بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
اوّلاً به همه
ى برادران و خواهران گرامى، بخصوص برادران و خواهرانى که از شهرهاى اصفهان، از سمنان، از زنجان، از کرج و بعض شهرهاى دیگر تشریف آورده
اند، و بخصوص به خانواده
هاى عزیز شهیدان ــ که این ماه، بخصوص ماه شهیدان است ــ خوشامد عرض میکنم. و همچنین لازم میدانم به برادران عزیزى که در جهاد سازندگى مشغول خدمت هستند و در اینجا حضور دارند، به
خاطر خدمتشان در این ارگان انقلابى و دستگاه انقلابى تبریک عرض بکنم و عرض بکنم که باید قدر این نهاد اصیل و ارزشمند را بدانند.
جهاد سازندگى بحقیقت یکى از زاده
هاى انقلاب است و برکات آن در جنگ و صلح، در دفاع و در سازندگى، براى همه مشهود بود و امیدواریم که روزبه
روز این نهاد مقدّس تقویت بشود؛ هم از لحاظ تلاش کارى و هم از لحاظ جهت
گیرى انقلابى و ایمانى. و گُلى است که بر تنه
ى برومند نهال انقلاب روییده است و ان
شاءالله
که این گُل، همیشه باطراوت بماند و مردم را فایده ببخشد.
و همچنین لازم میدانم که از برادران شاغل در بهزیستى کشور که آنها هم در این جمع صمیمى و دوستانه شرکت دارند، به
خاطر کار دشوارى که بر دوش گرفته
اند تشکّر کنم. نگهدارى از معلولین و کودکان و بزرگانى که از سلامت جسمى برخوردار نیستند، یکى از بزرگ
ترین صدقات و حسنات است. البتّه بهزیستى کشور، میدان
دار این کار مهم است امّا من به همه
ى ملّت عزیزمان عرض میکنم که براى اینکه این کار سامان بگیرد، همه باید احساس مسئولیّت بکنند. خودتان را بگذارید جاى آن خانواده
اى که یک کودک معلول [جسمی] و ذهنى در آن خانه وجود دارد، تا ببینید که چه حسنه
ى بزرگى است که انسان [به اینها] خدمت کند. کمک مالى و مادّى و معنوى به این سازمان، یک حسنه است. امیدواریم که خداوند، هم به آنها کمک کند و خیر بدهد، هم ملّت عزیز ایران را به اهمّیّت این کار، بیشتر متوجّه بسازد.
مطلبى که من در نظرم هست که عرض بکنم، به
مناسبت انتساب این ایّام به امام چهارم (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ چون بیست
و
پنجم ماه محرّم، بنا به روایتى ــ که شاید هم روایت قوى
تر و قول قوى
تر باشد ــ وفات امام چهارم است. این بزرگوار، تقریباً ۳۴ سال بعد از حادثه
ى کربلا، در محیط اسلامى آن روز زندگى کردند؛ و این زندگى، از همه
جهت، یکى از آن زندگى
هاى پُر از درس است؛ اى
کاش یک فرصتى باشد و کسانى که آگاهى دارند از کیفیّات عالى این زندگى، آن را براى مردم و براى مسلمین و حتّى غیر مسلمانها تشریح میکردند تا معلوم میشد که چگونه امام بزرگوار چهارم ما، بعد از آن حادثه
ى عاشورا ــ که یک ضربه
ى عظیمى بود بر پیکر اسلام ناب و اسلام راستین ــ توانست یک
تنه بِایستد و مانع از ویران شدن دین بشود؛ واقعاً یک
تنه! من میتوانم بگویم که اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین ضایع شده بود و آثار آن نمیماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمى است.
در زندگى امام چهارم، چند رشته
کار وجود دارد که یکى از آنها همین رشته
ى اخلاق است؛ تربیت و تهذیب اخلاق جامعه
ى اسلامى. این، آن نکته
اى است که من میخواهم چند دقیقه
اى درباره
ى آن، با شما و با همه
ى ملّت ایران صحبت بکنم؛ اخلاق. امام سجّاد، کمر بست به تعلیم اخلاق و تغییر اخلاق در جامعه
ى اسلامى؛ چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، یک بخش مهمّى از مشکلات اساسى دنیاى اسلام که به فاجعه
ى کربلا انجامید، ناشى بود از انحطاط اخلاق مردم و فساد اخلاق مردم. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن
زیاد و عمر سعد و دیگران، نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن
جور پست نشده بودند، آن
جور به خاک نچسبیده بودند، آن
جور از آرمانها دور نشده بودند، رذایل بر آنها حاکم نمیبود، ممکن نبود که حکومتها ــ ولو فاسد باشند، ولو بى
دین و جائر باشند ــ بتوانند مردم را وادار کنند به چنان فاجعه
ى عظیمى؛ کشتن پسر پیغمبر، پسر فاطمه
ى زهرا، مگر شوخى است؟ یک ملّت آن
وقتى منشأ همه
ى مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب بشود. و این را امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) در چهره
ى جامعه
ى اسلامى تفرّس
(۲) کرد و کمر بست به اینکه این چهره را از این زشتى پاک کند و اخلاق را نیکو کند؛ لذا دعاى مکارم
الاخلاق هست. دعاى مکارم
الاخلاق دعا است امّا درس است؛
صحیفهى سجّادیّه دعا است امّا درس است. من توصیه میکنم به شما جوانها که بروید
صحیفهى سجّادیّه را بخوانید و در آن تدبّر کنید؛ خواندن به
طور بى
توجّه و بى
تدبّر کافى نیست. خواهید دید که هر یک از دعاهاى
صحیفهى سجّادیّه و همین دعاى مکارم
الاخلاق، یک کتاب درس زندگى و درس اخلاق است.
برادران و خواهران عزیز! من به شما عرض میکنم، یک انقلاب وقتى در یک کشور به وجود مى
آید، براى این است که اوضاع عمومى کشور و نظام اجتماعى کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعى و اقتصادى را دگرگون کند. این، هدف یک انقلاب است امّا هدف عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعى چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعى عوض بشود؟ براى اینکه اخلاق مردم عوض بشود؛ براى اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتى، انسانها بد تربیت میشوند؛ انسانها، مادّى، بى
معنویّت، بى
حقیقت بار مى
آیند؛ انسانها، بى
وفا، بى
صفا، بى
صداقت بار مى
آیند؛ انسانها از رحم و مروّت و دوستى و همکارى و همراهى، دور میمانند. اینها آثار یک زندگى اجتماعى فاسد و غلط است. انقلاب، براى این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه براى این است که اخلاق انسانها عوض بشود؛ براى این است که انسانها خوب تربیت بشوند. لذا شما مى
بینید در دعاى روزهاى ماه رمضان، یکى از آن فقرات اصلى دعا این است که «اَللٰهُمَّ غَیِّر سوءَ حالِنا بِحُسنِ حالِک».
(۳) این
جورى است که عدالت اجتماعى تأمین میشود. عدالت اجتماعى یک اصل است، یک هدف اصلى و والا است امّا عدالت اجتماعى در صورتى در جامعه تأمین میشود که افراد در جامعه تربیت
شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.
امروز در جامعه
ى ما یکى از تلاشهاى اساسى باید تغییر اخلاق باشد. هر کدام از ما ــ همین من و شما که اینجا روبه
روى هم نشسته
ایم؛ هر تک
تک من و شما ــ خودمان را موظّف بدانیم که اخلاق یک نفر را عوض کنیم و از بدى به سمت خوبى بکشانیم؛ آن یک نفر هم خود ما هستیم. کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِه؛
(۴) همه
ى شما مسئول هستید و اوّلین مسئولیّت، نسبت به شخص خود شما است. بر خودمان نظارت کنیم؛ از فساد اخلاق، از پستى، از دروغ
گویى، از بدخواهى، از بددلى، از کینه
ورزى، از بى
رحمى، از تعرّض به حقوق دیگران، از جفاى در حقّ دیگران، از بى
اعتنائى به حال مردم محتاجِ توجّه و مراقبت، و بقیّه
ى اخلاقیّات فاسد، خودمان را دور نگه
داریم.
همه
ى انبیا و اولیا آمدند تا اخلاق انسانها را عوض کنند؛ منتها عوض کردن اخلاق انسانها، به
صورت موعظه و نصیحت و در یک نظام غلط طاغوتى، به
کندى صورت میگیرد. در یک نظامى که بر اساس ارزشهاى الهى به
وجود آمده باشد، تغییر اخلاق مردم به سهولت انجام میگیرد؛ کمااینکه ما در مقابل خودمان این را داریم مشاهده میکنیم و مشاهده کردیم. اخلاق جامعه
ى ما، به برکت انقلاب، به سمت اخلاق الهى یک گردش قابل توجّهى کرد؛ اگرچه کامل نیست و باید باز هم ادامه پیدا کند. این جوانها را دیدید که در جنگ چه کردند! این پدرمادرها را دیدید که چگونه از عزیزان خود براى خدا و قرآن و دین گذشتند؛ این انسانها را دیدید که چگونه از ثروت شخصى خودشان، زنها از طلاى خودشان، مردها از دسترنج خودشان براى خاطر مصالح عمومى، براى جنگ، براى مشکلات کشور ــ فلان
جا سیل آمد، فلان
جا زلزله شد ــ صرف
نظر کردند؛ اینها گردش به اخلاق اسلامى است. قبل از انقلاب، این چیزها بود امّا در مقیاسهاى بسیار کوتاه و کوچک؛ عمومى نبود. مواظب باشید که این حرکت به سمت اخلاق اسلامى ادامه پیدا بکند. اگر جامعه
ى ما این
جور بشود، برخوردار از عدالت اجتماعى خواهد شد.
عدالت اجتماعى، یک مقدار زیادى وابسته است به اخلاق؛ البتّه بخش عمده
ى آن مربوط به مقرّرات و قوانین جامعه است امّا مقرّرات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهى و اسلامى برخوردار باشند، چندان کارساز نیست. امروز در جامعه
ى ما هستند کسانى که درآمدهاى زیادى دارند ــ بعضى از قشرهاى ما درآمدهاى [بالایى] دارند؛ یا تخصّص آنها تخصّص مورد نیازى است، یا افراد کمى آن تخصّص را دارند؛ به هر جهتى و به هر دلیلى درآمدهایى دارند ــ آیا آن کسانى که درآمدهاى زیادى در جامعه
ى ما دارند، همه
ى درآمد را باید صرف خودشان بکنند؟ این اخلاق مادّى است؛ این اخلاق شیطانى است؛ به تعبیر درست
تر، این اخلاق حیوانى است؛ حیوان هر چه دارد، مال شخص خودش است. اخلاق انسانى و بخصوص آن اخلاق والاى اسلامى، این
جور حکم نمیکند. آنچه شما دارید، باید پس از آنکه نیاز ضرورى خودتان را تأمین کردید و خواسته
هاى خودتان را عمل کردید، صرف بشود براى خیر بقیّه
ى انسانهایى که در آن جامعه هستند. همسایه
ى شما اگر نیازى دارد، صرف او بشود؛ خویشاوند شما اگر نیازى دارد، صرف او بشود؛ جامعه به
طور کلّى. فرض کنید امروز در جامعه
ى ما مدرسه
سازى ــ ساختن فضاهاى آموزشى ــ یک مسئله
ى مهمّى است؛ یا همین رسیدگى به معلولین جسمى و ذهنى در جامعه
ى ما یک کار مهمّى است. این کسانى که امکان مالى دارند، بسیار شایسته است و از لحاظ اخلاقى فریضه است که بخشى از ثروت خودشان را صرف کنند براى اینها. این همان دگرگونى اخلاقى است. اگر اخلاق در جامعه تأمین شد، عدالت اجتماعى تأمین میشود، جامعه آباد میشود؛ انسانها در بهشت زندگى میکنند، ولو در همین دنیا هستند.
من وقتى نگاه میکنم در سطح عالم، مشاهده میکنم که عمده
ى فجایعى که بر سر بنى
آدم وارد میشود و مى
آید، ناشى از اخلاق سوء و فسادهایى است که در اخلاق افرادى از نوع بشر است. شما نگاه کنید ببینید همین ظلمهایى که در سطح دنیا میشود ــ البتّه ما از علل سیاسى غافل نیستیم؛ عوامل اقتصادى، عوامل سیاسى؛ این تحلیل
ها روشن است ــ در ریشه و پایه
ى همه
ى آنها اگر دقّت کنید، یک عنصر اخلاقى وجود دارد؛ سوء اخلاق وجود دارد. اعتقاد بنده این است که تربیتهاى غلط و اخلاقهاى غلط است که امروز در دنیا، ملّتهایى را دچار مصیبت
هاى بزرگ کرده است. همین مسئله
ى بوسنى
و هرزگوین،
(۵) این مسلمانهاى مظلومى که در قلب اروپا این
جور دارند قتل
عام میشوند و به آنها مصائب روزافزونى، روزبه
روز وارد میشود؛ اگر دروغ
گویى بعضى از مسئولین قدرتهاى استکبارى دنیا نمیبود، اینها امروز این
جور نبودند. اخلاق فاسد، ریاکارى، دروغ
گویى. یک سال و چند ماه است که این مردم بیچاره و این ملّت مظلوم را همین
جور رها کرده
اند زیر ضربات یک عدّه وحشى نژادپرست فاشیست؛ یعنى صربها. با کلمات، با الفاظ، سرِ مردم را دارند گرم میکنند و بند میکنند؛ [اینها] ریشه در اخلاق فاسد دارد.
اخلاق استکبارى
اى که امروز رژیم ایالات متّحده
ى آمریکا دارد، در بن و بنیاد یک مسئله
ى اخلاقى است؛ ریشه اخلاقى است؛ استکبار هم یک امر اخلاقى و اخلاق فاسد است. اینها انصاف ندارند؛ اگر انصاف داشتند، اگر مروّت داشتند، اگر انسانیّت در آنها بود، با ملّتهاى دنیا این
جور عمل نمیکردند. شما الان ببینید در سومالى چه دارند میکنند با مردم!
(۶) حرفشان هم این است که ــ آمریکایى
ها را عرض میکنم ــ آنجا منافع ما ایجاب میکند که ما وارد بشویم! خب، یک نفر به اینها بگوید آیا شما آن
قدر انصاف و مروّت دارید که اعتراف کنید که منافع ملّتها هم براى خودشان محترم است یا نه؟ شما میگویید منافع ما ایجاب میکند که ما آنجا حضور نظامى پیدا کنیم؛ خب منافع ملّت سومالى چه
چیز را ایجاب میکند؟ منافع آن ملّتى که شما از انواع وسایل استفاده میکنید و او را سرکوب میکنید، چه
چیز را ایجاب میکند؟ منافع شما منافع است، محترم است، معتبر است [امّا] منافع ملّتهاى دیگر محترم نیست، معتبر نیست؟ آقا! شما در خلیج
فارس چه میکنید؟ میگویند منافع داریم اینجا. خب اگر منافع شما با منافع ملّتهاى خلیج
فارس اصطکاک پیدا بکند، به چه دلیل منافع شما مقدّم است بر منافع ملّتهاى خلیج
فارس؟ چرا میگویید منافع شما مطلقاً باید مورد اعتنا قرار بگیرد [امّا اگر] منافع ملّتهاى دیگر پایمال شد، شد؛ ضایع شد، شد؛ چرا؟ این همان مسئله
ى اخلاقى است؛ این همان روح استکبارى است؛ همان ریشه
ى اخلاقى فاسد است که یک دولت را و یک نظام سیاسى را این
جور وادار میکند به ظلم و جور و تعرّض و نامردمى و بى
انصافى. اخلاق است دیگر.
امروز نظام آمریکا یک نظام ضدّ
اخلاقى است. اینها درباره
ى جمهورى اسلامى ایران به انواع و اقسام روشهاى موذیانه و خباثت
آمیز توسّل میکنند. از آنها میپرسند شما چرا این کار را میکنید، میگویند میخواهیم ملّت ایران را زیر فشار قرار بدهیم. ملاحظه کردید؟ ملّت ایران را زیر فشار قرار بدهیم! اینها صریح، این باطن و مکنون
(۷) فاسد قلب خودشان را بر زبان مى
آورند. در دوران حکومت قبلى آمریکا ــ حکومت بوش ــ چون او تظاهر میکرد به اینکه ملّت ایران را ما دوست میداریم، میخواهیم که با ایران روابط داشته باشیم و از این حرفها، یک عدّه
اى در داخل کشور ما ــ از افراد با حُسن نیّت، نه
اینکه سوءنیّتى هم داشته باشند ــ باورشان آمده بود؛ گفتند شاید واقعاً آمریکایى
ها از آن راه خلاف و کج خودشان منصرف شده
اند؛ اینکه اینها این
قدر با ملّت ایران دشمن بودند و خباثت میکردند، شاید پشیمان شده
اند و فهمیده
اند که باید با انقلاب ساخت، با ملّت ایران باید ساخت. اگرچه افراد هوشمند و دقیق، همان وقت هم میدانستند که آنها دروغ میگویند امّا اظهارات آنها جورى بود که این باور را در بعضى به
وجود آورده بود که گویا آمریکایى
ها از دشمنى خودشان، از خباثت خودشان، از بدجنسى خودشان نسبت به ملّت ایران و انقلاب اسلامى، منصرف شده
اند و دست شسته
اند. اینهایى که حالا روى کار آمده
اند،
(۸) دارند باطن را آشکار میکنند؛ اینها دارند حقیقت را با سخنان گستاخانه و رذالت
آمیز خودشان بیان میکنند. صریحاً علیه جمهورى اسلامى ایران و ملّت ایران دارند موضع
گیرى میکنند؛ میگویند که ما میخواهیم علیه ایران کار کنیم و تلاش کنیم. حقیقت روشن شد؛ معلوم شد آن کسانى که خلاف این را بر زبان مى
آوردند، ریاکارى میکردند؛ واقع همین است که در کلام اینها هست. بعضى میگویند اینها بى
تجربه
اند، خامند، ساده
لوحند که از این حرفها میزنند؛ بسیار خب ــ البتّه بى
تجربه هستند، خامند، در سیاست، مردمان ابتدائى
اى هستند که این از کارهایشان معلوم است ــ امّا همین موجب است که نتوانند مافى
الضّمیر خودشان را پنهان کنند و مخفى کنند. رفتار اینها جورى شده است که امروز دیگر شعار «مرگ بر آمریکا»، متعلّق به همه
ى ملّت ایران است. اگر بعضى هم از روى ساده
اندیشى دچار تردید شده بودند در دوران دولت گذشته
ى آمریکا، امروز دیگر همه حقیقت را فهمیده
اند. ملّت ایران این دشمنى را احساس میکند؛ منتها ساده
لوحى و خام بودن مسئولان امروز آمریکا، در این مطلب آشکار میشود که آنها نفهمیده
اند که علیه ملّت بزرگ ایران، علیه این ملّت شجاع و فداکار، علیه این کشور داراى اقتدار معنوى، این
جور کارهاى شیطانى هیچ اثرى جز رسوا کردن خود آنها ندارد.
ملّت ایران که با این کارها شکست نمیخورد. یک روزى بود که دو ابرقدرت در دنیا بود و تمام دنیا زیر نفود آنها بود و هر دو ابرقدرت علیه جمهورى اسلامى، دست همکارى به یکدیگر داده بودند و با هم همکارى میکردند؛ و یک دولتى مثل رژیم بعثى عراق را وادار کرده بودند که با استفاده
ى از پشتیبانى
هاى آنها، انواع فشارها را بر این ملّت بیاورد. شما دیدید که هر چه گذشت، ملّت بزرگ ایران قوى
تر شد، عزیزتر شد، مصمّم
تر شد، استقامتش بیشتر شد. مگر میتوانند با ملّت بزرگ ما، با ملّت مؤمن ما، مقابله
اى بکنند که به شکست خود آنها منتهى نشود؟ هر کار بکنند به ضرر خود آنها است.
ما راه اسلام را آن
چنان
که انقلاب و امام به ما آموخته
اند، با قوّت و قدرت ادامه خواهیم داد. بحمدالله
هر چه گذشته است، عزّت جمهورى اسلامى در دنیا بیشتر شده است. امروز دولت ایران، ملّت ایران، رئیس
جمهور ایران، رزمندگان ایران، جوانان ایران، مرد و زن ایران، در دنیا سربلند و آبرومندند. ارتباطات جمهورى اسلامى با دنیا بحمدالله
ارتباطات مستحکمى است؛ با اروپا، با آسیا، با همه
ى کشورهاى دنیا بحمدالله
ارتباطات، ارتباطات مستحکم و قوى
اى است و شیطانها نمیتوانند براى جمهورى اسلامى، از ناحیه
ى بددلى
ها و بدخواهى
هاى خودشان اشکالى به
وجود بیاورند. اساس قضیّه این است که ملّت بزرگوار ما، این وحدت را، این پیوستگى را، این تمسّک به راه خدا را با همین قوّت و قدرت حفظ کند.
شما خانواده
هاى عزیز شهدا ــ که جمع کثیرى در اینجا از خانواده
هاى شهدا هستید ــ و شما جانبازان و شما کسانى که براى انقلاب، از جان خودتان یا عزیزان خودتان سرمایه
گذارى کردید، باید بدانید که بحمدالله
این خونهاى پاک، اثر خودش را بخشیده است؛ تلاشهاى امام بزرگوار، کار خودش را کرده است؛ فداکارى و مجاهدت شما ملّت تأثیر خود را بخشیده است. و ان
شاءالله
تحت توجّهات ولىّ
عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و عنایات آن بزرگوار و ادعیه
ى زاکیه
ى آن بزرگوار، روزبه
روز این ملّت در راه استقلال و سربلندى و آبادى و بهبود زندگى پیش خواهد رفت و براى ملّتهاى دیگر الگو خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته