keyword/content
1402/09/15
1402/08/03
1402/05/26
1397/03/25
1394/06/18
1390/04/03
1390/01/08
1388/04/15
1388/02/24
1388/02/22
1387/09/27
1386/11/28
1386/03/08
1384/05/10
1383/04/15
1381/10/19
1380/09/16
1380/07/23
1379/08/04
1379/05/17
1376/06/26
1376/01/27
1375/08/09
1368/09/05
1368/07/05
1368/06/11
1368/04/14

[نقش] لشکر ۳۱ عاشورا که مشخّص است؛ شخصیّت‌هایی بودند که واقعاً درخشیدند؛ بنده به نقش پایگاه دوّم شکاری باید اشاره کنم: آن حرکت عظیم هواپیماهای جنگنده‌‌ی ما در همان روزهای اوّل جنگ که البتّه از پایگاه دوّم و پایگاه‌های دیگر ــ پایگاه سوّم و چهارم ــ حرکت کرده بودند و رفتند و آن کار بزرگ را انجام دادند؛ در همان هفته‌ی اوّل جنگ این کار را کردند که بنده همان وقت رفتم مجلس و گزارش این حرکت را به نمایندگان مجلس دادم. اینها چیزهایی است که قابل توجّه و حائزِ اهمّیّتِ بسیار است و بایستی ان‌شاء‌الله در ذهنها بماند، در حافظه‌ی تاریخی ملّت ایران باید ثبت بشود؛ یعنی واقعاً مهم‌ترین کار این است که این حوادث مهم، این پدیده‌های مؤثّر و کم‌نظیر و در مواردی بی‌نظیر، در حافظه‌ی تاریخی ملّت ایران ثبت بشود و جوان ما، نوجوان ما اینها را بداند. البتّه ما تا الان یک مقدار کم‌‌کاری داشته‌ایم و خیلی از جوانهای ما، خیلی از نوجوان‌های ما، چهره‌های برجسته را نمی‌شناسند و خیلی از قضایا را هم را نمیدانند؛ ما باید اینها را چه در دستگاه‌های تبلیغی رسمی مثل صداوسیما و مانند اینها و چه در وسایلی که امروز در اختیار مردم و در دسترس مردم هست، پخش کنیم.

حفظ تصویر واقعی از مجموعه‌های گوناگونی که ملّت ایران را تشکیل میدهند، از جمله اقوام لُر، برای جوانهای امروز لازم است. تاریخ مردم لُر، در این صد سال اخیر، دو بخش دارد: یک بخش، بخش مربوط به دوران پهلوی است، بخش مظلومیّت که واقعاً مظلوم واقع شدند؛ یک بخش، بخش دوران مربوط به نظام جمهوری اسلامی است که بخش برافروختن و بُروز و ظهور و درخشیدن این مجموعه در میدانهای مختلف است. این هر دو صفحه را با هم بایستی حفظ کنید؛ بخصوص برای اینکه جوانها تاریخ خودشان را بدانند، برای اینکه حافظه‌ی تاریخی ملّت را اشباع کنند، این دو بخش باید هر دو محفوظ باشد و با هم مقایسه بشود. یک طرف مظلومیّت است، یک طرف حماسه‌سازی است؛ یک طرف اختناقی است که موجب میشود استعداد ملّت در بخشهای مختلف بُروز نکند و آن را زیر فشار خفه کنند، یک بخش دیگر و یک صفحه‌ی دیگر وقتی است که این فضا باز میشود، خودشان را نشان میدهند، شخصیّت‌های برجسته‌ای بُروز میکنند، [از قبیل] همان شخصیّت‌هایی که حالا من اسم آوردم. مثلاً مرحوم شهیدی در دوران قبل از جمهوری اسلامی هم همین آدم بود، منتها درخشش این چهره مال دوران جمهوری اسلامی است؛ یعنی در دوران قبل از جمهوری اسلامی، همین آدمی که آن زمان درس خوانده بود، ترقّی کرده بود، برجسته شده بود، بُروز و ظهوری نداشت؛ جمهوری اسلامی فضا را باز کرد و اینها [درخشیدند]. تاریخ باید مرور بشود، مورد توجّه قرار بگیرد؛ نباید بگذاریم هیچ کدام از این دو مقطع تاریخی فراموش بشوند؛ این دو مقطع باید هر دو جلوی چشم باشند و با هم مقایسه بشوند.

ما باید شناسنامه‌ی خودمان را فراموش نکنیم. یکی از اهداف شیاطین عالم، خودفراموشیِ ما است؛ نباید بگذاریم.

رژیم صهیونیستی هم ماندگار نیست؛ این را همه‌ی تجربه‌‌های تاریخی به ما به‌صورت قطعی املا میکند و تفهیم میکند. رژیم صهیونیستی مشکل اصولی دارد. آمریکایی‌ها و خود عوامل رژیم صهیونیستی و بعضی از دولتهای سست‌عنصر و دنبال‌روی آمریکا امروز خیال میکنند که با ایجاد رابطه‌ی دیپلماسی آشکار یا پنهان با رژیم صهیونیستی میتوانند مشکل او را حل کنند؛ نه، مشکل رژیم صهیونیستی، بودن یا نبودن رابطه‌ی دیپلماسی با دولتها نیست که اگر چنانچه حالا دو دولت، سه دولت -کمتر یا بیشتر- رابطه برقرار کردند، قبح رابطه‌ی با اسرائیل را شکستند و با رژیم صهیونیستی دست دوستی دادند، مشکل رژیم صهیونیستی حل بشود؛ نه، مشکل رژیم صهیونیستی اساس عدم مشروعیّت این رژیم است. رژیم صهیونیستی نامشروع است؛ تشکیل این رژیم بر یک اساس باطل انجام گرفته است. یک ملّت را از درون کشورِ خودش بزور، با کشتار، با تهدید، با نیروی مسلّح اخراج کرده‌اند، یک ملّت تاریخی را؛ ملّت فلسطین که ملّت جعلی و تازه به دوران رسیده‌ای نبود. کشور فلسطین هم همین‌جور؛ مگر میتوانند نقشه‌ی فلسطین را از حافظه‌ی تاریخی جغرافیای جهان حذف کنند؟ مگر این کار ممکن است؟ حالا بیایند چهار تا کشور سست‌عنصرِ در منطقه را هم وادار کنند که ارتباط دیپلماسی برقرار کنند با رژیم صهیونیستی، مشکلشان را حل نمیکند؛ مشکل آنها عبارت است از عدم مشروعیّت.

جوانهای ما باید این خاطرات را فراموش نکنند؛ یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالنده‌ی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده به‌کار است، وسط میدان است، انقلابی است، بتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کم‌کاری ما است، کم‌کاری دستگاه‌های مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظه‌ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمق‌یابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.

حافظه‌ی تاریخی ملت‌های منطقه‌ی ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولت‌های استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانه‌ی خود، گروه‌های تروریستی جرّاری مانند آژانس بین‌المللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعه‌ی دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند.

خوشبختانه در همه‌ی گوشه و کنار کشور و در هر بخشی و به نحوی نشانه‌های رشد و تعالی فکری و عملیِ ملت عزیزمان آشکار است. استان بوشهر جزو اصیل‌ترین و کهن‌ترین استانهای این کشور و دارای مردمِ امتحان داده‌ای است. هر کس با تاریخ این منطقه آشنا باشد، میداند که مردمِ این کرانه‌ی طولانی خلیج فارس، به کشورشان، به استقلال کشور، به عزت ملت ایران خیلی خدمت کرده‌اند. در یک دوره‌ای، مستکبران متجاوز و سلطه‌طلب که اهمیت این منطقه‌ی از عالم را درک کرده بودند، تصمیم داشتند این حوزه‌ی ثروتمند خلیج فارس را به طور کامل قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان استعمارگرانی که شبه‌قاره‌ی هندوستان را به آن روز درآوردند و با حضور خودشان آن ضربه‌های جبران‌ناپذیر را به آن مردم زدند، و در شمال آفریقا به نحو دیگر، و در شرق آسیا به نحو دیگر، حاضر نبودند از این منطقه دل بکنند و طمع ببُرند. در آن روز، مردم این کرانه‌ی طولانی، هم بخصوص در استان بوشهر، و هم در استان هرمزگان، خیلی خدمت کردند، ایستادگی کردند، شهامت نشان دادند، عزت و ایستادگی ملت ایران را به اثبات رساندند؛ که این یک سابقه‌ی تاریخی است برای این منطقه، و این چیزها از حافظه‌ی تاریخ هرگز زدوده نخواهد شد.

ملت ایران به سران بعضی از کشورها که سعی می‏کنند از یک مسئله‏ی داخلیِ کشورمان علیه ملت ایران استفاده کنند، اخطار می‏کند: حواستان جمع باشد، ملت ایران عکس‏العمل نشان می‏دهد.
اولًا این را همه بدانند، سران کشورهای استکباری بدانند، مداخله‏گرانِ فضولِ در مسائل جمهوری اسلامی بدانند: ملت ایران بین خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتی پای شما دشمنان ملت ایران به میان بیاید، همه باهم متحد می‏شوند؛ یک دست واحد، یک‏مشت محکم علیه شما می‏شوند.
این‏جور نیست که شما خیال کنید وقتی از یک جریانی به خیال خودتان دفاع کردید، حمایت کردید، این جریان به شما متمایل خواهد شد؛ ابداً. ما سی سال تجربه داریم؛ سی سال این ملت در حافظه‏ی خود دشمنی‏های شما را ثبت کرده است؛ ضبط کرده است. ملت می‏فهمد شما چه‏کار می‏خواهید بکنید، چه‏کار دارید می‏کنید. اسم بعضی‏ها را می‏آورند به عنوان اینکه ما مدافع آن‏ها هستیم؛ دروغ می‏گویند؛ مدافع آن‏ها هم نیستند؛ قصدشان ایجاد اختلاف است، قصدشان ایجاد بدبینیِ ملت ایران و نخبگان ایران نسبت به یکدیگر است؛ دروغ می‏گویند.

