
«عظمت ایران» بهعنوان «امری تاریخی» یکی از موضوعاتی بود که رهبر انقلاب در اجتماع بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی دربارهی آن سخن گفتند. پیش از این نیز حضرت آیتالله خامنهای «عمق تاریخی» را یکی از عناصر سهگانهی سازندهی «هویت ملت ایران» برشمرده بودند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر این موضوع و ارتباط آن با پدیدههایی چون «حضور و نفوذ قدرتهای استعماری در ایران» و «نهضتهای تاریخی ملت ایران» با دکتر موسی نجفی، استاد و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفتگو نمود. وی در این گفتگو ضمن تبیین ابعاد مختلف موضوع، به تحلیل دوگانهی «نهضت و نظام» و فرازوفرود تاریخی آن از صفویه تا دوران حاضر پرداخت. «تلاش جریان برانداز برای ایجاد تضاد ساختگی بین نهضت و نظام» و «ضرورت پیشبرد گفتمان انقلابیگری با افق تمدنی» از نکات خواندنی این گفتگو است.
رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود از مفهومی تحت عنوان «عظمت ایران» بهعنوان امری تاریخی صحبت کردهاند و البته دورهی دویستسالهی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را از این موضوع مستثنا میکنند. قبلاً هم ایشان از «عمق تاریخی» بهعنوان یکی از عناصر «هویت ملی» یاد کرده بودند. برای شروع بحث میخواهیم تبیین شما از این موضوع و ابعاد مختلف آن را بدانیم.
انقلاب اسلامی برای آینده هم یک مقدمه است و همینطور که ما امروز معلول گذشته هستیم، علت آینده هم هستیم؛ این میشود نظریهی پیوستگی. این پیوستگی در نظریهی مدرن و نظریات جریان روشنفکری ما دیده نمیشود. رهبر انقلاب، گذشته را یک منبع الهام میدانند و این عقبهی تاریخی را مهم میشمارند.
به این موضوع اشاره کردید که شاید ملتی نباشد که در گذشتهی خودش، نقطهی منفی نداشته باشد. یکی از مواردی که نقطهی منفی محسوب میشود همین روندی است که بهعنوان نفوذ استعماری در دویست سال اخیر در کشورمان وجود داشته است. ما از دورهای در کشورمان «استبداد وابسته» را شاهد هستیم که حکومت علاوه بر اینکه مستبد است، وابسته به بیگانگان هم هست. از نظر شما این جریان از جنبهی فرهنگی و تاریخی و اثرگذاری بر روحیات مردم چگونه بوده است؟
اثرات فرهنگی استعمار در ایران خیلی زیاد است. یکی از موارد مهم «ما نمیتوانیم» است که خیلی سعی کردند این روحیه را به ما القا کنند. یک عده از روشنفکران هم تلاش کردند عقبماندگیای که ما از اروپاییها داشتیم را نهادینه کنند و جا بیندازند اما انقلاب اسلامی مانع نهادینه شدن این روحیه شد. درحقیقت یکی از نمادهای عقبماندگی، «احساس تحقیرشدگی» است.
شما نهضتهای تنباکو، مشروطه، صنعت نفت و بعدها پانزده خرداد و انقلاب اسلامی را در نسبت با مسئلهی حضور استعماری بیگانگان و پاسخ به آن میبینید؟
وقتی نظام سیاسی قدرتمند نیست، نمیتواند جلوی خارجیها بایستد؛ اما مردم میخواهند هویت داشته باشند و این هویت را نظام سیاسی قاجار یا پهلوی نمیتوانست حفظ کند اما بیداری اسلامی آن را حفظ کرد. لذا در آن دورهها، آن جنبهی استقلال و شخصیت ایرانی در نهضتها خلاصه میشد نه در نظام سیاسی. برخلاف جمهوری اسلامی و صفویه که استقلال، عظمت و شخصیت ایران در نظام سیاسی دیده میشود نه در نهضتها.
در واقع یک دوگانهی «نظام و نهضت» تصویر میکنید که در دورههایی هویت ما در نظام سیاسیمان نمود داشته و در دورههایی در نهضتها؛ درست است؟
شاید همین بحث رهبر انقلاب «که انقلابیگری فقط در داخل بستر و ساختار نظام، امکانپذیر است» و اینکه ایشان بین انقلاب و نظام، تفکیک مطلق و بُنیادین نمیکنند را هم بتوان در مقابل این خط ضدانقلاب دید.
ما دوگانگی نهضت و نظام را الان نمیتوانیم داشته باشیم. نهضت بیداری اسلامی و آن عظمتِ احیای تاریخی، خودش احیای هویت بوده است. در واقع براندازها نمیتوانند نقش نهضت را بازی کنند و بگویند ما دنبال هویت هستیم چرا که هویت در خود نظام است. اینها در این براندازی دنبال هویت نیستند بلکه دنبال بحران هویت هستند.
در بحثی هم که رهبر انقلاب دارند و عناصر و مؤلفههای هویت ملی را برمیشمارند، «عمق تاریخی ایران»، «اسلام» و «انقلاب» در کنار هم مطرح میشوند.
آیا مشروطه را هم میتوان در قالب همین نظریهی پیوستگی تحلیل کرد؟ خصوصاً اینکه بالاخره غربگرایی و خط انگلیسی بر آن حاکم شد و در آخر هم رضاشاه از آن بیرون آمد.
رهبر انقلاب یکی از کارهای بزرگ انقلاب اسلامی را این میدانند که «منافع ملی» را بر اساس «هویت ملی» استنباط و تعریف کرد. در واقع در دورهی نفوذ استعماری، چیزهایی بهعنوان منافع ملی تعریف میشد که منافع ملی خیالی و در تضاد با هویت ملی ما بود؛ اما این روند با انقلاب اسلامی متوقف شد. امروز هم بحث ما در تعامل با دنیا و نظامهای استکباری همین است که منافع ملی ما چگونه تأمین میشود و نسبت آن با هویت ملیمان چیست؟
انقلابیگری امروز به مرحلهی نظام سیاسی و تمدن نوین اسلامی رسیده است. انقلابیگریِ الان باید با شاخصهای تمدن نگاه کرده بشود نه بدون آن.
ما امروز شاهد تغییرات نسلی در جامعهی خودمان هستیم. نسل جوانی برآمده که آن دورهی وابستگی را ندیده و شاید ارزش استقلال چندان برایش ملموس نیست. اگر بخواهیم یک نسل جوانِ به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای «انقلابی، طرفدار استقلال و بیزار از تحقیر و تحقیرشدگی» داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ شما با نگاه تاریخی، توجه به چه نکاتی را برای تربیت چنین نسلی مهم میدانید؟
یعنی شما گفتمان انقلابیگری و پُررنگ شدن آن را راهحل این موضوع میدانید؟
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.