یکی از مهمترین نقاط قوّت ملّت ایران و جامعهی اسلامی ما این است که بنیهی درونی جامعهی اسلامی ما قوی و مستحکم است؛ روی این فکر کنید؛ این خیلی مهم است؛ استحکام بنیهی درونی نظام اسلامی و ملّت ایران. من قبلاً هم چندی پیش در یک سخنرانی یک اشارهای به این قضیّه کردم؛ الان یک مقداری بیشتر دربارهی آن توضیح عرض میکنم. این استحکام بنیهی نظام اسلامی، این قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبیشان خوب است؛ به خدا ایمان دارند، به دین ایمان دارند، به قرآن ایمان دارند، به ائمّهی هدیٰ ایمان دارند؛ مردم باایمانی هستند. ملّت ایران باایمان است، با عزّت نفس است، با اعتماد به نفس است؛ اینها موجب شده است که ساخت درونی ملّت ایران و نظام اسلامی استحکام پیدا کند. این استحکام را از کجا میتوانیم بشناسیم و ببینیم و درست لمس کنیم؟ نشانهی این استحکام چیست؟ من دو سه مورد از این نشانهها را عرض میکنم.
اوّلین نشانه، غلبهی ملّت ایران بر زنجیرهی خصومتهای پیدرپیِ چنددهساله است. شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام انقلاب را سراغ دارید که توانسته باشد سالهای متمادی در مقابل ضربات قدرتمندترین کشورهای دنیا بِایستد، مقاومت کند و به زانو در نیاید؟ ملّت ایران در مقابل این زنجیرهی طولانیِ توطئههای دشمن و حیلههای دشمن توانست محکم بِایستد؛ در مقابل کودتا، در مقابل تحریم، در مقابل فشارهای سیاسی، در مقابل تهاجم رسانهای؛ این تهاجم رسانهای که برای ایرانهراسی و انقلابهراسی در دنیا راه انداختهاند، بیسابقه است؛ چنین چیزی هرگز وجود نداشته. در مقابل توطئههای امنیّتی کدام ملّت بجز ملّت ایران میتواند یا توانسته در مقابل اینها ایستادگی کند؟ این، استحکام درونی است؛ این نشاندهندهی این است که بنیهی ملّت ایران یک بنیهی قوی است. یک مثال واضحِ جلوی چشم همه، در همین اغتشاشهای اخیر [است] که چند ماه قبل از این، اغتشاش راه انداختند و همه هم وارد شدند؛ ببینید! اینها نکات مهمّی است. رئیسجمهور کشوری مثل آمریکا صریحاً از اغتشاشهای درونی کشور پشتیبانی کرد. رؤسای جمهور و رؤسای دولت بعضی از کشورهای اروپایی هم صریحاً از این اغتشاشها ــ که یک درصد بسیار اندکی از ملّت ایران بودند؛ خیلی خیلی خیلی خیلی کم ــ حمایت کردند؛ نه فقط حمایت زبانی، [بلکه] حمایت تسلیحاتی کردند، حمایت مالی کردند، حمایت امنیّتی کردند. انواع و اقسام کمک را به این اغتشاشها کردند؛ یعنی در واقع خودشان را آماده کردند برای اینکه به خیال خودشان جمهوری اسلامی را اقلّاً ضعیف کنند. هدف، ضعیف کردن جمهوری اسلامی بود، امّا آنچه در صحنه اتّفاق افتاد، درست بعکس آن چیزی بود که آنها خواسته بودند. جمهوری اسلامی نشان داد که قوی است، ضعیف نیست. بر یک چنین اغتشاشی، بر یک چنین توطئهی جهانیای فائق آمد و به دنیا نشان داد که قوی است. بیستودوّم بهمن سال ۱۴۰۱، از همهی بیستودوّم بهمنهای این چند سال قبل پُرشورتر و پُرجمعیّتتر بود؛ این نشاندهندهی استحکام درونی ملّت ایران است. [پس] گفتیم ملّت ایران دارای استحکام و بنیهی قوی است؛ یک نشانه این که گفتم ایستادگی و مقاومت در مقابل توطئههای بزرگ.
در جنگ ترکیبی، حملهی نظامی نیست امّا حمله به باورهای دینی و سیاسی است؛ حملهی دشمن به باورهای دینی و باورهای سیاسی است. اینکه در سورهی «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» میگویید: «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس»، خنّاسش همین تبلیغاتچیهای خارجی و دنبالهروهای آنها در داخل هستند؛ وسوسه میکنند، حقایق را دگرگون نشان میدهند؛ هدفشان سست کردن ارادهی ملّت است، هدفشان خاموش کردن امیدها است، میخواهند شعلهی امید را در دل جوانان ما خاموش کنند، جوان را مأیوس کنند. یأس یعنی بنبست؛ وقتی که جوان از پیشرفت مأیوس شد، از آینده مأیوس شد، احساس بنبست میکند؛ از کسی که احساس بنبست میکند، نمیشود توقّع داشت درست کار کند. میخواهند اختلافافکنی کنند، میخواهند در کشور دوقطبی ایجاد کنند؛ میخواهند نرمافزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بیاثر کنند؛ این نرمافزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم. وقتی این کارها را انجام دادند، دنبال این هستند که در کشور بیثباتی به وجود بیاید، ناامنی به وجود بیاید، اگر بتوانند جنگ داخلی ایجاد کنند؛ که البتّه سرشان به سنگ خورده است و خواهد خورد.
انتخاب ملّت ما در مقابلهی با استکبار تسلیم نبود، ایستادگی بود، عدم وابستگی بود، حفظ استقلال بود، تقویت درونی نظام و ملّت و کشور بود؛ اینها تصمیمات ملّی است؛ این درست بود. وقتی نگاه میکنیم به قضایای عالم، میبینیم این [تصمیم] درست است. شما به قضایای افغانستان مراجعه کنید، ملاحظه کنید، نگاه کنید، کیفیّت خروج آمریکاییها [را ببینید]؛ اوّلاً بیست سال در افغانستان ماندند و چه کردند در این کشور مظلوم مسلمان؛ بعد هم چه جور بیرون رفتند و چه مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند؛ و اموال ملّت افغانستان را هم به آنها نمیدهند! این افغانستان است؛ آن اوکراین است که رئیسجمهورش خطاب به غرب ــ که خود غربیها و دولتهای غربی او را سر کار آوردند ــ چه لحن تندی را به کار میبرد؛ این قضایای یمن است و بمباران هرروزهی مردم مظلوم و واقعاً مقاوم یمن؛ این کارهای عربستان است که در یک روز هشتاد نفر را گردن بزنند! هشتاد جوان را، حتّی نوجوان را ــ آن طور که خبرهایش رسید ــ این قضایا را وقتی انسان نگاه میکند، احساس میکند که در دنیا چه ظلمی حاکم است؛ چه ظلمتی حاکم است در دنیا؛ دنیا دست چه گرگهای خونخواری است.
همان کاری که نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهدهی ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفهی ما است.
در درجهی اوّل، تقویت ایمان. یکی از کارهای مهم برای ما و برای همهی دلسوزان بشری در سراسر عالم، تقویت ایمان دینی است. توسعهی گروههای مؤمن و مقاوم در سرتاسر عالم؛ انسانهایی که انگیزهی دینی داشته باشند و ایمان داشته باشند و اهل مقاومت باشند و کار کنند، تلاش کنند؛ اینها باید توسعه پیدا کنند.
و [تقویت] قوّت و استحکام نظام اسلامی. حالا به فضل الهی، با پرچم اسلام و زیر پرچم اسلام در جمهوری اسلامی ایران یک نظامی تشکیل شده؛ این را تقویت کنیم، مستحکم کنیم، پایههایش را هر چه محکمتر کنیم، ثمراتش و اثراتش را هر چه گستردهتر کنیم.
بعد برنامهی خردمندانه و حکمتآمیز؛ این میدان از آن میدانهایی نیست که انسان سرش را بیندازد پایین و حمله کند؛ برنامهریزی لازم دارد، مطالعه لازم دارد، برنامهی خردمندانه باید تهیّه بشود، با حکمت بایستی با این قضیّه مواجه شد. و این برنامه باید متّکی باشد بر شناخت وسیع مختصّات این جاهلیّت؛ اگر مختصّات این جاهلیّت را درست ندانیم، نمیتوانیم با آن مقابله کنیم، نمیتوانیم با آن مبارزه کنیم.
من آنچه احساس میکنم، این است که بحمدالله مجلس شورای اسلامی که یک رکن اساسی از ارکان نظام اسلامی است، تا امروز خوب حرکت کرده و پیش رفته است؛ این حرکتِ در سمت اهداف انقلاب را هرچه میتوانید تقویت کنید. امروز کشور احتیاج دارد به این استحکامِ ساخت درونی ملّت و ارکان نظام اسلامی. شما ببینید دشمنان شما چه کسانی هستند و با چه روحیهای دارند حرکت میکنند و با چه خباثتی در مقابل ملّت ایران میایستند؛ نهفقط هم [در برابر] ملّت ایران؛ ذات اینها [این است]. امروز این مسئلهی جدا کردن چند هزار بچّه از مادرهایشان در آمریکا یک مسئلهی کوچکی نیست؛ مسئلهی خیلی بزرگی است. گریهی این بچّهها را انسان در تلویزیون طاقت نمیآورد بشنود؛ چطور اینها حاضرند بهخاطر یک سیاستی، بهخاطر یک اجرائی، یک چنین مقدّمهی غلط و جنایتباری را انجام بدهند که چند هزار بچّه را از مادرشان [جدا کنند]! اینها این[جور] هستند. اینها همان کسانی هستند که با چند دولت بزرگ و دارای تسلیحات پیشرفته میآیند در دریا در مقابل مردم یمن میایستند برای اینکه یک بندر را که محلّ تنفّس مردم مظلوم یمن است، از دست اینها خارج کنند؛ آدم میکشند بدون [هیچ] تردید. اینجور نیست که فقط با جمهوری اسلامی بد باشند؛ اینها ذاتاً انسانهای ظالمی هستند؛ دستگاههای قدرتِ ظلمند. بله، با جمهوری اسلامی هم چون عدالتطلب است، چون داعیهی اسلام دارد، داعیهی دفاع از مظلوم دارد، بشدّت مخالفند و این کارشکنیها را دارند انجام میدهند. باید در مقابل اینها ایستاد؛ بایستی استحکام را حفظ کرد و باید مطمئن بود که به توفیق الهی، به حرمت و جلال و عزّت الهی، ملّت ایران بر آمریکا و دشمنانش پیروز خواهد شد.
شما ببینید از اوّل انقلاب، [تعداد] این کسانی که در آرزوی نابودی جمهوری اسلامی بودند و حالا از این دنیا با حسرت و با ناکامی رفتند در اعماق جهنّم، چقدر است. جمهوری اسلامی با اقتدار کامل [ایستاده]؛ بعد از این هم همینجور خواهد بود. این را همه بدانند -هم دشمن بداند، هم دوستان با اخلاص بدانند، هم آن دوستانی که گاهی دلشان میلرزد بدانند- که جمهوری اسلامی مستحکم ایستاده است و بدانید آنها نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد.
و این بهخاطر تجهیزات مادّی نیست. تجهیزات مادّی نقش اساسی و تعیینکننده ندارند، چیزهای دیگری وجود دارد؛ آن، تجهیزات معنوی است؛ آن عزم و ارادهی ثابت است، آن راههای استحکام درونی دلهای یکایک آحاد مردم است، آن قدرت تربیت جوانهایی است که در این طوفان عجیب فساد -که در دنیا بهوسیلهی صهیونیستها و امثال آنها دارد ترویج پیدا میکند- قرص و محکم در صراط مستقیم در ایران ایستادهاند. جمهوری اسلامی، قدرت اسلامی، نظام اسلامی، میتواند اینجور جوانهایی را تربیت کند و امروز تربیت کرده و هستند. این، قدرت جمهوری اسلامی است؛ با این قدرت، هیچ قدرت مادّیای تواناییِ مقابله ندارد. و روح [این قدرت] هم، روحِ همین شهادت است.
من به همهی این آقایان محترمی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری هستند این را عرض میکنم -حرفی است که بارها گفتهایم- تصمیم بگیرند، به مردم هم بگویند، در تبلیغاتشان هم بگویند، قول هم بدهند که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعهی اقتصادی، برای باز کردن گرهها، نگاهشان به بیرون از این مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملّت خواهد بود. تواناییهای ما زیاد است، ظرفیّتهای ما زیاد است؛ توجّه به این ظرفیّتها، استفادهی از این ظرفیّتها، برنامهریزی عاقلانه و مدبّرانه برای استفادهی از این ظرفیّتها میتواند کشور را به اقتدار و استحکامِ ساخت درونی برساند؛ و این، آن چیزی است که دشمن را مأیوس میکند، این، آن چیزی است که به کشور و ملّت و نظام اسلامی، به توفیق الهی مصونیّت خواهد داد.
من عرض میکنم در آیهی شریفهی «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» به احتمال زیاد منظور از «قُوَّة» فقط قوّهی نظامی نیست؛ البتّه قوّهی نظامی هم هست امّا فقط قوّهی نظامی نیست. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه میتوانید، درون خودتان را قوی کنید. معنای این استحکامِ ساختِ داخلیِ کشور که بنده مکرّر میگویم، این است. ازلحاظ علمی خودتان را قوی کنید، ازلحاظ فنّاوری خودتان را قوی کنید، ازلحاظ تولید داخلی قوی کنید، ازلحاظ نفوذ در بازارهای خارجی قوی کنید، ازلحاظ کشف ظرفیّتهای فراوانی که در این کشور هست و هنوز استفاده نشده است، قوی کنید و این ظرفیّتها را به کار بگیرید. ما که در سیاستها اعلام کردیم که کشور باید به رشد هشت درصد برسد، بعضی گفتند نمیشود! بعد متخصّصین و کارشناسها آمدند گفتند اگر ما ظرفیّتها را ملاحظه کنیم، رشد بیش از هشت درصد هم ممکن است در کشور اتّفاق بیفتد! نه رشدِ به معنای اینکه ما نفت بیشتر بفروشیم -البتّه این مفید است لکن این آن چیزی نیست که مورد نظر ما است- یعنی رشد تولید داخلی کشور، استحکام اقتصادی داخل کشور؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی که ما بارها تأکید کردهایم و تکرار کردهایم. آنوقت یک عدّهای میآیند روی کمبودها انگشت میگذارند، مبالغه میکنند، اغراق میکنند، پیشرفتها را نمیگویند، راهحلها را هم نمیگویند! اتّفاقاً اینها همان کسانی هستند که خودشان به دشمن گِرا دادند که ایران را تحریم کنند؛ گرای تحریم را اینها دادند. خود همینها بیش از همه -در داخل کمتر، در خارج بیشتر- روی نقاط ضعف تکیه میکنند.
ایشان ریشه توطئهها و دشمنیهای گوناگون با جمهوری اسلامی را تبلور مخالفت با نظام سلطه در ایرانِ برخوردار از «منابع فراوان طبیعی و انسانی و اقتصادی، حرف و منطق و منبر سیاسی، و ابزار و نیروی لایق نظامی» دانستند و خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی در مقابل این دشمنیها باید بر قدرت خود بیفزاید و علت تأکید مکرر بر افزایش قدرت داخلی و استحکام ساخت داخل نیز همین مسئله است.
امروز یکی از چیزهایی که از لحاظ عملی مهم است، مسئلهی اقتصاد است؛ دشمن روی اقتصاد کشور ما متمرکز شده. از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطهی ضعفی است که [او] میتواند با تکیهی بر آن نقطهی ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون میجوشد و احتیاج ما را به دیگران کم میکند و استحکام کشور را در مقابل تکانههای خارجی افزایش میدهد؛ این معنای اقتصاد مقاومتی است. «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، این اقدام و عمل باید در جلوی چشم مردم قرار بگیرد و مردم این را ببینند؛ این توقّع و خواستهی ما از مسئولین است که با آنها هم در میان میگذاریم؛ این مسائل را ما با مسئولین مرتّباً در میان میگذاریم و به آنها میگوییم. شاخصههای اقدام و عمل را باید نشان داد.
البتّه حالا بنده هیچ قضاوتی در مورد این انتخاباتی که در آمریکا انجام گرفته است ندارم. آمریکا، آمریکا است؛ این حزب یا آن حزب، هر کدامشان سرِ کار آمدند، خیری به ما نرساندند، شر رساندند. یکی تحریم کرد، یکی هواپیما زد، یکی به سکّوی نفتی حمله کرد، یکی به دشمنهای ما کمک کرد. ما نگرانی هم نداریم؛ ما به توفیق الهی برای مواجههی با هر حادثهی محتمل آمادهایم. در دنیا عدّهای عزا گرفتهاند که چرا انتخابات در آن کشور اینجوری شد؛ یک عدّهای [هم] در دنیا خوشحال شدند و شادی کردند. ما نه، ما نه عزا میگیریم، نه شادی میکنیم؛ برای ما فرقی ندارد. ما فکر میکنیم که چگونه باید کشور را از مشکلات احتمالی عبور داد؛ ملّت باید به این فکر کند. راه عبور از همهی مشکلاتی که برای کشور محتمل است، چه در این دوره، چه در ده سال دیگر، چه در پنجاه سال دیگر، این است که کشور از درون مستحکم باشد. ببینید چهجوری استحکام حاصل میشود. استحکام داخلیِ نظام، اساس کار است؛ هم استحکام سیاسی، هم استحکام اقتصادی، هم استحکام فرهنگی، و هم بالاتر از همه استحکام روحی و روانی افراد، بخصوص نخبگان و بخصوص مسئولان ارشد کشور. این استحکام اگر وجود داشته باشد، هیچ خطری کشور را تهدید نمیکند. کشور در مقابل همهی خطرها آماده است. جوانهای عزیز ما بایستی این رویِشِ مبارکِ روحیّهی انقلابی را ادامه بدهند. بحثها و جنجالها و حاشیهسازیها و پرداختن به چیزهای کوچک و جزئی و مانند اینها مسئلهی کشور نیست؛ مسئلهی کشور، روحیّهی انقلابی است؛ مسئلهی کشور، جهتگیری انقلابی است؛ و از لحاظ عملی و برنامهریزی، مسئلهی کشور، اقتصاد است که بارها عرض کردهایم، پیشرفت علمی است که بارها عرض کردهایم و اتّحاد و انسجام آحاد ملّت است که این را هم بارها عرض کردهایم. اینها مسائل اصلی کشور است.
علیرغم همهی دشمنیهایی که امروز دارد میشود -که ما طبعاً آگاهیهای خیلی وسیعی داریم نسبت به آنچه امروز دارد انجام میگیرد؛ چه در زمینههای سخت و چه در زمینههای نیمهسخت و چه در زمینههای نرم؛ چه در زمینههای آشکار و چه در زمینههای پنهان؛ خیلی کار دارد انجام میگیرد علیه نظام جمهوری اسلامی به شکلهای مختلف- این کلمهی طیّبه که واقعاً «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآء» [یعنی] نظام جمهوری اسلامی روزبهروز در حال استحکام بیشتر است. بحمدالله خدای متعال تفضّلات خودش را بر ماها تمام کرده؛ ما بایستی شاکر باشیم، قدر نعمت الهی را بدانیم و با امید انشاءالله در این راه پیش برویم.
بحمدالله تفاوت نیروی هوایی [فعلی] با نیروی هوایی آن روز و نیروی هوایی قبل از انقلاب، از زمین تا آسمان است. نگویند که قبل از انقلاب، هواپیماهای نو و ساختِ کجا در اختیار نیروی هوایی بود، امروز آنجور هواپیماهایی را نداریم. بله، درست است که آن روز نیروی هوایی زرقوبرق داشت امّا پوک بود؛ امروز آن زرقوبرق را ممکن است آنچنان نداشته باشد امّا مستحکم است، استوار است، از درون جوشیده؛ امروز شما متّکی به خودتان هستید. در گزارش فرمانده محترم نیرو شنفتید که قطعه را شما میسازید، ابزار را شما میسازید، امکانات را شما میسازید، حرکت را شما با تدبیر خودتان انجام میدهید؛ آنروز اینجور نبود. بله، آن روز پولها را بیحسابوکتاب میگرفتند -که حالا امروز مسئولین دولتی برخورد کردهاند به بیحسابوکتابیِ آن پولهایی که آن روز میگرفتند- در مقابلش به هر قیمتی که میخواستند، ابزار در اختیار نیروی هوایی میگذاشتند. البتّه بعد از انقلاب هم یک عدّهای میخواستند افچهاردهها را که تازه خریده بودند، برگردانند که به حولوقوّهی الهی نگذاشتیم؛ میخواستند برگردانند تا همین ابزار هم نباشد. امروز نیروی هوایی دارای ابتکار است، دارای اقتدار است، تواناییاش قابل مقایسهی با آن روز نیست؛ و روزبهروز هم باید قویتر بشود.
اگر ساخت داخلیِ قدرت در کشور در همهی زمینهها از جمله و بخصوص در زمینهی اقتصادی، ساخت مستحکمی باشد، همهی مسائل را با طرفهای گوناگون میشود مذاکره کرد؛ انسان منتها از موضع قدرت مذاکره میکند، نه از موضع نیاز، نه از موضع احتیاج که زبان دشمن را دراز کند، دائم شرط و شروط بگذارد، دائم حرف بیربط و مفت بزند؛ بنده علاج را در این میبینم.
به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کموبیش اظهار کردهاند، گفتهاند، منتها باید عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلی غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ اینجور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کُند حرکت بکنیم. در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی است، بر استحکام بنیهی درونیِ اقتصاد است. رونق اقتصادی هم این است؛ رونق اقتصادی با تولید حاصل میشود، با فعّال کردن ظرفیّتهای درونی کشور حاصل میشود، نه با چیز دیگر.
نظام اسلامى و جامعهى اسلامى با انس روزافزون با قرآن استحکام درونى پیدا میکند؛ و استحکام درونى آن چیزى است که جوامع را در راههاى مطلوب خودشان و بهسوى مطلوبهاى خودشان قادر میسازد و قدرت برخورد با چالشها به جوامع میدهد. باید در درون مستحکم بود؛ این استحکام درونى به برکت انس با قرآن حاصل میشود. انس با قرآن ایمان را تقویت میکند، توکّل به خدا را زیاد میکند، اعتماد به وعدهى الهى را زیاد میکند، ترس و خوف از مشکلات مادّى را در انسان کم میکند، انسانها را تقویّت روحى میکند، اعتماد به نفس میدهد، راههاى تقرّب به خدا را براى انسان روشن میکند. فواید و منافع انس با قرآن در این بخش اینها است.
نکتهی سوم [از انگیزهها و عوامل تهیهی سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، تهدیدهای اقتصادی خارجی است. خب تحریمها از قبل بود، منتها این تحریمها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمامعیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است. علت آن هم، نه مسئلهی هستهای است، نه مسئلهی حقوق بشر است، نه مسائل دیگری از این قبیل است؛ علت آن را خود آنها هم میدانند، ما هم میدانیم؛ علت، استقلالخواهی ملت ایران است؛ علت، داشتن یک حرف نو بر پایهی مبانی اسلام است که برای کشورهای دیگر و ملتهای مسلمان الگو خواهد شد؛ میدانند که اگر جمهوری اسلامی در این عرصهها و میدانها موفق شد، دیگر جلوی رشد این حرکت را در دنیا نمیشود گرفت و این یک حرکت مهمی است؛ مسئله این است. حالا بهانه یک روز انرژی هستهای است، یک روز غنیسازی است، یک روز حقوقبشر است، یک روز حرفهایی از این قبیل است. تحریمها علیه ما، قبل از اینکه اصلاً مسئلهی انرژی هستهای مطرح هم بشود وجود داشت، بعد از این هم وجود خواهد داشت. این مسئلهی هستهای و این مذاکرات اگر انشاءالله به نقطهی حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیتسازی کرد، باید به بنای داخلی استحکامبخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود؛ وقتی دشمن مأیوس شد، خیال ملت و مسئولین کشور هم راحت خواهد شد.
آمریكاییها با انقلاب اسلامی دشمنند، با جمهوری اسلامی دشمنند، با این پرچمی كه شما مردم بلند كردید دشمنند و این دشمنی با این چیزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابلهی با این دشمنی هم فقط یكچیز است و آن، تكیهی به اقتدار ملّی و به توان داخلی ملّی و مستحكم كردن هرچه بیشتر ساخت درونیِ كشور [است]. هرچه در این زمینه ما كار بكنیم، كم است.
ملّت توجّه داشته باشد. ببینند كه باید یك كشور اقتدار درونی خود را حفظ كند؛ این توصیهی همیشهی ما به مسئولین است. مشكلات كشور را تنها یك چیز حل میكند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفیّتهای درونی - كه این ظرفیّتها هم بحمداللَّه بسیار است، بیشمار است - و استفادهی از این ظرفیّتها به شكل حكیمانه. خوشبختانه مسئولین اقتصادی دولتی به این معنا توجّه كردهاند، به این نتیجه رسیدهاند. راه برطرف كردن مشكلات اقتصادی كشور - حالا این بخش از مشكلات - نگاه به بیرون نیست، نگاه به برداشتن تحریم دشمن و مانند اینها نیست؛ خوشبختانه مسئولین اقتصادی كشور به این معنا توجّه كردهاند. راه آن این است كه به درون نگاه كنند؛ ساخت درونی اقتصاد را تقویت كنند؛ این كار را بنا دارند بكنند و انشاءاللَّه همین است كه پیش خواهد رفت و در این توفیق پیدا خواهند كرد. به دشمن نمیشود چشم دوخت؛ از دشمن نمیشود انتظار داشت.
بعضی از كشورها ممكن است تولیدات زیرزمینیِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههای نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنیا، محصولات آنها را بخرند، یك ظاهرِ پیشرفتی هم ممكن است بهوجود بیاید امّا این پیشرفت نیست؛ پیشرفت آنوقتی است كه "درونزا" باشد، آنوقتی است كه متّكی به استعداد درونی یك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهی به همین درونزایی است. اگر چنانچه از درون، یك حركتی، جهشی، رشدی بهوجود آمد، به یك كشور، به یك ملّت، وزن میدهد، اعتبار میدهد، ارزش میدهد، ابّهت میدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، دیگران آمدند، [اعتبار به دست نمیآید]. خب، در زمان رژیم طاغوت خودِ فرنگیها و غربیها آماده بودند كه برخی از كارهای مربوط به فنّاوری هستهای را در كشور انجام بدهند؛ قرارداد میبستند. فرض بفرمایید حالا نیروگاه بوشهر را كه ما با این همه زحمت بعد از سالها به دست آوردیم، بنا بود آلمانها بسازند - [كه] پولش را هم گرفتند، بالا هم كشیدند، جوابی هم ندادند بعد از انقلاب - خب، فرض كنید یك نیروگاه هستهای هم فلان كشور غربی بیاید اینجا، خودش بسازد، خودش اداره كند، از برقش ما استفاده كنیم. این هیچ وزانتی برای یك ملّت محسوب نمیشود؛ هیچ ارزشی به حساب نمیآید. آن وقتی اعتبار و وزانت برای یك كشور بهوجود میآید كه خودش توانایی از خود بُروز بدهد. این توانایی وقتی در شما پیدا شد، آنوقت میتوانید در شرایط برابر، از تواناییهای دیگران هم استفاده كنید، همچنانكه آنها از تواناییهای شما استفاده خواهند كرد. درست گفتند یكی از دوستان، بدیهی است كه یك كشور همهی فصول و سطوح مورد نیازِ در مسائل علمی و فنّاوری را نمیتواند خودش تهیّه كند، باید از دیگران هم بگیرد؛ امّا این گرفتن از دیگران به صورت دست دراز كردن به سوی دیگران نیست؛ به صورت معاملهی برابر و پایاپای [است]؛ علم میدهید، علم میگیرید؛ فنّاوری میدهید، فنّاوری میگیرید؛ احترامتان هم در دنیا محفوظ است. این لازم است.
ما از تحرّك دیپلماسی دولت حمایت میكنیم، پشتیبانی میكنیم. در كنار آمادگیهای همهجانبهی ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحكام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی - به تلاش و تحرّك دیپلماسی هم چه در این قضایای سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهای دیپلماتیك و تحرّكی كه در این زمینه میكنند، حمایت میكنیم. البتّه برخی از آنچه در سفر نیویورك پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لكن ما به هیئت دیپلماسی ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریكاییها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادی نداریم. ما دولت ایالات متّحدهی آمریكا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشكن، دولتی سخت در پنجهی تصرّف و اقتدار شبكهی صهیونیسم بینالمللی - كه بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبكهی صهیونیستی بینالمللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغالكنندهی فلسطین مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریكا، در حالی كه بكلّی منافع ملّی آمریكا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلی انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهی دنیا دولت ایالات متّحدهی آمریكا باج میگیرد و به رژیم جعلی صهیونیستی باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میكنیم - به دولت آمریكا اعتمادی نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم كه با دقّت، با ملاحظهی همهی جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّی را یك لحظه به فراموشی نسپرند.
آنچه برای نظام جمهوری اسلامی حائز اهمّیّت است، استحكام ساخت درونیِ نظام جمهوری اسلامی است، استحكام درونی ملّت ایران است؛ همان چیزی كه از روز اوّل تا امروز توانسته است این كشور را حفظ كند؛ اتّحاد ملّی، توجّه به آرمانهای والای نظام جمهوری اسلامی، توجّه به عزّت ملّی.
ما داریم با منطق پیش میرویم، با محاسبهی علمی پیش میرویم؛ طرف مقابل ما دچار ضعفهای روزافزون و تناقضهای درونی است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونی آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشینی میكنند - البتّه لازم نیست به این عقبنشینی اعتراف كرده باشند یا به طور محسوس و واضحی در حرفهای آنها دیده بشود - واقع قضیّه این است، حقیقت قضیّه این است. وقتی یك ملّتی با محاسبهی درست، با پیداكردن نقطهی صحیح كار، كار را پیش میبرد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. ما گفتهایم «ساخت درونی نظام» باید استحكام پیدا كند؛ ما گفتهایم «علم» بایستی رشد پیدا كند؛ ما گفتهایم «تولید داخلی» بایستی اساس كار باشد؛ ما گفتهایم «نگاه خوشبینانه به استعداد بومی كشور» بایستی جدّی باشد، استعدادها پرورش پیدا كند؛ اینها پایههای اصلی كار است. وقتی كشوری با تكیهی به استعدادهای درونی، با تكیهی به ابتكار نیروی انسانی خود، با تكیهی به علم و دانش خود، با تكیهی به ایمان خود و با اتّحاد حركت میكند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. بنابراین ما تردیدی نداریم كه آیندهی روشنی داریم؛ البتّه اینكه این آینده زود باشد یا دیر باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنیم، آینده زودتر خواهد رسید؛ اگر چنانچه تنبلی و كوتاهی و خودخواهی و دنیاپرستی و دل دادن به این ظواهر، چشم ما را یك قدری پُر كند، ساقط كند ما را، در درون خودمان ریزش - چه ریزش شخصی در درون، چه ریزش اجتماعی - پیدا بكنیم، البتّه دیرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون تردید به دست خواهد آمد و این به بركت مجاهدتها و فداكاریها است كه بحمدالله در میدان فداكاری هم شماها فعّال بودید، خوب بودید، حركت درخشانی كردید، در آینده هم انشاءالله همینجور خواهد بود.
جمهوری اسلامی با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همهی این مسائل نگاه میكند؛ آنچه ما میفهمیم این است كه ما بایستی بهعنوان یك ملّت، بهعنوان یك جمعیّت عظیم هفتاد هشتاد میلیونیِ واقع در یك منطقهی حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفادهی از اقتدار اسلامی، جای پای خودمان را محكم كنیم؛ اهداف انسانی و والای خودمان را كه از اسلام گرفتهایم، در معرض نگاه و دید همهی بشریّت بگذاریم و بشریّت را دعوت كنیم به آن چیزی كه اسلام به بشریّت هدیه میدهد؛ این وظیفهی ما است. مكرّر عرض كردهایم: ساخت اقتدار درونی ملّت كه در درجهی اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین كشور و با همراهی مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خدای متعال انجام خواهد گرفت؛ یعنی بهكار گرفتن عقل و معنویّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر میگذارد، كما اینكه تا حالا هم اثر گذاشته است. و امیدواریم كه انشاءالله این حضور معنوی در عرصههای مختلف و از جمله حضور شما در حج با این منطق قوی، با این نگاه روشن، بتواند آن چیزی را كه اسلام برای نظام، برای مردم عالم، برای مسلمانان، برای غیرمسلمانان، برای انسانیّت خواسته است، تأمین كند و وسائل سعادت عمومی را فراهم بكند.
غربی ها از كشتار هیروشیما، از كشتار میلیونها انسان در جنگ های جهانی اول و دوم، و از كشتار مردم بیگناه پاكستان، افغانستان و عراق، احساس ناراحتی نمی كنند و در آینده هم هرجا كه منافعشان اقتضا كند از كشتار انسانها ابائی نخواهند داشت، بنابراین باید اقتدار درونی خود را در عرصه های گوناگون سیاسی، حكومتی، معیشتی و مردمی افزایش دهیم.
آنچه كه ما احساس میكنیم كه برای رفع مشكلات بایدانجام داد - مشكلات هم مال امروز نیست، مشكلات همیشه وجود داشته است، در همهی كشورها هم وجود دارد؛ یعنی اگر كسی تصوّر كند كه حالا در فلان كشور پیشرفته، یا فلان كشور اروپایی، یا غربی، یا ثروتمند، یا پرجمعیّت، یا كمجمعیّت، مشكلاتی وجود ندارد، خطا است؛ مشكلات همهجا هست؛ طبیعت كارِ یك ملّت این است كه بالاخره در كار او مشكلاتی وجود دارد، مسئولینش باید آن مشكلات را برطرف بكنند و حركتشان را ادامه بدهند؛ حالا بعضی میخواهند مشكلات را با كمك دیگران، با تكیهی به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل كنند؛ بعضیها هم نه، میخواهند مشكلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل كنند - اعتقادمان این است كه باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمّیّت بدهیم؛ این اساس كار است. از درون، خودمان را باید تقویت كنیم. تقویت درونی با اندیشهی كامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممكن؛ چه بهوسیلهی پیشرفت علمی، چه بهوسیلهی ساخت و مدیریّت درست اقتصادی؛ اینها كارهایی است كه به نظر ما ممكن است.
خب، امروز شما ملاحظه كنید، وقتی روی نفتِ ما فشار میآورند، ما دچار مشكل میشویم، این ناشی از چیست؟ ناشی از این است كه ما تكیهمان را به نفت از بعد از دورهی جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم كم كنیم، اگر ما تكیهمان را به نفت كم میكردیم، فشار بر روی نفت اینقدر برای ما سخت تمام نمیشد. بنابراین به خودمان بایستی مراجعه كنیم، از خودمان بایستی بخواهیم كه گرهها را با نیروی اراده حل كنیم.
یك شاخص دیگر هم عرض بكنیم، این بخش را من دیگر ادامه ندهم بیشتر از این؛ تكیه به ظرفیّت درونزای كشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهی ما است؛ این معنایش این نیست كه از امكاناتی كه در بیرون هست استفاده نكنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی كشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهی كشور و نظام جمهوری اسلامی، جبههی بزرگی وجود دارد كه با همهی توان از سی و چند سال پیش به این طرف كوشیده نگذارد كه این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد كه این نظام جمهوری اسلامی پایدار بماند، نگذارد كه پیشرفت كند، نگذارد كه در زمینههای گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهای خصمانهای كه كرده، انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نكنید، امّا میگوییم اطمینان نكنید، اعتماد نكنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل كشور خیلی امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده كنیم، كلید حلّ مشكلات اینجا است؛ یعنی در درون كشور و امكانات داخلی كشور است كه از اینها میشود خردمندانه بهرهبرداری كرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است كه رتبهی ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللی سهم هر كشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهی مناسبات بینالمللی به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بكنیم و خوشبختانه در طول این سالهای متمادی بمرور تأمین شده، یعنی مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهوری اسلامی در طول این سالها افزوده شده؛ لذا میبینید حیثیّت و موقعیّت جمهوری اسلامی هم بالا رفته كه حالا شواهدش فراوان و الیماشاءالله است. و این شش هفت تا شاخص بود كه خواستیم عرض كنیم؛ البتّه عرض كردیم اینها مطالبی نیست كه برای شماها تازه باشد، لكن تذكّر و تكرار دانستههایی است كه آنها لازم است.
دوستان در زمینهی جبههبندیهای سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.
توصیهی ما، هم به رئیس جمهور محترم، هم به هیئت دولتی كه انشاءالله به توفیق الهی در آیندهی نزدیكی از مجلس رأی اعتماد خواهند گرفت، این است كه كارها را با صبر و بدون شتابزدگی انجام دهند؛ گامها را محكم و مطمئن بردارند. در همهی زمینهها ظرفیت كار وجود دارد، اهداف بلند هم وجود دارد، نشانهها و بشارتها هم در كشور ما كم نیست. البته جبههی دشمنان برخوردهای خصمانهای دارند. رئیس جمهور محترم اشاره كردند به تحریمها و فشارهائی كه دشمنان ملت ایران - كه البته در رأس آنها آمریكا است - بر كشور وارد میكنند. من میخواهم بگویم درست است كه فشارهای دشمنان برای مردم مشكلاتی را بهوجود میآورد، اما تجربههای باارزشی هم در اختیار مسئولان و در اختیار مردم میگذارد. درس بزرگی كه ما از این فشارهای اقتصادی دریافت كردیم، این است كه هرچه میتوانیم، باید به استحكام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر كنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی كه دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یك چنین مشكلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهای ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحكام ساخت درونی اقتدار ملی؛ كه آن روز به مسئولان كشور عرض كردیم: در درجهی اول، مسائل اقتصادی و مسائل علمی است؛ كه باید با جدیت دنبال شود.
مسائل سیاسی هم مسائل مهمی است. من تأیید میكنم نظری را كه رئیس جمهور محترم ابراز كردند در زمینهی برخورد حكمتآمیز با مسائل گوناگون بینالمللی و مسائل سیاسی و مسائل ارتباطات بینالمللی و اینها. حتماً باید برخوردِ حكمتآمیز و عاقلانه باشد. البته ما دشمنانی داریم كه اینها زبان عقلائی هم خیلی سرشان نمیشود؛ لیكن آنچه كه ما وظیفه داریم، این است كه با استحكام، با توجه به اهداف والای جمهوری اسلامی، بدانیم چه كار داریم میكنیم؛ اهداف خودمان را بشناسیم، آن اهداف را هم در نظر داشته باشیم و آنها را با جدیت دنبال كنیم.
یكی از موضوعاتی كه باز میتواند مورد بحث و مطالعه قرار بگیرد، عمق راهبردی نظام در نگاه به مسائل منطقه است. در نگاه به مسائل منطقه، انسان متوجه یك موضوعی میشود و آن، عمق راهبردی جمهوری اسلامی در این مناطق است. یك جاهائی یك حوادثی است كه میتواند مثل ریشه و مایهی استحكام یا ریسمانهای نگهدارندهی خیمه، برای داخل كشور به حساب بیاید؛ اینها عمق راهبردی است. اینكه شما ملاحظه كردید امام در زمینهی انقلابهای خارج از كشور و هستههای انقلابی، بیانات صریحی را در آن روزها بیان میكردند، برای تشكیل یك چنین عمقی بود؛ كه تشكیل هم شد. امروز دستگاه استكبار با دستپاچگی دارد با این عمق استراتژیك مبارزه میكند؛ البته به جائی هم نرسیده و نخواهد رسید.
یك بحث مهم در همین قضیه، كاری است كه دشمن دارد در زمینهی اختلاف شیعه و سنی میكند؛ كوبیدن مجموعههای شیعه در نقاط مختلف دنیای اسلام. دشمن با این تصور كه چون عناصر شیعه در واقع پایگاههای طبیعی برای جمهوری اسلامی محسوب میشوند، میخواهد این پایگاهها را بكوبد؛ البته اشتباه میكند. پایگاههای جمهوری اسلامی منحصر به شیعهها نیست. خیلی از برادران سنی در خیلی از كشورها آنچنان دفاع جانانهای از جمهوری اسلامی میكنند كه خیلی از شیعهها نمیكنند. بعضی از این مخالفین ضدانقلابی كه در خارج از كشور نشستهاند - به قول شماها، آن ور آب - و علیه جمهوری اسلامی مرتب حرف میزنند، اگر به آنها بگویند مذهبت چیست، میگوید شیعه. خیلی از مسلمانهائی كه شیعهی امامی هم نیستند - حالا یا شیعهی زیدیاند، یا سنیاند - در دفاع از نظام اسلامی، از برادران شیعه كمتر نیستند. بنابراین در مورد عمق راهبردی، دشمنان ما فهم درستی ندارند و كاری كه دارند میكنند، كار اشتباهی است. بنابراین یك صحنهی مهمِ نشاطی كه برای دانشگاهها لازم است، همین صحنهی مسائل سیاسی و اجتماعی و مسائل ناظر به واقعیتهای زندگی است؛ كه اینها را شما میتوانید بحث كنید، پخته كنید، سنجیده كنید، اینها را بر مدیریتهای كشور عرضه كنید و به عنوان فرآوردههای علمی و فكری برای نظام اسلامی به جا بگذارید. خود شماها چند صباح دیگر در بخشهای مختلف كشور جزو مدیرانید؛ از اینها باید استفاده كنید، و امروز هم باید استفاده شود.
یك عرصهی دیگر، عرصهی علم است؛ نشاط علمی. من به شما عرض بكنم؛ امروز یكی از نیازهای اساسی و درجهی یك كشور، نیاز علمی است. اگر چنانچه ما توانستیم در عرصهی علمی، پیشرفتهائی را كه تا امروز بحمدالله به دست آمده است، با همین سرعت دنبال كنیم، هم در زمینهی مشكلات اقتصادی، هم در زمینهی مشكلات سیاسی، هم در زمینهی مشكلات اجتماعی، هم در زمینهی مسائل بینالمللی، مطمئناً گرهگشائیهای بزرگی خواهد شد. علم مسئلهی بسیار مهمی است. در این حدود ده سال، یازده سال گذشته، در این زمینه خیلی كار شده؛ لیكن بعد از این هم باید كار شود؛ كار مضاعف شود. من عقیدهام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد.
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر دارای مسئولیت است. امروز یك حركت عظیم تاریخی از درون جامعهی ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههای بزرگ بشری شده؛ این یك واقعیت است. مواجههی انقلاب اسلامی با نظام سلطهی بینالمللی، ایستادگی در مقابل زورگوئیها، از سوی یك ملتی كه دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئیهای دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادی و آزادگی در این كشور، چیز خیلی مهمی است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا كند. همچنین آنچه كه در پی این آزادی آمد. من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفتهام كه مسئلهی جهاد نظامیِ هشتسالهی ما چیز كمی نبود، چیز مهمی بود؛ كه به نظر من در شعر ما خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بنای جامعهی اسلامی، جهاد استحكام بخشیدن به ساخت قدرت ملی كه ما مكرر رویش تكیه كردیم، جهاد اصلاح سبك زندگی - كه عرض كردیم متن تمدن اسلامی این است و آنچه كه در غیر از سبك زندگی بحث میكنیم، همه شكلها و شیوهها و اندازهگیریها است - اینها هر كدام یك جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیداری اسلامی یك مسئلهی مهم است، مسئلهی فلسطین یك مسئلهی مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم. بههرحال اینها چیزهائی است كه اهمیت دارد.
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحكام بخشید؛ اساس كار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حركت كنیم و این هدفها را دنبال كنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضهها ایستادگی كنیم و صبر و توكل را به كار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون كشور تقویت كنیم و استحكام ببخشیم. عناصر این استحكام، برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه كه جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ كه عرض كردیم. مسئولان كشور باید تصمیمشان را در مواجههی با مشكلات حفظ كنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حركت كردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد كه با مشاهدهی اخم دشمن، ترشروئی دشمن، حركت معارضهی دشمن با شكلهای مختلفش - تبلیغاتیاش، سیاسیاش، اقتصادیاش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته این دومی - عزم راسخ مردم - الزاماتی هم دارد، كه حالا معلوم است. ما اگر بخواهیم عزم راسخ مردم را حفظ كنیم، یك سلسله وظائفی را باید انجام دهیم.
اما آنچه كه فصلی است - آنچه كه در حال حاضر برای كشور اولویت دارد - به نظر من مسئلهی اقتصاد و مسئلهی علم است. مسئولان كلان كشور، سیاستگذاران كشور، كسانی كه ادارهی امور اساسی را در كشور به عهده دارند، به این دو نقطهی اصلی برای پیشرفت باید توجه كنند. روی مسئلهی اقتصاد كشور باید تكیه شود، روی مسئلهی پیشرفت علمی كشور هم باید تكیه شود. توجه به اقتصاد خوشبختانه نسبتاً عمومی است؛ همه توجه دارند. حماسهی اقتصادی هم جزو شعار امسال بوده. امیدواریم همچنان كه حماسهی سیاسی انجام گرفت، حماسهی اقتصادی هم با همت مسئولین انجام بگیرد. البته كار اقتصادی، كار كوتاهمدتی نیست؛ كار یك ماه و دو ماه و یك سال نیست؛ لیكن باید حركت آغاز شود. روی مسئلهی علم هم من تكیه میكنم. در این ده سال گذشته، حركت علمی ما خیلی خوب بوده؛ پیشرفت علمی و سرعت پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید كند نشود. اگر ما بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانی برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ كنیم.
روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادی، مضر است؛ تغییر سیاستهای اقتصادی به طور دائم، مضر است - در همهی بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكیه كردن بر نظرات غیر كارشناسی، مضر است؛ اعتماد كردن به شیوههای تزریقیِ اقتصادهای تحمیلی شرق و غرب، مضر است. سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» باشد - یك اقتصاد مقاوم - باید اقتصادی باشد كه در ساخت درونیِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگی كند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهی دنیا، آن گوشهی دنیا متلاطم نشود؛ این چیزها لازم است. رئیس جمهوری كه میخواهد این كشور بزرگ را اداره كند، این راه پرافتخار را به كمك مردم و برای مردم طی كند، باید اینچنین خصوصیاتی داشته باشد. رابعاً باید تهذیب اخلاقی داشته باشد؛ نپرداختن به حواشی. اینها چیزهای لازمی است. بنده توصیهام به همهی دولتها همیشه همین بوده است. میدانید من از دولتها و از رؤسای جمهور در طول این سالهای متمادی همواره حمایت كردم؛ توصیه هم كردم، در موارد متعدد و زیادی از آنها توضیح هم خواستم. تكیه این بوده است كه برای مردم هزینه درست نكنند، مشكل درست نكنند، دغدغهآفرینی نكنند، مردم را دچار تشویش و نگرانی نكنند؛ البته وعدهی بیخود و بیمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهای بیمنطق هم باز نكنند؛ منطقی، معقول، منطبق با واقعیت و با توكل به خدای متعال حركت را پیش ببرند؛ انشاءاللَّه در آینده هم باید همین جور باشد.
وظیفهی همهی ما این است كه سعی كنیم كشور را مستحكم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ كنیم و نگه داریم؛ این یكی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است كه ما مطرح كردیم. در اقتصاد مقاومتی، یك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه كه ممكن است در معرض توطئهی دشمن قرار بگیرد، مقاومت كند. این مطلب اوّلی كه لازم بود عرض كنم.
این روزها مصادف است با عید مبارك ولادت امیر مؤمنان (سلام اللّه علیه) كه پدر امت بود. مردم ما روز سیزدهم رجب را «روز پدر» نامیدهاند. امام بزرگوار ما در حق این ملت و در حق این كشور پدری كرد. پدر امت، یعنی مظهر مهربانی و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصیت؛ استحكام شخصیت پدرانه، در كنار محبت و مهربانیِ پدرانه. علاوهی بر اینها، امام پدر جنبش اسلامیِ امروز در دنیای اسلام است. یكی از خطوط اصلی در سیرهی امام و منش امام كه امروز به آن میپردازیم و دربارهی آن قدری بحث میكنیم، دمیدن روح عزت ملی در كالبد كشور است. بحث دربارهی این حركت عظیم امام كه عزت ملی را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، یك بحث متكی به واقعیات جامعه است؛ یك بحث صرفاً ذهنی نیست. عزت یعنی چه؟ عزت به معنای ساخت مستحكم درونی یك فرد یا یك جامعه است كه او را در مقابلهی با دشمن، در مقابلهی با موانع، دارای اقتدار میكند و بر چالشها غلبه میبخشد.
در ابتدا یك بحث قرآنیِ كوتاهی را عرض كنم. در منطق قرآن، عزت واقعی و كامل متعلق به خداوند و متعلق به هر كسی است كه در جبههی خدائی قرار میگیرد. در مصاف بین حق و باطل، بین جبههی خدا و جبههی شیطان، عزت متعلق به كسانی است كه در جبههی خدائی قرار میگیرند. این، منطق قرآن است. در سورهی فاطر میفرماید: «من كان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعا». در سورهی منافقون میفرماید: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لیكنّ المنافقین لایعلمون»؛ عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پیامبر و به مؤمنین است؛ اگرچه منافقان و كافردلان این را درك نمیكنند؛ نمیفهمند كه عزت كجاست، مركز عزت واقعی كجاست. در سورهی نساء، دربارهی كسانی كه خود را متصل به مراكز قدرتهای شیطانی میكنند، برای اینكه حیثیتی به دست بیاورند، قدرتی به دست بیاورند، میفرماید: «أ یبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة للّه جمیعا»؛ آیا دنبال عزتند این كسانی كه به رقبای خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهای مادی پناه میبرند؟ عزت در نزد خداست. در سورهی مباركهی شعراء، گزارشی از مجموعهی چالشهای پیامبران بزرگ را مطرح میفرماید - دربارهی حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعیب، حضرت موسی - مفصل دربارهی چالشهای این پیامبران بزرگ بحث میكند و گزارش الهی و وحی را به گوش مردم میرساند. در هر مقطعی كه میخواهد غلبهی جبههی نبوت را بر جبههی كفر بیان بفرماید، میفرماید: «انّ فی ذلك لایة و ما كان اكثرهم مؤمنین. و انّ ربّك لهو العزیز الرّحیم»؛ یعنی با اینكه طرف مقابل اكثریت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبههی توحید بر آنها پیروز شد؛ در این یك آیتی است از آیات الهی، و خدای تو عزیز و رحیم است. بعد از آنكه قرآن این گزارش را در طول سورهی مباركهی شعراء هی تكرار میكند، تكرار میكند، در آخر سوره خطاب به پیغمبر میفرماید: «و توكّل علی العزیز الرّحیم»؛ به این خدای عزیز و رحیم كه تضمین كنندهی غلبهی حق بر باطل است، توكل و تكیه كن. «الّذی یریك حین تقوم. و تقلّبك فی السّاجدین»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قیام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حركت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را میبیند؛ «انّه هو السّمیع العلیم». پس در منطق قرآن، عزت را باید از خداوند طلب كرد.
وقتی كه عزت شامل حال یك انسان، یك فرد یا یك جامعه میشود، مثل یك حصار عمل میكند، مثل یك باروی مستحكم عمل میكند؛ نفوذ در او، محاصرهی او، نابود كردن او برای دشمنان دشوار میشود؛ انسان را از نفوذ و غلبهی دشمن محفوظ نگه میدارد. آن وقت هرچه این عزت را در لایههای عمیقتر وجود فرد و جامعه مشاهده كنیم، تأثیرات این نفوذناپذیری بیشتر میشود؛ كار به جائی میرسد كه همچنان كه انسان از نفوذ و غلبهی دشمن سیاسی و دشمن اقتصادی محفوظ میماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلی، یعنی شیطان هم محفوظ باقی میماند. آن كسانی كه عزت ظاهری دارند، این عزت در دل آنها، در درون آنها، در لایههای عمیق وجود آنها نیست؛ لذا در مقابل شیطان بیدفاعند، نفوذپذیرند.
معروف است كه میگویند اسكندر مقدونی در یك راهی میگذشت، مردم به او كرنش میكردند. یك مرد پارسای مؤمنی در یك گوشهای نشسته بود، كرنش نكرد، احترام نكرد، بلند نشد. اسكندر تعجب كرد، گفت: او را بیاورید. او را آوردند. گفت: تو چرا در مقابل من كرنش نكردی؟ گفت: زیرا تو غلامِ غلامان منی؛ چرا در مقابل تو كرنش كنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زیرا تو غلام شهوت و غضب خود هستی، و شهوت و غضب غلامان منند، در اختیار منند، من بر آنها غالبم.
بنابراین اگر عزت نفس در درون لایههای عمیق وجود انسان نفوذ كرد، آن وقت شیطان بر انسان اثر نمیگذارد؛ هویهای نفس در انسان اثر نمیگذارد؛ شهوت و غضب، انسان را بازیچهی خود قرار نمیدهد.
ما امام را اینجور شناختیم. امام در طول حیات، چه در حوزهی علم و تدریس، چه در دوران مبارزهی دشوار، و چه در حوزهی مدیریت و حاكمیت - آن وقتی كه در رأس كشور قرار گرفت و مدیریت جامعه را در قبضه گرفت - در همهی اینها مصداق «و توكّل علی العزیز الرّحیم» بود. برای همین بود كه كارهای بزرگی كه همه میگفتند نشدنی است، با طلوع امام، این كارها شدنی شد؛ همهی سدهائی كه گفته میشد شكستنی نیست، با حضور امام، این سدها شكستنی شد. او علاوه بر اینكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوی بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد. این، كار بزرگ امام بزرگوار بود؛ كه من دوباره برمیگردم، دربارهی این نكته توضیح خواهم داد. ملت ما با احساس عزتی كه از درسهای انقلاب و امام آموخت، توانست خود را كشف كند. ملت، خود را كشف كرد، توانائیهای خود را كشف كرد؛ و چنین شد كه ما در این چند دهه، بسیاری از تحقق وعدههای الهی را با چشم خود دیدیم؛ چیزهائی را كه در تاریخ میخواندیم، در كتابها میدیدم، در مقابل چشمِ خودمان مشاهده كردیم؛ غلبهی مستضعفین را بر مستكبرین، بیبنیادی قصرهای بظاهر باشكوه مستكبران و بسیاری از حوادث دیگر را در این سالها دیدیم.
من میخواهم بر روی این مسئلهی «عزت ملی» تكیه كنم تا به یك نقطهی مورد نظر برسم. امروز روز بزرگی است؛ سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است. امروز یاد امام بزرگوارمان از همیشه زندهتر است. میراث بابركت او امروز در این كشور و در دنیای اسلام در مقابل چشم همگان است. روی برخی از ابعاد وجودی این حركت تكیه كنیم.
عزت ملی. ما ایرانیها در طول تاریخ طولانی خودمان دورانهای متفاوتی را گذراندهایم؛ عزت هم داشتیم، ذلت هم داشتیم؛ اما در این دوران طولانیِ دویست سالهی منتهی به انقلاب، ما یك دوران سختِ تاریكِ ذلت را گذراندیم. خیلیها از تاریخ بیخبرند، و خیلیها تاریخ را سرسری نگاه میكنند. باید در تاریخ تعمق كرد، از تاریخ درس گرفت. ما در این دویست سال، یك دوران تاریكِ ذلت را از سر گذراندیم. نشانههای این ذلت، زیاد است. ما در تمام این دوران، در حوزهی سیاست، یك ملت منزوی بودیم؛ در فعل و انفعالات منطقهی خودمان - چه برسد به فعل و انفعالات جهان - هیچ تأثیری نداشتیم. در این دوران دویست ساله، استعمار به وجود آمد. دولتهای مستعمر از اقصی نقاط عالم به منطقهی ما آمدند؛ كشورهائی را گرفتند، ملتهائی را اسیر كردند، منابع ثروت ملتها را غارت كردند. در این دویست سال، دولت ایران و ملت ایران، بیخبر و غافل، به حوادث نگاه میكردند؛ حتّی شاید از حوادث مطلع هم نمیشدند، چه برسد به اینكه بخواهند در آن حوادث دخالت كنند و تأثیر بگذارند. در حوزهی اقتصاد، وضع ما روزبهروز به طرف انحطاطِ بیشتر حركت میكرد. در حوزهی علم و فناوری، بكلی عقبمانده بودیم؛ هیچ دستاورد علمیای كه قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابلهی با حركت عظیم علمی در دنیا نداشتیم. در سیاست داخلی خودمان، دستخوش سیاستهای بیگانگان بودیم. استعمارگرها، قدرتهای مسلط دنیا، بر روی حكومتهای ما اثر میگذاشتند؛ آنها را به این طرف و آن طرف میكشاندند، به آنها تحمیل میكردند، از آنها كار میكشیدند؛ و دولتهای ما، پادشاهان ما، قدرتهای مسلط ما، هیچ عكسالعمل شایستهی انسانیِ افتخارآمیزی از خودشان نشان نمیدادند. حتّی در زمینهی حفظ تمامیت ارضی كشور، حفظ حاكمیت دولتها، ضعف خجالتآوری را در این دورانِ دویست ساله مشاهده و تجربه كردیم. در همین دورانِ دویست ساله است كه معاهدهی ذلتبار تركمانچای و قبل از آن، معاهدهی گلستان اتفاق افتاد؛ هفده شهر قفقاز را از ایران جدا كردند. در همین دورانِ دویست ساله بود كه آمدند بوشهر ما را اشغال كردند، بدون كمترین مقاومتی از سوی دولت و دولتیها. در همین دوران بود كه یك دولت بیگانه آمد در قزوین اردوی نظامی زد و دولت مركزی تهران را تهدید كرد كه باید فلان كار را بكنید، فلان اقدام را بكنید، فلان كس را بیرون كنید، والّا به تهران حمله میكنند. یعنی تا قزوین جلو آمدند، تهران را تهدید كردند، دولت مركزی در تهران به خود میلرزیدند. اگر شخصیتهای نادری در این میان نبودند، قطعاً تسلیم اولتیماتوم آن دولت بیگانه میشدند. در همین دوران بود كه دولت انگلیس آمد حكومت پهلویها را در ایران به وجود آورد؛ رضاخان را انتخاب كردند، از یك مركز فرودستی او را بالا كشیدند، به سلطنت كشور رساندند و سلطنت او را در كشور به صورت یك قانون درآوردند و همهی امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختیار خودشان بود. در همین دوران بود كه قرارداد ننگین 1299 - 1919 میلادی - اتفاق افتاد؛ كه بر طبق این قرارداد، اقتصاد كشور به دست بیگانه میافتاد و سیاست كشور و اقتصاد كشور یكباره در اختیار دشمنان ایران قرار میگرفت. در همین دوران بود كه رئیس سه كشور - كه متحدین جنگ بودند - به تهران آمدند و بدون اینكه از دولت اجازه بگیرند، بدون اینكه به دولت مركزی كمترین اعتنائی بكنند، در اینجا جلسه تشكیل دادند. روزولت، چرچیل و استالین به میل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشكیل دادند؛ نه از كسی اجازه گرفتند، نه گذرنامهای نشان دادند. محمدرضا كه آن روز پادشاه ایران بود، مورد اعتنای اینها قرار نگرفت؛ آنها به دیدن او نرفتند، او به دیدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برایش بلند نشدند، اعتنا نكردند! ببینید ذلت یك دولت مركزی كه سرریز میشود بر روی مردم، تا كجاها منتهی میشود؟ این، حضیض ذلت یك حكومت و یك ملت است. این، مال دوران دویست سالهی ماست.
البته در این میان، استثناهائی وجود داشت: مثلاً یك امیركبیری سه سال بر سر كار آمد. یا فتوای میرزای بزرگ شیرازی توانست قضیهی تنباكو را فیصله بدهد. یا علما در قضیهی مشروطیت دخالت كردند. یا نهضت ملی شدن نفت در یك دورهای به راه افتاد. همهی اینها كارهای كوتاهمدت، موقت و بعضاً بكلی ناكام بود؛ اما روال كلی، حركت كلی، حركت ذلت بود كه بر این ملت بزرگ، بر این ملت تاریخساز، بر این ملتِ دارای مواریث عظیم تاریخی تحمیل شده بود.
انقلاب كبیر اسلامی بكلی جهت را عوض كرد و ورق را برگرداند. همت امام - كه رهبر این انقلاب و زمامدار این انقلاب و پیشوای این انقلاب بود - بر این گماشته شد كه روح عزت ملی را در این مردم احیاء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما میتوانیم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جایگزین كرد؛ این همان فرهنگ قرآنی است كه فرمود:«و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنین». خود ایمان به معنای علو است. ایمان وسیلهی علو مادی است، اما فقط این نیست؛ نفس ایمان علوآور است، عزتآور است، یك ملت را رشد میدهد. خود امام جلو افتاد، رهبری كرد، آن وقت انگیزهها در مردم بیدار شد، همتها در مردم بیدار شد، استعدادها جوشیدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمینهی جلب رحمت الهی شد. این، نكتهی بسیار عظیمی است. رحمت الهی گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نكند، این باران رحمت گیر او نمیآید. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط میدان قرار داد، این شد زمینهی رحمت الهی و هدایت الهی؛ هدایت الهی شامل حال او شد، رحمت الهی شامل حال او شد، حركتِ بیوقفه آغاز شد؛ حركت به سمت عزت، حركت رو به جلو، حركت عزتآفرین؛ البته گاهی كند، گاهی تند، اما بدون وقفه و تعطیل.
وقتی ادبیات انقلابی امام را ملاحظه میكنید، میبینید تكیهی اصلی بر روی ساخت درونی ملت است؛ احیای روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونی. آنچه كه ما باید به آن توجه كنیم، این است كه این یك كارِ مقطعی نیست؛ این یك كارِ مستمر است، یك كارِ ادامهدار است. ملت باید با عوامل ركود و ایستائی مقابله كند. عواملی وجود دارد كه یك انسان پیشرو را، یك ملت پیشرو را متوقف میكند. بعضی از این عوامل در درون خود ماست؛ بعضی از این عوامل، تمهیدات دشمن است. اگر بخواهیم دچار ركود نشویم، دچار ذلت نشویم، دچار عقبگرد نشویم، دچار همان وضعیت دوزخیِ قبل از انقلاب نشویم، باید حركتمان متوقف نشود. اینجاست كه با یك مفهومی به نام «پیشرفت» روبهرو میشویم. باید دائم پیشرفت كنیم. این عزت ملی، این استحكام درونی، این ساخت مستحكم، بایستی دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پیشرفت برساند. این دهه به «دههی پیشرفت و عدالت» نامگذاری شده است. عدالت هم در دل پیشرفت است. پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادی نیست؛ در همهی ابعاد وجودی انسان است؛ كه درونش آزادی هم هست، عدالت هم هست، اعتلای اخلاقی و معنوی هم هست؛ اینها همه در مفهوم پیشرفت هست. البته در آن، پیشرفت مادی، پیشرفت مظاهر زندگی، پیشرفت علمی هم وجود دارد. امام با آن حركت خود، ما را در جادهای قرار داد كه باید در این جاده پیش برویم. هرگونه توقف در این جاده، ما را به عقبگرد میرساند. ملتی كه از حقیقت عزت برخوردار شده است و در جادهی پیشرفت قرار گرفته است، اگر این نعمت را كفران كند، آن وقت مصداق این آیهی شریفه میشود كه: «أ لم تر الی الّذین بدّلوا نعمت اللّه كفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛ دنیا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگی دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ایستادگی نكنند و پیش نروند، دوباره همان سختی و سیاهیِ دوران ذلت بر سر آنها سایهافكن خواهد شد.
اگر معلم خوب عمل كند، صحیح عمل كند، با تدبیر عمل كند، با دلسوزی عمل كند، به نظر ما همهی مشكلات جامعه حل میشود. نه اینكه بخواهیم بگوئیم عوامل مؤثر در تربیت جوانان ما، بیرون از محیط مدرسه وجود ندارد؛ چرا، خانوادهها مؤثرند، رسانهها مؤثرند، فضای اجتماعی مؤثر است - در اینها تردیدی نیست - اما آن سازندهی اصلی، آن دست ماهر اصلی كه میتواند یك ساخت مستحكمی درست كند كه این عوامل گوناگون نتوانند تأثیر بنیانیای روی این محصول بگذارند، دست معلم است. این، ارزش معلم است.
آنچه را كه امروز ملت ایران داعیه دارد، عبارت است از مبارزهی با ظلم جهانی، مبارزهی با استكبار جهانی؛ البته این برای خود ملت بركات دارد. وقتی كه یك ملت میایستد، از شبكهی پرهیمنهی پرهیاهوی دشمن واهمه نمیكند، علمش هم پیش میرود، اقتصادش هم پیش میرود، مسائل اجتماعیاش هم پیش میرود، جوانش هم آگاه میشود؛ بر روی ملتهای دیگر هم اثر میگذارد؛ فكرش، دینش، شعارش، دنیا را فرا میگیرد. شعارهائی كه ما یك روز مظلومانه در اینجا سر میدادیم، ملت ایران تنها بود، امروز شعارهای تقریباً همهجائی در دنیای اسلام شده. یك ملت میتواند اثرگذار باشد و میتواند خودش را مستحكم كند. این استحكام ادامه پیدا خواهد كرد. ما انشاءاللَّه در علم پیشرفت میكنیم، در اقتصاد پیشرفت میكنیم، در سازندگی پیشرفت میكنیم. این ملت، این جوانان، این همتها، این استقامتها، كشور را مثل دستهی گل خواهد ساخت و انشاءاللَّه الگوئی خواهد شد برای دنیای اسلام.
به لطف خداوند و به بركت این ایستادگی و استحكام درونی ملت ایران، جوانان ، با همتها و استقامت خود كشور را همانند دسته گل خواهند ساخت و آن را تبدیل به یك الگوی موفق و پیشرفته برای جهان اسلام خواهند كرد.
یكی دیگر از نقاط قوّت ما، بنیهی قوی و ساخت محكم كشور و نظام در مواجههی با دشمنیهاست. ما در مقابل دشمنیها مضطرب نمیشویم، نگران نمیشویم، دغدغه پیدا نمیكنیم. بنیهی نظام و بنیهی كشور، بنیهی مستحكمی است.
من به شما عزیزان توصیه میكنم كه با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفهی سجادیه را مكرر در مكرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همین طور است. آنجائی كه ما را به یاد مرگ میاندازد، آنجائی كه ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی كه عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائكهی الهی را به رخ ما میكشد، اینها همهاش برای ما استحكامبخش است. در هر میدانی، استحكام درونی برای ما تعیین كننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فكری خود ما، چه درون كلیت جامعهی ما - ساخت مستحكمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیهی من به شماست.
فرمانده كل قوا در این دیدار دو توصیه مهم هم به نیروی دریایی ارتش و سپاه داشتند: 1- در انجام مأموریتها، جدیت و اهتمام مضاعف داشته باشید 2- ساخت درونی خود را از لحاظ افزایش مهارتهای گوناگون، توانایی علمی، عزم و اراده جدی و تدین مستحكم كنید.
خود را برای تداوم این عزت ملی و اقتدار بینالمللی آماده نگه دارید. همه باید آماده باشیم. همه باید برای حفظ ارزشهای والای ماندگار در طول تاریخ، خود را آماده نگه دارند؛ در عرصهی علم، در عرصهی كار، در عرصهی صنعت، در عرصهی مدیریت و سیاست، و در نوك پیكان، برای دفاع ملی، نیروهای مسلح؛ عرصهی رزم نظامی.
ما مطمئنیم كه ساخت مستحكم نظام جمهوری اسلامی و اتحاد ملی و نزدیكی دلها میان آحاد ملت، بزرگترین بازدارنده است. همه موظفند این ساخت استوار و مستحكم را حفظ كنند و استحكام بیشتری به آن ببخشند.
ما در سند چشمانداز - كه یك سند اساسیِ بالادستیِ مهم و مرجع است - برای كشورمان رتبهی اول را در بخشهای مهم و حیاتی و اساسی پیشبینی كردیم؛ باید به این رتبه برسیم. خب، دیگران طبعاً نمیایستند تا ما برویم اول بشویم؛ دیگران هم دارند كار میكنند، تلاش میكنند. ما شاهد تلاش و تحرك شدید اقتصادی برخی از كشورهائی هستیم كه در همین حوزهی اول شدن ما واقع هستند. البته ما از بعضی از ابزارهائی كه آنها استفاده میكنند، استفاده نمیكنیم و نخواهیم كرد؛ ما نظیفتر و شریفتر و نجیبانهتر حركت میكنیم؛ اما معتقدیم میشود به آن مرحلهی اول رسید، اگر سرعت را بیشتر و منضبطتر بكنیم. لذا این احتیاج دارد به جهاد. هم باید شتاب باشد، هم باید تدبیر باشد تا بتوانیم به این رتبهی اول برسیم. این رتبهی اول بودن هم فقط یك هوس نیست كه بگوئیم اول بشویم؛ نه، این به خاطر این است كه سرنوشت ملتها امروز به این وابسته است. اگر یك كشوری نتواند از لحاظ اقتصادی، از لحاظ علمی، از لحاظ زیرساختهای پیشرفت، خودش را تأمین كند و رشد پیدا كند، بیرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نمیخواهیم مورد تطاول قرار بگیریم. دویست سال كشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاههای سلطنتیِ بیعرضهی نالایقِ فاسدِ دنیاطلب، و نشاطی كه در طرف مقابل وجود داشت، باعث این تطاول شد. از سال 1800 انگلیسها اولْبار در دستگاه سیاسی كشور ما وارد شدند و دخالت كردند و نفوذ كردند و یارگیری كردند و همراه آنها یا قریب به آنها، بعضی از كشورهای دیگر اروپائی هم در این مدت همین كار را كردند. سال 1800 كه اولین سفیر انگلیس وارد كشور شد - كه از هند هم آمد؛ یعنی آن وقتی بود كه حكومت هند در اختیار انگلیسها بود و نایبالسلطنه در آنجا بود - از همان بوشهر كه از كشتی پیاده شد، شروع كرد به رشوه دادن و خریدن افراد، و راحت توانست افراد را خریداری كند. این همه شاهزاده و امیر و اسمهای دهنپركن، همه در مقابل هدایای این آقا خاضع و تسلیم شدند! روند تطاول دشمنان در این كشور، از آن زمان شروع شد. این خاك نرم و خاكریز بیبنیاد ملیِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ كند، و نفوذ كردند. ما نمیخواهیم دیگر این ادامه پیدا كند. انقلاب یك سد پولادینی در مقابل اینها درست كرده. ما میخواهیم این سد را مستحكمتر كنیم.
به هیچ قیمتی اجازه ندهیم اینها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سیاست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت كنند؛ این احتیاج دارد به این كه استحكام درونی و داخلی پیدا كنیم. این استحكام درونی، یكی از پایههای مهمش «اقتصاد» است. بنابراین اینكه میگوئیم اول بشویم، به خاطر این است؛ نه به خاطر اینكه حالا یك هوسی است كه ایران در منطقه اول بشود؛ نه، سرنوشت ملت به این وابسته است. بنابراین تلاش مستمر، هوشمندانه، مخلصانه و اثرگذار، كه طبعاً همهی ظرفیت كشور هم باید در آن به كار گرفته شود، در این زمینه مؤثر است.
ظرفیت كشور، خیلی حقیقت درخشان و مهمی است. ظرفیتهای كشور، فوقالعاده است. ظرفیت منابع انسانی ما جزو ظرفیتهای ممتاز در سطح جهان است؛ این ظرفیت را باید بالفعل كرد و باید به كار گرفت؛ ما داریم این را مشاهده میكنیم.
وقتی حفظ باشد و این انس با تفسیر هم باشد و تدبر باشد، همان چیزی كه انتظارش در جامعهی ما هست، پیش میآید: شكوفائی قرآنی. شما تصور كنید در كشور ما ده میلیون، پانزده میلیون كسانی باشند از مردان و زنان كه اینها با معارف قرآن آشنا باشند، ببینید این چقدر باارزش است. آموزشهای قرآنی را، درسهای قرآنی را، نصایح قرآنی را، انذارهای قرآنی را، بشارتهای قرآنی را در ذهن داشته باشند، آنها را مرور كنند، آنها را بر دل خودشان فرا بخوانند؛ اصلاً یك ملت پولادینی به وجود میآید. خوشبختانه زمینههایش فراهم است. امروز هم عزم و ارادهی ملت ما عزم پولادینی است. اما آن ساخت قرآنی جامعه در آن صورت به دست خواهد آمد، كه ما امیدواریم انشاءاللَّه این پیش بیاید.
توصیههائی كه داریم، من كوتاه عرض میكنم. یك توصیه همین مسئلهی توكل و توجه به خدای متعال است، برای اینكه باطن خودتان و دل خودتان را بتوانید مستحكم و قوی نگه دارید. این شرط اول است. واقعاً اگر ما در درون خودمان، ساختدرونی محكم باشد، هیچ مشكل بیرونی نخواهد توانست بر ما فائق بیاید. باید دل را، باطن را آنچنان محكم كرد كه بر همهی كاستیها و كمبودهای ظاهری و جسمانی و محیطی فائق بیاید. این هم با توكل به خدای متعال و با توجه به خدای متعال حاصل خواهد شد، بدانید. من در زمینهی توكل به خدا و امید به آینده دو تا نكته را عرض بكنم:
یكی اینكه بدانید سر راه، مشكلات خیلی زیاد خواهد بود، توطئهها خیلی زیاد خواهد بود؛ علیه شماها، علیه این دولت و در باطن علیه این نظام. خیلی فكرها هست، خیلی تلاشها و توطئهها هست و آماده باشید برای مواجههی با انواع و اقسام بدخواهیها و بددلیها و بدبینیها كه اثرش هم در بیرون بروز خواهد كرد. این نكتهی اول.
برادران و خواهران عزیز! اسلام برای ساخت یك جامعهی سرافراز و پویا خصوصیاتی را ترسیم كرده و راه رسیدن به آنها را برای ملت مسلمان و امت اسلامی در طول تاریخ تبیین كرده است. یكی از این نشانهها و خصوصیات عزت ملی است؛ عزت. همچنانی كه یك فرد مایل است ذلیل نباشد و عزیز باشد، از آرزوهای بزرگ یك ملت هم این است كه عزیز باشد و ذلیل نباشد. عزت ملی چیست؟ عزت ملی عبارت است از اینكه یك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطهی مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ یك ملت وقتی به درون خود - به سرمایههای خود، به تاریخ خود، به مواریث تاریخی خود، به موجودی انسانی و فكری خود - نگاه میكند، احساس عزت و غرور كند، احساس حقارت و ذلت نكند. این یكی از چیزهائی است كه برای یك ملت لازم است. قرآن در موارد متعددی به این معنا اشاره كرده: «یقولون لئن رجعنا الی المدینة لیخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لكنّ المنافقین لا یعلمون».(2) منافقان با خودشان گفتگو میكردند كه ما عزیزیم و مسلمانها را - كه ذلیلند - از مدینه خارج خواهیم كرد! خداوند به پیغمبر وحی فرستاد كه اینها اینجور میگویند، لیكن نمیفهمند و نمیدانند؛ آنكه عزیز است مؤمنانند؛ عزت از آنِ خداست و از آنِ پیامبر خدا و از آنِ مؤمنان باللَّه. این یك تابلو درخشانی است كه همیشه جلوی چشم امت اسلامی باید قرار داشته باشد؛ «عزت ملی». اگر یك ملتی احساس عزت نكند، یعنی به داشتههای خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفبای خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه كند، آنها را كوچك بشمارد و احساس كند از خودش چیزی ندارد، این ملت براحتی در چنبرهی سلطهی بیگانگان قرار میگیرد.
شما وضعیت امروز آمریكا را در خاورمیانه نگاه كنید، پانزده سال قبلِ او را هم نگاه كنید و ببینید وضع آمریكا در خاورمیانه چه جوری است؛ روزبهروز منفورتر، روزبهروز ذلیلتر، ناكامتر؛ در مسئلهی فلسطین، یك جور؛ در مسئلهی لبنان، یك جور؛ در قضایای عراق و افغانستان، یك جور. آمریكا در طرحهای خودش در خاورمیانه - كه عمدتاً هم آماج هدف این طرحها جمهوری اسلامی بود؛ بیش از آنچه كه آن كشورها باشند - ناكام مانده؛ ضربه خورده. و جمهوری اسلامی توانست بایستد و مقاومت كند. خوب، البته توطئهها زیاد بوده؛ دههی اول انقلاب یك جور، و دههی دوم و سوم انقلاب توطئههای گوناگونی بود - تفاصیلش را نمیرسم عرض كنم؛ وقت میگذرد - اما نكتهی اصلی كه هم دانشجوها، هم دانشگاهیان عزیز، هم همهی آحاد ملت، بخصوص نخبگان و هوشمندان باید به او توجه كنند، این است كه نظام جمهوری اسلامی این «توانائی» و این «اقتدار ذاتی» را دارد؛ همچنانی كه تا امروز در طول این سی سال توانسته ایستادگی كند. آنها همهی همتشان این بود كه جمهوری اسلامی را نابود كنند و از بین ببرند؛ اما نه فقط نابود نشد، بلكه روزبهروز در بخشهای مختلف قویتر شد.
این «توانائیِ ماندن»، این «اقتدار»، این «ظرفیت بقاء» بایستی حفظ شود. اینجور نیست كه ما هر جور عمل كنیم - ولو بیتفاوت، ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم - باز هم همین ظرفیت مقاومت باقی بماند؛ نه، بایستی نظام جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی كلمهاش حفظ كرد، تا بتوان از منافع این ملت، از منافع این كشور، این ملت را بهرهمند كرد؛ تا بتوان این ملت را به اوج ترقی و آرزوها و آرمانهای خودش رساند.
آنچه مهم است این است كه نظام جمهوری اسلامی یك ساخت حقوقی و رسمی دارد كه آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهائی كه مشاهده میكنید - است، كه البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما كافی نیست.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یك ساخت حقیقی، یك هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ كرد. این ساختحقوقی در حكم جسم است؛ در حكم قالب است، آن هویت حقیقی در حكم روح است؛ در حكم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا كند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی كه از داخل پوك شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یك جسم سخت در هم میشكند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حكم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، كرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش كردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان كشور را دستكم گرفتیم، اگر مسئولین كشور هم مثل خیلی از مسئولین كشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یك وسیله و یك مركز ثروت و قدرت نگاه كنند، اگر مسئلهی خدمت و فداكاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین كشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین كنار برود و حذف شود؛ پاك شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین كشور حاكم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی كمكی نمیكند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی كاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است كه مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.
و من به شما عرض بكنم كه تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود، یا خیلیها توجهشان جلب نمیشود. یك وقتی ممكن است همه متوجه شوند، كه كار از كار گذشته باشد. خیلی باید دقت كرد. چشم بینای طبقهی روشنبین و روشنفكر جامعه - یعنی طبقهی دانشگاهی - و چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.
بارها این را گفتهایم: نظام جمهوری اسلامی با اعلام آرمان عدالتخواهی در سطح بینالملل، قهراً دشمنانی برای خود تدارك دیده. همهی كسانی كه در سطح تعاملات جهانی معتقد به سلطه و زورگوئی و تجاوزند، با شعار عدالتطلبی از سوی نظام جمهوری اسلامی معارضند، مخالفند، عصبانیاند؛ همچنانی كه با شعار استقلال ملی، دشمنانی در مقابل ما صفآرائی میكنند. همهی انحصار طلبان، همهی جهانخواران، همهی آنهائی كه دستشان بناحق و ناروا در سفرهی منابع مادی این كشور دراز بوده و چپاول میكردند، وقتی كه این كشور و این ملت اعلام استقلال و نفوذ ایادی بیگانگان را قطع میكند، طبیعتا صفآرائی میكنند. نباید تصور كرد دشمنی دشمنان به خاطر این است كه فلان موضعگیری را دولت جمهوری اسلامی یا فلان مسئول كشور انجام داده. مسئله، مسئلهی اصل نظام و ساخت نظام است؛ مسئله، مسئلهی شعارهای اصولی نظام و امام است.
ما امروز با اقتدار ملت ایران در عرصههای جهانی اثبات كردیم كه ملت ایران و ایران اسلامی هیچ تهدیدی برای كشورهای همسایه و دیگران نیست. به ما تهاجم شد، ما قدرتمندانه دفاع كردیم، اما هرگز فكر تجاوز، فكر حمله، فكر اشغال در ذهن ملت ایران و مسئولان كشور خطور نكرده است، لكن نیروهای مسلح باید نیرومند باشند. دنیا، دنیای تجاوزگری است؛ دنیای محكومِ سیاست سلطه است. انگیزهی سلطهطلبی در سلطهگران عالم، در نظامهای مستكبر، به همهی ملتها هشدار میدهد كه ساخت درونی خود و آمادگیهای لازم را برای تقویت این ساخت به وجود بیاورند وتقویت كنند. بهانههای كوچك برای ابرقدرتها، آنجائی كه بتوانند و جرأت بكنند، راه را به سوی تجاوزهای بزرگ هموار میكند.
حضور هوشمندانه مردم در صحنه و وحدتنظر مسئولان، در هر موضوعی همواره موجب استحكام نظام اسلامی خواهد شد.
در همه جا نقش قوهی قضائیه این است كه با متخلف، برابر قانون برخورد كند. كسی كه تخلف كرد، بر حسب قانون، متخلف سر جای خود نشانده شود، كه اینها همه در ساخت نظام اسلامی و در زندگی صحیح و در رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی نقشهای بسیار مهمی دارند.
من به شما عرض بكنم در طول این بیستوهفت سالی كه از پیروزی انقلاب میگذرد - كه یك روز از این بیستوهفت سال هم بدون توطئهی دشمن نبوده است - دشمن در مقابلهی با ملت ایران و انقلاب اسلامی و این حركت عظیم، تا امروز پیدرپی احساس ناكامی كرده است. هیچ وقت دشمن موفق و پیروز نشد. گاهی یك امیدهای واهیای پیدا میكردند و یك علامت غلطی از یك طرف به آنها داده میشد، آن وقت تصور میكردند كه توانستهاند توطئههای خود را در این كشور به جایی برسانند. اما بلافاصله معلوم میشد اشتباه كردهاند. بنابراین دشمن موفق نشده است. امروز برنامههای مسئولان كشور برای ساختن و بِنای آینده در بخشهای مختلف، برنامههای حسابشده و روشنی است. مسئولان هم، مسئولانی هستند كه با تصمیم قاطع و با اعتماد به نفسِ كامل، در جهت رسیدن به این هدفها دارند حركت میكنند.
