احمد سکوتوره شخصیتی قوی دربین رجال سیاسی دنیا ما امروز در دوران حساسى هستیم. آیا جوان مىتواند بىتفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعى است. هیچ لازم نیست که ما دستگاههاى ویژهاى داشته باشیم تا از اعماق کارهاى آنها براى ما خبر بیاورند - که البته خبرهاى ویژه هم داریم؛ اینطور نیست که نداشته باشیم - اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلى واضح و منطقى و طبیعى است که دشمن علیه ما توطئه کند. عدّهاى مىآیند و بحث توهّم توطئه را مطرح مىکنند. در دانشگاه و محیط روشنفکرى کشور، انسانى خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمىکند؛ امریکا علیه ما توطئه نمىکند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! امریکاییهاى به این نازنینى! در دوره جنگ تحمیلى، شخصیّتهاى متعدّدى به ایران مىآمدند و مىرفتند. یکى از شخصیّتهایى که من او را فراموش نمىکنم، احمد سکوتوره است. او رئیس جمهور گینه کوناکرى در غرب آفریقا و یکى از شخصیّتهاى برجسته و بسیار محترم در قارّه آفریقا بود. متأسفانه مطالعات تاریخى، سیاسى جوانان ما ضعیف است. اینها را باید شما خیلى مطالعه کنید و بدانید. در کشور غنا در غرب آفریقا انقلاب شد و شخصیت آفریقایىِ بسیار برجستهاى به نام قوام نکرومه بر سر کار آمد که بعد علیه او توطئههاى زیادى - توطئههاى غربى و امریکایى و غیرامریکایى - صورت گرفت. در یکى از سفرهایى که قوام نکرومه به خارج رفته بود، در غیاب او یک کودتاى دستِ راستىِ غربى در این کشور راه انداختند که او دیگر مجبور شد به کشورش نیاید. همان موقع احمد سکوتوره از قوام نکرومه دعوت کرد و گفت به کشور من بیا و تو رئیس جمهور کشور من باش. چنین شخصیتى، قوام نکرومه را به کشور خودش آورد. در زمان ریاست جمهورى و آن دورهاى که بنده در سیاست خارجى به طور اجرایى و عملى فعّال بودم، از رجال سیاسى دنیا، کمتر شخصیتى را به قوّت او دیدم. او تقریباً سه مرتبه به ایران آمد. البته فشار آورده بودند تا براى میانجیگرى جنگ به ایران بیاید. او در دیدارهاى خصوصى - داخل اتومبیل و در رفت و آمدها - حرفهاى خوبى مىزد. مىگفت اگر بعد از انقلاب به شما حمله نظامى نمىشد، من تعجّب مىکردم؛ بنابراین تعجبى ندارد که به شما حمله کردهاند. تصریح مىکرد که حمله عراق علیه شما، سازمانیافته، از پیش طرّاحى شده و کار بینالمللى است، نه کار کشور عراق. راست هم مىگفت، همینطور بود. حمله نظامى کردند، به خیالشان قضایا تمام مىشود، اما نشد. محاصره اقتصادى کردند، اما نشد. این بیستودو سال مرتّب فشار مىآورند و اذیّت مىکنند. این دشمنیها طبیعى است. راه مقابله با این دشمنیها تسلیم شدن نیست. این نکته را داخل پرانتز بگویم؛ عدّهاى نگویند دشمنى که اینقدر اذیّت مىکند، شما چه داعىاى دارید؟ بروید با او کنار بیایید! در قضایاى مهم سیاسى که به سرنوشت ملتها ارتباط پیدا مىکند، کنار آمدن یعنى تسلیم شدن؛ یعنى همان چیزى را که دشمن مىخواهد، عمل کردن. مثل یک نفر که مىخواهد خانه شما را بگیرد و شما زیر بار نمىروید؛ مرتّب سنگ مىاندازد و شیشهها را مىشکند و اذیّت مىکند. آن وقت یکى به شما بگوید با دشمنى که اینقدر اذیّت مىکند، کنار بیایید! کنار آمدن این است که شما از خانه بیرون بروید و کلید خانه را به او بدهید! کنار آمدن، یعنى تحقیر و به اسارت دادن یک ملت؛ یعنى تأمین خواسته دشمن درباره یک ملت. نجات از این دغدغهها و مشکلات، یک راه بیشتر ندارد و آن، فکر کردن، اندیشیدن، ضدّ حمله فراهم کردن و دشمن را به ستوه آوردن است. نسل جوان در چنین میدانى است که تکلیف و مسؤولیت دارد.۱۳۸۰/۰۸/۱۲
شوروی اجازه نداد از داخل کشورش سیم خاردار عبور دهیم! ما در دوره جنگ، از طرف مجامعی که ادّعا میکردند در مسائل جهانی بیطرفند، در مقابل یک اعمال غرض واضحی قرار گرفتیم. ادعاهای بسیار بزرگی هم میکردند. کسانی که امروز شما میبینید درباره سلاحهای کشتار جمعی و سلاحهای شیمیایی و میکروبی و از این حرفها داد سخن میدهند و جزو مسائل واضح میشمرند، اینها به رژیم عراق و ارتش عراق سلاح شیمیایی دادند؛ برایش ساختند و یا امکان ساخت آن را برایش فراهم کردند. دو قطب بزرگ دنیای آن روز - یعنی قطب امریکا و قطب شوروی سابق - مشترکاً با همه ساز و برگشان به کمک عراق آمدند. اینها کجا و در کدامیک از این آثار هنری ما درست تبیین و تشریح شده است؟
من بارها گفتهام، ما یک وقت میخواستیم برای جبههها سیم خاردار - که در داخل کشور نداشتیم و تولید نمیشد - از جایی وارد کنیم. همین شوروی سابق اجازه نداد ما سیم خاردار را از داخل کشورش عبور دهیم و به ایران بیاوریم. گفت این وسیله جنگی است! یعنی ادّعا این بود که آنها به دو طرف جنگ کمک نمیکنند! این در حالی بود که هواپیمای روسی، موشک روسی، کارشناس روسی، افسر روسی، مواد منفجره روسی و تمام امکانات روسی، آن طرف جبهه در اختیار دشمن و طرف مقابل ما در این جنگ بود!
همین اروپای به اصطلاح طرفدار حقوق بشر و در مقام صحبت، با نزاکت و ادب و اتو کشیده - چه قسمت شرقیشان؛ همین یوگسلاوی فعلی و بقیه کشورهای بلوک شرق آن روز، و چه قسمت غربیشان؛ یعنی همین آلمان و بقیه - آنچه توانستند، به عراق کمک کردند، ولی حاضر نبودند سادهترین چیزها را به ایران بفروشند. اگر یک وقت هم از طرقی دولت جمهوری اسلامی میتوانست چیزهایی را از اینها بگیرد، با چند برابر قیمت و با زحمت میتوانست بهدست آورد!۱۳۷۹/۰۷/۰۶
حمایت آمریکا و غربی ها از عراق در جنگ تحمیلی انقلاب اسلامی ایران رژیم پهلوی را از بین برد، اما این مبارزه، فقط مبارزه با رژیم پهلوی نبود؛ مبارزه با حضور امریکا و با سلطه و نفوذ امریکاییها بود که تا مغز استخوان این ملت نفوذ کرده بودند. لذا از اوّل هم همه دنیا فهمیدند که در صف مقدّم دشمنان این نظام و این انقلاب، امریکاست. حالا ما چشم خودمان را ببندیم، سر خودمان را کلاه بگذاریم و بگوییم: نه، امریکا با ما دشمن نیست!؟ چه کار کرده که نشان بدهد دشمن نیست؟ اموال ما را بلوکه نکرده است؟ الان میلیاردها دلار متعلّق به این ملت در امریکا بلوکه است. اموال و ابزار فراوانی در رژیم گذشته از امریکا خریده بودند و هنوز منتقل نشده بود که انقلاب شد. اینها در انباری نگهداری میشود؛ ما چند سال دنبال کردیم که آنها را برگردانیم، قبول نکردند. اموال ما را که در انبارهای آنهاست، به ما ندادند؛ با اینکه پولش را گرفته بودند؛ و جالب این است که انبارداری هم برای خودشان حساب کردند و شروع کردند از طلبهای ما کم کردن! یک دشمن چه کار کند که آدم باور کند او «دشمن» است!؟
جنگ هشت ساله علیه ما شروع شد. البته چند نفر از سران کشورهای منطقه خاورمیانه و بیرون خاورمیانه در طول سالهای متمادی به من گفتهاند که حمله عراق به ایران، با هماهنگی قبلی بود و امریکاییها میدانستند چه دارد اتفاق میافتد؛ اینطور نبود که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته باشند؛ بلکه تشویق و زمینهسازی هم کردند! البته من سندی ندارم؛ اما قرائن، همه همین را نشان میدهد؛ کما اینکه ما چیزهای دیگری را بدون اینکه سند مکتوبی داشته باشیم - قرائن شهادت میداد - ادعا کردیم؛ بعد از چند سال که جنگ تمام شد، خودشان اعتراف کردند! مثلاً ما گفتیم که امریکاییها اطّلاعات ماهوارهای را از مراکز نظامی ما، از تحرّکات، از تجمّعات و از مواضع عدّههای نظامی ما میگیرند و به عراق میدهند - عراق که خودش وسیله نداشت - ما این را آنوقت فهمیدیم؛ قرائن این را نشان میداد. بعد از گذشت چند سال که جنگ تمام شده بود، بعضی از مراکز غربی - چه اروپایی و چه امریکایی - خودشان همین را صریحاً گفتند! در واقع جنگ را زمینهسازی کردند، بهوجود آوردند، تشویق کردند و در تمام دوران جنگ به صدّام حسین کمک کردند. آن روزی که معلوم شد برنده جنگ، جمهوری اسلامی خواهد بود، صریحاً ایستادند و گفتند: ما راضی نمیشویم که این جنگ برنده داشته باشد! اگر بنا بود صدّام بیاید خوزستان را بگیرد - به قول خودش سه روزه تا تهران بیاید! - آنوقت برنده داشتن جنگ مانعی نداشت! بعد از جنگ هم در همه جاهایی که ممکن بود به عنوان یک ابرقدرت با این نظام و با این ملت دشمنی کنند، دشمنی کردند! با این همه، ما چشممان را روی هم ببندیم!؟ این خردمندانه است!؟ بگوییم نخیر، انشاءاللَّه گربه است!؟۱۳۷۹/۰۵/۰۵
ايجاد ناامني؛ اولين اقدام دشمنان در تقابل با نظام اسلامي امنیت، نعمت بزرگی است. در قرآن هم راجع به امن و امنیت سخن رفته است. در هر جامعهای، زمینهی لازم برای پیشرفتهای مادّی و معنوی، امنیت است. البته افراد برجستهای هستند كه در فضاهای ناامن هم كارهای بزرگی انجام میدهند؛ در زیر فشار اختناق رژیمهای ظالم و ستمگر - همانگونه كه قبل از انقلاب در این كشور بود - كسانی بودند كه در همان ناامنی هم كارهای بزرگی میكردند؛ لیكن شرط حركت عظیم اجتماعی برای یك ملت، در درجهی اول «امنیت» است. امنیت هم انواعی دارد؛ یكی از آنها امنیت نظامی و انتظامی است كه شما ملاحظه میكنید در بعضی از مناطق عالم، از لحاظ نظامی و انتظامی ناامنی هست. این، بخشی از مقولهی امنیت است. امنیت سیاسی و اقتصادی و فكری و عقیدتی هم داریم كه همهی اینها مقولات بسیار با اهمیتی است. من سرفصلها و جملاتی را عرض میكنم كه لازم است شما جوانان عزیز، ذهن و فكر خودتان را وارد این مقوله كنید تا انشاءاللَّه برای استنتاجهای كلّیِتان مفید باشد. اگر بخواهیم درست تشخیص دهیم كه برای پیشرفت یك كشور، امنیت چقدر اهمیت دارد، از برخورد دشمن با مقولهی امنیت، میشود این را فهمید. وقتی انقلاب پیروز شد، در واقع یك مانع بزرگ از مقابل ملت ایران برداشته شد كه بتواند در میدانهایی كه در طول صدسال، صدوپنجاه سال عقب مانده بود، جبران عقب ماندگیهای گذشته را بكند. نظام اسلامی آماده بود كه هدایت مردم را در پیشرفت در همهی این میدانها بر عهده گیرد و ملت ایران در زمینهی علم و صنعت و خودكفایی و در زمینهی مسائل فكری و عملی و مادّی و معنوی، به حركت عظیمی دست بزند و آن را شروع كند. اولین كاری كه دشمنان برای سنگاندازی در این راه انجام دادند، ایجاد ناامنی بود؛ یعنی مرزهای ما را ناامن كردند. ببینید؛ این نكتهی خیلی اساسی و مهمّی بود. همان دشمنانی كه انقلاب علیه آنها بود؛ همان قدرتهایی كه تا آنجا كه توانسته بودند، سعی كرده بودند نگذارند این انقلاب پیروز شود، بعد از آنكه انقلاب پیروز شد، برای مقابله با آن، از حربهی ایجاد ناامنی علیه این ملت و این انقلاب استفاده میكردند. در درجهی اوّل، در این منطقهی نزدیك خراسان - حدود تركمنستان - و در منطقهی كردستان و غرب و شمال كشور و نیز مناطق دیگری در جنوب - منطقهی خوزستان - با تحریك قومیتها، شروع به مفسدهانگیزی و ایجاد ناامنی كردند؛ ولی نظام اسلامی بر اینها فائق آمد. آن روز همین بسیجیان و همین جوانان مؤمن مثل شما، به همین مناطق گوناگون - چه در خراسان و چه در مناطق دیگر - رفتند، سینه سپر كردند، فداكاری نمودند و توانستند امنیت را برگردانند؛ یعنی در واقع توانستند ریشهی فتنه را در مناطقی خشك كنند. دشمنان قبلاً فكر میكردند كه با ایجاد ناامنی خواهند توانست انقلاب را به زانو درآورند؛ اما دیدند كه نشد. لذا جنگ را تحمیل كردند. ناامنیای كه از یك جنگِ تمامعیار برای كشور بهوجود میآید، خسارتبارترین و سختترین و سنگینترین ناامنیهاست. اینها این كار را كردند. رژیم عراق را به جنگ، به آتش افروزی، به حملهی به مرزها از طرف غرب كشور وادار كردند. مسأله هم به جنگ بین دو ملت و با امكانات دو كشور محدود نماند؛ بلكه تمام امكاناتی را كه عراق توانایی جذب آن را در این جنگ داشت، به سمت عراق سرازیر كردند!... آن روز به نفع عراق كه با ما وارد جنگ شده بود تا مرزهای ما را ناامن كند، همهی قدرتهایی كه در دنیا میتوانستند در این زمینه كاری بكنند، وارد شدند. عدّهای - یا ناخردمندانه و یا خائنانه - میخواهند از یاد این ملت ببرند كه دشمنیِ رژیم امریكا با ملت ایران، چقدر برای این ملت خسارت ایجاد كرده است و هنوز هم خسارت ایجاد میكند؛ میخواهند این را انكار كنند! همین رژیم امریكا - كه آن روز ما به صورت تحلیل میگفتیم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ریز آن منتشر شد - به عراق كمك كرد؛ كمك الكترونیكی، كمك تسلیحاتی، كمك در روشهای جنگیدن، كمك مالی، كمك مستقیم و غیرمستقیم! ناتو هم كمك كرد؛ بسیاری از كشورهای عربی هم كمك كردند؛ برای اینكه بتوانند با فشار ناامنی، نظام انقلابی را از پا بیندازند و یا به زانو درآورند. باز هم همّت جوانان این مملكت، دلهای پاك و با ایمان این كشور، همین بسیج، همین سپاه، همین ارتش، همین انسانهای مؤمن و پاكنهادی كه در پشت جبههها كانونِ همّت را گرم نگه میداشتند، توانست بر تمام توطئههای دشمن فائق آید و به رژیم مهاجم و به همهی پشتیبانانش - از امریكا و شورویِ آن روز و دیگران - تودهنی بزند و ملت ایران را بهعنوان قهرمان این برهه، در مقابل چشم جهانیان قرار دهد و امنیت را بهعنوان بزرگترین نعمت به این مملكت برگرداند؛ مرزها را آرام كند و برای شهرهایی كه زیر بمباران بودند - كه در دوران جنگ، تقریباً نیمی از جغرافیای این كشور در زیر بمباران بود - اعادهی امنیت كند؛ برای زن و مرد، برای كاسب، برای عالم، برای دانشجو، برای كارگر، برای سیاستمدار، برای رئیس، برای مرؤوس و برای همهی كسانیكه به امنیت نیاز دارند، امنیت ایجاد كند؛ حتی برای آنهایی كه ناشكرانه این امنیت را انكار میكنند. بنابراین، دلهای با ایمان و عزم ایمانی و راسخ این جوانان، امنیت را برای همهی مردم بهوجود آورد.۱۳۷۸/۰۶/۱۰
فروش سلاحهای شیمیایی توسط شرکت های آلمانی به عراق در جنگ تحمیلی دولتهای مستکبر، چه در گذشته و چه در حال، تا هر جا که توانستند و بتوانند، همیشه خودشان را به ابزارهای تسلیحاتی مجهّز میکنند. آنجایی که لازم باشد، حرفی ندارند که دوستانشان هم تسلیحات جنایتآمیز را برای خودشان به وجود آورند! این، چیزی است که در دنیا مشهود است. همینهایی که امروز در کشور آلمان، جمهوری اسلامی را به بیاعتنایی به جان انسانها متّهم میکنند و این اتّهام بسیار ظالمانه و مغرضانه و غیر منصفانه را به ایران میزنند، همان کسانی هستند که اگر نگوییم خودشان، اما حدّاقل این است که بگوییم جلو چشمشان، شرکتهای آلمانی، رژیم بعثی را با خطرناکترین و جنایتبارترین سلاحهای شیمیایی مجهّز کردند.
جنگ، اتّفاقِ خشن و نامطلوبی است؛ اما بالاخره قاعده و قانونی باید داشته باشد. در جنگ هم جوانمردی و ناجوانمردی داریم. رژیم متجاوز بعثی، ناجوانمردانهترین روشها را علیه ملت ایران و جوانان ما به کار برد. شهر تهران و دهها شهر را بارها و بارها، برای مدّتهای طولانی با موشکهای دوربرد کوبیدند. در جبههها، سلاحهای شیمیایی به کار بردند؛ نه بک بار، نه دوبار، نه مدت یک ماه، دو ماه؛ سالهای متمادی، شاید پنج سال، شش سال، در این جبهههای ایران و عراق، سلاح شیمیایی به وسیلهی رژیم بعثی به کار رفت. این سلاحها را چه کسی به آنها داده بود؟ غیر از کشورهایی که دم از حقوق بشر میزنند؟! این سلاحها را غیر از آنها کس دیگری در اختیار رژیم بعثی گذاشته بود؟
امروز خیلی چیزها آشکار شده است. خدای متعال، پشت گردن خود غربیها - همانهایی که بعضی با ملت ایران و با جمهوری اسلامی، بسیار هم بدند و دشمنند - زد، تا به دلایلی وادار شوند اعتراف کنند و بنویسند. خودشان در کتابها و مقالاتشان نوشتند: شرکتهای آلمانی - که یقیناً بسیاری از اینها را بدون اجازهی دولت آلمان نمیفروختند - این سلاحهای شیمیایی و این مواد مرگبار را به عراقیها فروختهاند! برای چه فروختند؟ آیا نمیدانستند که بناست اینها در میدان جنگ به کار برود؟ گاز خردل را کجا به کار میبرند؟ کسی که سلاحهای مرگبار شیمیایی را میخرد، کجا میخواهد به کار ببرد؟ آیا میخواهد ببرد در خانهی خودش استنشاق کند؟! معلوم است که میخواهد ببرد در میدان جنگ مصرف کند.
همینهایی که دولت جمهوری اسلامی را به بیمبالاتی نسبت به جان انسانها متّهم میکنند، از خدایی که به او اعتقاد ندارند، خجالت نکشیدند و نترسیدند؛ از وجدان بشری ملاحظه نکردند و اینها را به میزان زیادی به رژیم بعثی فروختند. او هم آن سلاحهای مرگبار را در جلوِ چشم آنها، در مرزها و در میدانهای جنگ به کار برد. بعد ما بسیاری از مجروحان شیمیایی را برای معالجه به همین آلمانی فرستادیم که سلاح شیمیایی از زیر دستش خارج شده بود! اینها وجدان دارند؟! اینها برای ارزشهای انسانی و جان انسانها احترام قائلند؟ آیا شرم نمیکنند که ادّعاهای واهی را مطرح میکنند؟!۱۳۷۶/۰۲/۰۳
کمک قدرتهای استكباری به عراق در جنگ تحمیلی قبل از آنكه جنگ تحمیلی شروع شود، انواع و اقسام دشمنیهای اقتصادی و سیاسی و تهدیدهای گوناگون وجود داشت. جنگ تحمیلی كه به وجود آمد، همهی دشمنیها، در مسألهی جنگ متمركز شد. هر جای دنیا، اگر كسانی دشمنِ تشكیل یك حكومت بر مبنای اندیشههای نورانی اسلام و تفكّر مترقّی اسلامی بودند، در مسألهی جنگ كوشش كردند كه نگذارند ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی، با پیروزی نظامی، دشمن خود را از صحنهی جنگ خارج كند و میخواستند مانع فتح نظامی جمهوری اسلامی شوند. در جنگ، كمك به دشمن ما - یعنی رژیم بعثی عراق - را همه برای خودشان یك امر لازم و واجب تلقّی كردند و بیمحابا، این كمك را انجام دادند! اگر ما خیلی خوشبین باشیم و نگوییم كه اصل شروع جنگ، به تحریك و دخالت قدرتهای استكباری بود - ممكن است كسانی در این قضیه تردید كنند؛ ولی شواهد فراوانی در این خصوص و جود دارد - بدون شك، ادامهی جنگ و كمك به رژیم عراق، برای جلوگیری از پیروزی نظامیِ جمهوری اسلامی، جای هیچ انكار و تردیدی نیست. شما به این دولتهایی كه در آن روز، قدرتهای جهانی محسوب میشدند، نگاه كنید! قدرت نظام ماركسیستی، در هر نقطهی دنیا كه وجود داشت، پشت سر رژیم عراق بود. قدرت نظامی و مالی و سیاسی امریكا، پشت سر رژیم عراق بود. رژیم عراقی كه امروز با انواع وسایل و تبلیغات، چهرهی سران آن را زشت وانمود میكنند و زشتیها و فجایع ناشی از كارهای آنها را بر زبان میآورند؛ همین رژیم، با همین خصوصیات و با همین ماهیت، با ایجاد فجایعی از قبیل حلبچه و جنگ شهرها و به كار بردن سلاح شیمیایی و غیر آن، چند سال متوالی، مورد تأیید همین آقایانِ به اصطلاح طرفدار حقوق بشر و طرفدار ملتها و مخالف با سلاحهای شیمیایی و غیره بود! امریكا كمك كرد، كشورهای بلوك غرب تقریباً به طور كامل كمك كردند. بعضی صریحاً و بعضی هم محرمانه كمك كردند. امریكا و صهیونیستها و عوامل و همپیمانها و تجّار وابسته و پشتیبانان مالی آنها، هر چه توانستند به كار بردند، برای اینكه شاید بتوانند جمهوری اسلامی را در این نبرد هشت ساله شكست دهند، ضربهای وارد كنند، یا به نظام لطمه بزنند، یا اصل نظام را از بین ببرند، یا نظام را سرافكنده كنند و یا قطعهای از كشور را ببرند. ملت ایران محكم ایستاد و بسیج نیروها، جوهر و حقیقت خود را در آن ماجرای عظیم نشان داد.۱۳۷۵/۰۸/۳۰
سکوت محافل جهانی در حادثه بمباران شیمیایی حلبچه قدرتهاى اهریمنى و شیطانى - یعنى همین که شما به آن استکبار مىگویید و مظهرش امریکاست - علیه بشریت و ارزشهاى انسانى قیام کردهاند. براى اینها، جان میلیونها انسان اهمیت ندارد. شما دیدید که اسرائیل در ظرف پانزده شانزده روز، دهها هزار نفر را کشت و زخمى و آواره و آشفته کرد و داغهایى آفرید؛ ولى خم به ابروى استکبار جهانى نیامد. همینهایى که وقتى گربهاى داخل چاه فلان خانه مىافتد، از روى ریاکارى، دستگاههایشان را بسیج و پولهایى را خرج مىکنند که این گربه را که یک حیوان است، از داخل چاه نجات دهند! یا گاهى اوقات، تظاهر به انسان دوستى مىکنند که ماها هم که اینها را خوب مىشناسیم، گاهى اوقات واقعاً شک مىکنیم که عجب، آیا این همه اظهار دلسوزى راست است؟! این قدر اینها ریاکارى مىکنند! جلو چشم همینها، این فاجعهى عظیم انجام گرفت و لب از لب تکان ندادند! فقط این یک جا که نیست. در این هفده سالى که از شروع انقلاب اسلامى مىگذرد و مردم ایران چشمشان باز شده است و قضایاى دنیا را مىبینند، اگر شما حساب کنید، صدها قضیه از این قبیل پیدا مىکنید. آن روزى که همین امریکاییها و دستگاههاى صهیونیستى دنیا و قدرتهاى دروغگوى عالم، طرفدار عراق بودند، شما دیدید که دولت عراق، شهر حلبچه را بمباران شیمیایى کرد و روز روشن، با هواپیما بر سر هزاران انسان داروى شیمیایى ریخت و آنها را مثل چوب خشک و مرده، داخل خیابانها انداخت! اصلاً حادثهى عجیبى بود که از شنیدن آن، تن انسان مىلرزید. تمام دوربینهاى تلویزیونى هم، این را دیدند و فهمیدند و فیلمبردارى کردند؛ ولى عراق را محکوم نکردند و بسیارى از محافل جهانى - چه برسد به دولتها - به رونیاوردند! البته، جمهورى اسلامى در دنیا قیامتى راه انداخت و عدّهاى مجبور شدند و دیدند که در مقابل افکار عمومى، چارهاى ندارند و به همین خاطر، دو کلمه حرفى زدند، والاّ نمىگفتند! ولى بعد از گذشت دو یا سه سال، از همان عراق به عنوان غول مهیبى یاد کردند و در مقابلش صفآرایى نمودند؛ چون آن روز، عراق با ایران اسلامى مبارزه مىکرد! عزیزان من! قدرتهاى استکبارى این گونهاند. مسألهى خطر حاکمیت استکبار بر بشریت، یک مسأله جدّى است.۱۳۷۵/۰۲/۱۲
تلاش يكپارچه قدرتها براي سرنگوني نظام ايران در جنگ هشتساله تمام قدرتهای سرپایِ دنیا تقریباً علیه ایران اسلامی دست به هم دادند. هر چند در ظاهر فقط یك ارتش عراق بود كه با ما میجنگید؛ اما كارشناسان و جاسوسان و ماهوارهها و سلاحهای امریكایی و اروپایی بلوك شرق (شوروی آن روز و كشورهای اروپای شرقی) و نیز پول دولتهای اطراف خلیج فارس و نیروهای كارشناس غیر عرب - كه بعضی گفتهاند اسرائیلیها هم در میانشان بودهاند، ولی من چون یقین ندارم نمیخواهم بگویم - دست به هم داده بودند و از عراق جانبداری میكردند. علاوه بر اینها شما میدانید در جبهه قرار داشتن فقط به این معنا نیست كه انسان با دشمن گلاویز شود؛ در صورتی كه فراهم كردن زمینهی نبردِ آسانتر برای طرف مقابل، كمك زیادی به او میكند. مثلاً دو نفر كه با هم كُشتی میگیرند، اگر عدّهای یك كشتیگیر را تشویق كردند و برایش امكانات تدارك دیدند و كار یادش دادند و زیر پایش را صاف و لباسش را مرتّب كردند و اگر افتاد زیر بغلش را گرفتند؛ همهی آنها در كُشتی داخلند. جنگ عراق با ما شبیه چنین صحنهای بود. كسانی كه سرپا بودند، در جبههی ارتش عراق قرار گرفتند؛ برای اینكه اگر بتوانند بخشی از ایران را جدا كنند و یا نیروهایشان را تا مركز كشور ما برسانند - صریحاً گفتند كه این كار را خواهیم كرد! - و یا منابع نفتی ایران را در جنوب كشور و خلیج فارس تصرّف كنند و یا فشار اقتصادی را طوری بر ملت ما وارد كنند كه طاقت خود را از دست بدهد. خلاصه اینكه با ده راه و از ده جهت كاری كنند كه حكومت اسلام و قرآن سرنگون شود. این هدف آنها بود. یك روز و دو روز هم این كار انجام نگرفت؛ بلكه هشت سال طول كشید و با همین شدّت و یكپارچگی جناحهای مختلف، علیه نظام اسلامی تلاش كردند.۱۳۷۴/۰۶/۲۹
پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی صدّام در جنگ تحمیلی اینها [آمریکایی ها] جنگ را علیه ایران - اگر نگوییم راه انداختند - پشتیبانی کردند. احتمال دارد که در راهاندازی جنگِ عراق علیه ایران هم، امریکاییها دست داشته باشند. منتها چون نمیخواهیم تا یقین نداشته باشیم، چیزی بگوییم؛ میگوییم احتمال دارد. امّا پشتیبانی آنها از عراق، یقینی و قطعی است. همه رقم پشتیبانی کردند. ملّت ایران از یادش میرود؟ همه نوع کمکی که عراق لازم داشت به آن کردند. ملّت ایران فراموش میکند؟ این صدّام حسین و رژیم بعثی که در قضیّهی حمله به کویت، در مطبوعات امریکایی و در نظرات رسمی امریکا، آن چهرهها را برایش ترسیم کردند، در دورانی که خانههای مردم در سی، چهل شهر ایران را در آنِ واحد با موشکها میکوبید، برایشان یک چهره خواستنی و محبوب و پسندیده بود!۱۳۷۳/۰۸/۱۱
تجهیز عراق بوسیله ناتو، آمریکا و شوروی برای جنگ تحمیلی یک نمونه از اقدامات استکبار برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی، تحمیل جنگ هشت ساله بود. دشمنان ما برای رسیدن به مقصود، خودشان را کشتند! «ناتو» و امریکا و «ورشو» و شوروی و همه و همه، عراق را تجهیز کردند برای اینکه یک قسمت از کشور ایران را جدا کنند. اما دیدید که نتوانستند.۱۳۷۳/۰۱/۲۴
پشتیبانی ابرقدرتهای زمان از عراق برای حمله به ایران روزی بود که دو ابرقدرت در دنیا بودند و تمام دنیا زیر نفود آنها قرار داشت. هر دو ابرقدرت هم علیه جمهوری اسلامی، دستِ همکاری به یکدیگر داده و دولتی مثل رژیم بعثی عراق را وادار کرده بودند که با استفاده از پشتیبانیهای آنها، انواع فشارها را بر این ملت بیاورد. اما شما دیدید که هرچه گذشت، ملت بزرگ ایران قویتر شد، عزیزتر شد، مصمّمتر شد، استقامتش بیشتر شد. مگر میتوانند با ملت بزرگ و مؤمن ما، مقابلهای کنند که به شکست خود آنها منتهی نشود؟! هر کار بکنند به ضرر خود آنهاست.۱۳۷۲/۰۴/۲۳
سکوت شورای امنیت در حملهی عراق به ایران دربارهی دفاع مقدس، آنچه که ملت ما پس از گذشتن دوران سخت جنگ هشتساله باید مورد تدبر قرار بدهد، این است که این جنگ را چه کسی به وجود آورد، و چرا به وجود آورد، و چه شد که موفق نشد؟ این، سه نقطهی اساسی است. سؤال اول: جنگ را چه کسی به وجود آورد؟ نمیشود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همهی قراین از اول کار نشان میداد که استکبار پشت سر عراق است؛ او را کمک نظامی کردند؛ از لحاظ تبلیغاتی به او کمک کردند و شورای امنیت را در خدمت متجاوز قرار دادند. بااینکه جنگِ به این اهمیت در این نقطهی حساس واقع شده بود، اما روزهایی گذشت که سازمان ملل در آن روزها، هیچ عکسالعملی نشان نداد؛ این عادی نیست. در حملهی عراق به کویت، بعد از چند ساعت شورای امنیت موضعگیری کرد؛ اما در حملهی عراق به ایران، تا وقتیکه تانکهای عراقی پیشروی میکردند، شورای امنیت ساکت و تماشاچی نشست؛ بعد از آنکه هزاران کیلومتر را تصرف کرده بودند، شورای امنیت یککلمه حرف زد، که آن هم تقبیح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نکرد که چرا تجاوز کرده و جنگ را شروع کرده است؛ به دو طرف گفت که حالا بیایید دست از جنگ بکشید و آتشبس کنید! یعنی در حقیقت، تثبیت عراق در اراضی اشغالی ما. البته ما قبول نکردیم و آن قطعنامه را رد کردیم. شورای امنیت به خاطر اینکه در دست قدرتهای بزرگ بود و آنها هم پشت سر رژیم عراق بودند، تا آخر هم هیچوقت نسبت به جنگ یک موضع کاملًا و صددرصد عادلانه نگرفت؛ تا اینکه در این اواخر، آن هم با زحمات زیاد و با تلاشهای فراوانی که از همه طرف کشیده شد، قطعنامهی ۵۹۸ از شورای امنیت صادر شد. شرق و غرب پشت سر عراق قرار داشتند. تقریباً تمام اروپا به عراق کمک کردند. در ایام جنگ، ما اینها را از روی حدس میگفتیم، قراین دلالت میکرد؛ ولی در این یکی، دو سال اخیر، شواهد قطعی برای آن پیدا شد؛ همه اعتراف کردند و یکییکی سندها بیرون آمد؛ کمک امریکا، کمک ناتو، کمک شوروی هم که از روز اول معلوم بود. بلوک شرق، همین کشورهای اروپای شرقی که امروز دچار این مصیبتهاهستند، بزرگترین خدمت را در طول جنگ به رژیم عراق کردند؛ ارتجاع منطقه هم که جای خود دارد. بنابراین، جنگ را رژیم عراق به تنهایی به وجود نیاورد رژیم عراق یک عامل بود جنگ را همهی دنیای استکباری و من تبع او به وجود آوردند؛ این امروز چیز روشنی است و احتیاج به بحث زیادی ندارد.۱۳۷۰/۰۷/۰۵
حمایت آمریکا و غرب و شرق از عراق در جنگ تحمیلی در مقابل ما[در جنگ تحمیلی] فقط عراق نبود - البته آن روز هم میگفتیم، اما بعد از این حوادث سال گذشتهی خلیج فارس، همه اعتراف کردند - غرب بود، شرق بود، امریکا بود، مجموعهی ناتو بود، مرتجعان منطقه بودند، پول بود، سلاح بود، تجهیزات بود، تاکتیک بود، خبر ماهوارهیی بود.
در یکی از این عملیات بزرگی که در سالهای اخیر داشتیم و طرف مقابل تلاش خیلی چشمگیری از خودش نشان میداد، من اینجا به رفقا گفتم که حدس میزنم الان در سنگرهای قرارگاههای اصلی عراق، نظامیهای غیرعراقی نشسته باشند؛ که البته احتمال زیاد میدادم غربی باشند؛ نحوهی حرکات اینطور نشان میداد. اصلاً نوع کار نشان میداد که یک نَفَس جدید است که دارد آنجا کار میکند؛ بعد معلوم شد همینطور بوده است. همهی دنیا به اینها کمک کردند؛ اما چه چیزی موجب شد که علیرغم وجود آن قوّهی هایل عجیب، اینها نتوانند بر ایران اسلامی - با همهی ضعفهایی که شماها میشناختید و میدانستید؛ ضعف بودجه، ضعف تجهیزات، ضعف در سازماندهیها، ضعف در انضباط، وجود بعضی از اختلافات - مسلط بشوند و مقصود خودشان را انجام بدهند؟ دنیا از این ماجرا درس گرفت. امروز فرماندهان امریکایی که جنگیدند، میگویند ما در جنگ ایران و عراق که شاهد قضایا بودیم، تجربه آموختیم و درس گرفتیم. این بر اثر چه بود؟ بر اثر همان معنویت. این معنویت را باید حفظ کرد.۱۳۷۰/۰۶/۲۷