مصادیق حقوق بشر آمریکایی دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را بهوسیلهی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانهای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثهی حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثهی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکاییها بودند، غربیها بودند، همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتلعام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثهی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیجفارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتلعام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، بهوسیلهی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویسهای امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمککننده بودند؛ حدّاقل تشویقکننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفتهی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم. واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است و از این قبیل الی ماشاءالله. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنبالهروان آمریکا است - یک چهرهی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثتآلود را در زیر پردههای توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.1394/04/06
حمله اتمی به ژاپن و دادن سلاح شیمیایی به صدام؛ نمونههای رفتار منافقانه استکبار از خصوصیّات استكبار كه باز یكی [دیگر] از شاخصها[ی رفتار نظام استكباریِ] است، فریبگری و رفتار منافقانه است؛ این را توجّه كنید. همین جنایاتی كه گفته شد، همهی اینها را در تبلیغات خودشان سعی میكنند توجیه كنند و جنایت را در لباس خدمت نشان بدهند! این نظام استكبار كه قصد سلطهی بر ملّتها را دارد، از این شیوه به طور متعارف و معمول در همهی زندگیاش استفاده میكند؛ شیوهی توجیه جنایت و پوشاندن لباس خدمت به جنایت. [در] همین حملهی به ژاپن، یعنی دو بمبی كه در هیروشیما و ناكازاكی منفجر شد، [وقتی] آمریكاییها عذرخواهی میكنند، به این صورت میگویند كه اگرچه با این دو بمبی كه ما به این دو شهر پرتاب كردیم، دهها هزار در وهلهی اوّل، [یا] شاید صدها هزار كشته شدند، [امّا این كار] هزینهی تمام كردن جنگ جهانی دوّم بود؛ اگر ما آمریكاییها این بمبها را نمیانداختیم، جنگ ادامه پیدا میكرد؛ حالا اگر دویست هزار [انسان] كشته شدند، آنوقت دومیلیون كشته میشدند؛ بنابراین ما خدمت كردیم كه این بمبها را انداختیم! ببینید این حرفی است كه آمریكاییها در تبلیغات رسمی [میگویند]. الان شاید از آن روز ۶۵ سال میگذرد؛ دائماً همین حرف را تكرار كردهاند و گفتهاند. این یكی از آن حرفهای فریبگرانه و منافقانه و از دروغهای عجیب و غریبی است كه جز از دستگاههای استكباری بر نمیآید. این بمبها در تابستان ۱۹۴۵ میلادی بر روی این دو شهر افتاد و منفجر شد و این جنایت اتّفاق افتاد؛ در حالی كه چهار ماه قبل از آن - یعنی در اوّل بهار ۱۹۴۵ - هیتلر كه ركن اصلی جنگ بود خودكشی كرده بود؛ دو روز قبل از او هم موسولینی - رئیس جمهور ایتالیا - كه او هم ركن دوّم جنگ بود دستگیر شده بود و جنگ عملاً خاتمه پیدا كرده بود؛ ژاپن هم كه پای سوّم جنگ بود، از دو ماه قبل اعلام كرده بود كه آمادهی تسلیم است؛ جنگی وجود نداشت امّا این بمبها منفجر شد. چرا؟ چون این بمبها ساخته شده بود، باید یك جایی آزمایش میشد؛ سلاحی ساخته بودند، باید آن را آزمایش میكردند. كجا آزمایش كنند؟ بهترین فرصت، این بود كه به بهانهی جنگ این بمبها را ببرند روی سر مردم بیگناه هیروشیما و ناكازاكی بیندازند تا معلوم بشود كه آیا درست عمل میكند یا نه! چهرهی فریبگرانه. ادّعا میكنند طرفدار بشرند؛ هواپیمای مسافری ایران را روی آسمان میزنند، قریب سیصد نفر مسافر بیخبر را از بین میبرند، نابود میكنند، عذرخواهی هم نمیكنند، به آن كسی كه این جنایت را انجام داده، مدال هم میدهند! در همین هفتههای اخیر شنیدید كه آمریكاییها - از رئیس جمهور گرفته تا دیگران - دربارهی استعمال سلاح شیمیایی در سوریّه جنجال بپا كردند، دولت سوریّه را متّهم كردند كه شیمیایی به كار برده. من كاری ندارم كه قضاوت كنم چه كسی به كار برده؛ البتّه قرائن نشان میداد كه گروههای تروریستی این را به كار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند كه دولت این را به كار برده؛ جنجال و هایوهوی [كردند] كه استعمال سلاح شیمیایی خطّ قرمز ما است! این را ده بار یا بیشتر مسئولین آمریكایی گفتند؛ درست، [امّا] همین دولت آمریكا و رژیم ایالات متّحده، در حملات جنایتكارانهای كه صدّام به ایران میكرد و سلاح شیمیایی به كار میبرد، نه فقط كوچكترین مخالفتی با آن نكردند، بلكه پانصد تُن مادّهی شیمیایی مرگآور و خطرناك قابل تبدیل به گاز خردل را - كه هنوز بسیاری از جوانهای عزیزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بیماری میكشند - صدّام از آمریكا وارد كرد؛ كمك كردند؛ البتّه از جاهای دیگر هم خریده بود، امّا پانصد تُن مادّهی شیمیایی مرگآور قابل تبدیل به گاز خردل را صدّام از آمریكا تهیّه كرد و به كار برد؛ بعد هم كه میخواستند علیه او در شورای امنیّت قطعنامه صادر كنند، آمریكا مانع شد. رفتار منافقانه یعنی این؛ اینجا سلاح شیمیایی میشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شیمیایی - چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامی است، چون در مقابل ملّتی است كه حاضر نیست زیر بارِ آمریكا برود - میشود یك امر مجاز كه باید به آن كمك هم كرد! این بخشی از خصوصیّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهای استكبار بیش از اینها است: جنگافروزی میكنند، اختلافافكنی میكنند، با حكومتهای مستقل درمیافتند، با ملّت خودشان حتّی آنوقتی كه منافع گروههای خاص اقتضا میكند درمیافتند، در جنگ صدّام با ایران همهگونه كمكی كه برایشان ممكن بود كردند؛ مثال شیمیایی را گفتم، اطّلاعات [هم] میدادند؛ رئیس استخبارات آن روز صدّام، بعدها مصاحبه كرد و گفت هفتهای سه مرتبه من میرفتم به سفارت آمریكا در بغداد و آنها یك پاكتِ دربستهای به من میدادند كه همهی اطّلاعات ماهوارهای مربوط به نقل و انتقالات نیروهای مسلّح ایران در آن بود و ما میدانستیم كجا هستند. یك چنین كمكهایی میكردند.1392/08/29
حبس دارائیها و کمک به صدام؛ نمونهای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی در مورد مسائل بینالمللی كشورمان من فقط به یك مسئله اشاره میكنم و آن مسئلهی ما و آمریكاست. یكی از آزمونهای مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلی كه انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحدهی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. در طول این سی سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهرهی ترش و با لحن مخالفت روبهرو شد. البته آنها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریكا بود؛ منابع حیاتیاش در اختیار آمریكا، مراكز تصمیمگیری سیاسیاش در اختیار آمریكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختیار آمریكا؛ مرتعی بود برای چرای آمریكائیان و نظامیان آمریكائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوریخواهشان، چه رؤسای جمهور دمكراتشان- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد؛ این چیزی نیست كه بر كسی پوشیده باشد. اولین كاری كه از طرف آمریكائیها انجام گرفت، تحریك مخالفین پراكندهی جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیهطلب و تروریستی در كشور بود؛ از اول این كار را شروع كردند. در هر نقطهای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیهطلب در آنجا زمینهای داشت، انگشت آمریكائیها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریكائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائی كه در مناطق مرزی ایران و پاكستان هستند، بعضی از آنها ما شنودهایشان را داریم؛ اینها با عناصر آمریكائی مرتبطند؛ یعنی با بیسیم با آنها حرف میزنند، دستور میگیرند. شرورِ تروریستِ آدمكش مرتبط با افسر آمریكائی در یك كشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع كارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائیها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بیحسابی را در اختیار آمریكائیها گذاشته بود، برای اینكه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیبتر اینكه این وسائل را در یك انباری جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبكار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یك ملت غصب كنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداریاش را هم بگیرند! این رفتاری بوده كه از آن روز شروع شده، الآن هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریكاست، هم در بعضی از كشورهای اروپائی است؛ كه ما در طول سالها به اینها مراجعه كردیم كه اموال ما را بدهید، اینها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریكائیهاست، آمریكائیها اجازه نمیدهند و نمیدهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم كه هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است. به صدام چراغ سبز دادند؛ این یك اقدام دیگر دولت آمریكا بود برای حملهی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریكا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحمیل كردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال- بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریكائیها پشت سر صدام بودند و به او كمك میكردند- كمك مالی، كمك تسلیحاتی، كمك كارشناسیِ سیاسی- خبرهای ماهوارهای میدادند و امكانات خبررسانی داشتند. تحرك نیروهای ما را در جبهه در ماهوارههایشان ثبت میكردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاههای صدام میفرستادند كه از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده كند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعهی حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهای متعدد كشور ما با موشك اتفاق افتاد، خانهها را خراب كردند، در جبههها شیمیائی به كار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلًا و ابداً تعرضی نكردند، به صدام كمك كردند. این هم یكی از كارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با كشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریكائی با موشكی كه از ناو جنگی شلیك كرد، ساقط كرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، كه همهشان كشته شدند. بعد به جای اینكه آن افسر توبیخ شود، رئیسجمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش كند؟ میتواند فراموش كند؟1388/01/01
مصادیق تقابل عملی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران کسی گمان نکند که تقابل امریکا با ایران، امر جدید و تازهیی است؛ نه، از شروع انقلاب، این تقابل شروع شد. شاید سه یا چهار ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مجلس سنای امریکا قطعنامهی بسیار شدیداللّحنی علیه انقلاب صادر کرد. البته اینجا مردم اجتماع و تظاهرات کردند و گفتند چرا دخالت میکنید. غرض؛ از اوّل انقلاب این تقابل وجود داشت؛ منتها در یک دورهی نسبتاً طولانی، تقابل امریکا با جمهوری اسلامی، بیشتر تقابل عملی بود. تقابل عملی در مقابل تقابل نظری است که بعد توضیح خواهم داد.
تقابل عملی، یعنی اقدام برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی از راههای مختلف. تقابل عملی از همین قطعنامهی سنای امریکا شروع شد. در اینجا کودتای نظامی راه انداختند. کودتای پایگاه شهید نوژه معروف است، که حتماً شنیدهاید و شاید اطّلاعاتی هم داشته باشید. البته ما در جریان ریز قضایا بودیم. کودتای نظامیِ بسیار خطرناکی بود که مقدّماتش را هم چیده بودند، اما نتوانستند آن را به جایی برسانند. مسدود کردن حسابهای بانکی کشور ما در هر جایی که اینها میتوانستند دخالت کنند، تقابل عملی دیگری بود. در بانکهای امریکا پولهای زیادی متعلّق به ملت ایران وجود داشت - از جمله، پولهای دولت ایران در معاملاتی که انجام میداد - اما آنها همهی حسابها را مسدود کردند. ضدّانقلاب را به انواع مختلف تحریک کردند؛ نه فقط ضدّانقلاب راست - یعنی سلطنتطلبها - بلکه غیرمستقیم ضدّانقلابها و گروههایی را هم که وابسته به جریان چپِ آن روز بودند، تحریک میکردند، که مدارک و نشانههایی در اختیار هست. حملهی نظامی به طبس، تحریم اقتصادی، قطع رابطه، قطع خرید نفت و تشویق عراق به جنگ، از دیگر اقدامات عملی امریکا بود. ما یک وقت بهعنوان تحلیل میگفتیم امریکاییها حتماً به عراقیها چراغ سبز نشان دادهاند؛ بعد هم خودشان کمک کردهاند و گفتهاند حمله کنید. پس از گذشت چند سال، اسناد و مدارکی به دست آمد و معلوم شد تحلیلهای ما کاملاً درست و منطبق با واقعیات بوده و مدارکش روشن است! اقدام عملی دیگر امریکا، سرنگونی هواپیمای مسافربری ما در خلیج فارس بود که نزدیک به سیصد نفر از هموطنان ما در آن حادثه کشته شدند. همچنین کشتی «ایران اجرِ» ما را قلدرانه در دریا توقیف کردند. اینها برخوردهای عملی امریکا، آن هم در آن موقعیت حسّاس بود. زمان ریاست جمهوری، بنده به سازمان ملل رفتم و در مجمع عمومی سخنرانی بسیار پُرشوری کردم؛ چند کانال تلویزیونیِ اروپایی هم مستقیم این سخنرانی را پخش کردند. چون ممکن بود این سخنرانی تأثیرات زیادی بگذارد، در همان روز یا فردای روز سخنرانی، کشتی «ایران اجر» را در خلیج فارس توقیف کردند! در نیویورک بودیم و هر کانال تلویزیونی را میگرفتیم، ماجرای کشتی «ایران اجر» و اقدام به مینگذاریاش در خلیج فارس، تمام فضای تبلیغاتی امریکا و بلکه دنیا را پُر کرده بود. این کار برای این بود که آن سخنرانی را تحتالشّعاع قرار دهند. حمله به سکّوهای نفتی و امثال این اقدامات، نوع دیگر تقابل عملی امریکا بود. در طول این سالها، بیشتر تکیه روی تقابل عملی بود؛ اقدام سیاسی و اقتصادی یا نیمهنظامی و حتّی نظامی.1382/02/22
مغرضانه بودن گزارش سازمان ایکائو در قضیه سقوط هواپیمای ایران توسط آمریکا از جملهی روشهای دیگری که دشمنان در مجامع جهانی به کار زدند، این است - من این را، واقعاً احساس میکنم و از آن دردهای خاموش است. انسان دوست میدارد این چیزها را همهی مردم، به وضوح بفهمند - که وقتی فیلم یا آثار و فرآوردههای هنری ایران مطرح میشود، کاری که نشان از همین روحیات انقلابی در آن باشد، مورد بیاعتنایی قرار میگیرد! این مجمع جهانی، مثلاً و به ظاهر، یک مجمع غیرسیاسی است؛ اما باطن قضیه، اینطور نیست. شما دیدهاید مجامع جهانی چه میکنند! دیدید شورای امنیت و سازمان ملل، با بوسنی هرزگوین چه کردند! دیدید سازمان «ایکائو»، در قضیهی هواپیمای ما - که امریکا آن را ساقط کرد - چه کرد. امریکاییها خودشان گزارش دادند و گفتند «گزارش ایکائو با همکاری ارتش امریکا تهیه شد»! خوب، «ایکائو» مثلاً یک سازمان بیطرف بینالمللی است. اگر آن روز ما میگفتیم «ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است»، یک عده میگفتند: «شما خیلی بدبین هستید. شما هم دیگر شورش را در آوردهاید! ایکائو یک سازمان بیطرف است. به امریکا و شما چه کار دارد!» بفرمایید! حالا سه، چهار سال گذشته، خود امریکاییها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان «ایکائو» را، ارتش امریکا تنظیم کرده است و خلاصه اینکه، امریکا در انداختن ایرباس ایرانی، مقصر نیست! مجامع جهانی، اینگونهاند. یکی دیگر از این سازمانها، اسمش «عفو بینالملل» است. علیالظاهر هم، هیچ انگیزهی سیاسیای - مثلاً، ضدیتی با فلان و فلان - ندارد. حالا عفو بینالملل را خفقان گرفته است! در بوسنی هرزگوین چندین هزار مسلمان را میکشند و مثل برگ خزان روی زمین میریزند، اینها اصلاً پیدایشان نیست؛ اما وقتی ما یک جاسوس خبیث و یک خبرچین بدجنس را میگیریم و حکم اعدام - که بسیار کمتر و کوچکتر از جنایات او به این ملت است - برایش صادر میشود، عفو بینالملل، دنیا را روی سرش میگذارد که در ایران، چنین و چنان کردند! اینها بیطرفند؟! اینها غیر سیاسیاند؟! عین همین قضیه را، این مجامع هنری جهانی، با فیلمهای ما، با نمایشنامههای ما، با کارهای ویژه کودک ما و موارد دیگر دارند. چطور کسی میتواند چشمش را روی هم بگذارد و بگوید «اینها غیرسیاسیاند»؟! چرا در همهی این مواردی که اینها جایزه دادند، یک مورد اثر انقلابی وجود ندارد؟! ما فیلم انقلابی نداریم؟! ما شعر انقلابی نداریم؟! ما نمایشنامهی انقلابی نداریم؟! این همه فرآوردههای انقلابی که جوانان ما درست کردند، هیچ کدام ارزش هنری ندارد؟! بنده احتمال میدهم اگر رویشان بشود، جایزهی نوبل را هم حاضرند به یکی از همین عناصر ضداسلامی و ضدانقلابی بدهند؛ برای اینکه آنها را در دنیا بزرگ کنند؛ برای اینکه عناصر انقلابی را منزوی کنند! این، تهاجم فرهنگی نیست؟!1371/05/21
حمله ناو آمریکایی به هواپیماى مسافربرى ایران آن چیزى که دشمن را مىترساند، اتحاد ملت ایران است. این خونخواران جهانى، بیشتر از همه چیز از اتحاد شما مردم مىترسند. اگر نمىتوانند با یک ملت روبهرو بشوند، بر اثر این نیست که نمىخواهند روبهرو بشوند؛ نه، از وحدت و شجاعت و ایمان آن ملت مىترسند؛ والّا استعمار جهانى و استکبار نشان دادهاند که از جنایت باکى ندارند. چند سال قبل از این، مثل همین روزها بود که یک ناو امریکایى در خلیج فارس، هواپیماى مسافربرى ایران را با قریب سیصد مسافر هدف قرار داد و آن را ساقط کرد و سوزاند و غرق نمود و همهى آنان را از بین برد. بعد هم که اعتراض و جنجال شد و دنیا به حقانیت ملت ایران در این حادثه واقف گردید، عذرى خواستند و گفتند که ببخشید، اشتباه کردیم! عجب! اشتباه کردید؟! برخلاف عرف موجود بین همین قدرتمندان امروز جهانى - که خیلى هم به انسانیت و مبانى اخلاق اعتنایى ندارند - هواپیماى مسافربرى را که محترم است و کسى اجازه ندارد به هواپیماى مسافربرى تعرضى بکند، با قریب سیصد مسافر ساقط مىکنید و بعد مىگویید که اشتباه کردیم! غلط کردید اشتباه کردید! اشتباه کردیم یعنى چه؟! اگر فرماندهى آن ناو اشتباه کرده بود، پس چرا او را به محاکمه نکشیدید؟! چرا به او مدال دادید؟! چرا با انواع و اقسام گفتهها، به دشمنیهاى خودتان با ملت ایران ادامه دادید؟! چه اشتباهى؟! شماها در پیدا کردن هدفهاى شوم، هیچوقت اشتباه نمىکنید؛ در رسیدن به کار زشت بر ضد ملتهاى مستقل، هیچوقت اشتباه نمىکنید؛ درست مىروید و همان نقطهیى که زشتترین و بدترین است، پیدا مىکنید. امروز استکبار جهانى این است، امروز امریکا این است، اینها از جنایت باکى ندارند. اگر در جایى اقدام نمىکنند، چون براى خودشان مقرون به صرفه نمىبینند و از چیزهایى ملاحظه مىکنند. از عمدهترین چیزهایى که ملاحظه مىکنند، یکپارچگى ملت است؛ این یکپارچگى را مثل گوهر گرانمایهیى حفظ کنید.1370/04/13
حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری به دلیل ترس از قدرت جمهوری اسلامی حادثهی دیگری که اوج رذالت و دنائت دشمن را نشان داد، سرنگون شدن هواپیمای ایرانی به وسیلهی مزدوران امریکایی بود. با آنکه امریکاییها میدانستند هواپیمای ما مسافربری و بیدفاع و غیرنظامی است، ولی با کمال وقاحت آن را سرنگون کردند و به قعر آبهای دریا فرستادند. دنیا با این جنایت چگونه برخورد کرد؟ وسعت دامنهی دشمنی با اسلام را اینجا میشود فهمید. عظمت دشمنی آنها، نشاندهندهی عظمت پیام ماست. قبل از پیروزی انقلاب، دستگاه جبار برای هر کلمهیی که منادیان نهضت اسلامی در سرتاسر کشور بر زبان میآوردند، فشارهای زیادی را متوجه آنها میکرد؛ در حالی که خودشان علیالظاهر کارهای شبه اسلامی - سخنرانی مذهبی، تلاوت قرآن، روضهخوانی و ... - انجام میدادند! آنها روی کارهای مبارزان، بشدت حساس بودند. عکسالعمل دشمن در آن زمان، نشاندهندهی صحت کار ما بود. اصولاً تا وقتی دشمن تهدید نشود، به عکسالعمل وادار نخواهد شد. عکسالعمل دشمن، نشاندهندهی این است که کار و حرف و پیام و اقدام ما برای او خطرناک است.شما در نظر بگیرید، این همه جمعیت که از اطراف عالم به حج میروند و اعمال را انجام میدهند، هیچ حساسیتی را برای امریکا و اسرائیل و دولتهای مرتجع وابسته ایجاد نمیکنند؛ ولی هنگامی که زایر ایرانی به حج رفت و مراسم برائت از مشرکین را بجا آورد و در حج معنیدار خود، علیه طواغیت و بتهای زر و زورِ امروز فریاد زد، همهی دستگاههای استکباری دنیا همدست شدند، تا صدای او را در گلو خفه کنند، و بعد هم آن فاجعهی عظیم را در مکه بر سر زوار و حجاج ایرانی آوردند. بنابراین، دشمن در لحظات ترس خود، عکسالعمل نشان میدهد. اسلامی که پیام پیامبر اسلام(ص) را با خود همراه داشته باشد، حتماً دشمنی ابوجهل و ابولهب را برخواهد انگیخت. اگر شما در جایی دیدید ابوجهلها و ابولهبها و بقیهی صنادید کفر جهانی، در مقابل پیام اسلام بیتفاوتند، بدانید این اسلام، اسلام صدر اسلام و پیامبر اکرم(ص) نیست و روح و تپش حقیقی اسلام در آن مشاهده نمیشود. آن اسلامی که صنادید زر و زور و اقطاب قدرت جاهلی و طاغوتی را در دنیا میترساند، اسلام ناب محمّدی(ص) است. کار به جایی میرسد که دولت امریکا با تمام ادعاهای بزرگ خود و تظاهر به رعایت قوانین بینالمللی، جلوی چشم همهی خلایق دنیا و در دید رادارها و دوربینها، از داخل ناو خود هواپیمای مسافربری ما را ساقط میکند؛ فقط به این خاطر که هواپیما متعلق به ایران اسلامی است! وقاحت و گستاخی و عمل مذبوحانهی آنها نشاندهندهی این است که اسلام پایههای کفر و استکبار جهانی را لرزانده است و سران این کشورها از اسلامی که پرچم آن امروز در دست جمهوری اسلامی و ملت ایران است، احساس خطر میکنند. بنابراین، پیام غیرمستقیم خصومتهای دشمن عبارت از قدرت جمهوری اسلامی است. دایماً در طول ده سال گذشته تبلیغات میکردند که جمهوری اسلامی متزلزل و رو به زوال است؛ اما درحقیقت، عمل آنها نشان داد که نظام ما کلمه و شجرهی طیبهیی است که «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»1368/04/11