کردستان و منطقه‏ی کردی به خاطر موقعیتهای خاص خود، از آغاز انقلاب هدف توطئه‏ها قرار گرفت؛ قبل از اینکه جنگ تحمیلی شروع شود. دشمنان انقلاب اسلامی در این منطقه امیدها داشتند. شخصیتهائی از وابستگان رژیم طاغوتی در این منطقه حضور پیدا کردند به امید اینکه شاید بتوانند از حمایت مردم عشائری غیورِ مؤمن ما برخوردار شوند و پنجه به چهره‏ی انقلاب بزنند. این‏ها را ما دیدیم، این‏ها را مطلع بودیم. فرق است بین آن عشیره‏ای که در محل استقرار خود قرار گرفته است؛ نه توطئه‏ای هست، نه تحریکی هست، نه بدخواهی‏ای هست، و البته در خدمت انقلاب و کشور قرار می‏گیرد، با آن عشیره‏ای و آن طوایف و عشایری که هدف توطئه‏ی دشمن قرار می‏گیرند و در عین حال محکم و استوار می‏ایستند؛ ما این‏ها را از یاد نخواهیم برد. حافظه‏ی ملت ایران و حافظه‏ی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این‏ها را ثبت کرده است؛ این‏ها هست. عشایر مرزداری کردند. شما در این منطقه خوب مرزداری کردید.

دو نکته مورد توجه است که نه من باید فراموش کنم، نه شما باید فراموش کنید، نه بخصوص این جوانان و این نوجوانان عزیز باید هرگز این را فراموش کنند. یک نکته این است که ما آن احساس افتخاری را که نام شهید و یاد شهید به ما می‏دهد، حفظ کنیم. همچنانی که به دلاوری مردان بزرگ صدر اسلام افتخار می‏کنیم، به دلاوری این مردانِ بزرگ دوران خودمان افتخار کنیم. دشمن این را نمی‏خواهد. دشمن می‏خواهد یاد شهیدان فراموش شود. دشمن می‏خواهد خاطره‏ی این مجاهدتها و بزرگ‏مردی‏ها در حافظه‏ی این ملت نماند. درست نقطه‏ی مقابل این، همه باید حرکت کنند. یاد شهیدان را برجسته کنید، زنده کنید، خاطره‏ی آن‏ها را حفظ کنید.

امیر المؤمنین کسی است که برای خدا و در راه خدا از دوران کودکی تا لحظه‏ی شهادت یک‏لحظه و در یک قضیه پا عقب نکشید و دچار تردید نشد و همه‏ی وجود خود را در راه خدا به میدان آورد. آن‏وقتی که باید تبلیغ می‏کرد، تبلیغ کرد؛ آن‏وقتی که باید شمشیر می‏زد، در رکاب پیغمبر شمشیر زد و از مرگ نترسید؛ آن‏وقتی که لازم بود صبر کند، صبر کرد؛ آن‏وقتی که لازم بود زمام سیاست را به دست بگیرد، سیاست را به دست گرفت و وارد میدان سیاست شد. و در همه‏ی این دوران‏های گوناگون، آنچه لازمه‏ی فداکاری از آن بزرگوار بود، بروز و ظهور پیدا کرد. پیغمبر اکرم یک چنین کسی را در رأس جامعه‏ی اسلامی قرار می‏دهد. این شد درس؛ این یک درس برای امت اسلامی است. فقط یک حافظه‏ی تاریخی و خاطره‏ی مربوط به قرن‏های گذشته نیست. این نشان می‏دهد که برای اداره‏ی جامعه‏ی اسلامی و جوامع اسلامی و امت اسلامی، معیارها این‏هاست: خداپرستی، در راه رضای خدا مجاهدت کردن، جان و مال را به عرصه آوردن، از هیچ سختی و مشکلی روگردان نبودن، و از دنیا اعراض کردن. این قله، امیر المؤمنین است؛ شاخص، وجود امیر المؤمنین است. این درس بزرگ غدیر است.

خاطره‏ی مجاهدت آزادمنشانه‏ی هشیارانه‏ی مردم آذربایجان از حافظه‏ی ملت ایران پاک نخواهد شد. بیست و نه بهمن سال 1356 یکی از این خاطره‏هاست. شما در شناسنامه‏ی تاریخی خودتان چه در دوران تاریخ گذشته، چه در دوران بعد از انقلاب، چه در دوران جنگ تحمیلی و چه تا امروز از این‏گونه حوادث بسیار داشته‏اید. البته تاریخِ سرتاپا افتخار مردم عزیز آذربایجان در یک نقاطی اوج می‏گیرد که یکی از این نقاط همین بیست و نه بهمن است.

مجلس را که کسی نصب نمی‏کند؛ مجلس را مردم انتخاب می‏کنند؛ معنایش این است که دل این ملت برای همان چیزی می‏تپد که کسانی برنامه‏ریزی کرده بودند که آن را قلعِ ماده کنند؛ دل این ملت برای اصول اسلامی می‏تپد. نمی‏خواهیم ادعا کنیم که همه‏ی آحاد ملت جزو مقدسینِ درجه‏ی یک‏اند؛ اما می‏خواهیم ادعا کنیم که آن‏هایی هم که در عمل جزو مقدسین درجه‏ی یک نیستند، برای اسلام و برای ارزشهای اسلامی و برای ارزشهایی که این انقلاب به این کشور داد، اهمیت قائلند و طعم آن‏ها را چشیده‏اند. حافظه‏ی تاریخی این ملت، نمی‏تواند آن دورانی را که این کشور بزرگ و این ملتِ تاریخی، بازیچه‏ی دستِ استعمارگران و بازیگران صهیونیست شده بود، فراموش کند؛ می‏خواستند اقتصاد او را، فرهنگ او را، دل مردم را، جهت زندگی مردم را، پوشش مردم را، عقاید مردم را، دست‏مایه‏ی بازی خودشان قرار بدهند؛ اهانتی از این بزرگتر به این ملت متصور نبود. فقر بود، تبعیض بود، زورگویی بود، ظلم بود؛ در عین حال، همه‏ی این‏ها با اهانت به مقدسات بود، با جهت‏گیری‏های ضد اسلامی و قرآنی و دینی بود؛ با کشاندن مرد و زن به سمت منجلاب فساد بود. حافظه‏ی این ملت، آن دوران را فراموش نخواهد کرد. اگر فرض کنیم در زمان حاضر، اکثر افراد ملت، آن دوران را با پوست و گوشتشان لمس نکرده‏اند- چون جوانند؛ البته ماها لمس کرده‏ایم- اما یک ملت چیزهایی را در ذهن و حافظه‏ی خود نگه می‏دارد و آن‏ها به معارف آن ملت، فهم آن ملت و بصیرت آن ملت تبدیل می‏شود. ملت این اصول را دوست دارد.

ما همیشه باید در ناکامی‏ها در درجه‏ی اول خود را مخاطب قرار دهیم. قرآن می‏فرماید: «ما اصابک من حسنة فمن الله و ما اصابک من سیئة فمن نفسک». ما در درجه‏ی اول باید خود را در همه‏ی چیزهایی که به نظرمان ناکامی و بی‏توفیقی می‏آید، مخاطب قرار دهیم؛ ولی به‏هرحال شکر الهی را با این همراه کنیم و اجر الهی را برای کاری که به‏خاطر او انجام می‏گیرد، مسلّم بدانیم. بنابراین من به سهم خودم- آن مقداری که شاهد تلاشهای شما بودم- از شما تشکر می‏کنم. در سالهای گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدی جناب آقای خاتمی و شما برادران و خواهران در همه‏ی زمینه‏ها بودم؛ این چیزی است که ما باید آن را نعمت بزرگی از نعم الهی بدانیم. شما در این مدت کار سخت و تلاش متراکمی را انجام دادید و بحمد اللّه به توفیقات زیادی هم رسیدید. امروز، هم در زمینه‏ی صنعت، هم در زمینه‏ی کشاورزی، هم در زمینه‏ی علم و فناوری، هم در زمینه‏های گوناگونِ خدمات، ما پیشرفت‏های بسیار چشمگیر و زیادی داریم؛ این‏ها برای این کشور و این ملت خواهد ماند و از حافظه‏ی این ملت زدوده نخواهد شد. همه‏ی شما برادران و خواهرانی که در این کارها سهیم یا مؤثر یا مؤسس بودید، یقیناً در اجر و پاداش این تلاشها سهیم هستید.

جهت دوم، نقش‏آفرینیِ مردم همدان و شهر همدان در تاریخ معاصر ماست؛ چه در دوران نزدیک به انقلاب، و چه در دوران انقلاب. نام سید جمال الدین اسدآبادی در همه‏ی دنیای اسلام و فراتر از آن، به عظمت برده می‏شود. سید محمد طباطبایی- یکی از دو رهبر مشروطه در تهران- همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاسته‏اند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی- که ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانی‏ها او را از خود می‏دانند و او هم خود را به یک معنا همدانی به حساب می‏آورد- شهدای غیر روحانی، جوانان عزیزی که نامهای بعضی از آن‏ها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر که نامشان در دفتر کرام‏الکاتبین و در صحیفه‏ی حافظه‏ی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشکر انصار الحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه‏حسینی، شهید چیت‏سازان و شهدای بزرگ دیگر. علاوه‏ی بر این‏ها، شهر همدان و استان همدان در دوران دفاع مقدس، هشت سال نقش پشتیبانی‏کننده‏ی نزدیک جبهه‏ی دفاع را بر عهده داشت و چقدر آسیب دید. همین مجموعه‏ی ورزشی که امروز شما در آن گرد آمده‏اید، روز قدس از طرف دشمن بعثی موشک‏باران شد و عده‏یی در همین‏جا به شهادت رسیدند. در دوران دفاع مقدس، تقریباً سیصد حمله‏ی هوایی به شهر همدان شد؛ حدود دوهزار موشک و راکت و بمب به این شهر زدند و مردم همدان با جان و مالشان، با جوانهایشان، با غیرت دینی و حضور سیاسی‏شان، در مقابل تهاجم دشمن ایستادند. احترامی که بنده و امثال بنده برای همدان و مردم همدان قائل هستیم، به‏خاطر این ارزشهای والاست. و شما بدانید- و می‏دانید- که این ارزشها احترام مردم منصفِ همه جای دنیا را به خود جلب می‏کند. هرکه بداند و آگاه باشد، برای چنین مردمی احترام قائل است.

امروز افکار عمومی دنیا شعارهای امریکایی را مطرود می‏داند و با بدبینی به آنها نگاه می‏کند. به‏نام مبارزه با تروریسم، جنگ راه می‏اندازند. شما ببینید امروز در قضیه آمادگی جنگی امریکا برای حمله به عراق، کدام ملت، کدام مجموعه مردمی و کدام دولت مردمی با این اقدام ظالمانه موافق است؟ همه متنفّرند و همه امریکا را در ادّعاهایش دروغگو می‏دانند. امریکا برای مخالفت با تروریسم به کشور عراق حمله می‏کند یا برای چاههای نفت سرشار عراق؛ برای تسلط بر منطقه؛ برای دفاع از اسرائیل و برای اشراف بر جمهوری اسلامی ایران؟ امروز همه می‏دانند که اینها دیگر رازهای برملاشده استکبار جهانی است. ملتها و دولتهای عرب هم به وعده‏ها و حرفهای امریکا به‏کلّی بی‏عقیده شده‏اند. حالا ممکن است بعضی به‏خاطر مصالح کوتاه‏مدّت ناچار باشند همراهی نشان دهند؛ اما به‏طور کلّی حرفهای دولتمردان امریکایی و مستکبران را دیگر کسی قبول ندارد. این تجربه تاریخی ملتهای عرب است که حافظه تاریخیشان آن را ضبط کرده‏است.

متأسفانه امروز دولت انگلیس نقش جاده صاف کن و دلّال سیاسی امریکا را بر عهده گرفته است. این رژیم فرتوت استعماری که در منطقه‏ی ما هیچ دولتی مثل او چنین سوابق ننگینی ندارد- در شبه قارّه‏ی هند، در همین افغانستان، در کشور خود ما، در عراق، در فلسطین و در همه‏ی این مناطق، جای پای استعمار انگلیس و جنایاتش از صد و پنجاه سال پیش به این طرف مشهود است و از حافظه‏ی تاریخی این ملتها محو نخواهد شد- حال که از آن اوج اعتبار سیاسی که مربوط به دوران استعماری‏اش بوده، افتاده است، به کوچک‏ابدال و دلّال و واسطه و دنباله‏روِ سیاسی امریکا تبدیل شده است و هرچه او می‏گوید، این هم بلافاصله از آن حمایت می‏کند. دولت امریکا و دولت انگلیس در این جنایتها و در مسئولیت آن شریکند؛ به خاطر اینکه آن‏ها عملًا حکومت جنایت‏کار را تشویق می‏کنند.

اتّفاق دیگری که در حال رخ دادن است- که آن هم عمدتاً به دست آمریکاییها و بعضی همکارانشان است- این است که تمدّن غرب، حقیقت و هویّت خود را نشان می‏دهد و تجربه‏ای برای بشریّت به وجود می‏آورد. جنگها تمام می‏شوند، اما تجربه‏ها می‏مانند. حوادث بزرگ، برای ملتها درس دارند. این درس در سینه و حافظه‏ی زوال‏ناپذیر بشریّت خواهد ماند که تمدّنی با این زرق و برق و با این همه ادّعا، این‏طور در بوته‏ی امتحان، ناموفّق از آب درآمد. در کاری که این‏ها می‏کنند، جنگ‏افروزی و ظلم و بی‏عدالتی و غرور و سرمستی و رفتارهای غیر خردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ، تهدید کردن صلح، کشتن مردم بی‏دفاع، مصرف کردن سرمایه‏های زیاد برای آتش‏افروزی، آن هم به یک بهانه‏ی غیر قابل اعتماد؛ این‏ها تجربه‏های یک تمدّن است. این را شما تطبیق کنید با تمدّن اسلامی که وقتی در زمان خلفای راشدین، مسلمانها مناطق غرب دنیای اسلام- یعنی مناطق روم و سوریّه‏ی فعلی- را فتح کردند، با یهودی و مسیحی‏شان چنان رفتاری کردند که بسیاری از آن‏ها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرویدند. در همین کشور ما، ایران، بسیاری از مردم بدون مقاومت تسلیم شدند؛ چون مروّت و رحمت و مدارای مسلمانها را با دشمنان مشاهده کردند؛ بنابراین خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم- آن‏چنان که در تاریخ نوشته شده است- وقتی مسلمانها آمدند، یهودیها گفتند: «و التّوراة»؛ قسم به تورات، ما در طول زندگی خود، مثل امروز، روز خوشی را ندیده بودیم. حکومت مسیحی بود و بر آن‏ها ستم روا می‏داشت؛ وقتی اسلام آمد، عطوفت اسلامی را احساس کردند. این‏هاست که در تاریخ می‏ماند؛ این‏هاست که جهت‏گیریِ تاریخ را مشخص می‏کند؛ این‏هاست که ماندگاریِ یک فکر و تمدّن و فرهنگ را تضمین می‏کند.

فلسطین باقی مانده است؛ ملت فلسطین باقی مانده است. در کنار وجود ملت فلسطین، یک غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّه‏ای را از اطراف دنیا جمع کردند، یک ملت جعلی و دروغین تشکیل دادند، اسمی هم روی آن گذاشته‏اند، با ابزارهای قدرت هم آن را مجهّز کرده‏اند؛ این در کنار واقعیت ملت فلسطین، امروز خودنمایی می‏کند؛ این حقیقت را نسل فلسطینی، امروز با همه‏ی وجودشان درک کرده‏اند؛ اوّلین قدم معرفت است؛ این معرفت را پیدا کرده‏اند و فهمیده‏اند که آن موجود جعلی، با همه‏ی پشتیبانیهای جهانی، غیر قابل شکست نیست؛ درست هم فهمیده‏اند؛ لذا وارد میدان شده‏اند. امروز وظیفه‏ی همه‏ی دولتهای اسلامی و همه‏ی ملتهای اسلامی این است که هرچه می‏توانند، به این‏ها کمک کنند. من ادّعا نمی‏کنم که قضیه‏ی فلسطین در کوتاه‏مدت تمام خواهد شد؛ اما ادّعا می‏کنم بدون شک فلسطین به فلسطینیها برخواهد گشت. زمان، ممکن است کوتاه یا بلند شود؛ بهایی که پرداخته می‏شود، ممکن است سنگین یا سنگین‏تر باشد؛ اما این واقعه اتفاق خواهد افتاد.آنچه که تأثیر می‏گذارد، رفتار ما مسئولان کشورهای اسلامی و ما ملتهای مسلمان است. اگر ما خوب رفتار کنیم، این زمان کوتاه‏تر و این هزینه کمتر خواهد شد. اگر ما بد رفتار کنیم، این زمان طولانی‏تر خواهد شد؛ این هزینه سنگین‏تر خواهد شد و این هزینه فقط بر دوش ملت فلسطین بار نخواهد شد؛ بر دوش همه‏ی دنیای اسلام بار خواهد شد. همان کسانی که کوتاهی می‏کنند، همان کسانی که به ظالم کمک می‏کنند، خودشان هزینه‏ی این کار را خواهند پرداخت؛ خودشان خسارت این را خواهند داد و تلخیش را خواهند چشید. لذا امروز همه‏ی مسلمانها وظیفه دارند.
این وظیفه چیست؟ این وظیفه عبارت است از کمک. کمک چگونه است؟ این البته شکلهای مختلفی دارد؛ کمکهای سیاسی، کمکهای مالی، کمکهای بین‏المللی؛ انواع و اقسام کمکها را می‏شود به آن‏ها کرد. این بایستی در مجامع بالای دنیای اسلام تصمیم‏گیری شود. این باید در بین مسئولان و مقتدران دنیای اسلام رویش تصمیم‏گیری شود. اگر آن‏ها تصمیم‏گیری نکردند، آن وقت ملتهای مسلمان احساس خواهند کرد که وظیفه‏ی مستقیم متوجّه آن‏هاست.
یقیناً در این جرائم، رژیم صهیونیستی تنها نیست. بلاشک شریک جرم او دولت ایالات متحده‏ی امریکاست. هرکسی امروز به آن ظالم کمک کند، در جرم او شریک است. ممکن است امروز اثری بر این مترتّب نشود، اما از حافظه‏ی ملتها و حافظه‏ی تاریخ پاک نخواهد شد.

جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای واعظ طبسی (دامت برکاته)
اطلاع یافتم که عالم مجاهد مرحوم آیت‏اللّه آقای حاج شیخ ابو الحسن شیرازی (أعلی اللّه مقامه) پس از دوران بیماری طولانی و پررنج، دار فانی را وداع گفته و به لقاء پروردگار شتافته است. حضور شجاعانه‏ی این روحانی کهنسال در میدانهای مبارزه با رژیم طاغوت و سپس شرکت ایشان در مجلس خبرگان و مسند امامت جمعه‏ی مشهد مقدس، و نیز تلاش و فعالیتی که در دوران جنگ تحمیلی در جبهه و پشت جبهه نشان دادند سندهای افتخاری است که از حافظه‏ی مردم عزیز این خطه‏ی مبارک زدوده نخواهد شد و بی‏گمان همه‏ی ارادتمندان به روحانیت اسلام، یاد و خاطره‏ی ایشان را گرامی خواهند داشت.
این‏جانب درگذشت این عالم بزرگوار را به عموم مردم مشهد مخصوصاً به حوزه‏ی علمیه و روحانیت معظم آن سامان و به طور ویژه به خاندان مکرم و فرزندان محترم و همه‏ی ارادتمندان ایشان تسلیت می‏گویم و رحمت و مغفرت و علو درجات را از خداوند متعال برای ایشان مسئلت می‏نمایم.

امروز سردمداران رژیم اشغالگر که کشور اسلامی فلسطین را اشغال کرده‏اند و حامیان آمریکایی‏شان که به اعتقاد من بسیار سفاهت‏آمیز و بی‏قید و شرط از آن‏ها حمایت می‏کنند بالاخره در عالم دیپلماسی و در عالم سیاست، طرف‏داری دولتی از دولت یا از کسانی، نظایر دارد؛ اما دولتی مثل امریکا، این‏طور در خدمت اهداف ریز و درشت دولت صهیونیستی قرار گیرد، واقعاً صحنه‏ی تماشاییِ عجیبی است! سعیشان این است که‏ اسم فلسطین را از تاریخ و از حافظه‏ی مردم پاک کنند، تا اصلًا چیزی به نام فلسطین در ذهن مردم باقی نماند. آیا تابه‏حال توانسته‏اند؟ از آن سالی که فلسطین اشغالی در سال هزار و نهصد و چهل و هفت، چهل و هشت تصرّف کامل شد و دولت صهیونیستی بر سر کار آمد، تا امروز درست پنجاه سال است. آیا در این پنجاه سال توانسته‏اند این کار را بکنند؟ نه. تا پنجاه سال دیگر، تا صد سال دیگر هم نخواهند توانست. این‏ها نخواهند توانست نام فلسطین را محو کنند. خودشان از صحنه‏ی روزگار و بلکه از حافظه‏ی تاریخ محو خواهند شد؛ اما فلسطین و ملت فلسطین خواهد ماند. این‏ها خواب خوش دیدند؛ خیال می‏کنند که فلسطین و ملت فلسطین از بین خواهد رفت. نخیر؛ ملت فلسطین خواهد ماند، فلسطین هم خواهد ماند، پرچم فلسطین هم به فضل الهی و به همّت جوانان مسلمانِ فلسطین و لبنان به اهتزاز درخواهدآمد.

در حافظه‏ی تاریخی این ملت باید بماند که فلان دولت، چگونه رفتار می‏کند؛ فلان حزب در فلان کشور که امروز دولت را اداره می‏کند، با ملت ایران در روز به خیال خودشان آزمایش، چگونه رفتار خواهد کرد. این باید ثبت شود و البته با دقّت ثبت خواهد شد. بعضیها، خوب و عاقلانه و طبق منافع خودشان عمل کردند. آن منافع را فهمیدند و عمل کردند؛ بعضیها هم نه.

تا وقتی‏که فضای کشور، از ضدّیت با دولت متجاوز امریکا- به صورت تبیین شده- پُر باشد، امریکا قاعدتاً دیگر راهی به این کشور ندارد. نه می‏توانند در سیاست این کشور دخالت کنند، نه به منابع اقتصادی این کشور تسلّط یابند و نه حضور فرهنگی در اینجا داشته باشند. اگر بخواهند به این کشور برگردند، راهش این است که اوّل، این شعار را حذف کنند؛ اوّل دشمنیِ ملت ایران با نظام سلطه و با سلطه‏گر و به طور مشخّص با امریکای مستکبر را از بین ببرند.
آن‏ها برای خود، راههایی دارند. از روز اوّل انقلاب، این کارها به شکلهای مختلف شده است. یکی از کارها این است که در ذهن مردم داخل کشور، این فکر را به وجود آورند که امریکا، یک قدرت شکست‏ناپذیر و واقعیت و عظمتی در جهان است و نمی‏شود با آن مبارزه کرد. به حافظه‏ی خودتان مراجعه کنید؛ از دوران امام رضوان الله تعالی علیه و بخصوص بعد از رحلت ایشان تا امروز، به وسایل گوناگون، در شکل مقاله و قصّه و شعر و سیاست‏بافی و تحلیل سیاسی و غیره، کسانی- چه عناصر صریحاً وابسته به امریکا، چه حتّی عناصری که داخل کشور هستند و صریحاً هم خیلی وابسته به امریکا نیستند- این فکر را ابراز می‏کنند. اگر شما اهل مطالعه باشید- که هستید- یقیناً در ذهنتان، مواردی از این قبیل را می‏توانید پیدا کنید. یعنی به ملتی بگویند: بی‏خود زحمت می‏کشید، با چه کسی می‏خواهید در بیفتید؟! این، فکر غلطی است.

هرکدام از این صدها و هزارها روزی که شما در جبهه بودید، سازنده‏ی یک‏عمر تاریخ ملتی است و اگر کسانی مثل شما در آن سنگرها نبودند، امروز از اسلام و نظام اسلامی و اسم و یاد امام، هیچ خبری در این مملکت نبود. هیچ‏کس خیال نکند که این ساعتها و این روزها هدر رفته و تمام شده و فراموش گردیده است. خیر، هر ساعتی که آن روزها را به وجود آوردند، الآن در علم الهی و منشور کرام‏الکاتبین و حافظه‏ی تاریخ این ملت موجودند.

آن شبی که شما تا صبح بیدار ماندید، آن ساعات متوالی که شما در قرارگاهتان نشستید و این طرحها را ریختید، آن حضور شجاعانه‏یی که شما در صحنه‏ی جنگ انجام دادید، آن قدرت روحی که شما از خودتان نشان دادید و موجب شد تا نیروهای شما جلو بروند و نیروی دشمن سرکوب گردد، حتّی آن گلوله‏یی که شما شلیک کردید و یا دستور دادید شلیک بشود، همه و هریک از این‏ها، حادثه‏یی نبود که یک روز واقع شد و بعد هم تمام گشت. نه، عین آن حادثه، الآن موجود است و در دو جای دیگر محفوظ می‏باشد و اگر خواستید بگویید سه جای دیگر، جای سوم را به قدر آن دو، نباید خیلی اهمیت داد؛ زیرا گاهی هست و گاهی نیست.
اما آن دو جای اصلی که وجود دارد، اول در میزان و علم و دفتر محاسبه‏ی الهی است که «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الّا احصاها»: هیچ کار کوچک و بزرگی از شما سر نزده، مگر اینکه در آن صحیفه‏ی الهی نوشته شده و موجود است و تمام نخواهد شد و در روز قیامت، به شکل چیزی شیرین و مطلوب و دلنشین و آرامبخش و نجات‏بخش مجسم خواهد شد. بنابراین، کاری را که شما در ساعتی و لحظه‏یی و زمانی انجام دادید، آن کار در آنجا باقی است.
دومین جایی که کار شما باقی می‏ماند، عبارت از همین وضع موجود شماست. مگر شما نمی‏گویید که جمهوری اسلامی، یک نظام مستقر و نیرومندی است و مجموعه و محصولی است که در ذات و خلال او، کار آن روز شما موجود است و اگر آن کار نبود، امروز این مجموعه نبود؛ پس تلاش شما در وضع موجود ما مستقر است و اگر تا قیامت این وضعیت باشد، آن تلاش هم خواهد بود. مثل آن دانه‏ای که شما در زمین می‏نشانید و یک درخت سیب می‏شود. میوه‏هایی که از این درخت سیب به عمل می‏آید، آن دانه به نحوی در همه‏ی این‏ها وجود دارد. اگر آن دانه نبود، هیچ‏یک از این میوه‏ها هم نبودند.
اگر شما نظام مستقر و حرکت بهنگام و بسامانی را می‏بینید و مشاهده می‏کنید که آینده روشن و امیدبخش است، اگر می‏بینید ابهت جهانی یافته‏ایم، اگر می‏بینید دارای کشوری هستیم که در جهت آبادی و عمران و استقلال و سیادتِ روزافزون حرکت می‏کند، فشرده و متراکم‏شده‏ی همان هزاران کاری است که شما در طول زمان انجام دادید و محصول یا مجموعه‏ی آن، این شده است. اگر هرکدام از آن‏ها نبود، این ثمرات نیز نبود. اگر تلاش آن شب شما که تا صبح زحمت کشیدید تا نیروها را در سنگرها مستقر کنید، یا از آب عبور بدهید، یا دشمن را دور بزنید، یا در مراکزِ کمین مستقر بشوید، یا آمادگیها و یا نقشه را به وجود آورید، اگر آن تلاشها نبود، امروز این نتیجه نبود. پس، آن تلاش شما در این وضع موجود ما مستقر است و تا قیامت وجود خواهد داشت.
سومین جا، حافظه‏ی ملتها و خاطره‏ی تاریخ است که گاهی هست و گاهی نیست و همان‏طور که گفتیم، خیلی هم به قدر آن دو مهم نیست؛ اما خالی از اهمیت هم نمی‏باشد. تاریخ و آینده‏ی ما و گزارش گزارشگران و یاد یادآوران، کارها و تلاشهای شما را همواره در خود حفظ خواهد کرد. بنابراین، آن کارها موجود است.

جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی‏
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران‏
با سلام و تحیت. در پاسخ به استعفای جناب‏عالی از جانشینی فرماندهی کلّ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، با توجه به مسئولیت خطیر و بسیار مهم ریاست جمهوری و اداره‏ی کشور و دولت که اکنون بحمد اللّه با فضل الهی و اعتماد کم‏نظیر ملت، به دست توانای شما سپرده شده است، موافقت و قبول خود را اعلام می‏دارم.
لازم می‏دانم از زحمات طاقت‏فرسا و مستمر جناب‏عالی در تمشیت امور ارتش و سپاه در دوران پرماجرای جنگ تحمیلی و اداره و فرماندهی نیروهای مسلح و هدایت آن در عملیات جنگ که همیشه با تلاش شبانه‏روزی و در موارد متعدد با پیروزیهای بزرگ برای ملت ایران همراه بود، صمیمانه تشکر کنم. آن دوران، در سابقه‏ی درخشان‏ مجاهدات جناب‏عالی، صفحه‏ی منوّری است که هرگز از حافظه‏ی ملت وفادار ما زدوده نخواهد شد. «و ما عند الله خیر و ابقی».
خداوند وجود پربرکت شما را برای انقلاب و اسلام محفوظ بدارد و توفیقات خود را بر شما ارزانی فرماید.

این دومین موسم حجی است که در آن ملت ایران- این فدایی‏ترین فرزندان اسلام- از طواف بر گرد خانه‏ی محبوب مصدود شده‏اند. دولت سعودی با دستاویز کردن بهانه‏های پوچ، امسال نیز همچون سال قبل، به «صدّ عن سبیل الله» پرداخت و خود را مصداق این آیه‏ی شریفه ساخت: «انّ الّذین کفروا و یصدّون عن سبیل الله و المسجد الحرام‏ الّذی جعلناه للنّاس سواء العاکف فیه و الباد». حافظه‏ی تاریخ ما این دشمنیها را فراموش نخواهد کرد
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی