newspart/index2
مصادره اموال ایران توسط آمریکا
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
حبس دارائی‌ها و کمک به صدام؛ نمونه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی

در مورد مسائل بین‌المللی كشورمان من فقط به یك مسئله اشاره می‌كنم و آن مسئله‌ی ما و آمریكاست. یكی از آزمونهای مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلی كه انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحده‌ی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. در طول این سی سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آن‌ها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریكا بود؛ منابع حیاتی‌اش در اختیار آمریكا، مراكز تصمیم‌گیری سیاسی‌اش در اختیار آمریكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختیار آمریكا؛ مرتعی بود برای چرای آمریكائیان و نظامیان آمریكائی و غیر آن‌ها. خوب، این از دستشان گرفته شد. می‌توانستند مخالفت خود را این‌جور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوری‌خواهشان، چه رؤسای جمهور دمكراتشان- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد؛ این چیزی نیست كه بر كسی پوشیده باشد. اولین كاری كه از طرف آمریكائی‌ها انجام گرفت، تحریك مخالفین پراكنده‌ی جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیه‌طلب و تروریستی در كشور بود؛ از اول این كار را شروع كردند. در هر نقطه‌ای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیه‌طلب در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریكائی‌ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آن‌ها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریكائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائی كه در مناطق مرزی ایران و پاكستان هستند، بعضی از آن‌ها ما شنودهایشان را داریم؛ این‌ها با عناصر آمریكائی مرتبطند؛ یعنی با بی‌سیم با آن‌ها حرف می‌زنند، دستور می‌گیرند. شرورِ تروریستِ آدمكش مرتبط با افسر آمریكائی در یك كشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع كارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائی‌ها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بی‌حسابی را در اختیار آمریكائی‌ها گذاشته بود، برای اینكه از آن‌ها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب‌تر اینكه این وسائل را در یك انباری جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبكار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یك ملت غصب كنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری‌اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده كه از آن روز شروع شده، الآن هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریكاست، هم در بعضی از كشورهای اروپائی است؛ كه ما در طول سالها به این‌ها مراجعه كردیم كه اموال ما را بدهید، این‌ها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریكائی‌هاست، آمریكائی‌ها اجازه نمی‌دهند و نمی‌دهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم كه هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است.
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یك اقدام دیگر دولت آمریكا بود برای حمله‌ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریكا را نمی‌گرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحمیل كردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال- بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریكائی‌ها پشت سر صدام بودند و به او كمك می‌كردند- كمك مالی، كمك تسلیحاتی، كمك كارشناسیِ سیاسی- خبرهای ماهواره‌ای می‌دادند و امكانات خبررسانی داشتند. تحرك نیروهای ما را در جبهه در ماهواره‌هایشان ثبت می‌كردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه‌های صدام می‌فرستادند كه از آن‌ها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده كند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعه‌ی حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهای متعدد كشور ما با موشك اتفاق افتاد، خانه‌ها را خراب كردند، در جبهه‌ها شیمیائی به كار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلًا و ابداً تعرضی نكردند، به صدام كمك كردند. این هم یكی از كارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با كشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریكائی با موشكی كه از ناو جنگی شلیك كرد، ساقط كرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، كه همه‌شان كشته شدند. بعد به جای اینكه آن افسر توبیخ شود، رئیس‌جمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما این‌ها را فراموش كند؟ می‌تواند فراموش كند؟1388/01/01

لینک ثابت
پیشرفت زیاد جمهوری اسلامی به سمت آرمانهای انقلاب

اگر از من بپرسید که چقدر[به سمت آرمانهای انقلاب] پیش رفته‌ایم، خواهم گفت ما زیاد پیش رفته‌ایم. همان‌طور که گفتم، اگر کسى با گذشته‌ى این کشور آشنا باشد، خواهد دید که ما بسیار پیشرفت کرده‌ایم. در این کشور مردم به حساب نمى‌آمدند، اما امروز مردم محور تصمیم‌گیریهایند. معنویت در این کشور به‌شدّت مورد تهاجم بود؛ سعى مى‌شد معنویت ازاله شود؛ اما امروز چراغ معنویت در بین مردم روشن و پُرفروغ است. آن روزها جوانها عمداً به فساد کشانده مى‌شدند. شاید شما شنیده‌اید که رؤساى کشور و خانواده‌هایشان، مهمترین شرکاى باندهاى مواد مخدّر در این کشور بودند! اوّل بار آنها هروئین را به این کشور آوردند و پخش کردند. فساد و اعتیاد و بدبختى را به دست خودشان ترویج مى‌کردند. امروز شما مى‌بینید که نظام، با همه‌ى وجود و با تلاش فراوان، در مقابل این مشکلات ایستاده - که همه‌ى دنیا هم کار او را تصدیق مى‌کنند - اما آن روز براى مسؤولان کشور کارهاى نمایشى در درجه‌ى اوّل بود. به روستاها، به جاده‌هاى روستایى، به برق‌رسانى روستایى، به بقیه‌ى چیزهایى که در شهرهاى دور بود، مطلقاً اعتنایى نمى‌شد. اسم مى‌آوردند که ما مى‌خواهیم زبده پرورش بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آنها توانسته بودند حدود صدوپنجاه هزار دانشجو در این کشور داشته باشند. من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مى‌دانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همه‌ى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمه‌هاى آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً بیست نفر بودند! امروز شما مى‌بینید که تمام شهرهاى کشور دانشگاه دارند. حتّى در بسیارى از شهرها دانشگاههاى متعدّد و دانشجویان فراوان و رشته‌هاى متنوّع و پیشرفتهاى علمىِ فراوانى دارند.
من این مطلب را بارها گفته‌ام که امریکاییها هواپیماهاى جنگى و بقیه‌ى ابزارهاى خودشان را به ما مى‌فروختند؛ ولى اجازه‌ى تعمیر آنها را به ما نمى‌دادند! البته داستان آن فروشها هم داستان عجیبى است. آن روز صندوق مشترکى بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن‌جا مشغول کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیرى کردم، که متأسفانه تا امروز هم امریکاییها جواب نداده‌اند! صندوقى با نام اختصارى F.M.S داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق مى‌ریخت؛ اما قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکاییها به عهده داشتند! وقتى انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم امریکاییها جوابى نداده‌اند و آن پولها را به ملت ایران برنگردانده‌اند. وقتى همین وسیله‌ى پرنده به ایران مى‌آمد، بعد از مدتى محتاج تعمیر مى‌شد. شما خیال مى‌کنید این‌جا تعمیرگاه و کارگاه و امثال اینها داشتند؟ ابداً. آن قطعه‌اى که خراب شده بود و آن را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند - چون قطعه‌هاى بزرگى وجود دارد که گاهى مرکّب از دهها قطعه است - اجازه نمى‌دادند که در این‌جا باز شود و روى آن تعمیرى صورت گیرد. با هواپیما به امریکا مى‌بردند و آن را با قطعه‌اى جدید عوض مى‌کردند و مجدداً به ایران باز مى‌گرداندند! با این ملت، این‌گونه رفتار کرده بودند. امروز ملت ایران، مثل همان هواپیما را مى‌سازد. هواپیماى «تندر»ى که پرسنل ما ساخته بودند، پرواز کرد. این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست. بنابراین ما پیشرفتِ زیادى کرده‌ایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادى داریم.1379/12/22

لینک ثابت
برنگرداندن میلیاردها دلار پول از صندوق F.M.S به ملت ایران توسط آمریکا

من این مطلب را بارها گفته‌ام که امریکاییها هواپیماهاى جنگى و بقیه‌ى ابزارهاى خودشان را به ما مى‌فروختند؛ ولى اجازه‌ى تعمیر آنها را به ما نمى‌دادند! البته داستان آن فروشها هم داستان عجیبى است. آن روز صندوق مشترکى بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن‌جا مشغول کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیرى کردم، که متأسفانه تا امروز هم امریکاییها جواب نداده‌اند! صندوقى با نام اختصارى F.M.S داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق مى‌ریخت؛ اما قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکاییها به عهده داشتند! وقتى انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم امریکاییها جوابى نداده‌اند و آن پولها را به ملت ایران برنگردانده‌اند. وقتى همین وسیله‌ى پرنده به ایران مى‌آمد، بعد از مدتى محتاج تعمیر مى‌شد. شما خیال مى‌کنید این‌جا تعمیرگاه و کارگاه و امثال اینها داشتند؟ ابداً. آن قطعه‌اى که خراب شده بود و آن را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند - چون قطعه‌هاى بزرگى وجود دارد که گاهى مرکّب از دهها قطعه است - اجازه نمى‌دادند که در این‌جا باز شود و روى آن تعمیرى صورت گیرد. با هواپیما به امریکا مى‌بردند و آن را با قطعه‌اى جدید عوض مى‌کردند و مجدداً به ایران باز مى‌گرداندند! با این ملت، این‌گونه رفتار کرده بودند. امروز ملت ایران، مثل همان هواپیما را مى‌سازد. هواپیماى «تندر»ى که پرسنل ما ساخته بودند، پرواز کرد. این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست.1379/12/22
لینک ثابت
حمایت آمریکا و غربی ها از عراق در جنگ تحمیلی

انقلاب اسلامی ایران رژیم پهلوی را از بین برد، اما این مبارزه، فقط مبارزه با رژیم پهلوی نبود؛ مبارزه با حضور امریکا و با سلطه و نفوذ امریکاییها بود که تا مغز استخوان این ملت نفوذ کرده بودند. لذا از اوّل هم همه دنیا فهمیدند که در صف مقدّم دشمنان این نظام و این انقلاب، امریکاست. حالا ما چشم خودمان را ببندیم، سر خودمان را کلاه بگذاریم و بگوییم: نه، امریکا با ما دشمن نیست!؟ چه کار کرده که نشان بدهد دشمن نیست؟ اموال ما را بلوکه نکرده است؟ الان میلیاردها دلار متعلّق به این ملت در امریکا بلوکه است. اموال و ابزار فراوانی در رژیم گذشته از امریکا خریده بودند و هنوز منتقل نشده بود که انقلاب شد. اینها در انباری نگهداری میشود؛ ما چند سال دنبال کردیم که آنها را برگردانیم، قبول نکردند. اموال ما را که در انبارهای آنهاست، به ما ندادند؛ با این‌که پولش را گرفته بودند؛ و جالب این است که انبارداری هم برای خودشان حساب کردند و شروع کردند از طلبهای ما کم کردن! یک دشمن چه کار کند که آدم باور کند او «دشمن» است!؟

جنگ هشت ساله علیه ما شروع شد. البته چند نفر از سران کشورهای منطقه خاورمیانه و بیرون خاورمیانه در طول سالهای متمادی به من گفته‌اند که حمله عراق به ایران، با هماهنگی قبلی بود و امریکاییها میدانستند چه دارد اتفاق میافتد؛ این‌طور نبود که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته باشند؛ بلکه تشویق و زمینه‌سازی هم کردند! البته من سندی ندارم؛ اما قرائن، همه همین را نشان میدهد؛ کما این‌که ما چیزهای دیگری را بدون این‌که سند مکتوبی داشته باشیم - قرائن شهادت میداد - ادعا کردیم؛ بعد از چند سال که جنگ تمام شد، خودشان اعتراف کردند! مثلاً ما گفتیم که امریکاییها اطّلاعات ماهواره‌ای را از مراکز نظامی ما، از تحرّکات، از تجمّعات و از مواضع عدّه‌های نظامی ما میگیرند و به عراق میدهند - عراق که خودش وسیله نداشت - ما این را آن‌وقت فهمیدیم؛ قرائن این را نشان میداد. بعد از گذشت چند سال که جنگ تمام شده بود، بعضی از مراکز غربی - چه اروپایی و چه امریکایی - خودشان همین را صریحاً گفتند! در واقع جنگ را زمینه‌سازی کردند، به‌وجود آوردند، تشویق کردند و در تمام دوران جنگ به صدّام حسین کمک کردند. آن روزی که معلوم شد برنده جنگ، جمهوری اسلامی خواهد بود، صریحاً ایستادند و گفتند: ما راضی نمیشویم که این جنگ برنده داشته باشد! اگر بنا بود صدّام بیاید خوزستان را بگیرد - به قول خودش سه روزه تا تهران بیاید! - آن‌وقت برنده داشتن جنگ مانعی نداشت! بعد از جنگ هم در همه جاهایی که ممکن بود به عنوان یک ابرقدرت با این نظام و با این ملت دشمنی کنند، دشمنی کردند! با این همه، ما چشممان را روی هم ببندیم!؟ این خردمندانه است!؟ بگوییم نخیر، ان‌شاءاللَّه گربه است!؟1379/05/05

لینک ثابت
مصادیق متعدد خصومت‌های امریکا علیه ایران

تاریخ ملت ما در فصلی سیاه، تلخ و خونین آمیخته به انواع دشمنیها و کینه‌ورزیهای رژیم امریکاست. بیست و پنچ سال حمایت از رژیم دیکتاتور و جلاد پهلوی، با آن همه جنایاتی که وی نسبت به ملت ما مرتکب شد. غارت اموال این ملت با همدستی شاه، مقابله‌ی جدی با انقلاب در آخرین ماه‌های عمر رژیم شاه و تشویق وی به سرکوب تظاهرات میلیونی مردم. کارشکنی نسبت به انقلاب به وسائل گوناگون در اولین سالهای پیروزی، تماس تحریک‌آمیز سفارت امریکا در تهران با عناصر ضد انقلاب، کمک به کودتاچیان، کمک مستمر به عناصر تروریست و ضد انقلاب در خارج از کشور، بلوکه کردن نقدینه‌ها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسی که بهای آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالی که شاه از بیت‌المال برداشته و به نام خود در بانک‌های امریکا گذارده بود، تلاش برای محاصره‌ی اقتصادی و ایجاد جبهه‌ی متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشکار و مؤثر از عراق در جنگ علیه ما و بالأخره لشکرکشی بی‌منطق قلدرمآبانه به خلیج فارس و در خطر قرار دادن جدی امنیت و آرامش منطقه. این‌ها بخشی از ادعانامه‌ی ملت ما علیه رژیم ایالت متحده‌ی امریکاست. ادعا نامه‌ای که می‌تواند کلیه‌ی ادعاهای صلح‌طلبی و اظهارات سران این رژیم در مورد حُسن نیّت نسبت به جمهوری اسلامی را که ظاهراً هدفی جز حل مشکلات داخلی‌شان ندارد مورد تردید جدی قرار دهد. آخرین نمونه از طومار خصومت‌های امریکا با ملتمان فاجعه‌ی خونینی است که نسبت به حجاج بی‌دفاع و مظلوم در سرزمین مقدس مکه و در حرم امن الهی آفریده شد؛ و در آن نزدیک چهارصد ایرانی و غیر ایرانی که اکثراً زنان بودند به شهادت رسیدند، و چندین برابر مجروح و مصدوم و مضروب شدند. بنا به قرائنی دست امریکا در این فاجعه‌ی بی‌نظیر تاریخی مؤثر بوده است. آیا رژیم امریکا و دست‌نشاندگان سعودی‌اش برای کشتار این تعداد زن و مرد مظلوم و بی‌گناه پاسخ قانع کننده‌ای می‌توانند ارائه دهند؟ بی‌شک فاجعه‌آفرینان برای توجیه عمل خود ناگزیرند بهانه‌ای بتراشند و تهمت‌هایی بزنند؛ اما طبیعت حادثه‌ای که یک طرف آن قریب به چهارصد تن مسافر کشته و بیشتر بانوان است، و یک طرف پلیس محلی مسلح به مسلسل و چماق و گاز سمی، راه هر بهانه را می‌بندد. درست است که خون، خونی که به ناحق و از سر ظلم و قساوت ریخته شود، پیام رسائی را - نه فقط برای امروز که برای همه‌ی زمانها - با خود حمل می‌کند، و دست خونریز را افشاء می‌کند؛ اما حادثه‌ی مکه از این جهت که هماهنگی سیاست امریکا با ارتجاع عرب را نشان می‌دهد، و پرده از پنهان‌کاریهای این دو در منطقه‌ی خلیج‌فارس بر می‌دارد، دارای ابعادی جهانی است؛ و درخور آن‌که در مجامع بین‌المللی به دقت در آن نگریخته شود.
من لازم می‌دانم مؤکداً بگویم، که این ادعانامه علیه سردمداران رژیم امریکاست، و نه علیه ملت امریکا؛که خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتی کرده پای آن ادعانامه را امضا خواهد کرد. ملت ما نشان داده است که به هدفهای خود مؤمن و در راه آن تا سرحد نثار جان ایستاده است. چنین ملتی از امریکا و از هیچ قدرتی نمی‌ترسد، و به یاری خدا نشان خواهد داد که پیروزی از آن حق و مؤمنان به حق است.1366/06/31

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی