی، یعنی از سال ۳۸، معلمی را آغاز کرد. چهار سال بعد او به همکاری با مرحوم نیرزاده در آموزش کلاس اول پیوست و به توسعه‌ی سبکی کوشید که در قالبی شبیه به نقالی و نمایش، نقش حروف را بر لوح ذهن کودکان حک می‌کرد. این سبک موجب شد بسیاری در سوگ او، از شهد شیرین آموختن الفبا با نمایش‌های خلاقانه‌ای گفتند که در روزگاری که «جشن شکوفه‌ها» رایج نبود، طعم گس گسست از خانواده را از همان روز نخست مدرسه برای آنها شیرین کرده بود. (۱) در این مسیر به عقیده‌ی دوستان و همکاران قدیم آن مرحوم، او را می‌توان یکی از نزدیک‌ترین افراد به مرحوم نیرزاده دانست. (۲) در روش آنها معلم که همزمان نقش «کد خدا»، «اکبر»، «آقا کمال» و «عمو زنجیر باف» و ... را بازی می‌کرد و به جای تنبیه، با بازی نوآموز را به شوق می‌آورد، آن قدر جذاب بود که  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گویا به همت او، سلسله کلاس‌های درس نیرزاده در برنامه‌ی  «بروبچه‌های پشت پنجره» ‌ی شبکه‌ی یک سیما پخش شد.
 
این رفاقت به چشم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز پرتلألو بود: «آقاى محمدى‌دوست در میدان تعلیم و تربیت، مرد بسیار فعالى بودند؛ ایشان جزو مؤسسان قدیمى انجمن اسلامى معلمان بودند و خود ایشان هم یک معلم کارآمد بودند و شبیه مرحوم «نیرزاده» ابتکارهایى براى تازه‌واردان به دبستان داشتند. ایشان با آقاى نیرزاده خیلى رفیق بودند و یک بار هم آقاى نیرزاده را در زمان ریاست جمهورى پیش ما آوردند.»(۳)
 
* آغاز مبارزه از سنگر مدرسه
انجمن اسلامی معلمان، تشکلی بود که او در تأسیسش نقش محوری ایفا کرده بود و با تکیه بر معلمان انقلابی همچون شهیدان شرافت، سلیمی و ... در اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ پا به عرصه وجود گذاشت و چهره‌های شاخص انقلاب همچون شهیدان دکتر بهشتی و دکتر باهنر نیز در آن مشارکت داشتند. شهید رجایی نیز با آزادی از زندان در خرداد ۱۳۵۷ به آن پیوست.(۴)

آیت‌الله خامنه‌ای این تشکل را در انقلاب مؤثر می‌دانند: «انجمن اسلامى یک نهادى است که از متن مردم و بر مبناى یک احساس وظیفه‌ى عمیق اسلامى و انقلابى جوشیده، [...] مؤسسان و بنیانگذارانى مثل شهید بهشتى، شهید رجایى و شهید باهنر دارد.» و با اشاره به اینکه شناخت ایشان از این تشکل، از اول انقلاب بوده است و از پیش با آن آشنایى نداشته‌اند، گفته بودند: «تعریف انجمن اسلامى معلمان را از برادران عزیز خودمان، کسانى که یا حالا با ما همکار هستند یا قبلاً همکار بودند مثل شهید بهشتى، شهید رجایى، شهید باهنر که الحمدللَّه چندتا شهید شما دارید؛ شهید عالیقدر، شنیدم.»(۵)
 
اگرچه در این جملات، به تعریف او از انجمن اسلامی معلمان برای رئیس‌جمهور وقت اشاره شده است، اما مشخص است آغاز آشنایی آیت‌الله خامنه‌ای و محمدی‌دوست به عرصه‌ی دیگری باز می‌گردد.
 
* کمیته‌ی تبلیغات
آیت‌الله خامنه‌ای از ۸ بهمن ۱۳۵۷، به عنوان مسئول کمیته‌ی تبلیغات روحانیون متحصن در مسجد دانشگاه تهران انتخاب شده بود(۶) و پس از استقرار امام خمینی در مدرسه‌ی رفاه، با نظر ایشان «کمیته‌ی تبلیغات» ادامه یافت. برخی نهادهای انقلابی تازه تأسیس در محل مجلس شورای ملی مستقر شدند که به مدرسه‌ی علوی و رفاه نزدیک بود.(۷) کمیته‌ی تبلیغات هم در ساختمان شماره‌ی ۵ مجلس یا همان عمارت عزیزیه مستقر شد که روزگاری محل کمیسیون عرایض و امروز بخشی از کتابخانه‌ی مجلس شورای اسلامی است.

محمدی‌دوست از همان روزهای نخست در کنار آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای در این خصوص چنین روایت کرده‌اند: «ما از اول انقلاب با ایشان همکارى داشتیم؛ در همان روزهاى اولِ پیروزى انقلاب و در محل مجلس شوراى ملى سابق، آن گوشه‌اى را که کمیسیونِ عرایض آن مجلس قدیم بود، آماده کردیم که دفترمان را آن‌جا قرار بدهیم؛ چون هنوز حزب و تشکیلات، جایگاهى نداشتند و ما هم جایى نداشتیم. کنار آن مکان، یک انبارى بزرگى بود که مردم وسایلى را از این‌جا و آن‌جا آورده بودند و در آن انبارى ریخته بودند؛ من داخل آن انبارى را بازدید مى‌کردم که آقاى محمدى‌دوست در آن‌جا مشغول کار بودند و بنده با ایشان اول‌بار در آن‌جا آشنا شدم و بعد رفیق و همکار شدیم.»(۸)

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان به یاد دارد وقتی تابلوی نفیسی را که در اصفهان تولید کرده بودند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به برای چاپ و تکثیر به دفتر تبلیغات امام برد، آقای علی محمدی دوست بود که آن را تحویل گرفت، چاپ کرد و پوستر در سطح کشور توزیع شد.(۹)

 این کمیته بعدها دچار تغییراتی شد و پس از مدتی بخشی از تشکیلات حزب جمهوری اسلامی شد.(۱۰)
 
* از دفتر نخست وزیری تا بیت رهبری
او در ادامه‌ی فعالیت در کنار شهیدان رجایی و باهنر، به نهاد نخست وزیری وارد شد. یکی از همکاران آن روزهایش، می‌گوید: «آقای‌ علی‌ محمدی‌ دوست‌ داخل‌ حزب‌ هم‌ در همان‌ مجموعه‌ی مدیریت‌ تبلیغات‌ بود و از آنجا من‌ با ایشان‌ ارتباط‌ داشتم. او مورد احترام‌ خیلی‌ زیاد شهید رجایی‌ بود.»(۱۱) زیرا «از همکاران‌ و دوستان‌ بسیار قدیمی‌ شهید رجایی‌ بود و در فعالیتهای‌ اسلامی‌ معلم‌ها در زمان‌ شاه‌ خیلی‌ نقش‌ داشت‌ و با شهید رجایی‌ همکاری‌ داشت. وقتی‌ شهید رجایی‌ نخست‌وزیر شد، ایشان‌ را خواست‌ که‌ به‌ او در دفترش‌ کمک‌ بکند و دفترش‌ را راه‌ بیندازد. [...] کارهای‌ مختلفی‌ را که‌ شهید رجایی‌ بعهده‌ی ما می‌گذاشت‌ انجام‌ می‌دادیم، مثلا وقتی‌ که‌ بحث‌ تعیین‌ وزرا شد، ما را موظف کرد پیشنهادهای‌ مختلفی‌ که‌ می‌آمد را تقسیم‌بندی‌ بکنیم‌ و خلاصه‌ از آن‌ تهیه‌ و به‌ شهید رجایی‌ ارائه‌ کنیم. وقتی‌ نیاز به‌ کسب‌ اطلاعات‌ بیشتر داشت‌ ما را موظف‌ می‌کرد که‌ بلند شویم‌ در محل‌ کار اینها برویم‌ با آنها صحبت‌ بکنیم‌ یا با افرادی‌ که‌ اینها را می‌شناسند [...] بعد به‌ دنبالش‌ وقتی‌ که‌ آیت‌الله خامنه‌ای‌ بعنوان‌ رئیس‌ جمهور انتخاب‌ شدند، آقای محمدی‌دوست در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای‌ در ریاست‌ جمهوری‌ هم‌ ادامه‌ داد. ایشان‌ هم‌ آقای‌ محمدی‌ را از نزدیک‌ می‌شناخت.»(۱۲) در این دوران «بعد از رهبری‌ ایشان‌ هم‌ باز ایشان‌ در دفتر اختصاصی‌ آیت‌الله خامنه‌ای‌ در آنجا حضور داشت.»(۱۳)

این همکاری با تعابیری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همراه شد، که حکایت از رضایت کامل ایشان داشت: «در همه‌ى این مراحل - در حزب، زمان ریاست جمهورى و در این سال‌هاى متمادى - با ایشان همکارى داشتیم. ایشان مرد مؤمن، صدیق، باوفا، عاقل، کارآمد و در خدمت جمهورى اسلامى به معناى واقعى کلمه بود.» (۱۴)
 
* همچنان معلم تا آخر
او برغم همه‌ی مسئولیت‌های سنگین انقلابی، بر اساس توصیه‌ی امام خمینی هیچ‌گاه کرسی معلمی را ترک نکرد. یکی از همراهان او درباره‌ی این روحیه‌ی او نوشت: «او با آنکه در دوران انقلاب در سنگرهای مختلف با تلاش خستگی ناپذیر، خدمات شایانی ارائه کرد؛ اما هرگز به دنبال نام و نشان نبود و همراه با اخلاص و بی نام و نشان به معلمی می‌پرداخت. می‌گفت: معلمی عشق است و هرکس که از این عشق بویی نبرده باشد به عرصه‌ی معلمی راهی ندارد.»(۱۵)
 
او در کنار تدریس در مدارس اسلامی وقت (همچون همان رفاه و علوی که میزبان آنها در بهمن خونین ۵۷ بود)، در راه‌اندازی و تقویت مدارس مختلف کوشید. فهرستی که بیش از ده مدرسه‌ی بزرگ و موثر را شامل می‌شود. در آخر حیات دنیایی نیز، میعادگاه شیفتگانش برای آخرین دیدار و تشییع او، صبح جمعه ۲۰ آبان ۱۳۸۴ از مقابل یکی از مدارسی بود که ثمره‌ی تلاش او بود.

حسین شریعتمداری فردای تشییع در یادداشتی با عنوان «معلمی که گمنامی را دوست داشت» با اشاره به «روزهای سخت قبل از انقلاب را در کنار شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر گذارنده بود و بعد از پیروزی انقلاب هیچگاه از حلقه آنان بیرون نبود.» به فعالیت‌های پس از انقلاب او نیز به اشاره‌ای کفایت کرد: «در هیچ یک از روزهای حادثه غایب نبود اما با همه‌ی حضوری که داشت گمنامی را می پسندید و در کنار همه‌ی فعالیت‌ها، کماکان معلمی ساده و مهربان باقی ماند.»(۱۶)

این خصلت معلمی، پررنگ‌تر از همه‌ی خدمات دیگرش بود. آنچنان که رهبر معظم انقلاب در تقریظ بر ششمین مجلد از کتب «آموزگاران مدرسه‌ی عشق» که به معرفی مرحوم محدث پرداخته بود، نوشتند: «رحمت خدا بر بنده‌ی صالح خدا، مرحوم آقای سیدهادی محدث (ره) که معلمی انقلابی و متعبد و پرکار و با استقامت و بسیار نجیب بود. سایه روشن زیبایی که این کتاب از ایشان ترسیم کرده، هنرمندانه و درخور تحسین است. جا دارد این قبیل چهره‌های نورانی اما بی‌هیاهو و بی‌تظاهر، به مردم و جوان‌ها معرفی شوند. یکی از آنها هم آقای «محمدی دوست» خودمان است.»(۱۷)

 
برای نمونه نگاه کنید به روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۷/۹/۴
 خواجه، پیری اکبر (۱۳۹۶) دبستان شماره دو، تهران: نشر بهشت، ص ۴۴
قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده مرحوم محمدی دوست، ۱۳۸۴/۸/۲۸
میرطاوسی، سید شجاع الدین (۱۳۶۱) یادنامه شهید محمدعلی رجایی، تهران: نهضت زنان مسلمان، ص ۵۶
 دیدار با نمایندگان انجمن اسلامى معلمان ایران، ۱۳۶۱/۵/۲۸
علیان نژاد، میرزا باقر (۱۳۹۳) روزشمار انقلاب اسلامی، ج۱۴، تهران: انتشارات سوره مهر، ص۲۵۳
کاوشی، حسین (۱۳۹۲) خاطرات فضل الله فرخ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۹۲
قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده مرحوم محمدی دوست، ۱۳۸۴/۸/۲۸
رحیمیان، محمدحسن (۱۳۸۲) حدیث رویش، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۲۹۱
(۱۰ منصوری، جواد (۱۳۷۶) خاطرات جواد منصوری، تهران:‌ انتشارات سوره، ص ۷۵
(۱۱ مصاحبه‌ علی‌ نعمت‌اللهی‌ با مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلسه دوم، ۱۳۸۵/۰۸/۱۵، شماره کاست: ۹۹۶۰
(۱۲ مصاحبه‌ علی‌ نعمت‌اللهی‌ با مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلسه سوم، ۱۳۸۵/۰۹/۰۱، شماره کاست: ۹۹۷۵
(۱۳ مصاحبه‌ علی‌ نعمت‌اللهی‌ با مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلسه دوم، ۱۳۸۵/۰۸/۱۵، شماره کاست: ۹۹۶۰
(۱۴ قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده مرحوم محمدی دوست، ۱۳۸۴/۸/۲۸
(۱۵ روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴/۸/۲۶
(۱۶ روزنامه کیهان، ۱۳۸۴/۸/۲۱
(۱۷ خبرگزاری تسنیم، شناسه خبر ۷۸۷۲۴۸
 
....

لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی