1376/02/03
بیانات در دیدار نیروهای حاضر در مانور طریقالقدس
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین. سیما بقیهاللَّه فی الارضین
خدا را با همه وجود سپاسگزاریم که ایران اسلامی را یک بار دیگر، مشهد و منظر عظیمِ ایمان جوشان و انگیزههای بیپایان نیروهای مؤمن و مخلص انقلاب قرار داد. هر یک از این مانورهای بزرگ - که بهترین و عزیزترین فرزندان این ملت و این کشور در آن اجتماع میکنند - در حقیقت یک صحنه پرشکوه و یک نمونه فراموش نشدنی از حقیقت عظیمی است که امروز در این کشور و در این سرزمین الهی و در این مقطع حسّاس تاریخ حضور دارد و این عزیزان آن را در مقابل چشم جهانیان و کسانی که مایلند ببینند و حقایق را بفهمند، قرار میدهند.
آن اجتماعی که دست خدا با آن است، همین اجتماع است. اجتماع دلهای مؤمن، اجتماع جانهای پاک و روحهای نورانی و با صفا، اجتماع جوانانِ پاکیزه این ملت که در عصر حاکمیت مادّیگری بر زندگی قشرهای جوان در سرتاسر عالم، توانستهاند خود را از تصرّف مادّیگری نجات دهند و شعله معنویّت را - که خدا در همه دلها و جانها برافروخته است - در دل و جان خودشان، برافروخته و مشتعل نگهدارند.
در دورانی که توطئههای صهیونیستی بلند مدّت، تصمیم گرفته بودند نسل جوان کشورها را به مسائل حقیر و به شهوات و آلودگیها دچار کنند و سرگرم نگهدارند و متأسّفانه در بسیاری از کشورها موفّق هم شدهاند، جوانان این ملت، این فرزندان مؤمنِ مخلصِ با صفا، این کسانی که استعدادهای گوناگون بشری در آنها به صورت جوشانی هم وجود دارد و این را در همه جا ثابت کردهاند و نشان دادهاند، توانستهاند خود را از این توطئه بزرگ صهیونیستی تاریخ معاصر و پیش از دوران معاصر ما حفظ کنند و نگهدارند. این، یک پدیده بسیار شگفتآور و پرشکوه و افتخارآمیز است.
اجتماع چنین جوانان و چنین دلهایی، همان اجتماعی است که در آن نور الهی به چشم اهل بصیرت میآید. در چنین مجموعههای عظیم است که انسان خدا را میبیند، قدرت خدا را حس میکند و اراده لایزال الهی را بر اصلاح بشریّت و اصلاح تاریخ، با همه وجود در مییابد. در چنین موقعیتی، دل هر انسان دیرباوری از امید سرشار میشود. مانور بزرگ طریق القدس ما، ناظر به این معانی است. مانورهای جوانان و رزمندگان ما در سرتاسر کشور، - هر جایی که تشکیل میشود - دارای این مضمون و چنین مفهوم برجستهای است.
ملت ایران در دوران هجده ساله انقلاب، یک مانور بزرگ سیاسی و نظامی و انسانی را به طور مستمر در مقابل چشم بشریّت قرار داده است. همه این مانورهایی که در طول جنگ، خود را به صورت واقعی در جبهههای نبرد نشان میداد و امروز به صورت تمرینها و ایجاد آمادگیهایی در اینجا و آن جا به وجود میآید، جزئی از آن مانور عظیم ملت ایران است. این، یعنی نمایش قدرت ملتی که تصمیم گرفته است از نیروهای خداداده خود، برای بنای زندگی شرافتمندانهاش بهره گیرد و استفاده کند. این، یعنی یک ملت، با غیرت ملی خود و با احساس شرفی که در وجود و تاریخ و عقاید او نهفته است و میخواهد بگوید: دست دشمنان کوتاه، دست متجاوزان کوتاه، مستکبران عالم و قدرتهای پرتوقّع و ضد فضایل و ارزشهای انسانی به کناری بروند.
این ملت، ملتی نیست که با تهدید و ارعاب و حضور تهدیدآمیز قدرتهای مادّی - که عادت کردهاند حرف خود را علیه ملتها و جوامع به کرسی بنشانند - پا عقب بگذارد، قدرت خود را فراموش کند و به ضعف تلقینی دشمن گوش دهد. این ملت میداند که قوی است و فهمیده که دارای اقتدار است. معنای این مانورها و این اجتماعات مبارک و منوّر این است. مانور ما، تهدید هیچ همسایه و هیچ ملت و دولتی نیست. علیرغم تبلیغات امریکایی و صهیونیستی و بوقهایی که در طول این هجده سال، همواره خواستهاند ایران اسلامی را تهدیدی علیه کشورهای خلیج فارس نشان دهند، ملت ایران علیه کشورهای خلیج فارس و ملتهای همسایه و هیچ کشور دیگری که متعرّض به آن نباشد، تهدیدی به وجود نمیآورد.
ما کسی را تهدید نمیکنیم؛ امّا در مقابل آن قدرتهایی که عادت کردهاند همه ملتهایی را که حاضر نیستند در مقابل آنها زانو بزنند، تهدید کنند و به آنان زور بگویند، این ملت با قدرت و توانایی خود و با تکیه به خدا و دستورات قرآن مقدّس که به او گفته است به خدا تکیه کن و از کسی نترس، تصمیم دارد که بایستد، تهدید نشود و تهدید آنها را جدّی نگیرد و از مواضع بحق و از راه و مدّعای حقطلبانه خود، حتّی یک قدم عقب ننشیند. مضمون حقیقی این مانورها، این است.
ما کسی را تهدید نمیکنیم. اگر کسانی، دولتهایی، سیاستمدارانی، مطبوعاتچیهایی دوست دارند که برای سرگرمی خودشان، یا برای سرگرمی مردمشان، وانمود کنند که ایران اسلامی به عنوان یک همسایه، آنها را تهدید میکند، این بسته به میل خود آنهاست. نیروی ما در خلیج فارس و در محدوده کشور، برای دفاع از مرزهای این میهن پرافتخار اسلامی، برای دفاع از استقلال این ملت و برای ایستادگی در مقابل قدرتهای زورگوست.
متأسّفانه امروز دنیا غالباً به اردوگاه استکبار و زورگویی از یک طرف، و اردوگاه کسانی که حاضر شدهاند زورگویی زورگویان را بشنوند از طرف دیگر، تقسیم شده است. میبینید که دستگاه استکباری، با تشبّث به همه امکانات، درصدد است که قدرت ظالمانه و غاصبانه خود را در هر نقطهای از نقاط عالم که بتواند، گسترش دهد. امروز دولت امریکا به این قانع نیست که بر کشور و منافع خود تسلّط داشته باشد و خود را به عنوان یک کشور و یک ملّت، طبق میل و اراده خود اداره کند. آنها میخواهند در هر نقطهای از عالم که موقعیّت جغرافیایی حسّاسی وجود دارد، حضور داشته باشند؛ هر جا آبراه مهمّی وجود دارد، بر آن مسلّط باشند؛ هر جا منابع حیاتی زیرزمینیای وجود دارد، زیر کلید آنها باشد؛ هر جا پول و قدرت و امکانی هست، آنها بتوانند بر آن تسلّط داشته باشند و هر جا مجموعهای از انسانها زندگی میکنند، تا آن جا که میتوانند، اراده خودشان را بر آن مجموعه انسانی تحمیل کنند. استکبار، یعنی این.
ما با این کارها، مخالف و مقابل و ضدّیم. ما نمیتوانیم این را قبول و تحمّل کنیم. هیچ ملّتی هم این را نمیخواهد. هیچ ملت و هیچ مجموعه انسانیای، نمیخواهد که زیر فرمان دیگران باشد. منتها خیلی از مجموعههای انسانی، متأسّفانه یا قدرت خود را کشف نکردهاند و خیال میکنند که نمیتوانند، یا شاید هم واقعاً نمیتوانند. ملت ایران هم متأسّفانه در سالهای متمادی دوران حاکمیت طاغوتها و زمان حاکمیت حکومت فاسد پهلوی و قبل از آن، حکومت فاسد قاجارها، همین وضعیّت را داشت. این ملت بزرگ، این فرهنگ عمیق، این تواناییهای عجیب و این استعداد کمنظیر و درخشان، این گونه مورد سوءاستفاده دشمنان قرار میگرفت. معلوم است که دشمن با یک ملت چه میکند.
عزیزان من! این ملت، از لحاظ علم و فرهنگ و پیشرفتهای فکری و علمی و اجتماعی، عقب مانده و عقب افتاده نبود. این را همین قدرتهای تجاوزگر در طول زمانهای گوناگون، به کمک حکّام فاسد بر او تحمیل کردند و ملت ایران را به زور و ظلم، از قافله تمدّن و دانش بشری و پیشرفتهای علمی، عقب نگهداشتند. اسلام آمد، این ملت را زنده کرد و او را با تواناییهای خودش آشنا نمود. خدای متعال، معلّمی برای این ملت فرستاد که با زبان پیامبران با او حرف زد، او را بیدار کرد و به حقّ خود و قدرتش آشنا نمود. به او فهماند که اگر یک ملت بخواهد اراده کند، چه معجزههای بزرگی از او و به دست او سر میزند. این ملّت بیدار شد. هجده سال است که این ملّت با بهرهگیری از این درسهای آسمانی و الهی توانسته است یکی پس از دیگری، این بندهای جادویی را که دشمنان در دست و پا و برگردن او بسته بودند، باز کند. از لحاظ علمی و سازندگی کشور، به حرکت افتاد و از لحاظ اخلاقی و ارزشهای دینی، راه زیادی را پیمود.
امروز این ملت، ملتی است که در مقابل هیچ قدرتی در دنیا مرعوب نیست. این، چیز کمی نیست. این ملت، احساس قدرت میکند. روزی در این دنیا، دو ابرقدرت دست به دست هم دادند و با این که در همه مسائل، یا بسیاری از مسائل ضدّ هم بودند، در این مسأله یکی شدند تا این ملت را از راه اسلام برگردانند و او را پشیمان کنند و در را بر همان پاشنه قبلی بچرخانند؛ اما نتوانستند. واللَّه هیچ قدرتی امروز در دنیا نمیتواند ملت ایران را از راه پرافتخار اسلام و قرآن برگرداند. کسانی که غیر ازاین گمان میکنند، چه فکر میکنند؟
آنهایی که عادت کردهاند به هر مناسبتی یا بیمناسبت، زبان انتقاد بر روی ملت ایران باز کنند، یاوه بگویند و یاوه بنویسند، دچار تحلیل و فهم غلط از مسائل این کشورند؛ چون این ملت و زبان این ملت را نمیفهمند. من این سخن را به همه کسانی که در سطح دولتهای عالم، درباره ملت ایران و کشور ایران میاندیشند و تصمیم میگیرند، میگویم که سعی کنند این ملت را درست بشناسند. تحلیلهای غلط، راه حلهای غلط در مقابل انسانها میگذارد. وقتی که این ملت را بد میفهمند، آن وقت بد هم تصمیم میگیرند. مثل امریکاییها که هیچ وقت سعی نکردند این ملت را آن چنان که هست، بشناسند و زبانش را بفهمند. فرهنگ آنها با همان چارچوبهای قالبی، با همان واژههایی که برای خود آنها معتبر است، ممکن است برای اکثر ملتهای عالم معتبر نباشد. هر ملتی، فرهنگی دارد. برای یک ملت، چه اجباری است که فرهنگ و ایمان و فهم خود را از مسائل رها کند و تسلیم فرهنگ و فهم کس دیگری از مسائل شود؟ چرا بعضی اینقدر پرتوقّع، خشک مغز و دچار تفکّرهای قالبی هستند؟! هر کس که امروز درباره ملت ایران، این طور حرف بزند و قضاوت کند، دچار اشتباه خواهد شد. خطِّ مشی ملت ایران، یک خطِّ مشی روشن در مسائل جهانی است.
ملت ایران به خاطر این که گذشته خود را با بصیرت نگاه میکند، چشم خود را بر گذشته نمیبندد. مسائل تاریخ خود، تاریخ نزدیک خود، از صد سال پیش، از پنجاه سال پیش، از سی سال پیش را با دقّت نگاه میکند. ملت ایران به این نتیجه رسیده است که رژیم استکبار - و در وضع فعلی، رژیم ایالات متّحده امریکا - در طول شاید قریب سی و پنج سال که در زمان رژیم منحوس پهلوی بر این کشور تسلّط سیاسی داشته، به او خیلی بدی کرده است. ملت ایران، این را فهمیده و دانسته و دیده است. دست اینها به خون مردم آغشته است. به این ملت اهانت کردند، ثروتهای او را بردند و از رژیم فاسد ضدّ بشری - مثل رژیم محمّد رضا - حمایت کردند.
بعد از آن مدت سی و پنج سال، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز هم، امریکاییها هر چه توانستهاند با این کشور و با این ملت دشمنی کردهاند. ملت ایران، با مشاهده این وضعیّت، حاضر نیست به این آسانیها گناه امریکاییها را ببخشد؛ تمام شد و رفت. ملت ایران حاضر نیست که از گناه رژیم ایالات متّحده امریکا صرفنظر کند. آن کسانی که در سطح عالم، خودشان را به امریکا وصل میکنند؛ خودشان را در جبهه امریکا قرار میدهند، به همان اندازه که خود را به امریکا وصل کنند، از نظر ملت ایران، در جرائم دولت امریکا شریکند.
امریکاییها سعی کردهاند این طور وانمود کنند و جا بیندازند که غرب، یعنی امریکا و اصلاً بلوک غرب، بدون امریکا معنا نمیدهد. البته واقعیت این نیست. من در چند سال قبل از این - در زمان حیات مبارک امام رضواناللَّه تعالی علیه - به یکی از این سیاستمداران اروپایی گفتم: ما هیچ وقت حاضر نیستیم استقلال خودمان را در زمینههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، به هیچ چیزی بفروشیم و معامله کنیم؛ امّا غرب به عنوان یک طرف برای جمهوری اسلامی مطرح است؛ مشروط بر این که غرب به معنای امریکا نباشد. ملت ایران از امریکا نمیگذرد و با او کنار نمیآید. به او گفتم: امریکا سعی میکند این طور وانمود کند که غرب مساوی با امریکاست. ما میگوییم که این طور نیست؛ اما اگر کشورهای اروپایی میخواهند تصدیق کنند که غرب منهای امریکا معنا ندارد، ملت ایران هیچ اهمیتی نمیدهد که غرب را به عنوان یک طرفِ تجاری و سیاسی و معاملی خودش نداشته باشد. این طور نیست که خیال کنید ملت ایران، به ارتباط با یک کشور، یا با مجموعهای از کشورها نیاز دارد.البته همه کشورها در دنیا، به نحوی از ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند. به یک معنا، همه به نحوی به هم احتیاج دارند - این محلّ بحث ما نیست - اما این که کسی خیال کند ملت ایران یا دولت جمهوری اسلامی ایران، ناچار است با فلان مجموعه از کشورها ارتباط داشته باشد، این خطای فاحش و غلط بزرگی است. امروز هم ما همین حرف را تکرار میکنیم. ما دنیا را به یک چشم نگاه نمیکنیم. ما کشورهای گوناگون را به یک چشم نگاه نمیکنیم. آن دولتهایی که به ملت ایران بدی کردهاند، با آن دولتهایی که به عنوان یک طرف سالم در زمینههای گوناگون مطرح شدهاند، یکسان نیستند.
دنیایی که با تعلیمات ارزشمند پیامبران الهی و با آیات نورانی خدای متعال، برای بشر آراسته و منوّر شده است، دنیای شایسته انسان است. دنیایی که در آن، هم آبادی و رفاه و پیشرفت علمی و پیشرفت صنعتی هست و هم اقتدار سیاسی و تعالی معنوی وجود دارد. دنیایی که در آن، انسانها کنار یکدیگر احساس آرامش و امنیت و اطمینان میکنند و انسانیت در آن شکوفاست؛ چیزی که در دنیای ساخته تمدن مادّی وجود ندارد؛ چون در دنیای مادّیگری، انسانها مثل گرگها باید از هم بترسند. ملت ایران مصمّم است که چنین دنیایی را هم از جنبه مادّی و هم از جنبه معنوی، برای خود به وجود آوَرد و بسازد. این، یک مبارزه طولانی و بلند مدّت است.
