کیفیت علوم انسانی در کشور ما و محتوای آن، یکی از دغدغههای مستمر رهبر معظم انقلاب در چند سال گذشته محسوب میشود؛ اگرچه رهبر حکیم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه در شهریورماه سال گذشته، به پذیرش حدود دو میلیون دانشجوی علوم انسانی بدون انجام کار بومی و تحقیقات اسلامی به صراحت انتقاد کردند و گفتند: «استاد مبرزی که معتقد به جهانبینی اسلامی باشد و بخواهد جامعهشناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم که این همه دانشجو برای این رشتهها میگیریم؟» اما نقطهی آغاز این آسیبشناسی در این زمان نبود، بلکه یکی از مشهورترین انتقادات ایشان به این رویه، در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اردیبهشت ماه 1379 بود.
شکستن قالبهای دُگم
ایشان در آن دیدار تحجر و جزمگرایی را یک بلا قلمداد کردند و راه مقابله با آن را در دانشگاهها ایجاد فرهنگ نواندیشی و اجتهاد علمی معرفی کرده و «جهاد علمی» را وارد ادبیات دانشجویی کردند. در آن سخنان ایشان با تأکید بر ضرورت مجاهدت و تلاش بیوقفه برای تقویت بنیهی علمی کشور و با یادآوری آنکه بدون تحقق این هدف، کشور در همهی زمینهها عقب میماند و مقابله با قدرتهای زورگوی جهانی نیز بهطور کامل امکانپذیر نخواهد بود، خاطر نشان کردند: «علم را باید از همه فرا گرفت اما لازم است با استفاده از روشهای مناسب، از حالت مصرفکنندهی صرف فرآوردههای علمی بیگانگان خارج شد و نوعی خودآگاهی جمعی در قبال فرهنگ تحکمآمیز غربی در محیطهای علمی به وجود آورد.» همچنین ایشان وجود ذائقه و تفکر ترجمهای و فرهنگ استفادهی مستمر از فرآوردههای کهنهی علمی را مصیبتی بزرگ برشمردند و انتظار اصلی را از دانشگاهها شکستن قالبهای دُگم و منفعلانه و نیز یک جنبش نرمافزاری همهجانبه و عمیق در کشور با نوآوریهای علمی ترسیم نمودند.
اینک این نوآوریها در برخی از شاخههای علوم تجربی به ثمر نشسته است؛ آنچه که قوت ایران در علوم هستهای، سلولهای بنیادین، نانوتکنولوژی و ... شهره گشته است. اما علوم انسانی از این مسیر جا مانده است. شاید از همین رو شاهد تصریح اخیر رهبری هستیم که آنچه میتواند موقعیت علم را در ایران افتخارآمیز کند، چرخهی تولید کامل علمی است.
قطعاً یکی از اصلیترین تأمینکنندگان قدرت علمی برای نواندیشی مبتنی بر متون اسلامی، متخصصان حوزوی هستند که میتوانند از معارف رسیده از ائمهی طاهرین(ع) مبانی علوم را استخراج نمایند.
هشدارهای رهبری در خصوص ترجمهای نیاندیشیدن در علوم انسانی، حتی بعد از رخنمون شدن آثار یک دهه بیتوجهی به آن نیز همچنان مهجور است. هرچند آیتالله خامنهای با تأکید مضاعفی در سخنان خویش بدان میپردازند و بسیاری نیز در کلام به آن اهتمام ورزیدهاند. تا آنجا که یکی از اساتید شاخص منتقد لیبرالیزم تصریح میکرد که تنها دو کتاب علمی در نقد مبانی لیبرالیزم (که بن مایه بسیاری از علوم انسانی قرار گرفته است) در کشور تألیف شده است.
داشتن قدرت و جرأت علمی
باید پرسید عدم تمهید کدام زیرساختها مانع اجراییشدن این منویات است؟ ایشان ده سال پیش در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که افقنمایی کشور را در صورت ادامهی رویهی فعلی در خود داشت و بخشی از آن را در سال گذشته شاهد بودیم، دو شرط را لازمهی نواندیشی علمی قلمداد کردند که به نظر میرسد این دو شرط در حد کافی مهیا نگردیده است: قدرت و جرأت علمی. قطعاً یکی از اصلیترین تأمینکنندگان قدرت علمی برای نواندیشی مبتنی بر متون اسلامی، متخصصان حوزوی هستند که میتوانند از معارف رسیده از ائمهی طاهرین(ع) مبانی علوم را استخراج نمایند. آنچنان که در دیدار اخیر خود با نخبگان جوان علمی نیز بر نقش عمدهی محصولات علمی دانشبنیان در چشمانداز تأکید نمودند و خطاب به اساتید تصریح کردند که اگر در زمینهی علوم انسانی حرف نویی داشته باشند، همچون دانشمندان مؤسسهی رویان اعتماد رهبری در خدمت آنهاست.
اما تأمین جرأت لازم برعهدهی چه دستگاههایی است؟ بیشک بخشی از آن برعهدهی رسانهها است تا با یادآوری مصادیق مربوطه، روح امید و جرأت لازم را در میان محققان پدید آورند و رسانهی ملی به فراخور مخاطب گستردهتر و امکانات وسیعتر برای فرهنگسازی، نقش خطیرتری در این خصوص برعهده دارد. آنچه مسلم است نمونههای الهامبخش کاملی نیز در اسلام وجود دارد که میتوان از آنها برای فرهنگسازی بهره گرفت و با یادآوری منابع غنی نهفته در آموزههای ائمهی طاهرین(ع) که در رسانههای ما کمتر از آنها بهره گرفته شده است، روح امید و جرأت را در اندیشمندان کشورمان دمید.