سعی شود قوانینی كه در مجلس میگذرد، مستحكم و باثبات باشد. بحمداللَّه سیاستهای اصل 44 با ملاحظهی جوانب و رعایت آن مبانی و اصول، به سه قوه ابلاغ شد؛ این احتیاج دارد به قوانین. شما، هم در كمیسیونهای اختصاصی و هم بخصوص در مركز پژوهشها حقیقتاً میتوانید بر این پایه، طراح نظام اقتصادیِ باثباتی باشید كه قوانین خودش را هم با خود داشته باشد؛ بعضی از قوانین حذف شود و بعضی از قوانین بیاید؛ منتها با یك ساخت مستحكم و پایدار كه هر روز نخواهیم قوانین را وصلهپینه كنیم. یكی از اشكالات بزرگ این است كه قوانین طوری با بیدقتی یا عدم مراجعهی لازم به مواردی كه باید مراجعه كرد، تنظیم شود كه اندكی نگذشته، احتیاج به تجدیدنظر پیدا كند و یك مقدار وقت مجلس به تصویب مجدد قانون بگذرد. گفت:
یك روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگر به كندن دل زین و آن گذشت
یك روز قانون را درست كنیم، یك روز قانون را رد كنیم و یا تغییر كلی بدهیم؛ اینطوری نباشد؛ قوانین با ثبات و مستحكم باشد
كشورهای تحت سلطه هرگز یك اقتصاد درست و حسابی نداشتهاند. گاهی یك رونق ظاهری داشتهاند، كه میبینید در بعضی از كشورهای تحت سلطه رونق ظاهری دارند؛ اما ساخت اقتصادی خراب است؛ یعنی اگر یك شیر را رویشان ببندند؛ یك حساب را مسدود كنند، یا تصرف اقتصادی كنند، همه چیز فروخواهد ریخت و نابود خواهند شد. شما دیدید كه یك سرمایهدار توانست چند كشور آسیای جنوب شرقی را در مدت دو سه ماه به ورشكستگی برساند؛ آن هم دو سه كشوری كه توسعهی نسبتاً خوب و رونق اقتصادی داشتند. رئیس یكی از همین كشورها در همان روزها بهمناسبتی به تهران آمده بود و با بنده ملاقات كرد و گفت همین قدر به شما بگویم كه ما در یك شب بكلی فقیر شدیم! یك سرمایهدار امریكایی، یهودی مثل نخی كه بهیكباره میكشند و یك بنا؛ بنای عروسكی، روی هم میریزد، عمل كرد و یك نخ را كشید و همه چیز را به هم ریخت. امریكاییها آنجایی كه لازم داشتند، پنجاه، شصت میلیارد تزریق كردند - پنجاه میلیارد به یكی، سی میلیارد به یكی دیگر - اما آنجایی كه لازم نداشته باشند، تزریق نمیكنند و آن كشور را به خاك سیاه مینشانند. البته تزریق كردن یعنی اینكه دوباره همان ساخت عروسكی را به شكل دیگری برپا كنند. بههرحال، نمیگذارند اقتصاد این كشورها استحكام پیدا كند.
امروز كشور شما چون میخواهد آزاد و مستقل و متّكی به خویش باشد، مورد تهاجم است؛ هیچ مسأله دیگری در ایران نیست. چه كسی امروز نمیداند كه مسأله حقوق بشر و آزادی و دمكراسی و دیگر حرفهایی كه از دهان بلندگوهای بیگانه خارج میشود، حرفهای پوچ و بهانههای واهی بیش نیست؟ این را همه میدانند. امروز كیست كه حمایت امریكا و بقیه مستكبران دنیا را از رژیمهای صددرصد دیكتاتور نداند؟ كیست كه نداند در این كشور پنجاه سال یك رژیم دیكتاتوریِ سیاهِ وابسته - پهلوی اوّل و پهلوی دوم - حكومت كرد و مورد حمایت قدرتها و گاهی همین شخصیتهای فعلی بود؟ اینها را همه میدانند. معلوم است كه این واقعیات نشاندهنده خیلی چیزهاست. مخالفت اینها با جمهوری اسلامی فقط به یك دلیل است: این ملت خواسته و عزم كرده و توانسته است مستقل بماند و خود را دست اینها ندهد و به اینها نفروشد. امروز مسأله این است.
ما خواستهایم و به حول و قوّه الهی توانستهایم. بیست و پنج سال برای فشارهای بینالمللی زمان كوتاهی نیست؛ اما نظام جمهوری اسلامی با ساخت مستحكمِ مردمی خود - كه ملات این ساخت هم ایمان و آمادگی برای مجاهدت بود - توانسته است تا امروز نه فقط در مقابل فشارها مقاومت كند، بلكه روزبهروز خود را مستحكمتر نماید؛ بعد از این هم همین خواهد بود. ما خود را قوی كردهایم. تا آن روزی این فشارها ادامه پیدا خواهد كرد كه دشمنان مأیوس شوند. یأس آنها به چیست؟ به این است كه احساس كنند روند تحرّك و تقویت خویشتن در جمهوری اسلامی توقّفپذیر نیست. بخشی از این كار بزرگ به عهده شماست، بخشی به عهده دانشمندان غیرنظامی است، بخشی به عهده دانشگاههاست، بخشی به عهده سیاستمداران است؛ آنها هم میتوانند در ایجاد این باور كه فشارها را دور یا كم خواهد كرد، نقش ایفا كنند. به هرحال نقش عمدهای به عهده شماست. باید بسازید، نگه دارید، افزایش دهید، نوآوری كنید، سازماندهی را تقویت نمایید و در كنارِ ساختن ابزارهای كارآمد، انسانهای ماهر بسازید.
من طرفدار حركتهای مؤمنانه و متدیّنانه و طرفدار جوانی هستم كه با انگیزه دینی در میدان سیاست، علم و اقتصاد وارد میشود. جوانی كه شعارش ارزشهای دینی است، برای من مثل یك موجود مقدّس و محبوب است. البته من همه جوانان را دوست دارم؛ اما جوانانی كه ارزشهای دینی برای آنها مهمّ است، در چشم من خیلی عزیزند. عدّهای با تظاهر كردن به پایبندی به ارزشهای دینی، بینظمی ایجاد میكنند كه من با این كار موافق نیستم. یكی از چیزهایی كه من از دانشگاههای زنجان خوشم آمد، این است كه گفتند در این دانشگاهها تشكّلهای گوناگون دانشجویی با هم با بیادبی و هتّاكی و بدگویی و دست به یقه شدن رفتار نمیكنند. این رویّه خیلی خوبی است و توصیه میكنم همینطور باشید. هر كدام از تشكّلها كار خود را انجام دهند؛ اما با هم دوست باشند و به هم اهانت نكنند. البته چالش علمی و فكری برای پیش رفتن و رشد پیدا كردن، خوب است. مجموعهای كه دارای فكر سیاسی و اجتماعی است، افراد آن در گوشهای جمع شوند و بنا كنند به استدلال كردن و حرف زدن. وقتی كارشان تمام شد، مجموعه دیگری كه حرف اینها را قبول ندارد، در گوشه دیگری جمع شود و افرادش بنا كنند به استدلال كردن و حرف زدن:
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجّت قوی
اگر اینطور باشد، خیلی خوب است و من این را دوست دارم؛ اما دست زدن به بینظمی در مقابل دشمن - كما اینكه متأسفانه چند ماه قبل در تهران و البته خوشبختانه در ابعاد كوچكی شاهد آن بودیم - مضرّ است.
آنچه برای ما مهمّ است، استحكام ساخت داخلی است، كه این مطلب را چند ماه قبل به دانشجویان گفتم و الآن هم به شما میگویم تا همه بدانند كه وقتی ملتی ساخت داخلیاش مستحكم است، اختلاف سلیقه، افرادش را به دشمنان یكدیگر تبدیل نمیكند. این ملت برای مسؤولان و محورهای اداره كشورش اهمیت و احترام قائل است؛ چون این موضوع تعیین كننده است. وقتی دلهای این ملت با ایمان عمیق - مثل ایمان شما - همراه شد، هیچ قدرتی نمیتواند آن را شكست دهد و وادار به عقبنشینی كند. ما با این پشتوانه میتوانیم با همه چالشهای بینالمللی مقابله كنیم و پیش برویم.
هرجا جمهوری اسلامی حركتی را كه به سازندگی و آبادانی كشور كمك میكرد، شروع كرد، اینها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند؛ البته خیلی اوقات هم به فضل پروردگار نتوانستند. در جنگ، ما بسیاری از تسلیحات و خیلی چیزهای دیگر را علیرغم میل اینها بهدست میآوردیم؛ اما تا آنجایی كه توانستند، عامل كارشكنی و خرابكاری شدند؛ از خط لوله گاز گرفته تا بقیه كارهای فراوانی كه انجام شده است. مثلاً در زمان دولت قبلی، ژاپنیها قرارداد پروژه احداث سد بر روی كارون را بسته بودند؛ اما اینها رفتند خرابش كردند. بعضیها به آنها اعتنا كردند، بعضیها هم اعتنایی نكردند و كارهایشان را ادامه دادند. ما پیش رفتهایم و كار خودمان را كردهایم؛ اما آنها از دشمنی و عناد هیچ كم نگذاشتهاند و البته ادامه هم خواهد داشت تا هنگامیكه مأیوس شوند. نه فقط برای برنامههای چهارم و پنجم، بلكه در چشماندازهای كلّی برای هر تحرّك سیاسی و اقتصادی در كشور، این نقطه حتماً مورد نظر باشد. باید به جایی برسیم كه دشمن احساس كند نمیتواند؛ باید مأیوس شود. آنگاه دشمنیها به پایان خواهد رسید و یا كم خواهد شد. تا وقتی دشمن امیدوار باشد كه میتواند نظام اسلامی را ریشهكن كند، تلاش خواهد كرد و ضربه وارد خواهد آورد. همه همّت ما باید این باشد كه آنچنان ساخت را مستحكم كنیم كه دشمن احساس كند هر تیغی وارد بیاورد، تیغش كُند و به ضرر خودش تمام خواهد شد و هر گلولهای بزند، به طرف خودش كمانه خواهد كرد.
البته از وقتی جنگ سالاران و نومحافظهكاران كنونیِ حكومت امریكا - كه واقعاً اینها یك گروه جنگسالارند و محور كارشان بر جنگ و تهاجم نظامی است - سر كار آمدهاند، تهدیدها لحن و زبان دیگری گرفته است. ما در مقابل این چالش چه باید بكنیم؟ ما باید قدرت خود را زیاد كنیم و دفاع قانونی و مشروع خود را انجام دهیم. منطق این را حكم میكند و همه شواهد و قرائن و دلایل سیاسی و دیپلماسی هم همین را تأیید مینماید. البته استحكام داخلی به معنایی نیست كه آنها خیال میكنند - یعنی رسیدن به فلان سلاح - و همانطور كه آقای رئیسجمهور اشاره كردند، سلاح هستهای كاری از پیش نمیبرد. بعلاوه، ما اصلاً، منطقاً و مبنائاً با سلاحهای كشتار جمعیِ به این شكل موافق نیستیم. در زمان جنگ هم ما سلاحهای میكربی و شیمیایی را ممنوع دانستیم؛ همان وقت هم دولت ما این را اعلام كرد. پس استحكام داخلی به معنای دیگری است كه بعد اشارهای خواهم كرد. بنابراین ما باید قدرت خود را زیاد كنیم، والّا هر گونه عقبنشینی در مقابل قدرت متكبّر و زورگو، یكطرفه و تشویق به تعرّض و تجاوزِ بیشتر خواهد بود؛ این را ما در طول چند سال در صحنههای گوناگون تجربه هم كردهایم. هرجا عقبنشینیای مشاهده كردهاند، یك قدم جلو آمدهاند؛ ممنون نشدهاند كه بگویند بالاخره اینها یك امتیاز دادند، ما هم یك امتیاز بدهیم. در مقابله و مواجهه قدرت، این حرفها معنا ندارد. قدرتهای مادّی، این مطالب سرشان نمیشود. وقتی دیدند طرف یك قدم عقب رفت یا مرعوب شد، احساس میكنند پس باید فشار را بیشتر كرد.
تنها چیزی كه میتواند كشور ایران و نظام اسلامی را حفظ كند، استحكام داخلی و عزم جزم بر دفاع مشروع و منطقی است. در بیستوپنج سال گذشته هم همین كار بدون تكیه بر دیگران صورت گرفته است. بعضی خیال میكنند اگر ما بخواهیم به امریكا «نه» بگوییم، باید به اروپا تكیه كنیم. مگر ما وقتی در دوره جنگ، با امریكا مقابل بودیم، به شوروی - كه با امریكا دشمن و مخالف هم بود - تكیه كردیم؟ دشمنیِ شوروی سابق در دوره جنگ، كمتر از امریكا در صحنه عمل نبود. اگر من و شما به شرایط استحكام داخلی عمل كنیم - ملت كه عمل میكند - دشمن نمیتواند ضربه بزند.
یك جمله درباره حادثه مهمّ هفتم تیر عرض كنیم و آن این است كه شاید از همه ابعاد متعدّدی كه این حادثه داشت، این بُعد جالبتر باشد كه این حادثه نشان داد ضربههای سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمیتواند به استحكام بنای جمهوری اسلامی كه به ایمان و حضور مردم تكیه كرده است، خللی وارد كند. این حادثه، حادثه كوچكی نبود. چنین حادثهای در هر نقطه دنیا كه اتفاق بیفتد برای فرو ریختن یك نظام كافی است. این همه اشخاص مؤثّر، مهم، خوشفكر و مبارز، به دست جنایتكار تروریستها در یك لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمّل كند و از آن وسیلهای برای استحكام هرچه بیشتر خود بهوجود آورد! این چیز شگفتآوری بود؛ این به بركت حضور و ایمان مردم و به بركت استحكام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همینطور خواهد بود.
امروز مسؤولیت من و شما خیلی خطیر است. بایستی با عقل، تدبیر و همراه با توكّل به خدا و شجاعت، نه با جبن، راه را طی كرد. اوّلین كار، استحكام داخلی است. نباید بگذارید این مباحثات و بگومگوها به مقابله و مواجهه و تخاصم تبدیل شود؛ این تنها توصیه من به شماست. گفتن و شنودن و اعتراض كردن، هیچ اشكالی ندارد. افرادی از اعتراض كردن بدشان میآید كه یا متكبّرند یا پشتوانه مردمی ندارند؛ میترسند؛ دلشان میلرزد. اگر كسی اهل تكبّر نباشد - كه خدای متعال را شكر میكنیم كه این آلودگی را در ما قرار نداده - و متّكی به حمایت مردم باشد، به هیچ وجه از این گفتنها و شنیدنها ناراحت نمیشود؛ اما مراقب باشید كه از این گفت و شنودها، دشمن همان چیز را كه میخواهد وانمود كند، به دست نیاورد. امروز یكی از مهمترین شگردهای دشمن این است كه بگوید در داخل نظام جمهوری اسلامی دو دستگی است و این دو دسته با هم بدند. دو صدایی و چند صدایی كه شما میگویید و بنده هم معتقدم، نمیگوید. بحث چند صدایی نیست؛ چند صدایی همهجا هست. میگوید مخاصمه و دشمنی؛ یعنی فرض میكند یك گروه، گروه دیگر را میخواهد نابود كند! این گونه تصویر میكند. نگذارید این تصویر سازیِ مطلوب دشمن تحقّق پیدا كند؛ این را مراقب باشید. بحث و مجادله و مباحثه و گفتگو را طلبگی انجام دهید. امام هم مكرر به ما میفرمود. واقعیت هم همین است كه در محیطهای طلبگی، گاهی دو طلبه دعوا و جنجال میكنند؛ عصبانی میشوند، اما وقتی مباحثه تمام میشود، با یكدیگر ناهار و چایی میخورند و «لم یكن شیئاً مذكورا(9)»! حرفهایشان را میزنند، اما بینشان دشمنی و شكاف ایجاد نمیشود. در بحث، منطق و استدلال باشد، چهارچوب هم چهارچوب قانون است. قانون هم در درجه اوّل، قانون اساسی است. این چهارچوب را رعایت كنید. بنده آن روز هم به جوانان دانشجو گفتم كه قانون آمده تا جای صدای كلفت را بگیرد؛ كسی با صدای كلفت در هر موضعی كه هست، بگوید اینطور باید بشود! خیال هم نكنید كه استبداد و دیكتاتوری و صدای كلفت و افزونطلبی، مخصوص كسانی است كه در رأس نظامند؛ نخیر، در بدنه نظام هم چنین چیزهایی وجود دارد و همه جایش هم بد است. خوی پادشاهی، خوی استبداد در همه جا بد است؛ در هر جا زشت است؛ به هر شكلی كه باشد، بد است. قانون آمده جلوِ این مسائل را بگیرد. بر طبق قانون و در چهارچوب آن باید حرف زده و عمل و رفتار شود و حلّ و فصل هم به وسیله قانون صورت گیرد. این بهترین معیار وحدت است؛ انگیزههای دیگر را كنار بگذارند. امروز روزی نیست كه اگر از این وظیفه حفظ استحكام داخلی عدول كنیم و آن را پشت سر بیندازیم، خدای متعال و مردم و تاریخ بر ما ببخشایند؛ امروز روزی نیست كه بشود این وظیفه را ندیده گرفت؛ باید هوشیار بود. نباید در نیروی دشمن مبالغه كرد و نباید هم دشمنی و كید او را نادیده گرفت؛ باید مراقب بود. امیرالمؤمنین فرمود: «واللَّه لا اكون كالضّبع تنام علی طول اللدم(10)». معروف است بین عربها كه كفتار را وقتی میخواهند صید كنند، پایكوبی میكنند و آهنگی میخوانند كه خوابآور است. كفتار را با آهنگی در لانهاش میخوابانند و وقتی خوابید، به سراغش میروند. حضرت امیرالمؤمنین میفرماید: «واللَّه لا اكون كالضّبع» من آن كفتاری نیستم كه مرا با پایكوبی آوازه خوانی بخوابانند و هر كار میخواهند، بكنند.
علاج كار در مقابل امریكای ماجراجو و متجاوز چیست؟ یك عدّه نسخه تسلیم را تجویز میكنند؛ این نسخه كارساز نیست. البته شما جوانان میدانید، هر كس هم كه از هویّت انسانیِ مستقل برخوردار باشد، میداند كه نشان دادن نشانههای تسلیم در مقابل دشمن، بههیچوجه كارساز نیست. نشانههای تسلیم و انقیاد و مرعوب شدن، دشمن را نیرومند میكند؛ به او روحیه میدهد و به او كمك میكند تا بتواند راه خود را در تجاوز ادامه دهد. بنابراین بههیچوجه نباید تسلیم شد.
میشنوید بعضی كسان صحبت میكنند كه فرصتها را از دست ندهیم. من نمیدانم مقصود آنها از فرصت چیست. فرصتی كه در این موقعیت زمانی به هدر میرود، چه فرصتی است؟ فرصت تسلیم شدن در مقابل امریكاست؟ این فرصت است؟! برای ملت ما این فرصت است كه در مقابل دشمنی كه با صدای كلفت و با لحن قلدرمآبانه میخواهد سلطه خود را بر او تحمیل كند، تسلیم شود و از مقابل او عقب بنشیند؟! این فرصت است كه كسی آن را از دست ندهد؟ یك وقت انسان خودش هست و خودش و مسؤولیت خود را بهعهده دارد؛ یا ایستادگی میكند و یا تسلیم میشود. اگر تسلیم شد، بدبختی و روسیاهیاش مال خودش خواهد بود و به جای دیگری ضرر نمیرساند؛ اما وقتی انسان مسؤولِ یك بخش است - حتّی در بخشهایی كه از اهمیت زیادی هم برخوردار نیستند، اما كار، اقدام و حركت فرد میتواند تأثیر داشته باشد - تسلیم شدن به معنای تسلیم كردن كشور و ملت است؛ به معنای مسلّط كردن دشمن بر سرنوشت یك ملت است؛ مگر كسی حقّ این كار را دارد؟ من یك وقت به مناسبت دیگری گفتم: اگر آن روز كه شاه سلطان حسین در مقابل افغانها با این بهانه كه اگر تسلیم نشویم و دروازه اصفهان را در مقابل هجوم آنها باز نكنیم، ممكن است عدّهای كشته شوند، بر مردان غیوری كه در اصفهانِ آن روز بودند - چه انسانهای غیرتمند سپاهی و چه مردم عادّی - تكیه میكرد و میگفت من در مقابل دشمن تسلیم نمیشوم، قطعاً عدّه كمتری از ملت ایران، از مردم اصفهان و از مردمی كه در حمله افغانها از دست رفتند، كشته میشدند و ملت ایران آن ذلّت و ننگ را هم تحمّل نمیكرد. البته امروز شرایط، شرایط دیگر و دشمن هم دشمن دیگری است؛ اما اصل عدم تسلیم در مقابل زیادهخواهی دشمن و اینكه هرگونه تسلیم و نرمش، او را تشویق خواهد كرد، پابرجاست. این اصل، همیشگی است.
البته امریكاییها بهدروغ شعارهای خود را عوض میكنند. حقیقت قضیه این است كه آنها به دنبال سلطه بر كشورهای منطقهاند. مگر نمیبینید میگویند نقشه سیاسی خاورمیانه باید عوض شود؟ دیروز یكی از مسؤولان سیاسی عرب - كه سخنانش از تلویزیون هم پخش شد - گفت اینها میخواهند اتّحادیه عرب را منحل كنند و اتّحادیه دیگری بهوجود آورند كه رژیم صهیونیستی هم جزو آن باشد! یعنی عامل خودشان در منطقه، وسیله فشار دائمی بر دولتهای منطقه باشد! به كمتر از این قانع نیستند؛ دوست و دشمن هم نمیشناسند. امروز بعضی از كشورهای منطقه جزو دوستان سنّتی امریكا هستند. اگر به این حیوان درنده متجاوز - رژیم صهیونیستی - امكان داده شود و راهها در مقابلش باز شود، یقیناً نوبت آنها هم خواهد رسید؛ خودشان هم میدانند. حتّی بعضی از كشورهای منطقه پیش ما هم اظهار ترس كردهاند! اینها از آینده مبهم خودشان میترسند، چون به ملتهاشان متّكی نیستند. پس نسخه تسلیم، نسخه درستی نیست.
علاج صحیح در مقابل تجاوز امریكا، مستحكم كردن ساخت داخلی نظام است. نظامی كه حقیقتاً متّكی به مردم است و مردم از آن دفاع میكنند، در درون خودش مستحكم است. رخنههای گوناگونی كه به یك نظام صدمه میزند، بسته شده است و هیچ قدرتی نمیتواند این نظام را از بین ببرد. ما میتوانیم ساخت داخلی را مستحكم كنیم؛ همانطور كه امروز هم بحمداللَّه مستحكم است. امریكاییها این را میدانند؛ بهطور كامل انسان میتواند این را در حرفهایشان بفهمد. آنها میدانند كه وحدت این ملت، ارتباطش با اسلام، استحكام پیوند بین نظام و مردم با توجّه به مبانی دینی و نقش ارزشهای دینی در این رابطه، به چه كیفیّتی است؛ میخواهند اینها را از بین ببرند. ما بنشینیم و تماشا كنیم كه اینها بیایند یكی یكی این پیوندهای مستحكم را ببُرند؟ یعنی در واقع سنگرهای ملت ایران و سنگرهای نظام اسلامی را یكی یكی از سر راه بردارند و بعد راحت حمله كنند. یكایك ملت ایران وظیفه دارند تا آنجایی كه میتوانند، استحكام درونی نظام را كه به همبستگی ملت، همبستگی دلها، همبستگی ملت با مسؤولان نظام و وحدت كلمه در مجموعه اركان نظام وابسته است، حفظ كنند.
عزیزان من! عاملی كه میتواند كشور شما را در مقابل هر افزونطلبی، هر انحصارطلبی، هر تجاوز، هر ماجراجویی و هر بحرانسازی حفظ كند، استحكام ساخت داخلی نظام است. همینطور است ارتباط بین آحاد و قشرهای مردم با مسؤولان نظام، امید جوانان به آینده و گرفته شدن رخنههایی كه بتدریج موجب تضعیف نظام میشود. همانطور كه عرض كردم، این كارها با تلاشِ زیاد انجام میگیرد و شما باید در محیط دانشگاه، مسأله علم و تحقیق را جدّی بگیرید. اینكه دانشجوی عزیزی در صحبت خود به بودجه تحقیقات اشاره كردند و گفتند كم است و آن را به عنوان مطالبه و درخواستِ دانشجویان مطرح نمودند، مرا خوشحال میكند. در جلسه اساتید هم كه بودیم، اتّفاقاً همین را مطرح میكردند. این خیلی خوب است كه جوان، دنبال تحقیق، كار علمی و پیشرفت علم باشد. بدون پیشرفت علم نمیشود كشور را پیش برد. امروز حتّی دشمنان بشریت از علم استفاده میكنند. ما برای آرمانهای والا، ارزشهای حقیقی، فضایل انسانی و گسترش آنها ناگزیریم از علم و شرافت ذاتی علم استفاده كنیم. وحدت و ارتباط باید حفظ شود. كارهای اساسیای كه شروع كردهایم، باید پیش برود.
انتخابات، فقط یك پدیدهی سیاسی نیست. انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق و مظهر توانایی و اقتدار ملی برای یك كشور است. امروز در دنیا چه در كشور ما و چه در هرجای دیگر روی این حساب میشود كه چند درصد از كسانی كه میتوانستند رأی بدهند، در یك انتخابات شركت كردند و رأی دادند. از نظر مردم دنیا و تحلیلگران و سیاستگذاران عالم، آن نظامی مستحكم است كه تعداد بیشتری از مردمش در هنگام انتخابات پای صندوقها بیایند و رأی بدهند. این نشانهی استحكام یك نظام است؛ كه بحمد اللّه ما این را در انتخاباتهای گوناگونی كه در این سالهای متوالی داشتهایم، همیشه نشان دادهایم و مردم حضور قویای داشتهاند. هم حق و هم تكلیف مردم است كه بیایند و سرنوشت كشورشان را بهدست خودشان معیّن كنند؛ زیرا كه كشور متعلّق به مردم است. مردم باید بیایند و با انتخاب صحیح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوّهی مقنّنه معیّن كنند؛ مجریان خودشان را با ترتیبی كه در قانون معیّن شده است، معیّن كنند. این حقّ مردم است و متعلّق به آنهاست؛ اما تكلیف هم هست. اینطور نیست كه یكی بگوید من نمیخواهم از این حقّم استفاده كنم؛ نه، سرنوشت نظام بستهی به احقاق و استنقاذ این حقّ است؛ این تكلیف است؛ باید همه شركت كنند. نظام جمهوری اسلامی توانسته است این حق را در اختیار مردم بگذارد؛ اما در گذشته ما این حق را نداشتیم. در نظامهای گذشته، مردم از استفاده از چنین حقّی محروم بودند. نظام جمهوری اسلامی این حق را داده است؛ باید مردم بروند و استنقاذ كنند.
واقعاً در دوران جنگ، هنر بزرگ انقلاب این بود كه بتواند كشور را همین طور حركت دهد و راه ببرد. در دوران جنگ، هیچ فرصتی كه قابل ذكر باشد، در مقیاس توقّعات و نیازهای این كشور، برای ساخت زیربناها و تأمین زیرساختاهای یك توسعه حقیقی و یك رشد واقعی اقتصادی و مادّی، به وجود نیامد. در طول این مدّتِ چند سالی كه ما بعد از جنگ میگذرانیم، خوشبختانه دولت موفّق شده است در این زمینه، كارهای بزرگی را انجام دهد كه حقیقتاً میتوان این را امروز گفت كه یك زیر ساخت مستحكم اقتصادی، در كشور به وجود آمده است.
ما امروز در مقابل قدرتهای جهانی، احساس كوچكترین ضعفی نمیكنیم؛ احساس قدرت ما بالاست. ما به قدرتهای جهانی میگوییم، اگر شما محبت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را میخواهید، باید شرایط ما را بپذیرید. اولین شرط این است كه دست از زورگویی و گردنكلفتی و افزونطلبی خودتان بردارید. شرط دیگر این است كه دفاع از تروریستها و مفسدان و بدكارانی را كه علیه این انقلاب یا انقلابهای دیگر مشغول توطئه هستند، رها كنید.
چرا قدرتهای بزرگ از قبیل امریكا به خودشان حق میدهند كه هرجا ملتی قیام كرد و انقلابی به راه انداخت و حكومتی مردمی تشكیل داد، فوراً در ادارهی آن كشورها اخلال كنند و به مخالفان آن حكومتها، سلاح و تجهیزات و پول و رادیو دهند و به نفع آنها تبلیغات كنند و هزاران خباثت دیگر را مرتكب شوند، تا شاید بتوانند آن حكومتی را كه مستقل است - هرچند بهطور نسبی - از پا درآورند؟! امریكا باید به خاطر حمایت خود از ضد انقلابیون و منافقان و قاتلان مردم توبه كند. مادامی كه این توبههای سیاسی انجام نگیرد، دشمنی و خشم ملت ایران نسبت به ابرقدرتها - خصوصاً شیطان بزرگ امریكا - بههیچوجه كم نخواهد شد.
ما احساس میكنیم بحمداللَّه از درون قوی هستیم. قوّت ما، نه به خاطر تكیه به كسی یا به سیاستی یا به روشی از سیاستها و روشهای معمول دنیاست؛ بلكه به خاطر این است كه با خدا رابطه داریم و میدانیم برای او كار میكنیم و كمك او شامل حال ماست.