آنهایی که میکوشند این طور وانمود کنند که ملت یا دولت جمهوری اسلامی ایران، در پی آن است که به آن کشور، به آن دولت، به آن مرز جغرافیایی تجاوز کند، اشتباه نکنند. ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، برای بنای این کشور و پیشرفت این جامعه، هزاران کار بزرگ و درخشان پیش پای خود دارند که آنها را از پرداختن به چنین کارهایی باز میدارد. امروز بحمداللَّه کاروان علم و تمدّن اسلامی - تمدّنی که میتواند به دنیا خدمت کند - در این کشور به راه افتاده است.
جوانان عزیز من؛ بسیجیان عزیز، جوانان مؤمن، دلهای نورانیای که آیات خدا را شنیدید، پذیرفتید، فهمیدید و به کار بستید! آینده متعلّق به شماست. میدان در مقابل شما باز است؛ پس خودتان را در همه جبههها و عرصههای گوناگون آماده کنید. البته همه بدانند که این راه، راهی است که اگر یک ملت مثل شما، آن را با موفقیّت بپیماید و به فضل پروردگار به نتایج آن برسد، ملتهای دیگر از آن درس میگیرند و راه را پیدا میکنند. این، همان چیزی است که استکبار را وادار میکند که با همه وجود بخواهد علیه ملت ایران وارد اقدامهای خشن و خصمانه شود. باید برای مقابله با دشمنی که در مقابل ملت ایران - اگر بتواند - مهیّای هر گونه اقدام خشنی است، آماده بود.
دولتهای مستکبر، چه در گذشته و چه در حال، تا هر جا که توانستند و بتوانند، همیشه خودشان را به ابزارهای تسلیحاتی مجهّز میکنند. آنجایی که لازم باشد، حرفی ندارند که دوستانشان هم تسلیحات جنایتآمیز را برای خودشان به وجود آورند! این، چیزی است که در دنیا مشهود است. همینهایی که امروز در کشور آلمان، جمهوری اسلامی را به بیاعتنایی به جان انسانها متّهم میکنند و این اتّهام بسیار ظالمانه و مغرضانه و غیر منصفانه را به ایران میزنند، همان کسانی هستند که اگر نگوییم خودشان، اما حدّاقل این است که بگوییم جلو چشمشان، شرکتهای آلمانی، رژیم بعثی را با خطرناکترین و جنایتبارترین سلاحهای شیمیایی مجهّز کردند.
جنگ، اتّفاقِ خشن و نامطلوبی است؛ اما بالاخره قاعده و قانونی باید داشته باشد. در جنگ هم جوانمردی و ناجوانمردی داریم. رژیم متجاوز بعثی، ناجوانمردانهترین روشها را علیه ملت ایران و جوانان ما به کار برد. شهر تهران و دهها شهر را بارها و بارها، برای مدّتهای طولانی با موشکهای دوربرد کوبیدند. در جبههها، سلاحهای شیمیایی به کار بردند؛ نه بک بار، نه دوبار، نه مدت یک ماه، دو ماه؛ سالهای متمادی، شاید پنج سال، شش سال، در این جبهههای ایران و عراق، سلاح شیمیایی به وسیله رژیم بعثی به کار رفت. این سلاحها را چه کسی به آنها داده بود؟ غیر از کشورهایی که دم از حقوق بشر میزنند؟! این سلاحها را غیر از آنها کس دیگری در اختیار رژیم بعثی گذاشته بود؟
امروز خیلی چیزها آشکار شده است. خدای متعال، پشت گردن خود غربیها - همانهایی که بعضی با ملت ایران و با جمهوری اسلامی، بسیار هم بدند و دشمنند - زد، تا به دلایلی وادار شوند اعتراف کنند و بنویسند. خودشان در کتابها و مقالاتشان نوشتند: شرکتهای آلمانی - که یقیناً بسیاری از اینها را بدون اجازه دولت آلمان نمیفروختند - این سلاحهای شیمیایی و این مواد مرگبار را به عراقیها فروختهاند! برای چه فروختند؟ آیا نمیدانستند که بناست اینها در میدان جنگ به کار برود؟ گاز خردل را کجا به کار میبرند؟ کسی که سلاحهای مرگبار شیمیایی را میخرد، کجا میخواهد به کار ببرد؟ آیا میخواهد ببرد در خانه خودش استنشاق کند؟! معلوم است که میخواهد ببرد در میدان جنگ مصرف کند.
همینهایی که دولت جمهوری اسلامی را به بیمبالاتی نسبت به جان انسانها متّهم میکنند، از خدایی که به او اعتقاد ندارند، خجالت نکشیدند و نترسیدند؛ از وجدان بشری ملاحظه نکردند و اینها را به میزان زیادی به رژیم بعثی فروختند. او هم آن سلاحهای مرگبار را در جلوِ چشم آنها، در مرزها و در میدانهای جنگ به کار برد. بعد ما بسیاری از مجروحان شیمیایی را برای معالجه به همین آلمانی فرستادیم که سلاح شیمیایی از زیر دستش خارج شده بود! اینها وجدان دارند؟! اینها برای ارزشهای انسانی و جان انسانها احترام قائلند؟ آیا شرم نمیکنند که ادّعاهای واهی را مطرح میکنند؟!
عزیزان من! این دشمنیها با نظام جمهوری اسلامی - این بیانصافیها، این غرضورزیها - همه به خاطر این است که ملت ایران، راه استقلال در سایه حاکمیت قانون الهی را برگزیده است و حاضر نیست که در مقابل آنها به زانو درآید و اظهار ضعف کند. در مقابل چنین دشمنیهایی باید مجهّز و آماده بود. شما این آمادگی را به این ترتیب به وجود آوردید. من از همه نیروهای مسلّحِ سرافرازمان در سرتاسر کشور - از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از ارتش جمهوری اسلامی و از نیروی انتظامی - به خاطر آمادگیهایشان تشکّر میکنم. امروز نیروهای مسلّحِ جمهوری اسلامی، به معنای حقیقی کلمه، در خدمت حقّ و حقیقت و ارزشهای اسلامیاند. سپاس و ستایش و تمجید و تحسین فراوان خود را بر جوانان بسیجی مؤمن در سرتاسر کشور؛ این دلهای پاک، این دلهای تپنده با عشق به خدا، با ایمان به حقیقت، بااخلاص و باصفا، نثار میکنم. این اخلاص و صفا را در خودتان حفظ کنید.
بحمداللَّه این میدانِ با نظم و ترتیبی که امروز مشاهده کردیم، مایه خرسندی و افتخار است؛ نظم و ترتیبی که حاکی از رشد فکری و آمادگیهای کامل در زمینههای مربوط به این چیزهاست. انشاءاللَّه فردا هم مانورهای زمینی این نیروهای مؤمن، هم در این جا و هم در سایر مناطقی که برادران عزیزِ مسؤول در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ذکر کردند و برنامهریزی نمودند، اجرا خواهد شد. من از همه شما و از آن برادران عزیزی که در این میدان نیستند - در دایره وسیعی هستند که مانور بزرگ طریقالقدس، آن را شامل است - سپاسگزارم و برای همه شما دعا میکنم. از خداوند متعال، با تضرّع و با خضوع درخواست میکنم که فضل و رحمت و لطف و هدایت و توفیق و کمک خود را بر همه شما نازل فرماید.
پروردگارا! تو را به قرآن، تو را به آیههای نورانی نازل شده بر قلب مبارک پیامبر اسلام، ما را در راه قرآن و در راه اسلام زنده بدار و در همان راه بمیران. پروردگارا! مرگ ما را جز به شهادت در راه خودت قرار نده. پروردگارا! قلب مقدّس ولىّ عصر را از ما راضی کن. پروردگارا! ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده. پروردگارا! روح مطهّر شهیدان و روح متعالی و مقدس امام بزرگوار را از ما راضی و خشنود کن.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته