others/content
نسخه قابل چاپ

به مناسبت ۲۱ فروردین، سالروز شهادت شهید علی صیاد شیرازی

فتنه‌سوزی یک ترور

هنوز خون شهید صیادشیرازی تازه بود که ۲۵ فروردین ۱۳۷۸ رهبر انقلاب اسلامی در دیدار ویژه فرماندهان ارتش با اشاره به آنکه این ترور «خیلى هنر و توانایى و پیچیدگى تشکیلاتى نمى‌خواهد.»، فرمودند: «آدمى از خانه‌اش بیرون مى‌آید، سوار اتومبیلش مى‌شود و بدون محافظ راه مى‌افتد و مى‌رود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگرى تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌اى است، والّا اگر مى‌خواستند مردانه جلو بیایند، صیاد شیرازى یک نفرى جواب امثال آنها را مى‌داد. [... این ترور] نه دلیل قوّت سازمانى و نه دلیل طرفدار داشتن کسى است. این کار جز خباثت و شقاوت و دورى روزافزون آنها از مردم و ارزشها، چیز دیگرى را نشان نمى‌دهد.» اما سازمان منافقین از همنشینی با استخبارات بعثی عراق به چه تحلیلی رسیده بود که دست به چنین اقدامی زد؟
۲۱ فروردین ۱۳۷۶، روز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی است.
بخش «تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR که با عنوان «درس و عبرت» فعالیت می‌کند، در گزارشی به ریشه‌های این اقدام و نتایج آن پرداخته است.
 
* محور سپاه و ارتش
شهید صیاد شیرازی یکی از چهره‌های شاخص دفاع از کشور بود. چه روزگارانی که در ارتش مقام داشت و کردستان ناآرام شد و چه ایامی که کشور مورد تهاجم قرار گرفته بود، اما با تصمیم بنی‌صدر خلع درجه و مقام شده بود و به همین جهت، او به سپاه پیوست. این تجربه باعث شد پس از عزل بنی‌صدر، او در حالی به ارتش بازگشت که نقش محوری در هماهنگی ارتش و سپاه یافته بود. او به قدری به این همکاری اعتقاد داشت که در حاشیه یک طرح نوشت: «ترکیب مقدس نیروهای رزمنده ارتش و سپاه در صورتی که به خوبی به کار گرفته شوند و هدایت گردند بسیاری از موارد ذکر شده در بندهای معایب را خنثی می‌نماید.»(۱)

خلاصه عملکرد او در این دوره به روایت آیت‌الله خامنه‌ای که در آن مقطع، نماینده امام در شورای عالی دفاع بود، چنین است: «این شهید [شهیدصیادشیرازی] و همکارانش در سپاه و ارتش مجموعه‌ی توانایی را تشکیل دادند و عملیات امام رضا، فتح‌المبین و سپس بیت‌المقدّس را طرّاحی و اجرا کردند و بتدریج کارایی انقلاب و اسلام و یک ملت مؤمن را در این منطقه‌ی بسیار خطیر، مقابل چشم همه گرفتند.»(۲) به همین جهت بود که سازمان مجاهدین خلق، در فروردین سال ۱۳۶۱ طرحی را برای ترور صیاد شیرازی به اجرا گذاشت اما ناکام ماند.(۳)

* فاتح چهارزبر
اما شاید درخشان‌ترین حضور او در عملیات مرصاد بود. مقطعی که در ارتش رده فرماندهی نداشت اما همچون یک بسیجی، احساس تکلیف کرده بود؛ بسیجی‌ای که به علت عضویت در شورای عالی دفاع،‌ توان اعمال مدیریت داشت و سوار بر یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ با تکیه بر تجربه و توان رهبری مؤثر خود، عرصه را چنان تغییر داد که تنگه چهارزبر برای همیشه نمادی از شکست منافقین شد.(۴) شاید به جهت همین روحیه بود که رهبر معظم انقلاب درباره او فرمودند: «قلّه‌ی بسیج ... صیّاد شیرازی است.»(۵)

پیروزی تعیین کننده ایران در عملیات مرصاد که حتی فرصت عقب‌نشینی هم نیافتند و حد فاصل تنگه چهار زبر تا اسلام آباد، مملو از خودروها و جنگ افزارهای اهدایی صدام و اجساد سوخته متجاوزان سازمانی شد و در ایام سرنوشت‌ساز پس از قبول قطعنامه، هر گونه پیشنهاد تجاوز مجدد و بدعهدی در آتش‌بس فاقد امکان موفقیت شد. این امر باعث شد تا نظامیان رژیم بعث و مزدوران آنها در سازمان مجاهدین خلق، عداوت با او را فراموش نکنند و پس از یک دهه، فرماندهان حزب بعث، همچنان ترور او را ضمن «امریه»ها و «فرمان»های ویژه خود از گروه رجوی خواستار شدند. (۶)

سرانجام امیر سرلشکر صیاد شیرازی در صبحگاه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸، طی عملیاتی که مجاهدین خلق نام آن را «طلوع» نهادند، توسط این گروه به شهادت رسید. خبرگزاری فرانسه در خبری که از واژه کشته شدن به جای ترور استفاده کرده بود، او را چنین یاد کرد: «وی در طول جنگ ایران و عراق لقب "مرد آهنین" را از آن خود کرده بود.»(۷) خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از خبرنگار خود در قاهره نوشت: «یک تماس تلفنی از یک سخنگوی مجاهدین خلق در پاریس دریافت کردند که گفت واحدهای این گروه در داخل ایران مسئول قتل هستند.»(۸)

* طبل همیشه توخالی
گروه رجوی طی اطلاعیه مخصوص این عملیات مدعی شده بود که «این اقدام در منطقه‌ای به شدت حفاظت شده» صورت گرفته است. در حالی این ادعا مطرح شد که شهید صیاد شیرازی نیز همچون شهید لاجوردی که چند ماه پیش از آن ترور شده بود، حتی یک محافظ و گارد شخصی نداشت و در ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح پشت فرمان ماشین نشسته بود و در آستانه حرکت از منزل برای بردن فرزندان خود به مدرسه و رفتن به سر کار بود که به سوی او شلیک می‌شود. «من و برادر کوچکترم محمد همراه ایشان به مدرسه می‌رفتیم. این برنامه‌ای بود که هر روز صبح اجرا می‌کردند و تمایل داشتند حتی المقدور، خودشان ما را به مدرسه ببرند. آن روز هم می‌خواستیم برویم، من در را باز کردم و ایشان هم ماشین را از محل پارکینگ بیرون آوردند. در این فاصله دیدم که یک شخصی با لباس رفتگری دارد به سوی ایشان می‌آید. [...] نامه‌ای را آورد و به پدرم داد. پدرم هم شیشه ماشین را پایین کشیدند که نامه را بگیرند. در این فاصله، آن فرد، اسلحه‌ای راکه داخل لباسش جاسازی کرده بود، بیرون کشید و چهار گلوله به سر پدرم شلیک کرد. [...] هم خودشان رانندگی می‌کردند و هم از محافظ استفاده نمی‌کردند.»(۹)
 
* هم‌دست صدام
اما این تنها یک انتقام سازمانی نبود. روابط سازمان مجاهدین خلق با صدام در این مقطع کاملاً از موضع امرپذیری بود. این سازمان در اسفند ۱۳۶۹ در سرکوب خونین کردها که همزمان با انتفاضه شعبانیه علیه دولت صدام حسین قیام کرده بودند، عملیات مروارید را اجرا کرد، در شرایطی که به دلیل شرایط خاص صدام در آن مقطع، اگر جلوگیری سازمان نبود،‌ کردها و شیعیان به سرعت تا کاخ صدام رسیده بودند.(۱۰)

این اقدام موجب جلب اعتماد صدام و تعریف پروژه‌های جدید شد. از آن جمله دیماه سال ۱۳۷۵، رهبر حزب سوسیالیست کردستان عراق فاش ساخت پس از ترور عدی، پسر ۳۳ ساله صدام حسین در ۲۲ آذر همان سال، به دلیل بی‌اعتمادی صدام به اطرافیان، کنترل و امنیت بغداد پایتخت عراق را سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین) برعهده گرفته است.(۱۱)

بخش دیگر، اقداماتی بود که صدام در نظر داشت علیه ایران انجام دهد، اما خود هزینه آن را نپردازد. فاز جدید ترور و خشونت و تخریب از طریق بمب‌گذاری و خمپاره‌اندازی در سه نقطه تهران در خرداد ۱۳۷۷ آغاز شد و با ترور شهید سیّد اسدالله لاجوردی و سپس حمله و خمپاره‌اندازی به یکی از مراکز بسیج، و ترور امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی تداوم یافت. اما با بن‌بست‌های مکرر و بحران‌های زنجیرهای سازمان و شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای حاکم بر آن، سازمان مجبور شد در سال ۱۳۸۱ از آن عقب نشسته و وارد فاز جاسوسی هسته‌ای شود.

سیدحجت سیداسماعیلی که از سال ۵۷ تا ۸۳ عضو سازمان منافقین بوده و ۱۶ سال از عمر تشکیلاتی خود را در ستاد اطلاعات مرکزی و بخش اطلاعات ارتش سازمان گذرانده است، با اشاره به اینکه سازمان پس از ناکامی در روش‌های گذشته خود همچون ترورهای گسترده دهه شصت (جنگ میکروشهری)، تبدیل شدن به بخشی از ارتش صدام و حضور در جنگ کلاسیک (جنگ ماکروی مرزی)، تغییر روش داده و از سال ۱۳۷۷ الی ۱۳۸۰به فاز عملیات شهری ایذائی رو آورده بود، می‌گوید: «دومین عملیات [ترور] سازمان [پس از ترور شهید لاجوردی] در این فاز، کشتن [به شهادت رساندن] سرتیپ(۱۲) صیادشیرازی بود که توسط قرارگاه چهارم و به فرماندهی رقیه عباسی انجام گرفت. انجام این عملیات به درخواست اطلاعات عراق بود که توسط سازمان انجام گرفت.»(۱۳)

* دم خروسی که بیرون زد
واکنش سراسری داخلی و خارجی نسبت به این اقدام شدیداً محکوم کننده بود و انزجار و نفرت عمومی را بازتاب می داد؛ و از آنجا که صیاد شیرازی یک نظامی وطن‌دوست و پایبند به آرمانها و ارزش‌های دینی و ملی شناخته می‌شد و قهرمانی‌های وی هرگز رنگ و بوی خاص سیاسی و گروهی نداشت، شهادتش به دست تروریستهای شناخته شده تأثر و همدردی کم‌نظیری را در میان مردم کشور و همه اقشار و طیف‌های اجتماعی به دنبال داشت.

صدام که تمایل به افزایش تنش با ایران نداشت، هیچ حمایت علنی از این اقدام نکرد و حتی کاردار عراق در ایران نیز آن را محکوم کرد. در پی مصاحبه کاردار عراق با روزنامه رسالت، مسعود رجوی به ملاقات ژنرال طاهر حبوش، رئیس سرویس اطلاعات رژیم بعث شتافت و نسبت به انجام این مصاحبه که عملیات منافقین را «اقدامی تروریستی و ناجوانمردانه تلقی کرده است» اعتراض کرد و از هماهنگی خود با «استاد طارق [عزیز] با هماهنگی سیدالرئیس [صدام حسین] از قبل» گفت.(۱۴) او پیشتر هم در دیداری با حبوش با ارائه برخی کدها، نسبت به ارتباط با کاخ الیزه و اطلاع کاخ سفید از ترورهای آنها سخنانی گفته بود تا خود را اثبات کند.(۱۵)

حبوش در این جلسه، ضمن اقرار رسمی مبنی بر این که فرمان ترور سپهبد علی صیاد شیرازی را شخصاً صادر کرده است و سازمان تنها اجراکننده این دستور بوده، به او اطمینان می‌دهد که «استاد مسعود رجوی جزئی از ما و مانند ما نزد سیدالرئیس (صدام) است» و با انتقاد از تأثر از مطالب مطبوعات، می‌گوید: «بیشتر باید حواست جمع مسائل سیاسی و استراتژیک باشد... آنگاه که من دستور اجرای این عملیات ترور صیاد شیرازی را دادم، پرواضح است که اعلام این مطلب اظهار نظر کاردار عراق در تهران تاکتیکی است؛ چراکه ما نمی‌خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم. من نمی‌خواهم فکر شما سرگرم رسانه‌ها شود و خبرهای این سو و آن سو را دنبال کنید، چراکه آنچه میان ماست، ثابت است.»(۱۶)

جالب آنکه در همین جلسه، وقتی رجوی از اعتراض اولیه عقب نشینی کرده و درباره حمایت صدام می‌گوید: «من تردیدی در آن ندارم.» حبوش با گفتن «آیا از شما سؤالی کردم که پاسخ می‌دهید؟» او را تحقیر می‌کند تا یادآوری کند آنها صرفاً ابزار و مزدور هستند. این جلسه با طرح چند موضوع دیگر ادامه می‌یابد و تحقیر کردن‌های رجوی باز هم تکرار می‌شود.

اما تصور سازمان بر اساس اطلاعاتی که دشمنان ایران به آن داده بودند، چنان بود که با توجه به مرخصی درمان سردار فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در آن زمان و ترور جانشین وی که مدتی بود در غیاب رئیس، محوریت بیشتری داشت؛ همچنین با تصور تنش گسترده سیاسی در داخل کشور، موفقیت در آن ترور را مقدمه عملیات‌های ابلاغ شده بعدی می‌دانست و در تیتر یک اولین شماره نشریه خود پس از این ترور، «مرحله کنونی را مرحله سرنگونی رژیم اعلام» کرد.(۱۷)

* نتیجه معکوس یک توطئه
وقتی پس از ۲۶ سال، به آن حادثه می‌نگریم؛ سستی برآورد دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم بعث از نتیجه چنین ترورهایی که در صفحه اول نشریه سازمان انعکاس داشت را از یک سو و از سوی دیگر درستی پیام رهبر انقلاب پس از شهادت او برایمان آشکار می‌گردد: «کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بد نامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد. و سردمداران استکبار که با وجود لافزنیهای ضد تروریستی خود، به امید آن نشسته‌اند که تروریستهای مزدورشان در ایران اسلامی با شهید کردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامی را هموار کنند، بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را راسختر و آشتی ناپذیرتر و مقاومتر می‌سازد.»(۱۸)

شهادت صیاد نه تنها مقدمه سرنگونی نگشت که موجب هوشیاری بیشتر مردم و مسئولین شد، «این تشییع جنازه‌ى شهید صیاد شیرازى، خیلى چیزها را که بعضیها یادشان رفته بود، به یادِ خیلیها آورد»(۱۹) و در شرایطی که با بسیج مطبوعات زنجیره‌ای فتنه‌های مکرر در حال سر برآوردن بود، خون او برخی فتنه‌ها را فرونشاند. «حضور مردم در این قضیه‌ى دردناک و تلخ - که حقیقتاً فقدان شهید صیاد شیرازى براى ما خیلى تلخ بود - نقشه‌ى دشمنان را خنثى کرد. [...] وقتى مردم به این حادثه، این طور جواب مى‌دهند، خیلى چیزهاى بزرگ به دست ملت مى‌آید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبى است.» (۲۰)

* حیف بود بمیرد
البته پیش و بیش از همه برنده این ماجرا، خود‌ امیر سپهبد علی صیاد شیرازی بود «بزرگترین اجر براى مردى که همه‌ى جوانى و مدّت طولانىِ بعد از انقلاب تا امروز را در خدمت اسلام و در راه مجاهدت، باصفا و اخلاص و فداکارى و بدون هیچ توقّع و زیاده‌طلبى‌اى سپرى کرده بود، همین شهادت بود. هیچ اجر و درجه‌ى دنیوى نمى‌توانست پاداش او باشد.»(۲۱) این پاداش، آن چنان برای رهبر انقلاب اسلامی مهم بود، که سالها بعد و در حادثه شهادت سردار شهید، حاج احمد کاظمی و جمعی از همراهانش، مجدد مورد توجه ایشان قرار گرفت: «آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد.»(۲۲)


لطف‌الله‌زادگان، علیرضا (۱۳۹۴) روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب ۱۶، تهران:  مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص ۱۸۳
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا ۱۳۸۱/۳/۱
کوشکی، محمد صادق (۱۳۷۸)، تبار ترور، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۲۵۶
صیادشیرازی، علی (۱۳۸۷)، خاطرات امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی،  تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۱
بیانات در دیدار بسیجیان ۱۴۰۲/۹/۸
رجوی در دیدار با سپهبد طاهر جلیل حبوش، رئیس سرویس کل اطلاعات رژیم بعث با اشاره به این موضوع، از خواست دستگاه اطلاعات رژیم بعث بعد از انجام عملیات ترور شهید صیاد شیرازی برای برخی عملیات دیگر صحبت کرده است و حبوش آماده سازی لیستی شامل «۲۹هدف» از طرف دستگاه امنیتی رژیم بعث را به او اطلاع می‌دهد. نگاه کنید به  تبرائیان، صفاءالدین (۱۳۹۳) خوابگردها، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۲۱۷ تا ۲۵۴
  AFP، ۱۹۹۹/۰۴/۱۰، un haut responsable militaire iranien tue dans un attentat teheran
  AP، ۱۹۹۹/۰۴/۱۰، iranian army commander assassinated
شاهد یاران، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۷، صفحه ۷۹، مصاحبه مهدی صیاد شیرازی
(۱۰ مصاحبه نگارنده در تاریخ  ۱۴۰۳/۱۲/۶ با مسعود خدابنده، سرتیم حفاظت مسعود رجوی در مقطع عملیات مروارید
(۱۱ ایرنا، ۱۳۷۵/۱۰/۱۶، کنترل امنیت بغداد به عهده منافقین است
(۱۲ شهید صیاد شیرازی ۵ روز قبل از ترور به درجه سرلشگری نائل شد و پس از شهادت نیز درجه سپهبدی دریافت کرد.
(۱۳ سیداسماعیلی، سیدحجت (۱۳۹۳) خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۷۷۴
(۱۴ انجمن ایران اینترلینک (۱۳۸۳) برای قضاوت تاریخ، متن مذاکرات مسعود رجوی، انگلستان، لیدز: انجمن ایران اینترلینک، ص ۲۱۵
(۱۵ همان، ص ۱۱۴
(۱۶ همان، ص ۲۱۶
(۱۷ نشریه مجاهد، ۳۱ فروردین ۱۳۷۸، شماره ۴۳۶
(۱۸ پیام تسلیت در پی شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی‌، ۱۳۷۸/۱/۲۱
(۱۹ بیانات در دیدار اعضای دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت ۱۳۷۸/۱/۲۸
(۲۰ بیانات در دیدار ویژه فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۸/۱/۲۵
(۲۱ مراسم اعطای درجه شهید علی صیاد شیرازی به خانواده ۱۳۷۸/۱/۲۸
(۲۲ بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه‌‌‌‌، ۱۳۸۴/۱۰/۲۱

در اين رابطه بخوانید :
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت